سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

طنز تصویری

 

زندگی بدون مهندسین!
مهندسین الکترونیک
http://www.hipersian.com/
مهندسین مکانیک
http://www.hipersian.com/
مهندسین عمران
http://www.hipersian.com/
مهندسین ارتباطات
http://www.hipersian.com/
مهندسین کامپیوتر
http://www.hipersian.com/
مهندسین هوا فضا
http://www.hipersian.com/


اخبار و گزارشات سیاسی و اقتصادی و تحلیل

 

بی‌اهمیت شدن تنگه هرمز برای آمریکا؟   

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

رویترز نوشت: کشف ذخائر عظیم سنگ‌رستی و پیشرفت‌های چشمگیر در زمینه فناوری استخراج نفت و گاز از این منابع به آمریکا امکان می‌دهد تا سال ۲۰۲۰ از بزرگ‌ترین واردکننده انرژی جهان به صادرکننده بزرگ این فرآورده‌ها تبدیل شود.

به گزارش سرویس بین الملل انتخاب ؛  این برآورد حاصل بررسی‌های محرمانه‌ سازمان اطلاعات فدرال آلمان است

به باور کارشناسان سازمان اطلاعات فدرال آلمان، موقعیت جدید آمریکا در بازار انرژی اوضاع سیاسی خاورمیانه را تغییر خواهد داد و موقعیت این کشور را در برابر قدرت روزافزون چین تحکیم می‌کند.

پیشی گرفتن از روسیه و عربستان

فعالیت‌های آمریکا در حوزه‌ استخراج نفت و گاز محبوس در سنگ‌های رستی در حال حاضر در داکوتای شمالی و تگزاس متمرکز است اما این منابع تقریبا در تمام ایالت‌ها شناسایی شده‌اند.

آژانس بین‌المللی انرژی پیش‌بینی می‌کند ایالات متحده تا هفت سال دیگر روسیه و عربستان سعودی را به عنوان بزرگترین تولیدکنندگان کنونی نفت و گاز جهان پشت سر خواهد گذاشت.

تحلیلگران سازمان اطلاعات فدرال آلمان معتقدند موقعیت آمریکا در سال ۲۰۲۰ پیامدهای سنگینی در مناسبات سیاسی، اقتصادی و ژئوپولتیک بین‌المللی، به ویژه در رقابت با قدرت‌های نوظهوری چون چین به دنبال خواهد داشت.

به گزارش نشریه اقتصادی "فرمات"، یافته‌های جدید در آمریکا در اوضاع کشورهای کناره‌ خلیج فارس نیز تاثیر بسیار خواهد داشت. بر این اساس حضور سیاسی و نظامی چشمگیر آمریکا در خاورنزدیک و میانه در حال حاضر از وابستگی این کشور به واردات نفت ناشی شده است.

در گزارش یاد شده پیش‌بینی می‌شود که آمریکا به زودی از واردات نفت بی‌نیاز خواهد بود. در چنین حالتی تنگه‌ هرمز اهمیت خود را دست‌کم برای ایالات متحد از دست می‌دهد، زیرا صنایع آمریکا دیگر به واردات نفت کشورهای عربی از این مسیر وابسته نخواهند بود.

از دست رفتن اهمیت منطقه خلیج فارس برای آمریکا می‌تواند چین را با معضلات تازه‌ای روبرو کند. این کشور با رشد پر شتاب اقتصادی در آینده‌ نزدیک، واردکننده نیمی از نفت صادراتی کشورهای عربی خواهد شد.

این در حالی است که چین هنوز از قدرت نظامی کافی برای تضمین امنیت گذرگاه‌ها و آب‌های بین‌المللی برخوردار نیست. این وظیفه را در حال حاضر به طور عمده ناوگان دریایی ایالات متحده بر عهده گرفته و چین نیز از آن بهره‌مند می‌شود.

تحلیلگران معتقدند کاهش اهمیت امنیت راه‌های آبی برای ایالات متحده تامین انرژی مورد نیاز چین را به مسئله‌ای مخاطره‌آمیز تبدیل می‌کند که در نهایت امتیازی برای آمریکا در رقابت با غول نوظهور خواهد بود

  
گزارش ویژه مشرق درباره جبهة النصرة
ذبح کودکان علوی، تجاوز به نوامیس حامیان نظام، تیرباران سربازان ارتش از فاصله نزدیک و سلاخی پیکرهای کشته‌شدگان، اگرچه از جمله اقدامات میان‌مدت "جبهة النصرة لأهل الشام" است اما برپایی خلافت اسلامی به مرکزیت پایتخت بنی‌امیه، هدف درازمدت این گروه تروریستی سلفی به شمار می‌آید.
گروه بین‌الملل مشرق- ذبح کودکان علوی، تجاوز به نوامیس حامیان نظام، تیرباران سربازان ارتش از فاصله نزدیک و سلاخی پیکرهای کشته‌شدگان، اگرچه از جمله اقدامات میان‌مدت "جبهة النصرة لأهل الشام" است اما برپایی خلافت اسلامی به مرکزیت پایتخت بنی‌امیه، هدف درازمدت این گروه تروریستی سلفی به شمار می‌آید.

تا همین چند ماه پیش، نیروهای معارض سوری تأکید می‌کردند که حضور گروه‌های جهادی تکفیری بین صفوف نیروهای معارض مسلح آن گونه که در رسانه‌ها از آن سخن گفته می‌شود نیست و دوگانگی بسیاری در این‌باره وجود دارد و مبالغه و گزافه‌گویی‌های زیادی در این خصوص انجام شده است و واقعیت امر این است که این نظام سوریه است که در پس گروه‌های تروریستی به‌ویژه جماعت "جبهه نصرت (یاری)" قرار دارد اما اکنون با روشن‌شدن واقعیات، پشت پرده این گروه‌ها در حال فاش‌شدن است.


ماهیت واقعی "جبهه یاری" چیست؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که "جبهه یاری" یک گروه "سلفی ـ تروریستی" است که اواخر سال 2011 میلادی در بحبوحه حوادث و بحران سوریه شکل گرفت. تا پیش از آن، این جبهه شناخته‌شده نبود و در نخستین بیانیه که در ژانویه 2012 میلادی منتشر کرد، مردم سوریه را به "جهاد" و "برداشتن و حمل سلاح" علیه نظام سوریه دعوت و هدف خود از این اقدام را "باز گرداندن حاکمیت خدا بر روی زمین و حمایت از ناموس‌های هتک‌شده و خون‌های ریخته‌شده و لبخندهای محوشده روی لبان نوزادان شیرخواره و زنان بیوه‌شده" بیان کرد.

از زمان آغاز شکل‌گیری "جبهه یاری"، این جبهه حملات و بمبگذاری‌های متعددی را انجام داده و در جریان آنها مراکز امنیتی، نظامی، غیرنظامی و مناطق مسکونی را به ویژه در شهرهای حلب، در شمال سوریه و دمشق،‌ پایتخت این کشور هدف گرفته و با انتشار فیلم‌ها و تصاویری از این عملیات‌ها نحوه و چگونگی اجرای عملیات را توضیح داده و به نمایش گذاشته است.

در این خصوص سرهنگ فراری ارتش سوریه "مالک الکردی"، معاون وقت فرمانده گروه تروریستی معروف به "ارتش آزاد سوریه" توضیح می‌دهد که "جبهه یاری با ورود بحران سوریه به مرحله مسلحانه و به دست گرفتن سلاح توسط معارضان پای به عرصه امنیتی و میدانی سوریه گذاشت".

وی در ادامه می‌افزاید: "جامعه سوریه در پایه و اساس جامعه‌ای مرکب و پیچیده است، به این معنا که در آن گروه‌های مختلفی از تمام خط مشی‌ها و مکاتب و جریان‌های فکری و مذهبی دیده می‌شوند".

اما این سرکرده ارتش آزاد سوریه خاطر نشان می‌کند "حمایت مالی و نظامی که از معارضان مسلح در سوریه صورت می گرفت، اساساً متوجه گروه‌هایی می‌شد که تندروتر و افراطی‌تر از مابقی گروه‌های مسلح بودند".

الکردی در ادامه می‌افزاید که "فرماندهی ارتش آزاد سوریه از همان ابتدا نسبت به اینگونه تعامل‌ها و رفتارها هشدار داده بود"، اما اعتراف می‌کند که "جبهه یاری از همان ابتدا از حمایت اطلاعاتی سازمان‌‌یافته‌ای از سوی بسیاری از کشورها برخوردار بود".


از حلقه خانوادگی تا بزرگترین گروه فعال در عرصه میدانی
این سرهنگ فراری ارتش سوریه توضیح می‌دهد که "در ابتدای شکل‌گیری این جماعت، تمام کسانی‌که به نوعی تمایل داشتند از خانواده‌های خود دفاع کنند به این جبهه ملحق می‌شدند و دلیل این امر دسترسی آسان و بهره‌مندی راحت آنها از حمایت‌های نظامی و مادی بود".


الکردی در ادامه می‌گوید: "به این ترتیب هوز مدت زمان از تاسیس این جبهه نگذشته بود که به یکی از بزرگترین گروه‌های معارض مسلح تبدیل شد و همان طور که مشاهده می‌کنید، جبهه یاری هم اکنون یکی از بزرگترین گروه‌های فعال در عرصه میدانی و امنیتی سوریه است".

در همین راستا منابع آگاه در میان معارضان سوریه ادعا می‌کنند که "بیشتر عناصر و افراد جبهه یاری از سوری‌ها تشکیل می‌دهند، اما آنها سوری‌هایی هستند که دارای دیدگاه‌ها و عقاید سلفی بوده و پیشتر در زمان جنگ عراق، افغانستان و چچن در این کشورها حضور داشتند و بر این باور بودند که در این کشورها به "جهاد" مشغول هستند.

این منابع می‌گویند: "وجود همین عناصر است که موجب شده تا جبهه یاری هم اکنون قدرتمندترین گروه از حیث سازمانی و در اختیار داشتن تسلیحات نظامی در سوریه باشد".


چرا جنگجویان به جبهه یاری ملحق می‌شوند؟
برخلاف اذعان بزرگترین گروه‌های معارض سوری به اینکه "جبهه یاری" از ایدئولوژی افراط گرایی تبعیت می‌کند و آن را یک گروه تندرو می‌خوانند، با این حال این گروه‌ها به شدت به اقدام کاخ سفید در درج این گروه در فهرست گروه‌های تروریستی اعتراض کرده و این جبهه یاری را به اصطلاح بخشی از انقلاب خویش برشمردند.

در این خصوص سرهنگ فراری ارتش سوریه الکردی تأکید می‌کند که "جبهه یاری داری ایدئولوژی افراطی است، اما ادعا می‌کند که این جبهه در سوریه پای خود را از حد و حدود مشخص شده فراتر نمی‌گذارد، همان طور که در عرصه بین المللی نیز تاکنون مرتکب اقدامی بر خلاف قوانین بین‌المللی نشده است.

الکردی در ادامه اظهارات خود می‌گوید که "جبهه یاری یک حقیقت انکارناپذیر در خاک سوریه است که به هیچ وجه نمی‌توان آن را نادیده گرفت و هم اکنون این جبهه در تمام شهرها و مناطق درگیری حضور دارد، اما بیش از همه می‌توان حضور آن را در دمشق و حلب ملاحظه کرد.

از سوی دیگر نکته قابل توجه آن است که جماعت "اخوان المسلمین" سوریه از جمله نخستن گروه‌های معارضی بود که به تصمیم آمریکا در قرار دادن جبهه یاری در لیست گروه‌های تروریستی اعتراض کرد و "ملهم الدروبی" یکی از رهبران این جماعت در مصاحبه با پایگاه خبری لبنانی "النشره" اشاره می‌کند که اخوان المسلمین در این مرحله یک دشمن دارد و آن "بشار اسد"، رئیس جمهوری سوریه است و خاطرنشان می‌کند که گروه‌های معارض باید از یکدیگر حمایت کنند و لازم نیست توافقی مکتوب و ثبت شده بین همه گروه‌های معارض وجود داشته باشد.

به اعتقاد الدروبی اینها امور و مسائلی است که پس از سقوط نظام در سوریه قابل حل و فصل هستند و در ادامه از این باور خود سخن می‌گوید که "سوریه آینده،‌ سوریه‌ای آزاد و دمکراتیک خواهد بود و دلیل این مدعا این است که مردم علیه نظام به پا خاستند".

وی توضیح می‌دهد که گفت‌وگو و مذاکره مهمترین گزینه بین تشکلات معارض سوری در آینده خواهد بود و همه این جریان‌ها و تشکل‌ها باید سر خود را در برابر صندوق‌های رأی پایین بیاورند.


ارتباط جبهه یاری با اخوان‌المسلمین در هاله ابهام
اما ظاهرا الدروبی فراموش کرد که توضیح دهد، آیا جبهه یاری واقعا وابسته به جماعت اخوان المسلمین نیست، چون کسانی‌که از تاسیس و شکل‌گیری "جبهه یاری" آگاه هستند،‌ سخنانی را که درباره وابستگی این جنبش به سازمان القاعده بر زبان آورده می‌شود،‌ به سخره می‌گیرند و با اینکه "ایمن الظواهری"، مرد شماره یک القاعده در نوار صوتی که شبکه قطری الجزیره آن را منتشر کرد، آن را به رسمت شناخت و از حمایت خود از آن را اعلام کرد و موجب شد، برای بسیاری تداعی شود که این جبهه شاخه القاعده در سوریه است، اما این منابع تأکید می‌کنند که هسته شکل‌گیری "جبهه یاری" در ترکیه توسط رهبران جماعت اخوان المسلمین و زیر نظر یک شورای نظامی تأسیس شد که فرماندهی آن را فردی به نام "فاروق طیفور"، معاون ناظر کل جماعت اخوان المسلمین سوریه برعهده داشت که در حال حاضر رهبر فعلی جماعت به شمار آمده و از رهبران نبرد "حماة" در سال 1981 میلادی به شمار می‌آید.


بنابر تأکید این منابع آگاه "جبهه یاری" دستورات و فرمان‌های خود را از دفتری دریافت می‌کنند که طیفور برای خود در استانبول تدارک دیده و همچنین اتاق عملیاتی که این جبهه در مرزهای ترکیه و سوریه دایر کرده و بنابر اظهار هفته نامه فرانسوی "لوکانارد آنچینه" افسران فرانسوی و آمریکایی و قطری و ترک را در خود جای داده است.

منابع آگاه درباره "جبهه یاری" و انتساب آن به سازمان القاعده می‌گویند که جماعت اخوان المسلمین سوریه به سه دلیل تمایل دارند که ماهیت واقعی این جبهه پنهان بماند و از انتساب این جبهه به جماعت اخوان المسلمین جلوگیری به عمل آید که مهمترین دلیل آن فجایع و کشتارها و عملیات‌های وحشیانه‌ای است که این گروه تروریستی دست به آن زد و انتقاد و محکومیت دوست و دشمن را به دنبال داشت.

به همین دلیل آنان تاکید می‌کنند: انتساب این جبهه به جماعت اخوان المسلمین لطمه و ضربه‌ای بزرگ به حیثیت و جایگاه آن در سوریه وارد خواهد کرد و موجب انزجار مردم سوریه از آن و طرد جماعت از سوریه خواهد شد، به همین دلیل رهبران جماعت ترجیح دادند که باور وابستگی جبهه یاری به القاعده دست نخورده در اذهان مردم باقی بماند، اما در عین حال آنها به خوبی می‌دانستند که برای گرفتن انتقام از نظام و تثیبت و تحکیم به اصطلاح پایه‌های خود در مناطق و شهرها و روستاهای مختلف سوریه نیاز به تشکلی چون جبهه یاری دارند.


به همین دلیل است که درباره اقداماتی که جبهه یاری تاکنون در سوریه دست به آن زده است، الدروبی تنها به گفتن این نکته اکتفا می‌کند که
"وقتی مسئولان امر [نظام سوریه] از وظایف خود سرباز می‌زنند، نباید دیگران را سرزنش کنند" تا به صورت تلویحی و ضمنی حمایت خود از اقدامات جنایتکارانه جبهه یاری را اعلام کرده باشد و جامعه بین المللی را به خاطر محکوم کردن این جبهه سرزنش کند.


ابتکار عمل سیاسی آمریکا
این اقدام آمریکا بیم و هراس‌های بسیاری را بین گروه‌های معارض مسلح سوری موجب شد. چون آنها دریافتند که آمریکا در هرجا تنها منافع خود را در نظر می‌گیرد و هرآنچه برخلاف آن است، باید از پیش‌ رو براشته شود، مشابه آنچه درباره جبهه یاری شاهد آن بودند.


به اعتقاد الکردی جامعه بین المللی "منافق" و "دو رو" است. از یک چیز سخن می‌گوید و به چیز دیگر عمل می‌کند. جامعه بین المللی می‌گوید که از میانه‌روی حمایت و با افراط گرایی مبارزه می‌کند، اما در عمل چنین امری مشاهده نمی‌شود و بر این باور است که درباره حوادث جاری در سوریه جهت‌گیری‌های خاصی در عرصه بین المللی مشاهده می‌شود که تاکنون ماهیت واقعی و جزئیات آن برای معارضان شناخته شده نیست.

اما هرآنچه از "جبهه یاری" گفته شد، سخنان و اظهاراتی از جانب مسؤولان و سرکردگان معارضان درباره این جبهه بود،‌ بی‌مناسبت نیست درباره این گروه تروریستی از زبان عناصرش نیز سخن گفته شود تا ببینم عناصر این گروه چه دیدگاهی نسبت به آن داشته و آن را چگونه معرفی می‌کنند.

در این ارتباط به یکی از گزارش‌های مجله آمریکایی "تایم" استناد می‌شود که با یکی از سرکردگان داخلی این جبهه به گفت‌وگو نشسته است.


فردی که خود را "ابو عدنان" معرفی می‌کند و علاوه بر اینکه یکی از علمای مذهبی این جماعت تلقی می‌شود، سرکردگی یکی از گروه‌های جبهه یاری در شهر حلب را در دست دارد، قرار دادن این جبهه در فهرست گروه‌های تروریستی توسط آمریکا را این گونه به سخره می‌گیرد و می‌گوید: "ما غرب و شیوه‌های سرکوبگرانه آن را به‌خوبی می‌شناسیم و به دروغ‌های جامعه بین‌المللی و یاوه‌سرایی‌های شورای امنیت خو گرفته‌ایم، بنابراین قرار دادن این جبهه در فهرست گروه‌های تروریستی برای ما چندان عجیب نبود."

ابو عدنان درباره جبهه یاری می‌گوید که این جبهه تفاوت چندانی با دیگر گروه‌های سنی فعال در سوریه ندارد،‌ تنها وجه تمایز این جبهه بر دیگر گروه‌ها این است که عناصر خاصی را به درون خویش می‌پذیرد.


ممنوعیت ورود سیگاری‌ها به جبهه
وی می‌گوید: به عنوان مثال ما افراد سیگاری را به داخل جبهه نمی‌پذیریم و هرکس که بخواهد به این جبهه ملحق شود، باید دست کم 10 روز تحت آموزش مذهبی و دینی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که فهم درست و کاملی از دین به دست آورده است و پس از آن 15 تا 20 روز در معرض آموزش‌ها و تمرین‌‌های فشرده نظامی قرار می‌گیرد.


ابو عدنان در ادامه گفته‌های خویش می‌افزاید: آمریکا ما را تروریست خوانده و توصیف کرده است، چون معتقد است که برخی از تاکتیک‌های ما مشابه تاکتیک‌های سازمان القاعده در عراق است،‌ مانند بمبگذاری در خودرها،‌ اما در واقع ما نه مانند سازمان القاعده در عراق هستیم و نه وابسته به آنها می‌باشیم.

و سرانجام اینکه آخرین اطلاعات منتشر شده از جماعت تروریستی "جبهه یاری" گزارشی مربوط به نشریه "اینتلجنس آنلاین" که به طور معمول اطلاعات خود را از منابع اطلاعاتی غرب به دست می‌آورد.

"اینتلجنس آنلاین" درباره جبهه یاری افشا کرده است که سازمان اطلاعات رژیم سعودی به ریاست بندر بن سلطان بن عبدالعزیز آل سعود مسؤول تاسیس "جنبش النصره" است.

بر پایه این گزارش، سازمان اطلاعات رژیم سعودی پس از تماس‌های گسترده با گروه‌های تروریستی مسلح در عراق، تأسیس گروه مسلحی شبیه این گروه‌ها و تحت عنوان "جبهه یاری" را در سوریه به عنوان جنبشی جهادی در دستور کار قرار داد.


هدف: حکومت خلافت
این نشریه فرانسوی با افشای اینکه مهمترین هدف "جبهه یاری" تاسیس امارتی اسلامی در سوریه موسوم به "حکومت خلافت" است،‌ می‌نویسد: به لطف حمایت‌های مالی دستگاه اطلاعات رژیم سعودی و پشتیبانی همپیمانان این دستگاه اطلاعاتی در کشور لبنان و بالطبع چهره‌ها و شخصیت‌هایی همچون "سعد الحریری" نخست‌وزیر سابق این کشور، جبهه یاری به سرعت به تسلیحات نظامی دست پیدا کرد و توانست خیلی زود عملیات‌های خود علیه نیروهای مسلح و ارتش سوریه را آغاز کند.


اینتلیجنس‌آنلاین گزارش خود را این گونه ادامه می‌دهد: از آنجا که شماری از اعضای این جبهه از عراق به آن ملحق شده بودند، بنابراین تجارب بسیاری در عملیات‌های انفجاری و انتحاری داشتند و این موجب شد تا جبهه یاری موفقیت‌های مهمی در اینگونه عملیات‌ها در سوریه به ظن خویش به دست آورد که از آن جمله جمله به پایگاه "شیخ سلیمان" در هشتم دسامبر سال گذشته میلادی در حلب و تصرف آن و حمله به اردوگاه پناهندگان فلسطینی "برموک" در جنوب دمشق، پایتخت سوریه است.

پیشتر چندین پایگاه اطلاع رسانی و خبری اینترنتی در گزارش‌هایی از جبهه یاری از اطلاعات بسیار محرمانه و "اسناد محرمانه فاش شده" وزارت کشور رژیم سعودی سخن گفته بودند که در آنها اظهار شده بود،‌ یک مسئول نظامی سعودی مسئولیت ارسال پول و سلاح به گروه‌های مسلح تروریستی فعال در سوریه از جمله جبهه یاری را برعهده دارد.

این درحالی است که یکی از همین پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری چندی پیش از بخشوده شدن احکام صدها مجرم و جنایتکار محکوم به اعدام به دلیل ارتکاب جنایاتی مانند قاچاق مواد مخدر و قتل و تجاوز در یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خبر داد و اظهار کرد که مسؤولان این کشور عربی به این جنایتکاران پیشنهاد داده‌اند،‌ در صورت داوطلب‌شدن جهت اعزام به سوریه و مبارزه با نظام این کشور،‌ جرم آنها بخشوده و راهی سوریه خواهند شد.


سرکرده اصلی جبهه یاری
یکی از این پایگاه‌های خبری و اطلاع‌رسانی شاهزاده "بندر بن سلطان"،‌ رئیس دستگاه اطلاعاتی رژیم سعودی را گرداننده اصلی جبهه یاری معرفی و تأکید کرد که هدف از تشکیل این جبهه توسط بندر بن سلطان، تأسیس "خلافت اسلامی" در سوریه بیان شده است.


این نکته‌ای است که توسط "ابومحمد الجولانی" سرکرده جبهه یاری مورد تأیید قرار گرقته بود و او در این اواخر در گفت‌وگو با شبکه قطری الجزیره خطاب به پیروان خود گفته بود که "جبهه یاری در صدد تأسیس حکومت خلافت و شورا در سوریه است".
جوخه‌های قتل نیروهای خود را علاوه بر سوریه کمک امریکا، ناتو، کشورهای عرب حوزه‌ی خلیج فارس و ترکیه را پشت سر خود دارند. همچنین نیروهای ویژه‌ی کشورهای دیگر مثلاً SASهای بریتانیایی و Parachutistesهای فرانسوی نیز در کنار آنان حاضر هستند ... گزارش‌های رسانه‌ای تایید می‌کنند که 200 تا 300 نفر از نیروهای استخدام خصوصی شرکت‌های امنیتی توسط دولت سوریه تاکنون بازداشت شده‌اند.

به گزارش مشرق به نقل از فردا، سینه تاریخ آکنده است از جنایت هایی که آمریکا در سرار جهان به اسم دفاع از بشریت انجام داده است. متنی که می خوانید پژو هشی است بی نظیر درباره این جنایت ها که زوایای خاص و پشت پرده و نحوه ساماندهی آنان را فاش می کند. این گزارش را پرفسور میشل چوسوودوفسکی در 4 ژانویه‌ی 2013 در وبسایت«گلوبال ریسرچ» منتشر کرده است.

استفاده از جوخه‌های مرگ (Death squads) بخشی از سیاست‌های قدیمی ارتش و سازمان امنیت امریکا است. تاریخی طولانی و مهیب در امریکا وجود دارد و این تاریخ حاکی از پرداخت سیستماتیک هزینه‌ها و حمایت‌های پنهانی از تیپ‌های وحشت (terror brigades) و ترورهای چهره‌های مشخص تا زمان جنگ ویتنام دارد.

جوخه‌ی قتل در السالوادور

دولت امریکا همچنان به حمایت از گروه خودمختار «ارتش آزاد سوریه» (FSA) ادامه می‌دهد و در این میان باید نگاهی دقیق به ریشه‌های پنهان جنگ پوششی و پنهان غرب در خاک سوریه داشت جنگی که منجر به جنایات متعدد شده است و باید این ریشه‌ها را کاملاً آشکار ساخت.از شروع شورش‌ها در 11 مارچ 2011 میلادی، امریکا و هم‌پیمانان این کشور از تشکیل جوخه‌های قتل در سوریه حمایت کرده‌اند و تاخت و تاز تیپ‌های وحشت با دقت تمام برنامه‌ریزی و اجرا شده است.

استخدام نیرو و آموش تیپ‌های وحشت در عراق و سوریه براساس مدل «انتخاب سالوادور» انجام گرفته است. این «مدل تروریستی» کشتار گسترده‌ی جوخه‌های مرگ با اسپانسری امریکا در امریکای مرکزی در نیمه‌ی دوم قرن بیستم است. این مدل از اقدامات ترویستی اولین بار در ال‌سالوادرو انجام گرفت، کشوری که در مقابل دیکتاتوری نظامی طرفدار امریکا به انقلاب برخواسته بود و تخمین زده می‌شود 75 هزار نفر در این دوران توسط این جوخه‌های قتل کشته شدند.

شکل‌گیری جوخه‌های قتل در سوریه براساس تاریخچه و تجربه‌ی تیپ‌های وحشت امریکایی در عراق صورت گرفت و این امر تحت برنامه‌ی «ضد شورش» پنتاگون برنامه‌ریزی و اجرایی شد.

تاسیس جوخه‌های قتل در عراق


سفیر امریکا در عراق، جان نِگروپونت

تاسیس جوخه‌های قتل در عراق طی سال‌های 2004 و 2005 با اسپانسری امریکا زیرنظر مستقیم سفیر امریکا در این کشور جان نِگروپونت (John Negroponte) اجرایی شد، او در ژوئن 2004 از طرف وزارت امور خارجه‌ی امریکا راهی بغداد شده بود.

نِگروپونت «مردِ عمل» بود. او از سال 1981 تا 1985 سفیر امریکا در هندوراس بود. او نقشی کلیدی در این دوران در حمایت و سرپرستی کنترای نیکاراگوئه مستقر در هندوراس داشت و همچنین بر فعالیت‌های جوخه‌های قتل ارتش هندوراس نظارت می‌کرد.

«تحت نظر ژنرال گوستاوو آلوارِز مارتینِز، دولت نظامی هندوراس رابطه‌ای بسیار نزدیک با دولت ریگان داشت و در همین دوران چندین مخالف سیاسی توسط برنامه‌های مرسوم و کلاسیک جوخه‌های قتل "ناپدید" شدند.»

در ژانویه‌ی 2005، پنتاگون بررسی چنین موضوعی را رسماً تایید کرد:

«شکل‌گیری جوخه‌های به‌منظور ترور رهبران جنبش مقاومت عراق تا بتوان از این طریق، تغییری استراتژیک به‌ نفع امریکا در منطقه‌ی عراق داشت، مشابه آنچه با چریک‌های چپ‌گرا 20 سال قبل در امریکای مرکزی انجام داده بودیم.»

تحت پروژه‌ی اصطلاحاً «انتخاب ال سالوادور»، نیروهای امریکایی و عراقی نیروی چریکی برای کشتن یا دزدیدن رهبران جنبش مقاومت عراق اعزام شدند، آن‌ها این چریک‌ها را حتی به داخل خاک سوریه فرستادند، جایی که بخشی از این رهبران پناه گرفته بودند...البته جوخه‌های ترور و فرار موضوعی غیرمرسوم هستند و احتمالاً سری باقی می‌مانند.تجربه‌ی آنچه «جوخه‌های قتل» خوانده می‌شد در امریکای مرکزی همچنان موضوعی تازه باقی مانده است، حتی همین الان و همچنان به تصویر امریکا در این منطقه سایه می‌اندازد.

در آن زمان، دولت ریگان سرمایه و آموزش در اختیار نیروهای ناسیونالیستی قرار داد تا به قبیله‌های شورشی سالوادورین حمله کنند و سپس دولت امریکا با کشته‌ها همدردی کرد...

جان نِگروپونت، سفیر امریکا در بغداد، نماینده‌ی اول امریکا در همین دوران در کشور هندوراس بود.جوخه‌های قتل در آن زمان ابزاری خشن در دست سیاست‌مداران امریکای لاتین بودند...در اوایل دهه‌ی 1980 دولت رئیس‌ جمهور ریگان سرمایه و کمک به آموزش کانتراس‌های نیکاراگوئایی در هندوراس داشت با این هدف که رژیم ساندینیستی نیکاراگوئه را سرنگون کند.  پشنهاد پنتاگون در عراق  براساس همین مدل انجام گرفت

همچنین هنوز روشن نیست که چه کسی می‌خواهد مسئولیت این برنامه را به عهده بگیرد پنتاگون یا سیا. چنین عملیات‌های پوششی از لحاظ سنتی توسط سیا انجام می‌گرفتند و بازوی اجرایی از طرف دولت در این موارد محسوب می‌شوند، و همچنین با این کار، به مقامات امریکایی قانوناً اجازه می‌دهند تا وجود چنین مواردی را تکذیب کنند.(برگرفته از «جوخه‌های قتل» به سبک ال سالوادور به‌منظور مقابله با گروه‌های شورشی نظامی امریکا تایمز آن‌لاین، 10 ژانویه‌ی 2005)

هرچند هدف مشخص «گزینه‌ی سالوادوری عراق» این عنوان شده بود تا «مخالفان را کنار بزنند» اما در عمل تیپ‌های وحشت با اسپانسری امریکا در کشتار روزمره‌ی مردم عراق همراه شدند با این نظر که خشونت را بخشی روزمره از زندگی مردم کنند. در عمل، سیا و ام‌آی6 بر واحدهای «القاعده در عراق» نظارت داشتند که عملیات‌هایشان ترور نظام‌مند جمعیت شیعه‌ عراق بود. این مساله هم اهمیت بسیاری دارد، جوخه‌های مرگ آموزش و مشاوره از نیروه‌های عملیات ویژه‌ی امریکا دریافت می‌کردند.

روبرت استیفن فورد

سفیر سابق امریکا در سوریه بین سال‌های 2004 و 2005، بخشی از تیم نِگروپونت در انجام عملیات خود در عراق بود. در ژانویه‌ی 2004، او نماینده‌ی امریکا در شهر نجف با جمعیت شیعه منصوب شد.

 

در ژانویه‌ی 2005، توسط جان نِگروپونت به عنوان مشاور منتخب سفیر در امور سیاسی در سفارت امریکا در بغداد منصوب شد. فورد نه تنها بخشی از تیم اصلی سفارت بود، بلکه او شریک نِگروپونت در اجرایی کردن گزینه‌ی سالوادوری عراق به‌شمار می‌رفت. ریشه‌های اجرایی شدن این برنامه در شهر نجف زیرنظر فورد پیش از انتقال وی به بغداد، آغاز شده بود.

جان نِگروپونت و روبرت استفن فورد مسئولیت سربازگیری برای جوخه‌های قتل عراقی را بر عهده گرفتند. در حالیکه نِگروپونت از دفتر خود در سفارت امریکا در بغداد این عملیات را زیرنظر داشت، فورد که زبان عربی و ترکی را روان صحبت می‌کرد، ماموریت به انجام رساندن قراردادهای استراتژیک با گروهک‌های نظامی را خارج از «منطقه‌ی سبز بغداد» بر عهده گرفت.

دو مقام دیگر در سفارت، با نام‌های هنری اِنشِر (معاون فورد) و ماموری جوان‌تر در بخش سیاسی به نام جِفری بیلز، نقش مهمی در این تیم بازی کردند و توانستند «گروه‌های مختلف و گوناگون عراقی، مخصوصاً افراطیون را وارد این برنامه کنند.» (نیویورکر، 26 مارچ 2007). عضو مهمِ دیگر تیم نِگروپونت جیمز فرانکلین جِفری، سفیر امریکا در آلبانی (2002 تا 2004) بود. در سال 2010، جِفری سفیر امریکا در عراق شد (2010 تا 2012).

جیمز استیل

نِگروپونت همچنین از دوران کاری خود در هندوراس، کلنلِ بازنشسته، جیمز استیل را به این تیم اضافه کرده بود:

«استیل در بغداد با عنوان مشاور برای امنیت نیروهای عراقی فعالیت می‌کرد ولی درحقیقت بر انتخاب و آموزش اعزای سازمان بدر و ارتش مهدی نظارت داشت، این دو گروه عمده‌ی نظامی شیعه در خاک عراق بودند و از این کار به منظور هدف قرار دادند رهبران و شبکه‌های سنی در خاک عراق استفاده کردند. برنامه‌ریزی شده بود یا نه، این جوخه‌های قتل از کنترل خارج شدند و تبدیل به علت اصلی مرگ در عراق بعد از یورش سال 2003 شدند.

عمدی بود یا نبود، جنازه‌های شکنجه شده هر روز در خیابان‌های بغداد یافت می‌شد و این نتیجه‌ی کار جوجه‌های قتل بود که زیرنظر جان نِگروپونت آموزش و اجرایی شده بودند. همین فعالیت‌ها بود که عراق را امروز تبدیل به یک جهنم کرده است. (داهِر جمالی، مدیریتِ شرارت: نِگروپونت و تیم جدید عراق دولت بوش، Antiwar.com، 7 ژانویه‌ی 2007)

کلنل استیل مسئول این بود تا برنامه‌ی ال سالوادرو را طبق برنامه‌ریزی پیش ببرد و در نتیجه ده‌ها هزار نفر از مردم این کشور «ناپدید» شدند یا به قتل رسیدند، شامل بر اسقف اسکار رموِرو و چهار راهبه‌ی امریکایی الاصل.

کلنل استیل بعد از دست‌یابی به منصب خود در بغداد واحدی ضدشورشی به نام «کماندوهای ویژه‌ی پلیس» تاسیس کرد و این واحد زیرنظر وزارت کشور عراق کار می‌کرد.گزارش‌هایی تاییدکننده‌ی این موضوع وجود دارند که «ارتش امریکا بسیاری از زندانی‌ها را به تیپ گرگ آورد، تیپی که واحد دوم ترسناک کماندوهای ویژژه را شکل دادند و این گروه زیرنظر کلنل استیل فعالیت می‌کرد:

سربازهای امریکایی و مشاوران امریکایی گوشه‌ای ایستاده و هیچ کاری نمی‌کردند، در همین حال، نیروهای تیپ گرگ زندانی‌ها را کتک می‌زدند و شکنجه می‌کردند. کماندوهای وزارت کشور کتابخانه‌ی عمومی سامره را اشغال کردند و آنجا را تبدیل به مرکز بازجویی خود کردند. در زمان مصاحبه‌ی جیمز استیل با روزنامه‌ی نیویورک تایمز در سال 2005، مصاحبه مرتب با صدای فریادهای هولناک از داخل مرکز بازجویی قطع می‌شد. گفته می‌شود استیل قبلاً مشاور عملیات ضدشورش در ال سالوادور بوده است. (داهِر جمالی، مدیریتِ شرارت: نِگروپونت و تیم جدید عراق دولت بوش، Antiwar.com، 7 ژانویه‌ی 2007)

بِرنی کِریک در آکادمی پلیس بغداد با دو نگهبان ویژه‌ی خود در جولایی 2003

چهره‌ی مه دیگر که نقش در برنامه‌ی ضدشورش عراق بازی کرد، فرمانده‌ی سابق پلیس نیویورک، بِرنی کِریک بود. او در سال 2007 به‌خاطر 16 مورد جعل، حکم مجرمیت از دادگاه فدرال دریافت کرد.

کِریک توسط دولت بوش استخدام شد تا بعد از اشغال عراق در سال 2003، سازمان‌دهی و آموزش نیروهای پلیس عراق را مدیریت کند. او در دوران کاری کوتاه خود در سال 2003، نقش وزیر داخلی دولت موقت عراق را نیز بازی می‌کرد و سه واحد وحشت در داخل نیروی پلیس عراق نیز خلق کرد: «کِریک در راستای شکل‌دهی به نیروهای پلیس عراق، خودش را به جایگاه وزیر داخلی عراق بالا کشیده است. مشاوران پلیس بریتانیایی او را "ترمیناتور بغداد" می‌خوانند.» (مجله‌ی سالن، 9 دسامبر 2004)

تحت نظارت نِگروپونت از داخل سفارت امریکا در بغداد، موجی از کشتار در خفای شهروندان و ترورهای هدف‌مند بی‌پروا شروع شده و اوج گرفته بود. مهندس‌ها، پزشکان، دانشمندان و روشنفکران در فهرست‌های ترور قرار داشتند.

ماکس فولِر توانسته است جزئیات این ترورهای هولناک را در برنامه‌های ضدشورش با اسپانسری امریکا را به شکلی خلاصه بیان کند:

حضور جوخه‌های قتل اولین بار در ماه می امسال (2005) پررنگ شد... چندین جنازه یافت شدند... در مناطق برهوت و خالی بغداد جنازه‌ها پیدا می‌شدند. تمامی قربانی‌ها دست‌بند خورده بودند، چشمانشان با چشم‌بند بسته شده بود و به سرشان شلیک شده بود و بدن بسیاری از آن‌ها نشان از شکنجه‌های هولناکی می‌داد...

کماندوهای پلیس در کنار تیپ گرگ تحت نظارت برنامه‌ی ضدشورش امریکا با مدیریت وزارت کشور عراق عمل می‌کردند:

کماندوهای پلیس تحت سرپرستی کهنه‌سربازهای رزمنده‌ی بخش ضدشورش امریکا آموزش می‌دیدند و تحت نظر همین کهنه‌سربازها عمل می‌کردند. این کماندوها برابر عملیات‌های نظامی مشترک دو کشور عمل می‌کنند و همکار واحدهای ویژه‌ی عملیاتی بسیار خاص امریکایی فعالیت خود را انجام می‌دهند. (رویترز، نشنال ریویو آن‌لاین)

... یک چهره‌ی کلیدی در گسترش کماندوهای عملیات ویژه جیمز استیل بود، او نیروی عملیاتی ویژه‌ی سابق در ارتش امریکا است که دندانش در ویتنام خرد شده بود قبل از اینکه مسئول بخش ارتش امریکا در ال سالوادر در اوج جنگ داخلی این کشور بشود...

یک چهره‌ی دیگر استیون کاستیل بود که ارشدترین مشاور امریکا داخل وزارت کشور عراق بود. او با ظاهر موجه خود، با دندان‌های سفید و قامت چشم‌گیر خود بحث‌های مربوط به نقص حقوق بشر را «شایعه و طعنه» می‌خواند. او همانند استیل تجربه‌ی فراوانی از دوره‌ی حضور خود در امریکای لاتین کسب کرده بود، او در یک مورد شخصاً در شکار ارباب کوکائین پابلو اسکوبار در جنگ‌های مرتبط به مواد مخدر در دهه‌ی 1990 در کلمبیا حضور داشت.

سابقه‌ی گذشته‌ی کاستیل اهمیت فراوانی داشت چون این مدل از نقش‌های حمایتی مرتبط به جمع‌آوری اطلاعات و تهیه‌ی فهرست‌های قتل از نشانه‌های مخصوص حضور امریکا در برنامه‌های ضدشورشی است و شامل بر برنامه‌های مخفیانه می‌شود که به شکل قتل‌های مجزا از هم و موردی نمایان می‌شوند.

چنین نسل‌کشی‌های برنامه‌ریزی شده کاملاً با آنچه امروز (2005) در عراق رخ می‌دهد، هم‌خوان است... همچنین برابر با اطلاعات اندک ما از کماندوهای عملیات ویژه‌ی پلیس است که به وزارت کشور توانایی عملیات‌های یورشی ویژه را می‌دهند (از طریق کمک‌های وزارت دفاع امریکا). مراکز فرماندهی کماندوهای پلیس برای حفظ چنین جایگاهی، تبدیل به مجموعه‌ای گسترده در سرتاسر کشور شده است که برابر خواسته‌های امریکا، عملیات‌های خود را فرماندهی می‌کنند، کنترل می‌کنند، با همدیگر ارتباط یکپارچه دارند و از کمک‌های رایانه‌های و اطلاعاتی امریکا نیز سود می‌برند. (مکس فولِر، فاینشنیال تایمز)

زیربنای این عملیات در سال 2005 توسط نِگروپونت چیده شد و تحت نظر جانشین وی، زلمی خلیل‌زاد این عملیات دنبال شد. فورد پیش‌برد این عملیات را تضمین می‌کرد تا زمانیکه در سال 2006 سفیر امریکا در الجزیره شد، هرچند در سال 2008 در سمت جانشین رئیس اصلی کمیسون به سفارت امریکا در بغداد بازگشت.

عملیات «کنتراهای سوری»: آموخته‌های تجربه‌ی عراق

نسخه‌ی هولناک عراق از «گزینه‌ی سالوادور» تحت نظر سفیر امریکا جان نِگروپونت «مدل اصلی» شکل‌گیری کنتراهای «ارتش آزاد سوریه» شد. فورد بدون هیچ شکلی در شکل‌گیری کنتراهای شورشی سوری نقش داشت و این فعالیت را بعد از کسب سمت جدید خود در بغداد از سال 2008 میلادی شروع کرده بود.

فورد در جولای سال 2001 در شهر حماه سوریه

در سوریه قرار بود نسخه‌ی بدلی از درگیری‌ها بین سنی‌ها، الواطی‌ها، شیعه‌ها، کردها، دَروزی‌ها و مسیحی‌ها خلق بشود. البته در نسخه‌ی سوریه قرار بود ماجرایی کاملاً متفاوت از عراق دنبال بشود، هرچند شباهت‌هایی بین برنامه‌های دو کشور از نظر عملیات‌های مخرب و قتل‌ها، وجود داشت.

گزارشی منتشر شده در اشپیگل در مورد درگیری‌های خونین شهر حماه در سوریه تایید می‌کند که به شکلی سازمان یافته قتل‌عام گسترده در این شهر صورت گرفته و این مجله این روش کشتار را با روش کشتار جوخه‌های قتل امریکایی در عراق مقایسه کرده است.مردم حماه را به شکل روزمره «زندانی» درنظر می‌گیرند (به‌خاطر گرایش شیعه یا علوی آنان) و سنی‌ها را «خائن» خطاب می‌کنند. خائن‌ها شهروندان سنی هستند که با شورش این بخش از کشور را تصرف کرده‌اند و مخالفت خود با نقش وحشت و مرگ در ارتش آزاد سوریه نشان می‌دهند.

«از تابستان گذشته (2011) تاکنون، ما شاهد اعدام نزدیک به 150 مرد بودیم، این نزدیک به 20 درصد زندانی‌های ما بود. این را عبو رامی می‌گوید... هرچند قاتلین حماه بیشتر دل‌مشغول قتل‌عام خائنین درون خود بودند تا اینکه دل‌مشغول قتل‌عام زندانی‌ها باشند: اگر ما یک جاسوس سنی را بیابیم، یا اگر یک شهروند به انقلاب ما خیانت کند، ما سریع عمل می‌کنیم. این را یک رزمنده می‌گوید. به‌ گفته‌ی عبو رامی، آنها از شروع شورش‌ها تا کنون بین 200 تا 250 خائن را به مرگ محکوم و حکم آنان را اجرا کرده است.» (اشپیگل، 30 مارچ 2012)

این پروژه در گام اول به نیروگیری و آموزش مردم محلی پرداخت. جوخه‌های مرگ با همراهی لبنانی‌ها و اردنی‌های سلفی شکل گرفته بود که از اواسط مارچ 2011 از مرز اردن وارد سوریه می‌شدند. وقتی فورد در ژانویه‌ی 2011 با سمت سفیر امریکا وارد دمشق شد، بخش عمده‌ای از کارها صورت گرفته بود.

فورد در اوایل سال 2010 به عنوان نقش سفیر امریکا در سوریه منصوب شد. روابط دیپلماتیک امریکا و عراق از سال 2005 از هم گسسته بود به دنبال آنکه رفیق حریری، نخست‌وزیر لبنان ترور شده بود و در این رابطه واشنگتن سوریه را مقصر می‌شناخت. فورد تنها دو ماه قبل از شروع درگیری‌ها در سوریه وارد این کشور شد.

ارتش آزاد سوریه (FSA)

واشنگتن و هم‌پیمانان این کشور در سوریه نکات اساسی «گزینه‌ی سالوادوری عراق» را پیاده کردند و از همان ابتدا، ارتش آزاد سوریه را شکل دادند و زیر مجموعه‌ی تروریستی گوناگون آن، از جمله شاخه‌ی القاعده در سوریه به نام النصره را حمایت کردند.هرچند خلق ارتش آزاد سوریه در جوئن 2011 اعلام شد، نیروگیری و آموزش اعضای خارجی این ارتش از زمانی بسیار پیش از این شروع شده بود.

این ارتش از بسیاری از جهات، چهره‌ای بدلی دارد. رسانه‌های غرب این ارتش را سازمانی خلق شده در نتیجه‌ی درگیری‌های گسترده اعلام می‌کنند که علیه دولت می‌جنگد. با این حال، هیچ اشاره‌ای به ساختار کنترل و فرماندهی این ارتش نمی‌شود.

این ارتش، یک واحد نظامی حرفه‌ای نیست، بلکه شبکه‌ای از تیپ‌های تروریستی گوناگون و گسترده است که هر کدام در عمل در بخش‌های مختلف کشور به انجام عملیات‌های خود مشغول هستند.

هرکدام از این سازمان‌های تروریستی، به شکلی مستقل از هم عمل می‌کنند. ارتش آزاد سوریه فرماندهی و کنترل لژیون‌های مختلف بخش‌های نظامی خود را برعهده ندارد. این کار را نیروهای ویژه‌ی نظامی و امنیتی انجام می‌دهند که اسپانسرشان امریکا و ناتو است و درون این گروهک‌های تروریستی، نفوذ کرده‌اند.

این نیروهای ویژه با آموزش‌های ویژه در خاک سوریه عمل می‌کنند، بسیاری از آن‌ها را شرکت‌های خصوصی امنیت استخدام کرده‌اند و مرتب با نیروهای امریکایی و ناتو در تماس هستند و کمک‌های نظامی و امنیتی از مراکز این کشورها، مخصوصاً از خاک ترکیه، دریافت می‌کنند. این نیروهای ویژه بی هیچ شکلی همچنین در برنامه‌های بمب‌گزاری علیه ساختمان‌های دولتی و نظامی و موارد مشابه دست دارند.

جوخه‌های قتل نیروهای خود را علاوه بر سوریه از کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس دریافت می‌کنند و کمک امریکا، ناتو، کشورهای عرب حوزه‌ی خلیج فارس و ترکیه را پشت سر خود دارند. همچنین نیروهای ویژه‌ی کشورهای دیگر (مثلاً SASهای بریتانیایی و Parachutistesهای فرانسوی نیز در کنار آنان حاضر هستند) و شرکت‌های خصوصی امنیت نیز برابر قراردادهای خود با پنتاگون و ناتو، به این نیروهای ویژه کمک می‌کنند. گزارش‌های رسانه‌ای تایید می‌کنند که 200 تا 300 نفر از نیروهای استخدام خصوصی شرکت‌های امنیتی توسط دولت سوریه تاکنون بازداشت شده‌اند.

جبهه‌ی النصره

جبهه‌ی النصره را بخشی از القاعده حساب می‌کنند این گروه را موثرترین گروه شورشی «اپوزیسون» در سوریه خطاب می‌کنند و این گروه مسئولیت بخش عمده‌ای از مهم‌ترین بمب‌گزاری‌ها را قبول کرده است. این گروه دشمن امریکا خوانده شده است (در فهرست وزارت امور خارجه از گروه‌های تروریستی نام این جبهه دیده می‌شود) با این وجود عملیات‌های گروهک النصره نشان دهنده حضور آموزش‌های امنیتی اطلاعاتی امریکا است، این گروه از تکنیک‌های وحشت و سلاح‌های غربی استفاده می‌کند. برنامه‌های خشن اجرا شده توسط النصره علیه شهروندان عادی سوریه (درحقیقت عملیات‌های پوششی غرب در خاک سوریه) مشابه عملیات‌های جوخه‌های قتل امریکایی در خاک عراق است.

رهبر النصره عبو عدنان در آلِپو می‌گوید: «جبهه‌ی النصره شامل کهنه‌سربازان سوری است که در جنگ عراق حاضر بوده‌اند، مردانی که همراه خود تجربه آورده‌اند مخصوصاً تجربه‌ی استفاده از سلاح‌های پیش‌رفته و این تجربه در خاک سوریه استفاده می‌شود.»

همانند عراق، خشونت گسترده و نژادی به‌شکلی فعالانه گسترش یافته است. در سوریه، جوامع علوی، شیعه و مسیحی هدف جوخه‌های قتل با اسپانسری امریکا و ناتو قرار گرفته‌اند. جوامع علوی و مسیحی هدف‌های اصلی این برنامه‌های ترور هستند. این موضوع را سرویس خبری واتیکان تایید می‌کند:

مسیحیان ماه‌ها است در آلِپو قربانی مرگ و نابودی جنگ‌ها می‌شوند، وضعیت جنگ، شهر را تحت‌تاثیر خود قرار داده است. محله‌های مسیحی‌نشین در ماه‌های اخیر، توسط نیروهای شورشی مسلح به سلاح سنگین مورد هدف قرار گرفته‌اند و مردمان عادی بسیاری کشته شده‌اند.بعضی از گروهک‌ها در این اپوزیسون قدرتمند، عضو گروه‌های جهادی هستند، «به خانه‌ها و ساختمان‌های مسیحی‌ها حمله می‌کنند، مقیمان این خانه‌ها را آواره می‌کنند و سپس ملک آنان را تصرف می‌کنند (یعنی پاکسازی قومیتی و عقیدتی می‌کنند) (اخبار واتیکان، 19 اکتبر 2012)

اسقف می‌گوید که رزمنده‌های سنیِ سلفی به جنایات خود علیه شهروندان عادی ادامه می‌دهند و همچنان برای عملیات‌های خود نیرو جذب می‌کنند. سنی‌های افراطی مسلح با غرور تمام در یک جنگ مقدس به نبرد مشغول شده‌اند،  . وقتی تروریست‌ها سعی می‌کنند با هدف قبلی خود هویت مذهبی را کنترل کنند، آن‌ها از یک نفر خواستند تا حضور جغرافیایی خودمان را تا زمان موسی بگویم. آن‌ها خواستند دعا کنم که علویها از اینجا بروند. علوی‌ها شانسی در این شرایط نخواهند داشت.» (همان مرکز، 6/4/2012)

گزارش‌های خبری تایید می‌کنند از شروع شورش‌ها در مارچ 2011 تاکنون مجموعه‌ای از نیروهای سلفی و القاعده به شکل جوخه‌های مرگ و تیپ‌های وحشت همراه با نیروهای افراطی اخوان المسلمین وارد سوریه شده‌اند. علاوه بر این، مجموعه‌ای از نیروهای مجاهدین از زمان جهاد سیاه در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی سوسیالیستی همراه با کمک فرماندهان ارشد ناتو و ترکیه، به گفته‌ی منابع اطلاعاتی اسرائیلی، در این معرکه حاضر شده‌اند:

«کمپینی شکل گرفته تا هزاران مسلمان داوطلب از کشورهای خاورمیانه و رزمندگان مسلمان از کشورهای دیگر را به شورشی‌های سوری ملحق کند. ارتش ترکیه پناهگاه این داوطلبان است، به آن‌ها آموزش داده و آن‌ها را از مسیرهای امن خود وارد خاک سوریه می‌کند.» (DEBKAfile، ناتو به شورشی‌ها سلاح‌های ضد تانک می‌دهد، 14 آگوست 2011)

شرکت‌های خصوصی امنیت و به کارگیری نیروهای مزدور

به گفته‌ی گزارش‌های خبری، مجموعه‌ای از نیروهای مخفی مزدور از خاورمیانه و کشورهای شمال آفریقا، با مدیریت شرکت خصوصی امنیتی Gulf States در حال انجام فعالیت‌های خود هستند.هرچند گزارش‌های خبری اشاره نمی‌کنند از این نیروها در خاک سوریه استفاده شده باشد اما به آموزش آن‌ها در خاک قطر و امارات اشاره‌ شده است.

در شهر نظامی زیاد در امارات «یک ارتش پنهانی شکل می‌گیرد.» این ارتش را شرکت خدمات Xe مدیریت می‌کند که قبلاً با عنوان Blackwater فعالیت می‌کرد (مترجم: این شرکت به دلیل جنایت‌های سازمان یافته در خاک عراق، تعطیل شد و با نامی دیگر دوباره شروع به کار کرد.) قرارداد امارات برای ساخت کمپ نظامی برای آموزش مزدورها در جولایی 2010 امضا شده است، نه ماه قبل از آنکه سلاخی‌های مردم در لیبی و سوریه شروع بشود.

یک سرباز مزدور بخش خصوصی

در پیش‌رفت‌های اخیر، شرکت‌های امنیتی با ناتو و پنتاگون قرارداد بسته‌اند و اکنون مشغول آموزش جوخه‌های قتل «اپوزیسون» به‌منظور استفاده از سلاح‌های شیمیایی هستند:

«ایالات متحده‌ی امریکا و برخی کشورهای هم‌پیمان اروپایی آن از قراردادهای وزارت دفاع استفاده می‌کنند تا شورشی‌های سوری را آموزش بدهند چگونه از زرادخانه‌ی سلاح‌های شیمیایی در خاک سوریه استفاده کنند، یک مقام ارشد امریکایی و چندین دیپلمات ارشد این موضوع را شنبه به سی‌ان‌ان گفته‌اند.» (گزارش خبری سی‌ان‌ان، 9 دسامبر 2012)

نام شرکت‌های فعال در این موضوع هنوز عنوان نشده است.

پشت درب‌های بسته‌ی وزارت امور خارجه‌ی امریکا

فورد تنها بخشی از یک تیم کوچک است که داخل تیمی بزرگ‌تر درون وزارت امور خارجه‌ی امریکا قرار می‌گیرد که آموزش و استفاده از تیپ‌های تروریستی را برنامه‌ریزی و اجرایی می‌کنند، فورد همراه با دِرِک کولِت و فردیک سی. هوف، شریک سابق تجاری ریچارد آرمیتاژ فعالیت می‌کنند که پیش از این «دلال ویژه‌ی سوریه» در واشنگتن بود. دِرک کولِت اخیراً به‌سمت مشاور وزارت دفاع در امور بین‌المللی امنیت (ISA) منصوب شده است.

این تیم تحت حمایت و سرپرسی مشاور سابق وزارت امور خارجه در امور خاور نزدیک، جِفری فِلت‌مَن فعالیت می‌کند.

 جِفری فِلت‌مَن

تیم فِلت‌مَن ارتباطی مستقیم با فرآیند سربازگیری و آموزش مزدورها در ترکیه، قطر، عربستان سعودی و لیبی دارد (به کمک رژیم حاکم بعد از قذافی، ششصد رزمنده‌ی گروه رزمندگان اسلامِ لیبی (LIFG) به سوریه منتقل شده‌اند بعد از آنکه ماه‌ها در طول سال 2011 در ترکیه آموزش دیده بودند.)

فِلت‌مَن ارتباط مستقیم با وزیر امور خارجه‌ی عربستان سعودی شاهزاده سعود ال فیصل دارد و همین‌طور با وزیر امور خارجه‌ی قطر شیخ حامد بن جسیم در ارتباط مستقیم است. او همچنین مسئول دفتر مستقر در دوحه‌ی «همکاری‌های ویژه‌ی امنیتی» است که در سوریه فعال است و در آن نمایندگان آژانس‌های امنیتی واشنگتن و کشورهای غربی فعالیت می‌کنند، نمایندگانی که پیش از این در لیبی فعال بودند. شاهزاده بندر بن سلطان، عضو شاخص و بانفوذ عربستان سعودی و مسئول سازمان امنیت عربستان نیز بخشی از این گروه است. (پرس تی‌وی، 12 ماه می 2012)

در ژوئن 2012، جفری فِلت‌مَن توسط سازمان ملل به عنوان ژنرال مشاور در زمینه‌ی امور بین‌الملل انتخاب شد، یک منصب استراتژیک که در عمل سیاست‌های سازمان ملل (در خدمت واشنگتن) را به عنوان «قطعنامه در خدمت پایان دادن به درگیری‌ها» در کشورهای مختلف جهان، بررسی و مکتوب اعلام می‌کند. (مناطقی درگیر مانند سومالی، لبنان، لیبی، سوریه، یمن و مالی.) در این طعنه‌ی تلخ، این کشورهایی هستند که هدف عملیات‌های پنهانی امریکا قرار داشته‌اند.

فِلت‌من در همراهی با وزارت امور خارجه‌ی امریکا، ناتو و کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس، در دوحه، مرد واشنگتن نیز پشت سر اخذر ابراهیمی است تا «پیشنهاد صلح» را آماده و عملی کنند.

در همین حال، در حالی که مذاکرات صلح سازمان ملل فقط به شکل حرف باقی مانده‌اند، امریکا و ناتو سربازگیری و آموزش‌ مزدورها را در پاسخ به کشته‌های سنگین نیروهای شورشی «اپوزیسون» سرعت بخشیده‌اند.

«پایان بازی» امریکا برای سوریه دیگر تغییر رژیم نیست بلکه نابودی سوریه به شکل یک کشور تصویب شده است.توسعه‌ی جوخه‌های مرگ «اپوزیسون» به‌منظور قتل‌عام شهروندان عادی تنها بخشی از جنایات در جریان امریکا در خاک سوریه است.

«تروریسم در نقاب حقوق بشر» توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل انتخاب شده است و به کشورهایی اشاره می‌کند که ناتو به بهانه‌ی «دخالت بشر دوستانه» برنامه‌ی یورش به آن‌ها را می‌ریزد تا «مسئولیت خود در حمایت از بشریت» را انجام بدهد.

معمولاً جنایت‌های انجام گرفته توسط جوخه‌های مرگ امریکا و ناتو را به گردن دولت بشار اسد می‌اندازند. به گفته‌ی عضو ارشد شورای حقوق بشر سازمان ملل، ناوی پلای:

«می‌شد جلوی این حجم گسترده از مرگ را گرفت اگر دولت سوریه راه متفاوتی را به‌نسبت این سرکوب بی‌رحمانه انتخاب کرده بود، راهی صلح‌بار و قانونی در اختیار معترضان قرار می‌داد تا شهروندان غیرمسلح حرف خود را بزنند.»

برنامه‌ی خاموش واشنگتن می‌گوید سوریه باید از یک ملت واحد تجزیه بشود چه از لحاظ نژادی و چه از لحاظ مذهبی و به چندین کشور «مستقل» و کوچک، تقسیم بشود.

 

یک خبر از رامهرمز

 

ارتقاء 3 روستای رامهرمز به بخش ویژه  

در ادامه اجرای طرح های جدید تصمیمات کشوری که ظاهرا در بسیاری از شهرهای استان در حال اجراست این بار 3 روستای شهرستان رامهرمز به بخش ارتقاء جایگاه یافتند.

بر اساس تصمیمات جدید سه روستای بزرگ ابوالفارس، رود زرد و سلطان آباد که روی هم رفته قریب به 50 هزار نفر جمعیت دارند و سال ها در نوبت ارتقاء جایگاه به بخش مانده بودند این بار با پیگیری نماینده پرتلاش و اجرایی اما کم حرف و کم هیاهوی این شهر به بخش تبدیل و از این پس از نعمات این تبدیل وضعیت برخوردار خواهند بود.

هر چند شوشان معتقد است صرفاً تعویض نام بخش با روستا چاره ای کار نیست و مسئولین استانی ضمن اهتمام بیش تر و اختصاص منابع و اعتبارات لازم و فراهم آوردن مقدمات این نظیر است می توانند در زدودن غبار محرومیت از این مناطق و حل مشکلات مردم نقش موثرتری ایفا کنند که امیدواریم با همت مردم و نماینده مردمی و مسئولان اجرایی این مهم محقق شود.

تصاویر بسیار زیبا

 

 لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید





































































































بیاد بزرگ مردان تاریخ ایران

استاد برجسته موسیقی ایران زمین پر کشید
پیرمرد با اینکه می دانست در سراشیبی زندگی است و در گام های آخر به سر می برد، تا انتها یک نفس برای ارتقا و توسعه موسیقی ایران زمین کوشید و بسیاری از جوانان خواننده و نوازنده همچون پیشکسوتان عرصه موسیقی ایرانی، افتخار همکاری با او را یافتند... پیکر زنده یاد همایون خرم، یکشنبه اول بهمن از مقابل تالار وحدت با حضور اهالی موسیقی و دوستداران ایشان به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) تشییع خواهد شد.
کد خبر: ۲۹۸۲۳۱
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۱ - ۰۸:۳۲
جامعه موسیقی و هنر ایران زمین بار دیگر در سوگ یکی از اساتید موسیقی اصیل ایران نشست و «همایون خرم» موسیقی دان، آهنگساز و نوازنده چیره دست کشورمان و از معدود یادگارهای در قید حیات صبا، پس از تحمل فشار سنگین بیماری، آسوده شد و به دیدار استادش رفت.

به گزارش «تابناک»، همین چند سال پیش بود که دوستش علی تجویدی در هشتاد و شش سالگی رفتنی شد و چون تجویدی در دهه های اخیر بسیاری پر کشیدند و همایون خرم را تنها گذاشتند. استاد سخنران بزرگداشت رفیقان و رویدادهای موسیقیایی گشته بود و رخ به رخ با اهالی موسیقی از جایگاه یارانش می گفت که او را تنها گذاشته بودند و صدای آرشه ویولنش را در این عالم کم نظیرتر ساخته بودند.

برخی از سخنرانی های استاد درباره موسیقی ایرانی در مراکز هنری و فرهنگی اروپا و آمریکا همچون دانشگاه UCLA، دانشگاه گیلان، دانشگاه پزشکی شیراز (درباره استاد صبا و موسیقی ایرانی)، انجمن موسیقی فارس (درباره استاد ابوالحسن صبا)، دانشگاه علامه طباطبایی (درباره مقامات موسیقی ایرانی)، فرهنگسرای ارسباران (درباره استاد علی نقی وزیری)، دانشگاه صنعتی اصفهان (درباره مشخصات موسیقی ایرانی) بخشی از آنچه بود که تجویدی را به یاد یاران رفته می انداخت.

پیرمرد با اینکه می دانست در سراشیبی زندگی است و در گام های آخر به سر می برد، تا انتها یک نفس برای ارتقا و توسعه موسیقی ایران زمین کوشید و بسیاری از جوانان خواننده و نوازنده همچون پیشکسوتان عرصه موسیقی ایرانی، افتخار همکاری با او را یافتند و نام این آهنگساز و نوازنده شهیر کشورمان همچون برگ افتخاری در شناسنامه نواهایشان ثبت و ضبط شد.

آهنگسازی برای «تنها ماندم» (1379) با صدای محمد اصفهانی و «رسوای زمانه» (1388) با خوانندگی «علی رضا قربانی» در کنار چندین کنسرتی که با محوریت این دو آلبوم یا دیگر آهنگ ها اجرا شد، بخشی از همراهی استاد خرم با چهره های جوان در سال هایی بود که به شدت کم کار شده بود.

همایون خرم که متولد بوشهر و محصول خانواده ای اهل فرهنگ بود، نهال عمرش از ابتدا به سوی نوای فرح بخش موسیقی اصیل این مملکت جهت داده شد و مادرش که از شیفتگان موسیقی مقامی بود و از میان مقام‌های موسیقی ایرانی، به دستگاه همایون علاقه‌ای وافر داشت، نام «همایون» را برای فرزند خود انتخاب کرد.

وی در سن ۱۰ تا ۱۱ سالگی به مکتب استاد صبا راه یافت و از چنان استعدادی برخوردار بود که چند سال بعد به عنوان نوازنده ۱۴ ساله، در رادیو به تنهایی به اجرا برپدازد و بعدها در بسیاری از برنامه‌های موسیقی رادیو از جمله سلسله برنامه های گل‌ها، به عنوان آهنگ‌ساز، سولیست ویولن و رهبر ارکستر آثاری ارزشمند ارائه دهد و ظرفیت بالایش را در این حوزه عیان تر سازد. آنجا که او بداهه نوازی بر روی ویولن را به نمایش می گذاشت و نت های غریبی را برای شنونده به ارمغان می آورد، عمیق برداشت هایش در این عرصه بیشتر هویدا می گشت.

استاد خرم با خلق آثاری چون «تو ای پری کجایی»، «رسوای زمانه»، «امشب در سر شوری دارم»، «ساغرم شکست‌ای ساقی» و... بخشی از حافظه موسیقی مردم ایران را شکل داده و بی شک تا نوای موسیقی در این گذرگاه به گوش رسد، هرگاه هریک از این نواها و به خصوص ترانه «تو ای پری کجایی» بازپخش شود، نام ایشان در کنار هوشنگ ابتهاج و حسین قوامی برای شنونده در ذهن مردم یادآوری خواهد شد و در کنار غم ها و شادی های یک ملت قرار خواهد گرفت.

این نوازنده پیشکسوت ویولن که مدت ها با سرطان روده دست و پنجه نرم می کرد و درگیر درمان های سنگین شیمی درمانی بود، توان جسمانی اش دیگر تاب فشارهای وارده را نیاورد و شامگاه 28 دی‌ماه در 82 سالگی در بیمارستان «دی» بدرود حیات گفت و به جمع یاران از قفس رهیده اش پیوست تا جامعه هنری ایران بیش از پیش سوگوار جای خالی نوابغ شهیری باشد که چرخ و فلکِ عمر، یک به یک از این میدانگه پیاده شان می سازد.

کتاب غوغای ستارگان (خاطرات هنری همایون خرم) که در سال ۱۳۸۹ منتشر شد در کنار آثار موسیقی ایشان، گنجینه ای برای کسب شناختی عمیق تر این موسیقیدان شاخص و پیشکسوت به عنوان یکی از چهره های ماندگار عرصه ساز و نوای کشورمان است.

پیکر زنده یاد همایون خرم، یکشنبه اول بهمن از مقابل تالار وحدت با حضور اهالی موسیقی و دوستداران ایشان به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) تشییع خواهد شد.

«تابناک» ضمن تسلیت برای درگذشت این هنرمند متعهد کشورمان به جامعه هنر و موسیقی ایران و همچنین خانواده ایشان، دوستداران ایشان را دعوت به شنیدن یکی از اجراهای سال های اخیر ایشان می نماید.

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

گزارش اداره هوا شناسی خوزستان

 

ادامه ابرناکی و غبار محلی تا یکشنبه
اجتماعی 15:53:43 1391/10/29

9110-25414-5 کد خبر

ارشناس پیش‌بینی اداره‌کل هواشناسی خوزستان گفت: ابرناکی توام با غبار محلی تا روز یکشنبه بر استان حاکم خواهد بود.

رضا امیری‌نژاد در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) _منطقه خوزستان_ اظهار کرد: آسمان استان امروز و فردا ابری تا تمام ابری و در برخی ساعات توام با وزش باد قابل ملاحظه همراه با غبار محلی خواهد بود.

وی افزود: وضعیت ابرناکی در خوزستان برقرار است ولی بارش باران حتی در نقاط مرتفع استان پیش‌بینی نمی‌شود.

امیری‌نژاد گفت: تغییرات دمایی نیز در نقشه‌های هواشناسی مشاهده نمی‌شود و وضعیت دمای استان فعلا تغییری نخواهد یافت.

یک تحلیل اقتصادی

 
پیشنهاد کریس کوک برای اقتصاد ایران:
کریس کوک محقق اقتصادی و استاد دانشگاه لندن که ارتباطات نزدیکی با اقتصاد و مسئولان اقتصادی ایران دارد، در مطلبی با اشاره به تحریم‌های فعلی ایران و وضعیت اقتصادی کشور در برخورد با معضلاتی از جمله عدم توان انتقال منابع حاصل از نفت به داخل، دست به ارائه راهکاری برای ایران زده است که در نوع خود بسیار جالب توجه است و راهکاری که به عقیده کوک این اجازه را به اقتصاد ایران می‌دهد که مجدداً قدرت ریال را باز گرداند.
کد خبر: ۲۹۸۳۶۵
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۱ - ۱۸:۵۳

کریس کوک محقق اقتصادی و استاد دانشگاه لندن که ارتباطات نزدیکی با اقتصاد و مسئولان اقتصادی ایران دارد، در مطلبی با اشاره به تحریم‌های فعلی ایران و وضعیت اقتصادی کشور در برخورد با معضلاتی از جمله عدم توان انتقال منابع حاصل از نفت به داخل، دست به ارائه راهکاری برای ایران زده است که در نوع خود بسیار جالب توجه است و راهکاری که به عقیده کوک این اجازه را به اقتصاد ایران می‌دهد که مجدداً قدرت ریال را باز گرداند.

به گزارش تابناک، وضعیت آشفته اقتصاد ایران، نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری، تحریم‌ها غرب علیه کشور و بحران اقتصادی از مواردی است که کوک در این مطلب آن‌ها را مد نظر قرار داده و پیرامون آن‌ها به ارائه راهکار پرداخته است.

کوک در این مطلب آورده که:

تمامی تلاش در اقتصاد این روزهای ایران برای ساختن اهرم‌هایی برای راه اندازی اقتصاد داخلی، به خصوص از مسیر زیر ساختها مورد آزمایش قرار گرفته است، اما فقدان کارشناسی و عملکرد کارشناسانه در بازار مالی باعث بروز مشکلات شده است.

انتشار اوراق قرضه نفتی (سلف نفتی) طی این مدت مورد بحث قرار گرفته است و حتی ایجاد پولی جدید از سوی بانک مرکزی ایران که از سیستم مبادلات دلاری بین‌الملل محروم شده نیز مورد بحث قرار گرفته است. اخیراً پیرامون این مسائل از بنده سوال شده است و نظر من را راجع به این سیاست‌ها جویا شده‌اند که دیدگاه من به شرح زیر است:

انتشار پول از سوی خزانه

هیمان مینسکی می‌گوید: هر کسی می‌تواند اقدام به انتشار و چاپ پول کند، اما مسئله در اینجا است که این پول مورد قبول دیگران واقع شود.

در طی تحقیقاتم در دانشگاه لندن، پیرامون عملیات‌های تاریخی سیستم مالی انگلستان به تحقیقات پرداختم – زیرا پیش از تشکیل بانک انگلستان در 1694 بوده است – تا متوجه شوم که آیا در این سیستم درسی و تجربه‌ای وجود دارد که بتواند منجر به انعطاف بیشتر سیستم مالی مدرن شود.

در واقع درس‌هایی برای فراگیری وجود داشت.

تا سال 1694 حاکمیت در انگلستان برای تأمین هزینه‌های خود به سادگی اقدام به انتشار ژتون‌های اعتباری به مالیات دهندگان با روش تخفیفی می‌نمود. به عبارت دیگر پرداخت کننده مالیات به این طریق می‌توانست مالیات خود را با پرداخت معادل 8 پوند کالا و خدمات در مقابل 10 پوند مالیات به حاکمیت و خزانه داری پرداخت کند.

به این ترتب اگر مالیات پرداز بایستی در سال 10 پوند مالیات می‌داد، با این طریق و با استفاده از ژتون اعتباری از دو پوند تخفیف یا 25% تخفیف مالیاتی برخوردار می‌شد و اگر 8 پوند مالیات می‌پرداخت از 12.5 درصد تخفیف و به همین سان.

انتشار پول ناشی از فروش انرژی

در واقع نه بانک مرکزی و نه هیچ یک از بانک‌های خصوصی در دنیا نمی‌توانند اقدام به انتشار پول ناشی از فروش انرژی کنند، زیرا اساساً تولید کننده انرژی نیستند. اما بانک مرکزی ممکن است واجد نقش صلاحیت پولی باشد که از این مسیر انتشار پول را کنترل کند. برای مثال در هنگ‌کنگ هیچ بانک مرکزی وجود ندارد و مرجع پولی هنگ‌کنگ است که انتشار دلار از سوی بانک‌های خصوصی را کنترل و نظارت می‌کند.

نکته مهم و قابل توجه در اینجا است که پول و درآمد ناشی از فروش انرژی برای آنکه در مبادلات قابل قبول باشد، بایستی به شکل عمومی قابل بازگشت باشد. .برای مثال خود نفت به شکل عمومی برای افراد قابل استفاده نیست زیرا تنها در پالایشگاه کاربرد دارد. در نتیجه اقدام ایران برای فروش اوراق نفت و سرمایه گذاری بر روی بشکه نفت، به نظر چندان با استقبال عمومی مواجه نخواهد شد.

اما مبنا قرار دادن این پول بر روی سوخت‌های کربنی همچون گاز طبیعی، گازوئیل، بنزین و نفت کوره مسئله‌ای متفاوت است.

«پترو ریال»

توصیه من انتشار و اعتبار دهی از طریق نسل جدید از پتروریال از طریق تولید کنندگان سوخت کربنی است (به خصوص تولید کنندگان دولتی) که در قبال میزان مشخصی از گاز طبیعی در پرداخت قابل بازگشت است. (در واقع منظور کریس کوک آن است که در قبال فروش میزان مشخصی از گاز طبیعی از سوی تولید کنندگان، به انتشار پول یا همان پترو ریال در کشور از سوی فروشندگان اقدام شود)

اهمیت و نکته جالب این روش در این است که به این طریق بهای سوخت‌های کربنی در ایران ممکن است مجدداً به سطح بهای جهانی نزدیک شود، و در قبال آن یارانه‌ها از طریق "پترو ریال" به افراد پرداخت شود و نه به طریق تورم زایی که اکنون بانک مرکزی از طریق متعارف صورت می‌دهد.

این امر از سویی می‌تواند به شکلی اساسی رفتار ایرانیان را به سمت صیانت و حفاظت از انرژی، سرمایه گذاری در انرژی‌های تجدید پذیر و پروژه‌های حفاظت از انرژی سوق دهد.

طبیعتاً در این روش واحد پول انرژی بایستی کاملاً شفاف باشد و مرجع پولی کشور بایستی همکاری نزدیکی با تولید کنندگان در خصوص اعتبار دهی داشته باشد. این روش بر مبنای این واقعیت است که یک واحد انرژی تنها واحد مطلق است.

این پول حاصل از انرژی در نتیجه می‌تواند به عنوان استانداردی ملی، منطقه‌ای و حتی جهانی برای ثبات مالی در نظر آورده شود.

همان‌گونه که سال پیش به اعضای اتاق بازرگانی تهران گفتم، ایرانیان بایستی از آمریکا برای قطع دسترسی آن‌ها به سیستم دلار متشکر باشند زیرا اکنون این احتمال وجود دارد که یک سیستم با ثبات و ممتاز به کار گرفته شود، سیستمی که اساساً و به شکلی محکم بر مبنای ارزش‌های اعتقادی بنا می‌شود.

مجموعه اخبار فرهنگی - هنری و میراث استان

 


«کافه هنر اهواز» کار رسمی خود را به زودی با برپایی آیین گشایش آغاز می‌کند.

این کافه هنر هر هفته به اجرای برنامه‌هایی مانند شب شعر،شاهنامه‌خوانی، اجرای نمایش، جلسات نقد فیلم، نقاشی، معرق‌کاری،اجرای موسیقی زنده و دعوت از هنرمندان برجسته این عرصه‌ها اهتمام می‌ورزد.

از دیگر برنامه‌های «کافه هنر اهواز» می‌توان از راه‌اندازی باشگاه هنرمندان و عضوگیری در سامانه اطلاع‌رسانی، فعالیت هنری (شامل همایش، گردهمایی، کنسرت‌ها،جشن‌ها، جنگ‌ها و نمایش ها) درسطح استان خوزستان نام برد.

از مهم‌ترین رشته‌های مورد توجه در این کافه هنر می‌توان به هنرهای تجسمی (نقاشی، طراحی،تندیس‌گری، عکاسی و چاپ)، هنرهای نمایشی (تئاتر)، موسیقی و ادبیات (شعر و داستان)، سینما و معماری اشاره کرد.

این کافه هنر در اهواز ـ کیانپارس ـ بین خیابان‌های 18 و 19 شرقی ـ طبقه فوقانی هایدا ـ مجتمع دنیا واقع شده است.

مرجع / ایسنا 
 

«پژوهش در شروه خوانی جنوب» امروز جمعه 29 دی‌ماه با حضور جمعی از شروه خوانان آبادان و استان بوشهر ساعت 19 در تالار مهر این شهرستان برگزار می‌شود.

این برنامه در راستای تقدیر از استاد مصیب کمیزی و با حضور جمعی از شروه‌خوانان مطرح این عرصه حسین کشتکار بوشهری، علی خدری، احمد ابتدایی و رشیدی برگزار می‌شود.

شروه واژه‌ای ناب و ایرانیست که به صدای پا و هر صدای آهسته تعبیر می‌شود و در یک جمله مهمترین آهنگ و سوز و ساز جنوب است.

این سروده از دل برخاسته، بیشتر مواقع در مایه دشتی، شوشتری، ترک و نوا خوانده می‌شود.

شروه به صورت منفرد و تک نفری با نوایی سوزناک اجرا می‌شود که البته باید آن را با مرثیه خوانی متفاوت دانست زیرا این آوای جنوبی در قالب دو بیتی‌هاییست که محتوای این دو بیتی‌ها بسیار از غم دور می‌باشد اما شکل و شیوه قرائت و خواندن آنها به صورت شروه خواه ناخواه با ریتمی غم‌آلوده همراه است.

مرجع / فـارس 
 

یک خبر از بهبهان

رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر خوزستان خبر داد
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر فرماندهی انتظامی استان خوزستان از کشف مقدار 270 کیلوگرم مواد مخدر از نوع تریاک در شهرستان بهبهان خبر داد.

علی شوهانی در تشریح این خبر اظهار کرد: در راستای طرح کنترل محورهای مواصلاتی، پرسنل عملیات ویژه پلیس مبارزه با مواد مخدر فرماندهی انتظامی استان خوزستان در معیت پرسنل پلیس مبارزه با مواد مخدر شهرستان بهبهان در محور جاده زیدون به بهبهان به یک دستگاه خودروی زانتیا مشکوک و به راننده آن دستور ایست دادند.

وی افزود: راننده خودرو به دستور ماموران اعتنا نکرده و به حرکت خود ادامه داد که در یک اقدام غافلگیرانه پس از چند دقیقه تعقیب و گریز توسط ماموران پلیس دستگیر شد.

رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر فرماندهی انتظامی استان خوزستان گفت: ماموران پلیس پس از توقیف خودرو در بازرسی از آن مقدار 270 کیلوگرم مواد مخدر از نوع تریاک که به طرز ماهرانه‌ای در صندوق خودرو جاسازی شده بود را کشف و ضبط کردند.

این مسئول در پایان خاطرنشان کرد: راننده خودرو دستگیر و پس از تشکیل پرونده راهی مراجع قضایی شد.

مرجع / فـارس

معارف اسلامی

 

شفیعی سروستانی مطرح کرد
۳ تکلیف شیعه در عصر غیبت/ شناخت امام زمان(عج) از چه مسیری ممکن است 

خبرگزاری فارس: مدیر مؤسسه فرهنگی موعود با اشاره به سالروز آغاز امامت امام زمان(عج)، گفت: با زیارت اربعین به استقبال از آغاز امامت ولی‌عصر(عج) می‌رویم که نشان می‌دهد راه شناخت ایشان از مسیر امام حسین(ع) می‌گذرد.

خبرگزاری فارس: ۳ تکلیف شیعه در عصر غیبت/ شناخت امام زمان(عج) از چه مسیری ممکن است

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، شصت و نهمین نشست از سلسله نشست‌های فرهنگ مهدوی با موضوع «از حسین(ع) تا مهدی(عج)» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.

در این نشست اسماعیل شفیعی سروستانی مدیر موسسه فرهنگی موعود و کارشناس مهدویت به ایراد سخنرانی پرداخت.

وی با اشاره به اینکه دشمن سعی داشت با دغل‌کاری و حیله، واقعه کربلا را در دشت نینوا باقی بگذارد، افزود: کاروان اهل‌بیت(ع) پس از بازگشت از شام در اولین مجالی که پیدا می‌کنند در اربعین حسینی به دشت کربلا بر می‌گردند و به زیارت می‌روند، لذا از اربعین عاشورا قیام می‌کند، یعنی قیام دوباره حسین(ع) از اربعین اتفاق می‌افتد.

*زینب کبری(س) نحوه زندگی کردن را معنا کرد

شفیعی سروستانی سخنان خود را در سه سرفصل با موضوع «زیارت سرخ، معنی زندگی غیبت»، «مرام‌نامه شیعه بودن» و «عهد امام و عهد با امام» ارایه کرد و گفت: مسیر خروج عاشورا از مجرای اربعین اتفاق می‌افتد، اگر مرگ با شهادت امام حسین(ع) ظهور و بروز پیدا می‌کند، حضرت زینب کبری(س) نحوه زندگی کردن را معنا می‌کند.

*عشق به اهل‌بیت(ع) چه ثمراتی دارد

وی با اشاره به آیه 23 سوره شوری «...قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى...»، مزد نبوت را نیکی به اهل‌بیت دانست و ادامه داد: در تفسیر قمی از محمد بن مسلم و او از امام صادق(ع) شنید که حضرت فرمود: منظور از «قربی» در این آیه اهل‌بیت هستند. در روایت آمده است که «أَلا مَنْ مـاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمّد مـاتَ شهیدا»؛ هر که با دوستی آل محمد بمیرد، شهید مرده است، همچنین عکس این موضوع نیز بیان شده است: «أَلا وَمَنْ مـاتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّد جـاءَ یَوْمَ الْقِیـامَةِ مَکْتُوبٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ آیِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله»؛ آگاه باشید! کسى که با بغض و کینه آل محمّد(ص) بمیرد، در روز قیامت مى‌آید، در حالى‌که بر پیشانى‌اش نوشته‌اند: این، مأیوس و ناامید از رحمت الهى است!

*معنای واژه زیارت از منظر آیت‌الله جوادی آملی

مدیر مؤسسه موعود با اشاره به تعریف واژه زیارت از منظر آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، ابراز داشت: سوز مشتاقانه، آگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز می‌شود، ‌از راه دل عبور می‌کند و سرانجام نیز از منزل دل به مقصد و مقصود می‌رسد و بار بر زمین می‌نهد.

وی با تأکید بر اینکه جان شیعه با عشق حسین(ع) ظهور پیدا می‌کند، افزود: با زیارت اباعبدالله شیعه معنای زندگی را دریافت می‌کند، حال کسی که در کربلا حسین(ع) را بگذارد و بدون حسین(ع) به شهرش بازگردد و تحولی در او ایجاد نشود، همانند کسی است که حسین(ع) را در کربلا تنها گذاشته است.

*عشق به مهدی(عج) در کلام امام حسین(ع)

شفیعی سروستانی با اشاره به بخش‌هایی از فرازهای زیارت امام حسین(ع) در عید فطر و عید قربان، بیان داشت: امام حسین(ع) در قالب دعا می‌فرماید: «پروردگارا در سایه احسانت، زیارت مولایم را برای من آسان بگردان و مرا از زیارت او محروم و ناکام مفرما و مرا از ذمه او وا مرهان...»، بی‌شک امام حسین(ع) به خاطر بخشیده شدن گناهان امت به کربلا نرفت، بلکه به خاطر برای بپا داشتن امر خدا و احیای دین به کربلا رفت.

*جایگاه ارزش زیارت امام حسین(ع)/ معنای زیارت سیدالشهدا(ع)

وی با بیان اینکه زیارت امام حسین(ع) مجرای اظهار ولایت و معرفت است، ادامه داد: امام صادق(ع) از زبان خداوند متعال می فرماید: «ارزش مکه در برابر کربلا مانند خیسی سر سوزن در برابر دریاست»، معنای زیارت امام سیدالشهدا(ع) به معنی اتصال مردم به حسین، به معنای اعلام بودن با حسین و تداوم حضور در کاروان حسین(ع) است و در غیر این صورت از کاروان حسین جدا می‌افتد.

سردبیر ماهنامه موعود با بیان اینکه سفارش به زیارت امام حسین(ع) در روایات بسیاری نقل شده است، خاطرنشان کرد: معاویه بن وهب از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «هرگز زیارت حسین(ع) را به خاطر ترس رها مکن و کسی که زیارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس زیارت نکند، حسرت فراوان خواهد برد».

*زیارت امام حسین(ع) در اربعین چه معنایی دارد؟/مرام‌نامه شیعه چیست؟

وی با اشاره به اینکه انسان از پیام زیارت اربعین متوجه می‌شود که هنوز قیام امام حسین(ع) به اتمام نرسیده است، به بازخوانی زیارت عاشورا به عنوان مرام‌نامه شیعه که از جانب خداوند بیان شده است، پرداخت و افزود: زندگی شیعه، همان حیات معناداری است که در جغرافیای حق طلبی و جهاد جلوه می‌یابد، زیارت زائر به منزله برافراشته نگهداشتن پرچم و قیام است، زیارت در حقیقت پاس داشتن امر خواست.

شفیعی سروستانی «تولی» و «تبری» را دو بال پرواز شیعه دانست و بیان داشت: تولی و تبری دو اصطلاح قرآنی است که از دیدگاه شیعه از جمله فروع دین و از واجبات شمرده می‌شود، این دو واژه به ترتیب به معنای دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا است.

*ارکان شیعه از منظر زیارت عاشورا

وی در ادامه به بیان مبادی و مبانی شیعه مطابق با زیارت عاشورا پرداخت و افزود: «فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً أسَّسَتْ أساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَیْکُمْ أهْلَ البَیْتِ»، بیانگر ارکان شیعه است که توسط امام حسین(ع) پی‌ریزی شد و توسط امام زمان(ع) ساخته خواهد شد، این عبارت «وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَأزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الّتِی رَتَّبَکُمُ اللهُ فِیها» بیان کننده استراتژی ظالم است که همواره ادامه دارد، چرا که در بخشی از زیارت عاشورا به بیان عمل ظالمانه آن‌ها می‌پردازد «وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَأزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الّتِی رَتَّبَکُمُ اللهُ فِیها».

مدیر مؤسسه موعود با اشاره به ذکر عامل میدانی ظلم در زیارت عاشورا «وَلَعَنَ اللهُ آل زِیَاد وَآلَ مَرْوانَ وَلَعَنَ اللهُ بَنِی اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَلَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْد وَلَعَنَ اللهُ شِمْراً»، گفت: این افراد عمله‌های بنی‌امیه و حتی عمله‌های بنی‌اسرائیل هستند، با توجه به این مباحث ما نمی‌توانیم تفکراتی را بپذیریم که فاقد خداگرایی هستند مانند اومانیسم و سکولاریسم.

*جبهه حق و باطل در زیارت عاشورا

وی با بیان اینکه قوای لجستیکی و روحیه‌ساز و رضایت دهنده به قتل امام حسین(ع) مورد لعن خداوند قرار گرفته‌اند، افزود: سلسله تولی و تبری در زیارت عاشورا مطرح شده است، به طوری که جبهه حق در «السَّلام عَلَى الحُسَیْن، وَعَلَى عَلیِّ بْنِ الحُسَیْنِ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَیْنِ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَینِ» و جبهه باطل در «بَرِئْتُ إلى اللهِ وَإلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَمِنْ أشْیاعِهِمْ وَأتْباعِهِمْ وَأوْلِیائِهِمْ» مشخص شده است.

*شناخت امام زمان(ع) از چه مسیری ممکن است

شفیعی سروستانی با اشاره به سه نقطه عطف «کربلا با حسین(ع)»، «ظهور مقدمه امام زمان(عج)» و «قیامت کبری» اذعان داشت: پیوندی که با آخرین روز عزاداری اباعبدالله(ع) با ماه ربیع‌الاول وجود دارد و با زیارت اربعین به استقبال از آغاز امامت ولی‌عصر(عج) می‌رویم، نشان می‌دهد راه شناخت امام زمان(عج) از مسیر امام حسین(ع) می‌گذرد، به عبارتی دیگر شناخت امام عصر(عج) شناخت حسین زمان است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: «حرکت به سوی امام، تسلیم امام شدن و تجدید عهد با امام» سه تکلیف شیعه در عصر غیبت است. 

 

گزارش یک فاجعه پزشکی

 

هشدار رئیس‌ انجمن‌بیهوشی: استفاده از دارو‌های بیهوشی از رده خارج شده در بیمارستان‌ها! 
کد مطلب : 8082
گروه جامعه: رئیس انجمن بیهوشی کشور با اعلام کمبود دارو‌های بیهوشی٬ نسبت به عواقب استفاده از دارو‌های از رده خارج شده که منجر به فلج عضلات بیماران می‌شود٬ هشدار داد.
هشدار رئیس‌ انجمن‌بیهوشی: استفاده از دارو‌های بیهوشی از رده خارج شده در بیمارستان‌ها!
رئیس انجمن بیهوشی کشور با اشاره به عدم ورود ۳ داروی مهم بیهوشی به کشور و نایابی آنها گفت: متأسفانه اکنون داروهای از رده خارج بیهوشی روی کار آمدند که می تواند خطرات جبران ناپذیری را ایجاد کند.
دکتر محمدمهدی قیامت در گفت‌وگو با تسنیم، با بیان اینکه تا به حال داروی بیهوشی چینی وارد کشور نشده است و گزارشی در این زمینه نداشتیم اظهار داشت: داروهای وارداتی موجود هندی هستند. کمبود داروی بیهوشی متأسفانه هنوز چشمگیر است و با وجود ادعای موجود که گفته می شود ورود داروهای وارداتی تعطیل شده است باید بگویم که دو تا سه قلم داروی بیهوشی ما نایاب است و کمبود جدی در این زمینه داریم.

قیامت با بیان اینکه همکاران بیهوشی مجبور به تغییر پروتکل های بیهوشی می‌شوند، تصریح کرد: این پروتکل های بیهوشی با توجه به بیماریهای زمینه ای و سن فرد باید تغییر کند که نبود داروهای اصلی بیهوشی برای ما محدودیت هایی ایجاد کرده و هشدار جدی به مسئولان می دهیم که کمبود را هرچه سریعتر جبران کنند. وی با بیان اینکه فقط سه قلم داروی بیهوشی نایاب شده است،‌خاطر نشان کرد: به همین دلیل برخی داروهای قدیمی مانند پاولون که از رده خارج شده بودند و داروهای فلج کننده عضلات است، دوباره روی کار آمده است که پیش بینی و از بین رفتن اثرش، مشکل است و می تواند خطراتی را ایجاد کند که البته با مراقبت های همکاران بیهوشی هنوز موردی گزارش نشده است اما هشدار می دهیم که امکان ایجاد اشکال وجود دارد لذا مسئولان اگر در واردات این سه دارو ناتوان هستند واردات آن را به انجمن بسپارند.

قیامت با اشاره به ورود این داروها از اروپا تصریح کرد: در این زمینه باید بگوییم که ما در مورد این سه دارو تحریم نیستیم بلکه مشکل این جا است که ال سی ها باز نشده است که این موضوع باعث شد این داروها به موقع سفارش داده نشوند لذا کمبود به علت تأمین ارز دارو و نامدیریتی بوده است نه تحریم. وی با بیان اینکه باید این داروهای اورژانسی وارد کشور شوند کیفیت داروهای بیهوشی موجود را به غیر از پاولون، استاندارد خواند و یادآور شد: دستی در عدم ورود این داروها به کشور می بینیم چرا که ورود این داروها کار سختی نیست و به علت کمبود این داروها هر روز که به اتاق عمل می رویم مشکلات را احساس می کنیم. قیامت گفت: کمبود این سه دارو ما را با مشکلات جدی مواجه کرده است و هر لحظه ممکن است برای هر کس اتفاقی بیافتد لذا مسئولان باید توجه کنند به غیر از مشکلاتی که عدم ورود این داروها برای مسئولان بیهوشی ایجاد می کنند بیمار و خانواده اش به مشکلات حقوقی برای پزشک و استرس های مختلف را نیز در پی دارند. 

تصاویر گزارشهای روز از نگاه دیگر سایتها

 

تصاویر: ترسناک ترین استخر جهان

این استخر که در سال ۲۰۱۶ میلادی کامل خواهد شد در ارتفاعی معادل با طبقه سی و هشتمین و در فاصله بین ساختمان دو برج ساخته خواهد شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


ترسناک‌ترین استخر جهان در بالای ساختمان آسمان خراشی در سنگاپور ساخته می‌شود.

به گزارش انتخاب ؛ ساخت این استخر که در سال ۲۰۱۶ میلادی کامل خواهد شد در ارتفاعی معادل با طبقه سی و هشتمین و در فاصله بین ساختمان دو برج ساخته خواهد شد.

این برج مسکونی در منطقه «بیشان» سنگاپور چشم‌انداز خیره‌کننده‌ای را برای ساکنان این ساختمان و ساختمان‌های اطراف آن بوجود می‌آورد.


ساکنان این دو برج همچنین می‌توانند از طریق پل‌هایی که در طبقه ۱۴ و ۲۶ آن تعبیه می‌شود به این دو ساختمان رفت و آمد کنند.

به گفته یکی از طراحان، ساکنان این ساختمان که دارای ۵۰۹ آپارتمان است می‌توانند از تسهیلات لوکس و آسایش موجود در آن استفاده کنند و از آن لذت ببرند.


به نقل از روزنامه دیلی‌میل، در سال ۲۰۱۰ میلادی نیز پروژه «اسکای پارک» که دارای یک استخر روباز کشتی شکل در پشت‌بام ساختمان سه هتل بود، برای بازدید عموم به بهره برداری رسید.  
 
 
ده ها هزار خودرو آسیب دیده بر اثر طوفان سندی در باند فرودگاهی در نیویورک ذخیره شده است. قرار است بزودی حراجی بزرگی برای فروش این خودروها به صورت اینترنتی برگزار شود. درآمد ناشی از این حراج تا 2.7 میلیون دلار تخمین زده می شود.





 
 

یک نقد فرهنگی

 

 

 
یکی از فعالان فرهنگی و دانشگاهی اصولگرا:
مردم‌ایران تلویزیون داخلی را در روز دو دقیقه می‌بینند
کد مطلب : 8137 
گروه فرهنگی: یکی از فعالان فرهنگی و دانشگاهی اصولگرا با اعلام اینکه صدا و سیما به بن‌بست رسیده و دچار انحطاط شده٬ گفت مردم ایران روزانه به طور متوسط دو دقیقه تلویزیون جمهوری اسلامی را نگاه می‌کنند چون قد و قامت صدا و سیما در ایران «کوتاه» است! 
مردم‌ایران تلویزیون داخلی را در روز دو دقیقه می‌بینند
به گزارش بهارنیوز، ابراهیم فیاض اظهار داشت: صدا و سیما قد و قامتش کوتاه است و برای همین است که دارد از میان مردم حذف می‌شود. طبق نظرسنجی هایی که منتشر شده، مردم الآن بطور متوسط ۲ دقیقه تلویزیون جمهوری اسلامی را تماشا می‌کنند. وی در گفتگو با سایت «۵۹۸» گفته است: من حتی اگر ممنوع التصویر هم نمی‌شدم، دیگر رغبتی نداشتم که به تلویزیون بروم. آقای ضرغامی بنده را به خاطر انتقاداتی که کردم و گفتم صدا و سیما مغز ندارد، ممنوع التصویر کرد. الآن دیگر من را هم که دعوت می‌کنند، خودم رغبتی به رفتن ندارم. الان آنقدر سطح صدا و سیما پایین آمده است که دیگر هیچ گونه مرجعیتی ندارد. از آنسو اتفاق دیگر اینکه اصلاً تلویزیون دارد بکلی مرجعیتش را در جهان از دست می‌دهد و اینترنت جای آن را می‌گیرد. جوامع دیگر باسواد شده‌اند و به دنبال رسانه‌های «متعامل» می گردند نه یکطرفه.

وی با بیان اینکه صدا و سیما «بریده» و «بن‌بست» رسیده است افزود: «این حاصل بریدگی و به
رسانه ملی تا زمانی که مغز ندارد، به هیچ جا نخواهد رسید. فقط پول نفت را دارد مصرف می کند و هرچه هم بیشتر دست و پا می زند، مشکلات بیشتری ایجاد می کند
بن بست رسیدن صدا و سیماست. در نماز جمعه پسران و دختران خوشگل و خوش تیپ را نشان می‌دهد، می‌رود با کسانی مصاحبه میکنند که قیافه شان عجیب و غریب است! چون دیگر از محتوا به فرم رسیده؛ چون محتوا ندارد، دنبال فرم است و دچار فرمالیست شده است. چون نمی‌تواند از لحاظ محتوایی آن قشر را پوشش دهد و تحلیل کند، در ظاهر با آنها مصاحبه می‌کند تا بگوید من متعلق به همه هستم. درحالی که اینطور نیست. و این صورت گرایی بدون محتواست که انحطاط صدا و سیما را رقم می‌زند. فیاض افزوده است: تا مشکل فرهنگی اصلاح نشود و آدم مختصص در جایگاهش قرار نگیرد، و تا آن شورا و دبیرخانه اش اصلاح نشود، امیدی به رسانه ملی هم نیست و از طرف دیگر آن رسانه ملی تا زمانی که مغز ندارد، به هیچ جا نخواهد رسید. فقط پول نفت را دارد مصرف می‌کند و هرچه هم بیشتر دست و پا می‌زند، مشکلات بیشتری ایجاد می‌کند. یعنی انحطاط فکری ایجاد می‌کند. وی ادامه داد: شما اگر راهبرد کلان تئوریک داشته باشید، حتی آمریکایی را هم می‌توانید بیاورید با او مباحثه کنید. الآن اساتیدی هستند که کتابهای خارجی را میخوانند، ولی محتوای بومی تولید می‌کنند. چرا؟ چون درس خواندند، سواد دارند، آدم تئوریک هستند. وقتی شما ضعیف باشید حتما غربگرا خواهید شد.

وی با بیان اینکه وقتی شما حتی یک مجری متخصص مناظره ندارید چه کار می‌خواهید بکنید؟ عنوان کرد: فضا بسته است، نمی‌شود فکر کرد. نمی‌شود در یک فضای بسته‌ای که رسانه از لحاظ فکری و مغزی ضعیف است، شما تحلیل کنید که فلان کار درست یا غلط است. من می‌گویم اگر یک فضای فکری وجود داشته باشد، مثل رسانه‌های خارجی که مغز پشت آن است، دشمنش را هم بیاورد، به نفع خودش تمام می‌کند.

برگی از تاریخ انقلاب اسلامی

 

 

ادعای مذاکره پنهانی با دولت بازرگان: آمریکا سال 1358، از حمله قریب الوقوع عراق خبر داده بود

بر اساس گزارش تازه منتشر شده دو مقام آمریکایی روز ۲۳ مهرماه با پرواز به ایران با ابراهیم یزدی وزیر خارجه وقت و امیرانتظام که برای شرکت در این جلسه باز از استکهلم به تهران آمده بود دیدار کردند. قرار بود مصطفی چمران، وزیر دفاع، هم در این جلسه حاضر باشد اما در کردستان مجروح و بستری شده بود. هیچ‌ فرد دیگری در این جلسه نبود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

بر اساس تحقیقات و مطالعاتی که مارک گازیوروسکی، تاریخ نگار آمریکایی انجام داده و اخیرا منتشر شده است، دیپلمات ها و ماموران آمریکایی حدود یک سال پیش از حمله عراق به ایران و آغاز جنگی که هشت سال به طول انجامید، دولت مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت ایران را از این حمله احتمالی مطلع کرده بودند.

به گزارش سرویس بین الملل انتخاب به نقل از بی بی سی، گازیوروسکی تاریخ نگار آمریکایی که پیش از این کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را مورد مطالعه قرار داده بود، نتیجه مطالعه خود را بر اساس اسناد سفارت آمریکا در تهران و گفت و گو با آمریکایی های مذاکره کننده با دولت آقای بازرگان در فاصله اردیبهشت تا مهر ۱۳۵۸، منتشر کرده است.

مجله فکری - تحلیلی اندیشه پویا که در تهران منتشر می شود، در شماره پنجم خود این گزارش را به همراه گفت و گویی با آقای گازیوروسکی منتشر کرده است.

بر اساس این گزارش "مقام‌های سفارت آمریکا از اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۷ با نهضت آزادی ایران که مهدی بازرگان رهبری‌اش می‌کرد، ارتباط برقرار کرده بودند؛ آن زمان نشانه‌های انقلاب کم‌کم هویدا شده بود. جان اِستمپل، مأمور سیاسی وزارت امورخارجه آمریکا، اوایل ماه با یکی از اعضای نهضت آزادی، دیدار کرده بود و با همدیگر در مورد شرایط موجود مملکت بحث کرده بودند. او هرازگاهی با دیگر رهبران نهضت آزادی دیدار داشت و درباره موقعیتی که داشت شکل می‌گرفت و پیش می‌رفت، بحث می‌کردند."
تماس با نهضت آزادی پیش از انقلاب تا اشغال سفارت

بر اساس این گزارش آقای اِستمپل ۱۹ دی‌ماه ۱۳۵۷ برای اولین بار عباس امیرانتظام را دید، "عباس امیرانتظام مهندسی ۴۶ ساله و تاجری بود که ابتدا در دانشگاه تهران و بعدتر در پاریس و برکلی درس خوانده بود و پس از فارغ‌التحصیلی چند سالی را در آمریکا کار تجاری کرده بود."


با انتخاب مهدی بازرگان به نخست‌وزیری دولت موقت ایران، عباس امیرانتظام هم معاون نخست‌وزیر و سخنگوی دولت شد.

بر اساس تحقیق تازه منتشر شده، "عباس امیرانتظام سفارت آمریکا را از اتفاقات مهم باخبر می‌کرد و هرازگاهی از آمریکا کمک می‌خواست، مثلا برای ترغیب شاپور بختیار، نخست‌وزیر، به استعفا و برنامه‌ریزی‌ها برای بازگشت مسالمت‌آمیز آیت‌الله خمینی به کشور."

مارک گازیوروسکی می نویسد "اگرچه امیرانتظام احتمالا بیش‌ترین میزان تماس را با آمریکایی‌ها داشته اما مقام‌های سفارت آمریکا در آن برهه گفت‌وگوهای مشابهی با مقام‌های ایرانی دیگری هم داشتند، از جمله با خود مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه، ناصر میناچی وزیر ارشاد، احمد مدنی وزیر دفاع، و حتی رئیس شورای انقلاب، محمد بهشتی."

در بهار ۱۳۵۸ هم‌چنان که به‌تدریج ناآرامی‌های عرب‌ها، کُردها، و دیگر اقلیت‌ها در ایران شروع می شد، رهبران ایران دچار این نگرانی شده بودند که نکند پای برخی قدرت‌های خارجی درمیان باشد.

"محتمل‌ترین متهم عراق بود اما بسیاری فکر می‌کردند محرک این ناآرامی‌ها آمریکا، اسرائیل، اتحاد جماهیر شوروی، گروه‌های چریکی فلسطینی، و یا دیگر کشورهای عرب‌نشین‌اند. بر اساس تحقیق آقای گازیوروسکی عباس امیرانتظام و دیگران در گفت‌وگوهای‌شان با مقام‌های سفارت آمریکا این نگرانی‌ها را طرح می‌کردند."

بر اساس این تحقیق در این برهه مقام های آمریکایی چندان میلی به دادن اطلاعات حساس به ایران نداشتند و "نگران بودند چنین اطلاعاتی دست آدم‌های نامشخص بیفتد."


اما به‌رغم این بی‌میلی، ۲۶ اردیبهشت‌ماه "گزارش کمابیش ملایم و بی‌خطری درباره وضعیت افغانستان به آقای امیرانتظام داده شد. طی دیداری در روز ۳ خردادماه، امیرانتظام به یکی از مقام‌های سفارت گفت این گزارش به دردشان خورده اما ایران واقعا نیازمند اطلاعاتی در مورد تهدیدهای پیش‌روی امنیت داخلی‌اش است."

بر اساس تحقیق تازه منتشر شده این تاریخ نگار آمریکایی، اوایل تیرماه بروس لینگن که قرار بود صرفا مدت کوتاهی در ایران بماند ــ جای چارلز ناس کاردار سفارت را تا زمان انتصاب سفیر تازه آمریکا در ایران گرفت و سرپرست سفارتخانه شد. لینگن برای اولین بار ۱۶ تیرماه با امیرانتظام دیدار کرد . . . لینگن شفاها شرح مختصری در مورد ارزیابی کنونی آمریکا درباره‌ موضع عراق در قبال ایران داد، از جمله اطلاعاتی برگرفته از تلگرافی متعلق به اواسط خردادماه از بخش منافع ایالات متحدِ سفارت آمریکا در بغداد که گزارش شایعات و مشاهداتی از تحرکات عظیم یگان‌های مسلح عراقی از شمال‌شرق این کشور به جنوب‌شرق بود، جایی که ایران آسیب‌پذیرترین موضع ممکن را در برابر حمله‌ای احتمالی داشت."


خروج عباس امیرانتظام از ایران با ماموریت سفارت

اوایل مرداد سال ۱۳۵۸ عباس امیرانتظام به سمت سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی منصوب شد و از ایران رفت. مأموریت اصلی او در این بر اساس گزارش تازه منتشر شده "ادامه دادن تماس‌هایش با مقام‌های آمریکایی بود، کاری که بیرون ایران راحت‌تر می‌توانست انجام دهد، و نیز ترغیب مهاجران ایرانی به بازگشت به وطن."

تماس مقام های ایران و آمریکا از همان ابتدای ماموریت آقای امیرانتظام آغاز شد. محقق آمریکایی می نویسد که عباس امیرانتظام دوباره درخواست اطلاعاتی در مورد تهدیدات خارجی علیه امنیت ملی ایران کرد و گفت این مهم‌ترین کاری است که آمریکا می‌تواند برای بهبود روابط دوجانبه‌اش با ایران انجام دهد. امیرانتظام هم‌چنین گفته بود که آیت‌الله روح الله خمینی این گفت‌وگوها را تأیید کرده، اگرچه بر اساس اسناد به دست آمده تاریخ نگار آمریکایی درباره صحبت این ادعا تردید کرده است.

پس از آن عباس امیرانتظام به اتهام جاسوسی بازداشت، محاکمه و به اعدام محکوم شد. حکم او سپس حبس ابد تقلیل یافت. آقای امیرانتظام قدیمی‌ترین زندانی سیاسی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود.

بر اساس گزارش مارک گازیوروسکی اوایل شهریورماه ۱۳۵۸ بخش‌هایی از جامعه اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که عراق در حال آماده شدن برای حمله‌ای احتمالی به ایران می‌شود.
پیش بینی وزارت دفاع آمریکا از حمله عراق به ایران

"یکی از نخستین تحلیل‌ها در این باره، متعلق به هُوارد تایچِر بود، از تحلیلگران پنتاگون که در مارس ۱۹۷۹ [اسفندماه ۱۳۵۷] گزارشی تهیه کرد که نشان می‌داد ظرفیت‌های نظامی عراق به میزان قابل توجهی بالا رفته و پرسش‌هایی را در مورد مقاصد و نیات رهبران این کشور مطرح می‌کرد. ماه ژوئن [خردادماه] مرکز ملی ارزیابی اطلاعات به این نتیجه رسید که عراق برتری نظامی قابل توجهی نسبت به ایران دارد و حدس واحد منافع ایالات‌متحد سفارت آمریکا در عراق این بود که عراق احتمالا می‌خواهد ضرب‌شستی سریع به ایران نشان بدهد."


گزارش دیگری در گزارش آقای تایچر نشان از افزایش عظیم نیروهای مسلح و خودروهای تانک‌ بر عراق، اسنادی دال بر خواست این کشور برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای، افزایش سریع و روزافزون درآمد نفتی‌اش، و لفاظی‌های ستیزه‌جویانه‌ پان‌عربی صدام حسین داشت.

نویسنده گزارش تازه منتشر شده مذاکرات پنهانی ایران و آمریکا در سال ۱۳۵۸می نویسد یکی از مقام‌هایی که این گزارش‌ها را دید، دیوید نیوسام معاون وزیر خارجه آمریکا بود.

"نیوسام و احتمالا دیگر مقام‌های بلندپایه آمریکا که چشم‌انداز جنگ میان این دو کشور به‌ لحاظ استراتژیک مهم، گوش‌به‌زنگ‌شان کرده بود، به این نتیجه رسیدند که آمریکا باید در مورد این فعالیت‌های عراق اطلاعاتی به دولت بازرگان بدهد تا آن‌ها بتوانند برای بازداشتن عراق از این حمله اقداماتی انجام بدهند و از این طریق جلوی وقوع جنگ را بگیرند."


آمریکا و تلاش برای فعال کردن تاسیسات دیدبانی در ایران

مارک گازیوروسکی می نویسد "در این برهه مقام‌های آمریکایی به‌دنبال راه‌هایی برای ادامه فعالیت‌های‌شان در تأسیسات دیدبانی الکترونیک تَکسمَن بودند. یکی از فکرهایی که به ذهن‌شان رسید، راه‌اندازی مجدد یکی دیگر از تأسیسات دیدبانی الکترونیک با اسم رمز آیبِکس بود تا بعد از این که دیدند آیبِکس چه‌قدر می‌تواند به دردشان بخورد، برای ترغیب‌ مقام های ایرانی به راه‌اندازی مجدد تَکسمَن تلاش کنند."

تَکسمَن برای رصد آزمایش‌های موشکی شوروی طراحی شده بود، آیبِکس را هم برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد تحرکات نیروهای نظامی، ارتباطات رادیویی، و دیگر فعالیت‌های نظام متداول همسایه‌های ایران در کناره مرزها طراحی کرده بودند. اگرچه قسمت‌هایی از آیبِکس را در جاهای دیگری هم می‌شد استفاده کرد، اما عمده پیکربندی‌اش برای رصد فعالیت‌های نظامی داخل خاک عراق طراحی شده بود.


بر اساس این گزارش "اوایل دهه پنجاه که فکر تأسیس آیبِکس مطرح شد، رفتار عراق در قبال ایران بسیار خصمانه بود. پیش از وقوع انقلاب ایران، بیش‌تر بخش‌های سیستم آیبکس فعال شده بودند، از جمله پایگاه‌های زمینی استراق‌سمع که امکانات الکترونیک داشتند، و سه‌ هواپیمای سی‌۱۳۰ که می‌توانستند پیام‌های رادیویی را رصد کنند و از داخل حریم هوایی ایران به‌صورت مورب عکس‌هایی بگیرند."

"مقام‌های آمریکایی تصمیم گرفتند به همتاهای ایرانی‌شان در مورد آیبکس و چگونگی راه‌اندازی آن اطلاعات بدهند، هم به این‌ قصد که به آن‌ها امکانی را برای رصد تدارکات عراق به‌منظور حمله به ایران بدون تکیه به اطلاعات آمریکا بدهند و هم به این امید که چنین اقدامی راهگشای‌شان برای راه‌اندازی مجدد تَکسمَن باشد."

تاریخ نگار آمریکایی می نویسد که در جریان دیدار مقام های آمریکایی با عباس امیرانتظام سفیر ایران در استکهلم مجموعه کتابچه‌هایی را دربرگیرنده‌ دستورالعمل‌ها و نیز راهنماهایی را برای بهره‌برداری از آیبکس فراهم کرد و ۱۳ مهرماه آن‌ها را تحویل امیرانتظام دادند.

مقام های آمریکایی بعد "موضوع تأسیسات تَکسمَن را پیش کشیدند و امیرانتظام قول داد موضوع را با مقام‌های ایران مطرح و مقدمات دسترسی دوباره آمریکایی‌ها به تَکسمَن را فراهم بیاورد."

دیدار با وزیر خارجه ایران در تهران

بر اساس گزارش تازه منتشر شده دو مقام آمریکایی روز ۲۳ مهرماه با پرواز به ایران با ابراهیم یزدی وزیر خارجه وقت و امیرانتظام که برای شرکت در این جلسه باز از استکهلم به تهران آمده بود دیدار کردند. قرار بود مصطفی چمران، وزیر دفاع، هم در این جلسه حاضر باشد اما در کردستان مجروح و بستری شده بود. هیچ‌ فرد دیگری در این جلسه نبود.

مقام های آمریکایی به دولتمردان ایرانی در این جلسه گفتند که "اسناد متقنی مبنی بر انجام مانورهایی نظامی از سوی عراق وجود دارد که فقط می‌توان با گزینه آماده شدن برای حمله‌ای احتمالی به ایران توجیه‌شان کرد."


مورخ آمریکایی درباره مطلع بودن آیت الله خمینی از مذاکرات دولت موقت و آمریکا تردید نشان داده است

مقام های آمریکایی بر اساس این گزارش در توضیح نشانه های این رویارویی احتمالی گفته بودند "مانورهایی با حضور مشترک یگان‌هایی مختلف و تمرین‌هایی برای گسیل و حرکت سریع یگان‌هایی بزرگ در مسیر شط‌ العرب (اروند رود) رودی که مشخص‌کننده جنوبی‌ترین بخش مرز میان عراق و ایران است، در جریان است."

"عراق هم‌چنین مقادیر عظیمی ابزارآلات و تمهیدات جنگی را در این منطقه دارد جاساز می‌کند، این ابزارآلات و تمهیدات را پنهان و استتار می‌کند، و مشغول اجرای طرح‌های مهندسی نظامی‌ای است که حمله به ایران را برایش تسهیل خواهند کرد."

کوتاه مدتی بعد با اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ اعضای دولت موقت به همراه مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت به نشانه اعتراض به شرایط کشور، کناره گیری کردند.

مورخ آمریکایی می نویسد مهدی بازرگان و همکارانش "اطلاعات موجود را به جانشینان‌شان ندادند، اطلاعات در مورد تدارکات حمله عراق به ایران و این‌که چه‌طور می‌توان به‌یاری آیبکس این تدارکات را رصد کرد. مقامات ایران غافل از تهدیدی که از سوی عراق متوجه‌شان بود، پاکسازی نیروهای مسلح را ادامه دادند. آن‌ها هم‌چنین به‌رغم درگیری‌های مکرر با نیروهای عراقی طی ماه‌های پیش از حمله‌، تلاشی برای تقویت استحکامات دفاعی‌در مناطق مرزی نکردند."

به نوشته این گزارش آن‌زمان ایران فقط دو لشگر از نیروهای مسلح و دو لشگر موتوریزه‌ پیاده‌نظام در غرب کشور داشت که آن‌ها هم همگی از مرزها فاصله گرفته بودند. درمقابلِ این یگان‌ها، عراق پنج لشگر از نیروهای مسلح، دو لشگر موتوریزه پیاده‌نظام، و پنج لشگر منظم و حرفه‌ای پیاده‌نظام داشت.

عراق سی و یکم شهریور ۱۳۵۹ رسما به ایران حمله نظامی کرد.

گازیوروسکی می‌نویسد: "طی دو روز اول حمله، نیروهای عراقی به هیچ یگان نظامی ایرانی که در حد تیپ باشد، برنخوردند. چند هفته نخست نبرد، هزاران کشته و زخمی ایرانی به جا گذاشت و ایران صدهاکیلومتر مربع از خاکش را از دست داد، تا این‌که سپس توانست، در پی اشتباهات عراقی‌ها و قهرمانی‌های نیروهای نظامی نامنظم ایرانی، جلوی یورش عراق را بگیرد."

قابل توجه مدیران محترم استانی

 

بهترین شهر جهان با بالاترین کیفیت زندگی + تصاویر  

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شهر اروپایی «وین» (Vienna) برای چهارمین سال متوالی به عنوان یکی از شهرهای جهان با بالاترین سطح کیفیت زندگی معرفی شد.

مؤسسه رتبه بندی و تحقیقاتی «مرسر» (Mercer) با بررسی خصوصیات متمایزی همچون ثبات سیاسی ،‌ افزایش استانداردهای زندگی و زیر ساخت های شهری ،‌ «وین» پایتخت اتریش را به عنوان بهترین شهر جهان با بالاترین سطح کیفیت زندگی معرفی کرد. زوریخ در سویس، آکلند در زلاندنو، مونیخ در آلمان و ونکوور در کانادا رتبه های بعدی این فهرست هستند.

«وین» بزرگترین شهر اتریش است و به داشتن قهوه هایی خوش عطر و طعم ، میزان پایین جرم و جنایت ، معماری های تاریخی و جاذبه های گردشگری معروف است.

بازارهای روز وین محل مناسبی برای تهیه هر نوع نیازمندی با قیمت ارزان است .

موزه شهر وین در محله نیوبائو (Neubau) در کنار سالنهای کنسرت و تئاتر بخش فرهنگی این شهر را تشکیل می دهند.

وین مهد غذاهای خوشمزه جهان است . پنیر وینی را فقط می توان در قدیمی ترین رستوران این شهر یعنی (steirereck) یافت.

این شهر به قهوه های خوش عطر و طعمی نیز معروف است . قهوه سنتی وین که در سال 1683 اختراع شد مخلوطی از خامه زده شده با اسپرسو است .

زیباترین معماریهای قرون وسطی در دوره باروک را می توان در شهر وین یافت.

این شهر در زمستان زیباتر است . «دنیای یخ» در مساحت گسترده در میدان «سیتی هال» جلوه ای دیگر به زمستان می دهد.

بهره وری و تخصص پلیس وین ، عامل اصلی برقراری نظم در این شهر است .

153 هزار دانشجو در دانشگاه های وین مشغول تحصیل هستند.

این شهر با 4 هزار و 500 ایستگاه با کیفیت ترین خدمات حمل و نقل را ارائه می کند.

وین مهد پرورش موسیقیدانان بزرگی همچون موتزارت ، بتهوون ، استراس و برامس است.

«شون برون» (Schonbrunn) قدیمی ترین باغ وحش جهان است که در سال 1752 در وین تأسیس شده است.

بزرگترین زمرد سبز جهان به وزن 2860 قیراط در خزانه داری سلطنتی وین است.

«رایزنراد» (Riesenrad) قدیمی ترین چرخ و فلک جهان است که سال 1897 در وین ساخته شد.

وین مرکز اروپا و بزرگترین میزان کنگره های بین المللی است .

+ نوشته شده در جمعه بیست و نهم دی 1391ساعت 15:26 توسط امیر رحمانی | نظر بدهید

یک تحلیل سیاسی

 

الازهر و مفتیان سعودی ؛از تضاد تا همکاری 

خبرگزاری فارس: در حالی که اغلب کارشناسان خاورمیانه از تشدید اختلاف سلفی ها و اخوانی ها بعد از انقلاب مصر در این کشور خبر دادند ،مرکز الازهر به عنوان خاستگاه اخوانی ها میزبان نشستی شده تا از حمایت جریان سلفی و نیز حاکمان ثروتمند سعودی اطمینان حاصل کنند.

خبرگزاری فارس: الازهر و مفتیان سعودی ؛از تضاد تا همکاری

وضعیت دشوار ناشی از حملات سنگین جبهه سکولارها و نیز بازماندگان حکومت مبارک به حکومت محمد مرسی ، اخوانیهای مصر را بر آن داشته تا به رقیب سلفی خویش دست اتحاد بدهند.

سلفیها و وهابی ها که با حمایت همه جانبه عربستان در حزبی بنام النور جمع شدند در انتخابات پارلمانی سال گذشته مصر به مبارزه با اخوانی ها برخاستند که نتیجه آن گرفتن 20 درصد از کرسی های مجلس توسط این گروه بود

دو جریان سلفی و اخوانی به رغم آنکه در مقاطعی از تاریخ بویژه بعد از عزیمت سید قطب(پایه گذار اخوان المسلمین) به عربستان همسویی داشته اند اما طی سه دهه دوران حکومت مبارک و ائتلاف دیکتاتوری مصر با سعودیها ، اختلاف نگرشهای جدی میان آنها بروز کرد به گونه ای که در این مدت اخوانی ها پرچمدار دفاع از مبارزه جهادی علیه اسرائیل شدند اما علمای وهابی به توجیه مشی مصالحه ریاض پرداخته یا در قبال آن سکوت پیشه کردند. این اختلاف نظر بعد از تولد شاخه القاعده که که در سازمان خود ترکیبی از شاگردان اخوانی و سلفی را جای داد و علم مبارزه با حضور بیگانگان در سرزمینهای اسلامی از جمله جزیره العرب را بر داشت به اوج رسید.

اما اکنون خبر می رسد که الازهر برای نزدیک کردن این دو جریان مدعی خاورمیانه فعال شده است

در ضیافت اخیر الازهر شماری از علمای وهابیت از جمله محمد العریفی مفتی ضد شیعه این جریان حضور یافتند

گفته می شود أحمد الطیب شیخ و رییس دانشگاه الازهر ،الشیخ محمد العریفی استاد دانشگاه عربستان سعودی و مبلغ وهابیت و عبدالله النفیسی معاون شیخ الازهر و برخی از مقامات دولتی سخنرانان این نشست بودند. از همین روست که برخی ناظران مصری گرفته اند اخوانی ها و الازهر مصر بعد از رفراندوم قانون اساسی با سلفیهای مصر(حزب النور) متحد شده و برای مواجهه با جبهه نیرومند سکولارها و لیبرالها اختلافات سنتی خود را کنار گذاشته اند و به نظر می آید نشست اخیر در دانشگاه الازهر با همین هدف انجام می گیرد

البته آنگونه که رسانه های عربی توصیف کرده اند دوستیها و علایق میان العریفی و الطیب قبل از این شکل گرفته بود زمانی که العریفی یک خطبه تبلیغاتی در وصف مصر در اوج بحران ایراد کرد و در آن مصر را «ام المجاهدین ، امّ الدنیا و مرکز نزول پیامبران» نامید و همین خطبه موجب شد شیخ الازهر پیام تلگراف و سپاس به وی تقدیم دارد

العریفی پیش از این به دلیل ایراد خطبه های ضد شیعی و نیز دشنام گویی به مراجع دینی از جمله آیت الله سیستانی با بایکوت دولتهای کویت و عراق روبرو شد و حتی مقام های سعودی مدعی شدند که وی را تنبیه کرده و مدتی از ایراد خطبه منع کرده اند

البته برخی از ناظران نیز معتقدند که هدف این همسویی جدید میان دو جبهه سلفی و اخوانی رویارویی با بلوک قدرتمند شیعه از لبنان تا ایران است. به باور این ناظران،دو جریان اخوانی ها و سلفی ها با آنکه بعد از انقلابهای عربی بویژه دو جنبش مصر و تونس خود را در مقام فاتحان انقلاب دیدند اما هر دو در مرحله تثبیت و تاسیس نظام با بحران ها و چالشهای جدی مواجه شده اند.

یک رشته از موانع آنها به مقاومت و ترس شدید جریان های لیبرال بر می گردد که تفکر سلفیها در عرصه حکومت را مساوی طالبانیسم می بینند اما مانع دیگر آنها از پرچمداری جریان شیعه بویژه در عرصه مقاومت خاورمیانه بویژه دفاع از فلسطین و لبنان بر می گردد. برهمین اساس گفته می شود با ائتلافی که در حال حاضر سعودیها، قطریها و ترکیه تشکیل داده اند اخوانیون و سلفیون امیدوارند که بتوانند دست کم در بحران سوریه مانع از غلبه و پیروزی علویها شوند

در این راستا گفته می شود که سعودیها برای جلوگیری از نزدیکی بیشتر ایران به مصر انقلابی ارتباطات جدیدی را با مرکز الازهر شروع کرده و العریفی را ماموریت تحت الشعاع قرار دادن سفر مهم وزیر خارجه ایران به قاهره نزد احمد الطیب فرستاد

حبیب فوزی

منبع: سیاست ما

تغذیه و سلامتی

 

 

به گزارش مشرق به نقل از برترین‌ها، با وجود باکتری لیستریا در طالبی، E. coli در جوانه گندم و سالمونلا در گوشت بوقلمون، به نظر می رسد غذاهایی که ما هر روز می خوریم یک بمب ساعتی هستند که هر لحظه احتمال انفجار دارند. در این مطلب، 10 غذایی را نام برده ایم که آلوده به میکروب های متفاوت هستند و می توانند برای بدن ضرر داشته باشند.

ا وجود باکتری لیستریا در طالبی، E. coli در جوانه گندم و سالمونلا در گوشت بوقلمون، به نظر می رسد غذاهایی که ما هر روز می خوریم یک بمب ساعتی هستند که هر لحظه احتمال انفجار دارند. در این مطلب، 10 غذایی را نام برده ایم که آلوده به میکروب های متفاوت هستند و می توانند برای بدن ضرر داشته باشند.

1. گوشت مرغ

آلودگی: نتیجه تحقیقاتی که در سال 2010 میلاد توسط «گزارش مشتری ها» منتشر شد، نشان می دهد 62 درصد از مرغ و جوجه های کبابی آلوده به باکتری کمپیلاباکتر است و 14 درصد نیز باکتری سالمونلا دارند. تعداد مرغ هایی که به باکتری های دیر مرگ آلوده هستند، نسبت به 6 سال پیش 30 درصد افزایش یافته است.

در سوپرمارکت: بهتر است به دنبال خرید مرغ های ارگانیک باشید. این مرغ ها در محیط های خلوت تر رشد کرده اند و کمتر احتمال آلودگی کمتری دارند. بهتر از آن نیز، خرید مرغ های محلی است.

در خانه: وقتی مرغ را در سینک ظرفشویی شستید، سریعا آن را داخل قابلمه بپزید. مرغ را کاملا بپزید و اجازه ندهید قسمتی از آن خام یا نیم پز باقی بماند. هنگام پخت یک مرغ درسته نیز برای اطمینان از پخته شدن آن، دمای قسمت های ضخیم ران مرغ را تست کنید.

2. همبرگر گوشت

تحقیقاتی که در آمریکا صورت گرفته است، نشان می دهد بیش از 53 درصد از همبرگرهای گوشت باکتری کلوستریدیوم پرفرینجنز، 30 درصد استافیلوکوکوس و 12 درصد، لیستریا دارند.

در سوپرمارکت: سعی کنید همبرگرهایی که با گوشت گاو تغذیه شده با علف تهیه شده اند را بخرید. یافته های علمی نشان داده اند، این همبرگرها فقط 4.5 درصد باکتری سالمونلا دارند. گاوهایی که علوفه، غله و سویا نمی خورند، اسید معده آنها افزایش می دهد و منجر به عمر بیشتر باکتری های موجود می شود.

در خانه: به تکه های همبرگر خود پونه کوهی تازه اضافه کنید. در دانشگاه ایالت کانزاس آزمایشی روی ادویه های مختلفی که خانم های خانه دار به گوشت اضافه می کنند، انجام شد و نشان داد پونه کوهی به خوبی می تواند باکتری های گوشت را از بین ببرد. برای هر 450 گرم گوشت، یک قاشق چایخوری پونه به آن اضافه کنید. در ضمن، بهتر است همبرگرهای ضخیم روی آتش مستقیم کباب شوند.

3. گوشت بوقلمون

آلودگی: بوقلمون یکی از آلوده ترین پرنده های خوراکی است. آزمایشات نشان داده اند، گوشت بوقلمون شامل یکی از باکتری های لیستریا، کمپیلاباکتر، کلوستریدیوم یا هر سه آنها به طور یکجا است.

در سوپرمارکت: سعی کنید بوقلمون ارگانیک خریداری کنید. این بوقلمون ها بدون آنتی بیوتیک رشد می کنند. بسیاری از پرورش دهنده های تجاری بوقلمون، به پرنده های خود دارو تزریق می کنند که موجب رشد بیشتر باکتری در بدن آنها می شود. در واقع، نتیجه تحقیقات کارشناسان دانشگاه مریلند نشان داد بوقلمون های ارگانیک باکتری کمتری از انواع غیر ارگانیک ندارند، اما باکتری های آنها مقاومت کمتری دارند و سریع تر از بین می روند.

در خانه: سعی کنید گوشت مرغ به ویژه گوشت بوقلمون را از وعده های ثابت غذایی خود حذف کنید. این گوشت ها بسیار آلوده هستند. اما در صورت استفاده نیز باید هر سطحی که با گوشت خام بوقلمون در تماس بوده است را بسیار تمیز شست و شو بدهید و ضدعفونی کنید. به جای استفاده از اسکاچ، با دستمال یکبار مصرف آنها را بشویید. گوشت بوقلمون منبع بزرگی از باکتری های مضر است.

4.صدف خام

آلودگی: صدف های خوراکی حاوی ویروس هایی همچون کمپیلاباکتر و ویبریو ولنیفیکوس هستند. تحقیقاتی که روی صدف های خوراکی انجام شده، نشان داده است 9 درصد صدف ها به باکتری سالمونلا آلوده هستند.

در سوپرمارکت: آنها را از فروشگاه هایی تهیه کنید که به طور اختصاصی این ماده خوراکی را می فروشند.

در خانه: بسیار ساده است، حتما صدف را به طور کامل بپزید. صدف ها، خواص مفید زیادی دارند و سرشار از ویتامین هستند اما پیش از مصرف حتما آنها را بپزید.

5. تخم مرغ

آلودگی: مرغ یا تخم مرغ، کدام آلوده تر است؟ مسلما تخم مرغ. تخم مرغ به طور سالانه منجر به بیماری بیش از 660 هزار نفر و مرگ 300 نفر می شود.

در سوپرمارکت: به بسته بندی تخم مرغ ها توجه کنید. اصولا تخم مرغ هایی که توسط مرغداری های بزرگ بسته بندی می شوند، احتمال بیشتری برای آلوده بودن به باکتری دارند. زیرا مرغ های زیادی در این مراکز نگهداری می شوند و در نتیجه آلودگی نیز بیشتر است. بهتر است از تخم مرغ های رسمی و محلی استفاده کنید.

در خانه: تخم مرغ را داخل جعبه خودش و در سردترین منطقه یخچال نگه دارید. پس از شکستن تخم مرغ، حتما دست های خود را بشویید. حتما تخم مرغ را کامل بپزید مگر اینکه جزو مواد غذای دیگری باشد.

6. طالبی

آلودگی: تحقیقات نشان داده حدود 3.5 درصد از طالبی ها حاوی باکتری های سالمونلا و شیگلا هستند. شیگلا، جزو باکتری هایی است که از فردی به فرد دیگر منتقل می شود.

در سوپرمارکت: خراشیدگی یا لکه های روی میوه جاهایی هستند که عامل های بیماری می توانند به داخل میوه نفوذ کنند.

در خانه: از آنجا که طالبی روی زمین پرورش داده می شود و پوست مشبک دارد، نفوذ باکتری هایی همچون سالمونلا به داخل آن بسیار آسان است. پوست میوه را با مایع ظرفشویی برای مدت 15 تا 30 ثانیه تمیز بشویید.

7.هلو

آلودگی: این میوه خوشمزه و زیبا یک هفته پیش از برداشت، ضدعفونی می شود تا لکه دار نشود. وقتی این میوه وارد بازار می شود، حداقل 9 ماده آفت کش روی پوست آن وجود دارد.

در سوپرمارکت: سعی کنید میوه های ارگانیک خریداری کنید زیرا میوه هایی همچون سیب و انگور نیز افت کش های زیادی روی پوست خود دارند.

در خانه: بسیاری از میوه ها خودشان به طور طبیعی پوشش ضد آفت دارند، بنابراین حتما آنها را در خانه با اسکاچ یا ماده شوینده تمیز بشویید. به این ترتیب، می توانید حداقل نیمی از آلوده گی ها را از بین ببرید. البته گاهی آفت کش ها سیستماتیک هستند، یعنی وقتی این مواد ضدعفونی کننده به دانه گیاه، خاک یا برگ ها تزریق می شوند، به راحتی راه خود را به گوشت میوه پیدا می کنند. در نتیجه شستن آنها نیز دردی را دوا نمی کند. به همین دلیل، بسیار مهم است که میوه های ارگانیک بخرید.

8.سالاد آماده کاهو

آلودگی: کاهویی که داخل ساندویچ همبرگر شما وجود دارد بیشتر از خود همبرگر می تواند به بدن شما آسیب برساند. تحقیقات نشان داده، سالادهای کاهوی از پیش آماده شده حدود 40 درصد حاوی باکتری کولیفورم هستند.

در سوپرمارکت: سالادهای آماده به خودی خود آلوده نیستند اما سر برگ های سبز کاهو می تواند حاوی میکروب باشد.

در خانه: برگ های کاهو را پیش از خوردن حتما به طور برگ به برگ تمیز شست و شو دهید. لطفا در نظر داشته باشید، قرار دادن برگ های شسته شده کاهو در آبکشی که مرغ خام را درون آن قرار داده بودید، بسیار خطرناک است.

9.کلاب های سرد

آلودگی: غذاهای سرد آماده در ردیف پرخطرترین غذاها قرار دارند. سازمان جهانی تغذیه و سلامت اعلام کرده این غذاها منبع باکتری هایی همچون لیستریا هستند. قرار گرفتن آنها در یخچال نیز می تواند باقی مواد غذایی را نیز آلوده کند.

در سوپرمارکت: از خرید کلاب های سرد که حاوی مقدار زیادی باکتری لیستریا هستند، اجتناب کنید. چاقوهایی که کالباس، گوشت بوقلمون و ... را برش می زنند چون به طور مرتب تمیز نمی شوند، ناقل اصلی باکتری ها به شمار می روند. سعی کنید تا حد امکان غذاهای آماده خریداری نکنید تا باکتری ها در معده شما انبار نشوند.

در خانه: وقتی می خواهید ساندویچ خانگی تهیه کنید، خردل زیادی روی آن بریزید. محققان دانشگاه واشنگتن ثابت کرده اند 90 درصد از باکتری هایی همچون لیستریا، ای- کولی و سالمونلا وقتی دو ساعت در معرض خردل قرار می گیرند، از بین می روند.

10.جوانه های سبز

آلودگی: جوانه های سبز از هر نوعی که باشند – گندم و ماش – حاوی مقدار زیادی فیتونوترینتز هستند. تحقیقات نشان داده است، جوانه گیاهانی همچون بروکلی حتی موجب سرطان معده نیز می شوند. متاسفانه، جوانه ها برای رشد به محیط گرم و مرطوب نیاز دارند و این محیط برای رشد باکتری هایی همچون لیستریا، سالمونلا و ای-کولی بسیار مناسب است.

در سوپرمارکت: سعی کنید جوانه های آماده نخرید. اگر مجبور به استفاده از این ماده غذایی بودید، سعی کنید انواع بسیار ترد، تازه و جوانه دار را انتخاب کنید و از آنهایی که بوی کهنه گی می دهند یا لیز و تیره هستند اجتناب کنید.

در خانه: به محض خریدن، آنها را داخل یخچال بگذارید و پیش از خوردن حتما آنها را بپزید.

بهداشت و سلامتی

 

اولین و البته راحت ترین راه قدم زدن است. یکی از مهمترین نکاتی که در این مورد باید رعایت کنید این است که فدم زدن برای کاهش فشار خون باید قدرتی باشد و میزان آن باید تقریبا یک ساعت در روز باشد.
به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، یکی از بیماری هایی که از جمله مشکلات قلبی نیز محسوب می شود فشار خون بالاست. این بیماری عواقب بسیار بدی برای بدن دارد و گاهی ممکن است باعث مرگ نیز بشود.

تا به حال قرص ها و آمپول های متفاوتی برای کنترل فشار خون و یا کاهش آن ساخته شده است که البته هر کدام عواقب مخصوص خودشان را دارند. این درحالی است که تنها با چند راه بسیار آسان می توانید فشار خون بالا را از بین ببرید.

**اولین و البته راحت ترین راه قدم زدن است. یکی از مهمترین نکاتی که در این مورد باید رعایت کنید این است که فدم زدن برای کاهش فشار خون باید قدرتی باشد و میزان آن باید تقریبا یک ساعت در روز باشد.

** کشیدن نفس عمیق می تواند کمک به سزایی به کاهش فشار خون شما کند. صبح بعد از بیدار شدن از خواب و شب ها قبل از رفتن به رخت خواب به 5 دقیقه نفس عمیق بکشید تا اکسیژن کافی وارد رگ های شما شده و فشار خون شما تنظیم شود.

** سیب زمینی یکی از بهترین راه های درمان فشار خون است. افرادی که فشار خون بالایی دارند باید روزانه به مقدار 2 هزار تا 4 هزار میلی گرم پتاسیم مصرف کنند. بهترین منبع برای بدست آوردن این پتاسیم سیب زمینی و یا گوجه فرنگی است.

** نمک بزرگترین دشمن تمام بیماران فشار خون است. یکی از بزرگترین عاملان به وجود آمدن این بیماری نمک است پس باید در مصرف آن دقت لازم را داشته باشید و همچنین سعی کنید کمتر از آن استفاده کنید.

** شکلات های تلخ منابع خوبی از ویتامین ها و همچنین مکمل های بدن هستند. محققان به این نتیجه رسیده اند که افرادی که بیشتر از شکلات تلخ استفاده می کنند رگ های خونی بسیار منعطف تری دارند و همچنین جریان خون در بدن آن ها روان تر است.

** یکی از روش های بسیار آسان و البته کاربردی برای کاهش فشار خون نوشیدن چای در طول روز است. دانشمندان پی برده اند افرادی که روزانه از سه لیوان چای استفاده می کنند کمتر دچار بیماری فشار خون می شوند و رگ های بازتری دارند.

** کار و مشغله های روزانه خودتان را کمتر کنید تا دچار استرس نشوید. یکی از دلایل به وجود آمدن فشار خون استرس است و البته کمتر کردن کار می تواند از این استرس نیز بکاهد و شما دیگر به فشار خون دچار نخواهید شد.

** شاید بسیار عجیب به نظر برسد اما افرادی که در خواب خروپف می کنند بیشتر دچار فشار خون می شوند. این افراد باید سریع تر به پزشک مراجعه کنند. خروپف باعث می شود تا راه نفس شما تنگ شده و سپس فشار خون شما بالا می رود.

** سویا یکی از موادی است که می تواند به شما در کاهش فشار خون کمک به سزایی کند. خوردن شیر سویا و یا استفاده از آن در غذا از جمله راه های استفاده از سویا است.

** در انتها نیز مانند درمان هر بیماری دیگر ورزش را فراموش نکنید و البته توجه خاصی به میزان فشار خون تان همیشه داشته باشید.

حدیث روز

 

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرموده است هنگامی که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه ظهور کند همه طبقات امت من چنان در رفاه زندگى نمایند که قبل از وى هیچ بّر و فاجرى بدان نرسیده باشند.
مشرق- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : مهدى از میان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت یا هشت یا نه سال مى باشد ، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگى نمایند که قبل از وى هیچ بّر و فاجرى بدان نرسیده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان مى بارد و زمین از روئیدنیهاى خود چیزى فرو گذار نمى کند.


متن حدیث:

یکون من امتى المهدى ان قصر عمره فسبع سنین و الافثمان و الافتسع یتنعم امتى فى زمانه نعیما لم یتنعموا مثله قطّ البر و الفاجر یرسل السماء علیهم مدراراً و الا تدخر الارض شیئاً من نباتها .

اخبار پپشرفت تکنولوژی های نظامی و اطلاعاتی

متخصصان کشورمان از همان ابتدای راه صنعت پهپاد، در تحریم دولت ها و صنایع خارجی قرار داشته و با اتکا به توان داخلی موفق به توسعه و تولید بیش از 500 فروند از انواع هواپیماهای بدون سرنشین در این سال ها شده اند.
به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، پهپادها یا همان پرنده های هدایت پذیر از دور در زمینه های مختلف عملیات های نظامی و غیرنظامی وسیله ای شناخته شده هستند که در برخی موارد حتی گوی سبقت را از ماهواره ها و هواپیماهای سرنشین دار نیز ربوده اند.

مأموریت شناسایی و نظارت هوایی بیشترین حجم کاری پهپادها را در سراسر دنیا به خود اختصاص داده است. یکی از مزیت های مهم این وسائل در مأموریت های شناسایی، توانایی پرواز چند ساعته تا چند روزه روی هدف به صورت مداوم است، کاری که از عهده ماهواره های جاسوسی که عموماً در ارتفاعات نچندان بالا مستقر هستند بر نمی آید و هواپیماهای سرنشین دار هم بیشتر به دلیل محدودیت های تحمل انسان امکان پرواز طولانی مدت را ندارند.

در عملیات های رزمی هم که بخش مهم دیگر مأموریت های پهپادها را تشکیل می دهد، حذف خطر آسیب دیدن خلبان به عنوان بخشی از توان دفاعی که هم به سرعت قابل جایگزینی نیست و هم هزینه ای چند میلیون دلاری برای آموزش و تمرین وی صرف می شود، حذف تبعات ناشی از به اسارت در‌آمدن او توسط دشمن، ارزانتر تمام شدن طیفی از مأموریت های تهاجمی در صورت اجرا توسط پهپاد و آماده به کار بودن بالاتر آنها نسبت به هواپیماهای سرنشین دار برخی از مزیت های مهم این وسائل هوایی هستند.

به علاوه در کاربردهای پلیسی و امنیتی، مأموریت های جستجو و نظارت هوایی، پایش مرزها و حفاظت از منابع طبیعی هم پهپادها روز به روز بیشتر جای خود را باز می کنند در حالی که اغلب، نیاز به افزودن امکانات بیشتر و تغییرات طراحی نسبت به نمونه نظامی ندارند.

از اینرو کشورهای مختلفی برای رفع نیازهای داخلی و کسب منافع اقتصادی از طریق فروش سامانه های بدون سرنشین در بازارهای نظامی و غیرنظامی دست به کار ساخت نمونه های مختلفی از پهپادها شده اند. در این گزارش به معرفی پهپادهای ساخته شده توسط چند کشور مهم منطقه و مقایسه ای کوتاه با مشابه ایرانی آنها می پردازیم. پیش از این در گزارش های مستقلی نمونه های گوناگون پهپادهای ایرانی را معرفی کرده بودیم.

هند؛ همکاری های مشترک از ابتدا

کشور تاریخی هندوستان سابقه ای به نسبت طولانی و بیش از نیم قرن در صنایع هوافضایی دارد. مونتاژ هواپیماهای جنگی روسی و انگلیسی اولین تلاش های این کشور در این عرصه را شکل داد که با تلاش های ناموفق برای ساخت نمونه بومی هواپیمای جنگنده پیگیری شد.

فعالیت های این کشور در زمینه پهپادها از همان ابتدا به کارهای صهیونیست ها در این عرصه گره خورد. به عقیده برخی کارشناسان پس از موفقیت رژیم اشغالگر قدس در استفاده عملیاتی از پهپاد در 1982، هندی ها هم در سال بعد اولین نمونه پهپاد را با کمک گرفتن از این رژیم برای بسترسازی در جهت راه اندازی زیرسامانه های مختلف لازم، به تولید رساندند، تا 4 سال بعد مشغول کار روی بخش هایی نظیر ارسال و دریافت تصاویر و کنترل و هدایت بوده و در 1988 برنامه طراحی و ساخت یک پهپاد شناسایی را آغاز نمودند.

حاصل این برنامه پهپاد «نیشهات» بود که در 1995 اولین پرواز خود را به انجام رساند. این پهپاد از یک طرح ساده و شناخته شده استفاده نموده و مانند بسیاری از پروژه های دفاعی هندی، مسیری بسیار طولانی را برای توسعه و رسیدن به تولید انبوه پیموده است به طوریکه بخشی از آزمایش های نهایی آن در سال 2002 به پایان رسید.

شاید دلیل این امر دسترسی این کشور به محصولات صنایع غربی و شرقی و خریداری پهپادهای مختلف خارجی خصوصاً نمونه هایی مانند هرمس اسرائیلی باشد در حالی که کشورهایی مانند آفریقای جنوبی که از نظر منابع با هند چندان قابل مقایسه نیستند سریعتر از هندی ها طرح هایی در این رده رابه نتیجه رساندند.

رقابت تاریخی هند با چین و پاکستان خصوصاً‌ در زمینه موازنه قوای نظامی باعث شد تا با ادامه دادن همین مسیر و ارتباط با صنایع هوافضایی کشورهای دیگر خصوصاً روسیه و البته رژیم صهیونیستی، در عصر دسترسی کشورهای در حال توسعه به فناروی های پیشرفته، کاستی های خود را تا حدود زیادی جبران کرده و امروزه نمونه های جدیدی از پهپاد را با کمک شرکت های خارجی ساخته و به خدمت بگیرند.

در زمینه پهپادهایی با موتور جت، «لاکشیا» نخستین نمونه هندی است که در سال 1985 برای اولین بار پرواز کرد و با 15 سال تأخیر در سال 2000 وارد تولید شد. مأموریت های آن شامل هدف پروازی سرعت بالا و شناسایی است. بیشینه سرعت این پهپاد کمتر از 850 کیلومتر بر ساعت و برد آن نیز کمتر از 150 کیلومتر است.


پهپاد لاکشیا

خانواده پهپادهای «راستوم» با سه نمونه مختلف، دسته دیگری از پهپادهای هندی هستند که نام خود را از یک متخصص هوافضایی هندی گرفته اند. راستوم-1 که با الهام از هواپیمای «لانگ-ئی-زد» طراحی شده توسط برت روتان ساخته شد، در سال 2009 نخستین پرواز خود را انجام داده و طبق طراحی باید به مداوت پروازی 12 ساعت دست یابد. این پهپاد 5.12 متر طول، 7.9 متر دهانه بال، بیشینه سرعت 225 کیلومتر بر ساعت و سقف پرواز 8000 متر دارد.

«راستوم-اچ» با طراحی کاملاً متفاوت با راستوم-1، پهپادی بزرگ برای مأموریت های طولانی به مدت 24 ساعت است که به برد و سقف پرواز بالاتری نیز دست می یابد. این پهپاد 9.5 متری با دهانه بال 20.6 متر، قادر به حمل 350 کیلوگرم محموله بوده، به بیشترین برد 1000 کیلومتر و سقف پرواز 10668 متر دست می یابد.

راستوم-اچ

راستوم-اچ شباهت بسیاری به پهپاد اسرائیلی «هرون» دارد که باز هم نشان دهنده ارتباط صنعت پهپادی آنها با هند است. نمونه ای از این پهپاد با نام راستوم-2 برای اجرای مأموریت های تهاجمی تحت توسعه قرار دارد.

مهمترین طرح پهپادی هندی ها که در مراحل ابتدایی طراحی است، پهپاد تهاجمی «آئورا» نام دارد که با استفاده از طرح بال پرنده شباهت های زیادی با پهپادهایی نظیر «آر-کیو-170»، «نئورون» و «فانتوم ری» یافته است. هم از نظر علوم مختلف هوافضا و هم از بابت زیرسامانه های عملیاتی، این پهپاد یک جهش رو به جلو برای صنعت پهپادی هند به شمار می رود. قرار است این پهپاد کمتر از 15 تن جرم و دست کم 9هزار متر سقف پرواز داشته و در سال 2015 نخستین پرواز خود را به انجام برساند.

طرحی منتشر شده از پهپاد هندی آئورا

پاکستان؛ آهسته و پیوسته

سابقه پاکستان در صنایع هوایی هر چند با همسایه شرقی اش هند چندان قابل مقایسه نیست اما در زمینه پهپادها به مراتب بیشتر تلاش کرده است.

پاکستانی ها از اوائل دهه 1980 فعالیت های پهپادی خود را آغاز نموده و هر دو بخش خصوصی و دولتی آن در این زمینه فعالیت می کنند.

بیش از 30 نمونه پهپاد مختلف در این کشور ساخته شده که بیشتر شامل پهپادهای کوچک و متوسط با مداوت پرواز چند دقیقه تا کمتر از 8 ساعت است. برخی نمونه ها مانند پهپاد «فالکو» که تحت امتیاز ایتالیا ساخته می شود، به مداومت پرواز 14 ساعت دست یافته و البته از نظر زیرسامانه ها نیز در رده پیشرفته ترین پهپادهای پاکستان قرار می گیرند.

ظاهراً ساختار محبوب طراحان پاکستانی، بدنه استوانه ای یا مکعب مستطیلی، بال بالا، دم H شکل متصل به بالها و یک موتور ملخی در انتهای بدنه است که البته در بسیاری از پهپادهای متوسط دنیا نیز از گذشته تاکنون استفاه شده است.

به جز یک نمونه پهپاد هدف با نام «نیشان-تی-جی-1000» با موتور توربوجت به نظر می رسد بقیه نمونه های پاکستانی از موتورهای ملخی استفاده می کنند.

نمونه موتور جت از پهپاد نیشان

از جمله پهپادهای طراحی شده توسط این کشور می توان به «فلامینگو» با برد بیش از 200 کیلومتر، سقف پرواز تا 4200 متر، طول 5.18 و دهانه بال 7.31 متر و مداومت پروازی 6 تا 8 ساعت اشاره نمود.

فلامینگوی پاکستان

نمونه ای دیگر از محصولات پاکستانی، پهپاد «جاسوس» با دهانه بال نزدیک به 5 متر، سرعت 130 کیلومتر بر ساعت، برد 80 تا 100 کیلومتر، سقف پرواز حدود 3050 متر و مداوت پروازی 4 تا 5 ساعت است.

پهپاد جاسوس-2 پاکستان

پهپادهای عملیاتی پاکستان در مأموریت های شناسایی، هدف پرنده، عملیاتی انتحاری و آموزش هدایت پهپاد به کار می روند و طرح هایی برای ساخت پهپادهای مسلح نیز در این کشور دنبال می شود.

عمده انواع بومی پهپادهای پاکستانی دارای ساختار مشابهی هستند و در واقع هر چند از نظر کمیت، محصولات این کشور قابل توجه است اما سطح پیشرفتگی آنها تفاوت قابل توجهی با یکدیگر ندارند.

ترکیه؛ حرکت بلند پروازانه

کشور ترکیه با مونتاژ جنگنده آمریکایی اف-16 تجارب خوبی در برخی زمینه های تولید یک محصول پیشرفته هوایی بدست آورد هر چند که این به هیچ وجه به معنی ایجاد توانمندی طراحی بومی نبود.

تنوع محصولات پهپادی ترک ها با بیش از 10 نمونه مختلف، کم نیست اما جدی ترین حرکت این کشور در عرصه پرنده های بدون سرنشین با رونمایی از پهپاد آنکا(که تیها هم نامیده می شود) مشخص گردید.

صنایع هوایی ترکیه سال هاست در سایه ارتباط با صنایع پیشرفته دنیا اعتبار مناسبی برای خود کسب کرده که مونتاژ جنگنده اف-16 برای نیروی هوایی ارتش این کشور از نتایج چنین ارتباطی بود هر چند تاکنون حضور بین المللی پررنگی در مقایسه با صنایع کشورهای غربی از ترکیه دیده نشده است. بعلاوه سابقه ساخت تجهیزات و زیرسامانه های هواگردها نیز در ترکیه وجود دارد نظیر برخی سامانه های مخابراتی و یا تسلیحات هوایی.

به جز چند نمونه پهپاد کوچک و دست پرتاب، نمونه هایی هم در رده متوسط در بین محصولات این کشور دیده می شود. البته فرماندهان نظامی و سیاسی ترک به در اختیار گرفتن سریع بهترین محصولات غربی و البته رژیم صهیونیستی بیشتر اعتقاد داشته اند تا توسعه بومی محصولات. البته پهپادهای هدف نیز توسط صنایع این کشور ساخته شده است.

طرح پهپاد آنکا با دو نمونه اصلی شناسایی با مداوت پروازی بالا و رزمی برنامه ریزی شده است که نمونه اول در سال 2010 نخستین پرواز خود را انجام داده و طبق زمان بندی باید تا قبل از پایان سال 2012 به تولید برسد.

این پهپاد بزرگ با طول 8 متر، دهانه بال 17.3 متر، جرم 1600 کیلوگرم و برخورداری از یک موتور توربوپراپ به بیشترین سرعت 217 کیلومتر بر ساعت، برد نهایی 4896 کیلومتر، سقف پرواز 9144 متر و مداوت پروازی 24 ساعت دست می یابد.

پهپاد آنکا؛ محصول جاه طلبانه ترکیه

برخی کارشناسان نظامی عقیده دارند طراحان ترکیه ای با استفاده از مشاوران آمریکایی و اسرائیلی موفق به طراحی این پهپاد شده اند که تفاوت فاحشی با سایر محصولات ترکیه از نظر ابعاد و مقدورات پروازی دارد. حتی در صورت صحت نداشتن این مدعا، شباهت ساختاری آنکا با پهپادهایی چون پریدیتور آمریکا و هرمس-450 اسرائیل(که در اختیار ترکیه نیز هست) مشهود بوده و الگو برداری از این پهپادها را تأیید می کند که البته امری مرسوم برای کشورهای در حال توسعه تلقی می شود.

در هر صورت پهپاد آنکا برای کشور ترکیه یک گام جهشی محسوب می شود و سطح کیفی طراحی و تولید قابل قبول آن و اعتماد نظامیان ترک نشان دهنده عزم جدی این کشور در به نتیجه رساندن این برنامه است. خصوصاً که نمونه رزمی آن و تبلیغات گسترده برای ارائه آنکا در بازارهای بین المللی نیز مؤید همین مطلب است.

و اما ایران...

کشورمان ایران نیز که امروزه یکی از مهمترین قدرت های در منطقه غرب و جنوب غرب آسیا محسوب می شود از سال ها پیش و در واقع اواسط جنگ تحمیلی 8 ساله و تقریباً همزمان با هند و پاکستان فعالیت های خود بر روی هواپیماهای بدون سرنشین را آغاز کرده و امروز با گذشت بیش از دو دهه، ده ها نمونه از پهپادهای کوچک تا بزرگ را به تولید انبوه و استفاده عملیاتی در مناطق مختلف کشور رسانده است. محصولاتی که طی شدن روند گام به گام در توسعه آنها قابل تشخیص است.

خانواده پهپادهای متوسط مهاجر و ابابیل در نقش های شناسایی و هدف پرنده، پهپادهای موتور جت و دوربرد شاهد و کرار با همین مأموریت ها و طرح های جدیدی همچون پهپاد سفره ماهی از معروف ترین نمونه های ایرانی هستند که پیش از این به معرفی آنها پرداخته بودیم. سفره ماهی دارای یک طراحی پیشرفته از نوع نزدیک به طرح های تلفیقی بال و بدنه است که در پهپادهای جدید و در حال توسعه در دنیا دیده می شود.

پهپادهای کوچک و متوسط هر سه کشور هند و پاکستان و ترکیه مشخصات قابل مقایسه و قابل رقابتی دارند و پرداختن به مقایسه ای جزئی بین آنها هدف این گزارش نیست.

دو کشور ایران و پاکستان در زمینه تنوع محصولات رده متوسط به هم بیشتر نزدیک هستند و هند و ترکیه به دلایلی که گفته شد کمتر بر روی تأمین نیاز از طریق محصولات صرفاً بومی تأکید داشته اند.

همچنین به جز محصولات پاکستانی جدید که فقط مونتاژ این کشور بوده و نه بومی، ضعف در زیرسامانه های لازم برای کنترل از راه دور در محصولات این کشور مشهود است. در حالی که بیشترین برد اعلام شده برای پهپاد های ایرانی که بدون کمک کشورهای خارجی توسعه یافته اند به 1000 کیلومتر می رسد.

پهپادهای شاهد با برد 700 و کرار با برد 1000 کیلومتر، هر دو مشخصات عملیاتی برتری هم از نظر سرعت و هم از برد و سقف پرواز نسبت به لاکشیای هندی و نیشان پاکستانی دارند در حالی که ترک ها هیچ نمونه قابل رقابتی با این دو محصول ایرانی ندارند.

پهپاد کرار، مسلح به بمب

با مقایسه ای بین سایر محصولات ایرانی که حاصل کار چندین مجموعه مختلف صنعتی هستند و بر مبنای اطلاعات رسمی منتشر شده مشاهده می شود در تمامی رده های پهپاد از نمونه هایی با دهانه بال کوچکتر از 20 سانتیمتر تا بیش از 10 متر، محصولاتی در کشورمان ساخته شده است و تنها در رده پهپادهایی مانند راستوم-اچ هند و آنکای ترکیه تاکنون اطلاعات زیادی اعلام نشده هر چند که در بین پهپادهای جدید نمایش داده شده در حاشیه رزمایش پیامبر اعظم-7، دست کم یک نمونه می تواند در این رده قرار بگیرد.

رسمی ترین اطلاعات منتشر شده از پهپادهای ایرانی با مداومت پرواز بالا در مورد پهپاد شاهد129 است که قابلیت پرواز به مدت 24 ساعت را داشته و همچنین امکان شلیک موشک سدید را دارد. بنابر این باید گفت تنها همین نمونه از پهپادهای کشورمان از هم اکنون با نسل بعدی راستوم-اچ و آنکای ترکیه که قرار است قابلیت شلیک موشک پیدا کنند رقابت می کند. البته از نوع پیشران مورد استفاده در شاهد129 صحبتی به میان نیامده و در صورت استفاده از موتور توربوجت یا توربوفن باید آن را در سطحی بالاتر از آنکا و راستوم-اچ قرار داد زیرا توان رسیدن به سرعتهای بالاتری نسبت به این دو را خواهد داشت که با موتور توربوپراپ به دلیل محدودیت های ذاتی آن نمی توان رسید. برد بسیار زیاد این پهپاد که 1700 تا 2000 کیلومتر عنوان شده، دیگر موضوعی است که باید به عنوان یک ویژگی مهم به آن اشاره کرد.

نکته مهم اینجاست که متخصصان کشورمان از همان ابتدای راه صنعت پهپاد، در تحریم دولت ها و صنایع خارجی قرار داشته و با اتکا به توان داخلی موفق به توسعه و تولید بیش از 500 فروند از انواع مختلف هواپیماهای بدون سرنشین در این سال ها شده اند.

البته الگوبرداری از طرح های موفق و مطرح خارجی نیز در برخی پهپادهای جدید ایرانی مشهود است که به عنوان یک راه حل میانبر پذیرفته شده در طراحی محصولات، مورد قبول است اما توسعه زیرسامانه های مختلف حتی موتور و تولید انبوه آنها در داخل کشور به انجام می رسد که سبب سرپا ماندن صنعت پهپاد در کشورمان حتی با وضع تحریم های شدیدتر در چند سال اخیر شده است.

بنابراین به جرأت می توان گفت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در این صنعت نه تنها در منطقه بلکه در دنیا بسیار بالا بوده همانگونه که افتخاراتی نظیر تصویربرداری طولانی مدت و عبور از روی ناوهای هواپیمابر و ناوشکن های نیروی دریایی آمریکا و پایگاه های این کشور در زمان اشغال عراق در چند سال گذشته نیز اثبات عملی این جایگاه بوده است.

یک هشدار امنیتی

 

این روزها سخت ترین پسوردها در کسری از ثانیه شکسته می شوند.
به گزارش مشرق به نقل از خبر، کارشناسان موسسه کانادایی Deloitte معتقد اند پسوردهای ساخته شده توسط کاربران، کمترین مقاومت را در برابر هکرها از خود نشان می دهند.

تحقیقات این موسسه نشان می دهد90 درصد از پسوردهای ایجاد شده توسط کاربر نهایی، فقط چند ثانیه از وقت یک هکر را می گیرد.

رمزهای عبور قوی به رمزهایی گفته می شود که از 8 کارکتر بیشتر باشد.آسیب پذیریهای مرتبط با پسورد در طول سالیان دراز همان هایی است که همیشه وجود داشته است. بعنوان مثال دو رمز "password" و "123456" رمزهای مورد علاقه کاربران چند اکانته یا کاربران دارای چند اکانت مختلف است. الگوهای پسورد برای کاربران چند اکانته اغلب شبیه به هم هستند.

از طرف دیگر سخت افزار و نرم افزار هکرها در طول سالیان اخیر بسیار پیشرفت کرده و قوی تر شده اند. همچنین متد موسوم به Crowd-Hacking نیز به هکر ها کمک می کند تا پسوردها را زودتر بدست بیاورند. این متدهزاران ماشین را بهم پیوند زده تا امر محاسبه و حدس در نرم افزارهای brute force را تسهیل بخشد.

نکاتی که موسسه کانادایی بدانها اشاره کرده همانهایی هستند که در گزارش خانم مالر در هفته گذشته آمده بود بدین معنا که کاربران نهایی ناعادلانه تحمل بار ایجاد رمزها را بر عهده دارند در حالی که کمپانی ها می توانند به جای فشار بر کاربر نهایی، پالیسی های انتخاب پسورد روی سرورهای خود را سخت تر کنند.
کمپانی کانادایی با توجه به این موارد پیشنهاد دیگری دارد.

کمپانی Deloitte چند کاناله کردن پسورد را چاره جویی مناسبی می داند که در استفاده هم زمان از توکن، بیومتریک، ارسال رمز از طریق اس ام اس خارج از باند مانیتور شده می توان انها را یافت. همچنین پالیسی و مانیتور کردن کنار این رهیافت می تواند موثر باشد.

گزارش آسیب های اجتماعی

 

یک آسیب شناس اجتماعی و متخصص علوم رفتاری گفت: براساس تحقیقات انجام شده ۸۵ درصد اسباب بازیهای موجود در کشور از استانداردهای لازم برخوردار نیستند.
به گزارش مشرق، دکتر مجید ابهری در گفتگو با مهر با بیان این مطلب افزود: مطالعاتی که توسط بنیاد علوم رفتاری در ۳ سال گذشته انجام شده نشان می دهد که اغلب اسباب بازیهای کودکان استاندارد نیست.

وی گفت: با توجه به اینکه اسباب بازی ابزار کار کودکان است و دقت در انتخاب آن توسط والدین ضروری می باشد اما متاسفانه اسباب بازیهای موجود در بازار از نظر عدم رعایت برچسب طیف سنی باعث می شود که بسیاری از والدین اسباب بازیهایی را تهیه کنند که با سن کودکان هماهنگی ندارد و همین موضوع باعث بروز از مشکلات ذهنی و رفتاری در کودکان می شود.

این آسیب شناس اجتماعی تاکید کرد: جدا شدن قطعات ، جنس اسباب بازی ، رنگ و کیفیت آن بعد از تطبیق سنی لازم ترین عوامل در اسباب بازی برای استفاده کودکان می باشند.

به گفته ابهری، با آنکه سالیانه ۴ هزار میلیارد تومان صرف وارد کردن اسباب بازی می شود و بیش از ۷۰ درصد اسباب بازیهای موجود وارداتی هستند، حتی در اسباب بازیهای وارداتی نیز این شرایط در نظر گرفته نشده است و تنها اسباب بازیهایی که توسط آموزش و پرورش تائید یا عرضه می شود دارای اطلاعیه سنی هستند .

وی به والدین توصیه کرد که هنگام تهیه اسباب بازی باید به اصول ذکر شده توجه کاملا داشته و دقت کنند تا سلامتی فرزندان از نظر جسمی و فکری دچار مخاطره نشود.

مجموعه تحلیل های وقایع منطقه ای خاورمیانه

 

سخنگوی وزارت امور خارجه چین، تاکید کرد: چین به این مساله که ایران قصد دارد فتوای رهبر عالی این کشور را به یک سند بین المللی تبدیل کند، بسیار اهمیت می دهد.
به گزارش مشرق به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، ˈهونگ لیˈ با اشاره به عضویت ایران در ˈان پی تی ˈ و همکاری لازم با آژانس بین المللی انرژی اتمی، گفت: اظهارات سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشورمان مبنی بر اینکه ایران آمادگی دارد فتوای رهبر معظم انقلاب به عنوان یک سند بین المللی به ثبت برسد طی دو روز اخیر مورد توجه محافل رسانه ای و کارشناسی چین قرار گرفته است.

وی تاکید کرد: چین به این مساله که ایران قصد دارد فتوا رهبر عالی این کشور را به یک سند بین المللی تبدیل کند، بسیار اهمیت می دهد.

مهمانپرست با اشاره به پیشنهاد وزیر امور خارجه درباره ثبت فتوای رهبری در مورد سلاح های هسته ای به عنوان سند بین المللی، گفت: وقتی بالاترین مقام کشور نقطه نظرات خود را به عنوان فتوا اعلام می کنند به همه ما واجب است که به آن عمل کنیم.وی افزود: برخی مسئولان کشورهای غربی اعلام کرده اند که از این فتوا استقبال می کنیم ولی جنبه مذهبی دارد و نمی تواند برای دولت الزامی داشته باشد که این امر نشان دهنده عدم شناخت آنها از اسلام است، و ما آمادگی داریم این فتوا به عنوان یک سند بین المللی به ثبت برسد و بهانه از کشورهایی که سعی می کنند نقطه نظرات خود را به ما تحمیل کنند گرفته شود.
همزمان خبرگزاری شین هوا نیز روز پنجشنبه گزارش داد که تهران و نمایندگان آژانس در حال گفت و گوهای سازنده ای هستند و قرار است مذاکراتی که از دیروز آغاز شده امروز نیز در تهران ادامه یابد تا طرفین به یک توافق جامع دست یابند.چین بار دیگر مخالفت خود را نیز با تحریم های یکجانبه غرب علیه ایران اعلام کرده است. چین از حقوق هسته ای ایران دفاع می کند و همواره تاکید کرده است که تهران حق استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را دارد.
روزنامه هاآرتص اسراییل نوشت: ایران توانایی از کار انداختن سیستم های ارتباطی دشمن را دارد. بررسی های دستگاه های اطلاعاتی غربی به این نکته رسیده است که ایران توانایی دفاعی خوبی از خود در مقابل حملات دشمنان دارد.

برچسب ها: تیتر ، روزنامه ، هاآرتص

گزارش ویژه مشرق/
ریشه های دیگرهراسی (Phobia) در آمریکا چگونه پایه ریزی شد؟ هدف جوزف مک کارتی از ایجاد جو رعب و وحشت در َآمریکا چه بود؟ آیا واقعا شبح کمونیسم بر سر آمریکا سایه افکنده بود؟ با گزارش ویژه مشرق در این زمینه همراه شوید.

گروه گزارش ویژه مشرق؛ افرادی که با بحث جنگ سرد بین شوروی و ایالات متحده پس از اتمام جنگ دوم جهانی آشنایی دارند، امکان بسیار کمی دارد که نام سناتور جوزف مک کارتی (Joseph R. McCarthy ) را نشنیده باشند.

مک کارتی سناتوری است که جهان او را با سخنرانی مشهوری که در بین گردهمایی زنان حزب جمهوریخواه آمریکا در شهر ویلینگ واقع در ویرجینیای غربی بود، می‌شناسد. او در این سخنرانی اشاره به لیستی 205 نفره می‌کند که با اسناد معتبر، وابستگی آن‌ها به کمونیستها یا طرفداری و هواداری این طرز تفکر اثبات می‌شود. بلافاصله تمامی این سخنرانی در رسانه‌های دولتی آمریکا پوشش داده می‌شود و فضا سازی برای این سخنرانی فراهم می‌شود که تا چهار سال جامعه‌ی آمریکا به خصوص سه قشر کارمندان سیاسی دولت، هنرمندان و فرهیختگان مورد بی‌مهری‌های عمیقی حول این موضوع می‌شوند.

طی سال‌های 1950 الی 1954 میلادی است که اسم سناتور جوزف مک کارتی به عنوان یکی از چهره‌های ماندگار در عرصه‌ی سیاست و حکومت ایالات متحده‌ی آمریکا علی الخصوص حد فاصل جنگ سرد شوروی و آمریکا (1945 الی 1989 میلادی) شناخته شد.

در این گزارش کوشش خواهیم کرد، شمه‌ای از این دوران اختناق چهار ساله در آمریکا- که در ادبیات سیاسی به دوره‌ی مک‌کارتیسم نیز شهرت دارد- را نشان دهیم.



مک کارتی صنعت دیگرهراسی را در آمریکا رونق بخشید

زمینه‌های شکل‌گیری جریان مک کارتیسم در ایالات متحده آمریکا

پس از پایان جنگ جهانی دوم، همان طور که اغلب کارشناسان پیش‌بینی می‌کردند، با قدرت گرفتن شوروی و آمریکا در جهان سیستم دوقطبی در جهان به وجود آمد که منافع نظام بین‌المللی در راستای این دو قطب تعریف می‌شد. در تعریف کاپلان از این وضع شاهد این هستیم که چندین مولفه شمرده می‌شود و ما در اینجا به ذکر چهار مولفه اکتفا می‌کنیم. او نام این سیستم را "دو قطبی انعطاف ناپذیر" می‌نامد: 1. هر قدرت برتر خودش دارای یک مجموعه و چندین زیر مجموعه است. 2. در این سیستم زمینه‌ی اتحاد و ائتلاف وجود ندارد (اگر هم پیمانی دارند در مورد کاهش تسلیحات است. 3. بازدارندگی یکی از ویژگی‌های اصلی این سیستم است. 4. هر یک از بازیگران برای اینکه رقیب خود را کنار بزنند و به عنوان ابر قدرت شناخته شوند، مجبور به افزایش توان خود در مقابل قطب مقابل است. تداوم این مولفه توسط هر یک از طرفین منجر به بروز منازعه و تنش می‌شود.

با این مقدمه کوتاه در این قسمت، وقتی وارد فضای بعد از جنگ جهانی دوم از دید آمریکایی‌ها می‌شویم، یک شتاب‌زدگی نامعقولی در این برهه انجام می‌شود و به نوعی سیاست خارجی آمریکا را تا حدود 45 سال شکل می‌دهد. سردمدار این شتاب‌زدگی هری ترومن، سی و سومین رئیس جمهور آمریکاست که پس از فوت ناگهانی روزولت به عنوان معاون رئیس جمهور، طبق قانون اساسی آمریکا به ریاست جمهوری می‌رسد.

هری ترومن تا آن زمان علاقه‌ی چندانی به سیاست نداشت و از مهم‌ترین برنامه‌های کشورش، مثل برنامه‌های هسته‌ای یا برخی جلسات سری اطلاع چندانی نداشت. پس از گذر مدتی از ورود تصادفی او به بالاترین عرصه‌ی مدیریتی- اجرایی در حکومت آمریکا (ریاست جمهوری)، ابتکار عمل به دستان هری ترومن می‌افتد. هری ترومن و همکارانش (سناتور مک کارتی هم جزو همین حلقه بود) اقدام به تدوین مشی سیاست خارجی جدیدی می‌کنند که چندین سال پس از گذر از دوران ریاست جمهوری ترومن به دکترین "سد نفوذ و مهار شوروی" مشهور می‌شود. این دکترین از ابعاد مختلفی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.



هری ترومن، پس از فوت ناگهانی روزولت به عنوان معاون رئیس جمهور، به ریاست جمهوری رسید.
بسیاری از امور شتابزده و مشکوک در سیاست خارجی آمریکا در دوره ترومن کلید خورد.

بعد سیاسی این دکترین در این گزارش مورد نظر ماست. در سال 1946 میلادی استالین در سخنرانی جنجالی صحبت از رویارویی غیر قابل اجتناب سرمایه‌داری و کمونیسم می‌کند. فرد دوم سفارت آمریکا در شوروی به نام جورج اف- کنان (George F.kennan) تحلیلی از صحبت‌های استالین به آمریکا ارسال می‌کند که 2 محور عمده آن‌ به شرح ذیل است: اول این‌که، رهبران شوروی پس از انقلاب بلشویکی 1917 میلادی خود، ترس از ناامنی داشته‌اند که این ترس به حوزه‌ی سیاست خارجی این کشور نیز کشیده شده است. دوم، مساله‌ی عزم کمونیسم بر نابودی کاپیتالیسم است.

به تدریج این طرز تفکر در رده‌های مختلف خارجی ایالات متحده باب شد و آمریکا اولویت اول سیاست خارجی خود را نابودی شوروی و محو آن از نقشه‌ی جهان، قرار داد. منتقدین این دکترین معتقد به این نکته بودند که بزرگترین اشتباهی که منجر به ظهور عصر چپاول جهانی به نفع دو دولت- ملت اتخاذ همین استراتژی از طرف ترومن بود. ترومن با این کار خویش راه هر گونه مصالحه را بست و فضای تقابلی سنگینی بین دو کشور رقم زد. یکی از ایرادهای آمریکایی‌ها به شوروی این بود که کمونیستها به دنبال صدور انقلاب خویش هستند و لذا پیگیری مسائل داخلی باید به نمایندگان معتمد دولت سپرده می‌شد تا بتوانند از نفوذ کمونیسم در داخل کشور جلوگیری نمایند. یکی از این نمایندگان سناتور مک کارتی، نماینده‌ی محافظه کار (جمهوری‌خواه) سنا بود.

عملیاتی شدن جریان

بعد از ظهور انقلاب بلشویکی در شوروی، اثرات این انقلاب به ایالات متحده هم رسیده بود و جوانان آمریکایی که گرایشات سوسیالیستی- کمونیستی داشتند به سمت تشکیل گروهی در آمریکا رفتند که در سال 1941 میلادی حدود 75000 عضو پیدا کرد. بعد از شروع موج دوم اختلافات آمریکا و شوروی در دوره موسوم به جنگ سرد این گروه و اعضایش تحت تعقیب قرار گرفتند. تشدید گسترش کمونیسم در اذهان روسای آمریکا در سال 1949 به صورت تصاعدی بود.

شوروی‌ها زودتر از انتظار کارشناسان مسائل نظامی و استرتژیک به بمب اتم دست پیدا نموده بودند. در همان سال مائو ضد سرمایه دار، در چین توانسته بود بر قدرت تسلط یابد. در واقع سال 1949 یکی از تلخ‌ترین سالها برای آمریکایی‌ها بود. در سال 1950 جنگ دو کره را شاهد هستیم که هزینه های سنگین ناشی از فشار کره شمالی و چین کمونیست بر کره جنوبی، طاقت آمریکا را کم کرده بود. دستگیری دو تن از مقامات با دسترسی بالا در سیستم به اتهام فروختن اطلاعات مربوط به انرژی هسته‌ای در سال 1950 نوید آغاز دوره‌ای سیاه و پر از اختناق را در آمریکا برای مدتی محدود و شاید نامحدود می‌داد.

سناتور مک کارتی منتخب مردم ایالت ویسکانسین (Wisconsin) از حزب جمهوری‌خواه بود و تلاش بر این داشت که خطر کمونیسم را مهم و خیلی بزرگتر از آنچه هست، جلوه دهد. برای مقابله با خطر کمونیسم در داخل کشور اداره‌ی اف بی آی تاسیس شد و ماموریت یافت که با مک کارتی در زمینه‌ی تحقیقات افراد منتسب به دولت (به صورت مستقیم و غیر مستقیم) همکاری نماید. همچنین سه کمیته دولتی برای پیگیری فعالیت‌های ضد آمریکایی تشکیل شد. کمیته فعالیت‌های ضد آمریکایی، کمیته امنیت داخلی و کمیته دائمی تحقیقات در بازه‌ی چهار ساله فعالیت‌های خود حدود 109 پرونده در مورد فعالیت‌های کمونیستی افراد و مجموعه‌ها بررسی نمودند. سخنرانی او در مورد "لیست سیاه هالیوود" است که او از انجمنی مخفی در بین هنرمندان خبر داد که زیر نظر کمیته فعالیت‌های ضد آمریکایی هستند. اگر بخواهیم مک کارتیسم را به طور نسبی تعریف نماییم، "اتهام خیانت و جاسوسی بدون ارائه دلایل مبرهن و شفاف" نگاه نسبتا خوبی در ادامه‌ی گزارش به ما می‌دهد.


آثار و پیامدهای جریان مک‌کارتیسم

بسیار سخت و دشوار است که بتوانیم در مورد آثار و پیامدهای جریان مک‌کارتیسم بر جامعه‌ی آمریکایی سخن بگوییم؛ چون به هیچ عنوان نمی‌شود، آثار کیفی و روانی این عمل را بر مردم آمریکا سنجید. تا آنجایی که امکان دارد مباحث مربوط به قربانیان ظاهری این جریان را بررسی خواهیم کرد. حدود صدها نفر به عنوان مجرم شناخته شده و راهی زندان‌ها شدند.

بین ده الی دوازده هزار نفر شغل خود را از دست دادند؛ در بسیاری از موارد هنگامی که احضاریه‌ای برای فرد جهت شرکت در دادگاه به دست فرد می‌سید، موجبات اخراج او از محل کارش فراهم می‌شد. در واقع، قربانیان طرح مک کارتی بیچارگانی بودند که هیچ وقت توانایی پاسخگویی به اتهامات واردشده بر علیه‌شان را پیدا نکردند. نمونه‌ی جالبی از این قربانیان در زمینه‌ی فیلم‌سازی و بازیگری مشاهده‌ می‌شود. 300 نفر از بازیگران و کسانی که در زمینه‌ی فیلم مشغول به کار هستند، صرف ادعاهای بدون سند شغل خود را ازدست دادند. اکثر افراد این نمونه، به کشورهای دیگری گریختند و اقلیت آن‌ها در جامعه‌ی آمریکایی- تا زمان پایان مک‌کارتیسم- منزوی و مورد اهانت واقع شدند. در زیر تعدادی از قربانیان مک‌کارتیسم (چه در لیست سیاه هالیوود و چه در سایر زمینه‌ها) را مشاهده می‌کنید:

نلسون آلگرن (Nelson Algren)

نویسنده

المر برنستین (Elmer Bernstein)

آهنگ‌ساز و ارکستر

دیوید بوم (David Bohm)

فیزیک‌دان و فیلسوف

برتولت برچت (Bertolt Brecht)

شاعر و نمایش‌نامه‌نویس

چارلی چاپلین (Charlie Chaplin)

بازیگر و کارگردان

آرون کاپلاند (Aaron Copland)

آهنگ‌ساز

بارتلی کروم (Bartley Crum)

وکیل

هووارد داسیلوا (Howard Da Silva)

بازیگر

کارل فورمن (Carl Foreman)

نویسنده "روز بزرگ"

جان گارفیلد (John Garfield)

بازیگر

جک گیلفورد (Jack Gilford)

بازیگر

راث گوردون (Ruth Gordon)

بازیگر

لی گرانت (Lee Grant)

بازیگر

داشیل هامت (Dashiell Hammett)

نویسنده

الیزابت هاوس (Elizabeth Hawes)

نویسنده و فعال حقوقی

لیلین هلمن (Lillian Hellman)

نمایش‌نامه‌نویس

لنا هورن (Lena Horne)

خواننده

جولیوس داسین (Jules Dassin)

کارگردان

دولرس دل ریو (Dolores del Río)

بازیگر

هووارد فست (Howard Fast)

نویسنده


به طور کلی آثاری که در منابع مختلف و از دیدگاه‌های مختلف در مورد مک کارتیسم وجود دارد، می‌توان بدین گونه جمع‌بندی نمود:

1. بسته شدن راه‌های انتقاد از دولت و سیاست‌هایش.

2. به وجود آمدن فضای بی‌اعتمادی میان مسئولین رد بالای حکومتی و سرریز آن به مردم عادی جامعه.

3. فرار نخبگان از کشور علی الخصوص نخبگان هنری و فرهنگی.

4. از دست رفتن نیروی کار متخصص و مجرب در بخشی از بدنه‌ی نهادهای سیاسی دولت.



اصطلاح مک کارتیسم اولین بار در این کاریکاتور به کار رفت

نگاه انتقادی

در تابستان سال 1946 فردی به نام ساموئل کلاوز ( Samuel Klaus) از مقامات امنیتی ایالات متحده خاطراتی 160 صفحه‌ای در مورد فعالیت‌های دولت شوروی علیه آمریکا منتشر می‌کند. این خاطرات نقطه عطفی در تحولات مربوط به اقدامات امنیتی پس از جنگ سرد تلقی می‌شود. این لیست شامل افرادی می‌شد که متهم به کار کردن برای شوروی در سیستم‌های امنیتی و غیره دولت هستند. (مزد بگیر دولت آمریکا هستند و برای شوروی جاسوسی می‌کنند).

در این لیست افراد به دو گروه "مظنونین" و " طرفدارن" شورویها تقسیم می‌شوند. در این لیست نام 90 تن از کارمندان دولت به چشم می‌خورد که جزو مظنونین و طرفدارن شوروی‌ها محسوب می‌شدند. پس از گذشت چهار سال از انتشار این خاطرات، اظهار نظرهایی همسو و غیر همسو با جهت‌گیری‌های کتاب در محافل سیاسی و امنیتی انجام شد.

یکی از کسانی که موافقت عجیبی با جهت‌گیری‌های نویسنده این خاطرات داشت مک کارتی بود. بعدها که طرح مک کارتی در سنای آمریکا به تصویب رسید و مورد اجرا در آمد، خاطرات ساموئل کلاوز از انظار عمومی ناپدید شد. یکی از مشکلات در مورد بررسی مساله، اکتشاف در مورد منابع مک کارتی است.

همیلتون نویسنده کتابی در موضوع مک کارتی ابراز می‌دارد که هیچ وقت نتوانست آن خاطرات را بدست بیاورد. حتی در آرشیو اسناد ملی که معمولا از هر نوع سندی در آنجا ذخیره برداری می‌کنند، چیزی پیدا نشده بود. ادعای این نویسنده در مورد اسناد پیدا نشده این است که: " کارمندان ثبت و نگهداری اسناد معمولا انسانهای دقیق و باریک‌بینی هستند، امکان ندارد که این افراد در نگهداری سندی که به آنها سپرده شده تا از آن نهایت مراقبت را به عمل آورند، کوتاهی کرده باشند.

لذا اصلا اسنادی به آنها سپرده نشده بود، که بخواهند از آن مراقبت نمایند". این نشان می‌دهد که این اسناد بسیار برای آمریکایی‌ها سری و یا بهتر بگوییم تلخ بوده که پس از گذشت حدود نیم قرن از آن دوران قصد ندارند اسناد مربوط به آن دوره را رونمایی کنند. شاید هم سندی وجود ندارد و همه ی این کارها بر مبنای توهمات مک کارتی و هم‌کیشانش بوده است و نه خاطرات دست نیافتنی ساموئل کلاوز. سند سخنرانی مشهور مک کارتی که در فوریه 1950 م، ادعای کمونیست بودن 205 نفر را می‌کند، در هیچ کتاب‌خانه‌ای پیدا نشد.



مک کارتیسم و دوره هراس انگیز آن یکی از تلخ ترین فرازهای تاریخ آمریکاست

این در حالی است که روزنامه‌های آن زمان مثل نیویورک تایمز بازتاب گسترده‎‌ای از سخنرانی او داشته بودند یا در کتابخانه ایالت ویلینگ ویرجینیای غربی (محل سخنرانی) تمامی اسناد مربوط به قرن نوزدهم میلادی یافت می‌شد اما سندی که ادعا بکند همچنین سخنرانی توسط مک کارتی در شهر Wheeling انجام شده، پیدا نشد. میکروفیلم مربوط به 2 ماه ژانویه و فوریه 1950 از لیست ناپدید شده بود و لیست از مارس 1950 ادامه پیدا کرده بود. پرسش از مسئولین کتابخانه مذکور هم با توجیه‌های تکراری در قبال نبود اسناد این دو ماه روبه رو شده است.

انتقاد کلی‌تر و مهم‌تری هم به اسناد مربوط به این دوره وارد است. جامعه اطلاعاتی آمریکا نمی‌تواند ادعا کند که آن اسناد را بعد از 50 سال، به خاطر رعایت مسائل حفاظتی انتشار نداده است. خیلی از اسناد سری ایالات متحده که تاریخ وقوع حوادث‌شان بعد از مساله مک کارتی است، منتشر شده است، در حالی که این اسناد هیچ وقت منشر نشده‌اند. به زعم نگارنده این سطور، در صورت انتشار این اسناد حتی در زمان حال، افکار عمومی آمریکا و جهان به خاطر جنایت‌هایی که علیه قربانیان بی‌گناه آن دوره انجام شد، منزجر خواهد شد و هیچ وقت احترامی درخور آمریکا به عنوان مهد آزادی بیان، برای سیاست‌مداران فعلی آمریکایی باقی نخواهد گذاشت.


تلگرام مک کارتی به ترومن

که در آن مدعی شده تعداد زیادی کمونیست در هیات حاکمه آمریکا حضور دارند !

این اطلاعاتی هم که برای پاسخ به افکار عمومی داده شد، در عین مجمل و مبهم بودن توسط دایره های ضد اطلاعاتی تهیه شده بود که به نوعی مردم و رسانه‌های مستقل را اقناع نماید. با این دید، واقعا تا چه حدی می‌توان به گزاره‌های دستگاه‌های مسئول در آن زمان اعتماد نمود؟



حامیان پشت پرده مک کارتی در این جنگ زرگری چه کسانی بودند؟


مک کارتی در قرن بیست و یکم

پس از فروپاشی شوروی در سال 1990 میلادی آمریکا با بحران هویت در تعریف دشمن مواجه شد. در این بازه جرج بوش پدر با مطرح نمودن دکترین نظم نوین جهانی و بیل کلینتون با طرح‌های توسعه‌ی اقتصادی خویش خواستند خلا مربوط به فقدان دشمنی که بتوان "همه‌ی کاستی‌ها و ضعف‌ها را به او نسبت داد" کاملا احساس شد. سیاستمداران و کارشناسان آمریکایی به فکر طراحی دشمنی جدید افتادند که با این "غیریت سازی" بتوانند تسلط خود را بر جهان تثبیت نمایند. روی کار آمدن جرج بوش پسر بر سریر قدرت طیفی را در آمریکا به قدرت رساند که دو باره بتوانند راه و روش مک کارتی را این بار در مقابله با اسلام زنده کنند.

نئوکان‌ها (نئومحافظه کاران) در تیم سیاست خارجی بوش پسر بودند که مولفه‌های کلی آن‌ها برای اداره‌ی سیاست خارجی در عرصه‌ی کلان بدین شکل بود: یک- اعتقاد راسخ به هژمونی آمریکا. دو- جهان گرایی و نهادینه کردن ارزش‌های آمریکایی در کل جهان. سه- حمایت بی قید و شرط از رژیم صهیونیستی. چهار- پیوند خوردن افکار مذهبی با قدرت سیاسی.

این افراد دارای باورهای راست‌گرایانه مسیحی بودند و در ادبیات سیاسی جهان اسلام از آن‌ها به عنوان "مسیحیان صهیونیست" نیز یاد می‌شود. مشی کلی آن‌ها در سیاست خارجی مبتنی بر کاربرد زور در عرصه‌ی بین‌المللی است. آن‌ها اعتقاد دارند که حاکمیت آمریکا در جهان توسط گروه‌ها تروریستی کوچک مورد تردید واقع شده است و برای مقابله با آن نظامی‌گری و نابودی فیزیکی این گروه‌ها را ضامن بقای هژمون (ابر قدرت) آمریکا می‌دانند.

مولفه‌های سیاست خارجی این طرز تفکر آمریکایی در مقابله‌ی با جهان اسلام به طرح "خاورمیانه بزرگ" نیز مشهور است. اهداف آمریکایی‌ها از طرح مساله‌ی خاورمیانه بزرگ چیزی جز نهادینه کردن حضور (و به تعبیری بهتر، چپاول) آمریکا در منطقه، تامین امنیت رژیم صهیونیستی، تسلط بر بازار عظیم منطقه و از همه مهم‌تر کنترل اسلام‌گرایی در منطقه نبود. ثمره‌ی این طرح ریخته شدن خون ده‌ها هزار نفر از بی‌گناهان مسلمان در کشورهای افغانستا و عراق بود.

وقوع نوع دیگری از جریان مک کارتیسم جدید از 11 سپتامبر 2000 تا سال 2006 نشان داد که افرادی که در آمریکا هستند که حاضرند به هر وسیله‌ای سلطه خود را بر جهان ادامه دهند. آن‌ها درصدد این هستند که تمامی مردم دنیا را به روشی که خودشان می‌پسندند، اداره نمایند. بنابراین بقیه مردم در نگاه این‌ها، بردگانی بیش نیستند که در عصر پیشرفت و تکنولوژی باید دنباله رو سیاست‌های از پیش تعیین شده این طیف باشند.


مآخذ و منابع:


1. M.Stanton Evans, BLACKLISTED BY HISTORY, History The Untold Story of Senator Joe McCarthy and His Fight Against Americas Enemies, 2007

2. http://www.chegg.com/homework-help/definitions/mccarthyism-43

3. http://en.wikipedia.org/wiki/McCarthyism

4. http://oald8.oxfordlearnersdictionaries.com/dictionary/joseph-mccarthy

5. http://www.bookrags.com/research/mccarthyism-aaw-04/

6. http://www.archives.gov/education/lessons/mccarthy-telegram

McCarthy, Joseph (1952). Fight for America. Devin-Adair
به گزارش مشرق، علی اکبر ولایتی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با اشاره به مواضع ایران در مذاکرات 1+5 گفت: مواضع جمهوری اسلامی ایران در خصوص مذاکرات هسته‌ای کاملا روشن و صریح بوده و این مواضع با قوانین بین‌المللی منطبق و در چارچوب ضوابط پذیرفته شده جهانی است.
وی افزود: طرف مقابل ما در مذاکرات کشورهای دائم عضو شورای امنیت به علاوه آلمان هستند آنها تا کنون به کمترین حداقلی که حقوق ایران در آن رعایت شود رضایت نداده‌اند و در مذاکرات با ایران خواسته‌های خارج از مقررات بین‌المللی و آنچه که ایران به عنوان معاهده NPT پذیرفته است مطرح می‌کنند.

دبیر کل مجمع جهانی بیداری اسلامی تصریح کرد: اگر پشت صحنه مذاکرات ایران با 1+5 را بنگریم شاهد این هستیم که شاید بعضی از کشورها مواضع متفاوتی داشته باشند اما در عین حال مواضع آمریکا و متحدین و متابعین آنها در رابطه با مسئله هسته‌ای ایران یکسان بوده و می‌گویند ایران نباید از تکنولوژی صلح آمیز هسته‌ای برخوردار باشد.مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل گفت: در روند مذاکرات ایران با 1+5 به تمامی سوالات مطرح شده از سوی 1+5 پاسخ داده‌ایم،شبهاتی عنوان کرده‌اند که عدم صحت آنها از سوی ایران اثبات شد.
وی ادامه داد:طی گذشت قریب به 10 سال از مذاکرات تصور ما این بود که بعد از این پرسش و پاسخ‌ها مشکلات حل شود ولی در هر دوره ما شاهد بیان مسائل جدید از سوی 1+5 بودیم.
ولایتی اظهار داشت: القای شبهات، طرح سوالات منفی، متهم کردن ایران و دامن زدن به تبلیغات منفی علیه ایران از سوی دولت‌های غربی و اروپایی پایان ندارد اما ایران هیچگاه از مذاکره با 1+5 و یا هر نهادی که از لحاظ بین‌المللی مرجعیت قانونی دارد شانه خالی نکرده و نمی‌کند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: امیدواریم که طرف‌های مذاکره کننده با ایران متوجه این مسئله بشوند که ما از منافع خود در حفظ حقوق هسته‌ای به هیچ وجه عقب نشینی نخواهیم کرد.

اوانجلیکانیسم: نقشه راه آرماگدون
چرا اسرائیل توانسته است علی‌رغم معاهدات بین‌المللی تسلیحات بیولوژیکی، شیمیایی و هسته‌ای را تولید نماید؟ چرا اسرائیل بیش از هر کشور دیگری در معرض قطعنامه‌های سازمان ملل قرار گرفته است؟ و چرا آمریکا تقریبا تمام آنها را وتو نموده است؟چه ارتباطی بین کلیسای اوانجلیکی آمریکا و دولت صهیونیستی است؟
گروه گزارش‌های ویژه مشرق ؛ چرا اسرائیل توانسته است علی‌رغم معاهدات بین‌المللی تسلیحات بیولوژیکی، شیمیایی و هسته‌ای را تولید نماید؟ چرا اسرائیل بیش از هر کشور دیگری در معرض قطعنامه‌های سازمان ملل قرار گرفته است؟ و چرا آمریکا تقریبا تمام آنها را وتو نموده است؟ چرا در حالیکه آمریکا خود مبتکر راه‌حل دو دولتی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین است با این وجود سد راه شناسایی فلسطین به عنوان یک کشور مستقل در سازمان ملل می‌شود؟ چرا هم‌اینک رابطه‌ای عمیق بین کلیسای اوانجلیکی آمریکا و دولت صهیونیستی برقرار است؟ برای پاسخ به این سؤالات با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.

چگونه علی‌رغم تمام معاهدات بین‌المللی، آمریکا از تسلیح اسرائیل

به انواع تجهیزات حمایت نموده و همواره در کنار این رژیم بوده است؟

ریشه‌های این رابطه عمیق در اصلاحات پروتستانی قرار دارد که توجهات را بار دیگر معطوف به عهد عتیق و معاملات خدا با یهودیان معطوف نمود. تقریبا 1500 سال بعد، ارزیابی جدید از جایگاه یهودیت در برنامه‌های الهی ظاهر شد. در گزارش حاضر سعی می‌گردد تا نگاهی مختصر به کلیسای اوانجلیکی آمریکا، اعتقادات آن و چگونگی تکامل و نیز تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا انداخته شود.

آیا سنت اوانجلیکی آمریکا که روز به روز به طرفداران آن نیز افزوده می‌شود

باعث اتحاد شوم بین آمریکا و اسرائیل شده است؟


اعتقاد به قریب‌الوقوع بودن آخرالزمان و بازگشت مسیح

در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم با بروز ناآرامی‌های شدید در دو سوی آتلانتیک بدبینی بسیاری بر جوامع حاکم شد. جنگ استقلال آمریکا (1984-1975)، انقلاب فرانسه (1793-1789) و سپس جنگی‌های ناپلئونی (1815-1809) بذر فرا رسیدن آخرالزمان را در میان مردم پراکندند. بالاخص فتوحات ناپلئون و محدودیت‌های شدیدی که وی برای دستگاه پاپ ایجاد نمود و نیز تلاش وی برای اتحاد اروپا و پادشاهی بر تمام این قاره باعث گردید برخی مفسرین دینی وی را دجال بنامند.

جنگ‌های دو سوی آتلانتیک باعث گردیدند تا

اعتقاد به قریب الوقوع بودن آخرالزمان در میان مسیحیان رواج یابد


برای مثال، چارلز فینی (Charles Finney) در سال 1935 پیش‌بینی نمود که مسیح ممکن است طی سه سال آتی ظهور نماید. جوزف میلر (Joseph Miller) بازگشت مسیح را 21 مارس 1843 اعلام نمود و چارلز راسل پیش‌بینی کرد که مسیح در سال 1914 پادشاهی خود را بنیان خواهد نمود. برای چندین سال متمادی پیش‌بینی‌های راسل که در آنها متون مقدس با مسائل جاری پیوند داده شده بودند در بیش از 1500 روزنامه در آمریکا و کانادا منتشر می‌گشتند. فردی به نام جان نلسون داربی (John Nelson Darby) با برگذاری کنفرانس‌هایی در انگلستان و ایرلند بین سال‌های 1826 تا 1833 باعث پذیرش این پیش‌بینی‌ها از سوی اوانجلیک‌ها شد.

جان نلسون داربی را می‌توان پدر اوانجلیکانیسم آمریکا نامید

ترویج مسیحیت صهیونیسم در آمریکا

همانگونه که گفته شد بروز جنگ‌ها و ناآرامی‌های شدید در دو سوی آتلانتیک باعث رواج افکار آخرالزمانی در میان مسیحیان بالاخص اوانجلیک‌ها شد. در آمریکا نیز برای مثال در زمان جنگ استقلال این کشور، جرج سوم، پادشاه بریتانیا، به صورت دجال ترسیم می‌گشت. دربی بین سال‌های 1859 تا 1872 با سفرهای زیادی به اقصی نقاط آمریکا دیدگاه‌های خود در مورد کلیسای در حال افول و اسرائیل احیاء شده را به ترویج داده و تأثیر زیادی بر اوانجلیکانیسم آمریکایی گذارد. در غیاب یک جنبش صهیونیستی یهودی، مسیحیت صهیونیستی از میان آموزه های وی سر برآورد.

گابلین، مودی، بلک‌استون و اسکوفیلد

جزو معروف‌ترین مبلغین مسیحیت صهیونیستی در دوران ترویج این نحله فکری شوم بودند

بدین ترتیب داربی در کنار اوانجلیک‌های دیگری چون جیمز بروکز (James Brookes)، آرنو گابلین (Arno Gaebelein)، دی. ال. مودی (D. L. Moody)، ویلیام ای. بلک‌استون (William E. Blackstone) و سی.آی. اسکوفیلد (C. I. Scofield) به ترویج آموزه‌های مسیحیت صهیونیستی در آمریکا پرداخت. فعالیت‌های اوانجلیک‌ها طی دو قرن ادامه یافته و با روی کار آمدن رؤسای جمهوری چون کارتر، ریگان و جرج بوش به اوج خود می‌رسد.


اما تولد دولت اسرائیل چه ربطی به آخرالزمان مسیحی دارد؟

صهیونیسم مسیحی اصالتا یک جنبش سیاسی بین مسیحیان پروتستان بشارتی است که وجود رژیم اسرائیل را تحقق پیش‌گویی‌های کتاب مقدس و از جانب خدا دانسته و معتقد است که این کشور باید از نظر اقتصادی، معنوی، سیاسی و تکنولوژیک مورد حمایت بی قید شرط قرار گیرد زیرا تشکیل دولت یهود در سرزمین‌های فلسطین یکی از نشانه‌های ظهور مسیح است.

مسیحیان صهیوینستی تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین را زمینه‌ساز ظهور مسیح می‌دانند

صهیونیسم مسیحی معتقد است که برکت خدا با ملت‌هایی خواهد بود که در کنار اسرائیل می‌ایستند و لعنت او با آنهایی که چنین نمی‌کنند. هفت ویژگی اساسی را می‌توان در الهیات خاص مسیحیت صهیونیست برشمرد که هر کدام از آنها بر اساس کتاب مقدس قابل ارزیابی است. همه مسیحیانی که خود را به نوعی مسیحی صهیونیست می‌دانند به همه این هفت اصل معتقد نبوده یا حداقل به یک میزان به آن التزام ندارند. در هر صورت این هفت اصل خلاصه‌ای از خصوصیات ممیزه صهیونیسم مسیحی در اختیار ما قرار می‌دهد که آن را از دیگر جنبش‌ها متمایز می‌سازد:

1. روش تفسیری شدیدا .تحت‌اللفظی از کتاب مقدس

2. قوم یهود به عنوان قوم برگزیده خدا باقی می‌مانند

3. بازسازی و تصرف ارض موعود

4. اورشلیم، پایتخت انحصاری و ابدی یهودیان

5. بازسازی معبد یهودیان

6. ناسازگاری با اعراب و مسلمانان

7. بیم از وقوع حارماگدون


تولد دوباره صهیونیسم مسیحی اوانجلیکی آمریکا


دوران کارتر و شکوفایی دوباره

در نظر اوانجلیک‌ها تشکیل دولت اسرائیل در سال 1948 به منزله تحقق پیش‌بینی‌های کتب مقدس بود. "جنگ شش روزه" در سال 1976 نیز باعث افزایش چشمگیر علاقه اوانجلیکی‌ها به اسرائیل و صهیونیسم گشت.

مجموعه‌ای از رویدادها در سال 1976 صهیونیسم مسیحی را به خبر اول رسانه‌های آمریکایی تبدیل نمود. جیمی کارتر با معرفی خود به عنوان یک مسیحی "دوباره متولد شده" حمایت جناح راست اوانجلیکی را کسب نمود. یک سال پس از آن در اسرائیل مانخیم بیگن و حزب افراطی لیکود به قدرت رسیدند. یک ائتلاف سه گانه به تدریج بین راست سیاسی، اوانجلیک‌ها و لابی یهود پدیدار گشت. در سال 1978، جیمی کارتر تصدیق نمود که اعتقادات صهیونیستی وی بر خط‌مشی آمریکا در خاورمینه تأثیر گذارده است. وی طی سخنانی گفت:

"بازگشتی به سرزمینی مقدس که یهودیان چند صد سال پیش از آنجا رانده شده بودند ... تأسیس دولت اسرائیل به منزله تحقق پیش‌بینی متون مقدس است."

دهه 80 و روی کار آمدن جیمی کارتر در آمریکا و مناخیم بگین در اسرائیل

به منزله تولد دوباره صهیونیسم مسیحی اوانجلیکی بود

با این حال زمانی که وی با سیاست‌های شهرک‌سازی اسرائیل مخالفت نمود حمایت صهیونیست‌ها و اوانجلیک‌ها را از دست داد و آنها نیز شروع به پشتیبانی از رونالد ریگان در انتخابات 1980 نمودند. انتخاب ریگان باعث قدرت‌گیری روزافزون جنبش صهیونیسم مسیحی شد.


ریگان و اوج قدرت صهیونیسم مسیحی

در دوران ریگان صهیونیست‌های مسیحی مطرحی چون جری فالول (Jerry Falwell)، مایک اوانز (Mike Evans) و هال لیندسی (Hal Lindsey) نفوذ زیادی یافته و رابطه مستقیمی با اعضاء و رهبران کنگره برقرار نمودند. وی حتی در سال 1982 از فالول دعوت نمود تا در شورای امنیت ملی در مورد احتمال بروز یک جنگ آرماگدونی هسته‌ای با روسیه کمونیستی صحبت نماید.

پیروزی ریگان در انتخابات سال 1980

قدرت روز‌افزونی برای جنبش صهیونیسم مسیحی در پی داشت


ریگان در سخنانی که در شماره آوریل 1984 روزنامه واشنگتن‌پست چاپ شد چنین گفت:

"می‌دانید، زمانی که به پیش‌گویی‌های پیامبران قدیمی در عهد عتیق رجوع کرده و علائم آرماگدون را می‌بینم، با خود می‌گویم که آیا ما نسلی هستیم که قرار است شاهد این واقعه باشد. نمی‌دانم که آیا شما اخیرا هیچکدام از این پیش‌گویی‌ها را دیده‌اید یا نه اما باور کنید این پیش‌گویی‌ها زمانه ما را توصیف می‌کنند."

در دوران ریگان، صهیونیست‌ مسیحی‌های مطرحی چون

جری فارول، مایک اوانز و هال لیندسی نفوذ فراوانی یافتند

اگرچه رؤسای‌جمهور بعدی پیش‌فرض‌های دینی ریگان و کارتر را نداشتند اما آنها نیز به مانند اسلاف خود حمایت شدیدی از جنبش صهیونیسم به عمل آوردند.


صهیوینسم مسیحی در زمان معاصر

جان هاگی، پیامبر جدید صهیونیست‌های مسیحی

کشیش جان هاگی، بنیانگذار و کشیش ارشد کلیسای کورنر استون (Cornerstone Church)، یکی از صهیونیست مسیحیان بسیار افراطی است که به نظر می‌رسد روح جری فالول [کشیشی که توهینش به پیامبر در شبکه‌های آمریکایی خشم مسلمانان جهان را برانگیخت] که در سال 2007 جان سپرد در وی حلول کرده است. کلیسای وی که در تگزاس قرار دارد بیش از 19/000 عضو دارد. وی همچنین مدیر عامل یک "تلویزیون اوانجلیکایی جهانی" است که برنامه‌های خود را در 160 ایستگاه تلویزیونی، 50 ایستگاه رادیویی و هشت شبکه پخش نموده و به بیش از 99 میلیون در 200 کشور جهان دسترسی دارد. (پخش برنامه و تبلیغ آموزه‌ها از طریق موعضه‌های تلویزیونی در میان مسیحیان صهیونیسم بسیار رایج بوده و به تله‌ونجلیکانیسم معروف است) وی در سال 2006 با حنایت 400 رهبر دیگر مسیحی سازمان "مسیحیان متحد برای اسرائیل" را بنیان نهاد.

جان هاگی، کشیش کلیسای کورنراستون؛ پیامبر جدید صهیونیسم یهودی

وی سال گذشته اعلام داشت: "من به مدت 26 سال جامعه اوانجلیکی را از تلویزیون به پیش رانده‌ام. انجیل کتابی حامی اسرائیل است. اگر یک مسیحی می‌گوید که "من به کتاب مقدس ایمان دارم"، من می‌توانم وی را یکی از حامیان اسرائیل سازم یا اینکه باید ایمان خود را رد نمایند."

هاگی در مارس 2007 در نشست آیپک اعلام داشت: "اژدهای خفته صهیونیسم مسیحی بیدار شده است. هم‌اکنون 50 میلیون مسیحی فریاد دولت اسرائیل را سر می‌دهند." وی در ادامه افزود: "هم‌اکنون سال 1938 است. ایران آلمان است و احمدی‌نژاد هیتلر جدید. ما باید تهدید هسته‌ای ایران را متوقف نماییم و در کنار اسرائیل بایستیم."

جان هاگی در صحن داخلی کلیسای خود

فرضیه هاگی مبنی بر اینکه مسیحیان معتقد به انجیل حامی اسرائیل خواهند بود، هم‌اکنون نظریه غالب در میان اوانجلیکی‌ها است

جان هاگی در 19 جولای 2006 و در مراسم افتتاح سازمان "مسیحیان متحد برای اسرائیل" پس از پخش پیام جرج بوش و در حضور سه سناتور آمریکایی و سفیر اسرائیل گفت: "آمریکا باید در حمله نظامی پیشگیرانه به ایران به اسرائیل بپیوندد تا برنامه خدا برای اسرائیل و غرب را اجراء نماید... یک رویارویی آخرالزمانی با ایران که در کتب مقدس پیش‌بینی شده و منجر به ظهور دوباره مسیح خواهد شد."


وضعیت و جمعیت کنونی مسیحیان صهیونیست

"مجمع مؤسسه پیو در حوزه زندگی دینی و عمومی" تخمین می‌زند که در حدود 20 الی 40 میلیون مسیحی صهیونیست در آمریکا زندگی‌ می‌کنند. "ائتلاف متحده برای اسرائیل" (UCI) در حدود 200 سازمان را بر شمرده و ادعا می‌کند که این سازمان‌ها دارای 40 میلیون عضو فعال هستند. دیگر سازمان‌های صهیونیست مسیحی عبارتند از: "سفارت مسیحی بین‌المللی اورشلیم" (ICEJ)، "پل‌های صلح" (BFP) و "دوستان مسیحی اسرائیل" (CFI). این سازمان‌ها در کنار "اتحاد مسیحیان برای اسرائیل" (CUFI) و ""ائتلاف متحده برای اسرائیل" (UCI) یک ائتلاف گسترده را تشکیل می‌دهند که نه تنها برنامه صهیونیسم مسیحی بلکه خط‌مشی آمریکا در خاورمیانه را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند.

"سفارت مسیحی بین‌المللی اورشلیم"، "پل‌های صلح" ،"دوستان مسیحی اسرائیل"، "اتحاد مسیحیان برای اسرائیل"

و ""ائتلاف متحده برای اسرائیل" از جمله سازمان‌های اوانجلیکی حامی اسرائیل هستند

برنامه کاری این سازمان‌ها هم‌اکنون عبارت است از:

· لابی‌گری با کاخ سفید و کنگره به نیابت از اسرائیل

· تهیه بودجه مهاجرت یهودیان روسیه به اسرائیل از طریق سازمان‌هایی چون اگزوباس (Exobus) و "سفارت مسیحی بین‌المللی اورشلیم"

· مرتبط ساختن کلیساهای اوانجلیکایی با شهرک‌های غیرقانونی یهودی از طریق سازمان‌هایی چون "جوامع دوستان مسیحی اسرائیل" (COIFC).

· تبلیغات در جهت انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس تا تضمین شود این شهر به عنوان پایتخت جدایی‌ناپذیر مردم یهودی به رسمیت شناخته می‌شود.

· بدنام ساختن رهبران فلسطینی که به صورت دموکراتیک انتخاب شده‌اند و مانع‌تراشی بر سر راه تشکیل دولت فلسطینی

· بدنام‌ کردن رهبران مسیحی حامی عدالت و مخالف صهیونیسم و همچنین شبکه‌ها و سازمان‌های غیر دولتی حامی صلح و عدالت در کلیساهای غیراوانجلیکایی.

منابع و مآخذ:

1. http://www.stephensizer.com/2012/11/evangelical-theology-american-politics-in-the-middle-east/

2. http://www.fardanews.com/fa/news/36970/

3. http://theunjustmedia.com/ChristianZionists/Evangelicaltheologicalsocietydefiningevangelicalisms.htm

4. http://www.mideastweb.org/zionism.htm

5. https://www.rca.org/sslpage.aspx?pid=1046

6. http://www.wildolive.co.uk/against_christian_zionism.htm

7. http://www.theocracywatch.org/christian_zionism.htm

8. http://www.informationclearinghouse.info/article12516.htm

9. http://www.stephensizer.com/books/christian-zionism/

10. http://www.washingtonpost.com/blogs/guest-voices/post/understanding-christian-zionism/2012/09/19/abd47aa6-0282-11e2-8102-ebee9c66e190_blog.html

11. http://www.thedailybeast.com/articles/2012/07/10/christian-zionism-an-overdue-reality-check.html

یک ااعتراض وارده

 

مخابرات خوزستان ضمن عذرخواهی از کاربران اینترنت خود ، خسارت کاربران را جبران نماید.

مخابرات خوزستان به جای وعده به کاربران ضمن عذرخواهی خسارات کاربران را جبران نموده و تدابیر لازم برای جلوگیری از تکرار مشکلات اینترنت را اتخاذ نماید.

تلفن ثابت :
ضریب نفوذ تلفن (ثابت و همراه) و اینترنت از شاخصه های توسعه هر کشور در دنیای امروز به شمار میروند. که خوشبختانه این ضریب در کشور ما بعد از ورود بخش خصوصی به این عرصه بسیار گسترش یافته است.
اما در کنار گسترش نفوذ تلفن و مخابرات در کشور به دلیل نبود زیر ساخت‌های مناسب متاسفانه کاستی‌هایی زیادی نیز به همراه داشته است. از عدم پوشش کامل تلفن های همراه و اختلال در آنها به ویژه هنگام بارندگی و شرایط جوی مختلف و حتی موقعیتهای ساختمانهای شهری گرفته تا نفوذ آب در پستهای مخابراتی و قطع تلفن ثابت مشترکین.
امروزه تلفن های ثابت دارای قابلیت‌های مختلفی مانند کنفرانس تلفنی ، مکالمه تصویری ، سرویس‌های ویژه ، ارسال پیام کوتاه و ... اند که متاسفانه در ایران دارای کمترین امکانات ممکنه بوده و حتی برای خیلی‌ها باید جالب باشد که بدانند امکان ارسال و دریافت پیامک از تلفن ثابت نیز مقدور است چیزی که ما فقط در اخبار و رسانه ها از دنیای تکنولوژی می‌شنویم ، امکاناتی که دیگر یک موضوع کاملاً پیش پا افتاده در مخابرات بین المللی است.

مخابرات خوزستان ضمن عذرخواهی از کاربران اینترنت خود ، خسارت کاربران را جبران نماید.

موبایل:
در تلفن همراه که دیگر سخنی نگویم سنگین تر است که تا چند سال قبل برای سرویس پیام کوتاه هم باید درخواست کتبی میدادیم تا این سرویس فعال شود و یا اینترنتی که بود و نبود آن چندان تفاوتی در تلفنهای همراه ندارد و فقط هزینه کمر شکن ان در حالت عادی برای چند ثانیه اتصال به اینترنت است. پیام تصویری ، مکالمه تصویری و سرویسهای 3G دیگر را که همانا بهتر است حتی به ذهنمان خطور نکند.

و اما اینترنت :
اینترنت به عنوان یک ابزار و شاید مهمترین ابزار ارتباط گسترده جمعی در جهان امروز شناخته می‌شود و همه روزه توسط شرکتهای مختلف در سراسر جهان شاهد رکورد شکنی برای دستیابی به سرعت‌های بالا و کاهش هزینه تمام شده و در نتیجه رفاه کاربران هستیم.
پس از ارائه خطوط یک گیگابیتی به کاربران خانگی در آمریکا توسط شرکت EBP و همچنین آزمون انجام گرفته در انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا و ثبت رکورد ۱۸۶ گیگابایت بر ثانیه ای برای اینترنت، حالا نوبت به شرکت آلمانی دویچه تلکام رسیده که با پروژه فراماسونی OSIRIS رکورد جدیدی در سرعت انتقال اطلاعات را بر جای بگذارد.

تیم تحقیقاتی این شرکت موفق شده که با انتقال اطلاعات در فیبرنوری میان برلین و هانوفر، سرعت 512 گیگابیت بر ثانیه را به نام خودشان ثبت کنند. باید توجه داشت که برای این آزمایش تنها از یک کانال طول موج فیبر نوری مورد نظر استفاده شده است! و با توجه به تعداد کانال های هر فیبر نوری، خروجی مجموع یک فیبر می تواند عدد سرسام آوری باشد.

و اما در سایه واگذاری‌های زیاد تلفن ثابت مخابرات تصمیم گرفت در کنار فروشندگان و isp هایی که به کار عرضه اینترنت مشغولند وارد شود و در این تجارت پرسود جا نماند. ولی همانطور که گفته شد متاسفانه کارهای زیرساختی مناسبی انجام نشده است و هنوز خطوط تلفن به جای استفاده کامل از فیبرنوری از کابل مسی و حتی pcm استفاده میکنند که امکان اتصال مناسب به اینترنت را فراهم نمیکند در این میان خطوطی نیز به کاربران مختلف عرضه شد که بهترین آن از نظر سرعت به گفته مخابرات 2 مگابایت بوده است چیزی که حداقل در خوزستان و به ویژه در ایذه تا واقعیت کمی متفاوت است و همین سرعت نیز کمتر به اندازه واقعی خود میرسد.

جوانی که خود را کارشناس نرم افزار معرفی می‌کند اظهار داشت : ما بنا به نیاز تخصصی رشته خود یک حط 2 مگ از مخابرات گرفته ایم که به دلیل مشکلات خطمان اشتراک 1 مگ اختصاص داده شده و هزینه 2 مگ از ما دریافت میشود. اما متاسفانه در چند ماهی که از اشتراکمان میگذرد هر موقع با مرکز پشتیبانی تماس میگیریم اشکال را سراسری معرفی نموده و رفع آن را زمانی نامعلوم بیان می‌کنند.

جوان دیگری که خود را دانشجوی مهندسی نفت معرفی می‌کند از کندی شدید سرعت گلایه داشته و تاکید میکند که اشتراک خود از مخابرات را تخلیه و از دیگر شرکتهای ارائه دهنده اینترنت اشتراک تهیه خواهم کرد.
و بسیاری موارد دیگر که در اینجا به دلیل رعایت اختصار از آن صرف نظر میکنیم.

مرکز پشتیبانی 2020 مخابرات نیز به دلیل مشکلات کاربران متاسفانه همیشه از صف طولانی برخوردار بوده است که در روزهای آتی حداقل صف بالای 20 نفر میباشند که این باعث معطل شدن حداقل نیم ساعته کاربران در پشت تلفن برای چند دقیقه مکالمه با پشتیبان میشود که در آخر هم با جواب کلیشه‌ای " مشکل سراسری است ما در حال تلاش برای رفع مشکل در چند روز آیند هستیم " مواجه می‌شوند.
معلوم نیست این چند روز آینده کی و چه زمان خواهد آمد؟

در پایان بهتر آنست که مخابرات خوزستان به جای و عده و عید برای آینده نامعلوم از کاربران عذرخواهی نموده و تمام این چند ماه خرابی مستمر را در قالب پهنای باند به کاربران مسترد گرداند تا حداقل در این زمینه شاهد احقاق حقوق کاربران باشیم .

بررسی مشکلات تولیدی و کشاورزی استان

صنعت صادرات خرما، نیازمند حمایت دولت
اقتصادی 11:38:44 1391/10/28

9110-17474-5 کد خبر

RSS :: پرینت

یک صادرکننده خرما با بیان این‌که در حال حاضر صنعت صادرات خرما مشکلات زیادی دارد، از دولت خواست که از این صنعت حمایت کند.

وحید میرهاشمی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه‌خوزستان، اظهارکرد: مشکلاتی در خصوص حمل و نقل، حامل‌های انرژی و بنادر برای صنعت خرما وجود دارد و انتظار داریم که حمایت بیشتری از این صنعت صورت گیرد.

وی افزود: کارخانجات بسته‌بندی خرما باید بهینه‌سازی شوند. متاسفانه هم‌چنان این کارخانجات سنتی هستند که نیاز است به‌روز و بازار پسند شوند. جایگاه ایران در بین صادرکنندگان عمده خرما گاها در نوسان است که گاهی در رتبه اول و گاهی در رتبه دوم قرار داریم.

این صادرکننده خرما عنوان‌کرد: علاوه بر ایران در حال حاضر بازار صادرات خرما در اختیار دیگر کشورها هم‌چون مصر، عربستان و امارات قرار دارد که گاهی کشور عربستان رتبه اول را به خود اختصاص می‌دهد. البته موقعیت صادرکنندگان و جایگاه کشورها در بازار جهانی، بستگی به میزان محصولات سالانه دارد.

میرهاشمی گفت: متاسفانه ما هنوز در بخش کاشت، داشت و برداشت خرما مشکل داریم. در مصر در هر هکتار 30 تا 35 تن خرما تولید می‌شود اما هر هکتار از نخلستان‌های ایران 4 تا 4.5 تن بار خرما برداشت می‌شود. در حال حاضر 35 تا 40 درصد صادرات خرمای ایران متعلق به خوزستان است که بعضی از مواقع این شاخص به 42 درصد می‌رسد.

وی پیشنهاد داد: دولت با بخش‌های خصوصی همکاری بیشتری داشته باشد تا صادرکنندگان با وجود مشکلاتی که دارند بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.

اخبار اقتصادی استان

 

عرضه توانمندی های تخصصی مناطق نفت خیزجنوب درنمایشگاه خوزستان دربصره

اهواز- شرکت ملی مناطق نفت خیزجنوب به منظور عرضه توانمندی های فنی تخصصی درحوزه نفت و گاز در نمایشگاه « توانمندی های صادراتی خوزستان» در استان بصره عراق حضوریافته است.

به گزارش روابط عمومی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب در این نمایشگاه که از چهارشنبه 27 دی در مرکز نمایشگاه های بین المللی بصره آغاز به کار کرد و تا 30 دی دایر است، 65 شرکت توانمندی های خود را در زمینه صادرات، خدمات فنی و مهندسی، تولیدات پتروشیمی، مصالح ساختمانی و مواد غذایی و کشاورزی در معرض بازدیدکنندگان عموم قرار می دهند.
شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب به عنوان بزرگ ترین شرکت تولید کننده نفت ایران در زمینه معرفی و ارائه توانمندی های فنی و تخصصی در خصوص مطالعه و توسعه میدان ها و مخازن نفت و گاز، ساخت قطعات و تجهیزات صنعت نفت و زمینه های صدور این خدمات این نمایشگاه حضور یافته است.

در آیین افتتاح این نمایشگاه که به همت شرکت نمایشگاه های بین المللی خوزستان برگزار شده است، مدیرعامل و شماری از مدیران شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب، استاندار و جمعی از مدیران اجرایی استان، مدیران و نمایندگان شرکت های حاضر در نمایشگاه و تعدادی از مقام ها و مسوولان کشور عراق حضور دارند.
بصره دومین شهر بزرگ و سومین شهر مهم عراق است که با بیش از 406 هزار نفر جمعیت، حدود 118 کیلومتر با خلیج فارس فاصله دارد و استان همجوار خوزستان است.ک /1

+ نوشته شده در جمعه بیست و نهم دی 1391ساعت 13:12 توسط امیر رحمانی | نظر بدهید

گزارش یک ضایعه هنری

 

همایون خرم" درگذشت+عکس

تاریخ انتشار : جمعه ۲۹ دی ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۰۱
همایون خرم از نوازندگان نامی ویولن و از اساتید موسیقی شامگاه پنجشنبه دار فانی را وداع گفت.
به گزارش جهان به نقل از ایرنا، این آهنگساز کشورمان که چندی پیش به دلیل عارضه سرطان روده در یکی از بیمارستان های کشور بستری بود شامگاه پنجشنبه درگذشت.

همایون خرم در سال 1309 در بوشهر به دنیا آمد و از دوران کودکی علاقه بسیاری به موسیقی داشت.

خرم نوازنده نامدار ویولن و از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران بود.

وی در سن 11 سالگی به مکتب استاد ابوالحسن صبا راه یافت و چند سال بعد به عنوان نوازنده 14 ساله، در رادیو به تنهایی به اجرا پرداخت و بعدها در بسیاری از برنامه‌های موسیقی رادیو، به عنوان آهنگ‌ساز، سولیست ویولن و رهبر ارکستر آثاری ارزشمند ارائه داد.

این استاد موسیقی آهنگ های بسیاری را ساخته که از جمله آن می توان به قطعات ˈامشب در سر شوری دارمˈ،ˈپیک سحریˈ، ˈآوای خسته دلانˈ ،آهنگسازی آلبوم ˈتنها ماندمˈ (1379) با صدای محمد اصفهانی و ˈرسوای زمانهˈ (1388) با خوانندگی ˈعلی رضا قربانیˈ اشاره کرد.

وی همچنین در دهه‌های 20 تا 50 خورشیدی، با هنرمندانی چون جواد معروفی، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، مجید نجاحی، منصور صارمی، جهانگیر ملک و امیر ناصر افتتاح همنوازی کرده‌است.

استاد همایون خرم دارای درجه 1 هنری (معادل مدرک دکترا) از شورای ارزشیابی هنرمندان کشور بود.همچنین کتاب های غوغای ستارگان (خاطرات هنری مهندس همایون خرم)، ردیف اول چپ کوک (شامل آوازها، چهارمضراب‌ها، قطعات و تعدادی از آهنگ‌ها) و ردیف دوم راست کوک (شامل تعدادی از پیش درآمدها، چهارمضراب‌ها و رنگ‌ها) از جمله آثار تالیف شده از سوی همایون خرم است.

زمان برگزاری مراسم تشییع این استاد موسیقی که در سن 82 سالگی دار فانی را وداع گفت به زودی اعلام می شود.
+ نوشته شده در جمعه بیست و نهم دی 1391ساعت 13:8 توسط امیر رحمانی | نظر بدهید

گزارش یک موفقیت هنری

 

راه‌یابی عکاسان خوزستانی به جشنواره «کار، تعاون، اشتغال»
فرهنگی و هنری 10:49:23 1391/10/28

9110-24680-5 کد خبر

دبیرخانه نخستین جشنواره «کار، تعاون، اشتغال» که به همت روابط عمومی وزارت تعاون برگزار می‌شود اسامی راه‌یافتگان به این جشنواره را اعلام کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ـ منطقه خوزستان ـ پس از ارزیابی و داوری بیش از پنج هزار قطعه فایل عکس ارسالی به دبیرخانه این جشنواره اعضای گروه داوری متشکل از محمود مروتی، کریم متقی، افشین شاهرودی، حسن غفاری و پیمان هوشمندزاده تعداد 86 قطعه عکس به صورت تک عکس و مجموعه از 62 عکاس شرکت‌کننده را شایسته حضور در نمایشگاه آثار این جشنواره دانستند.
علی سراج‌همدانی، امیر عبیداوی و نوید ریحانی سه تن از عکاسان خوزستانی هستند که موفق به راه‌یابی به بخش نمایشگاهی و مسابقه این جشنواره شدند.

مجموعه اخبار ورزشی استان خوزستان

 

اخراج از اردوی تیم ملی حاصل مصاحبه علیه رییس فدراسیون
افشین نوروزی: برخورد زشتی با من شد
ورزشی 10:32:42 1391/10/29

9110-25581-5 کد خبر

ملی‌پوش خوزستانی تنیس روی میز، مصاحبه اخیرش را عامل اخراج از اردوی تیم ملی دانست.

افشین نوروزی در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره حوادث اتفاق افتاده در اردوی تیم ملی تنیس روی میز گفت: من مصاحبه‌ای را با رسانه‌ها داشتم و یکسری مسایل را در این مصاحبه مطرح کرده بودم. زمانی که زارع‌پور رییس فدراسیون از این مصاحبه مطلع شد عنوان کرد که باید به کمیته انضباطی بروم و اگر این گونه نشود، رای کمیته انضباطی صادر خواهد شد. از سوی دیگر هم اعلام کردند که من را از آکادمی تنیس روی میز اخراج کنند.

وی ادامه داد: جعفرپور سرمربی تیم ملی به صورت اس‌ام‌اسی به من گفت که نباید به اردوی تیم ملی بیایم و زمانی که چهارشنبه به تمرین بدنسازی رفتم، مربی بدنسازی گفت که اجازه انجام بدنسازی را دارم اما مسایل مربوط به آکادمی مربوط به خود جعفرپور است. زمانی که ظهر برای تمرین به آکادمی رفتم، مسوول آکادمی گفت که آقای زارع‌پور اعلام کرده اجازه ورود به این محل را ندارید. من هم عنوان کردم که اگر ممنوعیتی وجود دارد باید به صورت کتبی به من اعلام شود نه اینکه به صورت شفاهی این موضوع را بگویند. در شرایطی که بعد از دو سال اردوی تیم ملی برگزار شده می‌گویند اردو را ترک کن. این در حالی است که من را به صورت کتبی به اردو دعوت کرده‌اند و اگر نباید به اردو بیایم هم باید به صورت کتبی اعلام شود.

این ملی پوش خوزستانی ادامه داد: من به تمرین بازگشتم و در این بین دو، سه مرتبه کارمندان آکادمی آمدند و خواستند که اردو را ترک کنم. حتی به صورت زشتی جلوی چشم بازیکنان رده جوانان و نوجوانان با من برخورد کردند و این در شرایطی بود که حتی به رستوران آکادمی گفته بودند که به من ناهار ندهند و باید از آکادمی اخراج شوم. موضوع به اینجا رسید که درنهایت گفتند من محل اردو را ترک نمی‌کنم، مگر اینکه بخواهید زور بگویید یا اینکه به صورت مکتوب این موضوع را اعلام کنید و به من اعلام کردند که اگر اردو را ترک نکنی، موضوع به حراست و نیروی انتظامی کشیده می‌شود. من هم سر حرف خودم ماندم، در نتیجه موضوع به حراست مجموعه ورزشی انقلاب کشیده شد و دو نفر از حراست برای بیرون کردن من آمدند و آقای زارع‌پور یک نامه به حراست مجموعه ورزشی نوشته بود که به دلیل احضار من به کمیته انضباطی از ورودم به آکادمی جلوگیری شود و یک رونوشت از این نامه را هم به من دادند.پس از کش و قوس‌های فراوان درنهایت دبیر فدراسیون دست‌خطی را به من داد و به صورت رسمی اعلام کرد که از اردو بروم. من هم درنهایت محل اردو را ترک کردم و به خانه برگشتم تا در روز شنبه در کمیته انضباطی شرکت کنم.

وی درباره اینکه مگر چه موضوعی را در مصاحبه خود مطرح کردید به ایسنا گفت: من در مصاحبه خود انتقادهایی را از عملکرد فدراسیون در رابطه با ملی‌پوشان داشتم که موضوعات کلی بود و درباره برگزار نشدن اردوی تیم ملی موضوعاتی را مطرح کردم و گفته بودم که یکسری از افرادی که پیش از این مخالف فدراسیون بودند و درگیری‌هایی را در طی دو سال گذشته ایجاد کرده بودند، حالا با فدراسیون کار می‌کنند و در مصاحبه خود به عملکرد فدراسیون اشاره کرده بودم که باعث پایین آمدن رنکینگ‌ها شده بود.

نوروزی ادامه داد: کاری که آن‌ها با من در اردوی تیم ملی کردند غیراخلاقی بود و نباید چنین برخوردی می‌شد. اگر آن‌ها صلاح دیده‌اند که من در اردوی تیم ملی نباشم اول باید می‌گذاشتند که کمیته انضباطی تشکیل شود و بعد تصمیم می‌گرفتند چون ممکن است من با دلیل و صحبت‌های خود در کمیته انضباطی محکوم نشوم. به هر حال اینکه پیش از تشکیل کمیته انضباطی من را اخراج کنند، کار منطقی ای نیست.وی در پایان خاطرنشان کرد که روز شنبه در کمیته انضباطی برای روشن شدن موضوعات پیش آمده حاضر خواهد شد.

تیم فوتبال فولادخوزستان جریمه شد
ورزشی 22:45:54 1391/10/28

9110-25381-5 کد خبر

کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال آخرین احکام صادره اش را درخصوص تیم های مختلف ازجمله فولادخوزستان اعلام کرد.

به گزارش ایسنا و به نقل از سایت رسمی فدراسیون فوتبال، کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال آخرین احکام صادره‌اش را درباره شکایات و پرونده‌های موجود اعلام کرد.

فولادخوزستان9 میلیون ریال جریمه شد

بر اساس گزارش ناظر بازی و ناظر داوری، تیم فولادخوزستان در بازی مقابل سایپا از هفته بیستم لیگ برتر که 16 دی 91 برگزار می شد، در نیمه دوم با سه دقیقه تاخیر وارد زمین شد که بر همین اساس این تیم 9 میلیون ریال جریمه می شود. رای صادره قطعی و لازم الاجراست.

نفت تهران 9 میلیون ریال جریمه شد

بر اساس گزارش ناظر بازی و ناظر داوری، تیم نفت تهران به دلیل تاخیر در ورود به زمین بازی در نیمه دوم بازی مقابل پرسپولیس جریمه شد. تیم نفت تهران در بازی 19 دی 91 جام حذفی مقابل پرسپولیس در نیمه دوم با سه دقیقه تاخیر وارد زمین شد و به همین دلیل به پرداخت9 میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد.

جریمه شش و 9 میلیونی برای استقلال و ابومسلم

بر اساس گزارش ناظر بازی و ناظر داوری در بازی تیم های استقلال و ابومسلم در رقابت های جام حذفی باشگاه های کشور که روز 20 دی ماه برگزار شد، استقلال در نیمه اول با دو دقیقه تاخیر وارد زمین شد و ابومسلم نیز در شروع نیمه دوم با سه دقیقه تاخیر به میدان آمد که به همین دلیل استقلال به پرداخت شش میلیون ریال جریمه نقدی و ابومسلم به پرداخت9 میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. همچنین طرفداران استقلال در طول بازی مرتکب تخلفاتی شدند که کمیته انضباطی به مسوولان باشگاه بابت این تخلفات برای یک نوبت تذکر می دهد.آرای صادره قطعی و لازم الاجرا هستند.

شهید منصوری قرچک جریمه شد

بر اساس گزارش ناظر بازی و ناظر داوری دیدار تیم های فوتسال شهید منصوری قرچک و دبیری تبریز در رقابت های لیگ برتر فوتسال در تاریخ 9 دی 91، تماشاگران منتسب به تیم شهیدمنصوری قرچک مرتکب تخلفاتی شدند که بر همین اساس باشگاه شهید منصوری قرچک 10 میلیون ریال جریمه شد. لازم به ذکر است در صورت تکرار تخلفات هواداران تیم منصوری قرچک در مسابقات آتی، با تنبیهات شدیدتری ازجمله برگزاری مسابقه در زمین خودی بدون تماشاگر و یا کسر امتیاز مواجه خواهد شد. رای صادره قطعی است.

جریمه مدیرعامل و سرمربی سنگ آهن بافق

بر اساس گزارش ناظر داوری و ناظر بازی دیدار تیم های سنگ آهن بافق و ابومسلم مشهد در تاریخ15 دی 91 در لیگ دسته اول، تفکری مدیرعامل سنگ آهن بافق و افشین پیروانی سرمربی تیم سنگ آهن بافق تخلفاتی مرتکب شدند که بر همین اساس افشین پیروانی به پرداخت 10 میلیون ریال جریمه نقدی و تفکری مدیرعامل سنگ آهن بافق به پرداخت 20 میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شدند. آرای صادره قطعی و لازم الاجرا هستند.

هیات شطرنج خوزستان در میان پنج استان برتر کشور
ورزشی 12:13:28 1391/10/28

9110-24781-5 کد خبر

رییس هیات شطرنج خوزستان گفت: شطرنج خوزستان جزو استان‌هایی است که رتبه‌ خوبی در کشور دارد و می‌توان گفت جزو پنج استان برتر کشور هستیم و به نظرم در دو، سه سال اخیر نیز شطرنج‌بازان استان عملکرد خوبی داشته‌اند.

عبدالامیر خطیب‌زاده در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)‌ـ منطقه خوزستان ـ اظهارکرد: امسال سال سختی را داریم چرا که اعزام‌هایی را در رده‌های سنی مختلف به مسابقات قهرمانی کشور که انتخابی تیم‌ملی نیز است، را پیش‌رو داریم که هزینه‌های بسیاری را برای ما در بر خواهد داشت و این در حالی است که بودجه کافی نداریم.

وی ادامه‌داد: مسابقات شطرنج زمان‌بر است و باتوجه این‌که بهمن‌ماه رقابت‌های قهرمانی کشور را در رده‌های سنی هشت، 10، 12، 14، 16، 18 و زیر 21 سال پیش‌رو داریم و این مسابقات 9 تا 10 روز طول می‌کشد، باتوجه به این‌که اکنون بضاعت مالی‌مان خوب نیست، فشار بسیاری روی ما است.

رییس هیات شطرنج خوزستان گفت: ‌هزینه اعزام بازیکنان‌مان در دو بخش آقایان و بانوان به این رقابت‌ها، باتوجه به تورم موجود و افزایش قیمت بلیط‌‌‌ها بسیار می‌شود. در کل امیدوارم مشکلی پیش نیاید و بتوانیم شطرنج‌بازان استان را به این مسابقات اعزام کنیم و در تمام رده‌های سنی، نماینده داشته باشیم.

وی بیان‌کرد: با اداره‌کل ورزش و جوانان استان تعاملات بسیار خوبی داریم و گرشاسبی به ما قول داده است که به محض این‌که بودجه برسد، این بودجه را در اختیار هیات ما و سایر هیات‌ها قرار دهد.

خطیب‌زاده درباره فعالیت هیات‌های شهرستانی گفت: عملکرد شهرستان‌های آبادان، ماهشهر، شوشتر و اهواز خوب است و برنامه‌هایی داریم تا سایر شهرستان‌ها نیز فعال شوند. شهرستان‌هایی مانند خرمشهر و اندیمشک هنوز هیات ندارند اما با مسوولان اداره ورزش و جوانان این شهرستان‌ها رایزنی‌ کرده‌ایم و درصدد هستیم که رییس این هیات‌ها را مشخص کنیم تا شروع به فعالیت کنند و ما هم قول داده‌ایم تا یکسری تجهیزات و امکانات که در حد توان‌مان است، در اختیار آن‌ها قرار دهیم.

شکست گاز خوزستان در لیگ برتر فوتسال کشور
ورزشی 22:24:11 1391/10/28

9110-25281-5 کد خبر

در هفته هجدهم رقابت های لیگ برتر فوتسال کشور، امروز تیم گاز خوزستان برابر شهرداری تبریز شکست را پذیرا شد.

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه خوزستان، امروز و از ساعت 16 تیم گاز خوزستان در اهواز رو در روی شهرداری تبریز قرار گرفت و درنهات با حساب 2 بر 5 مغلوب میهمان خود شد. تیم گاز تا پایان این هفته از مسابقات هفت امتیاز کسب کرده و در رده دوازدهم ایستاده است.

در چارچوب همین هفته از رقابت ها، از ساعت 16 فردا، ملی حفاری دیگر نماینده استان که در رده پنجم جدول قرار دارد، از تیم راه ساری رده دهمی پذیرایی می کند. لیگ برتر فوتسال کشور با رقابت 13 تیم برگزار می شود.

یک انتقاد وارده

 

خوزستان شده جولانگاه هر کس و ناکس ! 

 

استان من ...
خوزستان شده جولانگاه هر کس و ناکس !!!
خاکمان را که بمباران شیمیایی کردند ! و هنوز به خاطرش بچه هایمان 4 انگشت زاییده می شوند !
پدران و برادران من برای این خاک سینه ها سپر کردند ...! مردند ! مرداندند ! اسیر شدند ! افسرده شدند ! یتیم شدند بچه های ههمسایه مان ...

ننه هایمان که هنوز دستانشان می لرزد از صدای بمب های جنگ و مادران شما در تهران برایتان قیمه و مرغ درست می کنند! خب نوش جانتان ...
که از جبر جغرافیایی دنیا ...
سهم ما آبادان شد و سهم شما تهران و اصفهان !!!
لوله ها سالهاست دارد پول نفت شهر من را - که پول ناله های درد شهر من را - رابه جیب و خیابان های شما دوستان و هموطنان تهرانی و اصفهانی و شیرازی می ریزند ! و برای شما برج میلاد و ... می سازند و برای من خانه خرابه هایی که هنوز مین های خنثی نشده درشان هست و برادرم وقتی توپ اش می افتد آنجا با ترس! می رود توپ اش را می آورد و معلوم نیست کِی مین زیر پایش به هوا برود !

مسخره کنید ... بخندید ! ما جنوبیم !!!
لهجه داریم ! امکانات نداشتیم ! بدبختیم !
بخندید ... جک بسازید ...

آب کارون را که به خاطر شما اصفهانی های عزیز ! در سد گتوند شور کردند !
گرمای بالای 55 درجه تابستان هم که برای ما است ! نوش جانمان ...
و خدا هم که خاک را میراث پدریمان کرده خیلی وقت است! و دست از سر ما بر نمیدارد ...
و ما هم که هوا نه...، گرد و خاک تنفس می کنیم!
که دست آقایان درد نکند! که در تهران نشسته اند و از آلودگی هوای تهران برای ما می گویند در اخبار !!!

مبارک من باشد! انرژی هسته ایتان ! ولی ننه من آب پاک می خواهد که نان درست کند! نه چیز بیشتری ...
ما فقط یک جزیره می خواهیم به خدا ...
نه بیشتر !
یک قبرستان ... که درش آب باشد! نان باشد! کار باشد!
جنگ نباشد! مین نباشد! مرگ نباشد! بدبختی نباشد!
چیز زیادی است ؟؟؟ از کشوری که دم از این همه ادعا می زند ؟ به قول خودش برج میلاد دارد ؟؟؟

13 سال است که شهر من، آبادان به قول خودشان - قهرمان - آب شیرین ندارد! نمی شود حمام کرد با آب آبادان ....
و ما همه! با خواهرها و برادرها ...
میمیریم...

برای پایتخت دود!
تهران!!!
مردم تهران سلامت باشند! ما خوزستانی ها که آدم نیستیم!!!
به مردم مشهد برسید مبادا امام رضایتان دلگیر شود !
اصفهان و شیراز یادتان نرود!

نفت زیر پای من ارزانی یک نفس آن ها بشد !!!
ما که آدم نیستیم ! جنوبی هستیم ... بدبختیم ... حتما حقمان است !!!

سهم من از ایرانی بودن چیست ؟ همـــین؟
پس اینقدر سرزنشم نکن که چرا اینقدر بر طبل جدایی " آبادان " می کوبی ...
من ایرانیِ ایران پرست... که دیگر پاسخی ندارم در جلوی جدایی طلبان این دیار پدری ام !
و حق هم دارند !!! به خــدا ...

تو کمکم کن! نگذار جدا کنند! من و تو را ... هموطنم !
چیزی داریم؟ پاسخی داریم برای گفتن ؟؟؟

" کوروش ضیغمی "

حالا شما بگید ؟؟؟ ...

یک هشدار امنیتی

 

کمین منافقین در فیسبوک برای کاربران ایرانی/ "خبرنگار" هویت جعلی جاسوس

اعضای گروهک تروریستی منافقین با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری، فعال شده و سعی دارند تا از طریق ارتباط‌گیری با کاربران اینترنتی در داخل کشور به جاسوسی و تخلیه اطلاعاتی و دریافت اخبار و تصاویری برای رسانه‌های اپوزوسیون بپردازند.

به گزارش باوی نیوز (Bavi-News.ir)به نقل خبرگزاری مهر،عضو‌گیری منافقین و برقراری ارتباط با داخل کشور که عموماً با هدف جاسوسی و تخلیه اطلاعاتی صورت می‌گیرد موضوع جدیدی نیست، اما مجموعه این اقدامات منافقین که در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی پیوسته در دستور کار عوامل این گروهک بوده است، در اکثر مواقع با یک وجه اشتراک یعنی مخفی‌سازی ماهیت منافقین، همراه بوده است.

به عبارت دقیق تر نفرت ایرانی‌ها از منافقین که به دلیل آشنایی با سابقه خیانت‌ها و جنایت‌های این گروه تروریستی حاصل شده است، عوامل این گروهک را برآن داشته تا در ارتباط‌ گیری‌های خود با رعایت پوشش‌های مختلف از نشان دادن آرم و نام سازمان منافقین خودداری کنند.

نگاهی به سوابق منافقین در مبادرت به تخلیه تلفنی که اوج آن در دوران دفاع مقدس صورت می‌گرفت، یا بررسی اقدامات این گروه در مبادرت به قاچاق انسان از ایران به عراق و انتقال افراد به پادگان اشرف که اوج آن در دهه 60 و 70 بوده و عموماً توسط عوامل این گروهک در ترکیه و با ارائه وعده کار و زندگی در اروپا صورت می‌گرفته است، شاهدی بر این ادعاست.

هرچند سعی عوامل منافقین برای ارتباط با داخل کشور به منظور عضوگیری یا تخلیه اطلاعاتی هیچ‌گاه از شرح وظایف سازمانی اعضای این گروه حذف نشده، اما بنا به مقتضیات زمان و فعل و انفعالات سیاسی در داخل یا خارج کشور، شدت و ضعف پیدا کرده است.

به گزارش موسسه راهبردی دیده بان، در مقطع زمانی سال 88، منافقین برای جذب افراد و دسترسی به اطلاعات به‌ روز از داخل کشور، اقدام به راه‌اندازی یک وب‌سایت خبری با نام «آژانس ایران خبر» نموده و همچنین با ورود گسترده به فضای مجازی و بهره‌گیری هدفمند از درگاه‌های الکترونیکی سعی کردند تا از فضای اغتشاشات نهایت بهره‌برداری را کنند.

آغاز به کار آژانس خبری منافقین در آستانه انتخابات ریاست جمهوری

البته با توجه به افشاگری‌های رسانه‌های داخلی در خصوص این آژانس خبری، فعالیت این سایت تا حد زیادی کمرنگ و بعداً در مقطعی متوقف شد. با این حال در چند ماه اخیر به دلیل نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری و همچنین حواشی مربوط به این انفاق، دوباره سایت آژانس ایران خبر فعالیت خود را آغاز کرده و همزمان با این سایت فعالیت‌های منافقین در شبکه‌های مجازی خصوصاً فیس‌بوک و ارسال ایمیل برای ارتباط گیری به شدت افزایش یافته است.

جوانان و کاربران فعال شبکه های مجازی هدف آژانس خبری منافقین و پیشنهاد کار

این فعالیت‌ها متاسفانه بیشتر قشر جوان، دانشجویان و البته کاربران فعال شبکه‌های مجازی را هدف قرار داده است، این افراد که عموماً با روش‌های تخلیه اطلاعاتی، جاسوسی و جذب گروه‌های ضدانقلاب آشنایی ندارند، در برابر پیغام‌های ارسال شده از سوی عوامل منافقین با پوشش پیشنهاد کار به عنوان یک خبرنگار آزاد و با رویکرد حمایت از حقوق بشر ظرفیتی بالقوه برای به دام افتادن محسوب می‌شوند.

در انتهای این گزارش به معرفی دو نمونه از صفحات فیس‌بوک و البته یک نمونه از پیغام‌های ارسال شده از سوی عوامل منافقین برای آغاز ارتباط اشاره شده است، اما با توجه به کثرت این صفحات به معرفی نوع اطلاعات درخواست شده از سوی عوامل منافقین می‌پردازیم تا قشر مستعد این نوع آسیب در صورت برخورد با اینگونه درخواست‌ها برای برقراری ارتباط، هوشیار بوده و با شناخت کافی از افتادن به دام منافقین در امان باشند.

عناوین "خبرنگار" و "فعال حقوق بشر" نقابی برای پنهان کردن هویت منافقین در فضای مجازی

عوامل گروهک منافقین از طریق شبکه‌های اجتماعی با نام‌های مستعار یا از طریق ارسال ایمیل به صورت تصادفی اقدام به برقراری ارتباط با کاربران اینترنت در ایران می کنند. عوامل این گروهک فعالیت خود را با عناوینی همچون خبرنگار یا فعال حقوق بشر معرفی کرده و درخصوص مشکلات اقتصادی، تجمعات اعتراضی، حضور فیزیکی نیروهای انتظامی و نظامی در خیابان‌ها، مجازات و برخورد با مجرمین (مانند اعدام در ملاء عام) تقاضای خبر و عکس و فیلم می کنند.

تاثیرات تحریم‌ها بر زندگی مردم و کارخانجات، مشکلات معیشتی مردم ناشی از تورم و گرانی و اخبار دستگیری‌ها، تعطیلی کارخانجات و کارگاه‌های تولیدی، هرگونه تجمع و تحصن در خیابان و حتی تصادف یا نزاع‌خیابانی، نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی و...، هرگونه برخورد نیروهای انتظامی با مجرمین، حضور کودکان کار، زنان خیابانی یا متکدیان در معابر عمومی، هرگونه خرابی یا معضلات و مشکلات شهری، هرگونه شعارنویسی سیاسی یا اعتراضی نمونه هایی از درخواست های عوامل منافقین برای ارسال اخبار و تصاویر است.

عوامل این گروهک بابت انجام هر کدام از این موارد با توجه به نوع اطلاعات اعم از خبر، عکس یا فیلم پرداخت مبالغی را وعده می کنند.

مجموعه اخبار ورزشی استان خوزستان

 

هفته بیست و دوم لیگ برتر/
کویرنوردی فولادی‌ها در کرمان / جدالی با طعم پرتغال در آبادان 

خبرگزاری فارس: در هفته بیست و دوم لیگ برتر فولاد خوزستان به مصاف کویرنشینان مس می‌رود و نفت آبادان با تراکتورسازی تبریز مصاف خواهد کرد.به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان، هفته بیست و دوم رقابت‌های فوتبال لیگ برتر باشگاه‌های کشور جام خلیج فارس از بعدازظهر جمعه با برگزاری هفت دیدار برگزار می‌شود.در یکی از دیدارهای حساس این هفته تیم فوتبال صنعت نفت آبادان میزبان تراکتورسازی تبریز در یک جدال کاملاً پرتغالی خواهد بود.طلایی‌پوشان آبادانی که با نتایج ضعیف خود در هفته‌های اخیر و به ویژه شکست سنگین هفته قبل مقابل نفت تهران کور سوی امید خود برای بقاء در لیگ برتر را کم و کمتر کرده‌اند، در این دیدار در برابر تراکتوری قرار می‌گیرند که با قرار گرفتن در جایگاه دوم جدول جزو مدعیان لیگ امسال به شمار می‌رود.

نفتی‌ها که روی کاغذ هنوز شانس بقاء در لیگ را دارند(هرچند بسیار سخت) در این دیدار خانگی چاره‌ای جز کسب پیروزی ندارد هرچند باتوجه به نتایج این تیم نباید انتظار حضور پرشور هواداران را در این بازی داشت.

به هر حال تماشاگران و حتی بازیکنان این تیم از تساوی‌های پی‌درپی بازی‌های خانگی به ستوه آمدند و در این دیدار به هر نتیجه‌ای جز مساوی می‌اندیشند.

آلفردو نیز که پس از شکست در برابر نفت تهران به شدت نیمکت خود را لرزان می‌بیند در این هفته به دلیل انجام عمل جراحی راهی کشورش شده بود و قرار است امروز به آبادان بازگردد.

در سوی دیگر تراکتورسازی تبریز قرار دارد که باتوجه به نتایج مناسب خود در رقابت‌های این فصل هم‌اکنون در جایگاه دوم جدول قرار دارد و یکی از مدعیان اصلی قهرمانی محسوب می‌شود.

شاگردان تونی اولیویرا در این دیدار نیز با توجه به وضعیت نفت آبادان امیدوارند عدم نتیجه‌گیری نفتی‌ها در بازی‌های خانگی همچنان ادامه داشته باشد و با کسب امتیازات این دیدار خود را در جمع بالانشیان جدول حفظ کند.این دیدار تقابل اندیشه‌های دو سرمربی پرتغالی دو تیم است که بازی نفت آبادان و تراکتورسازی تبریز را به جدالی کاملاً پرتغالی تبدیل کرده است.دیدار رفت دو تیم در تبریز با حساب سه بر دو به سود قرمزپوشان تبریز به پایان رسید.

هم‌اکنون تراکتورسازی تبریز با 38 امتیاز در جایگاه دوم است و نفت آبادان با 14 امتیاز قعرنشین جدول رده‌بندی مسابقات در پایان هفته بیست و یکم است.

کویر نوردی فولاد

دیگر نماینده خوزستان در رقابت‌های این فصل باشگاه‌های کشور نیز در این هفته روز شنبه میهمان کویرنشینان مس کرمان خواهدبود.

تیم فولاد خوزستان که با حسین فرکی در این فصل به تیمی متحول شده تبدیل و هم‌اکنون با قرارگرفتن در جمع بالانشینان جدول یکی از مدعیان است در این دیدار بازی سختی را در برابر مس در کرمان خواهد داشت.این تیم که از هفته نهم رقابت‌ها تاکنون شکستی را در برابر حریفان متحمل نشده است برای تداوم رکوردشکست‌ناپذیری خود باید در این هفته کویرنوردی کند.

در سوی دیگر مس کرمانی قرار دارد که در نیمه‌های راه ابراهیم قاسم‌پور سرمربی خود را برکنار و لوکا بوناچیچ کروات را جایگزین وی کرد.لوکا که از نیم‌فصل دوم سکان هدایت مس را برعهده گرفته است به سه امتیاز این دیدار خانگی برای جدا شدن تیمش از نیمه‌های پایین جدول و بهبود جایگاه این تیم نیازی مبرم دارد.

این دیدار تقابل دو خط حمله متفاوت لیگ از لحاظ آمار و عملکرد نیز می‌باشد.در یک سو خط حمله فولاد که با 35 گل جزو بهترین خطوط حمله تیم‌های لیگ برتر است قرار دارد و در سوی دیگر خط حمله مس که باوجود گلزنی همچون رضا عنایتی در این فصل آنچنان زهردار نبوده و با 15 گل جزو ضعیف‌ترین‌ها محسوب می‌شود.به هر حال باید به انتظار نشست تا ببینیم اندیشه‌های حسین فرکی خواهد توانست امتیاز یا امتیازاتی از کویر برای خوزستان به ارمغان بیاورد یا اندیشه‌‌های مرد کروات مسی‌ها نتیجه را به سود کرمانی‌ها رقم می‌زند.هم‌اکنون فولاد خوزستان با 37 امتیاز در جایگاه سوم جدول رد‌بندی قرار دارد و مس کرمان نیز با 28 امتیاز یازدهم است. 

سرپرست تیم فوتبال نفت آبادان:
3 بازیکن نفت آبادان غایب میدان / فردا پایان بدشانسی‌هاست 

خبرگزاری فارس: سرپرست تیم فوتبال صنعت نفت آبادان گفت: سجاد مشکل‌پور به دلیل مصدومیت از ناحیه بینی، عباس مرداسی و حسین کعبی نیز به دلیل محرومیت در دیدار فردا مقابل تراکتورسازی، تیم را همراهی نخواهند کرد.

مهدی غفاری امروز در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی فارس در آبادان اظهار کرد: سجاد مشکل‌پور به دلیل مصدومیت از ناحیه بینی در این دیدار غایب خواهد بود و عباس مرداسی و حسین کعبی نیز به دلیل محرومیت در این دیدار ما را همراهی نخواهند کرد.وی در مورد وضعیت تیم نفت اضافه کرد: تمرینات شادابی را پشت سر گذاشته و در غیاب آلفردو تمرینات منظمی را بازیکنان انجام دادند.سرپرست تیم فوتبال صنعت نفت آبادان با ابراز امیدواری از کسب امتیاز در بازی فردا خاطرنشان کرد: کاسیمیرو امروز به آبادان خواهد آمد و فردا نیز بر روی نیمکت تیم صنعت نفت خواهد بود.وی در پایان ابراز امیدواری کرد: فردا پایان بدشناسی‌های تیم صنعت نفت خواهد بود و بازیکنان در ادامه مسابقات با روحیه بهتری در میدان حاضر خواهند بود.به گزارش خبرگزاری فارس از آبادان، تیم فوتبال صنعت نفت آبادان عصر جمعه ساعت 15:30 در ورزشگاه تختی آبادان میزبان تیم تراکتورسازی خواهد بود که در این دیدار تیم آبادانی سه تن از مدافعان خود را به همراه نخواهند داشت. 

سرپرست اردوی تیم ملی قایقرانی کشور خبر داد
حضور قایقرانان ملی‌پوش در پیست‌های شبه اروپایی آبادان 

خبرگزاری فارس: سرپرست اردوی تیم ملی قایقرانی کشور در آبادان گفت: 12 قایقران در مرحله دوم اردوی تیم ملی در این شهرستان حضور دارند.سیدغدیر رمضانی امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در آبادان اظهار کرد: مرحله دوم اردوی تیم ملی قایقرانی کشورمان با حضور قایقرانان منتخب ملی در آبادان آغاز شده است.وی افزود: در تست‌گیری که در پایان مرحله اول از قایقرانان انجام گرفت 12 قایقران منتخب به مرحله دوم اردوی تیم ملی دعوت شده‌اند.سرپرست اردوی تیم ملی قایقرانی کشور در آبادان ادامه داد: این مرحله از اردو به مدت 20 روز و تا اواسط بهمن‌ماه امسال در آبادان پیگیری می‌شود.رمضانی تصریح کرد: نفرات حاضر در اردوی تیم ملی خود را برای حضور در رقابت‌های جهانی و آسیایی آماده می‌کنند.وی اضافه کرد: بر این اساس تیم ملی قایقرانی جوانان کشورمان اسفندماه در مسابقات جهانی که در تاجیکستان برگزار می‌شود حضور یافته و تیم ملی بزرگسالان نیز اردیبهشت ماه سال آینده در مسابقات قهرمانی آسیا که در چین برگزار می‌شود حضور خواهند یافت.سرپرست اردوی تیم ملی قایقرانی کشور در آبادان در خصوص علت انتخاب آبادان به عنوان محل برگزاری اردوهای تیم ملی نیز خاطرنشان‌کرد: فدراسیون قایقرانی به دنبال کاهش هزینه‌های خود است و برگزاری این اردو در داخل کشور و در آبادان صرفه‌جویی زیادی برای آنها به همراه داشته است.رمضانی افزود: علاوه بر این پیست‌های قایقرانی موجود در آبادان به پیست‌های اروپایی بسیار شبیه است.وی گفت: همچنین شرایط مناسب اقلیمی آبادان در این فصل سال نیز از دلایل دیگر انتخاب این شهرستان به عنوان محل اردوی تیم ملی بوده است.سرپرست اردوی تیم ملی قایقرانی کشور در آبادان تصریح کرد: در تست‌گیری که از قایقرانان حاضر در اردو انجام شده است رکوردهای آنها بسیار مناسب و رضایت‌بخش بوده است. 

رئیس اداره ورزش و جوانان آبادان خبر داد
برگزاری مسابقات تکواندوی قهرمانی کشور در آبادان 

خبرگزاری فارس: رئیس اداره ورزش و جوانان آبادان از برگزاری مسابقات تکواندوی کشور ویژه دهه 

 

 فجر در این شهر خبر داد.به گزارش خبرگزاری فارس از آبادان، غلامرضا خنفری در جلسه ظهر امروز شورای فرهنگی عمومی شهرستان آبادان که در محل سالن اجتماعات فرمانداری منطقه برگزار شد، اظهار کرد: اداره تربیت‌بدنی آبادان همگام با دیگر ارگان‌های اجرایی شهرستان آبادان و با حضور هیئت‌های مختلف ورزشی در ویژه برنامه‌های دهه فجر شرکت می‌کند.وی افزود: به همین منظور مسابقات رزمی کشوری و مسابقات تکواندو کشوری به صورت آزاد با حضور همه ورزشکاران علاقه‌مند این رشته و به دو شکل فضای باز و سالنی در شهرستان آبادان برگزار می‌شود.رئیس اداره ورزش و جوانان شهرستان آبادان ادامه داد: مسابقات تکواندو در شاخه باز در مکان یادمان والفجر 8 اروندکنار و شاخه سالنی آن به میزبانی آبادان در سالن تربیت بدنی منطقه برگزار می‌شود.

*افتتاح زورخانه پوریای ولی در آبادان

وی در ادامه با اشاره به افتتاح زورخانه پوریای ولی در شهرستان آبادان بیان کرد: افتتاح زورخانه پوریای ولی در شهرستان آبادان از جمله برنامه‌های افتتاحیه اداره ورزش و جوانان در منطقه همزمان با خجسته ایام دهه فجر است.خنفری در پایان گفت: شرکت همه اعضا و ورزشکاران هیئت‌های ورزشی شهرستان در راهپیمایی روز 22 بهمن ماه اختتامیه برنامه‌های ایام‌الله دهه فجر این اداره در شهرستان آبادان است. 

 

پیشکسوتان آبادانی،هواداران را به حمایت از تیم فوتبال نفت دعوت کردند

آبادان - تیم فوتبال صنعت نفت آبادان فردا در دیداری حساس و سخت میزبان تیم تراکتورسازی تبریز است که برخی پیشکسوتان فوتبال این شهر از هواداران آبادانی خواستند برای حمایت از این تیم به ورزشگاه بیایند. 

به گزارش خبرنگار ایرنا تیم صنعت نفت اینروزها حال و روز خوبی در لیگ برتر ندارد و نتیجه نگرفتن این تیم در لیگ هواداران آبادانی را از آینده تیم ناامید کرده است هر چند که این تیم هنوز فرصت برای جبران این نتایج ضعیف دارد.

برخی پیشکسوتان فوتبال آبادان معتقدند تیم صنعت نفت برای خارج شدن از بحران نیاز به حمایت دارد و پیروزی بر تراکتورسازی می تواند این تیم را در شرایط روحی مناسبی قرار دهد.

ˈامید حمدی اصلˈ روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: تیم نفت که در آستانه تغییر کادر فنی قرار دارد تا پایان فصل فرصت زیادی برای جبران نتایج ضعیف خود دارد و پیروزی بر تراکتور سازی تنها آغاز موفقیت های این تیم خواهد بود.وی اظهار داشت: هواداران آبادانی باید برای موفقیت صنعت نفت برابر تراکتورسازی به ورزشگاه بیایند زیرا حضور همه جانبه در ورزشگاه به بازیکنان نفت انگیزه خواهد داد.
بازیکن دهه 70 و ملی پوش پیشین تیم صنعت نفت گفت: صنعت نفت همیشه مدیون هواداران خود بوده و اکنون این هواداران هستند که باید به کمک این تیم بیایند تا نفتی ها از بجران خارج شوند.

حمدی اصل تصریح کرد: سقوط صنعت نفت به لیگ یک فوتبال آبادان را دچار بحران خواهد کرد و برای جلوگیری از سقوط این تیم از لیگ برتر باید همه دست در دست هم بگذارند.
ˈعیسی دارمˈ دیگر پیشکسوت فوتبال آبادان نیز گفت: تراکتورسازی حریف قدرتمندی برای صنعت نفت می باشد اما برای شکست دادن این تیم نیاز به حمایت هواداران است.

وی اظهار داشت: دیدار این دو تیم همیشه زیبا و جذاب بوده هر چند که درسال های اخیر تیم صنعت نفت برابر تراکتورسازی پیروز نشده است.دروازه بان سابق تیم صنعت نفت افزود: تیم صنعت نفت با قرار داشتن در قعر جدول همه را ناامید کرده است اما هنوز فرصت برای جبران است.دارم تصریح کرد: تیم نفت اکنون نیاز به حمایت دارد و این حمایت از سوی هواداران صورت خواهد گرفت.
وی گفت: هواداران آبادانی فردا به ورزشگاه بیایند و تا پایان بازی یکصدا و همدل تیم نفت را حمایت کنند تا ضمن انگیزه دادن به بازیکنان، ترس را در دل بازیکنان تراکتورسازی ایجاد کنند.ˈمظفر شاملیˈ رییس هیات فوتبال آبادان و پیشکسوت فوتبال این شهر هواداران را به حضور در ورزشگاه دعوت کرد و گفت: هر زمان که هواداران از تیم صنعت نفت حمایت کردند این تیم نتیجه گرفته و اکنون زمان آن فرا رسیده که آنها به کمک تیم بجران زده خود بیایند.
وی اظهار داشت: تیم نفت تا پایان بازی های لیگ برتر فرصت زیادی برای فرار از سقوط به لیگ یک دارد اما برای رسیدن به این مهم نیاز به حمایت و پشتوانه هواداران خود دارد.
این پیشکسوت افزود: اکنون زمان قهر تماشاگران با تیم صنعت نفت نیست بلکه زمان حمایت است و این تماشاگران فهیم در بازی برابر تراکتورسازی با حضور در ورزشگاه تیم خود را تنها نگذازند.
شاملی گفت: آبادان هواداران فوتبال فهیمی دارد که خود می دانند در این زمان باید به حمایت تیم محبوب شهر خود بیایند.
در همین راستا مسوولان باشگاه نفت آبادان نیز برای جذب هواداران به ورزشگاه تماشای چند دیدار گذشته و دیدار اتی این تیم را با تراکتور سازی رایگان اعلام کرده اند.
تیم فوتبال صنعت نفت آبادان فردا از هفته بیست و یکم لیگ برتر در ورزشگاه تختی این شهر میزبان تیم مدعی قهرمانی تراکتور سازی تبریز است. 

 

سرمربی تیم فوتبال یادآوران شلمچه:

نتیجه تساوی برابر نیروی زمینی تهران عادلانه بود

آبادان - سرمربی تیم فوتبال یادآوران شلمچه بعد از تساوی این تیم برابر نیروی زمینی تهران گفت: عملکرد خوبی برابر نیروی زمینی داشتیم و نتیجه مساوی عادلانه بود. 

ˈعزیز فرسیاتˈ روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: نیروی زمینی برابر ما بازی خوبی انجام داد و تلاش زیادی برای کسب سه امتیاز داشت.وی اظهار داشت: در این بازی روی ضد حملات برنامه ریزی کرده بودیم و صاحب چند موقعیت خوب هم با این تاکتیک بدست آوردیم.
سرمربی تیم فوتبال یادآوران شلمچه خاطر نشان کرد: البته تیم نیروی زمینی هم چند موقعیت خوب داشت که مدافعین و دروازه بان ما اجازه استفاده از این موقعیت ها را به آنها ندادند.
فرسیات گفت: کسب یک امتیاز در بازی خارج از خانه برای ما نتیجه خوبی است اما شرایط تیم در جدول به گونه ای می باشد که نیاز به سه امتیاز داشتیم.وی تصریح کرد: البته با توجه به داشته های ما در این بازی عملکرد خوبی داشتیم و نتیجه مساوی برای هر دو تیم عادلانه بود.سرمربی تیم فوتبال یادآوران شلمچه اظهار داشت: در این دیدار دو بازیکن کلیدی خود را بدلیل مصدومیت نداشتیم و اگر این دو بازیکن را در اختیار داشتیم شاید به سه امتیاز دست می یافتیم.
تیم فوتبال یادآوران شلمچه روز گذشته از هفته شانزدهم لیگ دسته اول در تهران برابر میزبانش نیروی زمینی تهران به نتیجه مساوی بدون گل دست یافت و با 12 امتیاز همچنان در قعر جدول گروه ب این رقابت ها جای دارد.

مجموعه مقالات در رابطه با جنگ نرم

 

به گزارش عماریون به نقل از امام مهدی ، عصر ما به درستی عصر اطلاعات نام گرفته است ، چه اینکه اطلاعات سکه ی رایج و کالای بی بدیل و حتی مال التجاره ای است که تعاملات و مبادلات دنیای ما را می‌سازد ، تغییر می‌دهد و حتی خراب می کند.
در این میان منابع و ابزار ، واسط ها ، فرستنده ها و گیرنده های اطلاعاتی هر یک نقش‌های ریز و درشتی را در ساخت و بافت یک پازل -خواه مهم و ضروری یا مبتذل و پیش پا افتاده – بازی می کنند.


اجازه بدهید تا همین جا تکلیف نویسنده و مخاطب بر سر مفهوم اطلاعات روشن بشود : اطلاعات و محصولات آن در دوره ی ما به رغم اینکه بر پایه ی فناوری ساخته و پرداخته و مبادله می‌شوند ، اما فراتر از مباحث تکنولوژیک هستند . این یکی از گره‌های کلیدی در مفهوم اطلاعات در دنیای پیرامون ما است ؛ اینکه بتوانیم اصالت اطلاعات را از فناوری اش جدا کرده و آن گاه به تجزیه و تحلیل آن بپردازیم.


وقتی من و شما در مورد اطلاعات صحبت می‌کنیم دانسته یا نادانسته در حال بحث در سه محور کلی هستیم :
اطلاعات خام یا همان data
موضوعاتی که بصورت خبر صرف بیان می‌شوند ، به لحاظ زمانی در ابتدای هر فرآیند یا روند منتشر می‌شوند و به نوعی نقطه ی شروع یک مدار اطلاعاتی به حساب می آیند.

اطلاعات پردازش شده یا Information


هنگامی که در طول یک فرایند یا روند و با استفاده از ابزار ، نگرش‌ها و سیاست‌های گوناگون به پردازش اطلاعات خام می‌پردازیم ، در نهایت یک یا چند خروجی به همراه ارزش افزوده نسبت به اطلاعات اولیه در اختیار خواهیم داشت . بسته به اینکه چه میزانی از فن ، مهارت و دقت در پردازش اطلاعات به کار رفته است ، اطلاعات پردازش شده قابلیت استفاده و بازده کیفی و کمیّ بیشتری خواهند داشت


اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده یا intelligence


این بخش از مدار اطلاعاتی با اینکه خواهان زیادی دارد ولی به دلیلی نقش تعیین کننده و حساسیت بالا در اختیار گروه‌های معدودی از نخبگان ، تصمیم سازان و تصمیم گیران یک سازمان و یا مجموعه قرار دارد، دستیابی به این اطلاعات پرهزینه است زیرا ارزش افزوده بالایی دارد و این ارزش افزوده حاصل به کار گیری همان فنون و مهارت و دقت بالا در پردازش این اطلاعات است.همچنین این دسته از اطلاعات نقش کلیدی در مدار اطلاعاتی دارند که با عمل بر روی آنها می‌توان چراغ مدار را روشن یا خاموش کرد !


حالا بیایید در مورد این پرسش کمی فکر کنیم : در عصری که اطلاعات مبنای ارزش مادی و غیر مادی است و پایه ی کسب و توسعه و انتشار اطلاعات بر فناوری و تکنولوژی قرار دارد ، چه گروه‌هایی بهره مند و چه کسانی محروم تر هستند؟ چه کسانی قدرتمندتر و چه کسانی ضعیف‌تر هستند ؟ چه کسانی امنیت بیشتر و چه کسانی آسیب‌پذیری بیشتری دارند؟
اگر بخواهیم در پهنه ی بین‌المللی و فرادولتی به این پرسش جواب بدهیم ، باید بگوییم رسانه‌ها اعم از دیداری و شنیداری و نوشتاری حتی از سازمان های امنیتی و اطلاعاتی نیز قدرتمندتر و ثروتمندتر هستند. گاه رویدادی در یک شبکه ی اجتماعی ، یک گزارش خبری در اخبار نیمروزی ، یک کلیپ تصویری بلوتوث شده چنان اثر مخربی دارد که شاید از یک بمباران هوایی نیز وحشت‌انگیز تر باشد و یا بالعکس ، چنان سازنده و تقویت کننده باشد که از عملیات کماندویی یک گردان ورزیده نیز بالاتر قرار بگیرد.


در این میان بورژواژی شبکه‌های اجتماعی نظیر توییتر ، فیس بوک ، گوگل پلاس و نظایر این‌ها چیز دیگری است ! قرار گرفتن مال التجاره ی اطلاعات در دستان این شبکه‌ها و تبدیل مخاطبان و کاربران به یک جامعه ی کارگری در مدارهای گوناگون اطلاعاتی چیزی است کمتر به چشم می‌آید ولی فعالیت خاموش ،به معنای نبود تأثیر گسترده و­پیچیده ­ی آن‌ها نیست.
در ابتدای امر ، شبکه‌های اجتماعی زیرساخت فعالیت خود را بر مبنای ترشح بزاق مخاطب قرار داده و او را به داخل مدار اطلاعاتی می کشانند ، وی را سهام داری جزء می‌کنند و سپس به سبب همین وابستگی از او یک کارگر – مشتری طولانی مدت می سازند. آنچه که کاربر از شبکه ی اجتماعی به دست می‌آورد محدود ، دست دوم و دست چندم و احتمالاً دارای خطاست ، پردازش صحیح و قابل اعتنای اطلاعات در شبکه‌های اجتماعی به طیف اندکی از افراد اختصاص دارد ، وابستگی به شبکه‌های اجتماعی و قرار گرفتن آن‌ها در جایگاه مهمی از سبد اطلاعاتی کاربران ، رابطه‌ای غالباً یک سویه را به نفع شبکه‌های اجتماعی رقم می‌زند تا هر ساعت و هر روز خود را قدرتمندتر و ثروتمندتر سازند.


مورد دیگر در شبکه‌های اجتماعی کاربردهای دوگانه ای است که این رسانه‌ها دارند ؛ یعنی اگرچه بر پایه تبادل اطلاعات طراحی شده‌اند ولی بستر خوبی برای تهاجم به اهدافی هستند که چراغ سبز صاحبان این صنعت و تجارت برای آغاز حمله بر علیه شان و کوبیدن آن‌ها کافی است . در اینجاست که چهره ی به ظاهر بی‌طرف و آزادمنشانه ی شبکه‌های اجتماعی نقاب از چهره می افکند و بسته به اینکه چه هدفی ارزش و اهمیت بیشتری برای انهدام دارد ! مورد هدف قرار می‌گیرد ، محدود یا تحریم می شود و یا حذف می گردد.


برده‌داری شبکه‌های اجتماعی به همین جا ختم نمی شود؛ زیرا ممکن است تجارت اطلاعات و سود سرشار آن اقتضا کند تا این بار خود شبکه ی اجتماعی ، اطلاعات مربوط به کاربرانش را پردازش کند و با توجیهاتی نظیر مبارزه با تروریسم ، جرائم سازمان یافته و غیره در اختیار مشتریان نامتعارفی نظیر سازمان های اطلاعاتی و انتظامی بگذارد.
شبکه‌های اجتماعی در عصر اطلاعات ثروتمند هستند چون سرگرمی و اوقات فراغت من و شما کسب و کار آن‌ها است ، از سرمایه ی و زمان ما بهره می‌برند و آنچه را که به آن وابستگی پیدا کرده‌ایم به بهای هزینه و زمان بیشتر به ما عرضه می‌کنند . آن‌ها سود سرشاری به دست می‌آورند ولی کاربران هزینه ی گزافی برای اطلاعات دست چندم ، که صحیح و غلطش به هم آمیخته است می پردازند. شبکه‌های اجتماعی فناوری های خود را پیچیده‌تر و گسترده‌تر می‌کنند تا کاربر یا همان کارگر خود را از دست ندهند و این چرخه بیش- وابستگی تکرار می‌شود.
اما روی دیگر این ماجرا حکایت دیگری است : تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات علاوه بر پویایی ، به دنبال خود ملزومات دیگری را هم وارد زندگی کاربرانش می کند. فناوری اطلاعات شبکه‌های اجتماعی در کنار خود مبلغ سبکی از زندگی است که لوازم و الزاماتی ویژه ای را می‌طلبد تا بازدهی بیشتری را در اختیار مخاطبانش بگذارد . از سوی دیگر ماهیت و کیفیت اطلاعات در شبکه‌های اجتماعی هنگامی با اقبال بیشتری مواجه می‌شود که با فناوری روز و در نهایت سبک زندگی مولد شبکه‌های اجتماعی از درجه همسازی بالاتری برخوردار باشد ،. با این توضیح می‌توان بهتر متوجه شد که چرا فعالیت‌های فرهنگی و یا سیاسی و اجتماعی یک کاربر ایرانی به مراتب تأثیر زود گذر و ضغیف تری در شبکه‌های اجتماعیِ هر چند بومی از خود به جا می‌گذارد . زیر ساخت های فرهنگی ما با ساخت فناورانه ما سازگاری ندارد ، کاربر ایرانی از تلفیق فضای شبکه ی اجتماعی مجازی و فضای ملموس واقعی زندگی خود ملغمه می‌سازد و نه منظومه ای که هر چیز در مدار خودش حرکت کند .


در چنین شرایطی اطلاعات هر مقدار هم پردازش خوب داشته باشد ، به‌موقع و به اندازه ارائه شود باز هم کاربر به سان کارگر سردر گمی است که یکی به نعل می‌زند ، یکی به میخ ، یکی به سندان و یکی هم روی دست خودش !

نتیجه‌گیری

عصر پیچیده ی ارتباطات و اطلاعات فضایی را به وجود آورده است که داشتن اطلاعات مفید و مهم می‌تواند به تصمیم گیری ها کمک شایانی کرده و به کسب و افزایش قدرت و ثروت منجر شود. در این میان شبکه‌های اجتماعی با به کارگیری فناورهاری و نیز به کار گرفتن مخاطب به عنوان کارگر خویش ، تنها برای خود ثروت تولید می‌کنند و مخاطب را به شکل برده ای که در مقابل کار فقط غذا طلب می‌کند ، در اقیانوسی از اطلاعات ریز و درشت ، غلط و درست ، کم بازده و محدود رها می سازد. در این میان سبک زندگی عرضه شده در قالب شبکه‌های اجتماعی با فناوری آن گره خورده و مخاطب را اسیر خود می‌سازد و زندگی وی را دستخوش دگرگونی های گسترده می نماید ؛ به گونه‌ای که نه می‌تواند از چنگ تکنولوژی رها شود و نه برای آن جایگزینی پیدا کند.
همچنین در مورد کاربران ایرانی به دلیل آنکه بافت تاریخی و فرهنگی ایشان با زیرساخت فناورانه ارتباطاتی و اطلاعاتی سازگاری اندکی دارد ، شبکه‌های اجتماعی دارای کمترین بازده و بیشترین هزینه برای آن‌ها می‌باشد که در مقابل بازده و اثرگذاری اندکی را در مقابل صرف وقت و انرژی به ارمغان می‌آورد.
ابوالفضل درخشنده

"عماریون"- استراتژی دشمنان در جنگ نرم بر دو محور اصلی و اساسی استوار است :

الف) ایجاد نارضایتی عمومی.

ب ) همگام کردن افراد ناراضی با خود و در نهایت به معارضه کشاندن آنان.

دشمن برای دسترسی به اهدافش از روش های زیر در جنگ نرم تا کنون استفاده کرده است:

1) دشمن می خواهد نام و عکس شهدا باشد ولی راه و روش و منش آنان نباشد ! زیرا روحیه ایثارگری و گذشت از منافع برای اعتلای کشور و انجام تکلیف بزرگترین سد در مقابل نارضایتی مردم می باشد.

2) طراحان براندازی نرم می خواهند به هر روش ممکن مردم را ناراضی کنند . سوء استفاده از غفلت های نیروی های خودی بهترین هدیه برای آنان است.

3) نفوذ عناصر بدلی در موقعیت های اجرایی که ارتباط بی واسطه با مردم دارند ، به منظور ایجاد شائبه ی فساد اخلاقی و مالی در بدنه مدیریت اجرایی کشور در نزد اذهان عمومی.

4) سلب امنیت روانی از جامعه با افزایش سرقت ، زور گیری ، تجاوز به نوامیس و گسترش اخبار مربوطه .

5) ترغیب مدیران اجرایی به پرداختن به معلول به جای برخورد اصولی با ریشه و علت ناهنجاری ها. مانند : به جای جلوگیری از قاچاق رسیور و ال ام بی به داخل کشور ، با مصرف کننده برخورد کنند . و...

6) تبلیغ گسترش بی دینی در بین مردم مانند تبلیغ گسترش روزه خواری در جامعه . در حالی که این امر با توجه به صف های روزه داران در هنگام افطار در مقابل نانوایی ها و توجه به نشانه های دیگر از اساس دروغ بوده و تنها دشمن می خواهد با این روش عملیات روانی خود را پیش ببرد.

7) قدرت نمایی ظاهری نیروهای انتظامی و امنیتی برای مردم ! به جای آنکه در مقابل دشمن و افراد بزه کار و هنجار شکن این قدرت نمایی صورت گیرد.

8) ترور سیاسی افراد تأثیرگزار و کسانی که نتوانسته اند آنان را در طرح براندازی نرم با خود همراه کنند ، با بد نام کردن و خانه نشین کردن آنان و تلاش جهت به عناد کشاندن اینگونه افراد که جان و جوانی خود را برای اعتلای نظام اهدا کرده اند.

9) برانگیختن حس انتقامجویی در بین مردم با ارایه اطلاعات غلط به آنان و یا زخمی نمودن آنان با پرونده سازی و جریمه های واهی.

10) جایگزینی افراد بدلی و نفوذی به جای افراد با تجربه معتقد .

11) در براندازی نرم دشمن هرگونه اعتراض حتی صنفی . احقاق حق و ... را می خواهد اقدام بر علیه امنیت ملی قلمداد کند .

12) در براندازی نرم دشمن می خواهد مردم در نهادها ، ارگان ها و سازمان های عام المنفعه و ارزشی ، با وعده های امتیاز و سهمیه و مادیات عضو شوند تا جنبه ارزشی اینگونه نهادهای ارزشی و ارزشمند با مادیات خدشه وارد شده و هر رزل و ژست و منفعت طلب و بی فرهنگی به طمع مادیات و امتیاز ها وارد این تشکل های ارزشی شده تا بدینوسیله روحیه خدمت گزاری وایثار از بین برود.

13) دشمن با تقسیم بندی مردم کشور به دستجات ، گروه ها، قوم و قبیله های مختلف ، سعی در جدایی آنان از هم دارد . درست به مانند تقسیم بندی کرد ، لر ، ترک ، بلوچ و...

ویا قرمز و آبی ... چپ و راست ...

14) در براندازی نرم دشمن می خواهد شور باشد اما بی شعور !

بصیرت باید از مردم گرفته شود تا شور مردم به راهی هدایت شود که دشمن
می خواهد از آن بهره ببرد!

استراتژی دشمن ،غبار آلود کردن فضای جامعه است تا حق از نا حق نشاخته
نشود تا عناصر بدلی بتوانند شور مردم بی بصیرت را به راهی هدایت کنند که به جز
خسران هیچ عایدی برای کشور ندارد.

15) در براندازی نرم دشمن میخواهد دین را در مقابل ملیت قرار دهد . در حالی که هر کدام از این دو در جای خود ارزشمند و مفید هستند ولی براندازان با تفکیک دین از ملیت و در مقابل هم قرار دادن این دو گاهی به اسم دین به ملیت می
تازند تا مردم را به دو دستگی و نارضایتی سوق دهند و گاهی به نام ملیت به دین حمله می کنند!

16) دشمن می خواهد افراد نفوذی و بدلی عکس بزرگان را بزنند و به نام بزرگان حرف خود را بزنند و کار خود را بکنند و بدنامی حرف ها و اعمال آنان متوجه آن بزرگان شود.

17) دشمن می خواهد باج گیران در مناسب اجرایی حاکم شوند تا زورگیری و فساد مالی اوج نارضایتی را ایجاد کند.

فراموش نکرده ایم که در زمان طاغوت یک پاسبان با درجه پایین از یک محله باج می گرفت . بیچاره آن کس که نمی خواست تمکین کند ! آنقدر در گیر انواع و اقاسم حاشیه های می شد که ...

در کل دشمن تمام تلاش خود را معطوف کرده است تا به هر شکل ممکن اکثر مردم در گیر پرونده های مختلف قضایی ، مالیاتی ، اجرایی و غیره باشند ، و در این راستا امید خود را به اشتباهات و غفلت های نیروهای داخلی بسته است تا نا آگاهانه و نا خواسته مردم را ناراضی ، معترض و در نهایت به عناد و دمشنی با نظام خود بکشاند. دشمن می داند که چه می کند و امیدش به نا امیدی مردم است تا بتواند از غفلت ها و حتی اشتباهات سهوی نیروهای خودی ، طرح براندازی نرم خود را اجرا کند

یک گزارش اقتصادی

 

قیمت گوشت قرمز، هم‌چنان در حال افزایش  

رییس اتحادیه عرضه‌کنندگان گوشت گوساله و گوسفندی اهواز با بیان این‌که قیمت گوشت قرمز هم‌چنان در حال افزایش است، گفت: برای جلوگیری از این روند افزایش، اقدام به واردات گوشت از زاهدان کردیم.

به گزارش شوشان به نقل از ایسنا، سیداصغر حسینی‌بهارانچی عنوان‌کرد: اوایل هفته 4 تن گوشت قرمز گرم از زاهدان به اهواز وارد و در بازار عرضه شد اما تاثیر زیادی در ثبات قیمت گوشت قرمز نداشت زیرا باید گوشت به مقدار زیاد عرضه شود تا نیاز گوشت قرمز تامین شود.

وی ادامه‌داد: واردات گوشت در بازار زمانی بر قیمت تاثیر‌گذار است که دوام داشته باشد؛ ما به دلیل عدم همکاری واحدهای عرضه گوشت قرمز نمی‌توانیم مجددا اقدام به خریداری و واردات گوشت از زاهدان کنیم، زیرا واحدهای عرضه گوشت هنوز هزینه گوشت وارداتی را پرداخت نکرده‌اند.

رییس اتحادیه عرضه‌کنندگان گوشت گوساله و گوسفندی اهواز افزود: واحدهای عرضه گوشت قرمز، گوشت گوساله را با قیمت 18 هزار و 500 تومان و گوسفند را با قیمت 22 هزار تومان خریداری می‌کنند و به همین دلیل مجبور به فروش با قیمت بیش از 24 هزار تومان می‌شوند.

حسینی‌بهارانچی بیان‌کرد: در حال حاضر گوشت منجمد برزیلی در بازار موجود است، اما به مقدار خیلی کم و در صورت واردات گوشت منجمد به میزان نیاز، قطعا قیمت گوشت قرمز گرم ثابت می‌شود.

یادنامه سرداران شهید و گرانقدر خوزستانی

 

یاد نامه شهید اسماعیل دقایقی در سالروز شهادتش

شهید اسماعیل دقایقی در سال 1333 در شهر بهبهان متولد شد و در روز 28 دی ماه سال 65 و در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. از این شهید بزرگوار وصیت نامه ای به جا مانده که مرور دوباره آن در سالروز شهادتش خالی از لطف نیست.

در وصیت نامه این شهید آمده است:

"ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین

خدایا! امت اسلام را صبر و استقامت عطا فرما تا در مقابل دشمنان خدا و کافران، پایداری کنند و سپس بر آنان غلبه کنند.

خدایا شهادت می‏دهم که غیر از تو خدایی نیست و محمد (ص) رسول و فرستاده توست و علی (ع) وصیّ رسول خداست. سلام بر خاندان عصمت و طهارت. درود بر خمینی کبیر و سلام بر روحانیّت معظّم و امت حزب ‏اللَّه.

خدایا از تو می ‏خواهم در هنگامی که شیطان به سراغم می ‏آید، تو او را دور سازی و مرا قوت و آرامش عطا فرمایی که «لا حول و لا قوة الا باللَّه العلیّ العظیم».

پدر و مادر گرامی؛ در مقابل شما شرمنده‏ ام که توفیق خدمت به شما و اجرای حقوق شما خیلی کم نصیبم گشت. بدانید که «انّا للَّه و انّا الیه راجعون» انشاءاللَّه خداوند به شما صبر عطا فرماید و شما از جمله کسانی باشید که مردم و خصوصاً خانواده شهداء، اسرا و معلولین را دلداری بدهید و من هم دعاگوی شما هستم.

همسر محترمه! در این حدود 5 سال زندگی از خصوصیات خوب تو بهره بردم و مرا بسیار احترام کردی که لایق آن نبودم. پیوند من و تو با شعار اسلام و ایمان شروع شد و بعد سعی نمودیم هر روزمان با روز دیگر متفاوت باشد و احکام اسلام را پیاده کنیم و خوب می‏دانی که راه من در ادامه این زندگی و سیر به عمل در آوردن عقیده به اسلام بوده است. چطور می‏توانستم در خانه راحت باشم و کاری نکنم، در صورتی که جان و مال امت مسلمان ایران به سوی جبهه سرازیر است. انسان در برخورد با مصائب و مشکلات است که لذت ایمان و توجه به خدا را درک می‏کند و اگر رفتن من مصیبتی برایت باشد می‏دانی که «الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انّا للَّه و انا الیه راجعون». در تربیت ابراهیم و زهرا سعی خود را بنما؛ برای آنها دعا می‏کنم و امیدوارم افرادی مفید برای اسلام و خط ولایت اهل بیت عصمت و طهارت و ولایت فقیه باشند. بعد از من سعی کن با مشورت آقایان علماء در قم مثلاً آقای راستی یا آقای کریمی، منطقی‏ترین راه را برای خود انتخاب بنمایی که انشاءاللَّه اگر بهشت نصیبم شد، یکدیگر را در آنجا ملاقات کنیم. انشاءاللَّه با صبر و استقامت خود که خدا بیشتر به تو دهد، اسوه‌ا‏ی در جامعه خود باشی.

برادران گرامی ام و خواهران محترمه!

برای شما نیز آرزوی صبر و استقامت در پیگیری اهداف اسلامی دارم. انشاءاللَّه بتوانید با کار و فعالیت، خود را بیش از پیش وقف راه خدا و اسلام کنید. جهانی که امروز پر از فسق و فجور و خیانت ابرقدرتهاست، تلاش و ایثار می‏‌خواهد. در راه حسین (ع) - سیدالشهداء - رفتن، حسینی شدن می‏خواهد. انشاءاللَّه در پیروی از راه امام امت خمینی کبیر که همان راه خدا و قرآن و اهل بیت (ع) است، موفّق باشید. دیدن برادران رزمنده در خط اول که با آرامش مشغول نماز هستند و با متانت، نیروهای دشمن و تانک های او را می‏بینند و با سلاح مختصر با آنان مقابله می‏کنند، از تجلیات حسینی شدن این امت است که مرا به وجد آورده است. حقوق شما را آنطور که باید رعایت ننموده‏ام که انشاءاللَّه مرا ببخشید؛ من هم دعاگوی شما هستم.

خدمت کلیه اقوام و فامیل و دوستان و آشنایان سلام عرض می‏کنم و برای آنان توفیق در خط اسلام و قرآن بودن را آرزومندم. قطعاً نتوانسته‏ام حقوق شما را به خوبی رعایت کنم. انشاءا... مرا ببخشید.

از همه شما التماس دعا دارم. والسلام علی عبادالله الصالحین.

پاسدار اسماعیل دقایقی؛ سوم جمادی‏الثانی 1404 روز وفات حضرت فاطمه زهرا (س) اولین منادی حق ولایت و وصایت اهل بیت عصمت و طهارت (ع)".

اسماعیل دقایقی در سال 1333 در استان خوزستان و در شهر بهبهان در خانواده‌ای پایبند به اصول و مبانی اسلامی به دنیا آمد. پس از ورود به دبستان و پشت سر گذاشتن این مرحله و اتمام دبیرستان، در سال 1349 در کنکور هنرستان شرکت ملی نفت شرکت کرد و پس از قبولی، به ادامه تحصیل در آن هنرستان پرداخت. اسماعیل در همین هنرستان با محسن رضائی (فرمانده سابق کل سپاه) آشنا شد.

وی در سال دوم هنرستان که با برپایی جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی مصادف بود، در اعتصابی هماهنگ شرکت کرد و در همان سال با هدف منفجر کردن مجسمه رضاخان، که در خیابان 24 متری اهواز نصب شده بود، به اقدامی شجاعانه دست زد و قصد خود را عملی نمود، اما متاسفانه چاشنی مواد منفجره عمل نکرد. در سال 1353 دوبار (همراه با محسن رضائی و جمعی از دوستانش) به زندان افتاد و هربار پس از چند ماه که همراه با شکنجه بدنی و عذاب روحی بود، از زندان آزاد شد.

پس از آزادی از زندان، از هنرستان نیز اخراج شد، اما در همان سال در رشته آبیاری دانشکده کشاورزی دانشگاه اهواز قبول شد و پس از دو سال تحصیل در این رشته، دوباره در کنکور شرکت کرد و به دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران که از لحاظ فضای مذهبی، سیاسی و علمی برای او مناسب تر از دیگر مراکز علمی و آموزشی بود، وارد شد. در دانشگاه تهران برای مقابله با جریانات التقاطی و غیراسلامی موضع قاطعی داشت و در بحثهای آنان از مواضع اصلی اسلام دفاع می‌کرد و در جهت ملموس و عینی ساختن حقایق اسلامی برای همگان بسیار تلاش می‌کرد. وی در سال 1357 ازدواج کرد و با اوج‌گیری نهضت خروشان و توفنده مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همچنان به مبارزه ادامه داد و در اعتصابات کارگران شرکت نفت نقش موثر و ارزنده‌ای را عهده‌دار بود و در ترور دو تن از افسران شهربانی بهبهان به طور غیرمستقیم شرکت داشت.

به دنبال شروع جنگ تحمیلی، به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ «لشکر92 زرهی اهواز» حضور یافت و در شرایطی که با کارشکنی‌های بنی‌صدر خائن مواجه بود در سازماندهی نیروها و تجهیز آنها تلاش گسترده‌ای را آغاز کرد.

در جریان محاصره شهر سوسنگرد توسط عراقی‌ها، با مشکلات زیادی از محاصره خارج شد. بعدها به همراه شهید علم‌الهدی در شکستن محاصره سوسنگرد دلیرانه جنگید.

در عملیات «فتح‌المبین» نیز در قرارگاه لشکر فجر با سردار شهید بقایی که در آن زمان فرماندهی قرارگاه فجر را به عهده داشت، همکاری کرد.

در سال 1362، مسئول راه‌اندازی دوره عالی مالک اشتر (ویژه آموزش فرماندهان گردان) شد. در زمان اجرای طرح مالک اشتر، عملیات خیبر در منطقه عملیاتی جزایر مجنون انجام شد و شهید دقایقی نیز با حضور در این نبرد فراموش نشدنی، فرماندهی یکی از گردانهای خط مقدم را به عهده داشت. بعد از عملیات خیبر به پشت جبهه بازگشت و دوره یاد شده را در تابستان 1363 به پایان رسانید.

پس از مدتی در لشکر 17 علی‌بن ابیطالب(ع) در کنار شهید دلاور «مهدی زین‌الدین» قرار گرفت و در نظم بخشیدن و سازماندهی لشکر، یار دیرینه خود را کمک کرد و با پذیرش مسئولیت طرح و عملیات لشکر، خدمات ارزنده‌ای را به جبهه و جنگ ارائه کرد.

هنگامی که فرماندهی«تیپ 9بدر» را پذیرفت، با تلاشی شبانه‌روزی، تمامی قدرت و امکانات خود را وقف انجام وظیفه الهی کرد و با توکل به خدا و پشتکار و جدیت در مدت کوتاهی موفق شد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را پایه‌گذاری کند.

اسماعیل دقایقی گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنها به رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سال‌ها در آن ارتش بودند، می‌جنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند.

اسماعیل دقایقی سرانجام در 28 دی ماه 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. 

گزارشی از ناهنجاری فرهنگی و اجتماعی

 

 

مریم عسگری‌پرور/ بررسی علل و عوامل افزایش آمار طلاق در ایران؛
سبک زندگی مدرن و افزایش آمار طلاق
با تغییر سبک زندگی که مسلماً به دنبال خود تغییر ارزش‌ها را نیز در پی خواهد داشت، نهاد خانواده از درون تضعیف خواهد شد که از این مسئله می‌توان به عنوان عامل اصلی طلاق نام برد، زیرا اولین قربانی آن معنویت است که درون سبک زندگی غربی، باورها و فرهنگ جدید آن استحاله می‌گردد...
گروه فرهنگی اجتماعی برهان/ مریم عسگری‌پرور؛ طبق آمارها در سال‌های اخیر طلاق در کشور ما رشد چشم‌گیری داشته است. شاید این امر در کشورهای غربی که روابط در آن‌ها بر اساس فردگرایی شکل می‌گیرد و دین از جایگاهی تشریفاتی برخوردار است کسی را به تعجب واندارد اما وقوع این مسئله در کشور اسلامی ما بسیار تأمل‌برانگیز است، چرا که آموزه‌های دین سراسر از توصیه‌هایی در جهت حفظ و استحکام هر چه بیشتر نهاد خانواده است.
اسلام به حفظ نهاد خانواده اهتمام ویژه‌ای دارد. در یک جمله می‌توان گفت خانواده شاهراه اصلی رسیدن به پیشرفت و کمال است و همین جایگاه عظیم سبب شده که عوامل مختلف دست به دست هم دهند تا این مسیر را مسدود کنند. دشمن از این راه درصدد است تا با هدف گرفتن خانواده و تقدس زدایی و از بین بردن کارکردهای آن جلوی پیشرفت جامعه را بگیرد زیرا پیشرفت و سلامت جامعه در گرو خانواده‌ی سالم است.
یکی از راهبردهای غرب در راستای این هدف،‌ تغییر سبک زندگی است. این پدیده را که از پایه‌های اصلی مدرنیته به شمار می‌رود و تغییر ارزش‌ها را نیز به دنبال دارد، می‌توان عامل اصلی طلاق در عصر حاضر به شمار آورد که سبب کم‌رنگ شدن معنویت و تغییر هویت فردی و اجتماعی فرد و در نتیجه تضعیف و فروپاشی نهاد مقدس خانواده می‌شود.
به همین دلیل هویت زن و مرد مسلمان در عرصه‌ی دین و اجتماع؛ نقطه‌ی استراتژیک تهاجم غرب در عرصه‌ی جنگ نرم به شمار می‌رود که متأسفانه با تمام تجهیزات مدرن خود از جمله ماهواره، اینترنت، کتاب و ... آن را نشانه گرفته‌اند. در این نوشتار ابتدا به اختصار دیدگاه اسلام را در مورد تشکیل خانواده و ضرورت حفظ آن مورد بررسی قرار می‌دهیم و سپس به بررسی دلایل افزایش طلاق می‌پردازیم.
خانواده، مقدس‌ترین نهاد در اسلام
از منظر اسلام خانواده مقدس‌ترین نهاد و بستری برای آرامش، تربیت و رشد نسل به شمار می‌آید. اهمیت این مسئله از آنجایی است که خانواده پایه‌ی اصلی جامعه است و جامعه‌ی سالم در گرو خانواده‌ی سالم می‌باشد؛ چرا که اولین نهادی است که فرد به آن ورود پیدا می‌کند و در آن پرورش می‌یابد. در متون دینی ما توصیه‌های فراوانی در راستای تقدس و تحکیم پایه‌های خانواده وارد شده است.
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین بندگان و کنیزان صالح و درست‌کارتان را، اگر فقیر و تنگ‌دست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌کند. خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است.»[1] و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «و از جمله نشانه‌های خدا این است که برای شما همسرانی آفرید که با آن‌ها آرامش پیدا کنید و در میانتان دوستی و مهربانی قرار داد.»[2]
این 2 آیه و آیات بسیار دیگری بر ضرورت ازدواج و تشکیل خانواده تأکید می‌کنند و زن و مرد را مایه‌ی آرامش یک‌دیگر می‌دانند. این دقیقاً مخالف دیدگاهی است که در جامعه به وجود آمده است. دیدگاهی که راحتی و آرامش را مختص به دوران تجرد و ازدواج را آغاز تمام مشکلات و گرفتاری‌های می‌داند و مشکلات اقتصادی را عاملی برای فرار از ازدواج بیان می‌کند که به طور حتم تبعات آن گریبان جامعه را خواهد گرفت. در حالی که خداوند در سوره‌ی نور آیه‌ی 32؛ به بندگان خود وعده داده است: «اگر فقیر و تنگ‌دست باشید خداوند از فضل خود شما را بی‌نیاز می‌کند» و خداوند هرگز از وعده‌ی خود تخلف نمی‌کند...
پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «هیچ بنیانی در اسلام محبوب‌تر از ازدواج در نزد خداوند نیست»[3]
همچنین در حدیث دیگری می‌فرمایند: «هر که ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است، پس در نیمه‌ی دیگر از خدا تقوا پیشه کند.»[4]
در این احادیث و احادیث بسیار دیگر بر ضرورت تشکیل خانواده به عنوان راهی برای رسیدن به کمال و پیشرفت معنوی تأکید شده است؛ همچنین احادیث فراوانی در مورد حقوق متقابل زن و شوهر وارد شده است که اگر آن‌ها را چراغ راه زندگی خود قرار دهند از این راه پر خطر به سلامت عبور خواهند کرد و هرگز در زندگی به مشکلات حاد و لاینحلی که منجر به جدایی می‌شود بر نخواهند خورد؛ اما دلیل این همه مشکلات ما این است که متأسفانه به دین به عنوان دستورالعملی برای زندگی نگاه نمی‌کنیم.
از منظر دین علاقه و معنویت را می‌توان به منزله‌ی دو پایه‌ی اصلی برای خانواده به شمار آورد که با حذف و سست شدن یکی از آن دو؛ شمارش معکوس برای فروپاشی خانواده آغاز می‌شود. اتفاقی که در عصر حاضر می‌توان به وضوح آن را مشاهده کرد.
تغییر سبک زندگی و دوری از آموزه‌های اسلام
تغییر سبک زندگی را می‌توان ارمغان مدرنیته در عصر حاضر به شمار آورد. به عقیده‌ی برخی، به وجود آمدن شیوه‌های جدید زندگی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است که با حرکت جوامع به سمت پیشرفت و صنعتی شدن رخ می‌نماید؛ اما حقیقت این است که پایه و اساس سبک زندگی در جامعه‌ی سنتی ایران بر اساس اسلام بنا شده است و تغییر آن به منزله‌ی تغییر سبک زندگی اسلامی به شیوه‌های مدرن و وارداتی است که با فرهنگ اسلامی ما هیچ گونه همخوانی ندارد و در نتیجه تغییر هویت فرد مسلمان را به دنبال دارد. در حقیقت هویت و سبک زندگی با یک‌دیگر رابطه‌ای دوسویه دارند و بر یک‌دیگر تأثیر متقابل می‌گذارند.
با مقایسه‌ی شیوه‌های زندگی دهه‌های اخیر به خوبی می‌توان سرعت این تغییرات را دریافت. این مسئله در جامعه‌ی امروز ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرده است و شیوه‌ی زندگی افراد در مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی و... روز به روز بیشتر از معیارهای اسلامی فاصله می‌گیرد.
از مصادیق تغییر سبک زندگی می‌توان به تغییر الگوی تأمین معاش در خانواده به تقلید از کشورهای غربی اشاره کرد؛ البته نمی‌توان ضرورت‌های جامعه‌ی امروز را برای حضور زنان در برخی مشاغل زنانه نادیده گرفت اما آنچه در حال حاضر در جامعه‌ی ما اتفاق می‌افتد این است که حتی در مواقع غیر ضروری و تنها با این استدلال که زن باید به استقلال مالی برسد تا به مرد وابسته نباشد، به اشتغال بیرون از منزل روی می‌آورند که این مسئله به خودی خود عامل به وجود آمدن مشکلات بسیاری برای فرد و جامعه خواهد شد که شایسته است در مقاله‌ای مجزا و به صورت تفصیلی به این مسئله پرداخته شود.
در حالی که اسلام بنا به مصالحی که متوجه خود زن، خانواده و اجتماع است. زحمت کار بیرون از منزل را از دوش زن برداشته و به عهده‌ی مرد قرار داده است اما متأسفانه می‌بینیم که اشتغال بیرون از منزل برای زنان ما به عنوان یک ارزش در آمده است و در عوض خانه‌داری و تربیت فرزند به وقت هدر دادن و سوزاندن فرصت‌های پیش روی زنان ما تبدیل شده است.
با مقایسه‌ی شیوه‌های زندگی دهه‌های اخیر به خوبی می‌توان سرعت این تغییرات را دریافت. این مسئله در جامعه‌ی امروز ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرده است و شیوه‌ی زندگی افراد در مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی و... روز به روز بیشتر از معیارهای اسلامی فاصله می‌گیرد.
مسئله‌ی مهم دیگر تغییر سبک ساده زیستی است که تا همین چند سال اخیر بر خانواده‌های ایرانی حاکم بود و روی آوردن به زندگی تجملاتی و ایجاد مصرف‌زدگی در بین خانواده‌هاست؛ متأسفانه در این مسئله هم مشاهده می‌کنیم که بیشترین تلاش دشمن در تغییر روحیه‌ی زنان بوده است زیرا آنان هسته‌ی اصلی خانواده را تشکیل می‌دهند و بر نوع نگرش همسر و فرزندان بسیار اثرگذار می‌باشند؛ همچنین همین مسئله خود از دلایل اصلی روی آوردن به اشتغال بیرون از منزل است. به هر حال این مسئله به خودی خود سبب به وجود آمدن انحراف‌های فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی افراد می‌شود که متأسفانه طلاق یکی از اصلی‌ترین آسیب‌های آن است.
تغییر نوع تعامل زن و مرد هم از مواردی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله ماهواره‌ها به سبک غربی آن درآمده! در این میان برگشتن به آموزه‌های اسلام و برگرداندن آرامش به کانون خانواده بهترین راهکار حل این مشکلات می‌باشد. اگر چه گاهی مشاوران ما هم توصیه‌هایی به طرفین می‌کنند که نه تنها کمکی به حل مشکلاتشان نمی‌کند بلکه با آموزه‌های دین ما هم در تناقض کامل است!
حقیقت این است؛ با تغییر سبک زندگی که مسلماً به دنبال خود تغییر ارزش‌ها را نیز در پی خواهد داشت، نهاد خانواده از درون تضعیف خواهد شد که از این مسئله می‌توان به عنوان عامل اصلی طلاق نام برد زیرا اولین قربانی آن معنویت است که درون سبک زندگی غربی، باورها و فرهنگ جدید آن استحاله می‌گردد و همان‌طور که ذکر شد، معنویت از ارکان اصلی خانواده در اسلام به شمار می‌آید که خانواده بر پایه‌ی آن بنا شده است.
متأسفانه در جامعه شاهد این مسئله هستیم که الگوگیری غلط خانواده‌ها و جوانان سبب افزایش ناسازگاری بین زن و مرد، مصرف‌گرایی، تغییر نوع پوشش و ... شده است. آنچه در این بین از اهمیت به‌سزایی برخوردار است، این است که باید مراقب باشیم تا شیوه‌های جدید زندگی با فرهنگ دینی ما سازگار باشد و به تغییر و استحاله‌ی ارزش‌ها و اعتقادات ما نینجامد.
از مصادیق تغییر سبک زندگی می‌توان به تغییر الگوی تأمین معاش در خانواده به تقلید از کشورهای غربی اشاره کرد؛ البته نمی‌توان ضرورت‌های جامعه‌ی امروز را برای حضور زنان در برخی مشاغل زنانه نادیده گرفت اما آنچه در حال حاضر در جامعه‌ی ما اتفاق می‌افتد این است که حتی در مواقع غیر ضروری و تنها با این استدلال که زن باید به استقلال مالی برسد تا به مرد وابسته نباشد، به اشتغال بیرون از منزل روی می‌آورند.
استراتژی غرب در تغییر هویت زن مسلمان
با بررسی علل طلاق به خوبی متوجه این مسئله می‌شویم که اصلی‌ترین راهبرد غرب در تضعیف نهاد خانواده تغییر هویت زنان مسلمان است که با القای زن‌محوری، تضعیف نقش مرد، تضعیف نقش مادری و همسری، کم ارزش جلوه دادن خانه‌داری و ارزشمند جلوه دادن مشاغل بیرون از منزل، مصرف‌زدگی و ... ابتدا به تغییر نگرش زنان مسلمان و در نتیجه به تقدس‌زدایی و سست کردن پایه‌های خانواده می‌انجامد. آن‌ها با درک نقش محوری و اهمیت جایگاه زن در خانواده به خوبی دریافته‌اند که برای رسیدن به اهداف خود گام اول را باید از این نقطه آغاز کنند.
این مسئله که تمایز حقوق زن و مرد به تفاوت نوع آفرینش و تفاوت نیازها و توانایی‌های آن‌ها برمی‌گردد بر هیچ فرد عاقل و منصفی پوشیده نیست و اسلام را می‌توان اصلی‌ترین حامی و مدافع حقوق زنان به شمار آورد زیرا نه تنها حقوق زن در اسلام نادیده گرفته نشده بلکه در تمامی احکام و دستورات آن ظرافت روح و جسم زن در نظر گرفته شده، مسئله‌ای که هرگز در نظریه‌های فمینیستی و به اصطلاح بشر دوستانه‌ی غرب دیده نشده است اما آنان با غیرعادلانه خواندن احکام اسلام در مورد زنان و به دست گرفتن پرچم حقوق بشر؛ شروع به سر دادن شعارهایی کردند که ظاهری زیبا و فریبنده‌ داشت، ولی از درون پوچ و دروغین بود و بیشترین حمله‌های خود را متوجه مسئله‌ی تمایز بین حقوق زن و مرد کردند.
از نظر پرچم‌داران دفاع از حقوق زنان، زیر بار مسئولیت همسری و مادری رفتن سبب پایمال شدن حقوق زن و در عوض کم رنگ شدن یا نپذیرفتن این نقش‌ها و الگو قرار دادن مردان در اشتغال بیرون از منزل و انجام کارهای مردانه سبب اقتدار و شکوفایی آنان خواهد شد.
فارغ از نتایج افکار فمینیستی در غرب باید اذعان داشت؛ افراط در این مسئله غرب را با چالشی جدّی مواجه کرده است، مانند فردی که در باتلاق گرفتار می‌شود و هر چه بیشتر دست و پا می‌زند و برای نجات خود تلاش می‌کند بیشتر در آن فرو می‌رود و می‌خواهد تا دیگران را نیز با خود به درون باتلاق بکشد.
در واقع غرب خود اولین قربانی نظریه‌های دور از عقل و منطق فمینیستی است که نتیجه‌ای جز تحقیر زن، کمبود عاطفی، نبود امنیت، به چالش کشیدن مفهوم مادری، افزایش میزان خشونت در خانواده، افزایش آمار طلاق، افزایش کودکان نامشروع، رواج گسترده‌ی زندگی‌های مجردی، گسترش همجنس‌گرایی و در یک جمله نابودی زن و نابودی انسانیت را در پی نداشته است.
از نظر پرچم‌داران دفاع از حقوق زنان، زیر بار مسئولیت همسری و مادری رفتن سبب پایمال شدن حقوق زن و در عوض کم رنگ شدن یا نپذیرفتن این نقش‌ها و الگو قرار دادن مردان در اشتغال بیرون از منزل و انجام کارهای مردانه سبب اقتدار و شکوفایی آنان خواهد شد.
با تأمل در نظریه‌های فمینیستی متوجه این مسئله می‌شویم که بین شعار فمینیست‌ها مبنی بر احقاق حقوق زنان و آنچه در عمل اتفاق می‌افتد تناقض آشکاری وجود دارد، زیرا زن از حقوق اولیه‌ی خود که آرامش و امنیت روانی در سایه‌ی خانواده است و با قیومیت مرد حاصل می‌شود محروم می‌گردد و با نادیده گرفتن نقش همسری، مادری و ... به طلاق و فروپاشی نهاد خانواده دامن می‌زند که این مسئله خود جامعه را با بحران جدّی مواجه می‌سازد اما این مسئله در آموزه‌های فمینیستی فراموش شده که زن خود عضوی از پیکر جامعه است و اولین آسیب متوجه خود اوست!
در حالی که دین اسلام از همان ابتدا برای زن جایگاهی بسیار رفیع قائل شده و زن و مرد را مکمل یک‌دیگر قرار داده است و در مقابل ظلم و ستمی که به زنان روا می‌شده به مردان توصیه‌های فراوانی کرده است که با زنان به گونه‌ای شایسته رفتار کنید و به آن‌ها محبت کنید و همین طور در مسئله‌ی حق رأی برای زن و مرد حقوق مساوی قائل شده و برای وی حق مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی را قرار داده است...
قبح زدایی از مغبوض‌ترین حلال خدا
با بررسی آیات و روایات اسلامی درمی‌یابیم به همان اندازه که در اسلام بر ازدواج و تشکیل خانواده تأکید شده، به همان اندازه نیز به حفظ و نگهداری از آن سفارش شده است. چرا که نهال خانواده برای ادامه‌ی حیات و به ثمر نشستن خود نیاز به رسیدگی و مراقبت ویژه‌ای دارد. در آیات و روایات از طلاق به عنوان مغبوض‌ترین حلال خداوند یاد شده است؛ همچنین در آیات بسیاری بر ضرورت حفظ خانواده تأکید شده و طلاق به عنوان آخرین راه حل و تنها در صورتی که سبب عسر و حرج فرد شود، توصیه شده است.
اگرچه درک محدود انسان سبب می‌شود که به طور کامل به مصالح و مفاسد امور آگاهی پیدا نکند اما با بررسی پیامدهای طلاق تا حدودی می‌توان به دلایل منفور بودن این مسئله در اسلام پی برد. آسیب‌های فردی و اجتماعی طرفین بعد از طلاق (به خصوص خانم‌ها) همچنین سرنوشت مبهم فرزندان، آسیب‌های روحی و روانی که از طلاق والدین نصیبشان می‌شود و مسائل و مشکلات فراوانی که از این راه گریبان جامعه را می‌گیرد و ...؛
از جمله مشکلاتی است که با فروپاشی یک خانواده به وجود می‌آید. فهم این مسائل شاید تا حدودی به درک ضرورت گذشت زن و مرد در برابر یک‌دیگر کمک کند؛ البته در صورتی که روحیه‌ی فردگرایی بر آن‌ها حاکم نشده باشد اما حقیقت این است که با تغییر سبک زندگی و تغییر ارزش‌ها، روح معنویت در بین خانواده‌ها کم‌رنگ‌ شده و همین مسئله سبب گردیده تا مفاهیم ارزشی و اخلاقی مانند «گذشت» در زندگی به باج دادن یا کم آوردن در برابر یک‌دیگر تعبیر شود!
متأسفانه در حال حاضر کوتاه شدن عمر زندگی مشترک به یک مسئله در جامعه‌ی ما تبدیل شده که اگر به زودی برای حل آن چاره‌ای اندیشیده نشود به زودی به یک بحران جدّی تبدیل خواهد شد که این مسئله هوشیاری مردم، مسئولین و نخبگان را می‌طلبد. عمق فاجعه تا آن جایی است که علاوه بر افزایش این معضل بزرگ، جامعه در راستای قبح‌زدایی از این مسئله گام برمی‌دارد. برگزاری جشن طلاق به تقلید از فرهنگ غرب و دعوت دوستان و آشنایان برای شرکت در این مراسم در جامعه‌ی اسلامی ما جای بسی تأسف و تعجب دارد.
وقتی زندگی رنگ و بویی از دین و فرهنگ اسلام نداشته باشد، وقتی خانواده تقدس خود را در دید افراد از دست بدهد و ازدواج بیشتر جنبه‌ی تشریفاتی پیدا کند. وقتی ازدواج‌های سنتی که بر پایه‌ی فرهنگ اسلامی و شناخت و باور صحیح از زندگی مشترک جای خود را به ازدواج‌هایی به سبک مدرن و دوستی‌های خیابانی، اینترنتی و ... بدهد. دیگر قبح‌زدایی و برگزاری جشن طلاق به شیوه‌ی مدرن امری دور از ذهن و تعجب‌برانگیز نخواهد بود!
نتیجه‌گیری
در نهایت می‌توان دور شدن از آموزه‌های اسلام و ضعف و تسلیم در برابر تهاجم فرهنگی غرب را به عنوان مهم‌ترین عامل در تغییر فرهنگ اسلامی و در نتیجه افزایش آمار طلاق دانست.
3 گام اصلی که می‌توانند در برابر هجمه‌های همه‌جانبه و برنامه‌ریزی‌های کلان و بلندمدت دشمن در تغییر هویت دینی ما در بلند مدت مؤثر واقع شود عبارت‌اند از:
1. بیداری و آگاهی در برابر اهداف و راهبردهای غرب؛
2. بازگشت به بطن دین؛
3. نظریه‌پردازی در حوزه‌های مختلف با استفاده از متون و منابع دینی.
متأسفانه سیر صعودی آمار طلاق در کشور ما از این حقیقت تلخ حکایت می‌کند که نه تنها از اهداف و راهبردهای غرب اطلاعی نداریم، بلکه کورکورانه تن به خواسته‌های آن‌ها نیز داده‌ایم و در جهت اهداف و برنامه‌ریزی‌های آن‌ها حرکت کرده‌ایم. متأسفانه در مقابل سال‌ها تلاش و پشت‌کار غرب در تخریب فرهنگ اسلامی و تضعیف نقش واقعی زن، به عنوان یک مسلمان اقدام درخور توجهی انجام نداده‌ایم.
شاید بتوان سادگی و خوش‌باوری برخی افراد در برابر سیاست‌های غرب را دلیل اصلی مشکلات آن‌ها به شمار آورد در حالی که منابع عظیمی از دستورات و راهکارهای اسلام را برای زندگی موفق در اختیار داریم که در دل آن‌ها هزاران نظریه در تمام ابعاد زندگی نهفته است و به جای نظریه‌پردازی و ارائه‌ی الگو به دیگر کشورها خود به تقلید کورکورانه از آن‌ها می‌پردازیم و هر آنچه را که غرب به اسم آزادی و حقوق بشر و مدرنیته و ... به ما القا می‌کند به حکم ضرورت می‌پذیریم.
با توجه به این مسئله که تک تک ما در برابر حفاظت از فرهنگ و دین خود مسئولیم اما در این بین نخبگان نیز می‌توانند با بررسی متون اسلامی و استخراج نظریه‌های مختلف در حوزه‌ی زنان و خانواده گام مؤثری بردارند؛ همچنین رسانه‌ها می‌توانند در ترسیم هویت واقعی زن مسلمان و ارائه‌ی الگوی موفق زندگی نقشی اساسی ایفا کنند. مسئله‌ای که متأسفانه کمتر در فیلم‌ها و سریال‌های مشاهده می‌کنیم و در اکثر موارد شأن واقعی زن در فیلم‌ها نادیده گرفته می‌شود.
دولت نیز می‌تواند با حمایت‌های قانونی و اجتماعی از زنان خانه‌دار سبب شود تا زنان هویت واقعی خود را در درون خانه جست‌وجو کنند؛ همچنین تقویت روح معنویت از راه نظام آموزشی،‌ رسانه و انتقال آن به نهاد خانواده می‌تواند در کاهش معضلات اجتماعی از جمله طلاق اثر گذار باشد. (*) 
پی‌نوشت‌ها:

[1] . سوره‌ی نور: 32
[2].سوره‌ی روم: 21
[3] . حر عاملی، ج 4، ص 3
[4]. حر عاملی، بی‌تا، ج 4، ص 5
*مریم عسگری‌پرور؛ عضو تحریریه‌ی برهان/ انتهای متن/

یک گزارش سیاسی

 

احمدالاسیر کیست؟
احمد الاسیر اهداف خود را مقابله با حزب‌الله اعلام کرده و در این راه از کمک قطر و عربستان نیز بهره‌مند است. با وجود آنکه در بین اهل سنت حتی شرورترین افراد نیز به راحتی لعن نمی‌شوند، وی به لعن سید حسن نصرالله اقدام کرده و بیان داشته است که باید مستقیماً با حزب‌الله وارد جنگ شد.
گروه بین‌الملل برهان/ حسین آجورلو؛ چندی است که مخالفان مقاومت با حمایت‌های جبهه‌ی غربی-عربی شروع به ضربه‌زدن علیه محور مقاومت کرده‌اند. در سوریه با حمایت‌های نظامی و سیاسی سعی در نابودی زیرساخت‌های این کشور و حذف آن از زنجیره‌ی مقاومت دارند. در عراق با دامن زدن به مسائل قومی و طایفه‌ای سعی در تجزیه‌ی این کشور دارند و در لبنان نیز احمد الاسیر را علیه مقاومت تجهیز کرده‌اند. در این مطلب به بررسی شخصیت این شیخ سلفی و ابعاد مختلف پروژه‌ی وی برای ضربه زدن به مقاومت هستیم. به علت اهمیت این موضوع و فقدان اطلاعات کافی در این خصوص در سطح رسانه ها و به خصوص به زبان فارسی، حسین آجورلو یکی از پژوهشگران دانشگاه اسلامی لبنان، در یادداشتی اختصاصی برای برهان، ابعاد مختلف این مسئله را بررسی کرده است.
در یک سال اخیر به یک‌باره در صحنه‌ی سیاسی لبنان شخصی به نام شیخ احمد الاسیر ظهور کرده است و هر از چند گاهی به تیتر اصلی اخبار رسانه‌های لبنانی و عربی تبدیل می‌شود. حال این سؤال مطرح است که شیخ احمد الاسیر کیست، از طرف چه کشورهایی پشتیبانی می‌شود و با چه اهدافی در لبنان فعالیت می‌کند؟ فرضیه‌ای که نزدیک به واقعیت به نظر می‌رسد این است که جریان محافظه‌کار و طرفدار غرب در کشورهای قطر یا عربستان سعودی، به منظور کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران و تحقق اهداف خود، سعی می‌کنند به حزب‌الله لبنان ضربه بزنند.
هدفی که در قالب پدیده‌ی شیخ احمد الاسیر دنبال می‌شود ضربه زدن به حزب‌الله لبنان و به صورت عام‌تر، جمهوری اسلامی ایران است. به همین دلیل، برای حفظ جریان مقاومت در منطقه و جلوگیری از آسیب آن، تحلیل همه‌جانبه‌ی این پدیده ضرورت پیدا می‌کند.
شیخ احمد الاسیر الحسینی در سال 1968، از پدری سنی و مادری شیعه، در شهر صیدا متولد شده، درس دینی خود را در دانشکده‌ی شریعت وابسته به دارالفتوای اهل سنت لبنان گذرانده و دارای مدرک لیسانس در علوم دینی است. قبل از سال 2011، این شخص که ظاهری همانند شیوخ سلفی دارد، امام جماعت مسجدی نه چندان بزرگ به نام صحابی گران‌قدر، بلال بن رباح، در شهر صیدا بود.
اولین اقدام احمد الاسیر را می‌توان دعوت برای اعتصاب در میدان شهدای بیروت (پایتخت لبنان) به منظور محکوم کردن اقدامات نظام سوریه دانست. این دعوت، که از اولین اعتصابات علیه سوریه در لبنان به شمار می‌رفت، جمعیتی خارج از حد تصور احمد الاسیر را در میدان شهدای بیروت جمع کرد. البته یکی از موارد مشکوک درباره‌ی این حرکت، تبلیغات گسترده در رسانه‌های لبنانی و عربی برای دعوت یک روحانی معمولی بود که اقدامی کم‌سابقه به شمار می‌رود. در این اجتماع، شیخ احمد الاسیر با ایراد سخنرانی تندی علیه نظام سوریه و حزب‌الله، خود را در صدر اخبار قرار داد.
احمد الاسیر بعد از این حادثه به تدریج شروع به مصاحبه با رسانه‌های خبری و ایراد خطابه در اماکن دیگر کرد و به شدت علیه حزب‌الله موضع گرفت. برای مثال، او در یکی از سخنرانی‌های خود، در حالی که عموماً اهل سنت حتی شرورترین افراد را به راحتی لعن نمی‌کنند و اهل احتیاط هستند، به لعن سید حسن نصرالله اقدام کرد و گفت: «عجهنم والله یلعنک ویلعن مرجعیتک ویلعن کل شی بشد على ایدک» همچنین او در یکی دیگر از سخنرانی‌های خود به صراحت گفت که باید مستقیماً با حزب‌الله و سید حسن نصرالله وارد جنگ شد.
دومین اقدام احمد الاسیر اعتصاب در شهر صیدا، در مسیر اتوبان بیروت به سمت جنوب بود. این اتوبان محل گذر شیعیان از بیروت به مناطق شیعه‌نشین است و موقعیتی استراتژیک برای مقاومت محسوب می‌شود. احمد الاسیر اعلام کرده بود که تا وقتی حزب‌الله سلاح خود را تحویل ندهد، این اعتصاب را ادامه می‌دهد. این اقدام چند هفته طول کشید و اکثر گروه‌های سیاسی، از جمله گروه‌های موسوم به 14 مارس و همچنین مردم صیدا آن را محکوم کردند. تجّار و کسبه‌ی حاشیه‌ی این اتوبان، که اکثراً اهل سنت بودند، ابتدا با مماشات با اعتصاب‌کنندگان برخورد کردند، اما بعد از اینکه اعتصاب آن‌ها به درازا کشید، در چند مورد با طرفداران احمد الاسیر درگیر شدند. در نهایت این مسئله با اقدامات وزارت کشور ختم شد.
سومین اقدام احمد الاسیر دعوت از اهل سنت لبنان برای برگزاری تجمعی به منظور محکوم کردن اهانت به حضرت رسول (صلی علیه و آله و سلم) بود که بر خلاف نظر دارالفتوای اهل سنت لبنان شکل گرفت. لازم به ذکر است در پی انتشار فیلم اهانت به رسول اکرم (صلی علیه و آله و سلم)، به دعوت سید حسن نصرالله، تجمع باشکوهی در لبنان برگزار شد که در نوع خود بی‌سابقه بود. احمد الاسیر نیز برای تحت‌الشعاع قرار دادن این حرکت حزب‌الله اقدام به این کار کرد. در این تظاهرات، احمد الاسیر به جای حمله به آمریکا و توهین‌کنندگان، به نظام سوریه، حزب‌الله و جمهوری اسلامی ایران حمله نمود و ایشان را به از بین بردن اهل سنت و همکاری با اسرائیل و آمریکا متهم کرد.
اما نقطه‌ی عطف اقدامات احمد الاسیر به آخرین اقدام او و طرفدارانش در دامن زدن به اختلافات مذهبی مربوط می‌شود. هر ساله در ایام محرم، حزب‌الله و جنبش امل برای بزرگداشت شهدای کربلا، در اتوبان بیروت رو به جنوب، پرچم‌های عزاداری نصب می‌کنند. طرفداران احمد الاسیر در محرم امسال این پرچم‌ها را پاره کردند و این اقدام آن‌ها با اعتراض مردم و احزاب شهر صیدا مواجه شد. درگیری در شهر بالا گرفت و چند نفر از طرفداران احمد الاسیر کشته و چند نفر از اعضای حزب‌الله، از جمله شخصی به نام «شیخ زید ضاهر» زخمی شدند. هم‌زمان با این ناآرامی‌ها، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله، از اهالی صیدا خواست که اسیر فتنه نشوند و از اختلافات مذهبی پرهیز کنند.
در مورد طرفداران احمد الاسیر باید گفت که افکار سلفی، به دلیل بافت فرهنگی و مذهبی لبنان، در میان اکثریت اهل سنت جایگاه خاصی ندارد، اما در میان بخشی از اشخاص تندرو، به دلیل شعارهای تند مذهبی علیه شیعیان، طرفدارانی دارد. عده‌ی دیگری از طرفداران احمد الاسیر برخی فلسطینیان مقیم اردوگاه‌های لبنان هستند که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به تاجری فلسطینی به نام عماد الأسدی اشاره کرد.
هر کسی که کمترین اطلاعاتی درباره‌ی صحنه‌ی سیاسی لبنان دارد می‌داند که هیچ گروه یا فردی، بدون حمایت یکی از قدرت‌های منطقه‌ای یا بین‌المللی، نمی‌تواند عرض اندام کند. اما سؤال اینجاست که احمد الاسیر از سوی چه کشوری حمایت می‌شود. در این مورد سه فرضیه مهم وجود دارد. قوی‌ترین فرضیه در این زمینه بیانگر آن است که احمد الاسیر به قطر وابسته است. این فرضیه در اثبات مدعای خود، به علل زیر اشاره می‌کند:
1. ماجراجویی‌های هیئت حاکمه‌ی قطر و ثروت سرشار این کشور کوچک باعث شده است که حاکمان قطر در پی این باشند تا جای پایی در لبنان، به عنوان «میدان خاورمیانه»(جنوب غرب آسیا)، برای خود باز کنند تا از رقبای منطقه‌ای خود، از جمله عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران، عقب نمانند.
2. یکی از عواملی که باعث شده است احمد الاسیر بر سر زبان‌ها بیفتد، حمایت رسانه‌ها و مراکز خبری وابسته به قطر، از جمله شبکه‌ی خبری الجزیره، از اوست.
3. در سال‌های اخیر قطر غالباً سعی می‌کند با گروه‌های سلفی ارتباط برقرار کند و از این ارتباط برای اعمال فشار و نقش‌آفرینی در قالب میانجی‌گری میان این گروه‌ها و دولت‌های منطقه استفاده نماید.
فرضیه‌ی دیگر حاکی از آن است که عربستان سعودی از احمد الاسیر حمایت می‌کند. همان طور که می‌دانیم، این کشور بعد از جنگ داخلی لبنان، در قالب صلح طائف، بخش قابل توجهی از قدرت در صحنه‌ی سیاسی لبنان را در اختیار گرفت، اما با قدرت یافتن تدریجی حزب‌الله و جمهوری اسلامی ایران، هر روز نقش این کشور در منطقه کاسته شد تا اینکه در نهایت، صحنه‌ی سیاسی را به رقیب منطقه‌ای خود تحویل داد.
با توجه به این مسئله‌، این احتمال وجود دارد که عربستان به منظور بازیابی قدرت خود، گروهی مسلح را در مقابل حزب‌الله به وجود آورد. این کار از عهده‌ی گروه وابسته به عربستان، یعنی المستقبل، خارج بود؛ چرا که آن‌ها شعارهایی مبنی بر خلع سلاح حزب‌الله سر می‌دهند و بر همین اساس توانسته‌اند برخی گروه‌های مسیحی و طرفدار غرب را به خود جلب کنند و اگر به عملیات مسلحانه دست بزنند، نقش کنونی خود را از دست خواهد داد. البته برخی تحلیل‌گران بر این عقیده‌اند که اقدامات احمد الاسیر موجب دودستگی اهل سنت شده است و رهبری سیاسی المستقبل بر ایشان را، که به طور نسبی وجود دارد، تضعیف کرده است و بنابراین این فرضیه که دولت عربستان از او حمایت می‌کند مردود است.
اما نقطه‌ی عطف اقدامات احمد الاسیر به آخرین اقدام او و طرفدارانش در دامن زدن به اختلافات مذهبی مربوط می‌شود. هر ساله در ایام محرم، حزب‌الله و جنبش امل برای بزرگداشت شهدای کربلا، در اتوبان بیروت رو به جنوب، پرچم‌های عزاداری نصب می‌کنند. طرفداران احمد الاسیر در محرم امسال این پرچم‌ها را پاره کردند و این اقدام آن‌ها با اعتراض مردم و احزاب شهر صیدا مواجه شد.
در مورد دو فرضیه‌ی اخیر باید گفت که هر دو کشور قطر و عربستان سعودی متعلق به جریان محافظه‌کارند. همچنین لازم به ذکر است که جریان مقاومت شامل کشورهای ایران وسوریه و گروه‌های مقاومت حزب‌الله لبنان می‌شود و در مقابل جریان میانه‌رو، یعنی عربستان سعودی، قطر، اردن و جریان 14 مارس لبنان به رهبری سعد الحریری در منطقه‌ی جنوب غرب آسیا قرار دارد. اختلافات این دو جریان صرفاً محدود به نحوه‌ی برخورد با اسرائیل نیست، بلکه در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست، اقتصاد و تعامل با قدرت‌های بزرگ نیز گسترش می‌یابد.
مهم‌ترین اختلاف این دو گروه بر سر این ماجراست که جریان مقاومت در مسئله‌ی فلسطین خواهان برخورد جدی با اسرائیل است و نسبت به رابطه با آمریکا و غرب نگاه بدبینانه دارد و خواهان تجدید نظر در ساختار قدرت منطقه است؛ در حالی که جریان میانه‌رو و محافظه‌کار خواهان پیگیری صلح خاورمیانه است، روابط بسیار گسترده‌ای با آمریکا دارد و از هم‌پیمانان استراتژیک غرب محسوب می‌شود.
بر اساس فرضیه‌ی سوم، احمد الاسیر به القاعده وابسته است. البته این فرضیه خیلی ضعیف به نظر می‌رسد، چرا که مبارزات احمد الاسیر به لحاظ ماهوی با گروه‌های القاعده تفاوت دارد، زیرا گروه‌های القاعده اقدام به عملیات نظامی زیرزمینی می‌کنند و کمتر وارد عرصه‌ی سیاسی و تبلیغاتی می‌شوند، اما احمد الاسیر کاملاً به دنبال اقدامات تبلیغاتی و سیاسی است.
در این میان، واقعیتی که تردیدی درباره‌ی آن وجود ندارد ظهور پدیده‌ی احمد الاسیر و گروه وابسته به آن برای مقابله با حزب‌الله است. تهدیدات احتمالی شیخ احمد الاسیر برای حزب‌الله لبنان را می‌توان این گونه بیان کرد:
1. بستن راه مواصلاتی حزب‌الله از بیروت با جنوب لبنان، یعنی مناطق مرزی همچون بنت جبیل، مارون رأس، بوابه فاطمه، رأس ناقوره، مزارع شبعا و شهرهای اصلی تجمع شیعیان در جنوب همچون صور و نبطیه. اگرچه راه‌های دیگری برای عبور وجود دارد، ولی آن راه‌ها از مناطق دروزی‌نشین شوف، مسیحی‌نشین جزین و سنی‌نشین حاصبیا عبور می‌کنند و به دلیل کوهستانی بودن، کاملاً در سیطره‌ی ساکنان آن مناطق هستند. برای مثال، مناطق دروزی‌نشین تحت تسلط ولید جنبلاط است که هیچ اطمینانی به هم‌پیمانی با او وجود ندارد و هر لحظه ممکن است موضع سیاسی خود را تغییر دهد و مشکلاتی برای راه‌های مواصلاتی حزب‌الله ایجاد کند. از سویی دیگر، مناطق سنی‌نشین نیز در اختیار جریان المستقبل هستند که خود آن‌ها از عوامل عربستان سعودی به شمار می‌روند و بدون تردید در زمان بحران، به ماجراجویی اقدام خواهد کرد.
2. اقدامات احمد الاسیر در راستای فتنه‌گری و ایجاد اختلافات مذهبی، موجب بروز درگیری‌های مذهبی خواهد شد. برای مثال، با توجه به اینکه در کشوری همچون لبنان افراد ابتدا به عائله‌‌ی خود و پس از آن، به احزاب وابستگی دارند، کشتن، زخمی کردن، تعرض یا بدگویی به نوامیس شیعیان باعث درگیری یک عائله با طرفداران شیخ خواهد شد. اگر کنترل این مسئله از دست حزب‌الله خارج شود و این مسئله به همه‌ی عائله‌های وابسته به حزب‌الله برسد، خواه‌ناخواه تعهد حزب‌الله در زمینه‌ی حمایت از شیعیان باعث می‌شود این حزب از اهداف اصلی خود در زمینه‌ی مقابله با اسرائیل فاصله بگیرد و درگیر فتنه‌ی داخلی شود. این سناریو دقیقاً خواست نهادهای امنیتی اسرائیل و جریان محافظه‌کار منطقه است و آن‌ها به دلیل شناخت شرایط خاص لبنان، سعی دارند چنین روندی را در این کشور به وجود آورند.
3. جریان محافظه‌کار منطقه در تاریخ سیاست خارجی خود اثبات کرده است که هیچ اولویتی برای قضیه‌ی فلسطین قائل نیست و فقط به صورت شعاری به این امر توجه دارد. اولویت اصلی آن‌ها بقا و گسترش حوزه‌ی نفوذ خود در کشورهای عربی، از جمله لبنان است. با توجه به اینکه حزب‌الله تسلط ایشان را بر خود و مناطق شیعه‌نشین نپذیرفته است و بسیاری از جریانات ملی و چپ در لبنان، حتی از دل اهل سنت، به حزب‌الله گرایش پیدا کرده‌اند، هدف جریان محافظه‌کار از بین بردن یا تضعیف حزب‌الله است. این امر محقق نخواهد شد، مگر به وسیله‌ی گروهی سنی و تندرو که بتواند به تخلیه‌ی احساسات دینی و ضداسرائیلی مردم بپردازد و از این طریق بر آن‌ها مسلط شود و هم اینکه در عمل با اسرائیل دشمنی نداشته باشد. در واقع این کشورها برای راضی کردن افکار عمومی جهان عرب مجبور به عکس‌العمل یا رویارویی دیپلماتیک با غرب هستند.
4. یکی از سناریوهای که در نقشه‌ی سیاسی بعد از سقوط نظام سوریه ترسیم شده تقسیم سوریه و تشکیل یک کشور یا منطقه‌ی خودمختار علوی‌نشین در منطقه‌ی جبل علوی، لاذقیه و طرطوس در سواحل مدیترانه است. علویان از هم‌پیمانان دیرینه‌ی شیعیان و جمهوری اسلامی ایران هستند و در واقع یک خط استرات‍ژیک از جنوب کشور ترکیه آغاز شده است و با گذر از مناطق علوی‌نشین ذکرشده به روستاهای محدود شیعه‌نشین منطقه عکار در شمال لبنان می‌رسد. این خط در ادامه به منطقه‌ی علوی‌نشین جبل محسن در طرابلس و بعد از آن به مناطق شیعی هرمل و بعلبک در دره‌ی بقاع و بیروت و ضاحیه‌ی جنوبی وصل می‌شود و با گذر از صیدا به جنوب و مرزهای شمالی فلسطین اشغالی می‌رسد.
این خط استراتژیک از وضعیت ژئوپلیتیک ویژه‌ای در جنوب غرب آسیا برخوردار است و تمام مناطق ذکرشده در لبنان به نحوی در حوزه‌ی نفوذ و قدرت حزب‌الله هستند. غرب، اسرائیل و جریان محافظه‌کار با درک این مطلب سعی دارند این خط مقاومت را قطع کنند. در همین راستا آن‌ها مباحثی همچون ایجاد امارت اسلامی در طرابلس در شمال لبنان و همچنین تشکیل یک گروه‌ شبه‌نظامی همچون طرفداران احمد الاسیر در شهر صیدا و منطق اطراف آن را پیگیری می‌کنند تا به این وسیله مانعی جدی بر سر راه مقاومت به وجود آورند. در واقع آن‌ها در صدد کم کردن قدرت حزب‌الله در مناطق استراتژیکی از جمله صیدا هستند.
حزب‌الله بارها اعلام کرده است راه جنوب که از صیدا می‌گذرد خط قرمز این حزب محسوب می‌شود و در این مورد مماشات نخواهد کرد. برنامه‌های حزب‌الله برای برخورد با پدیده‌ی احمد الاسیر عبارت‌اند از:
1. با توجه به اینکه حزب‌الله در بیانیه‌های خود هیچ اشاره‌ای به این شخص و گروه تحت امر وی نداشته است، به نظر می‌رسد سیاست حزب‌الله این است که نامی از آن‌ها نبرد تا از بزرگ شدن آن‌ها جلوگیری کند.
2. افزایش اقدامات اطلاعاتی و امنیتی در قالب فعالیت‌های جاسوسی و ضدجاسوسی برای پیش‌بینی اقدامات احتمالی گروه احمد الاسیر برای خنثی کردن و عملیات معکوس آن.
3. اطلاع‌رسانی به شیعیان برای دوری از تحریک‌پذیری در مقابل اقدامات مشکوک و فتنه‌انگیز گروه احمد الاسیر.
4. تلاش برای افزایش اختلافات گروه احمد الاسیر با جریان المستقبل و درگیر کردن این دو جریان و بالتبع، دور شدن آن‌ها از اهدافشان.
در جمع‌بندی این مطالب باید گفت با بررسی اقدامات احمد الاسیر، که به آن‌ها اشاره شد، شاهد روندی هستیم که از اقدامات مسالمت‌آمیز آغاز شده و به سمت اقدامات مسلحانه حرکت نموده است. به نظر می‌رسد برآیند این حرکت تشکیل یک گروه تندرو مسلح برای ایجاد توازن قوا با حزب‌الله باشد. در این گروه سعی شده است همانند حزب‌الله از یک رهبر مذهبی استفاده شود تا فعالیت‌های آن‌ها ظاهری مذهبی داشته باشد. بنابراین به نظر می‌رسد حزب‌الله باید با همکاری جمهوری اسلامی ایران، در رفع این اقدام مشکوک تلاش کند؛ چرا که مقابله با این جریان نیازمند بررسی اطلاعاتی و امنیتی و همچنین تحلیل علمی و کارکردی کارشناسان امر است.(*)
پی‌‌‌نوشت:

1. در اصطلاح این واژه خاورمیانه است ولی با توجه به تاکید مقام معظم رهبری به استفاده از واژه جنوب غرب آسیا ما نیز آن را به کار می بریم
*حسین آجورلو؛ کارشناس مسائل جهان عرب/انتهای متن/

یک تحلیل سیاسی

 

علاءالدین بروجردی:برگزاری اجلاسی ضد ایرانی تحت عنوان "عرب های اهواز " در مصر همزمان با سفر دکتر صالحی وزیر امور خارجه به این کشور، از چند بعد قابل ملاحظه و تامل است که در زیر به آن اشاره می شود:

1- این همزمانی نمی تواند تصادفی باشد و به نظر می رسد عناصر تند سلفی که معمولاٌ جیره خوار عربستان سعودی هستند و در دوران حسنی مبارک در مصر رشد نمودند، با هدف تخریب دستاوردهای این سفر و یا جلوگیری از انجام آن، صحنه گردان این اجلاس بوده اند، سخنان عمار عبدالغفور مشاور محمد مرسی رئیس جمهور کنونی مصر که یک عنصر تند سلفی است دلیل بارزی بر این مدعاست.

2- عربستان در بسیاری از صحنه های تحولات منطقه شکست سیاسی خورده است، لذا با بهره گیری از اهرم اقتصادی و نیاز مصر به کمک های مالی در تلاش است که رابطه دو کشور مصر و جمهوری اسلامی ایران پیشرفتی نداشته باشد، زیرا گسترش این روابط را بر خلاف منافع خود در منطقه می داند.

3- از سوی دیگر ایالات متحده آمریکا با توجه به گسترش روز افزون نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه از مخالفان جدی برقراری رابطه رسمی ایران با مصر است.

4- جبهه به اصطلاح آزادی الاهواز یک تشکل انگلیسی است که مرکزیت آن در لندن بوده و عناصر آن به عنوان مزدوران سیاست های انگلستان عمل می نماید.

5- عرب های ایران و یا به عبارت بهتر ایرانیان عرب زبان از بهترین، مومن ترین شهروندان این سرزمین بوده و از باوفاترین مردمان نسبت به نظام جمهوری اسلامی و جایگاه مقدس و والای ولایت هستند.

6- ادب و سنت احترام به مهمان حکم می کرد که دولت مصر اجازه برگزاری این اجلاس را به ویژه همزمان با سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به قاهره نمی داد.

7- آقای محمد مرسی که امروز سکان دار کشتی مصر است، حتماٌ به این نکته توجه دارد که پایه گذاری مصر جدید فقط با اتکال به ذات اقدس الهی و تکیه بر مردم و توانمندی های ملی این کشور می تواند صورت گیرد و تمکین در برابر قدرتهای استکباری و تکیه بر کفار، علاوه بر اینکه بر خلاف دستورات الهی است از بعد سیاسی و مادی هم نتیجه ای برای مصر در بر نخواهد داشت.

8- پاکستان تجربه تلخی را در رابطه با وهابیت در طول چند دهه گذشته آزموده است و محصول این تجربه فجایعی است که هر چند وقت یکبار در این کشور اتفاق می افتد. در این زمینه به مصرِ مرسی باید گفت: " فاعتبروا یا اولو الابصار لعلکم ترحمون "

9- نکته آخر اینکه برقراری رابطه رسمی با جمهوری اسلامی ایران آزمونی است در برابر انقلابیون مصر که نشان دهند به چه میزان می توانند خارج از فشارهای پیدا و پنهان داخلی و خارجی در جهت منافع ملی مصر تصمیم گیری کرده و این کشور را در مسیر درست و اصولی هدایت و رهبری نمایند.

اخبار میراث استان

 

مدیر میراث فرهنگی دزفول در واکنش به انتشار خبری در خصوص صدور مجوز به فردی به نام (غ – د) برای ساخت واحد مسکونی برروی محوطه باستانی و ثبت شده جندی شاپور در اظهار نظری مضحکانه مجوز صادر شده را قانونی عنوان کرد. غلامعلی باغبان‌زاده گفت‌وگو با خبرنگار دزنا ۲۴ در دزفول اظهار داشت: همه زمین‌های روستای اسلام آباد در محدوده محوطه تاریخی جندی شاپور است و به این دلیل نمی‌توان از صدور مجوز درباره ساخت و ساز خودداری کرد.این در حالی است که ایشان در نامه خود به بخشداری چغامیش دزفول زمین های مورد نظر را غیر باستانی عنوان می کند. البته آقای باغبان توضیح نداده اند که ساخت همین روستای اسلام آباد و توسعه آن بدون ضابطه و پیش از تعیین یک سری ضوابط محدوده عرصه، اعیان و حریم شهر باستانی جندی شاپور صورت گرفته است. چرا که ایشان در ادامه همان گفت و گو می افزاید:پس اگر بنا به ساخت‌وساز باشد نباید در محدوده روستا حتی آجری روی هم گذاشته شود و این به نحوی زندگی مردم را در این منطقه مختل می‌کند.آیا آقای باغبان خبر ندارند که در ضوابط محدوده عرصه، اعیان و حریم شهر باستانی جندی شاپور هرگونه ساخت و ساز، تفکیک اراضی و توسعه و... مطلقا ممنوع اعلام شده است. رئیس میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دزفول خاطرنشان کرد: زمینه‌های این منطقه در مالکیت خصوصی بوده و از طرفی گروه کارشناسی که طی چند مورد بازدید و بررسی از منطقه، طبق ضوابط و شرایطی سخت‌گیرانه‌ای به مالک خصوصی مجوز ساخت داده و پروانه صادر شده است.وی درباره این زمین‌ها در سطح شهرستان دزفول تاکید کرد: این زمین‌ها در طرح هادی روستای اسلام‌آباد و در محدوده روستا بوده و در شورای شهر و … مورد برسی قرار گرفته است.باغبان‌زاده خاطرنشان کرد: طبق مجوز صادر شده برای مالک یا مالکان در صورت حفر زمین و برخورد با هرگونه شی تاریخی، کار باید متوقف و از ادامه روند خودداری شود.وی در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار دزنا۲۴″ خاطرنشان کرد: دوستداران میراث فرهنگی برای مشاهده شرایط و ضوابطی که برای ساخت و ساز به مالک خصوصی در قرارداد ذکر شده است می‌توانند به اداره میراث فرهنگی شهرستان دزفول مراجعه کنند.این مقام مسئول عنوان کرد: در شرایط کنونی وضعیت عادی است و در صورت مشاهده هرگونه اشیاء در حفاری‌های احتمالی طبق قانون و ضوابط موجود فعالیت متوقف خواهد شد.وی در پایان با بیان اینکه اجرای قانون در صدر برنامه‌ها قرار دارد، اظهار کرد: هیچ اقدام غیرقانونی انجام نشده است و در شرایط کنونی نیز بر مسائل اشراف کامل داریم. 

 

 

مجتبی گهستونی: میراث فرهنگی خوزستان بیش از این‌که به معرفی و تبلیغ نیاز داشته باشد، نیازمند برنامه‌ریزی و توجه است.
همواره باستان‌شناسان اشاره داشته‌اند که خوزستان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی از دیرباز مورد توجه اقوام گوناگون قرار گرفته و بنابر اسناد و شواهد موجود سکونت از‌ هزاره‌های دور پیش از میلاد، سکونت در آن پا گرفته است.
فقط در یک وسعت نه چندان گسترده، وجود محوطه‌هایی چون جعفرآباد، جوی، بندبال، فرخ‌آباد، ابوفندوا، هفت تپه، چغامیش، چغاتبوت، چغازنبیل، آکروپل، شهر شاهی، صنعتگران، آپادانا و سرآمد همه آنان استقرار امپراتوری ایلام به مرکزیت شوش بیش از 10هزار سال سکونت انسان را پیش رو قرار می‌دهد.
اما با وجود چنین پیشینه‌ای که همه باستان‌شناسان سر تعظیم در مقابل خوزستان فرود می‌آورند، مدیریت فرهنگی و تاریخی کشور و خوزستان تاکنون چگونه از آن نگهداری کرده است.

با نگاهی به کارنامه یک دهه مدیریت میراث فرهنگی استان خوزستان که با فراز و نشیب‌های فراوان مواجه بوده و آمد و رفت چهار مدیرکل را در خود دیده متوجه می‌شویم که هر یک از آن‌ها تجربه‌های مختلفی را پشت سر گذاشته‌اند که نتیجه آن، وضعیت نه‌چندان رضایت‌بخش محوطه‌ها و بناهای تاریخی در خوزستان است. اگرچه در این نوشتار تصمیم بر آن است که به حوزه میراث فرهنگی در خوزستان بپردازم لذا پرداختن به دو وظیفه دیگر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان را که صنایع دستی و گردشگری است را به فرصت دیگری موکول می‌کنم و به مقوله میراث فرهنگی خوزستان می‌پردازم.
تاریخ پر راز و رمز خوزستان به قدری پرسش در دل خود دارد که با گذشت بیش از یک قرن باستان‌شناسی در این استان هنوز ابهام‌های فراوان وجود دارد که اگر سازمان میراث فرهنگی، در استان خوزستان کارگاهی عظیم باستان‌شناسی برپا کند رسیدن به آن پرسش‌ها سالیان متمادی طول می‌کشد.
نبود اولویت برای بررسی شناسایی، کاوش، تعیین حریم، پی‌کنی و... در محوطه‌های تاریخی خوزستان باعث شده تا گام چشم‌گیری در خوزستان برداشته نشود. به اعتقاد بسیاری نادیده گرفتن اساسنامه و شرح وظیفه نهاد مسئول در حوزه میراث فرهنگی و فاصله گرفتن این نهاد اداری از به‌کارگیری افرادی غیرمتخصص و البته کاردان در راس آن باعث شده شرایط پیش روی محوطه‌های میراث وخیم بماند.
با نگاهی به سابقه یک دهه ریاست در سازمان میراث فرهنگی کشور در بعد از صدارت «محمد بهشتی» که در همه دوران‌های مدیریتی موفق بوده می‌توان به نام شش رییس دیگر دست یافت که یکی پس از دیگری نه از سر علاقه به میراث فرهنگی بلکه به دلیل اشغال کردن پست مدیریت و سکان‌داری یک سازمان دولتی پا به سازمان میراث فرهنگی نهادند. در استان خوزستان هم وضع به همین منوال بوده چراکه طی یک دهه اخیر و بعد از مدیر‌کلی «قلی‌زاده‌پیربازاری» که دانش‌آموخته میراث بود و همچنان در این سازمان اشتغال دارد دیگر مدیران از سر اجبار و تقسیم قدرت سکان هدایت کشتی متلاطم میراث فرهنگی را برعهده گرفته‌اند که این دریاپیما هنوز به ساحل نرسیده و در آب‌های آزاد گم شده است.
بعد از قلی‌زاده بود که «مینا علی‌زاده» از کارمندان اداره کل میراث فرهنگی خوزستان همزمان با ریاست سازمان توسط «مرعشی» به سرپرستی این اداره کل منصوب شد تا با اتکا به تعداد کم نیروهای این اداره کل که البته از ته دل برای نجات میراث مایه می‌گذاشتند دوران سرپرستی را طی کند.
اما یک سال پس از آن بود که در پاییز 1383 ریاست سازمان میراث فرهنگی تصمیم گرفت از شهرداری اهواز نیرویی جوان را به مدیرکلی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان منصوب کند. این انتصاب همزمان با ادغام سازمان میراث فرهنگی با ایرانگردی و جهانگردی بود. اداره کل خوزستان توانست به لحاظ نیروی انسانی و امکانات ارتقا پیدا کند اما دوره مدیرکلی «صادق محمدی» که انتظار دوستداران میراث فرهنگی خوزستان از او بسیار بود با انتقادهای فراوان همراه شد. اداره‌کل میراث فرهنگی خوزستان با انتصاب صادق محمدی که رشته تحصیلی او شهرسازی بود مقدمه‌ای برای انتصاب و آغاز پروژه مدیر‌سازی افراد غیرمتخصص در سازمان‌هایی که مدیریت آن باید دانش میراث فرهنگی داشته باشد بود. انتقادها به قدری بود که تقریبا همه رسانه‌ها و دوستداران میراث هم‌نظر بودند. او در مقابل این انتقادها سعه صدر را پیشه کرد و نه به مقابله پرداخت و نه رفتارهای بچه‌گانه‌ای از خود نشان داد. در دوره صادق محمدی مرمت‌های بسیاری آغاز شد و به نتیجه رسید و در اواخر دوره او حتی پرونده سازه‌های آبی تاریخی شوشتر مراحل ثبت جهانی را طی کرد اما از سویی تخریب‌ها و تعرض‌ها و بعضا مشکلات دیگر که مجالی برای انتشار آن‌ها در این فرصت نیست به قدری بود که اقدام‌های خوب هم باعث نشد تا از انتقادها کم کند. این در حالی بود که به تازگی ادغام‌ها صورت گرفته بود و او می‌کوشید تا اداره‌کل متبوع خود را در بین سایر اداره کل‌های خوزستان تثبیت کند. با شروع دولت احمدی‌نژاد و آغاز به کار دولت اصولگرا، صادق محمدی پس از یک سال از شروع به کار دولت برکنار شد و تا به امروز کمتر کسی از او سراغ دارد.
باید اعتراف کنم که با نگاهی به مقایسه دوره مدیریت صادق محمدی و پرویز پورفرخی می‌توان به این نتیجه رسید که بسیاری از منتفدان بازگشت به گذشته را به مراتب بهتر از اکنون می‌دانند.

مجتبا گهستونی

از دیرباز صنایع دستی حوزه فراگیری در میان جوامع روستایی و شهری داشته دارد و این مهم باعث شده تا در تمام استان‌ها، شهرها، روستاها نمود داشته باشد.

همین گستردگی جغرافیایی باعث گردیده تا صنایع دستی به عنوان یکی از پارامترهای مهم در تولید محسوب ‌شود.پارامتری که از آن برای اشتغال زایی، توسعه صادرات، ارزآوری، درآمدزایی بهره کافی گرفته نشد.

درحال حاضر تعداد رشته‌های زنده این هنر صنعت در کشور 257 رشته است که بیش از 50 رشته در خوزستان بیشترین میزان نفوذ را دارد و همین موضوع می‌تواند به عنوان یکی از گزینه‌ها برای جایگزینی صادرات نفت مطرح باشد. از سوی دیگر در یک حساب سر انگشتی عنوان می شود که بیش از 150 هزار صنعتگر در خوزستان فعالیت می کنند.

در حالی که یکی از مهم‌ترین شرایط توسعه اقتصادی، بهبود استفاده از نیروی انسانی محسوب می شود و در مناطق روستایی، نیروی انسانی کافی وجود دارد بهره گیری سودمند از نیروی انسانی بیکار در روستاها و شهرها، بهترین کار در سرمایه‌گذاری در رشته‌های صنایع دستی محسوب می شود چرا که این‌گونه فعالیت‌ها منبع درآمد مهمی‌ بوده و در حال حاضر نیز عده زیادی به آن اشتغال دارند.

با اینکه تولید صنایع دستی نیازمند دخیل بستن به کشورهای خارجی نیست و ابزار و امکانات مورد نیاز در پیرامون صنعت گر یافت می شود اما چرا شرایط کافی برای تولید و آموزش فراهم نمی شود و این هنر صنعت روز به روز ذلیل تر شده و صنعتگران یا از سر تفنن به تولید می پردازند و یا برای همیشه تولید را کنار می گذارند.

در حال حاضر با آمارهایی که در زمینه تعداد صنعتگران خوزستانی، کارگاههای تولید، میزان اشتغال زایی، صادرات داده می شود به نظر می رسد که شرایط در وضعیت ایده آلی قرار دارد اما تا چه حد به این آمارها می توان اطمینان کرد.

با نگاهی به زندگی اغلب صنعتگران حرفه ای که یا به صورت خرده پا و یا در تولید انبوه فعالیت می کنند متوجه می شویم که برآورده شدن نیازهای مالی و بازگشت سرمایه به اندازه وقت و سرمایه ای که آنها در این زمینه صرف می کنند نیست.

در دیدارهایی که در رویدادهای مختلف با صنعتگران بومی در شوشتر، رامهرمز، مسجدسلیمان، باغ ملک، شادگان، بهبهان و... داشتم عمده آنها شرایط کار را برای خود و خانواده شان زیان بار و فرسایش دانسته و درآمد را جزیی عنوان می کنند.

فعال نبودن مجامع و کانون و انجمن های صنفی برای دفاع از حقوق صنعتگران، عدم توانایی برای شرکت در همه نمایشگاههایی که به صورت ملی برگزار می شود، کمبود نمایشگاههای صنایع دستی در خوزستان، عدم مشارکت همه صنعتگران در رویدادهای مربوطه، نبود بازارچه دایمی موفق و موثر برای عرضه محصولات صنایع دستی از جمله مشکلاتی است که دامنگیر صنایع دستی و صنعتگران خوزستان است.

در خصوص وضعیت پیش آمده برای صنایع دستی خوزستان ضمن تماس با دو تلفن همراه پرویز پورفرخی مدیر کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خوزستان وی به تلفن ها پاسخ نداد و از سوی دیگر ناچار شدیم با افشین حیدری معاونت صنایع دستی خوزستان ارتباط برقرار کنیم که وی اظهار داشت که در جلسه شورای اشتغال حضور دارد و امکان مصاحبه برای وی فراهم نیست.

تعطیلی نمایشگاه صنایع دستی

مهدی امیرپرست از صنعتگران خوزستانی با انتقاد از اینکه از تمام ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های استان استفاده نمی شود گفت: اگر به صنعتگر فعال استان رسیدگی می شد شاهد تعطیلی این همه نمایشگاه‌ و فروشگاه‌ صنایع دستی تعطیل نمی‌شدیم و تعداد کارگاه‌ها این قدر کاهش نمی‌یافت. وی افزود: عملکرد اداره میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خوزستان به شکلی بوده که تولید را با کاهش مواجه کرده است.

در سال های اخیر صنایع دستی خوزستان دچار نوسانات فراوان شده و مشکلات فراروی این صنعت باعث گشته تا تولیدکنندگان و فروشندگان صنایع دستی با انگیزه کمتری دست به کار شوند. در مهم ترین بخش آن تعطیلی موفق ترین نمایشگاه سراسری صنایع دستی در اهواز بود. در یک مورد دیگر یکی از مهم ترین عرضه کنندگان صنایع دستی در خیابان طالقانی اهواز تغییر شغل و کاربری داده و در موردی دیگر، غرفه صنایع دستی در هتل پارس اهواز تعطیل شده است.

بازارچه صنایع دستی

بازارچه صنایع دستی اهواز از جمله موضوعاتی است که باعث شده تا بارها درباره آن صحبت به میان آید. در سال 86 با پیگیری‌های متعدد نوید ایجاد بازارچه صنایع دستی داده شد و باعث شور و شوق در میان صنعت گران شد.

در همین خصوص مدیر انجمن صنفی تولیدکنندگان صنایع دستی و هنرهای سنتی اهواز در این باره گفت:تعداد 22 باب از 29 مغازه موجود در بازارچه پیروزی در یکی از محلات شرق اهواز خریداری شد تا شاید این بازارچه افق جدیدی را پیش صنعتگران قرار دهد اما چنین نشد و غرفه های این بازارچه تنها به محلی برای انبار و یا برگزاری کلاس های خصوصی تعدادی صنعتگر تبدیل شده است.

پزمان کریمی که به دلیل انتقادهایش به اوضاع صنایع دستی خوزستان با شکایت از سوی این معاونت مواجه شد افزود: با این حال خود معاونت صنایع دستی خوزستان به خوبی می داند که بازارچه پیروزی مکان مناسبی برای رونق دادن به این صنعت نیست.

چندی پیش معاون وقت صنایع دستی کشور از ارائه تسهیلات به سرمایه‌گذاران برای ایجاد بازارچه‌ صنایع ‌دستی خبر داد و گفت: بالغ بر هفت و نیم میلیارد تومان برای ایجاد 60 بازارچه در نظر گرفته شده است.

«محمدحسن صالحی‌مرام» یادآور شده بود که در سال 85 در سفرهای استانی هیات دولت، 6 استان کشور مصوبه ایجاد بازارچه صنایع دستی را گرفتند و مابقی استان‌ها نیز در سال 86 این مصوبه را دریافت کردند؛ بنابراین مقرر شد که 60 بازارچه دائمی صنایع دستی در کشور ایجاد و زیرساخت‌های لازم توسط استانداری‌های کل کشور تامین شود.

وی در نظر دیگری گفته بود که اعتبار لازم برای ایجاد این بازارچه‌ها در اواخر سال 90 ابلاغ شده که امسال پرداخت می ‌شود.

حال با توجه به اظهارنظر معاونت صنایع دستی کشور این پرسش پیش می آید که چرا برای ایجاد بازارچه صنایع دستی در مرکز خوزستان اقدامی صورت نمی گیرد و آیا تلاش برای برپایی بازارچه صنایع دستی در ورودی بهشت آباد اهواز در محل ترمینال سابق آبادان اقدامی کارشناسی است؟

چرا اداره کل میراث فرهنگی خوزستان از بناهای تاریخی اهواز برای برپایی بازارچه صنایع دستی بهره نمی گیرد. واقعا ساختمان به ثبت رسیده ماپار در اهواز چه گلی بر سر صنایع دستی و صنعتگران استان زده است. چرا تلاشی برای تملک بنای معین التجار اهواز علی رغم صدهها میلیون تومانی که برای مرمت هزینه شده صورت نمی گیرد تا شاهد ایجاد بازارچه صنایع دستی باشیم. همه اینها پرسش هایی است که با سکوت و یا حتی توجیه مواجه شدیم.

ساختمان صنایع دستی مدیریت می شود یا....

در انتهای محله پردیس ساختمان چند طبقه ای در حال ساخت است که تابلو زرد رنگ مدیریت صنایع دستی توسط پیمانکاری که آن ساختمان را می سازد نصب شده است. ساختمانی که نه تنها خیلی از کارمندان اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری در جریان آن نیستند بلکه کمتر صنعتگری از وجود چنین ساختمانی مطلع است.

آن هنگام که وجود چنین بنایی را به بعضی صنعت گران یادآور شدم آنها ابراز بی اطلاعی کرده و خواهان بازدید از محل شده و با حضور در محل از وجود چنین بنایی ابراز تعجب نمودند.

در همین خصوص مدیر انجمن صنفی تولیدکنندگان صنایع دستی و هنرهای سنتی اهواز اطهار داشت: اصولا چرا و بر اساس چه عقل و منطقی در یک مکان دور دست از مرکز اداری اهواز چنین بنایی را به صنایع دستی اختصاص داده اند. اگر اینجا قرار است بازارچه شود آیا فکر نکرده اند که این محله توسعه نیافته به هیچ وجه شرایط مناسبی برای ایجاد بازارچه خاصی مثل صنایع دستی ندارد. به راستی این هزینه ها و کج سلیقه گی ها از چه بابت انجام می گیرد.

اما یک منبع مطلع که نمی خواست نامی از او به میان آید در این باره گفت: قطع به یقین صنعتگران و بخشی از دست اندرکاران امر تمایلی برای حضور در چنین مکانی ندارند و این معاونت همواره به فکر آن بوده تا مکان مناسب دیگری را برای ایجاد بازارچه صنایع دستی اختصاص بدهد. مکانی که در مرکز شهر باشد و دسترسی گردشگران و مردم با سهولت صورت بگیرد.

ادغام بهتر بود یا بدتر شد

به نظر من و بسیاری دیگر از فعالان میراث فرهنگی یکی از مشکلات صنایع دستی از زمان ادغام صنایع دستی با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شروع شد. این ادغام نه تنها در خوزستان بازخورد مثبتی نداشت بلکه باعث شد تا امکانات و نیروهای مدیریت صنایع دستی در گردشگری و میراث حل شده تا کاری به جز صنایع دستی انجام بدهند. در یک نمونه معاون صنایع دستی همزمان دو معاونت مالی و اداری و سرمایه گزاری را بر عهده داشت و این موضوع نتوانست کمکی به حل مشکلات صنعت گران کند.

حال که معاونت صنایع دستی به مسئول سابق روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خوزستان واگذار شده آیا می توان امیدوار بود که این جوان با انگیزه مضاعف خود بحران های پیش روی صنایع دستی را حل کند؟

مهدی امیرپرست که در یک سال اخیر بیشترین گفت و گوها را درباره وضعیت وخیم صنایع دستی در رسانه ها مطرح کرده درباره این ادغام پرسش هایی مطرح کرد و گفت: باید این پرسش را خطاب به مسئولین مطرح کرد که با توجه به وظیفه معاونت صنایع دستی، این معاونت تا چه حد توانسته در این چند سال در آموزش موفق عمل کند و از این همه آموزش چه نتیجه ای بدست آمده؟ به چه میزان توانسته‌اند ایجاد اشتغال کنند؟

وی که غرفه صنایع دستی خود در بازارچه کوی پیروزی را به انبار تبدیل کرده اظهار داشت: واقعا در این مدت چه تعداد کارگاه فعال تولید صنایع دستی افتتاح شده و چند فروشگاه صنایع دستی راه‌اندازی شده است. ما این پرسش ها را مطرح کرده ولی از آنجایی که مدیران و کارشناسان شاغل در اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری بدون مجوز اجازه مصاحبه با رسانه ها را ندارند جوابی برای پرسش های خود دریافت نکردیم. حال چه کسانی باید به این همه پسرفت پاسخ دهند؟

در حالی که تولید فرآورده‌های دستی خود قسمتی از تولیــد ملی را تشکیل می‌دهد و افزایش تولیـــد صنایع دستی در بهبود وضع طبقات کم‌درآمد موثر است و بدین ترتیب به توزیع عادلانه درآمد سرانه کمک می کند، دست اندرکاران برای توسعه اقتصادی که چیزی جز کاهش واردات، ازدیاد صادرات، افزایش تولید و استفاده هر چه بیشتر از مواد اولیه موجود و نیروی آماده به کار و بالاخره توزیع عادلانه درآمد نیست چه اقدام مفیدی انجام داده اند؟