سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تصاویر روز رسانه های خبری



عکس های زیبا و رویایی از طبیعت سراسر جهان

عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم
عکس های زیبا و رویایی از طبیعت - سری دوم

السلام علیک با رسول الله (ص)



سبک زندگی

همبازی شدن با کودکان در حالی که مشغول بازی هستند نه تنها به غرور فرد آسیبی وارد نمی کند بلکه نمونه بارزی از کرامت انسانی است.

پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- «بابایی، خب پاشو یک کم بازی کنیم دیگه! از زمانی که میای خونه، می شینی پای اخبار تلویزیون. هر وقت هم میگم بیا بازی کنیم، میگی خسته ام و خوابم میاد!» پدر با شنیدن این حرف ها می گوید: «خانم بیا ببین این بچه چی میگه؟ من الان حوصله ندارم باز، یه چیزی میگم، ناراحت میشه ها!» متاسفانه گاهی چنین رفتارهایی از سوی پدر یا مادرها سر می زند در حالی که در سیره تربیتی پیامبر اکرم (ص) توجه ویژه ای به رفتار صحیح با کودکان شده است تا در سایه تربیت صحیح، استعدادهای آن ها شکوفا شود. دکتر ملیحه سادات موسوی تهرانی در همشهری آیه، به چند نمونه از رفتارهای پیامبر گرامی اسلام (ص) با کودکان، اشاره می کند که در ادامه می خوانید:

جلب محبت کودکان
همکلام شدن و بازی کردن با کودکان مسیر خوبی برای جلب محبت آن هاست. پیامبر(ص) در کتاب «من لایحضره الفقیه» فرموده: «کسی که دارای کودک است باید با او کودکانه رفتار کند». البته پیامبر الگوی کاملی در این زمینه بود و به صورتی با کودکان رفتار می کرد که آن ها هیچ گونه محدودیتی در بازی با او نداشتند. در کتاب «مناقب آل ابیطالب» نوشته شده است که نبی مکرم اسلام(ص) نوه هایشان را بر پشت مبارک خود سوار می کردند.

تشویق صحیح در رقابت کودکان
گاهی اوقات کودکان در بازی های خود مسابقه ای را ترتیب می دهند تا توانایی یکدیگر را بسنجند و بدانند کدام یک در مهارت خاصی در درجه بالاتری قرار دارد بزرگ ترها باید توجه داشته باشند که احتمال دارد این گونه مسابقات جسمی یا فکری بین بچه ها در نهایت به جر و بحث بینجامد اما وظیفه بزرگ ترها در چنین شرایطی چیست؟ بهترین نوع برخورد بزرگ ترها این است که کمتر در مشاجرات کودکان خود وارد شوند و از یکی در برابر دیگری دفاع کنند چرا که این کار آن ها نه تنها صلح و دوستی را در بین کودکان برقرار نمی کند بلکه بازی آن ها را از حالت عادی خارج می کند. چون همان اندازه که کودکان در رفتارهای خود صادق هستند، در دعواهایشان هم به سادگی برخورد می کنند و خیلی زود یکدیگر را می‌بخشند تا بتوانند به بازی خود ادامه دهند. البته در این خصوص بزرگ ترها می توانند حس رقابت کودکان را کنترل کنند و با طرح زمینه هایی در قالب بازی به نیاز آن ها پاسخ دهند. در کتاب «بحارالانوار» نوشته شده: روزی امام حسن و امام حسین(ع) وقتی خردسال بودند با هم کشتی گرفتند. پیامبر(ص) که شاهد کشتی گرفتن آن ها بود حسن را تشویق کرد تا در مسابقه پیروز شود. وقتی حضرت فاطمه(س) نوع برخورد پیامبر را دید، گفت: «تعجب می کنم که حسن را که بزرگ تر است تشویق می کنی!» پیامبر(ص) فرمود: «همین الان برادرم جبرئیل(ع) حسین را تشویق می کند و من هم در برابر او حسن را تشویق می کنم».

بی احترامی نکردن به کودک
بعضی از بزرگ ترها به خودشان اجازه نمی دهند در مقابل مردم با کودک خود بازی کنند و این کار را موجب خرد شدن غرور خود قلمداد می کنند. در حالی که دین اسلام و سبک زندگی پیامبر و ائمه(ع) خلاف این شیوه را نشان می دهد. در این خصوص روایت های زیادی نقل شده است. به عنوان مثال در کتاب «بحارالانوار» در مورد شیوه برخورد نبی مکرم اسلام(ص) با کودکان نوشته شده است: روزی پیامبر به عنوان امام جمعه مشغول اقامه نماز بود و امام حسین(ع) که کودکی خردسال بود در کنارش نشسته بود. امام حسین وقتی پدربزرگش در حالت سجده بود بر پشت پیامبر(ص) سوار می شد و پاهایش را تکان می داد. پیامبر هم موقع سر برداشتن از سجده مراعات حالش را می کرد و او را به آرامی در کنار خود می نشاند. همین که دوباره به سجده می رفت، امام حسین(ع) بر پشتش سوار می شد. وقتی نماز تمام شد، مرد یهودی که شاهد این ماجرا بود جلو آمد و به پیامبر گرامی اسلام(ص) گفت: «شما با کودکان خود به شیوه ای رفتار می کنید که ما رفتار نمی کنیم». حضرت در پاسخ فرمود: «اگر به خدای یکتا و پیامبر او ایمان می آوردید حتماً با کودکان خود مهربان می شدید». مرد یهودی که تحت تأثیر رفتار مهربانانه نبی مکرم اسلام(ص) قرار گرفته بود، گفت: «من به خدای یکتا و پیامبر او ایمان می آورم». این گونه بود که مسلمان شد.

از این روایت مشخص می شود که همبازی شدن با کودکان و رفتار متواضعانه با آن ها در حالی که مشغول بازی هستند نه تنها به غرور فرد آسیبی وارد نمی کند بلکه نمونه بارزی از کرامت انسانی است.

مشارکت در بازی های کودکان
بازی کردن بزرگ ترها با کودک زمینه مناسبی برای رشد شخصیتی او محسوب می شود. چون وقتی کودک با پدر و مادر خود یا بزرگ ترهای دیگر همبازی می شود، در ضمیر خود احساس می کند کارهای کودکانه اش تا اندازه ای اهمیت دارد و مورد توجه قرار گرفته است که بزرگ ترها با او همکاری می کنند. در کتاب های «بحارالانوار» و «کامل الزیارات» نمونه هایی از محبت آن حضرت نسبت به حسنین(ع) نوشته شده و اشاره شده است که پیامبر(ص) وقتی نوه هایش خردسال بودند تحت هر شرایطی مهر و محبت خود را نسبت به آن ها عرضه می کرد؛ تا جایی که وقتی نوه های خود را در کوچه در حال بازی با کودکان دیگر می دید در بازی آن ها شرکت می کرد.

ناراحت شدن از رنجیدن کودک
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نیز در این باره می نویسد: یکی از آموزه های مهم اسلام، مهرورزی و نشاط بخشی به کودکان است. بازی کردن پدر و مادر با کودک، خریدن پوشاک زیبا و مناسب، برای او قصه گفتن هنگام خواب یا دادن هدیه، فرزند را شاد و خوشحال می سازد. روزی پیامبر اعظم (ص) برای نماز به مسجد می رفت. در راه، گروهی از کودکان انصار بازی می کردند تا آن حضرت را دیدند، دور او جمع شدند و به دامن او آویختند به گمان این که چون آن حضرت همواره حسن و حسین (ع) را بر دوش خود می گرفت، این بار آن ها را نیز به دوش بگیرد. پیامبر از یک سو نمی‌خواست آن ها را برنجاند و از سویی دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می خواست خود را به مسجد برساند. در این حال، بلال حبشی از مسجد بیرون آمد و به جست وجوی پیامبر پرداخت. پس از مدتی، آن حضرت را کنار گروهی از کودکان یافت و جریان را فهمید. خواست کودکان را تنبیه کند ولی پیامبر(ص) او را از این کار نهی کرد و فرمود: «تنگ شدن وقت نماز، برای من بهتر از رنجاندن کودکان است.» آن گاه به بلال فرمود: «به خانه برو و آنچه از گردو یا خرما یافتی برای کودکان ، بیاور.» بلال رفت و پس از جست وجو، 8 دانه گردو یافت و آن را به حضور پیامبر آورد. پیامبر(ص) آن ها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند آن حضرت را آزاد کنند.

توصیه به رعایت عدالت میان فرزندان
از وظایف بسیار مهم پدران و مادران، آن است که بکوشند همواره بر اساس عدالت و مساوات میان فرزندان خود رفتار کنند و هیچ گاه در محبت و توجه کردن به فرزندان، پسر را بر دختر یا فرزندی را بر فرزندان دیگر مقدم ندارند. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «از خدا بترسید و میان فرزندانتان با عدالت رفتار کنید همان گونه که دوست دارید آنان به شما نیکی کنند.» گفته اند روزی پیامبر گرامی اسلام، مردی را دید که دو فرزند خود را به همراه داشت. مرد یکی از فرزندانش را بوسید و دیگری را نبوسید. رسول خدا (ص) به مرد فرمود: «چرا میان دو فرزندت، عدالت و برابری را رعایت نکردی؟» تفاوت گذاشتن میان کودکان، روح آن ها را خسته و ناتوان می کند و به بیماری های روانی دچار می سازد. گاهی نیز کودک را به انتقام جویی از برادر، خواهر یا والدین خود برمی انگیزد و او را فردی کینه توز بار می آورد.

روش ناپسند پدران آخرالزمان
اگر آگاهی های دینی درست و متناسب با نیازها و شرایط روحی کودک در اختیارش قرار بگیرد، نقش مهمی در سرنوشت او خواهد داشت؛ زیرا اساس زندگی آدمی را، بینش و اعتقادات او تشکیل می دهد و اگر مبتنی بر آموزه های محکم دینی باشد، زندگی او رنگ و بوی الهی می یابد. روزی پیامبر با دیدن تعدادی از کودکان فرمود: «وای بر فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدران شان!» گفتند: یا رسول ا...، از پدران مشرک شان؟ فرمود: «نه! از پدران مسلمانشان که چیزی از احکام دین را به آنان نمی آموزند و اگر فرزندان بخواهند خود درصدد آموزش مسائل دینی برآیند، آنان را از این کار بازمی دارند و تنها به این دل خوشند که فرزندانشان بهره ناچیزی از دنیا به دست آورند. من از این قبیل پدران بیزارم.»

اخبار سیاسی روز


جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش برای اولین بار ناگفته‌ای درباره فرار داعش از نزدیکی مرزهای ایران به عمق خاک عراق را مطرح کرد، که در پی دریافت پیام تهدیدآمیز ارتش جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت.

 به گزارش دفاع پرس ،امیر سرتیپ کیومرث حیدری جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش، در مراسم تحلیف و دانش‌آموختگی دانش‌آموزان امدادگر رزم که پیش از ظهر امروز در مرکز بهداشت و درمان نیروی زمینی ارتش برگزار شد، با اشاره به توانمندی ارتش در حراست از مرزهای کشور اظهار داشت: تروریست‌های داعش هنگامی که با حرکتی طوفنده تا 50 الی 60 کیلومتری مرزهای ما با هدف نفوذ به مرزهایمان پیش آمده بودند، وقتی که پیام ما را در این رابطه شنیدند که "اگر پا را جلوتر بگذارند پایشان را قلم خواهیم کرد" یکی پس از دیگری از شهرهای مرزی عراق گریخته و به عمق خاک عراق متواری شدند.


وی این امر را نشان‌دهنده توانمندی و اقتدار ارتش ولایتمدار دانست و افزود: امروز در همه مرزهای دریایی، زمینی و هوایی حضوری مقتدارانه داریم و هر تهدیدی را در نطفه خفه خواهیم کرد.

امیر حیدری با بیان اینکه امروز حضور هوشمندانه مرجعیت در عراق احساس می‌شود، افزود: هنگامی که تروریست‌های داعش در حال نفوذ به قلب عراق بودند، این حضور هوشمندانه مرجعیت بود که توانست مردم را علیه آن‌ها به صحنه آورده و جلوی متجاوزان را بگیرد؛ وگرنه اگر حاکمیت عراق این توانمندی را داشت از همان مراحل اولیه، اجازه اشغال موصل و دیالی را به آنان نمی‌داد.

جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش در ادامه با اشاره به اقتدار جمهوری اسلامی از بدو پیروزی انقلاب تا به امروز گفت: بنده تحقیقا عرض می‌کنم اقتداری که امروز ایران اسلامی در طول تاریخ کشورمان بی نظیر است.

سرتیپ حیدری با طرح این سوال که شاخص‌های اقتدار ایران اسلامی از کجا نشأت گرفته است، تصریح کرد: امروز پنج کشور قدرت‌مند دنیا سر میز مذاکره با جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند و قصد دارند جلوی قدرتمند شدن بیش از پیش ما را بگیرند؛ اما ایران در برابر زیاده‌خواهی‌های آنان حرف حق را می‌زند، که این نشان از اقتدار کشورمان در عرصه بین‌المللی دارد.

وی افزود: شاخص دوم که بیانگر اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی است این است که امروز بیش از 152 رسانه تصویری و صوتی با زبان فارسی علیه موجودیت نظام جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند، تا این کشور را از مسیر رشد و تعالی باز دارند.

جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش با بیان اینکه امریکا می‌خواهد در بُعد نظامی و دفاعی قدم به قدم خود را به توانمندی‌های ما نزدیک کند، گفت: امریکا ناوهای هواپیمابر خود را به منطقه می‌آورد، و کشورهای اطراف ما را به فناوری‌های رزمی روز و سامانه‌های پدافندی مجهز می‌کند، زیرا از موشک‌های ما هراس دارد، و از ایران می‌ترسد.

امیر حیدری ادامه داد: دنیای غرب با راه‌اندازی پروژه ایران‌هراسی می‌خواهد چهره ناخوشایندی را از ایران به جهان نشان کند، این پروژه در پی اقتدار ما کلید زده شده است.

وی تأکید کرد: ما خوشحالیم که امریکایی‌ها به‌عنوان پرچمدار دشمنان ما، امکانات و پایگاه‌های نظامی خود را به ما نزدیک می‌کنند؛ چراکه این حرکت در وهله اول نشان از قدرت ماست و در وهله دوم باعث می‌شود که آن‌ها در تیررس ما قرار گیرند.

جانشین فرمانده نزاجا یادآور شد: اخیرا برخی از استراتژیست‌های غربی گفته‌اند "اگر روزی بخواهیم به ایران حمله کنیم قبل از آن باید چند کار را انجام دهیم؛ کار نخست این است که منافع خود را از تیررس موشکی جمهوری اسلامی خارج کرده و بعد اقدام به حمله کنیم"؛ که این مساله نشان از اقتدار جمهوری اسلامی در برابر دشمنان دارد.

سرتیپ حیدری با بیان اینکه کارشناسان نظامی براین باورند که بافت و شکل جغرافیایی و هارمونی می‌تواند از مؤلفه‌های قدرت یک کشور محسوب شود، اظهار داشت: باید دید که اقتدار امروز جمهوری اسلامی چگونه تولید شده است؛ زیرا پیش از انقلاب و در دوران قاجار نیز ما این شرایط جغرافیایی را داشتیم، اما در آن دوران صاحب این اقتدار نبودیم.

جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش تأکید کرد: اقتدار امروز ما رهین وجود نورانی ولایت است که اگر این هدایت و رهبری الهی نبود، ما امروز شاهد این سطح از اقتدار در کشور نبودیم.





انگلیس‌ها با پیوستن به تروریست‌های داعش، بیش از هر کشور دیگر غربی به این گروهک کمک کرده‌اند.
به گزارش مشرق، نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد انگلیسی‌ها بیش از هر کشور دیگری در غرب، به تروریست‌های داعش پیوسته‌اند.

بر اساس اطلاعات رادیوی آزاد اروپا، در میان کشورهای غربی، انگلیس بالاترین آمار را در میان اعضای گروه تروریستی داعش دارد و بعد از عربستان سعودی با رتبه اول و تونس با رتبه دوم در میان تمامی تروریست‌های داعشی رتبه سوم را داراست.

بر اساس این آمار حداقل 500 و تا 2 هزار انگلیسی تا کنون به داعش پیوسته‌اند. این در حالیست که دولت انگلیس، انگلیسی‌های عضو داعش را حداقل 600 تن عنوان کرده بود.

پرشمارترین اتباع غربی در میان داعش +نمودار
این گزارش بعد از پیوستن داعش به ائتلاف آمریکایی علیه داعش تهیه شده است. انگلیس که اصلی‌ترین حامی اروپایی تروریست‌های فعال در سوریه به شمار می‌آید، یکی از اعضای ائتلاف تحت رهبری آمریکا است. مقامات انگلیسی با اشاره به احتمال بازگشت خود از خاورمیانه و انجام اقدامات تروریستی، تمهیدات سختگیرانه‌تری از جمله ابطال گذرنامه و بازداشت افراد در فرودگاه را در دستور کار قرار داده‌اند.منبع: فارس



اردوگاه یرموک محل سکونت شمار زیادی از فلسطینی هاست. این اردوگاه بارها در 4 سال اخیر محل جنگ و درگیری شدید مسلحانه میان ارتش و گروه های حامی و مخالف دولت سوریه بود.
به تازگی تصاویری از وضعیت رنج بار مردم ساکن در اردوگاه یرموک واقع در جنوب دمشق منتشر شده است.

به گزارش عصرایران، اردوگاه یرموک محل سکونت شمار زیادی از فلسطینی هاست. این اردوگاه بارها در 4 سال اخیر محل جنگ و درگیری شدید مسلحانه میان ارتش و گروه های حامی و مخالف دولت سوریه بود.

مردم ساکن این اردوگاه که هم اکنون در محاصره قرار دارد؛ به شدت دچار فقر، گرسنگی، بیماری و آوارگی هستند.

 




رائول بر خلاف برادرش فیدل ، به این نتیجه رسید که اگر اقتصاد کشورش را در دایره محدود داخل کشور نگه دارد و به اقتصاد شتابان جهانی متصل نسازد، باید فروپاشی اقتصاد کشورش را شاهد باشد که پیامد آن، آسیب جدی به ارزش هایی است که سال ها به خاطرشان با "امپریالیسم" مبارزه کرده اند.
عصرایران - 17 دسامبر 2014 ، خبر از سرگیری روابط آمریکا و کوبا تیتر یک رسانه های جهان شد، به ویژه آن که این خبر بسیار غافلگیر کننده بود و بسیاری، بعد از اعلام توافق متوجه شدند که دو کشور از 18 ماه پیش با میانجیگری واتیکان درگیر مذاکره با یکدیگر در کانادا بودند.
در پی این توافق، مردم کوبا به خیابان ها ریختند و پایان نیم قرن قطع رابطه و تحریم را جشن گرفتند.

پیام های توافق کوبا ، برای ایران و آمریکا

با توجه به این که ایران و آمریکا نیز دهه هاست که رابطه دیپلماتیک با یکدیگر ندارند و از این رو، تحریم های فراگیر متوجه کشورمان شده است، توافق کوبا می تواند برای دو کشور ایران و آمریکا، درس آموز باشد:

1 - باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا اذعان کرد که نیم قرن تحریم و منزوی کردن کوبا ، حاصلی نداشته است.
 وی تصریح کرد: تصمیم گرفتیم سیاست قدیمی برای انزوای کوبا را پایان بدهیم سیاستی که نتوانست در کوبا تغییری ایجاد کند.

سخن اوباما، البته مقرون به واقعیت است.در سال 1961 فیدل کاسترو، اموال آمریکا در کوبا را ملی اعلام کرد. در واکنش به این اقدام ، آمریکا کوبا را تحریم کرد؛ تحریمی که بیش از نیم قرن به طول انجامید ولی سودی به حال آمریکا نداشت و حتی نتوانست حکومت را از "کاسترو" ها بگیرد و تغییری در نظام سیاسی کوبا ، آن هم در 177 کیلومتری مرزهای ایالات متحده ایجاد کند.

پیام های توافق کوبا ، برای ایران و آمریکا


تنها نتیجه تحریم ها، تنگدستی مردم کوبا بود که ناچار شدند به مدت نیم قرن در فشار زندگی کنند. اما فقر کوبایی ها چه سودی به حال آمریکا داشت؟ مردم کوبا تحت فشار زندگی کردند ولی از فقر آنها، نصیبی عاید آمریکا نشد.

تحریم نیم قرنی آمریکا علیه کوبا، نه تنها به تضییفات مادی شهروندان کوبایی انجامید، بلکه شرکت های آمریکایی را نیز از بازار همسایه و میلیاردها دلار پول راحت، محروم ساخت.

در این سوی دنیا نیز،سال هاست که آمریکا، ایران را تحریم کرده است. این تحریم هر چند مردم ایران را تحت فشارهای مادی قرار داده ، اما واقعیت این است که نمی تواند تغییری در حکومت ایجاد کند. ایران که سهل است، کره شمالی که هرگز به اندازه ایران ثروتمند و پر نفوذ نیست هم تحت تحریم ها ، همچنان به حیات خود ادامه داد و حتی به سلاح اتمی هم رسید. مردم کره شمالی ، البته فقیر شدند اما فقر آنها تأمین کننده اهداف آمریکا نبود.

بنابراین، همان گونه که اوباما به درستی گفته است، سیاست تحریم و منزوی ساختن کشورها، هرگز اهداف کشورهای تحریم گر را محقق نخواهد کرد. از این رو، درسی که آمریکا باید از توافق خودش با کوبا بگیرد، این است که سیاست تحریم را در قبال ایران نیز کنار بگذارد تا هر دو کشور و ملت، از مزایای سرشار ارتباط همسان، بهره مند شوند. این، نه فقط به سود ایران، که به نفع آمریکا نیز هست.

2 - رائول کاسترو، در شرایطی توافق با آمریکا را پذیرفت که اقتصاد کشورش در آستانه فروپاشی بود. او در سال های اخیر کوشید با اصلاحات اقتصادی، اوضاع را بهبود بخشد. از جمله خرید و فروش خانه را آزاد کرد و خصوصی سازی های محدود مانند داشتن فروشگاه های کوچک را بلامانع دانست. همچنین 6 سال پیش برای اولین بار ، داشتن تلفن همراه را در کشورش آزاد کرد که اتفاق مهمی در کوبا به شمار می رفت.

پیام های توافق کوبا ، برای ایران و آمریکا
با این حال، رائول بر خلاف برادرش فیدل ، به این نتیجه رسید که اگر اقتصاد کشورش را در دایره محدود داخل کشور نگه دارد و به اقتصاد شتابان جهانی متصل نسازد، باید فروپاشی اقتصاد کشورش را شاهد باشد که پیامد آن، آسیب جدی به ارزش هایی است که سال ها به خاطرشان با "امپریالیسم" مبارزه کرده اند.

اقتصاد ایران و سایر مؤلفه های قدرت در آن، به مراتب در سطح بالاتری از کوبای 11 میلیون نفری است. اما واقعیت این است که هر هیچ قدرتی ، هر اندازه هم که توانمند باشد، باز نمی تواند به تنهایی بار حیات در جهان جدید را به دوش بکشد به ویژه آن که دنیا، بسیار بیش از گذشته، درگیر رقابتی است که حتی یک روز هم در آن، اثرگذار است.

تدبیر ایجاب می کند که قبل از آن که وضعیت اقتصادی ایران به وضع کوبا دچار شود، بهبود روابط خارجی ایران به طور جدی تری در دستور کار قرار گیرد. بدیهی است که اگر این روند با در نظر گرفتن "عزت،حکمت و مصلحت" دنبال شود، هر گونه توافقی بزرگی در سیاست خارجی، می تواند از سر عزت امضا شود.

هشدار قوی به خوزستانی های گرامی



با جدیدترین شیوه های حقه بازی کلاهبرداران ایرانی آشنا شوید

در اینجا با شگردهای عجیب و غریب کلاهبرداران ایرانی که ماه های اخیر برای سرکیسه کردن طعمه هایشان از آنها استفاده کرده اند آشنا می شوید.

شیوه های جدید کلاهبرداری

شیوه های جدید کلاهبرداری

شاید تنها قشر خلافکاری باشند که روز به روز اخبار را دنبال می کنند و اطلاعات عمومی شان تقریبا به روز است. کلاهبرداران در واقع فرصت طلبانی هستند که نان به نرخ روز می خورند، آنها پا به پای تکنولوژی و با توجه به شرایط، رنگ عوض می کنند.

گاهی ماشین یا خانه واهی شان را به مردم می فروشند و گاهی هم به یاری اینترنت، کلاه کاربران بخت برگشته را برمی دارند، هر چه چرخ تکنولوژی سرعت می گیرد و پیشرفت های بیشتری حاصل می شود، کلاهبرداران نیز با همان سرعت به روزتر می شوند تا بتوانند هر روز با شگردهای جدیدتر به سراغ طعمه هایشان بروند. شگردهایی که گاهی وقت ها با شنیدن آنها ممکن است حسابی شوکه شوید.

می خواهیم شما را با بعضی از شگردهای عجیب و غریب کلاهبرداران که در ماه های اخیر برای سرکیسه کردن طعمه هایشان از آنها استفاده کرده اند آشنا کنیم تا شما در چاه این کلاهبرداران نیفتید.

کارت عابربانکم را دزدیدند

این شگرد عجیب کلاهبرداری را مردی در استان فارس فاش کرد. این مرد با عجله به اداره آگاهی شیراز رفت و گفت که کارت عابربانکش را دزده اند. گفته های مرد حاکی از آن بود که فرد شیاد از یک شیوه کلاهبرداری پیچیده استفاده می کند. مالباخته گفت: «چند روز پیش در صف دستگاه عابربانک ایستاده بودم. مردی که جلوی من بود، از حسابش 250 هزار تومان برداشت کرد و دوباره پشت سرم در صف ایستاد. وقتی کارم تمام شد آن مرد درخواست کرد که مبلغی را که از دستگاه گرفته ام را به او بدهم چرا که به پول نقد بیشتری نیاز دارد.

به ازای این کار گفت پول دریافتی را به حسابم کارت به کارت می کند. من هم قبول کردم. چند بار رمز کارتم را خواندم اما او نتوانست پول را به حسابم واریز کند، به همین خاطر از من خواست که کارتم را به او بدهم. می گفت شماره روی کارت را دارم اشتباه می خوانم. من هم کارت را در اختیارش قراردادم و پول را واریز کرد، بعد کارتم را با احترام تقدیم کرد، من هم درگیر این تعارف ها، نگاه نکرده کارت را در کیفم گذاشتم و بعد با یک خداحافظی گرم از هم جدا شدیم.»

چند روز بعد از این ماجرا مالباخته می رد پای دستگاه عابر بانک اما نمی تواند مبلغی دریافت کند. «دستگاه پیام می داد که رمز نامعتبر است. تعجب کردم. نگاهی به کارت انداختم و متوجه شدم اصلا این کارت، کارت من نیست. حدس زدم آن مرد ناشناس کارت را اشتباه داده است اما وقتی از داخل شعبه حسابم را بررسی کردم متوجه شدم پنج میلیون تومان از موجودی ام در چند نوبت کسر شده است. آن موقع بود که مطمئن شدم آن مرد ناشناس کلاهبرداری حرفه ای است.»

کارآگاهان وقتی در این باره تحقیق کردند، فهمیدند کارتی که در اختیار شاکی است، متعلق به فرد دیگری است که به همین روش از او نیز سرقت شده است. به این ترتیب عملیات شناسایی و دستگیری متهم آغاز شد و کارآگاهان بعد از بررسی های تخصصی، توانستند این فرد را به دام بیندازند.

در بازجویی ها متهم اعتراف کرد که با این روش کلاه 25 نفر را برداشته. «چون کارت های زیادی دزدیده بودم، از هر نوع کارت نمونه ای داشتم و به دلیل شباهت ظاهری کارت ها هیچ وقت کسی به موضوع شک نمی کرد.»

سوپرمارکت سیار

همیشه اینطور نیست که کلاهبردار در نقش خریدار ظاهر شود؛ برخی اوقات شیادان حقه باز در قالب یک فروشنده نقشه خودشان را پیاده می کنند. متاسفانه اینگونه افراد را می توان در هر لباسی دید. کلاهبرداری که می خواهیم در موردش صحبت کنیم شگردی داشت ساده و راحت اما دور از ذهن و مکارانه. روش این شیاد اینگونه بود که در سطح شهر شیراز، ابتدا مغازه سوپرمارکتی رااجاره می کرد، چند ماه در مغازه کار می کرد تا خوب اعتماد توزیع کنندگان و عمده فروشان را جلب کند؛ بعد از آن می آمد اجناس کلانی را سفارش می داد و به همه توزیع کنندگان چک روز می داد. وقتی خوب انبارش را پر از اجناس گرانقیمت می کرد، شبانه مغازه را جارو می کرد و الفرار.

سه بار مرد شیاد این کار را در محله های مختلف شهر شیراز انجام داد و ظرف مدت 9 ماه توانسته بود 170 میلیون تومان به جیب بزند!

البته نقشه های این شیاد نیز نقش بر آب شد و با چهره نگاری های انجام شده این کلاهبردار سابقه دار شناسایی شده و به چنگ قانون افتاد.

کلاهبرداری دلاری

«مدتی پیش چند مرد خارجی آمدند و دست و پا شکسته با زبان فارسی گفتند به دلار احتیاج دارند. من هم ارز را برایشان تهیه کردم و بدون هیچ مشکلی آن را فروختم. این اتفاق چند بار دیگر رخ داد و هر بار آمدند و از من دلار خریدند و من هم خبر نداشتم که همه اینها شگردی برای کلاهبرداری بزرگتر است.»

اینها را مرد طلافروش بیرجندی به ماموران پلیس این شهر گفت، در حالی که هنوز در شوک بلایی بود که سرش آمده بود.

او ماجرا را اینطور ادامه داد: «سر و وضع شان با خارجی ها مو نمی زد. حرکات، رفتار و لباس هایشان طوری بود که انگار برای تجارت به ایران آمده اند. چند باری که با هم معامله ارزی کردیم مبلغی بین 2 تا هفت میلیون تومان برایشان ارز تهیه کردم و اینطوری اعتمادم به آنها جلب شد، آنها خرداد ماه دوباره تماس گرفتند و این بار گفتند که 60 میلیون تومان دلار می خواهند. من هم با توجه به اعتمادی که به آنها داشتم، دلارها را که همه به خواسته مشتریانم اسکناس 100 دلاری بودند آماده کردم. خارجی ها یک ساعت بعد از تماس رسیدند.

بسته دلارها را گرفتند و داخل کیف شان گذاشتند. کیفی دیگری هم همراه شان بود که انگار 60 میلیون تومان داخل آن بود. آنها بعد از اینکه در کیف را باز کردند و کمی داخلش را گشتند رو به من کردند و گفتند که انگار یادشان رفته همه پول ها را بیاورند. بعد هم بسته دلارها را از داخل کیف دیگر درآوردند و به من دادند و گفتند که می روند تا همه پول ها را بیاورند.»

مرد طلافروش چون بسته های اسکناس در دستش بود، شستش خبردار نشد که چه کلاه گشادی سرش رفته است. یک ساعت بعد وقتی دیدکه آقایان خارجی نیامدند، رفت سراغ بسته اسکناس های 100 دلاری و آن وقت بود که طلافروش بخت برگشته متوجه شد رودست بدی خورده. او ادامه داد: «بسته هایی که به من داده بودند دلار نبود. آنها روی هر بسته، یک اسکناس صددلاری گذاشته بودند اما بقیه آن کاغذهای رنگی بود.»

ماموران بعد از شنیدن این اظهارات متوجه شدند متهمان کلاهبردارانی حرفه ای هستند که بعد از جلب اعتماد مالباخته، نقشه پیچیده خود را به اجرا درآورده و بعد از قرار دادن بسته های دلار در کیف دستی، آنها را با بسته های مشابهی که از قبل آماده کرده بودند، جابجا کرده اند.

پلیس بعد از گرفتن مشخصات متهمان، جستجو برای شناسایی و دستگیری آنها را آغاز کرد. کارآگاهان با انجام تحقیقات میدانی و شگردهای خاص پلیسی، هر چهار مرد شیارد را که قصد داشتند با اتوبوس از بیرجند خارج شوند را دستگیر کردند. متهمان در بازجویی ها به کلاهبرداری دلاری اعتراف کردند و پرونده آنها به مرجع قضایی فرستاده شد.

تصادف همکار

شگرد عجیب دیگری که با استفاده از آن، سر عده زیادی کلاه رفت را مردی در تهران به کار گرفت. پرونده این کلاهبرداری با شکایت یکی از مالباخته ها روی میز ماموران یک کلانتری در شمال تهران قرار گرفت.

«چند روز پیش مردی با من تماس گرفت و خیلی مودبانه خودش را آقای احمدی معرفی کرد و گفت که یکی از همکاران من به نام علی تصادف کرده و الان هم در بیمارستان است. او مدعی شد که در جریان تصادف، کیف پول و مدارک علی به سرقت رفته و حالش اصلا خوب نیست و برای بستری شدن نیاز به مقداری پول دارد. برای همین به او سپرده که به من زنگ بزند تا مقداری پول برای همکارم کارت به کارت کنم.»

پزشک جوان این جملات را به افسر نگهبان کلانتری گفت و ادامه داد: «بعد از این تماس مشکوک با همکارم علی تماس گرفتم. موبایلش خاموش بود. نگرانی و دلشوره تمام وجودم را فرا گرفتم خاموش بودن موبایل، دادن مشخصات دقیق همکارم و همینطور عنوان کردن نام و آدرس بیمارستان مورد نظر از طرف مرد ناشناس دیگ رجای شکی برای من باقی نگذاشته بود و من مطمئن شده بودم که گفته های مرد تماس گیرنده حقیقت دارد. با مرد ناشناس تماس گرفتم و پس از گرفتن شماره حساب مبلغ را به حسابش واریز کردم. مرد ناشناس می گفت 400 هزار تومان فعلا کافی است، بعد خودتان بیایید بقیه کارها را پیگیری کنید.»

پزشک جوان بعد از واریز کردن پول داشت با خودش کلنجار می رفت که چگونه موضوع را با خانواده همکارش در میان بگذارد. در این افکار بود که یکدفعه در باز شد و در عین ناباوری همکارش وارد مطب شد! «وقتی چشمم به همکارم افتاد، زبانم بند آمد و شوکه شدم. بعد از پرس و جو از همکارم تازه فهمیدم که چه کلاهی سرم رفته است.»

با شکایت آقای دکتر، پرونده ای در این باره تشکیل شدو برای تحقیقات بیشتر در اختیار بازپرس قرار گرفت. در جریان تحقیقات مشخص شد مرد کلاهبردار از یک پزشک دیگر در غرب تهران نیز با همین شیوه اقدام به کلاهبرداری 500 هزار تومانی کرده است.

د راین شیوه جدید کلاهبرداری، شیادان پس از تحقیقات لازم درباره ساعت کار طعمه هایشان و زمان حضور آنها در اتاق عمل یا محل کار، نقشه کلاهبرداری هایشان را اجرا می کردند. آنها با شناسایی یکی از همکاران طعمه شان و به دست آوردن شماره تلفن وی، آنقدر با او تماس می گرفتند تا در زمانی که تلفن وی در دسترس نیست و خاموش است، از ماجرا مطلع شده و نقشه کلاهبرداری خود را عملی کنند. با این اطلاعات، پرونده این کلاهبرداری در اختیار پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری کلاهبرداران ادامه دارد.

کلاهبرداری عجیب از طریق Missed Call

راز این شگرد کلاهبرداری هنوز سر به مهر است. اینکه چه کسانی و با استفاده از چه نوع نرم افزاری این کار را انجام می دهند هنوز در دست پیگیری پلیس فتا است. شیادان ابتدا خراسان شمالی و بعد دیگر استان های کشور را نیز در لیست سودجویانه شان قرار دادند.

سرگرد سهیل خاک شور سرپرست پلیس فتا خراسان شمالی در این باره می گوید: «شگرد این است که یک Missed Call که معلوم نیست مربوط به چه کسی است در لیست فهرست تماس های از دست رفته قرار می گیرد. تقریبا 90 درصدمردم نسبت به تماس های ناشناس و از دست رفته کنجکاوی به خرج می دهند و دوباره شماره مورد نظر را شماره گیری می کنند تا بدانند چه کسی با آنها تماس گرفته است. این دقیقا همان چیزی است که شایدان انتظار آن را می کشند.»

ماجرا از این قرار است که کامپیوتر کلاهبرداران شماره هایی را به صورت تصادفی انتخاب می کند و سپس به صورت اتوماتیک با آنها تماس می گیرد. بعد از آنکه تلفن طعمه یک بار بوق خورد، کامپیوتر به صورت خودکار متوقف می شود و گوشی در منوی فهرست تماس ها یک تماس از دسته رفته را نشان می دهد.

تا اینجا شیادان نیمی از راه را رفته اند و رسیدن به اهداف سودجویانه به این بستگی دارد که صاحب تلفن با شماره مورد نظر تماس بگیرد یا نه. کلاهبرداران می دانند که اغلب مردم به راحتی به تماس های از دست رفته خود پاسخ می دهند.

در این شیوه پیچیده کلاهبرداری با پاسخ دادن به تماس از دست رفته، صاحب تلفن بی آنکه متوجه شود به یک سرویس پرداخت نقدی تلفنی وصل می شود که این سرویس به سرعت مبلغی از حساب طعمه را خالی می کند. زمانی این موضوع روشن می شود که قبض ماهانه مشترکین به دست آنها می رسد.

در حال حاضر هیچ راهی وجود نداردکه از طریق آن بتوان از وقوع چنین حوادثی جلوگیری کرد. فعلا تنهاترین و بهترین راه برای جلوگیری از چنین سوءاستفاده هایی این است که مشترکان تنها به آن دسته از تماس های از دست رفته پاسخ دهند که شماره های مالکان آنها را می شناسند.

طرح اسقاط ماشین آلات فرسوده

مردیبا کت و شلوار اتو کرده، شیک پوش، سامسونت به دست و با عینک کائوچویی فریم قهوه ای آمد به روستا تا به یاری مان بشتابد، اما…! حداقل 90 درصد کشاورزان 20 روستا، مرد کلاهبردار را اینگونه توصیف کردند.

ماجرا از این قرار بود که این آقای به ظاهر خیلی مثبت مدعی بود از شرکتی معتبر راهی این روستا در جنوب استان فارس شده است. او می گفت که کار شرکت، جمع آوری ماشین آلات کشاورزی فرسوده و دادن ماشین آلات کشاورزی نو در حداقل زمان است، به علاوه اعطای وام با کمتر از یک درصد سود، خدمات پس از فروش و هزار و یک خدمت مفت و مجانی دیگر.

اهالی روستا با دیدن سر و وضع مرد غریبه و دفتر و دستکش در صف پرکنندگان فرم هایی که این مرد برای جمع آوری خودروهای کشاورزی فرسوده توزیع می کرد قرار گرفتند. زمستان بود و ماشین آلات کشاورزی هم در گوشه انبارها در خواب زمستانی فرو رفته بودند. فصل کشت و زرع نبود و با وعده هایی که مرد ناشناس داده بود تا موسم کشت و کار، ماشین آلات جدید به دست کشاورزان می رسید.

چند سری کپی از تمام صفحات شناسنامه، چند سری از سند و مدارک ماشین، چند سری از سند زمین و … مدارکی بود که پایه اعتماد کشاورزان را سفت و محکم می کرد. نماینده شرکت خیالی، در قبال این همه خدمت، هیچ مبلغی دریافت نمی کرد اما ماشین دار شدن کشاورزان تنها یک شرط داشت؛ اینکه قید ماشین آلات قراضه شان را بزنند و آن را دو دستی تقدیم آقای نماینده کنند تا ببرد تهران و به قول خودش اسقاط شان کند.

به این ترتیب، نماینده شرکت همه ماشین آلات ریز و درشت روستاییان را بار تریلر کرد و برد، خبر شرکت خیالی اسقاط ماشین آلات در روستاهای دیگ رهم پیچید و داستان خدمت شاهکار این نماینده قلابی، بین روستاییان دهان به دهان می شد. این شد که افراد بیشتری از روستاهای دیگر در دام مرد شیارد گرفتار شدند.

نماینده قلابی شرکت خیالی وقتی به مقصودش رسید و کلی ماشین آلات بار زد و رفت، خودش هم ناگهان ناپدید شد.

با شکایت کشاورزان مالباخته، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری مرد کلاهبردار شروع شد تا اینکه کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان داراب بعد از دو سال تحقیقات تخصصی توانستند این کلاهبردار را به دام اندازند.

متهم در بازجویی ها اعتراف کرد که ماشین آلات روستاییان را بعد از جمع آوری مستقیم می برده به یک استان دیگر و آنها را با قیمت پایین آب می کرده! او گفت چون کپی تمامی اسناد صاحب ماشین ها را به بهانه ارائه ماشین نو از آنها گرفته بود، فروش دستگاه ها و ماشین ها کار چندان سختی نبوده است.

او که با این شگرد توانسته بود چند صد میلیون تومان از روستاییان کلاهبرداری کند با قرار قانونی به زندان انتقال یافت تا به زودی در دادگاه استان فارس محاکمه شود.

فروش سوییچ یدکی به قیمت 11 میلیون تومان

برخی کلاهبرداران آنقدر مار بلعیده اند که افعی شده اند. کوله پشتی تجربه های شیطانی برخی شیادان آنقدر پر و پیمان است که موقع برداشتن کلاه طعمه هایشان طوری با خونسردی رفتار می کنند که همه تصور می کنند با یک آدم حسابی سر و کار دارند نه یک کلاهبردار حرفه ای. نمونه این تبهکاران، کلاهبرداری بود که سه ماه پیش در پایتخت با یک شگرد عجیب اقدام به کلاهبرداری می کرد.

از 29 اردیبهشت ماه کارش را شروع کرد و ظرف یک ماه، پول بسیار زیادی به جیب زد. تنها سلاح این کلاهبردار کهنه کار یک دستگاه خودروی پراید بود، بی هیچ همراه و شریکی! کلاهبردار، سوار بر خودروی پراید در شهر پرسه می زد. «این ماشین به فروش می رسد.» جمله تایپ شده ای بود که پشت شیشه عقب خودرواش چسبانده بود و متقاضیان خرید خودرو را وسوسه می کرد تا در مورد قیمت و شرایط فروش با آقای کلاهبردار تماس بگیرند.

قیمت پیشنهادی آقای کلاهبردار 11 میلیون تومان بود، یعنی 2 میلیون تومان زیر قیمت بازار. با این توجیه که خودرو مزایده ای است، ارزان خریده و حالا که به پول احتیاج دارد، می خواهد ارزان ردش کند برود. قیت پراید سفید آنقدر وسوسه انگیز بود که خریداران، 11 میلیون تومانی را که فروشنده درخواست کرده بود در یک چشم بر هم زدن از حساب خودشان بیرون می کشیدند و همراه مرد کلاهبردار راهی دفترخانه می شدند.

بعد از برداشت پول، فروشنده با کلی تعارف تکه پاره کردن که آقا بفرمایید دیگر ماشین خودتان است و خودتان پشت فرمان بنشینید و … سوییچ ماشین را به خریدار تقدیم می کرد. این بود که خریدار با خوشحالی پشت فرمان می نشست، فروشنده هم روی صندلی جلویی. پول ها هم می رفت یکراست توی داشبورد. بعد خریدار و فروشنده راهی دفترخانه می شدند. خریدار در ماشین را قفل می کرد و سوییچ هم دست خریدار می ماند. برای همین خریدار خیالش کاملا راحت می شد که جای پول هاامن است. بعد دو نفری وارد دفترخانه می شدند و در بینه راه آقای کلاهبردار حسابی مخ خریدار را می خورد که من آدم حسابی ام، مهندس فلانم و …

در نهایت با این چرب زبانی ها اعتماد طعمه را جلب می کرد. در دفترخانه قبل از هر اتفاقی آقای کلاهبردار به بهانه اینکه فراموش کرده از مدارک کپی بگیرد یا اینکه خلافی را پرداخت کند، خارج می شد. خریدار هم خیالش راحت بود چون سوییچ در دستانش داشت تاب می خورد. ده دقیقه، نیم ساعت، یک ساعت (در برخی خریداران حتی بیشتر از اینها گزارش شده!) خریدار می نشست به انتظار…

بعد که خریدار می دید خبری از آقای مهندس نشده، می رفت بیرون سر و گوشی آب بدهد که ای داد بی داد؛ نه تنها فروشنده بلکه خودروی پراید هم آب شده و رفته بود توی زمین.

بله؛ فروشنده یک سوییچ یدکی داشت که به محض خروج از دفترخانه، با استفاده از آن، ماشین را روشن کرده و رفته بود و در حقیقت خریدار 11 میلیون تومان خرج کرده بود تا تنها یک سوییچ یدک بخرد!

هنوز هیچ سرنخی از دزد شیک پوش به دست نیامده بود که کارآگاهان خود را در برابر طعمه های زیادی دیدند که همگی در دام مرد شیاد افتاده بودند. مرد کلاهبردار بارها با معرفی خود به نام های مختلف، نقشه اش را اجرا کرده بود و به بهانه فروش پراید 11 میلیون تومانی، دست به فریب طعمه هایش زده بود.

مدتی گذشت. در حالی که همه فریب خوردگان تنها مشخصات کلی خودرو از قبیل رنگ و مدل آن را به خاطر داشتند، کلاهبردار به صورت اتفاقی به دام افتاد. آن روز مرد شیاد در حال عبور از خیابان بود که یکی از فریب خوردگان او را دید و شناسایی کرد.

همین اتفاق کافی بود مرد تبهکار که «علی» 31 ساله است، دستگیر شود. علی یک کلاهبردار سابقه دار بود که در این مدت با این حقه توانسته بود 500 میلیون تومان به جیب بزند! او پس از دستگیری به اداره آگاهی تهران منتقل شد و ده ها نفر که با این شگرد سرشان کلاه رفته بود، با حضور در اداره آگاهی از او شکایت کردند.

جعل کردن رسید

در استان مازندران نیز دست یکی از کلاهبرداران کارکشته رو شد. شگردی که این متخلف به کار می بست، بسیار حرفه ای بود. مرد شیاد ابتدا وارد یک فروشگاه می شد و مقدار کمی خرید می کرد و بعد پول آن را از طریق دستگاه کارتخوان می پرداخت. مرد خلافکار وقتی که رسید پرداخت را به چنگ می آورد از مغازه خارج می شد و رسید را جعل می کرد، به این صورت که خیلی ماهرانه چند صفر به انتهای عدد قبلی می افزود و دوباره وارد همان فروشگاه می شد.

مرد کلاهبردار به اندازه رسیدی که جعل کرده بود خرید می کرد و بعد هنگام پرداخت خودش می رفت سراغ دستگاه کارت خوان، به بهانه اینکه رمز محرمانه است و می خواهد خودش عملیات پرداخت را انجام دهد. در این مواقع فروشنده ها تنها منتظر رسید می ماندند و مرد شیاد این نکته را می دانست. به همین خاطر مبلغ کمی را در دستگاه وارد می کرد و وقتی رسید بیرون می آمد، آن را با رسید جعلی که تهیه کرده بود عوض می کرد. فروشنده با دیدن رسید جعلی تصور می کرد که معامله انجام شده است، غافل از اینکه کلاه گشادی سرش رفته و پولی که وارد حسابش شده بسیار کمتر از مبلغ معامله است.

مرد شیاد با این شگرد از افراد و مغازه داران زیادی کلاهبرداری کرد و تحت تعقیب پلیس قرار گرفت تا اینکه ماموران توانستند در بررسی های تخصصی او را شناسایی و دستگیر کنند.

احمدرضا رستمی رییس پلیس فتای مازندران برای پیشگیری از چنین سرقت هایی به شهروندان هشدار داد که موقع گرفتن رسید دستگاه کارت خوان از مشتریان، هر دو قبض صادره از دستگاه را دریافت کنند و با هم تطبیق بدهند. «به این نکته توجه کنید که بانک ها اعداد مبالغ در قبض دستگاه را طوری طراحی کرده اند که روی این اعداد، سایه دارد تا امکان جعل توسط جاعلان وجود نداشته باشد.»/ همشهری سرنخ

تصاویر روز رسانه های خبری


تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

تصاویر زیبا از طبیعت و حیات وحش حیوانات

قابل توجه زوج های محترم خوزستانی



با کودک تان صحبت کنید

پیامدهای کوتاه مدت مانند ترس، مشکلات رفتاری، کاهش عزت نفس و استرس دختر شما دچار مشکلاتی مانند ترس از جنس مخالف شده است.

پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی زارعی کلات(کارشناس ارشد روان شناسی): مادری هستم که دختری ۱۸ ساله دارم او در ارتباط با جنس مخالف در ۱۵ سالگی آسیب شدیدی دید و حالا افسرده است و نمی‌تواند با هیچ کسی ارتباط برقرار کند حتی از جنس مخالف هم می‌ترسد. نگرانم فردا برای ازدواج با مشکل مواجه شود.

والدین گرامی، شدت آسیب‌های روانی و عاطفی بر اثر رابطه با جنس مخالف به راحتی قابل سنجش نیست. با توجه به این که خانواده نوجوانانی که در یک رابطه ناپسند شکست می‌خورد و آسیب می‌بیند، از لحاظ فرهنگی یکسان نیستند بنابراین نمی‌توان گفت این روابط ناسالم آثار یکسانی برای همه خانواده‌ها به جا خواهد گذاشت.

پیامدهای یک ارتباط ناسالم
معمولا در این ارتباط‌های ناسالم 2 نوع پیامد وجود دارد: 1-پیامدهای کوتاه مدت مانند ترس، مشکلات رفتاری، کاهش عزت نفس و استرس که به گفته خودتان، دختر شما دچار مشکلاتی مانند ترس از جنس مخالف شده است.

2- پیامدهای بلند مدت مانند ترس طولانی مدت از جنس مخالف و حتی گاهی افکار خودکشی یا اقدام به آن اما این بدان معنا نیست که هر کسی که دچار چنین اشتباهاتی شد، تمامی این پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت برای او رخ خواهد داد. با این حال توصیه هایی که در ادامه مطرح خواهد شد، می‌تواند به شما کمک کند.

گوش دادن موثر به حرف‌های‌ دخترتان
بهتر است شما و دیگر اعضای خانواده با برقراری رابطه مبتنی بر اعتماد و حمایت، شرایط مناسبی را برای دخترتان فراهم کنید. این کار، می‌تواند گام مهمی برای آگاه شدن او از احساسات عاطفی خود و همچنین بیان آن و در نتیجه آرامش یافتن او باشد. در چنین مواقعی بهترین اقدام اعضای خانواده، گوش دادن به حرف‌های‌ فرد آسیب دیده و همدلی کردن با احساسات او به دور از هرگونه قضاوت، توصیه و نصیحت کردن است.

خودداری از رفتارهای مخرب
اگر احیانا اعضای خانواده شما به خاطر اشتباه دخترتان دچار احساساتی از قبیل شرم و سرافکندگی، خشم، احساس گناه و... شده‌اند. گاهی این احساسات منجر به بروز رفتارهایی از جانب آن‌ها می‌شود که در دختر 18 ساله تان احساساتی چون رها شدن، طرد شدن، خوار بودن و لکه ننگ بودن برای خانواده دست می‌دهد. توصیه می‌شود اعضای خانواده مراقب رفتارهای خود باشند. چرا که اگر اعضای خانواده و به طور کلی افراد مهم زندگی دخترتان با او رفتارهای منفی چون عیب جویی کردن، سرزنش و تحقیر کردن، غرغر کردن، تهدید و تنبیه کردن داشته باشند، این کار باعث می‌شود حس «احترام به خود» یا به عبارتی «عزت نفس» دخترتان به شدت آسیب ببیند.

پرهیز از دادن اطلاعات نادرست درباره جنس مخالف
به هیچ وجه برای ترساندن و برای ایمن کردن دخترتان از برقراری ارتباط‌های ناسالم در آینده، مبادرت به دادن اطلاعات نادرست درباره جنس مخالف نکنید. این کار باعث می‌شود او تصویر ذهنی غلطی از جنس مخالف پیدا کند. چنین تصویری اولا باعث ایجاد مشکلات سازگاری با جنس مخالف در محیط خانواده، کار، تحصیل و... می‌شود ثانیا باعث مشکلاتی از قبیل مشکلات زناشویی در زندگی آینده اش خواهد شد.

پسرم در نبود پدرش مدام گریه می‌کند
علیرضا عبدی(کارشناس ارشد روان شناسی بالینی): پسری دارم 2 و نیم ساله که به پدرش علاقه زیادی دارد. شغل پدرش آزاد است و من خانه دارم. صبح که پدرش برای کار از خانه بیرون می‌رود تا ظهر که می‌آید، مدام گریه می‌کند. در خانه هم همیشه بغل پدرش نشسته است. تا پدرش خانه نباشد هم غذا نمی‌خورد.

مادر گرامی، اضطراب جدایی در کودکان به طور طبیعی بین 6 ماهگی تا ٣ سالگی رخ می‌دهد. به احتمال زیاد، اضطراب کودک شما هنگام جدا شدن از پدرش از یک روز به روز دیگر متفاوت است. کودک شما یک روز هنگام جدا شدن پدرش را رها نمی‌کند و یک روز دیگر، قشقرق راه می‌اندازد و در مقابل جدایی، مقاومت و واکنش شدید از خود بروز می‌دهد. با این حال، توصیه هایی که در ادامه گفته می‌شود می‌تواند در این زمینه به شما و همسرتان کمک کند.

یک دفعه رهایش نکنید
بدون اطلاع کودک و به بهانه ریختن ترس او از دوری شما، او را یک دفعه رها نکنید و تنها نگذارید. قبل از این که جایی بروید، برنامه تان را به زبان ساده برایش توضیح دهید و به او بگویید که در این مدت چه کارهایی می‌تواند بکند. پسر کوچک شما باید در نبودتان احساس امنیت و آرامش کند. یادتان باشد اگر بدون خبر کردن کودک، ناگهان او را در یک جمع یا در خانه تنها بگذارید از آن به بعد هیچ وقت به شما اطمینان نمی‌کند و دائما می‌خواهد همراه شما باشد.

با کودک تان صحبت کنید
معمولا زمانی که پسر کوچک شما حاضر نیست به این سادگی‌ها پدرش را رها کند و به داد زدن یا اشک ریختن متوسل می‌شود در این شرایط از شوهرتان بخواهید تا برنامه کاری اش را برای کودک تان توضیح دهد و به کودک بگوید: «می دونم به خاطر این که خیلی دوستم داری و می‌خوای کنارت باشم این جوری گریه می‌کنی ولی من ظهر بر می‌گردم تا با هم باشیم.» این جریان به ویژه در دفعات اول ممکن است بیش تر از آن چیزی که فکرش را می‌کنید، طول بکشد. سعی کنید عصبانی نشوید و احساس کودک را از این که بودن در کنار شما را به هر کار دیگری ترجیح می‌دهد، درک کنید. با این حال اصلا برنامه تان را به تعویق نیندازید و آن را همان طور که برایش توضیح داده بودید، اجرا کنید.

به کودک تان باج ندهید
توجه داشته باشید که بدترین روش برای جدا کردن کودک از خود، باج دادن به او است. سعی نکنید با دادن وعده اسباب بازی، شکلات و...، او را از این کار باز دارید. باج دادن باعث می‌شود کودک هر بار موقع بیرون رفتن یا جدا شدن از شما انتظار پاداش داشته باشد. بازی‌های‌ ساده‌ای‌ مانند قایم باشک می‌تواند فرزند شما را به رفت و آمدهای تان عادت دهد. با قایم شدن پشت در یا پنهان کردن خودتان در کمد و انجام این قبیل بازی‌های‌ پر جنب و جوش کودک اطمینان دوباره دیدن افرادی که دوست شان دارد را تجربه خواهد کرد. البته اگر علایم جسمانی ناشی از اضطراب جدایی در پسر کوچک شما شدید است، باید از یک مشاور کمک بگیرید.

تصاویر زیبا از خودروهای مدرن



عکس های لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

عکس هایی از لامبورگینی مدل آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014 – 2014 Lamborghini Aventador LP700-4 Roadster

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

لامبورگینی آونتادور ال پی 4-700 رودستر 2014

مقالات استراتژیک



دلایل تصمیم گیری های اشتباه چیست؟

در حالی که تصمیمات خوب به فرصت ها و منافع تازته منتهی می شوند، تصمیم های بد اغلب مشکلات جدی را در پی دارند. اگر نمی خواهید افسوس بخورید، باید با شرایط و عواملی که منجر به تصمیم گیری های ضعیف می شوند، آشنا شوید تا بتوانید در آینده از آنها پیشگیری کنید.

دلایل تصمیم گیری های اشتباه«کاش این رو قبلا می دونستم.» جمله ای است که اغلب ما زمانی که می فهمیم تصمیم اشتباهی گرفته ایم به زبان می آوریم. اگر می دانستیم کدام عوامل منجر به تصمیم گیری های بد می شوند، بهتر می توانستیم تصمیمات دقیق بگیریم و این امر کمک می کرد تا دور تصمیم گیری های اشتباه را خط بکشیم و به نفع تصمیمات خوب رأی بدهیم.

نمایشنامه ای را تصور کنید که در آن شما از دو شرکت پیشنهاد کار دارید. شرکت شماره یک بزرگ است و حقوق خوبی نمی دهد. شرکت دوم کوچک است اما حقوق و مزایای خوبی پرداخت می کند و تجربه شغلی خوبی به شما می دهد. شما مجبورید با تأمل جدی و براساس کارآیی خود و تاثیر آن بر زندگی تان یک تصمیم سخت بگیرید.

آگاهی از اینکه دقیقا چه چیزی ما را وادار به تصمیم گیری های اشتباه می کند، کمک می کند تا احساسات و افکارمان را در مسیر درستی هدایت کنیم. در ادامه فهرستی از عواملی که منجر به تصمیم گیری های اشتباه می شوند، آورده شده است تا بتوانید با تمرکز کردن روی آنها از گرفتن تصمیم های اشتباه پیشگیری کنید.

فاصله گرفتن از دوراندیشی

بارها پیش آمده است که درباره یک تصمیم مشخص تنها بر روی زمان حال تمرکز کرده و متوجه بازتاب آن بر آینده خود نشده ایم. در حالت ایده آل باید چنین بینشی داشته باشیم و اندیشیدن درباره تغییرات قابل پیش بینی در آینده را تمرین کنیم تا به یک تصمیم درست برسیم؛ مثلا اگر وارد صنعت وسایل الکترونیکی شوید، باید بتوانید آینده بازار را پیش بینی کنید و قبل از رقبا سرمایه خود را به روز کنید. برای تصمیم گیری، باید نگرش آینده نگر و رو به پیشرفت داشته باشید.

وابستگی به دیگران

ما اغلب سردرگم هستیم و برخی از تصمیم گیری های مهم زندگی مان را به دست دیگران می سپاریم. مشکل این است که دیگری نمی تواند به اندازه خود شما درگیر این تصمیم گیری شود یا شاید نتواند با اتخاذ تصمیم درست، حق را ادا کند؛ نباید به هیچ وجه از دیگران بخواهید جای شما تصمیم بگیرند؛ مثلا می خواهید تلفن همراه بخرید اما نمی توانید تصمیم بگیرید، از دوستان خود می خواهید گوشی را برای شما انتخاب کنند. نتیجه این می شود که چیزی را می خرید که با نیازهای شما منطبق نیست و برایتان کارآیی ندارد.

فرضیات غلط

فرضیه های غلط و غیرواقعی درباره یک شخص، یک موقعیت یا یک شیء شما را به تصمیم گیری اشتباه وامی دارد. ما اغلب دیدگاه های خود را براساس سابقه تجربه هایی که داشته ایم، بنیان می نهیم.

از آنجایی که افراد، موقعیت ها و … مدام در حال تغییرند، بهتر است درباره آنها همانطور که هستند، قضاوت کنیم و در موردشان گمانه زنی نکنیم؛ مثلا تصمیم می گیرد با همکارتان ارتباط نداشته باشید؛ چون گمان می کنید او بخیل است؛ در حالی که او تنها کسی بود که در انجام کارها به شما کمک می کرد.

تحقیقات ناکافی

پیش از هرگونه تصمیم گیری همواره باید درباره میسر بودن تصمیم خود تحقیق کنید. باید از معایب و مزایای تصمیمتان آگاهی داشته باشید و متوجه تاثیر تصمیم تان بر روی افرادی که تحت تاثیر آن قرار خواهند گرفت، باشید.

این به شما کمک می کند تا تصمیم درستی بگیرید؛ مثلا تصمیم می گیرید شغل خود را تغییر دهید اما تحقیق می کنید و درمی یابید که شغل جدید چیزی به ارزش های کاری تان اضافه نمی کند. از این رو تصمیم می گیرید در محیط کاری فعلی تان فرصت های جدید را کشف کنید.

تفکر کوتاه مدت

تفکر کوتاه مدت یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که افراد در فرآیند تصمیم گیری مرتکب آن می شوند. آنها نمی دانند تصمیمی که امروز می گیرند علاوه بر زمان حال بر آینده نیز تاثیر خواهد گذاشت. چیزی که امروز درست و کاربردی به نظر می رسد، شاید نهایتا تصمیم خوبی از آب درنیاید؛ مثلا ولخرجی کردن با پولی که به سختی آن را به دست آورده اید برای خرید از روی وسوسه، ممکن است پس اندازتان را کاهش دهد؛ برعکس اگر تصمیم بگیرید پولتان را پس انداز کنید، از مزایای طولانی مدت آن بهره مند خواهید شد.

تفکر احساساتی

بارها پیش آمده است که افراد به جای عقل خود به حرف دل شان گوش می کنند و تصمیم اشتباه می گیرند. اگر کسب و کاری دارید لازم است تصمیمات کاربردی بگیرید نه احساسی. قدرت دادن بیش از حد به تصمیمات مبتنی بر احساس به تدریج برای شما دردسرساز خواهد شد. همواره باید تاکیدتان بر تصمیمات کاربردی و مبتنی بر نتیجه باشد؛ مثلا به محض اینکه می فهمید به دلیل مشکلات زندگی شخصی، تمرکز کردن دشوار شده است، دست از کار می کشید. این کار نه تنها تاثیری منفی بر موقعیت مالی شما خواهد داشت، بلکه حالت روحی تان را هم بدتر می کند.

باورهای تعصبی

یکی دیگر از موانع تصمیم گیری دقیق، دنبال کردن مجموعه ای از باورهای خشک است. هر بُعدی از زندگی شخصی و حرفه ای ما تغییر می کند و در زمان خاص خود ضرورت پیدا می کند که آن را بپذیریم. اگر با همان عینک قدیمی به دنیا نگاه کنیم، تصمیم گیری های بد همچنان تکرار می شوند.

باید واقعیت را بپذیریم و با شرایط تازه سازگار شویم؛ مثلا شاید سال هاست که به کاری مشغولید و علاقه ای به تسویه حساب دیرهنگام مشتریان خود ندارید. برای اینکه آنها را وادار کنید به موقع بدهی خود را بپردازند، باید مبلغی ناچیز به عنوان جریمه دیرکرد در پرداخت معین کنید.

تصورات و پیش داوری های از پیش تعیین شده

بیشتر ما درباره دیگران، خیالات و پیش داوری های از پیش تعیین شده در سر می پرورانیم. زود قضاوت کردن درباره دیگران به شما کمک نمی کند تصمیم درست بگیرد. در واقع این موجب می شود درباره دیگران بد قضاوت کنید و تصمیم غلط بگیرید؛ مثلا شاید به فکرتان نرسد که فلان شخص از پس انجام فلان کار برمی آید اما وقتی با او ارتباط برقرار کرده و مسئولیتی به او واگذار می کنید، می فهمید او چه عملکردی دارد.

خطر عدم اطمینان

اگر لازم باشد یک تصمیم جدی بگیرید، ذهن شما مورد هجوم افکار و تردیدهای زیاد قرار خواهد گرفت. این سبب می شود تصمیم ایمن تری بگیرید که ممکن است منفعتی از آن برای شما حاصل نشود. بهتر است پیش از هرگونه نتیجه گیری عجولانه، خطر کنید و تجزیه و تحلیل کنید. این به شما کمک می کند تا درک کنید تصمیمتان چگونه بر روی شما تاثیر می گذارد؛ مثلا می خواهید بر روی انبار کردن جنسی سرمایه گذاری کنید که در آینده رونق می گیرد و از این رو تصمیم می گیرد در بانک حساب پس انداز باز کنید.

گزینه های فراوان

وقتی مجبور باشید بین گزینه های بی شمار دست به انتخاب بزنید گیج می شوید و هدف گرفتن تنها یکی از آنها می تواند دشوار باشد. شاید سخت بتوانید هقضاوت کنید کدام گزینه کارساز است و کدام نیست. از این رو بهتر است گزینه ها را دور بریزید و تنها چند مورد محدود را برای تصمیم نهایی خود انتخاب کنید. این کار صرفه جویی در وقت شما خواهد بود و می توانتیتد به تصمیمی دقیق دست یابید؛ مثلا اگر بخواهید کفش بخرید اما پول کمی داشته باشیدممکن است سردرگم شوید؛ چرا که مجبورید کفشی را انتخاب کنید که به لباس تان بیاید، مد روز باشد، دوام داشته باشد و به پول تان هم بخورد.

* مسیر زندگی ما با تصمیمات موثری که برای آینده خود می گیریم مشخص می شود. اگر بخواهیم تصمیم موثر بگیریم، نباید درباره حقایق، اطلاعات نصفه و نیمه داشته باشیم. علل دیگری که می تواند به تصمیمات غلط منتهی شود شامل مشکلات پیش بینی نشده، عدم برقراری ارتباط، درس نگرفتن از گذشته و نداشتن منطق است.

حتما شگفت زده خواهید شد از اینکه بدانید تصمیمات شما چگونه تحت تاثیر هورمون ها، خالی بودن معده و حتی کمبود خواب قرار می گیرند. اکنون که عوامل منجر به تصمیم گیری اشتباه را می دانید، معایب و مزایای آن را سبک و سنگین کنید و مطمئن شوید که قدم در راه تصمیم درست برداشته اید./ مجله موفقیت

یادها و یادبودها



با وجود نزدیک به یک ماه از درگذشت مرتضی پاشایی اما هنوز هم حرف‌های ناگفته بسیاری در مورد زندگی و مرگ او وجود دارد که بدون شک ناصر پاشایی(پدر مرتضی) و منصور پاشایی(عموی مرتضی) بهترین افرادی هستند که می‌توانند ابعاد مختلف زندگی مرتضی را بازگو کنند.

نزدیک به یک ماه از درگذشت مرتضی پاشایی می گذرد. در گذشت این خواننده محبوب پاپ به نوعی جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد و تا چند روز بسیاری از اخبار مربوط به او می شد. اما هنوز هم حرف های ناگفته بسیاری در مورد زندگی و مرگ مرتضی پاشایی وجود دارد.

در دیداری که با ناصر پاشایی (پدر مرتضی)، منصور پاشایی (عموی مرتضی) و همین طور مادر او داشته ایم، سعی کرده ایم تا ابعاد مختلف زندگی مرتضی پاشایی بررسی کنیم و به دلایل محبوبیت او بپردازیم.

*از آغاز درمورد مرتضی شروع کنیم که چه زمانی شروع به خواندن کرد؟
منصور پاشایی: اگر اجازه دهید مقدمه‌ای دراین رابطه بگویم و بعد برادرم توضیح خواهند داد؛ اولا موسیقی در خانواده ما تقریبا می‌توان گفت که موروثی است. یعنی در اکثر افرادخانواده ما یک گرایش شدید و عمیقی نسبت به موسیقی وجود دارد. این مساله در مرتضی کاملا از کودکی مشهود بود. مرتضی علاقه خاصی نسبت به موسیقی داشت از دوران طفولیت. از دو، سه سالگی وقتی لوگوی برنامه کودک پخش می‌شد حتی وقتی خواب بود، بیدار می‌شد و پای تلویزیون می‌نشست و با دقت گوش می‌کرد. ما خودمان از بچگی این استعداد را در مرتضی دیده بودیم که علاقه بسیار زیادی به موسیقی داشت و بدون اینکه حتی کلاس برود، شروع به نواختن سازهای مختلف کرد. هم پیانو هم گیتار و ویولن را حرفه‌ای می‌نواخت. بنابراین در سایر اعضای خانواده به نوعی این را شاهد هستیم و گرایش خاصی به موسیقی دارند. ازجمله صدای برادرم را در روز تشییع دیدید و صدای محزونی برای مداحی دارند و مناسب است. طبیعتا بخشی از این مساله می‌تواند موروثی باشد. بخش زیادی از این مساله به پشتکار مرتضی برمی‌گشت. تصور بر این نباید باشد که فقط استعداد کافی است. علاوه بر استعداد، پشتکار بسیار بسیار مهم است. درمرتضی پشتکار عجیبی وجود داشت و با تلاش بسیار زیاد ساعات و روزها و شب‌های زیادی را به موسیقی می‌پرداخت و یکی از علت‌های موفقیتش در امر موسیقی همین بود. از برادرم خواهم خوائست از زمانی که مرتضی شروع به خواندن کرد، خودشان توضیح دهند.

ناصر پاشایی: همین‌طور که اخوی فرمودند؛ شاید هنر به‌نوعی در خانواده ما موروثی است. تا جایی که از پدرم شنیده بودم پدربزرگم نیز صدا داشتند و اذان می‌گفتند. پدر من نیز هفتاد، هشتاد سال مطالعات اسلامی داشتند و اذان می‌گفتند و در مراسمات مختلف برای میلاد امام زمان(عج) و سایر ائمه می‌خواندند و صدای بسیای خوبی داشت برای امام حسین و برای دلشان می‌خواندند و هروقت که اسم امام حسین(ع) می‌آمد، گریه می‌کرد. من نیز چون در این خانواده بودم این افتخار را داشتم که مانند پدرم اگر قسمت می‌شد و گاهی که پیش می‌آمد در مراسم حضرت ابی‌عبدا... و ائمه‌معصومین افتخاری می‌خواندم تا این که به یکی از شهرستان‌ها منتقل شدیم. مرتضی در دوران کودکی قرآن را فرا گرفته بود و در مدرسه‌ای که درس می‌خواند در اذان مقام اول را به‌دست آورد. از آن شهر که به تهران منتقل شدیم در گروه سرود مدارس مقام‌هایی را کسب کرد. همین طور ادامه داد و هم زمان در مساجد با آموزش برنامه تئاتر و گذراندن کلاس‌های مختلف تئاتر نزد استاد سمندریان و سایر اساتید دیگر زمینه‌های تئاتر را به خوب گذراند. همزمان در مدارس تهران نمایشنامه‌هایی می‌نوشت و با همراهی چند نفر از دوستانش در مدارس کل مناطق تهران کارهای آموزشی انجام می‌دادند. می‌توانم بگویم در زمانی که ایشان کار تئاتر انجام می‌داد، مدارس تهران ایشان را می‌شناختند. از آنجا که تئاترشان موزیکال شد، ادامه کار تئاتر منجر به این شد که آهنگسازی را یاد بگیرد. در دوران سربازی برنامه‌های خود را داشت و در گروه موزیک سپاه پاسداران فعال بود. بعد از سربازی در شرکتی به‌عنوان آهنگساز مشغول به کار شد و مدیر شرکت به من گفت که ایشان نابغه است. تصور می‌کردم که مدیر شرکت اغراق می‌کنند درحالی که ایشان عنوان می‌کردند که تعریف بی خودی نمی‌کند و برایش جالب بود که خودش با این که مدارج عالی موسیقی را در کشورهای مختلف غربی پیموده است مانند ایشان نمی‌تواند آهنگسازی کند.

همان طور که برادرم عنوان کردند؛مرتضی پشتکار فراوانی داشت و شبانه‌روز برای پیشرفت کارش در موسیقی و تئاتر و گرافیک که همزمان تحصل می‌کرد، نهایت تلاش خود را داشت تا این که وقتی بیمار شد لحظه‌ای عقب‌نشینی نکرد. خودش می‌گفت که از تک‌تک لحظه‌های عمرش حتی در موقع قدم زدن نیز استفاده می‌کند و لذت می‌برد. علی‌رغم این که شیمی‌درمانی بسیار سخت است، کنسرت خود را برگزار می‌کرد و آهنگسازی خود را ادامه داد. در دوران ۱۱ماهه بیماری و شیمی‌درمانی به بیش از ۶۰ شهرستان مسافرت و کنسرت اجرا کرد. بهترین آهنگ هایش را در دوران معالجه انجام داد. یکی از خصوصیات مرتضی روحیه جوانمردی‌اش بود. به رغم همه هنرهایش شاید یکی از علت‌هایی که مردم دوستش دارند جوانمردی‌اش باشد. دوستان تعریف می‌کردند که یک هنرمند یا هنرپیشه تمام زحمت خود را می‌کشد که کنسرت یا تئاترش را اجرا کند تا پولش را بگیرد اما اگر جایی می‌دید که تهیه‌کننده یا کنسرت‌گذار ضرر کرده تنها هزینه بلیت هواپیمایش را دریافت می‌کرد و راضی به ضرر تهیه‌کننده نمی‌شد. این روحیه جوانمردی بود که شاید کمتر کسی این مسائل را در نظر بگیرد. این خصلت‌هایی بود که در مرتضی می‌دیدم. روحیه صبوری و عاقل بودنش و کارهایی که می‌کرد همه روی حساب و کتاب بود و همان طور که گفتم واقعا در مقابل بزرگترین ضربات مثل یک فرمانده جنگی عمل می‌کرد یعنی هیچگاه روحیه‌اش را نمی‌باخت.



* از دورانی که مرتضی اولین آلبومش را منتشر کرد بگویید؛ واکنشش چگونه بود؟ واکنش شما چگونه بود؟

ناصر پاشایی: مرتضی تلاش زیادی برای اولین آلبومش کرد. شب و روز به دنبال این بود که آهنگ هایش را کامل کند و بتواند مجوز بگیرد. در آن زمان مشکلات فراوانی برای اخذ مجوز به وجود آمد که با پیگیری‌های مستمرش توانست مشکلات را حل کند. جلساتی با جناب آقای میرزمانی، مدیرکل موسیقی وقت برگزار کرد و به‌رغم مسائل و مشکلات توانست مدیران را توجیه کند که آهنگ‌هایش با حساب و کتاب است و هیچ کدام آهنگ های غربی به آن معنا که دیگران تصور می‌کنند، نیست. الحمدالله توانست مجوز را اخذ کند و راه‌های پیشرفت را طی کند.

*آیا خوشحالی خاصی برای اخذ مجوزش داشت؟

ناصر پاشایی: زمانی که مجوزش را گرفت درحقیقت به آرزویش رسید. ضمن این که خوشحالی‌اش را نشان می‌داد البته خودش همیشه امید داشت که به جاهای بالاتری هم خواهد رسید. خوشحالی‌اش یک شکل طبیعی داشت.

*آیا اولین آلبومش با استقبال مواجه شده بود؟ معمولا اولین آلبوم سوددهی لازم را ندارد و هنوز هنرمند شناخته شده نیست.

ناصر پاشایی: از آنجا که تک آهنگ هایی قبلا منتشر کرده بود خیلی از جوان ها با آهنگهایش آشنایی داشتند و چون در تهران و شهرستانها به کار تئاتر هم می‌پرداخت و کارهای موزیکال انجام داده بود و می‌خواند با صدایش آشنا بودند. مخصوصا در استان تهران و برخی شهرستان‌های اطراف. در زمانی که آلبومش منتشر شد با استقبال فراوان مواجه شد و شاید یکی از پرفروش‌ترین آلبوم‌ها بود.

*آیا مرتضی به مداحی هم علاقه‌مند بود و دوره‌ای هم به مداحی پرداخته بود؟

ناصر پاشایی: البته در برخی سایتها مداحی‌های مرتضی وجود دارد که می‌توانید ملاحظه کنید. همانطور که گفتم مرتضی از خردسالی مکبر آقای هاشمیان در رفسنجان بود. کم‌کم که به تهران آمد و گروه سرود تشکیل داد در کنار کارهای تئاتر در غرب تهران نیز به مداحی می‌پرداخت و مورد استقبال هم واقع می‌شد. شاید بتوانم بگویم ۷، ۸ نوار از مداحی‌هایی که در ایام محرم یا میلاد امام زمان(عج) داشته است، پر شده است.

*چرا مرتضی با توجه به علاقه اش به مداحی این کار را دنبال نکرد و به سوی موسیقی رفت؟

ناصر پاشایی: چون استعداد موسیقیایی‌اش بیشتر بود.

*از آنجا که خانواده‌ای مذهبی هستید آیا به تشویق مرتضی درمورد دنبال کردن مداحی نپرداختید؟

ناصر پاشایی: من ایشان را تشویق می‌کردم و خودش هم به مداحی علاقه‌مند بود. اما واقعا جاذبه موسیقی برایش خیلی زیاد بود و از موسیقی لذت می‌برد. از بچگی در مسجد بزرگ شده بود. روحیه خاص او اینگونه بود که دوست نداشت مسائل مذهبی را با دیگر مسائل مخلوط کند. می‌گفت هیچگاه دوست ندارد قضیه مداحی را تصنعی بخواند. می‌گفت وقتی می‌خواهم «یاحسین» بگویم باید در قالب آهنگی باشد که نصف دنیا بگوید «یاحسین». مثل همان آهنگ «نگران منی» که می‌گفت با تمام وجودش آن را ساخته و با خدا صحبت کرده است. بیشتر در این راه قدم برمی‌داشت و یکی از خصلتهای مرتضی این بود که پیدا و پنهانش یکی بود و هیچ چیز را پنهان نمی‌کرد و کل زندگی‌اش را برای من و مادرش بازگو می‌کرد.

*شما چه زمانی از بیماری مرتضی مطلع شدید و واکنش مرتضی از ناراحتی شما چه بود؟

مادر مرتضی:در بیمارستان نیکان در ابتدا به من نگفتند که بیماری مرتضی چیست و تنها عنوان کردند که زخم معده دارد. زیاد کنجکاوی نمی‌کردم چراکه اصلا تحمل شنیدن چنین بیماری را نداشتم. کم‌کم می‌دیدم که در گوشه و کنار اطرافیان با هم صحبت می‌کردند اما امید داشتم که اگر بیماری هم هست سعی می‌کنیم مشکلش را رفع و درمان کنیم. کم‌کم بعد از چند روز که متوجه شدم خیلی برایم دردناک بود و تنها چیزی که به من آرامش می‌داد، یاد خدا بود. یعنی هیچ چیز نمی‌توانست قلب مرا آرام کند. اما امید داشتم که ایشان خوب می‌شوند. تا آخرین لحظه هم امیدم را از دست ندادم اما خداوند این طور مقدر کرده بود.

*آیا شما بیماری را به مرتضی اطلاع داده بودید؟

ناصر پاشایی: مرتضی حدود ۱۰، ۱۵ روز قبل از مطلع شدن از بیماری‌اش به مادرش می‌گفت که «ترش می‌کند» و مادرش بنا به مصلحت‌هایی به مرتضی دارو یا غذای خاصی می‌داد که بهتر شود. ولی ترش کردن‌هایش ادامه داشت. یک روز به ما گفت که «رفلکس معده» دارد. آقای علی لهراسبی که از دوستان نزدیکش است به مرتضی گفته بود که بهتر است به پزشک مراجعه کند. با هماهنگی آقای لهراسبی به بیمارستان نیکان رفتند و دکتر بعد از انجام آزمایش تشخیص «تومور» داده بود. دکتر این بیماری را از مرتضی پنهان نکرده بود و به خودش گفته بود که تومور دارد و بلافاصله باید عمل شود. مرتضی هم به من بیماری‌اش را اعلام کرد. خواستیم که وقت را از دست ندهیم و در اولین فرصت مرتضی تحت عمل جراحی قرار گرفت. آقای دکتر شریفی به محض اینکه معده را باز کرده بود گفته بود که تقریبا کار از کار گذشته است. یعنی استیج ۴ است و در بیماری‌های این گونه ممکن است که بیمار برنگردد و شاید یکی، دو ماه بیشتر عمر نکند. به مرتضی هم اعلام کرده بود که هرچه می‌خواهی بخور چراکه ۵۰-۵۰ هستی. دکتر دیگری که در کنارش بود نرم‌تر صحبت کرده بود و گفته بود که «ان‌شاءا... خوب می‌شوی» و مرتضی مابین این دو تشخیص مانده بود که آیا خوب می‌شود یا اینکه ۵۰-۵۰ است؟ در عین حال شبانه‌روز راجع به سرطان مطالعه می‌کرد و کتابهای مختلف می‌خواند و درمورد این که چگونه پیشرفت می‌کند، مطالعات زیادی در طول ۱۱ ماه انجام داد. درواقع دوگونه رفتار می‌کرد؛ هم خودش را آماده کرده بود که پرواز کند و به دنیای دیگری برود و هم اینکه می‌گفت برایم مهم نیست که ۳۰ سال زندگی کنم یا ۸۰ سال چون نه به کسی ظلم کرده‌ام و نه کاری کردم که نگران باشم و تمام کارهایی که می‌توانستم در این دنیا انجام داده‌ام.

بعد از انجام شیمی‌درمانی حدود سه، چهار روز ناراحتی شدید داشت و نمی‌توانست کارهایش را ادامه دهد و امکان غذاخوردن نداشت. به محض این که کمی حالش بهتر می‌شد بلافاصله خودش را برای کنسرت‌های بعدی آماده می‌کرد. قراردادش را طوری تنظیم کرده بود که ۳، ۴ روز اول شیمی‌درمانی به برنامه‌هایش لطمه وارد نکند و مانند یک فرد عادی ۳، ۴ روز مانده به ماه محرم، برنامه‌هایش را ادامه می‌داد و آخرین کنسرت‌هایی که برنامه‌ریزی شده را برگزار کرد.

به نظر شما چه عاملی باعث محبوبیت مرتضی پاشایی شد؟

منصور پاشایی: درواقع خود ما هم در حیرت مانده‌ایم که چه عاملی باعث شد که بین مرتضی با مردم بخصوص جوان ها و نه‌تنها جوان ها حتی افراد مسن این همه ارتباط قلبی برقرار شد که ناشی از عوامل مختلفی است. من خودم چیزهای مختلفی از تحلیلگران این طرف و آن طرف شنیدم. اگر بخواهیم به تک‌تک این ها تکیه کنیم همه این ها با یک ضریب خاصی درست است ولی همه‌اش نیست. برخی می‌گفتند که به خاطر بیماری مرتضی بود و مردم یک همذات‌پنداری کردند ولی هنرمندان و ورزشکارانی داشتیم که بیماری‌شان یک دوره‌ای به طول انجامید ولی چنین اتفاقی برایشان نیفتاد. اگرچه واقعا مردم ما خیلی هنردوست و ورزش‌دوست هستند اما این پدیده عجیبی بود. در آن طرف آبی‌ها هم تحلیل عجیبی دیدم که می‌گفتند مردم ایران غمگین و محزون هستند و از آنجا که آهنگ‌های مرتضی هم محزون بود، مردم خوب ارتباط برقرار کردند! من گفتم اگر چنین چیزی باشد، همین الان چند میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی می‌کنند درحالی که همانها هم ارتباط برقرار کرده‌اند و همانها هم همدردی کردند و در سوگ مرتضی مراسم گرفتند و شمع روشن کردند. پس نمی‌تواند این دلیل هم باشد. حتی خیلی از ایرانیان آنجا متولد شده اند و اگر فضای آنجا شاد باشد و فضای اینجا غمگین پس آنها نباید چنین ارتباطی برقرار می‌کردند.

تحلیل‌های مختلفی دیدم و می‌گفتند که در این میان شبکه‌های اجتماعی هم بی‌تاثیر نبوده‌اند. بله درست است، شبکه‌های اجتماعی به شهرت یک نفر دامن می‌زنند اما اگر بخواهم این فرضیه را هم رد کنم، شبکه‌های اجتماعی چرا درمورد سایر بازیگران و ورزشکاران اتفاق نمی‌افتد؟ البته قصد مقایسه ندارم اما همزمان استقبال خوبی از مرحوم مظلومی شد اما طبیعتا دیدیم که چنین چیزی نبود! اتفاقا خیلی دنبال تحلیل علمی و روانشناختی و جامعه‌شناختی‌اش بودم.

*ما هم تحلیلهای زیادی در این مدت خواندیم و خودمان هم منتشر کردیم همه مباحثی هم که شما مطرح کردید، بود اما همیشه در این تحلیل ها این نکته پنهان می ماند که پاشایی محبوبیت زیادی کسب کرده بود.

منصور پاشایی: خیلی موارد بود و همه این عوامل را شامل می‌شد و مرتضی واقعا کسی بود که به معنای واقعی انسانی و مردمی برخورد می‌کرد.

*همه این تحلیل ها درست است ولی باز یک چیزی کم دارد. به‌نظرم نمی توان پدیده دوست داشتن را عقلانی بررسی کرد و به دنبال تحلیل برایش گشت. یک موقع می‌بینید یک فردی قدرت ندارد به میز و منسک ارتباط ندارد اما آدم دوست‌داشتنی است و با توجه به همین دوست داشتن از بزرگترین مقام تا پایین‌ترین مقام با او ارتباط برقرار می‌کنند و این آدم می‌تواند از کار همه گره‌گشایی کند و خیلی از گره‌ها را باز کند. خیلی‌ها تا زمانی که پشت میزی نشسته‌اند می‌توانند کاری انجام دهند ولی وقتی این میز از آنها گرفته شود، دیگر ناتوان هستند. به‌نظرم بیشتر به خود شخص بستگی دارد که چگونه می‌تواند با دیگران برخورد کند. به‌نظرم اگر بخواهیم تحلیل کنیم اینگونه می‌توان تحلیل کرد. این پدیده و این واقعه نزدیک‌تر است تا تحلیلی که بگویید چون مردم ایران غمگین هستند با آهنگ‌های غمگین ارتباط برقرار می‌کنند. اینها بخشی از قضیه است و همه قضیه نیست. پازل مفقوده اینجاست که چقدر می‌توانی خودت را با تجربه‌های خوب تطبیق دهی. گفته می‌شود که صداقت و پاکی و درستی خوب است اینجاست که یک آدم اگر بتواند خودش را تطبیق دهد می‌تواند دلها را تصرف کند و این اتفاق بیفتد. این جای بسی خوشحالی دارد که چنین اتفاقی افتاد. یعنی در مورد فرزند و بستگان شما این اتفاق افتاد. یعنی این صفای دل وجود داشت که این اتفاق‌ها افتاد.

ناصر پاشایی: به نکته قشنگی اشاره کردید. مباحثی در بحث مدیریت و رهبری است که رهبری یا مدیریت کاریزماتیک است. یک فردی کاریزما دارد و نمی‌توان تعریف کرد که چه چیزی دارد. یک جذابیت خاصی دارد و می‌تواند رهبر و مدیر باشد. شاید در عالم هنر هم چنین مساله‌ای باشد. اینکه شما فرمودید کاملا به این برمی‌گردد. اما بحث‌هایی است که وقتی تحلیل می‌کنیم می‌خواهیم بگوییم از این مقوله‌ها می‌خواهیم مساله‌ای را به عنوان یادگیری یاد کنیم و تبدیل به یک علم بشود. دیگری هم بتواند از این افتباس کند. در یک جمله بگویم؛ آنچه به نظر من رسید یک وجه مشترکی در آهنگ‌هاو شعرهای مرتضی بود که «عشق گمشده» بود. به یاد دارم اوایل که مرتضی وارد عالم هنر و خوانندگی شد، شایعاتی کردند که ترانه‌هایش مربوط به عشق گمشده‌ای است که او را ترک کرده و از حزن اوست که می‌خواند! درحالی که ما خبر داشتیم چنین چیزی نبود. این عشق گمشده را اینجور تحلیل می‌کنم که در روح تمام بشر یک عشق گمشده‌ای وجود دارد و هم حزن داریم و هم شادی که توامان با هم است. من این را هم از فلسفه شرق و هم از فلسفه اسلامی تحلیل کردم، دیدم کاملا منطبق است. ما همه‌مان یک حزن و شادی توامان با هم را داریم. بنابراین حتی اگر آمریکایی‌ای که فارسی نمی‌داند و آن ایتالیایی‌ای که ایتالیایی صحبت می‌کند و فرانسوی که فرانسه‌زبان است اگر فارسی می‌دانست و آهنگهای مرتضی را گوش می‌کرد به همین صورت می‌توانست ارتباط برقرار کند. چراکه شاید همان ها هم یک عشق گمشده‌ای دارند درحالی که خودشان شاید متوجه نباشند. من تحلیل زیبای دیگری هم شنیدم که از موسیقی پاپی بود که مرتضی می‌خواند. موسیقی پاپ مهربان در برابر موسیقی پاپ وحشی غرب. ولی خودش یک اصطلاح جالب است. یعنی می شود موسیقی پاپ مهربان مرتضی را به عنوان سبک انتخاب کرد و حتی هنرمندانی را پرورش داد که با این سبک جلو بروند. الان تحلیلگران می‌گویند بدانیم لایه‌هایی از جامعه وجود دارد که این لایه‌ها کم نیستند. من تصور می‌کنم این مساله در جامعه ایجاد شد که به نوعی کسانی که دست اندرکار فرهنگ و موسیقی کشور هستند به این فکر بیفتند که خودمان پیش‌قدم شویم. خود ما هم با مجموعه های فرهنگی کشور همکاری می‌کنیم. در مدیریت فرهنگی کشور سهمی داشته باشیم و بتوانیم این فرهنگ را انشاءا... توسعه دهیم. به نظر من موسیقی پاپ می‌تواند با معنویت جامعه کاملا همگن باشد و دلیلی بر مخالفت این کار وجود ندارد.

*درمورد آلبوم جدید مرتضی توضیح دهید که چه زمانی منتشر می‌شود؟

تا جایی که اطلاع دارم مرتضی می‌گفت که اکثریت آهنگ های جدیدش را آماده کرده بود و در آخرین مراحل بود که بعد از اجرای کنسرت‌هایش ادامه می‌داد. قرار بود که تا ۳، ۴ ماه آینده آلبوم جدیدش را منتشر کند اما به مرحله‌ای نرسید که قراردادی با شرکتی یا شخصی ببندد چراکه کامل نشده بود به همین خاطر اعلام کردم «به منظور حفظ و صیانت از آثار مرتضی، اخوی‌ام را به عنوان مدیر برنامه‌های مرتضی در مسائل فرهنگی و هنری و خیریه معرفی کردیم که اگر من‌ بعد کسی درخواست انعقاد قراردادی داشت (شرکتهایی مانند ایرانسل یا همراه اول) چنانچه خواستند برنامه‌هایی داشته باشند با ایشان هماهنگ کنند».

*گفته می شد که یکی از اپراتورها تنها در روز درگذشت مرتضی نزدیک به ۷۰ میلیون تومان از طریق آهنگی های پیشواز درآمد داشته است؛ آیا اپراتور به شما پرداختی دارد؟

منصور پاشایی: تا اینجا رسما اعلام کردیم که بعد از فوت مرتضی پاشایی هر سازمان و مجموعه و موسسه فرهنگی- هنری که بخواهد از این آثار استفاده کند قطعا باید با ما هماهنگ کند و قرارداد داشته باشد. در این چند روز هم اگر هر سازمانی بهره‌برداری کرده باشد مسلما ما پیگیری خواهیم کرد. به هر حال باید مراحل قانونی خود را طی کند. از همین جا هم خدمت همه مردم عزیز اعلام می‌کنیم هیچکس و هیچ سازمانی حق ندارد به نام مرتضی پاشایی هیچ فعالیت خیریه‌ای و غیرخیریه‌ای انجام دهد. اخیرا هم به ما اطلاعات رسیده که بعضی جاها مراسمی تحت عنوان «خیریه به نام مرتضی پاشایی» برگزار می‌کنند که هیچ کدام مورد تائید ما نیست. ما خودمان اقدام کرده ایم و انشاءا... به زودی بنیاد خیریه مرتضی پاشایی را به ثبت می‌رسانیم و خودمان متولی آن هستیم و هدفش حمایت از بیماران سرطانی و قشر محروم جامعه و مستمندان است. ان‌شاءا... تمام عایدی این موسسه صرف امور خیریه خواهد شد که ثوابش به روح مرتضی برسد.

*در لحظات آخر با ایشان بودید؟ خیلی افراد به کشف شهود می‌رسند آیا او هم به این تقدیر و قضای الهی تسلیم شده بود؟

ناصر پاشایی: همانطور که مرتضی در آخرین مصاحبه‌اش در بیمارستان عنوان کرده همیشه به کلام حضرت امیرالمومنین اعتقاد داشت که فرموده‌اند «باید طوری زندگی کنیم که گویی فردا می‌رویم و از طرف دیگر باید طوری زندگی کنیم که تا آخر هم هستیم» این را در بیمارستان هم از مرتضی دیدم. هم امیدوار بود که خوب شود و برنامه‌هایش را ادامه دهد. مخصوصا دو آهنگی که برای حضرت اباعبدا... و حضرت ابوالفضل خوانده را آرزو داشت که انجام دهد و دیگر اینکه پذیرفته بود که خواهد رفت. هر دو را با هم داشت و تا آخرین لحظه هم ناامید نشده بود در عین حال هم احتمال می‌داد که زنده نماند. این را از عملکرد و صحبتهایش می‌فهمیدیم.

منصور پاشایی: در ۱۰ روز آخر عمر شریف مرتضی اکثرا بیمارستان بودم و در کنارش حضور داشتم. در عین حال به دقت حالات مرتضی را زیر نظر داشتم. اولا یکی از نکاتی که در این جوان می‌ دیدم، نترسیدن از مرگ بود. به هر حال مرگ یک ویژگی خاصی دارد و برای انسانها خوشایند نیست. اما جالب بود که مرتضی واقعا از مرگ نمی‌ترسید و واقعا این امر تنها در ظاهر نبود. چون در چند روز آخر که هنوز سرحال بود و می‌توانست صحبت کند، شوخی می‌کرد. به راحتی با شوخی و خنده روی تخت بیمارستان بود. نکته دیگر اینکه آمادگی برای مرگ توام با امیدش بود. دو، سه روز آخری که هوشیاری خود را از دست می‌داد و دیگر ارتباط کلامی نداشت اما می‌شنید وقتی به او می‌گفتیم مرتضی اگر می‌خواهی با این بیماری مبارزه کنی، دست ما را فشار بده. دست اطرافیان را فشار می‌داد یعنی واقعا می‌خواهم مبارزه کنم. ولی گاهی هم که به هوش می‌آمد، می‌گفت که «من دارم می‌میرم». این حالت تعادل روحی-روانی مرتضی بسیار بسیار زیبا بود و از طرف دیگر از دوران کودکی فرد بسیار متعادلی بود. این سوالی که مطرح کردید از انتشار اولین آلبومش چه حالی داشت؟ به هیچ وجه از حد خودش خارج نمی‌شد. یعنی شادی‌های غیرمتعارف نداشت. ما از این جوان یک قهقه بلند ندیده بودیم. به قدری محجوب بود که یک خنده بسیار ملیح و زیبایی داشت. در هر جمعی که حضور داشت، شادی هم بود چون بسیار طناز بود. وقتی در جمعی حضور داشت، خنده هم بود اما هیچگاه از شوخی و خنده‌اش کلام خارج از ادب نمی‌دیدید. امیدوارم همه ما ازجمله بنده و همه جوانها بتوانیم درس بگیریم.

*در رابطه با ارتباطات خانوادگی ایشان بفرمایید. اولا بفرمایید چند خواهر و برادر دارند و فرزند چندم خانواده بودند و ارتباطشان با اعضای خانواده چگونه بود؟

مادر مرتضی: ایشان یک برادر دارد که از خودش ۴ سال بزرگتر است و رابطه‌مان خیلی خوب و دوستانه بود. رفتار خوبی در کنار هم داشتیم. البته وقتی کارهایش زیاد می‌شد کمتر همدیگر را می‌دیدیم. من همیشه به فکر سلامتی‌اش بودم و از او می‌پرسیدم که خوب می‌خوابد؟ و او به من اطمینان خاطر می‌داد که همه چیز روبه‌راه است. یادآوری لحظاتی که در کنارش داشتم مرا اذیت می‌کند. مرتضی از کودکی به موسیقی علاقه داشت و نسبت به آهنگها واکنش نشان می‌داد. اوایل از او می‌خواستم که روی درسش تمرکز کند اما با دیدن پشتکارش نگرانش نبودم و می‌ دانستم هرجا باشد، موفق خواهد شد. هر بار که آهنگ می‌ساخت نظر ما را نیز جویا می‌شد و به او می‌گفتم که غمگین نخوانی بهتر است اما او می‌گفت که هوادارانش می‌خواهند که اینگونه باشد. همیشه از او می‌خواستم که مراقب خودش باشد و سلامتی‌اش برایم در اولویت بود.

*به لحاظ تربیتی چه نکته خاصی در مورد مرتضی رعایت کرده‌اید؟

مادر مرتضی: از آنجا که بچه عاقل و فهمیده ای بود، نگران نبودم ولی از او می‌خواستم که مراقب باشد که با چه کسانی همنشینی می‌کند. از طرف او خیالم راحت بود و احساس می‌کردم انتخاب خوبی دارد.

*آیا مطلع هستید که چه کسانی با مرتضی همکاری می‌کردند؟

مادر مرتضی: ایشان درمورد آهنگهایی که می‌ساخت و با کسانی که همکار بود، صحبت می‌کرد. مثلا نام شاعرش را می‌آورد. حتی مرتضی وقتی می‌خواست سوار هواپیما شود به من اطلاع می‌داد که برایش دعا کنم که به سلامت برود و برگردد. بعد از اینکه می‌رسید هم اطلاع می‌داد که رسیده است و می‌خواست خیال من راحت باشد.

همیشه سرشار از امید بود و خودم از روحیه مرتضی، روحیه می‌گرفتم. تا آخرین لحظه هم امید داشتم اما خداوند اینطور مقدر کرده بود. آهنگ «نگران منی» را همه می‌گفتند انگار برای من خوانده است! درمورد «جاده یکطرفه» می‌گفت که ۶ ماه روی این آهنگ زحمت کشیده است.

*در مورد حواشی روز تشییع جنازه و شایعاتی که مطرح شد توضیحاتی بفرمایید.

منصور پاشایی: روز جمعه ۲۳ آبان‌ماه ۱۳۹۳ حدود ساعت ۶ تا ۷ صبح مرتضی دار فانی را وداع گفت. دوستان نزدیک و یکی، دو نفر از بستگان در بیمارستان حضور داشتند که اطلاع دادند مرتضی فوت کرده است. بعدازظهر روز جمعه پیکر مرتضی را به بهشت زهرا منتقل کردیم و بلافاصله برای برنامه‌ریزی تشییع پیکر آمدیم. پیش‌بینی می‌کردیم که جمعیت قابل توجهی در این مراسم شرکت کنند و به همین دلیل برنامه‌ریزی بسیار دقیقی را می‌طلبید. تصمیم گرفتیم روز شنبه مراسم تغسیل را انجام دهیم و روز یکشنبه هم از مقابل تالار وحدت تشییع و در بهشت زهرا تدفین را انجام دهیم. روز شنبه غسل انجام شد و مراحل تشریفات اداری و ثبت شناسنامه در سیستم کامپیوتری بهشت زهرا انجام شد. روز یکشنبه جنازه برای تشییع اماده بود. اگر می‌خواستیم روز یکشنبه این کارها را انجام دهیم طبیعتا به همه مراسم نمی‌رسیدیم. سایت بهشت زهرا با توجه به اینکه جنازه را تحویل گرفته بود و در سیستم کامپیوتری‌اش ثبت شده بود روز بیست‌وچهارم را اعلام کرد و باعث ایجاد شبهه در میان مردم شد که مرتضی شنبه دفن شده است. اما واقعیت این بود که ما یکشنبه جنازه را تحویل گرفتیم و در تالار وحدت مراسم تشییع باشکوه برگزار شد و از همین جا از همه مردم عزیز و همه مسئولان محترم اعم از شهرداری، وزارت ارشاد، صداوسیما و همه مسئولین و سازمانهایی که در این زمینه با ما همکاری کردند و این مراسم را با شکوه تمام برگزار کردند، تشکر می‌کنم. بعد از مراسم تشییع از تالار وحدت، امبولانس را حرکت دادیم و به دنبال آمبولانس به همراه بستگان به سمت بهشت زهرا حرکت کردیم. ازدحام جمعیت به ما اجازه نداد که وارد بهشت زهرا شویم. به آمبولانس اعلام کردیم که اگر وارد بهشت زهرا شویم شاید نتوانیم حتی نماز میت را بخوانیم. تصمیم گرفتیم آمبولانس را به سمت حرم حضرت امام حرکت دهیم. وارد محوطه بیرونی حرم امام شدیم و نماز میت را در آنجا به جا آوردیم. از آنجا تا نزدیکی‌های قطعه هنرمندان رسیدیم که جمعیت متوجه آمبولانس و پیکر مرتضی شدند و دور آمبولانس را گرفتند به گونه ای آمبولانس تقریبا داغان شد و روی سقف آمبولانس ریختند و شیشه آمبولانس را شکستند! حتی احتمال چپ کردن آمبولانس هم وجود داشت. بلافاصله تصمیم گرفته شد که آمبولانس به سردخانه بازگردد. بنده و برادرم پیاده شدیم و به منظور اینکه موقعیت را ارزیابی کنیم وارد قطعه هنرمندان شدیم و حتی از ازدحام جمعیت احتمال مواجه شدن با خطرات جانی برایمان وجود داشت. فشارهای زیادی را تحمل کردیم و دریافتیم که با چنین جمعیتی امکان دفن پیکر مرتضی وجود ندارد. در جایگاه اعلام کردم که امروز دفن انجام نمی‌شود. واقعیت مطلب هم این بود که تا آن لحظه هیچ تصمیم قطعی نداشتیم و تنها تصمیمی که می‌توانستیم بگیریم کنسل کردن تدفین بود تا اینکه بعد تصمیم بگیریم. دورهم جمع شدیم و مشورت کردیم؛ یکی از گزینه‌ها این بود که روز بعد یعنی روز دوشنبه تدفین صورت گیرد. اما باز پیش‌بینی کردیم که به هر حال بخش زیادی از همین جمعیت حضور خواهد داشت و امکان تدفین وجود ندارد. بنابراین تصمیم گرفتیم در ساعات پایانی روز تدفین را صورت دهیم.

*آیا نهادهای امنیتی به شما پیشنهادی ندادند؟

ناصر پاشایی: کسی به ما خط نداد اما با ما همکاری کردند. از جهت اینکه جمعیت زیادی در بهشت زهرا بود سازمان‌های مختلف همکاری کردند و مردم را به سمت بیرون راهنمایی و هدایت کردند . اگرچه با تمام تمهیداتی که اندیشیده شده بود در آن ساعات پایانی روز هم برایمان مشکل بود چراکه جمعیت زیاد باعث به وجود آوردن مشکلات زیادی برای ما شده بود. از همین جا نکته دیگری خدمت مردم اعلام می‌کنم؛ ما خودمان خیلی دوست داشتیم که همه مردم در مراسم تدفین حضور داشته باشند به دلیل اینکه مرتضی را صرفا متعلق به خودمان نمی‌دانیم و حقیقتا مرتضی متعلق به همه ملت ایران است و عموما طرفدارانش اشک می‌ریختند و عاشقانه دوستش داشتند و شاید برای خود ما بسیار بسیار سنگین بود که به این صورت نتوانستند مراسم تدفین را نظاره‌گر باشند. از همین جا اعلام می‌کنم که واقعا شرمنده همه مردم شدیم اما تنها دلیل اینکه این تصمیم را گرفتیم فقط به خاطر حفظ جان خود مردم بود. پیش‌بینی ما این بود که اگر در آن ساعات روز تدفین صورت می‌گرفت، قطعا تعداد قابل توجهی از مردم با خطرات جانی مواجه می‌شدند. به دلیل اینکه اجازه ندهیم هیچ اتفاقی برای حتی یک نفر مردم بیفتد این تصمیم را گرفتیم و ناچار شدیم در این ساعات پایانی روز پیکر مرتضی را دفن کنیم. اما همانطور که مردم صبوری کردند و عاشقانه بعدها در مراسمش شرکت کردند و کماکان هم در مزارش حضور دارند و برای روح پاکش فاتحه قرائت می‌کنند مطمئن باشند که روح مرتضی هم کماکان با این مردم است و برای مردم دعا می‌کند. ما از مردم صمیمانه تشکر می‌کنیم.

*اینکه بعد از غروب تدفین را انجام دادید چطور پذیرفتید؟

منصور پاشایی: به ما گفتند که دفن پیکر در غروب مکروه است. درمورد کراهت این مساله باید علما نظر دهند و من در مورد مسائل فقهی نمی‌توانم اظهارنظر کنم. اما پاسخ به مردم این بود و در همین جا هم اعلام می‌کنم که اگر خدای‌ناکرده حتی یک نفر در آن مراسم جانش را از دست می‌داد، این امر حرام بود و آیا باید امر مکروه را ترجیح دهیم یا امر حرام را؟ طبیعتا مکروه را انجام دادیم پس بهترین گزینه این بود که اینگونه تصمیم بگیریم.

*مسئولیت تمام برنامه‌ها با شماست و آقای کرد هیچ مسئولیتی ندارند؟

منصور پاشایی: بله و آقای کرد هم طبیعتا با ما همکاری دارند. الان در شرایطی هستیم که مراسم‌های مختلفی درحال برگزاری است و هنوز در عزاداری به سر می‌بریم. اما اینکه سازمان‌یافته شود را در چند روز آینده سازمان خواهیم داد و از تجربیات آقای کرد هم استفاده خواهیم کرد.

*بعد از بیماری مرتضی، لباس پوشیدن مرتضی سبک و سیاق خاصی پیدا کرد. طراحی لباس‌هایش برعهده چه کسی بود؟

منصور پاشایی: بسیاری از طرح‌ های مرتضی، لباس و ابداعاتی که در کنسرت‌هایش ایجاد می‌کرد، متعلق به خودش بود. مرتضی فردی نوآور بود. ابداعاتی در کنسرت‌هایش داشت که کمتردر کنسرت‌های دیگر رخ می‌داد. این ابداعات بیشتر جنبه تئاتری و اجرای نمایش داشت. اینها همه ابداعات خودش بود. استایل لباس هم بیشتر مربوط به طرح‌های خودش بود. با توجه به نوع بیماری‌‌اش بیشتر مجبور بود که از کلاه استفاده کند که پوشش خاصی باشد یا عینک خاصی استفاده کند.

*اوایل بیماری شایعاتی مطرح می‌شد که به دلیل کسب محبوبیت مساله بیماری‌اش را عنوان کرده است. واکنش مرتضی در آن زمان نسبت به این شایعات چگونه بود؟

منصور پاشایی: مرتضی به حدی صبور بود که در برابر این شایعات واکنش خاصی نشان نمی‌داد. تنها یکبار مرتضی خیلی به طور محجوب و متواضعانه زمانی که چند ماه پیش خبر فوتش را منتشر کردند، گفت «مگر جای کسی را تنگ کرده‌ام که آرزوی فوت مرا دارید؟» اما در برابر هیچگونه از این شایعات واکنش خاصی نشان نمی‌داد.

*شایعات طی چند روز آخر به حد زیادی رسیده بود. واکنش خانواده چگونه بود؟

منصور پاشایی: برای اینکه ذهن مردم مکدر و جامعه ملتهب نشود از آنجا که طرفداران زیادی به بیمارستان مراجعه می‌کردند و در هوای سرد در نیمه شب منتظر شنیدن خبر بهبودی‌اش بودند، دائم دنبال اخبار وضعیت مرتضی بودند، تصمیم گرفتیم اولا به هیچ وجه به مردم و طرفداران خلاف واقع نگوییم. اما گفتن همه واقعیت هم تشنج در روح و روان مردم ایجاد می‌کرد. یعنی دلیلی نداشت که روح و روان مردم را آشفته کنیم. به همین دلیل یک استراتژی تدوین شد و درمجموع تصمیم گرفتیم به مردم واقعیتش را بگوییم و هرگاه که جویای احوال مرتضی می‌شوند بهترین جواب این است که «مثل دیروز است» و واقعا هم همین بود و بهبودی حاصل نمی‌شد و کماکان وضعیت مثل دیروز بود و تنها روزهای آخر بود که بیماری شدت پیدا کرد و وضعیت جسمانی‌اش رو به وخامت رفت. اما بهترین پاسخ این بود که بگوییم «وضع مرتضی مانند دیروز است، فقط دعا کنید». باز از سوال می‌کردند که آیا امید به بهبودی هست یا نه؟ و پاسخ ما این بود که «امید دست خداست، فقط دعا کنید». این نوع پاسخ می‌توانست به مردم آرامش دهد اما واکنشی که خانواده در برابر شایعات داشتند را پدر مرتضی پاسخ خواهند داد.

*شما در مصاحبه‌ای اعلام کرده بودید که روزهای آخر فقط منتظر شنیدن خبر بودید.

ناصر پاشایی: آقای دکتر توکلی یک هفته قبل از فوت مرتضی به من گفتند که حداکثر می‌تواند با این شرایط یک هفته طاقت بیاورد. ولی به‌رغم همه اینها ما امیدوار بودیم که ان‌شاءا... شفایی حاصل شود و شفا بگیرد و اعتقادم این است که واقعا شفا را گرفت. به این شکل که خداوند اینگونه به او شفا داد که ۳۰ سال و ۳ ماه و سه روز عمر کرد و فکر می‌کنم حساب‌شده بود و تصورم این است که از جانب خداوند این مقدر شده بود که ۳۰ سال و ۳ ماه و سه روز با عزت در این دنیا زندگی کند و در آن دنیا هم بقیه زندگی‌اش را...

*آیا با این شایعات کنار آمده بودید؟

ناصر پاشایی: ما در کنارش نشسته بودیم و حتی برای ما اس‌ام‌اس می‌آمد که مرتضی فوت کرده است! حتی گاهی اوقات برخی دوستان درحالی که رویشان نمی‌شد از ما می‌پرسیدند که حال مرتضی چگونه است؟ البته ما از نظر روحی آسیب می‌دیدیم که چرا عده ای دوست دارند مرتضی فوت کند؟ ولی خود مرتضی با این قضیه کنار آمده بود و همانطور که گفتم زیاد احساساتی نبود که زود ناراحت یا خوشحال شود. طبیعی است که انسان ناراحت می‌شد.

*آخرین سوال؛ اخیرا مجلس مصوبی را درحال بررسی است درمورد تصویربرداری از محیط‌های بیمارستانی. این اتفاق برای خیلی از هنرمندان افتاد. خدا را شکر که در مراسم غسل مرتضی این اتفاق رخ نداد اما این اتفاق در بیمارستان درموردش روی داد مانند خیلی از هنرمندان دیگر. یکسری از دوستان عکس و فیلم تهیه می‌کردند و بارها خوانده‌ایم که مادر مرتضی راضی نیست و دوست ندارد کسی پسرش را اینگونه ببیند. با این حال یکسری عکس و تصویر منتشر شد. آیا شما پیگیر این قضیه هستید. تلویزیون یک فیلم دوربین مداربسته را منتشر کرد که نشان می‌داد زاویه ای که فیلم منتش شده با زاویه‌ای که یکی از دوستان مرتضی از پایین پا فیلم می‌گرفت، متفاوت بود. مشخص بود قسمتی که همراهان مرتضی فیلم می‌گیرند قسمتی نبوده که منتشر شده است. درمورد پرسنل بیمارستان شایعاتی درست شد که کار پرستاران بوده است. حتی شایعه درست کردند که پرستاران کم‌کاری کردند و می‌توانستند بیشتر رسیدگی کنند! آیا قصد پیگیری دارید یا نه؟ درنهایت صحبتتان با مردم چیست؟ شهرام شکوهی می‌گفت که این پدیده تبدیل به «سرطان فرهنگی» شده است.

ناصر پاشایی: از کادر پزشکی و پرستاری از طرف خودم و خانواده مرتضی پاشایی تشکر می‌کنم. به خصوص پزشکان و پرستاران آن بخش خیلی خیلی خدمت کردند و ما ممنون‌شان هستیم. ما پیگیری کرده ایم. اما اینکه از کجا بوده است، حدس و گمان‌های زیادی تا قبل از رسیدن به واقعیت و پیگیری مراجع ذی‌صلاح وجود دارد. نکته دیگر این که درهر صورت تکنولوژی دوربین و موبایل همه‌گیر شده است و به جز کار فرهنگی کنترل‌های ان چنانی نمی‌تواند تاثیرگذار باشد. باید کار فرهنگی و اخلاقی صورت گیرد تا افرادی که قصد تصویربرداری و منتشرکردن چنین وقایعی را دارند بدانند که درمورد خودشان یا عزیزانشان هم چنین صحنه‌هایی آزاردهنده است. بنابراین چنین صحنه‌هایی خوشایند نیست که منتشر شود. مطمئن هستم که عموم طرفداران مرتضی پاشایی از دیدن این تصاویر بسیار بسیار آزرده خاطر و ناراحت شدند.و شاید عده قلیلی باشند که بخواهند دست به چنین ماجراجویی‌هایی بزنند. اما متاسفانه تاثیر منفی دارد.

دکتر هاشمی، وزیر بهداشت تکذیب کردند که از پرسنل بیمارستان باشد. ما نمی توانیم کل بیمارستان را در رسانه ها زیر سوال ببریم. دکتر توکلی علاوه بر اینکه پزشک جراح مرتضی بود عنوان می‌کرد که صبح ها در راه مسیر بیمارستان سی‌ دی‌های مرتضی را گوش می‌کند.

تاریخ تحلیلی اسلام



محمدحسین رجبی دوانی:
عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) گفت: پیامبر تأکید فراوان بر اشتراکات مسلمانان داشت نه بر افتراقات، و می‌فرمود باید وحدت و انسجام خود را داشته باشید، اختلافات داخلی را نادیده بگیرید تا دشمن با شما مقابله نکند.
به گزارش مشرق، محمدحسین رجبی دوانی، فرزند برومند و خلف شایسته مرحوم علامه علی دوانی، روحانی شریف و مورخ ممتاز تاریخ اسلام است. اشراف و آگاهی این محقق به مسایل و موضوعات تاریخ اسلام و ارجاعات دقیق و مستند به ریز‌ترین زاویه‌های تاریک روشن رخدادهای تاریخی جهان اسلام باعث شده که خواهان و هواداران بسیاری برای سخنان خود داشته باشد. از این رو است که برنامه‌های مشاوره تاریخی پروژه‌های فرهنگی، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش بسیار متراکم است. شیرینی و حلاوت بیان او در برنامه تحلیلی که سال‌های پیش بعد از اتمام هر قسمت از سریال مختارنامه روی آنتن صدا و سیما می‌رفت در ذهن و ذائقه‌های ما ماندگار شده است.

داعش برای تخریب چهره پاک رسول الله(ص) به وجود آمدمحمدحسین رجبی دوانی، دکترای تاریخ و تمدن ملل اسلامی از دانشگاه تهران و دو دهه عضویت در هیأت علمی دانشگاه امام حسین علیه السلام را در کارنامه پربار تحصیلی و پژوهشی‌اش به ثبت رسانده است. از تألیفات این استاد برجسته تاریخ اسلام می‌توان به «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی»، «تاریخ تحلیلی دوران امامت امیرالمؤمنین»، «پشتیبانی نظامی در سپاه‌های صدر اسلام» و «ترجمه، تخلیص و بازنویسی لهوف سید این طاوس» اشاره کرد.

گفتگوی ما با این پژوهشگر برجسته به دنبال آن است که با اشاره و استناد به ارجاعات تاریخی، واکاوی محتوای سیره نبوی و آموزه‌های وحیانی، پرتوی بر رفتارهای گروه‌های تکفیری به ویژه داعش بیندازد و به این پرسش جواب دهد که چه می‌شود چنین زاویه‌های شگفت انگیزی بین حقیقت و درون مایه اصیل سیره رسول الله (ص) روی می‌دهد و با تأسف، بدلیجات مشمئزکننده و جنایت بار به نام لا اله الا الله و محمدا رسول الله ضرب و از سوی گروه‌های تکفیری به اسم سنت و سیره خاتم النبیین صلوات الله و سلامه علیه عرضه می‌شود:

*روزهایی که در آن به سر می‌بریم یعنی روزهای پایانی ماه صفر بیش از همه یادآور رحلت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و اربعین حضرت سیدالشهدا علیه السلام فرزند و سلاله رسول الله (ص) است. از طرف دیگر ما در این ماه‌ها و روز‌ها شاهد جنایات دهشتناکی از سوی گروه‌های تکفیری هستیم که خود را منتسب به سیره رسول الله (ص) می‌دانند و پرچم‌های سیاه‌شان را با شعار توحیدی و شهادت بر رسالت پیامبر بر بام جنایت‌هایشان به اهتزار درمی آورند. به یک مفهوم شاید بتوان گفت توقف در ظاهر سیره و اجتناب از اهل بیت (ع) و عقل توحیدی و نبوی، این جریان‌ها را شکل می‌دهد. امروز در بحث جریان‌های تکفیری به ویژه داعش می‌بینیم که شعارشان لا اله الا الله است اما هیچ عاطفه توحیدی در کار نیست و طبعا این سؤال مطرح می‌شود که با استناد به کدام سند تاریخی متصل به سیره پیامبر، به این راحتی به نام خدا و پیامبر، سر شیعیان را در عراق می‌برند و به نوامیس مردم تجاوز می‌کنند؟

بسم الله الرحمن الرحیم. اسلام آیینی است سراسر رحمت، رأفت و عطوفت. پیامبر عظیم الشأن اسلام هم به عنوان کسی که این آیین را به بشریت عرضه کرده‌اند، خود مظهر تام و کمال رأفت، عطوفت و مهربانی است، همچنان که قرآن بر این امر صحه می‌گذارد: «انک لعلی خلق عظیم» و به قدری وجود مقدس حضرتش، سعه صدر و تحمل شنیدن سخنان ضد توحیدی و ارزشی را داشت و برای هدایت جامعه سعی بلیغ از خود نشان داد که‌‌ همان خدایی که به او امر کرده بود: «فَاستقم کما اُمرت» به پیغمبر می‌فرماید کافی است و ما حاضر نیستیم تو به خاطر نجات این مردم، جان عزیزت را به خطر بیندازی. این اندازه از عطوفت و مهر در وجود مقدس نبی اکرم صلوات الله نشان دهنده چیست؟ جز این است که آن وجود مقدس، ابدا نه اهل کینه است نه اهل بدانگاری و بدبینی نسبت به دیگران؟ رسول خدا وقتی در برابر سرسخت‌ترین و پست‌ترین مشرکان قرار می‌گرفت به دنبال آن بودند با بحث و استدلال‌های عقلی و بیدار کردن وجدان‌ها زمینه هدایت را فراهم کنند. این روش آن وجود مقدس است و در عمل هم این معنا را نشان داد و عامل مهم و اساسی در پیشرفت اسلام همین اخلاق پیغمبر، سعه صدر و منطق نیرومند حضرت بود که باعث گسترش اسلام شد. موقع فتح مکه می‌بینیم آن وجود مقدس حتی کسانی را که پلید‌ترین جنایات را مرتکب شده بودند، چه در دایره جنگ نرم چه در حوزه جنگ سخت عفو می‌کنند جز معدودی. البته ما معتقدیم پیامبر صلوات الله و سلامه علیه روی جنایتکار جنگ نرم به مراتب حساستر و سختگیر‌تر بودند نسبت به جنگ سخت.

*همان ده نفری که در تاریخ آمده است و پیامبر از آن‌ها نمی‌گذرند؟

بله، این‌ها جانیان جنگ نرم بودند. به سبب اینکه جنگ نرم با افکار و روان مردم در ارتباط است لذا پیغمبر نسبت به ابن‌ها سختگیر بودند ولی می‌خواهم بگویم در همین‌ها هم جز بعضی که کارنامه سراسر سیاهی داشتند مابقی به محض اینکه گفتند ما اسلام را می‌پذیریم، پیامبر عفو فرمودند و از شمار زیادی که باید نابود می‌شدند فقط انگشت شماری اعدام شدند. می‌بینیم ابوسفیانی که ضربه‌های سخت به اسلام در بدر و احد و خندق وارد کرده بود به صرف جاری کردن شهادتین بخشیده می‌شود. می‌دانید که منظور از «طُلَقا» افرادی هستند که منت پیامبر شامل حال آن‌ها شد، حضرت رأفت فرمود و به جای اینکه اعدام کنند عفو فرمودند. بعد می‌بینیم در قضیه حجه الوداع، موقعی که آن وجود مقدس، آخرین سفارش‌ها و نصایح خود را برای مردم مطرح می‌کنند تأکیدشان بر این است: مبادا بعد از من به خاطر آنچه در جاهلیت روی داده، خون همدیگر را در اسلام بریزید. حتی می‌فرماید خون را هم نمی‌توانید قصاص کنید. یعنی اگر کسی هم کشته شده چون در جاهلیت روی داده، حالا در اسلام بخواهید قصاص کنید حق ندارید. پیامبر(ص) به عنوان نمونه اسم یکی از قبیله بنی هاشم را برد که توسط گروهی دیگر کشته شده بود، بعد هم فرمودند او از خویشان خودم است اما اجازه قصاص نمی‌دهم و بحث انتقام مطرح نیست. باید گذشت کرد و بعد هم تأکید فرمودند روی اخوت مسلمانان.

در حقیقت اگر بخواهیم توصیه‌ها و وصایای پیامبر را با اصطلاحات روز تطبیق بدهیم حضرت تأکید فراوان بر اشتراکات مسلمانان داشت و نه بر افتراقات که شما وحدت و انسجام خود را داشته باشید. آن وقت از آن طرف بر حفظ وحدت و یکپارچگی مسلمانان که بتوانند در برابر دشمنان اسلام و پیامبر خدا و توطئه‌های آنان مقاومت کنند و آن‌ها را از تأثیرگذاری بیندازند بسیار تأکید شد که شما اختلافات داخلی خود را نادیده بگیرید تا مبادا دشمن به واسطه این اختلافات بر شما طمع و مقابله کند.

*چه نمونه‌هایی از سیره، مشی و وحی‌ای که به واسطه پیامبر نازل می‌شود می‌توان برای این سخن استناد آورد؟

پیامبر به دنبال آن است که عزت اسلام در برابر دشمنان و کفار به خوبی حفظ شود. قرآن می‌فرماید: یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء... / خدا و پیامبر به مسلمانان پرهیز می‌دهند که نباید یهود و نصارا را به عنوان دوستان خود بگیرید، یا در جایی دیگر می‌فرماید: «انما المؤمنون اخوه / مومنان با هم برادرند.» یا می‌فرماید: خداوند هیچ راهی برای سلطه کافران بر مسلمانان قائل نیست و قرار نداده است. یعنی چه؟ یعنی شما نباید کاری کنید که کافران به شما طمع کنند و بر شما سلطه پیدا کنند. این‌ها تعالیم عالیه پیغمبر است لذا شما می‌بینید آن بزرگوار وقتی بحث اقتدار و عزت اسلام در برابر شرک و کفر است حتی مسایلی که به حق خودشان برمی گردد نادیده می‌گیرند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام حق محض هستند اما وقتی می‌بینند اگر بخواهد حق خود را در برابر غاصبان احیا کند، ممکن است دشمنان بهره برداری کنند از این حق می‌گذرند برای یک امر مهم‌تر. شگفت آور‌تر آنجاست که غاصبان حق خود را تقویت هم می‌کند، مشاوره هم می‌دهد تا آن‌ها بتوانند از پس مشکلاتی که در مدیریتشان وجود دارد بربیایند. صمیمانه هم این کار را می‌کند.

*اگر هر کس دیگری باشد در چنین موقعیتی از او مشاوره بخواهند نشانی غلط می‌دهد.

بله، مشاوره‌های غلط می‌دهد تا اقتدار و صلاحیت خود را بتواند به نمایش بگذارد اما حضرت این کار را نمی‌کنند حتی وقتی خلیفه دوم می‌خواهد شخصا به منطقه جنگی برود حضرت او را باز می‌دارند که وقتی جبهه مقابل ببینند تو به عنوان نفر اول این حکومت آمده‌ای تشجیع می‌شوند و سرسختانه مقاومت می‌کنند و چه بسا مسلمانان شکست بخورند و تو هم که رهبر آن‌ها هستی از بین بروی، پس تو در مدینه بمان. توجه می‌کنید؟ چه کسی چنین خیرخواهی دارد برای کسی که قبولش ندارد اما برای یک مصلحت بزرگ‌تر و بالا‌تر این گونه عمل می‌کند. یا شما نگاه کنید حضرت سجاد (ع) در مقام و موقعیت امامت، دعا برای مرزداران دارند. عنایت کنید که مرزداران زمان امام سجاد (ع) تحت فرمان یزید و عبدالله ابن زبیر و عبدالملک مروان هستند.

*ولی امام یک افق بالا‌تر را می‌بیند!

بله، حتی من می‌خواهم این را بگویم. لشکر جنایتکاری که از کربلا برمی‌گشت، عبیدالله بن زیاد‌‌ همان لشکر را اعزام کرد برای مرز‌ها. دقت کنید امام سجاد (ع) برای یک افق بالا‌تر دارد دعا می‌کند برای کسانی که از جنایت کربلا برگشته‌اند. چرا؟ چون الان این‌ها دارند از دارالاسلام در برابر شرک و کفر دفاع می‌کنند، اگرچه رهبرشان اموی باشد. حالا ما این رفتار‌ها و عطوفت‌ها را مقایسه کنیم با عملکرد گروه‌های تکفیری و داعش. بنای دشمنی اصلی خودشان را با مسلمانان گذاشته‌اند که مثل آن‌ها فکر نمی‌کنند و برداشت و قرائتی یرخلاف این‌ها از دین و سنت پیامبر (ص) دارند و به راحتی و بدون هیچ گونه بررسی و استدلالی به خود اجازه می‌دهند حکم تکفیر هر کسی را صادر و اجرا کنند. البته من از فقه اهل تسنن خبر ندارم ولی در فقه شیعه ولو اینکه شما جنایتکاری را سر صحنه قتل گرفته باشید و بدانید که او یک نفس محترم را کشته و بدانید اگر محاکمه شود قطعا قصاص و اعدام می‌شود با همه این تفاصیل، شما قبل از اینکه حاکم شرع محاکمه و حکم را صادر کند حق ندارید آنجانی را اعدام کنید. اینجاست که تفاوت‌ها عیان می‌شود. با اینکه یقین دارید اما سر خود نمی‌توانید حکم صادر کنید و حکم را به اجرا درآورید. آن وقت شما ببینید این گروه‌ها به نام لا اله الا الله، راه را بر مردم می‌بندند. سؤال می‌کنند، اگر آن‌ها نتوانند آن طور که این‌ها می‌خواهند جواب دهند به راحتی اعدام می‌کنند و مثل آب خوردن سر می‌بُرّند. این رفتار‌ها علاوه بر آنکه در تضاد با سنت و سیره پیامبر قرار دارد در حقیقت بزرگ‌ترین خدمت به دشمنان اسلام و تخریب چهره پاک رسول خدا (ص) است. شما ببینید این افراد پست از خدا بی‌خبر و تفکر فاسدی که بر آن‌ها حاکم است با افتخار از واژه «ارهابی» که برایشان به کار برده می‌شود استقبال می‌کنند. می‌دانید که «ارهابی» در برابر واژه «تروریست» وضع شده، ارهابی در زبان عربی یعنی وحشت آفرین. این گروه‌ها با افتخار می‌گویند ما ارهابی را قبول داریم و استناد هم می‌کنند به قرآن.‌‌ همان قرآنی که از مسلمانان، جدال احسن و موعظه حسنه حتی در برخورد با دشمنان را انتظار دارد.

*در حالی که قرآن می‌گوید: «ادفع باللتی هی احسن»

بله و این‌ها راجع به مسلمان این گونه عمل می‌کنند و افتخارشان برداشت‌های غلط از آیات قرآنی است.

*مشخصا کدام آیه مدنظرشان است؟

آیه شریفه وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ / می‌فرماید تا می‌توانید اقتدار نظامی پیدا کنید از نظر عِده و عُده، در برابر دشمنان اسلام. جهت گیری آیه کاملا واضح است. آیه می‌فرماید مسلمان باید قدرتی به هم بزنند که باعث قدرت بازدارندگی شود نسبت به دشمنان. آن‌ها وقتی بدانند شما قوی هستید دیگر در فکر تسلط بر شما و تجاوز به دارالاسلام نخواهند بود. اگر شما قوی باشید دشمنان خدا و خود را به وحشت می‌اندازید که جرأت نکنند حمله کنند. بحث این است نه اینکه مسلمانان بی‌دفاع و غیر نظامی را که مثل شما فکر نمی‌کنند بکشید و افتخار هم کنید که از ما وحشت دارند و می‌ترسند. در حالی که بحث آیه، بحث اقتدار دولت اسلامی است در برابر دولت‌های کفر و شرک که به دشمنی در برابر اسلام برخاسته‌اند.

*آقای دکتر! شما عوامل و انگیزه‌های تکفیری در ارتکاب به این جنایت‌های وحشیانه را صرفا در جهل این‌ها نسبت به آیات و شأن نزول و تفسیر به رأی‌ها می‌دانید؟ چون به هر حال بخشی از آیات قرآن درباره جنگ و جهاد و قتال است و می‌تواند دستاویز تفسیر به رأی شود یا نه، انگیزه‌های دیگری مثل هوسرانی‌ها، دنیاطلبی و مسایل دیگر هم به این قصه ورود می‌کند؟

البته اینجا باید تمایز قائل شد بین سرکردگان اینجانیان و عمله‌های می‌دانیشان. آن افرادی که سلاح به دست می‌گیرند مواد منفجره به خود می‌بندند می‌آیند در مسجدی، می‌آیند بین زائران و خود را منفجر می‌کنند و تصور می‌کنند خدا را عبادت می‌کنند و بعد از مرگ، یکراست به بهشت می‌روند در اثر جهل، برداشت‌های غلط و تفسیرهای نابجایی که از آیات الهی دارند جان می‌گیرند و جان می‌دهند. اما وضعیت سرکردگان و مفتیانی که پشت سر این‌ها هستند و دولت‌های فاسد خائن عربی به ویژه دولت سفاک و جنایتکار سعودی، دولت قطر و دولت ترکیه نقش تئوریزه کردن و رهبری این گروه‌ها را برعهده دارند متفاوت است. معلوم است پشتیبانی فکری و فتوای مفتیان از خدا بی‌خبری که با تفسیر به رأی و برداشت‌های فاجعه آمیز از آیات قرآن در ارتباط با امیال نفسانیشان عمل می‌کنند تا چه اندازه دهشتناک است. این‌ها برای رسیدن به مطامع دنیایی و هواهای نفسانی حاضرند ارزش‌های دینی و سنت پیامبر را قربانی کنند. شما نگاه کنید آن مفتی ملعونی که صراحتا فتوای حلیت جهاد نکاح می‌دهد چه جایی برای اخلاق و شرافت باقی می‌گذارد. ببینید چقدر این حکم مفتضح است که غربِ عاری از اخلاق و حیا را هم به تعجب و شگفتی وا می‌دارد. یعی این حرکت غیر فطری و غیر بشری حتی تعجب غربی‌ها را هم برانگیزد.

*شما جزئیات و فحوای این فتوا‌ها را بررسی کرده‌اید؟

به صراحت حکم می‌دهد یک زن می‌تواند در یک روز، همسر چند نفر شود و هیچ لزومی به نگهداری عده ندارد.

*در صورتی که ما آیه صریح قرآن را در این باره داریم!

بله، حتی با کمال وقاحت به زن شوهردار هم می‌گوید می‌تواند به جهاد نکاح بپیوندد به شرط اینکه شوهرش باخبر نباشد.

*یعنی تعطیلی عقل و اخلاق؟!

معلوم است آیه صریح قرآن و دستورات اخلاقی اسلام را زیر پا می‌گذارند و هیچ حد و مرزی نمی‌شناسند. این‌ها حتی اگر حافظ کل قرآن هم باشند در عمل و وجدان به هیچ چیز اعتقاد ندارد و برای اهداف پلید خود حاضرند به هر جنایتی دست بزنند. یک عده جاهل هم به تصور اینکه این‌ها متولیان دین هستند از آن‌ها تبعیت می‌کنند. زن جاهل و بی‌خبری می‌آید فکر می‌کند دارد خدا را عبادت می‌کند به فتوای او زندگی خودش را‌‌ رها می‌کند و می‌آید به تصور خود جهاد نکاح کند یا آن جوان می‌آید و از همه چیز می‌گذرد با این تصور که می‌خواهد مجد و عظمت اسلام در قالب خلافت اسلامی را به پا کند. من یقین دارم آن مفتیان و دولت‌هایی که پشت این قضیا‌ها هستند عالمانه و عامدانه برای نیل به مقاصد شوم خودشان این گونه عمل می‌کنند اما اکثر افرادی که وارد این عرصه‌های می‌دانی شده‌اند و این جنایت‌ها را مرتکب می‌شوند از سر جهل و شقاوت این گونه در ظلمت فرو رفته‌اند.

*اجازه بدهید کمی به گذشته برگردیم. پیشینه سازی‌هایی که ما درباره گروه‌های تکفیری انجام می‌دهیم مثلا داعش و گروه‌های تکفیری را منتسب می‌کنیم به جریان خوارج، ابن تیمیه و سلفی‌ها. شما فکر می‌کنید این انتساب‌ها با توجه به پس زمینه‌های نظری و عملی گروهی مثل داعش در قیاس با خوارج و جریان‌های سلفی پیشین چقدر درست است؟ می‌خواهم بگویم احساس می‌کنم جریان خوارج دست کم در آنچه می‌گوید اخلاص دارد ممکن است این یک اخلاص توهمی باشد یعنی مبنای حق نداشته باشد ولی حرف‌اش بر مبنای هوس بازی جنسی یا دنیامداری نیست. این اتصال‌ها و بازیابی‌ها و بازشناسی‌های تاریخی را چقدر درست می‌دانید؟

همان طور که اشاره کردید از باب نوع عملشان تا حدودی این تکفیری‌های جلاد، مشابهت با آن‌ها دارند. ما فقط یک مورد داریم که خوارج، عبدالله ابن خباب الارت و همسر باردار او را که حاضر نشد امیرالمؤمنین را تکفیر کند سر برید، شکم زن باردارش را دریدند و جنین‌اش را کشتند اما اینکه به زنان دیگر حمله کنند و اصلا بگردند ببینند چه کسی مثل آن‌ها فکر نمی‌کند کشتار راه بیندازند اصلا آن طور نبود. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آغاز قائل به سرکوبی این‌ها نبود. حضرت فرمود خوارج دنبال حق بودند اما گمراه شدند اما این جریان امروز اصلا به هیچ عنوان دنبال حق نیست. این‌ها خودشان را حق می‌دانند و هر کسی مثل آن‌ها فکر نکند باطل است و باید نابود شود. می‌گردند ببینند چه کسی مثل آن‌ها نیست تا او را از بین ببرند. درست برعکس تعالیم الهی که اعتقاد بر این است که اصل را بر برائت بگذارید. در واقع ما موظف نیستیم از کسی که در دارالاسلام زندگی می‌کند پرس و جو کنیم که نیات تو چیست. راجع به پیامبر و خلفا چه اعتقادی داری و او را مجبور کنیم حرف بزند و وقتی دیدیم عقاید او باب میل ما نیست او را از بین ببریم. اصلا ما چنین حقی نداریم.

خود اهل تسنن حدیث دارند که پیغمبر (ص) فرموده است اگر دیدید کسی شهادتین را بر زبان آورده و نماز و روزه را به جا می‌آورد جان و مال و ناموس او کاملا محفوظ است و حرمت دارد. یعنی حق ندارید به او متعرض شوید. ولی می‌بینیم این‌ها این گونه عمل می‌کنند. لذا شما وقتی می‌بینید در جنگ نهروان، امیرالمؤمنین در مقابل این‌ها می‌ایستد از آنجا که آن وجود مقدس، امام هادی است سعی می‌کند این‌ها را آگاه کند. می‌داند این‌ها بعضا دچار اشتباهات و انحراف شده‌اند. دنبال حق بوده‌اند و اشتباهی این مسیر را رفته‌اند. لذا امام چنان احتجاج می‌کند که دو سوم خوارج یعنی از حدود 12 هزار نفر، 8 هزار نفر تحت تأثیر سخنان حضرت هدایت می‌شوند در حالی که می‌گفتند توبه یا امیرالمؤمنین، صفوف آن‌ها را ترک می‌کنند و بیرون می‌آیند. حالا شما این‌ها را ببینید که اصلا نمی‌خواهند سخن حقی را بشنوند و بر این باورند که هر آنچه ما می‌گوییم حق‌‌ همان است و هر کس دیگری حرفی می‌زند باید او را نابود کرد. خب این‌ها به مراتب پست‌تر و پلید‌تر از خوارجی هستند که در عصر امیرالمؤمنین به وجود آمدند.

*برخی از تحلیلگران بر این باورند که حرکت‌های تکفیری حال حاضر متأثر از اندیشه‌های ابن تیمیه یا محمد ابن عبدالوهاب است، دیدگاه‌تان درباره این تحلیل چیست؟

ببینید ما در عالم تسنن بدون کاربرد واژه سلفی، در طول تاریخ سلفی‌گری داشته‌ایم. بعد از اینکه مسلمان‌ها یک دوره به ظاهر معنوی را پشت سر گذاشتند آلودگی و فساد و دنیاطلبی و تغییر ارزش‌ها در جامعه مسلمان‌ها نهادینه شد، یک عده‌ای که دنبال معنویت بودند و با قرآن مأنوس، آن‌ها از این وضع به جان آمدند و بر آن شدند معنویت در جامعه اسلامی برپا شود اما چون خودشان را از اهل بیت (ع) محروم کرده بودند و به سراغ آن بزرگواران نرفته بودند، تصورشان این بود که بهترین دوره اسلام، دوره صحابه پیامبر (ص) بوده و چون آن صحابه با پیامبر در حشر و نشر بوده‌اند پس آن صحابه بهترین‌ها بودند و ما اگر می‌خواهیم جامعه را نجات بدهیم باید از روش آن‌ها پیروی کنیم تا جامعه به آن معنویت آغازین بازگردد.

* یعنی به یک معنا، زمان را مقدس می‌کنند؟

بله، این‌ها معتقدند اصحاب به خاطر اینکه خدمت پیامبر رسیده‌اند همه صالح هستند: کلهم عدول / همه‌شان عادل‌اند. همه‌شان مجتهدند و همه‌شان هم بهشت می‌روند.

*یعنی همین که زمان پیامبر (ص) را درک کرده‌اند همین درک، آن‌ها را تطهیر می‌کند.

احسنت. این را هم بگویم که در گذشته این طور نبوده، در سده‌های اخیر این تفکر برای اهل سنت جا افتاده است. شما می‌بینید کسی مثل ابن ابی الحدید در قرن هفتم هم سنی است و هم به صراحت می‌گوید معاویه از اصحاب پیامبر کافر بوده است، دلیل هم برایش اقامه می‌کند. یا در آثار اهل تسنن در رد برخی از اصحاب، دلایلی اقامه می‌شود که مطابق آیات صریح قرآن برخی از اصحاب پیامبر منافق‌اند. همچنان که قرآن می‌فرماید: «ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار» ما چطور می‌توانیم بگوییم همه صحابه زمان پیامبر بهشت می‌روند، وقتی خود قرآن می‌فرماید این‌ها به جهنم می‌روند.

*تسنیم: یا جایی که قرآن می‌فرماید: «یا ای‌ها الذین آمَنوا آمِنوا»!

بله، در جایی دیگر می‌فرماید: نگویید ایمان آورده‌ایم، بگویید اسلام آورده‌ایم، این ایمان هنوز در دل شما وارد نشده است. اصلا در آیات مربوط به جنگ احد، خداوند اشاره می‌کند به کسانی که از تنگه کوه به طمع غنیمت، سرازیر و باعث شکست سپاه اسلام و گریختن از میدان نبرد شدند وعده عذاب می‌دهد، حال چطور ما می‌توانیم بگوییم همه این صحابه بهشتی‌اند؟ آیا می‌شود این تناقض را حل کرد که هم امیرالمؤمنین علی علیه السلام بهشتی باشد هم معاویه؟ آن هم با این استدلال که هر دو اصحاب پیامبرند؟ یا عَشَره مبشّره‌ای که اعتقاد دارند پیامبر به این ده نفر صراحتا وعده بهشت داده است. آن وقت شما در نظر بگیرید در بین این ده نفر، هم امیرالمؤمنین است، هم خلفا، هم ابوذر غفاری. طبق نقل سنی‌ها، ابوذر را عثمان تبعید کرد و ابوذر در مظلومیت و غربت جان داد. کاملا هم معلوم بود که اعتراض داشت به عثمان و روش او را خلاف سیره پیامبر (ص) می‌دانست. حال چطور هم بشارت بهشت به ابوذر داده شده، هم به عثمان؟ چطور می‌شود این‌ها را جمع کرد؟ آن‌ها به این اشکال این طور جواب می‌دهند که همه اصحاب پیامبر مجتهدند و مجتهد در اجتهاد خود دو حالت دارد؛ یا درست اجتهاد می‌کند یا غلط. اگر درست اجتهاد کرد دو ثواب می‌برد و اگر خطا کند دست خودش نیست، انسان دچار اشتباه می‌شود پس یک ثواب می‌برد. توجه می‌کنید؟ یعنی معاویه که در جنگ صفین باعث شد هزاران مسلمان کشته شوند اجتهاد خطایی داشته، یک ثواب می‌برد اما امیرالمؤمنین دو ثواب.

*یعنی اگر معاویه این جنگ را به پا نمی‌کرد هیچ ثوابی به طرفین نمی‌رسید!

دقیقا! این منطقی است که متأسفانه وجود دارد. می‌خواهم به اینجا برسم که این حالت تقدس قائل شدن برای اصحاب باعث شده بگویند ما باید برگردیم به آن دوره. البته ابن تیمیه به پیامبر (ص) حدیثی را نسبت می‌دهد که ظاهرا در صحیح بخاری و کتب حدیثی سنی‌ها است و مطابق با آن حدیث پیغمبر می‌فرماید: بهترین انسان‌ها کسانی هستند که در 100 سال اول اسلام آمدند. بعد از آن‌ها، 100 سال دوم و پس از آن‌ها 100 سال سوم. بعد از آن‌ها افرادی خواهند آمد که نه شهادتشان استوار است، نه سوگندشان.

*فحوای این حدیث در واقع نوعی نوید شکل‌گیری اندیشه سلفی‌گری است.

بله، تا قبل از ابن تیمیه، جریان‌هایی بودند که واژه سلفی را به کار نمی‌بردند اما دنبال همین مفهوم بودند. می‌گفتند باید برگردیم به‌‌ همان خصلت مسلمان‌های دوره 100 سال اول، ولی ابن تیمیه 300 سال را مطرح کرد. حالا به این امر توجه کنید که در این 300 سال، کلی تباهی‌ها به وجود آمده و فساد‌ها رایج شده، اما ابن تیمیه به دنبال قدسی کردن این دوره بود و او اصلا واژه سلفی را به این مفهوم به کار برد و به تدریج در فرهنگ سیاسی، فقهی و کلامی هم آمد و رایج شد. البته نفس قضیه حرف خوبی است که ما به سیره سلف صالح عمل کنیم، اما عملا این اتفاق نیفتاد.

*چرا؟

برداشت خاصی که از سلف صالح داشتند، مانع شد. وقتی معاویه را صحابه پیامبر(ص) و واجب الاطاعه بدانند آن وقت در یک پارادوکسی گیر می‌کنند. امیرالمؤمنین با آن نامه‌ها با آن سخنان و هشدار‌ها و توصیفاتی که درباره معاویه دارند آبرویی برای معاویه باقی نگذاشته و معاویه پشیزی ارزش ندارد. از آن طرف می‌بینیم متأسفانه این جریان به نام بازگشت به سیره سلف صالح، امیرالمؤمنین را تخطئه می‌کند. مثلا همین ابن تیمیه می‌آید مؤاخات و برادری امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) را نفی می‌کند و بعد به یک خباثتی می‌افتد که می‌آید کتاب در فضیلت یزید می‌نویسد! خب این چطور بازگشت به سیره سلف صالح است که شما بخواهی یزید را برتری بدهی به فرزند پیغمبر؟! یعنی وقتی فضیلت‌های یزید را مطرح می‌کنی در واقع امام حسین علیه السلام که در برابر او ایستاد، نعوذ بالله باطل است و یزید می‌شود حق؟ این نوع نگاه به سلف، نتیجه‌ای جز انحطاط و بیچارگی و فلاکت در پی ندارد.

منبع: تسنیم

اخبار روز خوزستان



سیدشکرخداموسوی در نشست خبری مطرح کرد:
موسوی گفت: عده ای خوزستانی متنفذ پایتخت نشین بدون اینکه نقشی در توسعه استان داشته باشند شبانه در تهران برای خوزستان استاندار تعیین می کنند و حکم به عزل استاندار می دهند!
شوشان - علیرضا عبدالله نژاد: سیدشکرخداموسوی نماینده مردم اهواز ، کارون ، حمیدیه و باوی در مجلس شورای اسلامی با انتقاد بی سابقه از برخی خوزستانی های پایتخت نشین که با وجود مدیریت در بخش های مهم اقتصاد کشور قدمی در جهت حل مشکلات مردم و توسعه خوزستان برنداشتند گفت: عده ای بدون اینکه نقشی در توسعه استان داشته باشند شبانه در تهران برای خوزستان ، استاندار تعیین می کنند و حکم به عزل استاندار می دهند!

سیدشکرخداموسوی در نشست خبری که عصر امروز با حضور نمایندگان رسانه های مکتوب ، خبرگزاری ها و سایت های خبری در سالن کنفرانس تالار امام رضا شهرک نفت  برگزار شد گفت: کسانی که در مشکلات عدیده مردم خوزستان نظیر باران های اسیدی، ریزگردها ، بیکاری و ... در کنار آنان نبودند حال در تهران می نشینند و برای استان و انتخاب استاندار تصمیم می گیرند!

نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی بیان داشت: باید همه به استاندار خوزستان با کنار گذاشتن منافع گروهی و شخصی در ساختن استان کمک کنیم. استان خوزستان روی ریل توسعه قرار گرفته است. استاندار خوزستان و همکارانش توانسته اند علیرغم کمبود اعتبارات و نداشن بودجه لازم برنامه های موثری را تدوین و اجرایی کنند.موسوی گفت: با همدلی ، برابری و با گذشت و ایثار می توانیم استان را به جایگاه اصلی خود برسانیم.

موسوی بار دیگر تاکید کرد:نمایندگان مجلس شورای اسلامی در خوزستان اجازه دخالت در امور استان را به کسانی که سال ها  با مشکلات مردم استان بیگانه بودند و فقط نام خوزستانی بودن را یدک می کشند را نخواهند داد. 

نماینده مردم اهواز ، کارون ، حمیدیه و باوی در مجلس شورای اسلامی هر فردی که در این شرایط حساس استان خوزستان بخواهد برای استان حاشیه سازی کند به مردم این استان خیانت کرده است. موسوی ادامه داد: وجود جنگ تحمیلی این استان را 20 سال از سایر استان ها که درگیر جنگ نبودند به عقب راند و فرصتی برای از دست دادن نداریم. البته برخی از تصمیمات نادرست مسئولان وقت استان نیز در عقب ماندگی خوزستان نقش دارند که نباید از آن غافل بود.

نماینده مردم اهواز باردیگر نوک پیکان انتقادات خود را به اصلاح طلبان که وی آنها را مشارکتی خواند گرفت و گفت: برخی از خوزستانی های پایتخت نشین که عضو هیات مدیره چند منطقه هستند و حقوق های آنچنانی می گیرند نباید به خود اجازه دهند در کار استاندار خوزستان مداخله کنند.

موسوی ادامه داد: برخی اصلاح طلبان عضو جبهه مشارکت که جایگاهی در میان مردم استان ندارند و حتی برخی از آنها به استان خوزستان ممنوع الورود هستند از گذشته خود عبرت نگرفته اند و بار دیگر به استان سفر می کنند و برای استان نسخه می پیچند و استاندار  برای استان تعیین می کنند. اینها همان کسانی هستند که در دوره قبل استانداری مقتدایی او را کنار زدند و استاندار غیربومی را به استان تحمیل کردند. اینها برای استان اغتشاش ایجاد کردند و این استان را در سال های نه چندان دور به هم ریخته اند و عقب نگه داشتند. نمایندگان مردم استان در مجلس شورای اسلامی دیگر به آنها اجازه نخواهد داد مطامع گروهی و شخصی خود را در استان پیاده کنند و استان را بار دیگر به عقب برانند. 

عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی بیان داشت: اکثر مدیران استان خوزستان شهامت دیدار به اتقاف نمایندگان مجلس شورای اسلامی با وزرای دولت برای حل مشکلات استان را ندارند و این جای تاسف دارد.

موسوی با انتقاد از پاسخ های رسانه ای مدیرکل جهاد کشاورزی خوزستان گفت: من نماینده و وکیل مردم هستم و باید مسائل و مشکلات مردم استان را بدون لکنت زبان و با صدای رسا و بلند به گوش مسئولان برسانم. نماینده مردم اهواز ، کارون ، حمیدیه و باوی در مجلس شورای اسلامی یادآورشد: این مدیرکل با اینکه در پاسخ های رسانه ای به نماینده مردم اهانت کرده است حاضر به عذرخواهی نیست. این درحالی است که وزرای دولت همه برای نمایندگان مجلس احترام خاصی قائل هستند.

به گفته موسوی ، مدیرکل جهادکشاورزی خوزستان مورد حمایت معاون خوزستانی وزیرجهادکشاورزی (دکتر مهدی بخشنده) است و ایشان اجازه تغییر را نمی دهد. من با هیچ مدیری غرض شخصی نداشته و نخواهم داشت. 

نماینده مردم اهواز، باوی، حمیدیه و کارون با انتقاد از عملکرد رئیس سازمان جهاد کشاورزی خوزستان، در رابطه با ماجرای اختلافات موجود اظهار کرد: بنده در جلسه ای که انجمن برنج کاران استان دعوت کرده بودند از عملکرد مدیران استان بویژه مدیر جهاد کشاورزی انتقاد کردم،که باید مشکلات را به وزرا انتقال دهیم و اینکه چرا مدیران استان شجاعت انتقال مشکلات استان را به وزرا ندارند ؟

وی ادامه داد: ایشان به جای اینکه در آن جلسه حضور داشته باشند و یا پس از جلسه بیایند تا با یکدیگر به رفع مشکلات کشاورزان بیاندیشیم در جاهای مختلف صحبت هایی می کنند که نشان از عدم وجود ظرفیت لازم در ایشان برای انتقاد است و به دلیل عدم وجود ظرفیت و شجاعت لازم در ایشان در صورتی که یک روز از نمایندگی اینجانب در مجلس شورای اسلامی مانده باشد آقای چنگلوایی باید از استان برود وگرنه وزیر را استیضاح خواهم کرد.

نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی در خصوص اظهارات سیدشریف حسینی دیگر نماینده مردم اهواز در شورای اداری این کلانشهر گفت: تا دیروز آقای سیدشریف حسینی و آقای سیدخلف موسوی دست در دست هم بودند حال چه اتفاقی افتاده است که از ایشان انتقاد می کند؟

موسوی ادامه داد: من از ابتدا با فرآیند انتخاب شهردار اهواز مخالف بودم.  از اولین کسانی بودم که نسبت به نوع انتخاب شهردار اهواز ایراد وارد کردم و پیشنهاد دادم شهردار اهواز از بین 10 نفر از نخبگان و فرهیختگان استان که دارای برنامه جامع تر و کلان تری برای اهواز دارند و از قرار سه نفر از آن ها دکترای عمران شهری بودند انتخاب شود. 

نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: اما در شرایط حاضر معتقدم باید به شهردار اهواز در جهت اتمام پروژه های عمرانی شهرداری کمک کرد. وی استیضاح شهردار اهواز را به مصلحت مردم اهواز ندانست و گفت: پروژه های عمرانی خوبی در شهر اهواز نظیر زیرگذرهای خلیج فارس و شریعتی و تعریض پل سوم اهواز آغاز شده است و استیضاح شهردار اهواز در شرایط حاضر به شهر لطمه وارد می کند.

موسوی اما در بخشی از نشست خبری خود اظهارات اخیر سیدشریف حسینی را مداخله در امور مدیریت شهری قلمداد کرد و گفت:نباید سخنی به زبان راند که بهره برداری های مختلفی و بعضا متناقضی از آن به عمل آید و یا ذهنیتی برای افکار عمومی ایجاد شود . این به مصلحت شهر و مردم اهواز نیست!

نماینده مردم اهواز البته گفت که اظهار نظر حق هر نماینده مجلس است. موسوی بیان داشت: نباید با اظهارات خودمان فکر مدیران را از کار به حاشیه برانیم. انتخاب شهردار اهواز برآیند رای مردم و شورای شهری است که توسط مردم انتخاب شده اند و باید به رای آنها احترام گذاشت.

وی در رابطه با فعالیت های انتخاباتی مسئولان گفت: مدیران ما اگر بخواهند در بحث انتخابات وارد شوند باید شش ماه قبل از شروع ثبت نام این کار را انجام دهند و آقای حسینی به دلیل دیدگاه هایی این حرف را زدند که از آن بهره برداری های مختلفی شد.

اخبار سیاسی روز



مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در خصوص تحول اخیر در روابط کوبا و آمریکا اظهار داشت: مقاومت و ایستادگی ملت و دولتمردان کوبا بر سر اصول و آرمان‌های انقلاب خود در طی پنجاه سال گذشته نشان داد که تحمیل سیاست‌های انزوا و تحریم از سوی قدرت‌های سلطه جو در برابر اراده و پایداری ملت‌ها و دولت‌های مستقل بی نتیجه و ناکارآمد است.

به گزارش پارس به نقل از  فارس: سخنگوی وزارت خارجه ایران تحول در روابط آمریکا و کوبا را گامی رو به جلو در جهت کاهش تنش در آن منطقه خواند و گفت: مقاومت ملت و دولتمردان کوبا بر سر اصول و آرمان‌هایشان نشان داد که تحمیل سیاست‌های انزوا و تحریم بی‌نتیجه و ناکارآمد است.

مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در خصوص تحول اخیر در روابط کوبا و آمریکا اظهار داشت: مقاومت و ایستادگی ملت و دولتمردان کوبا بر سر اصول و آرمان‌های انقلاب خود در طی پنجاه سال گذشته نشان داد که تحمیل سیاست‌های انزوا و تحریم از سوی قدرت‌های سلطه جو در برابر اراده و پایداری ملت‌ها و دولت‌های مستقل بی نتیجه و ناکارآمد است.

مرضیه افخم با اشاره به اذعان دولت آمریکا به ناکارآمدی سیاست‌های چند دهه گذشته آن کشور در قبال دولت انقلابی و مستقل کوبا افزود: تحول اخیر در روابط دو کشور گامی رو به جلو در جهت کاهش تنش در آن منطقه قلمداد می‌شود که تداوم واقع بینانه و تکمیل این رویکرد می‌تواند آثار و نتایج مفیدی در مجموعه مناسبات کشورهای آمریکای لاتین و روند تحولات بین‌المللی داشته باشد.



برنامه هسته ای ایران تغییر چندانی نکرده است

دولت در میانه دور جدید مذاکرات قرار دارد، جریان اصلاح طلب تلاش غیرمنتظره ای را برای تضعیف موضع دولت در مذاکرات آغاز کرده است.

 پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- در حالی که دولت در میانه دور جدید مذاکرات با گروه 1+5 قرار دارد، جریان اصلاح طلب تلاش عجیب و غیرمنتظره ای را برای تضعیف موضع دولت در مذاکرات آغاز کرده است.

روز چهاشنبه 26 آذر 1393 (17 دسامبر 2014) چند تن از چهره های نزدیک به طیف های تندروی جریان های اصلاحات و فتنه با حضور در نشستی در دانشگاه تهران به طرزی کم سابقه دستاوردهای هسته ای کشور را زیر سوال برده و آنها را بی ارزش خواندند.

در این نشست که ظاهرا از سوی انجمن اسلامی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (نزدیک به حزب غیر قانونی مشارکت) برگزار شده افرادی نظیر احمد شیرزاد، صادق زیباکلام و داوود هرمیداس باوند، سخنانی مطرح کرده اند که نظیر آن را صرفا در ادبیات مقام ها و کارشناسان اسراییلی درباره برنامه هسته ای ایران می توان دید.

به عنوان نمونه، احمد شیرزاد در این نشست گفته است: «کشور ما منابع اورانیوم ناچیزی دارد،20هزار مگاوات برقی که مدعی تولید آن هستیم چیزی جز وابستگی مطلق ما به روسیه ندارد. سؤال ما اینست که اگر ما بجای 10هزار سانتریفیوژ،یک عدد داشته باشیم چه فرقی می کند»؟!

صادق زیباکلام هم گفته است: «هیچ نوآوری علمی در رابطه باهسته ای وجودندارد. می گویند انرژی هسته ای 250صنعت بوجودمی آورد، یکی ازآنها رابه من بگویند. اشغال سفارت امریکا، همچنان از منافع ملی قربانی می گیرد»!

گذشته از استدلال های کودکانه مطرح شده در این سخنان که نشان دهنده اوج کم سوادی لیدرهای جریان فتنه در ایران است، سوال اصلی این است که انجمن اسلامی دانشگاه تهران که در سیطره جریان های اصلاح طلب خارج از دانشگاه قرار دارد، در حالی که تیم مذاکره کننده هسته ای در ژنو مشغول مذاکره است، چه هدفی از برگزاری این نشست داشته است؟

برخی اطلاعات موجود نزد ایران هسته ای حکایت از آن دارد که اصلاح طلبان حتی سازش های انجام شده از سوی دولت حسن روحانی و تیم وی را هم ناکافی می دانند و معتقدند این دولت باید گردد.

پیش از این برخی اعضای این جریان مامور به جمع آوری اطلاعاتی شده بودند که ثابت کند ضرر تداوم برنامه هسته ای در ایران بیش از سود آن است.

در مجلس ششم نیز همین جریان بدل به سخنگوی امریکا و اسراییل در ایران شده و طرحی 3 فوریتی را برای تصویب پروتکل الحاقی مطرح کرد که حسن روحانی خود جزو برجسته ترین مخالفان آن بود.

پرسش مهمی که اکنون دولت بویژه وزارت خارجه باید به آن پاسخ بدهد این است که چه عقیده ای درباره این نشست و اظهارات مطرح شده در آن دارد و آیا این اقدام را یک گام بزرگ در جهت تضعیف موضع مذاکراتی ایران ارزیابی می کند یا خیر؟

این امر بویژه از این حیث اهمیت دارد که دولت تاکنون کوچکترین انتقاد از ناحیه اصولگرایان را با توهینه آمیز ترین ادبیات ممکن پاسخ داده است.

موسسه واشینگتن: روحانی و ظریف مایلند محدودیت های مدنظر امریکا را بپذیرند

 یک کارشناس ارشد برنامه هسته ای ایران از روحانی و ظریف به عنوان کسانی یاد کردند که مایلند محدودیت های مدنظر غرب در برنامه هسته ای ایران را بپذیرند.

مارک فیتز پاتریک، در مقاله ای که روز 17 آذر 1393 روی وب سایت «موسسه بین المللی مطالعات راهبردی» منتشر شده، این موضوع را به همراه تحلیلی از مذاکرات وین و علل به نتیجه نرسیدن آن بسط داده است.

متن کامل این تحلیل در ادامه می آید.

هنگامی که «موسسه بین المللی مطالعات راهبردی » نخستین بار ده سال پیش نشستی در مورد امنیت منطقه ای در منامه برگزار کرد مدت کوتاهی پس از آن بود که فرانسه، آلمان و انگلیس - کشورهای معروف به سه کشور اروپایی - توافقی در پاریس امضاء کردند و در آن ایران موافقت کرد به طور داوطلبانه، تمام فعالیت های مربوط به غنی سازی را به حالت تعلیق در آورد.

این زمان دو سال پس از آن بود که بحران ایران برای نخستین بار علنی شده بود و یک سال پس از آنکه سه کشور اروپایی با ایران در مورد تعلیق غنی سازی به نتیجه رسیده بودند.

آن توافق تعلیق در سال 2003 متغیر و مبهم و همراه با شکاف ها و اختلاف نظرهای مکرر بر سر آنچه که دقیقا باید به حالت تعلیق در بیاید بود. در توافق سال 2004 پاریس، اروپایی ها به دنبال بستن راههای فرار بودند.

در توافقنامه پاریس، طرفین همچنین توافق کردند مذاکرات در مورد تمهیدات دراز مدت را آغاز کنند تا ، تضمین هایی عینی ، ایجاد شود که برنامه هسته ای ایران منحصرا برای اهداف صلح آمیز است.

گروه های کاری ایجاد شد و طرف ها مذاکرات گسترده ای را آغاز کردند.آمریکایی ها در مذاکرات شرکت نداشتند.

دولت آمریکا در آن زمان فکر می کرد دیپلماسی با ایران، اتلاف وقت خواهد بود.تیم بوش فکر کرد بهتر است به سرعت از طریق تحریمها فشار آورد و بر برچیده شدن تمام تاسیسات مربوط به غنی سازی اصرار کند.

من در آن زمان به یاد دارم این مذاکرات تا چه اندازه دشوار توصیف و نیز گفته می شد مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران تا چه اندازه فردی باهوش است.

از منظر دیگر، استادانه توصیف بهتری است. و او فردی بود که امکان توافق با وی وجود داشت. نام او، حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بود.

در آن زمان، من تصور می کردم روحانی مورد توجه رهبر معظم ایران قرار دارد . با وجود این، من به تازگی از صحبت های حسین باستانی تحلیلگر بی بی سی فارسی متوجه شدم درخواست روحانی از ( آیت الله ) خامنه ای در مورد تایید توافق سال 2003 بی جواب گذاشته شده است. روحانی تنها بود. ( آیت الله ) خامنه ای گوشه گیر در صورت شکست توافق، تقصیری را نمی پذیرفت و همینطور نیز شد.

گروه های کاری بین سال 2004 تا 2005 نتوانستند بر موضوع اصلی اختلاف غلبه کنند.

از نظر اروپایی ها، تنها تضمین عینی قابل قبول این بود که ایران هیچ تاسیسات تولید مواد شکافت پذیر را راه اندازی نکند یعنی ایران هیچ غنی سازی اورانیوم یا بازفرآوری پلوتونیوم نداشته باشد.

ایران مایل به چشم پوشی از بازفرآوری بود، اما اصرار داشت نمی تواند از آنچه تاکید داشت بر اساس ان پی تی حق تهران در مورد چرخه کامل سوخت است دست بردارد. ایران هرگز غنی سازی را رها نمی کرد هر چند با تعلیق موقت آن تا زمانی که مذاکرات در جریان است موافق بود.

روحانی به سبب موافقت با تعلیق به شدت توسط تندروها مورد انتقاد قرار گرفت. به گفته منتقدان، او « مروارید را در ازای آب نبات » داده بود - هر چند موافقت اروپایی ها برای اینکه پرونده ایران را آنطور که واشنگتن اصرار داشت به شورای امنیت واگذار نکنند امتیاز مهمی نبود.

روحانی در پاسخ به منتقدان خود پاسخ می داد وی در واقع با تعلیق یک جنبه از برنامه غنی سازی که آماده نشده بود بر غرب غلبه کرده است در حالی که یک جنبه دیگر - کار بر روی تاسیسات تبدیل اورانیوم در اصفهان - که در آن زمان در تلاش های هسته ای ایران در اولویت بود ادامه داشت.

دفاع روحانی از تاکتیک های خود در سال 2004 موجب شد بسیاری از منتقدان غربی زمانی که او به عنوان رئیس جمهور متبسم و میانه رو در سال 2013 ظاهر شد از وی انتقاد کنند.

هنگامی که محمود احمدی نژاد سال 2005 به قدرت رسید، روحانی برکنار و بحران هسته ای ایران به طور پیوسته بدتر شد.

مشخص شد دستیابی به توافق با علی لاریجانی مذاکره کننده جدید هسته ای حتی سخت تر است و توانایی لاریجانی برای گرفتن جواب مثبت از رهبر معظم ایران حتی کمتر بود.

اوضاع زمانی بدتر شد که سعید جلیلی جایگزین لاریجانی شد. مذاکره کنندگان غربی که از موعظه های بی پایان جلیلی حوصله اشان به شدت سر رفته بود، آرزوی بازگشت روحانی زیرک را داشتند.

روحانی دوباره برگشته است و باید خدا را شکر کرد. در حال حاضر، وضعیت به مراتب پیشرفته تر شده است. ایران دسامبر سال 2004، صد و شصت و چهار سانتریفیوژ عملیاتی داشت و هیچ ذخایر اورانیوم غنی شده ای نداشت.

کار بر روی یک مدل سانتریفیوژ نسل دوم پایان یافته بود و کار ساخت و ساز هنوز در یک راکتور آب سنگین برنامه ریزی شده در اراک آغاز نشده بود.

امروز نزدیک به 20000 سانتریفیوژ نصب شده است و ایران دارای ذخایر اورانیوم با غنی شدگی کم است که اگر بیشتر غنی شود برای ساخت تا شش بمب هسته ای کافی خواهد بود.

یک هزار نفر سانتریفیوژ نصب شده از نوع نسل دوم و بیشتر کار ساخت راکتور اراک رو به اتمام است.

از جنبه مثبت نیز پیشرفت در تمام این جنبه ها محدود شده است.

روحانی مانند سال 2003، ده سال بعد با نوعی تعلیق موافقت کرد. توافق موقت سال گذشته که به تازگی تمدید شد، شبیه به یک آتش بس است که در آن ایران با متوقف کردن یک جنبه از برنامه غنی سازی موافقت کرد - تولید اورانیوم تقریبا با غنی شدگی بالا - و کاهش تعداد سانتریفیوژها در ازای تصویب نشدن تحریم های جدید.

با این حال، توافق موقت سال گذشته نیز مانند توافق سال 2003 راه گریزی داشت. این توافق اجازه تحقیق و توسعه در مورد سانتریفیوژهای پیشرفته تر را می داد. این راه گریز ماه گذشته تا حددی مسدود شد.

برخی از ناظران آرزو می کنند غرب به پیشنهاد ایران در ده سال قبل برای داشتن یک کارخانه غنی سازی آزمایشی با 3000 ماشین سانتریفیوژ موافقت کرده بود.

با این حال، باید به یاد داشته باشد که این پیشنهاد که در بهار سال 2005 مطرح شد به به دنبال رشد مقیاس صنعتی به تعداد 50000 سانتریفیوژ برای تولید سوخت برای راکتور بوشهر بود که آن زمان هنوز در دست ساخت بود.

برنامه هسته ای ایران در طول سالها تغییر چندانی نکرده است.

ایران سال 2004 برنامه داشت در دو سایت، هشت رآکتور داشته باشد.

طی ماه گذشته، روسیه تفاهم نامه ای برای ایجاد 8 راکتور در دو محل امضا کرد. در واقع، با در نظر گرفتن رآکتوری که اکنون در بوشهر در حال بهره برداری است، مجموع تعداد رآکتورها به نه عدد می رسد.

بر اساس آخرین توافق، روسیه سوخت اورانیوم غنی شده را در طول عمر راکتور فراهم می کند.

موافقت ایران با این بند تا حدودی عجیب به نظر می رسد با توجه به اینکه مقامات ایرانی اصرار دارند آنها نمی توانند به روسیه در مورد تامین سوخت حتی اولین رآکتور اعتماد کنند.

این عدم اعتماد، مایل نبودن برای وابستگی به تامین کنندگان خارجی ظاهرا دلیلی است که ایران بر تولید سوخت بوشهر 1 اصرار دارد.

تازه ترین پروتکل هسته ای روسیه و ایران شامل بندی مبهم در مورد نقش ایران در تولید سوخت است.روسها می گویند این اقدامی آبرومندانه است.

ایرانیان می گویند این موضوع ادعای آنها را در مورد نیاز به غنی سازی توجیه می کند.

یکی از دلایل اینکه گروه پنج بعلاوه یک و ایران نتوانستند تا مهلت ماه گذشته به توافق جامع برسند و در عوض توافق مواقت را به مدت هفت ماه دیگر تمدید کردند این است که ایران مایل به دست برداشتن از خواست خود برای داشتن یک برنامه غنی سازی بزرگتر نیست.

اگر تصمیم گیری به عهده روحانی و ظریف بود آنها مایل به پذیرفتن محدودیت ها در این برنامه برای متقاعد کردن طرف دیگر بودند که همه مسیرها برای ساخت سلاح هسته ای به اندازه کافی مسدود شده است.

اما مقام معظم رهبری کار مذاکره کنندگان خود را تقریبا غیر ممکن کرد زمانی که اوایل ماه ژوئیه تاکید کرد ایران در آینده در میان مدت به برنامه غنی سازی در مقیاس صنعتی نیاز دارد.

رئیس سازمان انرژی اتمی ایران روز بعد توضیح داد که این به معنای قادر بودن به سوخت گیری مجدد بوشهر1 زمانی است که قرارداد کنونی روسیه سال 2021 منقضی شود.

اما روسیه در راستای موافقت خود با تامین سوخت راکتور بوشهر در مدت طول عمر آن، قصد دارد این قرار داد را تجدید کند.

با توجه به قرار دارد تامین سوخت از جانب روسیه، ایران نیاز عملی به برنامه غنی سازی در این اندازه نداردپس چرا ایران اصرار می کند؟

در اینجا مباهات به دستاوردهای فناوری ایران مطرح است.

اگر اینطور است، ایران هزینه های زیادی - بیش از 100 میلیارد دلار در تحریم ها - برای این مزیت نامشهود می پردازد.

من اینطور نتیجه گیری می کنم که دلیل اصلی دیگری است که با هدف دیگر غنی سازی اورانیوم ارتباط دارد - این گزینه است که زمینه را برای سلاح های هسته ای را فراهم می کند.

ایران بیش از یک دهه به دنبال یک استراتژی مصون سازی هسته ای بوده است.

سوال در هفت ماه آینده این است که آیا ایران مایل به متوقف کردن این استراتژی مصون سازی و برای چه مدت خواهد بود.من باور دارم که روحانی هنوز هم می خواهد به توافق دست یابد.

من معتقدم رهبر معظم ایران آماده نیست به شرایطی که خواسته می شود پاسخ مثبت بدهد.

شاید بهترین چیزی که می توانیم آرزو کنیم این است که وقتی روحانی بار دیگر با جزئیات یک توافق پیشنهادی به ( آیت الله ) خامنه ای تلفن می زند، (آیت الله) خامنه ای دوباره به این تلفن پاسخ ندهد.

همزمان، همسایگان ایران باید احساس اطمینان کنند همانطور که فیلیپ هاموند وزیر امور خارجه انگلیس روز گذشته گفت شش قدرت در مذاکرات به اصول خود متعهد خواهند بود.

آنها تمایل نداشته اند توافقی کنند که در آن با چیزی پایین تر از هدفشان موافقت شود. آن هدف، بستن همه راههای بالقوه برای دستیابی به سلاح هسته ای با این اطمینان کافی است که هر تلاشی به موقع کشف و جلوی آن گرفته می شود.

بنابراین اگر توافقی حاصل شود و من امیدوارم نتیجه همین باشد، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و دیگران که در مورد قابلیت ها و اهداف ایران نگرانند باید اطمینان داشته باشند توافقی خوب است توافقی که امنیت آنها را تقویت و به امنیت منطقه ای کمک می کند.



حامد شهبازی

حامد شهبازی

در خصوص بهره‌گیری دستگاه‌های اطلاعاتی وامنیتی غربی از افراد دارای سابقه روان پریشی و اختلالات روانی می توان به گزارش دیده بان حقوق بشر در ماه اوت 2014 اشاره کرد که سازمانهای مبارزه با تروریسم در آمریکا از مسلمانان دارای اختلالات روانی برای دست زدن به اقدامات تروریستی بهره گرفته اند.

حادثه گروگانگیری در سیدنی استرالیا بسرعت در صدر اخبار رسانه های جهان قرار گرفت که طی آن فردی به نام هارون مونس کارکنان و مشتریان کافه‌ای را در سیدنی به گروگان گرفت. این گروگانگیری پس از 16 ساعت با عملیات نیروهای دولتی خاتمه یافت و طی این عملیات شخص گروگانگیر و دو غیرنظامی کشته و یک مامور پلیس زخمی شدند.

این رویداد در حالی به سرعت در صدر اخبار رسانه‌های جهان قرار گرفت که تمامی اخبار بر دو نکته تاکید وافر داشتند: نخست اینکه این فرد ایرانی تبار بوده و دوم، این فرد دارای اختلالات روانی، سابقه مشارکت در قتل همسر سابق، چند مورد تعرضات جنسی و جرایمی دیگر بوده است.

گرچه ایرانی تبار بودن این فرد در ساعات نخستین رویداد دستاویز مناسبی را برای دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای غرب به منظور حاشیه‌سازی علیه جمهوری اسلامی ایران فراهم کرد اما واکنش سریع مقامات و رسانه‌های ایرانی به منظور افشای این واقعیت که فرد مذکور در داخل ایران نیز پرونده قضایی داشته و تحت تعقیب بوده و اطلاعات مورد نیاز در اختیار مسئولان استرالیایی قرار گرفته، سناریوی به میان کشیدن جمهوری اسلامی ایران و مرتبط کردن آن با مسائل تروریستی –که همواره در دستور کار رسانه‌ها و دولتهای غربی قرار دارد- خنثی کرد.

جالب آنکه هارون مونس برای دستگاه قضایی استرالیا فردی شناخته شده بوده و حتی تونی ابوت نخست وزیر این کشور خطاب به خبرنگاران درباره بی ثباتی روانی و سابقه خشونت وی سخن گفته بود. مونس نیز به «گرگ تنها» مشهور است؛ اصطلاحی که در غرب به افرادی اطلاق می شود که به تنهایی و بدون طراحی سناریویی دقیق دست به اقدامات تروریستی و جنایتکارانه می زنند.

اما نکته‌ای که باید در حادثه سیدنی به آن توجه کرد سابقه مونس به داشتن اختلالات روانی است و جالب آنکه در اکثر حوادث مشابه که طی آن فردی مسلح اقدام به گروگانگیری کرده، بررسی سوابق نشان داده که فرد مظنون سابقه اختلالات روانی داشته است و این موضوع که سازمانهای اطلاعاتی غربی از افراد دارای اختلالات روانی یا کسانی که به دلیل ناتوانی‌های مالی و شکست‌های خانوادگی و مواردی از این دست، به عنوان آلت دستی برای پیشبرد اهداف و دست زدن به عملیاتهای تروریستی و عملیاتهای روانی بهره می گیرند اکنون کاملا مسجل شده است.

در مهرماه سال 1390 رسانه‌های آمریکایی از دستگیری فردی ایرانی تبار به نام «منصور ارباب سیر»-یک فروشنده خودروهای دست دوم- خبر دادند که بنا بر ادعاها، تلاش داشت با به کار گیری یک گروه قاچاق مواد مخدر مکزیکی بمبی را در رستورانی در واشنگتن قرار دهد و زمانی که «عادل الجبیر» سفیر عربستان در واشنگتن در آن رستوران حضور یافت، منفجرش کند.

بررسی‌ها نشان داد که وی نیز دارای اختلالات روانی بوده و دوستان ایرانی و آمریکایی منصور ارباب سیر همگی بر یک نکته مشترک تاکید داشتند؛ حواس پرتی و بی نظمی منصور ارباب سیر. مشکلی که به گفته بعضی از آنها باعث جدایی همسر اولش از او شد. جالب آنکه رسانه‌های آمریکایی با دست زدن به جنگ روانی گسترده و به میان کشیدن جمهوری اسلامی ایران در استفاده از ارباب سیر تلاش داشتند با طراحی سناریوی جدیدی ایران را تحت فشار قرار دهند اما بدون یافتن سند و مدرکی مبنی بر دست داشتن ارباب سیر در توطئه‌ ترور سفیر عربستان که اجرای آن نه تنها توسط فرد روان پریشی چون ارباب سیر بلکه توسط یک گروه از زبده‌ترین نیروهای امنیتی نیز به سادگی قابل انجام نبود، بتدریج از سروصدای بلند شده درباره این پرونده کاسته شد؛ پرونده‌ای که قرار بود عربستان سعودی حتی آن را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کند. بعدها خبری در رسانه‌ها منتشر شد مبنی بر اینکه ارباب سیر به 25 سال زندان محکوم شده است. با توجه به سابقه آمریکا در استفاده از کوچکترین حربه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران، اگر پرونده ارباب سیر از خروجی‌های لازم برای دولت آمریکا برخوردار بود، بعید بود که بسرعت روند آن طی شده و بایگانی شود.

در خصوص بهره‌گیری دستگاه‌های اطلاعاتی وامنیتی غربی از افراد دارای سابقه روان پریشی و اختلالات روانی می توان به گزارش دیده بان حقوق بشر در ماه اوت 2014 اشاره کرد که سازمانهای مبارزه با تروریسم در آمریکا از مسلمانان دارای اختلالات روانی برای دست زدن به اقدامات تروریستی بهره گرفته اند. بر این اساس یک مامور اف بی آی با ریختن طرح دوستی با مردی به نام «رضوان فردوس» از طریق نفوذ به مسجد محل حضور وی به دنبال سوءاستفاده از وی بود و با وجود آنکه اف بی آی طی تحقیقات به این نتیجه رسید که فردوس دارای بی ثباتی روانی است، مامور این سازمان تلاش کرد اعتماد وی را جلب کرده و با افزایش رابطه دوستی میان این دو، مامور اف بی آی، فردوس را به طرحریزی نقشه‌ای به منظور منفجر کردن پنتاگون و کاخ کنگره آمریکا، متقاعد کرد. ماموران مواد منفجره تقلبی در اختیار فردوس قرار دادند اما فردوس با نزدیک شدن به زمان انجام عملیات دچار فشار عصبی شدید شده و کنترل خود را از دست داد و این توطئه ناکام ماند اما اف بی آی که به هدف خود رسیده بود چندی بعد فردوس را به اتهام در اختیار داشتن موادی که در اقدامات تروریستی مورد استفاده قرار می گیرند، وی را محکوم کرده و فردوس در حال حاضر مجبور به سپری کردن 17 سال زندان محکومیت خود است.

نمونه‌ای دیگر از سوء استفاده دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی غربی از افراد دارای اختلالات روانی پرونده فردی به نام «شواهر متین سراج» است که از سوی اف بی آی فردی دارای ناتوانی ذهنی شدید توصیف شده که بیشتر وقت خود را صرف بازی‌های ویدیویی در خانه مادری خود می کرده است. یک مامور مخفی اف بی آی با ادعای اینکه دارای بیماری‌ای است که مشابه بیماری پدر فوت شده سراج است تلاش کرد با تحریک احساسات، وی را به دام افکند و بتدریج این مامور موفق شد ایده یک حمله تروریستی –بمبگذاری در ایستگاه قطار زیر زمینی- را به وی تحمیل کند. حتی گزارشهای اف بی آی نیز در این باره اشاره به این واقعیت دارند که سراج به هیچ وجه با مشارکت در این توطئه موافق نبوده است.

بهره‌گیری دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی غربی از افرادی دارای سابقه اختلالات روانی از جمله شیوه‌هایی است که برای توجیه اقدامات به اصطلاح ضد تروریستی، تبلیغات سیاه علیه کشورها، لشکرکشی‌ها، ایجاد محدودیتها برای اقلیتهای مذهبی به ویژه مسلمانان، تخریب وجهه مسلمان و دیگر اقلیتها مورد استفاده طولانی بوده است.

در قبال پرونده هارون مونس ذکر این نکته ضروری است که وی پیش از این به دلیل سابقه‌ رفتارها و جرایمش برای دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی استرالیا شناخته شده بوده و جالب آنکه در موارد مشابه در کانادا و آمریکا نیز مظنونان به دست داشتن در اقداماتی که از سوی مقامات تروریستی تلقی شده، برای دستگاه‌های ذی‌ربط  به عنوانت «عوامل دردسر ساز» شناخته شده و البته دارای سابقه اختلالات روانی بوده‌اند اما چرا از آنها جلوگیری نشد؟

در دو حمله به اصطلاح تروریستی در کانادا که طی آن «مارتین احمد رولیو» و «مایکا زهاف بیبیو» به عنوان عاملان جنایت دست داشتند، پاسپورتهایشان از سوی مقامات کانادایی به احتمال اینکه ممکن است برای پیوستن به داعش، سفر کنند ضبط شده بود.

حال چرا افرادی که از سوی دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی «خطر» محسوب می شوند و زیر ذره‌بین هستند، در انجام عملیاتهای خود موفق می شوند تردید برانگیز است. کشورهای غربی و آمریکا که با سیستمهای پلیسی و تجهیزات پیشرفته که در فیلمهای سینمایی به ویژه در هالیوود از پس هر دشمنی بی می آیند چگونه در جلوگیری از فردی شناخته شده و دارای پرونده از دست زدن به گروگانگیری یا جنایات مشابه، عاجز هستند؟ کشورهای غربی از هر ابزار و وسیله‌ای برای پیشبرد اهداف خود بهره می گیرند؛ از افراد روان پریش گرفته تا کودک خردسال.

شاید هارون مونس، ارباب سیر دیگری باشد که باید نقش خود را در سناریوی طراحی شده از سوی دستگاه‌های امنیتی بازی کند و پس از آنکه به مهره‌ای سوخته تبدیل شد پرونده‌اش به مانند بسیاری دیگر بایگانی شود. یک هارون مونس بی جان نه تنها دیگر خطری محسوب نمی شود بلکه تا مدتها خوراک خبری خوبی برای انحراف افکار عموم از مسایل به مراتب مهم‌تر در دنیا باشد؛ جنایات و شکنجه‌های سازمان سیا که پرونده‌ سیاهش حتی مردم خود آمریکا را دچار بهت کرده است، کشتار مردم بی گناه سوریه و عراق توسط عمال و دست نشانده‌های غرب. بازی با کارت هارون مونس فعلا در دستور کار است.



تا سخنان آقایان هاشمی و روحانی را نشنویم نمی توانیم همه را قبول کنیم. به هر حال غربی ها هم دنبال روایتی هستند که به نفع آنها باشد.

پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد برقی(دانشجوی ایرانی مقیم آمریکا)- ماجرای مک فارلین از مواردی است که بعد از سی سال هنوز جزئیات مبهم دارد. اما جالب است که در غرب بیشتر اطلاعات در مورد آن منتشر شده است که دلیل آن لو رفتن قضیه و تحقیق کنگره آمریکا در مورد آن بود. در این پست به صورت فشرده خواهم گفت طبق ادعای غربی ها چه اتفاقی در قضیه مک فارلین افتاد که به نظر خودم اطلاعات هم قابل اعتماد است. برایم عجیب است که وقتی تا این حد اطلاعات در مورد قضیه وجود دارد، برخی به راحتی اسیر توهمات آقای سید محمد خامنه ای می شوند.

الف. یک تصور اشتباه:
ما غالبا این طور فکر می کنیم که در جنگ ایران و عراق، آمریکا دنبال پیروزی صدام بود. اما واقعیت این است که صدام یک فرد ضد اسرائیلی و غرب بود و تنها انقلاب ایران باعث شد که آمریکا او شریک استراتژیکی ببیند که توسط او بتواند به انقلاب ایران ضربه بزند. با طولانی شدن جنگ، هدف آمریکا و به خصوص لابی اسرائیل این بود که جنگ ایران و عراق موجب تضعیف دو کشور شود. هر چه جنگ بیشتر طول می کشید، بیشتر این اتفاق رخ می داد چون دو کشور تاسیسات و نیروی انسانی یکدیگر را نابود می کردند. از سوی دیگر وقتی جنگ به نفت کش ها و خلیج فارس رسید که آن زمان بیش از 50% درصد نفت جهان از تنگه هرمز می گذشت، امنیت انرژی غرب به خطر افتاد. در نهایت آمریکا خودش وارد جنگ شد تا قطعنامه توسط ایران قبول شود. یعنی از بازه ای به بعد هدف آمریکا این بود که جنگ ایران و عراق بدون پیروزی نظامی یک طرف به پایان برسد.

ب. پیش زمینه:
بعد از تسخیر سفارت آمریکا، کنگره آمریکا علیه ایران تحریم تسلیحاتی وضع کرد که تا امروز ادامه دارد. آن زمان در یک موضوع کاملا مستقل، شورشیانی در نیکاراگوئه به نام کنترا وجود داشتند که علیه دولت چپ گرای وقت نیکاراگوئه می جنگیدند. این گروه از سوی کنگره آمریکا گروه تروریستی اعلام شده بود و طبق قوانین آمریکا کمک به گروه های تروریستی ممنوع بود. از سوی دیگر چند فرد آمریکایی در لبنان توسط گروه های شیعه گروگان گرفته شده بودند و دوباره طبق قوانین آمریکا مذاکره با گروه های تروریستی و باج دادن از سوی دولت برای آزادی گروگان ممنوع است که همین امروز هم ادامه دارد و یکی از دلائل کشته شدن آمریکایی ها توسط داعش همین است.

ج. آن چه رخ داد:
در سال های 1985 تا 1986 در یک بازه حدودا 18 ماهه قضیه مک فارلین که در غرب به ایران کنترا معروف است اتفاق افتاد. ریگان در خاطرات خود می گوید که آن زمان در بیمارستان بستری بود و مک فارلین به ملاقات او آمد و گفت که رابط مطمئنی خبر آورده است که بخش قدرتمندی از نظام ایران برای مذاکره با آمریکا ابراز تمایل کرده است و این افراد جدی هم هستند چون قبلا کمک کرده اند گروگان های آمریکایی در لبنان آزاد شوند. ریگان می گوید که آن زمان شوروی شروع به تسلیح ارتش عراق کرده بود و آمریکا نمی خواست ایران به حوزه نفوذ شوروی تبدیل نشود و از سویی امنیت جریان نفت در خطر بود و آمریکا می خواست جنگ ایران و عراق تمام شود. لذا او فکر می کرد که بهترین کار این است که با ایران ارتباط برقرار شود. آمریکا از سویی می خواست گروگان های خود در لبنان را آزاد کند و از سویی می خواست ایران در جنگ بیش از حد تضعیف نشود. برای این کار ریگان وارد معامله ای با ایران شد. طی مذاکره به ایرانی ها گفتند که از نفوذ خود برای آزادی گروگان ها استفاده کنند، و از طرف دیگر قول دادند به ایران موشک های تاو بدهند. این وسط دلال قضیه هم فردی به نام قربانی فر بود که یک شرکت باربری بین المللی داشت. آنچه رخ داد این بود که در این 18 ماه ایران کمک کرد که طی مراحلی آن گروگان ها آزاد شوند و در مقابل طی 8 مرحله حدود 2500 موشک هاوک و تاو به ایران داده شد. این سلاح ها آن زمان خیلی مورد نیاز بود و ظاهرا به درد ایران هم خورد.
دولت آمریکا سعی کرد قوانین داخلی خود را که در «ب» اشاره شد، بدون اطلاع گنگره دور بزند تا مثلا قانون خود را نشکسته باشد. برای مذاکره با گروگان گیرها دولت ایران را واسطه کردند که خود با چریک های لبنانی مذاکره نکرده باشند. برای حل مشکل تحریم نظامی ایران با اسرائیل مذاکره کردند و اسرائیل قبول کرد که این موشک ها را از انبار خود به ایران بدهد و آمریکا به جای آن چه اسرائیل داده است، دوباره به اسرائیل همان سلاح ها را بفروشد و اسرائیل به آمریکا پول بدهد. تبعا وظیفه قربانی فر هم این بوده است که پول را از جمهوری اسلامی بگیرد و پورسانتی برای خودش بردارد و به اسرائیل تحویل دهد. یعنی اسرائیل این وسط انداخته شد تا قوانین ضد فروش سلاح به ایران شکسته نشود. البته احتمال بسیار بالا ایران آن زمان در جریان نبود که سلاح ها از اسرائیل می آید. شرکت باربری قربانی فر سلاح ها را از بندر ایلات اسرائیل به ایران می آورد و هیچ لزومی نداشت که ایرانی ها جستجو کنند که این سلاح ها از کجا به ایران آمده است یا قربانی فر که خودش ذینفع بود به ایران اطلاعاتی بدهد که معامله را بهم زند.

 از سوی دیگر در یک موضوع کاملا جدا، درآمد حاصل از این فروش سلاح ها به اسرائیل به شورشیان کنترا پرداخت شد. چون این درآمد تحت نظر شورای امنیت ملی آمریکا حاصل شده بود، به علت امنیتی طبق قوانین آمریکا از بازرسی کنگره مصون بود (یعنی دولت وظیفه ندارد به کنگره گزارش بدهد و کنگره هم نمی تواند دولت را ملزم کند که بگوید پول ها کجا خرج شده است چون ممکن است امنیت ملی آمریکا در اثر شفاف شدن به خطر بیفتد. چیزی شبیه وضعیتی که در ایران در مورد نهادهای تحت نظارت رهبری داریم که مجلس بدون موافقت رهبری نمی تواند وارد بازرسی شود). تمام این اتفاقات هم تحت نظارت رابرت مک فارلین اتفاق افتاد که مشاور امنیت ملی ریگان بود. در ایران هم این اتفاق ها با هدایت آقای هاشمی رفسنجانی انجام گرفت و حتی دولت از آن خبردار نشد. قربانی فر هم نقش مهمی در رد و بدل اطلاعات داشت چون آن زمان ایران و آمریکا ارتباطی نداشتند و لذا جزئیات معامله ایران و آمریکا را می دانست.

د. آن چه به صورت جانبی اتفاق افتاد
زمینه ارتباط ایران و آمریکا در قضیه مک فارلین موارد قسمت «ج» بود اما یک اتفاق دیگر هم افتاد که مورد مبهمی است که در ابتدا ذکر شد و آن آمدن مک فارلین با پاسپورت ایرلندی به ایران جهت مذاکراتی بود که باز دولت و مجلس از آن اطلاع نداشت. آن زمان هم می دانید که مذاکره دیپلماتیک ایران و آمریکا در آن سطح برای هر دو طرف که در ظاهر شاخ و شانه می کشیدند بسیار تبعات بدی داشت. این بخش داستان است که علتش و نحوه آن مبهم است. مک فارلین با یک هواپیمای باری به ایران آمد که حاوی اسلحه های یکی از مراحل هشت گانه فوق بود. دقیق معلوم نیست که مک فارلین چطور شد به ایران آمد؟ آیا قبلا هماهنگی صورت گرفته بود؟ اگر این طور بود، چرا او با پاسپورت ایرلندی به ایران آمد؟ همراه او یک فرد اسرائیلی هم آمده بود، آیا واقعا ایران اجازه داده بود که یک اسرائیلی ایران بیاید؟ طی اقامت 5 روزه آنها در تهران، چندین دور مذاکرات انجام شد و به صورت قطع آقای حسن روحانی از افرادی بود که شخصا در دورهایی حضور داشت. در این مذاکرات چه چیزهایی گفته شد؟ چه نتیجه ای گرفته شد؟ قرار بود در آینده چه کار کنند؟ اینها مطالبی است که در غرب درز نکرده است و معلوم نیست هدف آن مذاکرات چه بود.

و.ماجرا در ایران لو می رود
ظاهرا جناح ایرانی درگیر در پرونده بخشی از طلب مالی قربانی فر مذکور را نمی پردازد. قربانی فر هم با شناخت از شخصیت آقای منتظری حدود یک ماه بعد از سفر مک فارلین شرح ماجرا را طی دو نامه به گوش آقای منتظری می رساند. ایشان هم که طبق معمول محل درز اسرار کشور به افراد بیت خود بود و قضیه به گوش مهدی هاشمی می رسد و او هم از طریق روزنامه الشراع لبنان مذاکرات را علنی می کند. باز این که انگیزه سید مهدی هاشمی چه بود، دقیق مشخص نیست. به شخصه فکر می کنم جریان آنها که جز انقلابیون تند بودند از نفس مذاکرات خشمگین شده بودند و می خواستند مذاکرات به شکست برسد و برای همین آن را علنی کردند. خود آقای منتظری هم می گوید که از این ناراحت شده بود که سلاح ها از اسرائیل آمده بود. بعد از لو رفتن ماجرا مذاکرات دیگر ادامه پیدا نمی کند. آقای هاشمی همان وقت ها اعلام می کند که این مذاکرات با اطلاع شخص رهبر نظام انجام شده است و مک فارلین بدون اطلاع ایران به تهران سفر کرد. رهبری انقلاب هم ادعاهای آقای هاشمی را تایید می کند. اما از محتوی مذاکرات چیزی بیان نکرد و مواردی که در ج اشاره شد بعدها از غرب درز کرد. مک فارلین هم با فاصله کمی استعفا می دهد اما دولت آمریکا تا حد ممکن از ورود به جزئیات خودداری می کند.

ز. ماجرا در آمریکا لو می رود
به صورت کاملا تصادفی یک هواپیمای حامل یکی از اعضای سیا در نیکاراگوئه سقوط می کند و آن فرد زنده می ماند و دست دولت می افتد و تحت بازجویی اعتراف می کند که آمریکا به شورشیان کونترا کمک می کند. همین قضیه که خلاف قانون آمریکا بوده است، باعث می شود که کنگره وارد عمل شود و کمیسیونی تشکیل شود. چون این پول ها حاصل رابطه فوق با ایران هم بود، ابعاد رابطه با ایران هم مشخص می شود و اطلاعات فوق درز می کند. در نهایت هم در گزارش کمیسون تاور نتیجه گرفته می شود که رابطه با ایران و آزاد کردن گروگان ها، خلاف قانون نبوده است اما کمک به کنترا مجرمانه است و مک فارلین که استعفا داده بوده است، محکوم می شود که البته بعدها توسط جرج بوش عفو می شود. فشار بر روی مک فارلین در حدی بوده است که او خودکشی می کند که البته نجات پیدا می کند و هنوز زنده است. تا امروز هم مسئولین جمهوری اسلامی قضیه را شفاف نکرده اند که ببینیم موضع آنان چیست.

ح. ادعاهای آقای سید محمد خامنه ای
قطعا قضیه مک فارلین ابهامات زیاد دارد. اما ادعاهایی از این دست که هاشمی دنبال رهبری خود با مذاکره بوده است، این که سید مهدی هاشمی به خاطر علنی کردن اعدام شد، این که رهبری انقلاب در جریان نبوده است،... مدرک می خواهد و اصلا شواهد خلاف ادعاهای فوق است. اما شاید همین بهانه خوبی برای مطالبه از جمهوری اسلامی باشد. ما مردم ایران می خواهیم بدانیم چه مذاکراتی انجام شد؟ آقای حسن روحانی توضیح دهند محتوای مذاکرات چه بود؟ اگر لو نمی رفت و ادامه پیدا می کرد، هدف نهایی چه بود؟ آیا قرار بود با آمریکا به توافقی برای پایان دادن به جنگ برسند؟ رهبری انقلاب تا چه حدی در جریان جزئیات بودند؟ به نکته مهمی هم دقت کنید که اطلاعات فوق از غرب درز رفته است و اگر چه شواهدی بر صحت آنها وجود دارد ولی تا سخنان آقایان هاشمی و روحانی را نشنویم نمی توانیم همه را قبول کنیم. به هر حال غربی ها هم دنبال روایتی هستند که به نفع آنها باشد.

علت نوشتن این مطلب هم این است که مشخص باشد بدون دلیل و از روی جهالت به آقای سید محمد خامنه ای اعتراض نکردم. البته مسلما این اطلاعات ناقص است و در گوشه و کنار می شود بیشتر اطلاعات پیدا کرد اما مهم این است که این قدر اطلاعات وجود دارد که اسیر یک سری ادعاهای بی دلیل نشویم. آن هم از فردی که خودش به علت همین ادعاها زخمی این ماجرا است و طبیعی است دنبال تبرئه خود باشد و تازه هنوز هم نفهمیده است که مک فارلین نفر دوم آمریکا نبود!

منابع برای مطالعه:
http://goo.gl/Hb0DwB
http://goo.gl/1hFUfz
http://goo.gl/1JVHz8
http://goo.gl/hgc60Z
http://goo.gl/Tp7J4U
کلا انگلیسی سرچ کنید خیلی منابع وجود دارد. این منابع فارسی هم مفید هستند:
http://goo.gl/ejHkkc
http://goo.gl/ZB0mmb
http://goo.gl/10LKg7
http://goo.gl/gYd3VV



گزارش اخیر کنگره آمریکا درباره موارد زیاد و وحشتناک شکنجه در سازمان سیا نکاتی از روش‌های این سازمان در مقابله با شبکه‌ القاعده و طالبان را آشکار می کند.

به گزارش پارس به نقل از مهر، در گزارش سیا که در پایگاه اینترنتی "ویکی‌لیکس" منتشر و در اختیار رسانه‌های آلمانی مانند "اشپیگل" و "زود دویچه تسایتونگ" گذاشته شده، جنبه‌های مثبت و منفی کشتن هدفمند رهبران شبکه‌ تروریستی طالبان بررسی شده است. این گزارش هنگامی تهیه شده که لئون پانتا هنوز در مقام رئیس سیا انجام وظیفه می‌کرد و باراک اوباما، رییس‌جمهور آمریکا، درصدد تسریع روند خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بود.

در این گزارش ۱۸ صفحه‌ای که در سال ۲۰۰۹ تنظیم شده، آمده است که عملیات نظامی و استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین برای حمله‌های هدفمند به مواضع طالبان و کشتن رهبران آن، نتایج مطلوبی به بار نیاورده است. به‌نظر نویسندگان این گزارش، دلیل این امر آن است که این شبکه به راحتی قادر است وظایف رهبران کشته‌شده را به اعضای "کارآمد" دیگری واگذار کند.

گزارشگران سیا از آن‌ گذشته معتقدند که کشتن هدفمند رهبران شبکه، خارج از کابل و بدون حمایت دولت افغانستان، به دشواری امکان دارد. در گزارش تاکید شده که پشتیبانی دولت پاکستان از این شبکه‌ تروریستی، مبارزه علیه آن را بیش از پیش "پیچیده‌تر" کرده است.

به نظر نویسندگان گزارش، عملیات نظامی و بکارگیری هواپیماهای تجسسی، در عین حال سبب شد که بن‌لادن به "مخفیگاهی دور افتاده"، نقل مکان کند و به این ترتیب نتواند با فرماندهان و اعضای تشکیلات خود رابطه‌ گسترده‌ و مستقیمی داشته باشد.

استفاده از هواپیماهای تجسسی

به گزارش دویچه وله، به‌کارگیری هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی که تاکنون به کشته‌شدن ده‌ها رهبر و صدها جنگجوی القاعده و طالبان در پاکستان، یمن و افغانستان منجر شده، همواره بحث‌برانگیز بوده است. برخی از کارشناسان استفاده از این پهپادها را، از آن جا که باعث مرگ غیرنظامیان در این مناطق نیز شده، مورد انتقاد قرار می‌دهند. آمریکا، ولی بی‌اعتنا به اعتراض‌هایی که در این زمینه وجود دارد، به حملات هوایی خود علیه نیروهای تروریستی ادامه می‌دهد. باراک اوباما با پشتیبانی از اجرای این عملیات، همواره آن‌ها را "هدفمند و موثر" توصیف کرده است. این حملات نه از سوی ارتش، بلکه از سوی سازمان سیا صورت می‌گیرد.

گزارشی بر پایه‌ تجربه‌‌های جهانی

به نوشته‌ "اشپیگل آنلاین"، گزارش "موثرترین شیوه‌های مبارزه با شورشیان"، نه بر پایه‌ تجربیات مستقیم سازمان سیا، بلکه براساس ارزیابی‌های نمونه‌وار از رویدادهایی تنظیم شده که در ۱۰ سال گذشته در کشورهای افغانستان، الجزیره، کلمبیا، عراق، اسرائیل، پرو، ایرلند شمالی، سریلانکا، چچن، لیبی، پاکستان و تایلند رخ داده‌اند. گفته می‌شود که ماموران با تجربه‌ سیا در تهیه‌ این گزارش با ماموران محلی همکاری داشته‌اند.

این سازمان به‌خاطر اعمال شکنجه‌های "خارج از تصور" مورد انتقاد "کمیته‌ اطلاعاتی سنای آمریکا" قرار گرفته است. این کمیته، ۵ سال پیش مامور بررسی چگونگی به‌کارگیری شکنجه در سازمان سیا شده است. دایان فاینستاین، سناتور عضو حزب دموکرات و رییس این کمیته‌، ‌هنگام ارائه‌ گزارش به مجلس در ۹ سپتامبر ۲۰۱۴ تاکید کرد: این زندانیان به دست ماموران سیا شکنجه شدند.

شواهد و مدارک این ارزیابی در گزارش ۶ هزار و ۲۰۰ صفحه‌ای کمیته گنجانده شده است. در این گزارش آمده است که رفتار با زندانیان در یک دهه‌ گذشته در زندان‌های تحت نظارت آمریکا "بسیار فاجعه‌بارتر" از آنی است که از سوی دولت به اطلاع کنگره رسیده است.
 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)



فتنه به زبان ساده به شرایطی گفته می شود که حق و باطل چنان به هم آمیخته می شود که تشخیص آن از یکدیگر سخت است و فرد را به خطا می اندازد و به همین جهت عبور از آن بسیار دشوار است؛ اما امام رضا(ع) در حدیثی به بیان ساده از دستورالعمل و نحوه شناسایی حق و جدایی آن از باطل در این شرایط دشوار پرداخته اند که در زیر مختصر و مفید به آن می پردازیم.
در کتاب وسائل الشیعه1 جلد 16 صفحه 179 حدیث 21289 ، حدیثی از امام رضا(ع) درباره فتنه آمده است که می فرمایند:"همانا از کسانی که مدعی مودت ما اهل بیت هستند کسی هست که در فتنه‌گری، برای شیعیان ما از دجال شدیدتر است. (راوی) گفتم: برای چه؟ (امام) گفت: به خاطر دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستان ما. چون چنین شد، حق با باطل آمیخته می‌شود و مؤمن از منافق بازشناخته نمی‌شود."2

راهکار تشخیص حق از باطل طبق فرمایش امام رضا(ع)
در این حدیث امام(ع) از فتنه ای صحبت می کنند که از فتنه دجال شدیدتر است و شرایط را به گونه ای ایجاد می کند که حق با باطل آمیخته می شود و تشخیص آن بسیار سخت است اما یک راهکار اساسی برای شناخت فتنه نشان می دهند و آن اینکه طرف باطل با دشمنان اهل بیت(ع) دوستی می کند و با دوستان اهل بیت(ع) دشمنی! و این بهترین راهکار در شرایط فتنه است که ما می توانیم تشخیص دهیم حق و باطل کیست. طبق فرمایش امام(ع) هر طرفی که سراغ دشمنان اهل بیت(ع) رفت و با دوستان اهل بیت(ع) دشمنی کرد، باطل است و باید از او تبری کرد؛ و باز طبق فرمایش ایشان طرف باطل از منافقین خواهد بود اگرچه ظاهری بسیار مومن داشته باشد.

منظور امام رضا(ع) کدام فتنه است؟
اینکه منظور امام(ع) کدام فتنه است که از فتنه دجال سخت تر و شدیدتر است شاید بتوان آن را با فتنه 88 تطبیق داد، زیرا اساس کار دجال دروغ است و فتنه 88 نیز با ادعای دروغین و بدون سند تقلب گسترده در انتخابات کلید خورد و همچنین تایید و پشتیبانی مادی و معنوی دشمنان اهل بیت(ع) از ریگیِ جندالشیطان و مدونا خواننده‌ کابالیست شیطان پرست و مریم رجوی منافق گرفته تا آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی کودک‌کش که دستشان به خون صدها هزار شیعه و مسلمان آغشته است و دشمنی با دوستان اهل بیت(ع) را به همراه داشت و در نوع خود بسیار مخرب و شدید بود که موجب خسارات جبران ناپذیر مادی و معنوی شد لذا این فتنه شباهت بسیاری با آنچه که امام(ع) فرمودند دارد و هنوز هم می بینیم فراریان این فتنه در داخل و خارج به دامن همان آمریکا و انگلیس که در طول تاریخ دشمنی خود با دین خدا و اهل بیت(ع) ثابت کرده اند پناه می برند. و باز طبق فرمایش امام رضا(ع) می توان جنبش مرده سبز را نیز از اصحاب نفاق و منافق نامید اگرچه اهل تهجد باشند.
البته شاید فتنه های دیگری تا ظهور امام زمان (عج) در راه باشند اما امام رضا(ع) یک قانون کلی بیان کرده اند که در هر فتنه ای می توان از آن استفاده کرد و راه صحیح و حق را پیدا کرد.
اما اینکه شرایط توبه از این فتنه و خروج از جمع نفاق و ورود به جمع مومنین چیست در یادداشتی که قبلا منتشر شد طبق آیات قرآن وسیره معصومین(ع) توضیح داده شد.
 
 
توضیحات:
1-کتاب وسائل الشیعه توسط شیخ محمد بن حسن حُرّ عاملی معروف به شیخ حر عاملی (مولود سال 1033 قمری در روستای «مشغره» از توابع جبع در لبنان و متوفی در 21 رمضان 1104 قمری)، از علما و فقهای شیعه در طول 18 سال گردآوری شد. در این اثر 35868 حدیث در أبواب مختلف فرائض، آداب و احکام گردآوری شده‌است و مصادر و منابع وسایل الشیعه علاوه بر کتب اربعه، بیش از 170 اثر است. نام کامل کتاب «تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة» است.
 
2- متن عربی حدیث:إنّ ممّن ینتحلُ مودّتنا أهلَ البیت، من هو أشدُّ فتنةً علی شیعتِنا من الدّجّال. فقلتُ: بماذا؟ قال: بموالاتِ أعدائِنا و معاداةِ أولیائِنا. إنّه إذا کان کذلک، اختلطَ الحقُّ بالباطل و اشتبهَ الأمرُ فلم یُعرَف مؤمنٌ من منافقٍ.

تاریخ تحلیلی اسلام



امام حسن(ع) امام دوم شیعیان در سال چهلم هجرى پس از شهادت امام على(ع) به خلافت رسید.[۱] دوره کوتاه مدت خلافت آن حضرت، همچون دوره خلافت امام على (علیه السلام) آکنده از فعالیت ستون پنجم دشمن است، که با فعالیتشان مانع از پیروزى قاطع امام على(علیه السلام) در برابر معاویه ستمگر شدند.

به گزارش پارس، دوره خلافت امام حسن(علیه السلام)، دوره‌اى بود که فعالیت منافقان، خیانت کاران و جاسوسان در آن به حد اعلاى خود رسیده بود.

از طرفی معاویه به مقابله با امام حسن(علیه السلام) برخواسته بود و از سوى دیگر، در پى جنگ­هاى سه گانه امام على(علیه السلام) و به شهادت رساندن بیشترین یاران با وفاى اهل البیت(علیه السلام) در غارات مانند مالک اشتر و محمد بن ابى بکر و افراد دیگر اوضاع براى سپاه اسلام بسیار دشوار شده بود.

با وجود تمام این شرائط، امام حسن(علیه السلام) تصمیم نهایى برای جنگ با معاویه را در سخنرانى خود در مسجد کوفه اعلام نمود. اما مردم کوفه آنقدر در رفتن به جنگ سستى نمودند، تا اینکه عدى بن حاتم که پیرمردى بود به پا خواست و جملاتى به کوفیان گفت و به تنهایى و به اطاعت از فراخوان امام عازم (پادگان) نخیله شد و به دنبال او عده اى به ناچار از قبیله طى و دیگر قبایل به راه افتادند.[۲]

امام پس از فراخوان نبرد بر علیه شامیان، متوجه جاسوسانى از سوى معاویه در کوفه و بصره شد، که پس از شناسایی این دو نفر دستور قتل آنان را صادر کرد و به دنبال آن در نامه‌اى به معاویه این چنین نوشت: گویا خواهان جنگ هستى، بزودى آن را دیدار خواهى کرد پس چشم به راه باش...[۳]

اما برنامه معاویه به طور دیگرى طراحى شده بود. گرچه در ظاهر او نیز سپاهى فراهم ساخته و به سوى کوفه حرکت کرده بود.

نقشه معاویه آن بود که حضرت را مخفیانه به قتل برساند و بدون دردسر به هدف شوم خود برسد، به همین منظور چهار نفر تروریست منافق به نام­هاى، عمرو بن حریث و اشعث بن قیس و حجر بن الحارث و شبث ربعى را اغوا کرد و جداگانه به این کار مامور کرد. امام حسن(علیه السلام) خیلى زود از این توطئه آگاه شد و در زیر لباس­هایش زره پوشید.

یکى از منافقین، امام را در موقع نماز هدف قرار داد نتوانست کارى از پیش ببرد چون زره از نفوذ تیر در بدن امام جلوگیرى نمود.[۴] طرح دیگر معاویه استفاده از شگردى بود که در صفین او را به پیروزى رساند. به همین منظور سعى کامل کرد تا در میان یاران امام و سپاهیانش نفوذ کند.

یاران خائن

یاران امام در پیروزى بدون دردسر معاویه نقش اساسى را ایفاء کردند. در این میان عملکرد یکى از کسانى که امام حسن (علیه السلام) به او اطمینان کامل نموده و فرماندهی سپاهش را به او واگذار کرده بود از دیگران به مراتب پررنگتر است. او کسى جز عبیدالله بن عباس نبود.

عبیدالله بن عباس فرمانده لشگر امام حسن (علیه السلام) نتوانست در برابر پیشنهادهای معاویه مقاومت کند و به راحتى فریب خورد و با عده ای زیادى از زیردستان خود در حدود هشت هزار نفر شبانه به اردوگاه معاویه پیوست و سپاهیان امام را بدون فرمانده رها کرد.[۵] این درحالى بود که در دوره امام على (علیه السلام) فرستاده معاویه به مکه دو فرزند خردسال عبیدالله بن عباس را سر بریده بود.[۶] انتظار آن بود که عبیدالله نه به خاطر امام بلکه به خاطر دو فرزندى که معاویه از او کشته بود به معاویه نپیوندد، ولى دنیا طبى او تمام خاطرات تلخش را نیز به فراموشى سپرد.

صبحگاه وقتى سپاه امام براى نماز حاضر شدند، عبیدالله بن عباس غایب بود. ناچار شخص دومى که از سوى امام(علیه السلام) به عنوان جانشین عبیدالله منصوب شده بود و قیس بن سعد بن عباده انصارى نام داشت، فرماندهى سپاه را به عهده گرفت و نماز جماعت را به جا آورد. وسوسه­هاى معاویه در خصوص قیس سازگار نشد. ولی معاویه که به مقصود نهایى خود نرسیده بود با شایعه سازى توسط جاسوسان خود در میان سپاه قیس باعث سردرگمى و کلافگى آنان شد.[۷]

با فرار عبیدالله ابن عباس و دیگر فرماندهان سپاه امام حسن(علیه السلام) شرایط بسیار نامطلوبى پدید آمد، امام(علیه السلام) که براى جمع آوری سپاه به مدائن رفته بود نه تنها موفق به انجام این کار نشد، بلکه عده ای از سپاهیانش بر او شوریدند و به خیمه اش ریخته به غارت پرداختند، آنان حتى سجاده زیرپاى حضرت را ربودند و عبدالرحمن ازدى رداى آن حضرت را از دوشش کشید،‌ حضرت بدون اینکه ردایی بر تن داشته باشد، سوار اسب شده و در ساباط به راه افتاد.

همینکه به جاى تاریکى که مظلم ساباط خوانده­‌اند رسید نااگاه یکى از خوارج به نام جراح بن سنان پیش آمد،‌ لگام اسب حضرت را گرفت و گفت حسن تو نیز همانند پدرت کافر شدى و خنجرى مسموم به ران مبارک حضرت زد که تا استخوان شکافته شد. [۸] این ضربت به طوری سهمگین بود که حضرت بسیار رنجور و بیمار گشت.[۹]

بالاخره همان عواملى که امام على (علیه السلام) و سپاهش را در مقابل معاویه متوقف ساخت دوباره کارساز شد و صلح را بر امام حسن(علیه السلام) تحمیل ساخت. گرچه امام مقاومت زیادى کرد، ولى آن حضرت موقعى تن به صلح داد که یارانش از پیرامونش متفرق شدند و او را تنها گذارند.[۱۰]

امام حسن(علیه السلام) پس انجام صلح با معاویه، حکومت کوفه را رها نموده و در مدینه پیامبر رحل اقامت افکند. با این حال معاویه آن حضرت را به حال خود رها نکرد و با تمام توان او را با جاسوسان و عمال خود زیر نظر گرفت و در نهایت با اغواى یکى از زنان آن حضرت بنام جعده، زهر به آن حضرت خورانید و دردانه زهراى اطهر را در بیست هشتم صفر به شهادت رساند.[۱۱]

منابع:

[۱] - محمد بن نعمان شیخ مفید، الارشاد فى معرفه حجج الله على العباد، سیدهاشم رسولى محلاتى، تهران، علمیه اسلامى، ج۲، ص ۵

[۲] -ابى الفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، کاظم المظفر،قم، دارالکتاب، چاپ دوم، ص ۳۹

[۳] - شیخ مفید، همان

[۴] - مجلس، محمد باقر؛ بحارالانوار بیروت ، الوفا، چاپ دوم ۱۴۰۳ ،ج۴۴ ،ص۳۳

[۵] - همان ،ص۵۱ و یعقوبى، احمدبن ابى یعقوب؛ تاریخ یعقوبى، محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى فرهنگى، چاپ هشتم، ۱۳۷۸، ج۲، ص۱۴۱

[۶] - یعقوبى، همان، ج۲، ص۱۰۷

[۷] - ابوالفداء اسماعیل بن عمره بن کثیردمشقى، البدایه والنهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷، ج۸، ص۱۵

[۸] - شیخ مفید، همان، ص۸ و ابوجعفر محمد بن جریر طبرى، تاریخ الامم و الملوک، محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالثراث۱۳۷۸، ج۵ ص۱۹۵

[۹] - یعقوبى، همان، ص۱۴۲

[۱۰] - طبرى ، همان

[۱۱] -شیخ مفید، همان، ص۱۲

منبع: مجمع جهانی شیعه شناسی

السلام علیک با رسول الله (ص)


اصحاب پیامبر (ص) در تعیین محلی که پیامبر (ص) در آنجا دفن شود، اختلاف پیدا کردند، برخی گفتند باید حمل و در کنار قبر ابراهیم خلیل (ع) دفن شوند.

به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران: آن روزها زمزمه اسلام، آیین جدیدی که محمد(ص) در مکه آورده بود در شهر یثرب پیچیده بود و گروهی از دو قبیله بزرگ و مشهور اوس و خزرج این آیین را پذیرفته بودند و در 2 سال پی در پی پیمانی در مکه با محمد(ص) بسته بودند و در پیمان دوم او را به شهر خود دعوت کرده، وعده حمایت و پشتیبانی به او داده بودند.


اینک خبر می رسید که پیامبر اسلام (ص) که از طرف قریش در فشار بود، بنابر این دعوت، مکه را ترک گفته رهسپار یثرب شده است. یثرب حال و هوای دیگری داشت، چشم های مشتاق نومسلمانان و همه آنان که دورا دور شیفته سخنان و رفتار او شده بودند به راه مکه دوخته شده بود و در انتظار ورود او به این شهر روزشماری می کردند. این انتظار چندان طول نکشید که خبر رسید پیامبر اسلام به دهکده "قبا" در حومه یثرب - که محل سکونت چند قبیله بود - وارد شده است. رسول خدا (ص) پس از چند روز توقف در قبا همراه گروهی از بنی نجار (اقوام مادری عبدالمطلب) سوار ناقه ای شده روانه یثرب گردید.

هنگام ورود او به شهر، مردم با شور و علاقه فراوان از او استقبال کردند. سران و بزرگان قبائل، زمام ناقه پیامبر را می گرفتند و درخواست می کردند حضرت (ص) در محله آنها فرود آید. پیامبر می فرمود: راه شتر را باز کنید، او ماموریت دارد، او هر جا بخوابد، من همان جا فرود خواهم آمد (گویا رسول خدا با این تدبیر می خواست مثل داوری در باره نصب حجرالاسود، افتخار و شرف میزبانی او نصیب قبیله یا خاندان خاصی نشود و در آینده مشکلی ایجاد نشود) سرانجام شتر در محله بنی نجار در زمینی نزدیک خانه ابو ایوب انصاری (خالد بن زید خزرجی) بر زمین خوابید. در این هنگام که انبوه مردم در اطراف پیامبر (ص) گرد آمده هر کدام خواستار میزبانی حضرت (ص) بودند، ابو ایوب اثاث و لوازم سفر حضرت را به خانه اش برد و پیامبر (ص) به خانه او رفتند. بدین ترتیب افتخار میزبانی پیامبر نصیب ابوایوب گردید.

بنای مسجد

پیامبر اسلام(ص) پس از استقرار در یثرب لازم دیدند مسجدی ساخته شود تا مرکز آموزش و پرورش مسلمانان و جایگاه تجمع آنان هنگام نماز جمعه و جماعت باشد، از این جهت زمینی را که روز نخست شتر او در آنجا بر زمین خوابیده بود، و متعلق به دو یتیم بود از سرپرست آنان خریداری کرد و به کمک مسلمانان در آنجا مسجدی ساخت که مسجد النبی (ص) خوانده شد.

حجره مسکونی پیامبر (ص)

پس از تکمیل مسجد، در کنار آن (در سمت شرقی) 2 حجره جهت سکونت پیامبر (ص) و همسرانش ساخته شد: حجره ای برای سوده و حجره ای برای عایشه. پیامبر اسلام(ص) این 2 را پس از درگذشت حضرت خدیجه (س) تزویج کرده بودند. پس از آماده شدن حجره که بسیار ساده و محقر و با مصالح ابتدایی ساخته شده بود، حضرت (ص) از خانه ابوایوب به آنجا منتقل شد.
حجره پیامبر(ص) به دیوار شرقی مسجد متصل بود و دری از آن قسمت به مسجد باز می شد و از دیگری به بیرون راه داشت. پیامبر اسلام(ص) تا آخر عمر همچنان در آن حجره ها سکونت داشتند و سرانجام در حجره عایشه رحلت نمودند و (به تفصیلی که خواهیم نوشت) در همان جا به خاک سپرده شدند.

توسعه مسجد

در زمان خلافت ولیدبن عبدالملک که به دستور وی مسجد النبی (ص) توسعه یافت، عمر بن عبدالعزیز حاکم مدینه در توسعه مسجد، حجره های همسران پیامبر (ص) را خراب کرده جزء مسجد قرار داد. اما اطراف حجره عائشه را که قبر مطهر حضرت (ص) در آن قرار داشت با دیواری، از فضای عموم مسجد جدا کرد.

طی ادوار بعدی توسط برخی از خلفا و سلاطین، مسجد نبوی توسعه یافت که بیشترین توسعه در زمان ما، در دوران حکومت خاندان سعودی در عربستان صورت گرفته است. در موقعیت کنونی مسجد، قبر مطهر پیامبر (ص) (و نیز ابوبکر و عمر) و همچنین حجره حضرت فاطمه (س) که ضریح قدیمی و آهنی مشبک آن را احاطه کرده در داخل مسجد و در چند متری دیوار شرقی مسجد قرار دارد.

چرا پیامبر اسلام در خانه خود به خاک سپرده شد؟

اشاره کردیم که رسول خدا(ص) در خانه خویش به خاک سپرده شدند، اما اینکه علت و انگیزه انتخاب این محل چه بوده محور اصلی این مقاله است و لازم است در این باره توضیح دهیم.
وهابیان چون سفر برای زیارت قبور صالحان و نیز ساختن بقعه و بنا بر فراز آنها و دست مالیدن و تبرک به آنها را حرام می دانند، با استناد به حدیثی که از طریق عایشه از پیامبر اسلام(ص) نقل می کنند. علت دفن حضرت (ص) در خانه مسکونی شان را از دلایل این حکم می دانند و ادعا می کنند برای آنکه قبر پیامبر (ص) مسجد قرار نگیرد و در دسترس مردم نباشد، آن حضرت (ص) وصیت کرد که در حجره مسکونی اش دفن شود. حدیث یاد شده بدین صورت است: عن عائشة رضی الله عنها قالت: قال النبی(ص) فی مرضه الذی لم یقم منه: لعن الله الیهود اتخذوا قبور انبیائهم مساجد. قالت عائشة: لو لا ذلک لابرز قبره، خشی ان یتخذ مسجدا عائشه می گوید: پیامبر اسلام(ص) در آن بیماری که به دنبال آن از دنیا رفت، فرمود: لعنت خدا بر یهود باد! قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند. عائشه افزود: اگر این ملاحظه نبود، قبر پیامبر (ص) [توسط مسلمانان] آشکار می گردید، او ترسید قبرش را مسجد قرار دهند.

ابن تیمیه، بنیانگذار وهابیت در توضیح این حدیث می نویسد: چون پیامبر (ص)، کسانی را که قبور را مسجد قرار می دهند، لعن کردند و امت خود را از این کار برحذر داشت و نهی نمود، و از اینکه قبر او را عید قرار دهند نهی نمود، از این رو در اتاق خود دفن گردیدند تا کسی نتواند قبر او را مسجد یا عید قرار دهد ... بر خلاف دیگران که در بیابان دفن می شوند، پیامبر (ص) در خانه اش دفن گردید چون ترسید قبر او مسجد قرار گیرد. او در خانه اش به خاک سپرده شد تا قبر او را نه مسجد قرار دهند و نه عید و نه بت.

استناد ابن تیمیه به این حدیث و احادیث مشابه دیگر در زمینه نهی از مسجد قرار دادن قبرها - که از طریق اهل سنت نقل شده - مانند بسیاری دیگر از استدلال های او است که موضوع یا حکمی را مسلم می گیرد و موضوع ها و مسایل دیگر را بر آن استوار می سازد در حالی که از نظر مخالفان او، موضوع یا حکم نخست مورد قبول نیست تا مسائل متفرع بر آن نیز ثابت گردد. در اینجا اجمالا باید توجه داشت که مقصود از احادیث یاد شده، بت قرار دادن یا قبله قرار دادن قبور است زیرا یهود و نصاری چنین می کردند. اما حرمت ساختن مسجد بر فراز قبرها یا کنار آنها از احادیث استفاده نمی شود.

اما این ادعا که پیامبر اسلام(ص) برای آنکه قبرش مسجد و بت قرار نگیرد، در خانه شان دفن گردیدند، هیچ سند و مدرکی ندارد جز اظهار نگرانی عایشه در دنباله حدیث که ابن تیمیه نیز به آن استناد کرده است. یعنی جمله «لو لا ذلک لابزر قبره، خشی ان یتخذ مسجدا»: اگر این ملاحظه نبود قبر پیامبر (ص) آشکار می گردید، [پیامبر] ترسید که قبر او را مسجد قرار دهند.

این حدیث را مسلم در صحیح خود از طریق دیگر، از عایشه بدین صورت نقل کرده: قال رسول الله(ص) فی مرضه الذی لم یقم منه: لعن الله الیهود و النصاری التخذوا قبور انبیائهم مساجد، قالت فلو لا ذلک ابرز قبره غیر انه خشی ان یتخذ مسجدا. یادآوری می شود که در این حدیث کلمه «خشی » توسط شارح صحیح بخاری به صورت فعل ماضی معلوم (خشی) و توسط شارح صحیح مسلم به صورت مجهول (خشی) اعراب گذاری و ضبط شده است. چه «خشی » را معلوم بخوانیم و چه مجهول، در هر حال این سخن، استنباط و اظهار نظر عائشه است نه سخن پیامبر. بخاری این حدیث را در صحیح خود در کتاب «جنائز» نیز نقل کرده و در آخر آن سخن عائشه بدین صورت اضافه شده است: و لو لا ذلک لابرزوا قبره غیر انی اخشی ان یتخذ مسجدا.: «اگر این ملاحظه نبود قبر او را آشکار می کردند ولی من می ترسم آن را مسجد قرار دهند.» اگر مدرک و دلیل دفن پیامبر (ص) در اتاق مسکونی آن حضرت را این حدیث قرار دهیم موضوع هیچ ارتباطی با پیامبر نخواهد داشت زیرا این عائشه است که می گوید: می ترسم قبر پیامبر (ص) را مسجد قرار دهند، نه پیامبر (ص)!

از طرف دیگر اظهار نظر منقول از عائشه نه با احادیثی که از طریق شیعه رسیده سازگار است و نه با احادیثی که در کتب و سنن اهل سنت نقل شده است.

علت انتخاب محل دفن پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه احادیث

ابن ماجه قضیه را چنن نقل می کند: مسلمانان در تعیین محل قبر پیامبر (ص) اختلاف نظر پیدا کردند: گروهی گفتند: در مسجدش دفن شود، گروهی گفتند: با اصحابش دفن شود. ابوبکر گفت: از پیامبر شنیدم می فرمود: "هر پیامبری، هر جا که از دنیا رفت، در همان جا دفن می شود" از این رو بستر پیامبر (ص) را که در آن درگذشته بود، بلند کردند و در محل آن قبر کندند و نیمه شب چهارشنبه به خاک سپردند. "مالک" روایت می کند که پیامبر اسلام(ص) روز دوشنبه از دنیا رفتند و روز سه شنبه به خاک سپرده شدند و مردم، بدون جماعت و تک تک بر جنازه او نماز خواندند [آنگاه] گروهی گفتند: نزد منبر دفن شود. دیگران گفتند: در بقیع دفن شود، ابوبکر آمد و گفت: از پیامبر (ص) شنیدم می فرمودند: "هر پیامبری در همان محلی که در آنجا فوت کرده، دفن می شود" پس در همان جا برای حضرت قبر کندند.

"احمد زینی دحلان" پس از نقل سخنان ابوبکر، اضافه می کند: حضرت علی (ع) گفت: من نیز این سخن را از پیامبر (ص) شنیدم.

"علی بن برهان الدین حلبی" در این باره چنین می نویسد: اصحاب پیامبر (ص) در تعیین محلی که پیامبر در آنجا دفن شود، اختلاف پیدا کردند: برخی گفتند: باید حمل شود و در کنار قبر ابراهیم خلیل (ع) دفن گردد. ابوبکر گفت: او در همان محلی که در آن درگذشته است دفن کنید زیرا خداوند روح او را در محل پاک قبض کرده است.

در روایتی آمده است: ابوبکر گفت: من در این باره حدیثی از پیامبر (ص) شنیدم که می فرمود: "هر پیامبری هر جا که از دنیا رفت، در همانجا دفن می شود." در برخی روایات سخن ابوبکر با این لفظ نقل شده است: "خداوند روح هیچ پیامبر را قبض نمی کند مگر در همان محلی که باید در آنجا دفن شود."

نیز از ابوبکر نقل شده است که: از پیامبر (ص) شنیدم می فرمودند: "هر پیامبری در جایی که در نظر او از همه جا محبوبتر است از دنیا می رود." در حدیث آمده است "هر پیامبری که درگذشته، در همانجا که از دنیا رفته به خاک سپرده شده است" پس بستر پیامبر را کنار زدند و بدن او را در همان محلی که در آنجا به لقای خدا شتافته بود، به خاک سپرده شد.

این معنا در کتب و احادیث شیعه نیز آمده است: مرحوم شیخ طوسی روایت می کند: هنگامی که پیامبر(ص) درگذشتند، خاندانش و کسانی که از اصحاب او حاضر بودند، در تعیین محلی که سزاوار است پیامبر(ص) در آن دفن گردد، اختلاف کردند: بعضی گفتند: در بقیع دفن شود، بعضی دیگر گفتند: در صحن مسجد دفن شود.

امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: خداوند، پیامبر (ص) را در پاکترین نقاط قبض روح کرده است، پس سزاوار است در همان بقعه ای که در آن درگذشته است، دفن شود. این سخن را پذیرفتند و در نتیجه، جسد پیامبر (ص) در حجره اش به خاک سپرده شد.

فضل بن حسن طبرسی نیز می نویسد: مسلمانان درباره محل دفن پیکر پیامبر (ص) به بحث و گفتگو پرداختند، در این هنگام علی (ع) گفت: "خداوند هر مکانی را که پیامبر (ص) را در آن قبض روح کرده است، همانجا را برای دفن او برگزیده است، من او را در حجره اش که در آن درگذشته است، دفن می کنم" مسلمانان این پیشنهاد را پذیرفتند. همه این اسناد و شواهد گواهی می دهد که در انتخاب محل دفن پیامبر (ص)، سخن از مسجد قرار گرفتن قبر او در میان نبوده و خود حضرت چیزی در این باره نفرموده است.
 

بهداشت و سلامتی


نتایج پژوهش های گوناگون نشان می دهند، کاهش میزان مصرف نمک نقش بسیار زیادی در درمان فشار خون بالا ایفا می کند.

به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران: برای کاهش میزان مصرف نمک به یک قاشق چای خوری - دو هزار و سیصد میلی گرم - در روز، باید مواد غذایی فرآوری شده را با دقت و وسواس انتخاب کنید.


در ادامه با شش توصیه برای کاهش میزان مصرف نمک آشنا می شوید:

- کنسروهای سوپ و سبزیجات، گوشت های فرآوری شده و نمک سود، مواد غذایی یخ زده و ... حاوی مقادیر بالای نمک هستند. باید مواد غذایی سالم و سرشار از ویتامین و مواد معدنی را جایگزین کنسروها و مواد غذایی فرآوری شده کرد.

- مواد غذایی فرآوری شده کم یا فاقد نمک را انتخاب کنید.  

- نمکدان را از میز غذا خوری حذف کنید.

- هنگام پخت و پز، مقدار نمکی که به غذا اضافه می کنید را پنجاه درصد کاهش دهید.

- برای مزه دار کردن مواد غذایی، به جای نمک از ادویه ها - دارچین، فلفل، کاری، زنجبیل و ... - استفاده کنید.

- مصرف گوشت های فرآوری شده - سوسیس و کالباس - و مواد غذایی که درون آب شور نگهداری می شوند - خیار شور، ترشی، سویا سس و... - را کاهش دهید.

در حالی که میزان مصرف سدیم را کاهش می دهید باید مقدار مصرف پتاسیم را افزایش دهید. این ماده معدنی نقش اساسی در متعادل کردن فشار خون و پیشگیری از بروز سکته مغزی ایفا می کند. برای تامین میزان مورد نیاز بدن به این ماده معدنی باید سبزیجات برگ سبز، میوه های تازه و فیبر را به رژیم غذایی تان بیفزایید.


نتایج این مطالعه در نشریه‌ بین المللی تغذیه و سرطان انتشار یافته است.

به گزارش پارس به نقل از عصر ایران: تحقیقات جدید نشان می دهند که عصاره هسته انگور به از بین بردن سلول های سرطانی پروستات کمک می کند. محققان مرکز سرطان دانشگاه کلرادو پس از بررسی های فراوان ترکیبی فعال در عصاره هسته انگور یافتند که خواص ضدسرطانی قوی دارد.برای انجام این مطالعه اثر ترکیب فعال موجود در عصاره هسته انگور بر سلول های سرطان پروستات مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد این ترکیب سبب القای مرگ سلول سرطانی یا آپوپتوز می‌شود. تحقیقات قبلی نشان داده بودند که هسته و پوست انگور در پیشگیری و کنترل برخی سرطان ها از جمله سرطان کولورکتال موثر است.نتایج این مطالعه در نشریه‌ بین المللی تغذیه و سرطان انتشار یافته است.



پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سبزی‌پلو با ماهی، غذایی مقوی است بر پایه کربوهیدرات، گوشت ماهی (پروتئین) و سبزی. اما چگونه می‌توان این غذا را سالم‌تر تهیه کرد. این سوالی است که در گفتگو با دکتر کیمیاگر، متخصص تغذیه، مطرح کردیم.

توصیه من به شما مخاطبان این است که به جای سرخ‌کردن ماهی، آن را بخارپز کنند و یا از قراردادن آن در فر و مایکروفر بهره بگیرند و اگر هم حتما دوست دارند ماهی را سرخ کنند، توصیه می‌کنم از حداقل روغن استفاده کنند. شاید بهتر باشد کف تابه را گوجه‌فرنگی و یا پیاز و یا هر آنچه طعم آن مطلوب ذایقه‌شان است و کمی روغن قرار دهند که ماهی عطر مطبوع بگیرد و کمی سرخ شود.

قصد ما از سرخ‌کردن هر ماده افزودن عطر و بوی آن است نه اینکه چنان سرخ کنید که سیاه شود. یک عادت بد دیگر هم در تهیه ماهی در میان مردم رایج است که ماهی را با نمک فراوان شور می‌کنند. اگر بتوانید به ماهی نمک نزنید و یا کمتر بزنید، ارزش غذایی‌اش را حفظ کرده‌اید. ما هم می‌توانیم مانند خارجی‌ها این موضوع را بپذیریم و ماهی بخارپز را به همراه انواع ادویه‌ها، افزودنی‌هایی چون نارنج و یا چاشنی‌های خوش‌طعم مصرف کنیم. من یادم می‌آید در گذشته‌ها که فر در خانه‌‌ها وجود نداشت، باز هم افراد آگاه و باسلیقه که به سلامت خود و خانواده‌شان اهمیت می‌داده‌اند، ماهی را سرخ نمی‌کردند و شکم ماهی را در خانه با موادی خوش طعم مانند سیر تازه و یا دیگر مواد پر و آن را به نانوایی‌ محل تحویل می‌دادند تا در تنور قرارش دهد و مزه آن ماهی شکم پر شاید هنوز هم زیر دندان برخی از ما باشد.

بعضی‌ها عاشق ماهی دودی‌اند. شما مصرف ماهی دودی را پیشنهاد می‌کنید؟
توصیه من این است که ماهی دودی نخورید. برای این کار چند دلیل دارم. اغلب ماهی‌هایی که فروش نمی‌روند و حالت مانده پیدا می‌کنند و احتمالا بخشی هم از پروسه فسادشان را طی کرده‌اند، انتخاب می‌کنند و آنها را دودی کرده و به بازار عرضه می‌کنند. با اینکه در کشورهای دیگر میزان دود محاسبه شده است و نوع چوبی که برای این کار در نظر گرفته می‌شود، محاسبه شده است ولی باز هم ما آن را توصیه نمی‌کنیم، چه رسد به کشور ما که دودی کردن ماهی با هیچ معیاری صورت نمی‌گیرد.

پس چه نوع ماهی بخریم که ارزش غذایی بهتری داشته باشد؟
اول از همه باید بگویم که لزوما ماهی‌هایی که قیمت ارزان‌تری دارند، ارزش غذایی کمتری ندارند ولی طبیعتا ماهی‌ها هرچه از دریاهای آزاد گرفته شده باشند، اسید چرب و امگا 3 بیشتری دارند و از نظر ارزش غذایی بهترند. البته ماهی‌های پرورشی و دیگر انواع ماهی‌ها نیز دارای پروتئین کافی و ارزش غذایی بالا هستند و همگی آنها مقادیری از ید و کلسیم دارند.

راجع به سبزی‌پلو هم کمی توضیح دهید؟
مصرف سبزی‌ها را از هر نوع که باشد، توصیه می‌کنیم. اگر خام مصرف شوند، به دلیل ویتامین C و A و اگر هم سبزی‌های پخته استفاده کنیم، به دلیل ترکیبات پلی‌فنولی و انواع فیتوکمیکال ها و مواد حیاتی سلامتی‌بخش بسیار مطلوب هستند. مقدار سبزی در یک نوبت، هرچند کافی نیست اما می‌تواند مصرف آن در سبزی‌پلو، بهانه‌ای باشد برای گنجاندن آن در برنامه غذایی روزانه‌مان.

چرا همه می‌گویند مصرف ماست با ماهی بد است؟
درست است که ما سردی و گرمی را به آن صورتی که مردم باور دارند، باور نداریم ولی بخشی از مسایل سردی و گرمی واقعیت دارد. اسید لاکتیک ماست روی عصب پاراسمپاتیک اثر می‌گذارد و چون کندکننده است، حالت لختی به وجود می‌آورد. این حالت در ماهی نیز تا حدی وجود دارد و بهتر است با هم مصرف نشوند. به طور قطع، تناسب غذاها با هم باید حفظ شود. برخی از افراد نیز حساسیت‌ خاص غذایی دارند و امکان دارد بثورات پوستی بزنند. اینکه قدیمی‌ها برحسب تجربه می‌گفتند لک می‌زنی و این دو را با هم نخور، مطلب ثابت‌شده‌ای در طب نداریم و البته هنوز کسی روی آن و آثارش کار نکرده است. ولی اگر عادت کرده‌ایم، چه خوب است از این بهانه استفاده کنیم.

به‌عنوان آخرین سوال، آیا مصرف هم‌زمان اسفناج و ماست از ارزش غذایی آن می‌کاهد؟
خیر، ما اسفناج را فقط برای آهن آن نمی‌خوریم. باید آهن را از دیگر مواد تهیه کنیم چون اسفناج خیلی آهن ندارد. اگر عادت دارید اسفناج با ماست بخورید، خیلی هم خوب است. تعبیر غلطی است که می‌گویند این دو را با هم نخورید. به طور کلی ما بی‌تناسبی مصرف مواد غذایی را نفی نمی‌کنیم و اگر هم گفته می‌شود فلان ماده غذایی را نباید با این ماده بخورید، منظور مصرف بیش از حد آن است.

و توصیه آخر؟
بیایید چند ماده غذایی را جزو اولویت‌های غذایی قرار بدهید. از بین موادی که چربی دارند؛ گردو بهترین است و سپس روغن مایع کانولا. از بین غلات، جو بهترین است پس نان جو را در برنامه خود بگنجانید. ماهی، سیر، انگور و به طور کلی میوه‌هایی که نارنجی و بنفش هستند، طیف وسیعی را در بر می‌گیرد. اسفناج، ماست و گروه کلم‌ها (کلم بروکلی، کلم، گل کلم) باید جزو گزینه‌های انتخابی ما باشد.



بیماری کلیوی دیر تشخیص داده می‌شود و یک بیماری موذی است که طی سال‌ها به آرامی تکامل پیدا می‌کند تا زمانی که به صورت آشکار خود را نشان می‌دهد و غیر قابل برگشت است.

به گزارش پارس به نقل از عصر ایران: دو لیوان نوشابه در روز دو برابر خطر ابتلا به نارسایی کلیه را افزایش می‌دهد. خطرات ناشی از این نوشیدنی به مقدار قند بالای آن محدود نمی‌شود، وزن را بالا می‌برد و برای افراد مبتلا به دیابت مضر است.


اما بهتر است بدانید مقداری اسید فسفریک نیز به ارمغان می‌آورد؛ دو لیوان نوشابه در روز دو برابر خطر ابتلا به نارسایی کلیه را افزایش می‌دهد؛ البته نوشابه هایی مانند سودا و نوشابه‌های شیرین هم همین خواص را دارا هستند.

نوشابه و اسید فسفریک

یکی دیگر از خطرهای این نوشابه محتوای اسید فسفریک در نوشابه است؛ این ماده که تنها در نوشابه یافت می‌شود دارای طعم و مزه ترش است؛ اسید فسفریک یک مانع درعملکرد کلیه است و موجب ترویج سنگ کلیه می‌شود.

محققان آمریکایی برای نشان دادن این پدیده 500 نفر را مورد آزمایش قرار دادند؛ تمام عادات غذایی از جمله مصرف مشروبات الکلی در یک پرسشنامه جمع آوری شد؛ در این تحقیق مشاهده شد دو لیوان نوشابه خطر ابتلا به نارسایی کلیوی را دو برابر می‌کند، باید گفت در مورد نوشابه‌های لایت هم همینطور است.

نارسایی کلیه یک بیماری شایع است و در حال حاضر 3 میلیون فرانسوی را تحت تاثیر قرار داده است.

بیماری کلیوی دیر تشخیص داده می‌شود و یک بیماری موذی است که طی سال‌ها به آرامی تکامل پیدا می‌کند تا زمانی که به صورت آشکار خود را نشان می‌دهد و غیر قابل برگشت است.

افرادی که در معرض این بیماری هستند باید بیشتر مراقب باشند: افراد بالای 60 سال، افرادی که دارای سابقه بیماری کلیوی ژنتیکی، فشار خون بالا و به ویژه کسانی که در معرض خطر دیابت هستند.

در حال حاضر به بیماران کلیوی توصیه می‌شود از نوشیدن نوشابه و دیگر موادغذایی که دارای اسید فسفریک هستند مانند گوشت خودداری کنند چون موجب گسترش این بیماری می‌شوند؛ افراد سالم نیز باید مراقب مصرف روزانه خود باشند.



اخبار روز خوزستان




بهنام محمدپور عضوشورای مرکزی سازمان دانشجویان و دانش اموختگان استان خوزستان ( سدا ) از برگزاری همایش " نقش منطقه ازاد اروند در توسعه خوزستان " در بهمن ماه جاری خبر داد .

به گزارش پارس به نقل از نوید نیوز ، بهنام محمدپور عضوشورای مرکزی سازمان دانشجویان و دانش اموختگان استان خوزستان ( سدا ) از برگزاری همایش " نقش منطقه ازاد اروند در توسعه خوزستان " در بهمن ماه جاری خبر داد . دبیر کمیته سیاست گذاری این همایش در این خصوص گفت : هدف از برگزاری این همایش این است که در یک محیط علمی به تحلیل نقش منطقه ازاد اروند در روند توسعه خوزستان پرداخته شود و فضایی فراهم شود که صاحبنظران ، مدیران اجرایی ، دانشگاهیان و فعالین مدنی دیدگاه ها، نقطه نظرات و پیشنهادات خود را در خصوص نقش و عملکرد منطقه ازاد اروند بیان کنند . محمدپور با اشاره به اینکه سازمان دانشجویان و دانش آموختگان استان خوزستان به عنوان یک تشکیلات قانونی و دانشگاهی که دارای پروانه فعالیت از وزارت کشور است متولی برگزاری این همایش است افزود : در برگزاری این همایش دستگاه ها ، نهادها و سازمان های مردم نهاد دیگری نیز مشارکت دارند که همزمان با انتشار پوستر همایش و فراخوان مقاله اسامی آنها اعلام خواهد شد . محمدپور در ادامه افزود : تصمیم ما این است که از خود منطقه ازاد اروند هم برای مشارکت در این همایش دعوت کنیم تا مسئولین آن ضمن تبیین سیاست ها ، برنامه ها و اقدامات خود در جلسه پرسش و پاسخ با شرکت کنندگان در همایش نیز شرکت کنند .

محمد پور با اشاره به اینکه باید همه نخبگان و فعالین مدنی ، فرهنگی ، اجتماعی با مشارکت گسترده یاریگر استاندار خوزستان برای حرکت به سمت توسعه و پیشرفت باشند گفت : ما بر این باوریم خروجی این همایش که با حضور نمایندگان مجلس ، مدیران اجرایی ، دانشگاهیان ، اصحاب رسانه و فعالین مدنی برگزار خواهد شد می تواند از یکسو کمک شایانی به شفافیت و پاسخگویی نهادها و صنایع ملی موجود در استان نماید و از سوی دیگر فرصتی فراهم کند تا مدیران ارشد این نهادها از ظرفیت علمی ، تجربیات اجرایی و نقطه نظرات شهروندان برای بهبهود سیاست های خود استفاده کنند .

عضو شورای مرکزی سدا با اشاره  به اینکه یکی از چهره های علمی خوشنام استان مسئولیت دبیر کمیته علمی این همایش را پذیرفته است عنوان کرد بزودی یک کنفرانس خبری با حضور دبیر کمیته علمی برگزار می شود تا اهداف برگزاری این همایش به تفصیل بیان گردد .

محمد پور در پایان اعلام کرد محققین و شهروندانی که تمایل دارند مقالات و دیدگاه های آنها در همایش مطرح گردد می توانند مطالب خود را به ایمیل   ( Arvand.hamayesh@yahoo.com   ) ارسال کنند .

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز



رئیس‌جمهور روسیه از سرویس‌های اطلاعاتی این کشور خواست تا با توجه به بحران اوکراین، برای مواجهه با چالش‌های جدید این کشور با غرب، آماده باشند.

به گزارش پارس به نقل از فارس، «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه امروز (شنبه) از سرویس اطلاعاتی این کشور خواست تا قدرت خود را برای مواجهه با چالش‌ها و تهدیدهای اطلاعاتی که این کشور در برابر غرب و در پی بحران اوکراین با آن مواجه است، افزایش دهند.


پوتین این درخواست را که در قالب نامه‌ای برای سرویس اطلاعاتی کشور مطرح کرده و نوشته است: «من تاکید می‌کنم که چالش‌های جدید و تهدید که ناشی از بی ثباتی است، نیازمند کارآتر شدن سیستم اطلاعات داخلی است. اقدام اصلی در فعالیت‌های محرمانه روسیه، مبارزه با تروریسم جهانی است و هر گونه همکاری با سرویس‌های اطلاعاتی خارجی در ذیل منافع سیاسی و اقتصادی روسیه قرار دارد.»

«جان بیرد» وزیر امور خارجه کانادا روز جمعه (دیروز) اعلام کرد که این کشور تحریم‌های جدیدی را علیه روسیه به اجرا گذاشته است. به ادعای وی، تشدید تحریم‌های علیه روسیه به اقدامات این کشور در اوکراین مربوط می‌شود که هیچ تلاشی برای حل و فصل اوضاع آن انجام نداده است.

بسته تحریم‌های جدید دولت کانادا شامل اقدامات محدود کننده مضاعفی در خصوص صادرات فناوری‌های مورد استفاده در صنایع نفت و گاز است. علاوه بر این دولت کانادا فهرست برخی اشخاص حقیقی که ورود آنها به خاک این کشور و ارائه خدمات بانکی به آنها ممنوع بوده، را نیز گسترش داده است.

«باراک اوباما» رئیس‌‌جمهور آمریکا نیز با هدف محاصره اقتصادی «جمهوری خودمختار کریمه» و اعتراض به پیوستن آن به روسیه، قانونی را امضا کرد که هر نوع رابطه اقتصادی، صادرات کالا، فناوری و خدمات به این منطقه را منع کرده است.
مناطق شرقی اوکراین از اسفند ماه سال گذشته در پی سقوط دولت مرکزی تحت فشار معترضان مورد حمایت غرب صحنه اعتراضات ساکنان عمدتا روس‌تبار بوده است. در جریان این درگیری‌ها که با حملات توپخانه‌ای، هوایی و زمینی نیروهای امنیتی اوکراین مواجه شده، بیش از 4000 تن کشته شده‌اند.
شبه‌جزیره کریمه در جریان همین ناآرامی‌ها و طی همه‌پرسی، از اوکراین جدا و به روسیه ملحق شد. کشورهای غربی با ادعای حمایت مسکو از استقلال‌طلبان، تاکنون چند دور تحریم علیه روسیه اعمال کرده‌اند.



دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارشی درباره وضعیت برنامه هسته ای ایران در ارتباط با طرح مشترک اقدام منتشر کرد.

به گزارش پارس به نقل از  ایلنا به نقل از پایگاه اینترنتی آژانس بین المللی انرژی اتمی متن این گزارش بدین شرح است:


1- درست مثل گزارش GOV/2014/2 این گزارش هم اطلاعاتی در زمینه موقعیت برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران در رابطه با« اقدامات داوطلبانه» که ایران قبول کرده به عنوان بخشی از طرح مشترک اقدام طبق توافق 24 نوامبر 2013 بین ایران و گروه پنج بعلاوه یک انجام دهد ارائه می کند.

طرح مشترک اقدام از بیستم ژانویه 2014 به مورد اجرا گذاشته شد و در ابتدا زمان آن 6 ماه تعیین شده بود.

در 24 ژوئیه 2014 این توافق تا 24 نوامبر 2014 تمدید شد و در 24 نوامبر 2014 بار دیگر تا 30 ژوئن 2015 تمدید شد.

2- آژانس تائید می کند که ایران از بیستم ژانویه 2014:

- در هیچکدام از تاسیسات اعلام شده اش اورانیوم را بیشتر از پنج درصد غنی سازی نکرده است.

- آبشارها را در هیچ یک از تاسیسات اعلام شده راه اندازی نکرده است.

- کار رقیق سازی را انجام داده-سطح غنی سازی را به بیشتر از پنج درصد افزایش نداده و 108.4 کیلوگرم از اورانیوم 235 بیست درصدی را به پنج درصد رقیق کرده است.

- صد کیلوگرم از یو اف شش بیست درصد غنی شده را وارد روند تبدیل به سوخت برای تبدیل شدن به اکسید اورانیوم کرده است.

- هیچ فعالیتی برای تبدیل مجدد اکسید اورانیوم به یو اف شش نداشته است.

- هیچ فعالیت بیشتری در تاسیسات غنی سازی سوخت، تاسیسات فردو یا راکتور اراک از جمله تولید و آزمایش سوخت برای راکتور IR-40 نداشته است.

- پرسشنامه اطلاعات طراحی DIQ را برای راکتور IR-40 به روز کرده و با آژانس درباره رویکرد پادمانی این راکتور به نتیجه رسیده است(براساس پرسشنامه اطلاعات طراحی و اقدامات پادمانی توافق شده در پنجم مه 2014)

- 2720 کیلوگرم یو اف شش پنج درصدی را وارد روند تبدیل به اکسید اورانیوم کرده است.

- به فعالیتهای غنی سازی مربوط به تحقیق و توسعه طبق پادمانها بدون انباشتن اورانیوم غنی شده ادامه داده اند.

- هیچ فعالیتی در ارتباط با پردازش مجدد در راکتور تحقیقاتی تهران و دیگر تاسیساتی که آژانس به آنها دسترسی دارد انجام نداده است.

- اطلاعات و امکان دسترسی به معدن اورانیوم گچین، معدن اورانیوم ساغند و کارخانه تولید اورانیوم اردکان را فراهم کرده است.

- همچنان امکان دسترسی روزانه به تاسیسات غنی سازی در نطنز و فردو را فراهم کرده است.

- امکان دسترسی منظم به کارگاه های مونتاژ سانتریفیوژ،کارگاه های تولید پره سانتریفیوژها و تاسیسات انباشت و همینطور اطلاعات مربوط به آن را فراهم کرده است.

- همچنین در ارتباط با بازرسی و نظارت بیشتر:

/طرح هایی برای تاسیسات هسته ای و توصیفی از هر ساختمان در هر یک از تاسیسات هسته ای ارائه کرده است.

/توضیحاتی درباره حجم و گستره عملیات انجام شده در ارتباط با فعالیتهای هسته ای در هر محل ارائه داده است.

/اطلاعاتی درباره معادن و کارخانه های اورانیوم تهیه کرده است.

3- علاوه بر آن آژانس تائید می کند ایران از 24 ژوئیه 2014:

- 25.8 کیلوگرم از U3O8(یو3 او هشت) تبدیل شده از یو اف شش غنی شده بیست درصدی را برای تولید آیتم های سوختی استفاده کرده است.

-درحدود 4118 کیلوگرم یو اف شش غنی شده را تا سطح طبیعی رقیق کرده است.


آمریکایی‌ها برای جلب سرمایه، ذخایر نفت شیل را چند برابر اعلام می‌کنند احتمال موفقیت طرح ١٠‌درصد است.

پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- شیوا سعیدی- در دنیای کنونی، نفت علاوه برارزش مالی، قدرت نیز همراه دارد، بنابراین می‌توان خاورمیانه را منطقه‌ای استراتژیک با قدرتی خاص دانست که حداقل در قرن بیستم جهان را به خود وابسته کرده است اما حدود یک‌دهه است که کارشناسان آمریکایی از مخازن نفتی سخن می‌گویند که این کشور را بی‌نیاز از خرید طلای سیاه می‌کند، «نفت شیل» که روزگاری یک داستان و افسانه تصور می‌شد، اکنون هر روز واقعی‌تر می‌شود. نقطه حساس ماجرا از زمانی آغاز می‌شود که شرکت‌های آمریکایی تصمیم به استخراج این نفت گرفتند. اخبار مربوط به تولید نفت و گاز شیل، آمریکا و اروپا را به رهایی از خاورمیانه امیدوار کرد و علاوه بر آن سرمایه‌های کلانی در این زمینه صرف شد. این ماجرا تا حدی پیش رفت که در بحران نفتی اخیر یکی از فرضیات آن است که عربستان برای جلوگیری از قدرت گرفتن نفت و گاز شیل آمریکا سعی دارد بهای نفت را پایین نگه دارد تا شرکت‌های آمریکایی را از تولید منصرف کند. حتی این فرضیه هم به نوعی نفت و گاز شیل را بزرگنمایی می‌کند اما آنچه درواقع اتفاق می‌افتد شاید با اخبار متناقض باشد. باوجودی که آمریکا طی سال‌های اخیر تولید نفت شیل خود را افزایش داده است ولی گزارش‌ها نشان می‌دهد که پشت‌پرده این نفت، تخریب محیط‌زیست و هزینه‌های کلان است که وقتی با برآوردهای نادرست سرمایه‌گذاران این بخش مخلوط می‌شود چهره دیگری از نفت شیل را نشان می‌دهد.

سنگ سوزان در همه جای جهان
واژه نفت شیل (Oil shale) در کل به هرگونه سنگ یا صخره رسوبی گفته می‌شود که در اصل حاوی ماده جامد زغال‌سنگ است که به نام کروژن (kerogen) نیز شناخته می‌شود. هنگام داغ شدن از این سنگ‌ها نوعی نفت مایع جاری می‌شود. این نوع نفت میلیون‌ها‌ سال قبل از گل‌ولای بستر دریاچه‌ها به‌وجود آمده است که طی بازه‌های زمانی بلندمدت، گرما و فشار زیاد به موادی مشابه نفت تبدیل شده‌اند. نفت شیل اصولا نیازی به فرآوری اضافی ندارد و اغلب به نام «سنگ سوزان» مشهور است.سنگ سوزان در نقاط مختلفی از جهان از جمله ایران نیز وجود دارد اما به گفته کارشناسان بزرگترین ذخایر آن در آمریکا و در منطقه Green River Formation قرار دارد که بخش‌هایی از ایالت‌های کلورادو، یوتا و وایومینگ را دربر می‌گیرد. براساس تخمین برخی از موسسات آمریکایی که چندان با واقعیت همخوانی ندارد، میزان ذخایر موجود در این مناطق بین ١,٢ تا ١.٨‌هزار ‌میلیارد بشکه متغیر است، اما برخی دیگر آن را حدود ٨٠٠‌میلیارد بشکه نفت قابل برداشت می‌دانند که حتی این میزان هم بیشتر از ذخایر تثبیت شده عربستان است. تقاضای کنونی در آمریکا برای محصولات نفتی حدود ٢٠‌میلیون بشکه در روز است. اگر نفت شیل بتواند یک‌چهارم این نیاز را تأمین کند، این ذخایر در آمریکا بیش از ٤٠٠‌سال عمر خواهد کرد. بیش از ٧٠‌درصد زمین‌های حاوی نفت شیل در منطقه Green River Formation به دولت فدرال تعلق دارند، بنابراین دولت آمریکا به‌طور مستقیم به دسترسی بخش‌هایی که ذخایر انرژی زیادی دارند نظارت می‌کند.

 نفت شیل دشمن محیط‌زیست
هرچند به نظر می‌رسد نفت شیل مزایای فراوانی دارد و از وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه می‌کاهد، اما چندان هم بی‌دردسر نیست. اطلاعات نشان می‌دهد استخراج نفت شیل تأثیری منفی روی هوا، آب و زمین اطراف پروژه‌ها دارد. فرآیند تقطیر این نوع نفت، گازهای آلاینده‌ای از جمله دی‌اکسید سولفور، سرب و اکسیدهای نیتروژن را در هوا منتشر می‌کند. تحلیل کنونی موسسه تحقیقاتی آمریکایی BLM نشان می‌دهد پروژه‌های تحقیقاتی کنونی نفت شیل میزان مه را برای چند هفته در‌ سال می‌افزایند. سازمان NRDC (هیأت حمایت از منابع طبیعی) اشاره می‌کند انتشار گازهای گلخانه‌ای ناشی از استخراج نفت شیل دو برابر نفت خام طبیعی است. به‌طوری که تولید صد‌هزار بشکه نفت شیل در روز ١٠‌میلیون تن گازهای گلخانه‌ای منتشر می‌کند.

براساس گزارش BLM برای استخراج و تقطیر هر بشکه نفت شیل به ٢,١ تا ٥.٢ بشکه آب نیاز است. چنین حجم آبی شدت جریان سالانه رودخانه سفید کلورادو را ٨.٢‌درصد می‌کاهد. رسوباتی که از فرآیند استخراج نیز به‌جا می‌ماند بستر آب‌های حوضچه «گرین ریور» را تهدید می‌کند. NRDC اشاره می‌کند که زیرساخت مورد نیاز برای تولید و توسعه نفت شیل به چشم‌انداز مناطق محلی نیز ضربه می‌زند. علاوه بر تأثیرات زیست‌محیطی نفت شیل، انرژی وسیعی برای تولید نفت شیل نیاز است. براساس تخمین‌های این سازمان تولید صدهزار بشکه نفت به ١٢‌هزار مگاوات برق (معادل تولید نیروگاه برقی برای خدمت‌رسانی به شهری با ٥٠٠‌هزار نفر جمعیت) نیاز دارد. این در حالی است که طرفداران تولید این نوع نفت اعلام کرده‌اند هدفشان تولید روزانه یک‌میلیون بشکه نفت در روز است.اما این یک وجه ماجراست. تولید یک بشکه نفت شیل در صورتی موفقیت‌آمیز است که هزینه آن در هر منطقه تولیدی پایین‌تر از قیمت نفت خام یا جایگزین‌های آن باشد. وزارت انرژی آمریکا در ‌سال ٢٠١٢ تخمین می‌زد که فرآوری این‌گونه نفت در صورتی موفقیت‌آمیز است که بهای نفت بالای ٥٤دلار به ازای هر بشکه باشد اما سازمان جهانی انرژی براساس پروژه‌های پایلوت انجام شده تخمین زد هزینه‌های عملیاتی آن مشابه هزینه‌های نفت شنی کانادا باشد. یعنی تولید آن در صورتی از لحاظ اقتصادی به‌صرفه است که قیمت هر بشکه نفت‌خام بالای ٦٠دلار باشد. البته این رقم به هزینه‌های اضافی نمی‌پردازد. براساس سیاست‌های جدیدی که در برنامه «چشم‌انداز انرژی جهان ٢٠١٠» برنامه‌ریزی شده است، به ازای هر تن دی‌اکسیدکربنی که منتشر می‌شود، شرکت تولید‌کننده باید ٥٠دلار بپردازد، به این ترتیب تا ‌سال ٢٠٣٥ میلادی هزینه تولید هر بشکه نفت شیل ٧.٥٠ دلار افزایش خواهد یافت.

شرکت‌های نفتی به توهم شیل دامن می‌زنند
اختلاف زیادی که میان گزارش‌های آماری درخصوص ذخایر نفت شیل در آمریکا دیده می‌شود، گواه این است که سرمایه‌گذاران در این مناطق تنها برای جلب سرمایه و ترغیب مردم برای سرمایه‌گذاری بیشتر اعلام می‌کنند. در ماه آوریل ٢٠١٤ سازمان اطلاعات انرژی آمریکا تخمین جدیدی از ذخایر نفت شیل این کشور منتشر کرد. مقامات این سازمان در ماه آوریل (یک ماه قبل از انتشار آمار) برای روزنامه لس‌آنجلس تایمز فاش کردند که تخمین‌های پیشین از ذخایر قابل برداشت نفت در ایالت کالیفرنیا (حدود ١٥,٤‌میلیارد بشکه) بسیار بالاتر از حد واقعی است. آنها اعلام کردند تخمین‌ها نشان می‌دهد ذخایر نفت شیل مخزن «مونتری» در ایالت کالیفرنیا ٩٦‌درصد کمتر و حدود ٦٠٠‌میلیون بشکه نفت دارد.

این در حالی است که لابی‌گران صنعت نفت مدت مدیدی ذخایر نفت این مخزن را برای صنعت تولید نفت و گاز آمریکا کلیدی می‌دانستند. قبل از این تاریخ پیش‌بینی می‌شد مخزن مونتری دوبرابر منطقه «باکن» در داکوتای‌شمالی و ٥ برابر منطقه «ایگل فورد» در جنوب تگزاس باشد و تا ٢٠٢٠میلادی ٢,٨‌میلیون شغل خلق کند و همزمان سالانه عایدی مالیات دولت را ٢٤.٦‌میلیارد دلار بیفزاید.

به نوشته لس‌آنجلس تایمز چنین پیش‌بینی‌هایی میان شرکت‌های نفتی نوعی فضای گمانه‌زنی ایجاد کرد. تحقیق اصلی سازمان انرژی آمریکا برای وزارت انرژی آمریکا که در‌ سال ٢٠١١ منتشر شد، نشان داد که این مخزن ٦٤‌درصد کل ذخایر نفت شیل در آمریکا را در خود جای داده است. بررسی دوباره سازمان انرژی از میزان ذخایر براساس تحلیلی از بازده واقعی چاه‌هایی بود که تکنیک‌های جدید استخراج در آنها به کار رفته بود. اما این پایان خبرهای بد نبود. تحقیقات جدید در آوریل ٢٠١٤ نشان داد نشت گاز متان ناشی از عملیات‌های شکست هیدرولیکی سه برابر بیش از مقدار پیش‌بینی شده است، بنابراین سازمان حمایت محیط‌زیست آمریکا به‌طور چشمگیری از انتشار گازهای متان ناشی از استخراج نفت شیل (١٠٠ تا١٠٠٠ برابر بیشتر) چشم‌پوشی می‌کند.

این تنها یکی از برآوردهای اشتباه درباره حجم نفت شیل آمریکا بود. در ماه اکتبر «لی تیلمان» مدیر ارشد شرکت «ماراتن اویل» به سرمایه‌گذاران اعلام کرد این شرکت مخزنی با ذخیره ٤,٣‌میلیارد بشکه‌ای در اختیار دارد اما این رقم ٥.٥ بالاتر از رقم ذخایر ثبت شده شرکت ماراتن توسط قانونگذاران فدرال بود.

چنین اختلافاتی در صنعت شیل آمریکا به وفور دیده می‌شود. استخراج‌کنندگان ارقام بزرگتری را در پیش‌بینی‌های خود به سرمایه‌گذاران اعلام می‌کنند و همزمان به قانونگذاران فشار می‌آورند تا ممنوعیت ٣٩ساله برصادرات نفت خام را لغو کنند تا به این ترتیب بتوانند درآمد خود را بیفزایند.

براساس آمار خبرگزاری بلومبرگ ٦٢ شرکت از ٧٣ شرکت استخراج‌کننده نفت شیل آمریکا در گزارش‌های مربوط به کمیته ذخایر و ارز تخمینی بالاتر از ذخایر واقعی خود را اعلام کرده‌اند. به‌عنوان مثال شرکت( Pioneer Natural Resources (PXD ذخایر خود را ١٣ برابر بالاتر و شرکت Goodrich Petroleum نیز ذخایرش را ١٩ برابر بیشتر از میزان واقعی اعلام کرده‌اند. اما مورد جالب میان این شرکت‌ها، Rice Energy بود که تخمینی که به عموم اعلام کرده بود ٢٧برابر بالاتر از حد واقعی بود، البته در چنین حالتی شرکت‌ها در معرض دعوای قضایی قرار دارند.

اما سرمایه‌گذاران باتجربه دلیل اختلاف این دو رقم را می‌دانند. «اسکات شفیلد» مدیرعامل و مدیرارشد شرکت پایونیر در تگزاس می‌گوید: سهامداران دلیل این موضوع را درک می‌کنند. شرکت ٩٥‌درصد سهامداران را کنترل می کند. اکنون مردم آمریکا به صندوق‌های سرمایه متقابل رو آورده‌اند تا بتوانند از سرمایه‌هایشان سود بیشتری ببرند. از سوی دیگر این روند نشان می‌دهد آنها به شرکت‌ها اعتماد دارند.

سرمایه‌گذاران ١٦,٣‌میلیارد دلار در ٧ماهه نخست‌ سال‌جاری میلادی به صندوق‌های سرمایه‌گذاری متقابل واریز کرده‌اند. صندوق‌های ارزی مبادله شده نیز روی شرکت‌های انرژی از جمله استخراج‌کنندگانی تمرکز می‌کنند که با تزریق مایعی میان صخره‌ها کمک می‌کنند نفت و گاز بیشتری جریان یابد. «هایدی هیت کامپ» سناتور دموکرات ایالت داکوتای‌شمالی در پانزدهم سپتامبر‌ سال‌جاری به خبرنگار شبکه CNBC گفته است: اگر به این شرکت‌ها اجازه صادرات ندهیم، آنها بالاخره در جای دیگری سرمایه‌گذاری می‌کنند که بتوانند آن نفت را در بازار بفروشند. به این ترتیب رشد صنعت و بازگشت سرمایه به دلار در آمریکا کاهش می‌یابد. براساس اطلاعات بلومبرگ چنین مواردی را منابع احتمالی می‌نامند. در اطلاعاتی که برای عموم مردم عرضه می‌شود، تخمین‌های تأیید نشده شامل چاه‌هایی می‌شوند که فقط سرمایه در آنها به هدر می‌رود، حوزه‌هایی که هیچ‌گاه از آنها استخراج نمی‌شود و پروژه‌هایی که احتمال موفقیتشان تنها ١٠‌درصد است. نتیجه تمام این موارد تخمین‌هایی می‌شود که باور «خودکفایی انرژی آمریکا» روی آن بنا نهاده  شده است.





هشدار بهداشتی به خوزستانی عزیز




پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- آیا پروژه بهم خوردن امنیت روانی جمعیت ایرانیان مهاجر در کشورهای غربی کلید خورده است؟

اپیزود اول /30 می 2013 : 
«منصور ارباب سیر» ایرانی ـ آمریکایی متهم به توطئه ترور سفیر سعودی در آمریکا به 25 سال زندان در آمریکا محکوم شد. به گزارش رویترز، وی که 58 سال سن دارد، در دادگاهی در ایالت منهتن آمریکا به این حکم محکوم شد. ارباب سیر که در آمریکا خودروهای دست دوم معامله می کرد متهم است که از اوباش مکزیکی خواسته «عادل الجبیر» سفیر عربستان سعودی در واشنگتن را بکشند. او در 29 سپتامبر سال 2011 در فرودگاه بین المللی جان اف کندی در نیویورک دستگیر شد. وزارت دادگستری امریکا در 11 اکتبر همان سال ادعا کرد که ارباب سیر از حق خود برای داشتن وکیل چشم پوشی کرده و به دست داشتن در این توطئه قتل اعتراف کرده است. امریکا همچنین ادعا می کند که ارباب سیر با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتباط دارد. با وجود این، مقامات ایرانی قویا این اتهام را رد کرده و می گویند واشنگتن نتوانسته است برای ادعاهای خود هیچ گونه مدرکی ارائه دهد. مقامات ایرانی می گویند: اظهارات ارباب سیر با توجه به سابقه وی نمی تواند به عنوان مدرک مورد استفاده قرار بگیرد. گفته شده است که فرد متهم یک معتاد به مواد مخدر است که 30 سال پیش از ایران فرار کرده است. به گفته بعضی از دوستان وی، ارباب سیر از ماده مخدر ماریجوانا استفاده می کند، الکل می نوشد و به آشفتگی و فراموشکار بودن شهرت دارد. 

اپیزود دوم / 15 دسامبر 2014 :
 شیخ هارون مونس ؛ با نام واقعی «محمد حسن منطقی (بروجردی)، روحانی متولد ایران ؛ که 19 سال پیش با اخذ پناهندگی، ساکن استرالیا شده بود، طی یک عملیات گروگانگیری در شهر سیدنی به همراه دو گروگان دیگر کشته شد .در سوابق وی که در فضای مجازی موجود است، آمده که «تفاسیر لیبرالیستی وی از اسلام موجب دستگیری فرزند و همسرش شد و در سال 1996 به عنوان پناهنده از ایران فرار کرد».در 15 نوامبر 2013، هارون توسط پلیس «نیوساوث ولز» به مشارکت در قتل همسر سابقش به وسیله چاقو و آتش زدن وی متهم شد.رسانه‌های استرالیایی امروز گزارش کردند که فرد گروگانگیر از گروگانها خواسته تا با رادیو محلی تماس برقرار کنند و گفته است که از طرف «داعش» چنین کارهایی را صورت داده است. 

نتیجه :
اگر فردا یا فرداهای دیگر باز یک ایرانی مهاجر مثلا در کانادا دست به چنین اقداماتی زد، هرگز نباید تعجب کرد. این پروژه ای است که در چندلایه طراحی شده است که به برخی از اهداف آنها در ذیل اشاره می شود :

عزم ایران در مبارزه با داعش که بیشتر حول شخصیت قاسم سلیمانی شکل گرفته است و از سوی دیگر عدم حضور ایران در ائتلاف مزخرف شده ضد داعش، خشم مقامات آمریکایی را بر انگیخته است. از سوی دیگر تامین امنیت بیش از 20 میلیون زایر در مراسم اربعین حسینی علیرغم تهدیدات داعش، قدرت واقعی ایران را در منطقه به رخ رقبا کشید. آمریکائی ها از ساخته شدن یک چهره قهرمان ضد داعش از ایران در برابر ائتلافی که به راه انداخته اند، بسیار هراس دارند، چون تاکنون ایران را به عنوان محور شرارت و حامی تروریسم به جهانیان نشان داده اند و اکنون با اقدامات موفقیت آمیز ایران علیه داعش تمامی این انگاره ها نزد افکار عمومی در حال رنگ باختن است. پس طبیعی است که هراز گاهی با علم کردن این نوع حادثه ها و خونین نشان دادن آنها، پروژه ایران هراسی را جان دیگری ببخشند و نشانه آن این است که بی بی سی فارسی از صبح امروز بدون انکه هنوز هویت گروگانگیر مشخص باشد، پوشش عجیب و غریب رسانه ای برقرار کرد و البته تیتر آخر شبش، پایان خونین گروگانگیری شیخ هارون ایرانی بود.

هدف خطرناک تر دیگر ادامه این نوع پروژه ها؛ 
ایجاد و تعمیق واگرایی بین نسل های تازه مهاجر ایرانی با حاکمیت نظام است. این نسل، پرورش یافته در زمان نظام فعلی است و بیشترین وابستگی ها را با منافع ملی دارد و بر خلاف اپوزیسیون های فسیل شده ای از نوع گروهکهای سلطنت طلب و منافقین  حاضر به هر اقدامی علیه منافع ملی نیست. جالب توجه است که علیرغم تلخ بودن ماجرای فتنه 88؛ موج همگرایی که در بین ایرانی ها بابت این قضیه شکل گرفت، فسیلهای سیاسی را به وحشت انداخت، به گونه ای که سلطنت طلبها و منافقین که هرگز نظام فعلی را قبول نداشته و ندارند با پرچم جنبش سبز در مراسم اعتراضی حضور پیدا می کردند. ایجاد این موج تصنعی واگرایی بیشتر به دلیل تحریک جمعیت ایرانیان مهاجر برای قرار گرفتن اجباری در پازل های طراحی شده بعدی از جمله ساخت اپوزیسیون با بافت های جدید و بروز شده مطابق با وضعیت امروز ایران و نه سه دهه پیش است. هر چند این پروژه یک بار در سال 88 با شکست روبرو شد ولی هنوز از روی میزهای ایران اندیشکده های غربی بطور کامل برداشته نشده است.


تغذیه و سلامتی



خواص معجزه‌گر پیاز برای بیماران قلبی
تاریخ انتشار : یکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۱۱
 
نه تنها افراد سالم، بل که بخصوص مبتلایان به بیماری‌های قلبی و عروقی اگر هر روز با وعده‌های غذایی خود پیاز بخورند، بخش زیادی از سلامت خود را حفظ کرده‌اند.
به گزارش جهان به نقل از جام جم، سایت پزشکی «پَسیون سانته» در مقاله‌ای نوشت: پیاز یکی از سبزیجات معطر سرشار از آنتی اکسیدان‌هاست، کم کالری است و اثر زیاد و مفیدی در برابر انواع سرطان و بیماری‌های قلبی ـ عروقی دارد.

پیاز یک طعم دهنده بسیار عالی در غذاهاست؛ برخی به دلیل بدبو شدن دهان، پیاز خام نمی‌خورند اما بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌شان در همین است چون اگر با خواص پیاز آشنا شوند مطمئناً هیچوقت آن را به هیچ دلیل کنار نمی‌گذارند؛ بدبو شدن دهان را می‌توان با آدامس، دارچین، چای خشک، موز، جعفری و کیوی برطرف کرد اما با کنار گذاشتن پیاز از پیشرفت بیماری نمی‌توان جلوگیری کرد.

پیاز دارای ویتامین C، کورسیتین و فلاونوئید، منگنز، ویتامین B۶، تریپتوفان، فیبر، فسفر، مس، پتاسیم و فولات است و باعث کاهش قند خون، کلسترول و تری گلیسیرید می‌شود.

پیاز، تری گلیسیریدهای چربی‌های انباشته شده در بافت بدن (در شکم، ران‌ها) را کاهش می‌دهد، به دلیل داشتن فیبر گرسنگی را کاهش می‌دهد و باعث لاغری می‌شود و این خود به سلامت قلب کمک می‌کند زیرا چاقی نیز یکی از دلایل مبتلا شدن به بیماری‌های قلبی است.

به گفته دانشمندان، پیاز را به هر شکلی (خام یا پخته) در رژیم غذایی خود استفاده کنید زیرا از لخته شدن خون جلوگیری می‌کند و بیماران مبتلا به بیماری‌های قلبی حتماً هر روز با غذا پیاز بخورند چرا که خوردن پیاز با غذای چرب از فعالیت مضر چربی در لخته شدن خون جلوگیری می‌کند.

انالله و انا الیه راجعون




مرتضی احمدی بازیگر با سابقه نمایش‌های ایرانی، سینما و تلویزیون روز یکشنبه 30 آذرماه در سن 90 سالگی چشم از جهان فروبست.
به گزارش مشرق، هنرمند باسابقه، توانا و پیشکسوت سینما، رادیو و تلویزیون کشورمان در سن 90 سالگی درگذشت. «بهرنگ بقایی» نوه زنده یاد «مرتضی احمدی» با تایید این خبر گفت: پدر بزرگم ساعاتی پیش به دلیل مشکلات ریوی که مدت‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کرد، در منزلش جان به جان آفرین تسلیم کرد.

مرتضی احمدی درگذشت

مرتضی احمدی دهم آبان سال 1303  در جنوب تهران از خانواده‌ای با اصـالت تفرشی به دنیا آمد. پدرش سَقط‌ فروش بود. برای تـحصیل ابتدا به مکتب و سپس به دبستان منوچهری در میدان گمرک رفت و بعد از آن به دبیرستان شرف و دبیرستان روشن رفت. وی در 16 سالگی ورزش باستانی و فوتبال را شروع کرد و به همراه تیم فوتبال دبیرستانش در مسابقات آموزشگاه‌های تهران رتبه‌هایی به دست‌آورد. بعدها در تیم فوتبال راه‌آهن تهران و پس از آن در باشگاه راه‌آهن بازیکن و مربی (تا سال 1325) شد. مرحوم احمدی از جمله طرفداران با سابقه و شناخته شده و قدیمی ترین طرفدار تیم پرسپولیس تهران بود.

پس از چند تلاش آماتوری در تئاتر در 1321 با کمک عده‌ای از دوستانش «تماشاخانه ماه» را روبه‌روی باغ فردوس دایر کرد، ولی پس از چند هفته مجبور به ترک آنجا شد. در اوایل پاییز 1322 در تئاتر فرهنگ برای اولین بار پیش پرده‌خوانی کرد و در نتیجه آن بازیگر تئاتر هم شد. مدتی بعد پدرش از فعالیت او در تئاتر مطلع شد و او را از خانه بیرون کرد. مرتضی احمدی پس از مدتی هم‌زمان با هنرپیشگی در راه‌آهن تهران به‌عنوان تعمیرکار استخدام شد. مرتضی احمـدی برای اولین بار به سبک بیات تهران در پیش پرده‌ها آواز خواند. 

احمدی در 1323 به رادیو تهران (چندی بعد در رادیو ایران و بعد از آن در رادیو و تلویزیون ایران)به کار کردن اشتغال گزید، تا برنامه‌های کمدی اجرا کند. در دوره‌های مختلفی در رادیو کار کرد و از جمله تیپی به نام «بابا جاهل گریان» اجرا کرد و به سبک‌های مختلف ترانه و آواز خواند. در فروردین 1353 نقش اول سریال پربینندهٔ هردمبیل، نوشتهٔ پرویز خطیبی را بازی کرد در نظرخواهی‌از مردم در سال 1356 به‌عنوان محبوب‌ترین هنرپیشهٔ رادیو انتخاب شد.

وی در 1326 گویندهٔ فیلم‌های خارجی شد و از اعضای اولیهٔ انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم (تأسیس در 1342) بود.

پس از کودتای 28 مرداد 1332 احمدی بازیگری را کنار گذاشت و به مدت هفت سال به اهواز رفت. ولی پس از بازگشت به تهران از نو کار بازیگری را در سریالی تلویزیونی به نام تک‌مضراب از سر گرفت. از سریال‌های تلویزیونی دیگری که بازی کرده است می‌توان از سلطان صاحبقران، هفت شهر عشق (1356)، آئینه و زیر بازارچه (1377، رضا ژیان) نام برد.

در فروردین 1349 نیز احمدی به دعوت علی حاتمی ترانهٔ عنوان‌بندی فیلم حسن کچل را، ضربی‌خوانی کرد (که به نام روحوضی نیز شناخته می‌شود). در همین سبک در 1328 پنج صفحهٔ موسیقی برای یک شرکت انگلیسی ضبط کرد. مرتضی احمدی بیش از چهارصد ترانهٔ ضربی و صد و پنجاه ترانهٔ فکاهی خوانده است.

از ماندگارترین آثار مرتضی احمدی می‌توان به کار صدایی (نوعی دوبله) وی در مجموعه پینوکیو اشاره کرد که در آن در نقش «روباه مکار» به خواندن متن می‌پرداخت.

مجموعه انیمیشن «شکرستان» با صدای زنده یاد احمدی نیز بارها از شبکه‌های مختلف تلویزیونی پخش شده است.

سال ۹۱ مرتضی احمدی در مراسمی که به افتخار حضورش برگزار شده بود، کیک تولد خود را برید.

 «آرایشگاه زیبا»، «کت‌و‌شلوار خواستگاری»، «دانی‌و‌من» و... ازمعروف‌ترین کارهای تلویزیونی مرتضی احمدی است. 

"صدای طهرون قدیم" آلبومی ماندگار از این هنرمند فقید است. وی که با آن خاطرات شیرینش از ایران و طهران در دل هر کسی به نیکی جای دارد، استاد مسلم فرهنگ کوچه بازار طهران قدیم بود. احمدی آلبومی با نام "صدای طهرون قدیم" دارد که در آن به اجرای ترانه‌های روحوضی پرداخته است.

نتیجه حضور او در تئاتر، بازی در نمایش هایی چون: «عروسی فیگارو»، «هزار و یک شب»، «خسیس»، «مریض خیالی» «مشهدی عباد» است.

بازی در فیلم «ماجرای زندگی» به کارگردانی نصرت الله محتشم، نخستین تجربه سینمایی احمدی است. این بازیگر پیشکسوت در بیش از 50 فیلم سینمایی ایفای نقش کرده است که آخرین آنها فیلم «ستاره ها» به کارگردانی فریدون جیرانی بوده است.

یک خبر از اهواز


فرودگاه اهواز و لزوم افزایش ظرفیت جابه‌جایی در آن
50 هکتار از کل 280 هکتار فرودگاه اهواز در اختیار بالگردهای هوانیروز قرار دارد که به گونه‌ای مسیر طرح توسعه فرودگاه اهواز را دچار مشکل کرده و به اظهار برخی کارشناسان در این زمینه برای این سه بالگرد مساحت 3 هزار متر مربع نیز کافی است.
صنعت گردشگری از مهم‌ترین صنعت‌های اقتصادی در بسیاری از کشورها شده و زمینه‌سازی برای رشد رونق این صنعت در استان خوزستان نیازمند زیرساخت‌هایی‌ست که فرودگاه از مهم‌ترین این زیرساخت‌ها است.

به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان، با اقدامات اخیری که صورت گرفت و سال 1393 به گونه‌ای سال احیای گردشگری خوزستان تلقی شد، چقدر در زمینه حفظ میراث فرهنگی، همراهی دستگاه‌ها در تسهیل امر گردشگری را شاهد بودیم؟!

میراث فرهنگی یک هویت است و همه در حفظ این هویت باید کوشا باشیم؛ جمله‌ای است که در بسیاری از محافل بر سر زبان‌هاست.

از واژه گردشگری گردش و سر زدن به همه نقطه‌ها برمی‌‌آید و در این مهم نیز باید تمام دستگاه‌هایی که به گونه‌ای در روند اجرا و سهیم بودن در این گردش مسئولیت دارند، همتی بکنند.

در نشستی که آبان‌ماه سال جاری استاندار خوزستان با رییس دفتر منطقه‌ای یونسکو در ایران داشته است، عبدالحسن مقتدایی، استاندار خوزستان میراث فرهنگی هر کشور را به مثابه پدر و مادر و هویت آن جامعه دانست و گفت که باید به خوبی از آن حفاظت و مراقبت کرد و این موضوع یک شعار نیست بلکه یک اعتقاد است که باید به خوبی در جامعه نهادینه شود.

از اقدامات مهم و ارزنده استاندار خوزستان به منظور حراست و حفاظت از میراث فرهنگی و تاریخی استان، اختصاص یک هزار و 300 میلیارد ریال معادل حدود 450 میلیون دلار برای ترمیم زیرساخت‌ها و احیای گردشگری استان است که این مبلغ نه در استان بلکه در سطح کشور نیز بی‌سابقه است.

استاندار خوزستان اعتقاد دارد که اگر متولیان میراث فرهنگی و تاریخی و مجموعه مدیریت در یک جهت و به موازات یکدیگر حرکت نکنند، تعارض پیش می‌آید؛ اما آیا در مجموعه مدیریت استان، تنها در راس استان این اعتقاد وجود دارد یا همه دستگاه‌ها همسوی استاندار حرکت می‌کنند؟

معاون امور عمرانی استاندار خوزستان نیز در جلساتی که در خصوص میراث فرهنگی برگزار شده بود اعتقاد داشت که آثار باستانی جزو هویت ما هستند و بر اساس دستور استاندار همه کارهای توسعه و عمران شهری با هماهنگی و مجوز سازمان میراث فرهنگی اجرا می‌شود و اگر تعارضی پیش آید، طرح‌ها با هدف حفظ آثار باستانی اصلاح می‌شوند.

در این زمینه گذری بر فرودگاه‌های خوزستان و به ویژه فرودگاه اهواز داریم که از دستگاه‌های مهم و تاثیرگذار در امر گردشگری و تردد توریست‌ها به این استان است.

فرودگاه اهواز در عین اینکه چهارمین فرودگاه به لحاظ جابه‌جایی بار و مسافر در کشور است اما این فرودگاه کوچک‌ترین و کم‌عرض‌ترین فرودگاه کشور است؛ این فرودگاه پس از فرودگاه‌های مهرآباد تهران، مشهد و شیراز چهارمین فرودگاه پرتردد کشور است که در سال گذشته 2.5 میلیون نفر جابه‌جا از طریق این فرودگاه جابه‌جا شده‌اند.

در شش ماه نخست سال جاری نیز یک میلیون و 555 هزار از طریق این فرودگاه در 10 هزار و 30 پرواز جابه‌جا شدند.

با توجه با این حجم گسترده جابه‌جایی مسافر و بار توسط فرودگاه اهواز و مساحت کم این فرودگاه، اهمیت طرح توسعه فرودگاه اهواز که مدتی است در حالت رکود به سر می‌برد، مشخص‌تر می‌شود.

با پیگیری‌هایی که در زمینه توسعه این فرودگاه صورت گرفت، مشخص شد رکود طرح توسعه فرودگاه اهواز مشکل خاصی ندارد و تنها در بخشی از این فرودگاه که بالگردهای هوانیروز وجود دارند، با مواردی مواجه شده است.

در این فرودگاه 50 هکتار از کل 280 هکتار فرودگاه در اختیار بالگردهای هوانیروز قرار دارد که به گونه‌ای مسیر طرح توسعه فرودگاه اهواز را دچار مشکل کرده و به اظهار برخی کارشناسان در این زمینه برای این سه بالگرد مساحت 3 هزار متر مربع نیز کافی است.

با توسعه فرودگاه اهواز و افزایش ظرفیت جابه‌جایی در آن، ظرفیت پذیرش در فرودگاه از هفت فروند به 13 فروند افزایش می‌یابد و این حجم جابه‌جایی به دو برابر نیز می‌رسد.

توسعه فرودگاه اهواز در زمینه گردشگری سلامت، که از طرح‌های مهم و مورد تاکید دولت و وزارت بهداشت است تاثیر بسزایی دارد و با جابه‌جایی بیماران از کشورهای همجوار به استان خوزستان کمک شایانی می‌تواند در توسعه گردشگری سلامت داشته باشد.

در بخش گردشگری طبیعت و میراثی نیز وجود یک فرودگاه با کیفیت و وسیع با ظرفیت جابه‌جایی بالا در استان حائز اهمیت است و در این مهم نیز تاثیر مثبتی بر روند گردشگری استان دارد.

سید شریف حسینی در این خصوص گفت‌وگو با خبرنگار فارس در اهواز، توریست فرهنگی و سلامت را باید در خوزستان رونق بخشید که برای این کار باید زیرساخت‌‌ها مهیا باشد و یکی از مهم‌ترین این زیرساخت‌ها داشتن فرودگاه مناسب در شهر است.

وی با بیان اینکه البته پیش از آن باید فرهنگ جذب توریست در استان داشته باشیم، افزود: در حال حاضر 68 پرواز در هفته در فرودگاه اهواز انجام می‌شود که شرایط موجود در فرودگاه اهواز کفاف این کار را نمی‌دهد.

حسینی گفت: استان خوزستان را باید از شرایط موجود خارج کنیم و توریست سلامت باید در این استان اتفاق افتد؛ چرا بیماران عراقی برای درمان به سایر کشورها و یا حتی سایر شهرهای کشور بروند و هزینه درمان بپردازند؟

نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی یادآور شد: اگر درمان بیماران در این استان انجام شود، بیمار هزینه کمتری خواهد پرداخت و گردش مالی در استان به وجود می‌آید و ایجاد اشتغال و ارزش افزوده را نیز به دنبال خواهد داشت.

وی خاطر نشان کرد: برای این کار باید ابتدا زیرساخت‌ها را در استان به وجود آورد و فرودگاه یکی از مهم‌ترین این زیرساخت‌ها است؛ البته در حال حاضر فرودگاه اهواز در حال توسعه است و امیدواریم روند توسعه آن به سرعت پیش رود.

حال که قرار است در حوزه میراث و گردشگری استان اقدامات شایسته صورت گیرد، داشتن امکان جابه‌جایی و حمل و نقل مسافران مناسب و درخور شان این استان امری مهم و ذومنفعه عام برای استان است که باید به آن پرداخت.

اخبار استانداری خوزستان


مدیرکل سیاسی استانداری خوزستان:
اورکی سیاست استاندار خوزستان را مبتنی بر دو محور دانست و عنوان کرد: سیاست استاندار در استفاده از نیروهای چرخشی بر دو محور است و یکی استفاده حداکثری از نیروهای درون سیستم و دیگری فرصت دادن به جوانان نخبه و تواناست.
مدیرکل سیاسی و انتخابات استانداری خوزستان سیاست استاندار این استان را چرخش نخبگان در سمت‌های مختلف دانست.

 محسن اورکی در جلسه شورای اداری در محل فرمانداری این شهر، اظهار کرد: اگر برداشت ما از ایجاد انقلاب صرف بر اثر محرومیت، تضاد طبقاتی، بی‌توجهی به ارزش‌های ملی و افتخارات ملی کشور بوده است، حق مطلب را ادا نکرده‌ایم.

وی ادامه داد: امام راحل در ایجاد انقلاب، از اسلام به عنوان پیمان‌دهنده اصلی که نقش پیوستن آحاد جامعه را با استفاده از رحمت و مودت بر عهده دارد، استفاده کرد.

مدیرکل سیاسی و انتخابات استانداری خوزستان با اشاره به دلیل حضورش در جلسه شورای اداری خرمشهر به تشریح دیدگاه استاندار خوزستان در خصوص انتصاب اشخاص به سمت‌های مختلف پرداخت و تصریح کرد: این اقدام در راستای سیاست استاندار مبنی بر چرخش نخبگان صورت می‌گیرد.

وی تصریح کرد: این اعتقاد بر این پایه است که بودن هر کس برای چند سال در یک سمت ممکن است رنگ روزمرگی بگیرد.

اورکی اضافه کرد: اعمال این تغییرات بازدارنده است و می‌توان ما را در مسیر رسیدن به توسعه قرار دهد.

وی سیاست استاندار خوزستان را مبتنی بر دو محور دانست و عنوان کرد: سیاست استاندار در استفاده از نیروهای چرخشی بر دو محور است و یکی استفاده حداکثری از نیروهای درون سیستم و دیگری فرصت دادن به جوانان نخبه و تواناست.

به گزارش خبرگزاری فارس در جلسه شورای اداری که با حضور مدیرکل سیاسی و انتخابات استانداری خوزستان برگزار شد به تودیع و معارفه معاونین فرمانداری خرمشهر پرداخته شد.

در این مراسم سعید حاجیان به عنوان معاون سیاسی اجتماعی فرماندار و سید جواد موسوی به عنوان معاون عمرانی و برنامه‌ریزی فرماندار خرمشهر منصوب شدند و از خدمات مصطفی رسول رویسی معاون سابق برنامه‌ریزی و عمرانی و لطیف حیایی اهوازی معاون سابق سیاسی این فرمانداری تقدیر شد.

یک خبر از اندیمشک



حکایت بیماری که جنازه اش در قبرستان اندیمشک پیدا شد

خورنا :چندی پیش شایعه مردن یک زن بیمار در بیمارستان اندیمشک و رها کردن آن در قبرستان این شهر به سوژه روز تبدیل شده هر چند که مسوولان بیمارستان اندیمشک آن را تکذیب می کنند.
اخیرا هم این موضوع در نشست شورای اسلامی شهر اندیمشک مطرح شده که اعضای شورا اسلامی شهر بر پیگیری موضوع تا روشن شدن نتیجه بسیار اصرار کردند.
بر پایه این شایعه در هفته گذشته یک زن بیمار حدودا ۴۰ ساله که در بیمارستان اندیمشک فوت کرده است در وضعیتی بسیار نامناسب در قبرستان شهر اندیمشک رها شده است.
بر اساس این شایعات این زن به دلیل بیماری در بیمارستان امام علی (ع) اندیمشک بستری بوده اما پس از چند روز بستری در بیمارستان بدون اینکه کاملا درمان شده و بهبود یابد در وضعیتی نامناسب به دلیل اینکه کسی حاضر به تحویل گرفتن وی نبوده در قبرستان این شهر رها شده است.
گفته شده این بیمار ابتدا به وسیله آمبولانس به منزل منتقل شده و سپس برای تعیین تکلیف به یک کلانتری نیروی انتظامی منتقل شده که به دلیل نداشتن مکان برای نگهداری نهایتا در قبرستان اندیمشک در وضعیتی نامناسب رها شده است.
رعنا میرعالی عضو شورای شهر اندیمشک در این زمینه عنوان کرد: به عنوان نماینده مردم در شورا این حرکت را محکوم کرده و از دادستان بعنوان مدعی العموم درخواست رسیدگی هرچه سریعتر با خاطیان این ماجرا را دارم.
مدیر شبکه بهداشت و درمان اندیمشک با رد شایعات و برخی اظهارنظرها در خصوص مرگ یک زن بیمار گفت: فرد مورد ادعا که در بیمارستان امام علی بستری بوده است تحت کامل درمان بوده و این بیمارستان قصوری نداشته است.
احمد مجیدی در نشست با خبرنگاران اظهار کرد: ۱۵ آذرماه این بیمار به بیمارستان مراجعه کرده و به تشخیص پزشک دو واحد خون دریافت کرده است.
وی با ارائه کلیه مستندات حضور این بیمار در بیمارستان امام علی(ع) اندیمشک گفت: نامبرده به هیج وجه بستری نشده و ساعت ۱۰ صبح روز ۱۶ آذر از بخش اورژانس بیمارستان ترخیص شده است.
وی عنوان کرد: فرد مذکور از آنجا که پولی برای کرایه تاکسی نداشته با خودرو یکی از کارکنان بیمارستان تا درب منزل منتقل شده است.
مجیدی خاطرنشان کرد: طبق مستندات بیمارستان این فرد در طول سال ۱۱ بار به بیمارستان مراجعه کرده و حتی تحت عمل جراحی نیز قرار گرفته است.
وی با انتقاد از اظهار نظر صورت گرفته از سوی شورای اسلامی شهر اندیمشک در این خصوص بیان کرد: فرد مذکور اصلا در بیمارستان بستری نشده که در حق وی کوتاهی شده باشد.
وی علت عدم حضور در جلسه شورای اسلامی شهر اندیمشک در این رابطه را نحوه نامناسب دعوت این شورا عنوان کرد.
گفته می شود این زن بیمار که الف – ج نام دارد چند روز پیش در منزل خود در اثر بیماری در گذشت.
حال هفتاد و نهمین جلسه ی شورای شهر اندیمشک در سالن جلسات شورای شهر با محوریت حادثه ایمذکور برگزارشد. این جلسه که با آیاتی از کلام و حی برگزار گردید.به گزارش پایگاه خبری کرامت میری از اعضای شورای شهر اندیمشک حاج آقای باقری رییس شورا ضمن خیر مقدم به اعضای شورا و مهمانان جلسه دستور کارجلسه را قرائت نمود. وی با اشاره به در خواست تعدادی از همشهریان مبنی بر بررسی کیفیت درمان و نحوه ی ترخیص یکی از بیماران ، بیمارستان امام علی (ع)گفتند : چند روزی است که از طریق تعدادی ازهمشهریان وروحانیون شهر متوجه یک حادثه در شهرستان اندیمشک شده ایم، با این مضمون که زنی برای درمان به بیمارستان ارجاع داده می شوداما قبل از اینکه درمان وی اتمام پیدا کند ترخیص شده است.
متاسفانه وقتی پیگیر ماجرا شدیم در یک گروه واتس آپ که در آن مسئولین حضور داشتند از رئیس شبکه بهداشت و درمان درخواست جواب کردم که جواب ندادند و امروز هم بصورت رسمی و کتبی از وی دعوت کردم تا در جلسه شورا حضور پیدا کند تا هم مسائل بهداشتی شهرستان را بررسی و هم اینکه راجع به این موضوع مباحثه ای داشته باشیم.
گفتنی است که طبق اصل یکصدم قانون مسائل کلی از جمله مسئله بهداشت هم در حیطه کار شورا است.
متاسفانه نامه زدیم و هماهنگی کردیم، اما لحظاتی پیش معاون حقوقی شبکه بهداشت طی یک تماس به بنده گفتند که شما رئیس شورا هستید و جایگاه حقوقی دارید و نباید نشر اکاذیب کنید، نشر اکاذیب کرده ای و نام چند تا از دوستان دیگر را گفت و افزود که :فردا از طریق دادگستری اقدام می کنیم ، و فعلا هم در جلسه حضور پیدا نمی کنیم.
وی در ادامه از شاهدین عینی ماجرا خواست تا وقایع را بیان کنند.سه نفر از شاهدین از موسسه خیریه جواد الائمه که پیگیر بستری و درمان این بیمارنیازمند بودند اظهارات خود را عینا طبق مشاهدات بیان کردند .
در ادامه عضو موسسه خیریه جوادالائمه(ع) به معرفی موسسه , برخی از کارهایی که تاکنون از طریق موسسه انجام شده پرداخت.
وی گفت از طریق یکی از دوستان اطلاع پیدا کردیم که زنی در وضعیت نامناسبی به سر می برد و در صورت امکان یه دیداری با وی داشته باشیم، اما چون این موردها زیاد به ما مراجعه می شود، در ابتدا گفتم که یک کاری برای وی انجام بدهید، که در ادامه با اصرار دوستان برای دیدن این خانم رفتیم. به اتفاق همسرم برای عیادت این زن رفتیم ، من تاالان۳۸ سال از عمرم گذشته اما تا بحال این چنین صحنه ای را ندیده ام و فکر نکنم هم بتوانم ببینم، خانمی که حدود ۹۰ کیلو وزنش بوده به ۳۰ کیلوتقلیل یافته وی موقعی که یک فرش را می شسته یک تنه آن را جابجا می کرده یک خانم تنومند که غیرت زینبی اش اجازه نمی داد که گدایی کند، و با کار خرج خانواده خود را تامین می کرده است.
در هر صورت با دوستان خیریه جلسه ای گذاشتیم و و در روز یکشنبه ۱۶/ ۹ حدود ساعت ۱۰ شب به اتفاق ۴ تن از دوستان به آنجا رفتیم و گفتیم که تنها راه حل این موضوع این است که به اورژانس اطلاع داده و وی را به بیمارستان ببریم و هر هزینه ای هم داشت پرداخت کنیم.
حدود ساعت ۱۰:۳۰ با اورژانس تماس گرفتیم و پس از حدود ۱۲ الی ۱۲ و نیم موفق به آوردن ماشین ۱۱۵ شدیم. بیمار به بیمارستان منتقل شد و کارهای ابتدایی برای وی انجام شد و دکتر اورژانس هم دستور بستری را داد، و ما رفتیم.فردا برای عیادت به بیمارستان مراجعه کردیم حدود ساعت ۷ بعد از ظهر ۱۷/۹/۹۳ به قسمت اطلاعات بخش رفتیم و جویای حال بیمار شدیم که در ادامه به ما گفته شد که این بیمار را با آمبولانس بردند،………………..
…………………………………………………… با همسر این خانم تماس گرفتیم که جریان از چه قرار بوده و گفت: همسرم را با آمبولانس درب منزل آورده اند و من تحویل نگرفته ام ولی مجددا به بیمارستان ارجاع داده شده است،……………………………………………………………………………
خلاصه وضعیت نامناسبی بود و همسر این زن از ناراحتی و عصبانیت گفت: ما در این جامعه حقی برای درمان نداریم.
یک وسیله پیدا کردیم و زن را به خانه بردیم فردای همانروز همسرش زنگ زد و تشکر کرد و گفت که: همسرم تمام کرده است.این خانم دو فرزند دوقلو نیز دارد که کلاس اول دبیرستان هستند، که بصورت جداگانه هرکدام پیش اقوام هستند.
حجت السلام باقری گفت: دولت تدبیر و امید در مسایل بهداشتی کار کرده و طرح تحول سلامت در حال اجرا است و دوستان هم می گویند تحت هیچ عنوانی امکان ندارد بیماری بر اثر فقربیماری تحت مداوا قرار نگیرد و این در حالی است که این خانم ۳۰ تیر همین سال بستری بوده و بعلت نداشتن هزینه جراحی تحت مداوا قرار نگرفته است، بر فرض هم کارتن خواب بوده باشد، برای ما مشخص نیست علت اینکه پرسنل بیمارستان اظهار می کنند کاری از دست ما بر نمی آمده چیست؟
برای ترخیص این خانم نه حال مساعدی داشته که خودش درخواست ترخیص کند و نه اینکه کسی داشته که بدنبال ترخیص باشد و تحویلش بگیرد!
کرامت میری گفت: دوستان بازی با کلمات نکنیم، من ۵ شنبه صبح غسالخانه بوده ام پزشک قانونی را دیدم و با وی صحبت کردم، نحوه ی برخورد با این بیمار را هم دیدیم، آمبولانس برد ، کارتن خوابی بود، معتادی بود، جنایتکار جنگی بود،اینها مهم نیست ، مهم این است آمبولانس بیمارستان یک نفر را که بستری بوده یا حتی نبوده، هرچی ! این بیمار را برده و قبرستان رها کرده والان ما را در بازی کلمات پیچ می دهند.تعدادی ازکارکنان بیمارستان در این سوز سرما بیماری را برده و در سوز سرمای زمستان رها کرده اند، چرا ما با کلمات بازی می کنیم آقایان !مسئولین شهرستان با خاطی برخورد کنید، دنبال توجیه نباشید، اگر با خاطی برخورد کنید آن مسائلی که از آن می ترسید بعدا پیش نمی آید، و بعدا افسوس نمی خورید که می شد جور دیگر حلش کرد.
دویا سه نفر هستند با آنها برخورد شود تا درس عبرتی باشد و تکرار نشود، دوستان شما حتی جانوری را می بینید که زخمی است انصافا رهایش می کنید؟
آقای …………یکی دیگر از شاهدین ماجراگفت: اینکه اظهار شده این خانم کارتن خواب است دروغ محض است چرا که حدود ۴ سال است که موسسه برای کمک با این خانم ارتباط داشته است.
نفر سوم از خیرین موسسه جوادالائمه (ع) گفت: من زمانی که در قبرستان بالای سر این بنده خدا رفتم داشت از سرما می لرزید، این حالت اصلا قابل توصیف و بیان نیست.
صدیقه میری عضو شورای شهر اندیمشک ، هرکسی بوده در نوع خودش یک جنایت بوده و بخصوص که این بیمار یک خانم بوده و خانم ها از نظر جسمی و روحی ظریف هستندو این را توهین به جامعه زن می دانم و در ما فقط موضوع این خانم نیست ، اما چرا اینطور باید عزت یک شخص را پایین بیاورند و در لحظات آخرزندگی این شخص سرخورده بشود و با این حس او را کنار قبرستان رها کنند؟
برای من تاسف بار است که آمار سرقت، قتل آدم ربایی بالا می رود اما اینکه ما دور هم بشینیم و جلسه بگیریم مسئله حل نمی شود، این برمی گرد به این که دنبال ضعف ها و راههای کمک به موضوعات این چنین باشیم، چرا با این آمار جمعیتی ما فقط یک بیمارستان داریم ما بسیاری از اوقات تخت برای بستری شدن بیمارنداریم.
متاسفانه اصل یکصدم قانون اساسی به شورا این جازه را می دهد که در برخی از مسائل دخالت کند ولی متاسفانه قانون کلی گویی کرد و بسیاری از نواقص هم وجود داد. در هر صورت این اتفاق افتاده اما امیدوارم این شروعی باشد برای جلو گیری از این چنین وقایعی در شهر.
رعنا میرعالی عضو شورای شهر اندیمشک بنده بعنوان نماینده مردم در شورا این حرکت را محکوم می کنم و از دادستان بعنوان مدعی العموم درخواست رسیدگی هرچه سریعتر با خاطیان این ماجرا را داریم و به احترام این مادر که در سرمای نا جوانمردانه دلهای مسولین درمانی بیمارستان امام علی (ع) شهرمان به جرم فقر زنده به گور شد. صلوات همراه با فاتحه قرائت نمایید.
در پایان باید گفت این گزارش بهیچوجه در صدد این نیست زحمات خالصانه ی بسیاری از کارکنان بیمارستان اعم از پزشکان ، پرستاران و سایر کارکنا ن زحمتکش را نادیده بگیرد.وبدنبال آن هم نیست که عمل غیر انسانی تعدادی افراد متخلف را به همه کارکنان بهداشت و درمان تعمیم دهد. اماناچار برخی نارسایی های اساسی در نحوه خدمات دهی این بیمارستان به بیماران همیشه وجودداشته و دارد که باعث آزردگی خاطر شهروندان شده است و همشهریان بارها به انحاء گوناگون نارضایتی خود رانسبت به این کیفیت خدمات دهی اعلام داشته اند که اگر قبلا فکری برای اصلاح آن نارسایی ها می شد شاید الان شاهد چنین عمل دل خراش وغیر انسانی توسط عده ای متخلف نبودیم.حال هرچند نوشدارو بعد از مرگ سهراب است !!!لکن انتظار این است با عنایت به وجود مستندات ، تیم پیگیری جهت بررسی صحت و سقم این عمل دلخراش که با عث آزردگی خاطر بسیاری از همشهریان وبه تبع آن پرسنل خدوم بهداشت ودرمان گردیده تشکیل وعاملان و مسببین احتمالی این حرکت غیر انسانی را شناسایی و متناسب با تخلفشان با آنان برخورد قانونی صورت دهند تا من بعد شاهد این تخلفات در حوزه بهداشت و درمان شهرستان نباشیم .

تصاویر روز رسانه های خبری خوزستان



تصاویری کمتر دیده شده از مترو اهواز

IMG-20141220-WA0008

 

IMG-20141220-WA0009

 

IMG-20141220-WA0007

 

اخبار روز خوزستان



خوزستان برای استقبال از یادگار امام آماده می‌شود

سید حسن خمینی در دیماه جاری از برخی شهرهای خوزستان و همچنین کربلای جنوب دیدار می‌کند.

خورنا سید حسن خمینی تولیت آستان حضرت امام خمینی «ره»، از مناطق جنگی خوزستان و شلمچه بازدید می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایلنا از خوزستان، دیماه امسال، خوزستان مقاوم، پذیرای یادگار حضرت امام خمینی «ره» خواهد بود.

سید حسن خمینی قرار است در ماه آینده ضمن بازدید از مناطق جنگی خوزستان، در برخی از شهرهای این استان با مردم گفتگو کند.

با آگاه شدن مردم ولایت مدار و قهرمان خوزستان از این خبر، شور و شعف استقبال گرم از یادگار حضرت امام در خوزستان به چشم می‌خورد.

اخبار تکمیلی و برنامه‌های این سفر متعاقبا اعلام خواهد شد.

منبع / ایلنا

السلام علیک با رسول الله (ص)



آموزه هایی طلایی از آخرین لحظات حیات پیامبر(ص) به روایت زرین کوب

پیشانی یی بلند داشت و دست و پای درشت. میانه بالا بود و فراخ شانه. رنگی روشن داشت آمیخته به سرخی و چشمانی سیاه و گشاده با مژه های پرمو. موی سرش غالبا تا بناگوش و به روایتی تا شانه ریخته بود. ریشی داشت انبوه که در نزدیک چانه و بنا گوش به سپیدی گراییده بود.

خورنا در میان کتاب های بسیاری که درباره پیامبر گرامی اسلام و زندگی نامه ایشان نوشته و منتشر شده شاید در کمتر کتابی مانند «بامداد اسلام» به قلم دکتر عبدالحسین زرین کوب به ظرایف تاریخی اشاره شده و استناد به آن مورد وثوق همه باشد زیرا قدر مشترک چند کتاب معتبر تاریخی را با نثر شیرین پارسی بازگفته است.
به بهانه سالروز ارتحال حضرت محمد (ص)- که پس از ۱۴۰۰ سال همچنان بیش از یک میلیارد انسان نامش را عاشقانه بر زبان می آورند و دیگران نیز در صورت آشنایی با احترام یاد می کنند و بیش از هر شخصیت مذهبی تاریخ بشر لحظه لحظه زندگی او در تاریخ ثبت شده- بخشی از فصل « بیماری و مرگ» بامداد اسلام از منظر تاریخ و بی هیچ تعصب مذهبی و مسلمانی خواندنی است:

بیماری پیغمبر اندک اندک رو به شدت نهاد: تب و سر درد. قوای او نیز در این زمان تدریجا به کاستی می رفت؛ موهایش سپیدی گرفته و قامتش به خمی گراییده بود. پیش از وقت پیری به سراغش آمده بود و البته مرارت های گذشته او آن مایه بود که پیش از وقت، وی را پیر کند. در این هنگام با آسایش و رضایتی که از حُسن ختام رسالت خویش داشت بی دغدغه و بی تزلزل، تن به مرگ داد.

آخرین ساعات حیات پیامبر گرامی اسلام به روایت زرین کوب

در آغاز بیماری به رسم همیشه به نوبت در خانه زن های خویش به سر می برد. زن های وی در این دوران ۹تن می شدندکه جز عایشه همه پیش از ازدواج بیوه شدند. ازآن جمله سوده دختر زمعه و ام حبیبه دختر ابی سفیان که شوهران شان در مهاجرت حبشه نصرانی شده و مرده بودند. صفیه و میمونه پیش از وی دو بار شوهر کرده بودند. جویریه و حفصه نیز وقتی به خانه پیغمبر می آمدند بیوه بودند.

ام سلمه نخست زن ابو سلمه خویشاوند و صحابی پیغمبر بود و چون او وفات یافت محمد –ص- زنش را به سرپرستی گرفت. زینب بنت حبش هم در آغاز درحباله زید بن حارثه پسر خوانده پیغمبر بود و ازدواج با او که در قرآن نیز به آن اشارت نیز به آن اشارت رفته است، منشاء حکمی شد در باب مساله زنان پسر خواندگان. محبوب ترین زنان پیغمبر عایشه بود دختر ابوبکر که در هنگام وفات پیغمبر ۱۸ ساله بود و دختری ۹ ساله بودکه به خانه وی آمد…. پیغمبر در خانه میمونه بیمار شد و با اذن و رضایت دیگر زنان در خانه عایشه بستری شد…..

پیغمبر در تب داغی می سوخت چنان که از شدت حرارت کسی دست بر دست وی نمی توانست نهاد. ظرف آبی کنار بسترش بود  که گاه از آن به صورت خویش می زد و ناله ای می کرد. فاطمه یگانه فرزندش در نزدیک بستر پدر می گریست. وقتی محمد –ص- بی تابی او را دریافت دختر را پیش خواند و چیزی آهسته در گوش او گفت. فاطمه گریست. پیغمبر دیگر بار او را پیش خواند و باز پنهانی چیزی در گوش او گفت. این بار دختر بخندید. بعدها وقتی عایشه از وی پرسید که آن گریه و خنده چه بود گفت: آن روز پدرم اول به من گفت که می میرد و من از درد گریستم. بعد گفت که تو هم به زودی به من می پیوندی و من از شادی خندیدم.

بدین گونه بیماری پیغمبر شدت یافت. آخرین روز در حالش اندکی بهبودی پدید آمد. مردم شادمان شدند و گمان کردند که ازبیماری برخاسته است. … این بهبود اما ظاهری و بی دوام بود. پیغمبر باز در صدد برآمد که به مسجد برود و نتوانست. نزد عایشه بازگشت و به بستر افتاد. زن، سرش را در کنار گرفت و پیغمبر محتضرانه دعایی چند خواند. پس از آن ساکت شد و گویی به خواب رفت. هنوز ظهر نشده بود که حرکتی خفیف کرد. بر پیشانی اش عرق نشست و نفسی کشید. آخرین کلماتی که گفت اینها بود: بل الرفیق الاعلی/ بل آن یار برترین….

پس از آن خاموشی گزید و سرش بر سینه عایشه افتاد… و عایشه آن را بر بالش نهاد تا بر خیزد و با دیگر زن ها بر مرگش شیوه کند.

وفات محمد در دوازدهم ربیع الاول اتفاق افتاد به سال یازدهم هجرت. قولی هم هست که که ۲۸ ماه صفر بود. اقوال دیگر نیزگفته اند که ضعیف است. هنگام وفات ۶۳ سال داشت و جز فاطمه از وی فرزندی نماند. پسرش ابراهیم که از یک کنیزک مصری – ماریه قبطیه – یافته بود و هنوز دو سالش به پایان نیامده بود که درگذشت و پیغمبر نیزبعد از او یک سالی بیش نزیست. دو دختر  دیگرش که به نوبت در حباله عثمان درآمدند پیش از پدر از جهان رفته بودند. چون پسران خدیجه نیزهم در کودکی فرو شده بودند جز فاطمه ع/ و فرزندان وی از محمد هیچ کس در جهان باقی ماند. کسان دیگرش عبارت بودند از عمش با فرزندان او و همچنین فرزندان ابوطالب: علی و عقیل. اما علی در حقیقت هم پسر عم وی بود و هم دامادش و هم بر خلاف عباس در اسلام سابقه قدیم داشت. علی بن ابی طالب، اسامه بن زید، عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس و شقران غلام محمد در غسل و کفن او را یاری کردند. پس از آن چند روزی بر وی نماز گزارده شد. مردم می آمدند و دسته دسته بر وی نماز می خواندند. بعد هم جنازه مقدس را در خانه او و عایشه دفن کردند.

در وصف سیما و بالای محمد-ص-

پیشانی یی بلند داشت و دست و پای درشت. میانه بالا بود و فراخ شانه. رنگی روشن داشت آمیخته به سرخی و چشمانی سیاه و گشاده با مژه های پرمو. موی سرش غالبا تا بناگوش و به روایتی تا شانه ریخته بود. ریشی داشت انبوه که در نزدیک چانه و بنا گوش به سپیدی گراییده بود.

لباسش بیشتر دو پاره بود که یکی را بر میان می بست و آن دیگر را بر دوش می افکند. گاه نیز پیرهن می پوشد و می گویند پیرهن را دوست می داشت. بعضی اوقات عمامه بر سر می نهاد و گاه قلنسوه.  سر را کمتر بالا می گرفت و بیشتر به زمین می نگریست. نه کم سخن بود و نه پرگو.

خنده اش هم مختصر بود و به تبسم می مانست. هرگز با تمام دهان نمی خندید. شیرین سخن بود و در آوازش کمی گرفتگی داشت. در هنگام خشم روی خویش برمی گاشت و در وقت راه رفتن مثل آن بود که ازصخره کنده می شود یا چون آبی بود که از کوه فرود آید.

به شست و شو و خوش بویی و پاکیزگی علاقه تمام داشت و در این کار چنان بود که غالبا در هر جا که می گذشت پیش از آن که خودش دیده شود آمدنش را از بوی خوشی که همواره با حضور او همراه بود می دانستند. با این همه در غایت سادگی می زیست. روی زمین می نشست و روی زمین غذا می خورد. در بازارها راه می رفت. عبا بر تن می کرد و با بینوایان می نشست.

می گفت من بنده ام و مثل بنده می نوشم. در معاشرت مهربان و در غذا ساده و قانع بود.با این همه پرهیز رهبانان را دوست نمی داشت. وقتی چند تن از یاران پیش از او سخن اززهد و پرهیز خویش می گفتند. یکی گفت: من زن نگرفته ام. دیگری گفت: من گوشت نمی خورم. سومی افزود که من بر زمین خشک می خوابم و چهارمی گفت من پیوسته روزه دارم و محمد گفت: من اما هم روزه می گیرم و هم می خورم. هم شب زنده داری می کنم و هم می خوابم و زن هم دارم و هر که ازسنت من پیروی نکند از من نیست…

 

منبع / عصر ایران

اخبار روز خوزستان



مدیرکل ارشاد خوزستان خبرداد:
میزان استقبال مردم را از نمایشگاه برحسب بن های کتاب به فروش رفته بسیار خوب و بیش از سال گذشته ارزیابی می کنیم / مهم ترین مسئله آن بود که زمان برگزاری نمایشگاه با پارسال متفاوت بود و برای سال آینده، از هم اکنون باید زمان مشخصی را برای برگزاری دهمین نمایشگاه کتاب تعیین کنیم
مردم در نمایشگاه کتاب امسال کتاب های بیشتری خریدند / فقدان سیستم جستجوی کتاب، ایراد نمایشگاهخوزنیوز: مدیرکل ارشاد خوزستان گفت: خوشبختانه نمایشگاه امسال از نظر تنوع محتوایی و آمار فروش با موفقیت بیشتری برگزار شد و اکنون به دنبال آن هستیم که تکلیف زمان برگزاری نمایشگاه سال بعد از الان تعیین شود.

همایون قنواتی در رابطه با نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان که دیروز (28 آذرماه) آخرین روز برگزاری آن بود به خبرنگار خوزنیوز گفت: میزان استقبال مردم را از نمایشگاه برحسب بن های کتاب به فروش رفته بسیار خوب و بیش از سال گذشته ارزیابی می کنیم.

وی افزود: خود من در سال گذشته در نمایشگاه حضور نداشتم اما تنها این را می توانم بگویم که امسال به لحاظ شکلی و آماری وضعیت بهتری داشتیم و این موضوع در تعداد ناشران شرکت کننده و حضور ناشرانی که پیش از این کمتر به شرکت در نمایشگاه علاقه نشان می دادند، تعداد غرفه ها و تعداد سالن های نمایش کتاب نمود پیدا کرده بود.

مدیرکل ارشاد خوزستان تاکیدکرد: تعدد عناوین کتاب نیز نکته دیگری است که در نمایشگاه امسال به چشم می خورد و فکر می کنم تمام اقشار جامعه اعم از کودک، نوجوان، بزرگسال و دانشجو قادر بودند کتاب های مربوط به خود را از جمله علمی و آموزشی، ادبی، فلسفی، تاریخی و غیره پیدا کنند.

قنواتی در رابطه با مهم ترین نقطه ضعف نمایشگاه امسال گفت: مهم ترین مسئله آن بود که زمان برگزاری نمایشگاه با پارسال متفاوت بود و برای سال آینده، از هم اکنون باید زمان مشخصی را برای برگزاری دهمین نمایشگاه کتاب تعیین کنیم.

وی افزود: این نیازمند ایجاد هماهنگی میان موسسه نمایشگاه های ایران که برگزار کننده نمایشگاه کتاب است، اداره کل ارشاد اسلامی استان و همچنین موسسه نمایشگاهی اینجا دارد که امیدواریم ظرف یکی دوهفته آینده انجام شود.

وی دررابطه با فقدان سیستم های مجهز به نرم افزار جستجوی کتاب در سالن های نمایشگاه گفت: البته علاوه بر سایت اینترنتی موسسه نمایشگاهی، در سالن خلیج فارس یک بخش ویژه جستجو وجود داشت، اما این نظر، نظر درستی است و به دنبال گنجاندن آن در سال های بعد خواهیم بود.

اخبار سیاسی روز


العربیه: ایران کوبا نیست
تاریخ انتشار : شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۵۱
 
شبکه خبری العربیه طی تحلیلی با اشاره به عادی‌سازی رابطه آمریکا و کوبا نوشت: مواضع قاطعانه ضدغربی رهبر عالی ایران و دیدگاه ضداسرائیلی مقام‌های این کشور همگی حکایت از عدم تغییر رویکردهای بنیادین جمهوری اسلامی ایران دارد.
به گزارش جهان به نقل از فارس، شبکه خبری «العربیه» پنجشنبه هفته جاری در وبگاه خود طی گزارشی تحلیلی تحت عنوان «بعید است که ایران کوبایی دیگر برای اوباما باشد» نوشت: با وجود اعلام تاریخی عادی‌سازی روابط بین آمریکا و کوبا، فرض این مورد در باره ایران با توجه سیاست‌های این کشور در منطقه و جریان مذاکرات هسته‌ای بعید می‌باشد.

* تفاوت رفتارهای ایران و کوبا

بر اساس این گزارش، کوبا دیگر پایگاه کمونیست در نیمکره غربی زمین محسوب نمی‌شود. همچنین رفتار کوبا و افزایش ارتباط با کشورهای غربی و اتحادیه اروپا بسیار متفاوت با رفتار تهران است.
از دیدگاه نویسنده این گزارش، کوبا با حضور در اکثر نشست‌ها به رهبری آمریکا و کشورهای غربی از سال ۱۹۹۱ به این سو رفتار متفاوت با ایران را در پیش گرفت. این در حالی است که ایران جهت‌گیری کاملا متفاوتی را نسبت به هاوانا دارد و این مسئله از سوریه و عراق گرفته تا یمن و بحرین قابل رویت است.

* عدم توجه ایران به نشست‌های با میزبانی آمریکا

ایران به عنوان مثال، در ۲ نشست‌ حل بحران‌های خاورمیانه به رهبری آمریکا که در ژنو سوئیس برگزار شد شرکت نجست در نتیجه این رفتار هرگونه تلاش اوباما برای عادی سازی روابط با ایران را بغرنج کرده است.
از دیدگاه نویسنده، دیگر تفاوت در این مسئله نگاه متحدین آمریکا در اعمال تحریم‌ها علیه ایران و کوبا است که در این زمینه تحریم علیه ایران حمایت حداکثری متحدین آمریکا را در بر داشت.

* تفاوت دیدگاه رهبران ایران و کوبا

به گزارش العربیه، دیگر تفاوت مهم موجود بین ایران و کوبا تفاوت‌های تفکری، عقیدتی رهبران ایران و کوبا است.
آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب ایران تاکنون بر مواضع ضد غربی خود که پایه‌های انقلاب اسلامی این کشور از سال ۱۹۷۹ میلادی به این سو را شکل می‌دهد، استوار است و در ایران هیچ علامتی همانند آنچه که در کوبا اتفاق افتاد به چشم نمی‌خورد.

* عدم توجه مقام رهبری ایران به نامه‌های اوباما

هنوز ۴ نامه اوباما به رهبری ایران بدون پاسخ مانده است و در محکومیت اسرائیل از سوی مقام‌های ایرانی تغییری ایجاد نشده است.در انتهای این گزارش تحلیلی آمده است: قیاس کوبا و ایران با توجه به رفتارهای این ۲ کشور که متفاوت از هم است، درست نیست. برای اوباما کوبا در دسترس‌ترین گزینه است تا همانند «ریچارد نیکسون» رییس جمهور وقت آمریکا که رابطه واشنگتن با چین را در سال ۱۹۷۲ برقرار کرد، رابطه با آن برقرار شود. این در حالی است که سران قدرتمند ایران هیچ تغییر خاصی را در رویکردهای خود از خود بروز نداده‌اند.

روابط ایران و روسیه
رئیس جمهور روسیه گفت: ما با شرکایمان برای حل موضوع هسته ای ایران کار خواهیم کرد و به حل و فصل آن بسیار نزدیک شده ایم؛ احتمال سفر من به تهران وجود دارد و این موضوع از مجاری دیپلماتیک در حال پیگیری است.
سرویس بین الملل شفاف: رئیس جمهور روسیه گفت: ما با شرکایمان برای حل موضوع هسته ای ایران کار خواهیم کرد و به حل و فصل آن بسیار نزدیک شده ایم؛ احتمال سفر من به تهران وجود دارد و این موضوع از مجاری دیپلماتیک در حال پیگیری است.
رئیس جمهور روسیه در دهمین کنفرانس خبری سالانه خود گفت: حجم تجارت بین ایران و روسیه کمی کاهش یافته و ما در این باره با رئیس جمهور ایران گفتگو کردیم. اقتصاد ایران نیز وابسته به نفت است و قیمت نفت به عللی در حال کاهش است. ما به دنبال فرصتهایی برای متنوع کردن همکاری خود با ایران هستیم و در این زمینه موفقت ها و ناکامی هایی داشته ایم. توافقات نفتی می تواند برای همه طرف ها مفید باشد.
ولادیمیر پوتین افزود: ما با شرکایمان برای حل موضوع هسته ای ایران کار خواهیم کرد و به حل و فصل آن بسیار نزدیک شده ایم. احتمال سفر من به تهران وجود دارد و این موضوع از مجاری دیپلماتیک در حال پیگیری است و من به تماسهایم با رئیس جمهور ایران ادامه می دهم.
وی افزود: هیچ فشار خارجی وجود ندارد و ما توافق جدیدی با ایران امضا کردیم و پیش از این نیز یک نیروگاه هسته ای برای ایران ساخته ایم.
رئیس جمهور روسیه افزود: اقتصاد روسیه از بحران فعلی حداکثر طی 2 سال خارج خواهد شد و بایستی به سمت متنوع کردن اقتصاد حرکت کنیم؛ عوامل خارجی در کاهش ارزش روبل تاثیر داشته اند و تحریم های غربی 25 تا 35 درصد در این بحران نقش داشته اند. ولادیمیر پوتین همچنین از اقدامات مناسب دولت و بانک مرکزی روسیه برای مقابله با کاهش ارزش پول این کشور خبر داد.
پوتین با اشاره به کاهش قیمت نفت گفت: اقتصاد دوباره با شرایط جدید منطبق خواهد شد.
رئیس‌جمهوری روسیه در آخرین نشست خبری خود در سال جاری میلادی افزود: پس از فروپاشی دیوار برلین، یک دیوار دیگر دور ما ایجاد شد، طرفهای غربی مدعی هستند که همواره منطقی هستند، اما آنها با مواضع سخت ما در موضوع اوکراین  متوجه شوند که باید به دیوار سازی در اطراف ما پایان دهند.
ولادیمیر پوتین، راه حل بحران اوکراین را سیاسی و نه اعمال فشار دانست و گفت: من هیچ راهی به جز حل و فصل مسالمت آمیز این بحران نمی بینم.
رئیس جمهور روسیه از توافق گازی این کشور با چین دفاع کرد و آن را به نفع دو کشور دانست. وی همچنین گفت ترکیه نیازمند انرژی است و شرکای ترک ما خواستار گاز بیشتری شده اند که قصد داریم به درخواست آنها پاسخ مثبت دهیم.
پوتین به خبرنگاری درباره خطر ایجاد جنگ سردی دیگر با غرب گفت: شاید روسیه تا حدی در بحران نقش داشته باشد اما مسکو تنها به شیوه ای سرسختانه تر از منافع خود دفاع کرده است. ما رویکرد تهاجمی نداریم. پایگاه های نظامی آمریکا در سرتاسر جهان گسترش یافته است، بودجه پنتاگون 10 برابر بودجه نظامی روسیه است، چگونه می گویید روسیه تهاجمی است؟


دم خروس آمریکا/ اختصاص5میلیارد دلار برای آموزش شورشیان سوری
تاریخ انتشار : شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۵۰
 
رئیس جمهور آمریکا شب گذشته بودجه نظامی این کشور برای سال آتی میلادی که در حدود 600 میلیارد دلار است را امضا کرد.
دم خروس آمریکا/ اختصاص5میلیارد دلار برای آموزش شورشیان سوری
به گزارش جهان به نقل از آسوشیتدپرس، با اقدام "باراک اوباما" در امضای بودجه نظامی، هزینه های پنتاگون برای سال آتی میلادی مشخص شد. 

بر اساس این گزارش، بودجه پنتاگون برای سال آتی شامل ۵۲۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار برای هزینه های جاری و ۶۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار نیز برای انجام عملیات های خارجی در افغانستان و عراق می شود. 

بر همین اساس پنج میلیارد دلار برای امر آموزش نیروهای عرقی و همچنین شورشیان سوری اختصاص خواهد یافت. بر اساس برنامه های کاخ سفید، آمریکا برای دست کم دو سال شورشیان به اصطلاح میانه روی سوری را آموزش خواهد داد.


کدام عضو گروهک منافقین در ستاد کروبی رخنه کرده بود؟
تاریخ انتشار : شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۳۹
 
منافقین حتی پیش از انتخابات نیز در ستادهای برخی کاندیداها حضور داشتند و برخی معتقدند که توهم تقلب، نانی بود که چنین افراد نفوذی در دامان موسوی و کروبی گذاشتند.
کدام عضو گروهک منافقین در ستاد کروبی رخنه کرده بود؟
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، اقدامات فتنه‌‌انگیزان داخلی در سال ۸۸ که در پوشش اعتراض به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دهم صورت گرفت، محملی مناسب برای گروهک‌هایی به وجود آورد که سالهاست با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی در جنگ بودند. گروهک تروریستی منافقین که از سال ۱۳۶۰ اعلام نبرد مسلحانه با جمهوری اسلامی کرده و در ۸ سال دفاع مقدس نیز کمک‌های بسیاری به رژیم صدام علیه ملت ایران کرده بودند، در پی ضربات سهمگین از مردم ایران در ناامیدی محض قرار داشتند اما به خیابان خواندن مردم توسط موسوی و کروبی و اغتشاشات متعاقب آن، فرصتی مناسب برای منافقین به منظور ضربه زدن به ملت ایران فراهم کرد.

منافقین حتی پیش از انتخابات نیز در ستادهای برخی کاندیداها حضور داشتند و برخی کارشناسان معتقدند که توهم تقلب، نانی بود که چنین افراد نفوذی در دامان کاندیداهای شکست‌خورده‌ای همچون موسوی و کروبی گذاشتند و آنها را به رودررویی با نظام و انقلاب کشاندند.

آنچه در ذیل می‌آید گزارشی است از حضور برخی اعضای گروهک منافقین در اغتشاشات ۸۸ و علی الخصوص حضور در ستاد مهدی کروبی از کاندیداهای شکست‌خورده سال ۸۸ که در کیفرخواست متهمان در دادگاه‌های فتنه ۸۸ از آن سخن به میان آمده است:

مأموریت عضو گروهک نفاق برای حضور فعال در اغتشاشات


رضا خادمی با نام مستعار حبیب فرزند عباس متهم است که به ‏واسطه برقراری ارتباط با گروهک تروریستی منافقین علیه امنیت جمهوری اسلامی ایران اقدام نموده است. متهم مزبور به ‏صورت غیرقانونی از کشور خارج و با حضور در قرارگاه اشرف در عراق و گذراندن دوره‏ های مختلف آموزشی نظامی و جمع آوری اخبار و اطلاعات به کشور بازگشته است.

از دیگر اتهامات وی جذب نیرو برای گروهک منافقین و اعزام آن‌ها به عراق است. متهم هم‏چنین در دوران انتخابات اقدامات تبلیغی متعددی به ‏نفع منافقین از جمله هوا کردن بالن با عکس سرکردگان گروهک منافقین و نصب تراکت و بیانیه در تهران نموده است. وی با ناصر عبدالحسینی، محمد نوری و حسین شیرمحمّدی از دیگر اعضای منافقین در ارتباط بوده است و اقدام به جمع آوری پنهان اخبار و گزارش‏ های مربوط به اغتشاشات پس از انتخابات و حضور فعال در تجمعات غیرقانونی نموده است.

دستگیری عضو گروهک نفاق هنگام پرتاب کوکتل مولوتف به‏ سمت نیروهای انتظامی
خانم عذرا سادات قاضی میرسعید فرزند حسن دارای سابقه محکومیت کیفری و عضویت در سازمان منافقین است. اتهام وی محاربه و افساد فی الارض از طریق تلاش و فعالیت مؤثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک تروریستی منافقین و همکاری با این سازمان است. دستگیری متّهمه در صحنه ارتکاب جرم و پس از شناسایی وی به‏ عنوان یکی از عوامل اصلی اغتشاش توسط مأمورین امنیتی حین پرتاب کوکتل مولوتف صورت گرفته است.

متّهمه در سال ۸۳ در بمب‌گذاری تهران مشارکت داشته و در انتخابات اخیر اقدام به توزیع اعلامیه به ‏نفع گروهک تروریستی منافقین و جمع‌آوری و ارائه اخبار و اطلاعات به این گروهک کرده است. سوابق سیاسی و حزبی متّهمه از جمله اقرار وی به عضویت در سازمان منافقین در سال ۱۳۷۹ و فعالیت‌‏های وسیع متّهمه در جهت اهداف سازمان مورد اشاره محرز است.

حضور عضو گروهک نفاق در ستاد آقای کروبی و جمع‏‌آوری اطلاعات برای منافقین


ناصح فریدی فرزند محمّد، از طریق تلفن و اینترنت با گروهک منافقین وصل می‌‏شود و سپس با شرکت فعال در تجمعات دانشجویی و صنفی، اقدام به تهیه و ارسال عکس و فیلم و اخبار به گروهک نفاق می‌‏کند. متهم مزبور هم‏چنین مأموریت داشته است اخبار و اطلاعات زندانیان گروهک نفاق را پیگیری واین اطلاعات را به خانواده‏‌های آنان و گروهک منافقین ارسال نماید. وی با حضور دراغتشاشات و تشویق دانشجویان به حضور در تجمعات غیرقانونی، اطلاعات این تجمعات و آشوب‏‌ها را برای منافقین ارسال می‌‏کرده است.

متهم ضمن ارتباط‌گیری با خانواده زندانیان و مصاحبه با آنان، نوارهای مصاحبه را برای سیمای آزادی، صدای آمریکا، رادیو فردا و... ارسال کرده است. وی هم‏چنین خانواده شبنم مددزاده از اعضای گروهک را به سرپل منافقین وصل نموده است. متهم مزبور در ستاد انتخاباتی آقای کروبی حضورداشته است.

دستگیری اعضای گروهک نفاق در جلسه سامان‏دهی آشوب‏‌ها


آقای امیرحسین فتوحی فرزند حسن، از عناصر فعال گروهک منافقین است که در اغتشاشات اخیر نقش مؤثری داشته و در جلسه تشکیلاتی گروهک دستگیر شده است.

آقای مهدی شیرازی فرزند احمد از دیگر اعضای گروهک تروریستی منافقین است که در جلسه سازمان‏دهی اعضای گروهک منافقین جهت دامن زدن به آشوب‏‌ها و اغتشاشات دستگیر شده است.

همکاری و ارتباط با اعضای گروهک منافقین در اغتشاشات اخیر


آقای حسام سلامت فرزند محمّد، متهم به همکاری و ارتباط داشتن با ضیاء نبوی از عناصر مرتبط با گروهک منافقین در داخل کشور است. وی هم‏چنین ارتباط نزدیکی با شورای محرومین از تحصیل دارد که این شورا تحت نفوذ و هدایت منافقین می‌‏باشد. متهم مزبور از فعالین و محرکین شرکت در تجمعات غیرقانونی پس از انتخابات ریاست جمهوری بوده است و اخبار و گزارش‏‌های مربوط به اغتشاشات را از طریق مجید دری که از سرپل‏‌های منافقین در داخل است، برای رسانه‏‌های بیگانه و منافقین ارسال کرده است.


جولان هواپیماهای مسافری اسرائیل در آسمان ایران/ شرکت تحریمی اعراب، در ایران مجوز دارد!
تاریخ انتشار : شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۶
 
پرواز هواپیماهای یک شرکت با گرایشات آشکار صهیونیستی در آسمان جمهوری اسلامی ایران در حالی به آسانی صورت می گیرد که مسؤولین دولتی نیز نسبت به آن بی اعتنا هستند.
جولان هواپیماهای مسافری اسرائیل در آسمان ایران/ شرکت تحریمی اعراب، در ایران مجوز دارد!
گروه اقتصاد جهان نیوز ـ شرکت هوایپمایی و مسافری «اوکراین اینترنشنال» مدتی است در خلا نظارت مؤثر نهادهای مسؤول و البته با مجوزهای سؤال برانگیز دولتی، اقدام به جابجایی مسافر از خاک ایران به کشور اوکراین کرده است، این در حالی است که این شرکت دارای شناسنامه آشکار از رژیم صهیونیستی است.

خبرنگار جهان پس از تماس با فرودگاه امام خمینی(ره) و کسب اطمینان از پروازهای این شرکت هواپیمایی، ضمن پیگیری این موضوع از نهادهای نظارتی متوجه شد، شرکت هواپیمایی «اینترنشنال اوکراین» از حامیان رژیم صهیونیستی است و منافع مشترکی با آن دارد که متأسفانه در نبود نظارت کافی در داخل کشور و عدم استعلام های لازم از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی، امروز بر فراز آسمان ایران پروازهای هفتگی انجام می دهد.

فعالیت این شرکت صهیونیستی در خاک ایران در حالی است که این شرکت حتی از سوی اتحادیه عرب نیز به دلیل رابطه با رژیم صهیونیستی تحریم شده است. مدتی پیش اتحادیه عرب در نامه ای که به امضای «غالب سعد» کمسیر کل تحریم ها در این اتحادیه صادر شده است، تاکید می کند معامله و ارتباط با شرکت هواپیمایی اینترنشنال اوکراین به دلیل گرایش های صهیونیستی و بی توجهی به هشدارهای صادره ممنوع است و در تحریم این شرکت باید تعجیل صورت گیرد.

همچنین دولت لبنان در نامه ای که در تاریخ ۱۲ اکتبر توسط «سهیل بوجی» دبیر کل مجلس وزرا امضا شده است، بر ممنوعیت معامله و ارتباط با این شرکت به دلیل ارتباط صهیونیستی آن و حمل مسافران یهودی به سرزمین های اشغالی، تاکید می ورزد.

این در حالی است که "آرون مایبرک" رئیس هیات مدیره و از مالیکن شرکت «اوکراین اینترنشنال» در مصاحبه مطبوعاتی خود به تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۱۴ که در رسانه های اوکراینی نیز منتشر شده است تصریح می کند که "من یک شهروند اسرائیلی هستم و پاسپورت اوکراینی ندارم."

با این وصف سؤال این است که این شرکت در فراز آسمان های ایران چه می کند؟ با کارسازی چه کسانی توانسته است مجوز بگیرد؟ چطور ممکن است این مستندات آشکار و غیر پنهان مورد توجه مسؤولین دولتی قرار نگرفته باشد و از آن بی اطلاع باشند؟ به نظر می رسد لازم است مجلس شورای اسلامی و کمسیون اصل ۹۰ نسبت به این تخلف آشکار از قوانین جمهوری اسلامی واکنش نشان دهد و با افراد ذینفع و مقصر برخورد کنند.

گفتنی است پیش از این نیز واردات سیگار صهیونیستی مارلبرو نیز مورد اعتراض رسانه ها و نمایندگان قرار گرفت و نهایتا ۳ وزیر امور خارجه و صنعت و اطلاعات را جهت پاسخگویی به مجلس کشاند.



چرا مرحوم منتظری عزل شد؟
تاریخ انتشار : شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۴
 
امام چند روز قبل از نامه ۱/۶ به خبرگان گفته بود منتظری را برکنار کنید/ اطرافیان منتظری با آیت‌الله خامنه‌ای خوب نبودند چون اهل معامله نبود..
به گزارش جهان؛ در تاریخ سیاسی کشور، بررسی فراز و فرود یک فرد و توصیف آن اهمیت زیادی دارد. اما آنچه این بررسی را مهم‌تر می‌کند، ریشه‌یابی و تبیین علل فراز و فرود و چرخش چهره‌های سیاسی است.

خصوصاًً این قضیه وقتی اهمیتش دوچندان می‌شود که آن فرد، نه یک فرد بلکه چهره شاخص یک طیف و جناح باشد.

آیت الله منتظری چه در دوران مبارزه با رژیم طاغوت و چه در دوران پس از پیروزی انقلاب، یکی از چهره‌های برجسته و شاخص بوده است.

اولین قائم مقام رهبری و فقیه عالیقدر مورد تأیید امام، طی یک سلسله فعل و انفعالات روند جدایی از نظام را در پیش می گیرد و مواضع کجروانه اش تا آنجا پیش می‌رود که امام راحل مرگ خود را از خدا طلب می‌کنند. 

نشریه رمز عبور برای تبیین چرایی و چگونگی سیر جدایی آیت الله منتظری با مسعود رضایی کارشناس تاریخ معاصر ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

* قائم‌مقامی آیت‌الله منتظری چه مقدمات و زمینه‌هایی داشت؟آیاانتخاب ایشان به قائم ‌مقامی رهبری ناشی از تلاش اطرافیان آقای منتظری بود یا نه؟
به نظر من بحث قائم مقامی آقای منتظری برمی‌گردد به یکی دو سال اول انقلاب و به خصوص بعد از اینکه حضرت امام در زمستان سال ۵۸ -یعنی بطور دقیق تر بهمن سال ۵۸- هنگامی که در قم حضور داشتند دچار سکته قلبی شدند.

در آ ن موقع حضرت آقا و برخی دیگر از اعضای روحانی شورای انقلاب به قم رفتند و ایشان را سریع منتقل کردند به بیمارستان قلب در تهران. 

خوب، از همان اول انقلاب و استقرار نظام نوپای جمهوری اسلامی، طبیعتا همه دوستداران انقلاب و نظام، این نگرانی را دارند که در صورت وقوع اتفاقی برای حضرت امام، چه کسی قرار است این انقلاب را رهبری کند.

بخصوص این که از همان ابتدا یعنی حتی قبل از تصویب قانون اساسی، بار اصلی مسئولیت اداره و هدایت نظام بر دوش ولی‌فقیه و رهبری انقلاب بود و همه می‌دانستند که امور اصلی و اساسی مملکت - اگرچه حالا دولت موقتی هست و ساختارهایی هم کمابیش شکل گرفته- برعهده رهبری قرار دارد و در واقع اوست که دارد انقلاب را پیش می برد.

بر این اساس برای همه روشن بود که اگر اتفاقی برای ایشان بیافتد یک نقص و نقصان جدی در کار مملکت و انقلاب به وجود می‌آید.

بنابراین وقتی که آن سکته در بهمن ۵۸ اتفاق افتاد، این نگرانی به صورت جدی‌تری درآمد که اگر یک بار دیگر این اتفاق بیافتد و حضرت امام از دنیا برود چه وضعیتی برای جامعه و انقلاب و کشور پیش می‌آید.

به نظر من در همین شرایط است که بزرگان انقلاب مثل آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و دیگرانی که دلسوز انقلاب بودند به فکر افتادند تا شخصیتی را به عنوان کسی که بتواند بعد از امام مسئولیت را برعهده گیرد، مطرح سازند.

لذا از همان زمانها است که حضرت آقا و آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه و همچنین سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها از آیت‌الله منتظری به عنوان آیت‌الله‌العظمی‌ منتظری یاد می کنند و تجلیل و تکریم فوق‌العاده‌ای از ایشان به عمل می‌آورند.

خوب، آقای منتظری هم شخصیت کوچکی نبود. ایشان از مبارزین بنام قبل از انقلاب بود و به لحاظ جایگاه و وزانت حوزوی هم جزو شخصیت‌های درجه یک حوزه و به اصطلاح فقهای بزرگ محسوب می‌شدند کما این که حضرت امام از ایشان با تعبیر «فقیه عالیقدر» یاد کردند و احتیاط‌های‌ فقهی خودشان را به ایشان ارجاع می دادند.

اینها همه نشان می داد که آقای منتظری از یک وزانت علمی و حوزوی بالا برخوردار است. لذا این یک جریان سالم بود که با هدف تضمین آینده انقلاب، به مطرح کردن و تکریم شخصیت آیت‌الله منتظری پرداخت.

اما در کنار این جریان کسان دیگری هم بودند که بر مبنای منافع شخصی و گروهی به دنبال مطرح کردن آقای منتظری بودند.

در واقع همان باندی که مربوط به سیدمهدی هاشمی بود و خودش را زیر چتر حمایت آقای منتظری قرار داده بود. آنها هم به دنبال این بودند که هرچه بیشتر آقای منتظری را بزرگ کنند تا در واقع از چتر حمایتی گسترده‌تر و قوی‌تری برخوردار باشند.

این قضایا ادامه دارد تا می‌رسیم به سال ۶۴ که بحث قائم‌مقامی یا به عبارت صحیح‌تر رهبری آینده آقای منتظری مطرح و تصویب شد. من در شکل‌ گیری و به انجام رسیدن این ماجرا، نقش آن نیروهای ناسالم را مؤثر نمی دانم. 

بلکه در این زمینه خود اعضای مجلس خبرگان و علی‌الخصوص آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی رفسنجانی تلاش کردند و دارای نقش مؤثر بودند.

در واقع از مدتها پیش از طرح رسمی این موضوع در مجلس خبرگان و تصویب آن، بحث‌هایی میان اعضای خبرگان وجود داشت که ما باید برای آینده کشور بعد از امام برنامه داشته باشیم تا چنانچه حضرت امام ناگهان از دست ما رفت دچار بحران نشویم.

بخصوص اینکه باید توجه داشته باشیم در آن زمان کشور درگیر یک جنگ تمام عیار نظامی بود و محاصره اقتصادی هم فشارهای زیادی را بر مملکت وارد می‌ساخت و در مجموع کشور در یک شرایط استثنایی به سر می‌برد.

لذا این بحثها به صورت کلی بین اعضای خبرگان جریان داشت اما هیچ وقت اسم فرد مشخصی در مجلس خبرگان برده نمی‌شد. اتفاقی که سال ۶۴ ‌افتاد این بود که بعضی از اعضای خبرگان می‌گویند ما تا کِی قرار است کلی صحبت کنیم؟ این کلی صحبت کردن‌ها چیزی را حل نمی کند و باید بصراحت از رهبر بعدی نام بیاوریم و به این ترتیب نام آیت الله منتظری مطرح می‌شود. 

همان طور که عرض کردم حضرت آقا و آقای هاشمی در این زمینه فعال بودند و دیگران هم همین طور. یعنی عمده مجلس خبرگان در این زمینه اتفاق نظر داشتند.

بر این اساس در تیرماه ۶۴ این قضیه مطرح می شود.

ابتدا هم برای وجاهت قانونی داشتن این کار، یک طرحی تصویب می‌شود مبنی بر این که مجلس خبرگان موظف است برای تعیین رهبری آینده کشور اقدام کند. قبل از تصویب این طرح اصلا مجلس خبرگان مسئولیت تعیین رهبر آینده را در زمان حیات رهبر فعلی نداشت. 

اما با تصویب این طرح، راه قانونی برای انجام این کار باز می‌شود.

سپس بر مبنای این مصوبه، ماده واحده‌ای با امضای پنجاه نفر از نمایندگان مجلس خبرگان تنظیم می‌شود که برای بحث و بررسی و تصویب به هیئت رئیسه تقدیم می شود.

متن ماده واحده این بود: «بسم الله الرحمن الرحیم خبرگان امت به موجب تکلیف مصرح در مصوبه روز ۲۴/۴/۶۴ و به عنوان مقدمه عقلیه لازم برای عمل به اصل ۱۰۷ قانون اساسی، فقیه عالی قدر و مجاهد، حضرت آیت‌الله منتظری –دامت برکاته- را به عنوان مصداق کامل قسمت دوم اصل مزبور، تعیین می کنند.» یعنی آقای منتظری به عنوان مصداق بخش دوم اصل ۱۰۷ قانون اساسی معرفی می‌شوند.

در عین حال با توجه به برخی مسائل و شرایط موجود در آن زمان و برای این که بررسی‌های بیشتری در این زمینه صورت گیرد، این طرح را در همان اجلاسیه تصویب نمی‌کنند بلکه قرار می‌گذارند تا هیأتی تعیین شود و در طول سه چهار ماه آینده به تحقیق پیرامون تمامی افراد حائز شرایط رهبری آینده بپردازد و سپس در یک اجلاسیه فوق‌العاده، تصمیم نهایی در این زمینه گرفته شود. 

در نهایت در آبان سال ۶۴ طبق توافق نسبتاً عمومی میان اعضای خبرگان - به غیر از چند نفر معدود که مخالف بودند و شاخص آنها آیت‌الله محمدی گیلانی بود- طرح رهبری آینده آقای منتظری مورد تصویب قرار می‌گیرد. 

بنابراین در تعیین آقای منتظری به عنوان رهبر آینده در مجلس خبرگان تا آنجا که اطلاعات من نشان می‌دهد اینطور نیست که اطرافیان ناسالم آقای منتظری نقشی داشته باشند.

آقای منتظری بعد از علنی شدن این قضیه نامه‌ای خطاب به آقای مشکینی می‌نویسند و یک ابراز مخالفتی می‌کنند. بعدها امام‌خمینی در نامه ۶/۱ می‌گویند من با قائم‌مقامی شما موافق نبودم.

* به نظر شما آقای منتظری واقعا با این قضیه مخالف بودند؟ برخی مطرح می کنند اگر واقعا آقای منتظری آنجور که در خاطراتش می‌گوید مخالف قائم‌مقامی خودش بود چرا مثلا آن موقع بطور جدی استعفا نداد؟

بله، آقای منتظری در نامه‌ای که به تاریخ ۳۰ شهریور ۶۴، یعنی قبل از اجلاسیه فوق‌العاده آبان ماه، به آیت‌الله مشکینی می‌نویسد درخواست می‌کند که از طرح نام ایشان در مجلس خبرگان به عنوان رهبر بعدی خودداری شود.

اما اینکه این درخواست ایشان صرفا یک تعارف ساده بوده یا خیر، قضاوت در این باره یک مقدار مشکل است.

* یعنی ما باید انگیزه‌خوانی کنیم که آیا آقای منتظری که آن نامه را نوشت واقعا و قلبا می خواست از برعهده گرفتن این مسئولیت امتناع کند یا نه؟ 

خوب، از یکسو می شود احتمال داد که ایشان واقعا و قلبا می خواست کنار برود چون واقعیت این است که ایشان نامه نوشت و گفت الحمدلله امام حی و حاضر هستند و من را انتخاب نکنید و به هر حال می‌خواهد از خودش رفع مسئولیت بکند.

در واقع آقای منتظری می‌توانست این نامه را ننویسد.

واقعا اگر ایشان آن نامه را نمی‌نوشت چه اتفاقی می‌افتاد؟ موقعیت آن زمان آقای منتظری را تصور کنید که در چه شان و مقام و موقعیتی بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی رفسنجانی و دیگران هم دنبال این مسئله بودند که ایشان رسما رهبر آینده بشود.

لذا آقای منتظری نیاز نداشت که این نامه را بنویسد. این یک نوع قضاوت است.

یک نوع قضاوت هم این است که بله، ایشان نامه را نوشت که مثلا تعارفی کرده باشد و مثلا با این باصطلاح تواضع، شان و مقام خودش را بالاتر ببرد. 
همچنین در چارچوب این نوع قضاوت، این سؤال هم می‌تواند مطرح شود که اگر ایشان واقعا معتقد بود در زمان حیات حضرت امام نیازی به تعیین رهبری نیست و چه بسا این کار اهانت به معظم‌له و حضرات آیات عظام تلقی شود؛ چرا بعد از این که خبرگان علی‌رغم میل ایشان به این قضیه رای داد، خودش را کنار نکشید؟ 

ببینید! اینجا خوب است من یک نکته‌ای را بگویم. 

آقای منتظری چه قبل از اینکه به عنوان رهبری آینده انتخاب شود و چه بعد از آن، به صورت گسترده در امور مختلف کشور اعم از سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی دخالت می‎کرد. 

یعنی دولت می‌رفت دیدار ایشان و گزارش می‌داد. فرمانده سپاه می‌رفت گزارش می‌داد، فرمانده ارتش همینطور.

ایشان هم به آنها نمی‌گفت که آقا شما برای چه آمدید به من گزارش می‌دهید و من که الان مسئولیتی ندارم.

مثلا می‌آیید به من می‌گویید که چه اتفاقی بیافتد؟ اگر منظور از این گزارشها، اطلاع پیدا کردن من است که من می‌توانم از منابع مختلف اطلاع پیدا کنم.

شما به عنوان دولت و نخست وزیر و رئیس‌جمهور برای چه می‌آیید به من گزارش می‌دهید؟ و چرا مثلاً نمی‌روید خدمت فلان مرجع یا مجتهد محترم گزارش دهید؟ لذا واضح است که ایشان از اینکه مقامات به دیدارشان بروند و گزارش بدهند، استقبال هم می‌کرد و مهمتر اینکه فقط به استماع گزارشها نیز بسنده نمی‌کرد بلکه به مقامات مسئول امر و نهی هم می‌کرد و راجع به اجرای توصیه‌های خود پیگیری هم به عمل می‌آورد.

بنابراین دخالت فعال ایشان در امور مختلف قبل از قضیه انتخاب هم وجود داشت. یعنی ایشان عملا خود را در مسئولیت قائم مقام رهبری می‌دید.

از طرفی این نکته را باید در نظر داشته باشیم که حضرت امام فقط در امور قضایی و فرهنگی مسائلی را به ایشان ارجاع می‌دادند و در امور اجرایی مسئولیتی به ایشان واگذار نمی‌کردند.

اما روحیه آقای منتظری دخالت جدی در امور مختلف و امر و نهی به مسئولان دولتی و حتی نظامی بود.

شاید به همین دلیل هم است که آقای مشکینی در پاسخی که به نامه ایشان می‌دهد می‌گوید علاوه بر این که مقدمه این کار یعنی رهبری آینده شما قبلاً توسط عده‌ای از بزرگان در مصاحبه‌ها و روزنامه‌ها صورت گرفته، خود جنابعالی نیز با اعلام آمادگی عملی برای مرجعیت و رهبری و انجام برخی از مقدمات هر دو امر، اقدام فرموده‌اید.

یعنی می‌‌خواهم بگویم به هر حال آقای منتظری روحیه دخالت در امور را داشت و تعیین ایشان به عنوان رهبری آینده خیلی هم دور از رفتارها و کنش‌های سیاسی و اجتماعی ایشان نبود.

اما اینکه حالا ایشان آن نامه را می‌نویسند و می‌گویند از من اسم نبرید؛ خوب ما نمی‌توانیم خیلی راجع به انگیزه درونی و قلبی ایشان قضاوت دقیقی داشته باشیم.

شما سِیر زاویه پیدا‌کردن آقای منتظری را از چه سالی و از چه مقاطعی می‌دانید؟ برخی معتقدند این ماجرا از قضیه مهدی هاشمی شروع می شود. 

* برخی دیگر می‌گویند از قبل از این ماجرا شروع شده بود و عده‌‌ای هم معتقدند محور این زاویه پیدا کردن دفاع از منافقین است. شما منشا و علل بروز این زاویه پیدا کردن را از چه مقطعی و از چه محورهایی می‌دانید؟

ببینید! آقای منتظری خودش را از همان ابتدا در یک جایگاه رفیعی می‌دید؛ هم به لحاظ سابقه مبارزاتی و هم به لحاظ شأن حوزوی و هم به لحاظ ارادتی که مقامات و مسئولین بلند پایه کشور نسبت به ایشان داشتند و هم به لحاظ جایگاهی که نزد رهبری انقلاب داشت و احتیاط های فقهی و مسئولیت‌های قضایی و فرهنگی‌ای که از جانب امام به ایشان ارجاع می‌شد.

بنابراین آقای منتظری در واقع مستقل از امام برای خودش یک شان و اعتبار خاصی قائل بود.

از طرف دیگر آقای منتظری روحیات شخصی خاصی هم داشت.

او آدم بسیار عاطفی‌ای بود و شاید به واسطه همین عاطفی بودن و همان ویژگی‌های خاصی که داشت، زودباور هم بود.

بنابراین کسانی که خدمت ایشان می رفتند و گزارش می‌دادند به تدریج این را فهمیده بودند که ایشان فردی است که می‌شود روی افکار و رفتارهایش تاثیرگذاری کرد و به آنها جهت داد.
بخصوص نیروهایی که به تدریج از انقلاب طرد شدند مثل نهضت آزادی و لیبرالها و جبهه ملی و کمی آن طرف‌تر منافقین به این نکته پی برده بودند که با توجه به اینکه آقای منتظری دارای شان و اعتبار است و امکان امر و نهی به مقامات و سازمانها و نهادها را دارد؛ ما می‌توانیم روی او تاثیر بگذاریم و اهداف خودمان را از طریق ایشان پیگیری بکنیم. 

ایشان هم در مسائل مختلف عرض کردم که دخالت می‌کرد.

مثلا فرض بفرمایید یک وقتی در مورد فرماندهی سپاه ایشان خیلی حرف و اعتراض داشت و حتی می‌گفت باید عوض شود. به این نکته هم توجه نمی‌کرد که فرمانده کل قوا حضرت امام است و در جریان کامل مسائل قرار دارد.

البته من معتقدم کسانی که با همان هدف تاثیرگذاری بر فکر و اندیشه و رفتار ایشان، خدمتشان می‌رسیدند، یکی از کارهای اساسی و مهمی که انجام می‌دادند این بود که به ایشان بباورانند که امام کانالیزه شده و در جریان قضایا نیست و شما به دلیل این که در تماس با ما هستید، در جریان کامل قضایا قرار می‌گیرید و باید سعی کنید تا این قضایا را به امام هم منتقل کنید. 

در واقع از محتوای نامه‌هایی که ایشان خدمت امام می نویسند چنین برمی‌آید که برای ایشان کاملا پذیرفته شده و مسلم بود که حضرت امام اصلا نمی‌داند در مملکت دارد چه می‌گذرد! امام جامعه را نمی شناسد و نمی‌داند افکار مردم چی است، نمی‌داند چه فسادها و خلافهایی وجود دارد. 

امام اصلا یک آدمی است که گوشه جماران نشسته و یک کانالی هم برایش ایجاد کرده‌اند و چند نفر خاص هم هستند که می‌روند خدمت ایشان گزارش می دهند، بعد دست امام را می‌بوسند و عقب عقب برمی‌گردند و می‌روند. امام هم همه چیز را کاملا قبول می‌کند و می‌پذیرد.

خوب، این نوع نگاه نسبت به امام، بتدریج باعث شد تا آقای منتظری که خود را دانای کل محسوب می‌کرد، از امام فاصله بگیرد و کم‌کم بگوید من راه‌حل‌های بسیار کارشناسی شده‌ دقیق و کارآمدی دارم و امام اصلا از اینجور راه‌حل‌ها ندارد.

این رویه موجب شد تا ایشان در ادامه حتی امام را در مسیر اشتباه فرض کند و چون به نظر خودش، ارشادات و راهنماییهای ایشان هم تأثیری بر امام نداشت، لذا احساس جدایی از امام بنماید و طبیعتا میزان ارادت و احترامی که به امام داشت، کاهش یابد. 

اما چیزی باعث شد تا این حرکتی که تدریجی بود ناگهان بصورت شتابناکی به پیش برود، ماجرای مهدی هاشمی بود. ایشان در نامه‌هایی که همان ابتدای این ماجرا به امام می‌نویسد - بخصوص آن نامه اولی که مهدی هاشمی هم در اعترافاتش می‌گوید آقای منتظری به من گفت امام یک نامه‌ای نوشته به من که خواب را از چشم من گرفته و من هم نامه‌ای به او نوشتم که خواب را از چشمانش بگیرد- آن نامه را شما اگر نگاه کنید یک بیانیه تند و تیزی است که علیه امام و انقلاب صادر شده و در واقع در آن نامه آن چیزی که به امام نسبت داده می‌شود این است که شما از هیچ چیز مطلع نیستید. 

حتی آقای منتظری اینطور برای خودش تصور می‌کند که دستگیری سیدمهدی کار یک باند قدرت است که امام را محاصره کرده‌اند و امام هم که اصلا شناخت و آگاهی نسبت به این باند و اعمال و رفتار آن ندارد.

به عبارت دیگر تصور آقای منتظری این است که امام هم با این باند قدرت همراه شده بدون اینکه از عمق قضایا اطلاع داشته باشد.

بنابراین من فکر می‌کنم ماجرای جدایی و زاویه گرفتن آقای منتظری اگر چه از ابتدای انقلاب کما بیش شروع شده بود اما آنچه این مسئله را بحرانی کرد و شتاب فوق‌العاده‌ای به آن داد، ماجرای دستگیری مهدی هاشمی بود. 

طبیعتا در آن فضای فکری و روانی‌ای که آقای منتظری بعد از دستگیری مهدی هاشمی قرار گرفته بود، تاثیر پذیری‌اش هم از کسانی که از طیف‌های فکری مختلف با اهداف خاص به دیدارشان می‌رفتند، بشدت بیشتر شده بود.

چون آنها هم می‌رفتند همان چیزی را می‌گفتند که در ذهن ایشان بود و ایشان را به اصطلاح تحریک وتشویق می‌کردند و بنابراین ایشان در آن مسیری افتاد که شاهدش بودیم.

جناح آیت‌الله منتظری و طیف سیاسی اطراف ایشان در معادلات دهه ۶۰ چه کسانی بودند و در معادلات سیاسی چقدر نقش و تاثیر داشتند؟آنها چه آینده‌ای را برای انقلاب و خودشان ترسیم می‌کردند؟

باز من باید برگردم به حرف اولم یعنی آن شان و جایگاه و موقعیت آقای منتظری در نظام که از ابتدای انقلاب یک جایگاه ویژه و خاص بود. 

ایشان بعد از حضرت امام نفر دوم نظام و انقلاب محسوب می‌شد و طبیعتا هر وقت که یک شخصیت اینگونه‌ای وجود داشته باشد، کسانی دور او جمع می‌شوند. 

چه آقای منتظری باشد چه هر فرد دیگری.

این در واقع برمی‌گردد به هوشیاری، درایت و دوراندیشی آن فرد که چگونه با اینها رفتار کند.

اصلا چه کسانی را از خودش طرد کند و چه کسانی را اطراف خودش نگه دارد و آنها را مدیریت کند و اجازه ندهد که آنها او را مدیریت کنند.

آقای منتظری به لحاظ اصفهانی بودن، بخصوص برای طیفی از نیروهای سیاسی متعلق به این استان از موضوعیت و محبوبیت برخوردار بود. تعدادی از آنها هم از قبل انقلاب با آقای منتظری در ارتباط بودند.

یک بخش از این نیروها همان باند سیدمهدی هاشمی بودند.

خوب، سیدمهدی هاشمی سابقه‌ای در قبل از انقلاب داشت که ما فعلا به آن نمی‌پردازیم.

اما این شخص بعد از آزادی از زندان در جریان انقلاب، ملبس می‌شود و در کنار شهید محمد منتظری و سپس در کنار آیت‌الله منتظری قرار می‌گیرد.

با کمال تاسف باید بگویم که آقای منتظری نتوانست بر احساسات خود نسبت به سیدمهدی غلبه کند. همانطور که عرض کردم ایشان فردی بسیار عاطفی و احساسی بود. 

البته این ویژگی از یک لحاظ جنبه مثبت فرد است، اما اگر در حوزه مسائل سیاسی، یک فرد نتواند بر این احساسات و عواطفش غلبه کند آن وقت قادر به تشخیص بسیاری از مسائل درست و غلط از یکدیگر نخواهد بود و بنابراین مغلوب واقعیت‌های موجود می شود. 

آقای منتظری نسبت به سیدمهدی یک نگاه عاطفی بسیار مثبت داشت که خود ایشان هم دلایلش را در خاطراتشان گفته‌اند. 

مهدی هاشمی فرزند استاد آقای منتظری و برادرش داماد آقای منتظری بود.

از کوچکی هم با محمد بزرگ شده بود و آقای منتظری هم تصورش از ایشان یک فرد انقلابی مبارز و بسیار باهوش و درایت بود. 

البته بگویم سیدمهدی هم آدم خوش بیان و خوش قلم و یک آدم تشکیلاتی بود و در مسیری که برای خودش انتخاب کرده بود آدم باهوشی بود.

بنابراین ایشان به آقای منتظری نزدیک می‌شود و زیر چتر حمایت او قرار می‌گیرد.

به واسطه همین حمایت آقای منتظری هم است که می‌تواند وارد سپاه شود و در آنجا با قرار گرفتن در راس واحد نهضتهای آزادیبخش، به فعالیت‌های خودش ادامه بدهد. 

اما باند سیدمهدی تنها گروه اطراف آقای منتظری نبود.

در واقع باید بگویم یک طیف گرداگرد آقای منتظری را گرفته بود که در درون آنها حتی تضادهای مختلفی هم دیده می‌شد و اینجور نبود که همه یک جور و یکسان باشند.

مهدی هاشمی هم قریب به این مضامین را می‌گوید که ما «طیف» بودیم، یعنی گروههای مختلفی بودیم که بر سر منافعمان با هم همسو و هم جهت شدیم.

بله. درست است و آدمهای مختلفی هم در درون اینها هستند؛ از آدمهای خوب و سالم تا آدم‌هایی با اهداف و اغراض خاص. اما نکته مهم اینجاست که در تمام این طیف، سوگلی‌شان سیدمهدی هاشمی بود.

یعنی هیچ کسی به اندازه او مورد علاقه و اطمینان آقای منتظری قرار نداشت تا جایی که می‌توان گمان کرد آقای منتظری حتی او را به عنوان رئیس جمهور آینده ایران نگاه می‌کرد و قبول داشت. 

با توجه به تعریف و تمجیدی که آقای منتظری بعضا از سیدمهدی در نامه‌های خود به حضرت امام می‌کند و بصراحت او را از بسیاری از مقامات رسمی کشور شایسته‌تر می‌خواند، واقعا شاید یکی از آرزوهای ایشان آن بود که زمانی سیدمهدی ریاست جمهوری این کشور را و تمام امور اجرایی مملکت را در دست بگیرد و بعید می‌دانم که سیدمهدی از چنین نگاهی نسبت به خودش غافل بوده باشد. 

شاید سیدمهدی هم خودش را در مسیر آینده تاریخ ایران و در زمان رهبری آقای منتظری در جایگاه رئیس جمهور و چه بسا رئیس جمهور مادام‌العمر ایران می‌دید.

بنابراین در این طیف هیچ کس عزیزتر و دوست‌داشتنی‌تر و مقرب‌تر از سیدمهدی برای آقای منتظری نبود و با کمال تاسف باید گفت هیچ کس هم در این طیف منحرف‌تر از او نبود.

* نگاه و قضاوت این طیف در دهه ۶۰ نسبت به آیت‌الله خامنه‌ای چگونه است؟

آنها بشدت با آقای خامنه‌ای مشکل داشتند. دلیلش هم این بود که آقای خامنه‌‌ای را به تعبیر امروز یک اصولگرای تمام عیار می‌دانستند که حاضر نبود بر سر اصول با هیچکس معامله کند. ببینید! ازجمله ویژگی‌های سیدمهدی، سیاست بازی بود.

او فردی بود که به جایگاه پر قدرت خودش در آینده نظام جمهوری اسلامی دل بسته بود و با توجه به مجموعه شرایط موجود یعنی رهبری آینده آقای منتظری اطمینان داشت که به آن جایگاه دست خواهد یافت.

ضمنا او یک فرد بسیار تشکیلاتی بود.

از همان زمان قبل از انقلاب، به قول معروف اگر در یک جمع دو نفره قرار می‌گرفت حتما این دو نفر را بصورت یک تشکیلات اداره می‌کرد. اگر این دو نفر می‌شد پنج نفر، تشکیلاتشان قوی‌تر می‌شد و در درون آن تشکیلات هم بسیار فعالانه کار می کرد.

همچنین نسبت به اعمال خشونت‌آمیز هم اصلا ابایی نداشت کمااینکه در قبل از انقلاب در همان باند چند نفره خودشان حداقل چهار پنج نفر را ترور کردند.

بنابراین سیدمهدی اینطور آدمی بود که اعتقاد داشت در راس این تشکیلات و در مسیر دستیابی به قدرت قرار دارد و دیگران هم باید با او کنار بیایند. 

اگر کسی با سیدمهدی کنار می‌آمد، سیدمهدی با او می‌ساخت. اما اگر با او کنار نمی‌آمد حتما او را از صحنه بیرون می‌کرد. ما دو نمونه خیلی بارز داریم که چون در برابر او قرار گرفتند، ترور شدند.

یکی مهندس بحرینیان رئیس کمیته اصفهان بود و نفر دوم هم حشمت از افراد محلی قهدریجان. سیدمهدی در اعترافات خودش می‌گوید ما به این نتیجه رسیده بودیم که حشمت تیم تعقیب و مراقبت برای ما گذاشته و ما را تعقیب می‌کند. 

حالا این قضیه چقدر صحت دارد ما نمی‌دانیم اما جالب این که با همین ظن و گمان براحتی دستور حذف او را می دهد. یاران او هم بدتر از خود او عمل می‌کنند چون اگرچه سیدمهدی دستور حذف حشمت را داده بود اما وقتی آنها می‌بینند دو پسر حشمت هم همراه او هستند، از انجام باصطلاح عملیات پرهیز نمی‌کنند و بچه‌هایش را هم همراه او می‌کشند! بنابراین سیدمهدی در مسیر دستیابی به قدرت اصلا با کسی شوخی نداشت و به محض اینکه تشخیص می‌داد کسی مزاحمش است، اگر زورش می رسید او را حذف فیزیکی می‌کرد، اگر نه تخریبش می‌کرد و همین کار را در مورد آیت‌الله خامنه‌ای انجام داد. 

یعنی وقتی که دید آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان فردی که پایش را از اصول آن طرفتر نمی‌گذارد، به هیچ قیمتی هم اهل زد و بند و معامله سیاسی نیست و پیرو خط امام است و با کسانی که تشخیص بدهد مضر برای انقلاب هستند اصلا تعارف ندارد و هرکس که باشد جلویش می‌ایستد؛ طبیعی بود با او مخالفت کند.

بنابراین سیدمهدی آیت‌الله خامنه‌ای را در راس نیروهای مخالفش می‌دانست. یعنی می‎دید که با وجود او نمی‌تواند به آن آینده متصور برای خودش برسد. طبیعتا در آن شرایط امکان حذف فیزیکی آیت‌الله خامنه‌ای برای او وجود نداشت، اما امکان ترور شخصیتی که وجود داشت. بنابراین این‌کار را انجام داد یعنی بیانیه‌ها و شب‌نامه‌هایی علیه ایشان منتشر شد. 

* مثل آن شبنامه معروف هشت صفحه ای در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۶۴

بله. از هر موقعیتی هم استفاده می‌کرد. بنابراین به شدت با آیت‌الله خامنه‌ای تضاد داشت. در این زمینه بد نیست به نکته دیگری هم اشاره کنم. به نظر من یک دلیل دیگر تضاد شدید سیدمهدی با آیت‌الله خامنه‌ای این بود که در آن زمان ایشان با آقای منتظری خیلی نزدیک و صمیمی بود و چه بسا این وضعیت از نظر سیدمهدی می‌توانست تهدیدی برای موقعیت او به شمار آید. بنابراین از نظر او آیت‌‌الله خامنه‌ای می‌بایست با انتشار اعلامیه‌های مجعول و شایعه‌پراکنی‌های گوناگون، ترور شخصیت می‌شد تا بلکه حتی از صحنه سیاسی کشور حذف می‌گردید. 

* شما به درستی به اهمیت و تاثیر ویژگی های شخصیتی آقای منتظری در مسائل سیاسی پرداختید. اما شما علت اصلی عزل ایشان توسط امام را چه می‌دانید؟

امام نسبت به آقای منتظری شناخت خیلی خوبی داشت.

این از نحوه تعامل امام با آقای منتظری از ابتدای انقلاب معلوم می‌شود. من عرض کردم خدمتتان امام آقای منتظری را به عنوان یک فقیه عالیقدر قبول داشت و احتیاطات فقهی خودشان را به ایشان ارجاع می‌دادند. 

همچنین شکی نیست که امام آقای منتظری را به عنوان یک مبارز قبل از انقلاب قبول داشت و می‌بینیم وقتی که ایشان را کنار می‌گذارد تعبیر بسیار مهم و معناداری را بکار می برد؛ آنجا که می‌فرماید «من حاصل عمرم را کنار گذاشتم» این تعبیر باید مورد توجه قرار بگیرد. 

در این جمله از یکسو ویژگیهای مثبت و بارز آیت‌الله منتظری مستتر است و از سوی دیگر غلبه تکلیف بر احساسات نزد امام را می‌توان بوضوح مشاهده کرد.

پس امام آقای منتظری را به این عناوین قبول دارد.

همچنین امام آقای منتظری را به عنوان کسی که باید مسئولیتهایی برعهده داشته باشد، می شناسد و به همین دلیل هم بعضی از امور را به ایشان ارجاع می‌دهد.

مثلا مسائل قضایی تقریبا به صور کامل زیر نظر آقای منتظری است. 

البته در همین جا نیز یک نکته ظریف وجود دارد که باید به آن توجه کرد. امام اگرچه نظارت عالیه بر امور قضایی و همچنین مسئولیت انتصابات در برخی رده‌ها را به ایشان واگذار کردند اما بر اساس شناختی که از ایشان داشتند عزل و نصب مقامات عالی قضایی مانند رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور و دادستان کل انقلاب و دادستان انقلاب تهران را به ایشان ندادند.

همچنین تعیین نمایندگان ولی‌فقیه در دانشگاه‌ها هم اختیاری بود که حضرت امام به ایشان دادند.

ببینید! همانطور که عرض کردم امام مسئولیت‌های اجرایی به آقای منتظری نمی‌دهند، هرچند ایشان خودش دخالت می‌کرد. مثلا هیئت دولت می رفت دیدار ایشان و ایشان امر و نهی می کرد. فرماندهان نظامی می‌رفتند و ایشان هم می‌گفت اینکار را بکنید، آن کار را نکنید. 

حالا چقدر به این اوامر و نواهی عمل می‌شد آن بحث دیگری است 

از طرف دیگر، با نگاهی به نامه ۶/۱/۶۸ امام، متوجه می‌شویم که ایشان نسبت به اینکه آقای منتظری تحت تاثیر دیگران قرار می‌گیرد، اطلاع و آگاهی دارد. 

من اینها را عرض کردم برای اینکه بگویم امام آقای منتظری را خوب می شناخت، هم توانمندیهایش را و هم ضعفهاییش را؛ و با همین شناخت، آقای منتظری را مدیریت می‌کند تا مسئله مهدی هاشمی پیش می‌آید.

در مسئله مهدی هاشمی هم امام نکات ظریفی را رعایت می‌کند. 

مثلا چه لزومی دارد امام زمانی که تازه سرنخ باند مهدی هاشمی کشف شده و قبل از اینکه او دستگیر شود، برای آقای منتظری نامه‌ای بنویسند به تشریح مسائل برای ایشان بپردازند؟ امام در این نامه می‌گویند حیثیت شما باید مصون و محفوط بماند و این حیثیت به خاطر انتساب مهدی هاشمی به شما در خطر است و در نهایت نیز به ایشان توصیه می‌کنند که دامن خود را از ارتباط با سیدمهدی پاک کند و هیچ عکس‌العملی در رسیدگی به اتهامات او از خود نشان ندهد.

این همان نامه‌ای است که آقای منتظری به مهدی هاشمی می‌گوید خواب را از چشم من گرفت. خوب، امام چه لزومی می‌بیند که قبل از دستگیری مهدی هاشمی یک نامه به آقای منتظری بنویسد و به ایشان تذکر دهد که این اتفاق دارد می‌افتد و شما در آن دخالت نکن. 

این نشان می‌دهد که امام آقای منتظری را می‌شناسد و می‌داند که او نمی‌تواند بر احساساتش غلبه کند. امام می‌داند که آقای منتظری به خاطر علاقه شدید به سیدمهدی و به دلیل عدم اشراف کامل بر مسائل او - یعنی در واقع غلبه کردن احساسات بر واقعیتها نزد آقای منتظری- وارد این قضیه خواهد شد و به مقاومت در برابر محاکمه او خواهد پرداخت.

بنابراین امام تمام تلاش خود را می‌کند تا بلکه جلوی این نوع رفتار ایشان را بگیرد و محاکمه سیدمهدی روال عادی و قانونی خود را طی کند. اینها نشان می‌دهد که امام چقدر آقای منتظری را می‌شناسد، چون به تعبیر خودشان، ایشان حاصل عمرش است یعنی مثل کف دست خود، او را می‌شناسد. 

خوب، موضع آقای منتظری در ماجرای سیدمهدی معلوم است و دیگر وارد آن نمی شوم. به هرحال ایشان به شدت در این قضیه مقاومت می‌کند و در نهایت هم باید بگوییم که در این امتحان مردود می‌شود. 

پس امام در این ماجرا هم امام رفتارهای سیاسی آقای منتظری را به عیان می‌بیند و طبعا ارزیابی خود از توان و استعداد سیاسی ایشان بویژه در مسند رهبر آینده انقلاب دارد.

بعد از این ماجرا هم اتفاقات دیگری می‌افتد که اطمینان امام نسبت به رأی و نظر اولیه خود در مورد نامناسب بودن آقای منتظری برای رهبری آینده انقلاب را به سطح بالاتری می‌رساند.

در واقع امام اگرچه از ابتدا مخالف انتخاب ایشان به رهبری آینده بود، اما بعد از انجام این کار توسط مجلس خبرگان، به نوعی در این زمینه رفتار می‌کند که می‌توان پنداشت ایشان در پی آن است تا حجت شرعی برایشان تمامِ تمام شود. یعنی دیگر هیچ شک و شبهه‌ای باقی نماند.

* اساساً سیر مخالفت حضرت امام با قائم‌مقامی رهبری یا به تعبیر دیگر رهبری آینده آقای منتظری چه مراحلی را طی می‌کند؟ 

اولین جایی که امام مخالفت خود با این قضیه را مطرح می‌سازد در ملاقاتی است که آقای محمدی گیلانی در آستانه طرح این موضوع در اجلاس آبان ماه مجلس خبرگان در سال ۶۴، با ایشان دارد و مشروح این ماجرا را در سخنان خود در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ در مجلس خبرگان بیان کرده است.

قضیه از این قرار است که آقای محمدی گیلانی به دلیل مخالفت با این کار، خدمت امام می‌روند و می‌گویند قرار است این مسئله مطرح و تصویب بشود. 

امام نیز در اینجا نظر مخالف خود را با این اقدام مطرح می‌کنند و سپس به آقای محمدی گیلانی می‌گویند شما به آقای هاشمی بگویید که بیایند تا من موضوع را به ایشان بگویم و از این کار جلوگیری شود.

آن گونه که آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود نوشته‌اند بعد از این که آقای محمدی گیلانی به ایشان می‌گوید امام با شما کاری دارد، نزد ایشان می‌روند و در مورد موضوع صحبت می‌کنند.

البته ایشان مطالبی را در خاطراتشان نوشته‌اند که در واقع توجیه می کند چرا جلوی این قضیه گرفته نشده است.

* آیت‌الله خامنه‌ای در جریان مخالفت امام نبودند؟

حتما نبودند. اصلا عموم نمایندگان خبرگان در جریان مخالفت امام با آقای منتظری نبودند و اگر در جریان قرار می‌گرفتند قطعا به این مسئله رای نمی‌دادند. 

پس امام اولین جایی که مخالفت صریحشان را مطرح می‌کنند با آقای محمدی گیلانی و آقای هاشمی رفسنجانی است. حالا اینکه چرا این قضیه در مجلس خبرگان علنی نشد، بحث دیگری است که ما فعلا به آن کاری نداریم. لذا اینکه امام در نامه ۶/۱ می نویسند من از اول با انتخاب شما مخالف بودم شاهد امر اینجاست.

خوب، بعد از این قضایا ماجرای دستگیری، محاکمه و اعدام سیدمهدی به وجود آمد.

در ست است که این قضیه بظاهر با اعدام سیدمهدی تمام می‌شود، اما نکته مهم اینجاست که آقای منتظریِ بعد از اعدام سیدمهدی دیگر آقای منتظریِ قبل از این ماجرا نیست. 

یعنی اگرچه ایشان بعد از آن ماجرا سکوت می‌کند اما در دل و ذهن او اتفاقاتی افتاده که ایشان را به شدت متفاوت‌تر از گذشته کرده است.

در خاطرات ایشان هم کاملاً مشخص است که بعد از دستگیری سیدمهدی، چه نامه‌های تند و تیزی را به امام می‌نویسد و موضع سرسختانه‌ای را در مقابل ایشان اتخاذ می‌کند. 

حتی بعد از صدور حکم اعدام سیدمهدی توسط دادگاه به خاطر ارتکاب جنایات متعدد، ایشان نامه‌ای خدمت امام می‌نویسد که از فحوای آن می‌توان فهمید همچنان معتقد به بیگناهی او است و به هیچ‌وجه راضی به اجرای آن حکم نیست. 

البته در نامه‌های ایشان این نکته به چشم می‌خورد که بعضا اظهار ارادتهایی به امام می‌شود اما جای سؤال دارد که اگر کسی نسبت به کسی آنقدر ارادت داشته باشد، با این لحن و محتوا به او نامه نمی‌نویسد و اینگونه در برابر او قد علم نمی‌کند. 

بالاخره اگر ما به امام ارادت داریم، اگر نظر شرعی او را بر نظر خودمان مقدم می‌دانیم، اگر او را رهبر انقلاب و ولی فقیه می‌دانیم، اگر چهار جلد کتاب راجع به ولایت فقیه نوشته‌ایم، پس باید به امر او هم تمکین کنیم. 

اما اگر تمکین نمی‌کنیم پس این اظهار ارادت کردن‌ها و کتاب نوشتن‌ها و جایگاه شرعی ولی فقیه را تصویر کردن چه معنایی دارد؟ به هر حال من فکر می‌کنم اینجا آقای منتظری در یک تناقض درونی گیر می‌کند زیرا ایشان از یک طرف نسبت به جایگاه شرعی ولایت فقیه کاملا واقف بود و از طرف دیگر احساساتش او را تحت تاثیر قرار داده بود و با کمال تاسف باید بگویم که آقای منتظری در نهایت برمبنای احساسات خود به پیش رفت و نتوانست این قضیه را تحمل کند. 

بنابراین آقای منتظریِ بعد از اعدام سیدمهدی دیگر آقای منتظریِ قبل از اعدام ایشان نبود و به هیچ وجه هم به آن رویه قبلی برنگشت. 

یعنی در همین مسیر موضع گیری در مقابل امام و تخطئه عملکردهای امام و تعرض به رفتارهای امام پیش رفت و راه خود را بکلی از راه امام جدا ساخت. 

مثلا ایشان در گفتگو با ویژه‌نامه دهه فجر سال ۶۷ اظهاراتی راجع به جنگ و انقلاب داشت که به هیچ وجه مناسب نبود و بلکه حالت تخطئه انقلاب و دفاع مقدس را داشت. 

به همین خاطر هم حضرت امام در پیام‌ها و سخنرانی‌های خود در اواخر سال ۶۷ و اوایل سال ۶۸، موضع‌گیری خود علیه این گونه سخنان آقای منتظری را آشکار می‌سازند و اگرچه اسم ایشان را نمی‌آورند اما تمامی مسئولان و صاحبنظران می‌فهمند که روی سخن ایشان با کیست.

به دنبال موضعگیریهای امام، وضعیت آقای منتظری به گونه‌ای درمی‌آید که در اواخر سال ۶۷ و در حالی که ایشان هنوز رسما و قانونا رهبر آینده نظام است، سه نفر از روحانیون مطرح یعنی آقای کروبی، آقای امام جمارانی و آقای سیدحمیدروحانی، با نگارش نامه‌ای شدیداللحن به ایشان به انتقاد جدی از رفتارها و موضعگیریهای ایشان می‌پردازند و آنها را تخطئه می‌کنند.

اینها همه نشان می‌دهد که آقای منتظری نه تنها نزد حضرت امام که از اول با رهبری آینده ایشان مخالف بود؛ بلکه نزد طیف وسیعی از شخصیت‌ها و چهره‌های روحانی و انقلابی جایگاه خودش را از دست داده بود. 

ادامه یافتن این روال توسط آقای منتظری است که در نهایت حتی یک‌ درصد شک و شبهه نیز برای حضرت امام در برکناری ایشان از آن موقعیت باقی نمی‌‌گذارد و ایشان قاطعانه درصدد برمی‌آید تا به تکلیف خود عمل کند.

در خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی و همچنین در خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی بصراحت در مورد این تصمیم حضرت امام مطالبی بیان شده است.

طبق این خاطرات، ایشان قبل از این که نامه ۶۸/۱/۶ را بنویسند، یعنی در دوم یا سوم فروردین به آیت‌الله مشکینی ریاست مجلس خبرگان پیغام می‌دهند که این وضعیت قابل تحمل نیست و شما مجلس خبرگان را برای عزل آقای منتظری تشکیل بدهید. 

ظاهرا حضرت امام دو یا سه راه‌حل برای این موضوع مطرح می‌کنند: یا مجلس خبرگان آقای منتظری را عزل کند، یا خود آقای منتظری استعفا کند و از این مقام کنار برود و یا من خودم او را برکنار می‎کنم. 

بنابراین اگر نامه ۱/۶حضرت امام در مورد برکناری آقای منتظری نگاشته می‌شود، این نامه صرفاً ناشی از نشر یک نامه محرمانه آقای منتظری به امام از رادیو بی‌.بی‌.سی نبود بلکه ماجرای برکناری آقای منتظری یک جریانی بود که از مدتها پیش از آن آغاز شده بود و امام به عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و ولی‌فقیه و رهبر زمان به تصمیم قطعی در این باره رسیده بودند.

خوشبختانه آقای هاشمی و آقای امینی هر دو این ماجرا را در خاطرات خود نگاشته‌اند و بحمدالله هم‌اکنون نیز حی و حاضر هستند و می‌توانند در این باره شهادت دهند.

البته من معتقدم اگر نامه محرمانه آقای منتظری به امام از بی.بی.سی پخش نمی‌شد شاید امام آن نامه ۱/۶ را با آن لحن تند نمی‌نوشتند و برکناری آقای منتظری روال دیگری را طی می‌کرد.

ولی وقتی یک نامه محرمانه و البته با محتوای غلط از دفتر آقای منتظری که قرار بود رهبری آینده انقلاب را برعهده گیرد، به رادیوی وابسته به دولت خبیث انگلیس راه پیدا کرد و یک حربه تبلیغاتی علیه انقلاب را در اختیار آنها قرار داد، این در واقع هشداری بود مبنی بر این که رهبر آینده انقلاب و اطرافیان و دفتر او به عنوان مخزن‌الاسرار کشور، به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند و چه بسا که خطرات جدی از بابت آنها متوجه انقلاب و نظام شود.

بنابراین، گذشته از تمام مسائلی که تا آن موقع در مورد آقای منتظری وجود داشت و امام به قطعیت درباره آنها رسیده بودند، این مسأله نیز مزید بر علت شد و حجت را بر امام تمام کرد. 

در حقیقت باید گفت امام یک تکلیف جدی و صددرصدی را پیش روی خود دیدند و از آنجا که ایشان فردی کاملا تکلیف مدار بودند و هرگز از انجام آن تخطی نمی‌کردند، با نگارش نامه ۱/۶ به تکلیف خود عمل نمودند.

اخبار بازار طلا، سکه و بورس



9 میلیون و 273 هزار سهم در بورس خوزستان معامله شد

اهواز - ایرنا - در چهار روز کاری هفته گذشته، 9 میلیون و 273 هزار سهم به ارزش بیش از 23 میلیارد و 537 میلیون ریال در بورس خوزستان معامله شد.

به گزارش شنبه ایرنا از بورس منطقه ای خوزستان، از این میزان 39 درصد مربوط به خرید سهام و 61 درصد مربوط به فروش سهام بود، که توسط 12 کارگزار انجام و 59 کد سهامداری نیز ایجاد شد.

همچنین از کل معاملات انجام شده در تالار بورس منطقه ای خوزستان، شرکت های پتروشیمی امیرکبیر فولاد خوزستان و کربن ایران به ترتیب بیشترین ارزش ریالی معاملات را به خود اختصاص دادند.

در پایان معاملات هفته منتهی به 26 آبان 1393، شاخص کل با یک هزار و 548 واحد کاهش نسبت به هفته پیش از آن به رقم 69 هزار و 495 واحد رسید.

یک گزارش تاسف آور



با گذشت 28 ساعت زایران کربلا همچنان در فرودگاه اهواز سرگردانند

اهواز - ایرنا - زایران کربلای معلا با گذشت 28 ساعت از زمان پرواز اهواز - مشهد شرکت هواپیمایی 'اترک'، همچنان در فرودگاه اهواز سرگردان هستند.

به گزارش ایرنا، 150 مسافر که از طریق مرزهای چذابه، شلمچه و مهران به داخل کشور بازگشته و بلیط دریافت کرده بودند، قرار بود با پرواز ساعت 11 و 10 دقیقه پنجشنبه شب عازم مشهد شوند که به دلیل بدی هوا و نامناسب بودن شرایط جوی، این پرواز لغو شد.

گر چه تعدادی از مسافران این پرواز با قطار و اتوبوس عازم مشهد شدند اما 60 نفر دیگر از زایران همچنان در محوطه فرودگاه اهواز منتظر ایستاده اند. 

یکی از مسافران این پرواز به خبرنگار ایرنا گفت: در حالی که علت لغو پرواز را شرایط جوی اعلام کردند،یک پرواز از مشهد دیشب به زمین نشست اما تاکنون پروازی برای بازگشت ما اختصاص نداده اند. 

حمیدرضا هنرور افزود: با گذشت 28 ساعت قول داده اند تا ساعاتی دیگر پروازی از تهران عازم اهواز شود تا مسافران را راهی مشهد کند اما هنوز خبری نشده است. 

وی ادامه داد: این تنها پروازی نبود که تاخیر داشت و فرودگاه اهواز در این ساعت ها لغو پروازهای بسیاری را شاهد بود که نارضایتی مسافران را به دنبال داشت. 

مسافران پرواز شماره 1903 اهواز - مشهد متعلق به شرکت هواپیمایی اترک با گذشت 28 ساعت همچنان در فرودگاه اهواز به سر می برند. 

نماینده شرکت هواپیمایی اعلام کرد که پروازی برای بازگشت مسافران به مشهد اختصاص خواهد یافت. 

گزارش یک حادثه



سقوط خودرو به دره ای به عمق 300 متر در دزفول یک کشته بر جای گذاشت

دزفول - ایرنا - سقوط یکدستگاه خودروی سواری پراید به دره ای به عمق 300 متر در منطقه کوهستانی سردشت دزفول یک کشته بر جای گذاشت.

به گزارش ایرنا از روابط عمومی مرکز مدیریت فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی دزفول در این حادثه که عصر روز جمعه در جاده کوهستانی روستای گاومیر بخش سردشت دزفول رخ داد یک زن 25 ساله جان خود را از دست داد.

رییس مرکز مدیریت فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی دزفول اظهار داشت:خودروی پراید در این حادثه به دره ای به عمق 300 متر سقوط کرد.

'محمد افضل زاده 'افزود:به دنبال این حادثه نیروهای اورژانس 115 بلافاصله به منطقه اعزام شده و اقدامات لازم را انجام دادند.

اطلاعی در خصوص اینکه آیا این خودرو سرنشین دیگری نیز داشته است یا خیر ارایه نشده است.

جاده های بخش کوهستانی سردشت در شمال شهرستان دزفول به دلیل پیچ های خطرناک و عرض کم از جمله جاده های حادثه خیز شمال استان خوزستان می باشد. 

دو بخش کوهستانی سردشت و شهیون دزفول از جاده مناسب محروم می باشند. 

تصاویر روز رسانه های خبری خوزستان



نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان
عکس  12:47:43 1393/09/29
939-12582-5 کد خبر
    

انتهای پیام

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان / عکس: ایسنا - نازنین صالحی نسب

اخبار ورزشی خوزستان


ارسال به دوستان
سرمربی تیم فوتبال فرهنگ رامهرمز:
قطعا به لیگ دسته 2 صعود می‌کنیم

سرمربی تیم فوتبال فرهنگ رامهرمز گفت: قطعا به لیگ دسته دو صعود می‌کنیم.

خبرگزاری فارس: قطعا به لیگ دسته 2 صعود می‌کنیم

احمد زنگنه‌نژاد امروز در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی فارس در اهواز اظهار کرد: بازیکنان تیم فوتبال فرهنگ رامهرمز از انگیزه بالایی برای کسب پیروزی برخوردارند لذا با انجام بازی‌های تدارکاتی و برپایی اردوهای آمادگی، روحیه جنگندگی بازیکنان را بالا برده‌ایم.

وی افزود: همه تلاش و هدف ما صعود به لیگ دسته دوم کشور است و اگر مشکلات مالی به تیم ضربه نزند قطعا به لیگ دوم صعود می‌کنیم.

سرمربی تیم فوتبال فرهنگ رامهرمز اضافه کرد: با توجه به اینکه هدف اصلی فرهنگ، امسال صعود به لیگ دسته دوم است باید پاسخگوی تماشاگرهای بسیار این تیم  باشیم و مطمئنم با این روند رو به جلو می‌توانیم به لیگ دسته 2 صعود کنیم.

زنگنه‌نژاد در مورد تیم عنوان کرد: تیم فرهنگ، بازیکنان و مجموعه خوبی دارد و فصل گذشته نیز به عنوان نماینده استان خوزستان خوش درخشید.

وی ادامه داد: اگر کمی باتجربه‌تر بودیم و بازیکنان را به‌طور کامل در اختیار داشتیم، صعود می‌کردیم.

سرمربی تیم فوتبال فرهنگ رامهرمز خاطرنشان کرد: فرسایشی شدن بازی‌ها، عدم عملی شدن وعده‌های مالی، قرعه بد مسابقات، چهار باخت متوالی، جدا شدن مربی بدنساز تیم در نیمه راه و ضعف داوری که بیشترین ضربه را از آن خوردیم از دیگر عوامل صعود نکردن تیم ما بوده است.

زنگنه‌نژاد، پیرامون آخرین وضعیت تیم فرهنگ رامهرمز گفت: تمرینات را از نیمه دوم مهرماه سال جاری آغاز کردیم و رفته رفته به آمادگی نسبی رسیده‌ در نخستین مرحله از آماده‌سازی تیم از بازیکنان زیادی تست گرفتیم.

وی بیان کرد: همچنین چند بازیکن جدید به تیم پارسال اضافه، که تقریبا 90 درصد از بازیکنان فصل گذشته را حفظ کرده‌ایم.

سرمربی تیم فوتبال فرهنگ رامهرمز افزود: علی چراغی از کارون خوزستان، بهنام بیگدلی از امیدهای راه آهن تهران، قادر رشیدی از شاهین رامهرمز، فرشید بهمنی که از بازیکنان آینده‌دار فوتبال رامهرمز است به‌ همراه چند بازیکن امید و جوانان در این فصل با پیراهن فرهنگ به میدان می‌روند.

زنگنه‌نژاد با اشاره به آغاز رقابت‌های لیگ دسته سوم کشور از هشتم دیماه سال جاری تصریح کرد: امسال زمان مناسبی در اختیار تیم فرهنگ بود تا با آماده‌سازی مطلوب پا به این رقابت‌ها بگذارد و از اعتبار فوتبال رامهرمز و خوزستان  به عنوان استان فوتبال‌خیز دفاع کند.

وی از برگزاری دیدارهای تدارکاتی مطلوب در هفته‌های اخیر و با تیم‌های مطرح استان و کشور خبر داد و گفت: از زمان آغاز تمرینات تاکنون 16 دیدار تدارکاتی برگزار کرده که در روند رشد تیم تاثیرگذار بوده است.

سرمربی تیم فوتبال فرهنگ رامهرمز، درباره گروه‌بندی و قرعه‌کشی این تیم در رقابت‌های لیگ دسته سوم عنوان کرد: به نظرم قرعه مناسبی داریم و اصلا برایمان مهم نیست که با چه تیم‌هایی هم‌گروه هستیم زیرا معتقدم با داشتن چنین بازیکنانی هر تیمی مقابل ما قرار بگیرد باید فکر امتیاز را از سرش بیرون کند.

زنگنه‌نژاد با اشاره به مشکلات به‌وجود آمده بین اداره ورزش و جوانان و هیئت فوتبال شهرستان خاطرنشان کرد: در مشکل به‌وجود آمده بین هیئت فوتبال و اداره ورزش شهرستان ورود نخواهم کرد چراکه زحمات آلبومراد بر هیچکس پوشیده نیست و وی برای بهبود و بهینه امکانات ورزشی شهر تلاش چشمگیری داشته‌اند.

وی عنوان کرد: خادمی‌زاده هم از بزرگان فوتبال این شهر بوده و در جایگاهی نیستم که در ارتباط با بودن یا نبودن وی نظر بدهم اما معتقدم اگر تعاملی صورت بگیرد خیلی از مشکلات فوتبال شهرستان حل خواهد شد.

سرمربی تیم فوتبال فرهنگ رامهرمز عنوان کرد: امیدوارم مسئولان با در اختیار گذاشتن امکانات بیشتر شاهد موفقیت نماینده استان در سطح کشور باشیم.

زنگنه‌نژاد گفت: به نمایندگی از مجموعه تیم فرهنگ، از حمایت‌های حسینی شهردار، اعضای شورای اسلامی شهر، آلبومرادی سرپرست اداره ورزش وجوانان، خادمی‌زاده رئیس هیئت فوتبال و به‌ویژه بهمئی به‌عنوان نماینده شهرستان که با وجود همه مشکلات به مقوله ورزش اهمیت می‌دهند و چون همیشه از تیم حمایت می‌کند تشکر و قدردانی می‌کنم.

انتهای پیام/ 72001/ق40

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930929000916#sthash.MXM8DiOn.dpuf




دبیر هیئت جودو خوزستان خبر داد
اعزام 4 جودوکار خوزستانی به اردوی تیم ملی جودو بزرگسالان

دبیر هیئت جودو خوزستان از اعزام چهار جودوکار خوزستانی به اردوی تیم ملی جودو بزرگسالان کشور خبر داد.

خبرگزاری فارس: اعزام 4 جودوکار خوزستانی به اردوی تیم ملی جودو بزرگسالان

سعید حسن‌نژادنیسی امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در اهواز اظهار کرد: محمد رشتنونژاد، مختار خورنگ، طید طالبی و ناصر ناصری‌پور، چهار جودوکار خوزستانی هستند که فردا به اردوی تیم ملی جودو بزرگسالان به تهران اعزام می‌شوند.

وی اضافه کرد: محمد رشتنونژاد جودوکار خوزستانی به تورنمنت بین‌المللی تونس اعزام می‌شود.

دبیر هیئت جودو خوزستان افزود: اردوی تیم ملی جودو به مدت 20 روز در تهران و پس از آن به‌ منظور شرکت در تورنمنت بین‌المللی تونس به تونس اعزام خواهند شد.

حسن‌نژادنیسی گفت: از جمع چهار جودوکار خوزستانی حاضر در اردوی تیم ملی جودو در تهران فقط محمد رشتنونژاد در تورنمنت بین‌المللی تونس شرکت خواهد کرد.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930929000822#sthash.S4McDguy.dpuf




ارسال به دوستان
تحلیلی بر هفته یازدهم لیگ ملی بسکتبال
شاهکار نفت در آبادان/ حرکت آهسته و پیوسته پترو

در هفته یازدهم لیگ ملی بسکتبال کشور، نمایندگان استان خوزستان با کسب پیروزی جایگاه خود را رده‌های سوم و چهارم تثبیت کردند و تیم صنایع همچنان قعرنشین مطلق مسابقات است.

خبرگزاری فارس: شاهکار نفت در آبادان/ حرکت آهسته و پیوسته پترو

به گزارش خبرگزاری فارس از آبادان، هفته یازدهم لیگ ملی بسکتبال کشور برگزار شد و تیم‌های خوزستانی پالایش نفت آبادان و پتروشیمی بندر امام موفق شدند میهمانان خود را شکست دهند و صنایع باز هم به فروغی دست نیافت و در قعر جدول باقی ماند.

در این دیدار‌ها، ابتدا در ماهشهر و در سالن اندیشه، مدافع عنوان رقابت‌ها رو در روی تیم ثامن مشهد قرار گرفت و موفق شد این تیم را با حساب 77 بر 49 از پیش‌روی بردارد.

پترو در این دیدار از انسجام خوبی برخوردار بود و با توپ‌گیری‌های به موقع و سرعت دادن به بازی در اکثر این دقایق موفق نشان داد و در هر چهار کوار‌تر برنده از میدان خارج شد.

نکته قابل توجه در این دیدار حضور خوب بازیکنان بندر امام در زیر سبد بود که امتیازهای زیادی را برای این تیم به ارمغان آورد.

در کل نکته‌ای را که می‌توان از وضعیت تیم پتروشیمی بندرامام برداشت کرد این است که این تیم، توان تیمی خود را برای لیگ حرفه‌ای نگه داشته و مقام سومی این تیم در لیگ ملی چندان بر حال این تیم تاثیری ندارد و مدیران و کادر فنی این تیم در این دوره از مسابقات به دنبال تدارک تیمی خود هستند.

اما در تهران و خانه بسکتبال، صنایع پتروشیمی ماهشهر به مصاف مهرام رفت و قابل پیش‌بینی بود که این تیم باز هم دست خالی میدان را ترک کند.

دوندگی بازیکن صنایع پتروشیمی قابل تحسین بود و آنان در این دیدار بار‌ها جسورانه زیر سبد مهرام حاضر شدند و موفق شدند بیش از 50 امتیاز از این تیم بگیرند.

بحث‌های فنی در خصوص تیم صنایع پتروشیمی ماهشهر بسیار است اما، نکته حائز اهمیت در این تیم نبود یک بازیکن پست پنج تمام عیار در این مجموعه شاید عامل اکثر ناکامی‌های این تیم در طول این آوردگاه بوده است که مسئولان و کارد فنی این تیم باید در این خصوص چاره‌ای بیندیشند.

اما پدیده لیگ بسکتبال کشور، بدون‌شک پالایش نفت آبادان است که با حضور پر سر و صدای خود توجه همگان را به خود جلب کرده و باعث شده، جامعه بسکتبال کشور سخت به دنبال نتایج این تیم باشند.

پالایش نفت در حالی در چارچوب هفته یازدهم در خانه به مصاف پمینا رفت که رقابت سخت این دو تیم در جدول پیش از این بازی همچنان پا برجا بود و دو تیم برای سبقت از همدیگر پای به میدان گذاشتند.

نفتی‌ها در این دیدار گر چه خوب بازی را آغاز کردند اما سرعت دادن به بازی توسط نماینده اصفهان باعث شد تا این تیم در یک بازی پیش‌بینی نشده در سه کوار‌تر میزبان خود را پشت سر بگذارد.

اما تفکر هماد سامری اجازه پیش روی به پمینا را در کوار‌تر پایانی ندارد و تغییر سیستمی که در تیم آبادان ایجاد شد باعت شد تا کوار‌تر آخر آبستن حوادث دیگری شود.

پمینا که در طول این بازی‌ گاه 27 امتیاز از میزبان خود پیش افتاد، در پایان با هشت امتیاز اختلاف از نفت آبادان شکست خورد، این بازی نشان داد که برتری فنی و عددی در یک تیم ملاک نیست و این برتری بدنی نفت آبادان بود که در پایان امتیاز برد را به همراه داشت.

پالایش نفت در کوار‌تر پایانی تمام برتری‌های خود را به حریف خود دیکته کرد و آمارهای جالبی را به لحاظ فنی، امتیازگیری و بدنی بر جای گذاشت و موفق شد یک برد شیرین و دور از انتظار را برای شهر آبادان به ارمغان آورد و بدین ترتیب یکی از نتایج نادر بسکتبال ایران رقم خورد و تیمی که در کوار‌تر سوم با 27 امتیاز عقب افتاد، موفق شد در وقت چهارم بازی، با هشت امتیاز اختلاف از حریف خود سبقت گیرد.

به گزارش خبرگزاری فارس، در هفته یازدهم لیگ ملی بسکتبال کشور، پالایش نفت آبادان موفق شد 86 بر 78 بر میهمان خود پمینا اصفهان چیره شود، پتروشیمی بندرامام 77 بر 49 ثامن مشهد را شکست داد و صنایع پتروشیمی ماهشهر در تهران 95 بر 52 از میزبان قدرتمند خود شکست خورد.

در ادامه این رقابت‌ها، پنجشنبه چهارم دی ماه جاری در قزوین نفت آبادان میهمان هفت الماس است و تیم‌های پتروشیمی بندر امام و صنایع پتروشیمی ماهشهر دربی بسکتبالی کشور را در ماهشهر برگزار خواهند کرد.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930929000688#sthash.UvxwOo55.dpuf





ارسال به دوستان
دبیر هیئت فوتبال هفتکل:
پیشرفت فوتبال هفتکل نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و اصولی است

دبیر هیئت فوتبال هفتکل گفت: باید با برنامه‌ریزی دقیق و اصولی زمینه پیشرفت فوتبال شهرستان را فراهم کنیم.

خبرگزاری فارس: پیشرفت فوتبال هفتکل نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و اصولی است

ساسان احمدپور امروز در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی فارس در اهواز، توسعه فوتبال در رده‌های سنی پایه، ارتقای سطح دانش مربیان و داوران، برگزاری مسابقات، توسعه باشگاه‌ها و ایجاد مدرسه فوتبال در هفتکل را مهمترین اهداف این هیئت برشمرد.

وی ادامه داد: با دعوت پای خسته رئیس هیئت فوتبال شهرستان حدود چهار ماه است آغاز به‌کار کرده‌ که در این مدت کوتاه در نخستین اقدام دسته‌های ورزشی شهرستان هفتکل را از طریق استان به باشگاه تبدیل کردیم.

دبیر هیئت فوتبال هفتکل عنوان کرد: هیئت فوتبال در حال طراحی و برنامه‌ریزی‌ است تا در آینده‌ای نزدیک بتوانیم فوتبال هفتکل را به جایگاه واقعی‌اش برسانیم در همین زمینه با رایزنی‌های صورت گرفته از عبدالله ویسی سرمربی تیم فوتبال استقلال صنعتی دعوت کردیم.

احمدپور خاطر نشان کرد: ویسی در جلسه‌ای با حضور پیشکسوتان، مربیان و بازیکنان شهرستان در دو بخش با حضار به بحث و تبادل اطلاعات پرداخت و مسائل روحی روانی بازیکنان و وظایف مربیان را شرح داد و قول همکاری بیشتر در آینده به ما داد.

وی اضافه کرد: آنچه در موفقیت فوتبال هفتکل در رده‌های مختلف تاثیرگذار خواهد بود توجه جدی مسئولان این شهرستان به مقوله ورزش به ویژه در رشته فوتبال است.

دبیر هیئت فوتبال هفتکل بیان کرد: مسابقات آموزشگاه‌های شهرستان را به همت مسئول تربیت‌بدنی آموزشگاه‌ها و اسمی‌پور سرپرست اداره ورزش و جوانان برگزار کردیم و در ادامه یک تورنمنت چهارجانبه فوتبال مدارس با حضور شاهین رامهرمز ـ استقلال ایذه و دو تیم از هفتکل برگزار شد.

وی افزود: مسابقات باشگاه‌های شهرستان هفتکل با حضور 6 تیم استقلال، آلیش، پاسارگاد، پولاد، شاهین و سپاهان در حال برگزاری‌ است که این بازی‌ها با صدرنشینی استقلال، هفته چهارم خود را پشت سر گذاشته است.

احمدپور، هدف از تشکیل تیم فوتسال بانوان در هفتکل را استفاده از توانمندی‌ها بانوان شهرستان بیان کرد و گفت: سمیرا اصلانی سرپرست کمیته فوتسال را تقبل کردند و در نخستین گام برای سرمربیگری تیم از الوانی مربی خوب خوزستانی دعوت کردیم که هم‌اکنون این تیم روزهای زوج در سالن ولایت به تمرین مشغول هستند.

وی همچنین عنوان کرد: استعدادهای بسیار خوبی در زمینه فوتبال وجود دارد که باید با ایجاد امکانات مناسب زمینه بروز این استعدادها را فراهم کرد تا بتوانیم با کمک همه دوستان در راستای پویایی و شکوفایی ورزش هفتکل قدم برداریم.

دبیر هیئت فوتبال هفتکل در پایان از زحمات نماینده مجلس، فرماندار، سرپرست اداره ورزش و جوانان، رئیس هیئت فوتبال شهرستان و همه افرادی که در زمینه رشد و تعالی فوتبال هفتکل تلاش می‌کنند تشکر و قدردانی کرد.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930929000782#sthash.1sE5JLzM.dpuf



برای نخستین‌بار در خرمشهر صورت می‌گیرد
برگزاری «مسابقات فوتبال رومیز جام شهدای شهرداری» در خرمشهر

«مسابقات فوتبال رومیز جام شهدای شهرداری» برای نخستین‌بار در خرمشهر برگزار شد.

خبرگزاری فارس: برگزاری «مسابقات فوتبال رومیز جام شهدای شهرداری» در خرمشهر

به گزارش خبرگزاری فارس از خرمشهر، صبح امروز مسابقات فوتبال رومیزی جام شهدای شهرداری خرمشهر که برای نخستین‌بار در این شهر برگزار شده بود به کار خود پایان داد.

این مسابقات به ابتکار کمیته فوتبال رومیز خرمشهر و همکاری اداره ورزش و جوانان و شهرداری خرمشهر در سطح اداره‌ها و به مدت دو روز در سالن ورزشی کارگران این شهر برگزار شد.

20 تن از بازیکنان و کارکنان اداره‌های شهرداری، سازمان آب، اداره کار و امور اجتماعی و ورزش و جوانان خرمشهر در این دور از مسابقات فوتبال رومیز شرکت داشتند.

عباس کویتی‌پور حائز مقام نخست این دور از مسابقات شد و میثم رضایی و قاسم فهدی‌تبار به ترتیب مقام‌های دوم و سوم را کسب کردند.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930929000098#sthash.NEmCxkEI.dpuf





ارسال به دوستان
به‌ منظور تقویت کاراته بانوان صورت گرفت
برگزاری «مسابقات کاراته کنترلی بانوان» در خرمشهر

«مسابقات کاراته کنترلی بانوان» با شرکت 130 بانوی کاراته‌کار خوزستانی به میزبانی خرمشهر برگزار شد.

خبرگزاری فارس: برگزاری «مسابقات کاراته کنترلی بانوان» در خرمشهر

به گزارش خبرگزاری فارس از خرمشهر، صبح امروز مسابقات کاراته کنترلی بانوان با شرکت 130 نفر از پنج شهرستان به میزبانی خرمشهر برگزار شد.

این دور از مسابقات یک روزه، و با حضور تیم‌هایی از شهرستان‌های شوش، ماهشهر، آبادان، اهواز و خرمشهر در سالن ورزشی اداره جهاد کشاورزی خرمشهر برگزار شد.

شرکت‌کنندگان در رده‌های سنی نونهالان، کودکان،نوجوانان، جوانان و بزرگسالان و در سبک‌های مختلف کاراته کنترلی به رزم پرداختند.

این دور از مسابقات کاراته بانوان با همکاری دفتر نماینده خرمشهر، اداره ورزش و جوانان، شهرداری و جهاد کشاورزی خرمشهر برگزار شد و فرماندار این شهر، رئیس جهاد کشاورزی و رئیس هیئت کاراته خرمشهر در مراسم اهدای احکام حضور داشتند.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930929000092#sthash.fu7GzOWQ.dpuf





ارسال به دوستان
سرمربی تیم بسکتبال پالایش نفت آبادان:
بسکتبال آبادان احساس بزرگی می‌کند

سرمربی تیم بسکتبال پالایش نفت آبادان گفت: بسکتبال آبادان احساس بزرگی می‌کند و در مقابل هر تیمی برای برد به میدان خواهیم رفت.

خبرگزاری فارس: بسکتبال آبادان احساس بزرگی می‌کند

هماد سامری امروز در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در آبادان اظهار داشت: تیم پمینا فوق العاده تیم خوب و منظمی بود و دارای بازیکنان بسیار با تجربه‌ای است.

وی ادامه داد: در سه کوار‌تر اول بازی ما شبهه‌ای از تیم آبادان بودیم و نه خود تیم پالایش نفت، در کوار‌تر پایانی با تغییر سیستمی که انجام شد موفق شدیم نتیجه را به طرز معجزه واری تغییر دهیم.

سرمربی تیم بسکتبال نفت آبادان تصریح کرد: تغییراتی که در چینش تیم داده شد جواب داد و توانستیم بازی را به سود خود به پایان ببریم.

سامری تاکید کرد: در خصوص بازی امروز فقط می‌توانم تبریک بگویم به مردم آبادان چرا که این برد شیرین‌ترین برد ما در این فصل بود که به سختی حاصل شد و این پیروزی بزرگ را به هواداران خوب آبادانی تقدیم می‌کنم.

وی در خصوص بازی هفته آینده این تیم در قزوین و با تیم هفت الماس این شهر یادآور شد: تیم قزوین تیم منسجمی نشان داده و در خانه به کمتر تیمی باج می‌دهد و حتی تیم صدرنشین دانشگاه آزاد را مغلوب کرده، در کل بازی سختی را در پیش روی داریم، اما تیم ما نیز احساس بزرگی می‌کند و امیدوارم که بتوانیم بر این تیم نیز غلبه کنیم.

سرمربی تیم بسکتبال پالایش نفت آبادان خاطر نشان کرد: در قزوین بازی بسیار سختی را در پیش روی داریم و به مراتب مسابقه سخت‌تر از مصاف امروز خود را در هفته آینده با تیم فولاد هفت الماس در مقابل خود می‌بینیم ولی ما نیز برای برد به میدان خواهیم رفت و حریف کوچکی برای رقیب خود نخواهیم بود.

به گزارش خبرگزاری فارس، تیم بسکتبال پالایش نفت آبادان در چارچوب هفته یازدهم لیگ ملی بسکتبال کشور، در حالی که در دقایقی از بازی با 27 امتیاز اختلاف از می‌ه‌مان خود عقب افتاد، در کوار‌تر پایانی در یک بازی طوفانی موفق شد ضمن جبران امتیازات عقب افتاده با 8 امتیاز اختلاف و با نتیجه 78 بر 86 میهمان خود پمینای اصفهان را با شکست بدرقه کند.

گفتنی است، سرمربی تیم پمینای اصفهان پس از شکست ناباورانه تیمش در مقابل شاگردان هماد سامری، از گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس امتناع کرد.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930927001095#sthash.9lnusn57.dpuf




ورزشکاران خوزستانی در دهمین دوره رقابت‌های بین‌المللی تنیس ‌روی‌ میز جام فجر، در هر دو بخش آقایان و بانوان به عناوین مختلفی دست پیدا کردند.

 

عبدالامیر بخشنده، دبیر هیات تنیس‌روی‌میز استان در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) -منطقه خوزستان- اظهارکرد: این مسابقات 25 تا 28 آذرماه با حضور 20 تیم خارجی و 15 تیم داخلی در رده‌های سنی نوجوان و جوانان به میزبانی قزوین برگزار شد.

 

وی بیان‌کرد: سروش امیری‌نیا و حامد باشت‌باوی از خوزستان در قالب تیم‌ملی الف جوانان در بخش تیمی به قهرمانی رسیدند. در بخش انفرادی نیز امیری‌نیا و باشت‌باوی به ترتیب اول و دوم شدند. در بخش دوبل هم امیری‌نیا و باشت‌باوی در جایگاه نخست قرار گرفتند.

 

دبیر هیات تنیس ‌روی ‌میز خوزستان گفت: در بخش تیمی بانوان نیز زهرا علوی از خوزستان همراه با تیم‌ملی جوانان الف قهرمان شد و بهاره بابادی‌وند از خوزستان همراه با تیم‌ملی جوانان ب، به نایب‌قهرمانی رسید. علوی در بخش انفرادی نیز در جایگاه سوم قرار گرفت. در بخش دوبل هم علوی و بابادی‌وند اول شدند.

 

وی خاطرنشان‌کرد: عملکرد تنیسورهای خوزستانی در هر دو بخش آقایان و بانوان  این دوره از مسابقات بسیار خوب و رضایت‌بخش بود.




ملی‌حفاری هفته اول دور برگشت مسابقات لیگ برتر تیراندازی کشور را با شکست آغاز کرد.

 

سپیدار بختیاری، مربی تیم تیراندازی ملی‌حفاری در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) -منطقه خوزستان- اظهارکرد: این هفته از مسابقات، 27 آذرماه در تهران برگزار شد و ما با تیم پاس قوامین بازی داشتیم.

 

وی افزود: در این مسابقه شرایط خاصی برای ما به وجود آمد و باتوجه به این‌که نتوانستیم برای اعزام بازیکنان‌مان به تهران  بلیت تهیه کنیم، تیم‌مان کامل اعزام نشد و به جای هشت نفر با چهار بازیکن در این هفته به مصاف پاس قوامین رفتیم.

 

مربی تیم تیراندازی ملی‌حفاری گفت: این شرایط موجب شد که در بازی‌ای که می‌توانستیم به پیروزی برسیم، شکست بخوریم، ولی همین حضورمان باعث شد که امتیاز منفی نگیریم. به هرحال باید خود را برای هفته بعدی مسابقات که دو هفته دیگر است، آماده کنیم.

 

وی بیان‌کرد: در هفته دوم مسابقات دور برگشت با تیم‌های اردبیل و علوم انتظامی بازی داریم و تلاش می‌کنیم که نتیجه دیدار مقابل پاس قوامین را جبران کنیم.


خبرنگار: 17028



یک گزارش تاسف آور



به دلیل شرایط جوی؛
بالگرد امدادی خوزستان شب‌ها نمی‌پرد
اجتماعی  14:22:3 1393/09/29
939-12414-5 کد خبر
    

رییس مرکز فوریت‌های پزشکی خوزستان با اشاره به آغاز طرح امداد زمستانه اورژانس، گفت: بالگردهای موجود در استان به دلیل نداشتن امکان دید در شب، تنها از طلوع تا غروب آفتاب پرواز می‌کنند.

 

دکتر شهریار میرخشتی در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) -منطقه خوزستان- اظهار کرد: فعالیت اورژانس هوایی ویژه فصل خاصی نیست اما در شرایط جوی خاص استان و با پدید آمدن مه و غبار، محدودیت دید ایجاد می‌شود و بر فعالیت بالگردها از جمله بالگرد امداد هوایی اثر می‌گذارد.

 

وی ادامه داد: در فصل زمستان به دلیل صعب‌العبور بودن برخی نقاط استان و بسته شدن راه‌ها به واسطه بارش برف، فعالیت امداد هوایی افزایش می‌یابد و یکی از مواردی که در فصل سرما ماموریت‌های اورژانس هوایی را افزایش می‌دهد، نیاز به امدادرسانی به مادران باردار است که به دلیل قطع شدن راه‌های ارتباطی امکان انتقال آنها با آمبولانس به مراکز درمانی وجود ندارد.

 

رییس مرکز فوریت‌های پزشکی خوزستان با بیان این که برای امدادرسانی به مناطق صعب‌العبور که امکان اعزام آمبولانس به صورت زمینی وجود نداشته باشد، استفاده از اورژانس هوایی ضرورت پیدا می‌کند؛ افزود: از زمان راه‌اندازی اورژانس هوایی در خوزستان تاکنون حدود 7 ماموریت هوایی انجام شده که نیمی از آنها مربوط به امدادرسانی به مادران باردار بوده است. یک مورد نیز مربوط به سقوط از کوه و بقیه نیز مربوط امدادرسانی در تصادفات بود.

 

میرخشتی درباره آغاز فعالیت امداد زمستانه گفت: بر اساس دستورالعملی که از سوی اورژانس کشور در زمینه طرح امداد زمستانه ابلاغ شده، نیروهای ما تا 25 اسفندماه 93 در جهت اجرای این طرح،در آماده باش کامل قرار دارند.

تصاویر دیدنی از حیوانات


حیوانات دوقلو



 مواجه شدن با دوقلوها همواره برای ما جذاب بوده و حالتی همراه با هیجان و تعجب را از چنین وضعیتی تجربه کرده‌ایم. روانشناسان علت چنین و اکنشی را مشاهده موردی می‌دانند که پیوسته برای ما تکرار نمی‌شود، به عبارت دیگر جمعیت دوقلوها آنقدر زیاد نیست که هر بار در یک محیط عمومی قرار می‌گیریم، بتوانیم چند مورد از آنها را مشاهده کنیم . اما نکته جالب آن است که جذابیت مذکور فقط مربوط به دنیای ما انسان‌ها نشده است بلکه در دنیای حیوانات نیز ما نمونه‌های دیدنی از دوقلوها را سراغ داریم که تشخیص تفاوت‌های میان آنها بسیار دشوارتر از شناسایی تفاوت‌های میان دوقلوهای همسان در جمعیت انسان‌ها است. این تصاویر آنچنان زیبا و خیره‌کننده هستند که شاید احساس کنید تصاویر غیر واقعی بوده و با کمک نرم‌افزارهای ویرایش تصویر ایجاد شده‌اند اما این‌ها دوقلوهایی حقیقی از دنیای حیوانات هستند. با ما همراه باشید.
 
 
__._,_.___

یک گزارش فرهنگی


نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان/
در باب راست و دروغ های احمد کسروی
فرهنگی و هنری  15:32:32 1393/09/29
939-18580-5 کد خبر
    

نشست فرهنگ پژوهی با نام تاریخ نگاری و نقد و بررسی کتاب های "فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی قیم" و "500 سال تاریخ خوزستان" با حضور نویسنده آنها عبدالنبی قیم شامگاه جمعه (28 آذر 93) در آخرین روز نهمین نمایشگاه کتاب خوزستان برگزار شد.

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ـ منطقه خوزستان ـ در ابتدای این نشست عبدالقادر سواری، منتقد ادبی، گفت: متاسفانه در صدا و سیما شاهد ترجمه و دوبله سریال های غربی هستیم اما ترجمه آثار و سریال های عربی را نمی بینیم. این مساله در حوزه کتاب هم وجود دارد. در ترجمه کتاب از عربی به فارسی می بینیم که لهجه کتاب حفظ می شود و فقط شاهد ترجمه کلمات از عربی به فارسی با حفظ ساختار عربی کتاب هستیم اما خوشبختانه نسل جدید مترجمان توانسته اند برخلاف تلویزیون زبان مدرن عربی را به زبان مدرن فارسی ترجمه کنند.

 

وی افزود: متاسفانه در فرهنگ لغت هایی که در ایران داریم ناهمزمانی با زبان معاصر در آنها دیده می شود. این کتاب ها مملو از لغات قدیمی و بی کاربرد هستند. فرهنگ لغت های عربی که در ایران چاپ شده اند اغلب دچار بی مصرفی واژگان موجود هستند که این مشکل مربوط به کهنه شدن آن لغات است.

 

این منتقد بیان کرد: اشکال دیگر فرهنگ لغات موجود این است که کلمات را بر اساس ریشه حرف آنها می نویسند. در واقع فرهنگ لغاتی که تاکنون ترجمه شده اند برای کسانی است که به زبان عربی مسلط هستند و نیازی به فرهنگ لغت ندارند چراکه دانستن معنای کلمه از دانستن ریشه آن خیلی راحت تر است.

 

سواری اظهار کرد: در حوزه فرهنگ لغت بر خلاف تلویزیون و کتابهای دیگر با یک دانش بنیادی طرف هستیم که هر گونه تغییر یا جهت گیری در آن منجر به جهت گیری در نوع ترجمه های دیگر می شود. فرهنگ لغت ها پارادایم ترجمه را شکل می دهند و مترجمان آن دوران بر اساس همین پارادایم به ترجمه متون دیگر می پردازند که کتاب آقای قیم در این زمینه گسستی معرفت شناسانه با فرهنگ لغت های قدیمی ایجاد کرد.

 

او خاطرنشان کرد: از مهمترین دلایل معاصر بودن فرهنگ لغت آقای قیم این است که جستجو بر اساس ریشه را رها کرده و به جستجو بر اساس اول کلمه بسنده کرده است. این کار آقای قیم یک گام رو به جلو در جهان عرب و ایران است که فرهنگ لغت عربی را از ابتدا شروع کرد و این کار کتاب آقای قیم را کاربردی کرده است و مخصوص عده خاصی نیست. همچنین ترجمه ای که در این کتاب به کار رفته ترجمه بسیار امروزی است. نکته سوم این که آقای قیم سعی کرده لغات تکراری را حذف کند. این کتاب در ترجمه اصطلاحات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بسیار کارآمدتر از دیگر فرهنگ های اصطلاحاتی است که چاپ شده اند. نکته آخر که این فرهنگ لغت برخلاف تمام فرهنگ لغاتی که از عربی به فارسی ترجمه شده تک منبع نیست و اولین کتاب تجویدی است که چندین منبع را خوانده و لغاتی را اضافه کرده و آن را به یک فرهنگ لغات جامع و کاربردی تبدیل کرده است.

 

سپس عبدالنبی قیم، فرهنگ نویس و نویسنده خوزستانی گفت: امسال برای اولین سال است که این گونه به نویسندگان لطف می شود که زحمات آن را آقای قنواتی کشیده اند. البته ما نویسندگان دیگری هم داریم که از آنها دعوت شود.

 

وی ادامه داد: کتاب فرهنگ لغت قیم به چاپ یازدهم رسیده است چراکه در کشور و خارج از کشور از نظر بعد علمی شان بالایی دارد. من از دوره دانشجویی متون ادبی را می خواندم اما کتاب فرهنگ لغتی که نیاز واژگانی من را برطرف کند نمی دیدم.

 

قیم گفت: من چند مشکل داشتم؛ یکی پیدا کردن واژه ها و دیگری قدیمی بودن واژگان بود. مشکل دیگر معادل یابی بود که کلمات معادل درستی نداشتند. بر همین اساس تصمیم گرفتم فرهنگ لغت تألیف کنم. قبل از تالیف این فرهنگ لغت من به مدت سه سال فقط مطالعه می کردم و می خواستم فرهنگ نویسی را از قالب خودش خارج کنم.

 

این نویسنده ادامه داد: دیدم روشی که برای فرهنگ نویسی در داخل کشور داریم روش کاملا اشتباهی است و حتی کسی که به فرهنگ لغت برای جستجو مراجعه می کرد از فرهنگ لغت زده می شد. همچنین پیدا کردن مطلب در آن ها چون بر اساس ریشه بودند بسیار سخت بود. بر همین اساس فرهنگ لغتی بر اساس ترتیب ابجدی تهیه کردم که بر اساس ترتیب الفبایی است. ویژگی دیگر این کتاب حذف "ال" در نوشتن واژگان است. این کتاب 13 ویژگی دارد که ویژگی همه آن برابریابی است. من سعی کردم در فرهنگ لغت برابریابی را مبنا قرار دهم.

 

او تاکید کرد: به جرات می توان گفت که زبان عربی کامل ترین زبان دنیا است چراکه برای همه چیز کلمه و معادل دارد اما پیدا کردن معادل در زبان فارسی مشکل است. در زبان عربی برای کلمه شیر 356 معنا وجود دارد. بعضی جاها من مجبور شدم خودم معادل سازی کنم. اکنون چاپ یازدهم این کتاب به بازار آمده و نسخه دو جلدی آن زیر چاپ است.

 

به گزارش خبرنگار ایسنای خوزستان سپس صلاح سالمی، منتقد ادبی، درباره کتاب "500 سال تاریخ خوزستان" قیم گفت: کتاب "تاریخ 500 ساله خوزستان" نوشته احمد کسروی از آن جهت دارای اهمیت است که درباره تاریخ خوزستان و مردم عرب خوزستان است. از این رو در دیگر کتاب های عربی، فارسی و انگلیسی می توان رد پای کسروی را دید اما متاسفانه کسروی به رغم اهمیت در اغلب موارد جانب انصاف را رعایت نکرده و چشم بر حقایق بسته یا آنها را وارونه جلوه داده است.

 

وی افزود: با این همه شاید بتوان اثر احمد کسروی را مهمترین اثر درباره مردم خوزستان دانست. البته تا قبل از تالیف کتاب "500 سال تاریخ خوزستان" نوشته عبدالنبی قیم در این کتاب قیم به نقد کتاب "تاریخ 500 ساله خوزستان" احمد کسروی می پردازد و سعی می کند نگاهی بی طرفانه به تاریخ داشته باشد.

 

او ادامه داد: در فصل اول کتاب که به منابع کتاب هایی که درباره خوزستان هستند پرداخته را بی شک می توان مهمترین نقشه راه برای سایر تاریخ پژوهان دانست. فصل دوم کتاب قیم به احمد کسروی اختصاص دارد. احمد کسروی به رغم گرایش های مذهبی که دارد چندین کتاب تالیف کرده و نقد احمد کسروی با این جایگاه کار قابل تحسینی است. فصل سوم مروری اجمالی به تاریخ خوزستان دارد. در این فصل تاریخ خوزستان از زمان هخامنشیان و پیدایش مشعشعیان تا زمان کنار رفتن آنها بررسی می شود.

 

سالمی بیان کرد: در فصل چهارم به نقد نظر و بغض احمد کسروی درباره حکومت مشعشعیان و تاسیس حکومت شیعی می پردازد. فصل پنجم مروری است بر دوره زمامداری بنی کعب که در این دوره شاهد حوادث زیادی بودیم. این کتاب دارای دو ویژگی است؛ اول این که قیم تاریخ نگاری است که تاریخ قوم خود را بررسی می کند و دوم این که قیم به نقد اثری می پردازد که تاکنون این چنین به آن پرداخته نشده است.

 

سپس عبدالنی قیم درباره کتاب "500 سال تاریخ خوزستان" خود گفت: من متوجه شدم که خیلی از مردم و جوانان ما با تاریخ این منطقه آشنا نیستند و افراد فرهیخته ای داریم که از تاریخ خوزستان چیزی نمی دانند یا کم می دانند. نکته دیگر این که وقتی کتاب های تاریخی را مطالعه می کردیم به کتاب های کسروی اشاره می شد. در حالی که کسروی دو سبقه داشت؛ اول این که ناسیونالیست دو آتشه بود و دوم این که ضد شیعه بود و در تحلیل ها و سخنانش از تاریخ افکار و عقایدش را دخالت می داد و تحلیل ها را بی طرف بیان نمی کرد. در بعضی جاها هم دروغ گفته بود.

 

وی گفت: احمد کسروی می گفت که در تاریخ نباید الفاظ ناشایست به کار برد اما درباره سید محمد الفاظ ناجوری به کار برده است. این موارد من را بر آن داشت تا آثار احمد کسروی را نقد کنم. انگیزه دیگر من نوشتن تاریخ 500 ساله خوزستان است. همچنین سعی کردم جانب انصاف را رعایت کنم.

 

این نویسنده خوزستانی اظهار کرد: کسروی در کتاب خود تناقض دارد. در جایی به سید محمد اتهام مهدویت می زند و در جای دیگر او را علی الهی می داند. من سعی کردم منصف باشم. کسروی در جاهای دیگری هم با انصاف سخن گفته که من آنها را تایید کردم. خوشبختانه توانستیم با چاپ کتاب "500 سال تاریخ خوزستان" کتاب هایی را نقد کنیم.

 

او همچنین تاکید کرد: صدا و سیمای خوزستان در بخش فارسی خود تاکنون یک بار هم از من به عنوان مولف خوزستانی دعوت نکرده است. در حالی که من دعوت نامه هایی از کشورهای دیگر برای همکاری در زمینه چاپ فرهنگ لغت دارم. در بخش فارسی صدا و سیمای خوزستان بسیار به من کم لطفی شده است اما بخش عربی خوب بوده و بارها از من دعوت کرده اند.

 

در پایان همایون قنواتی، مدیرکل فرهنگ ارشاد اسلامی خوزستان، گفت: امشب حال همه ما خوب است چون هوای فرهنگ را تنفس می کنیم. مقداری برای من سخت است که لحظاتی دیگر نمایشگاه کتاب کارش را تمام می کند اما این در کنار هم بودن می تواند آغاز راهی باشد برای فهم بیشتر از خودمان، فرهنگ، آیین ها و سنت ها تا تصور بهتری از استان خوزستان که استانی با سابقه تمدنی چند هزار ساله با مردمانی غنی و با پیشینه قدرتمند در حوزه های مختلف است نشان دهیم.

 

وی افزود: با حضور همه دوستان و علاقه مندان و اهالی فرهنگ و پژوهشگران فضایی پر از جو فرهنگی در استان را فراهم می کنیم. ما خیلی وقت کم داریم تا همه صاحب نظران علاقه مندان شاعران و نویسندگان را به مردم معرفی کنیم. هیچ محدودیتی یا مانعی برای تأسیس موسسات فرهنگی هنری یا خبرگزاری از جانب ما وجود ندارد. هر قدر به موسسات فرهنگی و هنری و تک منظوره در تاریخ و ادبیات خودمان توجه کنیم در ادبیات ما تأثیرگذارتر خواهد بود.

 

در پایان این نشست از عبدالنبی قیم، نویسنده و پژوهشگر خوزستانی، با اهدای لوح یادبود تقدیر و تجلیل شد.


خبرنگار: 17020
انتهای پیام
   

اخبار روز خوزستان


مدیرکل ثبت احوال خوزستان در گفت‌و‌گو با تسنیم:

آمار طلاق در خوزستان ۷ درصد کاهش یافت

خبرگزاری تسنیم: مدیرکل ثبت احوال خوزستان گفت: در ۸ ماهه امسال ۵ هزار و۲۶۶ مورد طلاق ثبت شده که نسب به مدت مشابه سال گذشته ۷ درصد کاهش داشته است.

بهنام مریدی در گفت‌و‌گو با خبرنگار تسنیم در اهواز، اظهار داشت: درصد جنسیت در نرخ ولادت امسال 105 به 100 در پسران بوده یعنی به ازای هر 105 ولادت نوزاد پسر، 100 نوزاد دختر متولد شده است.

وی افزود: آمار ولادت نوزادان پسردر 8 ماهه امسال 37 هزار و877 مورد وآمار ولادت نوزدان دختر 36 هزار و42 مورد بود.

مدیرکل ثبت احوال استان خوزستان با اعلام ثبت نرخ وفات در 8 ماهه امسال به رقم 12 هزارو 574 بیان کرد: نرخ وفات 2 و 9 دهم درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته کاهش داشته است.

وی عنوان کرد: از تعداد آمار وفات ثبت شده دراین هشت ماهه، سهم مردان 7 هزار و 16 مورد و سهم زنان 5 هزارو 558 مورد بوده است.

مریدی با اعلام کاهش نرخ آمار ازدواج در هشت ماهه امسال گفت: در این مدت، 34 هزارو341 مورد واقعه ازدواج به رسیده که نسبت به همین مدت در سال قبل 8 و 58 صدم درصد کاهش را نشان می‌دهد.

وی هچنین آمارطلاق ثبت شده در همین مدت را 5 هزار و 266 مورد بیان کرد و اظهار داشت: طلاق 7 درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته کاهش داشته است.

تغذیه و سلامتی


کیوی به رغم اندازه کوچکش فوائد بسیاری برای سلامتی دارد. این میوه سرشار از ویتامین E و C است که هر دو می‌توانند در تقویت سیستم ایمنی و مقابله با استرس و پیری زودرس موثر باشند.
همچنین در درمان محل زخم و جذب بیشتر آهن برای داشتن استخوان ها، رگ های خونی و دندان های سالم سودمند است. کیوی همچنین حاوی نوع نادر و فاقد چربیِ ویتامین E است. این ویتامین آنتی اکسیدانی است که به کاهش کلسترول و بهبود ایمنی بدن کمک می کند. هر دوی این ویتامین ها در کیوی به عنوان آنتی اکسیدان عمل می کنند. 
 
این میوه دارای مقدار فراوانی سرتونین است که تاثیر مفید بر فعالیت های گوارشی و قلبی و عروقی دارد. این هورمون در تقویت یادگیری، حافظه و آرامش روانی و همچنین کمک به تنظیم اشتها نقش دارد. هورمون سرتونین همچنین می تواند به بهبود خواب کمک کند و در بهبود وضعیت هوشیاری به هنگام صبح نقش دارد. 
 
مطالعات حاکی از آن است که مصرف دو عدد کیوی ۳۰ میلی گرم منیزیم وارد بدن می کند که برای بهبود عملکرد ماهیچه ها و اعصاب و افزایش سطح انرژی مهم است. همچنین میزان پتاسیم آن نسبت به موز ۲۰ درصد بیشتر است و مصرف آن برای کمک به سطح فشارخون و کاهش شکل گیری سنگ کلیه و خطر سکته مغزی ضرورت دارد. 
 
طبق بررسی های انجمن ریه آمریکا یک فرد بزرگسال به طور متوسط در طول روز ۲۰ هزار بار نفس می کشد که می تواند فشار زیادی به دستگاه تنفسی وارد کند. مطالعات انجام شده حاکی از آن است مصرف کیوی می تواند تا حدودی این فشار را از دستگاه تنفسی بردارد. 
 
در یک مطالعه انجام شده مشخص شد کودکانی که در طول یک هفته پنج تا هفت عدد کیوی مصرف می کنند نسبت به افراد دیگر کمتر دچار خس خس سینه می شوند. همچنین علائمی همچون کاهش تنگی نفس، خس خس شدید و سرفه های شبانه با مصرف کیوی پایین می آید. 
 
کیوی حاوی «لوتئین فیتوکمیکال» است و لوتئین ویتامین کاروتنویید به حساب می آید و طبق نتایج برخی از مطالعات از نابینایی ناشی از افزایش سن جلوگیری می کند. همچنین از چشم ها در مقابل انواع مختلف آسیب های ناشی از مولکول های رادیکال آزاد حفاظت می کند. از آنجایی که بدن قادر به ساخت این ویتامین مورد نیاز خود نیست مهم است با مصرف مواد خوراکی حاوی آن، نیاز بدن تامین شود. 
 
از جمله دیگر خواص کیوی عدم وجود چربی در آن و برخورداری از میزان بالایی فیبر خوراکی است. این میوه برای افرادی که نیاز دارند قندخون خود را کنترل کنند انتخاب مناسبی است.همچنین مصرف آن شیوه مناسبی برای حفظ سلامت قلب، تنظیم دستگاه گوارش و کنترل سطح کلسترول خون است.

منبع: جام جم

تصاویر روز رسانه های خبری




رنگارنگ ترین ساختمان ها در سراسر دنیا


 اگر به اطراف خود نگاه کنید متوجه می شوید که اکثر ساختمان ها دارای رنگ های تیره هستند و کمتر ساختمان های رنگی را مشاهده می کنید. با وجود اینکه بیشتر مردم ترجیح می دهند ساختمانهایی رنگارنگ داشته باشند شاید به دلیل شرایط حفظ و نگهداری دشوار آن و همچنین هزینه های گران برای محافظت در برابر خوردگی و عوامل محیطی از انجام این کار منصرف می شوند. در ادامه ایمیل چند نمونه از ساختمان های رنگارنگ از سراسر دنیا آورده شده است. شاید جالب ترین آن دیواری باشد که هنگام بارش باران آهنگ می نوازد.



لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید
اگر تصاویر برای شما قابل نمایش نیست بر روی لینک موجود در ابتدای ایمیل کلیک کنید

دیواری که هنگام باران آهنگ می نوازد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


استانبول، ترکیه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کودکستانی در پاریس

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ویلینوس در لیتوانی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


خانه رنگین کمانی در بروکلین

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


Hundertwasserhaus در وین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


نقاشی در سانتا مارتا، ریودوژانیرو، برزیل

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


Ramenskoye در روسیه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


میکونوس، یونان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ساختمان Carabanchel 24 در مادرید، اسپانیا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


خانه رنگین کمانی در آمریکا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


خانه ای که باید واقعا در سرزمین اوز باشد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


خانه رنگارنگ در کلن آلمان

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


آپارتمان هایی رنگی رنگی در سنگاپور

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org