به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، فوتبال خوزستان امسال 4 نماینده در لیگ برتر فوتبال دارد اما هر 4 تیم حاضر در لیگ برتر در بازیهای خانگی خود نتوانستهاند ورزشگاه را از هواداران خود پر کنند تا سوالی در ذهن علاقمندان به فوتبال ایجاد شود که خوزستانیهای طرفدار توپ گرد چرا به ورزشگاه نمیآیند.
هم اینک 7 هفته از مسابقات لیگ هجدهم برگزار شده که استقلال خوزستان در جایگاه هفتم، فولاد خوزستان جایگاه دهم، نفت آبادان در جایگاه چهاردهم و نفت مسجدسلیمان در جایگاه پانزدهم قرار دارد. هرچند وضعیت بد تیمهای خوزستانی در خالی بودن ورزشگاهها موثر است اما عوامل مختلفی در این باره وجود دارد.
درگیریهای خونین
در سالهای گذشته وضعیت ورزشگاههای خوزستان به خشونت کشیده شده است. بازی استقلال اهواز – پرسپولیس، فولاد خوزستان – الهلال عربستان، فولاد خوزستان – استقلال تهران، نفت آبادان – فولاد خوزستان، نفت آبادان – پیکان تهران و درگیریهای ریز و درشت دیگر در لیگهای پایینتر و فنال جام حذفی از جمله بازیهایی بود که منجر به درگیری بین هواداران شد.
همین درگیریهای خونین سبب شد که بسیاری از علاقمندان به فوتبال در بازیهای حساس خانگی علاقهای به تماشای فوتبال در ورزشگاههایی که امن نیست را نداشته باشند و ترجیح دهند در خانه و کنار خانواده فوتبال ببینند.
نبود استراتژی در باشگاهها
تیمهای خوزستانی در سالهای گذشته نشان دادند که هدف مشخصی برای حضور در لیگ برتر ندارند. فولاد خوزستان که سابقه 2 قهرمانی در لیگ برتر دارد و بارها به سقوط به دستههای پایینتر نزدیک شده و یک بار هم طعم سقوط را چشیده است که به لطف خرید امتیاز باشگاه سپاهان نوین به مسابقات لیگ برتر بازگشت.
استقلال خوزستان دیگر تیم خوزستانی است که قهرمانی در لیگ برتر را تجربه کرده اما این تیم همواره در نیمه پایین جدول و در سراشیبی سقوط حضور داشته و یک بار هم خود را به لطف بازیهای پلی آف در لیگ برتر ماندگار کرده است.
صنعت نفت آبادان دیگر تیمی است که بارها به به لیگ برتر صعود کرده اما پس از مدتی به لیگ دسته یک سقوط کرده و پس از چندسال دست و پا زدن دوباره به لیگ برتر صعود کرده است و حتی سال گذشته پس از هزینه میلیاردها تومان برای جذب ستارگان مختلف و کسب سهمیه آسیا نتوانست در جایگاه قابل توجهی قرار گیرد.
نفت مسجدسلیمان هم که پیش از این یک بار سابقه صعود به لیگ برتر را داشته به دلیل مشکلات مالی به دسته پایینتر سقوط کرد و امسال هم پس از صعود به لیگ برتر دوباره مشکلات گذشته گریبانگیرش شده و حالا با یک گل زده و کسب 3 امتیاز در 6 بازی گذشته خود در جایگاه پانزدهم جدول قرار دارد.
همین نبود استراتژی و هدف مشخص برای حضور در لیگهای مختلف سبب شده موفقیتهای آنان مقطعی بوده و این موفقیتهای مقطعی در کنار فصلهای ناموفق عاملی است که هواداران را برای حضور در ورزشگاهها ترغیب نمیکند.
مدیران غیرمتخصص
برای شناخت فوتبال خوزستان باید 3 موضوع را بدانیم؛ نخست اینکه این فوتبال در اواخر دهه 30 و در ابتدای دهه 40 متولد شد، در دهه 50 فوتبال خوزستان به خودباوری رسید و در لیگهای مختلف عملکرد خوبی داشت و در اواخر دهه 60 و دهه 70 اوج موفقیت فوتبال خوزستان بود.
تأسیس مدارس فوتبال برای نخستین بار در کشور بر پایه جزوات تدریسی، موفقیت تیمهای پایه خوزستانو برگزاری نخستین کلاسهای مربیگری درجه B از جمله این موفقیتها است. این موفقیت در ابتدای دهه 80 هم وجود داشت.
فوتبال اهواز جدا از خوزستان که زمانی فوتبال کشور را تغذیه میکرد و خروجی و صادرات داشت از اواسط دهه 80 افول خود را آغاز کرد و این افول تحت عنوان علمی شدن ورزش رخ داد.
شاهین اهواز در سال 68 توانست موفق عمل کند اما نوع منیتها، فعالیتها و دخالتها سبب محو شدن شاهین شد، پس از آن جنوب مطرح شد، جنوبی که دهها هزار تماشاگر داشت و همه بزرگان فوتبال دوران خود را در اهواز شکست داد و وقتی توانست در آسیا مطرح شود به همان مسیری رفت که نیرو و شاهین رفتند.
بعد از این موضوع ساختار فوتبال در استان خوزستان رو به صنعتی شدن رفت و در این زمان پولهای بدون حساب وارد فوتبال خوزستان شد. اما نکته قابل توجه این است که فوتبال خوزستان نه در علمی شدن موفق شد و نه در حرفهای شدن. اینها عاملی شدند که فلسفه تبدیل فوتبال به صنعت فوتبال در خوزستان موفق نباشد و عملاً در سالهای اخیر تیمهای خوزستانی درآمد چندانی از این صنعت کسب نکردند. اینها ضعف مدیریتی بود که نتوانستند یک ساختار باشگاهی مشخص برای تیمهای خوزستانی تدوین کنند و همین باشگاهها چون ساختار مشخصی ندارند، اعتقادی به بود و نبود هوادار نخواهند داشت.
فرار ساقها
فوتبال خوزستان تاکنون 3 بار در لیگ برتر موفق شده و در هر 3 دوره قهرمانی توجه به بازیکنان جوان و خوزستانی به همراه استفاده از بازیکنان خارجی باکیفیت موجب درخشش این تیمها شده است. اما در هر دوره پس از قهرمانی، بازیکنان خوزستانی تیم قهرمان را رها کرده و در اوج به دیگر تیمها ملحق میشوند.
این موضوع به مسائل فرهنگی و مدیریت ورزشی باز میگردد که اگر ساختار فوتبال باشگاهی در خوزستان تدوین شود، میتوان امیدوار بود که برخی از باشگاهها به کار پرورش بازیکن بپردازند و بازیکنان پرورش یافته در این باشگاه برای کسب عناوین فردی و تیمی به تیمی دیگر که هدفش قهرمانی است اضافه شوند، با این روش هر دو تیم از نظر اقتصادی و فنی بهره میبرند و میتوان شاهد شکوفا شدن استعدادهای جدید در فوتبال بود.
فوتبال اهواز در دهههای گذشته 12 تیم دسته یک و 10 تیم دسته 2 فعال در لیگ استانی داشت و هرکدام از این تیمها باید باید یک تیم جوانان و نوجوانان تشکیل میدادند، یعنی چیزی در حدود 2 هزار بازیکن در چرخه فوتبالی اهواز فعال بودند و به همین دلیل خروجیهای مهمی داشتیم. اینها به غیر از تیمهایی بود که در زمین خاکی فعالیت میکردند.
همین چرخه فوتبالی سبب میشد که خانواده، دوستان و بازیکنان فعال در لیگهای پایینتر برای حرفهای شدن در بازیهای مهم بهعنوان هوادار حضور یابند و ورزشگاهها پر از هوادار شوند.
جولان بازیکنان غیربومی
حضور بازیکنان بی کیفیت غیربومی در فوتبال خوزستان علاوه بر اینکه موجب دور شدن هواداران فوتبال در خوزستان میشود بلکه این نظریه که دستهای پشت پرده صحنه گردان فوتبال خوزستان هستند را تقویت میشود و کم کم با قهر هواداران مواجه میشویم.
برای نمونه عمده هواداران استقلال اهواز که تاکنون هم از این تیم حمایت میکنند و علیرغم حضورش در دسته دو فوتبال کشور پیگیر نتایجش هستند در مناطق کوی علوی و لشکرآباد ساکن هستند. علت این موضوع سابقه این تیم در جذب بازیکنان این محلات است. بازیکنانی که در زمینهای خاکی لشکرآباد و کوی علوی فعالیت میکردند و پس از حضور در استقلال اهواز جمعی از مردم همان محلات بهعنوان هواداران انها در ورزشگاه حضور پیدا میکردند و همین موضوع سبب تزریق روحیه نشاط به ورزشگاهها میشد.