سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

برای سالروز آمدن 30 مرغ مهاجر

روز عهدی دوباره ...

غواصان شهید

گفته بودند دستان تو را بستند، پاهایت را به زنجیر کشیدند و زنده در گودالی دفن کردند، بگذار این بار این روایت جگرسوز را باور نکنم.

دستان تو را که نمی‌توان بست وقتی به پنجره‌های آسمان هشتم دخیل است، خواستی نشان دهی دست و پای مرا چگونه زنجیر وابستگی بسته است...

تو را که زنده‌تر از زنده‌ای نمی‌شود در خاک مدفون کرد، وقتی خاک کربلا تن دریایی‌ات را در آغوش گرفت.

خواستی نشان دهی این من مُرده را که چگونه در گودال تنگ و تاریک دنیا دفن شدم، انگار توآمده بودی تا من را نشان دهی، در حال و روزی  که به آن گرفتارم و بی چاره‌تر از  زمانی که از دست می‌روم...

آری!  تو همان من بودی و برای من آمدی تا دست دلم را از بند هرچه تعلق و هر چه وابستگی است باز کنی و تن خسته‌ام را از زیر گودال متعفن این دنیا بیرون بکشی، می‌دانم که می‌دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن را به انتظار می‌کشید.

حالا در سالگرد آمدنت، همه آن روز را که مشتاق و سراز پا نشناخته بودم وقتی تو به تفحص من گم شده آمده بودی در صفحه دلتنگی خاطرم مرور می‌کنم که چطور ستاره چشمانت، پیکر غریبت، نام بی‌نامت و راه و رسم پرنشانت، چشم دلم را از زیر رنگ‌های پرفریبنده دنیا دریا کرد.

تو برگشتی  تا دوباره مرا به آن حال و هوای بهشتی برگردانی تا دوباره "من"بشوم و بر این باور که عالم محضر شهداست، محرم حضور گردم. 

و امروز سالروز غریبانه برگشتنت برای من روز عهدی دوباره است، شب پیمانی بر سر هر آنچه که خون تو به پایش ریخته شد؛ زمان عهد عاشورایی.

زمان عروج آدم از هبوطی تنها، که دوباره خدا درهای توبه را گشوده و هزاران هزار ملائک فوج فوج به زمین روانه می شوند تا توبه آدم را ثبت کنند و به عرش اعلی ببرند.

تا دیر نشده باید در این روز عهد ببندم...

باید عهد ببندم با قران بیشتر مأنوس شوم و نماز مرهم خستگی‌هایم باشد.

باید عهد ببندم در این دنیای تنگ و ‌نمور که جز آسمان پناهی برای روز مرگی‌هایم نیست با کلام مولا بیشتر آشنا شوم، نهج البلاغه بخوانم و بر صبر امیرالمومنین علی(ع) که چه رازها در آن نهفته، خود را برای  جانفشانی در رکاب امام در پس پرده غیبت آماده کنم.

باید عهد ببندم صداقت در حق گویی را قربانی  مصلحت‌اندیشی نکنم.

باید عهد ببندم نگاهم را زیر تیغ تجارت گونه مدعیان  منفعت پرست نبرم.

باید عهد ببندم در دوران خلف صالح خمینی امانتی که از  شهدا به ما رسیده  را چون جانان خویش حفظ کنم.

حال احساس می‌کنم امروز دوباره نسیم کربلا وزیدن گرفته؛ دلم می‌خواهد بر پای عهدم رضای زهرا سلام الله علیها  مُهر زیارت قبول بزند.

یادداشت از: علی ابراهیمی گتابی از مازندران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد