سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تحلیل های سیاسی روز

یادداشت عبدالله شهبازی درباره سند منتشر شده از سوی بی بی سی
آنچه در برنامه «شصت دقیقه» بی. بی. سی. فارسی، پخش شد، در واقع برنامه‌ای بود برای تبلیغ «انقلاب سفید» محمدرضا شاه پهلوی و اصول آن و نیز تقلیل جایگاه امام خمینی در سال‌های ۱۳۴۱- ۱۳۴۳ به یک روحانی معمولی و فاقد جایگاه مرجعیت.
سرویس سیاسی فردا؛ عبدالله شهبازی*: شب ۱۳ خرداد، مصادف با سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، تلویزیون سلطنتی بی.بی.سی فارسی، طی گزارشی مدعی شد که مدعی شد به اسنادی دست یافته که نشان میدهد حضرت امام خمینی با دو تن از رؤسای جمهور آمریکا تماسهایی سری داشته‌اند. روز ۱۴ خرداد، رهبر انقلاب در بیانات خود به مناسبت سالگرد رحلت امام خمینی در حرم ایشان، نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و چنین فرمودند:

«انگلیسِ واقعاً خبیث؛ هم در گذشته، از دوران اوایل رژیم طاغوت تا دوران انقلاب، [هم‌] بعد از دوران شروع انقلاب و پیروزی انقلاب تا امروز، همواره انگلیس با ما دشمنی کرده است؛ حالا هم به‌مناسبت سالگرد امام، دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس علیه امام، به‌اصطلاح سند منتشر میکند؛ سند منتشر میکند علیه امام بزرگوار، امام پاکیزه و مطهّر! سند را از کجا آورده‌اند؟ از مدارک آمریکایی! خب، آمریکایی که هواپیمای مسافری را با قریب سیصد نفر سرنگون میکند، از جعل سند ابائی دارد؟ دشمنیِ انگلیس‌ها این‌جوری است»

این اما اولین باری نبود که این تلویزیون و نیز سیاسیون دو کشور انگلیس و آمریکا دست به چنین تحریفاتی زده‌اند. آقای عبدالله شهبازی، پژوهشگر تاریخ معاصر، در یادداشت زیر، ضمن رد صحت اسناد ادعایی بی.بی.سی، نمونه‌های دیگری از تحریف تاریخ توسط این دو کشور را بررسی کرده است.

۱- «اسناد» اخیر بی. بی. سی. فارسی چه اعتباری دارد؟ ‌

بی. بی. سی. فارسی در ۱۲ خرداد ۱۳۹۵/ اول ژوئن ۲۰۱۶ با تبلیغات فراوان مدعی شد به اسنادی دست یافته دال بر «تماس‌های سرّی آیت‌الله خمینی با دولت‌های جان اف. کندی و جیمی کارتر.» جوسازی که بی. بی. سی. فارسی امروز کرد، دال بر انتشار اسناد «تماس‌های سری آیت‌الله خمینی با دولت‌های جان اف. کندی و جیمی کارتر» و تعارض فاحش این ادعا با برنامه‌ای که پخش شد، یکی از سبک‌ترین نمونه‌های پروپاگاندای سیاسی بود.
 
آنچه در برنامه «شصت دقیقه» بی. بی. سی. فارسی، پخش شد، در واقع برنامه‌ای بود برای تبلیغ «انقلاب سفید» محمدرضا شاه پهلوی و اصول آن و نیز تقلیل جایگاه امام خمینی در سال‌های ۱۳۴۱- ۱۳۴۳ به یک روحانی معمولی و فاقد جایگاه مرجعیت. هر دو مورد را می‌توان بطور جدی بررسی کرد؛ هم می‌توان از «اصول انقلاب سفید» و پیامدهای به‌غایت مخرب آن برای جامعه ایران گفت و هم از جایگاه امام خمینی در دوران حیات آیت‌الله العظمی بروجردی و مرجعیت ایشان پس از رحلت آقای بروجردی. اما بحث ما این نیست. بحث درباره اسنادی است که بی. بی. سی. فارسی مدعی است «تماس‌های سری» امام خمینی با مقامات دولت‌های کندی و کارتر را بیان می‌کند. این اسناد ادعایی در دو بخش است: بخشی مربوط به تماس ادعایی ۱۵ آبان ۱۳۴۲ امام با سفارت آمریکاست و بخشی مربوط به دوران انقلاب.
 
درباره دوران انقلاب و مکاتبات جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، با امام خمینی در پاریس، سال‌ها پیش دکتر ابراهیم یزدی، وزیرخارجه دولت موقت توضیح داده‌اند.۱ بنابراین، مکاتبات کارتر با امام مسئله تازه‌ای نیست که بی. بی. سی. فارسی به عنوان «کشف جدید» درباره آن این همه جنجال کند. در همان شب ۱۲ خرداد ۹۵ نیز دکتر یزدی توضیحاتی درباره برنامه بی. بی. سی. فارسی منتشر کرده و تأکید نمود: «این سخن نادرستی است. آقای خمینی پیام شخصی برای کارتر نفرستاد بلکه این کارتر بود که پیام فرستاد و ایشان به پیام او جواب داد.» و آنچه در گزارش بی. بی. سی. آمده «خلاصه ناقصی از پنجمین و آخرین پیام مبادله شده است.» در این خبر به نقل از آقای خمینی آمده است: «ما با آمریکایی‌ها هیچ دشمنی خاصی نداریم»، در حالی ‌که در متن اصلی پیام آمده است: «ما با مردم امریکا هیچ دشمنی خاصی نداریم.»

بخش مورد تأکید من ادعای «تماس سرّی» امام خمینی با دولت کندی است یعنی سندی که مدعی است ۱۰ روز قبل از سفر ۱۷ نوامبر ۱۹۶۳/ ۲۵ آبان ۱۳۴۲ لئونید برژنف رهبر شوروی به ایران، یعنی در ۱۵ آبان ۱۳۴۲، امام خمینی از طریق فردی بنام حاج میرزا خلیل کمره‌ای پیامی شفاهی برای سفارت آمریکا در تهران ارسال کرده با این مضمون: «[امام] خمینی توضیح داد که او با منافع آمریکا در ایران مخالفتی ندارد. بر عکس، او اعتقاد داشت که حضور آمریکا در ایران برای ایجاد توازن در برابر شوروی و احتمالاً نفوذ بریتانیا ضرورت دارد.» و «او همچنین اعتقادش را درباره همکاری نزدیک اسلام و سایر ادیان جهان به ویژه مسیحیت توضیح داد.»
 
آنچه بی. بی. سی. فارسی به عنوان سند اظهارات میرزا خلیل کمره‌ای درج کرده سند «از طبقه‌بندی خارج شده» سیا در سال ۲۰۰۵ نیست و فاقد شماره و مهر «طبقه‌بندی شده» و «از طبقه‌بندی خارج شده» اسناد رسمی است. استناد بی. بی. سی. فارسی به نسخه دیگری از همان سند است در کتابخانه جیمی کارتر که در دسامبر ۲۰۰۸ به صورت دیجیتال منتشر شده است. این «سند» نیز گزارش سیا درباره ملاقات با میرزا خلیل کمره‌ای نیست بلکه پاراگرافی است از بولتن تحلیلی ۸۱ صفحه‌ای سیا، ‌ مورخ مارس ۱۹۸۰، که در آن مشخصات اصل گزارش سفارت آمریکا در تهران دیده نمی‌شود. بولتن ۸۱ صفحه‌ای مارس ۱۹۸۰ سیا، مانند همین گزارش ۱۲ خرداد ۹۵ بی. بی. سی. فارسی، تحلیلی است درباره تاریخچه تعارض علما با رژیم شاه و علل وقوع انقلاب ایران.
 
روشن است که بی. بی. سی. فارسی باید اصل گزارش سیا را پیدا می‌کرد و با ارجاع به شماره و مشخصات آن را انتشار می‌داد. و واضح است که دستخطی از امام خمینی خطاب به کندی وجود ندارد و آن ادعای بزرگ و جنجالی فقط مبتنی بر همین بولتن است و نه حتی بر اصل گزارش سیا درباره دیدار کمره‌ای با مقامات سفارت آمریکا. اما به فرض که اصل ادعا را بپذیریم، یعنی قبول کنیم که در ۱۵ آبان ۱۳۴۲ میرزا خلیل کمره‌ای به سفارت آمریکا مراجعه کرده و مطالبی را از قول امام خمینی عنوان کرده، پرسش مهم دیگری مطرح می‌شود: آیا رابطه میرزا خلیل کمره‌ای با امام خمینی در این حد از صمیمیت بود که وی واسطه پیام «سرّی» ایشان برای رئیس‌جمهوری آمریکا شود؟

همچنین به فرض پذیرش مراجعه آقای کمره‌ای به سفارت آمریکا آیا واقعاً ایشان حامل پیام شفاهی امام خمینی بوده یا نظرات شخصی خود را بیان کرده است؟ آنچه این قرینه را تقویت می‌کند علاقه مرحوم کمره‌ای به نگارش نامه به شاه و نیز به رؤسای جمهوری آمریکا است که نمونه آن، نامه تابستان ۱۳۴۸ وی به ریچارد نیکسون است با عنوان «فتح بی‌غرور» و تبریک فتح کره ماه و تحقق وعده قرآن کریم.
 
۲- درخواست تحت‌الحمایگی میرزا تقی خان امیر کبیر از دولت بریتانیا

البته این نخستین بار نیست که بنگاه‌های سیاسی- تبلیغاتی غرب مدعی کشف و انتشار «سند» درباره رابطه چهره‌های برجسته ضداستعماری تاریخ ایران با دولت‌های بریتانیا یا ایالات متحده آمریکا می‌شوند و یا با جنجال و هیاهوی فراوان اسنادی دستکاری شده و غیرقابل اعتماد را بنام «اسناد معتبر» معرفی می‌کنند. یک نمونه مهم، انتشار سند وابستگی میرزا تقی خان امیرکبیر به دولت بریتانیا از سوی لابی متنفذ سیاسی- مالی بهائی غرب است. سال‌ها پیش آقای عباس امانت، عضو بلندپایه این لابی و دوست آقای بهروز آفاق، مدیر آسیا و اقیانوسیه بی. بی. سی مدعی کشف سند مشابهی دال بر درخواست تحت‌الحمایگی میرزا تقی خان امیرکبیر، دولتمرد و صدراعظم خوشنام عصر قاجار، از دولت بریتانیا شد.

در واقع، ‌ عباس امانت کوشید تا به دلیل سرکوب قاطع شورشیان بابی و اعدام علی‌محمد شیرازی (باب) از امیرکبیر انتقام بگیرد. او در کتاب «قبله عالم» میرزا تقی خان امیرکبیر را، برخلاف آنچه در فرهنگ سیاسی و تاریخنگاری ایران رایج است، شخصیت زبونی جلوه‌گر ساخت که برای نجات جان خود درخواست پناهندگی از سفارت انگلیس کرده است. امانت «سندی» از آرشیو ملّی بریتانیا نقل کرد که گویا نامه درخواست پناهندگی امیرکبیر از دولت بریتانیا است در زمانی که قتل قریب‌الوقوع خود را احساس می‌کند. در این نامه خطاب به سِر جاستین شیل، وزیرمختار بریتانیا، چنین آمده است:

«آن جناب اغلب گفته‌اند که از جانب دولت انگلیس خاصه دستور دارند ضعفا و ستمدیدگان را معاضدت فرمایند. من امروزه در ایران احدی را نمی‌شناسم که از خود من ستمدیده‌تر و بی‌کس‌تر باشد. این مختصر را در دم آخر به شما می‌نویسم: من بدون هیچ تقصیری نه فقط از مقام و منصب خود معزول بلکه ساعت به ساعت در معرض مخاطرات تازه می‌باشم. افراد ذینفع که دور شاه حلقه زده‌اند به این اکتفا ندارند که غضب همایونی تنها شامل حال من شود بلکه اولیای دربار را چنان بر ضد من برانگیخته‌اند که دیگر امیدی به جان خود و عائله و برادرم ندارم. علیهذا، من و خویشان و برادرم خود را به دامن حمایت دولت بریتانیا می‌اندازیم. اطمینان دارم که آن جناب به معاضدت اقدام می‌کنند و طبق قواعد انسانیت و شرافت و به طرزی شایسته تاج‌وتخت بریتانیای کبیر و شأن ملّت انگلیس در حق من و خانواده و برادرم عمل خواهید فرمود. فقدان هر گونه تقصیر اینجانب از یادداشت رسمی وزیر امور خارجه [بریتانیا] به وزیر خارجه این دربار مشهود است. دیگر توان نوشتن ندارم...»
 
سند مورد استناد عباس امانت یادداشتی است به خط و زبان انگلیسی که ضمیمه گزارش مورخ ۲۲ نوامبر ۱۸۵۱ کلنل جاستین شیل به لندن است و به عنوان ترجمه نامه امیرکبیر به وزارت خارجه بریتانیا ارسال شده. به عبارت دیگر، نامه‌ای به خط و امضای امیرکبیر در دست نیست. آیا می‌توان این ادعا را پذیرفت و هیچ کاوشی درباره اصالت این سند و صحت مطالب مندرج در آن نکرد؟ اصل نامه ادعایی امیرکبیر به شیل چه شده است؟ چرا چنین سند بااهمیتی را، برخلاف رویه رایج دیپلمات‌های انگلیسی، شیل برای حفظ در بایگانی وزارت امور خارجه بریتانیا به لندن ارسال نکرده است؟ بعلاوه، کسانی که با اسناد تاریخی کار کرده‌اند می‌دانند که هر چه مأموران بریتانیا به لندن فرستاده‌اند الزاماً «سند معتبر» شناخته نمی‌شود. هر کس با نثر منشیانه و محکم امیرکبیر آشنایی داشته باشد، با مطالعه سطور فوق به روشنی درمی‌یابد که نوشته فوق، نه در شکل نه در محتوا، از امیرکبیر نیست هر قدر او را درمانده و شکسته فرض کنیم.
 
۳- اسناد کودتای ۲۸ مرداد و جنجال تاریخچه دکتر ویلبر

تاریخنگاری معاصر در زمینه شناخت دو کودتایی که سرنوشت تاریخی ایران را در سده بیستم میلادی رقم زد با دشواری‌هایی مواجه است که از عدم دستیابی به اسناد سرویس‌های اطلاعاتی مرتبط با این دو حادثه ناشی می‌شود. برغم گذشت بیش از هشت دهه از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، سرویس اطلاعاتی بریتانیا، که نقش اصلی را در این حادثه داشت، تاکنون هیچ سندی در این زمینه منتشر نکرده و همین رویه را در قبال کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در پیش گرفته است.

خاطرات کِرمیت روزولت و کریستوفر وودهاوس، دو مقام مسئول آمریکایی و انگلیسی در کودتای ۲۸ مرداد، به ترتیب در سال‌های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۲ منتشر شد. این دو کتاب در ایران بازتاب گسترده داشته و این تصوّر را به ‌وجود آورد که گویا سرویس‌های اطلاعاتی ایالات متحده و بریتانیا با این دو کتاب اسرار عملیات پنهان خود را در کودتای ۲۸ مرداد آشکار کرده‌اند. این تصوّر خطاست. دو کتاب فوق صرفاً خاطرات شخصی دو مأمور اطلاعاتی بازنشسته به شمار می‌روند نه اسناد رسمی، و به دلایل عدیده بخش مهمی از آن روایت تحریف شده و گمراه‌کننده از واقعیت است.
 
فشار پژوهشگران برای انتشار اسناد مهم‌ترین عملیات پنهان سیا در دوران جنگ سرد، از جمله کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، اندکی پس از انحلال اتحاد شوروی (دسامبر ۱۹۹۱) و پایان دوران جنگ سرد آغاز شد. در فضای آن زمان، دو رئیس سیا- رابرت گیتس در ۱۹۹۲ و جیمز وولزی در ۱۹۹۳- وعده دادند که این اسناد را منتشر خواهند کرد. چهار سال بعد، در مه ۱۹۹۷، مقامات سیا اعلام کردند که تقریباً تمامی اسناد مهم سیا درباره کودتای ۲۸ مرداد در اوایل دهه ۱۹۶۰ معدوم شده و چیزی برای انتشار وجود ندارد. اندکی بعد روشن شد که ماجرای از میان رفتن اسناد کودتای ۲۸ مرداد در ایران بهانه‌ای بیش نبوده و هنوز در آرشیوهای این سازمان اسنادی موجود است که مقامات سیا مایل به انتشار آن نیستند. در سال ۱۹۹۸ جرج تنت، رئیس سیا، مخالفت خود را با انتشار اسناد ایران اعلام کرد.
 
بدینسان، یک دهه از فروپاشی اتحاد شوروی و پایان دوران «جنگ سرد»، و وعده افشای اسناد عملیات پنهان آن دوران از سوی مقامات آمریکایی، گذشت و درباره کودتای ایران سندی منتشر نشد. در چنین فضایی، ناگهان اعلام شد که روزنامه‌نگاری سرشناس بنام جیمز ریزن به سند مهمی از سیا دست یافته که جمع‌بندی و تاریخچه عملیات کودتای ایران، نوشته دکتر دونالد ویلبر، مقام سیا و از دست‌اندرکاران کودتای فوق، است. جیمز ریزن این بولتن را با تبلیغات فراوان در شماره‌های ۱۶ آوریل و ۱۸ ژوئن ۲۰۰۰ روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرد و سپس این سند در وبسایت نیویورک تایمز قرار گرفت. همزمان، این جنجال به ایران نیز تسری یافت و مترجمین متعدد به ترجمه و انتشار «بولتن دکتر ویلبر» با عنوان «تاریخچه عملیات کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲» پرداختند. تأمل در سند فوق، نحوه انتشار و مندرجات آن دغلکاری عجیبی را نشان می‌دهد با هدف به بیراهه بردن محققین، اختفای اسناد واقعی و استتار بخش‌های مهمی از عملیات پنهان سرویس‌های اطلاعاتی غرب در ایران:
 
۱- متنی که به عنوان «سند سیا» منتشر شد در واقع از سوی آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) منتشر نشد بلکه از سوی روزنامه‌نگاری معروف و در وبسایت روزنامه‌ای معروف بطور غیررسمی انتشار یافت. بعبارت دیگر، سیا با این اقدام هم تا حدودی توانست محققین را گمراه و تا حدودی راضی کند و هم در عمل سندی منتشر نکرد. «بولتن دکتر ویلبر» فاقد هرگونه علامت دولتی یا مهر رسمی ویژه اسناد، ‌ مانند «طبقه‌بندی شده» و «از طبقه‌بندی خارج شده» (declassified)، است یعنی بطور رسمی سند سیا محسوب نمی‌شود و بنحوی عرضه شده که فاقد ارزش حقوقی و غیرقابل ارائه به محاکم بین‌المللی باشد.
 
۲- سند فوق متن اصلی بولتن دکتر دونالد ویلبر نیست. ویلبر این بولتن را در سال ۱۹۵۴، اندکی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نوشته ولی متنی که انتشار یافته و به ویلبر منسوب شده، ‌ و با همین عنوان ترجمه‌های متعدد از آن به فارسی انتشار یافته، جزوه‌ای است که دین ل. داج، کارمند تاریخی اداره کل خاورنزدیک سیا، در مارس ۱۹۶۹ بر اساس بولتن اصلی دکتر ویلبر تهیه کرده و برای استفاده آموزشی در تیراژ محدود تکثیر شده است.
 
۳- جیمز ریزن، کارشناس نیویورک تایمز و ناشر «تاریخچه دکتر ویلبر»، ظاهراً برای حفظ امنیت ایرانیان شرکت کننده در کودتا، بخش‌هایی از سند را «سیاه» کرد و اندکی بعد سایت دیگری بنام «کریپتوم» مدعی شد که اسامی سیاه شده را «کشف» کرده و سپس متن «بدون سانسور» تاریخچه ویلبر را، با افزودن اسامی در داخل []، منتشر نمود.
 
این رفتار نیز دغلکاری محض است. نیویورک تایمز با روش «دیجیتالی» به سیاه کردن اسامی دست زد یعنی بر روی متن اسکن شده از طریق نرم‌افزار لایه‌های سیاه رنگی قرار داد که به سادگی قابل زدودن و خواندن اسامی بود. روش مرسوم در اسناد علنی شده بریتانیا و آمریکا سیاه کردن یا بریدن قسمت‌های سانسور شده در اصل سند است بنحوی که به هیچ عنوان بازخوانی آن ممکن نیست. بازخوانی نام‌های «سیاه شده» در بولتن منسوب به دکتر ویلبر یا راز مهمی را آشکار نمی‌کند یا ما را به بیراهه می‌برد.
 
۴- یادداشت‌های روزانه آیرونساید

یک نمونه دیگر از دغلکاری و جعل در انتشار اسناد تاریخی را در یادداشت‌های روزانه سرلشکر سِر ادموند آیرونساید می‌توان دید که در سال ۱۳۵۲ با عنوان «شاهراه فرماندهی» ‌ به انگلیسی منتشر شد و در سال‌های پسین مورد توجه مورخین و علاقمندان به تاریخ سیاسی قرار گرفت. در نظر اوّل، گمان می‌رود که انتشار یادداشت‌های روزانه ژنرال آیرونساید، در مقطع زمانی کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، رازی از رازهای بزرگ تاریخ ایران را آشکار کرده است. ولی اینک آشکار شده که کتاب فوق با هدف گمراه کردن ایرانیان از شناخت حقایق تاریخی تدوین و منتشر شده است.
 
ژنرال آیرونساید از ۴ اکتبر ۱۹۲۰ تا ۱۷ فوریه ۱۹۲۱، کمتر از چهار ماه و نیم، فرمانده قشون بریتانیا در شمال ایران (نورپرفورس) بود و در همین سمت بود که به دستور وزیر جنگ وقت بریتانیا، سِر وینستون چرچیل، مقدمات کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹/ ۲۱ فوریه ۱۹۲۱ را فراهم آورد و اندکی پیش از وقوع کودتا از ایران خارج شد. مندرجات یادداشت‌های منتشر شده آیرونساید، با متنی خطی از آن که خوشبختانه در مراکز اسناد ایران (مجموعه امیر اسدالله علم، ‌ مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران) به دست آمده، تفاوت‌ها و جعلیات فاحش و از منظر قضاوت تاریخی بسیار مهم را نشان می‌دهد. فقط به یک نمونه اشاره می‌کنم:
 
در متن دستنویس دیدار ۱۵ فوریه ۱۹۲۱ ژنرال آیرونساید و نورمن، وزیرمختار بریتانیا، با احمد شاه قاجار حدود یک سطر است: «شاه در نقطه‌ای در شش مایلی تهران با گله‌ای از زنانش زندگی می‌کرد.» این جمله کوتاه در کتاب «شاهراه فرماندهی» به شرحی مفصل و بکلی ساختگی تبدیل شده که تصویری شبیه به داستان‌های «هزار و یکشب» از شیوه زندگی احمد شاه به دست می‌دهد و جالب‌تر این که مطالبی نیز از قول احمد شاه در تأیید قرارداد ۱۹۱۹ بدان افزوده شده است.

متن منتشر شده این است: «به دروازه‌های آهنین قصر رسیدیم. اتومبیل‌ها را همانجا گذاشتیم. کسی متوجه ورود ما نشد. به محوطه وسیع قصر وارد شدیم... در محوطه قصر دو خواجه در لباس‌های اروپایی عصای عاج نقره‌نشان در دست به پیشبازمان آمدند. آنان تعظیم‌کنان در حالی که عقب‌ عقب می‌رفتند ما را به ساختمانی کوچک‌تر در گوشه اصلی قصر راهنمایی کردند. اینجا اندرون یعنی قسمت زنانه قصر بود. شاه تصمیم گرفته بود در آنجا ما را به حضور بپذیرد. یک سیاه غول‌پیکر در آستانه در ما را به تالاری هدایت کرد که با گشودن یک در به اتاق خصوصی شاه بار یافتیم. هنگام عبور از تالار گروهی زن و کودک را دیدم که از یک درگاهی کوچک ما را تماشا می‌کردند. می‌خندیدند و با هم شوخی می‌کردند اما خواجه‌های حرمسرا آن‌ها را ساکت کردند.»
 
پس از شرح فوق، از قول احمد شاه مطالب زیر نقل شده که در متن دستنویس نیست و بکلی ساختگی است: «وزیر مختار [نورمن] به شاه گفت دولت بریتانیا از تأخیر در امضاء قراردادی که او نیز آن را امضاء کرده است خسته شده است و بی‌پرده به شاه اطلاع داد که اگر پیمان امضاء نشود پرداخت پول به دولت ایران ادامه نخواهد یافت. شاه در پاسخگویی تعلل می‌کرد که علتش نه ضعف زبان فرانسه بلکه آشفتگی و ناراحتی او بود. او می‌گفت احساس می‌کند به عصای پوسیده‌ای تکیه کرده است و اگر یک شاه خودکامه بود مدت‌ها قبل معاهده را امضاء کرده بود. او خواهان امضاء و تصویب آن است چون می‌داند بهترین معاهده‌ای است که منافع کشورش را تأمین می‌کند اما مجلس شورای ملّی از تصویب قرارداد سر باز می‌زند. می‌گفت به خود او هم برچسب خیانت زده‌اند که چرا از اوّل با عقد چنان پیمانی موافقت کرده است.»
 
جاعل خاطرات آیرونساید از یک سطر یادداشت ژنرال آیرونساید درباره ملاقات ۱۵ فوریه ۱۹۲۱ نورمن و آیرونساید با شاه سه صفحه مطلب ساخته و هر چه خواسته به احمد شاه نسبت داده و از زبان او در تأیید عملکرد کودتاگرانی شاهد آورده است که چند روز بعد کودتای ۲۱ فوریه ۱۹۲۱/ ۳ اسفند ۱۲۹۹ را رقم زدند.

پی نوشت:
۱- این توضیحات در کتاب «تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران» تألیف مرحوم سرهنگ غلامرضا نجاتی (۱۳۷۱)‌ درج شده (چاپ ششم، ۱۳۷۹، ج ۲، صص ۲۸۵- ۳۰۱) و در جلد سوم خاطرات دکتر ابراهیم یزدی نیز انتشار یافته است.

منبع: پایگاه حفظ و نشر آیت‌الله‌ خامنه‌ای 

نیروهای زمینی روسیه به سوریه بازمی‌گردند

یک مقام روس اعلام کرد که روسیه قصد دارد نیروهای زمینی‌اش را به سوریه بازگرداند.
خبرگزاری ایسنا: تروریست‌های داعش در ادامه تلاش‌های ناکام خود برای ممانعت از پیشروی ارتش سوریه، حمله‌ای را به بخش جنوبی شهر دیر الزور انجام دادند. همزمان یک مقام سابق روسیه اعلام کرد که این کشور قصد دارد نیروهای زمینی‌اش را به سوریه بازگرداند.

به گزارش شبکه خبری سیریانیوز، منابع مخالف سوری می‌گویند حمله داعش با هدف تلاش برای تنگ کردن عرصه بر ارتش سوریه در داخل استان دیر الزور و محاصره نیروهای سوری در این شهر است.به گفته این منابع، تروریست‌های داعش حمله‌ای را از محور جنوبی شهر دیر الزور به سمت منطقه" التیم" آغاز کرده و کنترل تپه‌های این منطقه را در دست گرفتند.

درگیری‌های شدیدی نیز میان دو طرف رخ داد که به کشته شدن ده‌ها داعشی منجر شد.

داعش اواخر ماه گذشته میلادی توانست برخی پایگاه‌های وابسته به ارتش سوریه در "جبل الثرده" در دیر الزور را اشغال کند.

گروه تروریستی داعش اخیرا عملیات گسترده‌ای را علیه فرودگاه نظامی دیر الزور انجام داد.

حملات داعش به شهر دیر الزور همزمان با عملیات ارتش سوریه برای آزادسازی شهر رقه، مقر اصلی داعش در سوریه صورت می‌گیرد.

پس از تلاش نیروهای عراقی برای آزادسازی فلوجه، این عملیات سومین عملیات بزرگ علیه مقرهای داعش در سوریه و عراق محسوب می‌شود.

نیروهای سوریه با کمک جنگنده‌های روسیه روز شنبه وارد استان رقه شدند. به گفته دیده‌بان حقوق بشر سوریه تاکنون 26 داعشی در عملیات ارتش سوریه که از روز جمعه آغاز شده، کشته شده‌اند.در همین حال آندره فیدوروف، معاون سابق وزیر خارجه روسیه مدعی شد که مسکو در حال بررسی طرح‌هایی برای استقرار مجدد نیروهای زمینی خود در سوریه است.

وی گفت: هدف از این اقدام دادن امکان به نظام سوریه برای سیطره بر 70 درصد اراضی جهت برگزاری انتخابات است.

دورخیز سعودی ها برای حضور نظامی در عراق/ آیا وزیر دفاع بعثی حیدرالعبادی می تواند خیانت کند؟/ ایجاد شبهه مرگ آیت الله سیستانی توسط آل سعود!

عملیات آزادسازی فلوجه به هدف ایجاد امنیت و استقرار در غرب، جنوب و مرکز عراق کلید خورد؛ اما با ورود مشکوک آل سعود به نقطه عطفی برای تجهیز، تسلیح و تحریک گروه های مسلح سنی برای مقابله با بسیج مردمی و تجزیه عراق تبدیل نخواهد شد؟ آیا به واسطه بی عملی و سکوت نخست وزیر و ارکان حکومتی، عراق از چاله داعش به چاه آل سعود سقوط نخواهد کرد؟
فرصت طلبی شیطانی آل سعود برای ورود نظامی به عراق همزمان با آزادسازی پایگاه اصلی اندیشه تکفیری و وهابی در عراق/ آیا دولت و ملت عراق اجازه خیانت به وزیر دفاع با سابقه بعثی می دهند؟

سرویس بین الملل فردا؛ علیرضا مجیدی: عملیات مقدس آزادسازی فلوجه، همگام با بعد نظامی آن که فتح قدیمی ترین و اصلی ترین قلعه داعش در عراق است، ابعاد سیاسی بسیار مهمی دارد که پایگاه خبری تحلیلی فردا در سلسله گزارش هایی به موشکافی ابعاد سیاسی این بحران می پردازد. در قسمت نخست این گزارش، به اهمیت این عملیات و الویت آزادسازی فلوجه بر موصل پرداختیم. {literal}{{/literal}برای مشاهده این گزارش بر روی لینک مقابل کلیک کنید:

همزمان با پیشروی سریع و بی سابقه رزمندگان و مجاهدان در مسیر آزادسازی فلوجه، رژیم آل سعود به عنوان مرتجع ترین حکومت منطقه که ایدئولوژی وهابیت را به صورت علنی در سراسر خاورمیانه – و بسیاری از کشورهای اروپایی و آفریقایی - تبلیغ می کند، به وحشت افتاده و دست به اقداماتی می زند که برای هر ناظر خارجی معنای آن کاملا روشن است! {literal}{{/literal}برای مشاهده دستاوردهای دو روز اول عملیات آزادسازی فلوجه، بر روی لینک مقابل کلیک کنید:

در شرایطی که شبکه الجزیره (وابسته به دربار آل ثانی در قطر) به حمایت تمام قد از داعش روی آورده است، شبکه العربیه و الحدث (وابسته به دربار آل سعود) در موضعی دوپهلو و منافقانه سعی در تشویق و تسلیح عشائر اهل تسنن استان الانبار عراق دارد تا با تقویت آن ها به بهانه مبارزه با داعش، پایگاه دائمی و مسلح برای خود در عراق دست و پا کند تا مقدمه ای برای تجزیه عراق باشد! رفتار شبکه های العربیه و الجزیره در قبال آزادسازی فلوجه، کاملا مشابه رفتار آنان در آزادسازی شهر رمادی، مرکز استان الانبار است که پایگاه خبری تحلیلی فردا در گزارشی اختصاصی، همان زمان به موشکافی این رفتار پرداخته بود. {literal}{{/literal}برای مشاهده رفتار ابررسانه های عربی در مورد آزادسازی رمادی، بر روی لینک مقابل کلیک کنید: حمایت

فرصت طلبی شیطانی آل سعود برای ورود نظامی به عراق همزمان با آزادسازی پایگاه اصلی اندیشه تکفیری و وهابی در عراق/ آیا دولت و ملت عراق اجازه خیانت به وزیر دفاع با سابقه بعثی می دهند؟

همزمان با این استراتژی شبکه های العربیه و الحدث (آل سعود)، سفارت تازه تأسیس آل سعود نیز همین رویه را در پیش گرفته است. «ثامر السبهان» سفیر افراطی آل سعود در بغداد که از ابتدای مأموریت خود همواره نقش پررنگی در ایجاد اختلاف در جبهه نیروهای ضدداعش را داشته است، به دیدار وزیر دفاع دولت حیدر العبادی رفت و بعد از گفت و گو با وی، حمایت کامل خود و کشورش از عملیات آزادسازی فلوجه را اعلام کرد!
برای شناخت بهتر این رفتار مزوّرانه سفیر ریاض در بغداد، کافی است مواضع گذشته وی در ایجاد شکاف و بحران در جبهه ضدداعش را مرور کنیم. او که به خوبی می داند مؤثرترین فرد در ایجاد جبهه علیه داعش، آیت الله سیستانی مرجع تقلید اعلای شیعیان عراق است که با فتوای تاریخی خود، حکم جهاد علیه داعش را صادر کردند، در یکی از مواضع حاشیه ساز خود خواستار دیدار با مرجع تقلید شیعیان شد. سفارت عربستان در بیانیه ای در همین رابطه نوشت: «با توجه به این که آیت الله سیستانی سال هاست در مجامع عمومی حاضر نشده اند و تردیدهای جدی در مورد زنده بودن ایشان مطرح است، آقای ثامر السبهان سفیر ممکلت عربستان سعودی در بغداد خواستار دیدار با ایشان شده تا نسبت به زنده بودن وی اطمینان یابد. زیرا این شائبه در مورد وی وجود دارد که از دنیا رفته باشد؛ اما عده ای با پرهیز از اعلام این خبر در صدد استفاده از نام و موقعیت وی باشند.»

این ادبیات که به خوبی هدفگذاری آن مشخص است، هرگز درخواست دیدار با مرجع تقلید عالی شیعیان نیست. اگر کسی ذره ای در زنده بودن آیت الله سیستانی تردید داشته باشد، می تواند این امر را از کسانی که با وی دیدار می کنند مانند دبیرکل سازمان ملل، دبیر سازمان همکاری های اسلامی و ... تحقیق کند. کاملا روشن است که متن این ادبیات اولا – به خصوص با توجه به جمله آخر - در جهت تضعیف جایگاه مردمی مرجعیت تقلید شیعیان است؛ ثانیا در راستای تحریک شیعیان و هواداران مرجعیت است تا به سفیر آل سعود حمله کنند و سوژه ای برای مظلوم نمایی و تحرکات سیاسی خطرناک شود. این نکته زمانی مهم تر می شود که بدانیم این بیانیه تنها در فاصله کوتاهی از حمله به سفارت آل سعود در تهران و بهره برداری ریاض صادر شده است!

فرصت طلبی شیطانی آل سعود برای ورود نظامی به عراق همزمان با آزادسازی پایگاه اصلی اندیشه تکفیری و وهابی در عراق/ آیا دولت و ملت عراق اجازه خیانت به وزیر دفاع با سابقه بعثی می دهند؟

نقش این سفیر در ایجاد بحران در فضای سیاسی داخلی عراق به قدری پررنگ است که بخشی از رزمندگان عراقی به خوبی به سفارت آل سعود، لقب «لانه فتنه و زنبور» داده اند. به عنوان نمونه، این سفیر به بهانه بررسی روابط میان کردها و عربستان سعودی ابتدا با فراکسیون کردهای پارلمان دیدار و مدتی بعد همراه رئیس آن ها به اربیل، مرکز اقلیم کردستان رفت. نتیجه این رویه، تحریک کردها برای ایجاد بحران در دولت مستقر در بغداد بود که نتیجه آن در فاصله کم تر از دو هفته آشکار شد! ابتدا «جمال کوجر» از نمایندگان برجسته کرد پارلمان که در دیدار با سفیر آل سعود حضور داشت، از پایان فرصت عبادی به عنوان نخست وزیر سخن گفت و سپس نوبت نوشیروان بارزانی، نخست وزیر دولت محلی اقلیم کردستان رسید که از بن بست در تعامل با بغداد خبر داد و بالاخره اندکی بعد، فراکسیون کردهای پارلمان به صورت رسمی بغداد را ترک و به اربیل بازگشت!

فرصت طلبی شیطانی آل سعود برای ورود نظامی به عراق همزمان با آزادسازی پایگاه اصلی اندیشه تکفیری و وهابی در عراق/ آیا دولت و ملت عراق اجازه خیانت به وزیر دفاع با سابقه بعثی می دهند؟

شدت فتنه انگیزی سفارت آل سعود در روابط میان بغداد و اربیل به اندازه ای بود که حتی برخی منابع خبری از احتمال انتقال سفارت آل سعود از بغداد به اربیل خبر دادند! اما طبیعی است که حضور در بغداد، به سفیر فتنه گر آل سعود کمک بیش تری می کنند تا همزمان در میان گروه ها و جناح های مختلف سیاسی عراق نیروگیری کند و این وضعیت در اربیل کاملا متفاوت است. دقیقا به همین علت، شخص سفیر در صفحه های تلویزیونی حاضر شد تا با تکذیب این ادعا بگوید: «گمانه زنی ها در مورد تأسیس کنسولگری ریاض در اربیل است و قرار نیست سفارتخانه بغداد تعطیل شود.»
نمونه دیگری از فتنه انگیزی های سفیر آل سعود در بغداد، تطمیع و ایجاد اختلاف در وزارت خارجه بغداد بود که نتیجه آن، عدم همگامی و همصدایی ابراهیم جعفری وزیر خارجه و نخست وزیر سابق عراق با ایران در مجامع بین المللی و عربی بود. شدت این تطمیع و اختلاف انگیزی به حدی بود که حتی رسانه های داخلی عراق هم به آن واکنش نشان دادند و ثامر السبهان در برابر این رسوایی، چاره ای جز تهدید قضائی و امنیتی نداشت که اوج آن، صدور قرار تعقیب قضائی برای «وجیه هادی عباس» بود. در واقع سفیر فتنه گر آل سعود با گرفتن زهر چشم از این خبرنگار، به همه فعالین رسانه ای و خبرنگاران هشدار داد که آل سعود به هیچ وجه به رسانه ها اجازه نقد خود را نخواهد داد.

موارد فوق، نمونه هایی از فتنه انگیزی های آل سعود در میان شیعیان و کردها بود. رژیم آل سعود که به خوبی می داند اصلی ترین و نزدیک ترین پایگاه وی در عراق را باید میان اعراب اهل تسنن عراق جست و جو کند، از ابتدا برنامه ویژه ای برای تحریک و جذب آنان داشت. در همین رابطه، تنها یک هفته بعد از آغاز به کار سفارتخانه در بغداد، ثامر السبهان در مصاحبه ای می گوید با انبوهی از تقاضای اهل تسنن مواجه شده که می گویند در جامعه سیاسی عراق تبعیض زیادی علیه آن ها اعمال می شود و آن ها از سوی اکثریت در حال ذبح و قربانی شدن هستند! او حتی از این اظهارات فراتر رفت و زمینه برای دخالت و فتنه انگیزی سفارت را با این ادبیات توجیه کرد: «بسیاری از مراجعاان سنی به ما گله می کنند که چرا ریاض آن ها را به حال خود رها کرده است؟ من موظف بودم پیام آن ها را به پادشاه مملکت خود برسانم و خائم حرمین شریفین در پاسخ گفتند که به همه فرزندان ملت عراق با چشم واحد، قلب واحد و عقل واحد نگاه کن و فراموش نکن ملت برادر ما در عراق نیازمند یاری ماست.»
داستان فتنه انگیزی سفارت آل سعود در میان اهل تسنن عراق به حدی بغرنج است که یک بار سازمان بدر در بیانیه ای ضمن درخواست برای تعطیلی این سفارت، اعلام کرد: «سفارتخانه آل سعود به مرکز تولید مفتی و اندیشه وهابی در جامعه عراق تبدیل شده و از نظر امنیتی لازم است دستور تعطیلی سفارتخانه مزبور در اسرع وقت صادر شود.» فتنه انگیزی های سفیر آل سعود در زمینه ایجاد تغییرات مد نظر خود در احزاب و سازمان های سنی عراق و ایجاد اختلاف میان ارتش و نیروهای بسیج مردمی به حدی علنی و گسترده بود که عادل الجبیر، وزیر خارجه جوان و افراطی آل سعود در دیدار با ابراهیم جعفری، به صورت رسمی از وی بابت «دخالت های سفیر ریاض در امور داخلی عراق» عذرخواهی و آن را اقدامات شخصی و خارج از چهارچوب ثامر السبهان عنوان کرد!
حالا و در اوج پیشروی رزمندگان عراقی در نبرد آزادسازی داعش، «لانه فتنه و زنبور» میزبان وزیر دفاع دولت حیدر العبادی است! به راستی وزیر دفاع در این شرایط، چرا باید به سفارتخانه کشوری مانند عربستان سعودی برود که شخصیت های مذهبی آن، علنا در حال تحریک اهل تسنن برای مقابله با آزادسازی فلوجه هستند؟ به راستی عالی ترین مقام نظامی هیأت وزیران چرا باید به دیدار کسی برود که بارها علنا علیه بسیج مردمی عراق سخن پراکنی کرده است؟

فرصت طلبی شیطانی آل سعود برای ورود نظامی به عراق همزمان با آزادسازی پایگاه اصلی اندیشه تکفیری و وهابی در عراق/ آیا دولت و ملت عراق اجازه خیانت به وزیر دفاع با سابقه بعثی می دهند؟

در این زمینه شاید بد نباشد اشاره ای به سوابق وزیر دفاع فعلی عراق شود. «خالد متعب العبیدی» در سال 1958 در خانواده ای با گرایشات بعثی در شهر موصل به دنیا آمد. در سال 1978 و در حالی که تنها 20 سال سن داشت، از سوی ارتش عراق بورسیه یوگسلاوی می شود که در آن زمان از کشورهای بزرگ بلوک شرق محسوب می شد. او در سال 1982 از دانشکده مهندسی هوافضای دانشگاه افسری یوگسلاوی و در سال 1984 در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه بلگراد پایتخت فارغ التحصیلی می شود. به راستی ارتش صدام حسین در ابتدای جنگ با ایران، چند نفر را بورسیه یوگسلاوی کرده است که خالد العبیدی یکی از این افراد (آن هم در 20 سالگی) باشد؟
او در سال 1998 با ارتقای رتبه نظامی از نیروی هوایی ارتش به ستاد مشترک نیروهای نظامی راه می یابد و به یکی از افسران برجسته ارتش صدام تبدیل می شود. جالب این جاست که به علت همکاری وی با بخش ضدجاسوسی ارتش، هیچ عکس و مدرکی از وی بعد از سال 1998 در دست نبوده و حتی مشخص نیست رتبه نظامی وی سردار یا سرهنگ و... بوده است؟! 

فرصت طلبی شیطانی آل سعود برای ورود نظامی به عراق همزمان با آزادسازی پایگاه اصلی اندیشه تکفیری و وهابی در عراق/ آیا دولت و ملت عراق اجازه خیانت به وزیر دفاع با سابقه بعثی می دهند؟

بعد از انتصاب وی به عنوان وزیر دفاع، یکی از افسران سازمان امنیت عراق دست به افشاگری علیه وی زد و اسنادی را در اختیار یکی از نمایندگان پارلمان به نام «عالیه نصیف» قرار داد تا با قرائت آن ها در جلسه علنی، مانع از وزارت این افسر اطلاعاتی بعثی شود. علیه نصیف در سخنانی که هرگز از طرف خالد العبیدی تکذیب نشد، گفت: «او در دوره صدام به علت خوش خدمتی در سازمان استخبارات، از سوی وی "مدال شجاعت" گرفت. او از افسران رده بالای اداره ضدجاسوسی صدام بود و حتی شوهر خواهر وی که از افسران مشهور ارتش صدام حسین بود، هم اکنون از مقامات رده بالای محلی داعش در موصل و از مسئولین سازمان "دیوان حسبه" این سازمان تروریستی است.»
در کابینه هیأت وزیران حیدر العبادی که یک شرکت سهامی عام است، وزارت دفاع به فراکسیون «متحدون» به ریاست «اسامه النجیفی» رسید که از مزدوران رسمی آل سعود در سیاست عراق است و در افکار عمومی وی را از مصادیق «داعش های سیاست» می خوانند. خالد العبیدی، یکی از اعضای فهرست انتخاباتی متحدون در موصل بود که به مجلس راه یافت و از سوی فراکسیون این حزب، برای وزارت دفاع معرفی شد!
به این ترتیب، هماهنگی و همکاری وی با سفارت آل سعود نباید امری دور از ذهن باشد! آن چه جای نگرانی دارد، عدم واکنش مناسب و ممانعت نخست وزیر و پارلمان این کشور است. بعد از این دیدار، وزارت دفاع آل سعود که ریاست آن بر عهده محمد بن سلمان، شاهزاده افراطی، ماجراجو و جنگ طلب آل سعود اعلام کرد به زودی عربستان در ریاض دفتر وابستگی نظامی می زند. تنها به فاصله یک روز، رسانه های محلی عربستان با انتشار عکس هایی مدعی شدند نخستین هواپیمای نظامی آل سعود در بغداد به زمین نشسته است تا در عملیات علیه داعش شرکت کند!
دقت در همین رخداد، نکات زیادی را نشان می دهد. در حالی که عربستان با خریدهای میلیارد دلاری به هواپیماهای فوق پیشرفته و به روز ساخت آمریکا، روسیه، فرانسه و آلمان مجهز است، چرا باید هواپیماهای از رده خارج شده دهه 80 میلادی را به بغداد اعزام کند؟ آیا به راستی همین نکته نشان نمی دهد آل سعود در پی مبارزه واقعی با داعش نیست؟

نکته دوم به رفتار پیشین آل سعود برمی گردد. ریاض که قصد جلب حمایت آمریکا و غرب را برای انجام عملیات در سوریه داشت، بعد از تشکیل ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا برای بمباران مواضع داعش به این ائتلاف پیوست و چندین عملیات در سوریه انجام داد. با گسترش دایره عملیات ائتلاف مزبور به عراق، آل سعود تنها حکومتی بود که حاضر به هیچ عملیاتی در عراق نشد و هیچ سورت پروازی از جنگنده های این کشور در خاک عراق گزارش نشده است! این نکته در گزارش رسمی وزارت دفاع آل سعود ثبت شده است و غیر قابل خدشه و تردید می باشد.
با توجه به این دو نکته و سابقه روشن سفیر فتنه گر آل سعود در ایجاد اختلاف میان ارتش و نیروهای بسیج مردمی عراق، آیا نباید نگران ورود نظامی این کشور به عراق بود؟ عملیات آزادسازی فلوجه به هدف ایجاد امنیت و استقرار در غرب، جنوب و مرکز عراق کلید خورد؛ اما با ورود مشکوک آل سعود به نقطه عطفی برای تجهیز، تسلیح و تحریک گروه های مسلح سنی برای مقابله با بسیج مردمی و تجزیه عراق تبدیل نخواهد شد؟ آیا به واسطه بی عملی و سکوت نخست وزیر و ارکان حکومتی، عراق از چاله داعش به چاه آل سعود سقوط نخواهد کرد؟

بی تردید ابعاد سیاسی عملیات آزادسازی فلوجه اهمیتی به اندازه ابعاد نظامی این عملیات دارد و شایسته است ستاد مرکزی نیروهای بسیج مردمی و تمامی ناظران و دلسوزان مبارزه با داعش، نسبت به ابعاد سیاسی این عملیات حساسیت بیش تری نشان دهند. پایگاه خبری تحلیلی فردا در همین راستا، قسمت های بعدی سلسله گزارش خود در مورد ابعاد سیاسی این عملیات را منتشر خواهد کرد.
تحلیل گلوبال ریسرچ از رویایی روسیه و غرب
گلوبال ریسرچ در مطلبی با اشاره به تجرکات غرب در مرزهای روسیه احتمال شکل گیری یک درگیری نظامی میان کشورهای جهان را داده است.
سرویس بین الملل فردا: گلوبال ریسرچ در مطلبی با اشاره به تجرکات غرب در مرزهای روسیه احتمال شکل گیری یک درگیری نظامی میان کشورهای جهان را داده است که در ادامه می خوانید:

در این مقاله قصد داریم نگاهی به تحرکات روسیه در قبال غرب بی‌اندازیم. اما ابتدا باید محدوده فعالیت روسیه را ترسیم کنیم. بهتر است با بررسی سیاست‌های انگلیسی-صهیونیستی در قبال روسیه شروع کنیم.

چنگ جهانی سوم با روس ها در حال شکل گیری است/ناتو به مرزهای روسیه رسیده است/ با سامانه ها فوق پیشرفته روسیه برای جنگ جهانی سوم آشنا شوید

فعالیت‌های غرب:
اولین مطلب تسخیر اروپای شرقی توسط ناتو است. من از تسخیر صحبت می‌کنم زیرا این عین تسخیر است اما تسخیری که طبق قوانین جنگی قرن بیست و یکم، ۸۰٪ اطلاعاتی، ۱۵ درصد اقتصادی و ۵ درصد نظامی است. بله می‌دانم که افراد زیادی در اروپای شرقی به دنبال رفتن زیر سلطه آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا هستند. امروزه رهبران و نخبگان این کشورها با افتخار بیان می‌کنند که به عنوان عضوی یکسان پذیرفته شده‌اند که می‌توانند پشت نرده‌های ناتو به مسکو پارس کنند.
دومین مطلب، استعمار کامل اروپای غربی در امپراتوری است. در حالی که ناتو به شرق پیش‌روی می‌کند، آمریکا توانسته کنترل اروپای غربی را به دست بیاورد. شهردار لندن این تسلیم را به پشت خوابیدن نرم‌تنان توصیف کرده است.
سوم، امپراتوری حمایت کامل خود را از موجودات نیمه شیطانی از خطاب گرفته تا نادژدا ساوچنکو اعلام کرده است. سیاست غرب روشن است: اگر ضد روسیه باشید ما از شما حمایت می‌کنیم. این سیاست به خوبی در کمپین شیطان‌سازی چهره پوتین و روسیه هویداست که به نظر من بسیار بدتر از فعالیت‌های دو کشور در جنگ سرد است.
چهارم، غرب چندین حرکت ایذایی نظامی شامل فرستادن اولین عناصر سیستم ضد موشکی خود به اروپای شرقی،  فرستادن چندین نیروی واکنش سریع و فرستادن چند نیروی زرهی، انجام داده است. ناتو مقرهای فرماندهی خود را جلوتر برده تا بتواند از نیروهای واکنش سریع حمایت کند.

تمام این‌ها به چه معناست؟
در حال حاضر، معنای خاصی ندارد. درست است که ناتو به مرزهای روسیه رسیده و این اقدامی تحریک‌کننده است اما تنها در مقیاس سیاسی. در ابعاد نظامی  اما مقدار نیروهای فرستاده شده بسیار بسیار کم است؛ احتمالا توانایی پرتاب ۱۰ تا ۲۰ موشک و ۶۰۰ نیروی زمینی و پشتیبانی. پس در حال حاضر هیچ تهدید نظامی‌ای متوجه روسیه نیست.

چرا روس‌ها از این موضوع ناراحت هستند؟
زیرا تحرکات اخیر آمریکا و ناتو ممکن است قدم‌های ابتدایی تلاش‌های گسترده‌ای باشد که در طول زمان خطری جدی برای روسیه شود.
این نوع گفتار از طرف غرب نظامی و جهت ایجاد ترس از روسیه نیست و بیشتر نقش منجی گری را دارد. آخرین باری که سندرم منجی‌گری غرب شعله ور شد، روسیه بیست تا سی میلیون انسان از دست داد. پس روس‌ها حق دارند که به پروپاگاندای انگلیسی صهیونیستی توجه کنند.
روس‌ها بیشتر از همه از استعمار مجدد اروپای غربی می‌ترسند. آن روزها که افراد بزرگی مانند شارل دو گل،‌ هلموت اشمیت یا فرانسوا میتران آینده اروپا را در دست داشتند گذشته است. این مردها با وجود اشتباهاتشان، وطن پرستان واقعی بودند، نه دولت‌مردان استعماری آمریکا. از دست رفتن اروپای غربی برای روس‌ها نگران کننده‌تر از این است که مستعمره‌های شوروی سابق در اروپای شرقی تحت فرمان دولت استعماری آمریکا هستند. چرا؟

به این موضوع از دریچه نگاه روس‌ها بنگرید.

روس‌ها می‌بینند که قدرت آمریکا رو به افول است و دلار نیز دیر یا زود نقش خود به عنوان ذخیره ارزی و ارز تبادل در دنیا را از دست خواهد داد. تا زمانی که آمریکا نتواند راهی برای تغییر روند کنونی بین المللی پیدا نکند، امپراتوری انگلیسی صهیونیستی فرو خواهد پاشید. روس‌ها معتقدند آمریکایی‌ها در تلاش‌‌اند از تنش‌های با روسیه برای احیای جنگ سرد دوم و یا جنگی حقیقی در اروپا استفاده کنند.
با وجود امپراتوری رو به افول و احتیاج حیاتی به یک بحران عمده، یک اروپای غربی بی‌جربزه که نمی‌تواند منافع خود را به دست آورد، یک اروپای شرقی مطیع که تبدیل به معرکه درگیری غرب و شرق خواهد شد و القای ترس از روس‌ها به عنوان پشتیبانی برای افزایش اعزام نیروهای نظامی به مرزهای روسیه، می‌توان پی برد که چرا روسیه تحرکات اخیر را جدی گرفته است.

عکس‌العمل روس‌ها
اجازه دهید عکس العمل روس‌ها در برابر امپراتوری را بررسی کنیم.

ابتدا روس‌ها می‌خواهند مطمئن شوند که آمریکایی‌ها متوهم نشوند که جنگ تمام عیار در اروپا مانند جنگ جهانی دوم خواهد بود که در آن آمریکا تنها چند حمله کوچک نمادین از طرف دشمن متحمل شد. جنگ تمام عیار در اروپا موجودیت روسیه را به خطر می‌اندازد. به همین دلیل روس‌ها در حال ایجاد ساز و کاری هستند که در صورت وقوع، آمریکا نیز هزینه زیادی بپردازد. 
روس‌ها نیز مشخصا فکر می‌کنند که تهدید متعارف از طرف غرب ممکن است که آینده نزدیک را شکل دهد. بنابراین در حال اتخاذ عملکردهایی برای مقابله با این تهدید هستند.
به نظر می‌رسد آمریکا مصمم به نصب سیستم ضد موشک بالستیک در آسیای شرقی نیز است. روس‌ها در حال تلاش برای دور زدن این سیستم و نابودی آن هستند.
فعالیت‌های روسیه گسترده و پیچیده است و تقریبا تمام نیروهای روسیه را در برمی‌گیرد اما ۴ مثال را برای شما ذکر می‌کنم که به نظرم نشان می‌دهد روسیه نمی‌خواهد اجازه دهد ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ دوباره تکرار شود.

بازسازی ارتش تانک نگهبانان اول (در حال انجام)

نصب سیستم موشک‌های عملیاتی اسکندر-ام (انجام شده)

نصب موشک‌های بین قاره‌ای سرمت (در حال انجام)

نصب  اژدر استراتژیک وضعیت ۶

بازسازی ارتش تانک نگهبانان اول
چنگ جهانی سوم با روس ها در حال شکل گیری است/ناتو به مرزهای روسیه رسیده است/ با سامانه ها فوق پیشرفته روسیه برای جنگ جهانی سوم آشنا شوید
بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۶ روسیه نیروهای منسجم متمرکز در مناطق غربی نظامی خود نداشت. به بیانی دیگر، روسیه باور نداشت که از جانب غرب تهدید شود و به همین دلیل نیروی نظامی قابل توجهی برای دفاع از خود در نظر نگرفته بود. 
روسیه به طور رسمی تشکیل ارتش تانک نگهبانان اول را اعلام کرد. این ارتش شامل چهارمین لشکر تانکی «کانتمیرو»، دومین نگهبانان تمان در لشگر تفنگ‌داران، ششمین تیپ تانک، بیست و هفتمین تیپ تفنگ‌داران موتوری سواستوپول و چندین گروه پشتیبانی است. مقر فرماندهی ارتش در اودینستوو در حومه مسکو قرار خواهد داشت. در حال حاضر ارتش مجهز به تانک‌های مبارزه T-72B3 و T-80 است اما با تانک‌های جدید T-14  آرماتا و خودروهای نفر بر زرهی و دیگر خودروها با خودروهای جدید جایگزین خواهد شد. این نیروهای زرهی در آسمان با بالگردهای Mi-28 و Ka-52 پشتیبانی خواهند شد. اشتباه نکنید، این نیروهای بسیار بزرگی خواهد شد که توانایی شکست دشمن را خواهد داشت. من مطمئنم که تا زمانی که این ارتش سازمان دهی شود بزرگترین نیروی زرهی بین آتلانتیک و کوه‌های اورال (در شمال روسیه) خواهد بود. اگر تنش‌های کنونی ادامه پیدا کند و یا وخیم‌تر شوند روس‌ها می‌توانند توانایی جابه‌جایی این ارتش را بالا ببرند. 

نصب سیستم موشک‌های عملیاتی اسکندر-ام

سیستم جدید موشک‌های عملیاتی اسکندر-ام یک سلاح فوق العاده است. از لحاظ فنی این یک موشک کوتاه برد است (برد رسمی این موشک ۵۰۰ کیلومتر است) اما می‌تواند موشک‌های R-500 را نیز پرتاب کند (که برد ۲۰۰۰ کیلومتر دارند). این سامانه بسیار دقیق بوده و مجهز به ضد به سامانه ضد موشک‌های بالستیک است و سرعتی فراصوت داشته و در عمل روی زمین غیرقابل تشخیص است. این سامانه موشکی وظیفه تخریب تجهیزات و نیروهای آمریکا و ناتو در صورت پیشروی نیروهای خود از اروپای شرقی را به عهده خواهد داشت. 

نصب موشک‌های بین قاره‌ای سرمت

چنگ جهانی سوم با روس ها در حال شکل گیری است/ناتو به مرزهای روسیه رسیده است/ با سامانه ها فوق پیشرفته روسیه برای جنگ جهانی سوم آشنا شوید
هیچ کدام از دو مورد قبلی سرزمین آمریکا را تهدید نمی‌کنند و روسیه نیازمند سلاحی بود که بتواند لرزه بر اندام پنتاگون و کاخا سفید بیاورد. SS-18 قدرت‌مندترین موشک بالستیک بین قاره‌ای توسعه یافته بود. اما RS-28 موشک سرمت ترس را بیشتر می‌کند.
موشک سرمت توانایی نصب ۱۰ تا ۱۵ کلاهک هدف‌گیری همزمان دارد و می‌تواند در سرعت‌های فراصوت به خوبی قدرت مانور خود را حفظ کند. این موشک می‌تواند هر هدفی در هر کجای کره زمین و از هر سکوی پرتابی را هدف قرار دهد. موشک سرمت غیر قابل انهدام در مسیر است.
کلاهک سرمت می‌تواند مجهز به کلاهک لو-۷۱ شود تا بتواند به اهداف سخت دشمن نفوذ کند. اطلاعات فاش شده اخیر نشان می‌دهد این موشک دقت ۱۰ متر دارد.
سیلوهای موشک سرمت نیز توسط اقدامات حفاظتی فعال شامل صد سلاح با قدرت پرتاب ۴۰ هزار گلوله ۳۰ متری به ارتفاع ۶ کیلومتر محافظت می‌شوند. روس‌ها موشک‌های سرمت را به سیستم دفاع هوایی اس-۵۰۰ نیز مجهز خواهند کرد. موشک‌های سرمت به لطف سیستم‌های پرتاب خودکار، تنها ۶۰ ثانیه برای پرتاب زمان نیاز دارند. این به این معناست که موشک‌های سرمت در سیلوها، در زمان پرواز و در زمان بازگشت به جو کره زمین غیر قابل انهدام خواهند بود.

نصب  اژدر استراتژیک وضعیت ۶

چنگ جهانی سوم با روس ها در حال شکل گیری است/ناتو به مرزهای روسیه رسیده است/ با سامانه ها فوق پیشرفته روسیه برای جنگ جهانی سوم آشنا شوید
اطلاعاتی از روس‌ها در مورد یک اژدر زیردریایی سری منتشر شد که وسیله نقلیه خودران زیردریایی را نشان می‌داد که می‌توانست از راه دور کنترل شود. این وسیله می‌توانست به عمق هزار متری رفته و با سرعت ۱۸۵ کیلومتر در ساعت در محدوده ۱۰ هزار کیلومتری حرکت کند.
سیستم وضعیت شش می‌تواند ناوهای هواپیمابر و پایگاه‌های دریایی آمریکایی را هدف قرار دهد. وضعیت ۶ نسخه جدیدی از اژدر T-15 خواهد بود که ۲۴ متر طول، ۱.۵ متر پنها و ۴۰ تن وزن خواهد داشت که می‌تواند ۱۰۰ مگاتن کلاهک را حمل کند. بیشتر شهرهای آمریکا و مراکز صنعتی در مناطق ساحلی قرار دارند که اژدر می‌تواند به آنان نفوذ کند. سرعت وضعیت ۶ باعث می‌شود نتوان آن را در مسیر منهدم کرد.

ارزیابی
فرماندهان آمریکا از این مطالب آگاهی دارند. تمام سیستم‌های ضد بالستیک آمریکا از جنگ ستارگان ریگان تا موشک‌های ضد بالستیک علیه ایران کلاهبرداری‌های مالی بوده‌اند. روس‌ها اقدامات متعددی برای مبارزه با سیستم ضد موشکی آمریکا در اختیار دارند. روس‌ها می‌توانند سیستم قدیمی موشک‌های بالستیک بین قاره‌ای سوار شده روی قطارها را زنده کنند و آمریکا نخواهد توانست این موشک‌ها را در شبکه ریلی گسترده روسیه پیدا کنند. موشک کالیبر کروز که اخیرا در جنگ سوریه استفاده شده می‌تواند از یک کانتینر تجاری معمولی پرتاب شود. به یاد داشته باشید که موشک‌های کالیبر برد بین ۵۰ تا ۴ هزار کیلومتر داشته و می‌توانند کلاهک هسته‌ای حمل کنند. روسیه می‌تواند در کشتی‌های تجاری خود این موشک‌ها را جاسازی کرده و از ساحل آمریکا آن‌ها را شلیک کنند و یا چند کانتینر در کوبا و یا ونزوئلا قرار دهد. این یک سیستم غیر قابل شناسایی است که روس‌ها می‌توانند در هر جایی قرار بدهند.
واقعیت این است که آمریکا می‌تواند جنگی علیه روسیه و یا چین شروع کند اما صدمات زیادی خواهد دید. 

بهتر است سیاست مداران غربی حرف‌های خود را باور نکنند. تهدیدهای آن‌ها باعث شده روسیه کاملا آماده جنگ جهانی سوم شود.
بارها گفته‌ام که روس‌ها بسیار از جنگ می‌ترسند و هر کاری برای دوری از جنگ انجام می‌دهند اما آن‌ها آماده جنگ نیز هستند. این یک خصوصیت فرهنگی در روسیه است که غرب در هزار سال گذشته برداشت اشتباهی از آن داشته است. بارها اروپایی‌ها به روس‌ها حمله کرده‌اند و خود را در معرکه‌ای غیرقابل تصور یافته‌اند. یک ضرب المثل روسی می‌گوید، روس‌ها هرگز جنگی را شروع نمی‌کنند بلکه خاتمه دهنده جنگ‌ها هستند.
ابزار جنگی در غرب ادامه سیاست است اما برای روس‌ها ابزار جنگی تلاش بی‌رحمانه برای بقاست. ژنرال‌های غربی را ببینید، صاف و تمیز و مدیران مبادی آداب که بیشتر به مدیران اجرایی شباهت دارند. اما زمانی که ژنرال‌های روسی را می‌بینید متوجه می‌شوید که بی‌رحم و قاتلانی محاسبه‌گر هستند. البته به شیوه منفی، زیرا آن‌ها افرادی قابل احترام و یا مهربان هستند و کشور و مردان آن‌ها برایشان بسیار مهم است. اما حرفه آن‌ها ادامه سیاست نیست و برای بقا به هر هزینه‌ای است.
من قصد بزرگنمایی جنگ هسته‌ای و یا نیروهای مسلح روسیه را ندارم اما دلیل نوشتن مقاله هشدار به کشورهاست. کشورهای کوچک روی نقشه نیز احساس می‌کنند که می‌توانند ابرقدرت‌های هسته‌ای را تحریک کنند. آمریکایی‌ها به این کشورها می‌گویند ما شما را با فناوری‌های جادویی محافظت می‌کنیم در حالی که روس‌ها به طور جدی در حال آماده سازی برای جنگ جهانی سوم هستند زیرا به این نتیجه رسیده‌اند که برای جلوگیری از جنگ باید به دشمنان نشان دهند که از جنگ با روسیه زنده بیرون نخواهند رفت، حتی اگر تک تک روس‌ها کشته شوند.

من جنگ سرد را به خوبی به یاد دارم و در قسمتی از آن بودم. اکثر ما در هر دو طرف متوجه شدیم که جنگ روسیه و غرب باید به هر قیمتی جلوگیری شود. امروزه زمانی که مقالات مقامات ارشد در این باره را می‌خوانم بسیار می‌ترسم.
جنگ بعدی روی زمین با جنگ اخیر بسیار متفاوت خواهد بود. اما چند قانون را باید رعایت کنیم. قانون اول این است که به مسکو نرویم. هیتلر و ناپلئون سعی کردند و به جایی نرسیدند. 

آیا فکر می‌کنید اوباما، هیلاری، مرکل یا اولاند چیزی بیشتر از ناپلئون و هیتلر می‌دانند؟
اگر دولت پنهان انگیسی صهیونیستی به قدری متوهم است که در اروپا یا جای دیگر جنگ با روسیه را شروع کند، سطحی از خشونت و ابزار جنگی را خواهیم دید که قابل تصور نیز نخواهد بود. مشکل این است که میلیون‌ها نفر عادی به خاطر جنگ خواهند مرد و رنج‌های زیادی را تحمل خواهند کرد. امیدوارم هشدارهای متعدد ما منجر به ایجاد آگاهی برای جلوگیری از این دیوانگی سیاست‌مداران شود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد