سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

خرمشهر از صفای خانه ها تا رسیدن به مرز انجماد

خرمشهر
شناسهٔ خبر: 3664638 -
خرمشهر – خرمشهر سال ها بعد از آزادی هنوز با تبعات ناشی از جنگ دست و پنجه نرم می کند و مردم این شهر انتظار دارند آزادسازی دیگری برای این شهر رقم برخورد.

خبرگزاری مهر، سرویس استان ها- علی نواصر: تاجیه پیرزنی که هنوز آن خالکوبی های سبز رنگ که آرزوی عروس های قدیمی بود را بر ابرو و پیشانی دارد، خاطرات شیرینی از خرمشهر قبل از جنگ روایت می کند.

او می گوید: بازار صفا که می رفتیم، صفا و دلخوشی را با تمام وجود لمس می کردیم. با زنان همسایه با آن سبدهای بافته شده از برگ های درخت خرما که به بازار می رفتیم در طول راه فقط شادی بود و خنده. کسی کاری به کارمان نداشت. می رفتیم و می آمدیم و زنبیل هایمان پر از نعمت خدا بود.

تاجیه ۷۰ ساله همچنان در شرح گذشته ها غرق است: دلهایمان پر از شادی بود و نگرانی های امروزی در دل و خانه هایمان راهی نداشت. مثل امروز خانه هایمان آذوقه یک ماهه را نداشت و هر روز برای همان روز خرید می کردیم. قانع بودیم به همان ۱۰۰ گرم روغن جامد فله ای که از بازار می خریدیم و برای پختن غذا استفاده می کردیم و آخر شب دیگر اثری از آن روغن نبود. بچه هایمان در بین نخل ها و درون نهرهایی که همه جا بودند از دنیای بچگیشان لذت می بردند.

این پیر زن دوست داشتنی ادامه می دهد: اون موقع اگر گرد و غبار می شد، می گفتیم خدا قهرش اومده ولی حالا هر روز گرد و غبار است. گرما بود ولی از گرمای معرفت اون روزهای مردم خرمشهر کمتر بود پس به راحتی قابل تحمل بود. سختی های زندگی هم بود کسی منکر نیست ولی به پیچیدگی زندگی امروز در خرمشهر نمی رسد. ما در خرمشهر یک چنین زندگی را داشتیم ولی جنگ این زندگی رویایی را بر باد داد.

تاجیه به خاطرات تلخ جنگ هم می رسد «جنگ که شروع شد خیلی ها نمی توانستند از خرمشهر دل بکنند. باورش سخت بود که باید شهرمان را ترک می کردیم. خدا شاهد است به زور رزمنده ها از شهر بیرون رفتیم. جهان آرا و دوستانش گفتند شهر امن نیست و دشمن وارد شهر شده باید شهر را از مردم تخلیه کنیم. شهر که تخلیه شد خرمشهری ها هر کدام در گوشه ای آواره شدند ولی به امید بازگشت به همان روزهای شیرین و پر از شادی تحمل کردند. سختی ها را به  جان خریدیم که دوباره زندگیمان را از نو شروع کنیم ولی خرمشهر دیگر آن خرمشهر نشد».

کوچه ها راوی واقعیت ها

قدم زدن در شهر واقعیت های بیشتری از گفته های این پیر زن را نشان شما می دهد چون خرمشهر دیگر آن خرمشهر نشد. هنوز ساختمان هایی هستند که سوراخ های گلوله باران دشمن بعثی روی آنها خودنمایی می کند و این نشان می دهد جنگ هنوز برای خرمشهری تمام نشده یا حداقل اینکه تبعات جنگ برای آنها تمام نشده است.

هنوز کوچه پس کوچه های خرمشهر رنگ آوارگی به همراه دارد و چاله های حفاری شده در شهر نشان می دهد دردهای خرمشهر کهنه و قدیمی هستند.

عباس مطوری یکی از جوانان این روزهای خرمشهر است که جنگ را چندان درک نکرده ولی مشکلات جنگ را با جان و دل حس کرده است. وی می گوید: وقتی چهار سال از جنگ گذشته بود در شیراز به دنیا آمدم و تقریبا هیچ تصوری از جنگ ندارم و تا دنیا را شناختم جنگ تمام شده بود ولی من بیشتر از هر کسی تبعات جنگ را لمس کرده ام.

خبری از شهر رویایی نبود

عباس عنوان می کند: بچه های بعد از جنگ خرمشهر، بیش از هر کسی با تبعات جنگ دست و پنجه نرم کرده اند چون آنها قرار بود به یک شهر با صفا و رویایی که پدر و مادران آنها در سال های دور از خانه برایشان ساخته بودند وارد شوند، ولی ما قدم به شهری گذاشتیم که ویرانه هایش، کاخ رویایی بازی هایمان شده بود. قدم به شهری گذاشتیم که همه کاره آن کسایی بودند که رنگ و بویی از خرمشهر نبرده بودند .

عباس از دردی می گوید که همه جوانان خرمشهری به آن اعتقاد دارند چرا که این روزها فرصت های شغلی در دستان غیربومی ها دست به دست می شود ولی آنهایی که سال ها عذاب جنگ زدگی را تحمل کرده اند از فرط بیکاری در کنار رودخانه بهمنشیر، غصه تلخی ها را تکرار می کنند.

این روزها، آروزی اغلب جوانان خرمشهری مثل نخل هایی که هشت سال جنگ آنها را ذره ای تکان نداد ولی شوری آب بعد از جنگ آنها را به مرگ تدریجی کشانده است، سربریده هستند. یا مثل همان کشتی هایی که رونق را به شهر می آرودند، این روزها  به گل نشسته اند و منطقه آزاد که قرار بود شهر را حتی ذره ای به روزهای قبل از جنگ برساند هم درگیر کش مکش های همیشگی خود است.

بدتر اما در خرمشهر این روزها کسی حتی حاضر نیست در خصوص مشکلات مردم این شهر حرفی بزند و همه تقریبا علاقه چندانی به گفتگو با رسانه ها البته در این خصوص ندارند. در این میان اما نماینده خرمشهر گوشه ای از مشکلات این شهر را بازگو می کند.

کسی برای آبادی خرمشهر تلاش نکرد

عبدالله ثامری  می گوید: خرمشهر را خدا آزاد کرد ولی کسی برای آبادی آن تلاش نکرد. با اینکه نظام همیشه عنایت خاصی به خرمشهر و آبادی آن داشته ولی بی کفایتی مسئولان و سوء مدیریت های بعد از جنگ باعث شد خرمشهر از زمین بلند نشود.

وی می افزاید: با اعتباراتی که طی سال های گذشته به خرمشهر تخصیص یافت، می شد خرمشهر را از نو ساخت، اما با همین سوء مدیریت ها به پروسه ای شکست خورده تبدیل شد و به جرات می گویم ۷۵ درصد اعتبارات آن به فنا رفت. اگر مسئولان آن وقت با دلسوزی برای خرمشهر تلاش می کردند با آن اعتبارات می توانستند سه خرمشهر بسازند.

ثامری بیان می کند: مردم خرمشهر و مینوشهر دست ها را به آسمان برده اند که کاش شهرهایشان به ۳۵ سال قبل برگردند و همین امر نشان می دهد این مردم این روزها از وضع شهر چه زجری می کشند. خرمشهر این روزها به جشن پیروزی نیاز ندارد، به وعده های عملی و عمرانی نیاز دارد. به مسئولانی نیاز دارد که حداقل امضا رئیس جمهور پای مجوز آسفالت خیابان های فرسوده و تخریب شده خرمشهر را عملی کنند.

نماینده خرمشهر می گوید: اغلب برنامه هایی که برای توسعه خرمشهر قرار بود اجرا شود در حد همان امضاها مانده اند و رنگ اجرایی شدن به خود نگرفته اند. مسئولان ما فقط وقتی اسم خرمشهر می آید چنان در موردش صحبت می کنند که مردم ایران شاید غبطه بخوردند ولی واقعت امروز خرمشهر با آن حرف های رنگی و قشنگ، زمین تا آسمان فاصله دارد.

مردم خرمشهر می گویند بیشتر از اینکه چهره توسعه نیافته شهر ما را اذیت کند بیکاری جوانان و نبود آینده ای روشن برای آنها در این شهر آزارشان می دهد چرا که شرایط اشتغال در این شهر که حالا اسم جذاب منطقه آزاد را نیز یدک می کشد به گونه ای است که جوانان شهرهای دیگر به راحتی صاحب شغل می شوند ولی جوانان خرمشهری با غول بیکاری دست و پنجه نرم می کنند و کسی نیست آنها را نجات دهد.

ثامری در خصوص منطقه آزاد نیز می گوید: این سازمان اکنون به واسطه برنامه ریزی خوبی که انجام داده است، کارهای مناسبی برای زدودن چهره محرومیت از شهر در دستور کار خود قرار داده ولی واقعیت این است که این سازمان به دلیل عملکرد نامطلوب مدیریت های سابق در اجرای سیاست های توسعه یافتگی خرمشهر، تاکنون چندان موفق عمل نکرده است.

نماینده خرمشهر ادامه می دهد: انتظار داریم مسئولان سازمان منطقه آزاد اروند با شتاب و جدیت بیشتری ساخت و ساز پروژه هایی که وعده آنها را به مردم خرمشهر داده اند را عملی کنند تا حداقل بیکاری جوانان این شهر کاهش یابد.

تاجیه همان پیرزن دوست داشتنی اعتقاد دارد هنوز تلخی های جنگ ما را رها نکرده است. از آوارگی و جنگ زدگی و از دست دادن عزیزانمان که خلاص شدیم، دیگر خرمشهر آن شهری نبود که زنبیل هایمان را با آن پر از شادی می کردیم و صفا را از بازار برای خانواده هایمان می خریدیم. دیگر حتی گرمای خرمشهر قابل تحمل نیست و به جای نهرها و کوچه های پر از صمیمت ترجیح می دهیم در هوای سرد ولی مصنوعی کولرها به مرز انجماد برسیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد