سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

نیویورک‌تایمز:عربستان چهره اسلام را لکه‌دار کرده است

روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز با اشاره به سیاست‌های جنگ‌طلبانه و تفرقه‌انگیزانه عربستان سعودی نوشته باید نام ریاض را به «پادشاه واپس‌گرایی» تغییر داد.

به گزارش مشرق، روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز روز چهارشنبه در یادداشتی نوشته «عربستان چهره اسلام را در جهان لکه‌دار کرده است.»

«نیکولاس کریستوف»، نویسنده این مقاله یادداشتش را با شرح ماجرای دانشجویی آغاز کرده که بعد از ورود به هواپیمای عازم آمریکا به علت صحبت کردن به زیان عربی، از هواپیما خارج شده و مورد بازجویی قرار گرفته است. این، به نوشته کریستوف، ششمین مورد گزارش‌شده از خارج کردن مسلمان‌ها از هواپیماهای آمریکا در سال جاری بوده است. 

بر اساس این گزارش، نمونه‌های این اسلام‌هراسی در لفاظی‌های سیاستمداران آمریکایی اعم از تد کروز و دونالد ترامپ، نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا هم به وفور شنیده می‌شوند. 

نویسنده سپس به سفر باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا به عربستان سعودی برای تعامل با این کشور اشاره و از آن ابراز رضایت کرده، اما نوشته است: «اما بیایید اجازه ندهیم محاسن دیپلماسی ما را از یادآوری نقش موذیانه عربستان سعودی در ایجاد بی‌ثباتی و به تبع آن، لکه‌دار کردن چهره اسلام در سرتاسر جهان غافل کند.»

وی می‌افزاید: «حقیقت این است که رهبران سعودی به چهره اسلام بسیار بیشتر از آنچه ترامپ و کروز در توان دارند لطمه می‌زنند و ما باید برای محکوم کردن تحجر آنها همانقدر آماده باشیم که برای ترامپ آماده‌ انجام این کار هستیم.»

در بخش دیگر این یادداشت درباره این کشور آمده است: « این کشور به ترویج افراط‌گرایی، تنفر،  زن‌ستیزی، تفرقه‌‌اندازی بین شیعه و سنی که عامل جنگ‌های داخلی خاورمیانه است، می‌پردازد.»

«کریستوف» بر اساس این استدلال‌ها نوشته «باید نام عربستان سعودی را تغییر داد و آن را پادشاهی واپس‌گرایی (ارتجاع) نامید.»


منبع: فارس

لایحه تحریم ایران در گردش دلار دوباره پیشنهاد شد

رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان کنگره دوباره لایحه ای برای تحریم ایران برای دسترسی به گردش دلار ارائه کرد.

به گزارش مشرق و به نقل از آسوشیتدپرس، اد رویس رئیس کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان کنگره آمریکا لایحه دیگری برای جلوگیری از دسترسی ایران به گردش دلار در تجارت بین الملل پیشنهاد کرد.

بر اساس این لایحه که باید قبل از تصویب در مجلس سنا و کاخ سفید به تصویب برسد، دولت باراک اوباما را از اجازه به دولت ایران برای دسترسی به مبادلات دلاری در تجارت جهانی منع می کند.

رویس ماه گذشته خطاب به دولت اوباما از دسترسی ایران به تجارت جهانی سوال کرده بود که به ادعای وی هنوز دولت اوباما به این سوال پاسخ نداده است.

جمهوری خواهان کنگره که رویس یکی از آنها محسوب می شود نگران دسترسی ایران به مبادلات تجاری با استفاده از دلار هستند.

آنها می گویند ایران از تروریسم حمایت می کند و نمی تواند به گردش دلار دسترسی داشته باشد. به گفته اد رویس، اگر رئیس جمهور اوباما اعطای این امتیاز تازه به رژیم ایران را رد نمی کند، کنگره آمریکا باید چنین اقدامی بکند.

منبع: مهر

برجام ابزار به هم زدن توازن به نفع سعودی است

در استراتژی پسابرجام امریکا، وقتی از "اصلاح رفتار منطقه ای ایران" سخن گفته می شود، مقصود "تسلیم در مقابل سعودی" است. برجام، ابزار ایجاد توازن در منطقه نیست بلکه ابزار به هم زدن توازن به نفع سعودی است.
برجام ابزار به هم زدن توازن به نفع سعودی است

به گزارش مشرق، مهدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی و بین‌الملل در کانال تلگرامی‌اش نوشت: یک نکته مهم در منازعه فعلی میان ایران و سعودی، که غربگرایان ایرانی باید راهی برای توجیه آن بیابند، این است که دولت امریکا، در همه صحنه ها - بی استثنا-کنار عربستان ایستاده است.

پس از برجام، دولت امریکا ابراز امیدواری کرد توافق هسته ای به اصلاح رفتار منطقه ای ایران بینجامد. آن زمان، کسانی تصور می کردند امریکا هم به دلیل تمایل به حفظ برجام، و هم از آن رو که ظهور داعش و تحولات پس از بهار عربی آن را از سعودی دور کرده، در رویارویی منطقه ای میان ایران و سعودی، اگر نگوییم طرف ایران را می گیرد، دستکم بی طرف خواهد ماند.

تجربه ماه های گذشته اما به ما می گوید امریکا همچنان در قایق سعودی نشسته است. در استراتژی پسابرجام امریکا، وقتی از "اصلاح رفتار منطقه ای ایران" سخن گفته می شود، مقصود "تسلیم در مقابل سعودی" است.  برجام، ابزار ایجاد توازن در منطقه نیست بلکه ابزار به هم زدن توازن به نفع سعودی است. حتی ظهور داعش هم، به جای آنکه عاملی برای افول جایگاه سعودی در راهبرد منطقه ای امریکا باشد، اهرمی است به منظور نشاندن ایران پای میز مذاکره با عربستان.

حمایت بی چون و چرای امریکا از سعودی، درس مهمی است برای همه آنها که به "مهربان تر" شدن واشینگتن با تهران پس از توافق هسته ای امید بسته بودند.

چگونه شاهزاده سعودی نشست دوحه را به شکست کشاند

تنها چند روز پس از نشست نفتی دوحه فاش شد که "محمد بن سلمان" جانشین ولی‌عهد و وزیر جنگ سعودی با وجود آن که در نشست دوحه حضور نداشت، باعث شکست این نشست در دست‌یابی به توافق برای راکد نگه داشتن سطح تولید نفت شده است.
به گزارش مشرق، اطلاعات موجود بیانگر آن است که محمد بن سلمان وزیر جنگ سعودی، علی‌رغم حضور نداشتن در نشست نفتی دوحه موجبات شکست آن را فراهم کرده است، زیرا در تماس با اعضای هیات سعودی حاضر در این نشست، از آنان خواسته بود که در صورت عدم مشارکت ایران در توافقنامه ثابت نگه داشتن سطح تولید نفت، این هیات نیز از نشست دوحه خارج شود.

این در حالی است که خبرهای متعددی از اختلافات میان محمد بن سلمان و علی النعیمی وزیر نفت سعودی به علت سیاست های نفتی این شاهزاده منتشر شده و گفته می شود این روند ممکن است به برکناری النعیمی منجر شود.

این اطلاعات در مقاله ای در شماره روز دوشنبه روزنامه "فایننشال تایمز" منتشر شد و به این ترتیب برای نخستین بار جزئیات گفت وگوهای دشوار مقامات بزرگ ترین تولید کنندگان نفت در دوحه پایتخت قطر فاش گردید.

این روزنامه نوشت: محمدبن سلمان که در نشست اخیر اعضای سازمان تولیدکننده نفت (اوپک) و غیراوپک در قطر با هدف توافق برای ثابت نگه داشتن تولید نفت، حضور نداشت، در تماس تلفنی با هیات سعودی در دوحه، تنها چند ساعت قبل از آغاز گفت وگوها، از اعضای این هیات خواست به ریاض برگردند، اما این هیات در نهایت در نشست دوحه شرکت کرد و به این ترتیب سرنوشت این نشست از قبل رقم خورد.

این شاهزاده 30 ساله سعودی که سمت جانشین ولی عهد و وزیر جنگ عربستان را به عهده دارد، از طریق شورای امور اقتصادی و توسعه، بر چند وزارتخانه دیگر از جمله وزارت دارایی، نفت و اقتصاد نیز نظارت دارد؛ فرمان حمله به یمن را نیز وی صادر کرد و برنامه تحول اقتصاد سعودی در دوران پس از نفت را هم او ترسیم کرده است.

به نوشته فایننشال تایمز به نظر می رسد که اکنون در مقایسه با گذشته، بهای نفت نقش اندکی در سیاست نفتی عربستان ایفا می کند و کارشناسان عقیده دارند که نفت به سلاحی در دست عربستان برای مقابله با ایران تبدیل شده است.

نشست نفتی دوحه روز یک‌شنبه گذشته تنها پس از گذشت حدود دو ماه از توافق عربستان، روسیه، ونزوئلا و قطر برای ثابت نگه داشتن سطح تولید نفت اعضای اوپک و غیر اوپک، برگزار شد؛ اما به علت زیاده‌خواهی سعودی شکست خورد.

علی النعیمی وزیر نفت سعودی ریاست هیات عربستانی شرکت کننده در نشست دوحه را به عهده داشت و به گفته منابع آگاه، به دنبال تشدید اختلاف میان وی و محمد بن سلمان، زمان بقای النعیمی در این سمت بسیار محدود خواهد بود.

اکنون تولید نفت ایران به دلیل تحریم های ظالمانه اعمال شده علیه این کشور به یک میلیون بشکه در روز کاهش یافته که از سهمیه در نظر گرفته شده برای این کشور از سوی سازمان اوپک یعنی 2.4 میلیون بشکه بسیار کمتر است و توقف فرآیند تولید به معنای آن است که ایران باید بر اساس میانگین در نظر گرفته شده در دوران تحریم تولید خود را متوقف کند و این موضوع به سود ایران نیست.

وقتی عربستان در سال 1990 پذیرفت که در سازمان اوپک نقش بازیکن آزاد را برعهده گیرد، سهمیه اش 5 میلیون بشکه در روز بود، اما الان تولید این کشور به ده میلیون بشکه افزایش یافته است. این افزایش تولید به دلیل تحریم نفتی عراق که سهمیه اش 3.5 میلیون بشکه بود و همچنین تحریم ایران از سوی آمریکا و غرب، شکل گرفت.

عربستان دو سال پیش خود عامل بحران (کاهش قیمت نفت) بود، زیرا حاضر نشد برای افزایش قیمت نفت تولید خود را کاهش دهد. قیمت هر بشکه نفت در گذشته (3 سال پیش) بین 118 تا 120 دلار در هر بشکه بود. عربستان با این اقدام می خواست قیمت نفت کاهش یابد تا بدین ترتیب اقتصاد ایران و روسیه را به دلیل حمایت از سوریه و حزب الله لبنان فلج کند؛ ریاض تصور می کرد که میزان کاهش قیمت نفت از 70 دلار در هر بشکه برای یک مدت کوتاه فراتر نخواهد رفت، اما ارزیابی اش کاملا اشتباه بود؛ زیرا قیمت هر بشکه نفت به مرز 30 دلار در هر بشکه رسید و عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس بیش از همه ضرر کردند و میزان ضرر و زیان آنها به مرز 370 میلیارد دلار در سال رسید.

از سوی دیگر بر پایه همین گزارش شاهزاده محمد بن سلمان جانشین ولیعهد و مرد قدرتمند رژیم سعودی و رییس کمیته اقتصادی این کشور در گفت وگو با خبرگزاری بلومبرگ تهدید کرد که اگر نشست دوحه به توافق دست نیابد و یا ایران به این توافق پایبند نماند، عربستان میزان تولید نفت خود را یک یا دو میلیون بشکه در روز افزایش خواهد داد. اگر او تهدید خود را عملی کند در این صورت قیمت نفت به کمتر از 20 دلار در هر بشکه و چه بسا کمتر از آن خواهد رسید.

به گفته تحلیل‌گران عربستان با در پیش گرفتن چنین اقدامی همانند کسی خواهد بود که بر سر شاخه نشسته و آن را می بُرد.
منبع: العالم

طرح عربستان برای دور زدن تنگۀ هرمز

عربستان سعودی در حال بررسی طرحی برای ساخت بزرگ‌ترین کانال آبی مصنوعی در جهان است که خلیج فارس را به دریای عرب متصل می کند. هدف عربستان از احداث این کانال دور زدن تنگه هرمز و قطع وابستگی به این تنگه برای صادرات نفت است.
به گزارش مشرق، بر اساس اظهارات مسئولان سعودی، این کانال آبی از خلیج فارس شروع خواهد شد و با گذر از بیابان ربع الخالی، در جنوب شرقی عربستان، در امتداد مرزهای عمان و یمن به دریای عرب متصل خواهد شد و برای کشتیرانی و انتقال نفت مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
روزنامۀ عکاظ عربستان به نقل از مقامات سعودی نوشت: این پروژه که مطالعات آن از 7 سال قبل آغاز شده است، افزون بر انتقال نفت، برای تولید 50 گیگاوات برق در ده نیروگاه اتمی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
این پروژه در مرحلۀ نخست، برای تولید برق استفاده می شود و در ادامه، به پروژۀ چند منظوره و کاملی با نام "نهضت دوم عربستان" تبدیل خواهد شد.
 کانال آبی یاد شده که از سواحل دریای سرخ آغاز می شود، در امتداد مرزهای عمان و یمن ادامه می یابد و از طریق ربع الخالی در جنوب شرق عربستان که یک سوم مساحت جزیرة العرب را در بر گرفته است، وارد عربستان می شود.
ربع الخالی که دومین بیابان بزرگ جهان محسوب می شود، 600 هزار کیلومتر مساحت دارد و بخش عمدۀ آن در عربستان واقع است.
بر اساس طرح اعلام شده از سوی عربستان، تعدادی کانال های فرعی که هر کدام به یک دریاچه مصنوعی منتهی می شود، به کانال اصلی متصل خواهند شد. در کنار هر یک از دریاچه های مصنوعی نیز که در منطقه ربع الخالی و دور از شهرهای اصلی عربستان قرار خواهند داشت، یک نیروگاه اتمی احداث می شود.
این نیروگاه ها افزون بر تولید دست کم 50 گیگاوات برق، برای شیرین سازی آب و استفاده از آن برای جمعیت های شهری، کشاورزی و دام پروری در ربع الخالی استفاده خواهند شد. بر اساس بخش دیگری از این پروژه، شهرهای مدرنی در کنار کانال های فرعی احداث خواهند شد و کارکنان بخش های مختلف این پروژه از جمله نیروگاه ها، طرح های صنعتی، کشاورزی، دام پروری و آبیاری در آن اسکان خواهند یافت.
منبع: العالم
چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست؟
باید به مقامات پاکستانی گوشزد کرد که به موازات اینکه روابط اسلام آباد - تهران رو به تیرگی رود؛ این خلأ با نزدیکی هند و ایران جبران خواهد شد.
چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/گروه بین‌الملل مشرق - 14 سال پیش مذاکره صادرات گاز ایران به پاکستان آغاز شد. در آن زمان تصمیم بر این بود که خط لوله‌ ای با عنوان خط لوله صلح میان ایران، پاکستان، هند و در نهایت چین احداث شود تا گاز ایران از عسلویه به آسیای شرقی برسد. در سال 2002 یعنی زمان مذاکرات اولیه شاید کمتر کسی فکر می ‌کرد که صادرات گاز ایران به پاکستان در قالب خط لوله صلح، به سنگ بزرگی به عنوان تحریم برخورد کند و امروز که در سال 2016 به سر می بریم فقط سهم ایران در احداث خط لوله صادرات گاز به پاکستان احداث شده باشد.

اما این مشکل اساسی نبود، مشکل اساسی خلف وعده های اسلام آباد و عدم عمل به تعهدات بود که از وابستگی سیاسی و اقتصادی پاکستان و تاثیر بازیگران منطقه ای و بین المللی در این کشور نشات می گرفت.

گزارش زیر ابعاد و زوایای مختلف طرح خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان و هند و همچنین چین موسوم به «خط لوله صلح» و نقش پاکستان در اجرا و عدم اجرای این طرح را بررسی می کند.

طرح خط لوله صلح

طرح خط لوله انتقال گاز صادراتی ایران به هند و پاکستان که به «خط لوله صلح» معروف شد، در سال 1990 مطرح شد. براساس طرح ارائه شده، این خط لوله قرار بود، با 2700 کیلومتر طول، روزانه 150 میلیون متر مکعب گاز ایران به این دو کشور هند و پاکستان را صادر کند.

این طرح ملی که در پس آن انگیزه های سیاسی و امنیتی وجود داشت، در راستای راهبرد کلان عرضه منابع انرژی در بازارهای بزرگ و روبه رشد مصرف جهان، از جمله هند، پاکستان و چین طراحی شده بود تا با توسل به آن، امکان تاثیر بر معادلات منطقه ‌ای و ایفای نقشی کلیدی در روند انتقال انرژی به بازار جهانی برای ایران فراهم گردد.

چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/
انگیزه های هند و پاکستان از مشارکت در طرح

انگیزه هند و پاکستان جهت همکاری با ایران در این طرح را نمی توان تنها به نیاز این دو کشور برای تأمین گاز از ایران خلاصه کرد، چون هند قبل از ایران، با قطر و پاکستان با عربستان سعودی وارد مذاکره شده بودند.بنابراین اهداف سیاسی، هند و پاکستان را به مشارکت در این طرح ترغیب کرده بود.

پاکستان از توسعه مناسبات ایران و هند احساس خطر می‌ کرد، لذا به دنبال ابزار جدیدی برای تعامل با ایران و هند بود که در خط لوله صلح نمود پیدا می کرد.

هند نیز با درک این موضوع درپی تعمیق مناسبات خود با ایران، برای تأثیر بر نقش پاکستان در سیاست خارجی ایران بود که با عقد قراردادهای همکاری منطقه ‌ای بین ایران و هند مانند قرارداد ترانزیت، قرارداد ایران – هند – ترکمنستان و قرارداد ایران – هند – افغانستان تقویت شد.

چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/
دبه هندی ها

سال 2009 میلادی هند با اعلام عدم توافق با ایران بر سر گاز صادراتی و همچنین نگرانی از ثبات پاکستان در عبوردادن گاز به هند، خروج خود را از این طرح اعلام کرد.

البته این اقدام پس از آن صورت گرفت که دهلی نو و واشنگتن توافقی هسته ای با یکدیگر امضا کرده و هند با گرفتن امتیازات مورد نظر کناره گیری خود از این طرح را اعلام کرد.

با خروج هند از پروژه، خط لوله صلح به آی ‌پی (Iran- Pakistan) تغییر نام داد و پیشنهادهایی برای احداث خط لوله مجزا از بندر جاسک و از مسیر دریا به هند مطرح شد.

چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/
پاکستان و مشارکت در طرح لوله صلح

سال های پایانی دولت هشتم، در واقع آغاز رایزنی های اولیه ایران و پاکستان بود که در نهایت در سال های اول دولت نهم مذاکره ایران و پاکستان به نتیجه رسید و قرار بود در سال 2008 میلادی قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان در قالب خط لوله صلح امضا شود، در همان سال نیز چین اعلام کرد، قصد دارد، به خط لوله صلح بپیوندد.

اما از همان زمان که شرکت ‌های خارجی در ایران حضور داشتند و بحث تحریم‌ های نفتی و گازی ایران مطرح نشده بود، آمریکا مخالف این قرارداد و امضای آن با دو کشور هند و پاکستان بود.

پس از این کش و قوس های فراوان سرانجام در سال 2010 میلادی قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان میان روسای جمهور دو کشور امضا و در نهایت مقرر شد، 1100 کیلومتر از این خط لوله در ایران و 1000 کیلومتر در پاکستان احداث و روزانه 60 میلیون متر مکعب گاز از طریق این خط لوله 56 اینچی به پاکستان صادر شود.

با امضای این قرارداد شرکت گاز پروم روسیه نیز اعلام کرد، حاضر است، ایران و پاکستان را در احداث این خط لوله 2000 کیلومتری یاری کند تا ضمن ورود به این خط لوله مانعی از دخالت های آمریکا در منطقه شود.

چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/آغاز فشارهای آمریکا بر اسلام آباد

پس از آنکه امضای این قرارداد در صدر اخبار رسانه های خارجی قرار گرفت، فشارهای آمریکا به پاکستان به منظور لغو قرارداد صادرات گاز ایران به این کشور تشدید شد، به طوری که 14 سپتامبر سال 2009 مجله آمریکایی «تایم» در یادداشتی با عنوان «چرا پاکستان کمک نمی کند؟» مسئولان این کشور را به دلیل امضای این قرارداد مواخذه کرد.

پاکستانی ها در وهله اول به این فشارها توجه نکردند، در نتیجه آمریکایی ها مجبور شدند با همکاری گروهک های تروریستی منطقه، خط لوله صادرات گاز ایران به پاکستان را که هنوز در مرحله احداث بود، در چندین مرحله منفجر کنند.

آمریکایی ها در وهله دوم رایزنی های خود را با ترکمنستان به منظور صادرات گاز از این کشور به افغانستان، پاکستان و هند آغاز کردند تا با خط لوله صادرات گاز ایران به پاکستان رقابت کند و حتی در زمانی که روسای جمهور این کشورها در ترکمنستان جمع شده بودند تا در مورد واردات گاز از ترکمنستان مذاکره کنند، مسئولان آمریکایی در گفتگو با رسانه های خارجی اعلام کردند که «حاضرند هزینه احداث این خط لوله را تامین و وظیفه احداث خطوط لوله را برعهده بگیرند» و به تبع این موضع گیری آمریکایی ها شرکت های بین المللی نفتی نیز به منظور احداث خط لوله تاپی (خط لوله صادرات گاز ترکمنستان به افغانستان، پاکستان وهند) از خود رغبت نشان دادند.

این اقدامات آمریکا از یک سو و رایزنی با مسئولان پاکستانی از سوی دیگر موجب شد تا تمایل مسئولان پاکستان نسبت به واردات گاز از ایران کاهش پیدا کند، به طوری که سفیر آمریکا در اسلام آباد به مقامات این کشور اعلام کرد: «از آنجا که ایران شریک اقتصادی غیر قابل اعتمادی برای پاکستان است، بهتر است این کشور پروژه خط لوله صلح را که گاز ایران را به این کشور منتقل می ‌کند، لغو کند».

با وجود این شرایط کارشناسان انرژی دو کشور به اظهارات مداخله جویانه آمریکایی ها واکنش نشان داده و اعلام کردند، پاکستان به گاز ایران نیازمند است زیرا ایران تنها کشور منطقه است که می تواند، منبع مطمئن انرژی باشد.

در پی این موضع گیری های گسترده، کارشناسان انرژی پاکستانی در قالب حمایت از واردات گاز از ایران یادداشت های کارشناسی خود را در رسانه های جهان منتشر کردند، آمریکایی ها که می دیدند، ممکن است حریف این صحبت های کارشناسی نشوند، تصمیم گرفتند از طریق دوست دیرینه خود و هم پیمان پاکستان یعنی «ملک عبدالله»، پادشاه وقت عربستان وارد عمل شوند.

چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/
از همین جهت پادشاه سابق عربستان رسما به دولت پاکستان اعلام کرد که «در قبال انصراف از واردات گاز ایران می تواند، انرژی مورد نیاز پاکستان را با قیمت کمتری تامین و حتی برای تامین هزینه آن به دولت پاکستان وام های طولانی مدت بدهد».

آمریکایی ها که می دانستند، اگر گاز ایران به پاکستان برسد، قطعا هند و چین با پیغام هایی که به مسئولان سیاسی و اقتصادی ایران داده اند، نیز مشتری های بعدی این گاز خواهند بود و ایران عملا تحریم ها را با این اقدام دور خواهد زد، فشارهای خود بر اسلام آباد را در کنار استفاده از سیاست چماق و هویج دو چندان کردند، به طوری که از یک سو پیشنهاد وام و تامین انرژی را مطرح و از سوی دیگر پاکستان را به تحریم و حمله نظامی تهدید می کردند.

تسلیم شدن اسلام آباد و قربانی کردن منافع ملی

سرانجام فشارهای آمریکایی – سعودی بر اسلام آباد کارگر افتاد و این کشور در قبال وعده و وعیدهای واشنگتن و ریاض با قربانی کردن منافع ملی خود در این طرح با توسل به بهانه ها و دستاویزهای مختلف تلاش کرد، مانع اجرای طرح شود، به ویژه آنکه در این برهه زمانی ایران با تحریم و محاصره اقتصادی غرب مواجه بود و با مشکلات بسیاری از جمله در عرصه اقتصادی دست به گریبان بود.

در سال 2013 «خاقان عباسی»، وزیر وقت نفت و منابع طبیعی پاکستان با دستاویز قرار دادن موضوع تحریم‌ ایران، با اعلام اینکه پروژه خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان فعلا روی میز دولت این کشور قرار ندارد، تصریح کرد: «در صورت نبود تحریم‌ های بین‌المللی، این پروژه می ‌تواند در عرض 3 سال تکمیل شود، اما به علت اینکه تحریم ‌ها علیه ایران، موضوعی جدی است، دولت پاکستان در حال حاضر قادر به همکاری بیشتر نیست».


این اظهارات درحالی از سوی وزیر وقت نفت و منابع طبیعی پاکستان ایراد گردید که با انتقادات شدیدی از سوی مطبوعات این کشور از جمله روزنامه «نیشن» مواجه شد.

نیشن با انتقاد از اسلام ‌آباد به دلیل تعلل در تکمیل خط لوله انتقال گاز ایران و بهانه قرار دادن تحریم ‌ها نوشت: «واقعیت این است که دلیل این تاخیر، تحریم ‌ها علیه ایران نیست، بلکه حقیقت امر این است که دولت پاکستان تبحر خاصی در کنار نشستن و منتظر ماندن برای اتخاذ تصمیم از جانب دیگران دارد. پروژه انتقال گاز ایران به پاکستان و ادعای اسلام آباد در مورد اینکه تحریم ‌ها علیه ایران دلیل مشکلات موجود بر سر راه تکمیل این پروژه‌ است، مصداق بارز عوض کردن موضوع و بازی با کلمات گنگ و نامفهوم برای توجیه کوتاهی دولت است».

روزنامه نیشن به اسلام آباد گوشزد کرده بود که «عدم تمایل پاکستان به هزینه کردن از جیب خود برای این پروژه عامل اصلی تاخیر در این پروژه است. اما پاکستان باید این نکته را به یاد داشته باشد که طرفی که نیاز مبرم به تکمیل این پروژه دارد، اسلام‌ آباد است، نه تهران».

چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/
دریافت رشوه از عربستان در قالب کمک های بلاعوض

براساس توافقنامه امضا شده بین تهران و اسلام آباد، ایران در محدوده خود خط لوله صلح را تکمیل کرده و اگر پاکستان نیز آن را تکمیل کند، صادرات گاز ایران به پاکستان انجام خواهد شد، اما از زمان روی کار آمدن «نواز شریف»، رهبر حزب  حاکم این کشور که دوست دیرینه عربستان است، اجرای این خط لوله گاز به تاخیر افتاده است.

دولت نواز شریف برای اثبات دوستی و دریافت کمک ‌های عربستان به ویژه پس از عدم شرکت در جنگ یمن، توقف اجرای خط لوله صلح را در دستور کار خود قرار داده و در گام اول بر یک و نیم میلیارد دلار کمک غیر مشروط و بلاعوض عربستان دست یافت.

چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/قرارداد خرید گاز از قطر

در حالی که اسلام آباد همچنان به بهانه هایی همچون تحریم ها و ناتوانی در تامین هزینه مالی توسل می جست و از احداث خطوط لوله صلح در خاک خود طفره می رفت، اواخر سال گذشته میلادی رسانه‌ های پاکستانی از امضای قرارداد خرید گاز بین پاکستان و قطر به مدت 15 سال و به ارزش 16 میلیارد دلار برای وارد کردن روزانه 200 میلیون فوت مکعب گاز به صورت ال. ان. جی و افزایش آن به 400 میلیون فوت مکعب در روز خبر دادند.

افزون بر آن و هم زمان با امضای این قرارداد جدید خرید گاز از قطر، پاکستان برای افزایش واردات گاز طبیعی از قطر ساخت یک خط لوله از بندر گوادر تا نواب شاه را با یک شرکت چینی امضا کرده که با تکمیل این خط لوله امکان افزایش واردات گاز از قطر فراهم خواهد شد.

این اقدام پاکستان که از آن با عنوان خیانت گازی یاد شده، درحالی صورت می گرفت که مطابق قرارداد امضای شده بین تهران و اسلام آباد از ابتدای سال 2015 میلادی پاکستانی ‌ها به ازای هر روز تاخیر باید 3 میلیون دلار به ایران غرامت پرداخت کنند.

امضای این قرارداد با انتقادات بسیاری داخل پاکستان مواجه شد، کارشناسان پاکستانی تاکید می کنند، از آنجا که گاز ال ان جی قطر با کشتی به پاکستان انتقال می ‌یابد، هزینه حمل بیشتری نسبت به خط لوله صلح دارد، در حالی که گاز ایران چون از طریق خط لوله انتقال می ‌یابد و هزینه حمل ندارد، به قیمت مناسب در اختیار مردم قرار خواهد گرفت.

این کارشناسان همچنین با اشاره به عدم امکان استفاده از گاز ال ان جی برای تمام موارد مگر تبدیل آن، تاکید کردند، تبدیل گاز برای دولت هزینه بر بوده و قیمت گاز قطر را افزایش می ‌دهد، علاوه بر اینکه گاز ال ان جی قطر نمی ‌تواند مشکل کمبود فشار گاز در فصل زمستان را حل کند، در نتیجه بحران کمبود انرژی پاکستان نه با گاز ال ان جی که با انتقال گاز از طریق خط لوله رفع خواهد شد.
چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/
نکته حائز اهمیت دیگر در خصوص فشار واشنگتن به دولت اسلام آباد برای خرید گاز از قطر این است که بسیاری از سهام داران بخش نفت و گاز قطر، غول های نفتی آمریکایی و اروپایی هستند و هرگونه رونق در روند صادرات نفت و گاز قطر، دلارهای فراوانی را عاید این شرکت های خارجی می کند.

رسانه های پاکستان و بسیاری از مسوولان این کشور، از دولت اسلام آباد به دلیل نداشتن استقلال کافی و جدّی نگرفتن طرح احداث خط لوله گاز ایران تحت فشارهای برخی قدرت ها، به شدت انتقاد می کنند.

روزنامه پاکستانی «دنیا» دولت اسلام آباد توصیه کرده است تا فرصت استثنایی واردات انرژی برق و گاز از ایران را از دست ندهد. این سرمقاله با اشاره به بحران شدید کمبود انرژی در پاکستان و مشکلات فراوان ناشی از این بحران برای دولت و مردم این کشور، نوشته است: «پیشنهادی که از سوی جمهوری اسلامی ایران برای صادرات سه هزار مگاوات برق به پاکستان مطرح شده، تنها راه برون رفت از بحران کمبود برق است».

این سرمقاله تاکید کرده است: نواز شریف باید در خصوص خرید برق از ایران شجاعانه عمل کند و این فرصت طلایی را از دست ندهد و اجازه ندهد که تلاش های آمریکا برای از بین بردن پیشنهاد ایران به نتیجه برسد.

چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/
سفر روحانی به اسلام و تلاش برای ابهام زدایی

«حسن روحانی»، رئیس جمهوری ایران 26 مارس سال جاری با سه هدف  تعمیق روابط سیاسی، رونق اقتصادی و تجاری، به خصوص توافق نهایی در خصوص خط لوله گاز ایران و پاکستان و مسائل امنیتی راهی اسلام آباد شد.

رئیس جمهوری اسلامی ایران در این سفر با تاکید بر اینکه ایران به تعهدات خود در زمینه همکاری های انرژی با پاکستان عمل کرده و عمل خواهد کرد، به طرف پاکستانی اطمینان داد، ایران تامین امنیت انرژی پاکستان را به عهده می گیرد و به عنوان یک شریک راهبردی، همواره در زمینه نفت، گاز و برق از همه توان خود برای تامین خواسته های مردم پاکستان بهره خواهد برد.

یک هفته قبل از سفر روحانی، رئیس‌ جمهور ترکمنستان به پاکستان سفر کرده بود تا با طرف پاکستانی درباره تامین نیاز این کشور به گاز گفتگو کند. چون قرار است بخش عمده نیاز گاز پاکستان از طریق خط لوله صلح ترکمنستان ـ افغانستان ـ پاکستان و هندوستان تحت عنوان خط لوله «تاپی» تأمین شود که از سال گذشته با حضور شرکت ‌های ژاپنی و ترکیه و سرمایه‌ گذاری کشورهای عربی کار احداث آن آغاز شده است.

درحالی پاکستان به طرح خط لوله تاپی به عنوان جایگزینی برای خط لوله صلح ایران ملحق شد که موانع و مشکلات پیش روی اجرای این طرح، اسلام آباد را با چالش های بسیاری مواجه می کند، از جمله اینکه بخش اعظم این خط لوله برای رسیدن به پاکستان از کشور افغانستان عبور می‌ کند که از عدم امنیت به ویژه در مناطق ناآرام هلمند و قندهار که قرار است، این خط از آنجا عبور کند، رنج می برد. این موضوع موجب شده تا از همان ابتدا کارشناسان درباره امنیت این پروژه ابراز تردید کنند.

چرا پاکستانی‌ها دست رد به سینه روحانی زدند/ بزرگترین متضرر خط لوله صلح کیست/
طرح خط لوله صلح به رنگ قرمز و خط لوله تاپی به رنگ سبز به نمایش درآمده است
از سوی دیگر، هنوز مشخص نیست که آیا ترکمنستان می‌ تواند به تعهدات خود طبق قرارداد عمل کند یا نه؟ موضوعی که موفقیت اجرای طرح را در هاله ای از ابهام فرو می برد، چون ذخایر گاز ترکمنستان به آن اندازه نیست که بتواند چندین کشور در مسیرهای متفاوت را تغذیه کند. بنابراین نیاز گازی پاکستان به طور کامل مرتفع نخواهد شد و همچنان نیازمند گاز ایران باقی خواهد ماند، در حالی که خط لوله صلح توان برآوردن تمام نیازهای پاکستان را دارد.

سومین عاملی که موجب می شود، این خط لوله برای پاکستان به صرفه نباشد، هزینه بالای آن است، این خط لوله گازی به دلیل طولانی بودن و گذشتن از مسیرهای سخت و کوهستانی بسیار، نیازمند سرمایه گذاری بالغ بر 10 میلیارد دلار است، به عنوان مثال به دلیل عبور این خط لوله از مناطق صعب العبور افغانستان اجرای این طرح در این کشور نیازمند هزینه ای بالغ بر 1 تا 2 میلیارد دلار است.
چالش دیگر پیش روی احداث این خط لوله به ویژه در افغانستان قیمت گاز است. کشورهایی مثل افغانستان و پاکستان، توانایی بالایی برای خرید گاز با قیمت های خوب ندارند، به همین جهت انتظار دارند، کشوری مثل ترکمنستان تخفیف های لازم را به آنها بدهد و با قیمتی پایین تر از قیمت جهانی، گاز را به آنها بفروشد، درحالی که ترکمنستان از نظر اقتصادی شدیدا وابسته به منابع گازی و صادرات آن است که عمده ترین منبع درآمد این کشور شمرده می شود، بنابراین امکان کاهش قیمت گاز برای فروش به پاکستان و افغانستان را بین می برد، در حالی که ایران با چنین مشکلی مواجه نیست.

بازارهای جدید برای گاز ایران

در حالی که مقامات پاکستانی فکر می ‌کردند، این ایران است که به پاکستان در اجرای خط لوله صلح نیازمند است و این باور موجب شده بود تا سال ‌ها به علت ملاحظه روابط خود با آمریکا و ظاهرا در حال حاضر به علت روابط خود با عربستان از تقویت روابط اقتصادی با ایران خودداری می کردند، هم اکنون ملاحظه می کنند که بازنده اصلی این معامله آنها هستند.
ایران با افزایش تولید گاز پارس‌ جنوبی کشورهای عربی خلیج‌ فارس و اروپایی‌ را به‌ عنوان دو اولویت صادرات گاز پس از لغو تحریم ‌ها در دستور کار قرار داده و کشورهای امارات متحده عربی، کویت و عمان به عنوان سه مشتری دست به نقد گازهای ترش پارس جنوبی در منطقه خلیج فارس هستند.

علاوه بر کشورهای عربی خلیج‌ فارس و اروپایی‌، هند نیز از جمله خریداران گاز ایران است، به این ترتیب گازی که قرار بود، از پارس جنوبی به پاکستان برود، اکنون راه خود را به سوی هند کج کرده است و اکنون نه تنها آنان از مزایای صادرات گاز ایران که از امتیازات ترانزیت آن به سوی شبه قاره هند نیز محروم می ‌شوند.

میدان گازی مشترک فرزاد B دومین میدان بزرگ مشترک گازی ایران، از سال ها پیش مورد توجه هند بوده و دهلی نو دربارهٔ توسعه این میدان مذاکره با تهران را از سر گرفته و خواهان انتقال گاز آن از طریق دریا و بدون عبور از پاکستان به هند شده است.
سیاست خارجی غیر منطقی اسلام آباد طی سال های گذشته در قبال طرح خط لوله صلح هم اکنون می رود تا هند را تبدیل به گزینه جذاب ‌تری برای ایران در حوزه‌ های اقتصادی و راهبردی کند.
در این صورت اسلام آباد به جز از دست دادن مشارکت در طرح خط لوله صلح، باید در انتظار تضعیف جایگاه و موقعیتش در افغانستان و آسیای مرکزی نیز باشد و این لطمات بزرگ و خسارات جبران ناپذیری به منافع ملی اسلام آباد وارد خواهد کرد. همچنین باید به مقامات پاکستانی گوشزد کرد که به موازات اینکه روابط اسلام آباد - تهران رو به تیرگی می‌رود؛ این خلاء با نزدیکی هند و ایران جبران خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد