اندیشکده صهیونیستی: نبرد نیابتی ترکیه با ایران برایش خطرناک است
به گزارش مشرق، اندیشکده صهیونیستی «بگین -سادات» در گزارشی به قلم «افرایم انبار» در زمینه «آخرین تحولات سوریه» نوشت: میل جامعه بینالمللی در خاتمه دادن به نبرد داخلی سوریه با ناتوانی هرکدام از طرفهای درگیری در اجرای راه حلهای مرجع خنثی شده است. این درگیری که احتمالا تا مدت زمانی ادامه مییابد، مرکز ثقل روسیه و ایران را در امور منطقهای تحکیم بخشیده و در مقابل نیز گزینههای اسرائیل را محدود کرده است.
*ضعف عربستان و بهره برداری ایران
نویسنده عنوان داشت: به نظر نمیرسد که هیچ کسی به طور کامل قادر به اجرای راه حل خود در حل بحران سوریه باشد. قدرتهای سنی چون عربستان سعودی و ترکیه سعی نمودند تا «بشار اسد» رییس جمهور سوریه، متحد شیعه ایران را برکنار کنند اما با ضعفی که از خود نشان دادند موجب شدند سپاه پاسداران ایران و حزبالله لبنان از آن بهره برداری کنند. حتی کمکهای آمریکا نیز به شورشیان سوری موثر نبود. ترس بسیار از داعش که در نتیجه فروپاشی عراق و سوریه بود نیز به اندازه کافی برای مقابله با حکومت اسد مستحکم نبود. البته در حالی که مداخله نظامی روسیه قادر شد نفوذ نیروهای اسد در سوریه را تقویت بخشد به اندازه کافی نیز برای بازگرداندن حکومت وی در سطح کشور موثر نبوده است.
*بغداد،دمشق، بیروت محور دلخواه ایران
در ادامه این مطلب آمده است: این عرصه موقعیت مبهمی را برای برندگان و بازندگان ایجاد میکند اما این ایران است که دست بالا را در امور سوریه دارد زیرا اسد هنوز در قدرت است و این بدان مفهوم است که ایران از نفوذ خود در دمشق استفاد کرده است. دمشق نیز کماکان محور اصلی به سوی بیروت است، مکانیکه حزبالله لبنان ،عامل نبردهای نیابتی ایران حضور موثر قدرتمندی دارد. از این گذشته، بحران سوریه که موجب تهدیدهای داعش در غرب شده است، باعث گشته ایران متحد بالقوه غرب در تلاش برای مهار اسلامگراهای سنی منطقه باشد. چنین برداشتهایی به ایران در نظارت بر اوضاع عراق کمک کرده و این کشور هم توانسته با موفقیت مسیر شیعی عراق را که هدف کلیدی این کشور در سلطه بر منطقه و برنامه ریزی برای حضور نیروهای بیشتر است را حفظ کند.
*ساز و کار روسیه و عدم تبحر آمریکا در تقابل با واقعیات
اندیشکده یاد شده نوشت: روسیه نیز به عنوان دیگر نفع برنده بحران سوریه حتی فراتر از مداخله نظامی خود در این کشور که در سپتامبر 2015 رخ داد، سود برد. این کشور موفق شد با فراهم آوردن ساز و کار دیپلماتیک موجب شود تا اوباما نیز نسبت به هشدارهایش علیه بشار اسد و استفاده وی در سلاحهای شیمیایی دبه درآورد. از سویی دیگر مداخله نظامی روسیه در سوریه علامتی مبنی بر این بود که مسکو متحد قابل اطمینان است. از سویی دیگر آشوبهای سوریه گواهی فراوان دال بر این بود که آمریکای تحت ریاست «باراک اوباما» در برخورد با واقعیات خاورمیانه تبحری ندارد.
*اقدام نابخردانه ترکیه و حمایت احتمالی ایران از کردها
این اندیشکده محافظه کار رژیم صهیونیستی در جایی دیگر با اشاره به ترکیه و و خسارتهای این کشور در ماجرای سوریه بعد از سالها حمایت از شورشیان این کشور نوشت: بی ثباتی سوریه تاکیدی بر مرزهای نامطمئن طولانی ترکیه داشت، به طوریکه این کشور را در معرض حملات خرابکارانه قرار میدهد و همزمان نیز سیل فراوان آوارگان بهای اقتصادی را برای ترکیه داشت و حمایت این کشور از داعش به تدریج آشکار شد.
از سویی، در حالیکه ترکیه آمادگی خود را برای مواجهه با ایران از طریق سوریه و جنگی نیابتی نشان میدهد، که تاکیدی بر خطوط نقصاندار شیعه و سنی و نیز رقابت منطقهای فارس و ترک است، این شاید منجر به تسریع حمایت ایرانیان از شبه نظامیان کرد که تهدید امنیتی را علیه ترکیه برپا میدارند، شود. این کشور همچنین در جریان سرنگونی جنگنده روسیه در نوامبر سال 2015 اشتباه محاسباتی نمود زیرا موجب وخامت در موقعیت راهبردی ترکیه با احیا خصومت دیرینه عثمانی و روسیه شد.
*اسرائیل در امور سوریه دخالت دارد
در خاتمه این گزارش تحلیلی آمده است: اسرائیل کماکان ناظر فاجعه سوریه همراه با با مداخله دقیق و گاه به گاه هنگامی که منافع امنیتی در خطر باشند، است هرچند که از بین رفتن تهدید نظامی ارتش سوریه علیه اسرائیل موردی ناپسند نیست اما سنگر ایران در دمشق با کمکهای قابل توجه روسیه تداوم تهدید امنیتی علیه اسرائیل است زیرا موجب تقویت محور متحدی میشود که ایران آن را در خاورمیانه هدایت میکند. گشایش جبهه دیگر در ارتفاعات جولان دومین موضوعی است که نیاز است تا ارتش اسرائیل بدان توجه کند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، نشریه آمریکایی «نشنالاینترست» به مناسبت اولین سالگرد توافق اولیه ایران و گروه 1+5 در شهر لوزان سوئیس بر سر مولفههای توافق هستهای، در یادداشتی به ارائه چند راهکار به واشنگتن برای چگونگی رفتار با جمهوریاسلامی در عرصههای مختلف از حقوق بشر گرفته تا آزمایشهای موشک بالستیک پرداخت.
در ذیل توصیههای «الیزا کاتالانو» مدیر سابق تیم خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت ملی و مشاور ارشد سابق سفیر آمریکا در سازمانملل و همچنین «ایلان گلدنبرگ» مدیر برنامه امنیت خاورمیانه در «مرکز امنیت نوین آمریکایی» و رییس سابق تیم ایران در وزارت دفاع آمریکا آمده است:
توافق لوزان بیانکننده پارامترهای وسیعی از توافق هستهای احتمالی میان اعضای 5+1 و ایران بود؛ بخصوص در زمینه فعالیتهای غنیسازی اورانیوم در ایران، تاسیسات بازفرآوری و غنیسازی ویژه، نظارت، بازرسی و شفافیت و همچنین لغو تحریمها. این امکان وجود دارد که بدون تضعیف برجام، به تحریکات مستمر ایران پاسخ مناسب و درخور بدهیم. رویکردی مسئولانه میتواند شامل مراحلی معدود، متناسب و کوتاهمدت باشد که با ایجاد فعالیتهایی نشان دهد آمریکا به تعهدات خود در مقابله با رفتارهای تهاجمی ایران پایبند است. نکته قابلتامل دیگر این است که اگر ایران مانع اجرای برجام شود، خود بیشتر یا دستکم به اندازه آمریکا متضرر میشود. ما باید بدانیم که ایران در محاسبات خود چنین ریسک مهمی را نیز مدنظر خواهد داشت. آمریکا (در مقایسه با ایران) از توانایی بیشتری برای اجرای سیاستهای خود علیه عملکرد تهاجمی ایران برخوردار است.
* تمرکز بر هنجارهای بین المللی و پاسخهای چندجانبه: قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمانملل تاکید میکند که فعالیتهای موشکی بالستیک ایران جزو موارد نقض توافق دستکم تا هشت سال آینده میباشد. آمریکا در واکنش به آخرین آزمایشات موشکی بالستیک ایران باید مشخص کند که آیا این موارد نقض ارزش انجام بحثی جدی در نیویورک را دارد یا خیر. واشنگتن با تشخیص چالشهای اقدام سازمان ملل بخصوص در مورد فعالیتهایی که موارد مستقیم نقض عناصر اصلی توافق هستهای از سوی ایران محسوب نمیشود، باید دستکم بدنبال طولانیتر کردن لیست تحریمی اعلامشده در 17 ژانویه از اشخاص به شرکتهای مهمتری باشد که در برنامه موشکی بالستیک ایران درگیر هستند. بعلاوه باید بر شرکای اروپایی آمریکا به منظور مشارکت در این تحریمها اعمال فشار شود.در خصوص مشارکت آمریکا با شورای همکاری خلیجفارس در نشست آتی آنها در ریاض که در اواخر ماه جاری برگزار میشود نیز وعدهدهی به شرکا درباره افزایش توان دفاع موشکی بالستیک میتواند حائز اهمیت باشد. باتوجه به اینکه چندجانبهگرایی در امور تدافعی با چالشهایی همراه است، توجه و اقدام برابر باید بر امور تدافعی دوجانبه متمرکز شود؛ چراکه این کار میتواند هم مکمل چندجانبهگرایی بوده و هم در کوتاهمدت بسوی آن پیش رود.
در مورد دستگیری و بازداشت ملوانان آمریکایی، آمریکا باید از نتایج تحقیقات برای مقابله با تصویر ایجاد شده مبنی بر اینکه واشنگتن به سرعت از ایران تقدیر کرد، استفاده کرد؛ تحقیقاتی که احتمالا نشان خواهد داد که ملوانان ما عبوری بدونخطر (یکی از قواعد دریانوردی) داشتهاند. اگر در نتیجه تحقیقات به قانونیبودن اقدام ایران اذعان شود، احتمال ایجاد سابقهای دردسرساز وجود دارد. همچنین نباید به ایران اجازه داد اینگونه استدلال کند که میتواند به ظن جاسوسی اقدام به بازداشت آمریکاییها کند، آن هم در حالی که خود پهپادهایش را بر فراز ناوهای آمریکایی به پرواز درمیآورد. فراتر از مساله عبور بیخطر ملوانان، استفاده ایران از بازداشت آنها بعنوان ابزاری تبلیغاتی است که احساس مسئولیت بازیگران بینالمللی را میطلبد.
* پاسخ به رفتارهای تحریکآمیز منطقهای: قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل شامل ممنوعیت صادرات تسلیحات متعارف به ایران تا 5 سال پس از اجرای توافق میباشد. بیشک بزرگترین نمایش اقدامات تهاجمی ایران، ارائه مستمر تسلیحات غیرقانونی به نیروهای نیابتی خود در منطقه است. یکی از مناسبترین ابزارهای در اختیار ایالاتمتحده، امکان رهگیری و ممانعت از به مقصد رسیدن چنین محمولههایی است. آمریکا باید فعالیتهای خود در این زمینه را تقویت نماید. باتوجه به حساسیت موجود در اقدامات ممانعتی و یکجانبه ایالاتمتحده، کار با شرکای کلیدی در منطقه برای اجرای چنین عملیاتهایی باید در اولویت قرار گیرد. غالبا نمایش قدرت در این خصوص کفایت میکند همانگونه که سال گذشته کشتیهای آمریکایی در خلیج یمن مستقر شده و علنا ایران را وادار کرد که کشتیهای خود را از این منطقه به عقب بازگرداند. نمایش عمومی اقدامات مقابلهای فاکتوری مهم محسوب میشود البته اگر امکان چنین نمایشی وجود داشته باشد.ایالاتمتحده همچنین باید با تقویت اتحاد خود با کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و نیز اسرائیل در زمینه مبارزه علیه حمایت ایران از پروکسیهایش در غرب آسیا، توافق را مستحکمتر نماید. واشنگتن و متحدانش باید نیروی کار مشترک و چندملیتی تشکیل داده تا با تهدیدات سپاه پاسداران ایران و نیروهای نیابتی آن و نیز افراطگرایان سنی مبارزه نمایند. چنین تلاشی باید شامل یک مرکز اشتراک اطلاعاتی، آموزش و تمرینات مشترک باشد تا بتواند در جنگ نامتعارف شرکت کرده و در صورت لزوم، عملیاتهای مشترک را مورد هدف قرار دهد. چنین رویکردی میتواند با برگزاری گفتگوهای اطلاعاتی و دفاعی مستمر و عمومی و همچنین نشستهای استراتژیک میان واشنگتن و تعدادی از شرکای منطقهای درباره مبارزه با حمایت ایران از حزبالله، شبهنظامیان شیعه در عراق و حکومت بشار اسد تکمیل گردد. چنین اقداماتی پس از برگزاری اجلاس سال گذشته کمپدیوید، پیش بینی شده بود.
باتوجه به ثروت بادآورده برای ایران از لغو تحریمها جریان ثابتی از تجارت که در پی ورود به اقتصاد ایران هستند، ایالاتمتحده باید به وضع تحریمهای هدفمند بخصوص در موارد مهمتر از جمله مقامات درگیر در مسائل مربوط به تروریسم بپردازد. نهادهای آمریکایی باید با شناسایی درست شرکتهای همکاریکننده با سپاه پاسداران ایران و شرکتهای وابسته به آن در بخشهایی نظیر نفت، ساخت و ساز و بانکی و نیز موارد بالقوه جدید مانند حمایت از برنامه موشکی بالستیک که در معرض تحریمهای جدی آمریکا قرار دارند، وارد عمل شوند. اگر آمریکا این مقامات (و شرکتهای همکاریکننده با ایران) را در زمان مناسب، هوشمندانه و تهاجمی مورد هدف قرار ندهد، شرکای واشنگتن نیز این ابزارها را تهدیداتی توخالی میپندارند.
* استمرار نظارت بر حقوق بشر و شهروندی: نهایتا اینکه، اتمام انتخابات اخیر در ایران باب فرصت جدیدی را برای ایالاتمتحده گشود که با استفاده از آن میتوان علیه «اقدامات ظالمانه» ایران، روایت تازهای آغاز کرد. آمریکا همواره علیه این نوع سرکوب در سراسر دنیا صحبت کرده و در دوره پس از انتخابات ایران و بدلیل بوجود آمدن وضعیت کنونی، نباید از تکرار چنین کاری خودداری کند.نویسنده در انتها خاطرنشان کرد: توافق هستهای محققشده در لوزان یک توافق تاریخی بود. اجرای برجام در این سطح، نیز دور از انتظار مینمود و حتی برخی تردیدات در خصوص تلاشهای انجامگرفته در ماه اول اجرای توافق مطرح گردید؛ اما این فرآیند تا حال حاضر نیز در حال اجرا میباشد. بااینحال، عملکرد تهاجمی تهران نسبت به همسایگانش و همچنین آمریکا تغییر چندانی نداشته و به احتمال فراوان تا سال آینده نیز ادامه داشته باشد. این چالش توازن صحیح قوا را بر هم میزند. واشنگتن باید اقدامات مثبت خود همانند سالهای گذشته را ادامه داده تا اجرایی قابلاثبات و کامل از توافق هستهای را پیریزی نماید. در عین حال، پاسخ به اقدامات تحریکآمیز با واکنشهای متقابل، مناسب و معنادار به ایران و جهان نشان خواهد داد که برای نقض هنجارهای بینالمللی باید هزینه پرداخت کرد.انفعال آمریکا در این زمینه موجب تضعیف اصول (توافق) شده؛ اصولی که انتظار اجرای مسئولانه آن وجود دارد. تغافل واشنگتن در قبال اقدامات خصمانه ایران در اجرای توافق در راستای منافع آمریکا نیست.