سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

عادل الجبیر:
دیپلمات‌های عربستانی بسیاری توسط ایران کشته شده‌اند
تاریخ انتشار : شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۰۱:۲۳
 
وزیر خارجه عربستان در جدیدترین ادعای شگفت‌انگیز خود در مصاحبه با اشپیگل گفت: «یک دیپلمات ایرانی را که ما کشته‌ایم نشان دهید. می‌توانم به شما نشان دهم که ایران دیپلمات‌های عربستانی بسیاری را کشته است.»
دیپلمات‌های عربستانی بسیاری توسط ایران کشته شده‌اند
به گزارش جهان، عادل الجبیر در مصاحبه با اشپیگل هیچ اشاره‌ای به نام این دیپلمات‌ها یا اسنادی که نشان می‌دهند ایران در کشته شدن آنها دخلیل است ارائه نکرد.

 وی در پاسخ به سؤالی درباره روابط کشورش با تهران ضمن ادعای اینکه ایران سیاست‌های تفرقه‌اندازانه را پس از انقلاب اسلامی 1357 آغاز کرده است گفت: «ایران سیاست گسترش انقلاب، مداخله در امور همسایگان، ترور دیپلمات‌ها و حمله به سفارت‌ها را آغاز کرد. ایران مسئول چندین حمله تروریستی در عربستان است، این کشور مسئول قاچاق مواد منفجره و مواد مخدر به عربستان است. ایران مسئول تأسیس گروه‌های شبه‌نظامی فرقه‌گرا در عراق، پاکستان، افغانستا و یمن است که هدف‌شان بی‌ثبات کردن این کشورها است.»

وزیر خارجه عربستان گفت: «ما خواهان روابط خوب با ایرانی‌ها هستیم، اما اگر آنها خواهان روابط خوب با ما هستند، باید به آنها بگویم: حملات به ما که در 35 سال گذشته انجام داده‌اید را متوقف کنید. تا زمانی که سیاست‌های تهاجمی ایران ادامه یابد، تأثیر بدی بر منطقه خواهد داشت. ایران باید تصمیم بگیرد که انقلاب می‌خواهد یا یک دولت-ملت.»

وی در پاسخ به این سؤال که آیا همه تقصیرها متوجه تهران است در ادعایی مضحک گفت: «به من یک دیپلمات ایرانی را نشان دهید که ما کشته‌ایم. من می‌توانم به شما دیپلمات‌های بسیاری نشان دهم که توسط ایران کشته شده‌اند. یک سفارت ایران را در عربستان سعودی نشان دهید که ما به آن حمله کرده‌ایم. به ما یک گروه تروریستی نشان دهید که ما در ایران ایجاد کرده‌ایم. به من یک اقدام توسط عربستان سعودی نشان دهید که هدف از آن ایجاد مسأله بین اقلیت‌های ایران است.»
منبع: تسنیم
عدم توافق آمریکا و روسیه درباره سوریه
تاریخ انتشار : یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۰۷
 
دولت سوریه اعلام کرد که وزرای خارجه آمریکا و روسیه بر سر نحوه اعمال آتش‌بس در این کشور به نقطه‌نظر مشترکی نرسیده‌اند.به گزارش جهان به نقل از فارس، دیروز نمایندگان روسیه و آمریکا در ژنو با یکدیگر دیدار کردند و آنطور که روس‌ها بعداً گزارش دادند، طرفین با هم در خصوص آتش‌بس در سوریه و همکاری مشترک نظامی در این کشور، با یکدیگر مذاکره کردند.  
امروز هم «جان کری» و «سرگئی لاوروف» وزرای خارجه دو کشور با یکدیگر تلفنی مکالمه داشتند و آنگونه که «المیادین» به نقل از مقامات دولتی سوریه گفته، نتوانسته‌اند بر سر مکانیسم اعمال آتش‌بس در سوریه، به توافق برسند.
غربی‌ها، ترکیه و اعراب حاشیه جنوبی خلیج‌فارس اصرار دارند که توقف حملات هوایی روسیه به تروریست‌ها، به عنوان پیش‌‌شرط مذاکرات صلح پذیرفته شود؛ حملاتی که در شاهرگ حیاتی تروریست‌ها یعنی حلب، به مرحله‌ای سرنوشت‌ساز رسیده است؛ روسیه قبول نمی‌کند.

بوئینگ بعد از ایرباس علاقمند همکاری با ایران

بوئینگ می‌گوید، فروش هواپیمای مسافری به ایران نیازمند موافقت رسمی دولت ایالات متحده در زمینه‌های متعدد و مشخص است.
به گزارش مهر به نقل از بلومبرگ، شرکت هواپیماسازی بوئینگ می گوید از طرف دولت آمریکا مجوز گفتگو با مقامات ایران را برای فروش محصولات خود گرفته است.
پیش از این شرکت هواپیمایی ایرباس در قراردادی معادل ۲۷میلیارد دلاری با ایران قرار است بیش از ۱۱۸ فروند هواپیمای مسافربری ساخت این شرکت را به ایران بفروشد.
شرکت بوئینگ در بیانیه ای که از طریق رایانامه در اختیار رسانه ها گذاشته شد اعلام کرد امیدوار است با مذاکره و قرارداد با شرکت های ایرانی رکود چند ماه اخیر خود را بهبود بخشد.
با این حال بوئینگ می‌گوید، فروش هواپیمای مسافری به ایران نیازمند موافقت رسمی دولت ایالات متحده در زمینه‌های متعدد و مشخص است.
بعد از اعلام برجام و لغو تحریم های بین المللی علیه ایران بسیاری از شرکت های اروپایی و آمریکایی برای سرمایه گذاری و همکاری های تجاری با ایران اعلام آمادگی می کنند.
چراغ سبز به بوئینگ برای گفتگو با طرف ایرانی، گامی در رقابت با شرکت ایرباس، رقیب اروپایی این غول هواپیماسازی آمریکا محسوب می ‌شود.منبع: مهر
روزنامه‌ آمریکایی در گزارشی پیرامون اوضاع سوریه نوشت: بازپس‌گیری شهر حلب منجر به تقویت مواضع حکومت «بشار اسد» رییس جمهور سوریه می‌شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه‌امریکایی «وال استریت ژورنال» در گزارشی پیرامون اوضاع سوریه نوشت: باز پس‌گیری شهر حلب منجر به تقویت مواضع حکومت «بشار اسد» رییس جمهور سوریه می شود.
به گزارش این رسانه آمریکایی، اینک نیروهای حزب‌الله لبنان  همراه با واحد قدرتمند سپاه پاسداران ایران و هزاران مبارز ماهر شیعه از دیگر کشورهای منطقه  آماده حمله مهمی به شهر حلب در شمال سوریه  هستند.
بر اساس این گزارش،  یک مقام ارشد حاضر در حلقه ائتلاف نظامی  ایران، روسیه و حکومت سوریه  در این باره گفت: «باز پس‌گیری شهر حلب موجب احیا مجدد قدرت حکومت اسد و کنترل بر کشور می شود،  و سرنگونی حکومت اسد حال دیگر مربوط به گذشته می‌شود.»
این مقام ارشد همچنین برگزاری اجلاس مونیخ در هفته گذشته پیرامون امور سوریه را فرصتی برای نیروهای تحت ائتلاف ایران در  تحکیم دستاوردهای اخیر دانست.
«فیلیپ اسمیث» از تحلیلگران اندیشکده واشنگتن در این باره گفت: «ایران اینک لژیون خود در انواع مختلف را در سوریه گسترش داده و سعودی‌ها به واسطه تلاش ایرانیان از رقابت جا مانده‌‌اند.»این تحلیلگر آمریکایی در بخشی دیگر مدعی حضور هزاران نیروی ایرانی، متجاوز از ۸۰۰۰ هزار نیروی حزب‌الله لبنان و ۶۰۰۰ هزار نیروی عراقی و ۳۵۰۰ نیروی افغانستانی در لژیون ایران در سوریه شد.
وال استریت ژورنال در خاتمه نوشت: عملیات باز پس‌گیری حلب نشانه برجسته‌ترین  نقش ایران و نبرد نیابتی این کشور از آغاز ستیز سوریه از ۵ سال گذشته به این سو است.
منبع: فارس

با اشاره به جنگ در یمن، سوریه و بحرین

اندیشکده آمریکایی: عربستان سعودی بزرگترین تهدید خاورمیانه است

اندیشکده آمریکایی «موسسه هوور» در مطلبی با تاکید بر «فرقه‌گرایی ضد شیعه» ریاض در یمن، سوریه و بحرین، ادعاهای ضد ایرانی سعودی را رد کرد و نوشت: «عربستان سعودی بزرگترین تهدید خاورمیانه است».

خبرگزاری فارس: اندیشکده آمریکایی: عربستان سعودی بزرگترین تهدید خاورمیانه است                

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، اندیشکده «موسسه هوور» آمریکا در مطلبی با عنوان «عربستان سعودی بزرگترین تهدید خاورمیانه است»، ادعاهای ریاض درباره اینکه ایران تهدید بزرگ منطقه است را رد کرد.

در این مطلب آمده است: «طی یک دهه گذشته، عربستان سعودی به عنوان پرمدعا و جسورترین قدرت خاورمیانه سر بر آورده است. پادشاهی (سعودی) با سقوط صدام حسین و ظهور ایران برای اقدام کردن تحریک شده و به شدت از قیام‌های عربی (بهار عربی) ناخرسند است که اینها سبب شده یک نقش بیش از پیش مداخله جویانه را در پیش بگیرد. در مصر، بحرین، سوریه، عراق و یمن، عربستان سعودی با استفاده از پول و خشونت، در تلاش برای تغییر دادن شرایط منطقه به نفع خود است».

این اندیشکده ادامه داد: «برای بیش از 50 سال، پیام‌های داخلی و منطقه‌ای ابتدایی و اصولی پادشاهی حول و حوش موضوع حفظ ثبات و امنیت گره خورده بود. در پاسخ به انتقادات اخیر مبنی بر اینکه عربستان سعودی دعوایی بی‌جهت و غیرضروری با ایران براه انداخته، عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی در نیویورک تایمز نوشت که ایران در گوشه و کنار منطقه از سوریه تا یمن در حال ایجاد تهدید است و تصریح کرد که "عربستان سعودی به ایران اجازه نخواهد داد که امنیت ما و متحدانمان را به خطر بیاندازد"».

اندیشکده هوور افزود: «در منطقه‌ای خطرناک که با طیفی از تهدیدات گسترده مواجه است، واقعیت آن است که عربستان سعودی از همه خطرناک‌تر است. اینکه درستی و صداقت نگرانیهای گذشته عربستان سعودی درباره امنیت داخلی و منطقه‌ای درست باشد یا نباشد، رهبران سعودی اکنون از این مفاهیم برای پیش بردن دستورکار خود بهره می‌گیرند؛ دستور کاری که باید مورد مداقه و بررسی دقیقتر قرار گیرد».

این اندیشکده آمریکایی با بیان اینکه بسیاری از مواضع داخلی و منطقه‌ای عربستان سعودی «متناقض» و «بی ثبات کننده» است، تاکید می‌کند که این موضوعات هیچ ارتباطی به ایران ندارد.

از نظر هوور موضوعات متناقض عربستان سعودی عبارتند از: «اطمینان یافتن از قدرت گرفتن حاکمان مستبد حامی سعودی در منطقه، به عقب راندن نیروهای دموکراتیک در مکان‌هایی چون بحرین، مصر و یمن، حفظ جایگاه خود به عنوان قدرت نفتی مسلط و اطمینان یافتن از این موضوع که شهروندان سعودی بیش از حد خواهان آزادیهای سیاسی نشوند».

در ادامه این مطلب آمده است: «پادشاهی در حصول به دستور کار سیاسی گسترده خود، به طور فزاینده‌ای خشونت را در پیش گرفته و غیرقابل پیش‌بینی شده است که دلیل آن این است که حامیات قدرتمند غربی و ابتدائا آمریکا و انگلیس نه تنها اغماض می‌کنند بلکه مستقیما از این چرخش تند حمایت می‌کنند که این موضوع سبب شده بی پروایی رهبران سعودی تقویت شود. آنها به راحتی می‌توانند عربستان سعودی را مسئول بشناسند. هزاران یمنی، ‌بحرینی و سوری در نتیجه اقدامات ریاض آسیب دیده‌اند و تهدیدات واقعی که منطقه با ان مواجه است که به طور حمایت از تروریسم و افراطی‌گری است، تقویت شده است».

اندیشکده آمریکایی افزود: «بهترین شاهد برای عمق اثرگذاری عربستان سعودی را باید در یمن دید جایی که برای حدود یک سال در آنجا جنگ راه انداخته است. در محافل عمومی سعودیها گفته‌اند که هدفشان در یمن بازگرداندن دولت مشروع عبدربه منصور هادی که در سال 2015 از کشور متواری شد، است».

در ادامه گزارش می‌خوانیم: «نتیجه اصلی، آشوب و تخریب در یمن بوده است. عربستان سعودی از نظر نظامی وارد گردابی شده که خودش ایجاد کرده است. بیش از 6000 یمنی کشته شدند که اغلب آنها با بمبهای سعودی کشته شدند. ریاض همچنین راه‌ها برای همه تحقیقات و مدارک موجود درباره جنایات جنگی را مسدود کرده و و فشار بین‌المللی بسیار کمی برای انجام یک تحقیق مستقل وجود دارد».

هوور تصریح می‌کند: «علاوه بر تلفات وحشتناک، همچنین عواقب وحشتناک سیاسی در حال فاش شدن است. ریاض با حمایت از جنگ(یمن) و این ادعا که ایران در حال پیش بردن خشونتهای منطقه است و نه خودش، بی پروایانه بر فرقه‌گرایی ضد شیعه خود دمیده است. تاثیرات آن به طرز گسترده‌ای در یمن، سوریه، عراق و عربستان سعودی به نمایش گذاشته شده است. در اواخر ژانویه 2016،‌ عاملان انتحاری سعودی و مصری استان الشرقیه را هدف قرا دادند و 4 نفر را کشتند. این چهارمین حمله از این نوع در 12 ماه گذشته بوده است. جنگ عربستان سعودی در یمن، همچنین سبب افزایش حمایت از القاعده و داعش شده است».

اندیشکده آمریکایی می‌افزاید: «رهبران ریاض ادعا می‌کنند که متعهد به مقابله با ترور هستند اما رویکرد عربستان سعودی در قبال جنگها در سوریه و یمن بیشتر سبب تقویت و پایداری تروریسم شده تا چیز دیگری. علی رغم همه شواهد مبنی بر بی ثبات ساز بودن رفتار عربستان سعودی، حمایت رسمی غرب به ویژه آمریکا از پادشاهی (سعودی) همچنان تغییری نکرده و باقی است».

هوور در ادامه می‌نویسد: «این موضع را تا حدی باید به خاطر آن دانست که تا چه حد بقیه نقاط منطقه در آشوب است و اینکه سیاست سازان آمریکایی رغبتی به ایجاد یک بحران سیاسی با شریک قدیمی خود ندارند. حمایت آمریکا به خاطر منفعت هم هست. پادشاهی (سعودی) بازار پر رونق سلاح‌های آمریکایی است. یک موضوع دیگر که کمتر روشن است اما در آن حقیقت وجود دارد آن است که درباره تاکید بر نقش عربستان سعودی در "حفظ" روانه شدن و سیل نفت از خاورمیانه، بیش از حد صحبت شده است. واقعیت آن بوده است که مهم نیست که سطح قیمتهای نفت چقدر است و اینکه نفت دیگر کالایی نادر نیست. پادشاهی وقتی موضوع انرژی مطرح می‌شود به سختی بتوان ان را شریکی ضروری دانست».

در پایان این مطلب آمده است: «اکنون زمان آن است که این موضوع را بررسی کرد که آیا روابط سعودی-آمریکا بر مبنای منافع متقابل است. آیا منطقی است وقتی که سعودیها جنگ براه می‌اندازند، از نیروهای نیابتی ستیزه جو حمایت می‌کنند و در تلاش برای از بین بردن اصلاحات سیاسی مورد نیاز برای منطقه هستند، به روی خود نیارود؟ سیاست آمریکا نباید خصومت‌آمیز یا مبتی بر زور باشد اما دمدمی مزاج هم نباید باشد. این موضوع امکان دارد که یک رابطه انتقادی‌تر شاید نتواند تغییر زیادی در تحولات میدانی مناطقی چون یمن ایجاد کند اما برای آنکه ریاض مسئولانه تر عمل کند و رفتار کمتر بی ثبات‌کننده‌ای را در پیش گیرد،‌ عمیقترین ترس آنها باید واقعی‌تر جلوه کند و آن تبدیل آمریکا به شریکی با میل و رغبت کمتر است».

فلینت لوره رات

اهمیت تهران در سیاست خاورمیانه ای پکن

در طول اقامت ژی در تهران، چین و ایران روابط خود را به سمت یک «مشارکت راهبردی جامع» ارتقا دادند، از جمله طرح هایی برای یک توافق همکاری جامع 25 ساله به امضا رسید. این اقدامات نشان می دهند که مشارکت دادن ایران، کلید تحقق یافتن هدف چین در ایجاد توازنی واقعی در حوزه نفوذ در قلب اورآسیاست.

خبرگزاری فارس: اهمیت تهران در سیاست خاورمیانه ای پکن                

سفر ماه پیش ژی جین پینگ رئیس جمهور چین به ایران، مصر و عربستان سعودی،  در راستای  تحقق عاجل ترین هدف برنامه ریزان این کشور یعنی تاکید بر ظهور چین به عنوان یک مرجع مهم راهبردی و اقتصادی برای کشورهای خاورمیانه، توفیق بزرگی در پی داشت. مفسران چینی خاطرنشان می کنند که ژی تنها رهبر در میان رهبران کشورهای صاحب قدرت است که توانسته در گرماگرم تنش های منطقه ای رو به تشدید به خاورمیانه سفر کند. بدون شک او تنها رئیس دولت بزرگی بود که می توانست در بحبوحه وخامت روابط بین ایران و عربستان، همزمان از ریاض و تهران دیدن کند. به طور قطع نه باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و نه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه نمی توانستند چنین کاری کنند.

از سوی دیگر سفر ژی نشان دهنده  گرایش های عمیقا پیامدگرا در سیاست خارجی چین است، یعنی پیشبرد بیشتر دستور کار خاورمیانه ای و بسط دادن راهبرد بزرگ خود. هر دوی این موارد پیوند تفکیک ناپذیری با گسترش روابط چین و تهران دارند.

از یک نظر برنامه سفر ژی بازتاب دهنده تصویری محاسبه شده از توازن دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران و در سطحی گسترده تر بین کشورهایی که همچنان آرزومند «رهبری» آمریکا در خاورمیانه هستند و کسانی که سیاست های واشنگتن و شرکایش را منشا مصائب فعلی منطقه می دانند است. اما همزمانی سفر ژی  با برخی تحولات دیگر- به اجرا گذاشته شدن طرح اقدام مشترک جامع بین ایران و گروه 1+5، شدت گرفتن نظامی گری جهادی سنی در سطح جهان اسلام و  مطرح شدن «راه ابریشم جدید» به عنوان یکی از اجزای اصلی پروژه سیاست خارجی دوران ریاست جمهوری ژی- تهران را به راهبردی ترین توقف معنادار وی تبدیل کرده اند. چین بی شک روابط دوجانبه پر اهمیت خود را با عربستان سعودی و دیگر بازیگران «طرفدار آمریکا» در خاورمیانه (از جمله اسرائیل) ادامه خواهد داد. اما دیدار ژی از تهران ( که اولین سفر یک رئیس جمهور چین در طول 14 سال گذشته محسوب می شود) نشان می دهد که چین اهمیت فزاینده ایران را یکی از ارکان راهبرد خود  نسبت به خلیج فارس و به طور عام تر نسبت به «غرب آسیا» می داند.

ایران و پیشبرد دستورکار خاورمیانه ای پکن

چین از سال ها پیش روابط اقتصادی مهمی با ایران داشته است. بیشتر از یک دهه است که ایران یکی از  تامین کنندگان عمده نفت چین بوده و در این روند، حتی تحت تحریم های غرب، چین به بزرگ ترین خریدار نفت ایران تبدیل شده است. گذشته از این بدون شک چین به عنوان مهم ترین شریک اقتصادی بین المللی ایران تبدیل شده و با پشت سر گذاشتن اروپا، هم به منبع اصلی واردات جمهوری اسلامی ایران و هم بزرگ ترین سرمایه گذار خارجی آن تبدیل شده است. ورود ژی به تهران که با فاصله اندکی پس از رفع تحریم های مرتبط با قضیه هسته ای به عنوان بخشی از توافق جامع مشترک صورت گرفته، این پیام را در خود داشت که تمایل پکن به تقویت هر چه بیشتر روابط اقتصادی گسترده اش با ایران، به سطح بالاتری ارتقا خواهد یافت.

البته چین شرکای اقتصادی دیگری نیز در خاورمیانه دارد. اما پکن بیش از دیگر روابط منطقه ای خود، منافع راهبردی در تقویت روابط خود با تهران دارد. بر اساس محاسبات سیاست آفرینان چینی، جاه طلبی های آمریکا برای هژمونی مؤثر بر خاورمیانه – که در حملات نظامی، اشغال ها و دیگر اشکال مداخلات قهرآمیز متجلی شده- بیشتر از آنکه در ثبات این منطقه نقشی داشته باشد، موجب بی ثباتی آن می شود. ظهور گروه خلافت اسلامی توجه پکن را معطوف به این مسئله کرده است که چگونه همکاری ایالات متحده با عربستان سعودی برای مسلح کردن، کمک مالی و آموزش شبه نظامیان سنی در طول سال ها، به موج فعلی نظامی گری جهادی که در حال درنوردیدن جهان اسلام است، دامن زده است. این موج منافع چین را نه تنها در خاورمیانه بلکه در آسیای مرکزی نیز تهدید می کند. چرا که مسلمانان چینی با شبکه های بین المللی جهادی بیشتر مرتبط می شوند و امنیت داخلی چین را نیز مورد تهدید قرار می دهند.

سیاست آفرینان چینی درک کرده اند که دست کم یک توزیع متوازن حداقلی قدرت در خاورمیانه بین اردوگاه طرفدار آمریکا و اردوگاه علاقه مند به استقلال در سیاست خارجی- که ایران پیشتاز آنان است-  ضرورت دارد. این کار برای جلوگیری از سلطه همواره رو به گسترش آمریکا در منطقه و ممانعت از استفاده واشنگتن از منابع هیدروکربن خلیج فارس به عنوان اهرمی علیه چین حیاتی است. همچنین در شکل دادن به یک ائتلاف مؤثر حتی حداقلی علیه داعش و عناصر القاعده نقشی حیاتی دارد؛ ائتلافی که بتواند از نظر سیاسی این گروه ها را مهار کند و به طور نظامی با آنها مقابله کند. از دیدگاه چین، به نظر تردید آمیز می آید که متحدان آمریکا چون عربستان سعودی و ترکیه که سیاست هایشان رشد جنبش های جهادی را تسهیل کرده، بتوانند شرکایی جدی در مبارزه با چنین گروه هایی باشند، اما از آن سو، مخالفت ایران با گروه داعش و القاعده روشن و مبرهن است.

این  چالش ها پکن را به این نتیجه رسانده است که چین فقط به شرکای اقتصادی در خاورمیانه نیاز ندارد، بلکه به شرکایی که با ارزیابی های منطقه ای این کشور هم رای باشند و بتوانند بر پیامدهای عملی این عرصه اثر بگذارند نیز نیازمند است. این ملاحظات بعد راهبردی منحصر به فردی به رابطه چین با ایران می بخشد. همچنین موجب می شوند که ایران در محاسبات راهبردی گسترده تر پکن، به خصوص در زمینه پروژه «راه ابریشم جدید» چین اهمیتی روزافزون پیدا کند.

ایران، راه ابریشم جدید و بسط راهبرد بزرگ چین

 راه ابریشم جدید دربردارند دو ایده کلی است که ژی در اوایل دوران ریاست جمهوری اش اعلام کرد. یکی از آنها «کمربند اقتصادی راه ابریشم جدید» با جهت گیری عمدتا زمینی است که  ارتباط های زیرساختی، تجاری و مالی را از غرب چین تا سراسر اورآسیا و از طریق آن  تا اروپا گسترش خواهد داد. دیگری «راه ابریشم دریایی قرن بیست و یکم» است که ارتباطات آبی چین را حول حوزه اقیانوس هند تا خلیج فارس و دریای سرخ و از طریق کانال سوئز تا دریای مدیترانه گسترش خواهد داد. این ابتکارات که اکنون بیشتر تحت عنوان «یک کمربند، یک راه» از آنها یاد می شود، توسعه عظیم زیرساخت ها و کارزارهای جلب سرمایه گذاری به منظور بسط پیوندهای اقتصادی چین – و به همراه آن نفوذ سیاسی این کشور را – در بخش اعظم اورآسیا مد نظر دارد.

 محرک های «یک کمربند، یک راه» پیش از هر چیز اقتصادی اند: برای تحکیم پیوندها با تولیدکنندگان هیدروکربن، برای ایجاد بازارهای صادراتی جدید برای کالاها و سرمایه های چینی – بازارهایی تا غرب چین، برعکس بازارهای تشکیل شده در اقتصادهای پیشرفته در شرق این کشور- و برای ترویج بخش های اقتصادی جدید. این اهداف مبنای مدل «3+2+1» پکن را  برای روابط در میان شرکای راه ابریشم جدید شکل می دهد: همکاری در زمینه انرژی مبتنی بر هیدروکربن به عنوان هسته این روابط، بسط تجارت و سرمایه گذاری و احداث زیرساخت های ارتباط دهنده به عنوان دو بال مکمل هم و همکاری در زمینه انرژی هسته ای، فضا و انرژی های «جدید» به عنوان سه حوزه اصلی واجد اهمیت. سیاست سازان چینی با این مدل می خواهند از طریق نوسازی اقتصادی جهش یافته در بخش غربی کشور، رشد از نظر ژئوپلتیک متوازن تری را در چین به اجر بگذارند.

اما طرف های مقابل چین، محرک های راهبردی قدرتمند پشت «یک کمربند، یک راه» را نیزمشاهده می کنند؛ محرک هایی که نشان می دهند این روزنه ای رو به گسترش برای محاسبات راهبرد بزرگ چین به شمار می آید. از نظر راهبردی «یک کمربند، یک راه»، عمدتا واکنشی به «تجدید موازنه» آمریکا در قبال آسیاست. پکن  در حال مواجهه با چیزی است که آن را اقدامات آمریکا برای مهار گسترش چین به شرق این کشور از طریق بسط مشارکت های دیپلماتیک و سیاسی خود با غرب آن می بیند. اگرچه در یک چشم انداز معقولانه،پکن همچنان از مواجهه نظامی با ایالات متحده به هر شکلی خودداری می کند، ولی این کشور «یک کمربند، یک راه» را به شیوه های غیرنظامی، برای تقویت توزیع متوازن تر نفوذ ژئوپلتیک در مناطق از نظر راهبردی حساس در غرب چین دنبال می کند.

در میان شرکای احتمالی، ایران از این نظر واجد جایگاه منحصر به فردی است که بازارهای جغرافیایی آن هم برای تحقق کمربند اقتصادی راه ابریشم جدید و هم راه ابریشم دریایی حائز اهمیت بسیاری است. درست یک هفته پس از ترک پایتخت ایران از سوی ژی، اولین قطاری که چین را با ایران مرتبط می کند وارد تهران شد. با نگاه به آینده شاید مهم ترین مورد در میان  یادداشت تفاهم و دیگر توافقات پر شماری که در طول دیدار ژی از تهران منعقد شد، توافق اولیه بر سر احداث یک خط راه آهن سریع السیر در ایران از سوی چین باشد که یک گام بالقوه مهم در مرتبط ساختن ایران در پروژه «یک کمربند، یک راه» محسوب می شود.

در طول اقامت ژی در تهران، چین و ایران روابط خود را به سمت یک «مشارکت راهبردی جامع» ارتقا دادند، از جمله طرح هایی برای یک توافق همکاری جامع 25 ساله به امضا رسید. این اقدامات نشان می دهند که مشارکت دادن ایران، کلید تحقق یافتن هدف چین در ایجاد توازنی واقعی در حوزه نفوذ در قلب اورآسیاست، از جمله مناطقی همچون خلیج فارس که واشنگتن از مدت ها پیش آن را برای جایگاه جهانی آمریکا واجد اهمیتی حیاتی قلمداد می کند.

نوشته: فلینت لوره رات[1]

منبع:http://blogs.nottingham.ac.uk/chinapolicyinstitute/2016/02/17/what-xis-visit-to-tehran-says-about-beijings-middle-east-agenda-and-chinas-grand-strategy/

[1]. Flynt Leverettاستاد امور بین الملل در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و از نویسندگان «حرکت به سمت تهران: چرا آمریکا باید جمهوری اسلامی ایران را بپذیرد و به سمت نزدیکی(اندکی) بیشتر با ایران حرکت کند.

انتهای متن/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد