سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

جان کری وزیر خارجه آمریکا اخیرا به ریاض سفر کرد تا به پادشاهی عربستان سعودی و دیگر شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس اطمینان خاطر دهد که ایالات متحده در کنار آنها ایستاده است. او تصریح کرد که در پی توافق هسته ای با ایران "هیچ چیز تغییر نکرده است."

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آیا زمان آن فرا رسیده که آمریکا، عربستان را رها کند و بسوی ایران بیاید؟

نیوزویک در گزارشی تحت عنوان «آیا زمان آن فرا رسیده که آمریکا، عربستان را رها کند و بسوی ایران بیاید؟» نوشت: جان کری وزیر خارجه آمریکا اخیرا به ریاض سفر کرد تا به پادشاهی عربستان سعودی و دیگر شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس اطمینان خاطر دهد که ایالات متحده در کنار آنها ایستاده است. او تصریح کرد که در پی توافق هسته ای با ایران "هیچ چیز تغییر نکرده است."

به گزارش «انتخاب»، این نشریه آورده است: روابط بلندمدت واشنگتن با ریاض بر نفت بنا گذاشته شده بود. هرگز هیچ بحث بیهوده ای درباره ارزش های مشترک با عربستان سعودی که بیشتر چون نسخه متمدنانه ای از داعش است، مطرح نبود. آل سعود اداره کننده نظام خودکامه ای است که مخالفت سیاسی، آزادی بیان، آزادی مذهب، و استقلال اجتماعی در آن ممنوع است.

در زمان نیاز آمریکا به نفت خارجی، کمی مصالحه بر سر اصول ضروری به نظر می رسید. امروز "روابط خاص" با عربستان بر مبنای نفت، به سختی قابل توجیه است.

بازار انرژی در جهان رو به گسترش است؛ ایالات متحده آمریکا به زودی به صادر کننده نفت بدل خواهد شد. رژیم سعودی بدون پول نفت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد و از این رو با وجود سقوط بهای نفت به پمپاژ آن ادامه می دهد.

در زمان نیاز آمریکا به نفت خارجی، کمی مصالحه بر سر اصول ضروری به نظر می رسید. امروز "روابط خاص" با عربستان بر مبنای نفت، به سختی قابل توجیه است.

واشنگتن در سال های اخیر به ریاض به عنوان مؤلفه ای لازم در سیاست مهار ایران نگاه می کرد. البته بخش عمده "مشکل تهران" محصول آمریکا است.

نگرانی‌ها زمانی شدت گرفت که تهران ضمن ادامه برنامه هسته ای با کشورهای سنی در همسایگی و اسراییل رو در رو قرار گرفت. کابوس های ناشی از ایران در سراسر منطقه، راهگشای پذیرش همه جانبه عربستان سعودی و رژیم های متحدش از سوی آمریکا شد.

اما این استدلال برای حمایت از عربستان سعودی بسیار نخ نما شده است. ریاض به خوبی از پس دفاع از خودش بر می آید. عربستان با بودجه نظامی ۸۱ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۴، که چند برابر بودجه نظامی ایران است، در رتبه چهارم کشورهای با بالاترین بودجه نظامی در جهان قرار گرفت.

خطر فروپاشی بازتاب ضعف های داخلی است و حل آن فراتر از توان واشنگتن است: سرکوب عمومی به دست آل سعود و نمونه مشخص آن بدرفتاری با اقلیت شیعه از جمله اعدام اخیر شیخ نمر باقر النمر روحانی شیعه که خواهان مخالفت بی خشونت با پادشاهی سعودی بود.

منافع ادعایی ائتلاف با عربستان سعودی هر چه باشد، آمریکا برایش بهای سنگینی می پردازد. نخستین نمونه این هزینه ها، تامین مجانی محافظان اعضای خاندان سلطنتی است.

برای همین دلیل آمریکا جنگ اول خلیج فارس را آغاز کرد و پادگانی نظامی در خاک عربستان بر جای گذاشت. واشنگتن به خواست سعودی ها از جنگ نامشروع آنها در یمن حمایت می کند و رسما خود را به سرنگونی بشار اسد رییس جمهوری سوریه، قویترین نیروی مخالف داعش، متعهد می داند.

عربستان سعودی حتی فراتر از مرزهایش ارزش های آمریکایی را زیر پا می گذارد. ریاض در بحرین در همسایگی به سرکوب اکثریت شیعه آن کشور کمک می کند. متون آموزه های وهابیت در مدارس دینی سراسر جهان در عربستان سعودی تهیه می شود.

علاوه بر این، پول سعودی ها صرف حمایت از القاعده و شهروندان سعودی مسول اجرای حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۱۱ شده است. حمایت های مشابهی از افراط گری های خشونت آمیز ظاهرا از سوی بخش خصوصی در عربستان ادامه دارد.

رفتارهای عربستان در سال های اخیر بیش از پیش به منافع آمریکا لطمه زده است. آل سعود برای سرنگونی بشار اسد در سوریه بدون نگرانی از این که چه کسی قدرت را پس از او در دست خواهد گرفت، فشار می آورد. در یمن هم سعودی ها یک شورش دیرپا را به مناقشه ای فرقه گرایانه بدل کردند.

اعدام شیخ نمر به دست سعودی ها موجی از اعتراضات در بحرین، ایران، عراق، و لبنان را در پی داشت. واکنش ریاض به این اعتراضات، قطع روابط دیپلماتیک با ایران بود؛ حرکتی که موجب تضعیف مذاکرات سیاسی برای حل و فصل جنگ داخلی در سوریه شد.

واشنگتن باید به شکل دادن به رابطه ای بهتر با تهران ادامه بدهد و تعادل را به سیاست آمریکا در خاور میانه بازگرداند.

البته این که عربستان نیرویی بی ثبات کننده است، به معنای آن نیست که آمریکا باید دست به تغییر رژیم در آن کشور بزند؛ اما واشنگتن باید دست از حمایت دست و دل بازانه از خاندان سلطنتی سعودی بکشد. آمریکا به طور مشخص باید خود را از جنگ نامشروع عربستان در یمن خلاص کند.

آمریکا و عربستان سعودی نیاز به روابطی نوین و عادی تر دارند. دو کشور باید آنجا که منافع مشترک شان ایجاب می کند، با هم کار کنند و آنجا که لازم است با هم مخالفت کنند.

پنج تأثیر عمده حضور روسیه بر جنگ در سوریه

شروع دخالت نظامی روسیه در سوریه در اکتبر سال گذشته، از سوی بسیاری، حرکت ناامیدانه و قماری بزرگ تلقی شد. در تابستان سال گذشته میلادی (2015)، قاسم سلیمانی فرمانده ارشد ایرانی به مسکو رفت تا روس‌ها را نسبت به ضرورت حضور آنها در سوریه قانع کند. ولادیمیر پوتین که تجربه از دست رفتن نفوذ کشورش در لیبی را داشت نیز به این تصمیم رسید که به طور جدی‌تر به کمک دولت سوریه بیاید.

کد خبر: ۵۶۴۲۰۱
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۰ - 29 January 2016
روسیه در حال کسب یک پیروزی عمده در سوریه است و به خوبی توانسته است قدرت‌نمایی خود به عنوان یک قدرت بزرگ را به دیگران اثبات کند. روسیه به عنوان قدرتی مؤثر در نبرد با داعش و النصره، اکنون کشورهای اروپایی را به این نتیجه رسانده که برای مقابله با افراطی‌های منطقه که رویاهایی جهانی دارند، روی توان این کشور و همکاری با آن حساب کنند. ادامه این روند در ماه‌های آتی احتمالا به کاهش تحریم‌های اروپا علیه روسیه نیز منجر خواهد شد.

به گزارش «تابناک»، جوان کول تحلیلگر آمریکایی، که استاد دانشگاه میشیگان و متخصص مسائل خاورمیانه است، در تحلیلی در این باره نوشته، شروع دخالت نظامی روسیه در سوریه در اکتبر سال گذشته، از سوی بسیاری یک حرکت کم امید و قماری بزرگ تلقی شد. در تابستان سال گذشته میلادی (2015)، قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد ایرانی به مسکو رفت تا روس‌ها را نسبت به ضرورت حضور آنها در سوریه قانع کند. ولادیمیر پوتین که تجربه از دست رفتن نفوذ کشورش در لیبی را داشت، نیز به این تصمیم رسید که جدی‌تر به کمک دولت سوریه بیاید.

دولت سوریه باید یک منطقه به شکل y را تحت کنترل خود داشته باشد و اجازه قطع شدن خطوط ارتباطی میان آن را ندهد. نقطه پایینی این y شهر دمشق و حومه آن است که جمعیت حدودا پنج میلیونی ساکن در آن در هراس از پیشروی‌های داعش و النصره قرار داشتند.

تنه این y از پایین به سوی شهر حمص کشیده می‌شود و سپس از سمت چپ به سوی شهر ساحلی لاذقیه می‌رود. شاخه سمت راست y نیز از طریق حما به سوی شهر حلی و حومه آن می‌رود که پیش از شروع جنگ در سوریه، جمعیتی چهار میلیونی را در خود جای داده بود و اکنون میان نیروهای دولتی و مخالفان تقسیم شده است.


کنترل بر این y بزرگ، به معنای در اختیار داشتن حدود 70 درصد جمعیت سوریه است. پیش از دخالت روسیه در سوریه، این y در پنج نقطه در خطر قرار داشت:

1- ساکنان استان درعا در جنوب دمشق اغلب قبایل سنی مذهبی هستند که ممکن بود با حمایت اردن، عربستان سعودی و آمریکا به سوی دمشق راه بیفتند و اگر این اتفاق می‌افتاد، کار دولت تمام بود.

2- جیش الاسلام که مورد حمایت عربستان سعودی است، مواضعی قدرتمند در شمال دمشق داشت و اگر می‌توانستند به سوی جنوب پیشروی کنند و دمشق را بگیرند، کار دولت تمام بود.

3- اگر مخالفان دولت می‌توانستند حمص و القصیر در میانه y را به تصرف خود درآورند، آن گاه ارتباط پایتخت با بندر لاذقیه قطع می‌شد.

4- اگر شورشیان و تروریست‌هایی که در آوریل سال گذشته، ادلب را در شمال غربی سوریه تصرف کرده بودند، می‌توانستند به سمت غرب پیشروی کرده و لاذقیه را تصرف کنند، آن گاه دولت سوریه بندر اصلی خود را از دست می‌داد و منبعی برای وارد کردن مهمات، سلاح و حتی مواد غذایی نداشت.

5- اگر مخالفان مستقر در حلب می‌توانستند به سمت جنوب پیشروی کنند و راه‌های ارتباطی با حما را قطع کنند، آنگاه نیروهای دولتی مستقر در غرب حلب به محاصره درمی‌آمدند و ممکن بود، بزرگترین شهر کشور پیش از جنگ داخلی به دست مخالفان بیفتد و آن گاه بقای دولت مرکزی سوریه سخت می‌شد.

مهم‌ترین نیرویی که قصد قطع خطوط ارتباطی در این y را داشت، جبهه النصره یعنی شاخه القاعده در سوریه است که با عده دیگری از گروه‌های شبیه به خود در قالب جیش‌الفتح متحده شده است. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سی‌آی‌ای، از طریق عربستان سعودی، تسلیحات نیمه سنگین و از جمله موشک‌های ضد تانک تاو در اختیار این گروه‌ها قرار داده و بسیاری از این موشک‌ها به دست النصره رسیده بود و به شکل مرگباری علیه قوای زرهی ارتش سوریه مورد استفاده قرار می‌گرفت.

سردار سلیمانی در شرایطی به روسیه رفت که مسیر ارتباطی از حما به غرب حلب واقعا به خطر افتاده بود. القاعده همچنین در جنوب سوریه پیشروی کرده و شهر شیخ مسکین را به تصرف خود در آورده بود و آماده می‌شد به سوی پایتخت خیز بردارد. ادلب سقوط کرده بود و خطری جدی علیه لاذقیه نیز وجود داشت.

بنابراین وقتی نیروی هوایی روسیه وارد درگیری‌های سوریه شد، تمرکز خود را بر حفاظت از همین y قرار داد و بیشتر حملات متوجه النصره بود که تهدید اصلی علیه y بود. ارتش آزاد سوریه نیز که مورد حمایت عربستان، ترکیه و آمریکا قرار دارد و در این مناطق با تروریست‌های النصره متحد شده بود نیز مورد حمله قرار گرفت. این اقدامات برای حفاظت از y فرضی مورد نظر دولت سوریه ضرورت داشت. این حملات خشم آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن را برانگیخت.

آنها مدعی بودند که روسیه تنها باید به داعش حمله کند، ولی این اعتراضات پاسخی ساده داشت؛ این القاعده بود که تهدید اصلی علیه y بود. در غرب شهر حلب نیز که داعش به شکل تهدیدآمیزی به y نزدیک شده بود هدف حملاتی مرگبار قرار گرفت.

حمایت هوایی از نیروهای توانمند و مصمم زمینی استراتژی موفقی بوده است. بیل کلینتون در جنگ کوزو از همین استراتژی استفاده کرد. همین استراتژی در زمان جورج بوش در سال 2001 سبب شد که ائتلاف شمال به سرعت بر طالبان پیروز شود، همین استراتژی در سال 2003 سبب شد که پیشمرگه‌های کرد به سرعت کرکوک و موصل را از دست ارتش بعث صدام خارج کنند.

همین استراتژی حالا به کمک پوتین آمده است. ارتش سوریه و متحدان آن اکنون به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند. نیروهای توانمند حزب‌الله لبنان و نیز تعداد معدودی از نیروهای ایرانی به کمک ارتش سوریه آمده‌اند و اکنون با حمایت هوایی روسیه، این موفقیت‌ها به دست آمده است؛

1- راه حما به غرب حلب باز مانده است و نه تنها نیروهای دولتی در غرب شهر از محاصره دور شده‌اند بلکه تروریست‌ها از اطراف این جاده نیز دور شده‌اند.

2- دولت سوریه بیشتر استان لاذقیه را پاکسازی کرده است. شهر مهم ربیعه به تازگی از دست النصره خارج شده و این بدان معناست که تقریبا صد در صد استان در دست نیروهای دولتی است. پیشروی نیروهای دولتی به سمت شمال، ترکمن‌هایی که به نیابت از دولت ترکیه مشغول جنگ بودند را با شکست مواجه کرده است. احتمالا گام بعدی باز پس‌گیری شهرهایی از استان ادلب مانند جسرالشغور است که در بهار گذشته به تصرف النصره درآمد و ممکن بود به عنوان سکوی پرتاب برای تصرف لاذقیه مورد استفاده قرار گیرد.

3- کنترل دولت بر حما و حمص تقویت شده است و امنیت مسیر به سمت دمشق تضمین شده است.

4- جیش الاسلام نیز همانند داعش و النصره هدف حمله قرار گرفته است. داعش و النصره ترجیح داده‌اند که از اطراف پایتخت عقب‌نشینی کنند و زهران علوش رهبر جیش الاسلام به عنوان اصلی‌ترین عامل عربستان در سوریه کشته شده است.

5- با حملات به النصره و ارتش آزاد در استان درعا، شهر شیخ مسکین نیز از تصرف آنها خارج شده است. این اتفاق سبب خواهد شد که مخالفان قدرت مانور خود در جنوب را تا حد زیادی از دست بدهند.

بنابراین، اکنون دولت سوریه به همراه حزب‌الله و مشاوران ایرانی، کنترل خود بر y فرضی را عمیقا تحکیم کرده‌اند. اگر در تابستان گذشته کسی فکر می‌کرد که روزهای دولت سوریه به شماره افتاده است، اکنون ارتش سوریه در حال پیشروی است و مخالفان خود را به عقب می‌راند.

چهار ماه از حضور روسیه در سوریه گذشته است و پیروزی در سوریه، تأثیراتی بزرگ بر دیپلماسی روسیه نیز خواهد داشت.

تکرار ادعاهای امارات درباره جزایر ایرانی خلیج فارس؛

جبهه‌ای که اماراتی‌ها در فضای مجازی علیه ایران گشوده‌اند + تصاویر

هنگامی که جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک را با معادل عربی آن (طنب الکبری و طنب الصغری) جست و جو کنید، متوجه اطلاعات سراسر دروغ و اشتباهی خواهید شد که بر خلاف حقایق مستند تاریخی بوده و ادعاهای عجیب و غریبی در آن ها علیه ایران مطرح شده است.

کد خبر: ۵۶۴۲۱۱
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۶ - 29 January 2016
جبهه‌ای که اماراتی‌ها در فضای مجازی علیه ایران گشوده‌اندویکی پدیا، دانش نامه ای آزاد است و با اینکه در کشور ما از نظر منبع اعتبار زیادی ندارد، در بسیاری کشورهای جهان، یکی از معتبرترین منابع اطلاعات عمومی محسوب می شود و نقش مؤثری در شکل دهی به اطلاعات و افکار عمومی جهانیان دارد.

به گزارش «تابناک»، در ویکی پدیای زبان عربی، هنگامی که جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک را با معادل عربی آن (طنب الکبری و طنب الصغری) جست و جو کنید، متوجه اطلاعات سراسر دروغ و اشتباهی خواهید شد که بر خلاف حقایق مستند تاریخی، این جزایر را جزایری اماراتی و تحت مدیریت سیاسی امارت رأس الخیمه معرفی می کند که از سال 1971 میلادی تاکنون  توسط ایران «اشغال» شده است.در مجموع، در ویکی پدیای عربی، ذیل عنوان این دو جزیره استراتژیک ایرانی اطلاعاتی آمده که فارغ از اشتباه بودن، هر خواننده بی اطلاعی را متقاعد خواهد کرد که این دو جزیره اماراتی هستند و ایران با زور و ظلم آنها را به اشغال خود درآورده است.

جبهه‌ای که اماراتی‌ها در فضای مجازی علیه ایران گشوده‌اند

در این دانشنامه، ضمن پرهیز از پرداختن به تاریخچه کهن این جزایر، صرفاً آن بخش از تاریخ مورد تأکید قرار گرفته است که جزایر تنب بزرگ و کوچک، مشابه وضعیت امارت های جنوب خلیج فارس تحت استعمار انگلستان قرار گرفته بودند.این موضوع این گمان را برای ویکی پدیای عربی و همچنین حاکمان امروزی امارات متحده که عمر کشورشان به 50 سال نیز نمی رسد ایجاد کرده است که جزایر ایرانی تنب بزرگ و کوچک جزایری اماراتی هستند که توسط ایرانی ها در سال 1971 اشغال شده اند.در این دانشنامه همچنین ضمن تأکید بر ادعای «اشغالگر» بودن ایران در جزایر تنب بزرگ و کوچک رفتار ایران در رابطه با این جزایر را به رفتار رژیم اسرائیل در سرزمین فلسطین تشبیه و ایران و اسرائیل اشغالگران سرزمین های عربی معرفی شده اند!
در این دانشنامه همچنین به دروغ و بدون توجه به تاریخچه کهن مالکیت ایران بر این جزایر آمده است، این جزایر قبل از تشکیل حکومت امارات، تحت سیطره امارت رأس الخیمه بوده اند که به وسیله تصمیم بحث برانگیز انگلستان در سال 197  به اشغال ایران درآمدند.این در حالی است چندین سده پیش از تشکیل دولت امارات متحده عربی، ایرانی ها در این جزایر حاضر و حاکم بوده اند و در سال 1971 و به دنبال تصمیم دولت انگلستان مبنی بر خروج از خلیج فارس، پس از 68 سال مالکیت و حاکمیت ایران بر جزایر تاریخی اش در قراردادی رسمی فی مابین ایران و انگلستان به ایران بازگردانده شده است.
توضیح بیشتر آنکه نام این جزایر نیز به عبارت صحیح تر «تمب» واژه فارسی سره‌ای است که در گویش‌های محلی ایران شامل لهجه‌های لارستانی، بندری، تنگستانی و دشتستانی است و به معنای تپه و تَل به کار می‌رود و دلیلی دیگر بر تثبیت مالکیت ایران بر این جزایر است.

جبهه‌ای که اماراتی‌ها در فضای مجازی علیه ایران گشوده‌اند

نکته ای که لازم است در اینجا بیان شود، آنکه اگر واژه تنب بزرگ در ویکی پدیای فارسی جست و جو شود، نهایت اطلاعاتی که به خواننده داده خواهد شد، بیش از 1300 کلمه نیست؛ در حالی که جست و جوی واژه طنب الکبری در ویکی پدیای عربی اطلاعاتی ـ هرچند دروغین ـ ولی در حد 5000 کلمه به خواننده خواهد داد و این خود گویای بی توجهی فعالین ایرانی فضای مجازی به حملات فضای مجازی دشمنان ایران به تمامیت ارضی این آب و خاک است.
باید توجه داشت، همین موارد به ظاهر بی اهمیت، زمینه را برای تثبیت ادعای اشتباه امارات متحده عربی در افکار عمومی جهانیان شکل خواهد داد و هم در سطح مسئولین و هم در سطح عموم مردم باید برای مقابله با این جبهه تازه گشوده شده امارات علیه ایران، تدابیری اندیشیده شده و اقداماتی جدی صورت گیرد.
 
جبهه‌ای که اماراتی‌ها در فضای مجازی علیه ایران گشوده‌اند

به جز اقداماتی که مسئولین امر می توانند در فضای مجازی سازماندهی کنند تا این گونه ادعاها علیه ایران در عرصه بین المللی تثبیت نشود، می توان به آن گروه از ایرانیان فعال در فضای مجازی که با وقایعی همچون گل خوردن تیم ملی ایران، با حمله به صفحه فیسبوک «لیونل مسی» و دیگران تلاش می کنند به اصطلاح «غیرت ملی» خود را در ناصحیح ترین شکل ممکن به نمایش بگذارند، پیشنهاد کرد که اقدامات خود را در مسیری صحیح به جریان بیندازند، زیرا با توجه به اینکه پایگاه هایی همچون ویکی پدیا، دانشنامه های آزاد بوده و امکان ویرایش اطلاعات و یا اعتراض مستند به موارد مندرج در آن ها وجود دارد، اصلاح اطلاعات غلطی همچون ادعای ویکی پدیای عربی در مورد «اماراتی بودن» جزایر تنب بزرگ و کوچک و «اشغالگر» بودن ایران در رابطه با این جزایر، می تواند بهترین عرصه برای نمایش «غیرت ملی» در فضای مجازی باشد.

جبهه‌ای که اماراتی‌ها در فضای مجازی علیه ایران گشوده‌اند

یکی از نقشه های قدیمی که امپراتوری ایران را پیش از اسلام در ماورای خلیج فارس نشان می دهد.

جبهه‌ای که اماراتی‌ها در فضای مجازی علیه ایران گشوده‌اند + تصاویر

در خلال سال‌های ۱۷۰۰ تا ۱۷۲۰ میلادی، نقشه‌کش آلمانی به نام جووان باپتسیت هومان، نقشه‌ای از ایران و کشورهای اطرافش با نام نقشه امپراتوری ایران  ترسیم کرد که خلیج فارس در آن خودنمایی می کند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد