سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

شمخانی:

عربستان دست از شرارت علیه ایران بردارد؛ ریاض در هر محفلی به دنبال بسیج بی دلیل اعراب علیه تهران است

علی شمخانی دبیرشورای عالی امنیت ملی با اشاره به دستمزد گرفتن، عاملان تیراندازی دزفول از سرویس امنیتی سعودی تأکید کرد، اگر سعودی‌ها بخواهند مشکلات میان دو کشور حل شود، باید از شرارت علیه ایران دست بردارند.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

عربستان دست از شرارت علیه ایران بردارد؛ ریاض در هر محفلی به دنبال بسیج بی دلیل اعراب علیه تهران است
علی شمخانی دبیرشورای عالی امنیت ملی با اشاره به دستمزد گرفتن، عاملان تیراندازی دزفول از سرویس امنیتی سعودی تأکید کرد، اگر سعودی‌ها بخواهند مشکلات میان دو کشور حل شود، باید از شرارت علیه ایران دست بردارند.
به گزارش «انتخاب»، «علی شمخانی» در گفتگو با برنامه «من طهران» شبکه خبری «العالم»، درباره روابط ایران و عربستان و افق موجود برای حل مشکلات بین دو کشور گفت: «اگر سعودی ها بخواهند، مشکلات میان دو کشور حل خواهد شد، آنها باید دست از شرارت علیه ایران بردارند.»شمخانی با بیان اینکه، عربستان، در محیط داخل ایران دست به اقدامات ناخوشایندی می زنند، افزود: «تیمی که اخیرا در دزفول علیه یک هیئت مذهبی تیراندازی و دو نفر را شهید کرد، از سرویس امنیتی سعودی حقوق می گرفت.»
وی تأکید کرد: «در منطقه، امروز ریال سعودی نقش تعیین کننده ای در سوریه دارد، این کشور مردم بی دفاع یمن را بمباران می کند.»
شمخانی اظهار داشت: «عربستان در هر محفلی به دنبال بسیج بی دلیل اعراب علیه ایران است، در حالی که نیازی به این کار نیست، ما رابطه تاریخی خوبی با عرب ها داریم، باید شکاف در جهان اسلام را کم کرد، به نظر می آید که دوستان سعودی باید به کارنامه عملشان بهتر بنگرند و در صورت تغییر این رویه اگر اراده کنند، به طور قطع موضوع از طرف ایران قابل حل است.»
شمخانی همچنین تأکید کرد، باید در گفتگوهای وین، دو نکته رعایت شود، مورد نخست اینکه با تروریسم باید به طور جدی مقابله کرد و دوم اینکه مردم سوریه باید بستر انتخابات خود را خودشان فراهم کنند. در صورت رعایت این دو مسأله این نوع گفتگوها می تواند سرانجام مناسبی داشته باشد.
شمخانی در پاسخ به سؤالی درباره سرنوشت بشار اسد رئیس جمهور سوریه و دیدگاه آمریکا و متحدان آن درباره کناره گیری وی و اینکه موضع ایران در این خصوص چیست، و آیا بین موضع ایران و روسیه در این خصوص اختلاف وجود دارد گفت: «جمهوری اسلامی ایران از موضع مردم سوریه، هر چیزی که باشد حمایت می کند. »
وی افزود: «موضع مردم سوریه بقا، انتخاب و تعیین تکلیف در صندوق انتخابات است.»
شمخانی با بیان اینکه غربی‌ها از سه سال و نیم قبل به دنبال سرنگون کردن بشار اسد بودند ولی موفق نشدند، اظهار داشت: «غربی ها آنچه را در میدان نتوانستند به دست بیاورند، اکنون به دنبال این هستند که از طریق سیاسی به دست بیاورند.»
وی ادامه داد: «آنها یک روزی می گفتند فقط بشار اسد مشکل است و امروز می گویند بخشی از راه حل هم هست. حقیقت امر این است که به علت پیروز نشدن در میدان، واقعیت هایی به آنها تحمیل شده است.»
دبیر شورای عالی امنیت ملی اظهار داشت: «جمهوری اسلامی ایران همواره معتقد بوده است که باید اجازه داد تا مردم سوریه انتخاب کنند، و بدون هیچ محدودیتی این کار با حضور شکوهمند مردم سوریه در زمان و موعد مقرر، و در چارچوب یک قانون اساسی قابل قبول صورت می گیرد که آنچه را می خواهند انتخاب کنند.»
شمخانی تأکید کرد: «در این رابطه، مسکو هیچ تباین فکری با ایران ندارد. بالطبع، آن چیزی که تغییر کرده است نظر غربی ها است. آنها تاکنون همراهی بشار اسد را در این فرایند و انتقال قبول نداشتند، اما امروز قبول کرده اند که چاره ای جز این نیست و به نظرم یک گام دیگر هم باید عقب نشینی کنند، و به این معنا که باید مردم سوریه انتخاب کنند، و نه دستور و دلار آمریکا و نه ریال سعودی.»
وی در خصوص اینکه چرا شمار شهدای ایرانی در سوریه افزایش داشته است و آیا ایران در فکر اعزام نیروی زمینی به سوریه در صورت مداخله نظامی طرف های دیگر در سوریه است گفت: «در سوریه موضوع کمبود نیروی انسانی نیست. سوری ها از سرزمین خود دفاع می کنند و مشکلی ندارند. جمهوری اسلامی ایران خواهان اعزام نیروی زمینی نبوده و نیست، چرا که نیازی به این امر نیست.»
شمخانی خاطر نشان کرد: «علت شهادت تعدادی از نیروهای ایرانی- که رقم آن البته زیر پنجاه شهید است- بالا رفتن میزان درگیری ها است. طبیعتا با توجه به وسعت گسترده درگیری های امروز در مقایسه با سابق که ساکن بود، مستشاران بیشتری از ایران حضور دارند.»
دبیرشورای عالی امنیت ملی در پاسخ به این سؤال که آیا گفت و گوهای بین المللی برای حل بحران سوریه موفق می شود، اظهار داشت: «به نظر می رسد این تنها راه حل است، و هر زمان که همه به این راه حل اعتماد و اعتقاد پیدا کنند و مبارزه جدی با تروریسم انجام دهند این موضوع قابل تحقق است، اما اگر بخواهند از تروریسم به عنوان ابزاری برای پیشبرد راهبردشان در منطقه استفاده کنند و با تردید، تحت تاثیر بعضی از نظرات افراطی بعضی از کشورهای منطقه، و با عینک شماری از کشورهای منطقه بخواهند به موضوع نگاه کنند، متاسفانه این دشواری تداوم پیدا خواهد کرد.»
شمخانی درباره تلاش های بین المللی درباره سوریه و اینکه راهبرد ایران برای حل بحران این کشور چیست گفت: «بحران سوریه، بحرانی غیربومی و تحمیل شده و مبتنی بر یک برنامه به منظور شکستن محور مقاومت در منطقه خاورمیانه است.»
وی افزود: «متاسفانه در طول چهار سال گذشته آنچه دستاورد این اقدامات بود، در بیان روشن و واضح افسران عالی رتبه امنیتی رژیم صهیونیستی کاملا گویا است. آنها اشاره می کنند که در طول 60 سال گذشته هرگز به میزانی که امروز رژیم صهیونیستی احساس امنیت می کرد - البته تا قبل از انتقاضه اخیر - چنین احساسی وجود نداشت. به این دلیل که درگیری بین ملت ها را سامان دادند. »
دبیر شورای عالی امنیت ملی تأکید کرد: «از همان ابتدا جمهوری اسلامی ایران بحران سوریه را نوعی انحراف، و راه حل را راه حل سیاسی و گفتگوی سوری- سوری می دانست و در این موضوع معتقد بود که نقش محوری را باید مردم سوریه ایفا کنند.»
شمخانی خاطر نشان کرد: «بعد از انهدام زیرساخت‌های سوریه و بعد از کلی تلفات نیروی انسانی، هجرت و آوارگی که متاسفانه دستاورد این وضع نابسامان بود، ‌امروز وقتی غرب احساس کرد مرزهایش دچار بحران می شود و آوارگان فراوانی به سمت آن پیش می روند، فهمید بحران چیست و داعش کیست، وارد عمل شد تا به حرف چهار سال و نیم پیش جمهوری اسلامی ایران نگاه جدیدی بکند.»شمخانی درباره روابط ایران و دولت‌های عربی به ویژه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و برگزاری نشست با کشورهای عضو شورای همکاری برای حل مشکلات گفت: «ما با عرب ها بحرانی نداریم. ما با کویت، عمان و قطر رابطه خوب، و با کشورهای عربی دیگر در منطقه آفریقا رابطه مناسبی داریم.»
شمخانی افزود: «آرمان عمده اعراب مسأله فلسطین است، ما در دفاع از فلسطین خون دادیم زمان صرف کردیم محرومیت کشیدیم، لذا ما با عرب‌ها مشکلی نداریم که بخواهد گفت وگوی عربی - ایرانی برگزار شود، اصلا این (مشکل ایران و اعراب) یک چیز غیر موجودی است و بستر ذهنی ندارد. ما با برخی از کشورهای عربی به خاطر وابستگی شان به اجرای بعضی از دستورالعمل های خارج از منطقه با دشواری مواجهه شدیم، و این مربوط به همه کشورهای عربی نیست. ما با کشورهای عربی بر اساس رابطه همسایگی، و به عنوان یک باور و اعتقاد و اعتقاد دینی تا به حال روابط خوبی داشتیم، و به همین شکل هم ادامه خواهیم داد، و امیدوار هستیم که سوء تفاهماتی را که بعضی ها مایل هستند آن را توسعه دهند حذف کنیم.»
شمخانی درباره زمان تحویل سامانه دفاع موشکی اس 300 گفت: «موضوع این موشک ها یک مساله قدیمی و طبیعتا در حال طی کردن مراحل فنی است و انشاء الله در پایان مراحل فنی موضوع انتقال اس 300 به ایران حل خواهد شد.»
دبیرشورای عالی امنیت ملی درباره فاجعه منا و مساله مفقودان و همکاری نکردن عربستان گفت: «این یک موضوع انسانی است و سعودی ها باید همکاری کنند، باید کمیته حقیقت یاب شکل گیرد.»
وی خاطرنشان کرد: «وقتی مسؤلان سعودی می گویند، یرحم الله من اهدانی عیوبی ما هم همین را بیان می کنیم، به آنها می گوییم که مشکلات شما اینها بوده است، بیایید کمیته حقیقت یاب درست کنید تا مشخص شود چرا این حادثه رخ داد.»شمخانی اظهار داشت: «باید تضمین شود چگونه می توان جلوی تکرار چنین حوادثی را گرفت، موضوع مفقودان یک موضوع جدی است که نمی‌شود آن را به فراموشی سپرد.

معاون وزیر خارجه:

احتمال ربوده شدن رکن آبادی ضعیف است / اگر سفر خانواده رکن ابادی به عربستان فراهم شود، مسئله روشن می شود

معاون کنسولی، امور مجلس و ایرانیان وزیر امور خارجه گفت:‌ احتمالات زیادی در مورد آقای غضنفر رکن‌آبادی مطرح می‌شود ولی نمی‌توان همه آنها را با یقین گفت.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

احتمال ربوده شدن رکن آبادی ضعیف است / اگر سفر خانواده رکن ابادی به عربستان فراهم شود، مسئله روشن می شود
معاون کنسولی، امور مجلس و ایرانیان وزیر امور خارجه گفت:‌ احتمالات زیادی در مورد آقای غضنفر رکن‌آبادی مطرح می‌شود ولی نمی‌توان همه آنها را با یقین گفت.
به گزارش «انتخاب»، حسن قشقاوی در مصاحبه با صدا و سیما افزود:‌ چنانچه آقای رکن‌آبادی جزو جانباختگان و یا موارد دیگری باشد، باید وضع ایشان روشن شود ولی شخصا احتمالی مثل ربوده شدن را ضعیف می‌دانم.وی تصریح کرد:‌ آنچه در مورد آقای رکن‌آبادی اهمیت دارد این است که وضع ایشان روشن شود، ما امیدواریم در مورد دی.ان.ای، امکان سفر خانواده ایشان به عربستان فراهم شود تا مسئله روشن شود.
معاون وزیر امور خارجه در مورد کمیته حقیقت‌یاب نیز گفت:‌ در این مورد سه قالب متصور است، به عبارتی، پیگیری یکجانبه،‌ دوجانبه و پیگیری جهانی حادثه منا.
وی افزود:‌ پیگیری جهانی منا موردی است که باید به شورای امنیت ارجاع شود مثل کمیته‌ای که شورای امنیت در مورد رفیق حریری تصویب کرد.
قشقاوی ادامه داد:‌ پیگیری دوجانبه یعنی ما و عربستان به طور مشترک به دنبال کمیته حقیقت‌یاب باشیم و این مسئله باید در نتیجه تعامل دیپلماتیک با عربستان صورت گیرد.وی با بیان اینکه هیچ تصور دیگری خارج از این چارچوب‌ها وجود ندارد گفت:‌ این مسئله، نظر حقوق‌دانان داخلی و خارجی است و در حال بررسی ابعاد موضوع هستیم.قشقاوی حضور خود را در جلسه عصر امروز کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی فرصت خوبی دانست و افزود: به‌تفصیل گزارشی از ابعاد فاجعه منا در این جلسه مطرح شد.
وی گفت:‌ نتیجه این بررسی‌ها باید به گونه‌ای شود که فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد فراموش نشدن فاجعه منا تحقق یابد و نگرانی خانواده‌هایی که همچنان منتظرند برطرف شود.

یعلون: داعش با ما کاری ندارد، ایران منبع نگرانی ما است 

    وزیر جنگ اسرائیل با بیان اینکه داعش کاری با این رژیم ندارد، گفت: نگرانی ما حضور ایران در منطقه است.

به گزارش مشرق به نقل از الأخبار، «موشه یعلون» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی خطاب به شهرک نشینان این رژیم گفت: علی رغم اینکه ما چندین مرز مشترک با داعش در اطراف خود داریم، اما داعش کاری با ما ندارد، ولی آنچه ما را نگران می کند حضور ایران در منطقه است.یعلون که با رادیو اسرائیل گفتگو می‌کرد، افزود: اسرائیل خیلی از سمت داعش تهدید نمی شود و داعش از حمله به اسرائیل اجتناب می‌کند زیرا این به ضرر آنها خواهد بود.

وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با بیان اینکه حضور ایران در منطقه بیشتر از حضور داعش اسرائیل را نگران می‌کند، افزود: آنچه در سوریه رخ می دهد قدرت ایران را بیشتر می‌کند و ما در طول سال گذشته برای جلوگیری از بازگشایی جبهه ای در جولان توسط ایران تلاش کردیم.

یعلون همچنین گفت که داعش حضور قابل توجهی در کرانه باختری و بین اعراب اسرائیل ندارد.این اظهار نظر وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بعد از حملات اخیر تروریستی فرانسه و لبنان که دهها تن در پی آن کشته شدند، صورت گرفته است.منبع: تسنیم

غرب بدنبال تعبیر کابوس پاریس در سوریه؛
یکی از سناریوها این است که اتحادیه اروپا یکی از ستادهای فرماندهی نیروهای مشترک ناتو را به عنوان مسئول طرح و اجرای عملیات نماید. از آنجا که ستاد مشترک بروسام هلند درگیر فرماندهی عملیات در افغانستان است، احتمال انتخاب ستاد مشترک نیروهای ائتلاف در ناپل ایتالیا به عنوان رهبر عملیات نظامی سوریه زیاد است.
گروه گزارش بین‌الملل - حملات تروریستی جمعه شب پاریس - پس از انفجارهای ضاحیه بیروت - که منجر به کشته شدن 130 نفر و زخمی شدن بیش از 200 نفر دیگر شد، از سوی رسانه‌های فرانسوی به عنوان بزرگترین حادثه تروریستی تاریخ فرانسه شناخته شد. ابعاد گسترده بازتاب این فاجعه در رسانه‌ها قابل پیش‌بینی بود. حال و هوای این سکوت مشکوک فرانسه و اتحادیه اروپا و کد خواسته یا ناخواسته‌ای که پاپ با بیان اینکه «واقعه پاریس، قطعه‌ای از جنگ جهانی سوم است» داد، خبر از زبان جنگ در سوریه می‌دهد. ادبیاتی که زمزمه بروز و ظهور آن را می‌توان در هوای حزن‌انگیز پاریس و پس چشم‌های منتظر اولاند برای ورود ناتو به قضیه شنید.
با فاجعه پاریس، نوبت ناتو برای حمله به سوریه فرا رسید

همزمانی حملات تروریستی 13 نوامبر پاریس با کنفرانس وین در مورد سوریه بی‌معنا نیست. در یکم اکتبر 2015 میلادی آسوشیتدپرس در گزارشی مدعی شد آمریکا تمایل ندارد که اروپاییان وارد مذاکره بر سر سوریه شوند و بیشتر بر حل اختلاف‌نظر میان خود و مقامات روسیه تأکید دارد. طبیعی است اگر این شکاف میان حوزه آتلانتیک جدی باشد، اروپاییان باید فکری برای دلیل حضور خود در مذاکرات بر سر سوریه و گروه موسوم به داعش بکنند. راهپیمایی همبستگی، نتوانست این شکاف را پر کند و کلید اتاق مذاکرات را به دست اروپاییان برساند. شاید اقدام تروریستی اخیر بهانه خوبی باشد تا مذاکرات از وین به مقر ناتو منتقل شود، جایی که یک ائتلاف دیگر، شبیه آنچه در جنگ عراق در سال 2003 میلادی شکل گرفت، تشکیل شود.
بحثی نیست که برخی عقاید افراطی در فرقه‌های مسلمان زمینه را برای رشد گروه‌‌های تکفیری فراهم کرده و عدم اتحاد کشورهای اسلامی فرصت را برای رشد این گروه‌ها مهیا ساخته، اما سناریوهایی که به جنگ و دخالت قدرت‌‌های خارجی منتهی می‌شود،‌ بسیار تأمل‌ برانگیز است و نمی‌توان از لابی‌ها و تصمیم‌گیرانِ پشتِ پرده غافل بود.
 تحلیل ارائه‌شده توسط اندیشکده "فارین پالیسی" نقش تصمیم‌سازان و خط‌دهندگان پیش پرده را بیشتر به ما می‌نمایاند:

نشریه فارین پالیسی در تحلیل خود از حملات تروریستی 13 نوامبر 2015 نوشت: «هم اکنون مرکز ناتو و پنتاگون در بروکسل طبق ماده 51 منشور ملل متحد که 28 کشور عضو اتحادیه اروپا و کشور آمریکا را موظف به حمایت کامل از یکدیگر در مقابل تمامی مواردی که برای تمامیت ارضی و امنیت آنها تهدید محسوب می‌شود می‌داند، در حال بررسی موضوع و برآورد ظرفیت‌های حمله به سوریه هستند. اگر فرانسه هم مایل به استفاده از این ظرفیت که پیش‌تر در سال 2001 توسط آمریکا استفاده شد است، باید ماده چهار منشور را به مشورت بنشاند تا راهکاری برای پاسخگویی به اقدام تروریستی داعش ارائه شود. نمونه بارز استفاده از ماده چهار، ترکیه است که در سال 2014 پس از حمله تروریستی داعش به این کشور خواستار تشکیل جلسه فوری برای ماده چهار شد».
با فاجعه پاریس، نوبت ناتو برای حمله به سوریه فرا رسید


فارین پالیسی افزود: «جلسه ماده چهار هم طبق ماده پنج به این نتیجه منتهی می‌شود که این اقدام یک اقدام تروریستی از طرف گروهکی است که امنیت مردم سوریه و خاورمیانه را به چالش کشانده و لذا هیچ درنگی در مقابل داعش جایز نیست و پاسخ قطعی حمله نظامی است. هدف اصلی این حمله می‌تواند گروه داعش و زیرساخت‌های ایجاد شده توسط این گروه باشد و بدین طریق اثبات می‌شود که ناتو در مقابل هر تهدیدی که متوجه‌اش شود، کاملا جدی خواهد بود. ناتو، صرفنظر از نقصان‌های گهگاه، یک نیروی بسیار توانا با 3 میلیون نیروی پیاده نظام، 25 هزار فروند هواپیمای جنگنده، 800 فروند کشتی اقیانوس‌پیما، و 50 فروند هواپیمای آواکس است. طبق پیمان ناتو، موضوع به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده می‌شود و شورای امنیت هم طبق قانون بین‌المللی پاسخ را حمله نظامی اعلام خواهد کرد». نشریه آمریکایی، در ادامه آورد: «سناریوی دوم این است که اتحادیه اروپا یکی از ستادهای فرماندهی نیروهای مشترک ناتو را به عنوان مسئول طرح و اجرای عملیات نماید. از آنجایی که ستاد مشترک بروسام هلند درگیر فرماندهی عملیات در افغانستان است، احتمال انتخاب ستاد مشترک نیروهای ائتلاف در ناپل ایتالیا به عنوان رهبر عملیات نظامی سوریه زیاد است. این ستاد، در لیبی فرماندهی را به دست داشت و از تجربه مناسبی برخوردار است. همچنین با شرکای خود در خاورمیانه همچون امارات، اردن، و قطر و شرکای متعدد خود در اروپا همچون سوئد و فنلاند روابط حسنه‌ای دارد.»
فارین پالیسی نوشت: «سناریوی سوم، این است که ناتو نقش اصلی در عملیات نظامی در سوریه را به نیروهای ویژه خود بدهد و مرکز نیروهای ویژه در کاستوی بلژیک را مسئول تقسیم اطلاعات در بین اعضای ائتلاف نماید. همچنین نیروهای ویژه ستاد مشترک ائتلاف را به آموزش گروه‌های ضد داعش بگمارد. علاوه بر این، این نیروها اقدام به جمع‌آوری اطلاعات دست اول، تدارک حملات، و گرا دادن به نیروهای ناتو و جنگنده‌های ائتلاف کنند». سناریوی چهارم، که اهمیت آن در درازمدت از همه سناریوها بیشتر است، این است که ناتو اقدام به انجام ماموریت آموزشی هم با نیروهای پیشمرگه و هم نیروهای امنیتی عراق و اردن نماید که در عملیات‌های زمینی با توجه به سبقه عملیات موسوم به "ان‌تی‌ام 1" (NTM-I) از سال 2004 تا 2011، توانایی بارزی از خود نشان داده‌اند».
فاجعه پاریس، مقدمه‌ای برای حمله نظامی ناتو به سوریه است

اولاند و ینس استولتنبرگ (دبیر کل ناتو)

تحلیل‌گر آمریکایی افزود: «سناریوی پنجم این است که کمپین بمباران سوریه و عراق که اکنون تحت رهبری آمریکا پیش می‌رود، باید تحت فرماندهی ناتو درآید. اتفاقا ورورد نیروها و امکانات ناتو به عملیات حمله به سوریه می‌تواند توان این عملیات به طرز چشمگیری بالا ببرد. ناتو، با توجه به پوشش 360 درجه منطقه هوایی عملیات که در افغانستان نهایت دقت را از خود نشان داد، می‌تواند در عملیات سوریه هم بسیار کارساز باشد. سناریوی آخر هم می‌تواند این باشد که ناتو یک «ائتلاف باز» را ایجاد کند که علاوه بر شرکای سنتی، دشمنان سنتی مثل روسیه را هم در خود داشته باشد. اتفاقا روسیه هم که دو هفته پیش 200 نفر از شهروندان خود را توسط عملیات خرابکارانه خود از دست داد، انگیزه کافی برای انتقام‌گیری از این گروهک را دارد».
فارین پالیسی در پایان آورد: «اگر فرانسه ناتو را متقاعد به عملیات نظامی در سوریه نماید، آمریکا باید این عملیات را پوشش دهد. چرا که همین فرانسه بود که پس از واقعه 11 سپتامبر، آمریکا را حمایت کرد. همه نیک می‌دانیم که داعش وحشتناک‌ترین جنایات را در سوریه و عراق مرتکب شد، مردم بی‌گناه را در یک تئاتر زیر باران گلوله گرفت و بیش از 200 توریست را در یک هواپیمای مسافربری به کشتن داد. اکنون، به همان اندازه که زمان جنگ نرم و بازی طولانی‌مدت در خاورمیانه است، به همان اندازه هم لزوم استفاده از جنگ سخت قاطع احساس می‌شود. این بر گردن ناتو است که به ما ثابت کند که لحظه‌ای که در آن هستیم ارزش استفاده از جنگ سخت را دارد یا نه؟».
همزمانی حملات تروریستی پاریس با نشست وین در مورد سوریه که در آن اعضای «گروه بین‌المللی حمایت از سوریه» بر حمایت خود از روند انتقالی مصرح در بیانیه 2012 ژنو، آتش‌بس، و همچنین روند تحت رهبری سوری‌ها -که در یک دوره هدف 6 ماهه حاکمیتی معتبر، فراگیر و غیرقومیتی‌ ایجاد کرده و زمانبندی و روندی برای نگارش یک قانون اساسی جدید را ایجاد می‌کند- تاکید کردند، معنادار است. براساس گمانه‌زنی‌ها و تحلیل‌های پس از حادثه، حملات پاریس در تغییر آرایش بازیگران نشست وین، دخالت نظامی خارجی به جای مشارکت مردم سوریه در انتخاب آینده خود، و استفاده از گزینه نظامی به جای راه حل دیپلماتیک آنطور که فرانسه و ناتو خواستار بودند نقش بسزایی خواهد داشت.
فرانس پرس:
به گفته کارشناسان ، داعش با برعهده گرفتن مسئولیت حملات بی سابقه پاریس ،‌نشان داد شبکه پیچیده ای از افراطیون را در خارج از مناطق تحت اشغال خود ایجاد کرده است که قادرند حملات پرقدرتی را انجام دهند.
شیوع عملیاتی جدید داعش کلید خورد؛ فرانسه آخرین قربانی نیست / آغاز حملات داعش در کشورهای اروپایی و خلیج فارس!
فرانس پرس نوشت: به گفته کارشناسان ، داعش با برعهده گرفتن مسئولیت حملات بی سابقه پاریس ،‌نشان داد شبکه پیچیده ای از افراطیون را در خارج از مناطق تحت اشغال خود ایجاد کرده است که قادرند حملات پرقدرتی را انجام دهند.به گزارش «انتخاب»، دست کم 129 نفر جمعه شب در شش حمله که رئیس جمهوری فرانسه آن را « اقدام جنگی» خوانده است کشته شدند. وی داعش را «به فراهم کردن مقدمات ، سازماندهی و طراحی ( این حملات) در خارج با همدستان داخلی خود » متهم کرد.داعش شنبه ،‌مسئولیت حملات را برعهده گرفت و با اشاره به حملات فرانسه ،‌عضو ائتلاف بین المللی ضد داعش در مناطق گسترده ای که در عراق و سوریه در اختیار دارد ، آن را « پاسخی به بمباران مسلمانان » خواند.
داعش که مسئولیت حمله خونین ژانویه علیه نشریه فکاهی شارلی ابدو پاریس را برعهده گرفته است ،‌ فرانسه را به حملات جدید تهدید کرده بود.
یکی از افراطیون که به زبان فرانسه سخن می گفت در ویدئویی که ژوئیه منتشر شد هشدار داده بود:« داعش به زودی شما فرانسوی ها رادر خیابان های پاریس تهدید خواهد کرد.»هیچ کس انتظار حملاتی با چنین دامنه ای را نداشت و به عقیده کارشناسان،‌ این حملات ،‌مرحله جدیدی در شیوه عملیاتی داعش محسوب می شود.داعش با انجام دادن حملاتی هماهنگ و تقریبا همزمان به ویژه با کمک عوامل انتحاری علیه ورزشگاه « استاد دو فرانس » ،‌یک سالن کنسرت ،‌یک رستوران ، یک پیتزافروشی و یک کافه ،‌از سقف جدیدی در ترور و شیوه عملیاتی در فرانسه عبور کرد.کلینت واتس از موسسه فارین پالیسی گفت :« هدف قرار دادن فرانسه ظاهرا مرحله آینده ای برای داعش است .»وی افزود:« ما به زودی مشاهده خواهیم کرد این گروه بیش از پیش از عملیات در عراق و سوریه فاصله خواهد گرفت و از طریق شبکه گسترده خود حملات تروریستی در جاهای دیگر را برخواهد گزید.»ایمن تمیمی تحلیلگر مسایل سیاسی ،‌حملات پاریس را میزان بالای موفقیت داعش می دانند.وی می گوید:« این حمله داعش قطعا حمله بی سابقه ای برای داعشی ها در زمینه نتایج در اروپا است. این مسئله نشان می دهد که آنان و نه فقط طرفداران ساده یا اعضای تک رو بلکه شبکه های پیچیده ای در اروپا دارند.»
به گفته این کارشناس امور شبکه های افراطیون ، پاریس با توجه به شمار بالای جنگجویان فرانسوی در درون داعش که شمار زیادی خارجی در میان دهها هزار جنگجوی خود دارد ، یک هدف منطقی بود.چارلی وینتر که او نیز کارشناس جنبش های افراطی است ،‌از « تحولی منطقی در راهبرد داعش » سخن گفت.
وی افزود:« این گروه « طرح های توسعه طلبانه خود را در عراق ، سوریه و لیبی به کنار گذاشته است تا حملاتی به دیگر کشورها مانند لبنان ،‌خلیج فارس و پاریس ،‌انجام دهد.به گفته واتس ،‌ فرانسه برای « به رسمیت شناختن مشکل افراطی گرایی » درخاک خود تاخیر داشتو به این ترتیب فرصتی را برای داعش به وجود آورد تا یک شبکه افراطی در خاک این کشور به وجود آورد.
وی افزود:« فرانسه مشکل جدی دارد. این کشور بالاترین شمار جنگجویان خارجی را در سوریه دارد.»
این کارشناس افزود:« از آنجا که تدابیر امنیتی شدید فرانسه سفر به عراق و سوریه را برای افراطیون دشوارتر ساخته است ،‌آنها می توانند در کشور خود عملیات انجام دهند.»داعش علاوه بر حملات ائتلاف بین المللی علیه مواضع این گروه در سوریه و عراق از یک سال پیش ، در روزهای اخیر با از دست دادن شهر کلیدی سنجار در عراق و بخش هایی در خاک سوریه ،‌شاهد ناکامی هایی بوده است .
به گفته کارشناسان ،‌در صورتی که این گروه شکست های دیگر میدانی در این دو کشور متحمل شود ،‌ممکن است عملیات خود را در خارج افزایش دهد.
به گفته واتس ،‌« در صورتی که داعش در منطقه عملیاتی خود موفق نشود ،‌این گروه حملات خود را در منطقه و غرب گسترش می دهد و پاریس ظاهرا مکانی بوده که این گروه توانسته است در آن عمل کند.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
هنگامی که خبرها و تحلیل‏ها درباره حوادث اخیر مرتبط با داعش مرور ‏شود، طبعا نکاتی بدیع و حائز اهمیت برای ناظری که تمایل دارد منطق بین این رویدادها و پیام درون آنها را مورد مدّاقه قرار ‏دهد، مطرح می‌شود. اما این نکات چه می‌تواند باشد؟ آیا داعش در حال فرستادن پیامی تازه است؟ میان سه عملیات؛ سقوط هواپیمای روسی، انفجار در بیروت و سلسله‌حوادث پاریس می‌توان کلیدواژه‌های مشترک و مرتبط یافت؟ تحلیل این رشته‌حوادث چه نتیجه یا پیامی را در بطن خود دارد؟
 
بدیهی است برای پاسخ به این سطح از سؤالات، اصولا باید بررسی کرد چه عواملی سبب شد داعش در صحنه عملیاتی چنین گسترده و دارای تأثیر عمیق بر افکار عمومی وارد شود. در ارزیابی نگارنده مهم‌ترین عامل، ورود به یک فاز جدید در تحولات سوریه بود. بدین معنی که پس از عملیات نظامی روسیه، فضا مستعد شد تا با سهم‏‌گیری عملیاتی و ایجاد توازن در کمیت ضربات نظامی، آمادگی مناسبی به وجود‌ آید تا قدرت‏‌های فرامنطقه‏‌ای، بسته به میزان تفوق خود در تعیین جغرافیای عملیات، به گفت‌وگو متمایل شوند. درواقع حملات هوایی، خطوط فرضی قلمروهای تازه‏‌ای را ترسیم کرد و پشتیبانی از نیروهای زمینی سبب شد جابه‌جایی‏‌هایی روی زمین شکل گیرد.
 
به‌‌این‌گونه «جغرافیای فینیقی»، محوری که از دمشق تا مناطق شمالی حاشیه مدیترانه امتداد می‌‏یافت، آزاد شد. به موازات این تثبیت موقعیت در جغرافیای فینیقی، اقلیم صحرایی و مثلث میان خابور و فرات، همان قلمرو داعش؛ نیز تلویحا دست‌نخورده باقی ماند. اما هر آنچه میان این دو بود، ازجمله عناصر نظامی و علمیاتی گروه‌های دیگر که در مخالفت با ورود به گفت‌وگوی سیاسی برای نیل به یک تناسب نسبی بر زمین، نقش خود را مؤثر و عزم خویش را مصمم نشان می‌دادند، به اشکال مختلف هدف قرار گرفته و حذف شدند، تا حدی که شاخه‌ها از موضع تهاجمی به موقعیت تدافعی تغییر وضعیت دادند. حاصل چنین عملیاتی در اندکی کمتر از یک ماه، تنظیم برنامه ورود گفت‌وگوی وین در دو هفته اخیر بود.
 
در نشست دو هفته قبل وین، چارچوبی مشخص و فهمی نسبتا متناسب از آغاز روندی سیاسی مورد توافق نسبی قدرت‏های بزرگ و کشورهای مؤثر منطقه‌ای مشارکت‌کننده واقع شد. اما باید توجه داشت در آن نشست، صرف‌نظر از دولت سوریه و نمایندگان جریان‏های معارضی که هنوز هویت آنها به دلیل ماهیت تروریستی مورد اجماع مشارکت‏کنندگان در دور میز تعیین نشده بود، غایب دیگری هم وجود داشت؛ غایبی که نیم قرنی است در منطقه متولد شده و طبعا برای خود دامنه‏‌ای از منافع نامشروع را تعریف کرده است؛ منافعی که برای دستیابی به آنها از به‌کاربستن روندهای خشونت‌آمیز، تحفظی برای خود قائل نمی‌شود: رژیم صهیونیستی.
 
بازیگر پنهان
اینجا باید به امیال این بازیگر توجه ویژه داشت: هرگونه تغییر در وضعیت جاری منطقه بدون محاسبه نقش رژیم صهیونیستی، یقینا می‌توانست برای تل‌‏آویو زنگ خطری جدی و هشداری نگران‌کننده باشد. بنابراین دور از انتظار نبود به همان میزانی که دیگر بازیگران غایب در میز مذاکرات وین، که متهم به تروریسم بودند (داعش و جبهه النصره)، از تفاهمات احتمالی دل‌نگران باشند، مقامات رژیم صهیونیستی نیز باوجود هم‌پیمانی با همه جهات قدرت‏های بزرگ و هم‏سودی با برخی از قدرت‏های منطقه‌ای، مانند این جریان‌ها از ورود به مسیری برای حل‌وفصل منازعات درون منطقه بدون در نظرگرفتن قوه تل‌آویو، ولو به صورت نمادین، خشمگین و عصبانی شوند؛ عصبانیتی که جلوه از آن در رفتار آنها نسبت به تصمیم اتحادیه برای مشخص‌کردن خاستگاه اقلام تجاری و تولیدی شهرک‌های احداث‌شده در اراضی فلسطینی بروزی آشکار یافت. اینجا به دور از بدگمانی، صرف نوعی منفعت مشترک ایجاب می‏کرد مسیر وین نتیجه‌‏بخش نباشد و تفاهمات ولو شکلی برای ثبات، بدون توجه به قوه تأثیرگذار دو شعبه اساسی دارای ساختار سیاسی- نظامی در منطقه محقق نشود؛ این دو قوه، یکی داعش و دیگری اسرائیل بود.
 
هر دو آنها توانسته بودند باوجود فقدان مشروعیت یکی با پیشینه‏‌ای بیش از شش دهه و دیگری با تاریخی یک‌ونیم ساله، روی زمین برای خود سرزمین‏هایی را در اشغال داشته باشند و در برابر مجامع جهانی و جامعه بین‌الملل نه‌تنها پاسخ‌گو نبوده، بلکه یکی با حمایت تلویحی قدرت‏های بزرگ و دیگری با اغتنام از انفعال آنها، مجال را غنیمت دانسته، هر آنچه در خلق‌وخوی و منطق بشری نادرست می‏‌نماید را به‌کار بندند تا منافع خود را تثبیت کنند. از این‌رو بدون هرگونه پیش‌داوری و صرف‌نظر از هر میزان توجه به توهمات ناشی از توطئه - که به ترتیبی سنتی در باور ما «دایی‌جان ناپلئونی» معنا گرفته - واقعیت‏های منطقه‌ای نشان می‌دهد اشتراک منافع میان این دو قوه حائز توان و تأثیر در چند هفته اخیر شتاب و جهاتی تازه گرفته بود، پس به تعبیری می‌توان چنین پنداشت مجموعه شرایط، آنها را در یک نقطه به هم نزدیک کرده است: به تعبیری، هر دو می‌‏اندیشیدندبرای نافرجام قراردادن مسیر سیاسی و توافقات منتهی به پایان خشونت و اعاده حاکمیت بر سرزمین سوریه ناچار به اقدام خواهند شد. در این شرایط، ظاهرا به‌نظر می‌رسد داعش در قیاس با قوه دیگر، پیش‌دستانه وارد عمل شد.
 
از سینا تا پاریس
در اقدام اولیه، هواپیمای روسی بر فراز شبه‌جزیره سینا با دو فرض محتمل سقوط کرد: فرضی که سخن از آن داشت هواپیما مورد اصابت موشک قرار گرفته و فرض دیگری که مؤید آن بود بمبی باوجود تسلط قابل قبول سیستم امنیتی مصر،‌به داخل هواپیما منتقل و در آن کارگذاری شده است. اقدام بعدی عملیات در منطقه امنیتی حزب‏الله در جنوب بیروت، آن هم درست قبل از نشست وین ٢ بود. اینجا نیز حلقه امنیتی حزب‌الله درنوردیده شده بود تا بمب‏گذاران انتحاری با هدف انجام عملیات در مسجدی که جمعیتی کثیر در آن مشغول دعای کمیل بودند به اقدام تروریستی مبادرت ورزند، که خوشبختانه محقق نشد. هم‌زمان، درست یک شب قبل از نشست وین ٣، عملیات پاریس هم برای تکمیل این زنجیره به وقوع پیوست. سیستم امنیتی فرانسه که با تفاخر و تبختر همواره می‏کوشید پیش‏بینی‌‏های وقایع تروریستی در منطقه را از طریق عناصر نفوذی عرب‏تبار مقیم فرانسه به همتایان خود داشته باشد در این سلسله حوادث جامانده، مبهوت و گیج، تنها نظاره‏‌گر بود. عملیات در پشت استادیومی که چندده‌هزار نفر در آن شاهد بازی تیم‌ملی دو کشور- آلمان و فرانسه- بودند و شخص رئیس‌جمهور اولاند نیز در جمع آنان حضور داشت با عنایت به اینکه این برنامه به‌صورت زنده در حال مشاهده برای بیش از‌میلیون‏ها انسان در اروپا و سرتاسر جهان بود، می‌توانست همان‌گونه که اکنون رسانه‌های فرانسه از آن سخن می‏گویند، یک یازده سپتامبر تازه و متفاوت باشد.
 
 شاید اینجا تنها شدت هیجان بازی و توجه و تمرکز به آن با سلسله انفجارهای نمایشی این‌گونه رخدادهای ورزشی خرسندانه سبب و مانع شد صدای انفجار سهمگینی در پشت درهای یک استادیوم موجبات هیجان، نگرانی، خوف و در نتیجه شرایطی غیرقابل پیش‌بینی از آشفتگی‌های ممکن را فراهم نیاورد. رخدادی که در قیاس با نمونه‌های مشابه، جسرالائمه در عراق و حادثه منا در عربستان، عوارض انسانی آن می‌توانست بیش از صدها انسان وحشت‌زده و ناامید باشد که همگی از ترس آنچه ممکن است روی دهد، برای گریز از سرنوشتی نامشخص به جنب‏‌وجوش و تکاپویی بی‌هدف، اما خشن برخیزند. در عملیات هم‌زمان با رخداد ورزشگاه، یعنی قتل‌عام جمعیتی نسبتا کثیر در یک تالار با گنجایش هزارو ٥٠٠ نفر هم شاهد آن هستیم که ابعاد حادثه به لحاظ کشتار یک جمعیت بلادفاع مورد توجه بانیان این عملیات بوده است.
 
هراسی که جهانی می‌شود
از نگاه نگارنده، فصل مشترک این مجموعه عملیات‌، نخست دورزدن سیستم‏‌های امنیتی نسبتا قابل ملاحظه و توانمندی بوده که تصور نمی‌شد به این راحتی بتوان در درون آنها نفوذ کرد. وقتی دولت روسیه تصمیم گرفت تمام پروازهای خود به شرم‌الشیخ را لغو کند و ٤٠ هزار و اندی توریست خود را بلاتکلیف گذارد مؤید آن بود که بیم از آن داشت بروز حادثه دیگری یک فاجعه تمام‌عیار را برای کرملین رقم زند، بنابراین از هرگونه ریسکی اجتناب کرد. افزون بر نقطه اشتراک نخست، در همه این مجموعه عملیات‌ها علاوه بر نمایش قدرت نفوذ در حلقه‌های امنیتی، یک کلیدواژه مشترک دیگر هم وجود داشته است: بسته جمعیتی بلادفاع و مستعد برای نمایش رفتارهای ناشی از خوف و ترس. این جهت دوم دقیقا در ذات و ماهیت روندهایی است که داعش طی در یک‌سال و اندی اخیر به آنها مبادرت ورزیده است.
 
به‌واقع داعش برخلاف القاعده که می‏کوشید در مقام تعارض با نظام بین‌‏الملل و به‌چالش‌کشیدن هژمونی قدرت برتر برای خود اعتباری کسب کند و از این راه مفهوم «ترس جهانی» را ترویج کند، در تمام رویه‌های اخیر مترصد آن بوده مفهوم «ترس ذاتی» را ساخته و در ذهن یکایک جامعه جهانی وارد کند. (ذبح آشکار انسان‌ها، قتل قربانیان توسط اطفال، درآب‌فروبردن قفس آدمیان، زنده‌سوزاندن، با خمپاره شلیک‌کردن به قربانی از فاصله چندمتری، قطع سر با اتصال کابل فشارقوی، برزمین‌کشیدن قربانی و... همگی مصادیقی از این بیان است).
 
ازاین‌‏رو نابودی یک بسته جمعیتی در داخل یک هواپیما، و اگر محقق می‏شد: کشتار مجموعه‌‏ای از انسان‌ها در حال برگزاری دعای کمیل در مسجد ضاحیه بیروت، نیز قتل‌عام بسته‌های جمعیتی متعدد گاه به شکل مستقیم مثل حادثه «سالن باتالکان» در پاریس ١١، یا غیرمستقیم از طریق هرج‌ومرج و هیاهو و فرار و زدوخورد در یک استادیوم چندده‌هزارنفری، هدفی است که داعش برگزیده و به‌دقت با استفاده از دسترسی‏های امنیتی بسیار سطح بالا که احتمالا از جانب یک قوه مهم مشرف بر سیستم‏های امنیتی درون منطقه و کشورهای بزرگ، با واسطه و شاید بی‌واسطه در اختیارش نهاده شده، به آن مبادرت می‌کند. اینجا همان گزاره اساسی به ذهن می‌رسد: «نادیده‌انگاشته‌شدن منفعت مشترک میان داعش چه با جهت دیگر (اسرائیل) و چه بدون آن، می‌تواند نگران‌کننده و تهدیدافزا برای دنیای ما باشد»، این جمله پیشین در نگاه صاحب این قلم «پیام داعش» است، پیامی که محتمل است باوجود ناگواری و شوربختی حاصل از آن، متأسفانه بعید نیست در روزهای آینده و با هدف‌قراردادن بسته‌های جمعیتی تکرار نشود.
 
مجمع‌الجزایر بی‌اعتمادی
به‌این‌ترتیب اگر مجموعه تحلیل مندرج فوق را مرور کنیم به نظر چنین می‌آید داعش نشان داده اهدافی از جمعیت‏های انسانی انبوه را در سلسله عملیات تروریستی آتی خود قربانی کند. بنابراین بایستی با توجه به شرایط ویژه درباره همه تجمعات در مناطق مختلف جغرافیایی، در منطقه و بیرون از آن ملاحظه و توجهی ویژه در نظر داشت. به نظر می‌رسد داعش در فاصله وین ٢ تا وین ٣، توانست با این سلسله اقدامات، شرایط حاکم بر میز مذاکرات و بی‌‏اعتمادی طبیعی میان طرف‏های مذاکره‌کننده را تزاید بخشد. عملیات سقوط هواپیمای روسی و تبعات آن، مصداق تصوری بدبینانه و بی‌اعتمادی میان مصر، روسیه و بریتانیا به وجود آورد: روسیه نسبت به ثبات مصر و تعهدات امنیتی آن کشور نگران شد، مصر نسبت به نتایج رفتار روسیه در قطع پروازها بر اقتصاد ضعیف و شکننده خود، مصر و روسیه نسبت به عدم در اختیار قراردادن اطلاعات سرویس امنیتی بریتانیا از آنچه شنود مکالمات برخی از افراد در مصر سخن به میان آورد و بریتانیا نسبت به هر دوی آنها به دلیل بهره‌برداری و اشراف بر تکنیک شنود یا شبکه عوامل وابسته به خود در بدنه امنیتی کشوری به‌ظاهر دوست!
 
طبعا این شرایط، یعنی بی‏‌اعتمادی و نگرانی نسبت به منویات و اهداف، هریک از جهات مختلف حاضر در کنار میز مذاکرات وین، با عملیات بیروت و پاریس به‌شدت اوج گرفت و دور از انتظار نیست که برای یک ذهن تخیل‌گرا تصور شود: در وین ٣ فضای گفت‌وگوی درونی مجموعه این کشورها از لحن و بیانی متفاوت نسبت به نشست قبلی برخوردار بوده است. برخی از بیان مواضع سخت نشست قبلی خود، خودداری ورزیده باشند و برخی مبهوت در برابر آنچه که پیشنهاد و مطرح شده با سکوت یا با سوءظن به تأیید تلویحی مبادرت کرده و برخی... الخ.
 
از تجمیع یافته‌های فوق چنین نظری حاصل می‌شود که متأسفانه هنوز جهان سیاست ما، در بُعد منطقه یا نظام بین‌الملل از درک قدرت بازی این جنبش غافل و در نحوه شناخت آن کم‌دانش است. شاید تهدیدی بزرگ‌تر از داعش، که بدون‌شک گریبانگیر رهبران سیاسی دنیای امروز شده، نه خود پدیده، بلکه ماهیت پدیدار‌شناسی آن است. با کمال تأسف باید گفت برخلاف تصور برخی که استنباط می‌کنند این دست از اقدامات تروریستی داعش موجب دوری افکار عمومی سرخورده و تحقیرشده فراگیر درون منطقه و مناطق محروم دنیای معاصر ما نسبت به داعش می‌شود، باید اذعان کرد که در نگاه بخش‌هایی از همه جوامع هستند شعبی که با وجود تفاوت‌های ماهوی و تعارضات اصیل، در دام روش‌ها و رویه‌های خلاقانه مدیران نرم‌افزاری این جنبش افتاده و به‌صرف تحقیر سیستم امنیتی یک کشور غربی یا شرقی، مسلمان و غیرمسلمان، از سوی داعش احساس رضامندی پیدا کرده و ناخواسته بر تقویت موضع خلافت دواعش تأثیری مؤثر خواهند نهاد. در این شرایط به نظر می‌رسد حتی بیش از آنکه بتوان پاسخی برای این سؤال یافت که «پشت داعش کیست؟» باید به این مفهوم اندیشید که «چه شعب و جریاناتی ناخواسته در کنار داعش قرار می‌گیرند؟». ماهیت پدیدارشناسانه جنبش داعش در حقیقت توانسته در اندک زمانی بیش از یک‌ سال، شعبی متنوع و متمایز از گرایش‌های سلفی و تکفیری، تا بعثی و طریقتی را با ملیت‌ها و قومیت‌های مختلف به استخدام گرفته و با ایشان چنان جنبش تهدیدافزایی پدید آورد که بی‌شک خسارات حاصل از آن، دامن رقبای درون‌منطقه‌ای و شرکای سابق نظام بین‌الملل را خواهد گرفت.
 
نوشته: علی موجانی
منبع: شرق
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد