سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

مدیر اسبق ضداطلاعات سیا:

ایران هدف همیشگی جامعه اطلاعاتی آمریکا   

 «بری رویدن» با بیان اینکه واشنگتن از زمان سقوط شاه در ایران دشمن تهران بوده، می‌گوید هرچند طرفین در حال مذاکره برای توافق هستند، اما حتی در صورت توافق، ایران همچنان از اهداف مهم جامعه اطلاعاتی آمریکا خواهد بود.

به گزارش مشرق، «بری رویدن» عضو ارشد سابق آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) می‌گوید ایران همواره از اهداف اصلی جاسوسی بوده و همچنان باقی خواهد ماند.

آقای رویدن که بین سال‌هایی 1997 تا 2001 مدیر بخش ضداطلاعات سیا بوده، در مصاحبه‌ای که ماه گذشته صورت گرفته و روز سه‌شنبه در پایگاه «اینترنشنال بیزنس‌تایمز» منتشر شد، در پاسخ به این سوال که در صورت دستیابی ایران به بمب اتم، خاورمیانه به چه وضعیتی روبرو می‌شود، گفت: «ایران بازیگری مهم است، که باید نسبت به آن نگران باشیم.»

وی افزود: «از زمانی که آن‌ها شاه را بیرون انداختند، شاهی که ما از آن حمایت کرده بودیم، ما دشمن دولت ایران هستیم. از آن وقت، برخی موارد ناخوشایندی هم بین دو کشور رد و بدل شده است. آن‌ها از حماس و حزب‌الله حمایت کرده‌اند و این دو سازمان تروریستی هم علیه ایالات متحده دست به علملیات زده‌اند. آن‌ها زمانی که ما در عراق بودیم، در کشتن آمریکایی‌ها دخیل بودند. بنابراین، آن‌ها سابقه‌ای از خشونت علیه منافع آمریکا دارند.»

مقام ارشد سابق سازمان سیا با استقبال از مذاکرات هسته‌ای جاری میان ایران و گروه موسوم به 1+5، ادامه داد: «آن‌ها همواره جزو اهداف اطلاعاتی ما خواهند بود. ما همیشه می‌خواهیم بدانیم که پشت پرده چه خبر است، اینکه واقعا آنجا چه می‌گذرد.»

وی افزود: «اینکه آیا آن‌ها واقعا همکاری می‌کنند؟ آیا آن‌ها واقعا نمی‌خواهند به سمت بمب اتم حرکت کنند؟ ما به عنوان جامعه اطلاعاتی وظیفه داریم از این‌ها سر در بیاوریم. اینکه مطمئن شویم آنچه آن‌ها می‌گویند، واقعا چیزی است که انجام می‌دهند. قطعا بخشی از توافق این است که آن‌ها اجازه داده‌اند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (از برنامه هسته‌ای) بازرسی کند.»

او همچنین گفت: «اما آن‌ها همواره کشوری مهم برای منافع اطلاعاتی ایالات متحده خواهند بود، چراکه همواره تهدیدی اطلاعاتی خواهند بود. آن‌ها سال‌هاست که تهدیدی واقعی هستند و در آینده نیز به صورت بالقوه می‌توانند کشوری خطرناک باشند که ممکن است با آن‌ها به مشکل بربخوریم.»

منبع: فارس
خشم‌ صهیونیست‌ها‌ از خرید هواپیماها‌ توسط‌ ایران 
  
یک مقام ارشد صهیونیستی مدعی شد خرید هواپیماهای مسافربری جدید توسط ایران مغایر با رژیم تحریم های اعمال شده علیه این کشور است.
آفتاب : یک مقام ارشد صهیونیستی مدعی شد خرید هواپیماهای مسافربری جدید توسط ایران مغایر با رژیم تحریم های اعمال شده علیه این کشور است.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از رویترز، این مقام رژیم صهیونیستی که خواسته تا نامش فاش نشود، گفته است خرید هواپیماهای مسافربری جدید توسط ایران تحریم های آمریکا علیه تهران را نقض می کند و این مساله علیرغم هشدار و اخطار تل آویو جلو رفته است.
پیشتر عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی ایران اعلام کرده بود که ایران 15 فروند هواپیمای مسافربری را برای مصارف تجاری در سه ماهه گذشته خریداری کرده است. وی با این حال جزییات این خرید و اینکه چه کشور یا شرکتی این هواپیماهای دست دوم را به ایران فروخته است، اعلام نکرده بود.
در پی تفاهم هسته ای ایران و گروه 1+5 در ژنو در سال 2014، آمریکا تحریم طولانی مدت فروش قطعات هواپیماهای مسافربری علیه ایران را لغو کرد اما تحریم فروش هواپیماهای جدید همچنان پابرجاست.
این مقام ارشد صهونیست گفته است: ما از طریق منابع اطلاعاتی خود از این موضوع مهم پیش از اتفاق، آگاه شده و نسبت به انجام آن به آمریکا هشدار داده بودیم.
          
پایانی برای یک رژیم؛
وایزمن در کتاب خاطرات خود می گوید که انگلیس دو طرح را در منطقه دنبال می کرد، اول تاسیس حکومت عربستان سعودی و دوم موجودیت رژیم صهیونیستی بود. اینجاست که می توان به میزان رابطه دو رژیم صهیونیستی و سعودی پی برد.
آل سعود تا چه زمانی به حیات نباتی خود می‌تواند ادامه می‌دهد/ تسلیحاتی که حکم تنفس مصنوعی دارند
گروه بین‌الملل مشرق - شاید بتوان گفت، آنچه بیش از هر چیز همواره ذهن خاندان سعودی از پادشاهشان گرفته تا کوچکترین فرد این خاندان که خود را شاهزاده می نامند و تعداد آنها بین 10 تا 12 نفر برآورد شده است، دو موضوع است:
یک: رسیدن به قدرت و نشستن بر تخت سلطنت
دو: افزایش پس اندازها و اندوخته های خود در خارج

جنگ برسر قدرت
جنگ بر سر رسیدن به قدرت در میان شاهزادگان سعودی از جمله موضوعاتی است که همواره در این خاندان وجود داشته و شاهزادگان سعودی آن را بر هر امر دیگری ترجیح داده اند. آنچه رسانه های هر از چندگاهی خبر یا گزارشی درباره این نزاع منتشر می کنند، در واقع گوشه ای بسیار کوچک از درگیری ها و اختلافات موجود است و با به قدرت رسیدن «سلمان بن عبد العزیز» و در پرده ابهام فرو رفتن وضعیت ولی عهدی پس از وی و مطرح شدن ورود نسل دوم و سوم شاهزادگان سعودی به کار زار رقابت بر گستره و شدت این منازعات افزوده شده و هم اکنون شاهزادگان جوان سعودی تلاش دارند، برای تضمین رسیدن خود به قدرت بیش از پیش خود را به آمریکا و رژیم صهیونیستی نزدیک کنند و این خبر از ورود خاندان سعودی به مرحله و دوره ای جدید از درگیری و منازعات در راه کسب قدرت است.

ثروت و شاهزادگان
درباره درآمد و ثروت شاهزادگان سعودی باید گفت، درآمد و ثروتی که اعضای خاندان سعودی برای آن دست و پا می شکنند و برای به دست آوردن میزان هرچه بیشتری از آن رو در روی یکدیگر قرار می گیرند، درآمدهای حاصل از فروش نفت این کشور است که به سالیانه بیش از 3 ترلیون دلار بالغ می شود و 2 ترلیون دلار آن براساس تقسیم بندی های صورت گرفته به جیب اعضای خاندان سعودی می رود.
این تنها درآمدهای هنگفت نفت نیست که خاندان سعودی آن را مالک آن می داند، بلکه شاهزادگان سعودی کشور و هر آنچه در آن وجود دارد را دارایی و ملک شخصی خود می دانند و بر این اساس می توانند، هرگونه که بخواهند در آن دخل و تصرف کنند و در این میان مفتی های وهابی را به خدمت گرفته اند تا دین را نیز به خدمت آل سعود درآورند.

آل سعود تا چه زمانی به حیات نباتی خود می‌تواند ادامه می‌دهد/ تسلیحاتی که حکم تنفس مصنوعی دارند
آغاز فروپاشی
یکی از مزدوران سازمان جاسوسی و اطلاعات مرکزی آمریکا موسوم به سازمان «سیا» در کتاب خود تحت عنوان (Sleeping with the Devil) درباره فرصت و امکان ادامه بقای خاندان سعودی در قدرت می نویسد: حکومت خاندان سعودی در عربستان نمی تواند بیش از اینها ادامه یابد، چون ناکامی و شکست های اجتماعی و اقتصادی سراسر کشور را فرا گرفته است و این تاکیدی بر نزدیک شدن پایان حاکمیت خاندان سعودی است و چه بسا ممکن است، این امر به دست آمریکا صورت گیرد، همانگونه که شکل گیری و تاسیس این پادشاهی به دست انگلیس صورت گرفت.

اما آنچه هم اکنون دنیا را به وحشت انداخته، دشمنی و خصومت ورزی شدیدی است که گروه های وهابی در قبال مخالفان خود نشان می دهند، به گونه ای که در قبال هر کس که به مخالفت با آنها برخیزد، از ارتکاب هر جنایتی واهمه ندارند و درآمدهای حاصل از فروش نفت را برای انجام عملیات های تروریستی و حمایت از گروه های تروریستی به خدمت می گیرند.

تابستان سال گذشته روزنامه آمریکایی یو اس تودی در گزارشی تاکید کرد که از هر 5 نفری که وارد پایگاه اینترنتی محرمانه و سری گروه تروریستی تکفیری «القاعده» می شوند، 4 نفر دارای تابعیت سعودی هستند.

رهبری و هدایت تروریسم در اشکال مختلف آن مانند دادن فتوا، صدور و اشاعه افکار و اندیشه های تروریستی، صدور گروه های تروریستی و عناصر تروریست و مباح کردن قتل و کشتار توسط عربستان سعودی، این کشور و حاکمان آن را به خطرناک ترین تهدید علیه جوامع معاصر بشری مبدل کرده، به گونه ای که حتی آمریکا که عامل شکل گیری گروه های تروریستی مانند القاعده در جهان است، هم اکنون نمی‌ تواند، ادامه فعالیت و بقای آنها و حامیان سعودی اشان را بپذیرد.
شاید بتوان گفت، آغاز فروپاشی و سقوط خاندان سعودی به سال 1975 میلادی و حادثه ترور شاهزاده «فیصل بن عبد العزیز» به دست برادر زاده اش شاهزاده «فیصل بن مساعد بن عبد العزیز» و حتی 10 سال پیش از آن یعنی سال 1964 میلادی و برکناری «سعود بن عبد العزیز» از قدرت به دست تعدادی از افراد خانواده اش باز گردد که مشهورترین و معروف ترین نزاع برسر قدرت را تشکیل داد.

نزاع و جنگ پسران «عبد العزیز بن عبد الرحمن بن سعود» بر سر قدرت بیشترین نوع نزاع ها و درگیری ها در خاندان سعودی بوده و همواره در آن وجود داشته است.

آل سعود تا چه زمانی به حیات نباتی خود می‌تواند ادامه می‌دهد/ تسلیحاتی که حکم تنفس مصنوعی دارند
فروپاشی اقتصادی
درحالی که جنگ برسر قدرت یکی از مهمترین دلایل فروپاشی و سقوط خاندان سعودی به نظر می رسد، بسیاری از مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی به این نکته اشاره می کنند که میزان بدهی های عربستان و شاهزادگان سعودی به حدود یک ترلیون دلار می رسد و کشور غرق در نفت و درآمدهای نفتی، غرق در بدهی های خویش است و درآمدهای حاصل از فروش این ثروت ملی به جیب خاندان سعودی می رود.

عربستان سعودی فاقد برنامه اقتصادی روشن و شفافی است و از نظام اقتصاد اسلامی تبعیت نمی کند، بلکه به طور کلی بر دو منبع درآمد تکیه می کند که اولین آن «نفت» است، چون این کشور یکی از بزرگ ترین تولید کنندگان نفت جهان و دارای بیشترین ذخایر نفتی است، اما از مهارت و خبره واقعی برای تولید و فروش این ماده برخوردار نیست و در این حوزه به طور اساسی بر شرکت های آمریکایی تکیه دارد.

اما دومین منبع درآمد خاندان سعودی «حج» است که بزرگ ترین تجمع بشری به شمار می آید و با تجمع بیش از 2 میلیون نفر در موسوم حج علاوه بر ادای مناسک دینی و مذهبی مربوط به آن، در بردارنده مبادلات تجاری و اقتصادی گسترده ای است که میلیاردها دلار سود برای خاندان سعودی به همراه دارد.
اما حکومت های سعودی هیچ گاه به صورت عقلانی و منطقی در این درآمدها سرمایه گذاری نکرده اند، در حالی که در نیمه اول سال 2008 میلادی درآمد عربستان سعودی به حدود 192 میلیارد دلار رسید، ملاحظه می‌ کنیم که دو سوم این درآمد به قراردادهای نظامی و خریدهای تسلیحاتی اختصاص می یابد.
این درحالی است که عربستان سعودی از زمان جنگ خلیج فارس و فراخواندن نظامیان آمریکایی برای دفاع از این کشور با رکود اقتصادی و افزایش بدهی و کسر بودجه عمومی به میزان 65 میلیارد دلار مواجه شد و با توجه به بحران اقتصادی جهان و رکود اقتصادی امیدی به بهبود وضعیت ریاض از این حیث وجود ندارد.


آل سعود تا چه زمانی به حیات نباتی خود می‌تواند ادامه می‌دهد/ تسلیحاتی که حکم تنفس مصنوعی دارند/ اماده انتشارخریدهای تسلیحاتی
بدون تردید عربستان سعودی از برقراری هرگونه رابطه بین المللی خارج از چارچوب و قاعده دادن رشوه و دادن وعده و وعید برای به دست آوردن هوادارانی برای خود ناتوان است، به گونه ای که هم اکنون همه می دانند که سعودی ها به جز این توان به کار بردن هیچ سیاست و خط مشی را در عرصه بین المللی ندارند و این زمینه ایجاد پایگاه‌ های نظامی خارجی و باز شدن اشتهای کشورهای خارجی از جمله آمریکا و انگلیس و فرانسه را در این کشور باز کرد.

ایجاد این پایگاه های نظامی خارجی نه تنها به معنای افزایش فعالیت های جاسوسی و اطلاعاتی بیگانگان است، موجب هزینه شدن میلیاردها دلار از درآمدهای کشور عربستان سعودی تحت عنوان تامین امنیت ملی این کشور شد که در واقع تامین امنیت شخصی پادشاهان و شاهزادگان سعودی و حفظ تاج و تخت آنها بود.


روزنامه آمریکایی «نیویورک سان» در گزارشی در این ارتباط می نویسد: عربستان طی سال های 1990 تا 2004 میلادی بیش از 268.6 میلیارد دلار را به خرید تسلیحات نظامی اختصاص داد و هدف اغلب این خریدها تثبیت موقعیت و حاکمیت خاندان حاکم و تعدادی از شاهزادگان سعودی و تحریک کشورهای منطقه و جهان علیه رقبای خود و کشورهایی مانند ایران بود که آل سعود آنها را دشمن خود و خطری برای موجودیتشان می دانند.  

این روزنامه آمریکایی در ادامه گزارش خود تاکید می کند: سرشکن کردن میزان خریدهای تسلیحاتی عربستان سعودی در دوره مذکور که جمعیت این کشور 21 میلیون نفر بود، نشان می دهد که روند تسلیح عربستان سعودی از دو کشور چین و هند نیز بیشتر است که هریک از آنها دارای جمعیت یک میلیارد نفری هستند.

بی شک این گزارش ها و آمار و ارقام نشان می دهد که هدف خاندان سعودی از این خریدهای تسلیحاتی تنها خدمت به طرح های منطقه ای آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی است، چون بر کسی پوشیده نیست که هدف عربستان سعودی دفاع از رژیم صهیونیستی و حفظ بقای آن است. در این خصوص به عنوان مثال به بخشی از گفتگوی «وینستون چرچیل»، نخست وزیر وقت انگلیس با «حاییم وایزمن»، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی اشاره می کنیم که در کتاب «خاطرات وایزمن و جان فیلیپی» ذکر شده و گفته بود:

می خواهم ابن سعود را حاکم بر خاورمیانه و بزرگ بزرگان این منطقه ببینم، با این شرط که بیش و پیش از هر چیز با شما همراه و هماهنگ باشد و در آن صورت شما می توانید هرآنچه را که می خواهید از او طلب کنید.
وایزمن در کتاب خاطرات خود همچنین می گوید که انگلیس دو طرح را در منطقه دنبال می کرد، اول تاسیس حکومت عربستان سعودی و دوم موجودیتی [رژیمی] صهیونیستی بود. اینجاست که می توان به میزان رابطه دو رژیم صهیونیستی و سعودی پی برد و دریافت که این رابطه، رابطه ای حیثیتی و موجودیتی برای این دو رژیم بوده و هیچ گاه بعد دشمنی و خصومت به خود نگرفته است.

آل سعود تا چه زمانی به حیات نباتی خود می‌تواند ادامه می‌دهد/ تسلیحاتی که حکم تنفس مصنوعی دارند

چقدر از عمر حکومت سعودی باقی مانده است
از ابتدا هر کشوری که انگلیس آن را تاسیس کرده و سپس پرونده آن را به آمریکا داده تا در دست سازمان اطلاعات و جاسوسی این کشور باشد، عمری فرضی و حدودی برای آن در نظر گرفته می شد، عربستان سعودی نیز از این قاعده مستثنی نیست و از همان ابتدا مقرر شد، عمر حدودی حکومت سعودی با عمر حدودی رژیم صهیونیستی مرتبط باشد، چون آنگونه که چرچیل و روزولت برنامه ریزی کرده بودند، طرح تاسیس عربستان سعودی پایه و اساس طرح صهیونیستی را تشکیل می داد.

در این بین ادامه عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و افشا و آشکار شدن این روابط بدون آنکه سرمشاری و ندامت رژیم های عربی را به همراه داشته باشد، این احتمال را تقویت کرده تا سال های آینده حتی شاهد به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی آنها و حتی اتحادیه عرب باشیم.
در واقع نفوذ روز افزون رژیم صهیونیستی در کشورهای عربی و شکل گیری گروهی از کشورهای عربی به نام اعراب محافظه کار، بیانگر استمرار و تکمیل طرح صهیونیستی در منطقه با کمک عربستان سعودی و هم پیمانانش است،‌ بدون اینکه رژیم سعودی توجه داشته باشد، تکمیل طرح صهیونیستی به معنای پایان حکومت سعودی که از ابتدا به خاطر رژیم صهیونیستی شکل گرفت.   در این تردید نیست که هر روز که می گذرد، حکومت سعودی یک گام به فنای خود نزدیک می شود و در این بین اگر در نظر بگیریم که آمریکا پایان حکومت سعودی را بین سال های 2030 تا 2050 میلادی در نظر گرفته باشد، شرایط حاکم بر عربستان و تحولات جاری در منطقه نشان می دهد که پیش از تاریخ مذکور باید شاهد فروپاشی خاندان سعودی باشیم.
استفان والت:
«استفان والت» تحلیلگر ارشد روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه هاروارد آمریکا تأکید کرد که جنگ عراق یک جنگ کاملاً غیرضروری بود و برخلاف مسائلی که مطرح می‌شود دولت وقت آمریکا با علم به اینکه این جنگ پیامدهای ناخواسته‌ای دارد به عراق حمله کرد.
به گزارش مشرق، «استفان والت» استاد امور بین‌الملل دانشگاه «هاروارد» و روزنامه‌نگار نشریه «فارین پالسی» در مقاله‌ای در روزنامه «نیویورک‌تایمز» نوشت که جنگ عراق در واقع شکست سیاسی و نه اطلاعاتی بود.

وی ادامه داد: «دولت بوش تصمیم گرفت که صدام حسین را سرنگون کند و به همین دلیل یک پرونده جعلی ایجاد کرد تا جنگ عراق را توجیه کند. مقصر دانستن اطلاعات ضعیف در واقع سرپوش گذاشتن بر طراحان این جنگ است که هم‌اکنون استخدام شده‌اند تا از اینکه مقصر شکست (جنگ عراق) هستند، فرار کنند.»

استفان والت تأکید کرد: «افراد مبتدی معتقدند که بوش و نومحافظه‌کاران اشتباهاً به این مسئله اعتقاد داشتند که جنگ پیشگیرانه در عراق به این دلیل قابل توجیه بوده است که صدام حسین هشدار ناپذیر بود اما صدام حسین یک انسان افسرده نبود که قصد خودکشی داشته باشد و اگر اصلاً به سلاح‌های کشتار جمعی دست پیدا می‌کرد، نمی‌توانست از آنها استفاده کند و یا اینکه بدون پذیرش خطر انتقام، این سلاح‌ها را به دیگران بدهد. جنگ عراق همیشه یک جنگ غیرضروری بود.»

وی ادامه داد که حملات نظامی هیچ‌گاه موجب باثبات شدن کشورها نمی‌شود و پیامدهای ناخواسته‌ و نفرت‌هایی همچون داعش به همراه دارد.

والت تأکید کرد: «سرنگون کردن صدام حسین همچنین غیرعاقلانه بود، همانطور که در سپتامبر 2002، 33 کارشناس امنیتی در تبلیغ روزنامه نیویورک‌تایمز اعلام کردند که جنگ با عراق در جهت منافع ملی آمریکا نیست. آنها هشدار دادند که حمله به عراق ممکن است موجب بروز بی‌ثباتی در منطقه شود...اما بوش و نومحافظه‌کاران اهمیتی به این حرفها ندادند.»

این تحلیلگر آمریکایی می‌افزاید که در اوایل سال 2003، «اریک شینسکی» رئیس ستاد ارتش وقت آمریکا به یک کمیته سنا اعلام کرد که اشغال عراق به چند صد هزار نظامی نیاز دارد ولی «پائول ولفوویتز» معاون وزیر دفاع آمریکا حرفهای او را رد کرد و قول داد که خود اشغال عراق هزینه‌ها را تأمین می‌کند. در نهایت هزینه جنگ عراق بیش از 3 تریلیون دلار شد و هزاران نفر دیگر نیز کشته و زخمی شدند. بنابراین مسئله ضعف اطلاعاتی مطرح نبود بلکه مسئله غرور و تکبر ولفوویتز مطرح است.

طبق این گزارش، درس‌هایی از جنگ عراق حاصل آمده است، اول اینکه گرچه قدرت نظامی برای محافظت از منافع حیاتی ضروری است اما این قدرت در واقع یک ابزار خام است که پیامدهای ناخواسته‌ای همچون داعش به همراه دارد، دوم اینکه، ارتش آمریکا می‌تواند از سواحل خود دفاع کند، ارتش دشمن را تخریب کند و دولت‌های شکننده را سرنگون کند اما این اقدامات برای دولت سازی در سرزمین‌های خارجی غیرمفید است. وقتی آمریکا به کشورهای دیگر حمله می‌کند و بعد از آن در مهندسی اجتماعی مشارکت می‌کند، نتیجه این می‌شود که با تنفر مردمی روبرو می‌شود که تلاش می‌کند به آنها کمک کند.

وی سپس ادامه داد: «این حقایق توضیحی بر این امر است که دیپلماسی شیوه بهتری برای مواجهه با برنامه هسته‌ای ایران، درگیری‌های اوکراین و دیگر چالش‌های بین‌المللی است.»

استفان والت در پایان نتیجه‌گیری کرد، بعد از جنگ عراق، هرکس که هنوز فکر می‌کند جنگ پیشگیرانه می‌تواند معضلات جدی سیاست خارجی را رفع کند، مشخص است که هیچ توجه و دقتی ندارد و آندسته از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 آمریکا که هنوز درباره اینگونه موضوعات سردرگم هستند، کفایت این را ندارند که رئیس‌جمهور آمریکا شوند.
منبع: فارس
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد