سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز



ظریف، صالحی و فریدون وارد ژنو شدند/ حضور فریدون برای مشورت‌ و هماهنگی‌های لازم در مذاکرات

وزیر امور خارجه کشورمان به همراه رئیس سازمان انرژی اتمی و دستیار ویژه رئیس‌جمهور به منظور رایزنی با طرف آمریکایی دقایقی قبل وارد این شهر شدند.

خبرگزاری فارس: ظریف، صالحی و فریدون وارد ژنو شدند/ حضور فریدون برای مشورت‌ و هماهنگی‌های لازم در مذاکرات

به گزارش گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس ، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران دقایقی قبل برای شرکت در نشست دوجانبه با جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا وارد شهر ژنو سوئیس شد.قرار است محمدجواد ظریف فردا و پس فردا (یکشنبه و دوشنبه) در هتل ویلسون شهر ژنو با جان کری دیدار و گفت‌وگو کند.به گزارش واحد مرکزی خبر، در این سفر، علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی و حسین فریدون دستار ویژه رئیس جمهور، ظریف را همراهی می‌کنند.قرار است دومین روز رایزنی‌های ایران و آمریکا در ژنو با حضور رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، وزیر انرژی آمریکا و با حضور معاونان وزرای خارجه و کارشناسان دو کشور ساعت 16:30 امروز (شنبه) به وقت تهران برگزار شود.معاونان وزرای خارجه و کارشناسان ایران و آمریکا روز گذشته به مدت هفت ساعت و نیم در شهر ژنو درباره راه‌حل جامع هسته‌ای به گفت‌وگو پرداختند.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931202001167#sthash.m6zoeKSg.dpuf




ارسال به دوستان
«عبدربه منصور هادی» از صنعا فرار کرد

منابع رسانه‌ای عربی از خروج رئیس جمهور یمن از صنعا به سوی جنوب یمن و مشخصا شهر عدن خبر دادند.

خبرگزاری فارس: «عبدربه منصور هادی» از صنعا فرار کرد

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس، «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهور یمن شنبه (امروز) کاخ ریاست جمهوری خود را در صنعا ترک کرد و وارد منطقه «خوز مکسر» در عدن شد.شبکه خبری العربیه به نقل از منابع آگاه گزارش داد که هنوز جزئیات خروج هادی از صنعا مشخص نیست اما گزارش‌های رسانه‌ای تأکید کردند که هادی صنعا را بامداد شنبه (امروز) هنگامی که نگهبانانش خواب بوده‌اند ترک کرده است.بر اساس این خبر «نادیه سقاف» وزیر اطلاع رسانی یمن در این اقدام به هادی کمک کرده و تعدادی از نگهبانان برای خارج کردن رئیس جمهور یمن با سقاف همکاری کرده‌‌اند.از سوی دیگر برخی منابع اعلام کردند که هادی شب گذشته به صورت پنهانی و به همراه کاروانی به عدن رفته است.در همین راستا یکی از مشاوران رئیس جمهور یمن که نخواست نامش فاش شود در گفت‌وگو با «خبرگزاری فرانسه» اعلام کرد که هادی در حالی صنعا را ترک کرده که به هیچ کدام از گروه‌ها و احزاب سیاسی یمنی این مسأله را اطلاع نداده بوده است.برخی کاربرهای شبکه اجتماعی توئتر نیز به نقل از استخبارات روسیه اخباری منتشر کردند مبنی براینکه عبدربه منصورهادی با لباس زنانه از صنعا گریخته‌است.یک منبع سیاسی بلند پایه نیز به خبرگزاری «رویترز»، گفته سازمان ملل که مسئولیت نظارت بر مسأله تقسیم قدرت میان جنبش انصار الله و دیگر احزاب راست در یمن را دارد به عبدالربه منصور هادی در سفر به عدن کمک کرده و منابع رسانه‌ای مدعی شدند که خروج هادی با موافقت جنبش انصار الله همراه شده بود.برخی منابع همچنین اعلام کردند که که آماده سازی برای ورود هادی به عدن از روز جمعه (دیروز) آغاز شده بود و دفتر رئیس جمهور فعالیت خود را از کاخ «معاشیق» وابسته به ریاست جمهوری یمن در عدن آغاز کرده است.وزیر اطلاع رسانی یمن بعد از انتشار این خبر در توئیتر خود از تغییر معادلات سیاسی در این کشور خبر داد. منابع رسانه‌ای دیگری اعلام کردند ممکن است هادی از طریق شبکه عدن طی 24 ساعت آینده سخنرانی کند.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931202001354#sthash.4JGkbO5j.dpuf




صبح امروز
سیدصادق طباطبایی دار فانی را وداع گفت

سیدصادق طباطبایی برادر همسر مرحوم سیداحمد خمینی و فرزند مرحوم آیت الله سلطانی طباطبایی صبح امروز درگذشت.

خبرگزاری فارس: سیدصادق طباطبایی دار فانی را وداع گفت

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، سیدصادق طباطبایی خواهرزاده امام موسی صدر و برادر همسر مرحوم سید احمد خمینی به علت سرطان ریه درگذشت.

سیداحمد فرزند سیدحسن خمینی نیز خبر درگذشت دایی پدرش را در صفحه اجتماعی خود تایید کرد.

مرحوم صادق طباطبایی مدت‌ها پیش به سرطان ریه مبتلا شده بود.

به گزارش فارس، صادق طباطبایی در سال 1322 در شهر قم متولد شد. او فرزند آیت‌الله سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی بروجردی است. او پس از گذراندن دوران دبیرستان در شهر قم و اقامت کوتاهی نزد امام موسی صدر (دایی خود) برای ادامه تحصیل راهی آلمان شد. وی در رشته شیمی با درجه تخصص در شیمی آلی در دانشگاه آخن و سپس در دانشگاه بوخوم به تحصیل در رشته بیوشیمی پرداخت و سرانجام موفق به اخذ درجه دکتری در رشته بیوشیمی، در شاخه آنزیمولوژی و ژنتیک گردید و در سن 32 سالگی استاد دانشگاه بوخوم شد.

وی همچنین در سال 1971 (1350) به عضویت جامعه پژوهش گران آلمان DFG در آمده و نتایج پژوهش‌های او در مجله علمی FEBC، ارگان فدراسیون اروپایی بیوشیمیست ها منتشر می‌شده‌ است. طباطبائی در کنار تحصیل و رشد و تکامل علمی، به کارهای اجتماعی و سیاسی نیز پرداخته‌است. از مبارزه در سازمان کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی گرفته تا بنیان گذاری و عضویت وی در اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا، آمریکا و کانادا و چند دوره دبیر روابط بین‌الملل آن سازمان و نیز عضویت در کادر سردبیری فصل نامه عقیدتی سیاسی: اسلام مکتب مبارز؛ ارگان انتشاراتی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، آمریکا و کانادا و بالاخره مبارزه علیه استبداد داخلی و استیلای خارجی همگام با سیاسیون مذهبی پیروان امام خمینی، بخش هائی پر کار و پر تلاش در زندگی سیاسی وی به شمار می‌آید.

وی در سال 1344 با دختر خاله خود خانم "فاطمه صدرعاملی" (فارغ التحصیل روان شناسی و نیز جامعه شناسی تعلیم و تربیت) ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک دختر و پسر بنام‌های غزاله (پزشک و متخصص مغز و اعصاب، متولد 1352) و عدنان (دانشجوی حقوق و اقتصاد سیاسی، متولد 1357) می‌باشد.

پس از انقلاب

وی در دوازدهم بهمن 1357 همراه امام خمینی به ایران آمد و ابتدا در وزارت کشور، معاونت سیاسی و اجتماعی آن وزارتخانه و نیز برگزاری رفراندوم نظام جمهوری اسلامی را عهده دار شد. صادق طباطبائی سپس در دولت مهدی بازرگان معاونت سیاسی نخست‌وزیر و سخنگویی دولت را بر عهده گرفته و به عنوان وزیر مشاور این دولت، انجام وظیفه می‌کرده‌است. بعد از استعفای بازرگان و تا شروع نخست وزیری شهید رجایی؛ وی با حکم شورای انقلاب، در سمت سرپرست نخست‌وزیری منصوب شد. بسیاری از هماهنگی‌ها و دیدارهای امام خمینی(ره) در زمان استقرار او در دهکده نوفل لوشاتو فرانسه را صادق طباطبایی و بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده، هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله بهشتی بر عهده داشتند.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931202001081#sthash.VwZSGPWe.dpuf





ارسال به دوستان
سخنگوی فراکسیون پارلمانی «الصادقون» عراق در گفت‌وگو با فارس:
فرماندهان داعش در مصر در تیپ «گولانی» ارتش اسرائیل آموزش می‌بینند

سخنگوی فراکسیون پارلمانی «الصادقون» عراق وابسته به گروه «عصائب الحق» گفت فرماندهان گردان‌های داعش در صحرای سینا در تیپ «گولانی» رژیم صهیونیستی آموزش دیده‌اند.

خبرگزاری فارس: فرماندهان داعش در مصر در تیپ «گولانی» ارتش اسرائیل آموزش می‌بینند

«وهاب الطائی» سخنگوی فراکسیون پارلمانی «الصادقون» وابسته به گروه «عصائب الحق» عراق و کارشناس نظامی و رسانه‌ای در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، با اشاره به نزدیک شدن داعش به پایان کار خود تایید کرد که این گروه تروریستی مدتی طولانی منطقه را در آتش جنگ و درگیری سوزاند و دولتهای عراق و سوریه و... را با مشکل و شکست مواجه کرد. اما دیگر اکنون، تاریخ مصرف این گروه تروریستی به عنوان برگه‌ای آمریکایی - صهیونیستی برای بازیگری در منطقه به پایان رسیده است.

وی در ادامه به حضور داعش در صحرای سینای مصر اشاره کرد و افزود: داعش اکنون تحت عنوان «دامس» (دولت اسلامی مصر و سودان) به مصر منتقل شده است و کشتارهای زنجیره‌ای نظامیان ارتش مصر در صحرای سینا گواه همین مدعاست.

الطائی گفت: داعش اکنون در صحرای سینا گردانهایی را مستقر کرده که فرماندهان آنها، در تیپ «گولانی» رژیم صهیونیستی آموزش دیده‌اند و اکنون با همان توحشی که آموزش دیده‌اند در حال فعالیت علیه مصر هستند.

تیپ گولانی از برجسته‌ترین و خبره ترین افراد نظامی تشکیل شده و از این حیث در بین دیگر بخشهای ارتش رژیم صهیونیستی جایگاه ویژه‌ای دارد.

در میان نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی معروف است که این تیپ با مشکلاتی همچون بی ‌انضباطی و توبیخ افراد خود مواجه نیست. کسانی‌ که به این تیپ ملحق می ‌شوند، آموزش‌ های خود را با تیراندازی و هدف‌گیری دقیق آغاز می‌ کنند و کار خود را با آموزش انواع شکنجه‌ ها و آزار و خشونت‌ ها علیه فلسطینیان ادامه می‌دهند. هر بار که ارتش رژیم صهیونیستی در برابر ماموریت نظامی سخت و حساسی قرار می‌ ‌گیرد که نیازمند سماجت، سرسختی و جنگندگی یا به عبارت بهتر سنگ دلی است، به سراغ تیپ گولانی می ‌رود.این تیپ چند ماه پیش از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی در فوریه 1948 تشکیل شد و در جنگ‌ های بسیاری مشارکت داشته است، از جمله جنگ 1948 ، جنگ علیه ارتش‌ های اردن، سوریه، لبنان و حتی عراق. هم چنین جنگ 1967، جنگ اکتبر 1973، جنگ اول و دوم لبنان و حتی دو انتفاضه فلسطین در سرزمین‌ های اشغالی.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931202000937#sthash.tY8vgvzI.dpuf




فقط چند ساعت لازم است
«کبریت بی‌خطر ریاض»، با موشک بالستیک هم از پس ایران بر نمی‌آید

سعودی‌ها بهتر از هر کسی می‌دانند از بین بردن تمام زیرساخت‌های دفاعی متمرکز و کلاسیک آنها برای موشک‌های ایرانی نه چند روز که چند ساعت وقت لازم دارد.

خبرگزاری فارس: «کبریت بی‌خطر ریاض»، با موشک بالستیک هم از پس ایران بر نمی‌آید

گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس – علیرضا کریمی: روزنامه تایمز لندن، مدعی شده که عربستان سعودی برای مقابله با آنچه خطر ایران خوانده می‌شود، در حال خرید و جمع‌آوری موشک‌های بالستیک است.

بر اساس گزارش منتشر شده در این روزنامه بریتانیایی، عربستان سعودی در عین حال، قصد افزایش توان بازدارندگی خود را برای مقابله با تهدیدهای ایران و نزاع پنهان با ایران دارد.این روزنامه غربی می‌افزاید: ریاض مجموعه‌ای از موشک‌های قاره پیمای سطح به سطح  و موشک‌های کروز ساخت انگلیس را جمع آوری کرده و در عین حال در پی مواجهه با مناقشه هسته‌ای ایران است.سابقه دشمنی ریاض با ایرانیان امری جدید نیست. حتی در آن دوران که به‌ واسطه طرح امنیت دو ستونی نیکسون، دو کشور ایران و عربستان متحد محسوب می‌شدند، محیط هویتی و روانی در ریاض بر ضد ایران بود. ایران‌هراسی و شیعه‌هراسی، از مشخصه‌های بلامنازع خاندان‌های آل‌سعود و آل‌شیخ است.پس از انقلاب اسلامی ایران خصومت سعودی‌ها با ایران به شکل شدیدتری ادامه یافت و اگر در برهه پس از حمله نظامی رژیم بعث حاکم بر عراق به کویت، برای مدتی فروکش کرد، با ادعاهای امارات متحده عربی در خصوص جزایر سه‌گانه «همیشه ایرانی» تنب و ابوموسی، باز هم تشدید شد.در اینجا قصد ورود به مباحث تاریخی بین ایران و عربستان سعودی را نداریم که یادداشتی کوتاه، مجال این کار را هم فراهم نمی‌آورد. تنها اشاره به این نکته هم لازم به نظر می‌رسد که دهه‌ها پیش، عربستان با خرید تعدادی موشک بالستیک، همین رویکرد را از خود نشان داده بود و چندی پیش هم این موشک‌ها را به نمایش گذارد.عربستان، کشوری برآمده از تحولات نظام بین‌المللی است؛ کشوری که در مباحثات تئوریک، به سختی می‌شود نام «دولت – ملت» بر آن گذاشت. عبدالعزیز، بنیان‌گذار سومین حکومت سعودی در شبه‌جزیره، با نبرد قبایلی و تحت حمایت خارجی به قدرت رسید و الان نیز، حکومت عربستان را باید نوعی «حکومت قبایلی مدرن» نامید.تقریبا هیچ تردیدی نیست که ریاض با اتکا به درآمدهای سرشار نفتی‌اش، قصد آن دارد که در هرجای منطقه که بتواند به ایران و منافع این کشور ضربه بزند. در لبنان، سعودی‌ها تلاش بسیاری برای تقویت جناح‌های مقابل حزب‌الله به عنوان متحد ایران به عمل می‌آورند. در سوریه، بر کسی پوشیده نیست که ریاض تا چه اندازه برای سرنگونی حکومت دوست ایران تلاش کرده است. در عراق که حکومتی دوست با ایران بر سر کار است، روشن است که سعودی‌ها در حمایت از چه گروه‌هایی تلاش می‌کنند. در همین حال، منبع مالی و تئوریک بسیاری از گروه‌های تکفیری در خاورمیانه، در سرزمین آل‌سعود است. با تمام این تلاش‌ها، نفوذ منطقه‌ای ایران به اعتراف دوست و دشمن، نه‌ تنها کاهش نیافته بلکه هر روز رو به فزونی است.اضطرابی که سعودی‌ها از توسعه قدرت ایران در خاورمیانه دارند، بیش از آنکه واقعا ناشی از وجود تهدیدی به‌ نام ایران باشد، ناشی از محیط روانی آنها و نوع برداشتشان از تحولات منطقه‌ای است. ایران بالاخص پس از انقلاب اسلامی، منادی وحدت مسلمین بوده و اگر سعودی‌ها می‌خواستند، می‌توانستند با استفاده از این فرصت در مسیر احیای شکوه اسلامی قرون صدر اسلام گام بردارند اما نه‌ تنها چنین نکردند، در برهه‌هایی با اصلی‌ترین دشمن اسلام در جهان یعنی رژیم مجعول اسرائیل متحد شدند؛ آن هم علیه ایرانی که منادی وحدت مسلمین بود.اکنون خرید موشک‌های بالستیک از بریتانیا یا هر کشور دیگری، نمی‌تواند بر امنیت سعودی‌ها بیفزاید. در یک درگیری بسیار کوچک با حوثی‌ها در سال 2009، سعودی‌ها حتی بخش‌هایی از خاک خود را از دست دادند. چنین کشوری با آن بنیه نظامی، بهتر است بداند که تجهیز شدن به سلاح‌های پیشرفته برایش هزینه اضافی است.توان موشکی ایران بر هیچ‌کس پوشیده نیست و قوای نظامی بسیار بزرگ‌تر از سعودی‌ها به دامنه آن معترفند. سعودی‌ها بهتر از هر کسی می‌دانند که از بین بردن تمام زیرساخت‌های دفاعی متمرکز و کلاسیک آنها برای موشک‌های ایرانی نه چند روز که چند ساعت وقت لازم دارد. بر این اساس، خود می‌دانند خرید این موشک‌ها نه برای کسب قدرت و نه برای حفظ آن است، بلکه بیشتر نمایشی مضحک است که هیچ ناظر آگاهی وقعی به آن نمی‌نهد.سعودی‌ها توان درافتادن با ایران را ندارند و اگر می‌خواهند بر امنیت خود بیفزایند، بهتر است این کار را از طریق اصلاح محیط روانی انجام دهند. شاید اگر روزی «دفترچه خاطرات بندر بن سلطان» مرور شود، صحت این گفته بیشتر هویدا شود.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931202001037#sthash.HijZGD0d.dpuf





ارسال به دوستان
معاون پلیس دبی:
داعش در نقشه جدید اسرائیل به‌عنوان یک دولت به رسمیت شناخته شده است

یک روزنامه عرب‌زبان به نقل از صفحه «توییتر» ضاحی خلفان نقشه‌ای به زبان عبری چاپ کرده که در آن محدوده دولت داعش با رنگ سبز مشخص و نام داعش به زبان عبری روی آن نوشته شده است.

خبرگزاری فارس: داعش در نقشه جدید اسرائیل به‌عنوان یک دولت به رسمیت شناخته شده است

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، روزنامه «الاتحاد» امارات روز شنبه به نقل از «ضاحی تمیم خلفان» معاون رییس پلیس و امنیت عمومی دبی نوشت: منطقه اشغال شده از سوی داعش در نقشه جدید رژیم صهیونیستی به عنوان «دولت جدید و رسمی عراق و شام» مشخص شده است!

این روزنامه به نقل از صفحه «توییتر» ضاحی خلفان نقشه‌ای به زبان عبری چاپ کرده که در آن محدوده دولت داعش با رنگ سبز مشخص و نام داعش به زبان عبری روی آن نوشته شده است.

الاتحاد افزود: شرکت «اویگدور اورجد» که یکی از قدیمی ترین شرکت های مخصوص نقشه کشی به زبان عبری است؛ تصمیم گرفته یک دولت جدیدی در منطقه خاورمیانه به نام داعش (دولت اسلامی عراق و شام ) را در نقشه جدید خود مشخص و به چاپ برساند.

ضاحی خلفان بارها در صفحه توییتر خود مطالبی جنجالی را به چاپ رسانده و رسانه های خبری می گویند که وی به بسیاری از اسناد محرمانه دسترسی دارد.

خلفان اخیرا نیز تصویری از کارت شناسایی تحصیلی عکس دار متعلق به یکی از دبیرستان های تهران را از «عبدالملک الحوثی» رهبر جنبش انصار الله یمن را در صفحه توییتر خود منتشر کرد و مدعی شد که او در این دبیرستان ایرانی تحصیل کرده است.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931202001197#sthash.emXWATXf.dpuf





از لحاظ فرهنگی ایشان مسائلی را وعده داده بودند که همه به حق بود و بعضی‌ها را توانستند و اجرا کردند و برای اجرای بعضی‌ها هم مانع پیدا می‌شود. باید بپذیریم با توجه به شرایطی که در کشورمان هست، قوه مجریه همه کاره نیست. براساس قانون اساسی بالای سر همه ما رهبری و نظر ایشان حجت است که همه مسؤولین باید آن را درنظر بگیرند.
روز نو : روحانی را به طور کامل قبول دارم. ما با ایشان از مجلس همکاری داشتیم و از لحاظ تفکر خیلی نزدیک هستیم و هیچ شبهه‌ای درصلاحیتشان برای من نیست. کابینه‌اش را هم با توجه به شرایط کشور، نسبتاً خوب انتخاب کرد.

به گزارش روزنو، کمتر سیاستمداری در دنیا را می توان پیدا کرد که گردش و جابجایی موافقان و مخالفانش به اندازه اکبر هاشمی رفسنجانی باشد. رییسِ امروزِ مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییس جمهور دوران سازندگی اگر چه خود را متعلق به انقلاب، نهضت امام و پیرو رهبری می داند اما بارها مورد تمجید و یا انتقاد جریانهای سیاسی قرار گرفته است.

منتقدان سرسخت آیت الله که در نیمه دوم دهه ۷۰ لقب هایی چون عالیجناب خاکستری به او دادند و سدی در برابر اصلاحات قلمدادش کردند، اکنون او و جریانش را ناجی خود می دانند و در مقابل، اصولگرایانی که تمام قد در سالهای اول انقلاب تا انتخابات مجلس ششم از او دفاع کردند و با رای آنها به عنوان یکی از آخرین سهمیه های تهرانی ها به مجلس راه یافت و سپس انصراف داد، اکنون شدیدترین انتقادها را به او و مواضعش به ویژه در جریان فتنه ۸۸ دارند.

سیاستمدار ۸۰ ساله اما به نگاه پدرانه و جذب حداکثری تاکید می کند و خود را ورای جریان های سیاسی که یک جریان می داند و می گوید: «شما باید مرا خیلی خوب شناخته باشید! در داخل انقلاب، هیچ وقت از یک جریان در مقابل جریانات دیگر حمایت نمی‌کردم، چون همه را از احزاب داخل نظام می‌دانستم و با همه در مسایل مختلف همکاری داشتم.»

گفتگوی خبرگزاری مهر و روزنامه تهران تایمز با وی در محل کارش در ساختمان قدس یا همان کاخ مرمر انجام شد. یک ساعت پرسش و پاسخ از مسائل داخلی و بین المللی. از انقلاب و حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن گرفته تا انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری. از رابطه اش با نسخه شبیه به خود یا همان حسن روحانی تا ارتباط کاری و عاطفی با رهبر معظم انقلاب و از مذاکرات هسته ای و «توافق خوب» تا عربستان،عراق، بازار نفت و سیاست خارجی. دست آخر هم یک سوال حاشیه ای و کلیدی که او بین خانواده و انقلاب، کدام را انتخاب می کند.

در بخش اول این گفتگو به مسائل داخلی پرداخته ایم که از نظرتان می گذرد؛

هرساله در آستانه دهه فجر، تحلیل‌هایی از سوی رسانه های بیگانه می‌شود که مردم تحت فشار هستند، گرفتاری دارند، از نظام فاصله گرفتند و امسال مثلاً کمتر می‌آیند. ولی حضور مردم در این ۳۶ سال مستمر و هر سال پرشورتر بوده و نسل‌های جدید هم به راهپیمایی می‌آیند. سوال ما به طور مشخص این است که رمز این استمرار و حضور چیست و پیامش برای طرف‌های فرا مرزی ما چه می‌تواند باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم، به گواهی اخبار خبرنگاران داخلی و خارجی، حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن پرشور و معنادار است و امسال خود من هم لحظاتی که در مسیر خیابان آزادی همراه مردم شدم، دیدم که جمعیت، خیلی انبوه و دیدنی است. مسؤولین صداوسیما گفتند که یک برابر و نیم سال قبل است. این‌گونه احساس می‌کنم که اکثریت قاطع مردم ذاتاً از اینکه در ایران انقلاب اسلامی شده، راضی هستند. چون مردم مسلمان هستند و دلشان با اسلام است، به خصوص شیعیان که جایی نداشتند و الان مرکزی پیدا شده است.

مردم به اصل انقلاب دلبند هستند. نگرانی‌هایی  پیش می‌آید که مبادا به خاطر شرایط و وجود بعضی از مشکلات و بعضی مواضع‌ و مشکلات سیاسی و اقتصادی،  مردم دلزده شوند و دیگر در راهپیمایی‌ها نیایند. البته می‌دانم کسانی دلزده هستند و نمی‌آیند؛ ما که نمی‌گوییم همه‌ مردم آمدند! به نظر می‌رسد این نشان می‌دهد که مردم به اصل انقلاب با وجود  بعضی اشکالاتش، علاقه‌مندند و دلشان می‌خواهد اشکالات برطرف شود و انقلاب بماند. تشخیص هم دادند که یکپارچگی ملی را به رخ خارجی‌ها کشیدن، یک اعتبار بزرگ است.

در دنیایی که به دموکراسی خیلی پای‌بند هستند، جمعیت، رأی و حضور مردم، مهم و یک اصل است. وقتی می‌بینند مردم ایران در هر شرایطی و در سرما، گرما، باران و آفتاب این‌گونه می‌آیند و هر سال هم این حضور تکرار می‌شود، طبعاً اثر مثبت دارد. یعنی احساس پایبندی مردم، آنها را به این نتیجه می‌رساند که نمی‌توان با این انقلاب حالت خصومت‌های تند گرفت.

نیکسون رئیس‌جمهور اسبق آمریکا می‌گفت که یکی از هنرهای کشورهای در حال توسعه این است که به راحتی مردم را به خیابان می‌کشانند. ولی در مورد جمهوری اسلامی این قضیه متفاوت است. بحث کشاندن نیست و مردم خودشان با میل و رغبت می‌آیند...

برای چنین برنامه‌هایی که ملی است، خیلی از مردم خودشان می‌آیند. البته برای چنین حضور انبوهی باید برنامه‌ریزی کرد. در غرب و یا خود آمریکا اگر روزی برای حضور مردم در خیابان‌ها باشد، برنامه‌ریزی نمی‌کنند؟ در ایران هم بخش‌هایی هستند که مردم را به گونه‌ای جمع می‌کنند. به نظرم تردیدی نیست که مردم ایران خودشان می‌آیند و هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که مردم مثلاً با انگیزه‌های مادّی می‌آیند.

در آغاز سی و هفتمین سال انقلاب اسلامی هستیم. از روحانیت به عنوان ستون اصلی انقلاب یاد شده است، شما آینده روحانیت را در بحث انقلاب اسلامی و همچنین حفظ انقلاب اسلامی چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟

فکر می‌کنم اگر وضع کشور خوب اداره شود، روحانیت هم کاملاً همراه می‌شود که ذاتاً همراه است. اما وقتی اوضاع کشور با گرانی‌ها، دعواها، مجادلات سیاسی و فسادهایی که شکل گرفته، بد شود، خیلی‌ها از روحانیت زده می‌شوند و بی‌تفاوتی‌هایی در آنها پیدا می‌شود. واقعاً روحانیت یک قدرت جدی و مادر در کشور است. روحانیت در دوران پهلوی سرکوب شده بود اما قلب مردم با روحانیت بود که وقتی دوران پهلوی اول گذشت، کم کم خودش را نشان داد و تبدیل به این قدرت بزرگ شد. حوزه‌ها و حدود هفتاد، هشتاد هزار مسجد و همین مقدار حسینیه و هر روز یک مراسم برای تولد و شهادت ائمه(ع)، محرم و صفر و ماه رمضان و فاطمیه، برنامه‌های دینیِ روحانیت است که به عنوان یک قدرت به هم پیوسته در سراسر کشور جریان دارد. البته هر مقدار که مشکلات در کشور باشد، مردم با روحانیت مشکل پیدا می‌کنند. چون روحانیت را عامل این انقلاب می‌دانند. لذا با حل کردن مشکلات کشور، عزت روحانیت بیشتر می‌شود و آینده بهتری هم می‌تواند پیدا کند.

در انتخابات ۹۲ اتفاقاتی در کشور افتاد و دولت آقای روحانی روی کارآمد که هم تحلیلگران داخلی و هم خود مردم اعتقاد دارند که این دولت با مواضع جنابعالی همسو است و بخش عظیمی از افرادی که الان مسئولیت‌های اجرایی دارند، قبلاً در دولت شما بودند. ارزیابی تان از این دولت چیست؟ نقاط مثبت و منفی دولت تدبیر و امید را چه می دانید؟

—دکتر روحانی را به طور کامل قبول دارم. ما با ایشان از مجلس همکاری داشتیم و در جنگ خیلی همکاری داشتیم و بعد هم در مرکز تحقیقات بوده اند. زمانی که من ریاست جمهوری بودم، ایشان رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور بود. ما با ایشان از لحاظ تفکر خیلی نزدیک هستیم و هیچ شبهه‌ای در صلاحیتشان برای من نیست. کابینه‌اش را هم با توجه به شرایط فعلی کشور، نسبتاً خوب انتخاب کرد، بالاخره مجلس هم در کابینه حق دارد و باید رأی بدهد و مسئولیت دارد.

با توجه به شرایط، کابینه قابل قبولی است. همکاران دیگری را که در مراحل پایین‌تر دارند خیلی نمی‌شناسم. از استاندارها، فرماندارها و بخشدارها بعضی‌ها شکایت دارند و می‌گویند که همه خوب انتخاب نشده‌اند. البته انصافاً نباید همه نیروها را یکباره بیرون ریخت و این از کارهایی بود که همیشه با آن مخالف بودیم. بالاخره همه مردم که با هم بد نیستند، تفاوت‌هایی دارند که باید همدیگر را تحمل کنند.

به نظرم آقای روحانی کارش را خوب شروع کرده. موضوعات مورد توجه هم خوب انتخاب شده است. مهمترین آنها مسائل خارجی است. ما باید مسائل خارجی‌مان را حل کنیم. رهبری هم مخالفتی با این مساله ندارند، بلکه تشویق هم می‌کنند. بالاخره ما می‌خواهیم با دنیا تعامل کنیم.

ایران کشوری با منابع عظیم است که ظرفیت تعامل با همه دنیا را دارد. الان هم نیروی انسانی ما خیلی زیاد و قوی است و هم در منابع طبیعی، به خصوص نفت و گاز غنی هستیم که اگر در دنیا اول نباشیم، دومیم. جغرافیای ما کم نظیر است. ما در نقطه‌ای هستیم که بهترین راه خطوط هوایی از غرب به شرق و از شمال به جنوب جهان را در اختیار داریم. خطوط لوله گاز و نفت که الان حرف اول را می‌زند، بهترین راهشان ایران است. فیبر نوری که می‌خواستند از شانگ‌های تا برلین بکشند، نقطه مهمش ایران بود که البته کوتاهی‌هایی شد و در بعضی جاها عوض و چیز دیگری شد. همه اینها قدرت تعامل است. ایران اگر بخواهد با دنیا تعامل داشته باشد، می‌تواند هم به خیلی جاها کمک کند و هم استفاده‌های کلانی ببرد. معنایش این است که باید سیاست خارجی ما سیاست تهاجمی نباشد و سیاست تعاملی باشد که  جزو عقاید همیشگی ما بوده است.

شرایط بعد از جنگ را به یاد آورید که خیلی فرسوده شده بودیم. تعامل با دنیا را تجدید کردیم و همین باعث شد که همه درها باز شد و به آسانی توانستیم طرح‌های زیربنایی بسیار عظیم را آن هم با فایناس خارجی‌ها اجرا کنیم، هزینه ها هم بعد از آن از درآمد خودش ‌پرداخته می شد و در این میان در کشورمان شغل ایجاد می‌شد و نیروهای ما آموزش می دیدند. این کار می‌تواند همیشه و در همه جا ادامه داشته باشد. برعکسش هم می‌شود؛ یعنی الان می‌توانیم این کار را بکنیم و اگر وضع آن گونه شد، می‌توانیم طرح‌های مهمی را در دنیا فایناس کنیم و به آنجا برویم و طرح‌هایشان را انجام بدهیم. یعنی می‌توانیم همین کارهایی را که دیگران می‌کردند، بکنیم. چون بانک‌های دنیا معمولاً پولش را می‌دهند و فقط اعتبار می‌خواهند که کشور و شرکت‌ها باید معتبر باشند.

به نظرم ما از تعامل عقب هستیم. البته همه وقت و کار دولت برای این نیست. آقای روحانی یک تیم را در وزارت خارجه گذاشتند و وظیفه طبیعی‌اش همین است و دارد انجام می‌دهد.

مسئله مهمتر ایشان در داخل، مسئله تورم است که تورم را پایین بیاورند. بالاخره آنچه را که مردم عادی می‌فهمند، تورم را در غذا و لباس و چیزهای مصرفی می‌بینند. ضمناً توضیح داده نشده که اگر می‌گوییم تورم را پایین آوردیم، یعنی رشدش را پایین آوردیم. اگر قبلاً رشد آن ۴۳ درصد بوده، اینها می‌گویند الان ۱۴ یا ۱۸ درصد شده است. یعنی باز هم قیمت‌ها ۱۴ درصد رشد دارند. بنابراین کارهایی کردند منتها دستشان بسته و روابط خارجی ما بد بوده است. در این شرایط جنس گران وارد کشور می‌شود و خیلی چیزهایی که شما می‌دانید. اینها(دولت) در حدی کارشان را کرده اند.

از لحاظ فرهنگی ایشان مسائلی را وعده داده بودند که همه به حق بود و بعضی‌ها را توانستند و اجرا کردند و برای اجرای بعضی‌ها هم مانع پیدا می‌شود. باید بپذیریم با توجه به شرایطی که در کشورمان هست، قوه مجریه همه کاره نیست. براساس قانون اساسی بالای سر همه ما رهبری و نظر ایشان حجت است که همه مسؤولین باید آن را درنظر بگیرند. قوه قضائیه میدان وسیعی دارد که باید با آن هم تعامل باشد. خیلی از کارهای دولت مثل بودجه و کارهای دیگر را باید مجلس تأیید کند. آقای روحانی قوه مجریه را با این شرایط در اختیار گرفته است و نباید خیال کنیم که دستش باز است و  هر کاری را که بخواهد، می‌تواند انجام دهد.

به نظرم موفقیت‌های قابل قبولی دارند، ولی آن مقداری که ما آرزو داشتیم هنوز محقق نشده است.

ارتباطی که بین شما و روحانی از قبل، چه در مرکز تحقیقات و چه جاهای دیگر بود، هنوز هست؟

— بله ارتباط هست.

یعنی هنوز با هم مشورت می‌کنید؟

بله، با ایشان در فواصل مختلف جلسات می‌گذاریم و مسایل را بررسی می‌کنیم و اگر نظراتی لازم باشد، با هم تفاهم می‌کنیم. ایشان در حدی که وقت کنند، به مجمع می‌آیند. در مجموع رفاقت و مسایل عاطفی‌ سر جای خودش هست. با کابینه‌ ایشان هم همینطور است. با وزرا در حدّ کارهایی که به مجمع مربوط می‌شود، ارتباط داریم.

به نقاط مثبت اشاره کردید، آیا انتقادی هم دارید؟

اگر انتقاد داشته باشم، در جلسات می‌گویم. البته ایشان هنوز در اوایل کارش است و  مشکلاتی که از دولت قبل برای ایشان باقی مانده، انصافاً از مشکلاتی که ما در جنگ تحویل گرفتیم، بدتر است. ما در جنگ خسارات و رکود و اوضاع بد سیاست خارجی را تحویل گرفتیم و الان مشکلات علاوه بر همه اینها فساد هم هست که خیلی دامنگیر شده و ممکن است بسیاری از نیروهایی که مشغول کارند با دولت همدل نباشند.

سال ۷۶ در آخرین جلسه و نشست خبری و مطبوعاتی که داشتید، در پاسخ به سوال یک خبرنگار ـ که فکر می‌کنم از رسانه آمریکایی بود ـ گفتید: هیچ اختلاف نظری با رهبری معظم انقلاب ندارم و حتی حاضرم برگه‌ سفید امضا به ایشان بدهم. الان هم آیا شرایط همین است و بر همان اعتقاد و در واقع عدم اختلاف سلیقه معتقد هستید؟

من هیچ‌وقت نگفتم اختلاف سلیقه نداریم. چون اختلاف سلیقه بین انسان‌ها طبیعی است. با رهبری نیز در کنار روابط خیلی صمیمانه و دوستانه‌ و کارهای فراوانی که داشتیم، طبیعی بود که اختلاف سلیقه داشته باشیم. اما با هم تفاهم و اختلافات را حل می‌کردیم. از آن زمان که ایشان رهبر شدند، وظیفه‌ام بود اطاعت کنم. تا زمانی که ایشان رهبر نبودند، ممکن بود در اختلاف سلیقه به نظر خودم عمل کنم، ولی وقتی ایشان رهبر شدند، حرف ایشان حجت شد. بحث‌هایمان را می‌کنیم و وقتی که نظر ایشان اعلام شود، تابع همان هستیم.

جلسات مستمری که از سابق و دوران ریاست جمهوری و بعدها بوده، به همان شکل ادامه دارد؟

جلسات ما بستگی به کارها دارد. اینکه همین جوری بنشینیم و حرف‌های جلسه‌ای بزنیم، نیست. همیشه با هم کار داشتیم. حتی پیش از انقلاب به خاطر کارهایی که داشتیم، می‌بایست جلسه داشته باشیم و هماهنگ باشیم. پس از پیروزی انقلاب جلسات ما به خاطر مسؤولیت‌ها بود که در دهه‌ اول زیاد بود. هفته‌ای دو، سه بار جلسات سران و جلسات دو نفری داشتیم. موقعی که رئیس‌جمهور شدم، حداقل هفته‌ای یک جلسه داشتیم. در فاصله دو جلسه ده، پانزده موضوع جمع می‌شد که در جلسه بعدی، مطرح و تمام می‌کردیم.

گاهی ایشان به دفتر من می‌آمدند و گاهی من به دفتر ایشان می‌رفتم. بعد از اینکه دیگر رئیس‌جمهور نبودم، آن مقدار کار نبود و من رئیس مجمع تشخیص مصلحت بودم که براساس قانون، مشاور ایشان است. چون در اینجا تصمیم مستقل نداریم.

ما مشاور هستیم و باید مسایلی را که ایشان قبول می‌کند در دستور باشد بررسی کنیم و نظرمان را بدهیم و به آنجا برود و ایشان نظر نهایی را می‌دهند و منتشر می‌شود  و اعلان می‌کنند. لذا الان آن مقدار کار با ایشان نداریم. البته جلسات دوستانه به خاطر بُعد عاطفی هنوز باقی است که باعث می‌شود برای کارهای کوچک هم جلسه بگذاریم.

الان در ماه یک بار همدیگر را می‌بینیم، مگر اینکه این فواصل چیزی پیش بیاید که باید بیشتر ببینیم و کافی هم هست. چون در آنجا همه حرف‌ها را می‌زنیم. البته الان کار ایشان از من بیشتر است و خیلی کار دارند. ایشان باید نیروهای مسلح و نهادهای فراوانی که زیر نظرشان هستند، مثل صداوسیما، بنیاد مستضعفان و خیلی نهادهای دیگر را اداره کند. روحانیت و اقشار مردم علاقه‌مندند ایشان را سالی یک بار ببینند. مثلاً حق ائمه جمعه که ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر می باشند است که سالی یک بار بیایند و ارشاد بگیرند. مسؤولین هم همینطور. دولت، قوه قضائیه، مجلس و دیگران هم علاقه‌مند هستند. من این چیزها را ندارم و می‌دانم کار ایشان سنگین است، به همین خاطر مراعات می‌کنم. اگر هم ملاقاتی بخواهم، فوری انجام می‌شود.

در آینده‌ نه چندان دور دو انتخابات مهم برای مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی داریم. برنامه‌ شما برای این دو مجلس چیست؟ آیا از حزب و لیست خاصی حمایت می‌کنید؟

شما باید مرا خیلی خوب شناخته باشید. در داخل انقلاب، هیچ وقت از یک جریان در مقابل جریانات دیگر حمایت نمی‌کردم، چون همه را از احزاب داخل نظام می‌دانستم و با همه در مسایل مختلف همکاری داشتم. البته نقطه ضعفی که پیش آمد، از انتخابات مجلس پنجم بود که من رئیس‌جمهور بودم. وقتی می‌خواستند نامزدها را تعیین کنند، جامعه روحانیت خیلی پیشتاز بود. جلساتی داشتیم و می‌گفتم که شما در جامعه روحانیت باید حالت پدری داشته باشید. چون این کار برای بقیه‌ جاها سرمشق می‌شود و این برای اتحاد کشور خیلی مهم است و تجزیه قدرت‌های انقلابی و رودرروی هم قرار گرفتن، بد است. لذا پذیرفتند که ۵ نفر از به اصطلاح الان «اصلاح ‌طلبان» را در لیست خود بیاورند. آن موقع هنوز این اسم‌ها نبود و اصطلاحاتی مثل چپ و راست یا محافظه‌کار و رادیکال و خط امامی و امثال اینها بود.

در حضور من پذیرفتند که ۵ نفر را بپذیرند. بعد بین گروه‌های خودشان مطرح کردند که آنها قبول نکردند و نپذیرفتند. من هم با آن حالت پدری که می‌خواستم داشته باشم به همه گفتم که با هم همکاری کنید. آن موقع حزبی نبود و اعضایی از هیأت دولت(کارگزاران) پیغام دادند که اگر این کار در جایی هماهنگی نشود، خودمان لیست می‌دهیم که آن اختلافات پیش آمد و نقطه آغاز یک دوره بود. یعنی کاملاً بر خلاف نظر من بود و خیلی تلاش کردم که نشود و مرحوم دکتر حبیبی هم تلاش کرد. اما آن‌گونه شد.

هنوز هم همان روحیه را دارم. یعنی فکر می‌کنم نیروهای داخل انقلاب و آنهایی که نسبت به انقلاب مخلص هستند، نباید با هم سرجنگ و دعوا داشته باشند. اختلاف سلیقه، در یک حزب هم هست که راه حل خودش را دارد.

لذا خودم تا به حال از حزبی حمایت نکردم. البته اگر برای انتخاب یک فرد باشد، مثل انتخابات اخیر، وقتی نتوانستم بیایم، از آقای روحانی حمایت کردم. همان موقع هم گفتم که آقای دکتر ولایتی هم فرد صالحی است، ولی من فعلاً از آقای دکتر روحانی حمایت می‌کنم. خودم هم سال‌هاست که تمایل ندارم وارد انتخابات شوم. قطعاً بنای من این بود که بعد از ریاست‌ جمهوری کاری این‌گونه انجام ندهم. چون کارهای زیادی در مجمع تشخیص مصلحت هست و به آنها و به کارهای علمی و فکری بپردازم. اما نشد. مثلاً در انتخابات هشت سال قبل خبرگان، نمی‌خواستم بیایم، اما رهبری گفتند که واجب است و باید بیایی. من گفتم که خودم واجب نمی‌دانم و مناسب من نیست در چنین انتخاباتی شرکت کنم و لازم هم نیست. اما ایشان اصلاحاتی در کار کردند و مرا قانع کردند که بیایم و آمدم. الان هم تمایل واقعی من این است که به یادداشت‌های فراوانی که دارم و باید تنظیم و کتاب شوند، بپردازم.

شاخص شما برای حمایت از افراد چیست؟ چه معیارهایی برای حمایت از افراد دارید؟

گفتم که فعلاً حمایت نمی‌کنم. اگر شخص اصلحی ببینم، حمایت می‌کنم. شاخص‌اش افکار خودم است. آنچه الان خودم عقیده و تجربه دارم، میانه‌روی و اعتدال است که آن را یک اصل اسلامی می‌دانم. همکاری جهانی و تعامل را یک ضرورت برای اداره کشور و پرهیز از تندروی‌ها و سخت‌گیری‌ها و دوری کردن از بد اخلاقی‌ها را لازم می‌دانم. افکار من روشن است و در همه جا می‌توانید ببینید.

کسانی که شما را می‌شناسند چه طرفداران و چه منتقدان اذعان دارند که شما یاور دیرین انقلاب بوده اید و خدمات ارزنده ای در سالهای قبل و بعد از انقلاب داشته اید. اما این روزها بحث‌هایی در فضای جامعه و رسانه ها درباره خانواده تان وجود دارد و این پرسش که اگر آقای هاشمی بخواهد بین انقلاب و خانواده انتخاب کند، چه تصمیمی خواهد گرفت. دیدگاهتان در این باره چیست؟

کسانی این مسایل و این حرف را مطرح می‌کنند یا مغرض و یا نسبت به سابقه خانواده ما جاهل هستند. نمی‌گویم اصیل‌ترین خانواده‌ای که به این انقلاب پایبند باشد، خانواده‌ ماست، ولی بچه‌های من  از روزی که چشمشان را باز کردند، پدر خانواده را در مبارزه و زندان و مادرشان را در تلاش برای آزادی پدر دیده‌اند. در جنگ، مهدی و یاسر هر دو مجروح شدند. یکی شیمیایی شد و دیگری مجروح. خوشبختانه از لحاظ زندگی هم احتیاجی نداشتند و ندارند که دنبال کارهای مادی بروند. همه‌ انقلابی و در عین حال نسبت به بعضی از کارهایی که می‌بینند، منتقد هستند و همان انتقاداتشان باعث می‌شود که بعضی‌ها این حرف‌ها را بزنند. من فکر می‌کنم خانواده ما در انقلاب بزرگ شده و در انقلاب می‌ماند و با انقلاب می‌میرد.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد