بعضیها مانند رئیس آکادمی علمی در روسیه گفتند این موضوع کار خود غربی هاست. شواهد و قرائن هم این مسئله را اثبات می کند، چرا که این تروریست ها تحت تعقیب بودند، اما سه روز قبل از حادثه تعقیب از آنها برداشته میشود و با هواپیما وارد فرانسه شدند.
فضای اروپا همچنان تحت الشعاع حوادث پاریس است. در هفته های قبل، بعد از این که یک راهپیمایی علیه گسترش اسلام در برخی کشورهای اروپایی برگزار شد، حملات تروریستی به دفتر نشریه شارلی ابدو انجام شد و داعش مسئولیت این عملیات را برعهده گرفت. به دنبال این موضوع فرانسویان راهپیمایی ضد تروریسم با حضور مقامات دیگر کشورهای اروپایی ترتیب دادند در حالی که به شکلی مضحکانه، نتانیاهو نیز در این راهپیمایی شرکت کرد. در ادامه نشریه شارلی ابدو کاریکاتورهای موهنی از پیامبر اسلام(ص) منتشر کرد و خشم مسلمانان جهان را برافروخت.
این وضعیت تداعی کننده نوعی بازی پیچیده در غرب علیه اسلام است، چرا که یک نویسنده انگلیسی در بررسیهای خود نشان میدهد فیلم حمله افراد مسلح به پلیس فرانسه بعد از حادثه حمله به «شارلی ابدو» کاملاً ساختگی است، زیرا در این نوار ویدئویی، علیرغم شلیک افراد مسلح به پلیس هیچ خونی مشاهده نمیشود.
گروه بین الملل بصیرت جهت بررسی ابعاد مختلف این موضوع، با علی محبوبی، کارشناس مسائل خارجی مصاحبه ای انجام داده که در ادامه می آید:
به نظر شما احتمال سوءاستفاده از حوادث پاریس علیه مسلمانان وجود دارد؟
با توجه به نحوه برخورد مسئولین دولتی فرانسه، افکار عمومی و رسانهها، گردهمایی بزرگی علیه این حادثه انجام شد که از قبل طراحی شده بود. استرالیا نمونه بارز این اتفاق است که چرا آنجا چنین گردهمایی انجام نشد. ظاهرا موضوع پاریس را خیلی زیاد بزرگ کردند و خواستند یک یازده سپتامبر جدیدی را درست کنند. نحوه پرداختن به این موضوع با یازده سپتامبر قابل مقایسه است. بعد از آنکه جرج بوش گفت کشورهای دنیا یا با تروریسم هستند یا با آمریکا و کشورها مجبور شدند از خود واکنش نشان دهند تا از غافله عقب نمانند. موضوع پاریس نیز باعث که بیشتر کشورها در این راهپیمایی حضور داشته باشند. در این وسط آمریکایی ها بابت عدم حضور بهانههایی آوردند که جای بحث دارد.
در واقع تروریست ها را خود غرب و آمریکا به وجود آوردند برای اینکه به جبهه مقاومت و ایران ضربه بزنند. غربی ها تروریسم خوب و بد دارند در حالی که نمیشود گفت تروریسم خوب یا بد باشد. ما تروریسم خوب یا بد نداریم و انسانکشی از نظر اسلام حرام است. متاسفانه غربیها در این مورد خیلی دوگانه برخورد کردند به نظر غرب اگر در فرانسه یا در اروپا، آمریکا و استرالیا، بمب گذاری شود، تروریسم بد است، ولی همان تروریستها در کشورهای عربی مثل عراق، سوریه و لبنان و همچنین سرزمینهای اشغالی و مصر، مسلمانان را برای آنها اصلا مهم نیست.
به نظر من احتمال سوء استفاده از حوادث پاریس وجود دارد. چون که غربی ها معمولا بخاطر وجود رسانههای قدرتمندی که در دست آنها است میتوانند جو افکار بینالمللی را تغییر دهند و میتوانند از آن ها برای اینکه بگویند ما مظلوم هستیم و قربانی تروریسم هستیم، استفاده کنند. بنابراین حتی بعضیها میگویند که حوادث فرانسه ساخته خود غرب است.
چگونه می توان گفت حوادث پاریس از پیش تعیین شده است؟
بعضیها این موضوع را گفتند مانند رئیس آکادمی علمی در روسیه گفته بود این موضوع کار خودشان است. شواهد و قرائن هم این مسئله را اثبات می کند، چرا که آنها میگویند این تروریست ها تحت تعقیب بودند، اما سه روز قبل از حادثه تعقیب از آنها برداشته میشود. همچنین این افراد ممنوع الورود بودند، اما با هواپیما وارد فرانسه شدند.
البته نمیخواهم بگویم حادثه تروریستی نبوده چون هیچ بعید نیست که چنین اتفاقی بیافتد. چون که تروریست هایی که از اروپا آمده اند به عراق و سوریه، به کشور خود برمیگردند. بنابراین احتمال این اتفاقات در آلمان هم وجود دارد چون در آنجا گروههای ضداسلامی وجود دارد و این موضوع را تشدید میکند. چون از هر کشور چند هزار تا رفته بودند و همه آنجا نمیمیرند و حتما عده ای برمیگردند
جوامع غربی تا چه اندازه به این درک رسیدند که تروریستها داعش از مسلمانان جدا هستند؟
مردم حق و باطل را خوب میفهمند، اما در غرب رسانهها هستند که افکار عمومی را میسازند و بروز بیرونی آن را به دنیا نشان میدهند. جلسهایی در مورد حوادث پاریس در آلمان برگزار شد و ایرانیها هم حضور داشتند. در این جلسه که تمام ادیان و مذاهب در آن شرکت کردند، حوادث پاریس را محکوم کردند و در بین اندیشمندان این فکر بود که بین مسلمانان و دیگر مذاهب و ادیان اختلافی نیست ولی در برخی از گروههای تروریستی استفاده ابزاری کردند و غرب باعث این درگیریها شده است.
به نظر من مردم تا حدود زیادی این قضیه را میدانند که افکار عمومی در دست رسانهها است و رسانهها هم سرنوشتساز است. همه اذعان دارند 90 درصد رسانهها در دست صهیونیستها میباشد و صهیونیستها علیه اسلام سیاسی هستند چون که مشکل اصلی خود را در منطقه اسلام میدانند، چون آنها با مسیحیت مشکلی ندارند و مشکل آنها با اسلام سیاسی میباشد.
صهیونیست پشتیبان اصلی اسلام هراسی هستند و مثلا رخداد قرآنسوزی در آمریکا، اسلامهراسی بود ولی این موضوع باعث انسجام جهان اسلام شد و به نظر من اتاق فکر صهیونیستها و غربی نشستند و گفتند که این اسلامهراسی را به جای اینکه از بیرون شروع کنیم، از درون کشورهای اسلامی انجام دهیم و لذا این گروههای تروریستی را در عراق و سوریه ایجاد کردند.
خط اسلامهراسی، زمانیکه از بیرون دنیای اسلام بود و از غرب علیه جهان اسلام شروع شد، شکست خورد و این باعث انزجار جهان اسلام از غرب شد، چون این موضوع دگر گفتمانی بود و درون گفتمانی نبود و در واقع غیرتی بود که باعث واکنش جهان اسلام شد. از همین رو غربی ها آمدند جهان اسلام را درگیر گروههای افراطی کردند و از همین رو مقام معظم رهبری جهت خنثی کردن این طرح غربی ها، در سخنان خود فرمودند شیعهایی که از لندن حمایت شود آن شیعه نیست و سنی که از طرف سیا حمایت شود، سنی نیست.
جالب که این گروههای تروریستی در منطقه هیچ اقدام ضداستکباری، نظام سلطه و ضدصهیونیستی انجام نداده اند و میگویند اولویت ما خود جهان اسلام است و این نشان میدهد که پشت صحنه آنها غربی ها و صهیونیست ها هستند و با رژیم صهیونیستی هماهنگی دارند و حتی رژیم صهیونیستی برای اینها بیمارستان صحرایی درست کرده بود و تصویر نتانیاهو که از ان بازدید می کند وجود دارد.
حضور نتانیاهو در راهپیمایی ضدتروریستی پاریس به روشنی نگاه دوگانه غرب به تروریسم را نشان می دهد. نظر شما چیست؟
بله کسی در این راهپیمایی همبستگی تروریسم در فرانسه شرکت کرد که خودش تا همین چند ماه پیش در جنگ 51 روزه معروف به کودککش شد و خودش مظهر تروریسم است و وزارت امور خارجه ما این را محکوم کرد و حتی کشورهای اروپایی هم نسبت به این موضوع حساسیت نشان دادند. بنابراین بحث همین نگاه دوگانه غرب است.
در حالی که باید با بحث تروریسم ریشهای برخورد شود و تروریسم خوب یا بد تعریف نشود در حالی که الان در همین فرانسه خانم مریم رجوی، سرکرده منافقین حضور دارد و در آنجا به منافقین مدال میدهند و آن ها را از لیست تروریسم در میآورند.
چرا آمریکاییها روی احتمال حوادث فرانسه در داخل آمریکا و سایر کشورهای اروپایی تبلیغ زیادی میکنند؟
به نظر من آمریکا در بحث تروریست دچار تناقض است و میخواهد برای خود شریک درست کند، یعنی دنبال جمع یار برای خودش است. شما دیدید در یازده سپتامبر اگر بسیاری کشورها با آمریکا همپیمانی کردند ولی در ائتلاف اخیر علیه داعش به زور 40 کشور همراه شدند و در عمل چند تا کشور میباشند و کشورهایی اروپایی درست حسابی وارد ائتلاف علیه داعش نشدند چون که خودشان آن را بهوجود آورده اند. حتی آمریکاییها طبق گزارشات اخیر، بعضیها جاها هم اکنون به داعش کمک میکنند تا هنوز این فتنه در منطقه باشد.
به نظر من آمریکا از این که قضیه داعش را در کشورهای اروپایی بزرگ میکنند، بدش نمیآید، چون ائتلاف ضد داعش الان کمرنگ شده و با این کارها پررنگتر میشود، اما این که آمریکائی ها در راهپیمایی پاریس شرکت نکردند و اوباما و جان کری در روز راهپیمائی در هند بودند، به خاطر بحث بر سر رهبری ضدتروریسم است و آمریکا هنوز خودش را پرچمدار میداند و راضی نیست فرانسه قصد اجرای چنین نقشی را داشته باشد.
به نظر میرسد یهودیان نیویورک با تشکیل ائتلاف ضداسلامی، قصد بهرهبرداری از این حوادث علیه مسلمانان دارند؟
جالب است که نتانیاهو وقتی به فرانسه رفت، فوراً از این قضیه استفاده کرد و یک سخنرانی برای جامعه یهودیان داشت و گفت اینجا ناامنی دارد و شما به اسرائیل برگردید. چون نیروی انسانی بعد از جنگ51 روزه در سرزمین های اشغالی کم شده است.
بنابراین صهیونیستها از حوادث پاریس بیشترین استفاده را میکنند و در منطقه آتشافروزی میکنند و هم در سطح افکار عمومی علیه اسلام تبلیغ میکنند. صهیونیست در زمینه اسلامهراسی نقش دارند و از این قضیه سود میبرند و حتی مظلومنمایی می کنند، در حالیکه خودشان بزرگترین تروریست هستند. فلسطینیها را از خانههایشان بیرون کردند و 5 میلیون نفر را آواره کشورهای عربی کردند.
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931028001355#sthash.x6qUX6u9.dpufاندیشکدهی «امریکن اینتر پرایز» در گزارشی تفصیلی مینویسد: «ایران با اتکا به قدرت نرم خود، در کنار قدرت نظامی و اقتصادی، توانسته از سال ۲۰۰۸ به این سو، دامنهی نفوذ خود در منطقهی غرب آسیا را بهسرعت گسترش دهد.»
«عمق استراتژیک» جمهوری اسلامی ایران کلید واژهای است که بارها از سوی رهبر انقلاب بهمنظور تبیین نفوذ مفاهیم انقلاب اسلامی در جهان و علیالخصوص در میان کشورهای اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. بهعنوان مثال، رهبر انقلاب در دیدار با اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین چنین میفرمایند: «مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، مثل عطر گلهاى بهارى است؛ هیچ کسى نمیتواند جلوى آن را بگیرد؛ پخش میشود، همهجا میرود؛ نسیم روح افزا و روانبخشى است که همهجا را به خودى خود میگیرد؛ حالا جنجال کنند، دادوبیداد کنند؛ رفته، صادر شده و الان شما در کشورهاى گوناگونى ملاحظه کنید؛ این تفکّر در لبنان دارد فعّالیت میکند، در عراق دارد فعّالیت میکند؛ جوانهاى عراقى حرکت کردند همراه ارتششان شدند توانستند این پیروزىها را به دست بیاورند؛ در سوریه همینجور، در غزّه همینجور، در فلسطین همینجور، در یمن همینجور، انشاء الله در قدس شریف و براى نجاتِ الاقصى هم همینجور.» این موضوع البته از دید ناظران خارجی نیز پنهان نمانده است و دربارهی آن مقالات و تحلیلهای زیادی نوشتهاند. در نوشتار زیر سعی میشود با نگاهی به تحلیل ناظران خارجی، دلایل عمق استراتژیک و ضریب نفوذ ایران مورد بررسی قرار بگیرد.
[*] سه موج نابسامانی در فضای بینالملل
با آغاز هزارهی سوم، امواج نابسامانی و بیثباتی، فضای بینالملل و بهویژه منطقهی غرب آسیا را در هم نوردید. موج اول بیثباتیها با حملهی تروریستی القاعده به برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک آغاز شد. به دنبال حادثهی 11 سپتامبر 2001، تحولاتی در عرصهی بینالملل و منطقهی غرب آسیا روی داد که چهرهی این منطقه را کاملاً دگرگون کرد؛ بهگونهای که نظم منطقه و توازن قوای موجود بر هم خورد و منطقهی غرب آسیا شاهد حرکت به سمت یک نظم جدید بود. در این نظم جدید، برخی بازیگران قدیمی از بین رفتند و بازیگران جدیدی با اولویتها و اهداف جدید جای آنها را گرفتند.
موج دوم نابسامانیهای منطقهای از ژانویهی سال 2011 با حرکت بیداری اسلامی در کشورهای شمال آفریقا و منطقهی غرب آسیا آغاز شد. در موج دوم نیز منطقه شاهد سقوط دیکتاتوریهایی بود که برخی نزدیک به نیمقرن بر تحولات منطقهای تأثیرگذار بودند. تفاوت اصلی موج اول و دوم نابسامانیها در منطقهی غرب آسیا را میتوان در منشأ این بههمریختگی و هرج و مرج جست و جو کرد. موج اول نابسامانی منشأیی بیرونی داشت، در حالی که موج دوم برآمده از خواست ملتهای مسلمان برای احیای کرامت ازدسترفتهشان بود.
موج سوم نابسامانیها با اوجگیری جریانهای تکفیری از سال 2014 و شعلهور شدن جنگهای طایفهای و مذهبی در منطقهی غرب آسیا آغاز شد. تمایز این موج با امواج قبلی نابسامانیهای سیاسی را در از بین رفتن مرزهای بینالمللی و تغییر در مفهوم سنتی دولت-ملت میتوان دید.
امواج نابسامانیهای سیاسی در طول پانزده سال گذشته، باعث شده است برخی بازیگران قدیمی که هنوز حضور دارند، نقش خود را از دست بدهند و برخی بازیگران، نقش برجستهای در بازی سیاست در منطقه به دست آورند. نظم و توازن قوا در منطقه به هم خورده است و تلاشها برای زمینهسازی نظمی جایگزین، آغاز شده است. یوشکا فیشر، وزیر خارجهی پیشین آلمان، دربارهی اوضاع نابسامان جهان مینویسد: «جهان دوقطبی جنگ سرد به تاریخ پیوسته است و جورج دبلیو بوش دوران کوتاه تنها ابرقدرت بودن آمریکا را از دست داد. جهانی شدن اقتصاد تاکنون نتوانسته چارچوبی برای حکمرانی جهانی به وجود بیاورد. شاید ما در میانهی فرآیندی پُرهرج و مرج هستیم که قرار است به یک نظم جدید بینالمللی منجر شود یا به احتمال زیاد، فقط در ابتدای این فرآیند هستیم.»(1) مهم ترین مؤلفه در نظم آیندهی منطقهی غرب آسیا، که سهم کشورهای منطقه را از کیک قدرت مشخص میکند، «ضریب نفوذ» کشورهاست.
در ادبیات روابط بینالملل، ضریب نفوذ، یکی از مؤلفههای اثرگذاری دولتها قلمداد میشود. در قالب نفوذ، قدرت منطقهای میکوشد سایر دولتها را به ادامهی عمل یا سیاستی وادار نماید که در راستای منافع اوست. استفان شِرم از جمله نظریهپردازانی است که در رابطه با قدرت منطقهای، به مسئلهی نفوذ پرداخته است.(2) او معتقد است که در کنار منابع قدرت، منابع نقشی و پذیرش منطقهای اعمال قدرت و نفوذ واقعی از سوی قدرت منطقهای، موضوعی است که باید مورد قضاوت قرار گیرد. ایویند استرود از دیگر صاحبنظران سیاسی نیز داشتن نفوذ بالا در امور منطقه را از جمله شرایط قدرت منطقهای میداند.(3) شاید از همین روست که منطقهی غرب آسیا این روزها شاهد رقابتی جدی برای گسترش شعاع نفوذ میان قدرتهای منطقهای است.
[*] ایران سلطان جدید منطقهی غرب آسیا
کمتر کسی است که در دنیای سیاست، به گسترهی نفوذ ایران در منطقهی غرب آسیا اذعان نداشته باشد. پین هاس اینباری، تحلیلگر مرکز «جورزالم» در اسرائیل، از احتمال تبدیل شدن ایران به یک ابرقدرت سخن میگوید.(4) راشل آوراهام، سردبیر «جورزالم آنلاین»، میگوید ایران سلطان جدید خاورمیانه* است.(5) سناتور راند پال، یکی از نامزدهای احتمالی جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری آیندهی آمریکا، معتقد است: «ایران در سراسر منطقه نفوذ و هژمونی دارد.»(6) فرید زکریا، تحلیلگر سیاسی در آمریکا، میگوید: «نفوذ آمریکا در منطقهی غرب آسیا با نفوذ ویژهی ایران قابل مقایسه نیست.»(7) یوشکا فیشر ایران را «بزرگترین برندهی رقابت برای گسترهی نفوذ در منطقهی غرب آسیا میداند.»(8) کیسینجر از «شکلگیری امپراتوری ایران در منطقهی غرب آسیا» میگوید(9) و برژینسکی «اعتبار و نفوذ ایران در منطقه را بسیار بیشتر و قویتر از ده سال پیش میداند.» روزنامهی «اکسپرس» فرانسه در رابطه با «نقش کلیدی و مرکزی ایران در منطقهی غرب آسیا» مینویسد:
«بنبستهای بینالمللی زیادی هماکنون در برابر آمریکا و جهان غرب قرار دارند. تشدید تنشهای بین اسرائیل و فلسطینیان با نتایج غیر قابل پیشبینی، بحران نظامی بین روسیه و اوکراین که غرب از حلوفصل آن عاجز است، همچنین پدیدهی داعش در عراق و سوریه که مقابله با آن برای غرب، بسیار مشکل و پیچیده جلوه میکند، در فهرست این مشکلات و معضلات قرار میگیرند. این در حالی است که ایران در مرکز شناخت تمامی مشکلات کنونی منطقهی غرب آسیا قرار دارد. این موقعیت مرکزی و فوق العادهی ایران در منطقهی غرب آسیا، نه تنها بهلحاظ وزن غیر قابل انکار ایران در منطقه، نه فقط بهخاطر نقش و نفوذ این کشور بزرگ منطقهی غرب آسیا در چندین درگیری مهم منطقهای، بلکه بهلحاظ موقعیت ژئوپلیتیک خاص و بسیار نادر سرزمین ایران است. در واقع، ایران یکی از معدود کشورهایی است در جهان که در آن، غرب و روسیه میتوانند تلاشهای خود را هماهنگ کنند، با یکدیگر جمع کنند و پیوند بزنند.»(10)
روزنامهی «الحیات» چاپ لندن نیز تصریح دارد: «بسیاری از این نکته غفلت میکنند که هرگونه تحولی در منطقه و هرگونه تغییر موضع خارجی... امکانپذیر نیست، مگر اینکه رضایت ایران جلب شود.»(11)
[*] دامنهی این نفوذ تا کجاست؟
مایکل نایبی اسکویی در پایگاه خبری «استیتسمن» مینویسد: «اکنون ده سال از جنگ آمریکا علیه عراق و سرنگونی صدام حسین، دیکتاتور معدوم آن کشور، میگذرد. نفوذ ایران از غرب افغانستان تا عراق و سوریه و تا جنوب لبنان و در کل منطقهی غرب آسیا افزایش یافته است.»(12) روزنامهی «الشرقالوسط» در یادداشتی به شعاع ایران در منطقهی غرب آسیا پرداخته و مینویسد: «احزاب دینی شیعی در عراق در رأس قدرتاند و حکومت این کشور را تشکیل میدهند و نفوذ ایران در این کشور، چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ نظامی، بسیار بالاست. شبهنظامیان مطرح در عراق، همگی پشتیبان ایران هستند و دیگر برای همه روشن است که تداوم حرکت سیاسی و ثبات عراق به مواضع ایران بستگی دارد. در لبنان، حزبالله در رأس امور است. قدرت این حزب چنان بالاست که آن را میتوانیم مهمترین جریان نظامی و سیاسی این کشور بدانیم. در حال حاضر، دولت در اختیار این جریان است و در حال حاضر نیز توانسته است از پس رقبای خود برآید. در یمن، الحوثیها به کمک ایران، بازسازی و سازماندهی شدهاند. در بحرین، جنبش الوفاق به ایران بسیار تمایل دارد. همچنین در کویت و عربستان نیز گروههای بسیاری هستند که ایران را ملجأ و منبع قدرت و فکر خود میدانند. اینها نمونههای عیان و قابل مشاهده هستند و از این دست نمونهها در منطقه بسیار وجود دارد.»(13)
«النهار» دربارهی دامنهی نفوذ ایران در منطقهی غرب آسیا مینویسد: «در عراق میبینیم که ایران حرف اول را میزند و بهخوبی توانسته با نفوذ در این کشور و ادامهی حمایت از متحدانش در رأس قدرت، معادلهای به سود خود در این کشور رقم بزند. در لبنان نیز وضع به همین منوال است. بدون ورود به جزئیات، بسیار روشن است که ایران حمایت معنوی و مادی کامل از حزبالله لبنان میکند و حزبالله نیز در حال حاضر حرف اول و آخر را در لبنان میزند. در سوریه ایران قصد دارد تا آنجا که منافعش ایجاب میکند، تا آخرین لحظه از حکومت اسد حمایت کند و تاکنون نیز ثابت کرده که در این راه، ثابتقدم است. دربارهی یمن نیز کاملاً روشن است که ایران برای نفوذ در این کشور، برنامه دارد و گامبهگام طرحی را پیش میبرد. در مورد مصر نیز ایران برنامهای برای الحاق مصر به جمع کشورهای متحد خود در منطقه دارد. تحلیلگران اروپایی معتقدند که بهزودی شاهد قدرتنمایی ایران در سراسر منطقهی غرب آسیا خواهیم بود. آنها بههیچوجه بعید نمیدانند که در آیندهای نزدیک، ایدئولوژی ایرانی به یکی از بارزترین ایدئولوژیهای خریدار منطقهای تبدیل شود و ایران صاحب جایگاهی بالا و پُرنفوذ و تأثیرگذار در منطقهی غرب آسیا شود. برای همین، آنها توصیه میکنند که باید خود را برای ایرانی قدرتمند در منطقهی غرب آسیا، آماده کنیم و باب مذاکره و همکاری با آن را از هماکنون بگشاییم.»(14)
مجلهی «فارین پالسی» دربارهی نفوذ ایران در یمن در مطلبی تحت عنوان «حوزهی نفوذ ایران به یمن رسید» مینویسد: «جنبش انصار الله تلاش میکند تا الگویی مشابه حزبالله لبنان را در یمن پیاده کند... رخدادهای یمن تأثیراتی فراتر از مرزهای این کشور دارد. بابالمندب یکی از تنگههای کلیدی است که از طریق خلیج عدن، دریای سرخ را به اقیانوس هند متصل میکند. این تنگه اصلی ترین مسیر انتقال نفت در جهان و رگ حیاتی کشتیرانی در کانال سوئز است. اگر حوثیها بر بابالمندب و بندر الحدیده، که آن هم یکی از مسیرهای دریایی کلیدی است، تسلط یابند، میتوانند تردد دریایی از کانال سوئز و خلیج فارس را کنترل کنند. این مسئله چشماندازی هشداردهنده برای کسانی است که از افزایش نفوذ ایران در منطقه نگران هستند.»(15)
[*] نفوذ از جنسی متفاوت
با این حال، بایستی تأکید کرد که نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه، نفوذی گفتمانی و از جنسی متفاوت با سلطهطلبی غربی است. حضور و نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای منطقهی غرب آسیا، دارای سه وجه مکمل است. وجه اول، فرهنگ دینی با تأکید بر وحدت شیعه و سنی و پرهیز از طایفهگرایی است که میان ایران و مردم منطقه، نوعی همبستگی را به وجود میآورد. وجه دوم، فرهنگ سیاسی و الگوی مردمسالاری دینی است که بهعنوان الگویی بومی، برای تلفیق دین و دموکراسی و در مقابل الگوی لیبرال-دموکراسی غربی، مطرح شده است. انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 توانست برای اولین بار حکومتی بر مبنای اصول اسلامی بهوجود بیاورد و این یعنی تولد یک پیشاهنگ برای جنبشهای اسلامی که سالها بود دچار رکود و درجازدگی شده بودند. این انقلاب اسلامی ایران بود که به حرکتها و نهضتهای جهان اسلام امید و انسجام، و به باورهای فکری و نظری این جنشها عینیت بخشید.
وجه سوم، استکبارستیزی جمهوری اسلامی ایران در کنار به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی است. گفتمانی که بیشترین طرفدار را در میان تودههای محروم منطقهی غرب آسیا دارد. استکبار از دیدگاه فرهنگ سیاسی اسلام، وجود نوعی سلطهگری و سلطهجویی و بهرهکشی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی توسط اقلیت محدودی زورگو و نفعطلب بر خیل عظیم تودههای محروم است. استکبار میتواند داخلی باشد به همان طریق که یک عده دیکتاتور و زورگو بر ملتهای محروم تحت سلطه خود حاکمیت داشته و آنها را تحت فشار و ظلم قرار دهند. همچین میتوانند بینالمللی باشد، بدین معنا که دولت و یا کشوری، سایر جوامع و ملتها را استثمار و به استضعاف بکشاند. انقلاب کرامت و موج جدید بیداری اسلامی در منطقه گواهی بر نفوذ گفتمان استکبارستیزی در میان ملتهای منطقه است.
این ویژگیهای سه گانه باعث تقویت نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه است. مثلثی که ستونهای اصلی قدرت نرم ایران در منطقه غرب آسیا را شکل میدهند. از همین روست که میتوان مدعی شد نفوذ ایران با نفوذ غرب در منطقه متفاوت است. اصولاً غرب بهواسطهی حضور نظامی در منطقه، دارای نفوذ است. پایگاههای آمریکا در کشورهای منطقه، زمینهساز نفوذ در دولتهای آنها شده است. شاید از همین روست که اندیشکدهی «امریکن اینتر پرایز» در گزارشی تفصیلی، به نفوذ ایران در عراق، سوریه، لبنان، مصر، فلسطین و افغانستان اشاره کرده و مینویسد: «ایران با اتکا به قدرت نرم خود، در کنار قدرت نظامی و اقتصادی، توانسته از سال 2008 به این سو، دامنهی نفوذ خود در منطقهی غرب آسیا را بهسرعت گسترش دهد.»(16)
پینوشتها:
1-http://www.project-syndicate.org/commentary/joschka-fischer-wonders-how-global-security-can-be-secured--given-the-decline-of-pax-americana
2- Schirm, Stefan, 2005. Führungsindikatoren und Erklärungsvariablen für die neue internationale Politik Brasiliens, in: Lateinamerika Analysen 11, 107-130.
3- Østerud, Øyvind. 1992. Regional Great Powers. In Regional Great Powers in International Politics, edited by Iver B. Neumann, 1-15. Basingstoke: St. Martin’s Press.
4- http://www.cbn.com/cbnnews/insideisrael/2013/December/Iran-Rising-US-Influence-Wanes-in-the-Mideast/
5- http://foreignpolicyblogs.com/2014/10/03/are-the-iranians-the-new-sultans-of-the-middle-east/
6- http://www.powerlineblog.com/archives/2014/06/rand-paul-lets-obama-off-the-hook-in-the-middle-east.php
7- http://www.washingtonpost.com/opinions/fareed-zakaria-the-fight-against-the-islamic-state-must-include-iran/2014/09/25/e6757500-44e0-11e4-9a15-137aa0153527_story.html
8- http://www.project-syndicate.org/commentary/iran-kurds-middle-east-regional-influence-by-joschka-fischer-2014-11
9- http://www.huffingtonpost.com/2014/09/06/henry-kissinger-iran-isis_n_5777706.html
10- http://www.persian.rfi.fr/%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D9%BE%D8%B1%D8%B3-%D9%86%D9%82%D8%B4-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-20141123/%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C
11- http://www.asremrooz.ir/vdca.6n0k49n6w5k14.html
12- http://www.mystatesman.com/news/news/opinion/us-war-helped-iran/nXTq2
http://irdiplomacy.ir/fa/page/17779/%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B0+%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86+%D8%AF%D8%B1+%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87+%D8%A8%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1+%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html
13- http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1914517
14- http://foreignpolicy.com/2014/10/08/the-iranian-sphere-of-influence-expands-into-yemen/
15- http://www.aei.org/publication/iranian-influence-in-the-levant-egypt-iraq-and-afghanistan/
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* به دلیل دقت در ترجمه، واژه «خاورمیانه» که در نقل قول ها آمده است حفظ شده است.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سید علی خامنهای (مدظلهالعالی)