سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز



هادی مولوی نیا در خبرگزاری ایرنا نوشت: گفته ای کوتاه اما بسیار هنگفت: 22 میلیارد دلار در 17 ماه از کشور خارج شد.
هادی مولوی نیا در خبرگزاری ایرنا نوشت: گفته ای کوتاه اما بسیار هنگفت: 22 میلیارد دلار در 17 ماه از کشور خارج شد.

از ضرب و تقسیم 22 میلیارد دلار در بازار خیابانی که هر دلار برابر با حدود 35000 ریال است و تعیین سهم سرانه خودمان بگذریم که اصلا کار ما و حدود 99 درصد ملت ایران نیست.

اما اسحاق جهانگیری حرف های دیگری هم گفت که این داغ را بسیار بیشتر کرد تا داغ های سه هزار میلیاردی و 12 میلیاردی و خیلی قبل تر ها هم پرونده «فاضل خداداد» را از یاد ببریم.

معاون اول رییس جمهوری که پیش تر از هزینه کرد خارج از قانون حدود 300 میلیارد دلار درآمد نفتی 800 میلیاردی در سال های قبل از دولت یازدهم سخن گفته بود، دیروز (شنبه) ما را بیشتر داغدار کرد و افزود: با وجود اعلام سیاست واگذاری فروش نفت به بخش خصوصی در دولت گذشته، اما هیچگاه فروش نفت به بخش خصوصی واقعی سپرده نشد و این در شرایطی بود که 2 میلیارد و 700 میلیون دلار کشور در اختیار فردی به نام بابک زنجانی قرار گرفت که معادل این پول، یا نفت یا پول به او دادند که بین پیمانکاران فروش نفت توزیع کند.

همین یک گفته کافی بود تا گیج و منگ شویم و به دیگر گفته های هنگفت جهانگیری توجه نکنیم، اما یکی از حاضران که از شنیدن این ارقام کمتر «هنگ» کرده بود، سخنان معاون اول رییس جمهوری را بازگویی کرد تا ما را داغدارتر کند.

جهانگیری در چهل و سومین نشست فعالان بخش خصوصی هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران گفت: اگر این پول به خزانه برنگردد، روسیاهی آن برای کشور باقی خواهد ماند، زیرا مردم منتظرند خبرهای بازگشت این پول به خزانه را بشنوند. 

وی تصریح کرد: تا این لحظه که نزدیک به یک سال از دستگیری او می گذرد، ما به عنوان دولت چیزی عایدمان نشده است. این پول در جایی است که باید به بیت المال برگردد. 

معاون اول رییس جمهوری افزود: براساس تدبیر دولت گذشته و برای کنترل قیمت ارز، میلیاردها دلار از پول کشور را در قالب حواله یا پول نقد به صرافی های دوبی و استانبول فروختند و ظرف 17 ماه، 22 میلیارد دلار پول کشور به خارج صادر شد، در حالی که این رقم بسیار تعجب آور است. 

سخن معاون اول که به فرار 22 میلیارد دلار نفتی از ایران به مقصد دوبی و استانبول رسید، دیگر ترجیح دادیم برای سلامت مغز «فوق هنگ کرده» و قلب خود، از ادامه سخنان معاون اول رییس جمهوری خیلی زود عبور کنیم و باز مشغول ضرب و تقسیم شویم که به نتیجه زیر رسیدیم که هر ماه نزدیک به یک میلیارد و 300 میلیون دلار پول بی زبان از تهران به مقصد دوبی و استانبول مهاجرت بی بازگشت کرده است.


میلیون‌ها نفر در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرده‌اند که "من شارلی هستم" (Je Suis Charlie)، حالا اما تنها در فرانسه بیش از پنجاه نفر سعی کرده‌اند که این نماد را ثبت تجاری کنند، و از همین رو خالق این کارزار عصبانی است.
فرارو: میلیون‌ها نفر در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرده‌اند که "من شارلی هستم" (Je Suis Charlie)، حالا اما تنها در فرانسه بیش از پنجاه نفر سعی کرده‌اند که این نماد را ثبت تجاری کنند، و از همین رو خالق این کارزار عصبانی است.
 
او اولین کسی بود که نماد "من شارلی هستم" را خلق کرد، اما اکنون نگران است که استفاده‌های تجاری از این نماد، احساسی که در پشت آن نهفته است را نابود کند. یواخیم رانسین با همراه خانواده‌اش در خانه‌ای زندگی می‌کنند که با دفتر شارلی ابدو در پاریس پنج دقیقه فاصله دارد. او برای نسخۀ فرانسوی مجلۀ استایلیست، که مجله‌ای با موضوع مد است، کار می‌کند. وقتی که او و همکارانش برای اولین بار ماجرای حمله‌ها را شنیدند در سکوت مطلقی ناشی از بهت فرو رفتند.

خالق «من شارلی هستم» کیست؟
او ی می‌گوید: "من و همکارانم در اتاق تولید مشغول کار بر شمارۀ بعدی مجله بودیم، که یکی از همکارانم گزارش‌های مربوط به تیراندازی را در توییتر مشاهده کرد."
 
"ما همه بهت زده شده بودیم، من پیامهایی را می‌دیدم که مثلاً گفته بودند "من وحشت کرده‌ام" و یا "من از این اقدام منزجر هستم" و این پیامها از سراسر دنیا ارسال می‌شد. همۀ این پیام‌ها رنگ ناامیدی به خود داشتند. من لوگوی شارلی ابدو را سرچ کردم و برای دو یا سه دقیقه به آن خیره شدم و به این فکر کردم که این لوگو چه معنایی برایم دارد."
 
"شدیداً بهت زده بودم و نمی‌دانستم چه باید بگویم، کارتونیست های مجلۀ شارلی ابدو همیشه از خط قرمزها عبور می‌کردند تا همه چیز را زیر و رو کنند"

رانسین طرحی را با استفاده از همان فونتی که در لوگوی شارلی ابدو به کار رفته طراحی کرد. با وجود اینکه او در آن زمان تنها چهارصد فالوئر (دنبال کننده) در توییتر داشت، طرح گرافیکیش به سرعتا منتشر شد، و از زمان انتشار اولیه‌اش، هفت میلیون بار توییت شده است. این هشتگ به یکی از پرتکرارترین هشتگ‌های خبری تاریخ بدل شده است.
 
رانسین می‌گوید: "این طرح را اصلاً برای ایجاد سروصدا یا چیز دیگری درست نکرد. هزارها نفر از مردم عادی به خاطر این کار به من پیام تبریک فرستادند. دریافت پیام تبریک برای چیزی به این وحشتناکی بسیار عجیب است، در نتیجه در ابتدا از این افراد تشکر نمی‌کردم."

خالق «من شارلی هستم» کیست؟ 
"در نهایت دریافتم که آنها به این خاطر از من تشکر می‌کنند که عبارتی برای بیان احساسشان ابداع کرده‌ام. آن‌ها چیزی را که سعی در بیانش داشتند را یافته بودند.

رانسین به سرعت توجه رسانه‌های زیادی را به خود جلب کرد و از برخی گزارش‌های نادرستی که راجع به او منتشر کرده‌اند ناراضی است. مثلاً یکی از رسانه‌ها درباره‌اش گفته بود که او از ترس انتقام تندروها حاضر به نشان دادن چهره‌اش نیست. (رانسین ظاهر شدن دربرابر دوربین بی‌بی‌سی را هم رد کرد و دلایل این کار خود را اینگونه اعلام می‌کند که نمی‌خواهد بدل به چهرۀ کلیدی یا رهبر یک جنبش شود و اینکه نمی‌خواهد تمرکزها از قربانیان به سمت او جلب شود.)

به تازگی مسئلۀ تازه‌ای نیز بروز کرده و آن احتمال استفاده از جملۀ "من شارلی هستم" برای مقاصد تجاری است. گزارشها حاکی از آن است که بیش از پنجاه درخواست برای ثبت تجاری این نماد در فرانسه صورت گرفته است، که هیچکدام به ارتباطی با رانسین ندارد.
 
رانسین می‌گوید او تنها به سازمان گزارشگران بدون مرز اجازه داده تا از طرح اصلی استفاده کنند. او همچنین با وکلا مشورت کرده و امیدوار است که بتواند مانع از استفادۀ تجاری از این شعار شود."
 
او می‌گوید: "حتی فکر کردن به این مسئله هم وحشتناک است. اینکه این شعار را که سرشار از امید است را کسی به انحصار تجاری خود درآورد."
 
"من می‌خواهم که این پیام پاکی خود را حفظ کند. چهار میلیون نفر روز یکشنبه به خیابانهای پاریس آمدند و این شعار را فریاد زدند. آنها این شعار را در خیابان‌های لندن، نیویورک و سراسر جهان فریان زدند. اینکه کسی بخواهد از این شعار پول دربیاورد، حالم را به هم می‌زند." 



پس از افشای مواد متعدد دست اندازی های چند هزار میلیارد ریالی به بیت المال، هزاران میلیارد ریال معوقات بانکی و سوءاستفاده های کلان در جریان صادرات نفت، اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری از انتقال 22 میلیارد دلار نفتی ایران به دوبی و استانبول پیش از آغاز کار دولت یازدهم خبر داده است.
خبرگزاری ایرنا: پس از افشای مواد متعدد دست اندازی های چند هزار میلیارد ریالی به بیت المال، هزاران میلیارد ریال معوقات بانکی و سوءاستفاده های کلان در جریان صادرات نفت، اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری از انتقال 22 میلیارد دلار نفتی ایران به دوبی و استانبول پیش از آغاز کار دولت یازدهم خبر داده است.

جهانگیری در یک نشست اقتصادی با اشاره به رانت نفتی در پوشش بخش خصوصی گفت:با وجود اعلام سیاست واگذاری فروش نفت به بخش خصوصی در دولت گذشته، اما هیچگاه فروش نفت به بخش خصوصی واقعی سپرده نشد و این در شرایطی بود که 2 میلیارد و 700 میلیون دلار کشور در اختیار فردی به نام بابک زنجانی قرار گرفت که معادل این پول، یا نفت یا پول به او دادند که بین پیمانکاران فروش نفت توزیع کند.

جهانگیری در چهل و سومین نشست فعالان بخش خصوصی هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران که شنبه (دیروز) در تهران برگزار شد، افزود: اگر این پول به خزانه برنگردد، روسیاهی آن برای کشور باقی خواهد ماند، زیرا مردم منتظرند خبرهای بازگشت این پول به خزانه را بشنوند. 

وی تصریح کرد: تا این لحظه که نزدیک به یک سال از دستگیری او می گذرد، ما به عنوان دولت چیزی عایدمان نشده است. این پول در جایی است که باید به بیت المال برگردد. 

معاون اول رییس جمهوری همچنین به یک مورد جدید در این زمینه اشاره و اظهار کرد: براساس تدبیر دولت گذشته و برای کنترل قیمت ارز، میلیاردها دلار از پول کشور را در قالب حواله یا پول نقد به صرافی های دوبی و استانبول فروختند و ظرف 17 ماه، 22 میلیارد دلار پول کشور به خارج صادر شد، در حالی که این رقم بسیار تعجب آور است.

اکنون پرونده مهاجرت دلارهای نفتی ایران به خارج از کَشور در کنار پرونده های متعدد دیگر از جمله سوءاستفاده های 12 هزار میلیاردی، سه هزار میلیارد ریالی و از این دست پرونده ها در معرض دید افکار عمومی قرار دارد که براساس تاکید حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی مردم منتظر برخورد جدی با عاملان دستوری و اجرایی این اقدامات هستند تا چرخه این تخلفات برای همیشه متوقف شود.

تاخیر در رسیدگی به این پرونده ها سبب می شود تا متهمان و مقصران تخلفات مالی ضمن استفاده از فرصت پیش آمده با اعمال نفوذ و بهره گیری از عوامل خود، مانع استیفای حقوق ملت شوند و چنین اتفاق احتمالی می تواند اعتماد عمومی مردم به عزم سه قوه برای برخورد با فساد اداری و مالی را در کانون آسیب قرار دهد و همچنین متخلفان را برای تکرار اقدامات خود جسورتر کند.

رهبر انقلاب اسلامی 17 آذرماه در پیامی خطاب به سران سه قوه بیان کردند: «نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می کنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه ای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟ با توجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی گیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون آن، تصمیمات قاطع و عملی بدون هرگونه ملاحظه ای بگیرند و اجرا کنند. موفق باشید.»

با توجه به این تاکید رهبر معظم انقلاب و همچنین واقعیت همگرایی کنونی بین سران سه قوه که می تواند در مبارزه با فساد اداری و مالی راهگشا باشد، مردم انتظار دارند هر چه زودتر این پرونده ها بویژه انتقال 22 میلیارد دلار در عرض 17 ماه به خارج از کشور به صورت فوری در دستور کار قضایی قرار گیرد.

وظیفه دولت ارائه به هنگام و روزآمد اطلاعات و اسناد این تخلفات به قوه قضاییه برای رسیدگی فوری است تا این قوه نیز براساس رسالت و وظیفه خود در حفظ و صیانت بیت المال برخوردی بدون اغماض با متخلفان انجام دهد و مجلس هم با استفاده از بررسی های کارشناسی تجربه وقوع این تخلفات، خلاءهای قانونی را شناسایی کرده و برای جلوگیری از تکرار آنها قوانین بازدارنده و نظارتی کارآمدتر وضع کند. 

از سوی دیگر، شمار فسادهای مالی و گستره آنها در چند سال گذشته نشان می دهد، ذره بین سازمان های نظارتی بر سامانه های مالی و بانکی و همچنین مصرف بودجه و دلارهای نفتی نتوانسته قدرت بازدارندگی موثری داشته باشد و ضرورت دارد برای رفع کاستی ها و همچنین نفوذ احتمالی مجریان و عاملان تخلفات در بدنه های نظارتی، دولتی، تصمیم گیرنده و قضایی قطع شود. 



چگونه می‌شود از روی یک ناو هواپیمابر آمریکایی که نقشی محوری در جنگ با داعش دارد، موفقیت عملیات را سنجید؟
عصر ایران: ناو هواپیما بر کارل وینسون، مستقر در آب‌های خلیج فارس، سهمی عمده در کوبیدن داعش در عملیاتی که نزدیک به پنج ماه است ادامه دارد.

زندگی روزانه در ناو هواپیمابر آمریکا +عکس
 
ناو کارل وینسون بیشتر به یک شهر شناور می‌ماند، با ۵۰۰۰ نفر جمعیت و ۶۰ جنگنده که بار این عملیات پیچیده و پرهزینه را بر دوش دارند.
 
هر بار بلند شدن یکی از این جنگنده‌ها و پروازش بر فراز آب‌های سبز جنوب ایران آن‌قدر دراماتیک و پرخطر است که آدم درک می‌کند چرا بسیاری از ناظران فراموش کرده‌اند پرسش اصلی را بپرسند: آیا واقعا این حملات مؤثر است؟
 
پیدا کردن پاسخ این پرسش از روی زمین، در موصل یا رقه، برای خبرنگاران غربی عملا غیرممکن است. اما پرسش را روی خود ناو می‌شود طرح کرد، با کسانی که عملیات را انجام می‌دهند. این کاری‌ست که من کردم. چهار روز با خدمه ناو بودم و حرف زدم که ببینم حس‌شان به کاری که می‌کنند چیست، مشکلات‌اش کدام است، و آیا به نتیجه دلخواه می‌رسد؟

مایک می‌گفت در هفت ساعت پرواز به هیچ هدفی شلیک نکرده

زندگی روزانه در ناو هواپیمابر آمریکا +عکس

رئیس‌جمهور آمریکا به نیروهایش مأموریت داده داعش را تضعیف و نابود کنند. کاپیتان کارل توماس، فرمانده کشتی، با صراحت مثال‌زدنی می‌گوید: "داریم این کار را می‌کنیم. هر بار یکی دو نفرشان را می‌کشیم."
 
حرفش نشان از این دارد که عملیات پیشرفت می‌کند، اما برای آن‌ها که درگیرش هستند بسیار بسیار کند است.
 
ناو هواپیمابر کارل وینسون در قالب عملیات "اراده ذاتی"، نامی که ایالات متحده به عملیات علیه داعش داده، به منطقه اعزام شده، و در دو ماه و نیمی که از شروع کارش گذشته بیش از ۱۰۰۰ عملیات پرواز از روی آن انجام شده.
 
بیشتر این پروازها در آسمان عراق بوده، که به نسبت سوریه به آب‌های خلیج فارس نزدیک‌تر است. اما پرسش این‌جاست که چند بار از این ۱۰۰۰ پرواز اطلاعات کافی برای این‌که جایی را با اطمینان هدف قرار بدهند وجود داشته؟
 
رقم دقیق البته محرمانه است. در هفته‌های اول عملیات تخمین زده می‌شد که کسر کوچکی از پروازها به استفاده از سلاح منتهی می‌شود، شاید حدود ۱۰ درصد.
 
یک افسر ۲۹ ساله آمریکایی که مسئول شلیک – یا عقب‌نشین – جنگنده اف ۱۸ است، می‌گفت در حدود ۴۰ درصد از پروازهایی که او رفته شلیک کرده‌اند. او هم مثل بعضی دیگر از افسرهای آمریکایی از من خواست اسم‌ واقعی‌اش را نگویم – فرض کنید سارا.
 
یک بار که با سارا صحبت کردم، تازه از عملیات برگشته بود. دو تا از بمب‌های لیزری جنگنده‌شان را استفاده کرده بودند. وقتی پیاده شد با فرمانده‌اش که روی ناو منتظر بود دست داد و شادی کرد. فرمانده پیش از آن‌که پرواز کنند به او گفته بود "امیدوارم برگشتید چند بمب‌تان کم شده باشد."

زندگی روزانه در ناو هواپیمابر آمریکا +عکس
 
مشخص است که افسرها نمی‌خواهند به نظر بیاید از این‌که جان کسانی را می‌گیرند خیلی خوشحالند – دست‌کم جلوی ما. اما همان سارا بعد از عملیات‌اش می‌گفت "وقتی شلیک می‌کنیم هیجان‌اش خیلی بیشتر است."
 
البته فرماندهان نگران تعداد بمب‌هایی که ریخته می‌شود هستند. سروان مت لهی که فرماندهی پروازهای ناو را به عهده دارد به افسران‌اش می‌گوید: "بعضی وقت‌ها سلاحی که برمی‌گردانید از بقیه مهم‌تر است." او می‌داند که خطا در انداختن بمب ممکن است پیامدهای ناگواری داشته باشد.

جایگزینی تسلیحات
 
سروان لهی حاضر نبود بگوید در چند پرواز از آن هزار و اندی پرواز سلاح استفاده شده بود، یا دقیقا از چه سلاحی استفاده شده بود. با این حال تردیدی نیست که این نسبت در مقایسه با روزهای اول عملیات بیشتر شده. در روزهایی که ما روی ناو بودیم، یک کشتی انبار تسلیحات آمد و ۱۴۴ بمب جدید برای جایگزینی بمب‌هایی که استفاده شده بود پیاده کرد.
 
کاپیتان توماس می‌گفت این‌که باید مهمات بیشتر بگیرند "همیشه نشانه خوبی است." می‌گفت این ۱۴۴ بمب یعنی ۱۴۴ بمب انداخته شده. و تازه ما فقط یکی از عملیات‌های پشتیبانی را دیدیم، عملیاتی که مدام در طول دوره نه ماه و نیمه اعزام این ناو انجام می‌شود.
 
برای این‌که جنگنده‌ها عملیات انجام دهند، هر روز باید بی‌شمار عملیات ریز و درشت روی ناو انجام شود. تماشای بلند شدن و برگشتن جنگنده‌ها مثل تماشای یک رقص خطرناک است. هر پرواز که در آسمان عراق انجام شود، حدودا پنج تا شش ساعت طول می‌کشد. در این مدت خلبان باید چهار بار در حال پرواز سوخت‌گیری کند.
 
جنگنده‌ها در آسمان عراق یا سوریه می‌چرخند تا دستور حمله از جی‌تک (JTAC) – که مخفف ایستگاه مشترک کنترل هوایی‌ است – برسد.
 
در جنگ افغانستان، جی‌تک معمولا کسی روی زمین و وسط جبهه بود، زیر آتش مستقیم دشمن. در عملیات فعلی جی‌تک گاه روی زمین است (مثلا نیروهای ویژه ائتلاف)، اما بیشتر مواقع یا توی یک هواپیمای دیگر است یا جایی توی یک قرارگاه نشسته و تصویرهایی را که هواپیماهای بی‌سرنشین می‌فرستند نگاه می‌کند.
 
زندگی روزانه در ناو هواپیمابر آمریکا +عکس

اتاق کنترل ممکن است جنگنده‌ای را ساعت‌ها روی آسمان بچرخاند و بدون این‌که دستور شلیک بدهد برش گرداند. اما بمبی انداخته شود یا نشود، صرف انجام عملیات پرواز پرمخاطره است.
 
یکی از خلبان‌ها به نام مایک می‌گوید "هر پرواز ریسک دارد." او با ۳۵ سال سن جزو خلبانان باتجربه روی ناو است. می‌گوید هر مرحله عملیات ریسک دارد: چه بلند شدن از روی عرشه، چه سوخت‌گیری روی آسمان – که اگر شب باشد یا هوا بد باشد "ناخوشایند" است – چه نشستن روی ناو – که مثل "تصادف کنترل شده" می‌ماند.

مخاطرات
 
یک شب فرود مایک با جنگنده اف ۱۸ را دیدم، بعد از هفت ساعت پرواز روی عراق. وقتی جنگنده با سرعت ۲۵۰ کیلومتر در ساعت، با شیب تندی که غیرممکن به‌نظر می‌رسید، به عرشه نزدیک می‌شد، یاد یک شوخی قدیمی خلبان‌ها افتادم که می‌گویند هنگام چنین فرودهایی در شب "هیچ‌کس نیست که به خدا اعتقاد نداشته باشد."
 
یکی دو جنگنده که پیش از مایک می‌خواستند فرود بیایند، درست به کابل نگه‌دارنده هواپیما روی ناو گیر نکردند و ناچار دوباره اوج گرفتند. اما مایک که مثل خلبان‌های فیلم تاپ‌ گان است، بدون هیچ دردسری فرود آمد و به کابل نگه‌دارنده وصل شد و چند ثانیه بعد کاملا متوقف شد.
 
بعد از این‌که پیاده شد پرسیدم چیزی شلیک کرده‌اند؟ گفت "نه. هوا بد بود. نشد هدف را مشخص کنند." پرسیدم بعد پرواز دلت چه می‌خواهد؟ گفت "قاعدتا دستشویی، بعد هم غذا."
 
این‌که پنج ساعت به یک صندلی بچسبی و دست‌شویی هم نتوانی بروی، قاعدتا باید تجربه ناخوشایندی باشد. خلبان‌ها با خودشان تنقلات می‌برند، و کیسه‌های مخصوصی که بتوانند خودشان را خالی کنند. اما این‌جور سختی‌ها در برابر خطر سقوط در قلمرو داعش (مثل آن خلبان اردنی) یا حوادث دیگر حین پرواز، هیچ است.
 
ناو کارل وینسون در دوره عملیات اخیر در خلیج فارس دو جنگنده اف ۱۸ هورنت‌اش را از دست داده. جنگنده‌ها نزدیک ناو به هم خوردند. خلبان یکی پیدا شد، اما خلبان دیگر نه.
 
سرنشینان ناو به‌خوبی از این خطرات آگاهند، اما دوست ندارند در موردش با یک غریبه حرف بزنند. وقتی از سارا در مورد احتمال سقوط می‌پرسم، می‌گوید "سعی می‌کنیم فکرش را نکنیم." مشخص است که به خاطر همین حرف‌اش ترجیح می‌دهد اسم واقعی‌اش را نگویم.
'پیشرفت'
 
آنها که در سطح فرماندهی عملیات‌ هستند شک ندارند که عملیات پیشرفت کرده. مایک لنگبن، فرمانده یکی از اسکادران‌های اف ۱۸، می‌گوید: "وضعیت قطعا نسبت به زمانی که عملیات را آغاز کردیم تغییر کرده. از گزارش‌های اولیه معلوم است پیش از اعزام ما (دشمن‌) خیلی پرروتر بوده."
 
کم نیستند فرماندهانی که مثل مایک لنگبن می‌گویند داعش به مراتب محتاط‌تر از قبل شده‌اند، دیگر نیروهای‌شان را یک‌ جا جمع نمی‌کنند چون می‌دانند هدف مناسبی برای نیروهای ائتلاف خواهد بود.

بسیاری از ناظران فراموش کرده‌اند پرسش اصلی را بپرسند: آیا واقعا حملات علیه داعش مؤثر است؟

زندگی روزانه در ناو هواپیمابر آمریکا +عکس
 
چند افسر می‌گفتند آن روزها که نیروهای داعش جولان می‌دادند گذشته، پیشروی‌شان متوقف شده. به‌قول کاپیتان توماس "مدتی تاختند، اما تمام شد."
 
اما در سطح پایین‌تر، از نگاه خلبان و کمک خلبان که اطلاعات و گزارش‌های رؤساشان را ندارند، پیشرفت علمیات آن‌قدرها هم واضح نیست. آنها، آن‌طور که سارا می‌گوید، هر عملیات را به چند مرحله تقسیم می‌کنند و فقط به همان مرحله که مشغولش هستند فکر می‌کنند. برای آنها مهم این است که هر مرحله هر عملیات را درست انجام دهند.
 
مایک می‌گوید: "طول می‌کشد. حمله‌های خیلی دقیق می‌طلبد." بعد از سکوتی کوتاه تکرار می‌کند: "طول می‌کشد."
 در طول این عملیات صدها بمب و موشک از هواپیماهای ناو وینسون شلیک شده. گاه ساختمانی را زده‌اند، گاه یک ایست بازرسی را، یا یک خودروی زرهی آمریکایی را که داعش از نیروهای عراقی گرفته بوده.
 به نظر می‌رسد ماهیت این عملیات کند و با دقت است. شاید از همین رو بود که فرمانده ناو می‌گفت باید هر بار یکی دو نفر را بکشند.
 یک افسر دیگر می‌گفت حاضر است شرط ببندد ناوی که چند ماه دیگر بعد از برگشتن وینسون اعزام می‌شود، و ناوی که چند ماه بعد به جای آن یکی اعزام می‌شود، همه همچنان درگیر عملیات "اراده ذاتی" خواهند بود. ظاهرا خدمه ناوهای هواپیمابر ایالات متحده باید به این روال جدید عادت کنند.




پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 
جاوید قربان اوغلی در روزنامه اعتماد نوشت: یک سال و اندی پس از گفت‌وگوی نامتعارف تلفنی اوباما با روحانی در سپتامبر ٢٠١٣، چهارشنبه گذشته جان کری و جواد ظریف وزرای خارجه آن دو در اقدامی نامتعارف دیگر شانه به شانه یکدیگر به مدت ١٥ دقیقه در خیابان‌های نزدیک محل مذاکرات ژنو به گفت‌وگو پرداختند.

فارغ از گمانه‌زنی‌های حول این پیاده‌روی که طیفی از نگاه امنیتی (فرار از شنودهای محل مذاکرات) یا تمدد اعصاب (Relaxing) و... را شامل می‌شود، نفس حضور دو وزیری که کشورهای متبوع‌شان سابقه بیش از سه دهه رقابت، تنش، خصومت و در یک کلام منازعه را در کارنامه روابط منقطع خود دارند، این رویدا نمایانگر یک «تغییر» است.

تا قبل از انتخابات ٢٤ خرداد حتی تصور اینکه وزرای خارجه ایران و امریکا این‌گونه فارغ از جنجال‌ها بتوانند دور یک میز رودرروی هم به گفت‌وگو بنشینند در مخیله هیچ‌کس (اصلاح‌طلب واعتدالیون تا چه رسد به طیف وسیع اصولگرایان از میانه‌روهایشان تا جبهه پایداری) نمی‌گنجید. امروز بر هیچ‌کس پوشیده نیست ایران و امریکا دو طرف اصلی مذاکرات موسوم به ١+٥ هستد. به عبارت روشن‌تر توافق این دو، ضامن موفقیت مذاکرات و حصول توافق جامع و نتیجه طبیعی عدم توافق آنان شکست مذاکرات و بازگشت به نقطه قبل از ٢٤ خرداد ١٣٩٢ خواهد بود. هر چند امید همه ما بر حل و فصل هر چه سریعتر پرونده هسته‌یی است ولی نمی‌توان از تحولی که در سایه مذاکرات هسته‌یی در روابط ایران و امریکا رخ داده سخن نگفت؛ تحولی که ١٦ سال پس از سخن رییس‌جمهور اصلاح‌طلب ایران در حال فروریختن یا سست کردن دیوار بی‌اعتمادی بین تهران و واشنگتن است.

هدف غایی غرب (منجمله امریکا) در این مذاکرات همانطور که فرانک والتر اشتاین مایر وزیر خارجه آلمان در مصاحبه مطبوعاتی مشترک با همتای ایرانی خود به صراحت گفت «هدف ما در مذاکرات این است که مسیر دستیابی به سلاح اتمی به صورت ثابت شده، روشن و بطور دایم مسدود شود»، همان موضوعی است که با ادبیات دیپلماتیک در برنامه اقدام مشترک ژنو (Joint Plan of Action) که مورد تایید ایران و جهان قرار گرفت و مبنای اصلی مذاکرات از زمان توافق ژنو در ٣ آذر (٢٤ نوامبر ٩٣) شد که به‌طور خلاصه در دو عبارت ذیل می‌توان بیان کرد:

١) نیل به یک راه‌حل درازمدت و مورد توافق که تضمین کند برنامه هسته‌یی ایران منحصرا صلح‌آمیز خواهد بود

 ٢) به رسمیت شناخته شدن حق بهره‌برداری ایران از فناوری هسته‌یی و رفع کامل تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد و نیز تحریم‌های چندجانبه ملی مرتبط با برنامه هسته‌یی ایران.
در این‌صورت باید مستقیم برای تحقق این هدف همت گماشت و فرصت گمانه‌زنی‌های بیهوده‌یی که تنها نتیجه آن ایجاد دست اندازهای جدید در سر راه توافق است، را از مخالفان توافق جامع سلب کرد. چه آنکه فقدان اخبار و اطلاعات رسمی از محور‌ها و محتوای پنج دور گفت‌وگوی‌های دور اخیر مذاکرات ظریف و کری در ژنو، پاریس و گفت‌وگوی ١٥ دقیقه‌یی حین پیاده‌روی، فضای تخریبی مناسبی را برای گمانه‌زنی گروه‌هایی که  بی هیچ واهمه‌یی مخالفت خود را از توافق بین ایران و ١+٥ ابراز می‌کنند فراهم می‌کند.

هنوز هیچ‌کس نمی‌داند در مذاکرات روز یکشنبه وین ١٠ چه گذشت که منجر به تمدید هفت ماهه و هفت روزه آن شد. از یاد نبرده‌ایم که دکتر ظریف از نهایی شدن متن «توافق سیاسی» سخن گفت. دو طرف هر گونه تمدید را قویا رد کردند و حتی شایعه اعلام جشن پیروزی در داخل مطرح بود.

در سوی دیگر مذاکرات برهم زدن توافق و درخواست تمدید از سوی کشوری که وزیر خارجه‌اش چهار روز پیاپی وقت خود و معاونانش را صرف مذاکره کرده و وزرای خارجه دیگر اعضای ١+٥ به دعوت او به وین آمدند، اگر نه غیرقابل قبول که اندکی سخت است.  بر این باورم که تمایل اوباما و تیمی که او برای مذاکرات انتخاب کرده یکی از دلایل اصلی حصول توافق ژنو در کمترین زمان ممکن (در مقایسه با زمان طولانی مذاکرات هسته‌یی) است. اگر راهبرد دور جدید مذاکرات بنا بر مشهور مبتنی بر استراتژی «برد- برد» است، عدم اصرار بر گنجاندن موضوعات غیر مرتبط (از سوی دو طرف) جزیی لاینفک از این راهبرد خواهد بود.  اولتیماتوم روز گذشته اوباما به کنگره درباره وتوی هر تحریم جدید نمایانگر عزم جدی و شرط‌بندی رییس‌جمهور امریکا برای حصول توافق با تهران است.

روشن است این امر نیز همچون استراتژی برد - برد ناشی از نیازی دو طرفه است. همان‌طور که اجازه نمی‌دهیم موضوعات جانبی از جمله رژیم صهیونیستی از طرف دیگر در مذاکرات هسته‌یی مطرح شود، اشتباه بزرگی خواهد بود اگر دست برتر ایران در منطقه را عاملی در اخذ امتیازات بیشتر در مذاکرات هسته‌یی بدانیم. اتفاقا در پرتو موفقیت مذاکرات، وزن منطقه‌یی ایران تثبیت خواهد شد. تلاش برخی کشورهای عربی برای عدم موفقیت مذاکرات که تا مرز فشار به واشنگتن و حتی تهدید این کشور پیش رفت ناشی از این مساله است. همین که این کشورها و رژیم صهیونیستی و حامیان آن در داخل امریکا تلاش برعدم حصول توافق دارند، ما باید تلاش خود را برای حصول هر چه سریعتر آن بکنیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد