سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز



معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی خط فقر برای هر ایرانی را ماهانه ۲۵۰ هزار تومان اعلام کرد. 

به نوشته اعتماد این برای اولین بار است که یک مقام دولتی به صورت رسمی میزانی را به عنوان خطر فقر در کشور اعلام می‌کند. 

احمد میدری که در برنامه رادیویی «کار و کارگر» سخن می‌گفت، افزود: محاسبات ما نشان می‌دهد که این رقم نسبت به وضعیت خانواده‌ها و شهرهای مختلف متفاوت است.

خط فقر 250 هزار تومانی در ماه برای ایرانیان در حالی است که پیش از این مقام دولتی‌ای در این مورد آماری را ارایه نداده است. تنها آماری که در مورد خانوار تاکنون مطرح شده بحث متوسط هزینه است که طبق اعلام عادل آذر، رییس مرکز آمار (در آبان ماه سال جاری و در همایش روز آمار) متوسط هزینه یک خانواده شهری در بهار امسال یک میلیون و ۸۲۲ هزار تومان بوده است.با این حال پیش از این تعدادی از کارشناسان هم در این مورد آمارهایی را ارایه داده بودند. چندی پیش حسین راغفر، کار‌شناس اقتصادی در گفت‌وگو با روزنامه شرق گفته بود: بر اساس محاسبات ما خط فقر در سال ۹۳، با توجه به نرخ تورم برای خانواده پنج‌نفره در شهر تهران حدود دو میلیون ‌و ۳۰۰ هزار تومان است

وزیر کشور عراق، 84 افسر را در استان «صلاح‌الدین» برکنار کرد.
به گزارش مشرق، فرماندار تکریت اعلام کرد که وزیر کشور عراق 84 افسر در استان «صلاح‌الدین» را برکنار کرد.
«محمد سالم الغبان» وزیر کشور عراق چندی پیش نیز در راستای اصلاح نظام اداری این وزارتخانه، دستور بازداشت 5 افسر عالیرتبه این وزارت‌خانه را به اتهام فساد صادر کرد.
وی در 3 دسامبر نیز دستور برکناری 25 افسر این وزارت‌خانه را صادر کرده بود هرچند دلیل آن را تشویق افسران جوانتر به کار و دادن انگیزه ترفیع درجه به آنها اعلام شد.منبع: فارس



اندیشکده آمریکایی:
اندیشکده خاورمیانه می نویسد: موفقیت شیعیان در عراق تأثیر دکترین «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» را نشان می‌دهد. این محصول «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» است، نیروی شبه نظامی نخبگان حکومت ایران؛ که نقش آن در نبردهای منطقه ای بزرگ و در حال گسترش است.

گروه جنگ نرم مشرق - اندیشکده آمریکایی خاورمیانه، که دنیل پایپز (Daniel Pipes) از تحلیل‌گران نزدیک به نومحافظه‌کاران آمریکا بنیانگذار آن است در گزارشی به نفوذ ایران در عراق پرداخته است. گفتنی است این اندیشکده به شدت ضد ایرانی است و سیاست ضد ایرانی آن در گزارشهای منتشر شده آن مشاهده می شود و گزارش حاضر نیز از این سیاست مستثنی نیست. این گزارش از داوطلبان و نیروهای مردمی عراق برای مبارزه با داعش به "شبه نظامیان شیعه" تعبیر می کند و علت موفقیت آنها را دکترین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس می داند.این اندیشکده در گزارش خود از حملات ائتلاف ضدداعش به رهبری آمریکا می‌نویسد:  ایالات‌متحده و متحدان غربی‌اش اخیراً حملات هوایی و دیگر اقدامات نظامی را علیه خلافت اسلامی (داعش) در عراق تقبل کرده‌اند. هرچند در تناقض با اظهاراتی که از واشنگتن شنیده می‌شود؛ این حملات نظامی را نمی‌توان کاملاً به عنوان تلاشی برای «تضعیف و نابودی نهایی» داعش تلقی کرد؛ بیشتر به این دلیل که اقدامات غرب تنها به «حملات هوایی» محدود می‌شوند که به خودی خود برای رسیدن به این هدف ناکارآمد هستند. در عوض این عملیات آشکارا بنا بود به نیروهای زمینی اصلی کمک کند که در حال حاضر با داعش می‌جنگند یعنی دولت عراق و شبه‌نظامیان شیعه در عراق- به این امید که شاید با تلاش‌های مشترک آن‌ها داعش شکست بخورد.

با این وجود آنچه خیلی کم در غرب مورد بحث قرار می‌گیرد، این است که این شبه‌نظامیان شیعه هستند که به سرعت نیروهای دولتی عراق را از نظر اهمیت در این کشور تحت‌الشعاع قرار می‌دهند و اینکه این شبه نظامیان عمدتاً «تحت سیطره جمهوری اسلامی ایران» قرار دارند؛ در واقع بیشتر آن‌ها عوامل نیابتی ایران هستند.

به عبارت دیگر، ایالات‌متحده و متحدانش حملاتی هوایی را آغاز کرده‌اند که مهم‌ترین تأثیر آن‌ها، در صورت موفقیت، این است که برنامه ایران را برای «نفوذ در عراق» و در نهایت تبدیل شدن به یک «قدرت برتر منطقه» به پیش می‌برد.

این موضوع چگونه اتفاق افتاد و پیامدهای احتمالی آن چه هستند؟

سقوط موصل در ژوئن به رهبری داعش که به سرعت اقتدار آهنینی در این شهر بر پا کرد- بی‌کفایتی نیروهای مسلح متعارف عراق را نشان داد، که با همان «فساد و پارتی‌بازی گسترده‌ای» فلج شدند که در نظم سیاسی «عراق پس از صدام» هم به طور فراگیر وجود دارد.این گزارش می افزاید: اکنون «شبه نظامیان شیعه»، که از طرف ایران حمایت و هماهنگ می‌شوند، در حال پر کردن خلأیی هستند که ارتش متعارف به جا گذاشته است. در حالی که «(آیت‌الله) سیستانی» قصد داشت مردم را برای اسم‌نویسی به منظور انجام خدمت سربازی در نیروهای رسمی امنیتی تشویق کند؛ در عمل فتوای ایشان به طیف گسترده‌ای از شبه نظامیان شیعه کمک کرد که در رسانه‌های عراق از آن‌ها با نیروهای مردمی یاد می‌شود؛ هرچند این شبه نظامیان دوست دارند خود را، تا حدودی ، «المقاومة الإسلامیة» (مقاومت اسلامی) بنامند.

به دلیل موج ثبت نام‌ها در نتیجه (دعوت آیت‌الله) سیستانی و ضعف نیروهای امنیتی، به ندرت مکانی یافت می‌شود که دست‌کم برخی از این شبه نظامیان در آنجا فعالیت نداشته باشند. در بسیاری از موارد، مانند حمله موفقیت‌آمیز اخیر برای پاکسازی داعش از «جرف الصخر» - منطقه ای اکثراً سنی نشین در استان بابل در جنوب بغداد- و در نبرد در جریان برای بیرون راندن داعش از «المقدادیة» در استان دیاله؛ مشخص است که مبارزه توسط شبه نظامیان شیعه رهبری می‌شود.

اهمیت روزافزون مقاومت «شبه نظامیان شیعه» در برابر داعش در عراق صرفاً در نتیجه مهارت‌های جنگی خودشان نیست. این محصول «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» است، نیروی شبه نظامی نخبگان حکومت ایران؛ که نقش آن در نبردهای منطقه ای بزرگ و در حال گسترش است. موفقیت شیعیان در عراق تأثیر دکترین «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» را نشان می‌دهد؛ در رابطه با ایجاد، حمایت و استفاده از عامل نیابتی‌های نظامی، سیاسی و فرقه‌ای به عنوان محور اصلی سیاست خارجی ایران در منطقه.

ایران توانایی بی‌نظیری برای کنترل و استفاده از چنین نیروهایی را در خاورمیانه نشان داده است. این یک عامل حیاتی در کسب موفقیت کنونی ایران برای «ایجاد نفوذ سیاسی در کشورهایی مجاور» محسوب می‌شود.

الگوی نخستین برای چنین رویکردی به تأسیس و حمایت از گروه شیعه «حزب‌الله» در لبنان باز می‌گردد. در سال 2005، «حزب‌الله» به سرعت به عنوان بازیگر سیاسی غالب در این کشور ظاهر شد و توانست «سیاست نظامی تهاجمی» خود را علیه اسرائیل بکارگیرد، بدون احساس هیچ نیازی به اینکه باید با دیگر جناح‌های لبنان رایزنی کند.موفقیت ایران در لبنان برای مدت‌ها منحصر به فرد به نظر می‌رسید. کشورهای وابسته ایران در جاهای دیگر از «قدرت و نفوذ» بسیار کمتری برخوردار بودند. با این وجود، «ناآرامی کنونی در خاورمیانه»، که با تنزل و سقوط اقتدار دولت‌ها در کشورهای مختلف متمایز شد، فضایی را به وجود آورد که در آن «مهارت‌های ایران» بسیار تأثیرگذار واقع شده‌اند.

این گزارش می نویسد: به عنوان مثال در نتیجه ضعف دولت مرکزی در یمن، ایران از «شبه نظامیان حوثی» حمایت کرد که در حال حاضر به نیروی غالب در پایتخت، «صنعا»، تبدیل شده‌اند؛ و به نظر می‌رسد که مصمم هستند تا ساختار دولت بعدی را تعیین کنند.بنابراین آنچه امروز در عراق اتفاق می‌افتد شباهت زیادی دارد به آنچه در سوریه روی داد. با کمک‌ها و تاکتیک‌های «نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران»- مؤثرترین دستگاه سیاست‌گذاری منطقه ای ایران- از «دولت متحد ایران و با اکثریت شیعه بغداد» در برابر ستیزه جویان سنی محافظت شد. البته که این موضوع برای سیاست‌گذاری غرب پیامی ضمنی را نیز به همراه دارد که در حال حاضر نقش انجام حملات هوایی در این نبرد را بر عهده دارد.

این شبه نظامیان دقیقاً چه کسانی هستند و ایران چگونه به آن‌ها کمک می‌کند؟

دست‌کم در عراق «چندین گروه شبه‌نظامی» وجود دارند. قدیمی‌ترین آن‌ها به اشغال آنجا توسط ایالات‌متحده پیش از سال 2011 باز می‌گردد؛ و آن‌ها به وضوح عامل نیابتی‌ها ایران هستند. این گروه‌ها از «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» آموزش و تسلیحات دریافت می‌کنند و برای اجرای «نظام حکومتی ایدئولوژیک مورد نظر ایران» در عراق متعهد شده‌اند.

عراق چگونه به عامل نیابتی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد؟///ویرایش///

هرچند ایران نمی‌خواهد که هیچ یک از این گروه‌ها به‌اندازه‌ای قوی شود که بتواند جدا شود و برنامه‌های خود را دنبال کند. برای جلوگیری از چنین کاری، ایران از «گروه‌های متعدد شبه نظامی عامل نیابتی» به منظور رقابت با یکدیگر حمایت می‌کند. در میان این گروها «عصائب أهل الحق» وجود دارد که روابط ویژه‌ای را با «نوری مالکی» نخست‌وزیری پیشین برقرار کرده بود؛ «کتائب حزب‌الله» (همراه با گروه در جبهه خود «سرایا الدفاع الشعبی»)؛ و «سازمان بدر». همه این سه گروه «رزمندگانی» را برای کمک به «حکومت بشار اسد» به سوریه فرستاده‌اند و همچنین از آغاز سال جاری در تلاش‌های نظامی «دولت عراق در استان انبار» مشارکت داشته‌اند؛ هنگامی که در ابتدا «فلوجه» و «بخش‌هایی از رمادی» از کنترل دولت خارج شد.

پیامدها

نیازی به گفتن ندارد که افزایش «گروه‌های شبه نظامی در عراق»، با توجه به عامل نیابتی‌های ایران به عنوان قدرتمندترین این بازیگران، پیامدهای را در بر دارد. به دلیل مشکلات امنیتی حضور این شبه‌نظامیان در عراق طی آینده‌ای قابل پیش‌بینی برای مبارزه با داعش ضروری است. همچنین بسیار بعید است که این شبه نظامیان منحل شوند، حتی چنانچه از آن‌ها چنین درخواستی شود. بنابراین، ضروری است که به پیامدهای ظهور آن‌ها در عرصه قدرت و شهرت پرداخته شود.نخست، این موضوع نشان می‌دهد که تا چه اندازه‌ای ایران دولت عراق را به عنوان «عامل نیابتی و یا کشور وابسته به خود» تلقی می‌کند؛ ابتکار استفاده ایران از «قدرت شبه نظامی» و «ایجاد گروه‌های وابسته متعدد شبه نظامی» تضمین می‌کند که چنانچه این گروها هدف خود را بشناسند، هیچ دولتی در عراق قادر نخواهد بود از آن‌ها سرپیچی کند.بعلاوه، نقش ایران در عراق، به روشنی، بخشی از اشتیاق آن‌ها برای گسترش ایدئولوژی این حکومت در میان «جمعیت شیعیان خاورمیانه» است. این بدان معناست، در حالی که ایجاد «نیروهای نظامی فرقه‌گرای جدید» در عراق توسط ایران، احتمالاً برای توقف پیشروی «تکفیری‌های داعش»، تحت فشار، کفایت می‌کند؛ آن‌ها همچنین بخشی از راهبرد بزرگ‌تر منطقه ای تهران برای ایجاد «مسیری از کشورهای همجوار طرفدار ایران»، از مرز ایران با عراق گرفته تا دریای مدیترانه، محسوب می‌شود.

عراق چگونه به عامل نیابتی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد؟///ویرایش///

«چندپارگی عراق و سوریه» ممکن است چنین بلندپروازی‌هایی را کاملاً با مشکل رو به رو کند. اما ایران نشان داده که تمرین ایجاد و استفاده از نیروهای نظامی و سیاسی عامل نیابتی، «به عنوان عنصر اصلی سیاست‌گذاری»، برای دفاع از منافع خودش کفایت می‌کند- اگر همیشه بنا نباشد که دشمنان سنی خود را کاملاً شکست دهد و یا نابود کند؛ در حال حاضر «نیروی قدس» این امر را یک‌بار دیگر در عراق ثابت می‌کند. ممکن است این موضوع برای ایالات‌متحده و متحدان خود فایده کوتاه مدتی در پی داشته باشد؛ اما یک تهدید طولانی مدت محسوب می‌شود. «شبه نظامیان عامل نیابتی ایران» به طور کاملاً طبیعی ایدئولوژی این حکومت را اتخاذ می‌کنند، که بسیار «ضد آمریکایی، ضد غربی و البته ضد یهودی» است. برای نمونه آن‌ها خط رسمی تبلیغاتی ایران را بازگو می‌کنند که بر طبق آن داعش ظاهراً ساخته «شیطان بزرگ» (ایالات‌متحده) و «یهودیان» است.این گزارش نتیجه می گیرد: تلاش برای ایجاد، «حوزه نفوذ ایران در خاورمیانه» ،مژده خوبی برای منافع آمریکا و غرب نیست. هرچند هم که در مبارزه با داعش مؤثر واقع شود؛ «شبه نظامیان عامل نیابتی ایران» در عراق بخشی از این برنامه هستند و به ایران کمک می‌کنند تا به این هدف دست یابد.



دردسرهای عربستان برای هموطنان؛
رسانه‌های مطرح سعودی با تمام توان به نقد نه! به تخریب جمهوری اسلامی پرداخته و با کلمات زشت و حتی با کاریکاتورهایی بی‌شرمانه به تخریب چهره‌ مقامات بلند‌پایه ایران می‌پردازند. و تنها در پاسخ به این انتقاد که چرا در برابر تخریب ایران و ایرانی در رسانه‌های سعودی هیچ واکنشی نشان داده نمی‌شود، می‌گویند: اینها رسانه هستند و در روابط دیپلماتیک نقشی ندارند.
از دردسرهای یک تیتر برای رسانه داخلی تا کاریکاتورهایی که مورد تشویق قرار گرفت
به گزارش مشرق، چندی پیش تیتری در روزنامه "وطن امروز"منتشر شد که با واکنش‌های جدی دولت روبرو شد و این روزنامه را با حواشی‌ زیادی روبرو کرد. سیاست‌های ضد ایرانی آل‌سعود و آزادی رسانه‌های سعودی سوالی است که این روزها بیش از پیش مورد اهمیت قرار می‌گیرد.

اپیزود اول: انقلاب اسلامی؛ تقابل با اسلام آمریکایی


اینجا ایران است، بهمن سال 1357؛ محمدرضا پهلوی فرار کرده و مردم به رهبری امام خمینی انقلابی را رقم زده‌اند که چشم جهانیان را به خود خیره کرده است. هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرده که پیرمردی به نام روح‌الله، پرچم مبارزه با استکبار را در دست بگیرد و در منطقه‌ای که همه حکام آن جیره‌خوار آمریکا هستند ژاندارم منطقه را ساقط کند.
این انقلاب اما فایده دیگری هم داشت و آن اینکه اسلام ناب محمدی در برابر اسلام آمریکایی آل‌سعود قرار گرفت که به گفته پیر جماران چند ویژگی دارد و از آن جمله «اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه‌داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها و در یک کلام اسلام آمریکایی».
امام آنقدر بر این مقابله مصر است که می‌فرماید: «لازم‌ است‌ در نوحه‌ها و اشعار مرثیه‌ و اشعار ثنای‌ از ائمه حق‌ - علیهم‌ سلام‌الله - به‌طور کوبنده‌ فجایع‌ و ستمگری‌های‌ ستمگران‌ هر عصر و مصر یادآوری‌ شود و در این‌ عصر که‌ عصر مظلومیت‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ دست‌ آمریکا و شوروی‌ و سایر وابستگان‌ به‌ آنان‌ و از آن‌ جمله‌ آل‌سعود، این‌ خائنین‌ به‌ حرم‌ بزرگ‌ الهی‌ ـ لعنه..‌الله و ملائکه‌ و رسله‌ علیهم‌ ـ است‌ به‌ طور کوبنده‌ یادآوری‌ و لعن‌ و نفرین‌ شود».

اپیزود دوم: دفاع مقدس در برابر پول‌های آل‌سعود

سال 1359 می‌شود. با آغاز حمله عراق به ایران، دشمنی سعودی‌ها علنی‌تر می‌شود و عربستانی که چشم دیدن صدام را هم نداشت برای آنکه جمهوری اسلامی را ساقط کند با صدام و آمریکا و اسرائیل و سی و چند کشور دیگر هم‌کاسه می‌شود تا اقتدار قبلی خود را بازیابد اما نمی‌شود که نمی‌شود!
دردهایش از ایران که زیاد‌تر می‌شود رگبار بر ملت ایران می‌بندد؛ دقیقا در سال 1366، یک‌سال پیش از پایان جنگ تحمیلی آن هم در مراسم «برائت از مشرکین» درست در مکان و زمانی که خون ریختن در آن حرام است و حتی اعراب جاهلیت پیش از پیامبر نیز حرمت را حفظ می‌کردند؛ عوامل سعودی 400زائر ایرانی بیت‌الله الحرام را مظلومانه شهید کردند.
نکته دردناک آنجاست که بسیاری از آمار شهدا مربوط به روزهای پس از حادثه است که مأموران سعودی اجازه مداوای مجروحان حادثه را در بیمارستان‌ها ندادند و برخی از مجروحان که جراحات حاد داشتند، پس از تحمل رنج و درد بسیار و در حالی که امکان مداوای آنها بود، به شهادت رسیدند.

از آزادی بیان رسانه‌های سعودی در توهین به مقامات ایرانی تا محاکمه یک تیتر

از آزادی بیان رسانه‌های سعودی در توهین به مقامات ایرانی تا محاکمه یک تیتر

از آزادی بیان رسانه‌های سعودی در توهین به مقامات ایرانی تا محاکمه یک تیتر

از آزادی بیان رسانه‌های سعودی در توهین به مقامات ایرانی تا محاکمه یک تیتر
اپیزود سوم: توطئه نفتی برای زمین زدن ایران

سال 1393 است. دولت ایران یک‌سالی است که پای میز مذاکرات با آمریکا نشسته تا تکلیف مساله هسته‌ای ایران را حل کند. قرار است در عوض برخی محدودیت‌ها ماهانه 700میلیون دلار از اموال بلوکه‌شده ایران آزاد شود اما آمریکایی‌ها همزمان پای میز با آل‌سعود هم می‌روند و در یک توطئه نفتی قیمت نفت را آنقدر پایین می‌کشند که دولت ایران را با چالش درآمد مواجه کنند. در همین حین اما یک خبر مهم مجامع سیاسی دنیا و خاورمیانه را متوجه خود می‌کند. عبدالعزیز، شاه 91 ساله عربستان به دلیل وخامت احوالش به بیمارستان منتقل می‌شود و همه خوشحال از اینکه یکی از اصلی‌ترین دشمنان اسلام ناب محمدی که امام خمینی معتقد بود اگر از جنایات آمریکا بگذرد از جنایات آنها نخواهد گذشت، در حال مرگ است. روزنامه «وطن امروز» هم در تیتری «خبر مرگش» را به عموم ملت اطلاع می‌دهد.

از دردسرهای یک تیتر برای رسانه داخلی تا کاریکاتورهایی که مورد تشویق قرار گرفت
اپیزود چهارم: ناراحتی دولتی‌ها از «خبر مرگش»

وقتی خبر مرگش منتشر می‌شود، به جای آنکه عربستان و همپیاله‌ای‌‌هایش ناراحت از آن باشند، بعضی در داخل ناراحت می‌شوند! هدف نگارنده این متن درست و غلط بودن انتشار این تیتر نیست. موضوعی که در اینجا حائز اهمیت است رفتار دیپلماتیک در عرصه جهانی است. سیاستمداران، دیپلماسی دوجانبه را براساس کنش و واکنش بین دو دولت تعریف می‌کنند. فهم و درک مناسبات بین‌المللی بدون درک این کنش و واکنش‌ها امکان‌پذیر نیست، یعنی هر عملی یک عکس‌العمل دارد و با توجه به آن عمل، عکس‌العمل مناسب شکل می‌گیرد.

 جمهوری اسلامی ایران از همان روزهای آغازین که نفرت سعودی‌ها از انقلاب ایران آشکار شد در برابر این دشمنی‌ها واکنش جدی نشان نداده و حتی تاجایی که امکان داشته سعی در بهبود روابط داشته است که این موضوع در دولت سازندگی و دولت یازدهم بیشتر به چشم می‌آید اما در آن طرف ماجرا کشوری قرار دارد که آشکارا پرچم دشمنی و نفرت از جمهوری اسلامی را در دست گرفته و با تمام توان سعی در متوقف کردن موتورهای پیشرفت این نظام در منطقه و جهان دارد.  حال بازمی‌گردیم به همان فضای رسانه‌ای و به بررسی رسانه‌های ایران و عربستان می‌پردازیم. 
رسانه‌ها و کارشناسان ایرانی نقدهای بسیاری به عملکرد آل‌سعود منتشر کرده و به بسیاری از رفتارهای ضدایرانی سعودی‌ها اعتراض داشتند اما این به معنای توهین و بی‌احترامی آشکار قلمداد نمی‌شود. حال که تیتری علیه آل‌سعود در یک رسانه منتشر می‌شود دوستان داخلی به فکر انتقام می‌افتند و پرچم عدالت‌خواهی و روشنفکرنمایی به دست می‌گیرند. 
این درحالی است که در آن سوی مرزها، رسانه‌های مطرح سعودی با تمام توان به نقد نه! به تخریب جمهوری اسلامی پرداخته و با کلمات زشت و حتی با کاریکاتورهایی بی‌شرمانه به تخریب چهره‌ مقامات بلند‌پایه ایران می‌پردازند. و تنها در پاسخ به این انتقاد که چرا در برابر تخریب ایران و ایرانی در رسانه‌های سعودی هیچ واکنشی نشان داده نمی‌شود، می‌گویند: اینها رسانه هستند و در روابط دیپلماتیک نقشی ندارند. حال سوال اینجاست اگر رسانه‌ها نقشی ندارند، چرا یک تیتر در روابط دیپلماتیک نقش دارد ولی موج گزارش‌ها و کاریکاتورهای توهین‌آمیز سعودی‌ها نقشی ندارد؟!
منبع وطن امروز


بازی باخت-باخت سعودی‌ها؛
با یک محاسبه سرانگشتی می‌توان گفت طی 2 یا 3 سال آینده جنگ نفت تأثیر معکوسی خواهد داشت و سقوط قطعی در این جنگ نصیب سوریه یا ایران یا روسیه نخواهد شد، بلکه این سقوط سرنوشت آمریکا و شیخ نشین‌های کشورهای نفتی و سایر ساختارهای اردوگاه صهیو- آمریکایی است.
دود جنگ نفتی به چشم چه کسانی می‌رود؟/
گروه بین‌الملل مشرق - در راستای شکست‌هایی که محور سلطه در منطقه متحمل شده است، این اردوگاه به دنبال استفاده از نفت به عنوان سلاحی در رویارویی موجود در عرصه بین‌المللی بین خود و نیروهای استقلال‌طلب و آزادی‌خواه درآمده است. اما تمامی اطلاعات موجود نشان می‌دهد که نتیجه این اقدامات محور سلطه، شکستی مصیبت بارتر از شکست‌های پیشین را برای آن‌ به دنبال خواهد داشت.

سوریه شانس زیادی در انتقال به دنیایی با امنیت و عدالت بیشتر خواهد داشت، آن هم بر روی ویرانه‌های نظم جهانی که آمریکا بر ضد منافع اساسی ملت‌ها به دنبال ایجاد آن بود. پایداری سوریه در برابر جنگ تجاوز طلبانه غرب باعث شد تا تمام برگه‌های اردوگاه صهیو- آمریکایی از دست آن‌ها خارج شود و آن‌ها مجبور به استفاده از سلاحی جدید باشند که همان نفت است. 

از آنجایی ‌که حمایت‌های روسیه و چین و ایران از دمشق نقش مهمی در تقویت پایداری این کشور داشته است، تصمیم‌سازان آمریکایی و صهیونیستی تصور می‌کنند که توقف این حمایت‌ها به طور اتوماتیک به فروپاشی سوریه منجر خواهد شد. آن‌ها هنوز بخوبی نمی‌دانند که مجبور کردن ایران به توقف حمایت‌ها از سوریه با تشویق و تهدید غیر ممکن است، آن‌ها در این زمینه روی تأثیرپذیری روسیه حساب باز کرده اند. 


دود جنگ نفتی به چشم چه کسانی می‌رود؟/
پایگاه خبری العهد در مقاله‌ای به بررسی تلاش‌های آمریکا و کاهش قیمت نفت پرداخته و نوشت: از زمانی که نشانه‌های شکست جنگ در سوریه آشکار شد، عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیجی به دنبال فعالیت جدی در دو پرونده چین و روسیه برآمدند. سعودی‌ها گمان می‌کردند همان طور که می‌توانند با اموال خود رسانه‌های جمعی و مجموعه‌های گردشگری و مواضع سیاسی برخی کشورها را بخرند، می‌توانند روسیه و چین را نیز بخرند. 

در این راستا حتی 2 هفته قبل از اقدام عربستان سعودی برای شکستن قیمت نفت بعضی از مقامات ارشد این کشور به مسکو و پکن رفته و پیشنهادهای مالی اغوا کننده ای  را به مقامات این کشورها دادند، آن‌ها در هر کدام از این سفرها در راستای جنگ روانی خود داستان‌هایی را از عقب‌نشینی قریب‌الوقوع روسیه از مواضع خود نسبت به سوریه مطرح می کردند.


مشخص است که شکست این روش‌ها باعث اتخاذ روش‌های سخت‌گیرانه در عرصه ضد روسیه شد، طبعاً عربستان سعودی نمی‌توانست تصمیم خود به کاهش قیمت نفت را جز با دستور مستقیم آمریکا اجرا کند، به ویژه اینکه اوضاع درگیری‌ها بین روسیه و غرب در پرونده اوکراین به بالاترین حد خود رسیده است.

دود جنگ نفتی به چشم چه کسانی می‌رود؟/
اهداف آمریکا از شکستن قیمت نفت

آمریکا با اقدام خود در شکستن قیمت نفت به دنبال تحقق 2 هدف است: 
هدف اول عقب‌نشینی با کمترین خسارت‌های روحی ممکن. این کشور این روزها افتخار می‌کند که استخراج نفت صخره ای در ایالات متحده می‌تواند آن را در زمینه انرژی استقلال برساند، علاوه بر اینکه می‌تواند مقادیر فراوانی از نفت و گاز استخراج شده را به خارج از کشور صادر کند. 

واقعیت این است که کاهش قیمت نفت به 55 دلار در هر بشکه در شرایطی رخ داد که هزینه تولید نفت صخره ای به اندازه‌ای بالاست که اجازه فروش آن با قیمتی کمتر از 90 دلار در بشکه را نمی‌دهد، این روند به واشنگتن اجازه می‌دهد تا نسبت به ادعاهای خود در این زمینه و فخرفروشی به دیگران با حفظ آبرویش عقب‌نشینی کند.  

هدف دوم وارد آوردن ضربه سخت به اقتصاد روسیه است، آن‌ها با این اقدام امیدوارند طی 2 یا 3 سال آینده نه ‌تنها مسکو مجبور به توقف حمایت‌های خود از سوریه یا مخالفان کودتای اوکراین شود، بلکه حتی به براندازی حاکمیت ولادیمیر پوتین در این کشور و باز گرداندن روسیه به دوران انحطاط بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز چشم داشته باشند.

دود جنگ نفتی به چشم چه کسانی می‌رود؟/

واقعیت این است که قیمت نفت خسارت‌هایی را به اقتصاد روسیه و دیگر کشورهای صادرکننده نفت نظیر ایران و عراق و ونزوئلا وارد کرده است، اما این خسارت‌ها به اندازه‌ای نیست که در طی 2 سال یا حتی 200 سال به فروپاشی این کشورها منجر شود. اقتصاد ایران تنها متکی به نفت نیست، این کشور از زمان انقلاب اسلامی به این فشارها عادت کرده و همین فشارها سهم عمده‌ای در ایجاد توسعه اقتصادی آن داشته است. به ‌این ‌ترتیب با وجود افت قیمت نفت بازهم تهران و مسکو میلیاردها دلار به سوریه کمک خواهند کرد.

از سوی دیگر چین اولین برنده افت قیمت نفت است، مناسبات اقتصادی و سیاسی مستحکمی که این کشور با روسیه دارد، باعث می‌شود تا مسکو از پیامدهای منفی کاهش قیمت نفت در امان بماند. حتی افت ارزش واحد پولی روبل نیز می‌تواند عامل مهمی در فعال شدن توانمندی روسیه در توسعه صادرات باشد.

دود جنگ نفتی به چشم چه کسانی می‌رود؟/

دود جنگ نفتی به چشم چه کسانی می‌رود؟/
از این رو می‌توان گفت کاهش قیمت نفت نه تنها تأثیرات منفی بر اقتصاد روسیه و ایران نخواهد داشت و مانع از ادامه حمایت‌های مسکو و تهران از سوریه نخواهد شد، بلکه تأثیرات منفی این روند در اردوگاه رقیب خود را نشان می‌دهد.در این شرایط ده‌ها شرکت آمریکایی فعال در زمینه تولید نفت صخره ای ورشکست شدند و اقتصاد عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس در اوضاع پیچیده و رقت‌باری قرار گرفته است.

دود جنگ نفتی به چشم چه کسانی می‌رود؟/
عربستان سعودی برای سال 2015 کسری بودجه‌ای معادل 50 میلیارد دلار را اعلام کرده که به علت کاهش درآمدهای نفتی این کشور از آگوست گذشته است. کسری بودجه کویت نیز بالغ بر 30 میلیارد دلار است.

با یک محاسبه سرانگشتی می‌توان گفت طی 2 یا 3 سال آینده جنگ نفت تأثیر معکوسی خواهد داشت و سقوط قطعی در این جنگ نصیب سوریه یا ایران یا روسیه نخواهد شد، بلکه این سقوط سرنوشت آمریکا و شیخ نشین‌های کشورهای نفتی و سایر ساختارهای اردوگاه صهیو- آمریکایی است.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد