سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز



الهه کولایی
کد خبر: ۴۳۳۶۲۵
تاریخ انتشار:۲۰ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۸-11 September 2014

سرانجام زمزمه های توافق میان ایران و روسیه محقق شد. در یازدهمین جلسه کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و روسیه ۷۰ میلیارد یورو پروژه اقتصادی بین ایران و روسیه امضا شد؛ قراردادی که گرچه به گفته مقامات دو کشور، کلی است اما قرار است فقط در حد حرف باقی نمانده و برای اجرای آن گام‌های عملی برداشته شود.

به گزارش «تابناک»؛ پس از تحریم نفتی ایران و روسیه توسط آمریکا و کشورهای غربی، کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی دو کشور در این مورد هم عقیده بودند که در این شرایط دو کشور ایران و روسیه که دارای منابع عظیم نفت و گاز هستند می توانند با یکدیگر همکاری مشترک تجاری و اقتصادی را شروع کنند که در نهایت می تواند منجر به توسعه اقتصادی دو کشور در این شرایط تحریم تحمیلی شود.

پس از گذشت ماه‌ها گمانه زنی در خصوص همکاری مشترک ایران و روسیه در زمینه تجاری و اقتصادی،بالاخره در چند روز پیش با حضور الکساندر نواک وزیر انرژی در راستای یازدهمین نشست مشترک همکاری های اقتصادی، تفاهم نامه کمیسیون همکاری های اقتصادی و تجاری ایران و روسیه بین وزرای نفت ایران و انرژی روسیه به امضا رسید.

پس از آنکه ایران در سال 90 مورد شدیدترین تحریم های اقتصادی از سوی کشورهای اروپایی و آمریکا قرار گرفت کشور چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری ایران شد اما با تحریم روسیه برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند کشورمان می توان همکاری های خود را با روسیه نیز گسترش دهد چرا که شرایط روسیه بسیار مناسبتر از چین است.

پس از تحریم روسیه توسط آمریکا و اروپا به دلیل مناقشات اکراین، دو ماه قبل یک تیم اقتصادی با حضور وزیر نفت ایران در این کشور حاضر و مقدمات همکاری های دوجانبه با مسئولان اقتصادی این کشور انجام شد که شب گذشته پس از مذاکرات چندین ساعته، این صحبتها منجر به امضای تفاهم نامه اقتصادی بین ایران و روسیه شد.

در همین راستا دکتر الهه کولایی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ایران و روسیه در گفت و گو با تابناک به بررسی تفاهنامه اخیر میان ایران و روسیه پردا خته است. ضمناً وی دو کتاب(سیاست حکومت در روسیه، اتحاد شوروی و انقلاب اسلامی) نیز در زمینه روابط ایران و روسیه به نگارش درآورده است که علاقمندان می توانند برای شناخت بیشتر این موضوع به آن مراجعه نمایند.

خانم دکتر کولایی به عنوان اولین سئوال، به نظر شما چه عواملی باعث شده است ر این مقطع زمانی احساس شود ورابط ایران و روسیه کسترش بیشتری پیدا کرده است؟

در رورابط روسیه با امریکا در طول سال های پس از فروپاشی شوروی و حتی پیش از فروپاشی؛ موضوع ایران در روابط اتحاد شوروی با امریکا همواره یکی از مسائل مورد علاقه رهبران دو کشور بوده است. حتی در گفت و گوهای گورباچوف با بوش پدر و ریگان نیز این مسئله به طور جدی مورد توجه قرار داشت. در سال های پس از فروپاشی این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار شد. بنابراین عامل ایران برای روسیه همواره عامل قابل توجه در مسائل منطقه ای و بین المللی بوده است.

گذشته از آن با تغییر در نگرش به رابطه خود با جهان و به ویژه تقویت نگاه اورسیایی در سیاست خارجی روسیه ما شاهد نزدیکی روزافزون به ایران و تلاش برای بهره مندی از ظرفیت های توسعه ای ای این روابط بوده ایم. در واقع درمتن احیای سیاست خاومیانه ای روسیه، ایران همیشه از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. به ویژه در دروه دوم ریاست جمهوری پوتین و نیز در دوره سوم ریاست جمهوری وی با تشدید تقابل و پی گیری سیاست رویارویی از سوی پوتین در برابر امریکا اهمیت روابط با ایران برای روسیه بیشتر شده است. ولی توجه به این نکته بسیار ضروری است که در تنظیم روابط ایران و روسیه همیشه روس ها در موضع برنده قرار داشته اند.

تفاهنامه ی اخیری که میان روسیه و ایران به امضا رسیده است را چگونه ارزیابی می کنید. ایا این قرارداد را هم در همان چارچوب بازی برد- باخت روس ها تحلیل می نمایید؟

تفاهمنامه ای که از سوی روسای کمیسیون اقتصادی مشترک ایران و روسیه به امضا رسید؛ نشان دهنده عزم جدی دو کشور برای توسعه روابط است. روابط ایران و روسیه در دوهه گذشته بر حوزه های غیر اقتصادی تمرکز داشته است. در حالی که با توجه به تحول در روابط خارجی روسیه و تمایل جمهوری اسلامی به وجه اقتصادی رابطه با روسیه، همکاری های اقتصادی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. به ویژه برای روسیه که در معرض تحریم های فزاینده امریکا و غرب قرار دارد، بازار هفتاد میلیونی ایران که درآمد نفتی و گاز را هم می تواند داشته باشد؛ بسیار جذاب است. در واقع روسیه در همان مسیری گام برمی دارد که پیش از چین گام برداشته است. هر دو کشور از غیبت رقبای غربی خود سود فراوانی برده اند. اینک روسیه با امضا این تفاهنامه می کوشد از مزایای گوناگون اقتصادی که در این روابط اقتصادی تجارری با ایران در حوزه های مختلف وجود دارد بهره مند شود.

تحلیل شما از مفاد این تفاهنامه چیست؟

نکته مهم اینکه این تفاهمنامه بسیار کلی است و نشان می دهد همانگونه که اشاره کردم روس ها می کوشند با گسترش روابط با ایران از مزایای اقتصادی ناشی از این رابطه نیز بهره مند شوند. در سال های گذشته این نکته همواره مورد گلایه روس ها بوده که در ایران فقط به وجه نظامی و امنیتی روابط با روسیه توجه می شود و جنبه های اقتصادی از توجه لازم برخوردار نمی شود. در شرایط موجود به نظر می رسد بسیار برای روسیه مطلوب باشد که بتواند در غیبت رقبای خود از بازارهای پرمنفعت ایران بهره مند شود. نکته مهمتر آنکه ایران و روسیه در حوزه انرژی و به ویژه انتقال انرژی کاملا جنبه رقابتی را تجربه می کنند. گسترش این همکاری ها می تواند، به نوعی روسیه را در تضمین عدم بهره مندی این جنبه رقابتی نیز به هدف خود نزدیک تر گرداند در طول سال های گذشته نیز شاهد بوده ایم که روس ها همیشه سعی کرده اند، تا ایران از این جنبه های رقابتی که در ارتباط با آسیای مرکزی و قفقاز و چه در ارتباط با اروپا بهره مند نشود. بنابراین در شرایط فعلی این تفاهم نامه می تواند زمینه را برای تامین منافع روسیه بیشتر فراهم آورد. ضمن اینکه باید توجه به این واقعیت نیز داشت که روسیه و ایران در مسیر استفاده از ظرفیت های اقتصادی خود نیاز مند تلاش بیشتری است و در واقع هر دو کشور باید از این مزایا بهره بگیرند.

آیا ایران بازنده یا برنده این توافق است؟

ایران از چنان وزن ژئوپولتیکی برخوردار است که می تواند در شرایط تشدید رقابت بازیگران دیگر، خود به منافع بیشتری دست یابد و چنانچه موازنه ژئوپولتیک در این منطقه حساس از جهان بیشتر مورد توجه قرار دهد؛ بدون شک این تفاهنامه می تواند برای ایران فضای بهره مندی از این منافع ژئوپولتیکی نیز فراهم و مهیاتر سازد. به هر حال ایران و روسیه دو کشور همسایه هستند که باید بتوانند از ظرفیت های تامین منافع مشترک خود استفاده کنند اما نکته مهم در ارتباط با ایران رویکرد بین المللی آن است که اگر مذاکرات کنونی با کشورهای بزرگ جهانی به ویژه تغییر در رابطه با آمریکا پیامدهای عملی و اجرایی در برداشته باشد بدون شک این تفاهم نامه بهتر خواهد توانست منافع ایران را تامین نماید.

همانطور که شما اشاره کردید این تفاهنامه کلی است و حجم این رابطه به 70 میلیارد یورو می رسد؛ آیا این همان قرارداد تهاتر نفتی است؟

این تفاهنامه نشان دهنده نیاز دو کشور در شرایط اعمال فشار بین المللی برای توسعه روابط است. در و.اقع حجم بالای این مبادلات پیش بینی شده در این تفاهم نامه نشان می دهد سیاست غرب در تشدید فشار از یک سو بر روسیه و از سوی دیگر بر ایران زمینه ساز نزدیکی فزاینده روابط دو کشور شده است. بنابراین فضای بین المللی به نوعی این توسعه روابط را الزامی ساخته است ولی از سوی دیگر باید در نظر داشت که امضای این نوع تفاهم نامه ها همانگونه که می تواند مسیر توسعه روابط را هموار ساز به همان ترتیب می تواند زمینه را برای چانه زنی و در واقع تلاش برای بهره گیری از مزایای توسعه روابط با شرکای تجاری دیگر نیز راه را باز کند.

اگر مذاکرات هسته ای در 3 آذر به نتیجه برسد و تحریم ها کاهش پیدا نماید. به نظر شما در شرایط کاهش تحریم های ایران، این تفاهنامه می تواند منافع ایران راتامین نماید؟

اجرایی کردن مفاد این تفاهنامه در شرایط توافق با قدرت های جهانی بدون شک ما را در شرایط مناسب تری در مسیر اجرایی کردن قرار خواهد داد وجمهوری اسلامی ایران در تنظیم مفاد اجرایی این تفاهمنامه از موقعیت بهتری برخوردار خواهد بود. چنانچه روند تیرگی روابط روسیه با غرب ادامه پیدا کند در شرایط بهبود روابط ایران با قدرت های جهانی و حل و فصل مسائل هسته ای این تفاهنامه می تواند زمینه را برای شکل گیری همکاری های مشابه با طرف های غربی هموار سازد. در واقع به ایران توان چانه زنی بالاتری در تنظیم رابطه با کشورهای غربی می تواند بدهد چرا که یک موافقت کلی و اجرایی کردن آن موکول است به تعیین خطوط اجرایی دقیق و کاملا عملیاتی که بسته به شرایطی که کشور در آن قرار خواهد گرفت. این تفاهمنامه می تواند منافع ما را به درستی تامین کند یا نکند؛ بسته به نتایج مذاکراتی که در پیش روست دارد. اگر این مذاکرات به نتایج موفقیت آمیزی منتهی شود و به حل و فصل مسائل هسته ای جمهوری اسلامی پایان پیدا کند در اجرایی ساختن این تفاهم نامه؛ ایران می تواند با موقعیت بهتری رفتار کند. و لی اگر موفقیتی در پی این مذاکرات وجود نداشته باشد بدون شک ما بار دیگر شاهد برنده شدن روسیه در تنظیم رابطه با جمهوری اسلامی ایران در پرتو مشکلات و مسائل مبتلا به در عرصه روابط خارجی کشور خواهیم بود.

اگر فرض کنیم که در آیند رابطه روسیه با غرب بهبود پیدا نماید؛ آیا می تواند تاثیری در وابط ایران داشته باشد. به عنوان مثال اتفاقات در مورد نیروگاه بوشهر و موشک های اس 300 دوباره اتفاق بیفتد و روس ها به تعهداتشان عمل نکنند؟

اگر موقعیت کشور ما در تنظیم روابط بین المللی در پرتو حل و فصل مسائل هسته ای تحول پیدا کند؛ بدون شک تاثیر مستقیم و فوری می تواند بر روابط ما با روسیه و نحوه اجرایی کردن این تفاهنامه داشته باشد. ارزیابی سابق این روابط و نوع رفتار روسیه با ایران در مقاطع گوناگون و پای بند نبودن و یا بودن به این توافق ها است که باید مورد توجه قرار بگیرد. ولی در این مورد خاص همینطور که اشاره کردم فکر می کنم در واقع صرف این تفاهنامه موجب نگرانی نخواهد بود. آنچه که اهمیت دارد تلاش برای استفاده از یک رویکرد متعادل در سیاست خارجی ایران در قبال قدرت های منطقه ای و بین المللی است. توسعه روابط با روسیه جز در پرتو رابطه متوازن با کشورهای غربی برای ما نفع چندانی در بر نخواهد داشت و در واقع این بازی است که روس ها برنده ان به حساب خواهند آمد. کما این که پیش از آن چینی ها این برد را رد تنظیم روابط خود با ایران تجربه کرده اند. اما اگر بتوان در رابطه متوازن با غرب رابطه با روسیه را دنبال کنیم همانند آنچه که در دهه 40 و 50 قبل از انقلاب اسلامی شکل گرفت می توان امیدوار بود که تفاهمنامه به ایجاد فرصت جدید برای بهره مندی های فزاینده روسیه در تنظیم روابط با ایران تبدیل نشود.




«ظهور چشمگیر گروه "دولت اسلامی" (داعش سابق) در عراق، بسیاری را در غرب شوکه کرد. بسیاری از خشونت داعش و جذابیت آن برای جوانان سنی بهت زده و وحشت‌زده‌اند. اما بیش از این، تردید غیرقابل توضیح و مشکل‌ساز عربستان سعودی در مقابل ظهور این گروه این سوال را ایجاد می‌کند که آیا سعودی‌ها متوجه نیستند که داعش آنها را هم تهدید می‌کند؟»

کد خبر: ۴۳۳۴۶۷
تاریخ انتشار:۱۹ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۵-10 September 2014
«ظهور چشمگیر گروه "دولت اسلامی" (داعش سابق) در عراق، بسیاری را در غرب شوکه کرد. بسیاری از خشونت داعش و جذابیت آن برای جوانان سنی بهت زده و وحشت‌زده‌اند. اما بیش از این، تردید غیرقابل توضیح و مشکل‌ساز عربستان سعودی در مقابل ظهور این گروه این سوال را ایجاد می‌کند که آیا سعودی‌ها متوجه نیستند که داعش آنها را هم تهدید می‌کند؟»

به گزارش ایسنا، روزنامه اینترنتی آمریکایی "هافینگتون‌پست" در گزارشی تحلیلی درباره رابطه وهابیت و گروه داعش آورده است: «حتی اکنون مشخص است که نخبگان حاکم عربستان سعودی دچار دو دستگی شده‌اند. برخی مبارزه داعش علیه دولت‌های شیعی را تایید کرده و آن را جنگ بین شیعه و سنی می‌دانند؛ جنگی که طی آن یک دولت سنی جدید در قلب جایی که سنی‌ها آن را میراث تاریخی خود می‌دانند (عراق)، شکل می‌گیرد و با ایدئولوژی متعصبانه سلفی داعش اداره می‌شود.

اما سایر سعودی‌ها نسبت به داعش بیمناک‌ترند و تاریخ شورش اخوانی‌های وهابی علیه عبدالعزیز را یادآور می‌شوند؛ شورشی که نزدیک بود وهابیت و آل‌سعود را در اواخر دهه 1920 میلادی متلاشی کند.

بسیاری از سعودی‌ها عمیقا درباره تئوری افراطی داعش نگرانند و به تدریج سئوالاتی درباره وجوه خط مشی و گفتمان عربستان سعودی برایشان شکل می‌گیرد.

دوگانگی سعودی‌ها

اختلافات داخلی سعودی‌ها و تنش‌ها بر سر گروه داعش تنها با فهم دوگانگی ذاتی در مرکز شکل‌گیری دکترین این پادشاهی و خاستگاه تاریخی آن درک می‌شود.

یکی از جریانات اصلی درباره هویت سعودی‌ها مستقیما به محمد ابن عبدالوهاب (بنیانگذار وهابیت) و برداشت جامع و افراطی او از دین که توسط ابن سعود به اجرا درآمد، وابسته است.

جریان دوم در این دوگانگی گمراه‌کننده، دقیقا به تصمیم ملک عبدالعزیز برای شکل دهی به یک کشور در دهه 1920 میلادی مربوط است. او در این مسیر به این اقدامات دست زد: مهار خشونت اخوانی‌ها برای به دست آوردن یک جایگاه دیپلماتیک همانند انگلیس و آمریکا، نهادینه سازی اصول وهابیت و استفاده از فرصت‌های به دست آمده از دلارهای نفتی در دهه 1970 برای صادر کردن اخوانی‌ها از داخل به خارج و اشاعه یک "انقلاب فرهنگی" در جهان اسلام به جای یک اقدام خشونت آمیز.

اما این انقلاب فرهنگی یک اصلاح‌طلبی آرام نبود بلکه انقلابی بر مبنای یکسری نفرت‌ها از فساد و انحرافاتی بود که عبدالوهاب معتقد بود جهان اسلام دچار آن شده و بنابراین وی خواستار پاکسازی اسلام از تمام نهادهای شرک، بت‌پرستی و الحاد شد.

"شبه مسلمانان"

استیون کول، نویسنده و خبرنگار آمریکایی نوشته است که چگونه عبدالوهاب، مرید سختگیر و متعصب "ابن تیمیه"، آراستگی، هنر، کشیدن سیگار و حشیش، موسیقی و اشرافی‌گری افرادی را که به مکه سفر می‌کردند، تحقیر می‌کرد.

در دیدگاه عبدالوهاب، این‌ها مسلمان نبودند، آن‌ها دغل بازانی بودند که ادای مسلمانان را در می‌آوردند؛ در عوض او منش عرب‌های بدوی را بیشتر می‌پسندید.

سایر مسلمانان با احترام گذاشتن به اولیا و ائمه دین با ساختن مقبره برای آن‌ها و "خرافاتشان"، عبدالوهاب را عصبانی می‌کردند. عبدالوهاب، تمام این رفتارها را بدعت‌هایی می‌دانست که از جانب خدا ممنوع شده‌اند.

عبدالوهاب، مانند ابوتیمیه و اسلافش معتقد بود، دوران حکومت حضرت محمد (ص) در مدینه، جامعه ایده‌ال مسلمانان است، جامعه‌ای که تمام مسلمانان باید برای دستیابی به آن تلاش کنند.

ابوتیمیه، علیه تشیع، صوفی‌گری و فلسفه یونانی اعلام جنگ کرده بود. او همچنین زیارت قبر حضرت محمد (ص) و گرامیداشت تولد ایشان را نفی می‌کرد. وی ادعا می‌کرد که تمام این رفتارها تنها تقلیدی از مسیحی‌هاست که حضرت مسیح (ع) را به جای خدا ستایش می‌کنند.

عبدالوهاب با تلفیق تمام آموزه‌های پیشین خود، عنوان داشت در این خوانش خاص از اسلام، هر مومنی که در احترام به خدا شک و تردید داشته باشد باید از دارایی و زندگی‌اش محروم شود.

یکی از اصول مهم نظریه عبدالوهاب، به کلید عقاید تکفیری‌ها تبدیل شده است. در نظریه تکفیر‌ی‌ها، اگر فردی به گونه‌ای اقدام کند که به نوعی بتوان آن را علیه حاکمیت قدرت مطلق ( که می‌تواند پادشاه باشد) دانست، عبدالوهاب و پیروانش می‌توانند او را کافر بدانند.

عبدالوهاب تمام مسلمانانی را که مرگ، اولیای دین و فرشتگان را مقدس می‌شمردند، محکوم می‌کرد. او معتقد بود که این عواطف و احساسات از توجه کامل به خدا می‌کاهد؛ توجهی که فقط باید مختص به او باشد.

اسلام وهابی همچنین هرگونه نماز و دعا برای اولیا و مردگان، زیارت مقبره‌ها و مساجد خاص، برگزاری جشن‌های مذهبی برای اولیا، یادبود تولد حضرت محمد (ص) و حتی گذاشتن سنگ قبر برای مردگان را ممنوع می‌داند.

عبدالوهاب در جایی نوشته است: کسانی که از این دیدگاه پیروی نمی‌کنند باید کشته شده، به همسرها و دخترانشان تجاوز و تمام اموالشان مصادره شود.

عبدالوهاب خواستار پیروی عینی و ملموس از این دیدگاه بود. او توضیح می‌داد که تمام مسلمانان تک تک باید با یک رهبر مسلمان (مانند یک خلیفه) بیعت کنند. افرادی که از این دیدگاه پیروی نمی‌کنند باید کشته شده، به همسرها و دخترانشان تجاوز و تمام اموالشان مصادره شود. لیست مرتدانی که در دیدگاه عبدالوهاب مستحق مرگ هستند شامل شیعیان، صوفی‌ها و سایر مذاهب اسلام است؛ کسانی که عبدالوهاب به هیچ وجه آن‌ها را مسلمان نمی‌داند.

در اینجا هیچ چیزی نیست که وهابیت را از داعش جدا کند؛ شکاف بین آن‌ها بعدا و زمانی مشخص می‌شود که دکترین وهابیت - "یک حاکمیت، یک حاکم، یک مسجد"- مطرح می‌شود. این‌ها سه اصلی هستند که می‌توان آنها را کاملا با پادشاه عربستان انطباق داد؛ فردی که حاکمیت مطلق وهابیت رسمی را بر عهده دارد و بر "مسجد" (مسجد الحرام) مدیریت می‌کند.

این همان شکاف است. داعش این سه رکن را که حاکمیت سنی بر آن‌ها متکی است، رد می‌کند و این چیزی است که گروه داعش را با وجود سایر هماهنگی‌ها و پیروی‌ها از وهابیت، به یک تهدید جدی علیه عرسبتان سعودی تبدیل می‌کند.

تاریخ مختصر1818-1741

حمایت عبدالوهاب از دیدگاه‌های بسیار افراطی منجر به رانده شدن او از شهر مادری‌اش شد و در سال 1741 بعد از یک دوره آوارگی، در حمایت ابن سعود و قبیله‌اش قرار گرفت. چیزی که ابن سعود در آموزه‌های جدید عبدالوهاب دید ابزاری برای غصب سنت و جامعه عرب بود؛ آموزه‌هایی برای به دست گرفتن قدرت.

خاندان ابن سعود که به وسیله نظریه عبدالوهاب قدرت را در دست گرفتند، اکنون می‌توانستند کاری را کنند که همیشه انجام می‌دادند: حمله کردن به روستاهای همسایه و دزدیدن اموال آنها،‌ با این تفاوت که حالا آنها این کار را تحت عنوان "جهاد" انجام می‌دادند و نه طبق سنت اعراب!

ابن سعود و عبدالوهاب هم چنین مفهوم " شهادت" را با نام جهاد بازتعریف کردند: اینگونه که آنها که در این راه شهید می‌شوند به سرعت وارد بهشت می‌شوند.

در ابتدا،‌ آنها با غصب تعدادی از جوامع محلی و نفوذ دادن عقاید خود در آنها مسیر خود را باز کردند. (ساکنان مغلوب این جوامع تنها یک انتخاب داشتند: یا گرایش به وهابیت یا مرگ.) تا سال 1790 این "اتحاد" کنترل اکثر مناطق شبه جزیره عرب را در دست گرفت و مکرراً به مدینه، سوریه و عراق حمله کرد.

استراتژی آنها - مانند استراتژی گروه داعش- اجبار مردم به تسلیم در سرزمین‌های غصب شده بود. هدف آنها ترساندن مردم بود. در سال 1801 این متحدان به شهر مقدس کربلا در عراق حمله کردند. آنها هزاران شیعه شامل زن‌ها و بچه‌ها را قتل عام و بسیاری از آرامگاه‌های شیعه، شامل آرامگاه امام حسین (ع) را ویران کردند.

فرانسیس واردن، ستوان انگلیسی که شاهد این اتفاق بود درباره آن نوشته است: آنها تمام کربلا را غارت کردند و تمام آرامگاه امام حسین (ع) را به یغما بردند. در طول آن روز آنها با خشونتی عجیب بیش از 5000 تن را قتل عام کردند.

عثمان ابن بشیر نجدی،‌ مورخ و محقق "دولت سعودی اول" نوشته است که آل سعود در کربلا مرتکب یک قتل عام شدند. او با افتخار از این کشتار یاد می‌کند و می‌گوید: ما کربلا را گرفتیم. مردم آن را قتل عام و به عنوان برده اسیر کردیم و سپس نماز خواندیم و به خاطر کاری که کردیم توبه نکردیم و گفتیم، برای کافران رفتاری مشابه در انتظار است.

در سال 1803، عبدالعزیز (پسر ابن سعود) وارد مکه شد، شهری که مانند مدینه زیرفشار و وحشت و ترس بود. پیروان عبدالوهاب تمام بقعه‌های تاریخی و مقبره‌ها و آرامگاه‌ها را ویران کردند. در پایان این سال آنها تمامی آثار معماری اسلامی نزدیک مسجد‌الحرام را تخریب کرده بودند.

اما در نوامبر سال 1803 یک شیعه در انتقام کشتار کربلا ملک عبدالعزیز را کشت. پسر او، "سعود ابن عبدالعزیز" جانشین او شد و به فتوحات او در شبه جزیره عربی ادامه داد. اگرچه حاکمان عثمانی بیش از این نتوانستند عقب بنشینند و غصب و تکه تکه شدن امپراتوری خود را تماشا کنند. در سال 1812، ارتش عثمانی، از مصری‌ها، اهالی مدینه، جده و مکه تشکیل شد. در سال 1814 سعود ابن عبد العزیز مُرد و عبد‌الله ابن سعود، پسر بداقبال او توسط عثمانی‌ها به استانبول برده و به طرز فجیعی کشته شد. (شاهدان می‌گویند که او را به مدت سه روز در خیابان‌های استانبول چرخاندند و تحقیر کردند، سپس به دار آویخته و سر از تنش جدا کردند. از سرش به عنوان گلوله توپ استفاده شد و قلبش را نیز از سینه‌ در آورده و با چوب بر تنش فرو کردند.)

در سال 1815 نیروهای وهابی از سوی مصری‌ها (که از جانب عثمانی‌ها فرستاده شده بودند) در جنگی تعیین کننده به شدت مغلوب شدند. در سال 1818 نیروهای عثمانی شهر "درعیه" مرکز وهابیت را تسخیر و تخریب کردند. به این ترتیب دولت سعودی اول پایان یافت. باقیمانده‌ وهابی‌ها به صحرا گریختند و در آنجا بیشتر قرن نوزدهم را در خاموشی سپری کردند.

تکرار تاریخ با داعش

فهمیدن چگونگی پایه‌گذاری "دولت اسلامی" توسط گروه داعش در عراق معاصر در بین کسانی که این تاریخ را به یاد دارند دشوار نیست. در حقیقت، وقایع قرن 18 وهابیت را در "نجد" ریشه کن نکرد بلکه فروپاشی امپراتوری عثمانی در جریان جنگ جهانی اول باعث شد تا وهابیت حیاتی دوباره بیابد.

آل سعود در رنسانس قرن 20 خود، توسط "عبدالعزیز" کم حرف و زیرک رهبری شد؛ کسی که قبایل متمرد بدوی را متحد و "اخوانی‌های" سعودی و جنگجویان تازه به دین گرویده آل سعود را با ماهیتی وهابی پایه‌گذاری کرد.

اخوانی‌ها نوع جدید نیروهای نیمه مستقل پیشین وهابی‌ها بودند که موفق به غصب شبه جزیره عرب در قرن 18 شدند. اخوانی‌ها مانند همان مشی پیشین، دوباره موفق شدند مکه، مدینه و جده را بین سال‌های 1914 تا 1926 تسخیر کنند. با این حال عبدالعزیز نسبت به انقلابی‌گری افراطی اخوانی‌ها احساس ترس و تهدید کرد. اخوانی‌ها شورش کردند؛ شورشی که منتهی به یک جنگ داخلی تا دهه 1930 شد، زمانی که پادشاه آن‌ها را سرکوب کرد: او آن‌ها را به گلوله بست.

برای این پادشاه واقعیت‌های آشکار دهه‌های پیشین از بین رفته بود. در همین اثنا، نفت در شبه جزیره عربستان کشف شد. انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها نسبت به عبدالعزیز علاقه داشتند اما همچنان تمایل بیشترشان به حمایت از "شریف حسین" به عنوان تنها حاکم قانونی شبه جزیره عرب بود. لازم بود تا سعودی‌ها ژست‌های دیپلماتیک ماهرانه‌تری را به خود بگیرند.

بنابراین وهابیت ناچار شد از جنبشی انقلابی جهادی و متعصب مذهبی تکفیری به جنبشی اجتماعی، سیاسی و مذهبی محافظه کار "دعوة" تبدیل شود و توجیه‌گر نهادی باشد که به خاندان سعود و قدرت مطلق پادشاه وفادار است.

ثروت نفت وهابیت را گسترش داد

با ظهور پول باد آورده حاصل از فروش نفت، اهداف سعودی بر گسترش وهابیت در جهان اسلام قرار گرفت. برای اسلام وهابی‌شده صداهای مختلف در دین به "یک عقیده" محدود شدند؛ عقیده‌ای که می‌توانست بر تفاوت‌های ملی فائق آید. میلیاردها دلار برای گسترش و آشکارسازی این قدرت نرم سرمایه‌گذاری شد و این سرمایه گذاری ادامه یافته است.

ترکیب صرف میلیاردها دلار برای این پروژه قدرت نرم با تمایل مشترک سعودی و آمریکا برای مدیریت جهان اسلام باعث شد تا وهابیت در سطوح آموزشی، اجتماعی و فرهنگی در سراسر مناطق اسلامی ریشه بدواند. این امر باعث شده تا غرب سیاست‌های خودش را با عربستان سعودی گره بزند؛ اقدامی که از زمان دیدار ملک عبدالعزیز و تئودور روزولت بر روی یک ناوجنگی آمریکایی تاکنون ادامه دارد. (رئیس جمهوری آمریکا در حال بازگشت از کنفرانس یالتا بود.)

چشم غربی‌ها به این پادشاهی بود و چیزی که نظر آنها را به عربستان جلب کرده بود ثروت، نوسازی ظاهری و ادعای رهبری بر جهان اسلام بود. غربی‌ها ترجیح دادند فکر کنند که این پادشاهی در مقابل اجبار زندگی مدرن تغییر مسیر می‌دهد و آن موقع است که مدیریت جهان اسلام نیز با فشار زندگی مدرن تغییر خواهد کرد.

از یک طرف، داعش عمیقا وهابی است. در طرف دیگر در مسائل مختلف بسیار افراطی‌تر است. در واقع می‌توان به داعش به چشم یک جنبش اصلاح‌گر در وهابیت معاصر نگاه کرد.

اما دیدگاه اخوانی‌های سعودی درباره اسلام در دهه 1930 میلادی از بین نرفت. این دیدگاه به انزوا کشیده شد اما نفوذ خودش را در برخی قسمت‌ها حفظ کرد. از این رو دوگانگی که ما امروز در رویکرد سعودی درباره گروه داعش شاهدیم، ریشه در این دوگانگی ذاتی دارد.

در یک طرف، داعش عمیقا وهابی است. در طرف دیگر در مسائل مختلف بسیار افراطی‌تر است. در واقع می‌توان به داعش به چشم یک جنبش نوین در وهابیت معاصر نگاه کرد.

داعش یک جنبش از نوع "نسل دوم حکومت اسلامی" است: این گروه به جای اینکه به فعالیت‌های خود حضرت محمد (ص) توجه کند از فعالیت‌های دو خلیفه اول الگوبرداری می‌کند و این گروه شدیدا ادعای سعودی‌ها را درباره داشتن حق حاکمیت در جهان اسلام رد می‌کند.

هم‌زمان با اینکه پادشاهی سعودی در دوران نفت به نهادی متکبرتر تبدیل شد، گرایش‌ها به پیام اخوانی‌ها زمینه بروز پیدا کرد.

"دیدگاه اخوانی" حمایت بسیاری از زنان و مردان و شیوخ برجسته را داشت و هنوز هم دارد. اسامه بن لادن دقیقا از جمله آخرین نمایندگان این دیدگاه اخوانی‌هاست.

به نظر می‌رسد امروز بازگشت به خاستگاه واقعی پروژه سعودی - وهابی امری است که مشکل‌ساز شده است نه نقض مشروعیت پادشاه عربستان به وسیله گروه داعش.
در مدیریت مشترک منطقه توسط سعودی‌ها و غرب در پیگیری بسیاری از پروژه‌های غربی مانند مبارزه با سوسیالیسم، بعثیسم، ناصریسم، نفوذ ایران و شوروی، سیاستمداران غربی ترجیح دادند تا تنها آنچه را که می‌خواهند از عربستان سعودی ببینند (ثروت، مدرنیته و نفوذ) و عامدانه چشم بر نشانه‌های وجودی وهابیت ببندند.
علاوه بر این بیشتر جنبش‌های افراطی اسلامی از نگاه سرویس‌های اطلاعاتی غرب، در شکست شوروی سابق در افغانستان و مبارزه با حکومت‌ها و رهبرانی که غرب از آنها خوشش نمی‌آید، موثر بوده‌اند.پس چرا ما باید متعجب شویم از اینکه بندر بن سلطان سعودی با مجوز غرب، شورش‌ها در سوریه علیه بشار اسد را مدیریت می‌کند و از پس آنها یک خشونت "نئو-اخوانی" با نام جنبش داعش پدیدار می‌شود؟ و ما - تنها با دانستن اندکی از تاریخ وهابیت - چرا باید از انگشت شمار بودن شورشیان میانه‌رو در سوریه متعجب شویم؟ چرا ما باید تصور می‌کردیم که وهابی‌گری افراطی می‌تواند منجر به یک جنبش میانه‌رو شود؟ یا چرا باید تصور کنیم دیدگاه "یک حاکم، یک حاکمیت، یک مسجد" که نپذیرفتنش تنها با حکم مرگ مواجه است، اصلا در نهایت می‌تواند به میانه روی یا درک متقابل منتهی شود؟»

تحولات امروز سوریه؛
تروری با این حجم کیفی و کمی تلفات در مکانی که تحت شدید ترین تدابیر امنیتی و مراقبتی بوده است نیازمند پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی خاص است.
تحولات امروز سوریه؛گروه بین الملل مشرق- برای مخاطبان گزارش‌های تحولات سوریه، از پنج جبهه متفاوت گزارش‌هایی رسیده است که مطالعه آنها را به علاقه‌مندان "تحولات در صحنه" سوریه توصیه می‌کنیم. تحولات میدانی جبهه «حماه»، تحولات میدانی «ادلب»، تحولات میدانی جبهه «قنیطره»، تحولات میدانی جبهه «رقه» و تحولات میدانی جبهه «دمشق» و حاشیه آن، رئوس گزارش امروز ما را تشکیل می دهد. با ما همراه باشید.
تحولات میدانی جبهه حماه

اوضاع گروه تروریستی جبهه النصره در استان حماه رو به وخامت می رود و می توان گفت هر آنچه این گروه و هم پیمانانش در حاشیه شمالی حماه رشته بودند در یک هفته اخیر پنبه شده است. در سلسله عملیاتهای سریع و پی در پی ارتش سوریه در حاشیه شمالی حماه شهرها و روستاهای منطقه مانند ارزه، خطاب، بلحسین و مداجن یکی پس از دیگری به تصرف نیروهای ارتش سوریه در  می آیند.

این در حالی است که این گروه دو هفته پیش با فراخوان بیش از 3000 نیروی نظامی و تدارکات نظامی کامل و اعلام آغاز رسمی عملیات "بدر کبری شام"، درصدد بود فرودگاه نظامی حماه و پس از شهر حماه را به تصرف خود درآورده و به حضور ارتش سوریه در استان حماه را به مانند استان رقه خاتمه بدهد.حدود دو ماه پیش، نیروهای جبهه النصره مستقر در شهرهای کفرزیتا، مورک و لطامنه در عملیاتهای هجومی متعددی شهرها و روستاهای خطاب، شرعایا، خربه حجامه، ارزه، زور بلحسین و زور القصیعیه را اشغال و بر شدت حملات موشکی و زمینی بر علیه شهر و فرودگاه حماه افزوده بودند.

اما با تغییرات اعمال شده در رده های فرماندهی و اعزام نیرو و تسلیحات کافی برای مراکز ارتش سوریه مستقر در حماه موجب شد ورق برگردد. با انتصاب سرهنگ سهیل حسن فرمانده جدید نیروهای ارتش و دفاع وطنی حماه، نیروهای ارتش جان تازه ای گرفته و شوک ابتدایی ناشی از ضربات گروه تروریستی جبهه النصره را دفع و از پیشروی آنها جلوگیری کرده و در مرحله دوم شروع به بازپس گیری مواضع از دست رفته کرده است.

با تصرف خطاب و ارزه و در حاشیه شمالی حماه، نه تنها تهدید از شهر حماه و فرودگاه نظامی حماه برداشته شد، بلکه قدرت عملیاتی جبهه النصره برای حمله مجدد به شهر مسیحی نشین محرده نیز که گروه تروریستی جبهه النصره تلاش و سرمایه گذاری فراوانی برای تصرف آن کرده بود نیز کاهش پیدا کرد.

لازم به ذکر است که شهر خطاب و مقر پادگان زرهی ارتش سوریه در نزدیکی آن به عنوان مهمترین مراکز استقرار جبهه النصره در حاشیه شمالی حماه ، به مدت دو ماه در تصرف عناصر این گروه تروریستی قرار داشت.

در تحولی دیگر، ارتش سوریه همچنان در منطقه "زوار" در حال پیشروی است. این منطقه شامل چند روستا به نامهای  "زور المسالق"،  "زور الجدید " و "زور ناصریه " واقع در کرانه های رودخانه "عاصی" می شود.

تحولات امروز سوریه؛
نقشه میدانی حاشیه شمالی حماه

به موازات درگیریها در خطاب و ارزه، درگیریها میان ارتش و جبهه النصره در منطقه "بطیش" واقع در جنوب شهر حلفایا (حاشیه شمالی حماه) نیز با شدت ادامه داشته و کفه ترازو به نفع ارتش و دفاع وطنی سنگین شده است.

کارشناسان نظامی معتقدند که هدف بعدی عملیاتی ارتش شهر حلفایا، لطامنه، مورک و کفرزیتا به عنوان پایگاههای اصلی تروریستها در حماه خواهد بود.

درگیریهای چند روز اخیر در حماه تلفات کیفی و کمی بسیار سنگینی را به تروریستها وارد کرده است که می توان به هلاکت "ابوعلی جنوبی" فرمانده جبهه النصره در حماه، "عصام دادا"(ابوجعفر) از فرماندهان گروه تروریستی اجناد الشام و "رائد عکیر" فرمانده گردان " اسدالله حمزه" اشاره کرد.

تحولات امروز سوریه؛

تحولات امروز سوریه؛
هلاکت ابوعلی جنوبی فرمانده گروه تروریستی جبهه النصره در حماه در درگیری با ارتش سوریه

تصرف تپه استراتژیک تل ناصریه


ارتش سوریه موفق به بازپس گیری تپه ناصریه شد.تسلط ارتش بر تل ناصریه بعنوان مرتفع ترین نقطه منطقه ،موجب برتری آتش بر بیشتر دشت حاشیه شمالی حماه و تسهیل پیشرویها به سوی شهر مهم "حلفایا" خواهد شد.برخی اخبار تایی دنشده حکایت از ورود برخی یگانهای ارتش سرویه به محلات حاشیه ای حلفایا دارد.

لازم به ذکر است که تپه ناصریه چند ماه پیش توسط گروه جبهه النصره اشغال شده وامکان برتری آتش و رصد فعالیتها در مناطق مجاور سبب گسترش تسلط این گروه تروریستی بر مناطق مجاور آن مانند شهر خطاب شده بود.

تحولات امروز سوریه؛
هلاکت عصام دادا معروف به ابوجعفر فرمانده گردان "شهدای تعاونیه" وابسته به گروه تروریستی اجناد شام

تحولات امروز سوریه؛
هلاکت "رائد عکیر" فرمانده گردان اسدالله حمزه در درگیری با ارتش سوریه

تحولات میدانی جبهه ادلب


هلاکت 46 نفر از فرماندهان گروه تروریستی "احرارالشام"

در عملیات انتحاری یک فرد ناشناس با خودروی بمبگذاری شده علیه یکی از مراکز فرماندهی گروه تروریستی "آزادگان شام (احرار الشام)" در زمینهای کشاورزی مابین دو روستای "کفریحمول" و "رام حمدان" واقع در حاشیه شمالی ادلب، 46 نفر از فرماندهان اصلی این گروه و بیش از 20 نفر از محافظان مقر مذکور به هلاکت رسیدند. 

تحولات امروز سوریه؛

محل جلسه در زیر زمین ساختمان سه طبقه انبار مهمات و تسلیحات گروه احرار الشام در منطقه شمال ادلب واقع شده بود که همزمان با انفجار خودروی بمبگذاری شده این انبار مهمات و سلاح نیز منهدم شد که موجب افزایش تلفات شده است. گروه احرار الشام یکی از بزرگترین گروههای تروریستی فعال در بخشهای شمالی و شرقی سوریه است که هزاران تروریست تکفیری بین المللی در آن فعالیت دارند و عملیاتهای تروریستی متعددی را علیه مردم ارتش سوریه یازماندهی و اجرا کرده است. این گروه از گروههای تشکیل دهنده "جبهه اسلامی" در سوریه است.

عامل ترور کیست؟

متهم ردیف اول: گروه تروریستی "دولت اسلامی عراق و شام (داعش)"

رسانه های وابسته به گروه تروریستی احرار الشام و جبهه اسلامی انگشت اتهام را به سمت گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام نشانه رفته اند. چرا که گروه احرار الشام از بزرگترین گروههای مخالف داعش در سوریه است و بارها از سوی داعش تکفیر و به ترور و تصفیه اعضا و فرماندهان تهدید شده بود. در پی هلاکت فرماندهان احرارالشام داعش با صدور اطلاعیه ای این واقعه را به پاک شدن سوریه از نجاست حضور این افراد تشبیه و به طرفدارانش تبریک گفت.

تحولات امروز سوریه؛

متهم ردیف دوم:  گروه تروریستی "جبهه انقلابیون سوریه "


برخی رسانه های نزدیک به مخالفان دولت سوریه، گروه تروریستی "جبهه الثوار سوریا (جبهه انقلابیون سوریه)" که در بخشهایی از استان ادلب نیز فعالیت دارد متهم به ترور فرماندهان ارشد احرار الشام کرده اند. گروه جبهه انقلابیون سوریه از جمله گروههای مسلح تکفیری به اصطلاح میانه روی مورد حمایت و پشتیبانی آمریکاست که مشمول دریافت انواع کمکهای تسلیحاتی و لجستیکی این کشور قرار دارد. در ماههای اخیر احرار الشام و جبهه انقلابیون سوریه بارها به یکدیگر بشدت درگیر شده بودند.

شاه‌کار ترور فرماندهان

متهم ردیف سوم : سازمانهای اطلاعاتی منطقه ای

باتوجه به ارتباط تنگاتنگ گروه تروریستی احرارالشام با کشور قطر و سرویس اطلاعاتی این کشور و همچنین بروز برخی اختلافات میان دوطرف بر سر ارتباطات این گروه با شبکه تروریستی القاعده و جبهه النصره (نماینده القاعده در سوریه) برخی از صاحبنظران تحولات سوریه از احتمال دست داشتن قطر در این ترور دسته جمعی با هدف خلاص شدن از شر رهبران یاغی این گروه حکایت دارد.

اما آنچه مسلم است این که تروری با این حجم کیفی و کمی تلفات در مکانی که تحت شدید ترین تدابیر امنیتی و مراقبتی بوده است نیازمند پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی خاص شامل شناسایی دقیق اهداف، دسترسی به ساعت تردد و ترکیب حاضرین در جلسه، چگونگی انتقال عامل ناشناس انتحاری و خودروی بمبگذاری شده به محل مذکور بوده است. محتمل ترین گزینه همان احتمال دست داشتن سرویسهای اطلاعاتی منطقه ای و فرامنطقه ای در این حادثه است.

اسامی هلاک شدگان این انفجار انتحاری به این شرح است:

حسان عبود ملقب به ابوعبدالله حموی (سرکرده اصلی و موسس گروه تروریستی احرار شام)

تحولات امروز سوریه؛

تحولات امروز سوریه؛

محمد شامی معروف به ابو یزن شامی(عضو شورای رهبری گروه تروریستی جبهه اسلامی)

تحولات امروز سوریه؛

تحولات امروز سوریه؛

احمد یوسف بدوی معروف به ابویوسف بنش (فرمانده گروه تروریستی احرار شام در شهر "بنش" واقع در حاشیه حماه)

تحولات امروز سوریه؛

تحولات امروز سوریه؛

ابوعبدالملک شرعی (حاکم شرع گروه تروریستی احرار الشام و عامل کشتارها و اعدامهای میدانی و بریدن سر مردم و نظامیان سوری)

تحولات امروز سوریه؛

تحولات امروز سوریه؛

ابوایمن (فرمانده احرار شام شهر رام حمدان و فرمانده تیپ بدر مستقر در استان ادلب سوریه)

شاه‌کار ترور فرماندهان

شاه‌کار ترور فرماندهان

عبدالفتاح عروب معروف به "ابوزبیر الحموی" (فرمانده تیپ ایمان مستقر در استان حماه، وابسته به احرار الشام)

شاه‌کار ترور فرماندهان

حسام قاسم معروف به ابوالایهم از فرماندهان نظامی احرارالشام

شاه‌کار ترور فرماندهان

ابوساریه شامی (از مسئولان هیئت شرعی احرار الشام)

شاه‌کار ترور فرماندهان

ابوحمزه الرقه (فرمانده احرار الشام در شرق سوریه)

شاه‌کار ترور فرماندهان

ابوعمر عبود معروف به ابوعمر حموی (برادر رهبر احرار الشام و از فرماندهان نظامی این گروه)

شاه‌کار ترور فرماندهان

شاه‌کار ترور فرماندهان

طلال احمد تمام (رییس دفتر ارتباطات و روابط خارجی احرار الشام)

شاه‌کار ترور فرماندهان

دو تصویر از دفن شبانه جنازه فرماندهان هلاک شده گروه تروریستی تکفیری احرار الشام را که به دست خبرنگار بین الملل مشرق رسیده است، مشاهده فرمایید:

شاه‌کار ترور فرماندهان

شاه‌کار ترور فرماندهان

تعیین فرمانده جدید گروه احرار الشام


روز پیش "ابوجمیل"سخنگوی گروه تروریستی احرار الشام  با انتشار یک بیانیه تصویری خبر از تعیین فردی بنام "هاشم الشیخ ملقب به ابوجابر" بعنوان فرمانده جدید و "ابوصالح طحان" به عنوان مسئول نظامی این گروه، داده است.

شاه‌کار ترور فرماندهان
"ابوجمیل"سخنگوی گروه تروریستی احرار الشام در حال قرائت بیانیه معرفی فرماندهان جدید

ترور مسئول هیئت شرعی گروه تروریستی جبهه النصره در منطقه جسرالشغور

صبح امروز "شیخ ابو مشاری اردنی"، رئیس هیئت شرعیه جبهه النصره در جسرالشغور در روستای قنیه ترور و به هلاکت رسید.

به گزارش مرکز حقوق بشر سوریه (وابسته به مخالفان دولت سوریه مستقر در لندن)، افراد ناشناس پس از ادای نماز صبح در حین خروج از مسجد روستا وی را به رگبار گلوله بسته و بلافاصله از محل متواری شده اند. روستای قنیه در شمال شهر جسرالشغور در ریف ادلب و نزدیکی مرز ترکیه و دارای بافت قومی با اکثریت مسیحی است.

هلاکت فرمانده تیپ صقورالشام در بمباران ارتش سوریه


احمد الشیخ فرمانده لشکر شاهین های شام (صقورالشام) در حمله هوایی هواپیماهای ارتش سوریه در روستای "سرجه" از توابع جبل الزاویه استان ادلب سوریه (زادگاهش) به هلاکت رسید.

شاه‌کار ترور فرماندهان

وی از تروریستهای تکفیری قدیمی سوریه بود که تا سال 2004 در زندان امنیتی "صیدنایا" در حاشیه دمشق در حال سپری کردن دوره محکومیت خود بود.

شاه‌کار ترور فرماندهان

پدر وی نیز از مخالفان حکومت سوریه بود که در دهه 80 میلادی سالها به اتهام اقدامات مسلحانه برای براندازی دولت سوریه در زندان به سر برد. سه تن از برادران وی به نامهای داوود، علی و عباس و همچنین فرزند 16 ساله وی در جریان عملیات های تروریستی در ابتدای وقوع شورشهای تروریستی در سوریه به هلاکت رسیده اند.

البته برخی رسانه های نزدیک به گروه صقور الشام خبر هلاکت وی را تکذیب کرده اند اما اکثر منابع معتبر خبر از هلاکت وی در بمباران هوایی را مخابره کرده اند.

گروه تروریستی لشکر شاهین های شام متشکل از 6 هزار تروریست تکفیری در قالب 12 گردان رزمی است. حوزه فعالیت این گروه استان ادلب و حاشیه آن بخصوص منطقه جبل الزاویه است. این گروه تاکنون 4 عملیات بزرگ در مناطق "جبل الزاویه،جبل الاربعین، اریحاء و خان السبل علیه مواضع ارتش سوریه به اجرا گذاشته است.

انهدام بالگرد ارتش سوریه در فرودگاه نظامی ابوظهور ادلب

رسانه های وابسته به گزوههای تروریستی با نمایش ویدیویی از انهدام یک فروند بالگرد ارتش سوریه در حین فرود در فرودگاه نظامی ابوظهور ادلب خبر داده اند. در این ویدیو بالگرد نظامی ارتش به محض نشستن بر روی باند فرودگاه با یک فروند موشک ضد تانک کورنت هدف قرار گرفته و به همراه سرنشینانش منهدم می گردد.

شاه‌کار ترور فرماندهان
لحظه اصابت بالگرد نظامی ارتش در فرودگاه نظامی ابوظهور ادلب

تحولات میدانی جبهه قنیطره

پنج روز پس از آغاز عملیات گروههای تروریستی تکفیری در حاشیه مرکزی استان قنیطره (با نام عملیات "فالمغیرات الصبحا")  با هدف "کنترل مرز با اسراییل" اجرا شد، شهرهای نبع الصخر، مسحره، مجدولیا، کوم باشا، عین باشا، تل نهید و تل مسحره و نبع الصخر یکی پس از دیگری به اشغال گروههای تروریستی تکفیری درآمده است.

هم اکنون بجز مناطق حاشیه شمالی استان قنیطره که در کنترل دولت و ارتش سوریه است، باقی مناطق این استان توسط گروههای تروریستی مختلف به تصرف در آمده است.

شاه‌کار ترور فرماندهان

تحولات میدانی دمشق و حاشیه آن

درگیریها در منطقه عین ترما میان ارتش سوریه و تروریستهای تکفیری جبهه النصره و ارتش آزاد همچنان ادامه دارد. نیروی هوایی ارتش سوریه 4 مقر استقرار تروریستها را هدف بمباران شدید خود قرار داد. برخی منابع میدانی وابسته به تروریستها خبر از اصابت چند موشک زمین به زمین به باغهای اطراف عین ترما خبر می دهند.

شاه‌کار ترور فرماندهان

منطقه دخانیه: فرمانده ارتش اسلام در تله


منطقه دخانیه در نزدیکی عین ترما از 5 روز پیش و همزمان با هجوم تروریستهای جبهه النصره و ارتش اسلام به اشغال این گروهها در آمده است. ارتش منطقه را به محاصره کامل در آورده و مانع از ورود و خروج عناصر گروههای تروریست به منطقه شده است. برخی منابع خبری گزارش کرده اند که "زهران علوش" فرمانده گروه تروریستی ارتش اسلام به همراه گروهی از نیروهایش در دخانیه در محاصره ارتش سوریه قرار گرفته اند. بمباران مکرر عین ترما برای جلوگیری از امداد رسانی به تروریستهای حاضر در منطقه دخانیه ادامه دارد.

شاه‌کار ترور فرماندهان
شاه‌کار ترور فرماندهان

جوبر: پیشروی خانه به خانه


در منطقه جوبر واقع در شرق دمشق درگیریهای خانه به خانه میان ارتش  وگروههای مسلح تروریستی با شدت ادامه دارد. کانون درگیریها در منطقه شمال شرقی جوبر قرار داشته است. نیروی هوایی ارتش سوریه یک تونل حفر شده توسط گروههای تروریستی را بمباران و بطور کامل منهدم کرد.

شاه‌کار ترور فرماندهان

اجرای مصالحه در شهر عین منین واقع در جنوب القلمون


به دنبال مصالحه ارتش سوریه با گروه های مسلح موجود در شهر عین منین در منطقه قلمون جنوبی که در 15 کیلومتری شمال دمشق قرار دارد، گروههای تروریستی تکفیری فعال در منطقه، شهر را ترک کردند.

به گزارش منابع خبری، پس از خروج افراد مسلح از شهر مردم عین منین به تدریج در حال بازگشت به شهر هستند.

شاه‌کار ترور فرماندهان

خانواده استیون سوتلوف:گروههای معارض معتدل! فرزند مارا به داعش فروخته بودند


باراک بارفی سخنگوی خانواده استیون سوتلوف خبرنگار آمریکایی– اسراییلی فعال در سوریه درگفتگوی تلویزیونی با شبکه خبری سی ان ان آمریکا اعلام کرد که گروههای مسلح به اصطلاح معتدل مورد حمایت آمریکا فرزندشان را به به مبلغ 25 تا 50 هزار دلار به گروه تروریستی داعش فروخته اند.

وی در گفتگو با شبکه سی ان ان گفت که استیون سوتلوف سال گذشته در یک ایست و بازرسی گروه داعش به عناصر این گروه تحویل داده شد.

شاه‌کار ترور فرماندهان

وی گفت که پیش از تحویل سوتلوف به داعش، برخی عناصر گروههای مسلح تروریستی وی با به جاسوسی برای ارتش سوریه از طریق دادن اطلاعات موقعیت های نظامی این گروهها و بمباران این اهداف توسط هواپیماهای ارتش سوریه متهم کرده بودند و این درحالی بود که این ادعا کاملا کذب و بدور از واقعیت بوده است.

سخنگوی خانواده سوتلوف در ادامه این گفتگو از عشق و علاقه این روزنامه نگار به کشورهای عربی و اسلامی خبر داده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد