سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز



در حالی که این روز‌ها، پیشروی گروه‌های تروریست تکفیری در مناطق گوناگون خاورمیانه و تلاش این گروه‌ها برای گسترش دامنه فعالیت خود به معضلی جدی در منطقه تبدیل شده، اقدامات متقابل گروه‌های مقاومت نیز در مقابل تروریست‌ها تشدید شده است. در همین زمینه، جدید‌ترین خبر‌ها از دستگیری سه تن از فرماندهان «جبهه النصره» از سوی حزب الله لبنان حکایت دارد.
کد خبر: ۴۳۱۰۴۴
تاریخ انتشار:۱۰ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۰-01 September 2014
حزب‌الله لبنان سه فرمانده ارشد تکفیری را دستگیر کرددر حالی که این روز‌ها، پیشروی گروه‌های تروریست تکفیری در مناطق گوناگون خاورمیانه و تلاش این گروه‌ها برای گسترش دامنه فعالیت خود به معضلی جدی در منطقه تبدیل شده، اقدامات متقابل گروه‌های مقاومت نیز در مقابل تروریست‌ها تشدید شده است. در همین زمینه، جدید‌ترین خبر‌ها از دستگیری سه تن از فرماندهان «جبهه النصره» از سوی حزب الله لبنان حکایت دارد.
به گزارش «تابناک» به نقل از «دیلی استار» لبنان، حزب‌الله سه فرمانده ارشد گروه تکفیری «جبهه النصره» را دستگیر کرده و می‌خواهد آن‌ها را با سربازان گروگان گرفته شده خود از سوی این گروه معاوضه کند.بر پایه گزارش‌های منتشره، این سه تن در منطقه کوهستانی «قلمون» سوریه از سوی حزب‌الله شناسایی و دستگیر شده‌اند. 
روزنامه کویتی «الرای» که نخستین بار این خبر را منتشر کرده، بر این باور است، احتمالا ‌با توجه به تحت گروگان بودن چند سرباز شیعه در دست جبهه النصره، بازداشت این سه تن به انجام عملیات معاوضه زندانیان میان دو طرف منجر شود. 
جبهه النصره پیشتر اعلام کرده بود، در حال آماده‌سازی خود برای «آزادسازی قلمون» از کنترل دولت سوریه است و به حزب‌الله هشدار داد، در صورت مشارکت در این نبرد، سربازان شیعه‌ای که اسیر کرده را به قتل خواهد رساند. با این حال، به نظر می‌رسد این اقدام حزب‌الله، ابتکار عمل را در این زمینه از النصره گرفته است!
دیلی استار می‌نویسد، در جریان نبرد ماه گذشته در شهر مرزی «ارسل»، ۲۹ سرباز ارتش و پرسنل امنیت داخلی لبنان توسط جبهه النصره و داعش اسیر شدند و در حال حاضر، پس از آزادی پنج تن از این افراد از سوی النصره، ۲۴ تن دیگر هنوز در اسارت هستند. جبهه النصره گفته بود، این اسرا را در ازای آزادی «عماد جمعه»، فرمانده ارشد النصره که در اختیار دولت سوریه است و همچنین شمار دیگری از زندانیان، آزاد خواهد کرد.

حاج قاسم از نگاه ژنرال‌های غربی و رسانه‌های بیگانه
خطرناک ترین «مرد» ضد آمریکا
دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۵
 
این پیامک از فرمانده سپاه قدس ایران، حاج قاسم سلیمانی آمده بود، و توسط یکی از رهبران عراقی منتقل شده بود، در آن پیغام نوشته شده بود: ژنرال پترائوس! شما باید مرا بشناسی، من قاسم سلیمانی هستم، کسی که سیاست‌های ایران را در عراق، لبنان، غزه و افغانستان تدوین می‌کند و صد البته سفیر ایران در بغداد نیز عضو سپاه قدس است
پایگاه خبری انصارحزب الله - هرچند او آرام و بی‌سر و صدا می‌رود و می‌آید و کارهایش را انجام می‌دهد، اما بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی در مورد او، خیلی خبرها هست. آن‌ها از او و سپاه تحت امرش می‌ترسند و همین ترس سرآغاز خبرهای بعدی است، آن‌ها او را تروریست می‌خوانند، بارها و بارها تحریمش می‌کنند، به او اتهام دخالت در امور سایر کشورها را می‌زنند، او را فردی بسیار قدرتمند در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه توصیف می‌کنند، او را متهم در پرونده ترور رفیق حریری می‌دانند و سرانجام آنکه، آن‌ها در کنگره آمریکا، صریحاً و رسماً پیشنهاد ترور او را می‌دهند! شاید این همه تعارضات رفتاری و گفتاری برای سرباز فداکارِ امام خامنه ای(حفظه الله) حاج قاسم سلیمانی تعجبی هم نداشته باشد.

و این البته همه آن چیزی نیست که در مورد او گفته می‌شود. روزنامه انگلیسی گاردین در مورد حاج قاسم سلیمانی می‌نویسد: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش می‌دانند. بسیاری از مقامات آمریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن سلیمانی کرده‌اند، می‌گویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شده‌اند».
شاید از سر همین بُهت است که یکی از مقامات بلندپایه ارتش آمریکا عاجزانه می‌گوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه می‌خواهد؟»

اما بازتاب سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دربارۀ غزه، نگرانی آمریکا و رژیم اسرائیل از افزایش کمک نظامی ایران به حماس، ادعای اعزام نیروهای ویژه ایرانی به عراق برای مبارزه با تکفیری‌ها، از جمله مهم‌ترین مطالب این روزهای مطبوعات جهان دربارۀ ایران است.
سخنان اخیر سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، از هفته های گذشته تاکنون مورد توجه شماری از مطبوعات بین المللی قرار گرفته است. روزنامه «تایمز اسرائیل»، از جمله مطبوعاتی است که به این موضوع پرداخته و می‌نویسد، فرمانده نیروهای قدس، درخواست‌های غرب برای خلع سلاح حماس را رد کرده و از جُنبش اسلامی فلسطین در غزه خواسته، زمین و آسمان را برای رژیم اسرائیل به جهنم تبدیل کنند.

گفتنی است، سخنان سردار سلیمانی، بیش از همه مورد روزنامه «وال استریت ژورنال» با انتشار مطلبی از نگرانی آمریکا و رژیم اسرائیل از افزایش کمک‌های نظامی ایران به حماس خبر داده است. این روزنامه می‌نویسد: در سه سال اخیر، حمایت‌های ایران از سازمان فلسطینی حماس به شکل چشمگیری کاهش یافته بود؛ امّا هر چه نبرد میان رژیم اسرائیل و نیروهای فلسطینی در غزه بیشتر طول می‌کشد، این نگرانی در میان مقامات آمریکایی و اسرائیلی شدت می‌یابد که احتمال دارد ایران نسبت به افزایش فرستادن کمک‌های تسلیحاتی به غزه اقدام کند.

در همین حال، اخباری نیز مبنی بر اعزام واحدهای نظامی ویژۀ ایران به مناطق کُردنشین عراق برای مبارزه با گروه‌های تروریست تکفیری منتشر شده است. روزنامۀ «الشرق الاوسط» به نقل از یک منبع امنیّتی کُرد عراقی می‌نویسد، ۲۰۰ نیروی نظامی کاملاً مجهز و آموزش دیده ایرانی در روزهای اخیر از فرودگاه بین المللی سلیمانیه وارد عراق شده و به سمت کرکوک رفته‌اند تا نسبت به پاسداری از اماکن مقدّس شیعیان و همچنین کمک به شکست محاصره برخی شهرهای عراق از سوی تروریست های تکفیری اقدام کنند.

از رابر تا بغداد

اما این سردار پر آوازه متولد اسفند ۱۳۳۶است. روستای کوهستانی و دورافتاده رابُر در استان کرمان در جنوب شرقی ایران زادگاه اوست که ساختاری طایفه‌ای دارد. شاید همین ویژگی و شناخت یگانه او یکی از دلایل اصلی انتخابش برای فرماندهی نیروی قدس بوده است.وی در ۱۲سالگی، پس از پایان تحصیـلات دورۀ پنج ساله دبستان، روستای رابُر را ترک کرد و مشغول به کار بنایی در کرمان شد و به عنوان پیمانکار در سازمان آب مشغول به کار شد و در همان سال‌ها نیز فعالیت‌های انقلابی خود را شروع کرد.

بنا به گفته خودش، وی پس از پیروزی انقلاب، در عین ادامه کار در سازمان آب کرمان، به عضویت مجموعۀ «سپاه افتخاری» که به وسیله پدر شهید قاضی تأسیس شده بود، درآمد. با شروع جنگ، وی راهی جبهه شد و کمی بعد، این جوان بسیجی فرمانده بسیجی‌های هم‌ولایتی‌اش شد و سپس لشکری از همین بسیجی‌های آفتاب سوخته کویر تشکیل داد که لشکر ۴۱ثارالله نام گرفت. با پایان جنگ، لشکر۴۱ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت می‌شدند .مردم سیستان و بلوچستان و کرمان خوب می‌دانند که در سال‌های فرماندهی او، اَمن‌ترین دوران زندگی خود را سپری کردند.

حاج قاسم سلیمانی یکی از امضاءکنندگان نامۀ فرماندهان سپاه در جریان وقایع ۱۸تیر ۱۳۷۸به سید محمّد خاتمی رئیس جمهوری وقت ایران بود. حاج قاسم سلیمانی پس از دوران دفاع مقدس تا زمانی که به سمت فرماندهی سپاه قدس منصوب شد، با باندهای قاچاق موادمخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگید و سال ۱۳۷۹، حضرت امام خامنه ای(حفظه الله) فرماندهی معظم کل قوا، او را به تهران فراخواندند و مسئولیت سپاه قدس را به او سپردند مسئولیتی که حاج قاسم سلیمانی را به کابوسی در ذهن آمریکایی‌ها بدل کرد. آن‌ها از او و سپاه تحت امرش می‌ترسیدند و همین ترس سرآغاز توطئه‌های آن‌ها علیه ژنرال مکتبی انقلاب شد.
پس از طرح موضوع دست داشتن نیروهای ایرانی در اتفاقات داخلی سوریه ، اتحادیه اروپا و آمریکا در اقدامی نام سه نفر از فرماندهان سپاه را در فهرست تحریم خود قرار داد که حاج قاسم سلیمانی هم در آن فهرست قرار داشت .همچنین وزارت خزانه‌داری آمریکا پس از اتهام‌زنی دولت این کشور به ایران مبنی بر دخالت در توطئه انفجار سفارت عربستان در واشنگتن دوباره حاج قاسم را تحریم کرد .امّا ماجرا به این تحریم‌ها ختم نشد و او را متهم پروندۀ ترور رفیق حریری معرفی کردند و سرانجام در کنگرۀ آمریکا، واضح و آشکار پیشنهاد ترور او را دادند.

نقش انکارناپذیر در بحران عراق

سردار سلیمانی در ژانویه سال ۲۰۰۵، زمانی به عراق آمد که عراقی‌ها برای نخستین بار پس از سقوط صدام حسین، به پای صندوق‌های رأی می‌رفتند. در حالی که آمریکا حمایت شدیدی از نخست‌وزیر شدن ایاد علاوی می‌کرد، حاج قاسم فعالیت خود را در حمایت از شیعیان آغاز کرد و به راهنمایی آنان برای پیروزی در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشت‌های رنگی مردم عراق را پیروزی بزرگی برای دمکراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شکست خوردند».
ژنرال پترائوس مدیرکنونی سازمان سیا علاقه دارد داستان را از زمانی بازگو کند که یک ژنرال ۴ستاره در عراق بود. اوایل سال ۲۰۰۸زمانی که مجادله بین گروه شبه نظامی شیعه از یک طرف و ارتش آمریکا و عراق از طرف دیگر شعله ور بود، به پترائوس یک تلفن داده شد که در آن یک پیامک از ژنرال ایرانی بود، آن ژنرال ایرانی از آن به بعد تبدیل به الهه انتقام شد.
این پیامک از فرمانده سپاه قدس ایران، حاج قاسم سلیمانی آمده بود، و توسط یکی از رهبران عراقی منتقل شده بود، در آن پیغام نوشته شده بود: ژنرال پترائوس! شما باید مرا بشناسی، من قاسم سلیمانی هستم، کسی که سیاست‌های ایران را در عراق، لبنان، غزه و افغانستان تدوین می‌کند و صد البته سفیر ایران در بغداد نیز عضو سپاه قدس است و کسی که جایگزین او می‌شود نیز عضو سپاه قدس است.
روزنامۀ انگلیسی گاردین می‌نویسد:«پترائوس به شدت نیاز داشت که به او گوشزد شود، بسیاری از نظامیان آمریکا که با عراقی‌های شیعه کار می‌کنند، توسط حاج قاسم سلیمانی و افراد وابسته به سپاه قدس به تحلیل برده می‌شوند، آنچنان که تلاش‌های دیپلماسی آمریکا در سایر نقاط خاورمیانه به تحلیل برده می‌شود، خصوصاً در لبنان. ژنرال پترائوس به ارگان تحقیقاتی مربوط به جنگ گفت که مشکلی که سلیمانی برای او درست کرده، چه بوده است.»
پس از این است که جک کین رئیس سابق نیروی زمینی ارتش در جلسه استماع کنگره به نمایندگان آمریکایی می گوید: «چرا مسئولان ایرانی را نمی‌کشیم؟ چرا ما آن‌ها را ترور نکنیم؟ نمی‌گویم اقدام نظامی کنیم ولی عملیات ترور را پیشنهاد می‌کنم».

نامه محرمانه ژنرال ایرانی به ژنرال آمریکایی

اما ماجرای نامه «حاج قاسم» به وزیر دفاع آمریکا نیز جالب توجه به نظر می رسد، سازمان ادارای پنتاگون از۷ لایۀ حفاظتی تشکیل شده است که از این میان۴ لایه به طور خاص مربوط به کنترل ارتباطات با شخص وزیر دفاع یا رئیس پنتاگون می‌باشد. کمی بعد از نامه اوباما نامه ای از تمام این لایه‌های امنیتی، اطلاعاتی و حفاطتی عبور کرده و مستقیم، روی میز کار وزیر دفاع یعنی لئونپانتا قرار می‌گیرد.

ظاهر سادۀ نامه که هیچ آرمی از سازمان‌های مرتبط با پنتاگون در آن به چشم نمی‌خورد توجه وزیر را جلب کرده و وی آنرا از روی میز بر می دارد... با باز کردن نامه و خواندن آن عرق سردی بر چهره پانتا می‌نشیند!
یک نامه با سربرگ رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران... نامه حاوی عبارتی بود که قطعاً برای رئیس پنتاگون با آن عظمت حفاظتی باورکردنی نبود!: «اگر لازم باشد از این هم نزدیک تر خواهیم شد.»

قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران

در حالی آمریکایی ها معتقدند او همه جا هست و هیـچ جـا نیست که «مارک گرچت» به صراحت به نام سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران اشاره و تصریح کرده بود: «وی را باید بکُشیم. قاسم سلیمانی بسیار سفر می‌کند... تکان بخورید… تلاش کنید او را بکُشید.»

سردار سلیمانی خطرناک‌ترین مرد جهان

مجلۀ آمریکایی «وایرد» در گزارشی با تیتر ۱۳ فرد بسیار خطرناک دنیا، به بررسی۱۳ چهره پرداخته است که به عنوان چهره‌های شناخته شده، به حساب می‌آیند.
آنچه از نگاه این مجلۀ آمریکایی جالب و کمی تعجب آور به نظر می‌رسد، نام سردار «حاج قاسم سلیمانی» است که به عنوان خطرناک‌ترین و مرموزترین فرد در دنیا شناخته شده است؛ حاج قاسم در این گزارش به ادعای وایرد، خطرناک‌ترین فرد در خطرناک‌ترین کشور معرفی شده است که می‌تواند تنها تهدیدکنندۀ نظامی آمریکا در غرب آسیا و سراسر دنیا باشد.

در این گزارش آمده است: اگر بخواهیم به دنبال خطرناک‌ترین کشور سیارۀ زمین بگردیم، به نام ایران برخورد می‌کنیم که ممکن است جرقۀ جنگ جهانی را بزند و اگر بخواهیم در این کشور مرموزترین و خطرناک‌ترین فرد را نام گذاری کنیم، به نام ژنرال قاسم سلیمانی خواهیم رسید که چهره‌ای مرموز دارد.

لقب شهید زنده شایسته‌ترین لقب سردار سلیمانی

حضرت امام خامنه‌ای عزیز(حفظه الله) چهار مرتبه سردار سلیمانی را شهید و شهید زنده خطاب کرده و راجع به ایشان و همرزمان شان فرموده‌اند: خدای متعال می‌خواست این‌ها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند. مطلب فوق در سال۱۳۷۶ و در دیدار اعضاء و مسئولان ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت سرداران و ۸ هزار شهید استان‌های کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان با امام خامنه‌ای(حفظه الله) بیان شده است.
معظم‌له در این دیدار خطاب به سردار سلیمانی می‌فرمایند: خود شما هم که آقای سلیمانی باشید در نظر ما شهیدید. شما شهید زنده هستید. بله، شما هم شهیدید. شما بارها در میدان جنگ به شهادت رسیدید.
منبع:هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع)

گزارشی از سناریوی مشکوک جاری در شبکه نسیم:
هشدار به دستگاه‌های امنیتی و نظارتی
سوژه پایگاه‌های جاسوسی و دلالان زنان بدکاره در رسانه ملی
 
چطور به رسانه ملی اجازه داده می‌شود با ترغیب افرادی که در اثر نا آگاهی، تشابه به فلان فرد مشهور را یک فیض می‌دانند، به تولید برنامه‌ای بپردازد که فارغ از سوق دادن مردم به امور پوچی از این دست، تنها ما حصل آن نمایش غیرشرعی نوامیس مردم از سیمای ام‌القرای جهان اسلام باشد؟....
پایگاه خبری انصارحزب الله: ممکن است این اشکال به گزارش پیش رو وارد شود که به لحاظ موضوع مورد بحث می‌بایست در صفحه‌ای ذیل کلیشه ادب و هنر به آن پرداخته شود. اما از یک سو به این دلیل که موضوعات مرتبط با عرصه ادب و هنر جزء جدایی‌ناپذیری از فرهنگ محسوب می‌شوند ترجیحا سوژه این گزارش در این صفحه و ذیل کلیشه فرهنگی به شرح و بسط گذاشته شد. از دیگر سو این احتمال وجود دارد که طبق معمول طیفی خاص یالثارات را به بدبینی غلیظ یا امنیتی کردن فرهنگ متهم کنند که در پاسخ باید گفت این هفته‌نامه اساسا فرهنگ را موضوعی راهبردی و همراه با ملاحظا ت امنیتی امنیتی می‌داند که نشانه آن نیز تلاش دشمن برای خدشه دار ساختن اساس وجودی نظام جمهوری اسلامی ایران از همین زاویه است.

بخش اول

«رضا رشیدپور» کسی بود که کار خود را با «جوک» گفتن در برنامه‌های صبح بخیر ایران آغاز کرد. «شب شیشه‌ای»، «عبور شیشه‌ای» و «مثلث شیشه‌ای» برنامه سه‌گانه گفتگو محور رشیدپور در شبکه تهران بود که بخش آخری پس از پخش قسمت سی و پنجم توقیف شد و بعد از آن سر‌‌وکله رشیدپور هم در تلویزیون پیدا نشد اما در عوض با همت مضاعف در شبکه‌های ماهواره‌ای «ایرانیان» و «تلویزیون پرسپولیس» مشغول فعالیت شد و در برنامه‌ای با نام «شب بخیر شما» ضمن تشویش اذهان عمومی در موارد متعدد با دعوت از یک موزیسین، مسئله روابط دختر و پسر را به عنوان موضوع بحث برنامه با او مطرح کرد. 

اما روز شنبه ۱۶ فروردین خبری از اجرای رضا رشیدپور در شبکه نسیم در برخی رسانه‌ها منتشر و حتی به صورت پیامک ارسال شد که همان پایگاه‌های خبری مدعی بودند این خبر بر اساس نوشته این مجری در صفحه اینستاگرام شخصی‌اش تنظیم شده است. 
«رشیدپور» در این صفحه از بازگشت خود پس از پنج سال به تلویزیون با یک برنامه گفتگو محور خبر داده بود که طبق هماهنگی‌های صورت گرفته، حسن روحانی رئیس‌جمهور نخستین مهمان آن با فضای پرسش‌های غیرمنتظره و عجیب خواهد بود.

این خبر به دفتر ریاست جمهوری هم رسید و با پیگیری‌های خبرنگاران مربوطه، مشخص شد که رئیس‌جمهور شب گذشته هیچ برنامه‌ای برای حضور در صدا و سیما و انجام مصاحبه تلویزیونی نداشته است. گرچه تیزرهای برنامه نامبرده چند باری در شبکه نسیم روی آنتن رفت و رشیدپور که چندی‌ پیش در یک ویدئو خطاب به عزت‌الله ضرغامی انتقاداتی روانه صدا و سیما کرده بود، در این تیزر برنامه خود را معرفی می‌کرد، اما با رسانه‌ای شدن آن حتی مدیر روابط عمومی شبکه نسیم هم این موضوع را تکذیب کرد و گفت: چنین خبری صحت ندارد و قرار نیست آقای رشیدپور برنامه‌ای را در این شبکه روی آنتن ببرد. حتی خود آقای رشیدپور در صفحه اینستاگرام خود این خبر را تکذیب کرده است. رشیدپور در متنی که روابط عمومی شبکه نسیم از آن به عنوان تکذیبیه نام برده بود، تاخیر در زمان افتتاح شبکه نسیم را دلیلی بر عدم پخش برنامه عنوان و اعلام کرده بود مهمانان گوناگونی به این برنامه خواهند آمد که بیشتر از هنرمندان هستند اما رئیس‌جمهور نیز یکی از گزینه‌های گفتگو است. 

این مجری پر مسئله پیش از این در گفتگویی با ویژه‌نامه نوروزی روزنامه ایران گفته بود که چرایی ممنوع‌التصویر بودن خود در تلویزیون را نمی‌داند اما آن را به طور کلی مرتبط با «گرد و غباری که با حوادث سیاسی و اجتماعی در سال ۸۸ به وجود آمد» ذکر می‌کند. 
این مجری ممنوع‌التصویر در ایام انتخابات ریاست جمهوری به ستاد انتخاباتی حسن روحانی پیوسته بود که ظاهرا با واکنش رسانه ملی روبرو می‌شود و خودش در همان مصاحبه در پاسخ به این سؤال که چه زمانی از واکنش و مخالفت صدا وسیما از پیوستنش به ستاد انتخاباتی حسن روحانی مطلع شد؟ گفته بود: «فکر می‌کنم در مسیر هوایی تهران به گرگان بودیم که نامه‌ای را یکی از مقامات به من نشان داد که در آن به صورت رسمی ذکر شده بود که برنامه‌های تبلیغاتی دکتر روحانی اگر توسط رشیدپور اجرا شده، به دلیل ممنوع‌التصویری ایشان قابل پخش نیست و زیر آن پاراف شده بود که طبق قانون انتخابات چنین ایرادی پیگرد قانونی دارد و از طریق ستاد انتخابات قابل پیگیری است که من تازه آنجا متوجه نیت صداوسیما شدم». 

وی همچنین درباره واکنش روحانی به این نامه صداوسیما نیز گفت: «من در طول کارم با تیم رسانه‌ای ایشان به خاطر ملاحظات سیاسی و شخصیت دیپلماتیک دکتر روحانی فقط یک بار به ایشان نزدیک شدم و گفتم که اگر حضور من در این مجموعه مضر است و موجب اختلاف می‌شود حاضرم داوطلبانه بروم، که دکتر روحانی با بزرگواری که داشتند، لبخندی زدند و گفتند خیر تا آخر سفر با ما بیایید که من هم استقبال کردم و تا آخر کار با تیم ایشان بودم». 

اما حالا «رشیدپور» مدتی است که بر صفحه تلویزیون پدیدار شده و شبکه «نسیم» را قرق کرده است. شبکه‌ای که برخی می‌گویند گل برنامه‌های آن «کی شبیه کیه؟!» است. 

بخش دوم 

تولیدات تلویزیونی، برنامه‌های بی‌محتوا و غیر‌‌‌جذاب درحالی باعث فرصت‌گیری از نیروهای مستعد می‌شود که بودجه بسیاری را نیز از بیت‌المال حیف و میل می‌کنند. ضمن اینکه تولیدات بی‌محتوا و غیر جذاب یک اثر سوء دیگر هم دارد و آن اینکه این ویژگی‌ها باعث سوق دادن عده ای مخاطب به سمت شبکه‌های ماهواره‌ای هم می‌شود و تلویزیون سرمایه اصلی خود را از دست می‌دهد. بهتر است به این شکل مطرح کنیم که این آثار کاملا ضد فرهنگی و مخاطب‌پران هستند و تاثیر سویی بر دیگر آثار تلویزیونی هم خواهد داشت. به نظر می‌رسد «عینک آفتابی» به تهیه کنندگی، کارگردانی و اجرای «رضا رشیدپور» که این روزها از شبکه نسیم پخش می‌شود نمونه بارز این دسته از آثار است،؛برنامه‌ای که بی‌محتوا، غیر جذاب و همراه با لودگی و کپی‌برداری ناشیانه از آثار طنز منسوخ شده دهه ۶۰ است. 

اینکه دست اندرکاران تلویزیون به چه قیمتی حاضر شده‌اند آنتن تلویزیون را در اختیار این لودگی منسوخ شده بگذارند، فرصت دیگری می‌طلبد اما باید به این نکته توجه داشت که برنامه‌ای روی آنتن شبکه نسیم می‌رود که نه متن قابل توجهی دارد و نه بازیگران آن مستعد آثار طنز هستند و قاعدتا با بررسی بیشتر به راحتی درمی‌یابیم که نویسندگان آیتم‌های این برنامه، ظاهرا قصد کپی‌برداری از «ساعت خوش» مهران مدیری را داشته‌اند. جالب اینجاست که خود رشیدپور هم از چهره مهران مدیری دهه ۶۰ و ۷۰ تقلید می‌کند. وی یک عینک آفتابی به چشم دارد و درحال سخنرانی است و تکیه‌کلام‌ها و فیگورهای مهران مدیری در دهه ۶۰ و ساعت خوش را دنبال می‌کند. 

با گذر از این زاویه قابل تامل اما برنامه دیگری توسط رشیدپور در شبکه نسیم در حال اجراست به نام «کی شبیه کیه؟» سر و ته این برنامه که طی یادداشتی در شماره ۷۵۸ یالثارات نیز به آن اشاره و اعتراض شد به این نکته اختصاص دارد که عده‌ای زن و مرد یا دختر و پسر ادعا می‌کنند که شبیه فلان آدم مشهور هستند و به همین منظور تصاویر خود را برای قضاوت در این باره به برنامه ارسال می‌کنند. «کی شبیه کیه؟» نیز با پخش این تصاویر یکی از آنان را که بیش از دیگران شبیه شخص مشهور ادعا شده است برمی‌گزیند و به صورت حضوری به برنامه دعوت می‌کند. در این میان چهره اشخاص از چند زاویه و به شکل کلوزآپ نمایش داده می‌شود تا بینندگان با دقت در اجزاء صورت شخص مدعی به قضاوت درباره ادعای او بپردازند.

این نکته‌ای است که در مورد مردان چندان جلب توجه نمی‌کند اما مسئله وقتی حاد می‌شود که نوبت به نمایش صورت زنان مدعی شباهت با فلان هنرپیشه مشهور هستند. مخاطبانی که این برنامه را ملاحظه کرده‌اند شهادت می‌دهند که چه فضاحتی در این بین به بار می‌آید و چطور زنانگی نوامیس مردم با حرکات نمایش گونه‌ای که از سوی کارگردان به او آموزش داده شده در مقابل دیدگان میلیونها بیننده ظاهر می‌شود. 
تهیه کننده این گزارش تا پیش از نگارش آن، تنها به همین بعد زننده ماجرا توجه کرده بود اما وقتی یکی از مطلعین نکته کوتاه اما مهمی را درباره این سبک از برنامه شرح داد زاویه جدید و البته هولناکی را به موضوع مورد اشاره گشود که به نظر می‌رسد باید نیروهای امنیتی روی آن تمرکز ویژه‌ای داشته باشند. 

این فرد مدعی بود که در آمریکا نیز برنامه‌های مشابهی با همین عنوان ساخته می‌شود که هدف از آن یافتن شباهت بین افراد و هنرپیشه‌های هالیوود است. اما این تنها پوششی برای کار اصلی است! چنانچه پس از مراجعه افراد مدعی و دستچین شدن شبیه‌ترین این افراد، آنان را به دست جراحی پلاستیک می‌سپارند تا شباهت مضاعفی به هنرپیشه‌های مورد نظر پیدا کنند. اما این نه پایان کار بلکه آغاز فرایندی است که این افراد را وارد «تجارت سکس» خواهد کرد تا در قبال دریافت مبالغ هنگفت توسط باندهای مافیایی به عنوان بدل فلان ستاره سینما در اختیار ثروتمندان قرار بگیرند. 

این اظهارات باورنکردنی درحالی باعث «سوت کشیدن» سر شنونده می‌شود که جستجوی کوتاهی در فضای مجازی، اطلاعات کامل‌تری را در اختیار او قرار می‌دهد. این فرایند جستجوگر را با اطلاعات متفاوتی مواجه می‌سازد. از جمله اینکه برنامه «کی شبیه کیه؟» در حالت عادی یک سوژه سوخته دسته چندم است که پیش از شبکه «نسیم» و برنامه «رشیدپور» از سوی طیف گسترده‌ای از پایگاه‌های خبری زرد داخلی و خارجی گرفته تا شبکه اجتماعی اینستاگرام و برخی پایگاه‌های مشکوک رژیم صهیونیستی برای دستیابی به اهداف مورد نظر، اعم از جذب مخاطب یا جمع‌آوری وسیع اطلاعات شخصی افراد در سرتاسر جهان به آن پرداخته شده است. یکی از مشهورترین این پایگاه‌ها «مای هریتاژ» یا «میراث من» نام دارد که از «یهودیه» واقع در سرزمین‌های اشغالی اداره می‌شود. 

اما بخش دیگر اطلاعات که با دعاوی اولیه ما در این گزارش مرتبط است، داده‌های گسترده‌ای از زنان بدکاره است که به واسطه شباهت عجیب خود به یک ستاره سینما مشهور شده و اکنون خود یک ستاره در عالم پورنو محسوب می‌شوند. درحالی این زنان به شکل بین‌المللی فعالیت می‌کنند که به دلیل این ویژگی خاص (شباهت به افراد مشهور) از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده و تجارت بسیار پر سودی را نیز برای دلالان فعال در این عرصه رقم می‌زنند. تصاویر این افراد که توسط پایگاه‌های خبری خاصی معرفی می‌شوند در حالی در دسته‌های ۱۰ الی ۵۰ نفره در دید عموم قرار دارد که تصویر وی در کنار هنرپیشه بدل او قرار داده شده است چنانچه این پدیده با نام «ستاره‌های سکس همزاد افراد مشهور» معرف حضور همه فعالان در این عرصه است. 

بخش سوم

«الی نحاس» یک دلال مشهور زن است که سال۲۰۰۷ در جشنواره فیلم «کن» به جرم اشتغال به «تجارت زنان»، دستگیر شد. اما وی پیش از شهره شدن به این شغل برای برگزاری جشن‌تولدی ۱ میلیون دلاری برای «معتصم قذافی» در سال ۲۰۰۴ در مراکش، شهرت داشت. این دلال زنان بدکاره در جایی دستگیر شده بود که برخی ستاره‌های سینمای ایران حضور در آن را، به معنای دست یافتن به کعبه آمال خود می‌دانند و رسانه‌های معلوم‌الحال نیز این پدیده را به عنوان نقطه آرمانی توفیقات یک هنرمند سینما، به مخاطب معرفی می‌کنند. در آخرین نمونه «لیلا حاتمی» که برای چندمین بار مفتخر به حضور در این جشنواره شده بود به دیده‌بوسی با «ژیل ژاکوب» رئیس این جشنواره پرداخت که پرونده شکایت ۵۰ خواهر دانشجو از وی هنوز در دستگاه قضایی بلاتکلیف مانده است. 

با وجود این پدیده دردآور به نظر می‌رسد باید با گذر از آن به شرح ماجرای مربوط به گزارش اصلی پرداخت. چنانچه زمانی‌که «الی نحاس» دستگیر شد، پلیس دفترچه تلفن او را که شامل اسامی ده‌ها نفر از پولدارترین شاهزاده‌ها و پادشاهان خاورمیانه بود را ضبط کرد ولی او تاکید کرد که تنها آنها را می‌شناسد ولی این مطلب هیچ ربطی به «تجارت جنسی» ندارد. به گفته پلیس، برخی از «بدنام‌های لوکس» در قالب گروه‌هایی سازمان یافته همانند آنچه که «الی نحاس» هدایت آن را به عهده داشت فعالیت می‌کنند که اکثر آنها از پاریس، لندن، ونزوئلا، برزیل، مراکش و روسیه آمده‌اند و برخی دیگر به صورت گروه‌های کوچکی هستند که به صورت مستقل فعالیت می‌کنند.

سال ۹۲ و در خلال برگزاری جشنواره کن «الی نحاس» که سال ۲۰۰۷ در جشنواره فیلم کن به جرم تجارت زنان دستگیر شده بود گفت: «مدل‌ها و برخی از بازیگران زن هالیوود در هتل‌ها و پارتی‌های شبانه‌ای که در کن برگزار می‌شود خودفروشی می‌کنند.»

این تاجر لبنانی یکی از نزدیکان «معمر قذافی» بود که به جرم ترویج و گسترش فحشاء و تجارت زنان در این جشنواره توسط پلیس فرانسه دستگیر و برای همیشه از جشنواره کن اخراج شده بود، البته دادگاه فرانسه او را به ۸ سال زندان نیز محکوم کرد ولی پس از ۱۱ ماه زندانی بودن به دلیل کمبود مدارک لازم، آزاد شد و به سرعت به لبنان بازگشت و اکنون از ترس دستگیری توسط پلیس اینترپل، نمی‌تواند از زادگاهش خارج شود. کارشناسان هنری معتقدند حضور «الی نحاس»، دارنده یک آژانس مدل‌یابی در لبنان، تا سال ۲۰۰۷ همانقدر در جشنواره عادی و متدوال بوده است که حضور ستاره‌هایی چون «براد پیت»، «آنجلینا جولی» و «شارون استون» متداول بود. 

«الی نحاس» پس از گذشت چند سال، در جریان برگزاری جشنواره ۲۰۱۳ کن، با اشاره به این مطلب که امروزه جشنواره کن همچنان بستری برای تجارت جنسی است، گفته بود: «چرا فقط من باید تحت تعقیب قرار بگیرم و از این جشنواره اخراج شوم، چون از نزدیکان «قذافی» و پسرش هستم، در حالی‌که مدل‌ها و حتی برخی از بازیگران زن هالیوود در هتل‌های کن و پارتی‌های شبانه‌ای که در کن برگزار می‌شود، حضور می‌یابند و خودفروشی می‌کنند.»

«نحاس» ۴۸ ساله که قضاوت دستگیری و محکومیت خود را ناعادلانه می‌دانست، در ادامه مصاحبه‌ تلفنی‌اش با هالیوود ریپورتر گفته بود: «من در میان دریایی از افراد پولداری که این تجارت را می‌گردانند، به طرز ناعادلانه‌ای تک افتاده‌ام، آنها به راحتی به دومین تجارت بزرگ جشنواره کن که بعد از فیلم، جنسیت است، می‌پردازند. چرا من؟ پلیس به خوبی می‌دانست که چه چیزی در جشنواره کن در جریان است و با بی‌تفاوتی کامل چشمانشان را بستند، ولی یک‌دفعه چه شد که توجه‌شان به من جلب شد، چون من برای قذافی کار می‌کردم.»

ادعای «الی نحاس» موضوعی بود که «راجر ایبرت»، منتقد آمریکایی سال ۲۰۱۰ پیش از مرگ در صفحه توییتر خود درباره آن نوشته بود: «هر ساله زنانی که فرانسوی‌ها آنها را «دختران فراخوان‌شده گرانقیمت» با متوسط قیمت ساعتی ۴هزار دلار و زنانی که در کنار خیابان‌ها قدم می‌زنند با متوسط قیمت ساعتی ۵۰ تا ۷۵ دلار خود را عرضه می‌کنند. زنانی از این دست در جشنواره کن کاملا مشخص‌اند، آنها بسیار خوش‌پوش‌اند و سیگار هم نمی‌کشند.»

درحالی روزنامه انگلیسی زبان «سان» می‌نویسد: «پیدا کردن یک زن بدنام در جشنواره کن از خرید یک پیتزا هم راحت‌تر است» که یکی از زنان بدنام محلی با نام مستعار «دیزی» نیز در مصاحبه با نشریه سینمایی «هالیوود ریپورتر» گفته بود: «ما همه منتظر فرا رسیدن ایام جشنواره کن هستیم. این یک رقابت بزرگ است چون دختران بسیاری زیادی آنجا هستند ولی خوب به هر حال ما محلی‌ها نسبت به بقیه یک امتیاز داریم و آن آشنایی با نگهبان و متصدی هتل است.»

نگهبان یکی از هتل‌های کن درباره این ادعا می‌گوید: «زنان بدنام اهل کن، به نگهبان و متصدی هتل‌های مجلل این شهر رشوه می‌دهند و در عوض نگهبان‌ها گاهی اوقات مطالبه‌کنندگان را به سمت آنها هدایت می‌کنند، در طول ده روز برگزاری جشنواره به طور تقریبی هر روز ۱۰۰ تا ۲۰۰ زن بدنام به هتل وارد و یا از آن خارج می‌شوند.»

«الی نحاس» نیز در ادامه مصاحبه تلفنی‌اش با «هالیوود ریپورتر» و در تکمیل این فرایند گفته بود: «پول خیلی از آنچه که مردم تصور می‌کنند، قدرتمندتر است. زیباترین دختران به هتل‌های مجلل و گران‌قیمتی که شیوخ عرب در آنجا مستقرند برده می‌شوند. این دختران می‌توانند تا شبی۴۰ هزار دلار درآمد کسب کنند. عرب‌ها با سخاوت‌ترین انسان‌های روی زمین‌اند، اگر از شما خوششان بیاید، حاضرند پول بسیار زیادی را به شما پرداخت کنند. در جشنواره کن، آنها پول‌ها را در دسته‌های ۱۰ هزار یورویی با خود حمل می‌کنند، برای آنها این پول‌ها هیچ ارزشی ندارد و مثل یک مشت کاغذپاره است. آنها دوست ندارند دسته‌های پول را بشمارند و حتی بدون آنکه لحظه‌ای بیندیشند، پول‌ها را به دست دختران می‌دهند، من آن سیستم را به خوبی می‌شناسم.»

«نحاس» در گفتگوی تلفنی‌اش با «هالیوود ریپورتر» بر این نکته نیز تاکید کرده بود که: «من تنها ترتیب برگزاری پارتی‌ها را می‌دادم، دیگر نمی‌دانم که بین‌ آنها چه اتفاقی می‌افتاد، من هیچ سهمی در آن نداشتم، آنها ممکن بود که تنها با یکدیگر گفتگو کنند و سرگرم باشند. تازه اگر هم من کاری کرده‌ باشم، مانند من آدم‌های زیادی درطول جشنواره در کن وجود داشتند. ‌هر سال در طول جشنواره ۳۰ تا ۴۰ قایق تفریحی در ساحل وجود دارد که هر کدام از آنها متعلق به فردی بسیار ثروتمند است که در هرکدام از این قایق‌ها حدود ۱۰ دختر که اغلب مدل هستند به صورت برهنه یا نیمه برهنه وجود دارد. در کنار این دختران زیبا انواع مشروبات الکلی و مواد مخدر نیز برای افراد مهیاست، این دختران در قایق‌ها دائما در ترددند و شما گاهی می‌توانید از بیرون آنها را ببینید. همه این دختران در پایان شب منتظر پاکت‌های دستمزدهایشان هستند، این همان چیزی است که برای ۶۰ سال در جشنواره کن در جریان بوده است.»

یکی از ستارگان سینما نیز در مصاحبه با «هالیوود ریپورتر» درباره این ادعا گفته بود: «زنانی که در طول جشنواره در سواحل کن در قایق‌های تفریحی مستقر می‌شوند، «دختران قایق‌های تفریحی» نام دارند و میان فاحشه‌های حرفه‌ای و بازیگران درجه ۲ و ۳ هالیوود و مدل‌هایی که در ازای سکس پول دریافت می‌کنند، تفاوت چندانی نیست. به طور آشکار حضور بازیگران هالیوود در این تجارت بیش از تنها چند اسم است.»

جمع‌بندی و سؤالات: 

۱- اینکه چرا یک مجری بدسابقه که به قول خودش به دلیل «غبارآلود بودن فضا در فتنه» ممنوع‌التصویر شده بوده و نیز پس از آن سابقه مشعشعی در فعالیت در شبکه‌های ماهواره‌ای داشته اینچنین بدون ضابطه به فعالیت در سیمای جمهوری اسلامی ایران بازمی‌گردد، سؤالی است که آقای ضرغامی پیش از پایان تتمه دوران ریاست بر سازمان صدا و سیما باید به آن پاسخ بگوید. 

۲- رئیس سازمان صدا و سیما همچنین باید به شکل جزئی به این سؤال در کنار سؤالات دیگری که حجم آن مثنوی۷۰ من است پاسخ گوید که چرا بودجه بیت‌المال را در اختیار رشیدپور قرار داده تا به واسطه آن به تولید برنامه بی‌محتوا و پوچی بپردازد که بهره آن برای خلق‌الله هیچ و ضامن آبروبری از نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین‌المللی است. 

۳- اما سخن سوم با نیروهای امنیتی و اطلاعاتی است که به نظر می‌رسد باید این گزارش ۳ بخشی را جدی گرفته و به بررسی ابعاد و زوایای آن بپردازند و به پاسخ این سؤال دست یابند که آیا ارتباطی بین اجرای یک برنامه حساب شده از سوی باندهای مافیایی تجارت زنان بدکاره و باز تولید یک برنامه دست چندم در رسانه ملی با سوژه مشابه وجود دارد؟ کما اینکه در یک مورد مشابه، چندی پیش این هفته‌نامه، با یک دست واسطه از برخی دستگیرشدگان به جرم پخش فیلم رقاصی در فضای مجازی شنیده بود که آنان به واسطه دعوت یک رقاص ایرانی معروف، و همجنس‌باز مقیم آمریکا، برای شرکت در مسابقات رقاصی به کشورهای همسایه می‌رفتند و پس از دست‌چین شدن با وعده کسب مقام در مسابقه، آنها را وارد تجارت سکس کرده و به نقاط دیگر منتقل می‌کردند. 

۴- از آنجا که یالثارات، پیش‌تر، از نارضایتی آقای‌‌رئیسی (رئیس هیئت نظارت) از عملکرد صدا و سیما و برنامه مورد اشاره در این گزارش اطلاع حاصل کرده، سؤال سوم از همین هیئت و بر این مبناست که حتی به فرض ابطال همه فرضیات فوق و اعلام بی‌محلی آن، چطور به رسانه ملی اجازه داده می‌شود با ترغیب افرادی که در اثر نا آگاهی، تشابه به فلان فرد مشهور را یک فیض می‌دانند، به تولید برنامه‌ای بپردازد که فارغ از سوق دادن مردم به امور پوچی از این دست، تنها ما حصل آن نمایش غیرشرعی نوامیس مردم از سیمای ام‌القرای جهان اسلام باشد؟ 

۵- در ۳۵ سالگی انقلاب اسلامی آنچه مشروح شد بخشی از سرونوشت سازمانی است که قرار بود یک «دانشگاه بزرگ» باشد. حال و روز بلندگوی تنها دولت استقرار یافته از انقلاب اسلامی درحالی مایه خجالت است که با استناد به آرشیو مواضع موجود از رهبران جمهوری اسلامی، رضایت چندانی از عملکرد این سازمان در سطح عالی مسئولان نظام وجود نداشته است. 

۶- رئیس رسانه ملی واپسین روزهای دوره مدیریت خود را درحالی طی می‌کند که سازمان متبوعش را به ریاست بعدی تحویل خواهد داد. سازمانی که به نظر می‌رسد یا باید فکری برای اداره سلیم آن کرد یا به تعطیلی موقت آن تا زمان تجدید ساختار رضایت داد.
منبع:هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع)


خرابکاری عمدی در پخش شبکه‌های رادیو و تلویزیون
پارازیت‌ تصاویر صدها شبکه ماهواره‌ای را قطع کرد
کد مطلب : 6128
گروه بین‌الملل: گزارش‌ها حاکیست که صدا و تصویر حدود 200 شبکه‌ ماهواره‌ای رادیو و تلویزیونی در کشورهای خاورمیانه با حمله پارازیت‌های عمدی روبرو شده‌ و از دسترس خارج شده‌اند.
پارازیت‌ تصاویر صدها شبکه ماهواره‌ای را قطع کرد
سخنگوی شبکه "یوتل‌ست" به خبرگزاری فرانسه گفت: اوایل این هفته برخی از کانال‌های رادیو و تلویزیون غربی برای مدتی به علت ارسال پارازیت از دسترس خارج شدند. موسسه "دویچه‌وله" به برخی از رسانه‌ها گفته است که در این خرابکاری دست جمهوری اسلامی ایران را می‌بیند. 
اریک بترمان، مدیرعامل "دویچه وله" به روزنامه آلمانی "فرانکفورتر الگماینه"  گفت: در همکاری با سایر رسانه‌های خارجی، در صدد یافتن راه حلی برای این مشکل هستیم.
در همین رابطه برخی خبرگزاری‌های غربی مدعی شدند: این احتمال وجود دارد که عملیات اخیر پارازیت‌اندازی از سوی ایران، در واکنش به اقدام ماهواره‌ی هات‌برد صورت گرفته باشد.
شبکه‌ی "یوتل‌ست" از روز دوشنبه (۲۴ مهر/۱۵ اکتبر) پخش ماهواره‌ای ۱۹ شبکه رادیو تلویزیونی جمهوری اسلامی را از ماهواره هات‌برد قطع کرد. این شرکت دلیل این اقدام را تحریم‌های تازه‌ی اروپا علیه ایران دانست.

شبکه فرانسوی یوتل‌ست از بزرگترین سیستم‌های ماهواره‌ای جهان است که امواج بیش از ۴۲۵۰ کانال تلویزیونی را به بیش از ۲۰۰ میلیون خانوار در اروپا و خاورمیانه و آفریقا ارائه می‌کند.
پارازیت بر روی ماهواره‌ها نه تنها خلاف چرخش آزادانه اطلاعات است، بلکه برای سلامتی انسان‌ها نیز بسیار مضر است پارازیت بر روی ماهواره‌ها نه تنها خلاف چرخش آزادانه اطلاعات است، بلکه برای سلامتی انسان‌ها نیز بسیار مضر است. به گفته شرکت فرانسوی یوتل‌ست که مدیریت ماهواره‌های یوتل‌ست و هات‌برد را بر عهده دارد، ایران از چهارشنبه (۱۲ مهر/۳ اکتبر) روی شبکه‌های بی‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا و رادیو فردا عمداً اختلال ایجاد کرده بود.

اعتراض شبکه‌های خارجی
بنگاه رسانه‌ای بی‌بی‌سی در بیانیه‌ای که روز پنج‌شنبه (۱۸ اکتبر/۲۷ مهر) منتشر کرد، اطلاع داد که برنامه‌های این شبکه از جمله: بی‌بی‌سی ورلدنیوز (شبکه خبر بین‌المللی بی‌بی‌سی)، تلویزیون عربی‌ بی‌بی‌سی و کانال‌های رادیویی سرویس جهانی بی‌بی‌سی به دو زبان عربی و انگلیسی برای مخاطبان مناطق اروپا و خاورمیانه، در معرض پارازیت‌های عمدی و متناوب قرار گرفته‌اند.

بی بی سی در این بیانیه از انداختن پارازیت به شدت انتقاد کرده و گفته است: «ارسال پارازیت‌های عمدی نقض فاحش قوانین بین‌المللی در زمینه استفاده از ماهواره‌هاست و ما هر گونه عملی را که به منظور اخلال در دسترسی آزاد مخاطبان به اخبار و اطلاعات انجام گیرد، به شدت محکوم می‌کنیم.»
پیش از این، نهاد ناظر بر رادیو و تلویزیون‌های بین‌المللی آمریکا ضمن محکوم کردن اختلال در پخش برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی ماهواره‌ای ارسالی به ایران، آن را تهدیدی علیه حقوق بشر دانسته و گفته بود که بعضی از موارد ارسال پارازیت از داخل خاک سوریه انجام می‌شود.
این احتمال وجود دارد که دولت سوریه نیز به منظور جلوگیری از پخش اخبار مربوط به اقدامات خشونت‌آمیز حکومت این کشور، به فرستادن پارازیت روی کانال‌های خبری خارجی دست زده باشد.
اواسط همین ماه دولت فرانسه به پارازیت انداختن ایران روی شبکه‌‌های ماهواره‌ای که برنامه‌های خود را از طریق یوتل‌ست و هات‌برد پخش می‌کنند، اعتراض کرد.
دولت ایران هیچگاه رسما مسئولیت پارازیت‌اندازی روی شبکه‌های ماهواره‌ای را نپذیرفته است.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد