سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز



به دنبال تهدید دولت بغداد، کشورها و شرکت های مختلف از خریداری محموله نفت صادراتی کردستان عراق خودداری کردند و نفتکش حامل اولین محموله نفت صادراتی کردستان عراق برای مدت زیادی در آب های آزاد سرگردان ماند اما در نهایت در یکی از بنادر اسرائیل پهلو گرفت.
یک مشتری در اسرائیل اولین محموله نفت صادراتی کردستان عراق را خرید. 

به گزارش عصر ایران به نقل از رویترز، این نخستین محموله نفتی است که کردستان عراق توانست به طور مستقل و بدون دخالت دولت مرکزی بغداد، آن را به بازارهای جهانی عرضه کند. 

قبل از این کردستان عراق توانست با راه اندازی خط لوله مستقلی از طریق خاک ترکیه به بندر جیهان، نفت تولیدی خود را بدون دخالت دولت مرکزی عراق، صادر کند.
این خط لوله کردستان عراق در کنار خط لوله کرکوک - جیهان قرار دارد. خط لوله کرکوک جیهان تحت اداره دولت مرکزی عراق است و نفت شمال این کشور را از طریق خط لوله به بندر جیهان ترکیه منتقل می کند.

هم اکنون ترکیه، دارای دو خط لوله صادرات نفت از عراق است که اولی برای صادرات نفت دولت بغداد و دومی برای صادرات نفت کردستان عراق است.

دولت بغداد مخالف صادرات مستقل نفت توسط کردستان عراق است. دولت بغداد تهدید کرده است هر کشور یا شرکتی که از کردستان عراق نفت خریداری کند، با مجازات های دولت بغداد روبه رو خواهد شد.
 
به دنبال تهدید دولت بغداد، کشورها و شرکت های مختلف از خریداری محموله نفت صادراتی کردستان عراق خودداری کردند و نفتکش حامل اولین محموله نفت صادراتی کردستان عراق برای مدت زیادی در آب های آزاد سرگردان ماند اما در نهایت در یکی از بنادر اسرائیل پهلو گرفت. 

این نفتکش با پهلوگیری در بندر عسقلان اسرائیل، نخستین محموله نفت صادراتی کردستان عراق را تحویل داد. 
منابع آگاه گفتند این نفتکش به نام  "اس سی اف تای"  بامداد دیروز جمعه وارد بندر عسقلان اسرائیل شد و عصرگاه  جمعه نیز محموله خود را تحویل داد. 
مقامات بندر عسقلان از اظهار نظر در این باره خودداری کرده اند. 

فروش اولین محموله نفت انتقالی از طریق خط لوله مستقل برای دولت محلی کردستان عراق، حیاتی است. دولت محلی کردستان عراق تلاش می کند به لحاظ مالی و اقتصادی، روز به روز استقلال بیشتری از دولت مرکزی عراق کسب کند. 

خط لوله مستقل صادرات نفت کردستان عراق باعث بروز اختلافات جدید و شدیدی میان کابینه های اربیل و بغداد شده است. 
رویترز نوشت که نتوانسته است تایید کابینه کردستان عراق را درباره فروش مستقیم نفت خام به مشتری در اسرائیل کسب کند. 

معمولا محموله های نفتی قبل از رسیدن به مقصد نهایی، میان خریداران متعدد، دست به دست می شود. 
رویترز اضافه می کند: آمریکا نزدیک ترین هم پیمان اسرائیل از فروش مستقل نفت خام توسط کردستان عراق حمایت نمی کند و به خریداران احتمالی این محموله های نفتی درباره پذیرش آنها هشدار داده است. 

با این حال نشانه های اخیر از نزدیکی روابط میان آمریکا و ایران، باعث نگرانی اسرائیل شده است. 
اسرائیلی ها امیدوارند از طریق برقراری روابط با کردستان عراق، شبکه روابط دیپلماتیک خود در خاورمیانه را گسترش دهند و گزینه های دریافت نفت را افزایش دهند. 

با این حال مقامات کردستان عراق بارها گفته اند که هیچ رابطه رسمی با اسرائیل ندارند.

هنوز مشخص نیست نفت خام کردستان عراق که در اسرائیل تحویل داده شده است به مصرف پالایشگاهی در اسرائیل خواهد رسید یا اینکه برای انتقال به پالایشگاه دیگری در انبارهای این منطقه ذخیره می شود. 

سخنگوی وزارت انرژی اسرائیل هم گفت: درباره منشاء نفت خام وارداتی توسط پالایشگاه های بخش خصوصی اسرائیل اظهارنظر نمی کنیم. 

این محموله نفتی در هفته گذشته از بندر جیهان ترکیه توسط نفتکش "یونایتد امبلم" بارگیری شد سپس در یکی از بنادر نزدیک مالت در شمال دریای مدیترانه به نفتکش دیگری به نام 
اس سی اف التای جابجا شد. 

پالایشگاه های اسرائیلی قبل از این هم میزان محدودی از نفت کردستان عراق را خریداری کرده بودند. این محموله های کم حجم به وسیله خودرو از کردستان عراق به بنادر ترکیه منتقل می شد. 

خط لوله مستقل نفت کردستان عراق در ترکیه می تواند روزانه 120 هزار بشکه نفت خام را به بندر ترکی جیهان منتقل کند. 

وزیر منابع طبیعی کردستان عراق قبل از این گفته بود این منطقه به دنبال افزایش صادرات نفت خام به روزانه 400 هزار بشکه در روز تا پایان سال جاری میلادی است. 
عراق هم اکنون با صادرات روزانه 2.5 میلیون بشکه نفت خام یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت خام جهان است.

از نظر آمریکایی ها هزینه این بحران را باید ایرانی ها بپردازند، چون این خواسته همیشگی آنها بود که می گفتند نیروهای نظامی آمریکا در منطقه نباشد و حالا آمریکایی ها در عراق نیستند و ...
عصر ایران؛ مازیار آقازاده - اوضاع یک هفته گذشته در عراق برای بسیاری از ناظران بسیار غیر منتظره بود . سربرآوردن نیروهایی به شدت خشن و پیشروی سریع آنها در روزهای نخست غالب ناظران را غافلگیر کرد.

موضوع این نوشتار اما بررسی ریشه بحران ناشی از شورش گروه داعش به همراه برخی عناصر بعثی در عراق نیست.  بحث بر سر اینکه آیا دلیل این وضعیت  ناکارآمدی و سیاست های اشتباه دولت مالکی بوده است؟ یا توطئه ای منطقه ای یا فرامنطقه ای از جانب برخی دولت ها به منظور زیر کشیدن دولت مالکی از سریر قدرت و یا کاهش قدرت منطقه ای ایران و یا احتمالا تجزیه عراق و ... هم موضوع این نوشتار نیست.

موضوع این نوشتار به طور مختصر بررسی این موضوع است که آیا دو کشور ایران و آمریکا نگاه یا مسیری مشترک به منظور دفع خطر داعش در عراق ومنطقه قرار دارند یا نه؟ نویسنده بر این اعتقاد است که به رغم تحلیل ها و گزارش هایی که این روزها در رسانه ها درباره بحران  عراق منتشر می شود و بسیاری این بحران را دغدغه و فصل مشترک منافع آمریکا و ایران می دانند، این بحران بیشتر از اینکه برای آمریکایی ها دغدغه امنیتی باشد برای مقامات ایرانی مایه نگرانی است و از این رو مقامات آمریکایی تمایل چندانی برای ورود به این بحران بنا به دلایلی که در پی خواهد آمد، ندارند و شاید هم ترجیح دهند از وضعیت کنترل شده بحران به عنوان ابزاری برای امتیاز گیری از ایران یا مقابله با نفوذ ساختاری ایران در عراق برای رضایت خاطر برخی کشورهای عربی منطقه مخصوصا عربستان استفاده کنند.

برای باز کردن بیشتر موضوع باید کمی به گذشته برگشت و سیاست های منطقه ای ایران و آمریکا و نحوه تعامل این دو کشور در عراق را در یک دهه گذشته و پس از سقوط دولت صدام ، بررسی کرد.

ایران پس از سرنگونی رژیم صدام از شر یک دشمن منطقه ای که یک جنگ 8 ساله را بر او تحمیل کرده بود و یک ایدئولوژی پان عربیستی ضدایرانی داشت راحت شد و هر چند در سیاست اعلامی ایران ابراز نمی شد اما غالب تحلیلگران و ناظران می دانستند و می دانند که تهران برنده بزرگ تغییر رژیم عراق در یک دهه گذشته بوده است.

به عبارت دیگر دولت جورج بوش نو محافظه کار که به تندروی و نظامی گری شهره بود و در ظاهر سیاست " تغییر رژیم "را در ایران دنبال می کرد با حمله و دفع خطر از طالبان افغانستان و رژیم صدام در عراق ، دو دولت را که جزء دشمنان یا دستکم رقیبان متخاصم  منطقه ای جمهوری اسلامی ایران بودند به زیر  کشیده بود و در عوض دولت هایی در عراق و افغانستان به روی کار آمده بودند که نه تنها دشمنی سابق را با ایران دنبال نمی کردند بلکه بسیاری از مقامات دولت های جدید افغانستان و عراق سال ها به عنوان پناهندگان سیاسی در ایران اقامت گزیده و دارای پیوندهای نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران بودند.

نکته دیگر اینکه ایران علی رغم احساس رضایت درونی از تغییر رژیم های طالبان و صدام ، سیاستی دو گانه را در قبال این دو کشور و حضور نیروهای آمریکایی در آنجا در پیش گرفت.
ایران از سویی در چارچوب دیپلماسی رسمی تلاش می کرد بهترین روابط را با دولت عراق و افغانستان برقرار سازد و روی مقامات آنها اعمال نفوذ داشته باشد و از طرف دیگر به شدت به دنبال خروج نیروهای آمریکایی از منطقه  و جلوگیری از دایمی شدن حضور نظامی آمریکا در این دو کشور و پیوند های نزدیک تر دو دولت همسایه با آمریکا بود.  

این سیاست ایران در قبال عراق و افغانستان - که در بحث کنونی بررسی عراق  منظور است – سبب شد تا فاز دوم سیاست تغییر رژیم بوش یعنی " دولت سازی" جدید در عراق ، با گشایش ها و  چالش هایی خاص مواجه باشد.

به عبارت دیگر تهران از سویی به دولت سازی در عراق کمک شایانی نمود و از سوی دیگر روابط ویژه و نزدیک تهران با برخی گروه های ضدآمریکایی در عراق سبب رنجش واشنگتن شد تا جایی که آمریکا ایران را به بازیگردانی اصلی شورش های متناوب شبه نظامیان صدری در عراق در فاصله سال های 2004 تا  2008 علیه نظامیان آمریکایی متهم کرد؛ اتهامی که ایران همواره آن را رد کرده است.

با تدابیری که دولت مالکی در پیش گرفت شورش میلیشیای شیعی در عراق علیه سربازان آمریکایی خوابانیده شد ، اما آمریکایی ها نیاز داشتند پس از کشته شدن نزدیک به 4500 نظامی خود در عراق از سال 2003 بدین سو، برای حفظ حضور خود در عراق پیمانی امنیتی با این کشور امضا کنند.

با خارج شدن بوش از کاخ سفید و جایگزینی اوباما ، رییس جمهور جدید آمریکا تمایل چندانی به حضور در عراق نداشت و حتی در ایام انتخابات وعده خروج نیروهای آمریکایی از عراق را داده بود. اصرار دولت واشنگتن به مالکی برای حفظ  بخشی از نیروهای نظامی آمریکا  در عراق در قالب امضای یک توافقنامه امنیتی بلند مدت در نهایت منجر به نتیجه نشد و  دولت مالکی از این کار خودداری کرد.

نا گفته پیداست که ایران مخالف امضای چنین پیمانی بود و خواستار خروج هر چه زودتر نیروهای آمریکایی از عراق بود و در نهایت فشارهای ایران به دولت عراق برای عدم امضای پیمان نظامی کارگر شد و اوباما نیز دو هفته مانده به سوت پایان سال 2011 ، نیروهای نظامی آمریکایی را از عراق خارج کرد تا در انتخابات سال 2012 به یکی از وعده های انتخاباتی سال 2008 خود به مردم آمریکا عمل کرده باشد.

پس از خروج نیروهای آمریکایی از عراق در ظاهر قضیه همه از این وضعیت راضی بودند. مقامات تهران شادمان از خروج نیروهای آمریکایی از مرزهای غربی شان بدون امضای یک پیمان بلند مدت برای حضور دایمی مزاحمان آمریکایی بودند و دولت اوباما هم طبیعتا به دلیل به انجام رساندن یک وعده انتخاباتی داده شده به مردم آمریکا و پایان یافتن سریال همه روزه کشتار  سرباز های آمریکایی در عراق و هزینه های گزاف جنگ عراق (بیش از 750 میلیارد دلار) خشنود و راضی بود و دولت مالکی نیز از اینکه می توانست ژست ملی گرایی و " عدم امضای پیمان ننگین حضور نظامیان خارجی در عراق " را بگیرد، احساس استقلال بیشتری  می کرد؛ البته در این میان مساله ای که ظاهرا فراموش شده بود این بود که "آینده ثبات عراق" با وجود خروج نیروهای آمریکایی و خلا امنیتی و شکاف های قومی این کشور چه خواهد شد؟

خروج نیروهای آمریکایی از عراق دقیقا مصادف بود با آغاز موجی از انقلاب های مردمی در بسیاری از کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا که به " بهار عربی" معروف شد.
موج سقوط حکومت های تک نفره از تونس و مصر و لیبی آغاز شد وجرقه انقلاب ها به یمن و بحرین و سوریه رسید و اعتراضات و ناآرامی هایی نیز در دیگر کشورهای عربی به وقوع پیوست.

سوریه اما بدترین شرایط را به خود گرفت . جنگ داخلی گسترده در سوریه یک خلا امنیتی جدی در این کشور پدید آورد و ترکیب این وضعیت با خلا امنیتی ناشی از عدم حضور نظامی آمریکا در عراق وضعیتی بغرنج و نا متعین را در عراق و سوریه به عنوان دو متحد منطقه ای مهم ایران حاکم کرد.

لبنان به واسطه ساختار متفاوت سیاسی و اجتماعی و حضور مستقیم و موثر حزب الله در این کشور، تا حدود زیادی از این موج در امان ماند  حتی حزب الله در سال 2013 به دولت بشار اسد کمک کرد تا موازنه نظامی را در جنگ داخلی سوریه به نفع خود تغییر دهد، اما مناطقی از بخش های شرقی سوریه از  2013 بدین سو به دست گروه هایی تروریستی و به شدت تندرو همچون جبهه النصره و داعش افتاد و هم اکنون نیز این گروه ها کنترل مناطق شرقی سوریه را در دست دارند.

در سال 2013 اعتراضاتی در مناطق شمال و شمال غرب عراق به ویژه الانبار علیه دولت مالکی به وضوع پیوست. معترضان که از گروه های اقلیت سنی بودند خواستار اعاده آنچه که حق خورده شده شان به دست دولت مالکی بودند، شدند اما دولت مالکی در برابر این اعتراضات مقاومت کرد و امتیازی به معترضان نداد.

از سوی دیگر خلا امنیتی ناشی از عدم پشتیبانی هوایی ارتش عراق در مناطق مرزی با سوریه دست گروه هایی چون داعش را برای جولان دادن در داخل عراق و نفوذ به داخل مناطقی چون استان نینوا و صلاح الدین و الانبار و حتی مناطقی چون فلوجه و..  باز گذاشت و در نهایت در اثر ترکیب نارضایتی های بخشی از اهل تسنن از دولت مالکی و خلا امنیتی ناشی از عدم حضور موثر ارتش و نیروهای امنیتی در مناطق ناآرام مرزی با سوریه ، بعثی ها نیز از فرصت موجود استفاده کرده و وارد معرکه شدند و شاخه های داخلی خفته خود در ارتش عراق و یا نظامیان بازنشسته شده بعثی در عراق برای به زیر کشیدن دولت مالکی به گروه داعش پیوستند و حالا شورشیان و تروریست ها برای تسخیر شهر بغداد لحظه شماری وبرنامه ریزی می کنند و عملاً کنترل ارتش عراق بر بخش های مهمی از مناطق شمالی این کشور از دست رفته است.

در ابتدای این نوشتار اشاره به این مساله شد که ایران و دولت اوباما از خروج نیروهای نظامی آمریکایی از عراق شادمان بودند؛ چون نه دیگر آمریکا بابت حضور نظامی در عراق مجبور به پرداخت هزینه بود و نه ایران مجبور بود حضور دهها هزار نظامی " شیطان بزرگ " را در مرزهای غربی خود به عنوان یک تهدید همیشگی امنیت ملی خود تحمل کند.

اما ماحصل این وضعیت برای عراق گران تمام شد. در واقع خروج نظامیان آمریکایی از عراق علاوه بر اینکه سبب ایجاد خلا امنیتی در عراق آن هم در بدترین شرایط منطقه ای (پس از وقوع موج انقلاب های عربی و جنگ داخلی در سوریه) شد، هزینه تامین امنیت عراق را بر عهده ایران گذاشت و ایران نیز به عنوان یک قدرت منطقه ای و کشوری که داعیه رهبری منطقه خاورمیانه را دارد از ایفای چنین نقشی استقبال کرد.

با وجود و حضور تهدید داعش هر چند در ظاهر همه چیز را به هم ریخته است و به نظر می رسد ایران و آمریکا بار دیگر به یکدیگر احساس نیاز کرده اند، اما آمریکایی ها پس از تحمل صدها میلیارد دلار هزینه و کشته شدن بیش از 5 هزار نظامی در اشغال نظامی عراق ، احساس می کنند گریبان خود را از این بحران و کلاف پیچیده تازه رها کرده اند و به نظر می رسد درباره حضور نظامی دوباره در عراق تردید های جدی دارند.

اما اگر شعله های آتش فتنه ای که عراق را بر گرفته بالاتر بگیرد چه؟ به نظر می رسد آمریکایی ها خود را از بحران عراق رها شده می بینند و معتقدند حتی اگر عراق وضعیتی مشابه سوریه به خود بگیرد ارزش مداخله نظامی ندارد.

آمریکایی ها در مورد سوریه نیز چنین سیاستی در پیش گرفته اند و دولت اوباما بر خلاف کشیدن چند باره خطوط قرمز پس از ماجرای مبهم استفاده از سلاح های شیمیایی در تابستان سال گذشته در سوریه حتی از حمله محدود به سوریه اجتناب کرد.

در مورد عراق نیز به نظر نمی رسد آمریکا میل و تمایل چندانی به مداخله داشته باشد مگر اینکه تهدیدی جدی منافع حیاتی واشنگتن را به خطر اندازد.

 از نظر آمریکایی ها هزینه این بحران را باید ایرانی ها بپردازند، چون این خواسته همیشگی آنها بود که می گفتند نیروهای نظامی آمریکا در منطقه نباشد و حالا آمریکایی ها در عراق نیستند و تهدیدی جدی علیه آنها متصور نیست و تنها نگرانی مساله اتباع و دیپلمات های آمریکایی در بغداد است که باید فکری برای آنها کرد تا در صورت اشغال احتمالی بغداد آسیبی به آنها نرسد.
توماس فرید من در یادداشت اخیر خود در روزنامه نیویورک تایمز آمریکا به ظرافت به این نکته اشاره کرده است : "ایران از ما می خواست در عراق نباشیم دولت اوباما هم با خروج نظامیان آمریکا از عراق این خواسته را استجابت کرد و حالا ما نیرویی در عراق نداریم و باید ایران به عنوان کشوری که داعیه هژمونی بر منطقه خاورمیانه دارد این بحران را حل کند."


پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 شبکه خبری تلویزیون دولتی ترکیه ˈتی.آر.تیˈ نوشت: این کشور در پی تحولات اخیر در عراق با خطر بسیاری جدی مواجه شده است.
 

به گزارش ایرنا، این شبکه خبری روز شنبه در مطلبی با عنوان ˈترکیه چگونه می تواند با خطر داعش در منطقه مقابله کند؟ˈمی نویسد: کشورهای منطقه از حملات نیروهای تروریستی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به سوریه و عراق متحمل خسارت و دچار حیرت و شگفتی شده اند و ترکیه به علت تحولات اخیر در عراق با خطر بسیار جدی مواجه است.

بر اساس این گزارش، در پی اشغال سرکنسولگری ترکیه در موصل توسط نیروهای تروریستی داعش 49 نفر از دیپلماتها و خانواده های آنان به گروگان گرفته شده و به نقطه نامعلومی منتقل و 31 نفر از رانندگان ترک نیز توسط این نیروها به اسارت گرفته شده اند.

تی.آر.تی می افزاید: ترکیه برای نجات اتباع این کشور تلاش های دیپلماتیک بسیار فشرده ای را آغاز کرده است.

حملات داعش در داخل خاک عراق، هم از نظر وضع گروگانها در این کشور و هم از نظر سیاست خارجی تبدیل به مشکلی جدی برای دولت آنکارا شده است.

به نوشته این شبکه خبری، دیپلماسی مربوط به نجات گروگان ها، سیاستهای داخلی و خارجی ترکیه را با مشکل مواجه کرده و اینکه دولت آنکارا چگونه بحران مربوط به گروگانها را حل خواهد کرد به موقعیت این کشور در سیاست های داخلی و خارجی اش بستگی دارد.

به ادعای شبکه خبری تلویزیون دولتی ترکیه، آنکارا از نظر سیاست خارجی باید دیپلماسی بسیار حساسی را پیش بگیرد؛ اقدامی که داعش را مخاطب قرار دهد و یا علیه آن باشد، هیچ کدام به نفع ترکیه نخواهد بود.

به نوشته این شبکه خبری، متفقین غربی و کشورهای منطقه نیز باید در مقابل داعش موضعی مشترک اتخاذ کنند و با همدیگر همکاری داشته باشند؛ همچنین نباید فراموش کرد که سازمان ملل متحد و ناتو در حل یک چنین بحران های امنیتی می توانند برای ترکیه کارساز باشند




رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام طرح دولت فراگیر را در عراق و نقش علما و مراجع به ویژه آیت الله سیستانی در بسیج مردم و ایجاد اتحاد برای مقابله مردمی با گروهک های تروریستی را ستود و تنها راه مقابله با مشکلات جهان اسلام و حل بحران عراق را انسجام و وحدت داخلی و عدم دخالت بیگانگان ذکر کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، اقدامات گروهک تروریستی داعش بعثی در عراق را فتنه و توطئه ای ریشه دار در کل منطقه دانست و گفت: دست های پشت پرده در حمایت های بی دریغ از این گروهک توسط برخی کشورهای منطقه و خارج از منطقه، ابعاد آن را پیچیده کرده است.

به گزارش انتخاب، آیت الله هاشمی رفسنجانی در جلسه امروز (شنبه) مجمع به تحولات جاری در کشور همسایه عراق اشاره کرد و اظهارداشت: تحرکات تروریستی اخیر در عراق، بسیار جدی و از ابعاد مختلف شایسته تأمل، بررسی و هوشیاری است. 

وی، اقدامات گروهک تروریستی داعش، بعثی در عراق را فتنه و توطئه ای ریشه دار و برنامه ریزی شده در کل منطقه توصیف و خاطر نشان کرد: دست های پشت پرده در حمایت های بی دریغ تجهیزاتی، درمانی و سیاسی از این گروهک توسط برخی کشورهای منطقه و خارج از منطقه، ابعاد این توطئه را علیه مردم عراق پیچیده تر کرده است.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، اجرای سیاست های اختلافی و تروریستی مشابه افغانستان در عراق را از جمله اهداف و سیاست های دشمنان داخلی و به ویژه خارجی مردم مسلمان عراق ذکر کرد و گفت: آتش افروزان و اختلاف افکنان و حامیان تروریست ها در عراق، نهایتاً خود به عنوان منجی وارد صحنه شده اند و سیاست ها و برنامه های خود را اجرایی می کنند.

آیت الله هاشمی رفسنجانی، طرح دولت فراگیر را در عراق و نقش علما و مراجع به ویژه آیت الله سیستانی در بسیج مردم و ایجاد اتحاد برای مقابله مردمی با گروهک های تروریستی را ستود و تنها راه مقابله با مشکلات جهان اسلام و حل بحران عراق را انسجام و وحدت داخلی و عدم دخالت بیگانگان ذکر کرد.

در ادامه این جلسه، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، گزارشی از آخرین وضعیت تحولات عراق و مقابله مردمی با گروهک تروریستی داعش بعثی را به اطلاع اعضا رساند.

همچنین در این جلسه، محمدباقر نوبخت معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهوری ضمن تاکید بر لزوم اصلاح ساختار نظام اداری کشور با توجه به درآمد و هزینه های بودجه ای از همه دستگاه ها و قوای سه گانه و بویژه مجمع تشخیص مصلحت نظام خواست تا در این راه به دولت کمک کنند.

در این جلسه حسینعلی امیری قائم مقام وزیر کشور نیز حضور داشت.

در ادامه محمود عسگری آزاد جانشین معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهوری، گزارشی از نظام اداری در تطبیق با سیاست های کلی و سیاست های برنامه های چهارم و پنجم توسعه کشور در زمینه نظام ا داری به اطلاع اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام رساند.

براساس این گزارش، لزوم اصلاح ساختار نظام اداری کشور ضرورتی اجتناب ناپذیر برای آینده کشور است که به همین دلیل در دولت یازدهم با ریشه یابی مشکلات، نقشه راه اصلاح نظام اداری تهیه شده که تحقق این مهم، مستلزم همراهی همه دستگاه ها و مسوولان کشور، بویژه مجمع تشخیص مصلحت نظام در تطبیق سیاست های کلی با سیاست های تقنینی و اجرایی است.

براساس اعلام مجمع تشخیص مصلحت نظام، جلسه بعدی مجمع ، پس از ماه مبارک رمضان برگزار می شود.




چرا داعش دنبال تصرف سامراست؟
منابع عراقی اعلام کردند که داعش در این حملات از نزدیک به 50 خودرو زرهی با چرخ های بلدوزر استفاده کرده بود تا بتواند استحکامات بتنی شهر از جمله در اطراف حرم مطهر امامین عسکریین(ع) را تخریب کند.
گروه بین‌الملل مشرق - سازمان تروریستی دولت اسلامی عراق و شام موسوم به "داعش" در روزهای اولیه تجاوز خود به عراق تلاش کرد تا شهر مقدس سامرا به اشغال خود در آورد. 

ورود 50 خودرو زرهی برای نزدیک شدن به حرم/ دردسرهای یگان نخبه 12هزار نفری ارتش عراق برای داعش

شهر سامرا در ساحل شرقی نهر دجله قرار دارد و 118 کیلومتر از شمال بغداد فاصله دارد، در سامرا حرم امام هادی و امام حسن عسکری و سرداب غیبت امام زمان (عج) قرار دارد، همچنین مسجد جامعی در این شهر قرار دارد که متوکل عباسی آن را احداث کرده و به بلندی مأذنه‌ها و وسعت معروف است. 

داعش در این راستا در روز5 ژوئن 2014 بخش‌هایی از این شهر را در اختیار گرفت و دامنه درگیریها را به نزدیکی حرم مطهر امامین عسکریین کشاند. با این وجود دولت عراق چند ساعت بعد این عناصر را از اطراف شهر سامرا متفرق کرد. شاهدان عینی اعلام کردند که داعش بر مناطق المثنی و صلاح‌الدین و قادسیه و الافراد و الضباط اول و دوم و بخش هایی از حی المعلمین و دانشگاه سامرا و شهرداری سامرا و مسجد جامع الرزاق و برخی دیگر از مساجد شهر سامرا مسلط شدند. به این ترتیب می توان گفت که عناصر مسلح بخش‌های شرقی این شهر را به صورت کامل در دست داشتند. 

منابع عراقی اعلام کردند که داعش در این حملات از نزدیک به 50 خودرو زرهی با چرخ های بلدوزر استفاده کرده بود تا بتواند استحکامات بتنی شهر از جمله در اطراف حرم مطهر امامین عسکریین را تخریب کند.
خودروهای سنگین و نیمه سنگین نفربر و توپ های سیار بر رو خودروها از دیگر تجهیزات تروریست ها در این حمله همه جانبه بود. در این حمله عناصر داعش از 250 نفر از نیروهای خود استفاده کردند که تعدادی از آنها چچنی، افغان و یمنی بودند. 80 نفر از این تروریست ها به دست ارتش عراق به هلاکت رسیدند. 

ورود 50 خودرو زرهی برای نزدیک شدن به حرم/ دردسرهای یگان نخبه 12هزار نفری ارتش عراق برای داعش
خبرگزاری ها تعداد کل نیروهای داعش را 18 هزار نفر تخمین زده‌اند، بودجه این گروهک تروریستی ماهیانه بالغ بر یک میلیون دلار است. این قدرت بالای انسانی و مالی باعث شد تا این داعش نسبت به همتایان خود موقعیت خاصی پیدا کند. بر اساس برخی ارزیابی ها داعش بعد از حمله به شهرهای عراق به ثروتمندترین گروهک تروریستی در دنیا تبدیل شده است. 

با وجودی که ارتش عراق دو روز بعد تروریست‌های داعش را کاملا از این منطقه به عقب راند، اما این آخرین تلاش آن‌ها برای تسلط یا آسیب زدن به شهر سامرا نبود. در روزهای اخیر حملات موشکی به شهر سامرا همچنان ادامه دارد و چهارشنبه نیز ارتش عراق موفق شد یک کاروان زرهی از نیروهای داعش را در مسیر سامرا منهدم کند. 

اهداف داعش از گسترش عرصه جنگ به سامرا 

-    داعش در بررسی‌های خود از ارتش عراق به این نتیجه رسیده که در تقابل با ارتش عراق باید فکری به حال نیروهای ویژه این کشور بکند. یگان‌های نخبه ارتش عراق 12 هزار نفر هستند که قدرت تهاجمی بالایی دارند. از این رو داعش با توجه به شاخص خود در سهولت انتقال معرکه‌ها به بخش‌های مختلف، سعی در تمرکز زدایی از نیروهای ویژه عراق و استهلاک آنها با توسعه جبهه‌های درگیری دارد. 

ورود 50 خودرو زرهی برای نزدیک شدن به حرم/ دردسرهای یگان نخبه 12هزار نفری ارتش عراق برای داعش
از همین روست که برخی تحلیلگران اعتقاد دارند با وجود فراوانی کاروان زرهی تروریست‌ها در حمله های اخیر به سامرا تعداد نیروهای مهاجم به شهر سامرا در حمله اولیه در 15 خرداد به اندازه ای نبود که بتوان هدف اشغال شهر را از این حمله متصور شد. به اعتقاد این کارشناسان، داعش بیشتر با هدف به چالش کشیدن نیروهای امنیتی در این شهر و بررسی واکنش افکار عمومی ساکنان سامرا به حمله احتمالی با هدف اشغال، این حمله را ترتیب داده است. این تحلیلگران گفته‌اند که حملات متعدد به سامرا می‌تواند با هدف کاستن از فشارهای موجود بر داعش در استان الانبار باشد.    
 
-    حقد و کینه گروهک تروریستی داعش به جریان اصیل شیعی بر کسی پوشیده نیست. داعش نیز مانند سایر سازمان‌های افراط‌گرای تروریست که توسط توطئه های غربی- صهیونیستی در منطقه کاشته شده‌اند، در حالی که حتی یک گلوله نیز به سمت رژیم صهیونیستی دشمن اصلی مسلمان جهان شلیک نشده، در زیر چتر پوستین وارونه و خشن از دین مبین اسلام، شیعیان را تهدید اصلی جامعه اسلامی معرفی می‌کند و در راستای رویکردهای اعتقادی خشن حامیان مالی خود از جمله رژیم های تکفیری وهابی در منطقه به دنبال تخریب تمام نمادهای مذهبی و دینی متعلق به شیعیان است. 

این بغض و نفرت را می‌توان در بیانیه اخیری که این گروه منتشر کرده، به خوبی لمس کرد. گروهک داعش چهارشنبه در صفحات توئیتر نوشت که هدف آنها تخریب تمام "نمادهای شرک آلود در نجف، کربلاء و سامرا و بغداد" است. وقاحت تروریست‌های  داعش که گویا اعتماد به نفس خوبی با حمایت اربابان غربی خود به دست آورده‌اند تا جایی رسیده که حتی حرم مطهر حضرت ثامن الحجج در مشهد مقدس را نیز تهدید به تخریب کرده است. کشاندن ایران و حزب الله لبنان به موضع انفعالی و ایجاد جنگ فرقه ای فراگیر در منطقه می‌تواند از دیگر اهداف داعش در تهدید نمادهای مذهبی شیعه باشد. 

ورود 50 خودرو زرهی برای نزدیک شدن به حرم/ دردسرهای یگان نخبه 12هزار نفری ارتش عراق برای داعش
اگر بخواهیم سناریوی تخریب حرم ائمه اطهار را رویکرد راهبردی تروریست های داعش بدانیم، طبیعی است که با توجه به موقعیت ژئوپلتیک و شرایط مردم شناختی شهر سامرا، این شهر و حرم امامین عسکریین در آن اولین هدف در راستای تحقق این طرح شوم باشد. 

-    همراهی گروه معدودی از عشایر با داعش در سامرا، این تلقی را برای تروریست‌ها ایجاد کرد که با گسترش تفکر وهابی گری در سامرا شرایط برای پذیرش آنها در این شهر فراهم‌تر است. این در حالی بود که آن ها دیدند که مردم شهر با ورود تروریست های القاعده به شهرشان و تبدیل شدن شهر به معرکه ای برای جنگ نیروهای امنیتی دولت عراق با تروریست‌های چند ملیتی مخالف هستند. 

روگردانی مردم عراق بویژه جریان‌های اهل تسنن باعث شده اخیرا تصاویر و فیلم‌های بسیار خشنی از جنایت های خود را در سایت های اجتماعی در سطح وسیع منتشر کردند تا شاید بتوانند با ایجاد رعب و وحشت در دل مردم آنها را به حمایت از تروریست‌های داعش مجبور کنند. 


ورود 50 خودرو زرهی برای نزدیک شدن به حرم/ دردسرهای یگان نخبه 12هزار نفری ارتش عراق برای داعش
-    عملیات سامرا در حالی دنبال می شود که ارتش عراق به مخفیگاه‌های داعش در رمادی و فلوجه در استان الانبار در غرب عراق یورش برده و درگیری‌های داعش با ارتش آزاد سوریه و گردان‌های اسلامی جنگی در مناطق شمال سوریه، شکست های سنگینی را برای این گروه به همراه داشته است. همچنین قابل پیش‌بینی است که نیروهای داعش به زودی مجبور به عقب نشینی از فلوجه بشوند. به تعبیر دیگر سخت شدن کار برای داعش در فلوجه این گروه را برای فرار از شکست به گشودن جبهه دیگری در سامرا کشانده است. 
ضمن آنکه این گروه تلاش کرد با تصرف شهر سامرا این شهر را مرکز اقدامات خود پس از فلوجه قرار بدهد. از این رو، گردان های بسیار مجهز و حرفه ای متشکل از داعش و جریان پنهان بعثی و عناصر گارد سابق ریاست جمهوری عراق این عملیات همه جانبه را طراحی کردند. عملیاتی که مراحل اجرایی آن هنوز به پایان نرسیده و نیروهای امنیتی و ارتش عراق باید برای مقابله با حملات آینده تروریست‌ها به این شهر راهبردی آماده باشند. 

این کشف هزاره توسط قدوسی (مبدع نظام حقوقی جدید MPT به جای NPT) در شرایطی است که ظاهراً بنابر اهتمام وی، «اطلاعات مهم فقهی» تنها در کتب فارسی و عربی زبان است و از آنجا که انگلیسی ها کسی را ندارند که به زبان فارسی و انگلیسی مسلط باشد ، طی یک عملیات پنهان ، اطلاعات حساس فقهی را از پایان تامه دکتر روحانی استخراج کردند!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از حملات لفظی شدید افرادی چون لیدر جریان پایداری به رییس جمهور ، گویی شهامت برخی افراد دوچندان شده است. این افراد ، متوجه شده اند کوبیدن رییس جمهور آن هم با الفاظی عجیب و غریب ، می تواند سخنان عجیب آنان را به تیتر رسانه ها بدل کند! این اظهارات ، البته تنها تیتر شد و هیچ گاه، رسانه ها فرصتی برای پاسخ به چنین سخنان موشکافانه ای، اختصاص ندادند!

به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ این اظهارات متفاوت علیه رییس جمهور ، واکنش «جدی و شیرین» خبرنگار ما را در پی داشت که در ادامه می آید:


فردی به نام «جواد کریمی قدوسی» که موفق به حضور در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده ی مردم شریف مشهد و کلات شده است ، طی روزهای اخیر عباراتی را در مورد رییس جمهور به زبان آورده که مرغ پخته را به خنده وا می دارد!

او که مبدع نظام حقوقی جدید «ام پی تی» به جای NPT (معاهده منع گسترش هسته‌ای) است، در بخشی از اظهارات پیچیده ی خود که حکایت از بررسی و پژوهش های چندین ساله اش در اندیشکده های «کلات» دارد، چنین می فرمایند که «آیا قرار است رساله دکترای خود را که در دانشگاه گلاسکوی انگلیس ارائه دادید که مربوط به تعطیلی شرع اسلام می شد و اطلاعات مهمی را در آن با وقاحت در اختیار انگلیسی ها قرار دادید با شعار اعتدال فرقه گرایی دیگری پایه گذاری کنید؟ یک بار و برای همیشه بگویید زیر لحاف اعتدال چه می گذرد؟»!

این کشف هزاره توسط آقای قدوسی در شرایطی اتفاق افتاده که بنابر اهتمام این نماینده مجلس، «اطلاعات مهم فقهی» تنها در کتب فارسی و عربی زبان است و از آنجا که انگلیسی ها کسی را ندارند که به زبان فارسی و انگلیسی مسلط باشد ، طی یک عملیات پنهان شبانه روزی ، اطلاعات حساس و پنهان فقهی را از پایان تامه دکتر روحانی استخراج و فوراً به سرویس جاسوسی MI6 کردند!

این اندیشمند معاصر، در همان گفت و گوی مملو از سخنان مشعشع، بودحه رسانه های حامی دولت را «صدها میلیارد تومان» تخمین زده است!

پیگیریهای خبرنگار ما برای بررسی سوابق آقای قدوسی نماینده نکته سنج مجلس، حتی در سایت شخصی بی نتیجه ماند و مشخص شد ظاهراً تنها سابقه ی جدی ایشان ، نمایندگی مجلس است، اما اینکه ایشان پیش از به تن کردن ردای نمایندگی مجلس ، کجا با این وسعت مشغول بودند ، از ابهاماتیست که پژوهشگران در «کلات» و برخی غله های اطراف را مبهوت ساخته است!

پیش از این ، قدوسی با ارائه ایده «MPT» موجی از شادی در میان گروه های مختلف مردمی بر جای گذاشته بود.

شجونی: روحانی استعفا بدهد تا در انتخابات آزاد یک آدم حسابی بیاوریم/یک مشت زن بی حجاب به او رای دادند 

از سوی دیگر ، جعفر شجونی از چهره های جذابی که در ایام دولت احمدی نژاد و در زمانه ی به گوشه راندن سابقون ، بار دیگر فضا برای افاضات وی مهیا شد ، طی گفت و گویی ضمن حمله به قوه قضاییه گفت: خود قوه قضاییه هم باید در محضر الهی در مورد چنین بررسی پاسخگو باشد...دادگستری ما دادگستری نیست و هاشمی‌رفسنجانی انقلاب را فدای خانواده‌اش کرده است. ما این روزها گرفتاری زیاد داریم. رشوه می‌گیرند و کسی برخورد نمی‌کند.

شجونی افزود: من به دولت یازدهم بدبینم...یک مشت زن بدحجاب به امید آنکه بی‌حجابی شود رفتند و به او رای دادند.

وی برای اثبات عمق استراتژیک سخنان خود ، ادرس می دهد که بروید سخنان آقای قدوسی را بخوانید: «اعتدال همان لغتی است که ابوموسی اشعری با آن حضرت علی(ع) را خانه‌نشین کرد. شما بروید سخنرانی اخیر آقای کریمی قدوسی را بخوانید.»

او در پایان ، پیشنهاد مهمی داد که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است «روحانی باید استعفا بدهد و به خانه برود...دوباره انتخابات آزاد برگزار می‌کنیم و یک آدم حسابی می‌آوریم.»

تلاش خبرنگار ما برای پاسخ چند سطری و کوتاه به سخنان ایشان ، به دلیل شدت فنی ، علمی و پیچ در پیچی سخنان بی نتیجه ماند!

کارشناسان و تحلیلگران برجسته در تماس با ما ، ضمن انتقاد شدید از جبهه پایداری به دلیل عدم استفاده ی بهینه از مهندسی ذهنی کم نظیر این افراد در طراحی نقشه استراتژیک ملی ایران (1404 - 1444)، از دولت خواستند بیش از پیش ، اظهارات این دو اندیشمند معاصر را جدی بگیرند.






کد خبر: ۴۰۹۸۹۸
تاریخ انتشار:۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۱:۵۵-21 June 2014
اقتصاد ایران آرام آرام قد می‌کشد و از رکود سنگین نزدیک به ۷درصدی سال گذشته خارج می‌شود.

بانک مرکزی گزارش داده که نرخ رشد اقتصادی ایران در دولت دهم یعنی فاصله سال‌های 88تا 90 به‌جای 8درصد، به‌ترتیب 1.3، 6.5 و 4.3درصد رشد کرده و در سال 91، اقتصاد 6.8درصد کوچک‌تر شده است. رشد منفی 6.8درصد در سال91 توأم با تورم 30.5درصد به وضوح گرفتار شدن اقتصاد ایران در رکود سنگین تورمی را به تصویر می‌کشد و این وضعیت البته در پایان عمر دولت دهم و انتقال قدرت اجرایی به دولت یازدهم روبه بهبودی نهاده و عمق رکود اقتصادی در پایان شهریورماه به منفی 2.3درصد رسیده اما نرخ تورم به رشد فزاینده خود ادامه داده و در پایان تابستان پارسال 41.6درصد شده است.

به گزارش همشهری، گرفتار شدن اقتصاد ایران در تله رکود تورمی در سال91 البته تا اندازه زیادی ناشی از منفی‌شدن 37.4درصدی ارزش افزوده بخش نفت است، چه اینکه رشد اقتصادی کشور بدون احتساب نفت در پایان سال91 بالغ بر منفی 9دهم درصد برآورد شده است.

پیش از این رشد اقتصادی در پایان سال‌91 منفی 6.2درصد اعلام شده بود، اما به گفته اکبر کمیجانی، قائم‌مقام بانک مرکزی با اصلاح ارزش افزوده اعلام شده درخصوص گروه کشاورزی، رشد اقتصادی 6دهم درصد دیگر منفی شده است. تیم اقتصادی دولت یازدهم وعده داده‌اند تا اقتصاد ایران را در سال‌جاری از رکود خارج کنند و دست‌کم نرخ رشد را به صفر درصد برسانند. این در حالی است که مرکز پژوهش‌های مجلس در تازه‌ترین گزارش خود از احتمال کند شدن نرخ رشد اقتصادی ایران خبر داده است.

صنعت در نیمه نخست سال

92یکی از نگرانی‌های جدی فعالان و کارشناسان اقتصادی، منفی‌ترشدن ارزش افزوده بخش‌های صنعت و معدن و ساختمان در نیمه‌دوم سال گذشته است، هرچند، اخیرا محمدرضا نعمت‌زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت از رونق در صنعت و معدن ایران خبر داده است. آمارهای رسمی وزارت صنعت، معدن و تجارت نشان می‌دهد، هرچند تعداد جواز تاسیس واحدهای صنعتی در پایان سال91 رشدی 5.6درصدی داشته اما میزان سرمایه‌گذاری برای تاسیس واحدهای صنعتی 29درصد نسبت به سال 90کاهش یافته و مهم‌تر اینکه تعداد پروانه‌های بهره‌برداری از واحدهای صنعتی و سرمایه‌گذاری در این بخش به‌ترتیب 36و 43.5درصد منفی‌تر از سال90 شده است.

البته بانک مرکزی به استناد آمارهای وزارت متولی بخش صنعت و معدن برآورد کرده که تعداد جواز و سرمایه‌گذاری برای راه‌اندازی واحدهای صنعتی جدید در پایان تابستان92 به‌ترتیب 32.6و 103درصد بیشتر شده درحالی‌که تقاضا برای بهره‌برداری از واحدهای صنعتی 56درصد کم و میزان سرمایه‌گذاری در این واحدها 16.8درصد بیشتر شده است. همچنین شاخص تولید کارگاه‌های بزرگ صنعتی ایران در پایان تابستان سال92 به منفی 8.5درصد رسیده که نیم درصدی نسبت به پایان سال91 این شاخص بهبود یافته است.



هشدار محافظه کاران‌آمریکا به اوباما؛
به نیروی هوایی ایران تبدیل نشوید
داوود حشمتی، 30 خرداد 93
تاریخ انتشار : جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۳۳
سیاست‌های جدید ایالات متحده آمریکا تغییر اساسی در رویکرد این کشور را نشان می‌دهد. اگر بوش پسر پس از ماجرای یازدهم سپتامبر میلیاردها دلار از سرمایه‌های مردم آمریکا را برداشت و به جنگ در خاورمیانه روی آورد، مدتی است که اوباما از «چرخش در سیاست خارجی آمریکا» سخن گفته می گوید.

با این حال آنچه واضح است، کانون‌های جنگ‌طلب در آمریکا و منطقه دل‌خوشی چندانی از این سیاست‌ها ندارند. اینطور که پیداست، اوباما نیز حاضر نیست بار دیگر پا در باتلاقی فرو کند که محافظه‌کاران آمریکا خواهان آن هستند. 

در این میان یک تفاوت عمده دیگر نیز به چشم می‌خورد‎؛ «نقش ایران در این معادلات تعیین کننده تر از سابق است.» به طور خلاصه جنگ طلبان آمریکا خواهان حضور نظامی پرتوان در عراق هستند تا به این وسیله بتوانند بار دیگر رویارویی با ایران را رقم زده و در روند توافقات ایران و غرب اخلال ایجاد کنند. از طرف دیگر آنها به شدت مخالف حضور نظامی حداقلی (حمله هوایی محدود) در عراق هستند و این کار را به نفع ایران قلمداد می کنند.

اقتدار ایران، فاجعه‌ برای محافظه‌کاران
اما اوباما با آنها موافق نیست. او روز گذشته در پاسخ به سئوال یک خبرنگار درباره اعزام نیروهای نظامی به عراق بار دیگر بر عدم ارسال نیروهای نظامی برای جنگ در عراق تأکید کرد و گفت که واشنگتن توانایی انجام عملیات نظامی در عراق را ندارد و دولت عراق باید خودش مشکلاتش را حل کند. او گفت که با ارسال هواپیماهای شناسایی به عراق و همچنین مشاوره‌های امنیتی به دولت عراق کمک خواهد کرد. 

نفس عدم پذیرش مداخله نظامی در عراق چیزی است که به شدت محافظه‌کاران جنگ‌طلب آمریکا را نگران کرده است. آنها این عدم حضور را به منزله حضور فعال ایران در عراق و به طبع آن نقش‌آفرینی بیشتر ایران در مسائل منطقه‌ای ارزیابی می کنند. نقش‌آفرینی‌ای که متحدان سابق آمریکا را از عربستان گرفته تا رژیم صهیونیستی نگران‌تر خواهد کرد. 

در اواخر هفته تمام فشارها بر دولت اوباما وارد شد تا خطر داعش را آنچنان بزرگ جلوه دهند که دولت آمریکا مجبور به مداخله نظامی شود. اما همانطور که پیشتر گفته شد اوباما این حضور را نپذیرفت و همچنان بر دکترین جدیدش در سیاست‌خارجی آمریکا، یعنی «چرخش» پافشاری کرد. 

تونلی بلر اواخر هفته با اشاره به اعضای داعش گفت که خطر حمله به انگلستان وجود دارد و خواستار مداخله نظامی در عراق شد. جان مک‌کین سناتور تندروی آمریکا اعلام کرد که این گروه به آمریکا نیز حمله خواهد کرد. و رابرت کگان، تاریخ نگار نزدیک به نئوکان‌ها، اعلام کرد: اوباما رئیس‌جمهوری است که نظم جهانی را به مخاطره انداخته و مورد تهدید قرار داده و با سنت ۷۰ ساله رؤسای جمهور پیشین آمریکا قطع رابطه کرده است. کگان مدعی شد که حضور نظامی آمریکا در سوریه و عراق لازم است. 

تحلیل‌گران نزدیک به محافظه‌کاران آمریکایی در روزهای اخیر با شدت زیادی به دولت اوباما توصیه کردند که به یک «اقدام جسورانه و قاطعانه» درباره داعش در عراق دست بزند. 

۲۶ خردادماه «ویلیام کریستول» و «فردریک کگان»، برادر رابرت کگان، دو تن از تحلیل‌گران صاحب‌نام نزدیک به محافظه‌کاران، در مقاله‌‌ای کوتاه اما مهم در «ویکلی استاندارد» نوشتند: «حمله هوایی آمریکا به داعش نیروی هوایی آمریکا را به «نیروی هوایی ایران» تبدیل می‌کند. در پایان این‌طور نتیجه‌گیری کردند که اکنون زمان دعوا بر سر دخالت نظامی سال ۲۰۰۳ در عراق یا خروج سال ۲۰۱۱ از عراق نیست؛ مسئله فوری است. باید راهی در پیش گرفته شود که به دو فاجعه منجر نشود: «پیروزی القاعده یا اقتدار ایران در منطقه »

نگرانی همزمان تونی بلر و نئوکان‌ها
بمب خبری اصلی نیز همان روز منتشر شد. جایی که آمریکایی‌ها از همکاری با ایران در مسئله عراق سخن می‌گفتند و این موضوع اصلا به مذاق جنگ‌طلبان آمریکایی خوش نمی‌آمد. اگرچه در ایران نیز بسیاری این همکاری را تکذیب کرده و به دستی اشاره کرده بودند که گروه تروریستی داعش را پرورانده بود. اما با این حال نباید این نکته را از نظر دور داشت که امروز میان میان محافظه‌کاران و دموکرات‌ها بر سر نقش و تاثیر ایران در منطقه اختلاف شدیدی وجود دارد. 

همزمان با کامرون که در مجلس عوام بریتانیا از بازگشت تروریست‌ها به انگلستان سخن می گفت، ژنرال پترائوس نیز در لندن سخنرانی مهم کرد. او که در همایش «مرکز مطالعات سیاست‌گذاری» به مناسبت بزرگداشت خانم مارگارت تاچر شرکت کرده بود، گفته‌های ویلیام کریستول و فردریک کگان را تکرار کرد که حمله هوایی به عراق، نیروی هوایی آمریکا را به «نیروی هوایی میلیشای شیعه» تبدیل می‌کند.

اوباما در عراق به دنبال چیست؟
با این حال عدم مداخله نظامی در عراق به منزله این نیست که دولت اوباما برای عراق برنامه‌ای ندارد. اینطور که مشخص است آمریکا برای حل بحران عراق بر تغیر معادلات سیاسی در این کشور تاکید دارد. روزنامه "وال‌استریت ژورنال" در این رابطه در گزارشی نوشته که باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا تمام تلاش خود را بر ایجاد یک دولت جدید در عراق بدون نوری مالکی متمرکز کرده است. آنطور که کاخ سفید اعلام کرده پیشتر جو بایدن معاون رئیس‌جمهور آمریکا در یک کنفرانس کاخ تلفنی با مالکی رئیس دولت، اسامه نجیفی رئیس مجلس و مسعود بارزانی رئیس اقلیم خودمختار کردستان گفت‌وگو داشته و در آن از طرف‌های گفت‌وگوی خود خواسته هر چه سریعتر در جهت تشکیل یک دولت جدید اقدام کنند. 

نکته‌ای که رئیس کمیته‌ سنای آمریکا در امور سرویس‌های مخفی، آن را با صراحت بیشتری بیان داشته است. دایان فاین‌استاین در برابر کنگره آمریکا گفت: «اگر قرار باشد آشتی‌ای رخ دهد، دولت مالکی باید برود.»

در آخر بد نیست به بند پایانی گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس در ۲۵ خرداد ماه منتشر کرد اشاره کنیم. گزارشی ۳۱ صفحه‌ای که با عنوان «خیزش داعش و بحران امنیتی در عراق» منتشر شد. و در پایان با تحلیل و توصیفی از وضعیت حاکم بر عراق و ماهیت داعش، به همکاری‌های پیشین ایران و آمریکا اشاره کرده و آورده: «در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد شکل جدیدی از ائتلاف‌ها و همکاری‌ها برای حمایت از امنیت عراق و مبارزه با تروریسم در این کشور با توجه به دغدغه‌ها و نگرانی‌های کنونی ضروری است. در حالی‌که ایران در گذشته نیز برای تحقق ثبات و امنیت در عراق با سایر بازیگران کلیدی در این عرصه مانند آمریکا همکاری‌ها و رایزنی‌‎هایی داشته است، در شرایط کنونی نیز با توجه به تهدیدات جدی ناشی از شرایط عراق می‌تواند در قالب ائتلاف منطقه‌ای و بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم به همکاری با سایر بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی بپردازد.»
به دنبال این اتفاقات نفت به قیمت ١١٥ دلار رسید و گفت‌وگوهای ایران و غرب پس از گفت‌وگوهای دوجانبه ایران و آمریکا، همچنان در وین ادامه دارد. اگرچه گفته شده که نگارش متن با «سرعتی اندک» در حال انجام است و تنها «مقدمه توافق» نگارش شده است، اما روزهای آینده برای ایران و منطقه روزهای سرنوشت سازی خواهد بود.



نسخه پیچی موسسه راهبردی صهیونیست برای مذاکرات
«موسسه یهودی امور امنیت ملی» (جینسا) در گزارشی به قلم «جاناتان روهه» به بررسی موضوع توافق میان آمریکا و ایران بر سر برنامه هسته‌ای ایران پرداخته است / آمریکا در گذشته با نشان دادن تمایل خود برای استفاده از نیروی نظامی علیه ایران توانست به شکل موفقیت‌آمیزی بر سیاست‌های اتخاذی از سوی ایران تأثیر بگذارد.

یک اندیشکده صهیونیستی در نسخه‌پیچی سیاسی جدید خود پیشنهاد می‌کند که اوباما باید در قبال ایران به اقدام نظامی و تحریم‌های بیشتر روی بیاورد.

به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598؛ «موسسه یهودی امور امنیت ملی» (جینسا) در گزارشی به قلم «جاناتان روهه» به بررسی موضوع توافق میان آمریکا و ایران بر سر برنامه هسته‌ای ایران پرداخته است. وی در این گزارش عنوان می‌کند که آمریکا در برخورد با ایران باید به گزینه نظامی و زور متوسل شود و از آن به عنوان اهرم فشاری علیه ایران استفاده کند.

به گزارش اندیشکده اشراف؛ نویسنده مقاله معتقد است که آمریکا در گذشته با نشان دادن تمایل خود برای استفاده از نیروی نظامی علیه ایران و یا پشتیبانی از بازیگرانی که به طور مستقیم در برابر ایران از نیروی نظامی استفاده می‌کنند توانست به شکل موفقیت‌آمیزی بر سیاست‌های اتخاذی از سوی ایران تأثیر بگذارد. اما به نظر می‌رسد که این رویکرد تغییر پیدا کرده است و در حال حاضر هم آمریکا و هم ایران تمایل دارند از طریق ادامه مذاکرات به یک توافق بلندمدت دست یابند.

آمریکا و ایران اهداف استراتژیک متناقضی را دنبال می‌کنند

چندین دهه است که آمریکا و ایران اساساً اهداف استراتژیک متناقض و مغایری را دنبال می‌کنند. با این وجود هر یک از طرفین علی‌رغم داشتن اهداف گسترده و حداقلِ منافع مشترک، تشخیص داده‌اند که مواجهه مستقیم هدف نهایی آنها را به خطر خواهد انداخت. بنابراین رقابت بین این دو کشور اغلب شکل رفتارهایی با قاطعیت و خطرپذیری کم‌تری به خود گرفته است ازجمله دیپلماسی، تحریم‌ها و استفاده از عوامل نیابتی. با این حال، با توجه به منافع دخیل در این امر، اتکای کامل بر چنین اقداماتی به منظور نشان دادن میزان جدیت در مقاصد کافی به نظر نمی‌رسد. در واقع، آمریکا با نشان دادن تمایل خود برای استفاده از نیروی نظامی علیه ایران و یا پشتیبانی از بازیگرانی که به طور مستقیم در برابر ایران از نیروی نظامی استفاده می‌کنند توانسته به شکل موفقیت‌آمیزی بر سیاست‌های اتخاذی از سوی ایران تأثیر بگذارد، اما در خصوص عملی ساختن این اقدامات چندان موفق عمل نکرده است.

با وجود ایران، آمریکا بر خاور میانه مسلط نمیشود

این دو کشور مدت‌هاست که متقابلاً اهداف خاصی را دنبال می‌کنند. درحال‌حاضر با وجود اینکه بیش از یک دهه از جنگ آمریکا در خاورمیانه می‌گذرد و این کشور در حال خارج کردن نیروهای نظامی خود از این منطقه است و از سوی دیگر نیز با آینده مبهم و نامشخص مالی روبروست اما باز هم تمایل دارد بر منطقه خاورمیانه تسلط کامل داشته باشد تا از این طریق بتواند از جریان آزاد منابع طبیعی منطقه و همچنین امنیت متحدانش اطمینان حاصل کند. حکومت ایران نیز به دنبال دستیابی به توانایی تولید سلاح هسته‌ای است تا از این طریق بتواند از خود در برابر خطر سرنگونی مورد حمایت آمریکا محافظت کند، فراهم نمودن چتری که تحت آن بتواند قدرت بی‌همتای خود را علیه همسایگانش به نمایش بگذارد و در نهایت به حق حکمرانی خود اعتبار بخشد. هر دوی این اهداف بسیار جاه‌طلبانه هستند و در تعارض مستقیم با یکدیگر قرار دارند.

برخورد مستقیم میان آمریکا و ایران مانعی بر سر راه اهداف این دو کشور است

بنابراین می‌توان گفت که هر دو رقیب تمایل چندانی برای مصالحه از خود نشان نمی‌دهند. از طرفی هم احساس می‌کنند استطاعت کافی برای از میان برداشتن شکاف آشکار ایجادشده در این میان را ندارند. در مورد آمریکا می‌توان گفت که برخورد مستقیم، تلاش‌های این کشور به منظور حفظ ثبات منطقه‌ای را به خطر می‌اندازد و موجب عقب‌نشینی آمریکا از منطقه می‌شود. در مورد ایران نیز چنین شرایطی موجب تأخیر در رویکرد ایران در دستیابی به توانایی تولید سلاح‌های هسته‌ای خواهد شد. بنابراین با توجه به اهداف مغایر و ناسازگار دو کشور به نظر می‌رسد که زمینه چندانی برای بکارگیری دیپلماسی در این میان وجود ندارد.

خشونت + مذاکره

این سیاست‌های متضاد در نهایت به مذاکرات بی‌شماری منجر شده که تاکنون نیز تأثیر چندانی بر برنامه هسته‌ای ایران نداشته است. با توجه به عدم وجود منافع مشترک به منظور اجتناب از درگیری‌های مستقیم هیچ جای تعجبی ندارد که هیچ گونه پیشرفت واقعی در این زمینه دیده نمی‌شود. در چنین شرایطی که مذاکرات به خودی خود به ندرت می‌توانند موجب ایجاد محرکی برای پیشرفت در این موضوع شوند، استفاده غیرمستقیم از خشونت می‌تواند محرک‌هایی را برای پیشبرد این مذاکرات ایجاد نماید. در این صورت بدون آنکه برخورد مستقیمی میان طرفین به وجود آید، هر یک از طرفین از این طریق طرف دیگر مذاکره را از جدیت خود در مقاصد خود آگاه می‌کند.

مذاکرات امروز ایران حاصل فشارهای دیروز آمریکاست

استفاده از زور از طریق عوامل نیابتی (و گاهی شکست در بکارگیری چنین نیرویی) در طول رقابت میان این دو کشور تأثیر بسزایی در تصمیم‌گیری‌های آنها در لحظات کلیدی از رقابتشان داشته است. آمریکا در این میان موفق شده است از طریق نشان دادن آمادگی خود برای استفاده از نیروی نظامی و یا توانمندسازی آن‌هایی که مایل به استفاده از نیروی نظامی مستقیم علیه ایران هستند، جدیت خود در نیاتش را به خوبی نشان دهد. در مقابل، آمریکا با دوری گزیدن از چنین فرصت‌هایی، به اعتبار خود لطمه وارد کرده است. نمونه اخیر آن را می‌توان در رویدادهای بحران سوریه در جریان مقدمات طرح اقدام مشترک (JPA) در اواخر سال ۲۰۱۳ و یا عدم موفقیت آمریکا در دادن پاسخ مناسب به ایران به واسطه استفاده از اقدامات مشابه مشاهده نمود. به دلیل اینکه میزان مخاطرات این رقابت بسیار بالاست، شکل غیرمستقیم این رقابت (به طور مثال زمانی که عوامل نیابتی هر یک از طرفین با نیروهای طرف دیگر درگیر می‌شوند) به نسبت تأثیر کمتری نیز بر تصمیم‌گیری‌های آمریکا یا ایران خواهد داشت.

تجربه مقاومت ایران در جنگ با عراق، پیش روی ماست

چنین الگویی اولین بار در توافق ایران برای آتش‌بس جنگ با عراق در سال ۱۹۸۸ مشاهده شد، توافقی که به جنگی تلخ، طولانی و به ظاهر پایان‌ناپذیر خاتمه داد. رهبران ایران پس از پاسخ متقابل به حمله مقدماتی صدام حسین در سال ۱۹۸۲، تصمیم گرفتند به منظور شکستن محاصره‌ای که از سوی قدرت‌های متخاصم برای سرکوب انقلاب ایران صورت گرفته بود جنگ را به خاک عراق کشانده و دست به حمله بزنند. این اقدام ایران تهدیدی برای حکومت‌های پادشاهی تولیدکننده نفت واقع در حاشیه خلیج‌فارس بود که متحدان غربی داشتند. درنتیجه آمریکا بتدریج و به‌طور پیوسته به حمایت از دشمنان ایران پرداخت. در طول این فرایند، شورای امنیت سازمان ملل متحد مجموعه‌ای از قطعنامه‌ها را با اتفاق آراء تمام اعضای این شورا تصویب کرد و در آنها خواسته بود طرفین جنگ به دشمنی‌های خود پایان دهند و به مرزهای بین‌المللی مشخص خود بازگردند (در حقیقت از ایران تقاضا شد به جنگ پایان داده، دست از اهداف جنگی خود کشیده و از خاک عراق عقب‌نشینی کند.)

استفاده از الگوی توسل به زور و تهدید در جنگ ایران و عراق

با توجه به اعتقاد راسخ و رویکرد حکومت ایران مبنی بر این که گسترش انقلاب تنها از طریق حفظ آن میسر بود، چنین تلاش‌های دیپلماتیکی دستاورد چندانی با خود به همراه نداشت. از سال ۱۹۸۴ و در پی اینکه هر دو طرف درگیر در جنگ با شدت و خشونت بیشتری به اقدامات خود ادامه دادند، جنگ گسترش یافت. اقداماتی نظیر حملات زمینی گسترده از سوی ایران در برابر عراق، بمباران‌های استراتژیک و حملات موشکی به مراکز پرجمعیت و شهری از سوی هر دو طرف، استفاده از سلاح‌های شیمیایی و در نهایت حمله به کشتی‌های نفت‌کش در خلیج‌فارس که بزرگ‌ترین تهدید برای منافع آمریکا به شمار می‌آمد. در نهایت، در سال ۱۹۸۶ به مجرد اینکه آمریکا حمایت مستقیم خود از تهران را قطع کرد و حمایتش را معطوف عراق و حکومت‌های پادشاهی حاشیه خلیج‌فارس کرد، ایران قطعنامه‌های سازمان ملل متحد را پذیرفت. همین حمایت‌های مادی و اطلاعاتی بسیار حیاتی در حملات گسترده عراق که تهدیدی برای سقوط کل جبهه ایران در تابستان سال ۱۹۸۸ (تابستان ۱۳۶۷) به شمار می‌آمد، نمود بسیاری پیدا کرد؛ حملاتی که عراق آشکارا از زمان تهاجم اولیه خود در سال ۱۹۸۰ دیگر موفق به انجام آنها نشده بود. هم‌زمانی این اتفاقات با نبرد مختصر اما بسیار مخرب نیروی دریایی ایران با نیروهای آمریکایی در همان سال، تهران را متقاعد ساخت که ادامه چنین جنگ مخربی موجب به خطر افتادن جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.

ایران تحت تاثیر حضور آمریکا در خاورمیانه

ایران هنگامی که با تعلیق جنبه‌های بسیار کلیدی برنامه غنی‌سازی اورانیوم خود در اواخر سال ۲۰۰۳ موافقت نمود عقب‌نشینی بسیار مهم دیگری را انجام داد. این اتفاق در زمانی روی داد که در پی عملیات نظامی آمریکا در منطقه، دو رژیم همسایه ایران در کمتر از دو سال سقوط کردند. صدام حسین در عراق و نیروهای طالبان در افغانستان شرایط را برای ایران بسیار دشوار کرده بودند، اما آمریکا با چنان سهولتی موجبات سقوط این دو رژیم را فراهم ساخت که مقامات و رهبران ایران را به درنگ واداشت. آمریکا و متحدانش در طول سه هفته در عراق همان کاری را به سرانجام رساندند که ایران در طول شش سال موفق به انجامش نشده بود. همین امر موجب شد تا ایران در پای میز مذاکره حاضر شود.

استفاده از زور و تأثیر آن در برنامه غنی‌سازی اورانیوم در ایران

پیش از این، تعاملات دیپلماتیک با انگلیس، فرانسه و آلمان با شکست روبرو شده بود و ایران نتوانسته بود با درخواست‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) مبنی بر توقف غنی‌سازی اورانیوم و بازکردن تأسیسات و امکانات خود برای انجام تحقیقات و بازرسی‌های لازم موافقت کند. تا اینکه ایران متوجه شد که رقیبش هم تمایل بسیار زیادی و هم توانایی بسیاری برای توسل به نیروی نظامی دارد، با این حال ایران تصور نمی‌کرد که آمریکا بتواند هرگونه تأخیری را تحمل کند. سازمان اطلاعات آمریکا بر طبق برآوردی درباره برنامه هسته‌ای ایران در سال ۲۰۰۷ عنوان می‌کند که «ایران برنامه غنی‌سازی خود را در واکنش به فشارهای بین‌المللی در سال ۲۰۰۳ متوقف کرد» و در شرایطی که خبری از تحریم‌های معنادار نبود، فقط خطر اقدام نظامی را پیش روی خود داشت. درواقع، رهبران ایران اقدامات آمریکا را به مثابه تمایل واشنگتن برای تحمیل مجازات قابل‌توجه به ایران برای ادامه ناسازگاری می‌دانستند. ایران به جای قبول خطر احتمالی رویارویی با مخالفانش، به خواسته‌های آنها تن داد و داوطلبانه در اکتبر سال ۲۰۰۳ با تعلیق برنامه غنی‌سازی اورانیوم موافقت کرد و یک سال بعد نیز توافق‌نامه را به امضاء رساند که در آن چهارچوب کلی تعلیق برنامه غنی‌سازی از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مشخص شده بود.

با این حال این موفقیت موقتی بود. در طول سال‌های بعد، مشخص شد که آمریکا تمایل چندانی برای ایجاد راهبردی مؤثر و اختصاص منابع لازم به منظور برقراری ثبات در افغانستان و از بین بردن نیروهای طالبان ندارد. در همین زمان، آمریکا تلاش می‌کرد از پس جنگی به مراتب بزرگ‌تر و پرهزینه‌تر در عراق برآید. بر طبق اسناد و مدارک نظامی افشاشده آمریکا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مسئولیت هماهنگی، تأمین بودجه، آموزش و تأمین نظامیان شیعه عراقی را در این جنگ بر عهده داشت. به گفته وزارت امور خارجه آمریکا، طالبان در همین زمان در حال بازسازی خود در افغانستان بود و سپاه پاسداران حمایت‌های مشابهی البته در مقیاس کوچک‌تر از طالبان نیز به عمل آورد.

موقعیت آمریکا در عراق در سال ۲۰۰۶ به بدترین حالت خود رسید. ایران در ماه آوریل همان سال اعلام کرد غنی‌سازی اورانیوم را از سر خواهد گرفت و مدت کوتاهی پس از آن، برنامه هسته‌ای خود را به‌طور کلی گسترش داد. ایران در طول هفت سالی که از آن تاریخ می‌گذرد به توسعه پنهان و آشکار برنامه هسته‌ای خود ادامه داد و مذاکرات چندی بین دو طرف صورت گرفت و ایران به کرّات از هر پیشنهادی که می‌توانست محدودیت قابل‌توجهی در روند برنامه‌اش ایجاد کند سر باز می‌زد. علت ایجاد این روند این بود که هیچکدام از طرفین حاضر به توقف گفتگوها نبودند؛ آمریکا از این جهت که با دو جنگ دیگر در منطقه دست‌به‌گریبان بود، و ایران بخاطر اینکه با انجام مذاکرات فرصت پیدا می‌کرد در جهت دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای قدم بردارد و همچنین می‌توانست به حملات خود به آمریکا از طریق عوامل نیابتی ادامه دهد.

ایران و آمریکا وارد درگیری های منطقه ای نمیشوند

این الگو، علی‌رغم افزایش تضادهای عوامل نیابتی ایران و آمریکا در خاورمیانه، از سال ۲۰۰۶ تاکنون برقرار است. در تک‌تک این موارد، هر دو طرف از دخالت مستقیم در امور خودداری کرده‌اند و از هر اقدام بزرگی که می‌توانست سبب تغییر اساسی بر سر میز مذاکرات هسته‌ای شود اجتناب ورزیده‌اند. تهران و واشنگتن در سال ۲۰۰۶ به‌ترتیب از حزب‌الله و اسرائیل پشتیبانی نظامی کردند، هرچند هیچکدام دخالت مستقیمی در جنگ نداشتند چه برسد به اینکه اقداماتشان به نتیجه‌ای قطعی در جنگ کمک کند. آمریکا و ایران در موضوع بحرین حتی گام‌های محتاطانه‌تری برداشتند.

ایران هیچ حمایت آشکاری از شورش جمعیت شیعه بحرین به‌اندازه دخالتش در عراق از خود نشان نداده است. آمریکا نیز در قبال متحدان شورای همکاری خلیج که برای سرکوب شورش تلاش می‌کردند سیاست مشابهی اتخاذ کرد. جنگ داخلی سوریه تا زمان بحران سال ۲۰۱۳ بر سر استفاده حکومت بشار اسد از سلاح‌های شیمیایی، این الگو را تقویت می‌کرد. حمایت همه‌جانبه ایران از بشار اسد، مخفیانه‌ترین راز منطقه بود اما از نمایش کمک‌های مادی خود به سوریه، همانند سایر متحدان این کشور و در وهله اول روسیه، خودداری نمود. در سوی دیگر، آمریکا قطعاً تصمیم نگرفته بود از کدام گروه از عوامل نیابتی حمایت کند چه برسد به اینکه میزان حمایت خود را تعیین کرده باشد.

ایران نمیخواهد وارد جنگ مستقیم با آمریکا شود

بدین‌ترتیب، سیاست ایران مبنی بر وارد نشدن در تعارض مستقیم با آمریکا همچنان ادامه داشته و این در حالی است که این کشور در تمام این مدت در حال نزدیک شدن به توانایی سلاح‌های هسته‌ای بوده است. ایران درهمین‌حال آگاه است که امکان تعارض و تضاد مستقیم در حال نابودی است؛ جمعی از مقامات آمریکایی در اظهارات خود ملاحظه همه گزینه‌های موجود برای جلوگیری از هسته‌ای شدن ایران را بی‌اعتبار جلوه داده‌اند و بدین‌وسیله این آگاهی از عدم امکان تعارض مستقیم را مورد تأکید قرار داده‌اند. لذا بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲، گیتس و پانتا، وزرای دفاع وقت آمریکا، و مالن و دمپسی، فرماندهان ستاد مشترک بر «عواقب ناخواسته» و «غیرقابل‌پیش‌بینی بودن و عدم قطعیت» اقدام نظامی تأکید کرده و آن را «غیرمنطقی» دانسته‌اند. برخلاف سال‌های ۱۹۸۷ و ۸۸ و همچنین ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ که اقدامات آمریکا، ایران را به تغییر قطعی راهبرد خود در راستای منافع آمریکا وادار می‌کرد، سیاست‌های آمریکا از زمان آغاز دوباره برنامه هسته‌ای ایران در سال ۲۰۰۶ عمدتاً در جهت عکس نتیجه داده است.

تحریم ها هم اثری نداشت

تحریم‌ها برخلاف انتظار به جهت‌گیری محاسبات ایران در راستای پیگیری برنامه هسته‌ای خود کمک کرده است. اتکای همه‌جانبه آمریکا به چنین اقداماتی (اگرچه با هدف کمک به ازسرگیری برنامه‌های دیپلماتیک صورت می‌گیرد) و درعین‌حال کم‌اهمیت کردن امکان گزینه نظامی، در حقیقت تأکیدی است بر کم‌گویی سیاست‌گذاران آمریکایی که نمی‌خواهند به گزینه‌های جدی‌تر برای اعمال فشار بر ایران در راستای مذاکرات فکر کنند. بعلاوه، اینکه واشنگتن اصرار دارد تحریم‌های «فلج‌کننده» و «بی‌سابقه» به‌زودی ایران را پای میز مذاکره خواهد کشاند ادعایی به دور از واقعیت است و این را می‌توان به وضوح در تردید آمریکا برای افزایش این تحریم‌ها مشاهده نمود. زمانی که ایران برنامه غنی‌سازی خود را از نو آغاز کرد، دولت جورج بوش به‌جز تعهد به تحریم‌های چندجانبه سازمان ملل علیه برنامه سلاح‌های اتمی ایران، هیچ اقدامی از سوی خود انجام نداد. از طرف دیگر بر تحریم‌های زمان دولت کلینتون علیه شرکت‌های خارجی سرمایه‌گذار در بخش انرژی ایران بیفزاید. دولت اوباما تعداد و گستره بی‌سابقه‌ای از لایحه‌های تحریم را تصویب نموده است اما اتکای آن بیشتر بر کاهش هزینه افزایش تحریم‌هاست. این امر بخصوص درباره اقدامات مربوط به درآمدهای حاصل از صادرات نفت ایران صادق است؛ درآمدی که شیرمایه بودجه دولت و برنامه هسته‌ای آن را تشکیل می‌دهد.

اکراه و تردید دولت آمریکا برای اقدامات نظامی و توسل به زور در منطقه

گذشته از تحریم‌ها، اکراه دولت بوش در انجام حمله پیشگیرانه به راکتور هسته‌ای سوریه در سال ۲۰۰۷ نشانه اولیه تغییر سیاست آمریکا در عدم استفاده از زور و قدرت نظامی بود. اگرچه برنامه هسته‌ای سوریه در مقایسه با برنامه هسته‌ای ایران هدف کوچک‌تری محسوب می‌شد و حکومت بشار اسد نیز نزدیک‌ترین متحد عرب ایران به شمار می‌رفت، اما در نهایت آمریکا در این موضوع دچار شک و تردید بود. از این لحاظ، اهمیت سوریه در مذاکرات میان آمریکا و ایران تنها با گسترش جنگ داخلی در این کشور و اظهارات اوباما در سال ۲۰۱۲ افزایش یافته است.

آمریکا نمیتوانست وارد سوریه شود

اوباما در این اظهارات عنوان کرد: «برای ما خط قرمز از جایی آغاز می‌شود که شاهد استفاده گسترده از تسلیحات شیمیایی باشیم.» امتناع آمریکا از ایجاد جنگ در صورت عدول ایران از آستانه سلاح‌های هسته‌ای، زمانی تجلی یافت که واشنگتن نتوانست خط قرمز سال ۲۰۱۳ خود در سوریه را حفظ کند؛ خط قرمزی که حفظ آن به مراتب آسان‌تر از خط قرمز علیه ایران بود. سیاست‌گذاران آمریکایی هم در مورد ایران و هم سوریه اذعان داشتند که خط قرمز با اقدام نظامی حفظ خواهد شد. در خصوص سوریه، اگر نیروهای حکومتی صراحتاً دست به تهیه سلاح‌های شیمیایی برای انجام حمله می‌زدند، حمله آمریکا قرار بود در پاسخ به آن‌ها یا در بدترین حالت به‌صورت پیش‌دستانه صورت پذیرد. وقتی در اختیار داشتن سلاح‌های کشتارجمعی و نهایتاً استفاده از آن‌ها از سوی سوریه محقق شد و آمریکا هیچ اقدام واقعی نظامی برای حفظ خط قرمز خود صورت نداده بود، اعتبار آمریکا در زمان خطر به شدت زیر سؤال رفت. خط قرمز آمریکا در ایران حالت پیشگیرانه خواهد داشت فلذا به میزان زیادی از توجیه‌پذیری استفاده از عامل زور خواهد کاست.

مذاکرات آمریکا به نفع ایران تمام نشود

برنامه مشترک اقدامی آمریکا و ایران را باید در این محتوا درک کرد. قرارداد مابین آمریکا و ایران عمدتاً از طریق مذاکرات بین این دو کشور حاصل شده است. این مذاکرات در میان فروکش سریع حوادث در سوریه اتفاق افتاد و دیپلمات‌های آمریکایی در اروپا و اسرائیل اطلاعات ناچیزی در این خصوص ارائه دادند. ایران بی‌آنکه از شکست دیپلماسی آمریکا بترسد، به شدت برنامه‌های خود را دنبال می‌کند. ایران تحت این توافق موقت، ظرفیت غنی‌سازی مواد شکاف‌پذیر کافی برای تولید سلاح اتمی را حفظ کرده است بی‌آنکه مجبور باشد پاسخی در ازای تخلف شدید خود از قوانین بین‌المللی بدهد. بعلاوه، توافق نهایی به خواسته‌های دیرینه ایران برای غنی‌سازی داخلی تحقق خواهد بخشید و از این راه تأیید جامعه بین‌الملل از حق مسلم خود برای چنین کاری را به دست خواهد آورد. بدین‌وسیله هرگونه مانع دیپلماتیک بلندمدت برای حفظ حالتی نرمال از برنامه هسته‌ای ایران از بین خواهد رفت.

تضاد بین موفقیت‌ها و شکست‌های سیاست آمریکا در قبال ایران، نکته تأکیدی است بر اهمیت کلیدی خطرات حاصل از تلاش برای رسیدن به اهداف دیپلماتیک علیه رقیبی با کم‌ترین میزان از منافع مشترک. در موقعیت‌هایی نظیر رقابت پایاپای میان آمریکا و ایران، مذاکرات همواره بر رویارویی مستقیم ترجیح داده شده است. همان‌طور که سوابق تاریخی نشان می‌دهد، بهترین فرصت آمریکا برای تأمین امنیت منافع خود از طریق دیپلماسی در اثبات این نکته است که ایران نیز باید برای حفظ منافع خود دست به همین اقدام بزند. ازآنجایی که ایران در حال دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای است، این دیپلماسی دولتمردان آمریکایی با شکست روبرو شده است. آمریکا برای برطرف کردن این عدم تعادل باید مذاکرات خود با ایران را در راستای قراردادی جامع و بلندمدت بر سر برنامه هسته‌ای ایران و با تدارکات روشن برای اجرای دیپلماسی‌های اجباری پیش ببرد و موارد زیر را مدنظر قرار دهد: حمایت از تحریم‌ها درصورتی‌که طرح اقدام مشترک بدون توافقی نهایی از بین برود؛ تقویت سیاست بیانی آمریکا برای تأکید بر امکان گزینه‌های نظامی آمریکا و متحدانش؛ و تقویت آمادگی آمریکا برای حمله بالقوه نظامی، درصورتی‌که دیگر گزینه‌ها با شکست مواجه شوند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد