سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز






وقتی "السیسی" شوکه شد؛
مهم‌ترین نکته مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید مصر دعوت از رئیس جمهور ایران بود، اما مهم‌تر از آن رد این دعوت از سوی روحانی بود که بنا بر برخی ملاحظات انجام شد.
چرا روحانی به مراسم تحلیف رییس جمهور جدید مصر نرفت؟/ وقتی گروه بین الملل مشرق - عبدالباری عطوان تحلیلگر مسایل راهبردی منطقه در مقاله جدید خود در روزنامه الکترونیکی رأی الیوم نوشت که ضعف حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری مصر شوکی بود که به عبدالفتاح السیسی وارد شد، اما به اعتقاد من شوک بالاتر از آن هنگامی وارد شد که سطح میهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم تحلیف وی تا اندازه غیر قابل پیش بینی پایین بود.

به استثنای 4 کشور حاشیه خلیج فارس یعنی عربستان سعودی و بحرین و امارات و کویت که در سطح بالایی در این مراسم حاضر شده بودند، سطح  حضور مقامات کشورها کمتر از حد انتظار بود و بیشتر رهبران جهان در این مراسم غایب هستند. عربستان سعودی امیر سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد را برای شرکت در مراسم اعزام کرده، از بحرین پادشاه این کشور حمد بن عیسی آل خلیفه، از امارات شیخ محمد بن زاید ولیعهد و از کویت صبح الاحمد امیر این کشور در مراسم شرکت می کنند.

به نوشته عطوان دعوتنامه ها برای 22 کشور ارسال شده بود که از جمله آمریکا و روسیه و فلسطین و اردن و اتیوپی و سومالی و مراکش بودند، به استثنای شاه اردن و رئیس جمهور سومالی و رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی بقیه کشورها ترجیح دادند نماینده های شخصی خود یا سفرا و مشاوران خود را برای شرکت در این مراسم اعزام کنند.

دعوت نکردن از ترکیه و قطر و اسرائیل برای شرکت در این مراسم عادی بود، اما غافلگیری در دعوت‌ها هنگامی بود که السیسی حسن روحانی رئیس جمهور ایران را به عنوان مقام ارشد این کشور و رئیس کشورهای عدم تعهد برای این مراسم دعوت کرد.  

پذیرش این دعوت از سوی حسن روحانی و مشارکت در مراسم می‌توانست مهم‌ترین حادثه در این مراسم باشد، اما رد این دعوت مهم‌تر از قبول آن خواهد بود، چرا که می تواند تبعات سیاسی حائز اهمیتی داشته باشد.
چرا روحانی به مراسم تحلیف رییس جمهور جدید مصر نرفت؟/ وقتی
قرار است حسن روحانی روز دوشنبه به آنکارا سفر کند، این اولین دیدار رسمی وی از ترکیه از زمان انتخاب به ریاست جمهوری ایران و در واکنش به سفری است که رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به ایران داشت، حال باید دید آیا ایران معتقد است که جمع بین دو جبهه متناقض سخت است یا نه، جبهه ای که ممکن است در آینده حتی با هم درگیر شوند. جبهه‌ای که در یک طرف آن ترکیه قرار دارد و در طرف مقابل ائتلاف مصری خلیجی است که در شش ماه اخیر و بعد از براندازی محمد مرسی رئیس جمهور سابق مصر شکل گرفت است.

ایرانی ها در بازی سیاسی و بازی با تناقض های منطقه ای و بین‌المللی زیرک هستند و  صبر زیادی در این مسایل دارند. فرستادن دعوت نامه از سوی عبدالفتاح السیسی برای شرکت در این مراسم نیز تلاشی برای دور کردن ایران از جبهه ترکیه – قطر و اخوان المسلمین و جذب این کشور به محور ائتلاف مصر و عربستان در دوره جدید بود، اما به نظر می رسد ایرانی ها صبر کرده اند و در اتخاذ هر تصمیمی در این راستا نمی خواهد شتابزده عمل کنند. آنها می خواهند تا حد ممکن بی طرف باقی بمانند تا آب‌ها از آسیاب بیفتد و پشت پرده چهره ها مشخص شود.

حضور شخصیتی با رتبه پایین از سوی آمریکا و اکتفای اتحادیه اروپا به حضور سفرای خود در این مراسم و غیبت کاترین اشتون وزیر خارجه اروپا نشان می دهد که آنها نیز ملاحظات عدیده ای نسبت به تحولات مصر دارند که مهم‌ترین این ملاحظات نگرانی از آزادی ها و حقوق بشر در مصر است. البته به نظر من این موضوع عوامل مهم تری دارد که در ماههای آینده مشخص خواهد شد. یکی از این عوامل تلاش برای اطمینان از میزان قدرت حاکمیت جدید در پایداری در عرصه سیاسی مصر و بررسی و حل چالشهای سخت در  مسیر بقای این دولت است. آنها می خواهند بدانند موضع این دولت در مورد دو موضوع اساسی یعنی درگیری‌ها در سوریه و معاهده کمپ دیوید چیست.

واکنش مصری ها نسبت به این ملاحظات اروپایی ها سریعتر از حد انتظار بود، آنها دهها پرونده از میان محکومان به اعدام را برای تایید نهایی ارسال کردند. این نشان می دهد که سیاست مشت آهنینی که السیسی از زمان رسیدن به قدرت در سوم ژولای در پیش گرفته بود، ادامه داشته و ممکن است سخت تر نیز شود. این سیاست از سوی کسی که وعده ریشه کنی اخوان المسلمین را داده و رهبران ارشد آن را به همراه 20 هزار نفر از پیروانش بازداشت کرده، عجیب نیست.

امرا و مقامات خلیجی تنها برای شرکت در مراسم تحلیف السیسی به قاهر نرفته اند، بلکه می خواهند پایه های ائتلاف جدید را بنا کنند که حول محور مصر و ارتش آن خواهد بود و شامل اردن و عربستان و امارات و بحرین می‌شود، این در حالی است که شاخص ها نشان می دهد کویت نیز در حال پیوستن به این گروه است.

چرا روحانی به مراسم تحلیف رییس جمهور جدید مصر نرفت؟/ وقتی  پیام تبریک طولانی و غیر عادی که عبدالله بن عبدالعزیز شاه سعودی برای السیسی فرستاد، تهدیدات آشکاری را برای تمام کسانی داشت که به دنبال مداخله در اوضاع داخلی مصر باشند. وی این دخالت را دخالت در امور اسلام و عربستان سعودی اعلام کرده و با اشاره تلویحی به قطر از هر کشوری که توانایی مالی داشته و به پروژه مارشال پیشنهادی از سوی شاه عربستان برای نجات اقتصاد مصر و تقویت توان مالی این کشور کمک نکند، اعلام بیزاری کرده است. این بزرگترین بیعت با رئیس جمهور جدید مصر بود که شامل نقشه راهی می شود که دوستان و دشمنان را تعیین می کند و بار دیگر محور موسوم به اعتدال عربی را زنده می کند.

اگر کشورهای حاشیه خلیج فارس بخواهند با چالش های اقتصادی فراروی دولت مصر مقابله کرده و بار آنرا سبک‌تر کنند، این بدان معنی است که وی برای پرونده های امنیتی فراغت خاطر بیشتری خواهد داشت، بویژه در مورد وعده ای که برای تعقیب اخوان المسلمین در مصر و مقابله با تروریسم مورد نظر خود در منطقه داده است. هنگامی که محمد حجازی سخنگوی ژنرال خفتر سرتیپ شورشی لیبیایی را می بینیم که می گوید منتظر لشگرکشی ارتش مصر به این کشور برای عملیات نظامی در راستای از بین بردن تروریسم است، این اطلاعات می تواند شاخصی از اولویت‌های آینده ارتش مصر باشد. بویژه اینکه السیسی نیز پیش از انتخاب خود در گفتگو با شبکه العربیه از نگرانی خود نسبت به روند تحولات لیبی خبر داده و تاکید کرده که ادامه اوضاع کنونی می تواند به معنی سقوط دولت باشد و کسی نباید در این زمینه تماشاگر باشد.
مأموریت آینده السیسی و نقش وی در منطقه ما را  به صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق در حمله به ایران می‌اندازد که به بهانه حمایت از عراق و سایر کشورهای خلیج فارس در برابر موج انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در اوایل دهه هشتاد قرن گذشته انجام شد. در این جنگ که هشت سال طول کشید، عربستان و کویت بیشتر هزینه‌های آن را پراخت کردند. حال باید دید آیا بار دیگر تاریخ با بازیگران جدید تکرار خواهد شد یا نه؟



3عامل تنش‌زا در روابط ایران و عربستان

در منطقه، یک جزیره باثبات به نام ایران وجود دارد که برای کشورهایی مانند عربستان که داعیه رهبری جهان عرب و اسلام را دارد، نپذیرفتنی است؛ از این رو، کشوری مانند عربستان تلاش می‌کند در عرصه های ژئواستراتژیکی ایران پا گذارد و ...

خبرگزاری فارس: ۳عامل تنش‌زا در روابط ایران و عربستان

دو کشور ایران و عربستان سعودی، به ‌دلیل برخورداری از ظرفیت‌های بالای ژئوپلیتیکی در منطقه، همواره به‌ عنوان بازیگران منطقه‌ای مطرح بوده‌اند. یکی از بارزترین ویژگی‌های ژئوپلیتیکی دو کشور، قرار داشتن در دو آبراهه بزرگ راهبردی در منطقه است.

اگر چه حتی پیش از انقلاب اسلامی نیز دو کشور عربستان و ایران در منطقه رقابت داشته‌اند؛ اما تحولات به‌ وجود آمده پس از انقلاب اسلامی، صحنه‌های تقابل را جدی‌تر و عمیق‌تر کرده است.

به صورتی که هر یک از طرفین، راهبردهای دفاعی ـ امنیتی در قبال یکدیگر اتخاذ کرده‌اند. تا جایی که در حال حاضر دو کشور یکدیگر را رقیب و حتی دشمن اصلی خود قلمداد می‌کنند و از تمامی ظرفیت‌های موجود برای پیروزی در این تقابل بهره‌ می‌گیرند.

هر چند که با تغییرات در ایران و اتخاذ رویکردهای جدید دولت اعتدال و اتخاذ سیاست های مسالمت‌آمیز جویانه، چندان تغییری در فضای سیاسی فی مابین به وجود نیامده است؛ اما دعوت از جواد ظریف توسط این کشور می‌تواند دریچه‌ای جدید بر روابط دو طرف گشوده شود. به هر شکل زمینه‌هایی از تنش بین دو طرف وجود دارد که تشریح می شود.

1حمایت عربستان از تروریسم

رقابت دو کشور ایران و عربستان در سال‌های اخیر، افزایش یافته است. در حال حاضر سیاست‌های مسالمت‌جویانه و منعطف جمهوری ‌اسلامی ایران با توفیقی همراه نبوده و باعث شده تا حمایت های سعودی‌ها از محور تکفیری منطقه بیشتر شود.

در حال حاضر، تروریسم به مهم‌ترین راهبرد عربستان تبدیل شده و با برخورداری از منابع مالی گسترده و گسیل نیروهای سلفی و تکفیری به نقاط درگیری در منطقه، سعی در کاهش نفوذ و برتری جمهوری اسلامی ایران در منطقه دارد.

اگرچه تا قبل از این، تقابل با محور مقاومت و حامیان جمهوری اسلامی در منطقه را در فضاهای مبهم و پنهان پیگیری می‌کردند؛ اما اکنون به شکل شفاف و مستقیم با جمهوری اسلامی ایران وارد چالش شده‌اند، به گونه‌ای که تهدید درجه اول کشور خود را از ناحیه این محور در منطقه معرفی کرده‌اند.

2- هژمونی تاریخی طرفین در منطقه

عربستان به لحاظ ژئوپلیتیکی بین دو پهنه آبی خلیج‌فارس و دریای سرخ واقع شده است. لذا این موقعیت شبیه وضعیت سرزمینی کشور ما و قرار داشتن بین دو پهنه آبی مازندران و خلیج‌فارس است.

با این اوصاف که اهمیت خلیج فارس و تنگه هرمز و عبور انرژی نیمی از کشورهای صنعتی جهان از این تنگه بر اهمیت آن افزوده است. لذا عربستان در اینجا با یک بن‌بست ژئوپلیتیکی مواجه است و شاید اولین نگرش منفی امنیتی عربستان سعودی به جمهوری اسلامی ایران (حتی قبل از انقلاب اسلامی در ایران) در همین نقطه باشد.

چرا که این نگاه سنتی و هژمونیک طرفین به منطقه، حتی در زمانی که ایران نقش ژاندارمی منطقه را برای آمریکا داشت، زمینه تخاصماتی را به وجود آورده بود.

حتی با وقوع پدیده انقلاب اسلامی و خلأ امنیتی در این منطقه، عربستان که خودش را در یک بن‌بست ژئوپلیتیکی می‌دید؛ سعی بر توسعه‌طلبی و به دنبال آلترناتیوهای جدید در منطقه بود. لذا با سیاست توسعه طلبی در منطقه، به دنبال پر نمودن این خلأ بوده است.

3- رقابت طرفین در بازار انرژی

عربستان به عنوان یک رقیب سنتی در حوزه تولید انرژی برای کشورمان محسوب می‌شود. تولید روزانه حدود10 میلیون بشکه نفت باعث شده تا موقعیت عربستان را در بازارهای انرژی دنیا بهبود بخشد.

چرا که نفت به عنوان یک ابزار سیاسی برای این کشور کاربرد فراوانی داشته است. عربستان سعودی با توان بالای تولید نفت، هر زمان که اراده کند، می‌تواند قیمت نفت و اقتصاد جهان را تحت‌تأثیر جدی قرار دهد و این موضوع شاید بزرگ‌ترین نقطه قوت ژئوپلیتیکی عربستان در عصر حاضر باشد.

چرا که با ابزار نفت، سعی در اجرایی کردن سیاست های خود دارد. بر همین اساس و با اتکا به پول های بادآورده نفتی سیاست تداخل و ایجاد بحران را در منطقه دنبال می‌کند. به طور مثال سعودی‌ها به ‌عنوان مرکز و نقطه ثقل تولید و صادرات تروریست به مناطق مختلف دنیا مطرح شده است.

همچنین در حمایت از جریان های مذهبی همسو در کشورهای منطقه، از هیچ تلاشی روگردان نیست. پر واضح است که اجرای این سیاست ها با اتکا به ثروت نفتی این کشور می‌باشد.

به هر تقدیر، در این منطقه، یک جزیره باثبات به نام ایران وجود دارد که این موضوع برای کشورهایی مانند عربستان که داعیه رهبری جهان عرب و جهان اسلام را دارد، نپذیرفتنی و باورنکردنی است

از این رو، کشوری مانند عربستان به شکل طبیعی انرژی و هزینه می‌گذارد و تلاش می‌کند در عرصه های ژئواستراتژیکی ایران پا گذارد و ترویج گروه‌های تروریستی و حمایت های مالی از این گروه ها، دقیقاً منطبق بر همین سیاست‌ها و راهبردها ارزیابی می‌شود.

محسن صابر

منبع: رصد

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930318001340#sthash.3yROiSDe.dpuf




دکتر سیده مطهره حسینی
دلایل اهمیت روزافزون آسیای مرکزی و قفقاز برای کشورهای عربی

آمریکا به نقشه نظم جدید بین ‌المللی مبنی بر نزدیک شدن به حوزه روسیه و چین، با ایجاد پایگاه ‌های بیشتر در آسیای مرکزی و قفقاز جامه عمل می‌پوشاند. اتحادیه عرب نیز با توجه این مسئله، به زمینه سازی برای حضور در این منطقه پرداخته است.

خبرگزاری فارس: دلایل اهمیت روزافزون آسیای مرکزی و قفقاز برای کشورهای عربی

 اتحادیه عرب به دلایل گوناگونی، به دنبال جای پاهای محکم تری در آسیای مرکزی و قفقاز می باشد. زمینه‌های این جای پاها در عرصه‌های فرهنگی و اقتصادی ایجاد شده است و اکنون با اهمیت یافتن منطقه در عرصه بین المللی، اتحادیه عرب به دنبال تقویت حضور سیاسی و بین المللی خود می باشد.

آسیای مرکزی به جز منافع اقتصادی متنوعی که دارد، به جهت قوام نیروهای سلفی در مناطق گوناگون آن، مورد توجه کشورهای عربی است. به گونه‌ای که از پایگاه ‌های منطقه ‌ایی افکار سلفی و وهابی به شمار می آید.

این امر در گسترش نفوذ معنوی و فرهنگی کشورهای داعیه ‌دار ام‌القرای عربی مانند عربستان و مصر، تاثیر زیادی دارد و کشورهایی که محل تحصیل دانشجویان علوم دینی هستند، مانند مصر، کویت، امارات و قطر، به خاطر استفاده از این دانشجویان علوم دینی برای گسترش نفوذ فرهنگی و عقیده‌ای خود و کسب مشروعیت داخلی، به ویژه در میان دینداران عرب و مسلمان، به این منطقه با نگاه ویژه‌ای می نگرند.

منطقه آسیای مرکزی و قفقاز به دلایلی چند دارای اهمیت روزافزونی شده است. این دلایل در سه دسته اقتصادی، امنیتی- نظامی (راهبردی و ژئوپلتیک) و فضای بین‌المللی قرار می‌گیرند. از نظر اقتصادی، آسیای مرکزی و قفقاز در مسیر بزرگ ‌‌ترین شاهراه‌ های اقتصادی قرار گرفته است.

مناطق قفقاز (شمال غربی ایران شامل کشورهای مسیحی گرجستان و ارمنستان و کشور مسلمان آذربایجان) و آسیای مرکزی (شمال شرقی ایران شامل کشورهای ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ترکمنستان با اکثریت جمعیت مسلمان و قزاقستان به عنوان وسیع‌‌ترین کشور منطقه با جمعیت بیش از 40 درصدی مسلمان)، دو منطقه جغرافیایی متفاوت هستند که دریای خزر به عنوان حائلی در میان آنها قرار گرفته است.

اهمیت قفقاز ژئواستراتژیک است و اهمیت آسیای مرکزی، من حیث راه بودن و مسیر بودن این منطقه، به ویژه به سوی چین، روسیه و آسیای شرق و جنوب شرقی، می‌باشد.

مجموعه دلایلی که در ادامه می‌آیند، علل اهمیت روزافزون منطقه آسیای مرکزی و قفقاز می‌باشند:

1- قرار داشتن منطقه آسیای مرکزی و قفقاز در حوزه بریکز:

کشورهای بریکز به دلیل آنکه 80 درصد اقتصاد دنیا را در 20 سال آینده در اختیار خواهند داشت، به امنیتی‌‌ترین حوزه اقتصاد سیاسی تبدیل شده‌اند. سه کشور از 4 کشوری که با نام بریکز  خوانده می‌شوند یعنی هندوستان، چین و روسیه در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز قرار گرفته‌اند.

از این رو اوج توجهات اقتصادی، سیاسی و امنیتی غرب متوجه این منطقه شده است. این مسئله در پیوند با قدرت اقتصادی چین، قدرت نظامی فزاینده روسیه، فضای روابط بین ‌المللی و کاهش اهمیت خاورمیانه، فضای جدید در سیاست بین‌الملل رقم خواهد زد که در هر سناریوری محتمل، آسیای مرکزی و قفقاز در کانون توجهات بین ‌المللی قرار می‌گیرند.

جایگاه سنت‌ های بومی در کشورهای مسلمان و سنت ‌های ترکی – باستانی در آسیای مرکزی و قفقاز، به طور بنیادی، زمینه ‌های شکل‌گیری مقاومت و جریان ‌های مقابل سلفی‌گری و وهابی ‌گری را فراهم ساخته است.

آسیای مرکزی به سرمایه و سرمایه گذار نیاز دارد و اعراب تجار خوبی برای حضور در این منطقه هستند. همجواری منطقه با بزرگ ترین اقتصاد دنیا یعنی چین و وجود زمینه ‌های محلی ارتباط برقرار کردن تجاری با چین، کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را از جاذبه ‌های خوبی برای ورود اتحادیه عرب برخوردار می کند.

2- نفت:

ایالات متحده آمریکا در برنامه‌ای که در چند سال اخیر آغاز کرده است، تولید نفت و گاز خود را از سر گرفته و با فعال شدن حوزه‌های استخراج نفت و گاز این کشور به ویژه در ایالت ‌های جنوبی (به ویژه تگزاس) و شمالی (مانند آلاسکا)، در یک برنامه 10 ساله (یعنی حدود 7 سال پس از این)، آمریکا به یکی از قدرتهای نفتی و گازی تبدیل می‌شود.

بدین ترتیب، آمریکا، از یکسو به واردات نفت بی‌نیاز می‌شود و از سوی دیگر، نوسانات قیمت جهانی نفت و مشتقات آن (انرژی به طور عام) به سرعت و به طور مستقیم بر اقتصاد آمریکا تاثیر‌گذار نخواهد بود.

نتیجه آنکه، آمریکا دارای یک برگ برنده و حتی شمشیر برنده علیه اتحادیه اروپا، روسیه و چین می شود و دیگر نیاز نیست در هماهنگی کامل با او به سر برد. بدین سان مسائلی مانند بیداری اسلامی، دولت ‌سازی در عراق، افغانستان و ... و تغییر اصلاحگرانه یا بنیادی دولتها در خاورمیانه عربی، جنگ‌ های خاورمیانه ‌ای، عربی و اسلامی، تهدیدات بنیادگرایانه و ... که خطری برای صدور انرژی است، دارای کمترین زیان برای ایالات متحده آمریکا (به نسبت اروپاو سایر ابرقدرتهای درگیر) خواهد بود.

نتیجه آنکه، آمریکا به نقشه نظم جدید بین ‌المللی مبنی بر نزدیک شدن به حوزه روسیه و چین از جمله از طریق ایجاد پایگاه ‌های بیشتر جامه عمل می‌پوشاند و بدین طریق آسیای مرکزی و قفقاز دارای اهمیت می‌شوند. اتحادیه عرب نیز با در نظر داشتن این مسئله به زمینه سازی برای حضور منطقه ‌ای خود پرداخته است.

3- حضور آمریکا و ناتو در منطقه:

امروز ما شاهد اردوکشی نظامی و امنیتی آمریکا به حوزه قفقاز و از آن طریق به آسیای مرکزی هستیم که زمینه ‌ساز حضور اقتصادی آمریکا و اتحادیه اروپا در این منطقه است.

از نظر امنیتی اتحادیه عرب با حضور در این منطقه به کانون ‌های قدرت و اردوکشی بین المللی نزدیک می شود. همچنین کشورهایی چون عربستان سعودی که در نظم‌ های منطقه ‌ای آمریکایی نقش سیاسی فعالی دارند و کشورهای حوزه خلیج فارس که از نظر مالی، توان و انگیزه سرمایه گذاری بالایی دارند، به کار حفظ امنیت منطقه‌ای در آسیای مرکزی و قفقاز می آیند.

4- اسلامگرایی:

پس از آنکه ساموئل هانتینگتون و دیگران  در دهه‌های 1980 میلادی نظریه‌های خود را پیرامون خطر ایدئولوژیک اسلام و آیین ‌های شرقی به ویژه شینتو چینی در برابر تمدن غربی ارائه کردند، توجه غرب و اروپا متوجه جهان اسلام و شرق شد.

آیین تصوف نیز به عنوان یک جریان عرفی در آسیای مرکزی و جریان سیاسی در قفقاز، که در راس مقاومت علیه خارجی‌ها و دولت ‌های مستبد داخلی قرار داشت، به طور اساسی و بنیادین با سلفی‌گری و وهابیت در تضاد قرار دارد.

این توجهات عموما در قالب جنگ‌های نظامی در خاورمیانه و جنگ اقتصاد با آسیای شرقی نمود یافت، که همگی با ابزار غالب سیاست خارجی غرب، یعنی ترتیب دادن انواع رقابت ‌ها و مداخله در کشورها و تحریک همسایگان و شرکای اقتصادی و امنیتی انجام می‌شد.

در نتیجه جنگ‌های پایان هزاره دوم و آغار هزاره سوم که عموما از سوی دولت‌های مسیحی به رهبری آمریکا با مسلمانان انجام شد، فضای خاورمیانه را به هم ریخت. در کنار جریان‌ های پیش‌ بینی‌ پذیر و مهندسی ‌شده چون بنیادگرایی و سلفی‌گرایی، مسائل پیش ‌بینی ‍‌ناشده ‌ای چون انقلاب ‌های عربی به وجود آمد.

در نتیجه شکل‌گیری دولت ملی در کشورهای راهبردیی مانند عراق و افغانستان، انقلاب‌ های بنیادبرافکن در خاورمیانه عربی و مناطقی که کانون صدور اندیشه یه جهان عرب و اسلام بودند (مانند مصر)، به شکل‌گیری موج‌های جدید اسلام سیاسی و اسلام نهادگرا انجامید.

نتیجه آنکه دولتهایی مانند دولت‌ های ظاهرا سکولار (و واقعا سنت‌گرا و قومی- قیبله‌ایِ) آسیای مرکزی و قفقاز و سایر نقاط جهان اسلام و شرق، به فکر اصلاح ساختارهای خود افتادند. اکنون آنها دیگر با یک نمونه دولت رفاه لیبرال دمکرات غربی روبه ‌رو نبودند، بلکه نمونه ‌های گوناگونی از شکل دولت را در اختیار داشتند.

موفقیت‌های ایران به عنوان یک دولت دینی در هدایت جریان‌های خاورمیانه ‌ای که در اطراف مرزهای سرزمینی کشورمان روی می‌داد و شناخت زمینه ‌ای نیروهای هادیِ سیاست خارجی از جمله سپاه قدس از مناطقی که آمریکایی‌ ها حضور داشتند، اندیشه ایران به عنوان یک قدرت منطقه ‌ای را نیرومندتر کرد.

همچنین موفقیت جمهوری اسلامی ایران در کنترل ناآرامی ‌های داخلی و جلوگیری از سرایت ناآرامی ‌های شدید منطقه ‌ای و جنگ‌ های داخلی همسایگانی که دارای اقوام مشترک با ایران بودند (مانند کردستان عراق، بلوچستان، اعراب خلیج فارس، اهل سنت منطقه)، ایده قدرت داخلی ایران برای کنترل اوضاع خود را در میان کشورهای منطقه طرح نمود.

همه این مسائل در حالی روی داد که پس از مجموعه ‌ای از جنگ ‌ها، دخالت ‌ها، ناآرامی ‌ها و سیاست ‌های غرب در خاورمیانه، سرانجام بحران سوریه نشان داد استفاده ابزاری از بنیادگرایی می‌تواند به تیغ برانی علیه اروپای مسیحی تبدیل شود.

اینک غرب و آمریکا در مسئله استفاده از بنیادگرایی اسلامی و نیروهای سلفی- وهابی علیه جریان‌های معتدل و توسعه‌گرای بومی جهان اسلام دچار بازاندیشی‌هایی می‌شوند که موج ‌های آن در سال‌های آینده قابل رویت خواهد بود.

بدین سان، برنامه غرب برای استفاده از بنیادگرایی و افراط‌گرایی در آسیای مرکزی علیه چین و روسیه، به ویژه گسترش اندیشه ‌های طالبانی از افغانستان و فرغانه به مناطق مسلمان ‌نشین سین کیانگ و قفقاز شمالی، با تجدید نظرهایی روبه ‌رو می‌شود.

 کشورهایی چون عربستان سعودی که در نظم‌ های منطقه ‌ای آمریکایی نقش سیاسی فعالی دارند و کشورهای حوزه خلیج فارس که از نظر مالی، توان و انگیزه سرمایه گذاری بالایی دارند، به کار حفظ امنیت منطقه‌ای در آسیای مرکزی و قفقاز می آیند.

این مناطق از آن روی که از نظر قومی و نژادی نیز با چینی ‌ها و روسها همسان نیستند، زمینه‌های دخالت و جریان ‌سازی در آنها وجود دارد.

این در حالی است که جایگاه سنت‌ های بومی در کشورهای مسلمان و سنت ‌های ترکی – باستانی در آسیای مرکزی و قفقاز، به طور بنیادی، زمینه ‌های شکل‌گیری مقاومت و جریان ‌های مقابل سلفی‌گری و وهابی ‌گری را فراهم ساخته، نسخه‌ های بومی ‌‌تری از ریشه ‌گرایی (رادیکالیسم) و پاکدینی  و اصلاح‌ گرایی ارائه کرده است.

آیین تصوف نیز به عنوان یک جریان عرفی در آسیای مرکزی و جریان سیاسی در قفقاز، که در راس مقاومت علیه خارجی‌ها و دولت ‌های مستبد داخلی قرار داشت، به طور اساسی و بنیادین با سلفی‌گری و وهابیت در تضاد قرار دارد.

کشورهای اتحادیه عرب نگاهی فرهنگی- اقتصادی به این قضایا دارند و در پی استفاده فرهنگی و اقتصادی توامان از این فضا هستند.

پس از انقلاب ‌های رنگی و انقلاب ‌های عربی، آسیای مرکزی و قفقاز به صورت مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر موج ‌های تعدیل ‌گرا، تجددهای بومی و نهادگرایی اسلامی یا بومی قرار گرفته است.

رشد طبقه متوسط در کشورهای آسیایی، به کم شدن جذابیت افراط‌ گرایی انجامیده است. هویت ‌یابی یا پررنگ شدن هویت ‌های بومی و کم شدن اثر خلا هویتی ناشی از فروپاشی شوروی و هجوم مدرنیته (و تضاد ذاتی فرهنگ شورویایی- سوسیالیستی- برابری خواه و فرهنگ سنتی- بومی- محلی با مبانی مدرنیته لیبرال اومانیست فرداگرا) نیز، از جاذبه فرهنگ افراط ‌گرایی در برخی محیط‌های آسیای مرکزی کاسته است.

در قفقاز که این خلا فرهنگی همچنان وجود دارد و با کاستی ‌های شدید اقتصادی همراه است، چالش‌ های هویتی بسیار فعال‌‌تر است. کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز از آنجایی که دولت ‌های سکولار و لائیک دارند، به کشورهای اتحادیه عرب که داعیه‎ داران اسلام گرایی هستند با دیده تردید می نگرند.

در آسیای مرکزی، طیف گوناگونی از کشورها در حوزه دین را داریم. ترکمنستان کشوری دینی است که با نظامی سنتی اداره می شود. ازبکستان دارای اقوام و شرایع پابرجایی است. در قزاقستان، سنت تصوف ریشه دار است و در کل منطقه، این کشور را بدین سنن می شناسند. قرقیزستان و تاجیکستان در مسائل دینی و سنتی دارای تنش ‌ها و تضادهای اساسی اند. آذربایجان تنها کشور مسلمان قفقاز جنوبی است و در مرز اسلام و مسیحیت جای دارد.

اتحادیه عرب نیز در برخورد با خیزش های پس از بیداری اسلامی، به دنبال تقویت جریان‌ های سنت گرای محلی است و پویش ‌های خاص خود را در منطقه دنبال می‌کند.

خلاصه آنکه اسلامگرایی در منطقه، دیگ ناهمجوشی است که با توجه به سطح منطقه ‌ای، نسخه ‌ای از گرایش‌ های اسلامی در آن می‌توان یافت.

5- مسئله چین:

چین شاید کانونی ‌‌ترین مسئله در منطقه باشد. چین که یک قدرت اقتصادی است، پس از برنامه ‌های کنترل صادرات و واردات و رقابت ‌های مالی با آمریکا و ژاپن ( و ببرهای آسیای غربی)، به یک مسئله امنیتی در سطح بین ‌المللی تبدیل شد.

چینی‌ها با تشکیل پیمان شانگهای، وارد یک گفتمان امنیتی شدند و زمینه ‌های حفاظت و حمایت از امنیت منطقه ‌ای را خود به عهده گرفتند. سیاست‌های داخلی و اقتصادی چین که در راستای نیارسنجی ‌های داخلی و بدون توجه به تحمیلات جهانی انجام می‌شود، چین را به یک مسئله امنیتی برای غرب تبدیل کرده است.

در کنار همه این مسائل، در حالی که چینی ‌ها در چند دهه یکی از بزرگ ‌‌ترین ارتش‌ های منطقه از نظر تعداد و سازمان را تشکیل داده بودند، در یکی دو دهه اخیر، به تجهیز تکنولوژیک نیروهای نظامی خود پرداخته و به دنبال آن هستند که ارتش جدیدی که توان رویارویی با ارتش ‌های فن ‌سالار ناتو را داشته باشد، بسازند.

همجواری آسیای مرکزی با بزرگ ترین اقتصاد دنیا یعنی چین و وجود زمینه ‌های محلی ارتباط برقرار کردن تجاری با چین، کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را از جاذبه ‌های خوبی برای ورود اتحادیه عرب برخوردار می کند.

کشورهای اتحادیه عرب دارای تجار بین ‌المللی زیادی هستند که نزدیکی به مرزهای ورود و خروج سرمایه و کالای چینی، منافع راهبردی زیادی برای آنان دارد.

6- مسئله روسیه:

روسیه از حیث بالا رفتن درآمدهای اقتصادی، فروش نفت و گاز، تامین انرژی بخش‌ های از اروپای شمالی و اسکاندیناوی سرد و تاثیر بر راه های صدور انرژی به اروپا، چین و ژاپن، و وجود اقلیت بالای مسلمانان، دارای اهمیت است.

تشکیل پیمان امنیت دسته جمعی، هم بدیلی در برابر پیمان شانگهای پدید آورده و هم ناتو را به چالش می ‌طلبد و به دلیل نفوذ روسیه بر آسیای مرکزی و قفقاز، نقش امنیتی و راهبردی این کشور دوچندان می‌شود.

7- ایران:

امروز ج.ا. ایران به تغییر سطوح کلان و خرد سیاست ‌گذاری و تصمیم ‌سازی برای بهره ‌گیری از شرایط منطقه ‌ای نیاز دارد. ایران به ‌عنوان بازیگر برجسته منطقه‌ای و جهانی، با آمدن آقای روحانی و در پیش گرفتن رویکردی نوین، فرصتی تازه را خلق کرده تا مسئله هسته ای خود را به شیوه دیپلماتیک و در چهارچوب معاهدات بین المللی، به سرانجام رساند.

ایران از سیاست خارجی تهاجمی و بازدارندگی فعال برای توجیه و پیشبرد برنامه‌ های دفاعی خود و دفع تهدیدات بالقوه و بالفعل دشمنان، به ‌ویژه در جریان حمله به عراق و افغانستان و اخیرا سوریه، بهره برد.

خطاهای راهبردی دستگاه دیپلماسی آمریکا و گرفتاری این کشور در باتلاق مبارزه با تروریسم که هزینه‌ های فراوانی به او تحمیل کرده است، همراه با کاهش بودجه نظامی ‌اش و بیرون کشیدن نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال 2014، به ج.ا. ایران این فرصت را داده است که از امتیازات مذاکرات اتمی بهره برده و با ورود فعال به پیمان ‌های شانگهای (با محوریت چین) و امنیت جمعی روسیه، سیاست فرصت‌ یابی را دنبال کند.

در این فضا، تغییر در حوزه سیاست خارجی، به شکل تعریف سیاست منطقه‌ گرایی و ورود در ائتلاف ‌ها برای بهره‌ مندی از امتیازهای منطقه ‌ای و بین ‌المللی لازم است. در حوزه سیاست داخلی، گذار به تصمیم ‌سازی «متمرکز منطقه ‌ای» برای لایه ‌بندی یک سیاست خارجی پیچیده ‌تر لازم است.

ایران در دو سطح می ‌تواند با سیاست ‌های اتحادیه عرب هماوردی کند. در سطح اول، برقراری روابط همگرایانه ‌تر با اعضای اتحادیه عرب مورد توجه دولت حسن روحانی است و در سطح دوم، حضور در پیمان‌ های دو و چندجانبه، حوزه ‌های منطقه ‌ای مورد اهتمام وزارت خارجه می ‌باشد.

استادیار علوم سیاسی

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930312000763#sthash.VkQspSMZ.dpuf





ارسال به دوستان
حمله به زائران پاکستانی مرقد امام در تفتان ۲۳ کشته به جا گذاشت

حمله افراد مسلح به اتوبوس حامل زائران بازگشتی از ایران، در منطقه «تفتان» پاکستان تاکنون به مرگ دستکم 23 نفر از زوار منجر شده است.

خبرگزاری فارس: حمله به زائران پاکستانی مرقد امام در تفتان ۲۳ کشته به جا گذاشت

به گزارش خبرگزاری فارس، حمله افراد مسلح ناشناس به اتوبوس حامل زائران در منطقه «تفتان» پاکستان، به مرگ دستکم 23 نفر و مجروحیت چندین تن منجر شده است. رسانه‌های پاکستانی گزارش داده‌اند که این زوار از اماکن زیارتی ایران بازمی‌گشته‌اند.

در حالی که منابع پاکستانی تعداد کشته‌های حمله یکشنبه‌ شب را 2 تا 3 نفر اعلام کرده بودند، خبرگزاری فرانسه به نقل از «اکبر دورانی» مسئول امور داخلی استان بلوچستان پاکستان نوشته است: «تا الان می‌توانیم مرگ 23 نفر را تائید کنیم که تعدادی از آن‌ها زوار شیعه و تعدادی هم نیروهای امنیتی هستند. همچنین هفت نفر در این حمله زخمی شده‌اند.»

پایگاه خبری «دنیا‌ نیوز» پاکستان نیز گزارش داده‌ است که مهاجمین زمانی شروع به تیراندازی و پرتاب نارنجک کرده‌اند که اتوبوس در برابر هتل متوقف بوده و زوار در حال پیاده شدن بوده‌اند.

مسئولان محلی اعلام کرده‌اند که حال تعدادی از مجروحان وخیم است و احتمال افزایش تعداد کشته‌ها وجود دارد. گروه‌های مختلف از جمله حزب دموکراتیک هزاره و علمای پاکستان حمله یکشنبه‌ شب را به شدت محکوم کرده‌اند.

تابستان سال 2011 نیز حمله‌ای مشابه به کاروان زوار شیعه‌ای که از ایران به پاکستان برگشته بودند، به شهادت 26 تن منجر شد. در سال‌های اخیر حملات گروه‌های تندرو به جامعه «هزاره» پاکستان که عموما شیعه هستند، افزایش یافته است.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930319000012#sthash.8xCAdK3S.dpuf





تحلیل نتایج انتخابات هند برای ایران

جمهوری اسلامی ایران دوره ای از روابط دوستانه و همکاری های مطلوب با دولت بی جی پی را تجربه کرده است که در برخی منابع از آن حتی به عنوان بهترین مقطع روابط دوجانبه یاد می شود .

خبرگزاری فارس: تحلیل نتایج انتخابات هند برای ایران

مقدمه:

ازانتخابات شانزدهمین دوره مجلس عوام هند(لوک سابا) بعنوان بزرگترین وطولانی ترین انتخابات جهان یاد می شود.در این انتخابات حدود ۸۰۰۰ کاندیدا طی ۳۵ روز با یکدیگر رقابت کرده و برنامه های خود را به ۸۱۴ میلیون واجد شرایط رای دهی عرضه داشتند. به دنبال اعلام نتایج انتخابات هند یک دگرگونی عمده درصحنه سیاسی آن کشور به وجود آمد.حزب بهاراتیا جاناتا (بی جی پی) که در ده سال گذشته در جایگاه حزب مخالف قرارداشت با ارائه نمایشی خیره کننده وکسب ۲۸۳ ازمجموع ۵۴۳ کرسی پارلمانی، اکثریت لازم برای تشکیل دولت را به دست آورد. درمقابل حزب حاکم کنگره ملی هند تنها ۴۴ کرسی را از آن خود کرد که شکستی فاحش برای پرسابقه ترین حزب سیاسی شبه قاره هند محسوب می شود. با توجه به پیامدهای این تحول مهم؛ بسیاری از ناظران در داخل و خارج از هند به دقت آن را دنبال می کنند.

آینده قابل پیش بینی برای دولت مودی :

حزب بی جی پی بیش از یکسال پیش ناراندرا مودی را به عنوان نامزد خود جهت احراز پست نخست وزیری معرفی کرد. مودی ۶۳ ساله سه دوره متوالی سر وزیر ایالت گجرات در غرب هند بوده و اقدامات اقتصادی موثراوگجرات را به صنعتی ترین و یکی از پیشرفته ترین ایالات هند تبدیل کرده است. او با بهره گیری ازکمپین منسجم و قوی، برگزاری بیشترین تعداد تجمعات انتخاباتی در هند و به مدد شخصیت قاطع و قدرت سخنوری خود توانست در فعالیت های تبلیغاتی پیشتازی کند. ضعف و ناکارآمدی دولت حاکم در زمینه مهار تورم، ایجاد اشتغال و برقراری عدالت و امنیت اجتماعی نیز به مودی فرصت داد تا مدل توسعه ای گجرات را به عنوان نسخه ای شفابخش برای هند تجویز و از این طریق نظر توده های محروم هند یعنی اکثریت جمعیت آن کشور را به خود جلب کند. از مودی به عنوان یک ملی گرای هندو و ازچهره های رادیکال حزب بی جی پی یاد می شود که نامش با خشونت های فرقه ای گره خورده است. علیرغم اینکه در تحقیقات پلیس مدرکی دال بر گناهکاری مودی یافت نشده اما گفته می شود او از عوامل پشت پرده حوادثی مانند تخریب مسجد بابری در سال ۱۹۹۲ و کشتار حدود هزار نفر مسلمان در گجرات در سال ۲۰۰۲ است و به همین جهت به قدرت رسیدن او را خطری برای عنصر سکولاریستی سیستم سیاسی هند و اقلیت های مختلف قومی، زبانی ، دینی ونژادی آن کشور می دانند .

حزب بی جی پی در مانیفست انتخاباتی و سایر تبلیغات خود برنامه هایی را عنوان کرده که نگرانی هایی را در داخل و خارج از هند دامن می زند. به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- لغو ماده ۳۷۰ قانون اساسی هند که موقعیت ویژه ای را به جامو و کشمیر اعطا می کند و القاء آن به معنای الحاق کامل این منطقه به خاک هند است .

۲- بازسازی معبد رام در محل مسجد بابری در ایالت اتار پرادش

۳- اعمال قوانین مدنی یکسان در مورد کلیه اتباع هند بدون در نظر گرفتن مذهب، قومیت، زبان و غیره علاوه بر موارد فوق برخی موضع گیریهای تند و افراطی مودی و دیگر رهبران بی جی پی به خصوص در مورد پاکستان، بنگلادش، مسلمانان هند و مسائلی از این دست موجب بروز نگرانیهایی از روی کار آمدن دولت بی جی پی شده است. از سوی دیگر شایع است که نخست وزیر جدید هند، روحیه قاطع و تا حدودی خود کامه دارد و تصمیمات سیاسی و اقتصادی را در چارچوب روشمند جاری که از طریق حلقه هایی از معتمدین و مشاورین خود، اتخاذ و اجرا خواهد کرد .

پیش بینی در مورد تعامل دولت جدید هند با ایران :

مدیریت روابط دوجانبه و طراحی شیوه تعامل با دولت جدید هند، مستلزم شناخت دقیق شرایط وسپس

تجزیه و تحلیل فرصتها و تهدیدات بر آمده از این دولت برای ما است . بدین منظور می توان عوامل مثبت و منفی در خصوص نحوه تعامل را به شرح زیر دسته بندی کرد:

پارامترهای مثبت دولت جدید هند برای ایران :

۱- حزب بی جی پی به واسطه علقه نژاد آریایی، به طور کلی رویکرد مثبتی به ایران دارد.

۲- جمهوری اسلامی ایران دوره ای از روابط دوستانه و همکاری های مطلوب با دولت بی جی پی را تجربه کرده است که در برخی منابع از آن حتی به عنوان بهترین مقطع روابط دوجانبه یاد می شود . در سال های۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ سفر آتل بیهاری و واجپایی نخست وزیر وقت هند به ایران و سفر آقای خاتمی رئیس جمهوری وقت اسلامی ایران به هند منجر به صدور اعلامیه های تهران ودهلی نو و امضای سند همکاری های استراتژیک میان دو کشور شد که می توان از طریق احیاء آن سند انرژی تازه ای به همکاریهای فیما بین تزریق کرد .

۳- رهبران بی جی پی میان شیعه و سنی تفاوت آشکار قائل می شوند و برخلاف اهل سنت، شیعیان هند مشکل و اختلاف خاصی با حزب مذکور ندارند و حتی در برخی حوزه ها از وی حمایت کرده اند متقابلا " بی جی پی نیز اهل تشیع را در تقابل با خود تعریف نمی کند .

۴- گرایش های قوی اقتصادی مودی و بخصوص جایگاه ویژه انرژی در دیدگاههای توسعه ای او به طور قطع به گسترش روابط اقتصادی دوکشور ایران و هند کمک خواهد کرد همانگونه که استفن پی کوهن تحلیل گر برجسته موسسه بروکینز سال ۲۰۱۳ در کتابش نوشت:

« مودی ازمنظر ایدئولوژیک رادیکال و سرسخت ولی به لحاظ دیدگاههای اقتصادی؛ فرصت طلبی و انعطاف پذیر است .»

۵- نیاز مبرم هند به تامین نفت خام و همچنین دسترسی به افغانستان وآسیای میانه، دولت جدید آن کشور را از همکاری و گسترش روابط با جمهوری اسلامی ایران گریز ناپذیر می کند .

۶- با توجه به تقابل رویکردهای بی جی پی با اغلب کشورهای مسلمان ( پاکستان، بنگلادش، عربستان و .... ) به احتمال زیاد این حزب تمایل خواهد داشت با دستکم یک کشور مسلمان روابط خوب خود را حفظ کند و که در این صورت ایران برایش بهترین گزینه خواهد بود . البته سفر نواز شریف به هند و شرکت در مراسم تحلیف نخست وزیر جدید هند تا حدی این نظر را با چالش روبرو کرد.

۷- برخی زوایای شخصیتی مودی از جمله قاطعیت وی در تصمیم گیری، می تواند گره گشا و تسریع کننده برخی طرح های مشترک دو کشور باشد که سالهاست به واسطه سیستم بروکراتیک کُند هند و سیاست های پر تعلل طرف هندی دچار فترت شده اند .

بر اساس نکاتی که گفته شد می توان نتیجه گرفت با استقرار مودی در مسند نخست وزیری؛ مواضع افراطی و هندوگرایی سرسختانه او تعدیل شود و دولت بی جی پی نیز حتی با جدیت بیشتر از پیش به تحکیم مناسبات با ایران بپردازد. در این رابطه آنچه اهمیت دارد هوشیاری و مراقبت طرفین برای پرهیز از ورود به حوزه هایی است که امکان ایجاد حساسیت و بروز مشکلات غیر ضروری در آن محتمل است. به عنوان مثال در این دوره فعالیتهای فرهنگی، تماس با اقلیت ها و به ویژه ارتباط با مسلمانان هند، احتیاط و برنامه ریزی دقیق تری می طلبد. با ایان حال نباید از جنبه های منفی احتمالی غفلت کرد چرا که وجود برخی عوامل و انگیزه ها در دولت بی جی پی می تواند زنگ خطری برای ما باشد .

پارامترهای منفی دولت جدید هند برای ایران :

۱- مودی یک ملی گرای هندو و یکی از تربیت یافتگان آر اس اس است. یک تشکل راستگرا و افراطی موسوم به "سازمان داوطلبان ملی گرا" که برنامه های افراطی مدنظر آن در اغلب موارد به افزایش فشار ضد مسلمانان می انجامد. آر اس اس در ایام انتخابات فعالیتهای تبلیغی گسترده ای برای مودی انجام داد و یقیناً مابه ازاء آن را در تصمیمات کلان سیاسی، اقتصادی،مذهبی وفرهنگی از دولت مودی مطالبه خواهد کرد .

۲- روابط ویژه ای میان حزب بی جی پی و رژیم صهیونیستی برقرار است. گفته می شود در انتخابات اخیر، سازماندهی تبلیغات مودی توسط سران این رژیم صورت گرفته و موساد و آر اس اس به طور مشترک در پیشبرد آن نقش داشته اند . اگر چه هند عموما" سیاست خارجی متوازن و متعادلی را دنبال و از چرخش زیاد به سوی هر یک از بازیگران خودداری می کند اما با توجه به نفوذ لابی صهیونیستی همواره این احتمال وجود دارد که تقویت روابط هند و اسرائیل عرصه فعالیت ما را با محدودیتها و دشواریهایی مواجه کند.

۳- برخی رهبران ارشد حزب بی جی پی با بهائیان روابط دوستانه ای داشته و حتی در مقاطعی در خصوص وضعیت آنان در ایران اظهار نظر کرده اند که در صورت تکرار می تواند حساسیت زا باشد .

۴- برخی صاحبان سرمایه و مالتی میلیاردرهای هندی از جمله گروه ریلاینس (برادران امبانی)، به لحاظ

اقتصادی منافع خود را در تقابل با منافع ایران تعریف می کنند. این گروه دارای روابط بسیار خوبی با مودی بوده و از اصلی ترین تامین کنندگان هزینه های تبلیغاتی او بوده اند. وجود و فعالیت این گروههای پر نفوذ هم می تواند میان دولت جدید هند و کشورمان فاصله بیندازد.

منبع : سیاست ما

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930317001152#sthash.3xtFzd6B.dpuf

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد