از مرکز، مرزداری کنید
چرا «تاریخ ایران» را بیدفاع گذاشتهاید؟
کد مطلب : 42963
چرا اینگونه تاریخ و تمدن چند هزارساله خود را در مقابل مهملات تازه به دوران رسیدهها، بیپناه رها کردهایم؟ مگر مسئولان نظام نباید حافظ تاریخ چند هزارساله فرهنگی و اجتماعی ایران باشند؟
چرا «تاریخ ایران» را بیدفاع گذاشتهاید؟
کامران منصوری جمشیدی - ایلام
گروه مقالات: هر از چندگاهی در گوشهای از جهان گردهمایی و همایشی به سعی توطئهگران برای نیت شوم ضدایرانی خود، یعنی تلاش در جهت ایجاد زمینههایی برای «خودگردانی»؟! که منظور نهایی آنان تجزیه کشور است برگزار میگردد. گویا وجود کشورهای قدرتمند و بزرگی چون ایران در منطقه برای استعمارگران دیگر قابل تحمل نیست و سیاست استعماری جدید بر تجزیه و کوچک نمودن بزرگان منطقه معطوف شده، تا برای همیشه خیال آنها از وجود قدرتی در مقابل منافع و مطامع آنان آسوده گردد و برای برداشتن چنین مانعی حساب ویژهای روی مزدوران یا سادهلوحان که نژاد و ریشههای خود را در میان شعارها و توهمات، گم کردهاند، باز نموده تا با فریب و ملعبه قرار دادن آن افراد از آنها وسیلهای برای نیل به هدف شوم خود بسازند و البته این سوء نیت کهن است، و لیکن در طول ادوار فراز و نشیبها دارد.
در این میان و در این برهه زمانی به نظر میرسد هرگونه تخریب و تحقیر ملیت و تاریخ درخشان این مرز و بوم از سوی خودیها به خیال مبارزه با ناسیونالیسم و هر بهانه دیگر، خود به پیشبرد اهداف استعمارگران و دشمنان ایران زمین کمکی به سزا خواهد بود و به همین سبب است که به عنوان یک هموطن مرزنشین در این مرقومه خواستم خواهشی داشته باشم از مرکزنشینان و هموطنانی که شاید این خطر کمتر از ما برایشان محسوس باشد، مایی که در مرزها و در دل قومیتها، خطر را با چشم و گوش در مییابیم و بر آن اساس با ایشان بگویم شما که قلمتان پراثرتر و صدایتان رساتر است؛ لطفاً مرزبانی را از همانجا بجا آورده و به آن دوستان خودی بگوئید که با تخریب و تخطئه گذشتهها و یا سکوت در برابر گزینشی نگاشتن تاریخ ایران، و یا بدتر از آن حذف تاریخ قبل از اسلام از کتب درسی و زدودن آن افتخارات از اذهان فرزندان ما ناخواسته آب به آسیاب مخالفان قسم خورد وحدت و یکپارچگی آن نریزید.
بدخواهانی که امروز از اقوام مرزنشین سعی دارند یارگیری کنند و تاریخهای جعلی و مضحک و ساختگی خود را در فضای خالی از وجود تاریخ دانان و تاریخگویان ملی اشاعه دهند و این در حالیست که قلم به دستان سکوت کردهاند و تاریخ ایران را در مقابل تحریفات و تهاجمات بیدفاع گذاشتهاند. آنها فرصت پیدا کردهاند، ذهن فرزندان اقوام ایرانی را با جعلیات خود مخدوش نموده، راحتتر بر طبل جدایی میکوبند.
برای مثال در این روزها صدای گروههایی بیش از پیش شنیده میشود که طوق نوکری کشورهای دیگری بر گردنشان هویداست و میکوشند تا ترکان عمیقاً ایرانی را به نژادهای مدّعی ترکی غیر ایرانی و حتّی مغولی(!) منسوب کرده و برای توهم خود به تاریخنویسی جعلی دست یازند و حتی ریشههای خود را نیز تیشه میزنند تا کوتاه قدی خود را با کوچک کردن جامعهی خود درمان کنند! اینان هرچند عِرض خود میبرند، لیکن زحمت ما هم میدهند.
به تاریخی دست درازی میکنند که آنرا متاسفانه یا خوشبختانه اصلا ایرانیها ننوشتهاند بلکه بزرگترین تاریخشناسان و باستانشناسان غربی و جهانی و بیطرف، آنرا از دل مطالعات علمی کهن و آزمایشات باستانشناسی مدرن به اثبات رساندهاند اما آن گروه مدارک و مستندات غیرقابل کتمان و جهانی را انکار میکنند. در حالیکه شخصیت مراد و محبوب آنها ( آتاتورک) صدسال پیش گفته: «شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمیدانید و نمیدانید که ریشه داشتن و حق داشتن در قسمتی از زمین چه نعمت عظیمی است. شما قدر و قیمت بزرگان خود را نمیشناسید و عظمت شاهنامه را در نمییابید که این کتاب سند مالکیت و ملیت و ورقه هویت شماست و من ناگزیرم برای ملت خود چنین سوابقی دست و پا کنم.»
سریالها از سلاطین عثمانی با نهایت احتشام و احترام و البته اغراق ساخته و درنبود روایت تصویری از بزرگان تریخ ایران آنها را علم میکنند و نمیگویند زبان و خط دیوانی همان سلاطین پارسی بوده است. جالبتر اینکه اینان ستارخان و باقرخان را هم تحریف میکنند، سردار و سالار ملی ایرانیان که «پیشهوری»ها از هیبت وجودشان لرزه بر تن داشتند.
با سکوت در مقابل این دسته و گروهها، پس از چندین سال با یک تحریف ریشهدار و مزمن مواجه خواهیم شد. بیائید این موارد را جدیتر بگیریم که واقعاً در استانهای مرزی ایران این زمان بیشتر از هرزمان دیگر نیاز هست که فرزندان و کودکان ما از تاریخ ملی خود مطلع باشند. عِرق ملی، نیاز امروز ما برای دفع جنگ نرم در مرزهاست. دشمنان این بار به سوی هویت ملی و تاریخ ایران به شکل تحریف ریشههای قومی هجوم آوردهاند. در مثال دیگر باید اشاره کرد به تحریک قوم شریف کرد برای گسست پیوند این قوم که ایرانیترین ایرانیها هستند نیز تلاش میکنند و یا اتفاقاتی که اخیرا در حاشیه مسابقات فوتبال در اهواز به وقوع پیوست...همه زنگ خطر هستند که چرا اینگونه تاریخ و تمدن چند هزارساله خود را در مقابل مهملات تازه به دوران رسیدهها، بی پناه رها کردهایم؟ مگر مسئولان نظام نباید حافظ تاریخ چند هزارساله فرهنگی و اجتماعی ایران باشند؟
فلات ایران اگر در گذر تاریخ و بر اثر بیکفایتیهای زمامدارانش، بخشهایی از خاک خود را از دست داد، اما چگونه میشود که کشورهایی که هنوز سابقه جداییشان از این سرزمین تازه بوده و جایشان هماکنون هم در دامان مام میهن خالیست، حال ادعای بخش بزرگتر از آنرا داشته باشند!؟ باید هر ازچند گاهی بعضی چیزها را یادآور شد. سکوت در برابر تحریف تاریخ قومیتهای ایرانی یا همین حذف تاریخ کهن در کتاب درسی، میتواند کمکی به سودای استعمار و ایادی آن برای تجزیه و تضعیف این سرزمین جاوید باشد و آیندگان از این سکوت امروز قلم به دستان، حتما خواهند پرسید.