سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز



پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
سردار سعید منتظر المهدی معاون اجتماعی در حاشیه افتتاح فیلمبرداری سریال «زخم» ضمن ابراز نگرانی از اعلام اخبار زودهنگام توسط برخی رسانه‌ها با تأیید خبر جانشینی سردار اشتری اظهار داشت: سردار رادان از این به بعد در مسئولیتی جدید به عنوان رئیس مرکز مطالعات راهبردی ناجا به فعالیت خود در نیروی انتظامی ادامه می‌دهد.
 
وی در پایان خاطرنشان کرد: جلسه تودیع و معارفه جانشین فرمانده ناجا با حضور سردار احمدی مقدم در روز چهارشنبه برگزار می‌شود.
منبع: تسنیم




وزیر امور خارجه آمریکا امروز خواستار آزادی متهم به جاسوسی برای سیا در ایران شد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از خبرگزاری فرانسه: "جان کری" امروز در سخنانی خواستار آزادی "امیر حکمتی" متهم به جاسوسی برای سیا در ایران شد.

وزیر امور خارجه آمریکا مدعی شد، اتهامات مطرح شده علیه وی درست نیست.وی درباره وضعیت سلامتی امیر حمکتی ابراز نگرانی کرد.

امیر حکمتی سال 2011 میلادی به اتهام جاسوسی برای اطلاعات مرکزی آمریکا بازداشت شد.

کری در ادامه گفت: ما از ایران محترمانه می خواهیم تا امیر حکمتی را آزاد کند.

شعبه 15 دادگاه انقلاب در 19 دی ماه سال 1390 امیرحکمتی را به جرم همکاری با دولت متخاصم و عضویت در سازمات سیا "مفسد فی‌الارض" شناخت و خواستار اجرای حکم اعدام برای او شد. علی‌رغم این، حکم ذکر شده در دیوان عالی تأیید نشد. وی در حال حاضر به تحمل 10 سال حبس محکوم است. 

یک تحلیلگر عربستانی به دنبال دعوت وزیر خارجه کشورش از همتای ایرانی خود برای سفر به ریاض، به بررسی چالش‌های فراروی روابط دو کشور پرداخته و ترس از ایران را زاییدۀ یک پندار و توهم نادرست دانسته است.
کد خبر: ۴۰۳۳۵۷
تاریخ انتشار:۰۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۲:۵۰-27 May 2014
یک تحلیلگر عربستانی به دنبال دعوت وزیر خارجه کشورش از همتای ایرانی خود برای سفر به ریاض، به بررسی چالش‌های فراروی روابط دو کشور پرداخته و ترس از ایران را زاییدۀ یک پندار و توهم نادرست دانسته است.

به گزارش العالم؛  نشریه عربستانی الحیاة در یادداشتی با موضوع دعوت از ظریف، نوشت: بعد از دعوت وزیر خارجه عربستان از همتای ایرانی خود، موج جدید "ایران هراسی" در نوشته های بعضی از روزنامه نگاران عربستانی به وضوح به چشم می خورد.
 
طراد بن سعید العمری در این یادداشت می نویسد: گروهی این دعوت را یک "تعارف دیپلماتیک" می دانند که به طور ناگهانی در کنفرانس مطبوعاتی مطرح شد. آنها معتقدند که نباید این دعوت را زیاد جدی گرفت، اما برخی نیز در دامن زدن به موج ایران هراسی، مایه گذاشته اند و ایران را به صورت یک "هیولای چهار بعدی" نمایش می دهند!
 
این نویسنده نشریه عربستانی خاطرنشان کرده که از جمله مطالبی که این روزنامه نگاران برای دامن زدن به ایران هراسی مطرح می کنند، توسل به موضوعاتی چون دخالت ایران در امور داخلی کشورهای عربی، تحریک مذهبی و فتنه انگیزی میان اهل تسنن و تشیع، قصد ایران برای تسلط سیاسی بر منطقه و افزایش توان نظامی و پرونده هسته ای این کشور است.
 
نویسنده الحیاه می افزاید: به نظر ما ترس کشور عرب زبان و سنی مذهبِ عربستان سعودی از کشور فارسی زبان و شیعه مذهب ایران از نظر سیاسی و استراتژیک غیرقابل توجیه است و پایه های واقعی ندارد، بلکه یک "توهم" است که توسط بعضی ساخته و پرداخته و به یک هیولا تبدیل شده است. چیزی که از نظر ما باید از آن ترسید این است که سازندگان این هیولا کم کم خودشان هم ساخته دست خود را باور کنند و اهالی سیاست دیگر نتوانند این تصور را بشکنند و همین موضوع سد محکمی در برابر پیشرفت روابط حسنه میان دو کشور شود.
 
العمری خاطرنشان می کند که عربستان تا کنون تحت تاثیر سه موج خطرناک قرار گرفته که هرسه موج از سوی عناصر سنی و عربی متوجه این کشور شده است و نه از سوی عناصر شیعه و فارسی زبان؛
 
- موج اول در دهه 60 میلادی رخ داد هنگامی که عبدالناصر در اثر مستی حاصل از قوم گرایی خود هواپیماها را برای بمباران به جنوب عربستان فرستاد و امنیت این کشور را با تلاش برای سرنگونی امیرنشین های خلیج فارس و با هدف تسلط بر منابع نفتی به خطر انداخت.
 
- اما موج دوم در دهه 90 رخ داد وقتی که صدام حسین باموشک های خود عربستان را آماج حمله قرار داد و بعد از اشغال کویت تهدید جدی برای ریاض به شمار آمد.
 
- و موج سوم تهدیدات تروریستی و بمب گذاری هایی است که در داخل عربستان و از سوی گروه های سنی مذهب تندرو صورت می گیرد. در نتیجه ایران هراسی هیچ جایی در منطق تحلیل سلیم سیاسی ندارد.
 
نویسنده نشریه الحیاه در ادامه تحلیل خود می نویسد: انقلاب اسلامی در ایران به رهبری آیت الله [امام] خمینی [ره] ماننده همه انقلاب ها بود که برای رسیدن به تکامل و بالندگی عناصر مشخصی داشت و آغاز آن نیز با عقلانیت سیاسی همراه بود که از این جهت می توان آن را به انقلاب عبدالناصر در مصر تشبیه کرد.
 
العمری از جمله وجوه تشابه میان این دو انقلاب، طرد نظام پادشاهی، حمایت مردمی، دشمنی باغرب، جنگ محدود، صدور انقلاب، مذهب گرایی، حمایت از اقلیت ها و تهدید کشورهای مجاور را بر می شمرد و می نویسد: از سرگیری روابط قدیمی میان ایران و غرب و زدودن عنوان "شیطان بزرگ" از امریکا می تواند به عنوان دو عنصر دیگر در تثبیت انقلاب ایران به شمار بیاید که نشانگر نیاز شدید ایران به تفاهم های عقلانی و حقیقی و جدی با کشورهای جهان از جمله عربستان است.
 
در مسیر این تفاهم ها بعضی مسایل فوری هست که در زمان فاصله گرفتن دو کشور از یکدیگر رخ نمود و مهمترین آنها تلاش برای تقویت مفهوم دولت در منطقه خاورمیانه است چرا که این مفهوم در جریان انقلاب های موسوم به بهار عربی دچار سستی شد تا جایی که بعضی از این دولت ها مانند یمن و لیبی به دولت های شکست خورده ای تبدیل شدند که جای مناسبی برای رشد و نمو عناصر تروریستی و ادامه فراینده خشونت و صدور آن شده اند.
 
در مقابل، مصر و عراق و سوریه سه کشور موثر و مهم در خاورمیانه هستند که با تروریسم دست به گریبانند اما به طور همزمان انتخابات برگزار می کنند و ایران و عربستان نیز برای حمایت از نتایج این انتخاب ها می کوشند تا رؤسای این کشورها بتوانند با تقویت دولت هایشان برای مبارزه با تروریسم و تامین امنیت جوامع خود گام بردارند.
 
و اما لبنان در مرحله ای به سر می برد که نیاز به یک رییس جمهور قوی، منطقی و موثر دارد و آن قدر که توانایی این رییس جمهور در وادار کردن جوامع داخلی و خارجی برای احترام گذاشتن به او و کشورش مهم است، محبوبیت و رابطه صمیمانه اش با ایران و عربستان اهمیت ندارد و به طور کلی بیش از آن که اهل هیاهوی سیاسی باشد باید بتواند به ثبات لبنان کمک کند.
 
در نهایت می توان گفت که دعوت از وزیر خارجه ایران در زمان مناسبی انجام گرفته زیرا عناصر مورد نیاز برای موفقیت کامل شده و تحولات همسو با متغیرها و تحولات بین المللی رخ داده است که همین امر توان عربستان برای بازنگری مواضع و معاهدات منطقه ای و بین المللی را افزایش می دهد به نحوی که ضرورت هماهنگی راهبردی برای دو کشور به منظور افزایش ثبات در منطقه و تفاهم درباره مسایل منطقه ای و بین المللی به خوبی مشهود است و هریک از طرفین به قدرت و نفوذ طرف دیگر معترف است و می داند که این بار سیاسی را به دور از اوهام و ترس های ساختگی باید میان یکدیگر تقسیم کرد.

پشت پرده اتحاد اغتشاشگران اوکراین با اسرائیل؛
یاروش رهبر افراط گرایان راست گرا (رهبر گروهی که به یهودی ستیزی معروفند)دیداری با سفیر اسرائیل در اوکراین ترتیب داد و به وی اطمینان داد که حزب راستگرا کاملا آنتی سمیتیسم و یهود ستیزی را رد می کند و هرگز این موارد را قبول نخواهد کرد.
گروه بین‌الملل مشرق - نقش موثر و پررنگ صهیونیست‌ها در حوادث اوکراین بر کسی پوشیده نیست "مشرق" پیش از این دو گزارش "جغد شوم ناآرامی‌های اوکراین کیست؟" و "اسرائیل چگونه تظاهرات اوکراین را نظامی کرد/40 زن و مردی که دستور آشوب از "دلتا" می‌گرفتند" در مورد نقش صهیونیست‌ها در حوادث اوکراین پرداخته است.

چرا یهودیان و اوکراینی ها با هم متحد شده اند؟/ در حال ویرایش

از سوی دیگر منابع مختلف غربی و شرقی همگی از تاثیرگذاری بالای گروه‌های ملی گرای افراطی (نئونازی‌ها) اوکراین در ناآرامی‌های اخیر این کشور علیه رئیس‌جمهور پیشین اوکراین خبر داده‌اند. این درحالیست که تاریخ نئونازی‌های اوکراین، آکنده از یهود ستیزی است. بنابراین سوالی که ناظران را به خود جلب کرده؛ این است که چطور در میدان اعتراضات شهری کیف که در حد یک جنگ شهری سازمان یافته پیش رفت، صهیونیست‌ها و یهودستیزان دیروز به اتحادی راهبردی علیه یانکویچ نزدیک به روسیه رسیدند؟

بحران اوکراین زوایای پنهان بسیاری دارد که عموم مردم از آن بی‌خبرند، این مسئله ناشی از تقابل‌های سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای مختلف در میدان استقلال "کیف" است. به نظر می‌رسد که یکی از این زوایا به جنگ قدرت میان دو جناح از یهودی‌های اوکراین مربوط بوده باشد؛ شاید اتحاد امروز یهودیان غربگرای اوکراین که تحت تاثیر رژیم صهیونیستی هستند با افراطیان نئونازی یهودستیز، برای حذف جناح یهودی‌های نزدیک‌تر به روسیه بوده باشد.

تلاش‌های نئونازی‌های کیف برای فاصله گرفتن از ماهیت ضدیهودی‌شان که بعد از استقرار دولت موقت اوکراین دیده می‌شود نیز احتمالا به همین دلیل است. برای حذف و محدود کردن پوتین چه اشکالی دارد با صهیونیست‌ها متحد شویم؟

مجله "فارین پالیسی" آمریکا به قلم "JOSH COHEN" (وی عضو سابق وزارت امورخارجه آمریکا و مجری اجرای اصلاحات اقتصادی در جمهوری شوروی سابق بوده است) طی تحلیل مفصل به این اتحاد محال اما به وقوع پیوسته اشاره کرده است و پایگاه خبری - تحلیلی "مشرق" برای اولین بار بخش‌هایی از این متن را بدون رد یا پذیرش مفاد آن منتشر می‌نماید:

حزب
معنای تصویر زیر که در یکی از شهرهای شرق اوکراین نصب شده است، این است که ساکنان دو راه بیشتر ندارند یا باید تحت حکومت روسیه باشند  و یا باید حکومت نازیها را تحمل کنند. 

چرا یهودیان و اوکراینی ها با هم متحد شده اند؟/ در حال ویرایش
ولادیمیر پوتین در جنگ تبلیغاتی که میان روسیه و اوکراین درگرفته است، ریشه های ناسیونالیستی دولت جدید در کیف را نشانه گرفته و می‌گوید که نئونازیها، مخالفان روسی و نیز یهودستیزهای اوکراین با هم علیه روسیه اتحاد استراتژیک بسته اند. 

پوتین به برخی رویدادهای تلخ اوکراین اشاره کرده است از جمله خشونت علیه یهودیان طی شورشهای اوکراین علیه حکومت لهستان در قرن 17 و 18 که به قتل عام هزاران تن در شهرهایی مانند اودسا، کیروگراد و اودسا منجر شد. در طول جنگ جهانی دوم نیز پلیس مخفی اوکراین تحت آموزشهای نیروهای اس اس نازیها، نقش فعالی در نابودی حدود 900 هزار یهودی اوکراینی ایفا کرد. 

جالب است که در ماههای گذشته نیز یهودیان بسیاری به صورت مشکوکی هدف تهاجم و حملات فیزیکی به ویژه در کیف قرار گرفتند. کنیسه‌های ویران شده در شهرهای زاپروژیا و سیمفروپول به همراه اعلامیه‌های یهود ستیزانه که در شهرهای شرقی مانند دونستک، (شورشیان مسئولیت این بیانیه ها را رد کرده اند و آن را یک فریب نامیدند) اقدامات مرموزانه ای هستند که در بحران اوکراین دیده می شود. با توجه به این حوادث این سوال ارزش فراروانی دارد که بپرسیم یهودیان اوکراین چه آینده ای در پیش دارند؟

چرا یهودیان و اوکراینی ها با هم متحد شده اند؟/ در حال ویرایش
در این مسئله شکی نیست که شورشیان در انقلاب اوکراین از دو سوی دو سازمان هدایت می شوند: حزب سیاسی سووبودا و حزب راست افراطی. حزب راست افراطی در آغاز به عنوان یک اتحاد شبه نظامی از چندین گروه کوچک ملی گرا تشکیل شده بود که نقش کلیدی در خشونت های تظاهرکنندگان علیه دولت یانکوویچ ایفا می کرد. دیمتری یاروش رهبر افراطی های راست گرا یکی از پیروان و ستایش کنندگان استپان باندرا رهبر پارتیزان های ناسیونالیست اوکراین است که از سال 1944 تا پایان جنگ جهانی دوم در کنار نازیها جنگید. اگرچه یاروش وی را یک ملی گرا می نامد و عنوان می کند که ملی گرایی این رهبر پارتیزان به معنای عقاید ضدیهودی وی نبوده است. 

اما نگرانی اصلی یهودیان اوکراین حزب سووبودا است که اظهارات و بیانیه های یهودستیزانه این حزب، جای هیچ شکی نداشته و بر کسی پوشیده نیست. اولخ تیانیبوک، رهبر حزب «سووبودا» در سخنرانی سال 2004 در پارلمان اوکراین و نیز 2005 در یک نامه سرگشاده به رئیس جمهور این کشور، این مسئله را مورد تأکید قرار داده بود که اوکراین در کنترل یک «مافیای روسی یهودی» است و خواستار اقدام دولت برای توقف «فعالیت های جنایی» این یهودیان سازمان یافته شده بود. 

چرا یهودیان و اوکراینی ها با هم متحد شده اند؟/ در حال ویرایش

این حزب در انتخابات سال 2012 پارلمان اوکراین با کسب ده درصد آرا شگفتی ناظران را برانگیخت و به عنوان چهارمین حزب بزرگ اوکراین شناخته شد. اعضای حزب سووبودا در حال حاضر تعدادی از وزارتخانه های دولت موقت از جمله وزارت دفاع را به دست گرفته اند. اگرچه سووبودا عقاید و افکار یهودستیزانه را در میان خود به شدت تکذیب کرده است اما نگرانی در مورد ایدئولوژی این حزب در میان یهودیان اوکراین همچنان پابرجاست. 
 
با این تفاسیر آیا باید جنبش میدان در اوکراین را همانطور که پوتین توصیف کرده است، یک قتل عام نامید تا یک انقلاب؟ با این وجود یهودیان اوکراین از اینکه پوتین در جنگ تبلیغاتی خود از آنها استفاده می کند، سخت به خشم آمده اند. این در حالی است که جمعیت قابل توجهی از راست گرایان افراطی در جنبش میدان اوکراین حضور دارند. 

چرا یهودیان و اوکراینی ها با هم متحد شده اند؟/ در حال ویرایش
خاخام بلیخ به عنوان یکی از خاخام های مشهور اوکراین در سخنانی اظهار داشته است: «تهدید روسیه، یهودیان و اوکراینی ها را به هم نزدیک کرده است. در حوادث ناگوار میدان اوکراین، یهودیان دوشادوش سایر ملت اوکراین بودند و سه تن از کشته شدگان نیز یهودی بودند و حتی راست گرایان در تکریم یکی از یهودیانی که توسط تک تیزاندازها کشته شدند، بسیار فعال عمل کردند. 

در کنار این فداکاری ها باید به این رویداد بسیار مهم نیز اشاره کنیم که حتی فیلم آن را می توان در گوشی های موبایل دید و آن اینکه 5 تن از افسران ارشد نیروهای دفاعی اسرائیل که قبل ار این به اسرائیل مهاجرت کرده بودند به اوکراین بازگشتند تا هدایت و رهبری یک گروه 40 نفره از معترضان را به دست بگیرند. هم اکنون نیز ولادیمیر گروسمن از چهره های برجسته یهودیان، نخست وزیر موقت اوکراین است و کلومویسکی یکی دیگر از یهودیان، سمت فرمانداری دنپروپترووسک، استانی در جنوب شرق اوکراین را بر عهده دارد.»

جناح راست گرا در اوکراین نیز به صورت علنی از برخی عقاید خود تجدید نظر کرده و به یهودیان اوکراین تعهد داده است که امنیت آنها حفظ شود. در این راستا یاروش رهبر افراط گرایان راست گرا (رهبر گروهی که به یهودی ستیزی معروف بودند) دیداری با سفیر اسرائیل در اوکراین ترتیب داد و به وی اطمینان داد که حزب راستگرا کاملا آنتی سمیتیسم و یهودستیزی را رد می کند و هرگز این موارد را قبول نخواهد کرد. 

چرا یهودیان و اوکراینی ها با هم متحد شده اند؟/ در حال ویرایش
پس از این دیدار سفارت اسرائیل در بیانیه ای در وبسایت خود تأکید کرد که جناح راست گرا، نژادپرستی به ویژه یهودستیزی را رد کرده است. پس از آن در 8 آوریل که یک بنای تاریخی قربانیان هولوکاست در اودسا تخریب و تصاویر و نمادهای نئونازی ها بر روی آن حک شد، راست گرایان به شدت آن را محکوم کردند و اعلام کردند که تمام تلاش خود را به کار خواهند بست تا این مجرمان را بیابند. دفتر حزب راست گرایان در اودسا نیز کمکهای مالی شایان توجهی به جامعه یهودیان این شهر کرد تا بتوانند از اموال یهودیان محافظت کنند و روز بعد نیز عکسهای این دو شخصیت دست در دست هم در بسیاری از رسانه ها منتشر شد. رویدادی که مطظمئنا دل پوتین را بسیار سوزاند. 

همه این رویدادها نشان می دهد که پوتین نتیجه ای عکس آنچه در سر داشت، به دست آورد و رابطه یهودیان و ملت اوکراین را ارتقا داد. یهودیان به پوتین ثابت کردند که نمی تواند از ابزار آنتی سمیتیسم برای منافع خود استفاده کند. استفاده بدبینانه و هدفمند پوتین از یهودستیزی در راستای منافع  کرملین موجب شد که به نقل از تیموتی اسنایدر، یهودیان در اواکراین به یهودیان اوکراین تبدیل شوند.  


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد