سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز



یک هفته نامه آمریکایی به نقل از کتابی درباره بیوگرافی یکی از مأموران سیا مدعی شد که «علیرضا عسگری» سرتیپ بازنشسته ایرانی که در سال ۱۳۸۵ در ترکیه ناپدید شده بود، هم‌اکنون تحت حفاظت «سیا» در آمریکا به سر می برد.
کد خبر: ۴۰۱۶۴۶
تاریخ انتشار:۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۷-19 May 2014
یک هفته نامه آمریکایی به نقل از کتابی درباره بیوگرافی یکی از مأموران سیا مدعی شد که «علیرضا عسگری» سرتیپ بازنشسته ایرانی که در سال ۱۳۸۵ در ترکیه ناپدید شده بود، هم‌اکنون تحت حفاظت «سیا» در آمریکا به سر می برد.
به گزارش خبرگزاری فارس، هفته‌نامه نیوزویک در گزارشی مدعی شد «علیرضا عسگری» سرتیپ بازنشسته ایرانی هم‌اکنون تحت حفاظت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا موسوم به «سیا» در آمریکا به سر می‌برد.
نیوزویک به نقل از کتاب «جاسوس خوب» که بیوگرافی «رابرت آمز» از مأموران سیا که در سفارت لبنان کشته شده بود ادعا کرد که علیرضا عسگری در سال 2007 بعد از آنکه در ترکیه پناهنده شده بود، توسط دولت «جرج بوش» پناهندگی گرفت.
در این کتاب که به تازگی منتشر شده  آمده است که عسگری اخیراً تحت حفاظت سیا در آمریکا زندگی می‌کند.

علیرضا عسگری در آذر ماه سال 1385 و هنگامی که پس از سفر تجاری به دمشق پایتخت سوریه به ترکیه سفر کرده بود، ناپدید شد و در مورد سرنوشت او، اطلاعات ضد و نقیضی منتشر شده بود.
سیا هنوز واکنشی به این گزارش نیوزویک نشان نداده است.
کای برد نویسنده این کتاب گفته است که با 40 نفر از مأموران سابق و کنونی سیا مصاحبه کرده است و در کتابش نوشته که عسگری  وقتی در واشنگتن بوده، به دو نفر از دوستان خود که در آلمان زندگی می‌کردند، تماس گرفته  و می‌خواسته از دوستانش درباره وضعیت سلامت همسرش بداند و از آن زمان ناپدید شده است.بر اساس این گزارش، ادعای حضور عسگری در آمریکا احتمالاً موجب حیرت نمایندگان کنگره خواهد شد و ممکن است خشم آنها را برانگیزد.نیوز ویک نوشت:‌مقامات ایران پیش از این اعلام کردند که رژیم صهیونیستی وی را ربوده است.برخی از رسانه‌های غربی هم مدعی شده بودند که وی با ارائه اطلاعات محرمانه‌ای که در اختیار داشته، به کشورهای غربی پناهنده شده است.

علی النعیمی وزیر نفت عربستان با تاکید بر اینکه این کشور و اوپک حدود 40 درصد نفت جهان را تامین می‌کنند، گفت: نگران عرضه اضافی نفت از سوی ایران و عراق نیستند.
کد خبر: ۴۰۱۶۵۰
تاریخ انتشار:۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۷-19 May 2014
همزمان با پیشنهاد ایران به اعضای اوپک مبنی بر باز کردن جا برای بشکه های نفت صادراتی ایران، وزیر نفت عربستان بزرگترین تولیدکننده نفت اوپک به این پیشنهاد واکنش نشان داد.

به گزارش خبرنگار مهر، پس از پیشنهاد رسمی زنگنه وزیر نفت به اعضای اوپک مبنی بر باز کردن جا برای بشکه های نفت صادراتی ایران، وزیر نفت عربستان بزرگترین تولیدکننده نفت اوپک به این پیشنهاد واکنش نشان داد.
علی النعیمی وزیر نفت عربستان با تاکید بر اینکه این کشور و اوپک حدود 40 درصد نفت جهان را تامین می‌کنند، گفت: نگران عرضه اضافی نفت از سوی ایران و عراق نیستند.
این عضو کابینه دولت ریاض با اعلام اینکه ایران و هر کشور دیگری مشتری خاص خود برای فروش نفت را دارد، اظهار داشت: ‌اقدام احتمالی آمریکا مبنی بر لغو قانون منع صادرات نفت خام باعث عرضه بیشتر از تقاضا در بازار نخواهد شد، زیرا رشد تقاضا هرگونه نفت اضافی در بازار را جذب خواهد کرد.
علی النعیمی افزود: ما بسیار خوشحال می‌شویم که ببینیم تولیدکنندگان مختلف تولید خود را افزایش می‌دهند و روانه بازار بین‌المللی می‌کنند.
وزیر نفت عربستان خاطرنشان کرد: به خاطر داشته باشید که جهان سالانه بیش از 30 میلیارد بشکه نفت مصرف می‌کند و کسی باید آن‌ را جایگزین کند، بنابراین هر چقدر نفت بیشتر تولید شود جایگزینی آن نیز بیشتر خواهد شد.
بیژن زنگنه وزیر نفت هفته گذشته در حاشیه اجلاس انرژی روسیه در جمه خبرنگاران از چراغ سبز اعضای اوپک به منظور باز کردن جا برای بشکه‌های نفت خام صادراتی ایران خبر داد و اعلام کرده بود: در حال حاضر به طور متوسط روزانه ایران حدود 1.5 میلیون بشکه نفت صادر می کند.


مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران از آغاز صادرات نفت خام ایران به آفریقای جنوبی و سریلانکا به عنوان دو مشتری سنتی نفت ایران خبر داد و اعلام کرد: صادرات نفت به این دو کشور فعلا به صورت تک محموله انجام می‌شود.
 به گزارش مشرق، سیدمحسن قمصری درباره آخرین وضعیت صادرات نفت خام ایران به سریلانکا و آفریقای جنوبی به عنوان دو مشتری سنتی طلای سیاه ایران پس از توافق ژنو، گفت: صادرات نفت خام به این دو کشور آغاز شده است.

مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران با اعلام اینکه فعلا فروش نفت خام به این دو کشور به صورت قراردادهای تک محموله انجام می شود، تصریح کرد: ایران مشکلی به منظور امضای قراردادهای بلندمدت صادرات نفت خام با سریلانکا و آفریقای جنوبی ندارد.

این مقام مسئول با اشاره به تمدید قرارداد اکثر پالایشگاه‌های آسیایی خریدار نفت ایران در هند، چین، کره جنوبی، ژاپن و ترکیه، در خصوص صادرات میعانات گازی ایران هم توضیح داد: در شرایط فعلی به طور متوسط روزانه ۳۰۰ هزار بشکه میعانات گازی به کشورهای مختلف صادر شود.

قمصری درباره طرح جدید توقف صادرات میعانات گازی ایران در آینده‌ای نزدیک با ساخت پالایشگاه‌های جدید در عسلویه، توضیح داد: مشکلی برای توقف صادرات میعانات گازی در صورت ساخت پالایشگاه و ایجاد محصولات با ارزش افزوده وجود ندارد.

تا پیش از تحریم‌های بین‌المللی آفریقای جنوبی با واردات به طور متوسط ۱۰۰ هزار بشکه نفت خام از ایران، بزرگترین مشتری نفتی شرکت ملی نفت ایران در آفریقا و نهمین خریدار بزرگ نفت صادراتی ایران در جهان بود.

آمارهای رسمی حاکی از آن است که تا پیش از افزایش تحریم ها، آفریقای جنوبی حدود ۲۵ درصد از نفت وارداتی خود را از طریق ایران تامین می‌کند و این کشور قاره سیاه، جزء یکی از مشتریان قدیمی نفت خام صادراتی ایران است.

با افزایش فشارهای بین‌المللی توسط آمریکا و اتحادیه اروپا و مشکلات متعدد در نقل و انتقال منابع ارزی حاصل از فروش نفت خام ایران توسط بانک‌های خارجی، صادرات نفت خام ایران هم به آفریقای جنوبی با مشکلاتی روبرو شده است.گزارش‌های نیمه رسمی حاکی از آن است که در سال ۲۰۱۱ میلادی، آفریقای جنوبی با واردات روزانه حدود ۹۸ هزار بشکه نفت خام از ایران پس از کشورهایی همچون چین، هند، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه، ایتالیا، اسپانیا و یونان، نهمین مشتری بزرگ خریدار نفت ایران بوده است.
چند تن از عناصر داعش با انتشار فیلمی در اینترنت، تهدید کردند که حکام کشورهای عربی منطقه خلیج فارس را سرنگون خواهند کرد.

به گزارش مشرق، تعدادی از عناصر داعش که 3 نفر از آنان عربستانی و بحرینی بودند، مقابل دوربین گذرنامه‌های خود را پاره کرده و سران کشورهای خود را به مرگ تهدید کردند.

این عناصر داعش این اقدام را در واکنش به قوانین اخیر بعضی کشورهای عربی منطقه خلیج فارس برای محدود کردن بازگشت افراد مسلح از جنگ سوریه انجام دادند.

چندی پیش نیز عناصر داعش عبدالله ثانی پادشاه اردن را تهدید کرده بودند که به این کشور حمله خواهند کرد و از رجب طیب اردوغان  خواستند که توبه کند.




با اعلام نتیجه انتخابات پارلمانی عراق، پس از مدت‌ها کش و قوس، مشخص شده که ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی، نخست وزیر کنونی این کشور، توانسته بار دیگر اکثریت آرا را از آن خود کند؛ اما این پیروزی در شرایطی حاصل شده که عراق و به دنبال آن دولت جدید این کشور با چالش‌های بسیار مهمی برای پیشبرد سیاست‌های خود روبه روست.
کد خبر: ۴۰۱۶۲۲
تاریخ انتشار:۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۵-19 May 2014
راه دشوار نوری مالکی پس از پیروزی در انتخابات عراقبا اعلام نتیجه انتخابات پارلمانی عراق، پس از مدت‌ها کش و قوس، مشخص شده که ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی، نخست وزیر کنونی این کشور، توانسته بار دیگر اکثریت آرا را از آن خود کند؛ اما این پیروزی در شرایطی حاصل شده که عراق و به دنبال آن دولت جدید این کشور با چالش‌های بسیار مهمی برای پیشبرد سیاست‌های خود روبه روست.

به گزارش «تابناک»، بر پایه اخبار رسمی اعلام شده از عراق، ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی توانسته پیروزی را در انتخابات پارلمانی از آن خود کند؛ بنابراین، مالکی به احتمال زیاد برای سومین بار بر مسند نخست وزیری عراق تکیه خواهد زد. 

خبرگزاری «آسوشیتدپرس» ضمن انتشار گزارشی از نتایج انتخابات عراق، اشاره می‌کند، هرچند نتایج این انتخابات، راه مالکی را برای نخست وزیری دوباره هموار کرده، وی برای برقراری ثبات در عراق و تشکیل دولتی منسجم، همچنان به همکاری و ائتلاف با دیگر گروه‌ها و احزاب عراقی نیاز دارد. 

در این انتخابات که در سی ام آوریل برگزار شد، بیش از ۹ هزار نامزد از سراسر عراق برای به دست آوردن ۳۲۸ کرسی پارلمان به رقابت پرداختند. مقامات مسئول عراقی اعلام کردند از میان ۲۲ میلیون واجد شرایط رأی دادن در این کشور، ۶۲ درصد از افراد آرای خود را به صندوق‌ها انداخته‌اند. این نسبت، مشابه آماری است که در انتخابات پارلمانی قبلی در سال ۲۰۱۰ نیز دیده شد. 

اکنون بر پایه نتایج منتشره در کمیسیون عالی مستقل انتخابات عراق، ائتلاف دولت قانون به رهبری مالکی توانسته ۹۲ کرسی پارلمان را به دست آورد؛ این ائتلاف همچنین در ده استان از مجموع هجده استان عراق پیشتاز بوده است. 

پس از دولت قانون، دو ائتلاف شیعه دیگر نیز توانسته‌اند بیشترین آرا را در انتخابات از آن خود کنند؛ بنابراین، ائتلاف «المواطن» به رهبری عمار حکیم ۲۹ کرسی و ائتلاف «الاحرار» به رهبری مقتدا صدر نیز ۲۸ کرسی پارلمان را تصاحب کرده‌اند. هنوز مشخص نیست این دو گروه با نمایندگان دولت قانون ائتلاف خواهند کرد یا خیر!
 
پس از این دو گروه، ائتلاف «متحدین» به رهبری اسامه النجیفی، رئیس کنونی پارلمان عراق قرار دارد ۲۳ کرسی را از آن خود کند. 

گروه «الوطنیه» به رهبری ایاد علاوی، نخست وزیر پیشین و لیست «العربیه» به رهبری صالح المطلق، معاون نخست وزیر نیز به ترتیب ۲۱ و ۹ کرسی به دست آورده‌اند. 

به هر حال، اکنون انتظار می‌رود که ائتلاف‌های پیروز در انتخابات عراق، برای تشکیل دولت جدید با یکدیگر وارد مذاکره شوند؛ مذاکراتی که ممکن است چند هفته یا حتی چند ماه به طول بینجامد. در سال ۲۰۱۰، مذاکرات برای تشکیل دولت ۹ ماه طول کشید و حتی پس از آن نیز تا مدت‌ها نمایندگان بر سر وزرای دفاع و کشور با یکدیگر اختلاف داشتند. 

گفتنی است، بنا بر یک رویه نانوشته و عرفی در عراق، پست‌های نخست وزیری، ریاست جمهوری و ریاست پارلمان به ترتیب به یک عرب شیعه، یک کرد سنی و یک عرب سنی اختصاص می‌یابند. به جز نخست وزیری، درباره دو پست دیگر از این مجموعه نیز پس از تشکیل پارلمان جدید تصمیم گیری خواهد شد. 

اما به جز مسائل مربوط به تشکیل ائتلاف، مالکی در حالی برای سومین بار به نخست وزیری عراق می‌رسد که با چالش‌های مهم دیگری نیز روبه روست. خشونت‌های فرقه‌ای که یک بار در سال ۲۰۰۸ مهار شده بود، بار دیگر سر برآورده که یکی از مهم‌ترین دلایل آن نیز وقوع جنگ داخلی در کشور همسایه، یعنی سوریه است. 

بر پایه آمارهای غیررسمی منتشره از سوی برخی منابع در عراق، طی سه ماهه نخست سال جاری میلادی، بیش از ۳ هزار تن در درگیری‌های داخلی عراق جان خود را از دست داده‌اند؛ این رقم سه برابر بیش از مدت مشابه سال گذشته است. 

افزون بر این، در یکی دو سال اخیر، روابط برخی استان‌های سنی نشین و همچنین دولت خودمختار کردستان در شمال عراق نیز با دولت مرکزی تیره شده و فراز و نشیب‌های زیادی داشته است؛ موضوعی که سبب شد حتی دولت خودمختار کردستان بدون کسب نظر دولت مرکزی، اقدام به صادرات نفت منطقه تحت کنترل خود کند. 

به این ترتیب، آنچه مشخص است، اینکه دولت جدید عراق، برای تضمین ثبات در این کشور و بازگرداندن آرامش، راه دشواری در پیش خواهد داشت. البته این امر تا اندازه بسیاری به ماهیت ائتلاف‌های پس از انتخابات و ترکیب دولت جدید این کشور وابسته است. 



بازجویی از دانشمندان هسته‌ای ایران!
مرکز بلفر:همکاری واقعی میان ایران و آژانس برای رسیدن به نتیجه در مورد PMD، زمان می‌برد.در عوض 1+5و ایران، می‌توانند یک توافق فراگیر را ساختار بدهند که بموجب آن، به ازای پیشرفت های اساسی در PMD که باید توسط دبیرخانه آژانس تأیید شود؛ بطور مرحله‌ای، تسکین برخی از تحریم‌های کنونی علیه ایران آغاز شود. این، انگیزه دیگری نیز برای ایران ایجاد می کند.
گروه سیاسی مشرق - آنچه از مذاکرات کارشناسی «نیوریورک» و مذاکرات سیاسی جاری «وین 4» شنیده شد، این بود که یکی از موضوعات چالشی بین مذاکره کنندگان ایران و 5+1؛ بررسی موضوع "PMD" یا "ابعاد احتمالی نظامی" ایران است.

PMD یا آنچه که ایران بارها آن را "مطالعات ادعایی" نامیده، مجموعه ای از اتهامات کشورهای غربی و عمدتاً آمریکا، نسبت به وجوه تسلیحاتی برنامه اتمی «جمهوری اسلامی» است که برای اولین بار؛ طبق ادعای آمریکایی ها از کامپیوتر شخصی یکی از کارمندان فراری سابق ایران بدست آمد. آژانس، طی گزارش معروف خود در نوامبر 2011 م.، تمامی این ادعاها را در یک گزارش جمع آوری نمود.

نکته اصلی در مورد این مجموعه از ادعاهای اثبات نشده، این است که آمریکایی ها، این مجموعه را بین برخی از اعضای آژانس توزیع کردند و آنها از آژانس خواستند؛ درباره این مجموعه، از ایران سئوال کند. همچنین آژانس تا بحال، هیچگاه اسناد معتبری در برابر این سئوالات که نشان دهنده صحت و سقم این ادعاها باشد؛ به ایران ارائه نداده، چون اصلاً آمریکا و دیگر کشورهای مدعی، هیچ سند معتبری به آژانس نداده بودند. با این وجود، ایران برای رسیدن به نتیجه درباره PMD، همکاری هایی را با آژانس در قالب"مدالیته" انجام داده بود که در نهایت، از سوی آژانس به شکست کشیده شد.

چندی پیش و در 20 فروردین ماه 1393 ه.ش، یک مقام بلندپایه آمریکا (احتمالاً: وندی شرمن)، حل و فصل راضی کننده PMD بین ایران و آژانس را پیش شرط امضای توافقنامه جامع دانسته و به خبرنگاران گفته بود: «رسیدگی به ابعاد نظامی احتمالی این برنامه، وظیفه اصلی «آژانس بین المللی انرژی اتمی» است ... ما می‌خواهیم از آژانس و تلاش‌هایش در این زمینه، حمایت کنیم. ما ایران را تشویق می کنیم، هرکاری که می تواند؛ انجام دهد تا پیشرفت چشمگیری در کارهایی انجام شود که درباره آن با آژانس می کند. همانطور که گفتم، اگر به این مسائل رسیدگی نشود ما قادر نخواهیم بود؛ به توافق نهایی برسیم»[1].

«مرکز بلفر برای علوم و امور بین الملل» تحلیلی به قلم «جوفی جوزف» - مذاکره کننده پیشین آمریکایی در 5+1 و مدیرکل منع اشاعه هسته ای در شورای امنیت ملی کاخ سفید- را منتشر نمود که در آن؛ پیشنهادهایی در رابطه با چگونگی بررسی موضوع PMD داده شده بود.

با توجه به اهمیت و جایگاه این اندیشکده آمریکایی «دانشگاه هاروارد» و شخص «جوزف» در حوزه تخصصی برنامه هسته ای ایران، تجزیه و تحلیل این نوشته، اهمیت فوق العاده ای دارد؛ چرا که ممکن است، راهی را نشان دهد که احیاناً توسط تصمیم گیران در آمریکا انتخاب شده یا انتخاب شود.

«جوزف»، در این متن با اشاره به اینکه مهمترین خواست غرب از پیش کشیدن موضوع PMD و تأکید بر آن، لزوم گفتگوی کارشناسان غربی با «محسن فخری زاده» است؛ بار دیگر درخواستی را مطرح کرده که بارها از سوی ایران و بدلیل دغدغه های حافظتی رد شده بود. البته کارشناسان اذعان می کنند که منظور غربی ها از گفتگو، دسترسی به هویت و بازجویی از دانشمندان هسته ای ایران است.

حداقل انتظار آمریکا، بازجویی از دانشمندان هسته ای ایران است

پیش از این، یک پایگاه اطلاع رسانی داخلی درباره نقط چالشی بین ایران و آژانس در مورد PMD نوشته بود: «آژانس، خواهان آن است که طبق "مدالیته" جدید به تأسیسات، اطلاعات و افراد جدیدی، دسترسی پیدا کند که کاملاً نظامی و دارای طبقه بندی بالا محسوب می شود. ایران از یکسو، اطلاعات آژانس را معتبر نمی داند و از سوی دیگر، به هیچ وجه مطمئن نیست که آژانس؛ توان حفاظت از اطلاعات محرمانه آن را داشته باشد. برخی کارشناسان می گویند: برخلاف آنچه تصور می شود، چالش برانگیز ترین جنبه مسئله، دسترسی به پارچین نیست بلکه دسترسی به دانشمندان دفاعی ایران است»[2].

حداقل انتظار آمریکا، بازجویی از دانشمندان هسته ای ایران است

همچنین، «جوزف» اشاره می کند که لازم نیست، آمریکا و دیگر کشورهای غربی با اتلاف وقت، امضای توافقنامه جامع را به بررسی تمام ادعاهای PMD منوط کنند؛ بلکه کافیست با تهیه یک ساختار مدون در متن توافق، بصورت مرحله بندی شده ایران و آژانس را ملزم به بررسی مطالعات ادعایی کنند و در مقابل؛ در ازای عمل راضی کننده ایران در هر مرحله، بخشی از تحریم ها بطور مرحله ای حذف شوند. وی این پیشنهاد را کارا تر می داند، چون از نظر وی، ایران نیز مشوق های بیشتری برای اعمال خواسته های آمریکا در این حوزه را خواهد داشت (بخوانید: بیشتر اثر "چماق تحریم ها" را حس خواهد نمود).

این گزارش «بلفر»، همچنین نشان دهنده این موضوع است که دولت آمریکا نیز بلحاظ سیاسی، بسیار نیازمند به نتیجه رسیدن توافقنامه جامع است و سعی می کند با ایجاد راه های میانبر؛ هم خطوط قرمز خود را رعایت کند و هم سطح فشار را آنقدر بالا نبرد که طرف ایرانی؛ مجبور به ترک میز مذاکره شود. «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»، برای اولین بار متن کامل این گزارش «بلفر» را بدون رد یا پذیرش مفاد آن، منتشر می نماید:

حداقل انتظار آمریکا، بازجویی از دانشمندان هسته ای ایران است

***

افشاگری از "ابعاد احتمالی نظامی" ایران: چه انتظاری هست؟[3]

«جوفی جوزف»

23 آوریل 2014 م.


(مقدمه مرکز بلفر:) «جوفی جوزف»، پیشرفت مذاکرات میان ایران و آژانس بین‌المللی را در مورد تحقیقات آژانس در باب فعالیت‌های گذشته ایران برای ساخت تسلیحات هسته‌ای، پیگیری می‌کند. وی می‌نویسد که ایران تا کنون همکاری کرده است اما بسیار مهم است که در مورد نتیجه تحقیقات و اینکه چگونه این پیامد؛ بر مذاکرات جاری در مورد آینده برنامه هسته‌ای ایران تأثیر می‌گذارد، واقع‌گرا باشیم:

در اوایل هفته جاری، «سازمان انرژی اتمی ایران» اعلان کرد که دولت این کشور، در حال تنظیم گزارشی «جامع» در مورد فعالیت‌های هسته‌ای ایران است. هر چند که وی جزئیات بیشتری را افشاء نکرد، بسیاری این خبر را تلاشی از سوی تهران می‌دانند تا زمینه را برای بر طرف ساختن نگران‌های طولانی مدت بین‌المللی در مورد احتمال فعالیت‌های مرتبط با برنامه تسلیحات هسته‌ای، آماده سازد؛ جدای از تلاش‌های اعلامی ایران برای ایجاد ظرفیت تولید مواد شکافت پذیر. سخنگو ضمناً اعلان کرد که یک گزارش نهایی، ظرف مدت هشت ماه آماده خواهد شد؛ یعنی اندکی پس از پایان یافتن قرارداد موقت شش ماهه در ماه جولای؛ منتشر می‌شود.

هر چند که نباید در مورد اهمیت این قبیل گزارش‌ها مبالغه کرد اما چنین تغییر و تحولی را می‌توان، امیدوار کننده دانست که نشان می‌دهد؛ دولت ایران در حال آماده سازی جناح‌های داخلی است تا در صورت لزوم، سازش کنند و توافقنامه جامع و دائمی برنامه هسته‌ای را در اواخر سال جاری، به امضا برساند.

گفتگو در مورد فعالیت‌های تسلیحاتی، همزمان با مذاکرات بر سر تولید اورانیوم غنی شده و پلوتونیم که می‌تواند بعنوان مواد شکافت پذیر مورد استفاده قرار گیرد، انجام شده است. در حالیکه، مذاکرات مورد دوم میان ایران و گروه 1+5 انجام شده است، مذاکرات مورد اول بیشتر میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انجام شده است. با این حال، همه اطراف درگیر در این ماجرا، درک کرده‌اند که این دو جریان مذاکراتی، در نهایت ذیل توافقنامه جامع پوشش داده خواهد شد؛ توافقنامه‌ای که همه محدودیت‌های مربوط به برنامه هسته‌ای ایران را برای مدت مشخصی، بطور جزئی تعیین کرده و در برابر آن تحریم‌های بین‌المللی را بر می‌دارد.

دلیل نهفته در پس این ماجرا ساده است ـ اگر آمریکا و شرکای بین‌المللی اش، همچنان فاقد تصویر کاملی از تلاش‌های ایران برای ساخت کلاهک هسته‌ای که با استفاده از موشک بالستیک قابل پرتاب است باشند؛ توافق ایشان با توافقنامه جامع، دشوار خواهد بود. این امر نیز بنا به دلایل عینی و سیاسی، صادق است. بدون داشتن درک از اینکه ایران تا چه حد در ساخت کلاهک هسته‌ای پیش رفته، این مسئله که محدود ساختن تولید مواد شکافت پذیر در ایران؛ حرکت آن را به سمت میانبر زدن و ساخت بمب هسته‌ای به قدر کافی به تأخیر می‌اندازد یا خیر، همچنان بدون پاسخ و در هاله‌ای از ابهام باقی می‌ماند.

در صورتیکه ایران، چنین تصور کند که اجازه یافته، بخش قابل توجهی از فعالیت‌های هسته‌ای خود را مخفی کند؛ از منظر سیاسی، دولت «اوباما» برای جلب حمایت اسرائیل و متحدین خود در خلیج فارس با دشواری فراوان مواجه خواهد بود، جدای از اینکه باید حمایت کنگره در داخل را نیز جلب کند.

بنا به این دلایل، کاملاً مشخص است که ایران نیازمند تهیه گزارشی از فعالیت‌های تسلیحاتی گذشته خود است. مقامات آمریکایی، هرگز اعلان نکرده‌اند که در اینباره تا چه حد از ایران انتظار همکاری دارند، اما به طور کلی؛ تأکید می‌کنند که ایران باید سایت‌ها، اسناد و پرسنلی را که آژانس معین می‌کند، فراهم آورد تا "حل و فصل نگرانی‌های گذشته و حال حاضر در مورد برنامه هسته‌ای ایران، تسهیل شود".

با توجه به پیشرفت مذاکرات در ماه‌های آتی، باید به تجزیه و تحلیل دقیق ماجرا نشسته و ملزومات حیاتی که ایران باید محقق کند؛ مشخص سازیم و مطالبات زیاده‌خواهانه را که تنها، منجر به تخریب فرایند دیپلماتیک می‌شود؛ کنار بگذاریم. بر این اساس، موارد کلیدی زیر را باید در خاطر داشته باشیم:

  1. گزارش "نوامبر 2011 آژانس بین‌المللی انرژی اتمی"، نقشه راه مناسبی را به دست می‌دهد: در 2011 میلادی، شماری از اعضای آژانس، «آمانو» و کادر او را تشویق کردند تا گزارشی را از نگرانی‌های آژانس، در مورد فعالیت‌های تسلیحاتی مخفی ایران ارائه کرده و حوزه‌های کلیدی این نگرانی جدی را مشخص سازند. در پاسخ، «دبیرکل» ضمیمه‌ای را به گزارش معمول خود در مورد برنامه هسته‌ای ایران، در نشست عمومی نوامبر، اضافه کرد که پیشینه تحقیقات آژانس در ایران؛ برای شناسایی "وجوه احتمالی نظامی" (PMD) برنامه هسته‌ای ایران را تشریح می‌کند.

این ضمیمه، نگرانی‌های اصلی آژانس را طبقه بندی می‌کند؛ از تولید احتمالی چاشنی و محرک نوترونی گرفته تا تلاش‌های ایران برای کسب آمادگی برای آزمایش انفجار هسته‌ای و سوار کردن یک کلاهک هسته‌ای روی یک موشک بالستیک. متعاقباً، «دبیر کل»، اطلاعات جدیدی را که آژانس کسب می‌کرد، ارائه می‌نمود اما نگرانی‌های عمده؛ همان مواردی بود که در گزارش "نوامبر 2011" منتشر شد. به هر میزان که ایران این نگرانی‌ها را بر طرف کند، چه از طریق ارائه اطلاعات مربوطه در مورد گستره، محتوا و نتایج نهایی پروژه‌های مذکور یا اطلاعات مبرا کننده، این کشور می‌تواند؛ نگرانی‌های آژانس را برطرف کند.

  1. ایران در برابر ارائه اطلاعاتِ بیشتر از آنکه حداقل نیاز را برطرف می‌کند، مقاومت خواهد کرد: تهران سال‌هاست که مشروعیت تحقیقات «آژانس بین‌المللی انرژی اتمی» در مورد فعالیت‌های تسلیحاتی احتمالی را زیر سؤال برده و تأکید می‌کند که آژانس؛ تنها اجازه تحقیق در تأسیسات و یا فعالیت‌هایی را دارد که مربوط به موارد شکافت پذیر است و خاطر نشان می‌سازد که درخواست آژانس، برای بازرسی از تأسیساتی همچون «پارچین»، نامعقول است؛ چرا که این سایت‌ها، ماهیتاً نظامی بوده و لذا خارج از صلاحیت بین‌المللی هستند. یک چنین رفتاری به احتمال بسیار، همچنان ادامه می‌یابد حتی اگر امروز دولت ایران، برای همکاری با آژانس بین‌المللی نگاه مثبت‌تری داشته باشد.

آژانس که رایزنی‌های نزدیک و پیوسته‌ای با مذاکره کنندگان 1+5 دارد، باید رویکرد شفاف سازی متناسبی را در پیش گیرد که از ایران بخواهد؛ در مورد مسائل کلیدی، شفاف سازی کامل کند و همزمان، نگرانی‌های ایران در مورد حق حاکمیت را مرتفع ساخته و آشکارا برای کسب اطلاعات جانبی به ایران فشار وارد نکند. در حالت حداقلی، پرسنل آژانس باید بتوانند، بدون دخالت دولت با «محسن فخری زاده» - مغز متفکر فعالیت‌های تسلیحاتی ایران- و دیگر چهره‌های کلیدی، گفتگو کنند.

حداقل انتظار آمریکا، بازجویی از دانشمندان هسته ای ایران است

  1. نباید اجازه دهیم که رویکرد ایده آل خواهانه (نتیجه کامل) به دشمنی برای "نتیجه خوب" تبدیل شود: در حالت ایده‌آل، ایران برای آژانس یک گزارش کامل از همه پروژه‌هایی تهیه می‌کند که در طول بیست و پنج سال گذشته؛ در پیش گرفته است. مهم نیست که اندازه این پروژه، چقدر بوده و ماهیت نظری آن نیز اهمیتی ندارد، بلکه مهم آن است که ارتباطی با فعالیت‌های تسلیحاتی ایران داشته است یا خیر.

در دنیای واقعی، این اتفاق نمی‌افتد اما محقق نشدن این امر نیز، به معنای آن نیست که ایران؛ همکاری نمی‌کند. آنچه که بیش از هر چیز برای جامعه بین‌المللی اهمیت دارد، این است که این اطمینان بوجود آید که هر فعالیت مهمی که ایران در گذشته درگیر آن بوده؛ اکنون بطور کامل متوقف شده و ایران، شفافیت کامل در مورد فعالیت‌های پیشینی خود بوجود آورد تا این اطمینان را بوجود آورد که هرگونه فعالیتی که ممکن است؛ برنامه تسلیحاتی ایران را در آینده مجدداً راه اندازی کند، به طریقه زمان بندی شده، حذف می‌شود. در نتیجه، اگر ما متوجه شدیم که ایران 15 سال پیش از این، مطالعه دانشگاهی را به انجام رسانده که به برنامه تسلیحاتی آن کمک می‌کند، ما نباید بلافاصله ایران را خاطی اعلان کنیم. مهم محتوای آن است.


سخن نهایی در مورد زمان‌ بندی: اینکه ایران در زمان امضای توافقنامه جامع، که تا ماه جولای ممکن است، میسر شود؛ یک گزارش کامل از فعالیت‌های تسلیحاتی گذشته و حال خود ارائه کند، حیاتی نیست. همکاری واقعی میان ایران و بازرسان آژانس برای رسیدن به نتیجه، زمان می‌برد و ما نباید در این فرایند؛ برای تأکید بر ضرب‌العجل‌های ساختگی خود، عجله کنیم.

در عوض 1+5 و ایران، می‌توانند یک توافق فراگیر را ساختار بدهند که بموجب آن، به ازای پیشرفت های اساسی [مرحله به مرحله] در پرونده PMD که باید توسط دبیرخانه آژانس تأیید شود؛ بطور مرحله‌ای، تسکین برخی از تحریم‌های کنونی علیه ایران آغاز شود. این می‌تواند، انگیزه دیگری نیز برای ایران ایجاد کند تا در بر طرف ساختن نگرانی‌های مربوط به فعالیت‌های تسلیحاتی؛ همکاری‌های لازم را انجام دهد، حتی اگر اجرای توافقنامه جامع آغاز شده باشد.



[1] «آمریکا: اگر موضوع "PMD" حل نشود، توافق جامع حاصل نمی شود»- «پایگاه برآورد راهبردی ایران هسته ای»- 23/1/1393

[2] «دسترسی به دانشمندان نظامی ایران، مهمترین چالش "مدالیته دوم"»- «پایگاه برآورد راهبردی ایران هسته ای»- 22/9/1392

[3] «Iran's "possible military dimensions" disclosures: What to expect»- By Jofi Joseph- « Belfer Center for Science and International Affairs»- 23Apr, 2014




ده‌تایی‌های قرن بیستم/2
بسیاری از وقایع سده بیستم را بدون ارجاع به این واژگان نمی‌توان شناخت. واژگان سده بیستم، روزنه‌ای برای شناخت آنچه از تحولات فکری و سیاسی در قرن سابق اتفاق افتاد است.

گروه تاریخ مشرق- در دوره‌ای از زندگی بشر بر روی زمین حوادث و تحولات خاص خود را داشته است که هر کدام از جهاتی اهمیت دارند. با این حال، سده بیستم میلادی، به‌ویژه از آن جهت که هنوز هم بر چگونگی حیات سیاسی و اجتماعی ما تاثیرات خود را حفظ کرده است از اهمیت بیشتری برخوردار است. هنوز هم نظم بین‌الملل جهانی نظمی است که ریشه در مناسبات قرن بیستمی دارد و هنوز هم فرهنگ و هنر و اجتماع مردم امروز جهان بر استوانه‌های فکری و عملی قرن گذشته تکیه می‌کند. از این رو شناخت و پرداخت هر چه بیشتر این قرن می‌تواند در افزایش آگاهی سیاسی و اجتماعی و نیز شناخت بهتر از جایگاهی که امروز جهان در آن قرار دارد موثر باشد. مجموعه «ده‌تایی‌های قرن بیستم» می‌کوشد تصویری جامع و جذاب از آنچه البته در تاریخ سده گذشته «بااهمیت‌تر» است در اختیار شما قرار دهد.
ده‌ واژه قرن
اعصار مختلف از تاریخ زندگی بشر را می‌توان از لابه‌لای روایت‌ها، تصویرها و دیگر نقل‌های تاریخی شناخت. اما واژگان رایج در هر عصر، به‌ویژه آن‌ها که مستقیما با تحولات سیاسی و اجتماعی گره خورده‌اند از اهمیت بالایی برخوردارند. این امر زمانی چشمگیرتر می‌شود که بدانیم قرن بیستم بستر اوج درگیری‌های فکری بشر بوده است. رشد اندیشه و دانش بشر و غلیان تفکر غربی در حوزه‌های مختلف، تنها به دانشگاه‌ها و آکادمی‌ها منحصر نماند و هم بسیاری از سردمداران را تحت تاثیر قرار داد و هم پایه‌گذار نظم جهانی شد. بسیاری از وقایع سده بیستم را بدون ارجاع به این واژگان نمی‌توان شناخت. واژگان سده بیستم، روزنه‌ای برای شناخت آنچه از تحولات فکری و سیاسی در قرن سابق اتفاق افتاد است.
1. ایدئولوژی
ایدئولوژى، ترکیبى از «ایده»‏ و «لوژى‏» است و این ترکیب ظاهرا نخستین بار در پایان قرن‏ هجدهم، بعد از انقلاب فرانسه و در سال 1796 از سوی «دوتراسى‏» به کار رفت‏. آنچه دوتراسی از ایدئولوژی مدنظر داشت، علم مطالعه عقاید و نظرات بود. اما با مرور ایام و فرارسیدن سده بیستم، ایدئولوژی بیشتر به معنای منظومه‌های فکری و جهان‌بینی‌های معطوف به عملی شد که برنامه سیاسی و اجتماعی انسان قرن را پی‌ریزی می‌کنند. سده بیستم، بدون شک عرصه بزرگترین رقابت ایدئولوژیک تاریخ بود. انواع و اقسام «ایسم»‌های سیاسی در پهنه جهان طراحی و ارائه می‌شدند و هر یک هم ضمن تاکید بر حقانیت خود به نفی دیگران می‌پرداخت. شاید بتوان بن‌مایه‌های غالب این ایدئولوژی‌ها را در نظریه‌های فلسفی پیشتر از سده بیستم هم پیدا کرد اما آنچه در این سده از اهمیت برخوردار است شدت رقابت و درگیری میان ایدئولوژی‌ها است که آثار فراوانی بر زندگی سیاسی مردم جهان داشت.
وبلب

مبارزه ایدئولوژی‌ها هم در عرصه ساست عملی بود
و هم در میان اندیشمندان؛ مناظره مارکوزه (راست)
و کارل پوپر (چپ) از معروفترین این مناظرات است

اوج این نبرد ایدئولوژیک را می‌توان در کوران جنگ سرد دید. دولت شوروی که خود را هوادار طبقه کارگر می‌دانست و دیکتاتوری پرولتاریا را تاسیس کرده بود  به همراه آمریکای لیبرال-دموکرات، به اقدامات متقابلی دست زدند که آتش جنگ ایدئولوژیک را هر لحظه تشدید می‌کرد. این تقابل ایدئولوژیک در عرصه اندیشه سیاسی هم به‌شدت دنبال می‌شد که نمونه آن را در مناظرات جالب توجه کارل پوپر -به عنوان نماینده اعظم لیبرالیسم- و هربرت مارکوزه -اندیشمند مشهور مارکسیست- می‌توان مشاهده کرد. در قرن بیستم، چند ایدئولوژی مهم هم ظهور کردند و گسترش یافتند. یکی از این‌ها ایدئولوژِی فمینیسم است. رفته رفته کوشش برای احقاق حقوق زنان در غرب به جنبشی سیاسی هم تبدیل شد. در این نظریه، سیاست مردسالار شده است و این مساله محکوم است. موج نخست جنبش زنان در شرایطی رشد کرد که در آمریکا و اروپا همزمان جنبش‌های اجتماعی دیگری هم در حال شکل‌گیری بودند. موج دوم فمینیسم از دهه 1960 میلادی همراه با افکار ایدئولوژیک در تببین علل فرودستی زنان و ترسیم آرمان فمینیسم آغاز شد و در دهه 70 به مباحث زنانه در حوزه علوم انسانی پرداخت. در دهه 80 به معرفت شناسی فمینیستی و نقد فلسفه و تولید دانش روی آورد. طرح ایدئولوژی‌های دینی در عرصه سیاست نیز از ویژگی‌های این قرن به شمار می‌آید.
وبلب

نامه حکمی امام خمینی به گورباچف و حزب شوروی
خبر از ظهور یک ایدئولوژی مدعی جدید و مذهبی می‌داد

اواخر قرن افرادی پیدا شدند که از «پایان ایدئولوژی» صحبت کردند. این پایان یا مبنی بود بر ادعای پیروزی یک ایدئولوژی و یا به ایدئولوژی زدایی و نزدیک شدن میل مردم جهان به گرایش‌های میانه‌تر اشاره داشت. با این همه قدرت‌یابی احزاب تندرو لیبرالی در آمریکا و انگلستان –تاچر و ریگان- و نیز تزاید و تداوم اختلاف میان شرق و غرب و ظهور اسلام‌گرایی سیاسی از مواردی بودند که به عنوان مثال نقض در برابر ادعای پایان ایدئولوژی مطرح شد و درستی آن را به چالش کشید. انقلاب اسلامی ایران مهم‌ترین ظهور این جریان بود که اوج آن را می‌توان در تعارض جمهوری اسلامی با امپریالیسم آمریکا و نیز کمونیسم شوروی دید. نامه امام خمینی -رحمة‌الله‌علیه- به گورباچف مهم‌ترین نمونه این محاجه ایدئولوژیک است.

2. انقلاب
قرن بیستم آکنده از تصویر انقلاب‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی است. درباره انقلاب در این قرن بحث‌های فراوانی در گرفت. گروه کثیری از دانشمندان به تقسیم‌بندی و نظریه‌پردازی انقلاب‌ها پرداختند. صحبت از تفاوت انقلاب اجتماعی با سیاسی شد. برخی با رویکرد لیبرالی خود اساس انقلاب را نفی کردند و بر طبل «اصلاح» کوبیدند. با این همه رخ دادن ده‌ها انقلاب در سده بیستم میلادی این واژه را با فکر و ذهن انسان قرن بیستمی عجین کرد. شبح «ترس از انقلاب‌های مردمی» تا پشت در مسئولان بزرگترین و قدرتمندترین دولتهای اروپایی و آمریکایی هم آمده بود.
وبلب

خیابان‌های قرن بیستم بارها از انبوه
توده‌های انقلابی پر و خالی شدند

انقلاب‌های سده بیستم انواع و اقسام خاصی داشتند. گاهی حضور مردم در آن‌ها چشمگیر بود. گاهی هم انقلاب به دست مشتی چریک اسلحه به دست اتفاق می‌افتاد که بر سرنوشت کشوری تسلط می‌یافتند. چهره‌های انقلابی کمونیستی همچون ولادیمیر ایلیچ معروف به لنین، مائو، کاسترو و چه‌گوارا، در سراسر قرن و تا همین حالا هم نماد مخالفت با سرمایه‌داری و امپریالیسم هستند. انقلاب‌های دموکراتیک نوع دیگری از این انقلاب‌ها بود. انقلاب‌های توسعه‌خواهانه که به‌ویژه در شرق آسیا رخ داد از ویژگی‌های خاص خود برخوردار بود. انقلاب فرهنگی چین هم به نوبه خود نمونه منحصر به فردی از انواع انقلاب در قرن بیستم است. پایان قرن نیز با دو انقلاب عمده فرارسید. انقلاب اسلامی ایران در اواخر سده بیستم «انقلاب به نام خدا» نام گرفت و چهره جهان را به یکباره دگرگون کرد. امام خمینی -رحمة‌الله‌علیه- با اتکای به قدرت و پشتیبانی مردم توانست رژیم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی در ایران را سرنگون کند و نظامی دینی مبتنی بر احکام و قوانین اسلامی را در قالبی مردم‌سالارانه برپا کند. انقلاب نیکاراگوئه نیز تقریبا واپسین انقلاب سده بیستم بود که با همراهی مردم و کلیسا توانست به پیروزی دست یابد و در یک مسیر دموکراتیک موفق قرار گیرد.

3. پرولتاریا
قرن بیستم، لااقل شاید تا اوایل دهه 90 میلادی همیشه در معرض تفکرات مارکسیستی قرار داشت. کارل مارکس در سده پیشین گفته بود که روند تحول تاریخی زندگی بشر به عرصه نزاع کار و سرمایه رسیده است و سرمایه‌داران در برابر خلق کارگر (پرولتاریا) صف آرایی کرده‌اند. به زعم او این نبرد تاریخی با پیروزی کارگران پایان می‌یابد که این رخداد، اعلام پایان تحول تاریخی و ایجاد جامعه بی‌طبقه کمونیستی است. گروه‌هایی تصمیم گرفتند که این اندیشه را ترویج کنند. مارکسیسم به کعبه آمال خیلی‌ها بدل شد که از بی‌عدالتی روزافزون جوامع سرمایه‌دار می‌نالیدند. 
وبلب

وبلب

پروپاگانداهای کمونیستی: مشت واحد خلق کارگر بر دنیا
حکومت خواهد کرد (تصویر 1)؛ و رد وعده و وعیدهای
آمریکایی برای مقابله با سلطه سرمایه‌داری (تصویر2)

همیشه در طول قرن، تصویری ناپسند و نامطلوب از کمونیسم در غرب و به‌ویژه آمریکا تبلیغ شد. هرگاه حرف از کمونیسم به میان می‎‌آمد آنچه در ذهن یک آمریکایی تصور می‌شد چیزی بود که به آن «توزیع فقر» می‌گفتند. غربی‌ها به‌شدت از کمونیسم هراس داشتند و سرمایه‌های سرمایه‌داران از اینکه روزی بخواهند برای خلق پرولتاریا تقسیم شوند گریزان بودند. با این همه این تصویر تا اندازه‌ای هم درست بود. غرب توانسته بود مقداری فاصله طبقاتی را کم کند و ظهور یقه سفیدها و بهبود دستمزد یقه آبی‌ها داشت به‌مرور تصور قدیم از کارگران را که همیشه تنگدست و پرزحمت‌اند، از بین می‌برد. از سوی دیگر بسیاری از ممالک کمونیستی جز روسیه و آلمان شرقی -آن هم نه به‌ اندازه کشورهای غربی- از وضع اقتصادی و حتی معیشتی خوبی برخوردار نبودند. «دیکتاتوری پرولتاریا» که یک مقطع موقتی برای زمینه‌سازی جامعه بی‌طبقه بود مدام کش داده می‌شد و انگار این دیکتاتوری -که معنایش رهبری بود- داشت به معنای رایج آن -یعنی خودکامگی- مبدل می‌گشت. این شد که در انقلاب‌های اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 طومار کمونیسم سیاسی تقریبا برچیده شد و امروزه جز در کوبا، کره شمالی و تا حد اندکی چین، کمونیسم را باید در آکادمی‌ها جستجو کرد.

4. دموکراسی
قرن بیستم، قرن دیکتاتوری و خودکامگی بود. همه از جنایات هیتلر، موسولینی، ژنرال فرانکو و بقیه دیکتاتورهای آفریقایی و آمریکایی باخبرند. اما امواج دموکراسی هم از همین قرن بود که حرکت خود را آغاز کرد. در نیمه‌ دوم قرن بیستم، اندیشه و عمل دموکراسی چنان فراگیر شد که در مقاطع مختلف زمانی بسیاری از کشورها از یک نظام سیاسی غیردموکراتیک به سوی نظام سیاسی دموکراتیک گذار کردند. از جنگ جهانی دوم تا سال 1960 میلادی نیز برخی دیگر از کشورها به دموکراسی پیوستند. آلمان غربی، ایتالیا، اتریش، ژاپن و کره‌ جنوبی با پایان جنگ حرکت به سوی دموکراسی را آغاز و کشورهایی نظیر ترکیه و یونان نیز در اواخر دهه‌ 1940 میلادی دموکراسی را تجربه کردند. کشورهایی در آمریکای لاتین نیز در همین مقطع گذار به دموکراسی داشته‌اند. 
ده واژه قرن / قرن «ایسم»‌ها به جان هم می‌افتند / قرن بیستم با ظهور اسلام سیاسی پایان یافت

موج دموکراسی‌خواهی در قرن 20 شدت 
گرفت. سقوط شوروری یک از عوامل آن بود

از سال 1974 میلادی با فروپاشی نظام‌های غیردموکراتیک اروپای جنوبی ابتدا در پرتغال و سپس در اسپانیا و یونان آغاز شد و طی تقریبا 15 سال در حدود 30 کشور، رژیم‌های دموکراتیک جای حکومت‌های اقتدارگرا را گرفتند. در اواخر دهه‌ی 70 موج دموکراتیک به سوی آمریکای لاتین روانه شد و در دهه‌ 80 کشورهای کمونیست را نیز فرا گرفت. برخی از کشورهای آسیا نیز از این موج تأثیر پذیرفتند. 
ده واژه قرن / قرن «ایسم»‌ها به جان هم می‌افتند / قرن بیستم با ظهور اسلام سیاسی پایان یافت

در اواخر قرن و تا هیمن الآن تمایل شرکت
 در انتخابات در دموکراسی‌های غربی کاسته شده؛
 مردم به اشکال مستقیم‌تر مشارکت رغبت دارند

تحول جالب دیگر، روند دموکراسی در غرب است. پدیده فراماتریالیسم در غرب و ظهور جنبش‌های مردمی و دانشجویی از اواسط قرن بیستم، به موجی تجدیدنظرطلب و اعتراضی تبدیل شد. یکی از ویژگی‌های این جریان مخالفت با روند دموکراسی نمایندگی و انتخابات‌های سنتی بود. این جریان‌ها خواهان مشارکت بیشتر و حضور بی‌واسطه‌تر مردم در قدرت بودند. از همین منظر است که برخی، علت کاهش مشارکت در دموکراسی‌های غربی را همین بی‌انگیزگی می‌دانند. مردم مغرب زمین دیگر اعتقادی به اینکه حکومت دست مردمان است نداشتند. 

5. از خودبیگانگی
واژه اندیشه از خودبیگانگی همپای مدرنیته ظهور کرد. مارکس آن را در حوزه اقتصاد مطرح کرد که کار انسان به اندازه‌ای در خود انسان تاثیر می‌گذارد که او را از خود بیگانه و دور می‌سازد. برخی دیگر نیز پای رسانه‌ها و ارتباطات جدید را به این عرصه باز کردند که آن‌ها نیز انسان را از خویشتن خود غافل می‌سازد. با این همه، غالب این نظرات بر نوعی «انسان‌شناسی» از بشر استوار بود؛ «بشر مدرن». قرن بیستم آن قدر خاطره تلخ داشت تا به این خودبیگانگی دامن زده شود. جنگ‌های جهانی حتی زنان را که تا دیروز شاهزاده‌ها و کدبانوهای خانه‌هایشان بودند به کارخانه‌ها و کارزارها کشاند. «کار» به یک کابوس بدل شد. بحران اقتصادی و رژیم‌های دیکتاتوری مردم دنیا را به انواع مخدرهای جسمی و روحی سوق داد تا لااقل بتوانند چندی را به «فراموشی» بگذرانند. 
وبلب

وبلب

«ماشینیسم» و کار، از دوران پایان جنگ جهانی
«نماد» از خودبیگانگی اسنان مدرن شد.

نظریات جدید انسان مدرن را «تنها» و «منزوی» توصیف کزدند. گسترش ارتباطات گویی که انسان‌ها را از یکدیگر دورتر کرده است. فجایع و رویدادهای بد، دیگر خبرهای فوری و غافل‌گیرکننده‌ای نیستند. خانواده‌ها رونقی ندارند و تجرد نشانه دیگری از تنهایی بشر است. اندیشه‌های «فردگرایی» و «سودانگاری» هم به اندازه خود در این روند بی‌تاثیر نبوده است. روابط سرمایه‌دارانه و افزایش بی‌عدالتی هم در این از خودبیگانگی موثر بوده است. «ماشین» مهمترین نماد از خودبیگانگی بود.

6. تروریسم
از یک دیدگاه، تروریسم پدیده‌ای تازه نیست، بلکه تاکتیک و روشی بوده است که قرن‌ها، ضعیفان برای ترساندن قوی‌ترها و قوی‌ترها برای ترساندن ضعفا از آن بهره جسته‌اند. در طول این قرن، حملات تروریستی بارها علیه مقامات کشورهای مختلف صورت گرفت و در نتیجه، تروریسم به مهمترین مشغله ذهنی سیاستمداران، پلیس، روزنامه‌نگاران و نویسندگان تبدیل شد. از سال ۱۹۰۰ به بعد، انگیزه‌ها، استراتژی‌ها و سلاح‌های در دسترس تروریست‌ها تحول یافتند. آنارشیست‌ها و گروه‌های تروریستی چپ‌گرا همواره در قالب ارتش‌های سرخ در کشورهایی چون آلمان، ایتالیا و ژاپن ظاهر شدند. اما این تجربه تنها به چپ‌گراها منحصر نبود و گروه‌های راست‌گرا را نیز شامل می‌شد. با این حال، بسیاری از تروریست‌های داخلی یا بین‌المللی، نه چپ‌گرا و نه راست‌گرا بودند، بلکه در اصل گرایش‌های قومی جدایی‌طلبانه داشتند. قدرت تروریست‌های قوم‌گرا از آرمان‌گرایان تروریست بیشتر بود چراکه آنها حمایت عمومی بیشتری را جلب می‌کردند.
وبلب

وبلب

تروریسم در قرن بیستم، ظهور کرد. گاهی برای
 استقلال‌خواهی (تصویر1) و گاهی هم در غالب 
تروریسم دولتی (تصویر2 - فاجعه ایرباس ایرانی)

تغییر استراتژی مبارزان تروریست بزرگترین تحول تروریسم در دهه‌های پایانی قرن بود. بسیاری از گروه‌های تروریست در کشورهایی چون ایرلند (ارتش جمهوری‌خواه)، ترکیه (حزب کارگران کُرد و پ.ک.ک) و اسپانیا (سازمان آزادیبخش باسک) که در قرن بیستم سر برآوردند، جناح‌های سیاسی و تروریستی داشته‌اند. در مقابل اقدامات تروریستی گروه‌ها، مخالفان نیز بر شدت عمل خود می‌افزایند. هر چند در برخی کشورها (مانند سریلانکا) دلیل اعمال تروریستی مسائل اقتصادی است، در برخی دیگر (مانند اسپانیا) این طور نیست. نمونه دیگر تروریسم «تروریسم دولتی» است که بزرگترین نماینده آن رژیم صهیونیستی می‌باشد. صهیونیست‌ها از بدو تاسیس تاکنون بارها به ترور و کشتار مسلمانان و مردم عادی پرداخته‌اند که البته در بیشتر موارد مورد حمایت جوامع بین‌المللی و آمریکا قرار داشته است. بمباران ایرباس ایرانی در دهه 90 میلادی به دست ارتش آمریکا نمونه دیگری از تروریسم دولتی است.
7. حقوق بشر
خرابی های ناشی از دو جنگ جهانی اوّل و دوّم، موضوع حقوق بشر را در قرن بیستم، بیش از هر زمان دیگر با اهمیت جلوه داد. در میثاق جامع ملل و منشور ملل متحد توجه خاص به مفهوم حقوق بشر مبذول گردید. منشور ملل متحد در مقدمه و شش ماده مختلف درباره حقوق بشر، بر کرامت و ارزش انسان، تساوی حقوق زن و مرد و تساوی بین ملت های کوچک و بزرگ و... تأکید نموده است. بالاخره اعلامیه جهانی حقوق بشر در دهم سپتامبر 1948 میلادی از سوی مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید.
وبلب

یکی از ظهورات حقوق بشر در قرن بیستم سیاست جیمی کارتر، رئیس جمهوری وقت آمریکا است. کارتر تحت تاثیر رویدادهای داخلی آمریکا و نیز وقایع رسواگر خارجی مانند جنگ‌طلبی در ویتنام  تصمیم گرفت که این سیاست را برای تطهیر چهره ایالات متحد اتخاذ کند. در همین راستا، آمریکا به بزرگترین هوادار حقوق بشر مبدل شد که در سرتاسر جهان به دنبال تحقق آن است. با این همه هرچند کارتر زیر فشار این تحولات مجبور شد به سمت حقوق بشرطلبی برود اما در عمل به توفیقی دست نیافت. دولت کارتر همچنان حمایت خود از رژیم‌های دیکتاتور مانند رژیم پهلوی را حفظ کرد و براساس آمار حتی کمک‌های تسلیحاتی بیشتری هم نسبت به ادوار پیش در اختیار آن‌ها قرار داد.

8. توسعه
با پایان جنگ‌های جهانی، فکر بازسازی و احیای اقتصادی مهم‌ترین دغدغه سردمداران کشورهای جهان به‌ویژه اروپائیان بود. حرکت به سوی بهبود وضعیت اقتصادی و گسترش توانمندی‌های عمومی کشور به فرآیندی تبدیل شد که از آن با نام «توسعه» یاد می‌کنند. توسعه‌خواهی در دوران پس از جنگ جهانی به مدد کشورهای پیروز آمد. کشورهای پیروز و به‌خصوص ایالات متحد آمریکا با اعطای وام و برنامه‌ریزی برای کشورهای آسیب‌دیده کم کم دست برتر اقتصاد در دنیا را به دست آوردند. برای همین بوده است که در نظریات توسعه در قرن 20، بسیاری از مفسران واژه توسعه را همراه با اصطلاح «وابستگی» مطرح می‌کنند. 
وبلب

ببرهای آسیایی با ادغام در اقتصاد جهان 
تا اندازه‌ای توسعه اقتصادی پیدا کردند

نظریات توسعه چند مرحله را گذرانده است. در ابتدا نظریه توسعه تحت تاثیر شدید نظریات تک‌خطی بود. مطابق این نظریه هر کشوری که سودای توسعه در سر داشته باشد باید همان راهی را که کشورهای غربی پیموده‌اند طی کند. با تحول در این نظریه، موج دوم نظریه توسعه مطرح شد که نسبت به ویژگی‌های بومی کشورهای توسعه‌خواه مدارای بیشتری به خرج می‌داد. مهم‌ترین ویژگی نظریات توسعه ارتباط با کشورهای توسعه‌یافته بود. بر این اساس بدون حضور در بازار جهانی و ارتباط مستقیم با کشورهای ثروتمند امکان توسعه وجود نداشت. برای همین عده‌ای از مفسران دست به قلم شدند و با نقد این توصیه از ضرورت استقلال اقتصادی صحبت کردند. این گروه که به نظریه‌پردازان وابستگی مشهور شدند معتقد بودند هر قدر ارتباط بیشتری ایجاد شود، اتفاقا این ارتباط با ایجاد وابستگی از توسعه جلوگیری می‌کند. 
وبلب

«آلودگی» محیط زیست، همزاد توسعه در قرن 20 بود

با این همه انواع ایده‌های توسعه محور در قرن 20 مطرح شد. برخی راه توسعه لیبرالی را در پیش گرفتند که نمونه آن را می‌توان در کشورهای شرق آسیا دید. ببرهای آسیایی توانستند با اعمال سیاست‌های سنگین، به‌مرور وضع اقتصادی خود را بهبود بخشند. طرح توسعه کمونیستی هم با فروپاشی شوروی کمرنگ شد. با این همه هنوز هم چرایی ناکامی کشورهای توسعه‌خواه در تحقق این امر پرسشی اساسی است. الگوی توسعه اقتصادی در جهان طی قرن بیستم و به‌ویژه پس از جنگ دوم جهانی متضمن بهره گیری بی‌حساب و فزاینده از منابع طبیعی بوده است که خود ضمن تخریب این منابع بر آلودگی‌های زیست محیطی نیز افزوده و به تبع آن معضلات زیست محیطی را شکل داده است.

9. ناسیونالیسم
ریشه اندیشه ناسیونالیسم را باید در تاریخ اروپای چند قرن پیش جستجو کرد. اما تا بخواهد این اندیشه وارد دیگر قسمت‌های کره خاکی هم بشود نیاز بود که پای به قرن بیستم بگذاریم. بسیاری از کشورها ناسیونالیسم را ایدئولوژِی استعمارستیزی خود کردند و به مبارزه با بیگانه پرداختند. سده بیستم شاهد کوشش‌های بسیاری برای تشکیل دولت‌های ملی بود. نظریه «یک ملت- یک دولت» تبلیغ می‌کرد که هر قومیتی باید یک محیط مرزبندی شده (کشور) برای خود داشته باشد. ناسیونالیسم چنانچه گفته شد از آن جهت که تقابلی با سلطه غالبا ظالمانه بیگانگان و ابرقدر‌های بدکار جهانی بود مورد تایید قرار گرفت اما آنجا که مبنای تمایز، خشونت‌طلبی و ناهمزیستی قرار گرفت به یک ایدئولوژی مرگبار بدل شد. بسیاری از کشورهای آفریقایی چنین تجربه‌ای را از سر گذراندند. حتی ملل مسلمان که تا سال‌ها در یک کشور با هم زندگی می‌کردند برای اختلافات مرزی به جان هم می‌افتادند. بسیاری از ملل در هوس داشتن کشوری برای خود تحمل هزینه‌های گزاف شدند.
وبلب

آنجا که ناسیونالیسم به عاملی برای نفی استعمار
تبدیل شد اثرات مثبتی از خود به جای گذاشت



وبلب

برخی گروه‌ها و افراد هم بودند که نگاه‌های
جهان‌وطنی داشتند و با ناسیونالیسم مخالفت 
می‌کردند. انیشتین: «ناسیونالیسم، یک بیماری
 خزدسالی است؛ سرخک بشریت است.»

البته سیر ناسیونالیسم در قرن بیستم در هه جا به یک شکل نبود. در حالی که در اواخر قرن تازه برخی ملل به این فکر افتادند که جا و مکانی برای خود ایجاد کنند در برخی کشورهای اروپایی اندیشه‌های فراملی‌گرایی به‌شدت رونق یافت. «جهان‌وطن»‌ها که شیوه زندگی خاص خود را نیز دارا بودند ارزش‌هایی را تبلیغ می‌کردند که دوست داشتند جهانی باشد و به فرهنگی یکسان در میان مردم جهان بیانجامد. موسیقی، هنر، صلح‌طلبی و سیاست‌گریزی از ویژگی‌های اصلی این گروه‌ها بود. حتی اندیشه ناب مارکسیستی هم یک اندیشه انترناسیونالیستی بود و اساسا تحقق نهایی جامعه بی‌طبقه را جز با یک انقلاب جهانی میسر نمی‌دانست هرچند که در دوران استالین این وجه از کمونیسم مارکسی تعطیل شد.

10. اسلام سیاسیوضعیت کشورهای مسلمان در آغاز قرن بیستم اصلا قابل مقایسه با سال‌های پایانی آن نبود. اگر پراکندگی و استعمار دو خصیصه روزهای آغازین قرن برای مسلمانان بود، هرچه به پایان آن نزدیک می‌شدیم اتفاقاتی افتاد که نوید از یک حرکت جدید می‌داد. کشور عثمانی که تنها باقی مانده عصر امپراتوری‌های سنتی بود از هم پاشید و مملکت اسلامی به تعداد زیادی دولت-ملت تجزیه شد. وحدت اسلامی از همین روز بود که به شکل آرزویی دست‌نیافتنی برای امت اسلامی درآمد. با این همه نگرش‌های استقلال‌جویانه و ضدسلطه مسلمانان در قالب‌های گوناگونی خود را نشان داد. برخی گروه‌ها به‌دنبال نژادگرایی رفتند و جریان‌هایی مانند ترکان جوان در ترکیه و احزاب بعث در سوریه و عراف از این دست بودند. گروهی دیگر هم وارد فازهای چریکی و نظامی شدند و قومیت با نوعی سوسیالیسم دم‌دستی تلفیق کردند که ناسیونالیست‌های عرب مانند جمال عبدالناصر و معمر قذافی در این گروه جای می‌گیرند. اما برخی دیگر هم بودند که اندیشه‌ای تحت عنوان «بازگشت به خویشتن» را دنبال می‌کردند. این گروه‌ها یک بازخوانی جدید و استقلال‌جویانه از اسلام را ضروری می‌دانستند و با تاکید بر وحدت اسلامی می‌کوشیدند اثرات تفرقه و خودباختگی را کم کنند. این جریان که با امثال سیدجمال‌الدین اسدآبادی، عبده، اقبال، رشیدرضا و ... آغاز شده بود در نهضت‌هایی مانند اخوان‌المسلمین و رویدادهای پاکستان خود را نشان داد. 
وبلب

وبلب

مسلمان راه‌های مختلفی را برای حضور در عرصه
جهانی برگزیدند: آخرین و موثرترین آن‌ها ظهور 
اسلام سیاسی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود.

با این همه هنوز راه درازی بود تا مسلمانان به عنوان یک مشی سیاسی جدی وارد نظم جهانی شوند. هنوز این «مسلمانان» بودند که در سیاست حضور داشتند نه یک «اندیشه سیاسی اسلامی» قوی که براساس بنیان‌های مذهبی بخواهد در سیاست دخالت کند. این اتفاق در در دهه 70 میلادی روی داد. در این دوره، چنان به نظر می‌رسید که اسلام نیز همچون مسیحیت و از طریق تبلیغات غربی‌ها به گوشه‌ای رانده شده است. اما با وقوع انقلاب اسلامی در ایران چنین گمانی به‌شدت دچار تغییر شد. انقلاب اسلامی ایران نیز همچون انقلاب‌های بزرگ دیگر آثار عمیقی بر دیگر کشورها داشت. برخلاف مسیحیان که روز به روز اعتقاداتشان کمرنگ‌تر می‌شد، اسلام به نیرویی اصلی در جهان سیاست مبدل گشت. به‌چالش کشیدن سلطه جهانی و به‌ویژه تاکید بر آزادی فلسطین هنوز هم پدیده اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی را در معرض توجهات قرار داده است. چیزی که سعی می‌شود با انگ «بنیادگرایی» و تراشیدن نمونه‌های بدلی و قلابی مانند «القاعده» و جریان‌های تکفیری، بدنام و به حاشیه رانده شود.




توافق حمص؛ پیام‌ها و پیامدها/
حمص در قلب سوریه واقع شده و مرکز ثقل راهبردی و سیاسی دولت دمشق است، حلب نیز مرکز ثقل اقتصادی این کشور است. حمص مسیر ارتباطاتی حلب به دریای مدیترانه است و براندازی آن می‌تواند موجب محاصره اقتصادی حلب شود.
تروریست‌های سوری چرا پایتخت استراتژیک خود را دو دستی تقدیم اسد کردند؟/ اماده انتشار/ امادهگروه بین‌الملل مشرق - سرتیپ امین حطیط تحلیلگر مسایل راهبردی در مقاله ای در روزنامه الثوره سوریه توافق حمص و رفتارها و اهتمامات موجود نسبت به این شهر از زمان آغاز تجاوز به سوریه را بررسی کرده و نوشت که حمص بین شهرهای سوریه از چند جنبه منحصر به فرد است.  

این ویژگی ها باعث شده که تجاوز طلبان به سوریه حمص را به عنوان پایتخت انقلاب موهوم خود معرفی کنند و آن را با اتاق‌های عملیات ویژه مجهز کنند، اتاق‌هایی که پیشرفته ترین اتاق ها در تمام سوریه است و باعث می شود ارتباط مستقیم ماهواره‌ای بین نیروهای مهاجم در سوریه با نیروهای ناتو و اسرائیل  ترکیه و نیروی دریایی اتحادیه اروپا که در دریای مدیترانه فعال است، ایجاد شود. 

فرماندهی تجاوزکاران به سوریه حمص را دارای مزایای راهبردی و عملیاتی ویژه‌ای می‌داند که عبارتند از: 


-    حمص در قلب سوریه واقع شده و مرکز ثقل راهبردی و سیاسی دولت دمشق است، حلب نیز مرکز ثقل اقتصادی این کشور است. حمص مسیر ارتباطاتی حلب به دریای مدیترانه است و براندازی آن می‌تواند موجب محاصره اقتصادی حلب شود.  

-    این شهر پایگاه لوجستیک و ورودی تمام حمایت ها و پشتیبانی های خارجی از طریق شمال لبنان و خطوط امداد رسانی کوتاهی است که تنها 60 کیلومتر با مرزها فاصله دارد. این مسیر در کمتر از یک شبانه روز با پای پیاده قابل عبور است و با خودروها و یورش ماشین آلات نظامی نیز به همراه تغذیه آتش نیز در کمتر از دو ساعت طی می شود.  

تروریست‌های سوری چرا پایتخت استراتژیک خود را دو دستی تقدیم اسد کردند؟/ اماده انتشار/ اماده
-    این شهر می‌تواند گروه های موسوم به انقلابیون را با نیروهای سوری لازم تقویت کند، چرا یکی از سه مرکز پرجمعیت در سوریه است، از سوی دیگر این شهر می تواند بر رویکردهای ارتش عربی سوریه نیز تاثیر بگذارد، چرا که ساکنان این شهر یکی از منابع اصلی تشکیل نیروهای ارتش هستند.  

-    تسلط بر حمص باعث ‌شد تا ارتش سوریه بسیاری از پایگاه های عملیات و مراکز لوجستیک با اهمیت خود را که به سبب موقعیت جغرافیایی این شهر در آن احداث شده بود، به دست آورد، در مقابل نیروهای متجاوز نیز می توانند در تجاوزهای خود به سوریه از این مراکز استفاده کنند.  

-    این شهر یک برگه ذخیره بود که می توان در صورت نیاز در راستای طرح تجزیه سوریه مورد استفاده قرار گیرد. چرا که در صورت ممکن نشدن براندازی کامل سوریه، تجزیه بهترین کاری است که پیش روی دشمن قرار دارد، در این صورت نیاز است که در منطقه مرکزی سوریه دولتی کوچک تقسیم شود که از شمال لبنان تا طرابلس کشیده شده باشد.  

تروریست‌های سوری چرا پایتخت استراتژیک خود را دو دستی تقدیم اسد کردند؟/ اماده انتشار/ اماده
-    اشغال حمص توانسته بود یکی از خطوط اصلی کمک به مقاومت لبنان از طریق سوریه را متوقف کند. ادامه این روند می‌توانست باعث قطع سایر شریان های کمک رسانی به مقاومت لبنان از طریق سوریه شود.  
 
این ویژگی ها باعث شده بود تحلیلگران مسایل راهبردی و نظامی به سادگی این نکته را بیان کنند که حمص و سرنوشت این شهر می تواند حوادث آینده سوریه را رقم بزند و کسی که این شهر را در اختیار داشته باشد، می‌تواند در دو معرکه نظامی و سیاسی پیروز باشد.  

از این رو بود که مشاهده کردیم در موضوع تجاوز به حمص گروه های بسیار زیادی از عناصر مسلح وارد عمل شدند و تقریبا تعداد این نیروها به یک چهارم کل نیروهای موجود در سوریه رسیده بود. 35 هزار نفر از 170 هزار نفر تنها در شهر حمص مستقر بودند و از این تعداد بیش از 11 هزار نفر از مبارزان سوری و غیر سوری آموزش های نظامی خارجی را از عناصر اروپایی و خلیجی و اسرائیلی دریافت کرده بودند.  

تروریست‌های سوری چرا پایتخت استراتژیک خود را دو دستی تقدیم اسد کردند؟/ اماده انتشار/ اماده
مقامات سوری اهمیت منطقه حمص را به خوبی می دانستند و از خطرات خروج این منطقه  از دست دولت آگاه بودند. آنها همچنین نگران این بودند که در کمین‌هایی که در این شهر برای آنها کار گذاشته شده، گرفتار شوند. آنها می دانستند که سهل انگاری و ساده گرفتن رقیب کشنده است، همانطور که انفعال و واکنش دفاعی بی برنامه نیز خطرناک است.  

به همین علت بود که طرح دفاعی از حمص و مناطق اطراف آن طراحی شد تا تجاوزهای دشمن در منطقه نتواند به اهداف خود برسد. این طرح مبتنی بر استراتژی چهار رکنی بود که اولین رکن آن ثبات نیروهای نظامی سوریه در هر نقطه یا در داخل منطقه بود. 

عامل دوم ممانعت از تشکیل سازمان یا گروه های کمین کرده در اطراف حمص بود. سومین رکن از این راهبرد جدا کردن این منطقه از لبنان در حد توان بود و در نهایت پاکسازی منطقه از طریق سیاست مهار و جهش های کوتاه برنامه ریزی شده بود. این طرح از دو سال پیش با پاکسازی منطقه بابا عمرو آغاز شده بود.  

امروز می توانیم بگوییم که بعد ازموفقیت ارتش عربی سوریه در پاکسازی کامل شهر حمص و امن کردن آن بدون سلاح های تروریستی تفاهمی ایجاد شد که بر اساس آن برون رفتی برای عناصر مسلح قرارداده شد که به آنها اجازه خروج از شهر و نجات خودشان داده شد. این بعد از شکست آنها در حمص ایجاد شد و بین چهار گزینه فرار، مرگ، تسلیم یا خروج به این صورت باید گزینه ای را انتخاب می کردند. به همین علت بهترین گزینه که آخرین راهکار بود را بر گزیدند.  

تروریست‌های سوری چرا پایتخت استراتژیک خود را دو دستی تقدیم اسد کردند؟/ اماده انتشار/ اماده
خروج تروریست‌ها از حمص
این گزینه برای ارتش عربی سوریه نیز مناسب بود، چرا که این موضوع باعث تحقق اهداف آن در پاکسازی شهر می شد و دیگر نیازی به دادن هزینه‌های اضافی و ریخته شدن خون نظامیان ارتش نبود. این اقدام همچنین فرصت تجهیز مناطق دیگر سوریه به نیروهای بیشتر را فراهم می کند. فرصت امداد رسانی به دو منطقه محاصره شده نبل و الزهرا که تقریبا از دو سال پیش تحت محاصره قرار دارند را نیز فراهم می کند.  

به این ترتیب می‌توان گفت که سوریه پیروزی بزرگی را در عرصه دفاعی به دست آورد و موفق شد بدون در نظر گرفتن راهکار، مأموریت خود را به اجرا بگذارد. البته سازش یا آشتی در حمص صورت نگرفت، چرا که عناصر این آشتی یا سازش مشاهده نمی‌شد، چیزی که در توافق حمص به دست آمد را می تواند برون رفتی نامید که ارتش عربی سوریه برای شورشیان فراهم کرده است تا بتواند به اهداف خود در پاکسازی شهر بدون دادن هزینه های بیشتر دست پیدا کند.  البته اگر پیروزی های دو سال پیش ارتش سوریه در عملیات نظامی  یقین شورشیان به شکست در حمص نبود، این توافق به دست نمی‌آمد.  
 
تروریست‌های سوری چرا پایتخت استراتژیک خود را دو دستی تقدیم اسد کردند؟/ اماده انتشار/ اماده
تحولات اخیر در سوریه پیام هایی داشت که عناصر مسلح می توانند از آن استفاده کنند.  
الف: خطرناک ترین و مهم ترین مرحله تجاوز از دست مخالفان خارج شده و روند مبارزه‌های دفاعی بعد از حمص پرشتاب تر از قبل خواهد بود، بویژه اینکه لبنان از عرصه مبارزات خارج شده و راههای امداد رسانی به عناصر مسلح از طریق این کشور بسته شده است. 
 
ب: ماهیت جنگ الان تغییر کرده است، دیگر هیچ عاقلی تصور نمی کند که تروریست ها بتوانند چیزهایی که در حمص و سایر مناطق از دست داده اند را جبران کنند. معرکه‌هایی که در راستای جنگ جهانی علیه سوریه شکل خواهد گرفت نیز جنگ‌هایی خواهد بود که پایان مشخصی دارد و شامل شکست عناصر مسلح و تسریع آنها در خروج از میدان برای نجاتشان خواهد بود. 

تروریست‌های سوری چرا پایتخت استراتژیک خود را دو دستی تقدیم اسد کردند؟/ اماده انتشار/ امادهج: ارتش عربی سوریه قدرت لازم برای مقابله با کسانی که به جنگ اصرار دارند را در اختیار دارد و می تواند نمونه های القصیر و قلمون در قتل تروریست ها و پاکسازی اراضی را پیاده کند. ارتش همچنین می تواند گزینه حمص را برای خارج کردن تروریست ها اجرا کند، حال انتخاب با عناصر مسلح است که باید یکی از این دو گزینه را دنبال کنند.  

د: سوریه از خود دفاع می‌کند و هدف آن این است که امنیت و ثبات را با کمترین هزینه‌های ممکن به خود بازگرداند. حال اگر بتواند بدون خونریزی و با حفظ دارایی های عمومی این کار را انجام دهد که بهتر است و در این رابطه تاخیر نمی کند. از سوی دیگر سوریه به این ترتیب تمام مانورهای تبلیغاتی غرب و بازی آنها با مسایل انسانی را از بین می برد.  

ه: زمان و هزینه های این اقدام، سوریه را از انجام ادامه مأموریت خود باز نمی دارد. حمص دلیلی برای صبر و اراده سوریه است که بعد از دو سال اقدام نظامی همچنان به دنبال تحقق آرمان های خود است.  

و: معرکه حمص و قلمون و غوطه دمشق اولین صفحات از فصل پایان بحران در سوریه است که تاریخ آنها را ثبت خواهد کرد.  
 
نکته پایانی اینکه توافق حمص بار دیگر نشان داد که تجاوز به سوریه شکست خورده و باید به عقب بازگردد. عناصر مسلح بار دیگر به اهداف خود نرسید و جنگ فرسایشی نیز که متجاوزان آن را به عنوان برون رفتی از شکست خودشان مطرح کردند، حتی به صورت صوری نمی‌تواند انتقام از سوریه بگیرد. 

تروریست‌های سوری چرا پایتخت استراتژیک خود را دو دستی تقدیم اسد کردند؟/ اماده انتشار/ اماده 
اگر اوباما با خبث طینت خود خندیده و فکر کند که موفق به تخریب سوریه شده، سوریه با اطمینان پاسخ خواهد داد که مهم در این جنگ این است که کسی بخواهد اراده خود را به دیگری تحمیل کند، این بار سوریه اراده خود را به دیگران تحمیل کرده و اراده تجاوزطلبان را شکسته است. جاهایی که ویران شد امکان تعمیر دارد و این اتفاق بعد از ثبت موقعیت استراتژیک این کشور محقق خواهد شد، بنابراین سوریه آماده است تا به ایفای نقش منطقه ای فعال خود بعد از پیروزی قریب الوقوع در روند سیاسی و انتخابات ریاست جمهوری آینده بازگردد. 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد