سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی ایران و منطقه و تحلیل های روز

 

با راه اندازی دومین طرح ذخیره‌سازی گاز ایران (شوریجه) در سال 93، ایران به بزرگترین کشور ذخیره کننده گاز خاورمیانه و یکی از پنج کشور بزرگ دارنده مخازن زیرزمینی برای ذخیره‌سازی گاز طبیعی تبدیل می‌شود.
مهر: مدیرعامل شرکت ذخیره‌سازی گاز طبیعی با اشاره به تبدیل ایران به بزرگترین کشور ذخیره کننده گاز در مخازن زیر زمینی، از افزایش روزانه 20 میلیون مترمکعبی ظرفیت پالایش گاز با بهره‌برداری از طرح ذخیره‌سازی شوریجه خراسان خبر داد.
مسعود سامی‌وند درباره آخرین وضعیت طرح‌های ذخیره‌سازی گاز طبیعی ایران با اشاره به طراحی، ساخت، نصب، راه اندازی و بهره برداری از دو مجتمع ذخیره سازی سراجه و شوریجه گفت: با راه اندازی دومین طرح ذخیره‌سازی گاز ایران (شوریجه) در سال 93، ایران به بزرگترین کشور ذخیره کننده گاز خاورمیانه و یکی از پنج کشور بزرگ دارنده مخازن زیرزمینی برای ذخیره‌سازی گاز طبیعی تبدیل می‌شود.

مدیرعامل شرکت ذخیره‌سازی گاز طبیعی با بیان اینکه طرح ذخیره سازی گاز سراجه با سرمایه گذاری حدود 240 میلیارد تومان و طرح گازی شوریجه خراسان با 220 میلیارد تومان سرمایه‌گذاری در مدار بهره برداری قرار گرفته اند، تصریح کرد: زمستان سال گذشته روزانه 9 تا10 میلیون مترمکعب گاز از طرح ذخیره سازی سراجه قم برداشت و به شبکه سراسری تزریق شده است.

این مقام مسئول از راه اندازی دومین طرح ذخیره سازی گاز ایران در منطقه شوریجه خراسان در سال جاری خبر داد و افزود: با بهره برداری کامل این طرح، حجم برداشت گاز از مخازن زیر زمینی به حدود 30 میلیون مترمکعب در روز افزایش می یابد،

وی، افزود: با بهره برداری از تاسیسات پالایشگاهی و بخش بالادستی طرح ذخیره سازی گاز شوریجه خراسان حدود 20 میلیون مترمکعب به ظرفیت پالایشگاهی و ذخیره سازی گاز افزوده خواهد شد.

مدیرعامل شرکت ذخیره‌سازی گاز در ادامه از ارزیابی 220 مخزن برای ذخیره‌سازی گاز در کشور خبر داد و یادآور شد: در حال حاضر بخش عمده‌ای از فعالیت‌های ذخیره‌سازی گاز طبیعی به مطالعات امکان‌سنجی و پژوهش اختصاص یافته است و در این راستا شناسایی و غربالگری میادین غرب ایران به منظور تبدیل به ذخائر گاز پایان یافته است.

سامی‌وند با اشاره به اینکه در این مطالعات اطلاعات تحت‌الارضی و سطح‌الارضی 220 میدان آنالیز و ارزیابی شده است، بیان کرد: علاوه بر این هم اکنون مطالعات اکتشافی در ساختار نمکی نصر‌آباد در حال اجرا است.

این مقام مسئول در پایان خاطرنشان کرد: در شرایط فعلی طرح ذخیره‌سازی گاز سراجه قم، شوریجه خراسان، گنبدهای نمکی کاشان، یورتشا ورامین، احمدی شیراز، قزل تپه گنبد کاووس، باباقیر، بانکول، ویزنهار ایلام از مهمترین پروژه‌های در دست اجرا و یا مطالعاتی به منظور ذخیره‌سازی گاز ایران است.  
 
 
نتایج عجیب یک نظرسنجی در ایالات متحده
40 درصد از کسانی که می گویند جنگ عراق ارزش جنگیدن را داشت، وی را فرمانده کل قوای خوبی می دانند. در نظرسنجی سال 2011 مرکز تحقیقات پیو هم مشخص شده بود که کهنه سربازان دوران بعد از 11 سپتامبر، که موافق عملکرد اوباما بوده اند، کسانی هستند که معتقدند جنگ عراق ارزش جنگیدن را نداشته است.
سرویس بین الملل «فردا»: براساس نظرسنجی جدید واشینگتن پست و بنیاد کایزر فمیلی، کهنه سربازان جنگ های عراق و افغانستان، جورج دبلیو بوش را به باراک اوباما ترجیح می دهند و معتقدند که بوش فرمانده کل قوای بهتری است. 65 درصد از سربازان این دو جنگ دوران پس از 11 سپتامبر، می گویند که بوش فرمانده ی کل قوای بهتری است. در حالی که 42 درصد از آنها معتقدند که اوباما فرمانده ی بهتری است. این درحالی است که این دو جنگ را بوش آغاز کرده بود.


برپایه گزارش«دیدبان آمریکا»،  براساس این نظرسنجی 42 درصد از سرباران جنگ عراق و افغانستان اوباما را فرمانده ای خوب و 48 درصد وی را فرمانده ای بد معرفی می کنند، همچنین 10 درصد از آنها نظری نداشتند. 65 درصد از این سربازان، بوش را فرمانده ای خوب و 28 درصد وی را فرمانده ای بد می دانند، در عین حال 7 درصد هم نظری نداشته اند. جنگ عراق که بوش آن را آغاز کرد موجب شد تا میزان محبوبیت وی به پایین ترین حد خود برسد. بیش از نیمی از کهنه سربازان، معتقدند که جنگ عراق ارزش جنگیدن را نداشته است ولی 53 درصد از آنها معتقدند که بوش فرمانده کل قوای خوبی بوده است. البته جای تعجبی نیست که 80 درصد کسانی که می گویند جنگ عراق ارزش جنگیدن را داشته است، بوش را فرمانده ی خوبی می دانند.

 اوباما محبوبیت چندانی در میان کسانی که حامی جنگ عراق هستند، ندارد چون وی از ابتدا با جنگ عراق مخالف بوده است. حدود 45 درصد از کسانی که جنگ عراق را جنگی بی ارزش می دانند، اوباما را فرمانده ی خوبی می دانند. در مقابل 40 درصد از کسانی که می گویند جنگ عراق ارزش جنگیدن را داشت، وی را فرمانده کل قوای خوبی می دانند. در نظرسنجی سال 2011 مرکز تحقیقات پیو هم مشخص شده بود که کهنه سربازان دوران بعد از 11 سپتامبر، که موافق عملکرد اوباما بوده اند، کسانی هستند که معتقدند جنگ عراق ارزش جنگیدن را نداشته است.

 درحالی که 42 درصد کهنه سربازان اوباما را فرمانده کل قوای خوبی می دانند، ولی محبوبیت کلی وی در میان آنها 32 درصد می باشد. این تفاوت درصدها نشان می دهد که این کهنه سربازان عملکرد نظامی وی را بیشتر از دیگر اقدامات وی در دوران ریاست جمهوری اش می پسندند. نکته ی دیگر هم این می باشد که اکثریت کهنه سربازان جنگ های عراق و افغانستان بیش از دیگر آمریکایی ها متمایل به جمهوری خواهان و محافظه کاران می باشند، به همین دلیل آنها به طور کلی به یک رئیس جمهور دموکرات بدبین هستند.

 

منبع: واشینگتن پست

 

 

پشت صحنه 9 اقدام تروریستی ضدایرانی در 5 کشور
تحلیل و ریشه یابی ترورها ی 8 ماهه اخیر کار سختی نیست همزمانی شروع هماهنگ موج ترورها علیه جمهوری اسلامی ایران در پنج کشور، کشف و خنثی سازی موارد بسیاری از مواد منفجره و بمبهای تروریستی به داخل ایران با آغاز جدی شدن مذاکرات ایران و آمریکا نشان می دهد که قصه چیست.
 
سرویس سیاسی «فردا»: به دنبال انتشار خبر به شهادت رساندن یکی از 5 سرباز گروگان گرفته شده توسط تروریست ها، موج گسترده ای از انزجار نسبت به اشرار در میان مردم بالا گرفته که نشان از هوشیاری و غیرتمندی مردم عزیزمان دارد هر چند دولت و دستگاه‌های امنیتی پاکستان در این قضیه بی تقصیر نیستند اما تمرکز عکس‌العمل‌ها روی دولت پاکستان صحیح بنظر نمی رسد و حتی اگر دولت پاکستان صاحب اختیار باشد و بتواند مستقل از آمریکا تصمیم بگیرد و تصمیم را هم درست بگیرد باز هم جمهوری اسلامی از اعمال تروریستی در امان نیست.

عملیات تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران محدود به مرز پاکستان نیست در طول سال 92 دهها عملیات تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شد، که اغلب آنها توسط دستگاههای امنیتی نظام خنثی شده و 9 مورد آن موفق بوده که تنها 3 مورد از موارد فوق مربوط به گروهک ریگی یا همان جیش الظلم است.

1-ربوده شدن دیپلمات ایرانی احمد نیکبخت در صنعا یمن 30/4/92

2- حمله به پاسگاه مرزی سراوان 17شهید و 5 مجروح 3/8/92

3- حمله به پاسگاه مرزی ایران یک شهید و سه مجروح 11/9/92

4- حمله به کارگران و مهندسین ایرانی در بعقوبه عراق با 15شهید  23/9/92

5- حمله تروریستی به ابوالقاسم اسلامی کارمند سفارت ایران در صنعا یمن 28/10/92

6- انفجار تروریستی در مقابل سفارت ایران در بیروت لبنان با 23 کشته و شهادت حجت الا سلام انصاری 28/10/92

7- گروگانگیری 5 مرزبان ایرانی در مرز پاکستان 17/11/92

8- انفجار و حمله تروریستی به مرکز فرهنگی ایران در لبنان شهادت 7 نیروی محافظ 30/11/92

9- انفجار بمب مقابل کنسولگری ایران در پیشاور پاکستان و کشته شدن 3 محافظ کنسولگری 5/3/92

همانطور که می بینیم هیچ اشتراک مکانی میان این عملیات نیست که بتوان با پاکستان دامنه ترورها را جمع کرد ولی ترورها اشتراک زمانی دارند همه این عملیات های  تروریستی پس از قطعیت یافتن مذاکرات با آمریکا در قضیه هسته ای آغاز شده است

واقعیت اینست که بعد از کشف عوامل ترور دانشمندان هسته ای و دستگیری ریگی چند سالی بود که عملیات تروریستی علیه ج ا.ا. کاملاً متوقف شده بود؛ چه شد که این جریان جنایت، مجدداً احیا شد و ترور علیه جمهوری اسلامی از سر گرفته شد؟

آیا انگیزه این ترورها مسائل قومی و تفکرات تجزیه طلبانه است؟ پاسخ این سؤال منفی است چرا که عملیات همزمان در یمن، لبنان، عراق و عمق پاکستان علیه جمهوری اسلامی ایران نمی تواند انگیزه و ریشه‌های قوم گرایی و تجزیه طلبی داشته باشد؟

آیا انگیزه موج جدید ترور جریان تکفیری و وهابی‌گری است؟ این انگیزه سالهاست که وجود داشته و این موج گسترده تنها هشت ماه است به راه افتاده است.

تحلیل و ریشه یابی ترورها ی 8 ماهه اخیر کار سختی نیست همزمانی شروع هماهنگ موج ترورها علیه جمهوری اسلامی ایران در پنج کشور، کشف و خنثی سازی موارد بسیاری از مواد منفجره و بمبهای تروریستی به داخل ایران با آغاز جدی شدن مذاکرات ایران و آمریکا نشان می دهد که قصه چیست.

رژیم ایالات متحده که منطقی برای پیشبرد مذاکرات با ایران ندارد ناگزیر است از منطق قدیمی خود یعنی چماق استفاده کند و همانطور که خودشان می گویند چماق و هویج را به میدان بیاورند اما آمریکا می بیند چماق او دیگر رنگ باخته و مردم ایران به تهدیدات نظامی تو خالی آمریکا می خندند و عبارت گزینه های روی میز آمریکا در  ایران به یک طنز تبدیل شده، لذا مدتی تلاش کردند اسرائیل را چماق کنند و از آن چماق ما را بترسانند که آنهم با جواب قاطع رهبری که فرمودند «تل آویو و حیفا را با خاک یکسان می کنیم» نقش بر آب شد. حالا که ارتش آمریکا و نه رژیم صهیونیستی نمی‌توانند نقش چماق و عامل ترس آور را برای ایران بازی کنند، تنها راه باقیمانده برای امریکا اینست که تروریسم را بعنوان چماق به میدان بیاورد تا نقشه چماق و هویجش بی چماق نماند.

تنها کشوری که توان دارد عملیات هماهنگ تروریستی و همزمان در 5 کشور را هدایت کند آمریکاست، تنها کشوری که از ترورها سود می برد آمریکاست.

از این گذشته سابقه این شبکه تروریستی با آمریکا بوده و ارتباط آنها با آمریکا محرز است. کشوری که عبدالمالک ریگی را آموزش داده برای عملیات فاجعه بار ضد مردمی هدایت کرده بود آمریکا بود و اینک برادر همان تروریست معدوم میدان‌دار است که چندی است برای عوام فریبی اسم گروهک را عوض کرده و جندالشیطان را به جیش‌الظلم تغییر داده تا سابقه ارتباط گروه با آمریکا را به زعم خودش پنهان کند، اما این انتساب فامیلی قابل انکار نیست. گروهک هایی هم که در عراق و لبنان عملیات تروریستی انجام داده اند همان گروهک هایی هستند که از دولت آمریکا بودجه و سلاح دریافت می کنند. عملیات تروریستی هم آهنگ و همزمان با آغاز مذاکرات با آمریکا شروع شده و آمریکایی¬ها از ابزار ترور برای تضعیف موقعیت ایران در مذاکرات و مشغول کردن ایران در چند جبهه استفاده می کنند، لذا متهم اصلی پرونده ترورها و گروگانگیری ها آمریکاست و نباید اشتباه کنیم، فشار به پاکستان شاید بتواند به محدود سازی تروریستها در شرق کشور کمک کند و قدری شرارت های شرق کشور را محدود کند، اما نمی تواند موج عملیات تروریستی علیه جمهوری اسلامی را که در جاهای مختلف به راه افتاده کنترل کند.

تنها راه توقف این جنایت ها، تهدید آمریکا به ترک میز مذاکره است و یا اینکه نیروهای مقاومت هم ضرب شستی به آمریکا نشان دهند.

آیا انگیزه ترورها عکس‌العمل به حمایت ایران از مقاومت در سوریه است؟

از شروع جنگ در سوریه ۳ سال می گذرد و اگر قرار بود پاسخ به دفاع ایران از مقاومت در سوریه باشد خیلی زودتر از اینها باید ترورها شروع می شد.

اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که عامل اصلی این ترورها کیست باید ببینیم چه کسی می تواند یک موج گسترده تروریستی را همزمان در 5 کشور جهان و داخل ایران هدایت کند و عملیاتی را که سالها تعطیل شده بود، مجدداً به راه بیاندازد.

پاکستان که هیچ، حتی عربستان هم نمی تواند متهم اصلی پرونده باشد، چراکه می دانیم اینها از خودشان استقلالی ندارند، پاکستانی که هر چند هفته یکبار حاکمیت ملی و تمامیت ارضی اش شکسته می شود و هواپیماهای آمریکایی بمبارانش می کنند، چه اختیاری از خود دارد، عربستان هم که جزئی از یکی از ایالات متحده آمریکا محسوب می شود اختیاری از خود ندارد و بدون اجازه آمریکا آب نمی‌خورد. شاید اعترافاتی که بعضی تروریست های دستگیر شده از ارتباط خودشان با سرویس های اطلاعاتی عربستان و پاکستان می‌دهند ما را به اشتباه بیاندازد تا تصور کنیم هماهنگ کننده ترور ها، این کشورها هستند، اما به سادگی می شود فهمید که این ارتباط در حقیقت با شاخه های نفوذی سیا، داخل سرویس های اطلاعاتی این کشورهاست که با دستور مستقیم آمریکا عمل می کنند. استقلالی که ما در کشور خودمان داریم نباید ما را به اشتباه بیاندازد که فکر کنیم کشورهای دیگری مثل عربستان و پاکستان هم چنین استقلالی دارند و می توانند خودشان تصمیم بگیرند. اگر تصمیم با پاکستان باشد، روابط خوب بلند مدت خود با ایران را بخاطر یک مشت اراذل و اوباش مثل ریگی بهم نمی زند و عمق استراتژیک خود در مقابل جبهه شرقی خود را تضعیف نمی کند.

این پاکستان نیست که از شکراب شدن روابط با ایران ،و تعلیق یا تاخیر در قراردادهای نفت و گاز سود می برد، بلکه آمریکاست که تا امروز تلاش فراوانی می کرد، پاکستان را از این قرارداد منصرف کند، زورش نرسید لذا می خواهد با راه انداختن این دعواها به خواست خودش برسد. عربستان که با قیام گسترده مردم مناطق مختلف کشور خود بویژه شیعیان درگیر است اگر بتواند مستقل از آمریکا فکر کند و تصمیم بگیرد بسادگی می‌داند که تحریک ایران در این شرایط به هیچ وجه به نفع او نیست؛ پس این جریان ترور کار کیست؟

 

 

 

اختلافات در میان شاهزادگان سعودی اوج گرفت

پشت پرده انتصاب «مقرن» در عربستان/ زمینه چینی برای به قدرت رسیدن «متعب» وی با بیان اینکه در خاندان حاکم، "هیچ کس جز محمد بن نایف وزیر کشور کنونی نمی تواند زنگوله را به گردن گربه ببندد"، در عین حال نوشت: محمد بن نایف نیز شخصی محتاط است و هیچ گامی بر نمی دارد؛ مگر آن که حساب همه چیز را کرده باشد. او نمی خواهد در شرایط کنونی با التویجری و پادشاه برخورد داشته باشد.

سرویس سیاسی «فردا»:  یک منبع آگاه به مسائل آل سعود، مسائل پشت پرده مربوط به انتصاب مقرن بن عبدالعزیز به عنوان جانشین ولیعهد سعودی را افشا کرد.

یکی از کاربران شبکه توییتر که به عنوان منبع آگاه و موثق، به درز دادن اخبار دربار عربستان معروف است و تحت نام مستعار "مجتهد" فعالیت می کند، از پشت پرده و اسرار پنهان اقدام پادشاه عربستان برای تعیین جانشینی برای ولیعهد، پیش از دیدار با باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا پرده برداشت.

مجتهد با اشاره به انتصاب شاهزاده مقرن برادر ملک عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان، به عنوان جانشین ولیعهد، این اقدام را مسئله ای عجیب دانست. وی در عین حال این انتصاب را قابل درک و در جهت زمینه سازی پست دادن به متعب فرزند پادشاه ارزیابی کرد.

این کاربر معروف عربستانی روی صفحه توییتر خود نوشت: این نقشه، توسط خالد بن عبدالعزیز بن عبدالمحسن التویجری رئیس دفتر دربار چیده شده است؛ وگرنه پادشاه عربستان و پسرش، کودن تر از آن هستند که چنین نقشه ای بریزند.

مجتهد همچنین نظر پیشین شاهزاده خالد بن طلال عبدالعزیز را تایید کرد. این شاهزاده سعودی پیش از این در مطلبی روی صفحه خود در تویتر نوشته بود: پیش از سفر اوباما، دبیر ارشد دربار تماس های گسترده ای با داخل و خارج عربستان برقرار کرده و در حال رفت و آمد بین کشورهای عربی و اروپایی است تا بتواند مسئله ای را قطعی کند. آنها در واقع به دنبال منافع شخصی و تامین آینده سیاسی خود هستند و جزئیات ننگ آور این ماجرا را به امید خدا در آینده به اطلاع خواهم رساند.

مجتهد خاطرنشان کرد: التویجری پس از وخامت حال پادشاه تصمیم گرفت برای تامین آینده خود با متعب بن عبدالعزیز فرزند شاه عربستان، از ناتوانی شاهزاده سلمان ولیعهد عربستان که از آلزایمر رنج می برد، بهره برداری کند.

وی افزود: این زمان بندی، بیش از هر مسئله دیگری به وضعیت سلامتی پادشاه مربوط می شود. این مسئله، بر آنچه از آن - اقدام پیش دستانه پیش از سفر باراک اوباما به عربستان گفته می شود- ارجحیت دارد.

مچتهد نوشت: این تصمیم از مدتی پیش گرفته شده بود، اما غوغای خاموشی که در درون خاندان حاکم به سبب انتصاب مقرن به سمت جانشین ولیعهد درگرفته بود، التویجری را ناچار کرد که اعلام این تصمیم را به تاخیر بیندازد تا اینکه شرایط برای اعلام مساعد شود.

مجتهد همچنین فاش کرد: شماری از اعضای خاندان سعودی، از این موضوع که اجماع نظر خاندان درخصوص احمد بن عبدالعزیز نادیده گرفته شده و مقرن بن عبدالعزیز برای این پست انتخاب شده است، به شدت ناخرسند هستند. علاوه بر آن، خاندان حاکم سعودی از دخالت پادشاه در تصمیم کمیته بیعت برای انتصاب سلطان، سلمان و مقرن نیز ابراز ناخرسندی کرده اند زیرا این کمیته را خود پادشاه منصوب کرده بود، اما خودش هم به تصمیمات آنها پایبند نماند.

وی با بیان اینکه در خاندان حاکم، "هیچ کس جز محمد بن نایف وزیر کشور کنونی نمی تواند زنگوله را به گردن گربه ببندد"، در عین حال نوشت: محمد بن نایف نیز شخصی محتاط است و هیچ گامی بر نمی دارد؛ مگر آن که حساب همه چیز را کرده باشد. او نمی خواهد در شرایط کنونی با التویجری و پادشاه برخورد داشته باشد.

پیش از این، روزنامه های آمریکایی و گزارش های اطلاعاتی، از تلاش برای زمینه سازی جهت به قدرت رسیدن محمد بن نایف خبر داده بودند زیرا او را شخصی با کفایت می دانند که در خدمت سیاست های آمریکاست.

مجتهد بعید دانست که گمانه زنی برخی ها - مبنی اعمال فشار احتمالی رئیس جمهور آمریکا بر پادشاه عربستان برای نزدیک کردن محمد بن نایف به کرسی پادشاهی- دلیل تصمیم پادشاه عربستان برای انتصاب مقرن به سمت جانشین ولیعهد سعودی باشد.

مجتهد همچنین فاش کرد: خالد التویجری رئیس دربار، در چند روز گذشته، دیدارهایی با شاهزادگان داشت که آخرین مورد آن روز یکشنبه گذشته انجام شد. وی در این دیدارها، تصمیم پادشاه برای تثبیت مقرن در پست خود را به اطلاع شاهزادگان رساند. البته این دیدار، جنبه رایزنی نداشت و از آنها در این خصوص نظرخواهی نکرد بلکه فقط تصمیم اتخاذ شدۀ پادشاه را به اطلاع آنها رساند. در این میان، کمیته بیعت تشکیل جلسه نداد و حتی برای تشکیل جلسه فراخوانده نشد و حتی با برخی از اعضای این کمیته نیز مشورتی صورت نگرفت؛ تا جایی که آنها بعد از اتخاذ این تصمیم، از آن مطلع شدند.

مجتهد همچنین درباره موضع گیری شاهزاده سلمان ولیعهد سعودی نوشت: واگذاری تصمیم گیری در این خصوص به شاهزاده سلمان، افسانه ای بیش نیست، زیرا وی حتی برای خودش هم نمی تواند تصمیم بگیرد. او از آلزایمر رنج می برد بنابراین اساسا قادر نیست توصیه کند که برای او جانشینی درنظر بگیرند. اگر شاهزاده سلمان، در سلامت عقلی به سر می برد، نخستین کسی بود که با انتصاب مقرن به عنوان جانشین ولیعهد و اساسا پایه گذاری چنین پستی، مخالفت می کرد.

مجتهد در ادامه با اشاره به بیماری آلزایمر شاهزاده سلمان ولیعهد سعودی نوشت: همان طور که مسئولان سعودی خودشان جانشین ولیعهد را انتخاب کردند اما این انتخاب را کار خود شاهزاده سلمان دانستند، به زودی نیز از شاهزاده سلمان خواهند خواست تا کناره گیری کرده و مقرن را به جای خود ولیعهد کند و سپس این تصمیم را کار خود شاهزاده سلمان اعلام خواهند کرد.

وی افزود: در این شرایط، زمینه برای انتصاب متعب بن عبدالله به عنوان جانشین ولیعهد کاملا فراهم خواهد شد و چه بسا پادشاه از قدرت کناره گیری کند و مقرن را جانشین خود کرده و متعب ولیعهد شود تا در آینده بعد از رفتن مقرن، شاه این کشور شود.

مجتهد در توجیه تحلیل خود نوشت: مقرن، به عنوان شخصی ضعیف النفس شناخته می شود، او در برابر برادرانش کاملا ذلیل است و در حد پرستش و عبادت کامل، در برابر پادشاه تسلیم است، بنابراین اگر پادشاه از او بخواهد که به نفع پسرش (متعب) از پست خود کناره گیری کند، فورا اطاعت می کند و دقیقا به همین دلیل است که مقرن برای این پست انتخاب شد تا زمینه برای بهره گیری از او فراهم شود، زیرا مقرن از فرزندان عبدالعزیز است و انتخاب او می تواند موانع دیگر را کنار بزند، تا پس از آن به نفع متعب کناره گیری کند.

مجتهد این سوالات را مطرح کرد که آیا نقشه التویجری به ثمر خواهد نشست یا رقبای او، آن را به ناکامی خواهند کشاند و آیا خاندان حاکم، در اعتراض به این تصمیم، گرد و خاک خواهند کرد؟ ما درانتظاریم که ببنیم چه می شود .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد