سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز


کنفرانس ژنو 2 نگذاشت تا سوریه به تنهایی قربانی سیاست‌های خانمان برانداز آمریکا در منطقه باشد، بلکه واشنگتن تصمیم گرفت، تا اوضاع لبنان نیز در انتظار ژنو 3 بدون دولت و بدون انتخابات ریاست جمهوری و بدون پایان دادن به فتنه‌ انگیزی‌های طایفه‌ای و مذهبی باقی بماند و دست تروریسم سعودی را در جامعه مقاومت باز گذاشت.
به گزارش مشرق، کنفرانس ژنو 2 با نتایجی که از آن انتظار می‌رفت، به پایان رسید، یعنی تبدیل مصایب و درد و رنج‌های بشری به بازارهای سیاسی و منفعت جویی، بدون آنکه افقی برای پایان بحران و جنگی ترسیم کند که سراسر سوریه را فرا گرفته‌ است. بحرانی که باید آن را سوخت مورد نیاز آمریکا برای بحرا‌ن‌های دیگر مانند پرونده هسته‌ای ایران، عقب نشینی از افغانستان، حل قضیه فلسطینی، بحران اکراین و بحران‌های دیگری مانند ژاپن و هند و فیلیپین به شمار آورد. 

هم اکنون 6 ماه به ژنو 3 باقی مانده، فرصتی که آمریکا به عربستان برای ریسک‌هایش داده تا به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توطئه‌های خود را در سوریه و خشونت‌های امنیتی‌اش را در لبنان دنبال کند.

همچنین رسانه‌های غربی 6 ماه فرصت دارند تا به ماموریت خود در سر پوش گذاشتن بر جنایات گروه‌های تروریستی مسلح مورد حمایت آمریکا در سوریه ادامه دهند و همچنان به دروغ پافشاری کنند که تمام این جنگ‌ها و خونریزی‌ها برای سرنگونی نظام و دیکتاتوری بشار اسد و نه برای تامین امنیت اسرائیل و منافع مالی و نفتی شیوخ خلیج فارس بوده و زمینه ادامه فعالیت سازمان‌ها و نهادهای بین المللی وابسته به امپریالیسم غرب مانند جمعیت‌های مختلف به اصطلاح مدافع حقوق بشر و سازمان‌های بین المللی جامعه مدنی برای تداوم دروغ پردازی‌ها و تحریف حقایق و سرپوش نهادن بر جنایات گروه‌های تروریستی مسلح را فراهم کنند. 

در سوریه حد و مرزی برای انسانیت و بشریت و سیاست و قانون در برابر جنایاتی که عربستان سعودی در این کشور دست به آن می‌زند، وجود ندارد و آمریکا برای اینکه مانع نامزدی «بشار اسد» در ریاست جمهوری سوریه شود و ایران را از ادامه برنامه هسته‌ایش باز دارد و زمینه خروج امن نظامیانش از افغانستان و تضعیف حزب الله در لبنان را فراهم کند، از هیچ اقدامی فروگذاری نمی‌گذاری نمی‌کند و اصل اخلاقی و انسانی باقی نمی‌ماند که آن را زیر پا نگذاشته باشد. 
صحنه‌هایی که از سوریه به رسانه‌های مختلف جهان با وجود محاصره و تحریم شدید اعمال شده غرب بر این کشور درز پیدا کردند و قطع سرها و زدن گردن‌ها و ذبح انسان‌ها و تکه تکه کردن بدن افراد با خودروهای بمبگذاری شده و انفجارهای تروریستی و شلاق زدن آنها برسر کوی‌ها و میدان‌ها را به تصویر کشیدند، تنها به نفوذ گروه‌های تروریستی مورد حمایت مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی اشاره نمی‌کرد، بلکه زنگ خطر فروپاشی اخلاق در جوامع بشری و زیر پا گذاشته شدن محرمات تاریخی را نیز به تصویر می‌کشید و نشان می‌داد که چگونه برخی کشورها و شماری از طرف‌ها حاضر برای تحقق منافع خود بشریت را قربانی کنند. 

کنفرانس ژنو 2 نگذاشت تا سوریه به تنهایی قربانی سیاست‌های خانمان برانداز آمریکا در منطقه باشد، بلکه واشنگتن تصمیم گرفت، تا اوضاع لبنان نیز در انتظار ژنو 3 بدون دولت و بدون انتخابات ریاست جمهوری و بدون پایان دادن به فتنه‌ انگیزی‌های طایفه‌ای و مذهبی باقی بماند و دست تروریسم سعودی را در جامعه مقاومت باز گذاشت. 

آمریکا به عربستان سعودی اجازه برافروختن آنش جنگ امنیتی در لبنان را داد و دلیل این مدعا سلسله بمبگذاری‌های انتحاری بود که ضاحیه جنوب بیروت و هرمل را هدف قرار داد تا بیانگر امتداد و گسره جنگ خانگی باید که ریاض در سوریه به راه انداخته است، اما با سقفی پایین‌تر، چراکه به ظاهر غرب نشان می‌داد که اندکی بیشتر از سوریه، نگران ثبات و استقرار در لبنان است. 

در این جای تردید نیست که جنگ امنیتی که عربستان سعودی در قالب و چارچوب امنیتی آن را در لبنان و به طور مشخص در کانون فعالیت‌های حزب الله به راه انداخته، یکی از هدف‌هایش تحت فشار گذاشتن حزب الله و ضربه زدن به آن است، اما دریغ از اینکه بتواند، این امر را محقق کند، چراکه از یک سو آگاهی و بیداری مردم نسبت به خطرات و تهدیدات تکفیری‌ها بالا رفته و از سوی دیگر هر روز باورها نسبت به درست و بر حق بودن و شایستگی و توانمندی مقاومت جهت مقابله با این خطر افزایش می‌یابد. 
با این حال برخی از نیروها و جریان‌های سیاسی فعال در عرصه لبنان مانند نیروهای 14 مارس و جریان المستقبل دل بستن به گروه‌های تروریستی مسلح برای ایجاد رعب و وحشت در میان هواداران مقاومت و تحت فشار گذاشتن حزب الله برای سپردن امور مملکت به آنها یا ادامه بمبگذاری‌های تروریستی و مرتبط کردن آن با بحران سوریه یا حضور حزب الله در این بحران و یت ناتوانی ارتش و نیروهای امنیتی در ورود به مناطق حضور و فعالیت تروریست‌ها در لبنان را ترجیح می‌دهند. 

تلاش‌های آمریکایی برای نفوذ در گروه‌های تروریستی و دستگیری افرادی همچون «ماجد الماجد» و «عمر الاطرش» موجب می‌شود تا برخی به این باور برسند که این جنگ تنها جنگی سعودی نیست، بلکه آشکارا آمریکا نیز در آن دست دارد تا پس از آن قامت اسرائیل نیز در پس این بازی‌ها از دروازه‌های اردوگاه‌های فلسطینی آشکار شود و در آن زمان کابوس‌های همنشینی شیاطین و تروریست‌ها بیش از پیش آشکار می‌شود. 

تا کنفرانس ژنو 3 که قرار است در ژوئن 2014 برگزار شود، راه درازی پیش روی سوریه و لبنان است، اما برای آمریکا و عربستان سعودی بسیار کوتاه نشان می‌دهد.

منبع: عرش نیوز




رونمایی از چند سند موساد؛
رژیم صهیونیستی، برای نخستین بار، اسنادی از جزئیات فرار عناصر وابسته به خود از ایران را فاش کرد.
گروه بین‌الملل مشرق - رژیم صهیونیستی به سبک خاص خود همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران اقدام به انتشار برخی از اسناد محرمانه روزهای انقلاب و فرار عناصر رژیم صهیونیستی از ایران کرده است، این اسناد همچنین اقدامات و فعالیت‌های ماههای آخر حضور عناصر اسرائیلی در داخل ایران را نیز تشریح کرده است. 

این اسناد که روزنامه لبنانی "الاخبار" به نقل از منابع اسرائیلی از آنها پرده برداشته است، سلسله حوادث مربوط به انقلاب را از سال 1962 میلادی تشریح کرده است، در آن زمان کسی نام یک روحانی از شهر قم که چهره خاورمیانه را در آینده تغییر خواهد داد را نشنیده بود. بر اساس تلگرافی که از سفارت اسرائیل در تهران برای تل‌آویو ارسال شده بود، گزارشی از آیت‌الله خمینی در آن بود، نام ایشان با حروف لاتین نوشته شده بود و اسرائیلی‌ها حتی نوشتن این نام را نیز بلد نبودند، اما کادر سفارت خیلی زود این نام را یاد گرفتند.

درتلگرافی که برای تل‌آویو ارسال شده بود، آمده است که این روحانی شیعی احترام خاصی در میان هواداران خود دارد و اظهارات شدیداللحن وی بر علیه شاه و آمریکا و اسرائیل باعث شده است که رفتار دیپلماتیک اسرائیلی‌ها در تهران امام خمینی را شخصیتی کلیدی بری آینده این کشور می‌داند. 

صهیونیست‌ها چگونه از ایران فراری شدند/ گزارشی که اسرائیل از امام‌خمینی(ره) منتشر کرد/ اماده انتشار
سفارت رژیم صهیونیستی در تهران پس از تسخیر به دست انقلابیون، تحویل انقلابیون فلسطینی شد

تلگراف دیگری در تاریخ 9 ژوئن سال 1963 از تظاهراتی که بر علیه شاه و اصلاحات مورد نظر وی ایجاد شده، سخن گفت و تشریح کرد که چگونه در این تظاهرات که در روز عاشورا صورت گرفت، پلاکاردها و پرچم هایی بر ضد اسرائیل حمل می‌شد. این تلگراف تأکید کرد که این تظاهرات از سوی آیت الله خمینی ساماندهی شده بود. 

در پایان نوامبر همان سال و بعد از آزادی امام خمینی از زندان و بازگشت به قم سفارت اسرائیل در تلگرافی توضیح داد که امام، صهیونیست‌ها چگونه از ایران فراری شدند/ گزارشی که اسرائیل از امام‌خمینی(ره) منتشر کرد/ اماده انتشارهنگامی که از زندان آزاد شد، هواداران بیشتری در میان اقشار مختلف مردم ایران بویژه در بازار و شهرهای مقدس برای خود جمع کرده است. این سند تصریح کرد: [امام] خمینی در حال حاضر به قهرمان ایران تبدیل شده است، چرا که موفق شده دیکته های خود را بر مقامات ایران تحمیل کند. از سوی دیگر نخست‌وزیر نیز فردی ضعیف و ترسو است و می خواهد با نزدیک شدن به  جانبداری از او، وی را مهار کند. سفارت اسرائیل همراه با این تلگراف ترجمه یکی از سخنرانی های امام را نیز برای تل‌آویو فرستاد که در آن امام مقامات حاکم در ایران را به فروش این کشور به امپریالیسم آمریکا متهم کرده بودند.

بعد از اینکه امام خمینی در نوامبر سال 1964 از ایران به عراق تبعید شدند، سفارت ایران ارسال گزارش از ایشان را متوقف کرد، اما همزمان با پیروی انقلاب اسلامی در اواخل دهه هفتاد قرن گذشته میلادی این گزارش‌ها بار دیگر از سر گرفته شد. 

در طول این مدت روابط تهران - تل آویو بسیار محکم‌تر از قبل شده بود و لوله‌های نفتی از تهران به سمت تل‌آویو جریان داشت، دو طرف در مسائل منطقه‌ای از جمله در سرکوب کردها درعراق نیز با هم هماهنگی خاصی داشتند. در ژوئن سال 1978 (خرداد1357) که تظاهرات در آستانه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به اوج خود رسیده بود و به صورت روزانه دنبال می شد، "اوری لوبرانی" سفیر رژیم صهیونیستی در تهران یادداشتی را برای موشه دایان وزیر خارجه وقت این رژیم ارسال کرد و در آن اوضاع ایران را برای تل‌آویو تشریح کرد. وی در این یاداشت در ارزیابی از اوضاع تهران نوشت که شاه ایران تا 5 سال آینده سقوط خواهد کرد. لوبرانی نوشت که حماسه مردمی که ما شاهد آن هستیم، نشان می دهد که رضایت عمومی در داخل ایران از شاه وجود ندارد، این نارضایتی از کارمندان عالی رتبه آغاز شده و تا عامه مردم ادامه پیدا می‌کند. 
وی در یادداشت خود تصریح کرد: روند تزلزل بی بازگشت جایگاه شاه در ایران آغاز شده است و این روند می تواند در نهایت به براندازی وی و تغییرات دراماتیک در حاکمیت ایران منجر شود. لوبرانی نوشت که پیامدهای این اقدام در مورد روابط ایران و اسرائیل می‌تواند خطرناک باشد، خسارت‌هایی که ممکن است از این روند متوجه اسرائیل باشد، ممکن است شامل از دست دادن نفت ایران و روابط تجاری با این کشور و پروژه های امنیتی دوجانبه باشد، از سوی دیگر ممکن است شهروندان یهودی در ایران نیز آسیب ببینند. 

مدت کوتاهی بعد لوبرانی یادداشت دیگری برای تل آویو ارسال کرد و در آن مضمون دیدار خود با حسینی معاون رئیس پلیس ایران را شرح داده و نوشت که نظام شاهنشاهی در ایران در آستانه فروپاشی است. لوبرانی نوشت که به سران پلیس فشار وارد کرده تا گزارشی واقعی از اوضاع ایران به شاه ارائه دهند، اما آنها از انجام این کار می‌ترسند. 

در سپتامبر 1978 (اواخر تابستان 1357) لوبرانی که در آستانه پایان دوره کاری خود در سفارت اسرائیل در تهران بود، با شاه دیدار کرد. وی گزارشی از این دیدار را برای تل‌آویو فرستاد و نوشت که برداشت وی از اوضاع این است که شرایط به نحو خاصی پیچیده است. وی توضیح داد: «اوضاع روانی شاه خوب نیست و وی دچار افسردگی است و حتی به سختی می تواند لبخند بزند. شاه عصبی و حواس پرت شده است. وقتی از وی در مورد روند تحولات اوضاع سوال کردم، کتف‌هایش را بالا انداخت، وی هیچ رویکرد واضحی در قبال این اوضاع ندارد.» 

لوبرانی می نویسد که وقتی در مورد نگرانی ها از سرنوشت شهروندان یهودی در ایران سوال می پرسد، شاه مدتی سکوت کرده و بعد گفت که بسیارمهم است که آمریکایی‌ها حقیقت اوضاع اینجا را درک کنند. لوبرانی در این گزارش در مورد شاه تصریح می کند: او کسی نیست که ما از مدت‌ها قبل می شناختیم، شاه از شخصیت خود دور شده بود و شکی نیست که دچار کابوس بود. او بسیار می‌ترسید و نسبت به آینده هیچ اطمینانی نداشت. بیشترین شاخص‌های نگرانی این بود که شاه مانند شخصی بود که تسلیم شده است. 

سند دیگری که در اسناد به کلی سری طبقه بندی شده بود و بخش خاورمیانه و حوزه دریای مدیترانه وزارت خارجه اسرائیل در آن زمان تهیه کرده است، نشان می دهد که چگونه قدرت امام خمینی افزایش یافته و این موضوع بر روند مناسبات ایران با اسرائیل تاثیر منفی خواهد گذاشت. در این گزارش آمده است که اظهارات رهبر دینی ایرانی‌ها در مورد اسرائیل در مرحله اخیر شدیداللحن تر شده است. وی معتقد است که نظامیان اسرائیلی به شاه کمک می‌کنند و اسرائیلی‌ها به ایران آمده‌اند تا جای کارگران اعتصاب کننده در صنعت نفت را پر کنند، به همین علت خون آنها مباح است. 

با بازگشت امام خمینی به ایران از تبعید خود در فرانسه که در اول فوریه سال 1979 روی داد، سفارت اسرائیل ضمن ابزار نگرانی و پیش‌بینی تقریباً قطعی از پیاده شدن قوانین اسلامی در ایران، تلگرافی با این مضمون برای تل‌آویو ارسال کرد: [امام] خمینی صبح امروز در تهران فرود آمد. بین نیم میلیون تا دو میلیون نفر در مراسم استقبال از وی حاضر بودند. این گزارش می افزاید: حمله علیه خارجی ها بویژه آمریکایی ها و اسرائیلی ها ادامه خواهد داشت تا آنها را مجبور به رفتن از ایران کنند. باید احتمال بدهیم که شرکت العال (شرکت هواپیمایی اسرائیل) به زودی مجبور به توقف پروازهای خود به ایران خواهد شد. 

بعد از مدتی سفارت اسرائیل پیامی در مورد حمله به سفارت اسرائیل به تل آویو مخابره کرده و در آن نوشت: که حمله‌ای که انجام شده است، شامل ساختمان نمایندگی تجاری اسرائیل در ایران می شود. محوطه سفارت اسرائیل و اتاق استقبال از میهمانان خارجی نیز هدف قرار گرفته است، کسی در این حملات زخمی نشده، اما اگر از آینده بپرسید، خواهیم گفت که هیچ چیز مشخص نیست. 

ساعاتی بعد وزارت خارجه اسرائیل تلگرافی را برای هیئت دیپلماتیک خود در تهران ارسال کرده و به آنها دستور داد که از ایران فرار کنند. در این تلگراف تلاش‌های لازم برای انجام روند فرار تشریح شده و آمده است: «سفارت آمریکا در تهران دستورات لازم را برای انجام هر اقدامی در راستای کمک به فرار عناصر ما را دریافت کرده است. دستور این است که آنها سعی خواهند کرد تا اولویت را به خروج هوایی از ایران بدهند. اما باید به این نکته توجه کرد که آمریکایی ها نیز در حال حاضر تجهیزات ارتباطاتی کدگذاری شده در اختیار ندارند. باید از صحبت با وسایل ارتباطاتی علنی در مورد موضوع فرار اکیدا خودداری شود.»



صهیونیست‌ها چگونه از ایران فراری شدند/ گزارشی که اسرائیل از امام‌خمینی(ره) منتشر کرد/ اماده انتشار

در همین راستا سندی دیگر توضیح می‌دهد که چگونه یک مسؤول وزارت خارجه رژیم سابق شاهنشاهی از سفیر اسرائیل می‌خواهد که در سریعترین زمان ممکن از ایران خارج شود. این مقام وزارت خارجه از دیپلمات اسرائیلی می‌خواهد که لیستی از اسامی تمامی اسرائیلی‌ها و تصاویر و فعالیت‌های آنها در ایران را به وی بدهد که مسؤول اسرائیلی از این اقدام خودداری کرده و می گوید که تصاویر آنها را در اختیار ندارد.

در پی فرار عناصر رژیم صهیونیستی از تهران، مناخیم بگین نخست‌وزیر وقت اسرائیل در نامه‌ای به جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا از تلاش وی برای "عملیات پیچیده و سخت" فراری دادن عناصر اسرائیلی از ایران که در "شرایط خطرناک کنونی" صورت گرفت، تشکر و قدردانی کرد.





"فینینگام کانینگهام" نویسنده و تحلیلگر ایرلندی نوشت: در مصاحبه‌های و اظهارات رسانه‌های بی‌شمار کاملا واضح است که حاکمان عربستان وسواس شدیدی در قبال ایران دارند،وسواسی که ترس شدید و نفرت آنها از ایران را برملا می‌سازد.
به گزارش مشرق، پایگاه اینترنتی شبکه خبری پرس تی وی با انتشار مقاله ای به تبین دلایل تنفر و ترس آل سعود از ایران پرداخته و سه دلیل عمده را بر می شمرد.

 در مقاله به قلم  "فینینگام کانینگهام" نویسنده و تحلیگر ایرلندی آمده است: "در مصاحبه‌های و اظهارات، رسانه‌های بی‌شمار کاملا واضح است که حاکمان عربستان وسواس شدیدی در قبال ایران دارند، وسواسی که ترس شدید و نفرت آنها از ایران را برملا می‌سازد.

به عنوان مثال، اعضای ارشد آل سعود اجازه داده اند مشخص شود که تمرکز آنها در سوریه، در درجه اول دولت بشار اسد ، و تمایل آنها برای تغییر رژیم اسد نیست، بلکه هدف اصلی، نزدیک ترین متحد منطقه ای اسد ، یعنی ایران است.

آل سعود در همه جای منطقه ، دست ایران را می‌بیند. در ماه دسامبر، "محمد بن نواف بن عبدالعزیز آل سعود"، سفیر عربستان سعودی در انگلیس، طی مقاله‌ای در نیویورک‌ تایمز ایران را بدون هیچ گونه سندی متهم کرد و گفت که ایران " تامین مالی و آموزش شبه نظامیان در عراق ، حزب الله لبنان و شبه نظامیان در یمن و بحرین را برعهده داشته است. "این، البته، جالب آن که این ادعا از سوی آل سعودی مطرح شده است که خود حامی تروریست‌ها و یا رژیم ترور، مانند جبهه النصره  مرتبط با القاعده در سوریه، داعش در عراق و حاکم مستبد آل خلیفه در بحرین است.

اما نکته اصلی در اینجا این است که عربستان سعودی، و یا حداقل حاکمان آن به رهبری ملک عبدالله پیر، شیفته خصومت با ایران هستند . دلیل این عقده یک نفرت غریزی است. اما چرا ؟ پاسخ کوتاه، " حفظ خود" است . اما حداقل  سه دلیل خاص برای این نفرت وجود دارد و آنها باهم مرتبط هستند.

اولین دلیل مذهبی است. بنا به دلایل تاریخی ، ایران کانون شیعه در منطقه و جهان است. بنابراین ایران کانون تنفر عربستان است.

عامل دوم به انقلاب اسلامی 1979 (1357) ایران برمی‌گردد . هنگامی که انقلاب ایران موفق شد در سال 1979 دیکتاتور مورد حمایت آمریکا، محمد رضا شاه پهلوی را بیرون براند، آن انقلاب همه حاکمان خودکامه در منطقه را تهدید کرد به این جهت که  تاثیر الهام بخش آن به مردم کشورهای دیگر منتقل شد تا آنها نیز علیه رژیم‌های سرکوبگر به پا خیزند. آل سعود به خصوص احساس خطر کرد. به همین دلیل است که حاکمان عربستان بلافاصله با ایجاد پیمان دفاعی خلیج فارس در اوایل دهه 80(1980)، که متشکل از کویت، قطر، بحرین، امارات متحده عربی و عمان است، به انقلاب ایران واکنش نشان داد.

در واقع، نفرت حاکمان عربستان از ایران ، از زمان انقلاب ایران شدت یافته است. آل سعود‌ اعتبار مردم ‌سالارانه تر ایران را تهدیدی مرگبار برای استبداد خود می‌داند. هرچه نفوذ سیاسی ایران در منطقه بیشتر می شود ، حاکمان عربستان از یک تهدید وجودی بیشتر می ترسند. این موارد طرز تفکر پارانوئیدی (جنون سوئ ظن شدید) آل سعود در قبال ایران روشن می سازد ، همانطور که سفیر عربستان در انگلیس عنوان کرد و در بالا ذکر شد،  گمان می کند خرابکاری ایران در همه جا وجود دارد.

عامل سوم دنیوی است، اما آنچه شاید نگرانی نهایی برای آل سعود باشد، مسئله حیاتی اقتصاد نفت و گازاست .

از بین 12کشور عضو اوپک، سه تولید کننده برتر، عربستان سعودی، ایران و عراق هستند. با اهمیت ترین مسئله، ثروت عظیم گاز ایران است که هنوز به عنوان یک منبع اقتصادی به بهره برداری نرسیده است. گاز طبیعی سوخت  آینده برای قرن آینده است، که به عنوان منبع انرژی از نظر حمل و نقل از طریق خطوط لوله و از نظر خروجی گرمایی کارآمد تر است. به لحاظ محیط زیست ، گاز طبیعی سوخت بسیار پاک تری از نفت است ، که محصولات جانبی مضر بسیار کمتری از احتراق آن پدید می‌آید .

گمان می‌رود ایران بزرگترین ذخایر شناخته شده گاز طبیعی بر روی زمین را در میدان پارس دارد. اگر روابط بین المللی ایران با حذف تحریم‌های تجاری به عادی‌سازی شود ، این کشور به یک منبع جهانی انرژی حتی توانمندتری هم  تبدیل می‌شود. بازار اروپا از اهمیت استراتژیک خاصی برخوردار است که ایران ، همراه با روسیه ( عضو غیر اوپک ) یک تامین‌کننده برتر انرژی برای این منطقه خواهد شد  .

آل سعود این تحولات را به چشم یک تهدید حتمی می‌داند. عربستان سعودی از نعمت نفت برخوردار است ، اما گاز طبیعی بسیار کمتری دارد . بنابراین ارزش استراتژیک عربستان سعودی به عنوان یک تولید کننده انرژی رو به افول است، در حالی که ایران با توجه به ذخایر گسترده گاز طبیعی خود در مسیر رشد است.

از دیدگاه سعودی‌ها، به هر قیمتی که شده باید  مانع از آن شد که ایران ثروت بالقوه انرژی ( گاز طبیعی) خود را توسعه دهد. عربستان سعودی در دوران نامطمئنی زندگی می‌کند. در نهایت، ثروت گاز ایران از  ذخایر نفت آن پیشی خواهد گرفت . در حال حاضر ، حاکمان عربستان در بالای یک بمب ساعتی   افزایش جمعیت جوان و بیکار نشسته اند ، که تا کنون با کمک های مالی دولت از محل صادرات نفت آرام گرفته اند . شمارش معکوس برای پایان این کمک ها آغاز شده است .

زمانی که اقتصاد نفتی عربستان سعودی بمیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد و آیا در اقتصاد جهانی مبتنی بر انرژی جدید گاز طبیعی که در آن ایران پیشتازاست به حاشیه رانده می شود؟ که این به معنی نفوذ سیاسی بیشتر ایران در منطقه و کاهش قدرت اقتدارگرایان عربستان خواهد بود.

سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایالات متحده به اقتصاد نفتی عربستان و دیگر پادشاهی های حوزه خلیج فارس گره خورده است. دلار ورشکسته آمریکا در حال حاضر تا حد زیادی حیات خود را مدیون عربستان و کشورهای شیخ نشین است ،زیرا عربستان سعودی و شیخ نشین های مرتبط با این کشور در خرید و فروش کالا با دلار آمریکا کار می کنند و به خزانه داری ایالات متحده سود می رسانند و به این ترتیب دلار را تقویت می کنند.

اگر قراربود ایران توان بالقوه خود را به طور کامل توسعه دهد، تجارت آن در بخش نفت و مهم تر از آن در گاز طبیعی به احتمال زیاد به یورو ، روبل ، ین و یوان انجام می شد. این سناریو روز قیامت (پایان کار)برای دلار آمریکا و فروپاشی به تاخیر افتاده آن محسوب می‌شود.

نهایتا این که، واشنگتن هم در نفرت و بیزاری شدید آل سعود در قبال ایران سهیم است. نه به دلایل وهابیگری محرمانه ، بلکه به دلیل "حفظ اقتصادی" خود. از این رو است که، این هفته هنگامی که یک هیئت نمایندگی اقتصادی فرانسه برای یافتن راه های مشارکت اقتصادی به ایران سفر کردند، مورد توبیخ شدید واشنگتن قرار گرفتند . جان کری وزیر خارجه آمریکا ،با نگرانی و وحشت با همتای فرانسوی خود، لوران فابیوس تماس گرفت و به سفر این هیئت اعتراض کرد. معامله مستقل ایران با اروپا بدون استفاده از دلار، آخرین چیزی است که آمریکایی ها می خواهند ببینند.

حکام مستبد عربستان و اربابان آمریکایی آنها تاب تحمل دیدن پیشرفت ایران به عنوان یک قدرت اقتصادی را ندارند. این امر به طور مستقیم آل سعود ، از نظرسیاسی و اقتصادی ، تهدید  می کند که آن هم به نوبه خود واشنگتن را تا به ریشه تهدید می‌کند.

بنا به تمام دلایل بالا، حاکمان عربستان از ایران بیشتر از هر چیز دیگری می ترسند. رژیم اسرائیل صهیونیستی و هتک حرمت آن به مقدسات اسلامی در قدس شرقی حتی از سوی آل سعود ( متولیان خود خوانده اسلام) هم مورد طعنه و سئوال قرار نمی‌گیرد . تنها ترس و نفرت آنها فقط در به راه انداختن جنگ پنهان علیه ایران و متحدان آن ، از جمله سوریه و مردم بحرین ، عراق، یمن و هر جای دیگری ابراز می شود. آنها می‌خواهند به هر قیمتی شده ایران مهار ، خنثی ، تحریم شود، و واشنگتن بنا به ضرورت ژئوپلیتیکی در کنار عربستان قرار دارد .

اما از آنجایی که صفحات زمین شناختی انرژی جهان در طول دهه های آینده به طور اجتناب ناپذیری باید تغییر کند ، حاکمان عربستان و اربابان آمریکایی آنها خود را بازنده خواهند دید. به روش کاملا واقعی، این یعنی مرگ بر آل سعود و امپراتوری آمریکا! از این رو، آنها از ایران تنفر دارند."

منبع: پرس تی وی





ادعای رهبر یهودیان آمریکا؛
این رهبر یهودی گفت: «زمانی که محمدجواد ظریف نماینده ایران در سازمان ملل بود، مرا برای صرف شام به خانه خود در نیویورک دعوت کرد. من چون قواعد غذای حلال یهود را رعایت می‌کردم، چیزی نخوردم اما با ظریف گفتگوهای طولانی داشتیم.»

گروه جنگ نرم مشرق- مالکوم هونلاین از سران جامعه یهودیان آمریکا در گفتگو با نشریه اسرائیلی هاآرتص مدعی شد: «زمانی که محمدجواد ظریف نماینده ایران در سازمان ملل بود، مرا برای صرف شام به خانه خود در نیویورک دعوت کرد. من چون قواعد غذای حلال یهود را رعایت می‌کردم، چیزی نخوردم اما با ظریف گفتگوهای طولانی داشتیم.»

هونلاین می‌افزاید: «ظریف، مردی جذاب، باهوش و زیرک است. روحانی نیز باهوش است. اما نباید فراموش کنیم که در برابر تازه‌کاری ما، این افراد (ایرانیان) تاجرانی با قدمت 2000 ساله هستند و می‌دانند که چگونه مذاکره کنند و چگونه در هر موقعیتی، فریبکاری کنند.»

او می‌گوید: «از تحریم‌های جدید علیه ایران حمایت می‌کند اما نمی‌خواهد با سیاست‌های فعلی دولت اوباما (که مبتنی بر مذاکرات دیپلماتیک با ایران است)، مقابله جدی داشته باشد.»

ایرانیان تاجرانی با سابقه 2000 ساله دغل‌بازی هستند + عکس// در حال ویرایش

هونلاین مسئول اجرایی کنفرانس رؤسای سازمان‌های مهم یهودیان آمریکایی، اتحادیه‌ای شامل بیش از 50 تشکل یهودیان در آمریکا است.

او از جمله سران یهودی است که پس از توافقنامه هسته‌ای ژنو، به شدت از آن انتقاد کرد، به همین دلیل مقامات امنیت ملی کاخ سفید، چند روز پس از توافق ژنو جلسه ویژه‌ای را با هونلاین و سایر مقامات یهودی گذاشتند تا آنها را از مفاد توافقنامه آگاه سازند.

هونلاین پس از آن جلسه گفته بود که مقامات کاخ سفید توضیحات خوبی درباره جزئیات توافقنامه ارائه دادند. با این حال، این رهبر یهودی تاکید داشت که «این منطقی است که به هر معامله با ایرانیان باید با شک و تردید نگاه کرد. تاریخ ایرانیان شامل فریب، دغل‌بازی و دروغ است و این مسائل، تغییری نکرده و فقط فشار تحریم‌ها است که سبب تغییر موضع ایرانیان شده است.»

او درباره روحانی نیز گفته بود: «روحانی یکی از مذاکره‌کنندگان ایران طی سال‌های 2003 تا 2007 بود. او کتابی نوشته که در آن به صراحت اعلام کرده که چگونه دروغ گفته، تحریف و فریبکاری کرده تا برای ایران زمان بخرد تا برنامه هسته‌ای خود را توسعه دهد.»

او می‌گوید: «هدف اصلی آمریکا و اسرائیل از مذاکرات، نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران است.»

ایرانیان تاجرانی با سابقه 2000 ساله دغل‌بازی هستند + عکس// در حال ویرایش

تصویر  اوباما در جلسه کنفرانس رؤسای سازمان‌های یهودیان آمریکایی. هونلاین، نفر وسط است.




جان بولتون نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل با انتشار مقاله‌ای سیاستهای باراک اوباما درباره ایران را به باد انتقاد گرفت و نوشت که ایران در توافق هسته ای ژنو سر دیپلمات‌های غربی را کلاه گذاشته است.

به گزارش مشرق، جان بولتون نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل در مقاله‌ای در مجله نشنال رویو نوشت: ایران به مدت تقریبا سه دهه تلاشهای غرب در زمینه مبارزه با منع تکثیر سلاحهای کشتار جمعی را به بازی گرفت. تهران به مراتب از دیپلماتها، جاسوسان و رهبران سیاسی ما زرنگ تر بوده است.

ایران در توافق اقدام مشترک که در ژنو به دست آمد نیز دوباره این بازی را تکرار کرد و چشم انداز توقف یا کند کردن برنامه هسته ای ایران را تیره‌تر کرد.

وی در ادامه نوشت: باید به ایران در زمینه این توافق موقت که با 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و آلمان حاصل شد جایزه داد. بدتر اینکه، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با خوشحالی به دنبال راه حلی جامع است و این در حالی است که ایران هرگز با اقدامی که مانع از ادامه برنامه هسته ای این کشور بشود موافقت نمی‌کند.

وی افزود: فروپاشی تحریمها ضعف آن را به عنوان یک ابزار فشار برجسته کرد.

این تحریم‌ها، آنقدر که عده ای معتقدند، به لحاظ اقتصادی و کند کردن برنامه هسته ای ایران کارآمدی ندارد. حامیان تحریم های آمریکا اشتباه محاسباتی بزرگی مرتکب شده‌اند چرا که آنها فراموش کرده‌اند در جایگاه تصمیم‌گیری نیستند. اوباما الان روی کار است. ما شاهدیم سیاستی که یک رئیس جمهور قوی آمریکا از آن به عنوان قدرت یاد می کرد اکنون در دستان یک رئیس جمهور ضعیف بی‌ استفاده شده است.

وی در ادامه مقاله خود آورده است؛ امتیازاتی که ایران در قبال توافق هسته ای ژنو داده است اندک و به راحتی قابل بازگشت است. همانطور که عباس عراقچی مذاکره کننده ارشد ایران در مصاحبه خود در ماه ژانویه گفت؛ « ما می‌توانیم غنی سازی ۲۰ درصد را در کمتر از یک روز دوباره شروع کنیم و مواد هسته ای را دوباره تولید کنیم. بنابراین ساختار برنامه هسته ای ما حفظ شده است. من می‌توانیم با قاطعیت بگویم که ساختار برنامه هسته ای ما حفظ خواهد شد. هیچ چیزی کنار گذاشته یا برچیده یا تعلیق نمی‌شود. همه چیز ادامه خواهد یافت، غنی سازی هم ادامه می یابد.

بولتون نوشت: متاسفانه آقای عراقچی درست می‌گوید.منبع: فارس



یک منبع آگاه امنیتی لبنانی در گفت‌وگو با یک پایگاه خبری لبنانی اطلاعات جدیدی را درباره مرگ «ماجد الماجد»، سرکرده سعودی گروه تروریستی «گردان‌های عبد الله عزام»، یکی از شاخه‌های سازمان تروریستی القاعده در لبنان افشا کرد.

به گزارش مشرق، اخبار و تحلیل‌ها و تفسیرهای بسیاری درباره پرونده دستگیری و مرگ «ماجد الماجد»، سرکرده سعودی گروه تروریستی «گردان‌های عبد الله عزام»، یکی از شاخه‌های سازمان تروریستی القاعده در لبنان منتشر شد، اما امروز با فروکش کردن تب تبلیعات و جار و جنجال‌های رسانه‌ای، یک منبع آگاه امنیتی لبنانی در گفت‌وگو با پایگاه خبری «لبنان 24» به تبیین و تشریح دقیق دستگیری ماجد الماجد می‌پردازد که در بطن خود حاوی اطلاعاتی است که برای اولین بار برای رسانه‌ها منتشر می‌شود.

این منبع امنیتی لبنانی تاکید می‌کند که ماجد الماجد بالفعل مبتلا به ناراحتی کلیوی بود و این موجب شده بود تا وی مجبور به باشد به صورت مستمر و مرتب در معرض دیالیز قرار گیرد و هر روز که می‌گذشت، اوضاع جسمانی وی رو به وخامت می‌گذاشت و همین موضوع او را وادار کرد تا به بیمارستان مراجعه و در آنجا بستری شود.

به این ترتیب ماجد الماجد به همراه جوانی راهی بیمارستان می‌شود، تا او را در آنجا بستری کنند، هنگان تشکیل پرونده از وی کارشناسایی ماجد الماجد خواسته می‌شود، این جوان به بهانه اینکه این کارت همراه وی نمی‌باشد، از مسئولان بیمارستان درخواست می‌کند، ابتدا ماجد الماجد را بستری کنند تا وی روز بعد کارت شناسایی‌اش را بیاورد، فردا آن روز آن جوان کارت شناسایی جعلی از ماجد الماجد به بیمارستان ارائه می‌دهد و ماجد الماجد با نام جعلی «محمد طالب» در بیمارستان تحت مداوا قرار می‌گیرد.

 

از اطلاعات در اختیار آمریکایی‌ها تا زمان بازداشت ماجد الماجد

 

در این حین سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا اطلاعاتی در اختیار دستگاه اطلاعات ارتش لبنان می‌گذارد که مفاد آن بر این نکته تاکید داشت که «فردی خطرناک و تحت پیگرد دستگاه قضایی لبنان به اتهام دست داشتن در قضایای تروریستی برای درمان در یکی از بیمارستان‌های لبنان بستری می‌شود».

در راستای این اطلاعات آمریکایی ارتش لبنان فعالیت خود را برای شناسایی و بازداشت این فرد آغاز می‌کند و تعدادی از بیمارستان‌های بیروت و مناطق دیگر را مورد بازرسی قرار می‌دهد تا اینکه در همین حین اطلاعاتی به دست می‌آورد که فردی ناشناس که از ناراحتی کلیوی رنج می‌برد، در بیمارستان «المقاصد» تحت درمان است و این شک وجود دارد که مبادا فرد مورد نظر وی باشد، به همین منظور یکی از نظامیان ارتش لبنان تحت عنوان اینکه وی نیز بیمار است و از ناراحتی کلیوی رنج می‌برد، در اتاقی بستری می‌شود که ماجد الماجد بستری شده بود و در آنجا اقدام به گرفتن تصاویری از وی می‌کند تا هویت وی کشف و مورد تاکید قرار گیرد.

این منبع امنیتی لبنانی در ادامه به این نکته اشاره می‌کند که تا زمانی‌که تصاویر به دست دایره اطلاعات و امنیت ارتش لبنان نرسیده بود، نمی‌شد از هویت آن اطلاع قطعی حاصل کرد، اما در این میان آنچه موجب افزایش شک و تردید‌ها درباره وی شده بود، اول عدم ارائه کارت شناسایی از جانب وی بود و دوم اینکه با وجود وضعیت وخیم جسمانی‌اش هیچ یک از نزدیکانش به ملاقات وی نیامده بودند.

این منبع می‌افزاید: در این اثنا و هنگامی‌که شک و تردیدها درباره این فرد ناشناس به اوج رسیده بود، مشاهده کردیم که جوان همراه ماجد الماجد اقدام به انتقال ماجد الماجد به وسیله یک دستگاه آمبولانس وابسته به صلیب سرخ از بیمارستان می‌کند، در حالی‌که ماجد الماجد در شرایط جسمانی بسیار وخیمی قرار داشت که در بین راه انتقال ماجد الماجد آمبولانس توسط 8 دستگاه خودرو نظامی وابسته به ارتش لبنان تحت پیگرد و توقف قرار می‌گیرد و به این ترتیب ماجد الماجد دستگیر می‌شود.

 

دارو‌های سمی !!

 

این منبع امنیتی لبنانی در ادامه افشا می‌کند که هنگامی که ماجد الماجد پس از دستگیری توسط ارتش لبنان در بیمارستان نظامی وابسته به ارتش بستری بود، یک شخصیت امنیتی غیر لبنانی برای شناسایی ماجد الماجد و تاکید از اینکه او واقعا ماجد الماجد است، در بیمارستان از وی دیدن می‌کند.

این منبع امنیتی لبنانی در ادامه تاکید می‌کند، شک و تردیدهایی که درباره مرگ مشکوک ماجد الماجد وجود دارد، کاملا درست و برحق است و می‌افزاید: درست است که ماجد الماجد واقعا بیمار بود و در شرایط جسمانی وخیمی قرار داشت و حتی رو به مرگ هم بود، اما به نظر من تحریف‌هایی که درباره نحوه مرگ وی صورت گرفته به نظر من کاملا به جا و به حق است، به ویژه آنکه اطلاعاتی که از سوی کارآگاهان به دستگاه‌های امنیتی رسید، بر این نکته تاکید داشت که یکی از پزشکان دار و دسته عبر مخبرین إلى الأجهزة الأمنیة به دنبال مواد دارویی به خصوصی بود تا با ترکیب آنها با یکدیگر و تزریق آنها به ماجد الماجد در همنگامی‌که بیمار بود، بر وخامت وضعیت جسمانی وی بیافزاید.

منبع مذکور می‌افزاید: به احتمال بسیار اینگونه به نظر می‌رسد که دار و دسته ماجد الماجد در پی مسموم کردن وی از طریق دارویی بودند تا موجب مرگ وی شوند و به این طریق اینگونه نشان دهند که مرگ ماجد الماجد امری طبیعی و بر اثر بیماری کلیوی وی بوده است.

با توجه به این اطلاعات جدید بخشی از دلیل مرگ ماجد الماجد افشا می‌شود، اما هنوز ابهامات بسیاری درباره مرگ وی وجود دارد، اینکه مرگ وی موجب شده تا اطلاعات بسیاری که وی در اختیار دارد به گور سپرده شود و اینکه این اطلاعات بدون تردید اطلاعاتی ماورای اطلاعات امنیتی و اطلاعاتی بوده و سطحی فراتر از سطح محلی و منطقه‌ای و بین المللی را در بر می‌گرفته است.



شیخ احمد ابوریشه رئیس کنگره بیداری و یکی از شیوخ عشایر عراق اعلام کرد گروه تروریستی داعش واحد پولی خاص خود را برای آنچه امارت الانبار خوانده، چاپ کرده است.
به گزارش مشرق، رسانه های عراق اعلام کردند: ابوریشه تصویری از پول جدید داعش را از طریق تلفن همراه خود نشان داد که در سمت راست این پول که دینار داعش خوانده می شود، تصویر اسامه بن لادن سرکرده سابق القاعده با آرم داعش و امضای وزیر دارایی این گروه تروریستی قرار دارد.

ابوریشه این اقدام گروه تروریستی را مدرک و دلیل روشنی درباره حضور این گروه تروریستی در الانبار است که گروه های وابسته به اقلیت همچون متحدون به ریاست اسامه النجیفی رئیس پارلمان عراق همچنان وجود چنین تروریست های خطرناکی را در الانبار انکار کرده و به محکومیت عملیات ارتش و عشایر برای سرکوب آنها می پردازند.

ابوریشه با نشان دادن "دینار داعش" در خلال بررسی بندهای ابتکاری که برای پایان دادن به بحران الانبار ارائه کرد، اظهار داشت جنگ علیه گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام(داعش) از طریق ارتش و پلیس با حمایت تمام عشایر ادامه دارد و عشایر الانبار از حاکمیت امنیت و قانون و اقتدار دولت حمایت می کنند.

شیخ ابوریشه اظهار داشت شیوخ عشایر الانبار روز پنجشنبه در مرکز الرمادی با حضور استاندار و اعضای شورای استان و برخی از فرماندهان امنیتی و بزرگان جلسه تشکیل دادند و حمایت خود را از ارائه ابتکاری برای حل بحران اعلام کردند.

به گفته وی، عشایر و بزرگان الانبار از نیروهای ارتش و پلیس برای سرکوب تروریسم و نابودی داعش و پاکسازی الرمادی و فلوجه از وجود آنها حمایت می کنند.

مهمترین بندهای ابتکار ارائه شده برای حل بحران الانبار به این شرح است : 1- لغو تدابیر قانونی و قضایی و حکم بازداشت در خصوص آن دسته از  تظاهرات کنندگان که صرفا به صورت مسالمت آمیز تظاهرات کرده بودند.2- عفو به مدت یک هفته برای کسانی که فریب خورده و با گروههای تروریستی همکاری کرده بودند. 3- انتقال پرونده احمد العلوانی به دادگاههای ذیربط در استان الانبار 4- تشکیل کمیته امنیتی و پارلمانی برای تحقیق در خصوص دلایل فروپاشی امنیتی 4- فراهم کردن 10 هزار شغل برای فرزندان عشایری که با تروریستهای داعش جنگیده اند 5- عقب نشینی نیروهای ارتش از شهرهای الانبار و حمایت از پلیس محلی 6- عشایر از هر کس که سلاح به دست بگیرد، یا از گروههای تروریستی حمایت کند، اعلام برائت می کنند.

خبر دیگر اینکه وزارت دفاع عراق اعلام کرد 35 عضو گروه تروریستی داعش در الانبار به هلاکت رسیدند و چهار خودرو حامل سلاح آنها هم از سوی نیروهای امنیتی ضبط شد.

بر اساس بیانیه وزارت دفاع عراق، نیروهای مسلح عراق و نیروهای یگان مبارزه با تروریسم با همکاری عشایر و پلیس محلی، 35 عضو گروه تروریستی داعش را به هلاکت رساندند و چهار خودرو حامل سلاح تروریستها را در منطقه البوجابر استان الانبار ضبط کردند.

روزنامه الصباح هم نوشت دولت عراق به افرادی که فریب خورده و در مقابل نیروهای امنیتی و مردم الانبار، سلاح به دست گرفتند، یک هفته مهلت می دهد تا خود را تسلیم کنند واز عفو برخوردار شوند.
 
وزارت دفاع عراق همچنین از 110 حمله هوایی دقیق ارتش به مخفیگاهها و مواضع تروریستهای وابسته به آنچه گروه دولت اسلامی عراق و شام(داعش) خوانده می شود، در استان الانبار خبر داده است.

عامر سلمان المجمعی استاندار دیالی نیز تاکید کرد اوضاع امنیتی این استان تحت کنترل است و تروریست ها حتی یک وجب از استان را در اشغال خود ندارند.


از سوی دیگر، تروریستها روز گذشته یکی از فرماندهان شوراهای بیداری عشایر را در شمال تکریت ربودند.




سناتورهای آمریکایی از شرمن انتقاد کردند که چرا توافقی را امضا کرده که روزنه‌هایی برای ایران در زمینه توسعه موشک‌های بالستیک، باقی گذاشته است. آنها معتقدند ایران به طور هم‌زمان در حال توسعه غنی‌سازی اورانیوم در سطح بالا و پیشبرد موشک‌های بالستیک است.

گروه جنگ نرم مشرق- ادعای رو به رشد آمریکایی‌ها: ارسال ماهواره، پوششی برای توسعه توان موشک بالستیک است، موشک بالستیک نیز برای حمل بمب هسته‌ای کاربرد دارد، پس تمام این برنامه‌ها نیز باید متوقف شود.

آمریکایی‌ها علاوه بر پلمب برنامه هسته‌ای ایران، فضاسازی رسانه‌ای درباره توسعه موشک‌های بالستیک کشورمان را نیز کلید زده‌اند و حتی به این خواسته‌ها نیز اکتفا نکرده و توقف برنامه‌های ارسال ماهواره‌های ایران را نیز به خواسته‌های خود افزوده‌اند.

مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای آمریکا روز سه‌شنبه اعلام کرد که طبق توافق هسته‌ای ژنو، ایران می‌تواند به توسعه موشک‌های بالستیک ادامه دهد.

وندی شرمن که در کمیته روابط خارجی سنا سخن می‌گفت، اعتراف کرد که آمریکا تاکنون نتوانسته است برنامه توسعه موشک‌های بالستیک ایران را که قدرت پرواز دوربرد و ظرفیت حمل کلاهک هسته‌ای را دارند، متوقف کند. البته او مدعی شد که مسئله توقف برنامه موشک‌های بالستیک ایران می‌تواند در توافق جامع مورد توجه قرار گیرد.

در این زمینه، رسانه‌های غربی با تمرکز بر برنامه موشک‌های بالستیک ایران نوشته‌اند: ایران می‌تواند طی فرصت شش ماهه توافق ژنو، توانمندی خود در این عرصه را افزایش دهد.

مشخص است که با اظهارات شرمن و فضاسازی رسانه‌های غربی، آمریکا تلاش دارد علاوه بر توقف برنامه هسته‌ای ایران، برنامه توسعه موشک‌های بالستیک را نیز در توافق جامع بگنجاند. 

کنترل برنامه موشکی ایران به خواسته‌های آمریکا اضافه شد// آماده


آنها حتی به این خواسته‌ها نیز اکتفا نکرده و توقف برنامه‌های ارسال ماهواره‌های ایران را نیز دنبال می‌کنند چرا که به ادعای آمریکایی‌ها، «فناوری مورد استفاده برای ارسال ماهواره به فضا، مشابه فناوری مورد نیاز موشک‌های بالستیک است و برنامه فضایی ایران، پوششی برای برنامه توسعه توان موشک‌های بالستیک است.»

در همین سناریو است که سناتورهای آمریکایی همچون باب کراکر، جیمز ریش و مارکو روبیو از شرمن انتقاد کردند که چرا توافقی را امضا کرده که روزنه‌هایی برای ایران در زمینه توسعه موشک‌های بالستیک، باقی گذاشته است. آنها معتقدند ایران به طور هم‌زمان در حال توسعه غنی‌سازی اورانیوم در سطح بالا و پیشبرد موشک‌های بالستیک است. یعنی هم توان ساخت بمب و هم توان موشکی آن را به دست خواهد آورد.

البته شرمن به سناتورها پاسخ داده که اگر آمریکا بتواند جلوی توان ساخت بمب هسته‌ای (غنی‌سازی) را از ایران بگیرد، آنگاه توان موشکی خطر کمتری خواهد داشت.

در هر حال، شرمن به سناتورها قول داده که کنترل توان موشک‌های بالستیک ایران را در توافق نهایی هسته‌ای خواهد گنجاند.



مایکل لدین:
لدین ارتباط نگرفتن دولت اوباما با سران مخالفین ایران، را «احمقانه» خواند؛ سرانی که لدین می‌گوید به طور مرتب با آنها در ارتباط است.پیشنهاد او هم جالب است: «نظام ایران را ساقط کنید، از مردم ایران حمایت کنید.»

گروه جنگ نرم مشرق- در کنفرانسی که 12 ژانویه 2014 از سوی بنیاد «اعانه برای حقیقت خاورمیانه» و با حضور کارشناسانی از رژیم صهیونیستی و آمریکا برگزار شد، برنامه هسته‌ای ایران مورد بررسی قرار گرفت.

شرکت کنندگان در این کنفرانس ادعاهای فراوانی درباره برنامه ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای مطرح کردند.

به عنوان مثال، یک لبنانی-آمریکایی به نام ولید فارس Walid Phares مدعی شد که دستیابی به سلاح هسته‌ای، «هدف راهبردی بلندمدت ایران از دهه 1980 بوده است.»

یک افسر سابق سیا به نام کلر لوپز نیز در این کنفرانس، سخنرانی کرد و چشم‌انداز اصلاحات در ایران را ناامیدکننده دانست. او درباره حسن روحانی رئیس جمهور جدید ایران نیز دیدگاه جالبی داشت و گفت: «روحانی، میانه‌رو نیست بلکه یک نیروی خودی و محرم قدیمی نظام ایران است.»

لوپز مدعی شد که روحانی در ماجرای بمب‌گذاری مرکز فرهنگی یهودیان در بوینس آیرس آرژانتین در سال 1994 دست داشته است. این افسر اطلاعاتی آمریکا همچنین اختلاف‌نظرها در مجلس درباره توافقنامه ژنو را «نمایشی برای خارجی‌ها» خواند.

مایکل لدین از نظریه‌پردازان انقلاب‌های مخملی، دیگر سخنران این کنفرانس تلفنی بود. او از این که دولت اوباما از جنبش سبز در ایران حمایت نکرد و موجب ناامیدی آنان شد، به شدت انتقاد کرد.


با سران مخالف ایران مرتبا در ارتباطم// آماده ////  لطفا فیلم و تصویر در خبر کار شود// شیخ پور


با سران مخالف ایران مدام در ارتباطم + عکس

او مدعی شد که نظام جمهوری اسلامی هم‌اینک بسیار متزلزل است. لدین برای اثبات ادعای خود، ادعاهای دیگری مطرح کرد: «ترس نظام ایران از هر گونه گردهمایی‌های مردم و روشنفکران و سرکوبی آنان»! وضعیتی که لدین معتقد است شبیه روزهای پایانی رژیم شوروی است.

لدین معتقد است گروه‌های معارض نظام ایران بسیار بزرگتر از جنبش‌های اعتراضی رژیم شوروی سابق هستند و نیروی امنیتی ایران نیز از همتای مشابه خود در رژیم شوروی، ضعیف‌تر است. لدین، ادعاهای خود را با این اظهارنظر تکمیل کرد که «مردم ایران، نظام فعلی را دوست ندارند و ژست ظاهرا اصلاح‌طلبی روحانی نیز این حقیقت را تغییر نخواهد داد.»

پیشنهاد لدین هم جالب بود: «نظام ایران را ساقط کنید، از مردم ایران حمایت کنید.» لدین ارتباط نگرفتن دولت اوباما با سران مخالفین ایران، را «احمقانه» خواند؛ سرانی که لدین می‌گوید به طور مرتب با آنها در ارتباط است. به همین دلیل لدین می‌گوید: «وقتی من می‌توانم با آنها ارتباط برقرار کنم، دولت آمریکا هم اگر بخواهد می‌تواند.»

لدین معتقد است که برای سرنگونی نظام ایران باید از تجربه نحوه سقوط رژیم شوروی بهره جست، یعنی استفاده از گورباچف‌ها و حمایت از گروه‌های مخالف.



القاعده لیکس فاش کرد/2
... به این ترتیب نفر اول و مغز متفکر داعش از بین رفت، البغدادی این خبر را مخفی کرد و هنگامی که این خبر به بیرون درز کرد، آن را تکذیب کرد. در همین زمان ابو الاثیر دستور یافته بود که زندانیان حلب را قبل از خروج عناصر داعش از این شهر اعدام کند و هیچ کس را در زندانها زنده نگذارد.

مرگ مشکوک رهبر در سایه/ ستاره بخت داعش افول کرد /در حال ویرایشگروه بین‌الملل مشرق - افشاگر موسوم به ویکی بغدادی در پایگاه اجتماعی توئیتر در ادامه افشاگری های خود به کشته شدن مرد در سایه ابو بکر البغدادی و از بین رفتن اتحاد در میان دولت اسلامی عراق و شام پرداخته است. با وجود عدم قطعیت در مورد صحت اخبار موجود در این افشاگری ها بنا بر اهمیت مطالب، پایگاه  خبری المنار لبنان و روزنامه الاخبار این گزارش ها را منعکس کرده اند. 

درگیری ها هنوز متوقف نشده است و شکاف میان برادران جهادی همچنان در حال افزایش است، تمامی تلاش ها برای میانجگری بین گروه های تروریست شکست خورده و جنگ سرد بین جبهه النصره و داعش به درگیری های خونین در سرزمین شام و عراق تبدیل شده است. دیگر تلاش ها برای توجیه و وصله کاری توحید صف جهادی ها جواب نمی دهد و به این ترتیب جنگ شرعی و عقیدتی بین النصره و داعش با سلاح های مفتیان در مورد وجوب ترک یک گروه و لزوم پیوستن به گروه دیگر ادامه دارد. 

مرگ مشکوک رهبر در سایه/ ستاره بخت داعش افول کرد /در حال ویرایش
عمر الشیشانی

تحرک در سطح فرماندهان دو گروه نیز آغاز شده است. عمر الشیشانی و صلاح الدین الشیشانی و همچنین ابو عزام النجدی و عبد الوهاب الصعقوب که دو نفر اخیر سعودی هستند، بنا بر فتوای برخی شیوخ، داعش را ترک کردند. البته عمر الشیشانی که نام واقعی وی طرخان پاترشفیلی است، از اینکه تمامی عناصر موثر در نیروهای داعش مشورت ها و نظارت وی را رد کرده اند، عصبانی بود.

عمر الشیشانی به صورت محرمانه به صلاح الدین همکار خود گفت که اگر بیعت خود را با البغدادی اعلام نکنند در خطر خواهند بود. به همین علت فردی را به سوی سرهنگ حجی بکر فرستاد تا به وی خبر دهد که در صورت اعلام بیعت با البغدادی نیمی از ارتش خود را که نزدیک به 1650 نفر است؛ از دست خواهد داد. با این حال باز هم حجی بکر اصرار داشت که بیعت خود را اعلام کند.

مرگ مشکوک رهبر در سایه/ ستاره بخت داعش افول کرد /در حال ویرایش
عمر الشیشانی

وی به صلاح الشیشانی و اطرافیان وی نیز ابلاغ کرد که اگر جدا شدن خود را از داعش اعلام کنند، آنها را خوارج به حساب می آورند و حکم آن ها قتل خواهد بود. با این فشارها عمر الشیشانی رسما بیعت خود با البغدادی را اعلام کرد. صلاح الشیشانی نیز بدون سر و صدا از این گروه خارج شد، اما با وی 800 نفر از مبارزان وی نیز از داعش جدا شدند. این خبر سرهنگ را غافلگیر کرد و فردی را به سوی صلاح الشیشانی ارسال کرد و او را تهدید کرد که باید در مورد جدایی از داعش در رسانه ها سکوت کند. 

مرگ مشکوک رهبر در سایه/ ستاره بخت داعش افول کرد /در حال ویرایش
صلاح الشیشانی

در غیر این صورت خون وی مباح خواهد بود. وی نیز سکوت را رعایت کرد، اما نام مجموعه خود را ارتش مهاجران گذاشت. عقب نشینی الشیشانی و تیم وی البته با وجود تمام این سکوت ها پر سر و صدا شد. حجی بکر برای مهار این سر و صداها به ابوبکر القحطانی و ابو علی ابراهیم السلطان و عثمان نازح و ابو علی الانباری گفت که در مورد بیعت عمر الشیشانی جشن بگیرند. 

وی همچنین هشدار داد که در رسانه ها و پایگاه های اینترنتی هر کسی خروج خود از داعش را اعلام کند، با خطر مرگ مواجه خواهد شد، چرا که از اطاعت داعش خارج شده است. به این ترتیب بود که یک هجمه تبلیغاتی از سوی داعش برای بیعت عمر الشیشانی آغاز شد تا به صورت کامل در مورد بزرگترین خروج نیروها از این گروه که بالغ بر 8700 نفر بودند، سکوت رسانه ای دنبال شود. البته اوضاع در این حد باقی نماند و دهها تن دیگر نیز از دولت البغدادی جدا شدند و به صلاح الشیشانی پیوستند. 

البغدادی و سرهنگ و ابو علی الانباری و ابو الاثیر سعی کردند مانع از جدا شدن عناصر دیگر شوند، به همین علت پیشنهادی که مطرح شد، این بود که تمام گذرنامه های مهاجران از آنها گرفته شود تا نتوانند فرار کنند. سرهنگ همچنین موضوع استخدام تعدادی جاسوس را پیشنهاد کرد تا آنها هر فردی که تصمیم به فرار دارد را به مقامات داعش گزارش دهند. همه با این پیشنهاد موافقت کردند. همچنین مقرر شد دیدارهای مفتیان شرعی نیز افزایش یافته و نظامیان از خروج از اطاعت ولی امر ترسانده شده و آنها از عذاب آتش و قتل ترسانده شوند.


تلاش البغدادی برای تشکیل خلافت اسلامی

در این زمان اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه احتمالا تاسیس جبهه اسلامی وجود دارد. سرهنگ و البغدادی با پیشتازی در این اقدام به دنبال ایجاد جاسوس در میان گردانهایی کردند که البغدادی از آنها می ترسید. سرهنگ اصرار داشت که نفوذ در جنبش احرار الشام می تواند مهم ترین و سخت ترین اقدام باشد، چرا که آنها بیشترین تاثیر را در پروژه های توسعه طلبانه البغدادی داشتند، علت هم این بود که آنها سلفی بودند. 

به همین علت چندین جاسوس در میان آن ها گمارده شد، اما موفق نشدند در ابتدا به فرماندهی این جریان برسند. بعد از آن سرهنگ توانست در میان احرار الشام نفوذ کند و یک فرمانده گردان وابسته به احرار الشام را به جاسوسی خود بگمارد. این فرمانده اطلاعات موجود از مراکز قدرت و ضعف الاحرار را به اطلاع سرهنگ می رساند. 

مرگ مشکوک رهبر در سایه/ ستاره بخت داعش افول کرد /در حال ویرایش

خطرناک ترین اطلاعاتی که این جاسوس به سرهنک داد، تصمیم احرار الشام برای اتحاد با گروه های دیگر از جمله لواء الاسلام و گردان های التوحید و صقور الشام بود. در پی این اطلاعات جلسه ای فوری تشکیل شد و در آن بر دو محور توافق صورت گرفت. محور اول هجمه تبلیغاتی برای از بین بردن کارآیی این اتحادیه و مزدور شمردن و اطلاعاتی شمردن این اقدام بود تا بعد از تخریب وجهه آنها این تصمیم را ناکارآمد کند. 

در محور دوم تصمیم بر این شد حجم داعش به پروژه خلافت گسترده شود. این ایده را عمرو العبسی معروف به ابو الاثیر الشامی والی حلب مطرح کرد، همان کسی که مدتی در صیدنایا به اتهام ارتباط با گروه های تروریستی زندانی بود. 

لازم به ذکر است که برادر ابوالاثیر، فراس العبسی بود که این فرماندهی اسلامی را تاسیس کرد و نام آن را دولت سوریه گذاشت. وی مجلس شورای دولت اسلامی را نیز ایجاد کرد، اما در گذرگاه  باب الهوی در مرزهای ترکیه بعد از اینکه پرچم القاعده را در منطقه تحت فرمان گردان های الفاروق و جنبش احرار الشام برافراشت، کشته شد. به همین علت ابوالاثیر کینه زیادی نسبت به این گردان ها داشت و آنها را عامل قتل برادرش می دانست. 

وی حاکمیت مجلس شورای دولت اسلامی را در اختیار گرفت و با پروژه و دولت خود موفق شد تعداد عناصر زیر نفوذ خود را از 180 نفر در زمان مرگ برادرش به 540 نفر افزایش دهد. وی بعد از این اقدام با البغدادی مکاتبه کرد تا یک رژیم جهانی یکپارچه را ایجاد کند. خیلی ها نمی دانند که اولین شاخه فرعی البغدادی در سوریه همین گروه بود که زیر نظر ابو الاثیر قرار داشت. ابو الاثیر سعی کرد با شیوخ سعودی ارتباط بگیرد، به همین علت کمیته ای را به فرماندهی یکی از برادرانش ترتیب داد تا با شیوخ سعودی دیدار کرده و موافقت آنها را جلب کند. مهم ترین این شیوخ سلیمان العلوان و عبدالعزیز الطریفی و عبدالرحمان البراک و عبدالله الغنیمان و دیگران بودند. 

مرگ مشکوک رهبر در سایه/ ستاره بخت داعش افول کرد /در حال ویرایش

بعدها وقتی البغدادی به سوریه رفت، ابو الاثیر اولین کسی بود که با وی دیدار کرد و اول به صورت محرمانه و بعدها به صورت علنی با وی بیعت کرد. اما هنگامی که جبهه اسلامی متشکل از احرار الشام و جیش الاسلام و صقور الشام و لواء التوحید تشکیل شد، البغدادی و حجی بکر و عمر العبسی احساس خطر کردند. 

به این ترتیب بود که پیشنهاد توسعه فعالیت های داعش از دولت اسلامی عراق و شام به خلافت اسلامی مطرح شد. عمرو العبسی پیشنهاد داد که البغدادی از دیگران بخواهد که برای خلافت افغانستان و چچن و یمن و لیبی و تونس و مراکش و الجزایر و سینا با وی بیعت کنند. البغدادی این موضوع را در نامه ای برای ناصر الوحیشی رهبر القاعده در یمن فرستاد، اما وی این ایده را رد کرد. القاعده افغانستان نیز آن را رد کرد و مراکش نیز آن را نپذیرفت. البته نوارهای تصویری از بیعت جهادگران سینا و تونس و لیبی برای البغدادی ارسال شد، اما در نهایت این ایده شکست خورد. 


چه کسی عبدالقادر صالح را کشت؟

البغدادی عمر العبسی معروف به ابوالاثیر را به عنوان والی حلب انتخاب کرد، وی البته از قدرت بالای لواء التوحید نگران بود، چرا که تعداد عناصر این نیروها بالغ بر 20 هزار نفر بود، یعنی 5 برابر داعش. العبسی نیز احساس کرد که لواء التوحید مانع بزرگی برای پیشرفت وی است؛ بویژه اینکه عبدالقادر صالح رهبر این گروه محبوبیت زیادی دارد. به همین علت بود که تصمیم گرفت از دست عبدالقادر صالح رها شده و وی را به عنوان یک مرتد و مزدور اعدام کند. البغدادی نیز در این رابطه احساس خطر کرده بود. هیچ توضیحی در مورد جزئیات این عملیات اعلام نشد، اما مدتی بعد خبر قتل عبدالقادر صالح منتشر شد. العبسی همچنین به البغدادی لیستی از سران جبهه اسلامی و ارتش آزاد را ارائه کرده و گفت که کشتن اینها باعث از بین رفتن گروه مزدوران خواهد شد. 

مرگ مشکوک رهبر در سایه/ ستاره بخت داعش افول کرد /در حال ویرایش
عبدالقادر صالح

مرد در سایه داعش به قتل رسید 

به موازات این اتفاق حجی بکر نیز در شرایط مبهمی کشته شد و به این ترتیب نفر اول و مغز متفکر داعش از بین رفت، البغدادی این خبر را مخفی کرد و هنگامی که این خبر به بیرون درز کرد، آن را تکذیب کرد. در همین زمان ابو الاثیر دستور یافته بود که زندانیان حلب را قبل از خروج عناصر داعش از این شهر اعدام کند و هیچ کس را در زندانها زنده نگذارد. 

حوادث موجود  ابوبکر البغدادی را به فکر بازگشت به عراق انداخته بود، چرا که از سرنوشت نامعلوم می ترسید، اما سه شخصیت عراقی وی را از این تصمیم منصرف کردند. حجی بکر قبل از مرگش، ابو علی الانباری و ابو ایمن العراقی که یکی از امرای داعش بود، این سه نفر را تشکیل می دادند. این سه نفر ساختار اساسی فرماندهی داعش را در اختیار داشتند، البته خطرناک ترین آنها حجی بکر بود که کشته شد. بعد از وی ابوعلی الانباری قرار داشت، وی ایدئولوژیست دینی و شرعی البغدادی به شمار می رفت، اما با این وجود فقدان حجی بکر، فرماندهی داعش را نابسامان کرد. 

مرگ مشکوک رهبر در سایه/ ستاره بخت داعش افول کرد /در حال ویرایش
تصویری که وزارت کشور عراق از "ابوبکر البغدادی" منتشر کرد

مدتی بعد الانباری خواستار احضار عثمان نازح سعودی شد تا درباره قتل عناصر مرتد و مزدور با عناصر داعش حرف بزند. این در حالی است که البغدادی و ابو علی الانباری عثمان نازح را شخصیتی ضعیف می دانستند که شایستگی فرماندهی گروه را نداشت، اما این اقدام می توانست سعودیها را فریب داده و در آنها تاثیر ایجاد کند. همه این مسایل البغدادی را مصمم تر کرد که حضور در سوریه خطرناک است، اما شورای وی همچنان ایده بازگشت به عراق را رد می کرد. 

بعد از کشته شدن سرهنگ حجی بکر، البغدادی همواره با فردی ساکت همراه بود که ابو یحیی العراقی خوانده می شد. وی جانشین سرهنگ شده بود، اما هیچکس نقش وی در داعش را نمی دانست، چرا که در هیچ حالی و مکانی از کنار البغدادی تکان نمی خورد. البته ارتباط قوی ابو یحیی العراقی و ابو علی الانباری بسیاری را به این استدلال می رساند که العراقی جاسوس الانباری است.

این حساب تویتر در نهایت با اشاره به تسلط مبارزان داعش بر بیشتر شهرهای الرقه نوشت که ابوبکر البغدادی الان در شهر الرقة است.


خاصّه‌خوانی مشرق؛
دومین گفت‌وگوی زنده رئیس‌جمهور با مردم هم حاشیه‌ساز شد. شامگاه چهارشنبه 16 بهمن حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور به صورت زنده با مردم سخن گفت اما اظهارات روحانی در این گفت‌وگوی تلویزیونی به حاشیه رفت و آنچه تبدیل به متن شد.
گروه سیاسی مشرق - روزنامه‌های کشور، در لابه‌لای اخبار و مطالب تولیدی خود، به نکات، اخبار و مفاهیمی اشاره می‌کنند که انتخاب و بازنشر آنها می‌تواند مورد علاقه مخاطبان یک رسانه باشد. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از مطالب امروز روزنامه‌های کشور به انتخاب خبرنگاران گروه سیاسی مشرق است.

***

رأی کنگره آمریکا به مسلح‌کردن شورشیان سوری!

به گزارش وطن امروز،
 از دوران جنگ افغانستان علیه شوروی، چندین نویسنده نقش ایالات متحده در تامین مالی تروریسم بین‌المللی را افشا کرده‌اند. با این وجود تا امروز موضوع به عملیات مخفیانه‌ای مرتبط می‌شد که واشنگتن مسؤولیت آن را در آن زمان هرگز به عهده نمی‌گرفت. ولی در رابطه با سوریه گام تعیین‌کننده‌ای برداشته شد: کنگره (آمریکا) دو هفته پیش برای تامین مالی و مسلح ساختن دو سازمان وابسته به القاعده رأی داد. موضوعی که تاکنون جزو اسرار مگو بود و همه از آن «اطلاع داشتند ولی به زبان نمی‌آوردند، از این پس به سیاست رسمی «کشور آزادی» تبدیل شده است» یعنی تروریسم!

نخستین هفته‌ گردهمایی صلح ژنو 2 مملو از فراز و نشیب بود. متاسفانه، عموم مردم در غرب از چگونگی آن آگاهی نیافتند و قربانی سانسوری بودندکه همچنان به آنها ستم روا می‌دارد.

در واقع همین امر تناقض اصلی این جنگ است: تصاویر خلاف واقعیت عمل می‌کند. به گفته‌ رسانه‌های بین‌المللی، جنگ از یک‌سو واشنگتن و ریاض که مدعی دفاع از دموکراسی و مبارزه‌ جهانی علیه تروریسم هستند و از سوی دیگر سوریه و هم‌پیماناناش را که به ضرب سیاه‌نمایی و تهمت‌های ناروا دیکتاتور نامیده و آنها را به تروریسم متهم می‌کنند، مقابل یکدیگر قرار داده است.

همه آگاهی دارند که عربستان سعودی کشور دموکراتیکی نیست بلکه یک رژیم سلطنتی مطلق، استبداد یک خانواده و یک فرقه است که بر یک ملت حکمفرمایی می‌کند و ایالات متحده نیز چیزی فراتر از تصویر مصنوعی دموکراسی نیست و حتی «کشور آزادی» به حساب نمی‌آید.


زنجیره بی‌پایان تحریم آمریکا علیه‌ ایران

دولت آمریکا در اقدامی جدید برخی شرکت‌ها و افراد طرف معامله با ایران را تحریم و اموال آنها را توقیف کرد. بر اساس گزارش روزنامه تهران امروز، دولت آمریکا درباره تحریم علیه ایران رفتار دوگانه و عمدتا منفی در پیش گرفته است به‌گونه‌ای که در تازه‌ترین اقدام، تعدادی از شرکت‌ها و افراد ایرانی و غیرایرانی طرف معامله با ایران را تحریم کرده است. این در حالی است که دولت آمریکا در اقدامی دیگر صداوسیمای ایران را از شمول تحریم‌های موقت خارج کرده و امکان پخش برنامه‌های صداوسیما از طریق برخی ماهواره‌هایی که قبلا برنامه‌های صداوسیما از طریق آنها پخش می‌شد را فراهم کرده است. آمریکا در حالی به رفتارهای دوگانه در قبال ایران روی آورده است که طبق توافق هسته‌ای ژنو قرار بوده در شش ماه آینده تحریم جدید علیه ایران وضع نکند و از بار تحریم‌های فعلی نیز بکاهد. با این حال آمریکا تاکنون چند بار خلاف این توافقنامه عمل کرده و در یک مورد هم برخی شرکت‌های جدید ایرانی را تحریم کرد و در مواجهه با اعتراض ایران گفت که این تحریم‌ها مربوط به قبل از توافقنامه است. طبق تصمیم دولت آمریکا، اموال شرکت‌ها و افرادی که تازه مشمول تحریم شده‌اند، توقیف می‌شود. 

گزارش که مجری نمی‌خواهد!

اصرار بر اجرای نمایشی مصاحبه رئیس جمهور با شگفتی قاطبه ناظران در میان حامیان و منتقدان روبرو شد.مصاحبه چهارشنبه شب گذشته رئیس جمهور با اصرار دولت بر انتخاب مجریان مورد علاقه خود باعث تأخیر بیش از یک ساعته در انجام این مصاحبه شد و سرانجام نیز همان مجریان منتخب تیم دولت (روحانی‌نژاد و پوریامین) این مصاحبه یکطرفه را برگزار کردند. کارشناسان رسانه معتقدند این برنامه میان گزارش و مصاحبه سرگردان بود، همچنان که معلوم نیست اگر بنای دولت بر برگزاری برنامه، بدون پرسش جدی مصاحبه کنندگان بود، چه نیازی به مصاحبه به اصطلاح زنده بود و آقای رئیس جمهور و تیم رسانه‌ای و مشاوران وی می‌توانستند همین برنامه نمایشی فاقد چالش و سؤال جدی را ساعت‌ها یا روزها قبل از پخش، رأساً تهیه کنند و آن را صرفاً برای پخش در اختیار سیما قرار دهند؟

به گزارش «کیهان» دفتر رئیس جمهور همچون برنامه‌های قبلی اصرار داشت که مجری‌های مدنظر خود را برای گفتگو با رئیس جمهور انتخاب کند که در این راستا ابتدا کاظم روحانی‌نژاد را به عنوان مجری به صدا و سیما معرفی کرده و دقایقی قبل از پخش برنامه سونیا پوریامین را نیز به عنوان مجری دوم معرفی کرد.سایت عصر ایران که از دولت حمایت می‌کند، در واکنش به این ماجرا نوشت: یکی از ابهامات در فرم این گونه گفت‌وگوهاست... شاید راه حل این باشد که دکترحسن روحانی شخصاً و رو به دوربین و مستقیماً با مردم صحبت کند. چرا که اگر مجری سخن نگوید و تنها تأیید کند چه تفاوتی با دیگر اجزای دکور دارد؟ مشکل از اینجا ناشی می‌شود که معلوم نیست مصاحبه است یا گزارش؟... ریشه مشکل در این است که معلوم نیست قالب این برنامه‌ها مصاحبه است یا گزارش و اگر گزارش است، مجری می‌خواهد چه کار؟

از سوی دیگر سایت شفاف نوشت: در کجای دنیا یک مجری که در عمر حرفه‌ای‌اش حتی یک برنامه سیاسی را اجرا نکرده برای مصاحبه‌ای کاملاً سیاسی با رئیس جمهور انتخاب می‌کنند؟ آیا مثلاً سی‌ان‌ان مجری یک برنامه فان را برای مصاحبه با رؤسای جمهور انتخاب می‌کند؟اما سایت الف از زاویه دیگری به موضوع پرداخت و خاطرنشان کرد: در حالی که در دولت قبل منتقدان و از جمله مشاوران رسانه‌ای فعلی رئیس جمهور، انتقاد می‌کردند که چرا سؤالات گفتگوهای تلویزیونی رئیس جمهور چالشی نیست و خواستار اصلاح رویه رسانه ملی می‌شدند، در دولت جدید، همین مشاوران، روی دست‌ اطرافیان رئیس جمهور قبلی بلند شده و نه تنها خواستار تعیین سؤالات، که خواستار تعیین مجری هم شده‌اند.برخی رسانه‌ها و تحلیل‌گران نیز این پرسش را مطرح کرده‌اند که اگر این برنامه فرمایشی و تشریفاتی برگزار نمی‌شد با برگزاری آنچه تفاوتی داشت و عملاً کدام حرف مهم و جدید به مردم گفته شد یا اینکه اساساً منظور از این مصاحبه یک سویه چه بود و کدام نکته تازه و بدیع ضمن آن گفته شد.

بودن یا نبودن مجری؛مسئله این نیست!

تهران امروز نوشت: اصرار تیم رسانه‌ای دولت برای بودن یا نبودن یک مجری در مصاحبه تلویزیونی و تاکید رئیس‌جمهور به همان مجری که«خوشحالیم که شما را دراین مصاحبه داریم»نشان داد که دولتمردان کنونی بسان سلف خود علاقه غیرقابل وصفی در اهمیت دادن به موضوعات کم اهمیت یا بی‌اهمیت دارند و به‌راحتی می‌توانند اسیر حاشیه‌ها شوند.واقعا بودن یا نبودن آن مجری محترم چقدر بر کیفیت محتوا و سخنان رئیس‌جمهور افزود و چه تاثیری جز کشاکش اراده ها(بخوانید لجبازی‌ها) برای به کرسی نشاندن حرفی داشت که دست آوردش هیچ آورده‌ای برای کشور،مردم و منافع ملی نداشت؟شگفتا از آقایان بلند پایه‌ای که سال‌ها مثلا در دستگاه‌های امنیتی کارهای با اهمیت انجام می‌دادند چگونه با تحلیل‌های آنچنانی، رئیس‌جمهور یک کشور را بر سر مسئله‌ای به غایت ساده و بی‌اهمیت به تنگنای حاشیه می‌برند! و شگفت‌انگیزتر اینکه آقای روحانی هم بر این دعوا مهر تایید می‌نهد! 

اگر انتخاب مجری از سوی دفتر رئیس‌جمهور معنایش این باشد که فردی بیاید که در هماهنگی با تیم رسانه‌ای دولت تنها سوالاتی را بپرسد که آنان دوست دارند البته کاری عبث و سخت اشتباه است واگر معنایی جز این دارد اصرار و ابرام چه معنایی دارد؟ مجری باید نماینده افکار عمومی باشد و نه سوالاتی از پیش طراحی شده که پرسش‌هایی واضح و روشن و گاه سخت را از رئیس‌جمهور بپرسد البته آقای رئیس‌جمهور نشان داده که چندان نیازی به این هماهنگی‌ها ندارد ولی اصرار تیم همکارانش برای این موضوع را هم رد نکرده است،همین باعث شده که این شائبه ایجاد شود که نکند در دولتمردان علاقه ویژه‌ای به منولوگ وجود دارد، نه دیالوگ؟ با این حال یادمان باشد اگر هم در این میان «مسئله‌ای» هم بروز کرده،مسئله برای حل کردن است نه ایجاد منازعه بی‌حاصل.تخریبچی‌ها نباید میداندار این بحث شوند. اینکه در این مدت کوتاه حجم گسترده‌ای ازاتهامات ریز و درشت به سوی مدیریت صداوسیما روانه شده و حتی مدیریت آن مجموعه را«تحت نفوذ محافل خاص» به شمار آوردن نه‌تنها کمکی به حل این موضوع نمی‌کند بلکه نشان می‌دهد عده‌ای دوست دارند دولت و مجموعه حاکمیت را وارد منازعه دو سر باخت کنند و آنگاه نان خود را در این تنور بپزند. راه علاجش قانون است نه کشاکش بی‌حاصل.قانونی که بگوید تکلیف در چنین مواقعی چیست و چه باید کرد.پروتکلی که روشن کند روند پرسش و پاسخ درچنین مواقعی چگونه باید صورت گیرد.

انکار حقیقت به جای اصلاح سبد

بر اساس گزارش روزنامه وطن امروز، بعد از اجرای نامناسب و فاجعه‌بار طرح سبد کالایی که به کشته و مجروح شدن برخی از هموطنان ما انجامید، مسؤولان این طرح تصمیم گرفتند با فرافکنی مانع بیان شدن حقایق شوند. ربیعی وزیر کار و رفاه هفته گذشته به جای پذیرفتن اشتباه اجرای این طرح ادعا کرد کرامت انسانی در 8 سال پیش زیر سؤال رفته بود. نعمت‌زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز به جای توضیح دادن در این باره، سیاست سکوت را در پیش گرفت و اصلا به روی خود نیاورد! کم‌کاری مسؤولان و اتفاقات فاجعه‌بار سبد کالایی کار را به جایی رساند که حسن روحانی در یک برنامه پرحاشیه تلویزیونی از مردم عذرخواهی کند. عذرخواهی رئیس‌جمهور از مردم می‌تواند مقدمه‌ای برای اصلاح اجرای این طرح باشد و مسؤولان اجرایی باید برای به سرانجام رساندن طرح سبدکالایی از هیچ تلاشی مضایقه نکنند. با این وجود احساس می‌شود برخی از مسؤولان به جای اینکه برای اصلاح طرح کمر همت ببندند قصد دارند از برخی از حقایق چشمپوشی کنند. ربیعی وزیر کار و رفاه که از روز چهارشنبه هفته گذشته مسؤول مستقیم طرح سبد کالایی شده به جای پرداختن به اشکالات اجرای طرح سبد کالا، منکر اتفاق فاجعه‌باری مانند کشته شدن چند تن از هموطنان ما در سبد کالایی شده است.

آقای رئیس با بولدوزربه میراث فرهنگی رفته بود

کیهان نوشت: رئیس مستعفی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در دوره کوتاه مدیریت 5 ماهه خود، 92 مدیر را در این سازمان جابه‌جا کرد.به گزارش مشرق، محمدعلی نجفی از بنیانگذاران کارگزاران، 26 مرداد از سوی رئیس‌جمهور به عنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منصوب شد. وی که در لیست وزرای پیشنهادی دولت به مجلس برای تصدی وزارت آموزش و پرورش قرار داشت، به علت مخالفت‌های جدی نمایندگان با اقدامات وی در فتنه سال 1388 نتوانست رای اعتماد نمایندگان را کسب کند. با توجه به رای منفی مجلس، انتصاب نجفی به عنوان معاون رئیس‌جمهور، موجب انتقاداتی شد.

نجفی در دوره مدیریت کوتاه خود در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، دست به تغییرات گسترده‌ای در این سازمان زد و نزدیک به 100 عزل و نصب انجام داد. این تغییرات شامل 32 معاون و مدیرکل در سطح سازمان و انتصاب 27 مشاور و رئیس کاخ موزه‌های مهم کشور و 33 تغییر در سطح استان‌ها می‌باشد و این آمار تغییراتی است که در فضای مجازی منتشر شده و احتمال اینکه دامنه این عزل و نصب‌ها بیش از این نیز باشد وجود دارد.اصلاح‌طلبان به مدیرانی که در دولت سابق به طور کوتاه مدت مسئولیتی برعهده می‌گرفتند و کنار می‌رفتند، «مسئول تسویه» می‌گفتند و احتمالا نجفی نیز مسئول تسویه در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بوده است تا پس از برکناری افراد غیرهمسو با دولت، این سازمان را تقدیم به رئیس جدید کند.

درخواست دولت از ناجا درباره خودروهای پلاک قرمز

خراسان نوشت: بر اساس نامه ای که اخیرا یک مقام مسئول دولتی به مسئولان پلیس راهور ناجا ارسال کرده از آنها خواسته شده است با توجه به واگذاری برخی شرکت های دولتی و مشخص شدن این موضوع که هنوز هم تعدادی از خودروهای در اختیار شرکت های مذکور، دارای پلاک قرمز هستند، ناجا از ارائه هرگونه خدمات به این خودروها به علت عدم رعایت مقررات مربوط به استفاده از اتومبیل های پلاک دولتی، خودداری کند.

نامه 19 نماینده مجلس به رئیس سازمان صداوسیما

بر اساس گزارش روزنامه ایران، دست آخر این که هیاهو در واکنش به سخنان رئیس‌جمهوری در جمع رؤسای دانشگاه‌ها ادامه دارد. در این راستا 19 نماینده مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای به عزت‌الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما خواهان ارائه فرصتی برای منتقدان توافق ژنو برای بحث و بررسی در مورد این توافق شدند. دراین نامه که به امضای نمایندگان عضو جبهه پایداری و نزدیک به دولت قبل رسیده و روز پنجشنبه در مجلس توزیع شد، آمده: «نظر به این که رئیس‌جمهوری محترم در جمع استادان دانشگاه نه تنها آن‌ها را به دلیل عدم دفاع از توافقنامه ژنو به ترسو بودن متهم نموده، بلکه منتقدان این توافقنامه را نیز با ادبیات نامناسب کم سواد خطاب کرده و این سخنان نیز از سیمای جمهوری اسلامی منتشر شده، لذا مقتضی است فرصتی فراهم شود تا منتقدان این توافقنامه که قطعاً حقوق مسلم مردم را مخدوش کرده است با حضور موافقان به بحث و بررسی آن بپردازند.» تقاضای این نمایندگان در حالی مطرح می‌شود که برنامه‌ای چون «دیروز، امروز، فردا» تاکنون چندین بار با دعوت از چهره‌هایی چون محمدجواد لاریجانی و فؤاد ایزدی که در زمره منتقدان توافقنامه هسته‌ای هستند، فضای طرح این انتقادات را فراهم آورده است.  


هشدار درباره اعطای ماموریت به کارمندان و مدیران دولتی برای دریافت مدرک

خراسان نوشت: بر اساس بخشنامه ای که طی روزهای اخیر از سوی یک مقام مهم اجرایی به همه دستگاههای دولتی ارسال شده، تاکید شده است که با توجه به مفاد قانون مدیریت خدمات کشوری، اعزام و یا اعطای هرگونه ماموریت آموزشی به کارمندان و مدیران برای گذراندن هرگونه دوره آموزشی بلند مدت که منجر به اخذ مدرک دانشگاهی یا معادل توسط آنها شود، ممنوع خواهد بود.


مونولوگ ! 

روزنامه وطن امروز نوشت: دومین گفت‌وگوی زنده رئیس‌جمهور با مردم هم حاشیه‌ساز شد. شامگاه چهارشنبه 16 بهمن حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور به صورت زنده با مردم سخن گفت اما اظهارات روحانی در این گفت‌وگوی تلویزیونی به حاشیه رفت و آنچه تبدیل به متن شد، حاشیه‌هایی بود که گویا به بخشی ثابت در گفت‌وگوهای تلویزیونی آقای روحانی با مردم تبدیل شده است. نخستین‌بار که حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور در مقابل دوربین مستقیم صدا و سیما نشست و با مردم سخن گفت؛ رفتار مجریان با رئیس‌جمهور و اظهارات او غیر عادی می‌نمود. تملق‌های بیش از اندازه و خارج از قاعده و نیز همراهی‌های آشکار آنان با مواضع رئیس‌جمهور مشکوک می‌نمود اما صبح روز بعد برخی رسانه‌ها از جمله «وطن امروز» از طریق منابع خود دلایل رفتار عجیب و بی‌سابقه مجریان برنامه آقای روحانی را دریافتند. دفتر رئیس‌جمهور خود اقدام به مشخص‌کردن مجریان کرد و از ظهر روز گفت‌وگو آنها را در قرنطینه قرار داد. پس از آن حاشیه‌ها که البته با دلخوری زیاد یکی از این مجریان نیز همراه شده بود، دومین گفت‌وگوی زنده با مردم نیز حاشیه‌ساز شد. اما ماجرا چه بود؟ روایت‌های مختلفی درباره این موضوع نقل شده است. براساس هماهنگی‌ها مقرر شده بود گفت‌وگوی روحانی پس از اخبار ساعت 21 از شبکه یک سیما پخش شود اما این گفت‌وگو با تاخیر کمتر از یک ساعت پخش شد. به گزارش «وطن امروز» دلیل اصلی تاخیر در پخش گفت‌وگوی روحانی، ناهماهنگی دفتر رئیس‌جمهور با صدا و سیما بوده است. ماجرا از این قرار بود که روز قبل از مصاحبه، دفتر رئیس‌جمهور به صدا و سیما اعلام می‌کند، آقای روحانی‌نژاد و خانم سپانلو برای انجام این مصاحبه در نظر گرفته شده‌اند. مسؤولان سازمان اعلام کردند آقای روحانی‌نژاد به‌خاطر اینکه گزارشگر است را به لحاظ حرفه‌ای، انتخاب مناسبی نمی‌دانند ولی مخالفتی هم نمی‌کنند. به عبارتی مسؤولان صدا و سیما با تصمیم دفتر روحانی برای انتخاب مجری مخالفتی نکردند. اما به‌رغم موافقت صدا و سیما، پس از این هماهنگی،خانم سپانلو ناگهان از دسترس خارج می‌شود، به نحوی که نه مسؤولان سازمان و نه دفتر رئیس‌جمهور نمی‌توانند وی را برای انجام این مصاحبه دعوت کنند. دلیل از دسترس خارج‌شدن خانم سپانلو هنوز مشخص نشده است! 




شهری که در فیلم به نمایش درآمده یک شهر متروک در ایران و با فاصله زیاد از تهران و در کویر واقع است. این شهر خیالی مملو از گانگسترها، معتادان، عاشقان دلخسته و بالاخره یک خون آشام چادری مشهور به "دختر" است.

گروه جنگ نرم مشرق_  یکی از ژانرهای پرطرفدار آثار سینمایی، فیلم هایی با موضوع Vampire یا همون خون آشام است. همه ساله انواع فیلم ها و سریال های خارجی ذیل این موضوع ساخته شده و طرفداران آنها نیز کم نیستند. اما به تازگی یک کارگردان جوان ایرانی به صف سازندگان چنین فیلم هایی پیوسته و فیلمش با عنوان "دختری تنها در شب به خانه می رود" در ژانویه 2014 اکران عمومی شد.

 گزارش رادار آنلاین می نویسد:  آنا لیلی امیرپور کارگردان این فیلم در انگلستان به دنیا آمده و در دوران کودکی به همراه خانواده خود به آمریکا مهاجرت و در میامی و سپس کالیفرنیا دوران کودکی و نوجوانی خود را گذرانده است. وی اولین فیلم از ژانر وحشت خود را در دوازده سالگی با دوربین خانوادگی و به صورت بسیار کوتاه ساخت. امیرپور در دانشگاه سانتا باربارای کالیفرنیا در رشته زیست شناسی مشغول به تحصیل شد و در عرض یک سال ترک تحصیل نموده و به کلورادو نقل مکان نمود. سپس به دنبال علاقه همیشگی خود یعنی فعالیت های هنری و سینمایی رفته و در رشته نویسندگی دانشگاه کالیفرنیا مشغول به تحصیل شد. 

اولین خون آشام چادری در ایران// در حال ویرایش

متعاقب پخش فیلم وی در ماه گذشته میلادی، منتقدان نگاه ویژه ای به آن نموده و کار امیرپور در زمره آثار نوآورانه در این ژانر تلقی گردید. داستان فیلم از ایران تاثیر فراوانی گرفته است و شهری که در فیلم به نمایش درآمده یک شهر خیالی و متروک در ایران و با فاصله زیاد از تهران و در کویر واقع است (اگرچه در واقع فیلم برداری در شهر تافت کالیفرنیا صورت گرفت). این شهر خیالی مملو از گانگسترها، معتادان، عاشقان دلخسته و بالاخره یک خون آشام مشهور به "دختر" است. 


اولین خون آشام چادری در ایران+عکس// در حال ویرایش

چیزی که جلب توجه فراوانی را نسبت به اثر وی برانگیخته، این است که امیرپور زنی است که توانسته خود را در میان بزرگان سینمایی جا نماید و این در حالی است که تنها 16 درصد از فیلم های مشهور 2013 را زنان کارگردانی، نویسندگی، تهیه کنندگی یا تدوین نموده بودند و در ژانر مذکور این آمار به مراتب کمتر نیز است. 

به گزارش مشرق اما نکته مهم در این خبر که از آن غفلت شده است استفاده از کاراکتر چادر برای یک دختر خون آشام است که طبیعتا نگاهی منفی به آن ایجاد می کند.

اولین خون آشام چادری در ایران+عکس// در حال ویرایش
برچسب ها: چادر ، خون آشام ، ایران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد