سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

یک تحلیل سیاسی - هنری

 

از «جک بائر» تا «دکتر جواد رخ صفت» - علی تقوی 

تهران - ایرنا - «جک بائر» یکی از کاراکترهای محبوب مردم امریکاست؛ قهرمان سریال 24 و مأمور ارشد واحد ضدتروریستی که مستقیم زیر نظر رئیس جمهوری کار می کند.

 

بائر در یک فصل سریال و در جریان عملیات ضدتروریستی همسرش را از دست می دهد و در فصلی دیگر اعتماد تنها فرزندش را. دولتمردان امریکا او را قربانی مصالح خود می کنند و به چین می فرستند تا تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گیرد اما وقتی پس از سال ها با هیبتی ژولیده و سراپا زخمی از زندان چینی ها آزاد می شود، به محض این که او را فرا می خوانند، برای دفاع از منافع کشور و هموطنانش دست به اسلحه می شود.

در واحد ضد تروریستی امریکا همه چیز سر جای خودش است. همه هوشیارند و اگر اختلافی هم به وجود می آید، نه به دلیل خیانت به منافع کشور که به دلیل تفاوت در خط مشی هاست. این تصویری است که هالیوود و صنعت ساخت فیلم و سریال از نهادهای امنیتی این کشور به جهان ارائه می کند.

این تصویر چقدر به چهره ای که از وزارت اطلاعات در سینمای ایران نمایش داده شده، نزدیک است؟

ژانر جاسوسی یکی از گونه های پرطرفدار در سینمای جهان محسوب می شود و بسیاری از سینماگران بزرگ را به فیلمسازی در این حوزه واداشته است. مهیج بودن این گونه سینمایی و علاقه مخاطبان به کسب اطلاع از پشت پرده نهادهای سیاسی و امنیتی، راز جذابیت فیلم های جاسوسی نزد مخاطبان است. پیچیدگی داستان و مهیج بودن ماجراها می تواند مخاطب بیشتری را به فیلم جذب کند اما رسیدن به این هدف نباید موجب کنار گذاشتن صداقت در نمایش زندگی نیروهای امنیتی و ارائه تصویری غیرواقعی از نهادهای اطلاعاتی شود.

سال هاست هالیوودی ها فیلم های زیادی درباره نیروهای امنیتی امریکا ساخته اند و سریال پر بیننده و جذاب 24 نیز که هنوز ساخت آن ادامه دارد، تنها یکی از این فیلم ها و سریال های پرشمار است. سینمای ایران به دلایل مختلف از جمله برخی حساسیت ها چندان فرصتی برای ساخت فیلم هایی از این گونه نداشته است اما همان یک فرصت پیش آمده در فیلم «قلاده های طلا» تا چه حد در بیان واقعیت های موجود در وزارت اطلاعات صادق بود؟

ابوالقاسم طالبی این فیلم را برای نمایش در جشنواره سی و یکم ساخت و از همان ابتدای کار عنوان سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران برای آن برگزیده شد. نخستین تصویری که از وزارت اطلاعات در این فیلم نمایش داده می شود، لحظه ورود یکی از کارکنان وزارتخانه به محل کارش است؛ لحظه ای که باید کف دست و پنج انگشت خود را به طور کامل روی صفحه ای بگذارد و اجازه ورود بگیرد. پس از ورود وی نیز دوربین کارگردان دفتر کار نیروهای وزارت اطلاعات را در حالی نشان می دهد که نمایشگری به غایت بزرگ در حال پخش تصاویری تقریباً از تمام شهر تهران و شبکه های خبری خارجی است.

این طراحی صحنه تقریباً کپی برداری از سریال 24 محسوب می شود و صرفنظر از این که چقدر با واقعیت های موجود در وزارت اطلاعات ایران مطابقت دارد، ممکن است باعث ایجاد این حس در مخاطب عادی شود که مأموران امنیتی کشور نه انسان هایی عادی که افرادی فضایی هستند.

سازنده «قلاده های طلا» فقط در طراحی صحنه این بخش از فیلم خود به فیلم های هالیوودی توجه کرده است و هنگامی که زمان بررسی زندگی مأموران وزارت اطلاعات می شود، دنیای ذهنی حاکم بر فیلم هایی نظیر 24 را به یکباره کنار می گذارد. دکتر جواد رخ صفت در این فیلم معاون وزیر اطلاعات است. حمیدرضا پگاه که معمولاً در فیلم های مختلف نقش افرادی با وجهه مثبت را برعهده می گیرد، در «قلاده های طلا» این نقش را برعهده دارد. در طول فیلم مشخص می شود یکی از نیروهای وزارتخانه خائن است و بیننده به افراد مختلفی شک می کند اما در پایان فیلم ناگهان جواد رخ صفت به عنوان خائن معرفی می شود.

جالب اینجاست که با مشخص شدن خیانت این فرد، تمام مسائل پیش آمده در جریان اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 به پایان می رسد. ظاهراً از نظر کارگردان «قلاده های طلا» تنها علت به وجود آمدن آن اتفاقات خیانت یک معاون وزیر بوده است. «قلاده های طلا» تنها و نخستین فرصت برای معرفی مأموران اطلاعاتی ایران است که سال ها آنها را نه به نام و نشان که با عنوان «سرباز گمنام امام زمان» می شناسیم، فرصتی که به آسانی هدر رفت. با اکران عمومی فیلم و پخش آن از سیمای جمهوری اسلامی در یک روز آخر هفته و در ساعت پر بیننده موجب شد تصویری غیرواقعی در اذهان تعداد زیادی از تماشاچیان شکل بگیرد.

کدام فیلم درباره دستگیری عبدالمالک ریگی در آسمان ساخته شده؟ کدام کارگردان حاضر به ساخت فیلمی درباره خنثی سازی ده ها و صدها برنامه تروریستی طی 30 سال گذشته شده است؟ صدها و هزاران عملیات مأموران امنیتی طی سال های پس از انقلاب به شهادت و جانبازی شمار زیادی از آنها منجر شده، کسانی که حتی پس از شهادت شان، امکان بیان واقعی رشادت هایشان نیست.

کاراکتر های اطلاعاتی در «قلاده های طلا» عموماً به یکدیگر شک دارند و بیش از آن که نگران جاسوسان خارجی باشند، همه حواس شان به خیانت های همکارانشان است. وزارت اطلاعات پس از ساخت «قلاده های طلا» به سبب خائن و جاسوس معرفی کردن یکی از مقامات ارشد این نهاد به مسئولان وقت تذکر داد و مخالفت خود با اکران فیلم را اعلام کرد با این حال با حمایت رئیس جمهوری وقت، این فیلم روی پرده سینما های کشور به نمایش درآمد.

پیش از آن نیز فیلم «به رنگ ارغوان» به چهره خادمان وزارت اطلاعات چنگ انداخته بود که با حمایت های دولت قبل اکران شد. چهار سال از زمان وقایع 88 می گذرد، بیش از یک سال هم از اکران این فیلم روی پرده سینماها. به نظر می رسید انتخابات 24 خرداد روحیه امید را در میان مردم زنده کرد و به آنها نوید دورانی تازه داد. انتظار می رفت رسانه ملی هم این روحیه را تقویت کند ولی پخش چنین فیلمی، بار دیگر بر تصویری که از سربازان گمنام در خبرهای مختلف ارائه شده بود، خراش انداخت.

پخش این فیلم با هر نیت و غرضی که باشد، قطعاً به مصلحت مردم و نظام نخواهد بود و انتظار می رود با همان شیوه ای که چهره مأموران امنیتی در اذهان مردم مخدوش شده، باید برای ترمیم آن کاری کرد. این حداقل کاری است که می توان برای نشان دادن قدردانی از تلاش های بی ادعای آنها انجام داد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد