سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی،اقتصادی و تحلیل متنوع

 

 

روحانی، روحانی است. او ضمن آن که اشتراکاتی با هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی دارد، اما آمده است نقشی مستقل و معتدل را در صحنه سیاسی کشور ایفا کند. روحانی می خواهد در تاریخ بماند و از او به عنوان یک مصلح نام ببرند
به گزارش مشرق، از نخستین ساعاتی که حسن روحانی در ساختمان فاطمی حاضر شد تا برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کند، این سوال در افکار عمومی، رسانه ها و محافل سیاسی کلید زده شد که " آیا حسن روحانی کاندیدا و نیروی هاشمی رفسنجانی است".

 در حالی که این سوال همچنان در فضای سیاسی جامعه خلجان داشت ، در آخرین دقایق باقی مانده از ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری، اکبرهاشمی رفسنجانی به ساختمان وزارت کشور رفت تا قبای یک کاندیدای واقعی و منجی را بر تن کند.

هاشمی با رفتار خود پیام های متعددی را به جامعه مخابره کرد که عبارت بودند از:

1- برای نجات کشور نه به قابلیت های روحانی اعتماد دارم و نه ولایتی و عارف.

2- آمده ام تا با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، حقانیت خود و مواضعم را در سال های اخیر اثبات کنم.

3- من تنها کسی هستم که می تواند میان اصلاح طلبان وحدت ایجاد کند و مانع پیروزی اصولگرایان شود.

اما در این میان ، بزرگترین بازنده ثبت نام هاشمی رفسنجانی کسی نبود جز حسن روحانی. اگر هاشمی به ظرفیت ها و قابلیت های روحانی  ایمان داشت پس چرا خود وارد معرکه انتخابات شد؟ روحانی در آن روزها بسیار به این سوال فکر می کرد که اگر هاشمی به قابلیت های من اطمینان نداشت و می خواست بیاید پس چرا به من فرمان ثبت نام داد؟ و اگر روحانی نیرو و مرید هاشمی بود پس چرا بلافاصله پس از ثبت نام هاشمی کنار نرفت؟ و چرا پس از رد صلاحیت هاشمی، محکم و مستدل به رد صلاحیت هاشمی اعتراض نکرد؟ و چرا هاشمی حمایت خود از روحانی را به روزهای آخر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری موکول کرد؟


*تفاوت های روحانی و هاشمی

مواضع و رفتار سیاسی حسن روحانی نشان می دهد که جنس وی دارای تفاوت هایی با اکبر هاشمی رفسنجانی است. روحانی در 6 آذر سال 1378 و در حالی که حزب کارگزاران سازندگی در صحنه بود، حزب اعتدال و توسعه را تشکیل داد و برای انتخابات مجلس ششم لیست انتخاباتی داد.

 این حزب در سال 88 و در حالی که افرادی چون هاشمی رفسنجانی، میر حسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی و احزابی چون مشارکت، کارگزاران سازندگی، مجمع روحانیون ، سازمان مجاهدین انقلاب و اعتماد ملی بر طبل تقلب می کوبیدند خود را از این فضای مسموم کنار کشید و مدتی سکوت پیشه کرد تا اینکه در 25 بهمن سال 88 روحانی در یک مصاحبه تلویزیونی، حامیان جریان فتنه و تقلب را اراذل و اوباش و بدخواهان نظام اسلامی دانست.
روحانی در سال های اخیر از اینکه نیروی هاشمی خوانده شود به شدت متنفر و منزجر بوده است. روحانی می خواهد خود را نماد یک جریان سوم ، مستقل و معتدل در کشور معرفی کند که به دور از افراط و تفریط و در چارچوب نظام اسلامی می خواهد پرچمدار اصلاح و درمان کننده دردهای کهنه کشور باشد.

روحانی پس از پیروزی در انتخابات و در چینش وزرا و معاونان خود تاکنون نشان داده که به چه میزان از نیروهای آرم دار و افراطی جریان کارگزاران سازندگی و اصلاحات دوری گزیده است. بکار گیری چهره های اصولگرایی چون رحمانی فضلی در یکی از مهمترین وزارتخانه های سیاسی و انتخاب سید محمود علوی در وزارت اطلاعات نشان داد که روحانی نمی خواهد دولت خود را با بحران های سیاسی و امنیتی درگیر سازد.

در این میان هاشمی رفسنجانی نیز در روزهای پس از انتخابات یازدهم، سعی کرد حضور رسانه ای خود را تقویت کند و با سفر به شهرها، شرکت در مراسم های مختلف و دیدار با اقشار گوناگون جامعه، مواضع خود را اعلام کند. سفر به مشهد مقدس،‌ استان مازندران (شیرگاه)‌ و سفر به کرمانشاه در کنار نزدیک به 30 دیدار هاشمی رفسنجانی در 3 ماه نشان دهنده برنامه گسترده وی برای ایفای نقش در جایگاه جدید است.
نقش «پدری دولت» این روزها واژه ای است که از سوی برخی چهره های سیاسی و کارشناسان به آیت الله نسبت داده می شود ولی این موضوع هیچگاه به عنوان یک رابطه جدی میان دولت جدید و هاشمی اثبات نشده است.

در این میان هاشمی در 15 مهرماه و در دیدار با اعضای شورای مرکزی خانه‌های صنعت، معدن و تجارت ایران، با اشاره به آنچه تاخیر در روند انتخاب استانداران خواند، اولین انتقاد خود را ( که از سوی برخی عنوان دخالت در روند ملایم انتخاب استانداران لقب گرفت) از دولت یازدهم انجام داد.
وی در این‌باره گفت:" شرایط مدیریت اجرایی گذشته اوضاع کشور را مثل کلافی سردرگم به هم ریخت و اصلاح امور، نیاز به تدبیر دارد. البته طولانی شدن زمان انتخاب استانداران و دیگر مدیران استانی و شهرستانی هم به صلاح دولت فعلی و مردم نیست."

این اظهارنظر هاشمی با واکنش های شدید از سوی صاحب نظران منتقد هاشمی رفسنجانی روبرو شد ولی واکنش وزیر کشور که در واقع مسئول معرفی استانداران به هیات دولت است، نشان داد که رحمانی فضلی با هاشمی هم نظر نیست.
رحمانی فضلی در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران که نظر وی را درباره اظهارات هاشمی مبنی بر تاخیر روند انتخاب استانداران پرسیده بودند، گفت: "استانداران انتخاب خواهند شد و اگر از نظر سرعت کُندی وجود دارد، به خاطر دقت بالا در انتخاب است."
از سوی دیگر انتقاد های گاه و بیگاه هاشمی رفسنجانی به این جنس از انتصاب ها نشان می دهد که هر چه جلوتر می رویم فاصله میان روحانی و هاشمی، بیشتر و بیشتر خواهد شد. اگر امروز نیم نگاهی به حلقه اول عزل و نصب ها در دانشگاه آزاد داشته باشیم نشان می دهد که بسیاری از آن ها جزو رانده شده های دولت یازدهم هستند.
اگر امروز در جلسات مختلفی شاهد حضور همسر و فرزندان و نوه های هاشمی رفسنجانی هستیم که آخرین آن در معرفی دکتر ولایتی به جای دکتر حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، اما در دولت روحانی نه ردپای آشکاری از محسن، مهدی و یاسرمی بینیم و نه فاطمه و فائزه هاشمی.

نگاهی به معدل نیروهای دولت یازدهم در حوزه معاونان رئیس جمهور، وزرا و استانداران نشان می دهد روحانی مسیر دیگری انتخاب کرده است چرا که او هرگز فراموش نکرده که هاشمی چند هفته به ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری و در دیدار با 40 خبرنگاری که بعضا از دستبند سبز نیز استفاده کرده بودند، گفت:" اگر فرد قابل قبولی نباشد که بتواند کشور را از این بحران نجات دهد نسبت به آمدنم تردید نخواهم کرد." و هاشمی آمد چرا که روحانی را فرد قابل قبولی نمی دانست.


تفاوت ها در خاستگاه سیاسی و فکری روحانی با خاتمی
خاستگاه فکری حسن روحانی جامعه روحانیت است و محمد خاتمی مجمع روحانیون مبارز، مجمعی که از میان آنها تنها مجید انصاری را برای معاونت پارلمانی دولت برگزید و هیچ وزارتخانه ای را به آنها نسپارد. مجمعی که ریاست آن را خاتمی برعهده دارد و تاکنون نتوانسته دیداری با روحانی داشته باشد و زمانی هم که یکی از اعضای آن در جلسه‌ای که 11 نفر از اعضای آن حضور دارند پیشنهاد دیدار اعضای مجمع با حسن روحانی را مطرح می کند و می گوید:" پس از انتخابات تشکل‌هایی چون جامعه روحانیت و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه با وی دیدار کرده اند اما ما حرکتی نکرده ایم پیشنهاد می‌کنم دیداری را با وی هماهنگ کنیم". این پیشنهاد با مخالفت اکثر اعضا مواجه می شود و عنصر خاکستری مجمع طی سخنانی اعلام کرد:" دیدن روحانی رفتن یعنی مشروعیت‌بخشیدن به او. روحانی از نردبان اصلاحات بالا رفت اما بویی از اصلاحات نبرده است. او نیروی حاکمیت و نظام است."

خاستگاه سیاسی خاتمی مجمع روحانیون و حزب مشارکت است و روحانی حزب جمهوری و سپس حزب اعتدال و توسعه. روحانی فردی است که به عنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی در 23 تیر 1378 ، عناصر دخیل در شبه کودتای 18 تیر را اراذل و اوباش می خواند و خون آنان را مباح می داند. عناصری که از مکتب سیاسی خاتمی و حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب برخاسته بودند.
  پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، تاکنون بارها شاهد تعابیری همچون "دولت روحانی تنها یک فرصت است"، "دولت روحانی مستاجر 4 ساله است" ، " تنها نکته مثبت این دولت آن بود که فضای تنفس ما را باز کرد"، " ما فرصتی پیدا کردیم که از فشار حاکمیت بیرون بیاییم و شبکه اجتماعی خود را شکل بدهیم" و...از جانب خاتمی و همفکران وی بوده ایم که نشان می دهد حسن روحانی گزینه مطلوب آن ها نبوده و به زودی از وی عبور خواهند کرد.
وقتی چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری خبر انتخاب حسن روحانی به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان در جلسه کمیته تصمیم گیری اصلاحات، منتشر شد، بسیاری از مردم و رسانه ها این موضوع را در صدر اخبار خود قرار دادند. اخباری که بیشتر با عنوان "یک عضو جامعه روحانیت کاندیدای اصلاح طلبان شد"  بر روی خروجی قرار می گرفت. چون حسن روحانی رسما عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز (جریان راست) بود و این انتخاب جریان چپ، تعجب بسیاری از کارشناسان را برانگیخت.
در همان زمان نیز احمدی مسجد جامعی یکی از اعضای کمیته اصلاح طلبان برای مشخص کردن گزینه نهایی این جریان برای انتخابات گفت که بسیاری از اعضا موافق معرفی کاندیدا نبودند ولی آقای خاتمی اصرار داشتند که این انتخاب صورت بگیرد.
محمد علی نجفی که امروز معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی است در مصاحبه خود با نشریه اصلاح طلب آسمان در تیرماه سال جاری تاکید می کند که "روحانی گزینه ما نبود". وی در این مصاحبه تصریح می کند: ما می خواستیم کسی را انتخاب کنیم که مواضع شفاف با اصلاح طلبان داشته باشد.

بدون شک انتخاب حسن روحانی به عنوان گزینه نهایی اصلاح طلبان در انتخابات در دوران انتخابات برای بسیاری  مساله ای گنگ و نامشخص بود ولی اظهارات خاتمی مبنی بر اینکه دولت چهارساله روحانی برای ما ایجاد فضای تنفس است می تواند نشان دهد که وی تنها در راستای بازکردن فضا برای جریان خود تلاش کرده و موضوع حمایت از روحانی به دلیل نوع دیدگاه های سیاسی اش مطرح نبوده است.
پس از پیروزی حسن روحانی، خاتمی تلاش فراوانی کرد که حداقل یکی از نزدیکترین وزرای خود را به عنوان وزیر ارشاد به داخل کابینه روحانی وارد کند اما با مقاومت روحانی، احمد مسجد جامعی نتوانست شانسی برای وزارت پیدا کند. خاتمی در زمانی که حسن روحانی در حال چیدن گزینه های خود برای وزارت ارشاد بود در جمع گروهی از سینماگران و در جواب اصغر فرهادی، احمد مسجدجامعی را به عنوان وزیر ارشاد معرفی کرد اما با موضع گیری جدی روحانی مواجه شد.


روحانی کیست؟
حسن روحانی نه سرهنگ است و نه حقوقدان. او حقیقتا یک چهره سیاسی با تجربه است که به درستی ساختار قدرت را در نظام جمهوری اسلامی ایران می شناسد و نسبت به حضور و قدرت نهادهای موثر حاکمیتی و غیرحاکمیتی اشراف دارد.

 روحانی از جایگاه رهبری، روحانیت، مراجع، حوزه های علمیه، سپاه پاسداران و دیگر نهادهای حاکمیتی، درک درست و جامعی دارد. او می داند که توفیقش در تعامل سازنده با این نهادهای موثر است. او نه مانند خاتمی تعامل با نهاد های انقلابی را مانع دموکراسی می بیند و نه مانند احمدی نژاد حضور چنین نهادهایی را مانع استقلال حوزه حاکمیتی اش. روحانی به قدرت زاینده و توفنده نهادهای انقلابی به ویژه در عرصه سازندگی ایمان کامل دارد و به درستی درک کرده که بدون استفاده و بهره مندی از این پتانسیل بی بدیل نمی تواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.از این روست که در اجلاس فرماندهان سپاه و قبل از سفر به نیویورک انقلابی ترین سخنان را بر زبان رانده به گونه ای که نزدیک ترین افراد به خود را نیز غافل گیر می کند. و پس از امضای توافقنامه ژنو بلافاصله به رهبر انقلاب این موفقیت را تبریک می گوید.

روحانی، روحانی است. او ضمن آن که اشتراکاتی با هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی دارد، اما آمده است نقشی مستقل و معتدل را در صحنه سیاسی کشور ایفا کند. روحانی می خواهد در تاریخ بماند و از او به عنوان یک مصلح نام ببرند.
 
گزارش تحلیلی؛
گفتمان دیپلماسی تحقیر آمریکایی‌ها این روزها چنین قابل جمع‌بندی است: «ایران را تحریم کردیم، مجبور به عقب‌نشینی شد، توسعه برنامه هسته‌ای را متوقف کرد بدون آنکه حق غنی‌سازیش به رسمیت شناخته شود یا ساختار تحریم‌ها فرو بریزد!»

گروه بین‌الملل مشرق - ایرانیان با هویت ملی خود شناخته می‌شوند، هویتی که به باور اکثر تحلیل‌گران عرصه سیاست، برآمده از دو عنصر ایرانیت و اسلامیت است. به باور اندیشمندانی چون «الکساندر ونت»، از مشهورترین چهره‌های سازه‌انگار، این هویت‌های بازیگران است که در عرصه بین‌المللی با یکدیگر به تعامل می‌پردازد و هیچ بازیگری در این عرصه بدون هویت وارد عرصه تعامل نمی‌شود.

اگر فرض را بر صحت انگاره ونت بگذاریم، دست‌کم باید بپذیریم که بخشی از تعارض بین ایران و ایالات متحده که از سال 1332 تاکنون ادامه دارد، ناشی از تعارض هویتی است. با انقلاب اسلامی ایران تعارض ارزشی بین دو هویت کاملا هویدا بوده و هست تا آنجا که باراک اوباما، رئیس دولت آمریکا در سخنان اخیر خود در مرکز صهیونیستی سابان به آن اذعان کرد: «این رژیمی است که وقتی به قدرت رسید، سوگند یاد کرد با آمریکا،‌ اسرائیل و با بسیاری از ارزش‌های خوب ما مخالفت کند.»

اوباما در جملات فوق اذعان کرده که هویت انقلابی ایران با هویت آمریکایی در تعارض است. اما نکته جالب در سخنان اوباما آن است که «پس از توافق ژنو ایراد می‌شود.» توافقی که علاوه بر ابهامات متعدد در متن حتی بر سر نام آن نیز بعضا اختلاف وجود دارد که توافق است، برنامه اقدام مشترک است یا بیانیه مشترک است یا ...؟

به هر حال آنچه در ژنو حاصل شد متنی است که بر سر آن توافق شده و ما مسامحتا از آن به عنوان توافق یاد می‌کنیم. این توافق هرچه بود در بخشی از افکار عمومی نوعی خوش‌بینی را نسبت به تعامل با واشنگتن ایجاد کرد و البته از سوی بخش دیگری از افکار عمومی طرد شد. شاید آن خوش‌بینی بی‌ارتباط با نگاه خاص برخی از رسانه‌ها نباشد که در میان سخنان بعضا آشکارا خصمانه مقامات آمریکایی به دنبال جملات مثبتی می‌گردند تا به‌عنوان تیتر مورد استفاده قرار دهند!

به هر حال سیاست آمریکا پس از توافق ژنو را باید سیاست «تحقیر و تهدید ایرانیان» نامید. این سیاست در بخش‌هایی از سخنان مقامات آمریکایی مشاهده می‌شود که در میان آنها همین سخنان اوباما در مرکز سابان شاخص‌ترین است.

* نگاه تحقیرآمیز واشنگتن پس از توافق ژنو

مفاصل گفتمان تحقیرآمیز آمریکایی‌ها علیه ایرانیان پس از توافق ژنو را چنین می‌توان دسته‌بندی کرد:

الف – ابراز پیروزی بر اساس توقف پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران در توافق ژنو: باراک اوباما به صراحت در مرکز سابان گفته است که «برای اولین بار در یک دهه گذشته، ما پیشروی‌های برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کردیم. ما نه تنها اطمینان حاصل کرده‌ایم که در فوردو و نطنز سانتریفیوژهای جدید نصب نمی‌شود بلکه از آنها خواسته‌ایم غنی‌سازی بیست درصدی خود را به عقب برانند.»

جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده هم در همین مرکز صهیونیستی گفته است «این توافق پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کرده و آن را به عقب بر خواهد گرداند.»

تقریبا واضح است که واشنگتن از توافق ژنو برداشت یک پیروزی بزرگ را دارد و لحن مقاماتش نیز بیانگر سرمستی از این پیروزی است.

ب – تاکید بر به رسمیت شناخته نشدن حق غنی‌سازی ایران: در شرایطی که توافق ژنو تصریحی بر به‌رسمیت شناخته شدن حق غنی‌سازی ایران ندارد و مقامات وزارت خارجه نیز اصلا لزومی برای به‌رسمیت شناختن این حق متصور نیستند اما اشاره به آن در دو بخش از توافق را موفقیتی بزرگ برای خود می‌دانند، اوباما و کری تاکید می‌کنند که چنین حقی به‌رسمیت شناخته نشده است.

در شرایطی که در بحبوحه مذاکرات ژنو3، وزارت خارجه ایالات متحده به صراحت گفت که حق غنی‌سازی را برای هیچ کشوری به رسمیت نمی‌شناسد، باراک اوباما نیز در اخیرا در مرکز سابان گفته است: «هیچ چیز در این توافقنامه یا سند وجود ندارد که حق غنی سازی به ایران بدهد. ما تاکید کرده‌ایم که به علت رفتارهای گذشته و وجود قطعنامه‌های سازمان ملل و عمل نکردن ایران به تعهدات بین‌المللی‌اش در گذشته، ما چنین حقی را به رسمیت نمی‌شناسیم.» این همه چیزی است که بخشی از افکار عمومی در ایران تصور می‌کند ره‌آورد توافق ژنو بوده است اما رئیس‌جمهور ایالات متحده اصل آن را باور ندارد.

از سوی دیگر جان کری می‌گوید؛ نه فقط در ماده 4 معاهده NPT بلکه در هیچ‌یک از چهار گوشه معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، هیچ اشاره‌ای نشده است که حاکی از حق غنی‌سازی برای کشورهای عضو این پیمان باشد! البته این تفسیر کری قطعا اشتباه است اما مهم این است که ایالات متحده تردیدی باقی نگذاشته که چنین حقی را برای ایران قائل نیست.

ج – ادعای تسلیم ایرانیان با تحریم: این روزها نقل زبان آمریکایی‌ها این است که تحریم‌های سخت بین‌المللی ایران را وادار به عقب‌نشینی از مواضع هسته‌ای خود کرده است.

رئیس‌جمهور آمریکا حتی پا را فراتر نهاده و مدعی است که نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر ایران نیز در اثر تحریم‌های غرب رقم خورده است. «اقتصاد ایران سال گذشته بیش از پنج درصد کاهش رشد داشت. علت این دقیقاً تحریم‌های بین‌المللی و ائتلافی است که ما در سطح جهانی ایجاد کردیم و پاسخ مردم ایران این بود که باید مسیر جدیدی در تعامل با جامعه جهانی و رسیدگی به این تحریم‌ها در پیش بگیرند و این شد که پرزیدنت روحانی به قدرت رسید.»

باراک اوباما و وزیر خارجه‌اش همچنین تاکید می‌کنند که ساختار تحریم‌ها بر ضد ایران فرو نمی‌ریزد. کری حتی اخیرا گفته که اگر ایران به حمایت از سوریه و حزب‌الله لبنان ادامه دهد، تحریم‌هایش لغو نخواهد شد! این بدان معناست که لغو تحریم‌ها که بر اساس توافق ژنو کاملا مرتبط با تغییر در برنامه هسته‌ای ایران است، الزاما از نظر آمریکایی‌ها تنها به مساله هسته‌ای مربوط نیست!

گفتمان دیپلماسی تحقیر آمریکایی‌ها این روزها چنین قابل جمع‌بندی است: «ایران را تحریم کردیم، مجبور به عقب‌نشینی شد، توسعه برنامه هسته‌ای را متوقف کرد بدون آنکه حق غنی‌سازیش به رسمیت شناخته شود یا ساختار تحریم‌ها فرو بریزد!»

* دیپلماسی تهدید پس از ژنو 3

گفتمان تحقیرآمیز فوق تنها یکی از ابعاد سیاست‌های ایالات متحده پس از توافق ژنو است. بعد دیگر تهدید ایران در خصوص رویکرد آینده است.

جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده در سخنانی گفته است که اگر ایران هر بخشی از این توافقنامه را نقض کند، همه پیشرفت ها متوقف می‌شود و آمریکا می‌تواند به صورت نظامی پاسخ دهد.این سخنان در مجلس نمایندگان آمریکا ایراد شده است!

باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا نیز در مرکز سابان اظهار داشت که هیچ گزینه‌ای از روی میز حذف نشده است. این بدان معناست که واشنگتن همچنان نیم‌نگاهی به گزینه نظامی دارد.

دو موضع‌گیری فوق که از سوی شخص اول آمریکا و شخص اول سیاست خارجی این کشور اتخاذ شده به معنای تهدید نظامی ایران پس از توافق ژنو است.

تهدیدات تنها به حوزه نظامی محدود نمی‌شود. باراک اوباما، رئیس‌جمهور ایالات متحده در همان سخن‌رانی سراسر لجن‌پراکنیش در مرکز سابان، صراحتا به تهدید اقتصادی ایران نیز پرداخته و گفته است که کشورش تنها اندکی شیر آب را باز کرده و تسهیل‌های درنظر گرفته شده در تحریم‌های ضدایرانی بر اساس توافق ژنو به آسانی قابل بازگشت خواهند بود.

از سوی دیگر، دیوید کوهن، معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا هم گفته که ایران پس از گذشت 6 ماه که توافق موقت فعلی بین این کشور و اعضای 1+5 به پایان می‌رسد، گرفتار مخمصه عمیق‌تری می‌شود.

معاون وزیر خزانه داری آمریکا افزود: «من به عنوان مقام اصلی مسئول طراحی و اجرای برنامه تحریم‌هایمان، مطمئن هستم که فشار تحریم‌ها بر ایران افزایش خواهد یافت.»

سخنان کوهن را باید تحقیر همراه با تهدید اقتصادی ملت ایران خطاب کرد. توجه به این نکته ضروری است که اگرچه واشنگتن تاکنون جدیت خود را در تهدید نظامی ایران ثابت نکرده، اما جدیت آمریکا در تهدید اقتصادی ملت ایران طی 2 سال اخیر ثابت شده است.

شب قبل از اظهارات کوهن، علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و وزیر سابق خارجه از شیطنت‌های طرف غربی در مذاکرات کارشناسی خبر داد و روز جمعه گذشته نیز تیم کارشناسی ایران به تهران بازگشت. با این وصف احتمال می‌رود که سخنان تند اخیر مقامات آمریکایی با عمل همراه شده باشد.

* هویت ایرانی و تحقیر و تهدید

این نوشتار را با بحث هویت ایرانی شروع کردیم و اکنون قطعا در ذهن مخاطب این سوال شکل گرفته که چنین تحقیرها و تهدیدهایی با هویت ایرانی چه نسبتی می‌تواند داشته باشد؟

بنابر شیوه تحلیل سازه‌انگارانه، هویت آمریکایی اکنون پس از توافق ژنو در حال ارسال پیام‌هایی به هویت ایرانی در عرصه بین‌المللی است و هویت ایرانی نیز این تحریم‌ها را بر اساس تجارب و انتظارات خود تفسیر می‌کند.

تجارب تلخ گذشته بین ایران و ایالات متحده و همچنین انتظارات ایرانیان از نقش خود در فضای بین‌المللی باعث می‌شود که شیوه تحقیر و تهدید در مدت زمانی کوتاه با نوعی خشم ملی در ایران همراه شود. اگرچه ممکن است هنوز در ایران بخشی از جامعه در فضای تصورات شیرین از نتیجه توافق ژنو باشد اما هنوز یک‌ماه از این توافق نگذشته روشن است که بخش دیگری از جامعه ایران به سرعت از این فضا خارج شده؛ بگذریم از آنکه بخش دیگری از همان ابتدا نظر مثبتی به این توافق نداشتند.

سیاست تحقیر و توهین می‌تواند خیلی سریع خوش‌بینی‌های باقی‌مانده به ژنو را نیز قلع و قمع کرده و ایران را یک‌سره به خشم و خروش درآورد. طبعا در چنین شرایطی حتی اگر دسته‌ای از نخبگان سیاسی ایران همچنان به‌دنبال توافق و تعامل با واشنگتن باشند، کار بسیار سختی را در پیش خواهند داشت.

در چنین شرایطی، آمریکایی‌ها اگر تیزبین باشند قطعا می‌دانند که در حال سوزاندن آخرین فرصت‌ها برای کاهش خصومت‌ها با ایران هستند، رویکردی که می‌توانست منافع ملی آمریکا را به پیش برده و برای دولت اوباما یک موفقیت بزرگ محسوب شود. از سوی دیگر با ادامه این وضع گفتمان آشتی‌جویانه با غرب در ایران چنان در انزوا فروخواهد رفت که سربرآوردن مجدد آن شاید به دهه‌ها زمان نیاز داشته باشد.

 
آیا اعتراض به بودجه 93 سیاسی است؟
ریشه بروز اصطکاک اخیر میان مطالبات نمایندگان مناطق محروم با نحوه بودجه‌ریزی دولت یازدهم را باید در تعطیل شدن سفرهای استانی و بازگشت چارچوب تمرکزگرایی در بودجه‌ریزی دانست.
گروه اقتصادی مشرق -هفته گذشته نمایندگان برخی استان‌های کشور در اعتراض به نحوه توزیع اعتبارات لایحه بودجه سال آینده، تهدید به استعفای دسته‌جمعی کردند.

نمایندگان استان‌های خوزستان، لرستان و مازندران معتقدند که دولت در لایحه بودجه اعتبارات مناسبی برای طرح‌های عمرانی حوزه‌های آنان را لحاظ نکرده است.

سید شریف حسینی -نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی- در این خصوص اظهار داشت: «پس از بررسی بودجه متوجه شدیم حق خوزستان در بودجه سال92 ضایع شده است. در بودجه 93 نگاه مناسبی به خوزستان نشده است و حتی در مواردی که در دوره قبل به ما داده بودند هم کم شده است. به همین خاطر نمایندگان خوزستان به خاطر ظلمی که در بودجه 93 و پولی که برای انتقال آب گذاشته اند، به صورت دسته جمعی استعفا داده  و آن را تقدیم هیأت رئیسه کردند.»

وی بی توجهی به استان خوزستان در لایحه بودجه 93 و تخصیص ردیف مستقل به انتقال آب از سرشاخه های کارون به استان های همجوار را علت اصلی استعفای دسته جمعی نمایندگان خوزستان خواند.

همچنین ایرج عبدی -نماینده خرم‌آباد- هم از تهدید به استعفای نمایندگان استان لرستان خبر داد و گفت: «براساس ماده 180 قانون برنامه پنجم دولت می‌بایست دو درصد بودجه عمومی 220 هزار میلیاردتومانی یعنی 4000 میلیارد تومان برای استان‌های محروم لحاظ می‌کرد که این اتفاق نیفتده است؛ به همین دلیل ما به عنوان نمایندگان استان لرستان که از استان‌های محروم کشور به حساب می‌آید نمی‌توانیم از حق قانونی عدول کنیم. اگر در مورد اعتبار استان در بودجه تجدید نظر صورت نگیرد و اعتبارات مربوط اصلاح نشود استعفایمان را عملی خواهیم کرد. زیرا در آن صورت معتقدیم که ماندن ما در مجلس فایده ندارد.»

عبدالوحید فیاضی -نماینده نور و محمودآباد در مجلس شورای اسلامی- نیز از احتمال استعفای نمایندگان استان مازندران در اعتراض به لایحه بودجه سال 93 خبر داد و گفت: «در این لایحه بودجه سهم استان مازندران نادیده گرفته شده است که همین باعث پدید آمدن مشکلاتی خواهد شد.»
 
* پاسخ دولت

در پاسخ به اعتراض این نمایندگان، محمدباقر نوبخت -معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور- از محدود بودن درآمدهای دولت در سال آینده سخن گفته و اظهار داشته است که «این طور نیست که پولی ریخته باشیم تا هر نماینده‌ای برای حوزه انتخابی خود کیسه‌ای بیاورد و پُرکند.»

در این که نمایندگان در استعفای خود تا چه حد جدی هستند، قضاوت نمی‌کنیم اما آن چه که مشخص است فاصله احکام لایحه بودجه با واقعیات مناطق محروم و نیازمندی‌های استان‌های مختلف است.


نوبخت معتقد است چون منابع درآمدی دولت، محدود بوده به ناچار برای بسیاری از طرح‌های عمرانی اعتباری در نظر نگرفته است. اگر چه این استدلال، قانع‌کننده و کارشناسی به نظر می‌رسد اما نکته مهم در معیار انتخاب طرح‌هایی است که دولت قصد دارد در بودجه سال 1393 به آنها اعتبار دهد.

از ظواهر امر اینگونه برمی‌آید که بودجه‌ریزان دولت در یک روش تصمیم‌گیری کاملا متمرکز، اقدام به دسته‌بندی طرح‌های عمرانی سراسر کشور و تعیین میزان اعتبار آنها کرده‌اند که همان روش دیرینه سازمان مدیریت تا پیش از انحلال آن از سوی دولت احمدی‌نژاد بود. طبق یک رویه دیرینه، تصمیم‌گیران سازمان مدیریت، بر مبنای داده‌هایی که در اختیار داشتند اقدام به تصمیم‌گیری برای نحوه اختصاص اعتبار برای صدها پروژه عمرانی در سراسر کشور می‌کردند، بدون آن که دقیقا بدانند کدام پروژه، حیاتی‌تر و اضطراری‌تر است.

به عبارت دیگر، کارشناسان بودجه‌نویس این سازمان از قلب پایتخت برای کل کشور اقدام به تعیین اعتبار می‌کردند بدون آن که از مشکلات و نیازهای مناطق مختلف خصوصاً مناطق محروم، اطلاعی داشته باشند.

دولت احمدی‌نژاد تا حدودی توانست این خلأ را با سفرهای استانی پر کند. هرچند زوائدی به سفرهای استانی در دولت دهم عارض شد و آن را تا حد میتینگ‌های تبلیغاتی مشایی پایین آورد، اما نمی‌توان تاثیر این سفرها را در واقعی شدن نگاه دولتمردان و بودجه‌ریزان به شرایط و نیازهای مناطق مختلف کشور، نادیده گرفت.

بنابراین ریشه بروز اصطکاک اخیر میان مطالبات نمایندگان مناطق محروم با نحوه بودجه‌ریزی دولت یازدهم را باید در تعطیل شدن سفرهای استانی و بازگشت چارچوب تمرکزگرایی در بودجه‌ریزی دانست. 

دولت فعلی، سفرهای استانی را تعطیل کرده است و جزئیات لایحه بودجه 1393 هم نشان داده که دولت از مشکلات مناطق مختلف کشور، آنقدر بی‌خبر مانده که با موج اعتراضی نمایندگان مواجه شده است؛ نمایندگانی که برخی آنها مخالف دولت احمدی‌نژاد بودند و نمی‌توان اعتراض آنها به لایحه بودجه را سیاسی دانست.
 
 
اندیشکده CSIS:
ابعاد موشکی و هسته‌ای، نشان می‌هد که وضعیت فعلی که بین ایران واسرائیل واقع شده، اسرائیل را مجبور می‌کند که از انتخاب حمله اول پیروی کند تا بتواند امنیت نیروهای نظامی هسته‌ای خودش را حفظ کند.
گروه جنگ نرم مشرق- اندیشکده آمریکایی مطالعات استراتژیک و بین المللی در گزارشی به قلم آنتونی کوردزمن تاثیر پیشرفت های هسته ای و موشکی ایران بر توازن نظامی خلیج فارس را بررسی کرد.
بر اساس گزارش این اندیشکده (سی اس آی اس)، ایران تعداد، محدوده و ظرفیت موشکی و راکتی خود در خاورمیانه را افزایش داده است. این گزارش اخطار می‌دهد که نیروی موشکی تهران جبران کمبود نیروی هوایی این کشور بوده و به این کشوراجازه می‌دهد تا تهدیدی علیه همسایگان و نیروهای ایالات متحده باشد.
این گزارش ایران هراسانه می‌افزاید: توافق اولیه‌ای که میان ایران و شش قدرت انجام شده بود فرصتی کلیدی برای حرکت به سمت نابودی تهدید هسته‌ای ایران بود. اما در طول این سال‌ها تهران توانسته موشک‌های متعارف نظامی خود را توسعه داده به طوری که می‌تواند هر هدفی در خلیج فارس را بزند.




 این گزارش اخطار می‌دهد که در صورت حمله به این کشور، ایران می‌تواند از ظرفیت جنگ‌افزارهای نامتقارن خود در خلیج فارس علیه همسایگانش استفاده کند. در سطحی دیگر، افزایش بی‌وقفه در تعداد، محدوده و ظرفیت نیروی موشکی این کشور، سطح گسترش در خلیج فارس را افزایش داده است. ایران نشان داده است که راکت‌های دوربرد خود را به دلایل دوستانه یا به صورت نیروی نیابتی در اختیار حزب‌الله و حماس خواهد گذاشت.

در تهدیدی قوی‌تر، این گزارش نشان می‌دهد که ایران پیش از رسیدن به توافق ژنو تقریبا همه قطعات لازم برای ظرفیت اتمی را حاصل کرده است. البته به جز مواد شکافت‌پذیر مورد نیاز برای سلاح هسته‌ای. این تهدید افزایش تحریم‌ها توسط اسرائیل و امریکا را سبب شده است. باید گفت که تهدید هسته‌ای ایران از رشد ظرفیت توان موشکی در خلیج فارس و مرزهای این کشور جدا شدنی نیست.

این گزارش خاطر نشان می کند : به سختی می‌توان گفت که تحریم‌ها و مذاکرات، برنامه هسته‌ای و موشکی این کشور را متوقف می‌کند. با این حال این گزارش نشان می‌دهد که انتخاب‌های نظامی گزینه‌های غیرقطعی را پیشنهاد می‌دهند. هم اسرائیل و هم امریکا کرارا گفته‌اند که در حال طراحی انتخاب‌های نظامی‌ای هستند که حداقل بتواند شامل حملات پیشگیرانه به تاسیسات هسته‌ای ایران بشود.


یک حمله پیش‌گیرانه رویارویی مستقیم نظامی یا برخورد در خلیج فارس را شعله‌ور خواهد کرد و یا ممکن است که باعث حملات موشکی ایران به پایگاه‌های آمریکا، شورای همکاری خلیج فارس یا اسرائیل شود. افزون بر این باید به جنگ نیابتی در لبنان عراق، افغانستان، خلیج فارس و دیگر مناطق هم اشاره کرد.

این گزارش می افزاید: نتیجه اینکه اسرائیل، ایالات متحده و کشورهای عربی نمی‌توانند بین جنگ پیش‌گیرانه و سیاست بازدارنده انتخاب کنند. مگر اینکه ایران اساسا مسیر کنونی‌اش را تغییر دهد. حملات پیش‌گیرانه شاید قادر باشد که برای مدتی تلاش‌های ایران را به تاخیر اندازند اما حرکت ایران به سمت بازسازی توانایی‌های هسته‌ای شروع خواهد شد و بعد از آن اسرائیل و امریکا و اعراب مجبور خواهند بود توان موشکی و دفاعی و ظرفیت‌های مرتبط با آن را افزایش داده و به سمت هر تلاش جدید ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای حمله کنند.

این گزارش نتیجه می گیرد : ابعاد موشکی و هسته‌ای ایران نشان می‌هد که وضعیت فعلی که بین ایران و اسرائیل واقع شده، اسرائیل را مجبور می‌کند که از انتخاب حمله اول پیروی کند تا بتواند امنیت نیروهای نظامی هسته‌ای خودش را حفظ کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد