سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار آثار تبعات انتقال آب کارون و اعتراضات اجتماعی

 

مشکل آب کشور را در مدیریت کلان بجوییم نه خواست های منطقه ای
با توجه روند حاکم و سابقه مدیریت آب در طی این سال ها و برای اجرای مدیریت و بهره بردای معتدل از منابع کم و رو به کاهش آب به غیر از این نمی توان فکر کرد که برای عمل به برنامه های تدوین شده وزیر نیرو ، نیازمند فقط اصلاح و تغییرفرآیندها و روش ها ی مدیریت منابع آب توسط مدیرانی اصلاح گر و نوگرا و مسلط به علوم مدیریت تغییر ، مدیریت استراتژیک و معتقد به نظام های بهبود مدیریت و مدیریت کیفیت ، مدیریت پروژه با تخصص های مختلف آب از جمله اقتصاد و حقوق آب هستیم تا با رویکردی سیستمی بتوانند مجری اصلاحات در شیوه های مدیریتی بخش آب کشور باشند
حمیدرضا خدابخشیخوزنیوز/ حمیدرضا خدابخشی (رئیس انجمن صنفى مهندسان صنعت آب خوزستان):
چندی است که سیاسیون بر این نکته تاکید دارند که در پیش گرفتن مشی اعتدال در شرایط بحرانی کشور جدای از اصلاح طلبی نیست . با توجه به شرایط موجود در محیط زیست ومنابع آب کشور و مدیریتی که بر آن اعمال می شود همواره این سئوال باقی است که چگونه می توان اعتدال را در مدیریت منابع طبیعی تعریف کرد؟ با بررسی اجمالی شرایط آب و مدیریت حاکم بر آن در گذشته ، تلاش می کنیم مشی اعتدال را در قاموس وضعیت کنونی مدیریت منابع آب و رویکردهای حاکم بر آن معنا کنیم . برای این کار نیاز به مطالعاتی وسیع نخواهد بود . مرور بر آمار منتشر درگزارشات و اخبار گوناگون از سوی سازمان ها و متخصصان عرصه های مختلف آینه تمام نمایی از وضعیت بحرانی و خطرناک موجود را در پیش رویمان می گذارد.

با نگاهی به اخبار ، مصاحبه ها . گزارشات علمی و تخصصی با گویش های متنوع اجتماعی، اقتصادی ، فنی ، مدیریتی ، زیست محیطی و... متوجه می شویم که :

منابع آب کشور به شدت کاهش یافته و از سرانه سالانه7000 متر مکعبی در سال 1350 به سرانه 1700 متر مکعب در سال رسیده و با همین روند در سال 1404 به سرانه 1300 متر مکعب خواهد رسید که روندی به شدت کاهشی و خطرناک را نشان می دهد.

ایران در منطقه خشک و نیمه خشک جهان قرار گرفته و هر سال به مساحت بیابان های ان افزوده و حجم پوشش گیاهی و به خصوص درختان و جنگل های آن کاسته می شود وبارش متوسط سالانه در کشور و با پراکندگی ناموزون سالانه 250 میلی متر مکعب یعنی یک سوم متوسط بارش سالیانه جهانی است.

به طرح آمایش سرزمین و قابلیت های توسعه کشاورزی در کشور توجه نشده و توسعه کشاورزی و حفر چاه ها و بهره برداری از منابع آب و طرح های انتقال آب حوضه به حوضه در کشور به شدت تابع سیاسی بازی و لابی گری است و مراکز قدرت هیچ سخن کارشناسی و تخصصی جدیدی را که در جهت منافع کوتاه مدت خود نباشند را در تصمیمات خود بر نمی تابند و در مقابل آن به شدت موضع می گیرند که مهمترین دلیل به قهقرا رفتن منابع آب کشور و در لبه نابودی قرار دادن آن است.

دما افزایش و بارش ها تا 30 سال آینده تا 10 درصد کمتر و تقاضای آب 60 درصد افزایش می یابد.راندمان آب در کشور بسیار پایین و در بخش کشاورزی به طور متوسط 70 درصد و در بخش شرب به طور متوسط 30 درصد هدر رفت آب داریم و به راندمان بهره برداری از منابع ،تولید آب مجازی ، و ارزش نسبی آب در تولید محصولات کشاورزی و یا کالا توجهی نمی شود و نسبت مصارف آب در بخش کشاورزی شرب ، صنعت نا متناسب است و مصرف آب کشاورزی به طرز نا معقولی بالاست.

ارتباطات با محافل جهانی برای استفاده از تجربیات ارزشمند،آموزش و فرهنگ سازی در سطح عموم بسیار پایین و در حد صفر ارزیابی می شود. ساختار مدیریت آب کشور نا همگون و عدم تمرکز و هماهنگی تصمیم گیری در بخش آب کشور مشهود و هر وزارتخانه ، سازمان و نهاد دولتی و غیر دولتی با تفکرات توسعه فیزیکی فقط کار خود را پیش می برد . آمارها در دسترس نیستند و یا مخدوش و غیر قابل اعتمادند وامکان صحت سنجی انها وجود ندارد. پژوهش کاربردی تعطیل یا در بسیاری از موارد رونوشت برداری است. پژوهش های کاربردی انجام شده نیز با بی توجهی مدیران روبرو می شود چون بسیاری از بی تدبیری ها در مدیریت منابع آب را نشان می دهد. لابی های استانی و سلیقه های فردی جای مدیریت و سیستم های بهره برداری یکپارچه حوضه ای از منابع آب را گرفته و مدیران ارشد بسیاری از الویت ها ی اجرایی را با فشارهای بیرونی تعیین می کنند که تاکنون باعث بروز تنش های اجتماعی شده و افزایش این تنش ها با ادامه روند فعلی دور از ذهن نخواهد بودو بر همین اصل است که وزیر نیروی سابق نیز که نگرشی کاملاً سخت افزاری به منابع آب دارد عنوان می کند" بحث آب بحث آسانی نیست و به مراتب پیچیده تر از بخش برق است و تنها از جنبه تخصصی و صرف فنی نمی توان آن را مدیریت کرد و باید همراه با آن نگاه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... داشت تا اصلاح صورت پذیرد و صرف نگاه تخصصی ممکن است شما را به اشتباه بیاندازد".( پاون- سایت خبری وزارت نیرو 13 / 5 / 92).

نگاه به ساختار و ضوابط انتخاب مدیران آب کشور حکایت از آن دارد که که رویکردهای آب در طی این 34 سال پس از انقلاب اسلامی دستخوش تغییر عمده ای نشده است و به هر روی فاجعه کنونی حاصل تثبیت شیوه مدیریت سخت افزاری چند دولت مختلف است و اشکال آنجا است که ساز و کار های مدیریت و تفکر مدیران حاکم بر آن چنان در هم تنیده است که به سختی می توان شیوه ها را از مدیران و مدیران را از شیوه های سنتی جا افتاده راجدا کرد و شوربختانه هنوز هم تفکر مدیریت ارشد آب نه تنها عوض نشده بلکه با سر سختی به شیوه های قدیم ادامه داده و در دفاع از خود تکالیف مصرح در مفاد قانون را سپر بلا می کنند و بخش هایی از قانون را که انجام امور نرم افزاری ، فرهنگ سازی و آموزش و... را تکلیف کرده یا از سخت گیری های زیست محیطی ،اجتماعی ، اقتصادی و فنی انجام امور سخت افزاری و سازه ای ، ناگفته می گذارند تا جایی که مشاوران ارشد مدیرعامل سازمان مدیریت منابع آب در روزنامه اطلاعات می نویسند: " بدیهی است در صورت ادامه وضعیت کنونی و کمرنگ ماندن جایگاه بخش آب در نظام مدیریتی ( سیاستگزاری و برنامه ریزی ) کشور ، فقدان تغییر در نگرش مدیریتی بخش آب و جایگزین ساختن به موقع مدیریت علمی در این بخش حیاتی ، حساس و پیچیده آینده آبی کشور با نا امنی . بحران و فاجعه روبرو خواهد شد ".

مدیریت آب کشور در مصارف آب ، هزینه ی ساخت سازه ها ی غول پیکر همانند سدها ، تونل ها و خطوط انتقال آب حوضه به حوضه و... دچار افراط و درعدم توجه به نفع و نظر مردم و انجمن های مردم نهاد ، تدوین استانداردها ، آموزش و فرهنگ سازی ، سیستم های یکپارچه مدیریت منابع آب ، تولید و توزیع و حق دسترسی به آمار و اطلاعات ،عدم توجه به پژوهش های کاربردی ، عدم توجه به قابلیت های هر استان در تولید محصولات کشاورزی و... دچار تفریط شده وبرای دوری از این افراط و تفریط و نزدیک شدن به اعتدال ، اصلاح ضوابط انتخاب مدیران و ایجاد اصلاح در فرآیندها و دستور العمل های اجرایی ، آیین نامه ها و قوانین لازم است تا چرخ مدیریت منابع آب کشور بر مسیری اعتدالی بچرخد لذا با توجه روند حاکم و سابقه مدیریت آب در طی این سال ها و برای اجرای مدیریت و بهره بردای معتدل از منابع کم و رو به کاهش آب به غیر از این نمی توان فکر کرد که برای عمل به برنامه های تدوین شده وزیر نیرو ، نیازمند فقط اصلاح و تغییرفرآیندها و روش ها ی مدیریت منابع آب توسط مدیرانی اصلاح گر و نوگرا و مسلط به علوم مدیریت تغییر ، مدیریت استراتژیک و معتقد به نظام های بهبود مدیریت و مدیریت کیفیت ، مدیریت پروژه با تخصص های مختلف آب از جمله اقتصاد و حقوق آب هستیم تا با رویکردی سیستمی بتوانند مجری اصلاحات در شیوه های مدیریتی بخش آب کشور باشند ولی نباید فراموش کرد که جهت استفاده از تجربیات و علوم انباشته باید از مشاوره های مدیران قدیمی نیز بهره مند شد وگرنه نمی توان شاهد چیزی غیر از بهم ریختگی وتخریب بیشتر محیط زیست ومنابع آب بود ودر آخر اینکه در صورت اعمال تغییرات در شیوه های مدیریت منابع آب کشور که خیلی هم ضروری به نظر می رسند آیا نمی توان این مشی را به اصلاح طلبی تعبیر کرد ؟

پی نوشت :

شایان توجه است که با توجه به موجز گویی در انتشار اخبار و گزارشات خبری ، اطلاعات بسیار خلاصه و خوانا منعکس گردیده اند وگرنه اطلاعات مفصل هر یک در چندین سال گذشته نیز در همایش ها و مقالات و طرح های پژوهشی که توسط استادان و دانشجویان فرهیخته و حتا متخصصان وکارشناسان سازمان های مرتبط انجام شده و نتایج آن استخراج گردیده ،موجود است که هیچ گاه مدیران ارشد به آنها وقعی نگذاشته اند.
 
 
 
 
 
 
مخالفت مرکز پژوهش های مجلس با طرح انتقال آب کارون؛
نتایج این مطالعات که با روش شبیه‌سازی با استفاده از مدل ریاضی تخصصی انجام شد، نشان می‌دهد که در افق ‪ ۱۴۰۰‬کل نیاز آبی خوزستان معادل ‪ ۹۵‬درصد آبدهی حوضه کارون بزرگ خواهد بود که با توجه به سدهای مخزنی احداث شده در این حوضه، با در جه اعتماد ‪ ۸۰‬درصد تنها امکان تامین ‪ ۷۰‬درصد نیازهای آبی یعنی ‪ ۱۴‬میلیارد متر مکعب آب وجود خواهد داشت. همین مطالعات، کمبود آب در افق ‪ ۱۴۰۰‬در این منطقه را در حدود ‪ ۴‬میلیارد متر مکعب برآورد کرده است

مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ضمن بررسی طرح انتقال آب از بهشت آباد استان چهار محل و بختیاری به فلات مرکزی (زاینده رود) تاکید کرد که در این طرح مسایل زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی مغفول مانده است.

دفتر مطالعات زیربنایی این مرکز ضمن بررسی شیوه‌های انتقال آب بین حوضه ای در گستره جهانی و معیارهای ارزیابی این گونه طرحها، با استناد به گزارشهای مشاور این طرح خاطرنشان کرد:تاکنون عمدتا، جنبه‌های فنی این طرح مدنظر قرار گرفته و با این طرح به عنوان یک طرح عادی نظیر ساخت سد و تونل برخورد شده است در حالی که باید مطالعات عمیق زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی در هر دو حوضه مبدا و مقصد نیز انجام می‌گرفت.

این گزارش می‌افزاید: همچنین در زمینه تعیین موجودی آب حوضه مبدا، میانگین آورد (ورودی ) درازمدت، برآورد مناسبی نیست، به ویژه در حوضه کارون که ضریب تغییرات آورد رودخانه، بسیار زیاد است، به طوری که آورد سالیانه آن ، بین ‪ ۸/۵‬تا ‪ ۴۵/۵‬میلیارد مترمکعب در نوسان است.

در این گزارش یادآوری شده است که نیاز آبی حوضه مقصد، برای سال‌های خشک در نظر گرفته شده و از آثار زیست محیطی دوران خشکسالی، به عنوان دلایل توجیه انتقال آب نام برده شده است.

مرکز پژوهشها در گزارش خود تصریح کرد:اگر مطالعات دقیقی در حوضه مقصد انجام نگیرد، معلوم نیست که انتقال آب بر وخامت مشکلات موجود در سال‌های آینده نیافزاید.

بر اساس این گزارش، در مناطقی که پتانسیل خشکسالی بالا باشد، اگر آب انتقال یافته صرف توسعه منطقه شود، عملا آسیب پذیری و حساسیت منطقه، نسبت به خشکسالی‌های آتی بیشتر خواهد شد و یا اگر روند صرفه جویی و بهره وری آب در حوضه مقصد اصلاح نشود، مشکل به سال‌های آینده منتقل می‌شود و چه بسا با بدترساختن فرهنگ مصرف، بر وخامت اوضاع نیز بیافزاید.

مرکز پژوهشها در ادامه افزود: نکته دیگری که باید به طور جدی به آن توجه شود، این موضوع مهم است که تقسیم آب میان استان‌های مختلف، می‌تواند اختلاف میان حوضه مقصد و شهرهای دریافت‌کننده را دامن بزند و این مساله با توجه به حساسیت منازعات محلی در کشور، شایسته بررسی و مطالعات دقیقتری است.

مرکز پژوهشها در ادامه از سرمایه‌گذاری مورد نیاز بسیار سنگین، از ریسک های انتقال آب، منافع حقابه بران، مسائل زیست محیطی و امثال اینها به عنوان برخی از چالشهای مهم در پیش روی طرح انتقال آب از بهشت آباد به فلات مرکزی (حوزه زاینده رود) نام برد.

این گزارش می‌افزاید:گفتمان جدید جهانی آب، بر محورهایی تاکید می‌کند که شایسته است جوانب گوناگون آن در کشور ما نیز در سطوح مختلف مورد توجه قرار گیرد و برای رویارویی با چالش‌های آینده، اصلاحات ضروری آغاز شود که از جمله این ضروریات، اتخاذ رویکرد استراتژیک و تدوین چارچوبی انعطاف پذیر در حوزه برنامه ریزی و مدیریت آب است.

در ادامه این گزارش آمده است: محوری‌ترین اصلی که امروز بر آن تاکید می شود، شفافیت در برنامه ریزی و پذیرش مردمی طرح است که تحقق این اصل، نگرش ها، ساختارها و ابزارهای متناسب با خود را طلب می‌کند و در راس همه آن ها، باور داشتن آن است تا راه برای نقش آفرینی و مشارکت مطلوب و موثر کلیه ذینفعان و به ویژه مردم هموار شود و پذیرش مردمی نیز در پی به رسمیت شناختن حقوق حوضه مبدا، توجه به زیان‌های احتمالی و محفوظ نگهداشتن حق بهره مندی تمامی اقشار متاثر از طرح شکل می‌گیرد.

این مرکز تصریح کرد: در کنار بررسی گزینه انتقال آب، ضروری است که گزینه های دیگر نیز بررسی شوند. برای شناسایی این جایگزین ها، باید نیازهای آبی در حوضه مقصد، به دقت ارزیابی، اهداف مربوطه به وضوح مشخص و راهکارهای مناسب، با بررسی طیف گزینه‌های عملی ، شناسایی شوند که چنین فرآیندی، مستلزم ارزیابی تفصیلی و مشارکتی طیف کامل گزینه‌های سیاستی، نهادی و فنی است. برای نمونه می‌توان به کاهش ‪ ۱۰‬درصدی برداشت آب در کشور آمریکا ، در نتیجه اقدامات حفظ آب و مدیریت تقاضا اشاره کرد.

مرکز پژوهشها سپس اشکالات طرح انتقال آب بهشت آباد به زاینده رود را برشمرد و افزود: در درجه اول نیاز زیست محیطی برای حفظ حیات رودخانه پایین دست در نظر گرفته نشده است در حالی که به منظور حفظ زیستگاه با کیفیت متوسط، دستکم باید ‪ ۲۸۴‬میلیون متر مکعب در سال به عنوان نیاز زیست محیطی پایین دست رودخانه‌های بهشت آباد و کوهرنگ در نظر گرفته شود.

این مرکز در گزارش خود تاکید کرد: مشکل دیگر این است که نیازهای حوضه مبداء (استان‌های چهارمحال و بختیاری و خوزستان) در وضع آتی در این طرح مدنظر قرار نگرفته و این در حالی است که بر اساس مطالعات امکان سنجی انجام گرفته در سال ‪ ، ۱۳۸۵‬تعداد ‪ ۸۴‬سایت توسعه کشاورزی (باغبانی و زراعت ) در حوضه‌های بهشت آباد و کوهرنگ شناسایی شده که وسعت این اراضی قابل توسعه معادل ‪ ۱۳۶‬هزار هکتار با نیاز آبی بالغ بر ‪ ۱/۳‬میلیارد متر مکعب در سال است.

بر اساس این گزارش، نیاز آبی شرب و صنعت حوضه‌های بهشت آباد در افق آینده به ترتیب ‪ ۵۳‬و ‪ ۱۸۰‬میلیون متر مکعب خواهد بود. از طرف دیگر با توجه به اینکه عمده دشت‌های موجود در حوضه بهشت آباد به دلیل افت بیش از حد منابع آب زیرزمینی، مناطق ممنوعه- برای احداث چاههای جدید - اعلام شده اند، لذا عمده نیاز آبی حوضه بهشت آباد از این به بعد باید صرفا از طریق مهار آب های سطحی تامین شود.

این گزارش می‌افزاید: در مورد نیاز آبی منطقه خوزستان نیز باید گفته شود که منطقه خوزستان با توجه به پنانسیل‌های بالای منابع آب و خاک از دیرباز به عنوان قطب کشاورزی کشور مطرح بوده و در این راستا سدهای مخزنی عظیم و شبکه‌های آبیاری وسیعی در آن احداث شده یا در حال احداثند.

مرکز پژوهشهای مجلس تاکید کرد: در سال‌های گذشته مطالعات زیادی برای تعیین نیاز آبی آینده این منطقه انجام گرفته که نتایج این مطالعات در قالب طرح‌ها و گزارش‌های مختلف ارایه شده است که با توجه به بررسی‌های به عمل آمده ، آخرین مطالعات که در رابطه با بیلان منابع و مصارف آب انجام گرفته ، مطالعات شرکت بین‌المللی ایکرز است که آن را در سال ‪ ۲۰۰۳‬با همکاری شرکت دزآب به انجام رسانده است.

نتایج این مطالعات که با روش شبیه‌سازی با استفاده از مدل ریاضی تخصصی انجام شد، نشان می‌دهد که در افق ‪ ۱۴۰۰‬کل نیاز آبی خوزستان معادل ‪ ۹۵‬درصد آبدهی حوضه کارون بزرگ خواهد بود که با توجه به سدهای مخزنی احداث شده در این حوضه، با در جه اعتماد ‪ ۸۰‬درصد تنها امکان تامین ‪ ۷۰‬درصد نیازهای آبی یعنی ‪ ۱۴‬میلیارد متر مکعب آب وجود خواهد داشت. همین مطالعات، کمبود آب در افق ‪ ۱۴۰۰‬در این منطقه را در حدود ‪ ۴‬میلیارد متر مکعب برآورد کرده است.

مرکز پژوهشها همچنین از عدم برآورد آبدهی حوضه برای مصارف شرب و صنعت ، خطرات ناشی از احداث تونل ‪ ۶۵‬کیلومتری در خشک شدن چشمه‌های مسیر و آب‌های زیرزمینی ، بررسی نشدن خطرات ناشی از زلزله القایی با توجه به حجم بالای مخزن و زلزله خیز بودن منطقه، مورد تردید بودن آب بندی مخزن با توجه به شرایط کارستیک منطقه و وجود گنبدهای نمکی و بی‌توجهی به راههای جایگزین از جمله بهینه‌سازی مصرف آب در حوضه مقصد و تامین آب از طریق روش‌های جمع آوری باران و روشهای آبخیزداری و آبخوان داری به عنوان دیگر اشکالات مهم این طرح نام برد.

این مرکز در پایان تاکید کرد: نکته مهم دیگر این است که در قالب این طرح به وضعیت خاص حوزه بهشت آباد که حدود ‪ ۶۰‬درصد کل جمعیت استان چهارمحال و بختیاری در آن قرار دارد و در آینده کیفیت آب خروجی از آن برای مصارف شرب حوزه مقصد به شدت آسیب پذیر خواهد بود توجه لازم صورت نگرفته است.
 
 
 
 
آیا ما فکر می کنیم که فقط برای رودخانه کارون است که دست مان از چاره و راه حل درست خالی شده است؟ خیر، این برای همه مسائلی است که ما خوزستانی ها به آن گرفتاریم و در اندازه ملی، برای همه ایرانیان وجود دارد. یعنی اینطور است که می خواهیم همه مسائل مان را به شیوه های مردود شده گذشته حل کنیم و هرگز هم نه خودمان بپرسیم و و نه به پرسش کسی دیگر توجه کنیم که اگر راه حل های گذشته مفید فایده بودند، پس چگونه است که ما این همه مشکل داریم؟
خوزنیوز/ خداداد شوراب: همانطور که پیش بینی می شد، برخی از خوانندگان خوزنیوز پیش از آنکه متوجه نوع نگاه اینجانب و جهت آن شوند، متوجه بعضی از جملات نوشته هایم شدند که در آنها از حق و حقوق دیگر هموطنان نسبت به رودخانه کارون دفاع کرده ام. این موضع گیری حتی از سوی کسانی که کارشناس مسائل کارون هستند هم انجام شده و آنها نیز از اینکه نوشته ام رودخانه کارون یک منبع ملی است و باید با نگاه فرامنطقه ای به آن نگریست، دلخور و گلایه مند شدند و مرا به وضع موجود کارون ارجاع داده و می دهند. این نشان می دهد که من آنطور که قرار بود نتوانستم موضوع کارون را از دیدگاهی که دارم طرح کنم یا اینکه این خوانندگان محترم که پاسخ های تند و تیزشان برایم گوارا است، هنوز هم در مسیر همیشگی و وفادار به نوع نگاهی که همه ما تاکنون نسبت به مسائل استان داشته ایم، گام برمی دارند.

1- در دهه هفتاد شمسی مانند هر خوزستانی که در آن موقع می توانست قلم بزند و و در طرح مسائل استان تلاش کند، در دفاع از کارون و مشکلاتی که با آن روبرو بود، مطلب نوشتم. اگر آرشیو روزنامه کیهان، صبح کارون و روزان در آن سالها ملاحظه شوند، این اخبار و گزارش ها بخوبی دغدغه من و همکارانم را در آن مقطع نشان می دهد که چگونه ترس مان را از وضع کنونی کارون آشکار کردیم. البته در آن وقت، هم روزنامه نگاران و هم کارشناسان خبره ای بودند که از وضع کارون می نوشتند و هشدارهای صریحی را عرضه می کردند. با این حال، بنده مسئله کارون را در عنوان نخست کار خبرنگاری و گزارشگری خویش قرار داده بودم و آنچه از آن زمان موجود است، نشان می دهد که مسئله زیست بوم کارون و کیفیت آب آشامیدنی حاصل از آن، دو مسئله اساسی بودند که خطرات ناشی از بی توجهی به آنها هشدار داده شده بود.

2- اما و علیرغم اشاره بالا، مسئله این نیست که در گذشته چقدر از این هشدارها گفته شده و چه کسی گوش داده یا نداده است. مسئله، همچنین این نیست که ما چقدر به کارون وابسته ایم و به آن علاقه داریم. مسئله حتی این هم نیست که چه کسانی از میان مسولین استانی و کشوری و نیز خود مردم استان، در وضع فعلی کارون دخالت و اثر داشته اند. مسئله ای که خواسته ام تا هم استانی های گرامی را به آن توجه دهم، این است که گذشته، هرچه بوده و هرچند هم سرشار از تجارب باشد، دیگر بازگشت به آن چاره ای از درد ما را دوا نمی کند. باید آن نوع نگاهی را که ما براساس آن به اینجا رسیده ایم، کنار بگذاریم و راه جدید و البته شیوه جدیدی را در نگرش به مسائل و از جمله به کارون پیدا کنیم. اگر گذشته حاوی راه روشنی بود که می توانست ما را به خواسته های مان برساند، ما امروز اینجا و در این نقطه بسر نمی بردیم.

یک پرسشی که ممکن است از خودمان بکنیم این است که آیا در گذشته عزم جدی و کارآمدی برای دفاع از منافع استان و یا توجه به سرنوشت کارون وجود داشته است؟ بنده در دهه 70 به هر مقام و مسئولی که در مدیریت کارون نقش داشت، نقد های تندی را وارد کردم و آنها را مسئول آینده کارون و سلامت مردمی می دانستم که از این رودخانه بهره وری آشامیدنی داشتند. اما امروز نمی توانم به همین پرسش ساده بالا پاسخ روشن بدهم. می دانید چرا؟ چون آن چه ما و شما و آنها را که مصدر کار هستند، در خود گرفتار کرده است، انگیزه های درونی و خواسته های قلبی نیست بلکه چگونه دیدن و چگونه اندیشیدن پیرامون مسائلی است که در اطراف ما هستند. اینها همه به نوع نگرش ما به خودمان و دنیای مان وابسته هستند. تا این نوع نگاه تغییر نکند و تا این نگرش جای خود را به نگرش جدید و بهتری ندهد، ما هر چقدر هم که تلاش کنیم و فریاد بزنیم، باز هم در بیراهه دیگری که حاصل نگاه گیج و وامانده مان به مسائل است، گرفتار می شویم.

3- اگر و تنها اگر کمی از آنچه هستیم فاصله بگیریم و بی آنکه کسی و یا چیزی را مقصر اوضاع کنونی مان قلمداد کنیم، به خودمان، به گذشته ای که رفته است و دیگر نیست و به آینده ای که هنوز نیامده است، بیاندیشیم، خواهیم دید که زندگی هرگز این مجال را به ما نمی دهد تا یکبار دیگر برای آنچه نبوده ایم و آنچه نکرده ایم، فرصت دوباره دهد. پس چرا این فرصت را به خودمان نمی دهیم تا به گونه ای که نبوده ایم، باشیم و به گونه ای که رفتار نکرده ایم، کارها را انجام دهیم؟ می دانید چرا نمی توانیم این فرصت را به خودمان بدهیم و مرتب با انگشت اشاره به سوی دیگران و آنها را مقصر جلوه دادن، حتی به این فرصت هم فکر نمی کنیم؟ چون نمی خواهیم به گونه ای دیگر بیاندیشیم. چون از این نگاه تازه و غیرمعمول ترس و واهمه داریم. این چیزی است که بعد از گذشت دو دهه از نگاهی که به مسائل استان داشتم، متوجه آن شدم بطوری که همه داشته های دیروز من، امروز نمی توانند کمک کنند که متوجه شوم چرا کارون به چنین سرنوشتی که دارد، دچار شده است.

این است که اگر چه با نگاه گذشته ام می توانم دهها علت را برای سرنوشت امروزی کارون برشمارم، اما اگر نگاهم را ازمسیر همیشگی اش بردارم و از دریچه و زاویه ای دیگر نگاه کنم و بیاندیشم، حتی نمی توانم به ساده ترین پرسش ها و از جمله همین پرسش بالا پاسخ بدهم که چه کسی مقصر است؟ اگر ما می خواهیم به راه همیشگی مان برویم، البته کسی نمی تواند جلوی مان را بگیرد. اما اگر باور کنیم که این راه همیشگی و معمول مان، حتی از قدرت پاسخگویی درست به ساده ترین مسائل عاجز است، آن وقت باید در راهی بجز آنچه تاکنون بوده بیاندیشیم.

4- اما چگونه می توان ذهن عادت کرده خودمان را جوری وادارکنیم که به چیزها و به موضوعاتی بیاندیشد که تاکنون از چشمان ما به دور بوده است؟ اینجانب راه حل قاطعی ندارم ولی در این حد می دانم که نقطه آغاز همه بیچارگی ها در مشکلات موجود و ناچاری ما در گزینش راه حل هایی که هیچ سودی برای ما ندارند، این است که هرگز از ندانستن ها و نفهمیدن های خود خسته و شرمنده نمی شویم. مانند این است که ما عهد و پیمانی با خود و با گذشته خود بسته ایم تا هرگز این پرسش اساسی را از خودمان نکنیم که آیا برای ما راه دیگری در فهمیدن و دانستن وجود دارد یا تنها همین یک راه موجود است که همه ما خوزستانی ها و ایرانی ها از طریق آن مسائل و مشکلات مان را می فهمیم و چاره جویی می کنیم؟

آیا ما فکر می کنیم که فقط برای رودخانه کارون است که دست مان از چاره و راه حل درست خالی شده است؟ خیر، این برای همه مسائلی است که ما خوزستانی ها به آن گرفتاریم و در اندازه ملی، برای همه ایرانیان وجود دارد. یعنی اینطور است که می خواهیم همه مسائل مان را به شیوه های مردود شده گذشته حل کنیم و هرگز هم نه خودمان بپرسیم و و نه به پرسش کسی دیگر توجه کنیم که اگر راه حل های گذشته مفید فایده بودند، پس چگونه است که ما این همه مشکل داریم؟

این است که به خودمان اجازه بدهیم و فارغ از همه منیت هایی که داریم، به خودمان بگوییم که نمی دانیم. بله، بگوییم نمی دانیم تا فرصت دانستن دوباره را بدست آوریم. فرقی نمی کند که کجاییم و به جستجوی کدام راه حل هستیم، فقط درنگ کنیم و برای یک بار و به اندازه یک نفس کشیدن، به خودمان و به کنار دستی مان بگوییم، بگذار درباره این چیزی که به دنبالش هستیم، دوباره و از نو بدانیم.

5- ما نه فقط درباره کارون، بلکه درباره همه خوزستان باید دانش و آگاهی خودمان را به روز کنیم. این خوزستان که ما درباره آن صحبت می کنیم، برای همه ما ناشناخته است. حالا اگر برخی بگویند که ما سالها است که اینجا زندگی می کنیم، عرضم این است که این تجربه شما از خوزستان حتی برای یک طرح کارشناسی هم کافی نیست چه برسد به کل گرفتاری ها. اگر حس و حال شهودی ما از چیزها برای شناخت آنها کافی بود، آن وقت چه نیازی به پژوهش، تخصص و روش های علمی داشتیم؟ مگر الآن هم که کسی می رود نزد یک پزشک و درخواست تشخیص درد می کند، خودش صاحب درد و مالک بدنش نیست؟ مگر سال ها با این بدن زندگی نکرده است؟ آیا به صرف اینکه سال ها در این استان هستیم و درد آن را در سینه مان داریم، می توانیم نظرات کارشناسی و سودمندی را برای توسعه و پیشرفت آن بدهیم؟

ما درباره خوزستان همانقدر می دانیم که این دانسته ها تاکنون بکارمان آمده اند! اگر این دانسته ها می توانستند ما را به راهی که بدان نیاز داریم، رهنمون کنند، آن وقت چه کسی می توانست ما را از این راه ممانعت کند؟ آیا باید این را باور کنیم که هرچه مسئول و مدیر در این استان آمده، یکسره مغرض و ناکارآمد بوده اند و می خواستند تا منابع و داشته های استان را بر باد دهند یا این را بپذیریم که نوع اندیشه و نگاه ما و این مدیران بوده است که ما را بجای اینکه به جلو ببرد، در مشکلاتت همیشگی مان گرفتار ساخته است؟ ما خوزستانی ها مختار هستیم که باورهای خودمان را داشته باشیم اما باید بپذیریم که این باورهای ما هستند که روشن می کنند که ما به چه راه هایی می رویم، راه هایی که برگشت از آنها ساده و کم هزینه است یا راههایی که بواسطه هزینه سنگینی که دارند، برگشت ناپذیر می شوند؟

6- سخن من در نوشته های پیشین این است که ما کارون امروز را نمی شناسیم. هر چه مشخصات و تحلیل است مربوط به دو دهه گذشته و بیشتر است. آنچه در گدشته و امروز درباره کارون وجود دارد حتی قادر به پاسخ یک پرسش ساده نیست که آیا این بهره وری که ما از کارون داریم بهترین و با صرفه ترین بهروری است که می توان داشت؟ آیا فراسوی این همه نگاهی که به سوی کارون خیره شده است، می توان جور دیگری هم به این رود بزرگ نگریست؟ جدای از این، همه ما باید این را بپذیریم که نه تنها کارون و بلکه همه منابع زیرسطحی و سطحی در کشورمان یک تعلق همگانی و ملی دارند و کارون هم از این مستثناء نیست. درست است که مشاهدات ما از کارون بر ضعف و کاهش توان آن تا حد زیاد دلالت می کند، اما این کار کارشناسی است که باید زوایای جدید کارون را برای همه ما روش و آشکار کند.

ما نمی توانیم بر منابع ملی کشور، نشان و هویت استانی و منطقه ای بگذاریم و با هموطن خود چنان رفتار کنیم که گویی دشمنی به تاراج ثروت ما آمده است. کارشناسی کارون آن هم در جهات مختلف روشن می کند که آینده و رژیم حقوقی این رودخانه بزرگ چگونه باید باشد. بدون شک دغدغه هم استانی های گرامی در این زمینه ستودنی و قابل تحسین است. شاید اگر همتی چنین در سال های گذشته برای هامون، زاینده رود و دریاچه ارومیه وجود داشت، کارها به شکل دیگری پیش می رفت. اما باید این نکته را در نظر گرفت که مسئله امروز کارون فقط در موضوع انتقال آب خلاصه نمی شود. بنده در نوشته دیگری در خصوص جهات مختلف کارشناسی کارون، دیدگاهم را با خوانندگان گرامی در میان خواهم نهاد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد