سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی،اقتصادی و تحلیل متنوع

 

یک علامت شاید خطرناک!
برای اولین بار در پنجاه سال اخیر، ایالات متحده مشغول بررسی حمله به یکی از کشورهای خاورمیانه و این بار سوریه است، بدون این که از افزاش شدید قیمت نفت و قطع جریان صادرات آن نگرانی چندانی داشته باشد. آیا این روند همچنان ادامه خواهد یافت و دست قدرتهای غربی برای مداخله در منطقه بدون ترس از نتایج اقتصادی آن در حال باز شدن است؟
کد خبر: ۳۴۲۷۴۹
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۳۹۲ - ۲۰:۳۷
آیا نفت بعد از پنجاه سال بی‌اهمیت شده است؟

برای اولین بار در پنجاه سال اخیر، ایالات متحده مشغول بررسی حمله به یکی از کشورهای خاورمیانه و این بار سوریه است، بدون این که از افزاش شدید قیمت نفت و قطع جریان صادرات آن نگرانی چندانی داشته باش. آیا این روند همچنان ادامه خواهد یافت و دست قدرتهای غربی برای مداخله در منطقه بدون ترس از نتایج اقتصادی آن در حال باز شدن است؟

به گزارش «تابناک»، محسن رنانی، دانشیار اقتصاد دانشگاه اصفهان و نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» اخیرا هشدار داده است که دولت روحانی به طور خاص و همه کشور به طور عام تنها چهار سال برای اصلاح ساختار اقتصادی کشور و از بین بردن اتکای بودجه به نفت فرصت دارند

 وی اخیرا در گفتگویی گفته است: «حتی اگر بتوانیم مشکلات مالی و کسری بودجه کنونی را هم رفع کنیم، حدود چهار سال فرصت داریم که گریبان اقتصادمان را از اعتیاد به نفت آزاد کنیم. اما از بعد دیگری به موضوع نگاه می کنیم؛ اگر دولت جدید در جریان مذاکرات هسته‌ای به موفقیت هایی دست یابد، حدود دو سال طول می کشد تا به مرور تحریم‌ها برداشته شود و بعد از آن نیز مدتی طول می کشد تا بتوانیم بازارهای نفتی از دست رفته در خلال تحریم را دوباره به دست بیاوریم. بنابراین به دست آوردن دوباره بازار فروش نفت، چیزی حدود دو تا چهار سال طول خواهد کشید، حال آنکه از آن زمان به بعد قیمت نفت رو به کاهش خواهد گذاشت؛ پس ما عملا درآمد نفتی را از هم اکنون از دست داده‌ایم. براین اساس دولت دیگر نباید روی ارز نفتی حسابی باز بکند چرا که در سال های آینده دیگر نفت نمی‌تواند مثل گذشته بیش از 70 درصد بودجه ایران را تامین کند. می‌توان پیش‌بینی کرد که پس از چند سال صادرات نفت آنقدر کاهش یابد که درآمد آن را تنها بتوان صرف سرمایه‌گذاری در همان حوزه نفت کرد. اقتصاد و نظام سیاسی ایران حدود چهار سال برای بازیابی خود فرصت دارد»

مبنای سخنان استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان نظریه‌ای است که وی در یکی از کتابهای خود به آن پرداخته است. وی در این باره می‌گوید: «تئوری این کتاب برمبنای آن شکل گرفت که غرب از طریق بی ثبات کردن منطقه خلیج فارس به دنبال مدیریت بازارهای نفت در جهت افزایش قیمت آن است. به تبع این امر، شروع به چک کردن روزانه و هفتگی قیمت نفت و تحولات خلیج فارس کردم تا متوجه شدم که میان این دو گزینه رابطه مستقیمی برقرار است. نهایتا ایده‌ای با این محور شکل گرفت که غرب تنش در خلیج فارس را برای مدیریت بازارهای نفتی شکل داده؛ ابتدا در سال 2003 به عراق حمله کرده و شوکی به قیمت نفت وارد می سازد که قیمت آن از 20 و چند دلار به 30 و چند دلار افزایش می یابد. بعد از آن در سال 2005 مناقشه اتمی با ایران کلید خورد و در خلال این مدت غربی ها دایم با ابزارهای مختلف قیمت نفت را افزایش و کاهش دادند. براین اساس غربی ها از سال 2005 تا حدود 2010 قیمت نفت را از حدود 40 دلار به نزدیک 100 دلار رساندند تا بتوانند الگوی انرژی را به سمت انرژی های نو سوق داده تا با این جایگزینی بتوانند به وابستگی شان به نفت پایان بخشند. براین اساس دیگر اسیر خلیج فارس نخواهند بود. پس از موضوع مساله اتمی ایران، شاهد آن بودیم که قیمت نفت در منطقه مدام بالا و پایین رفت و توسط غربی ها مدیریت شد. آن زمان در کتاب مذکور مطرح کردم که مناقشه اتمی باید بین 5 تا 10 سال طول بکشد تا اهداف غرب تامین شود که تاکنون بیش از پنج سال آن سپری شده و بیش از 50 درصد اهداف آنها محقق شده است. پیش بینی می شود تا سال 2020 با تحقق بخش عمده اهداف مورد نظر غربی ها در منطقه، بخش عمده نیازشان به نفت از بین برود. هر چقدر اهمیت نفت در نظام انرژی جهانی کاهش یابد، وابستگی غرب به نفت خلیج فارس نیز کاهش می یابد.»

آن چه که این سخنان رنانی را قابل توجه می‌سازد، اتفاقی بی‌سابقه در تاریخ پنجاه ساله اخیر جنگها در خاورمیانه است. بنا به نوشته کریستین ساینس مونیتور، اخیرا و در پناه نگرانی‌ها از حمله ایالات متحده و متحدان آن به سوریه، قیمت نفت در بازارهای جهانی قدری افزایش یافته است. ولی نکته مهم این است که آمریکا برای اولین بار در پنجاه سال اخیر از قطع موقت جریان نفت و افزایش شدید قیمت آن در نتیجه جنگ در خاورمیانه نگران نیست. این اتفاق ناشی از اقزایش شدید در میزان برداشت از منابع انرژی موجود در لایه‌های رسی (گاز شیل Shale gas) در آمریکای شمالی است.

این مساله بدان معناست که ایالات متحده به میزان بسیار کمتری به واردات نفت وابسته است و در حالی که میزان نفت ذخبره آمریکا در پنج سال پیش تنها برای استفاده این کشور در پنج ماه کافی بوده است، اکنون آمریکا می‌تواند بدون نیاز به واردات، تا 269 روز نفت کافی داشته باشد و با در نظر گرفتن واردات نفت از کانادا این زمان می‌تواند تا بیش از یک سال نیز افزایش یابد. واردات نفت آمریکا از کانادا نیز تحت تاثیر تحولات خاورمیانه قرار ندارد.

هر چند به هر حال کشورها تحت تاثیر افزایش قیمت انرژی ناشی از مناقشات سیاسی قرار می‌گیرند ولی این نکته را نمی‌توان نادیده گرفت که با توجه به تحولی که در بالا به آن اشاره شد، دست ایالات متحده برای دخالت در خاورمیانه بدون نگرانی از قطع جریان صادرات انرژی منطقه بسیار بازتر می‌شود.

آن چه که در کنار این تحلیل نشریه آمریکایی قابل توجه است، برنامه‌های اعلامی دولت آمریکا است که مدعی است با اجرای آن، ایالات متحده تا سال 2020 و با استفاده از منابع انرژی که اکنون بهره‌برداری از انها اقتصادی شده است، دیگر نیازی به واردات نفت نخواهد داشت.

 

 

کیهان: یکی از جنایتکارانی که در جریان حمله روز شنبه به پادگان نظامی منافقین به هلاکت رسید از عوامل قتل عام کردهای عراق بود.

به گزارش رجا نیوز احمد وشاق از اعضای تیم‌های ترور سازمان منافقین در ابتدای دهه 60 بود که حداقل 3 ترور موفق در خیابانهای تهران داشته است. او در ابتدای دهه هفتاد در عملیات مروارید در کردستان عراق هم نقش مهمی داشته است. شاهدان عینی می‌گویند وشاق که مسئول آتشبار بوده در یک ایست بازرسی تمام اعضای غیرنظامی یک مینی‌بوس که شامل زن و کودک بودند را با آتش کاتیوشا کشته است!

هادی شعبانی از اعضای سازمان در «کتاب عمر» درباره نقش احمد وشاق در عملیات مروارید می‌نویسد: بچه‌هایی که در سلیمان بک بودند تعریف می‌کردند که یکی مینی بوس از کردها را که قصد داشتند به سمت بغداد بروند، در سه راهی سلیمان بک متوقف می‌کنند و مانع حرکت آنها می‌شوند و چون قصد داشتند به راه خود ادامه بدهند با ام‌تی 23 (پدافند 23 میلی‌متری را روی ام‌تی ال بی گذاشته بودند) به رگبار می‌بندند و همه آنها را قتل عام می‌کنند. بعدها این واقعه از افتخارات‌شان بود و می‌گفتند که به این ترتیب جلوی پیشروی کردها را گرفتیم و صاحبخانه [صدام] را نجات دادیم. تعداد تلفات منافقین در حمله روز شنبه به پادگان این گروهک 70 نفر گزارش شده است.

 

قانون:قاچاق خاک کشاورزی ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس، در شرایطی که تنها 10 درصد از خاک کشور ما، خاک کشاورزی است و چیزی در حدود 600 سال زمان لازم است تا هر نیم سانت خاک شکل بگیرد، نگران کننده به نظر می‌رسد.

هم چنین ایران سال‌های اوج جنگل سوزی را پشت سر می‌گذارد و در حالی که هر سال هکتارها زمین را از دست می‌دهیم، قاچاق خاک ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس برای رونق فضای سبز، به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. سخنگوی کمیسیون کشاورزی مجلس اما در این خصوص گفته که صحت فروش خاک ایران هنوز تایید نشده است.

مهر، نوشته که عباس پاپی زاده خاک کشور را منبعی حیاتی، میراث مشترک و ثروت ملی و بستر اصلی تولیدات کشاورزی و مواد دانسته و گفته که به همین دلیل حفاظت از آن در اولویت قرار دارد.

 وی اظهار داشته که مطالبی در خصوص قاچاق خاک از ایران به گوش رسیده که تا کنون کسی این موضوع را رد و یا تایید نکرده است.

پاپی‌زاده هم چنین خبر داده که لایحه جامع خاک و طرح جامع منابع طبیعی با یکدیگر ادغام می‌شود، به همین دلیل و به دلیل باز پس گیری لایحه جامع خاک توسط دولت از مجلس به‌ منظور تغییرات اساسی ایجاد شده به تأخیر افتاد و بعید می‌دانم که تا حدود یک ماه آینده فرصت بررسی در صحن به این لایحه برسد.

 طی ماه‌های اخیر برخی منابع خبری از قاچاق خاک ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس خبر داده‌اند. قاچاق خاک به منظور حاصلخیزی بیشتر در کشورهای منطقه صورت می‌گیرد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد