مالک بن انس: امام صادق علیه السلام مردی بود که دائم مشغول یکی از این سه خصلت بود: یا روزه می گرفت یا نماز می خواند و یا در حال ذکر بود. او از بزرگان عباد و اکابر زهاد بود که از خدای عزوجل میترسند. بسیار حدیث میگفت.مجالست با او دل نشین بود و همراهی اش پر فایده.
مشرق- مالک بن انس از علمای مشهور اهل سنت میگوید: هرگاه نزد
جعفر بن محمد علیه السلام میرفتم او با احترام با مکن رفتار میکرد و تکیه گاه تقدیم من می کرد و میفرمود: ای مالک من تو را دست دارم. من از این سخن خشنود میشدم و خداوند را سپاس میگفتم.
او مردی بود که دائم مشغول یکی از این سه خصلت بود: یا روزه می گرفت یا نماز می خواند و یا در حال ذکر بود. او از بزرگان عباد و اکابر زهاد بود که از خدای عزوجل میترسند.
ایشان بسیار حدیث میگفت. مجالست با او دل نشین و همراهیشان پر فایده بود.
از آدابش این بود که وقتی اسم پیغمبر صلی الله علیه و آله را در حضورش می بردیم رنگ چهره ایشان تغییر می کرد.
در یک سفر با امام با هم به مکه مشرف می شدیم، از مدینه خارج شدیم و به مسجد الشجره رسیدیم، لباس احرام پوشیده بودیم و می خواستیم لبیک بگوییم و رسما محرم شویم. همان طور سواره داشتیم محرم می شدیم، ما همه لبیک گفتیم، من نگاه کردم دیدم امام می خواهد لبیک بگوید اما چنان رنگش متغیر شده و آنچنان می لرزد که نزدیک است از روی مرکبش به روی زمین بیفتد، از خوف خدا.
من نزدیک شدم و عرض کردم:
یا بن رسول الله! بالاخره بفرمایید، چاره ای نیست، باید گفت. به من گفت: من چه بگویم؟! به کی بگویم
لبیک؟! اگر در جواب من گفته شود: «لا لبیک» آن وقت من چه کنم؟!
متن حدیث: حدثنا محمد بن موسى بن المتوکل ره قالحدثنا علی بن الحسین السعدآبادی عن أحمدبن محمد بن خالد عن أبیه قال حدثنا أبوأحمد محمد بن زیاد الأزدی
قال سمعت مالک بنأنس فقیه المدینة یقول کنت أدخل إلى الصادق جعفر بن محمد (ع) فیقدم لی مخدة و یعرف لی قدرا و یقول لی یا مالک إنی أحبک فکنت أسر بذلک و أحمد الله علیه قال و کان(ع) رجلا لا یخلو من إحدى ثلاث خصال إماصائما و إما قائما و إما ذاکرا و کان منعظماء العباد و أکابر الزهاد الذین یخشونالله عز و جل و کان کثیر الحدیث طیب المجالسة کثیر الفوائد فإذا قال قال رسولالله (ص) اخضر مرة و اصفر أخرى حتى ینکره منکان یعرفه و لقد حججت معه سنة فلما استوتبه راحلته عند الإحرام کان کلما همبالتلبیة انقطع الصوت فی حلقه و کاد أن یخرمن راحلته فقلت قل یا ابن رسول الله و لا بدلک من أن تقول فقال یا ابن أبی عامر کیفأجسر أن أقول لبیک اللهم لبیک و أخشى أنیقول عز و جل لا لبیک و لا سعدیک.
«امالی صدوق، صفحه 169»