سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

 

باید از شیرین عبادی و امثال او پرسید این است که شما که خود را مدافع حقوق انسانی و بشری در ایران معرفی می‌کنید، تروریست‌هایی که شما با ایشان جلسه و ملاقات داشته‌اید در اصولِ حقوقِ بشری که شما به آن پایبند هستید و بدان اعتقاد دارید چه نامیده‌ می‌شوند؟
به گزارش خبرنگار گروه بین‌الملل مشرق، یکی از حربه‌هایی که در این سال‌ها از طرف غرب برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار می‌گیرد به مباحث حقوق بشری است. در این بین شیرین عبادی در ارائه گزارش‌های دروغ و غیرمستند در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران و چگونگی برخورد جمهوری اسلامی با مباحث حقوق بشری به نهاد‌های به اصطلاح مدافع حقوق بشری ید طولایی دارد.

این وکیل‌مدافع بهائیان که به محض خروج از ایران، کشف حجاب کرد و ماهیت واقعی خود را آشکار، برای انجام مأموریت‌های دشمنان مردم ایران، با هر شخص و گروهی که به نوعی با ملت، سر دشمنی و مخالفت دارد دیدار می‌کند. در یکی از آخرین این جلسات، شیرین عبادی در حاشیه بیست و دومین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، در ژنو با تعدادی از تروریست‌های موسوم به "خلق عرب" که این روزها لباس تروریستی خود را از تن به در‌ آورده‌ و لباس حقوق بشر به تن کرده‌اند ملاقات کرده است.

در این جلسه سه تن از تروریست‌های موسوم به "الأحوازی" به نام‌های "امیر الساعدی" و "صالح حمید" از اعضای گروهک تروریستی "حزب التضامن الدیمقراطی الأحوازی" و "علی الساعدی" عضو گروهک تروریستی موسوم به جبهه دموکراتیک خلق عرب اهواز" که هر سه ساکن لندن هستند و دست‌شان به خون ده‌ها هموطن ایرانی آغشته است، حضور داشتند و در اثنای این دیدار تروریست‌ها آمارهای دروغ از میزان سطح سواد هم‌میهنان خوزستانی‌مان در اختیار شیرین عبادی قرار می‌دهند.

 
"امیر الساعدی" و "صالح حمید" از اعضای گروهک تروریستی "حزب التضامن الدیمقراطی الأحوازی"
و "علی الساعدی" عضو گروهک تروریستی جبهه دموکراتیک خلق عرب اهواز


سؤالی که در اینجا باید از شیرین عبادی و امثال او پرسید این است که شما که خود را مدافع حقوق انسانی و بشری در ایران معرفی می‌کنید، افرادی که توسط این تروریست‌هایی که شما با ایشان جلسه و ملاقات داشته‌اید در اصولِ حقوقِ بشری که شما به آن پایبند هستید و بدان اعتقاد دارید چه نامیده‌ می‌شوند؟

همچنین طی چند روز گذشته خبر دیگری مبنی بر ملاقات شیرین عبادی با یکی دیگر از سرکرده‌های گروهک تروریستی خلق عرب نیز بر روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت.

این ملاقات‌ها خود نشان می‌دهد که دست این خانم که آلوده به جایزه صهیونیستی صلح نوبل نیز هست با تروریست‌ها در یک کاسه است و همه توسط کشورهای مدعی حقوق بشر مدیریت می‌شوند و با این همه هنوز عده‌ای این مسائل را نمی‌بینند یا بنا به هر مصلحتی نمی‌خواهند ببینند.

آیا صرف اینکه این تروریست امروز کت و شلوار می‌پوشند و کروات می‌زنند و ژست حقوق بشری به خود می‌گیرند به آنها مشروعیت می‌دهد؟

عبادی کسی است که در اظهارات خود بارها ایران را به خاطر دارا بودن انرژی خورشیدی بی‌نیاز از فعالیت‌های هسته‌ای دانسته‌ و همچنین تعطیل‌شدن شاخه برون‌مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را به خاطر رعایت نکردن حقوق بهائیان و صهیونیست‌ها امری قابل دفاع دانسته است.
 
 
 
 
 
رفتار شناسی هاشمی رفسنجانی در ایستگاه یازدهم؛
به نظر می رسد با رد صلاحیت مشایی انگیزه های هاشمی برای ماندن در صحنه به شدت کاهش خواهد یافت. هاشمی خسته تر از آن است که پنجه در پنجه اصولگرایان بیندازد. شاید او بازوبند کاپیتانی را این بار به حسن روحانی بسپارد و بازی سیاست را به تیم خود بسپارد.
به گزارش مشرق، سر انجام هاشمی رفسنجانی که در میان حامیانش به عنوان" پیر دیر سیاست" خوانده می شود، در آخرین دقایق مهلت ثبت نام ریاست جمهوری یازدهم پای در ستاد انتخابات وزارت کشور گذاشت تا آرایش انتخاباتی کشور را دستخوش تغییر کند.
یکی از سوالات مطرحی که این روزها در میان رسانه ها و افکار عمومی موج می زند این است که چرا هاشمی که اتفاقا کارنامه درخشانی هم در  رای گرفتن از مردم ندارد بار دیگر خود را در آزمون رای مردم قرار داده است. چرا هاشمی آمد؟ هدف او از ورود به عرصه رقابت در مرز 80 سالگی چیست و چه پیامی را می خواهد منتقل کند؟

چرا هاشمی آمد؟
یکی از مشکلات و مصایب هاشمی آن است تصویری که مردم از او در ذهن دارند با آنچه که خود درصدد است از لابلای خاطرات و سخنرانی هایش ارائه دهد متمایز است. هاشمی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اشتیاق شگفتی نشان داده که خود را صاحب انقلاب، فردی تاریخ ساز و منجی مردم و کشور نشان دهد اما از بد حادثه هیچگاه نتوانسته این میل باطنی را به مردم  منتقل کند و مردم نیز چنین تصویری از او نداشته و ندارند.
هاشمی در سال 84 شکست سختی از مردم در پای صندوق رای خورد و حالا در سال 92 آمده است دوباره با تصویری که از خود ارائه می دهد- نماد ثبات و آرامش- بخت و اقبالش را آزمایش کند.


 هاشمی هنوز در این اشتباه غوطه ور است که در سال 84 بازی انتخابات را به شخص احمدی نژاد واگذار کرده است در حالی که این مردم بودند که با رای منفی خود به هاشمی، رقیب خوش اقبال هاشمی را از صندوق بیرون آوردند و در آن مرحله تفاوتی نمی کرد طرف هاشمی، احمدی نژاد باشد یا قالیباف یا لاریجانی و یا رضایی. در واقع مردم در یک هدف مشترک که آن عدم اعتماد به هاشمی بود با یکدیگر دست بیعت دادند و سرنوشت انتخابات را رقم زدند.

اشتباه محاسباتی هاشمی کجاست؟
هاشمی  درصدد است از فرصت تنفری که مردم از جبهه انحراف دارند استفاده کند. او سعی خواهد کرد انتخابات را در دو قطبی خود و مشایی تعریف کند. شاید از این رو بتوان تخمین زد که هاشمی به دنبال تایید صلاحیت مشایی باشد تا وی را با آرای مردم سر صندوق شکست دهد.
اما باید اذعان داشت هاشمی دوباره فریب صحنه رقابت انتخاباتی را خورده چرا که اولا مشایی از کمترین شانسی برای تایید صلاحیت برخوردار است و او چشم بسته وارد زمین مسابقه ای شده که از مدت ها قبل برای ضربه فنی وی نقشه کشیده در حالی که این حریف حضور ندارد و باید تن به مبارزه ناخواسته به حریف قدر و چابک و چالاکی دهد که از یک پشتوانه ملی برخوردار است. رقیب هاشمی نه احمدی نژاد است و نه مشایی، اگر هاشمی رفسنجانی دوباره فریب صحنه انتخابات و اغواگری های اطرافیانش را بخورد و در صحنه انتخابات باقی بماند  باید پنجه در پنجه رقیبی چابک و چالاک به نام "جبهه گفتمان انقلاب اسلامی" بیندازد. حریفی قدر و قدرتمند که مردم پای آن ایستاده و رمز مانایی و پویایی خود را را در ولایتمداری و ایستادگی بر سر اصول و آرمان های نظام اسلامی تعریف کرده اند.

آیا هاشمی انصراف می دهد؟
پاسخ این پرسش کار آسانی نیست؟ شاید یکی از انگیزه های هاشمی برای ورود به صحنه انتخابات ، عزم جزم احمدی نژاد برای ثبت نام اسفندیار رحیم مشایی بوده باشد.
حال اگر اسفندیار رحیم مشایی به هر دلیلی رد صلاحیت شود آیا باز هم هاشمی انگیزه ای برای ماندن و رقابت با کاندیدای اصولگرایان خواهد داشت؟
به نظر می رسد با رد صلاحیت مشایی انگیزه های هاشمی برای ماندن در صحنه به شدت کاهش خواهد یافت. هاشمی خسته تر از آن است که پنجه در پنجه اصولگرایان بیندازد. شاید او بازوبند کاپیتانی را این بار به حسن روحانی بسپارد و بازی سیاست را به تیم خود بسپارد.
اما برخی دیگر معتقدند هاشمی در صحنه باقی خواهد ماند تا از خود احقاق حق و اعاده حیثیت کند. هاشمی می خواهد قبای یک سردار پیروز را بر تن کند. قبایی که سال ها قبل مردم بر تن او بزرگ دیدند و از تن وی بیرون آوردند. اگر هاشمی فریب خود یا دیگران را بخورد و در صحنه رقابت بماند رفتاری غیر استاندارد از خود نشان داده است. او سردار بی سپاهی است که توهم پیروزی دارد. هاشمی نباید آبرو و اعتبار بر جای مانده خود را هزینه کسانی نماید که پشت وی سنگر گرفته اند.
هاشمی که تا آخرین دقایق ثبت نام هم نمی دانست چه باید کرد و چه تدبیری باید اندیشید، وارد فضایی شده که ماهیتی هیجانی دارد و او رفتاری خارج از استانداردهای معمول سیاسی را نشان می دهد.
نه هاشمی و نه جبهه اصلاحات توان ظرفیت سازی برای هاشمی ندارند. هاشمی تا 24 خرداد نمی تواند تصویرهای ذهنی مردم را پاک نمایند و جایگزین مناسبی برای خود تدارک ببینند چرا که حافظه تاریخی یک ملت را نمی توان به بازی گرفت.

هاشمی انصراف دهد یا شکست بخورد؟
هاشمی 80 ساله در آخرین تجربه انتخاباتی اش اگر بار دیگر میزان رای و محبوبیت خود را در ترازوی نقد مردم قرار دهد دیگر "خود کرده را تدبیر نیست" و شکستی را متحمل خواهد شد که اوراق تاریخ دیگر نه او را به عنوان رئیس دولت خودخوانده سازندگی که نماد شکست های پیاپی در آخرین فرصت های حیات سیاسی اش قلمداد خواهند کرد.
 هاشمی اگر لختی درنگ کند و خود را از اطرافیان خودخواه و اغیار خالی ببیند، می تواند طعم تلخ  آخرین شکست را به شیرینی هوشیاری و بصیرت تبدیل کند. هاشمی هنوز هم فرصت احیای شخصیت تاریخی خود را دارد به شرط آنکه به میان مردم بیاید و با خواسته های مردم پیوند بخورد ، مردمی که به دنبال تشکیل دولتی انقلابی، عدالت خواه، ولایتمدار، مقاوم و با شور و نشاط هستند و تا رسیدن به تشکیل دولت اسلامی یک یا حسین دیگر باقی است.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد