وقتی کارون بوی عطر یاس میداد و نخلستان...!
گروه جامعه: "کارون بوی عطر یاس میداد و نخلستان بوی عطر پونه وحشی، از دوردستها صدائی میآمد. خنده وگریه به هم آمیخته، نمی دانستم به کدام طرف بروم. (از رمان "در شعلههای آب" مرتضی مردیها)
•محمد کیانوشراد
(نماینده اهواز در مجلس ششم)
امسال در ایام نوروز سفری به آبادان و خرمشهر داشتم. حاصل آن – بر خلاف سالهای قبل – افسردگی و حزن از مشاهده ویرانشهر خرمشهر بود!
یاد نخلهای بی سرامروز ویاد روزهائی که بقول شاعر جنوبی \"نخلهای بلند، چشم در چشم آفتاب، شیرین رطب خویش را میپروراندند\".
با دیدن خستگی و بی رونقی و بی رمقی شهر، به یاد شعر و ترانه زیبای \"شهرخالی\"، با مویه خوانی خواننده معروف افغان، امیرجان صبوری، میافتی که با غم و غربتی غریب ناله سر میدهد.
شهرخالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی.
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی.
کوچ کرده، دسته دسته، آشنایان عندلیبان
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی
در همه این ایام، هر کس به آبادان و خرمشهر میآمد، خیمه حزن و اندوه رابرآسمان شهر برافراشته مییافت. اندوه فقدان شهیدان سرافراز، یاد جانبازانی که از سراسر ایران زمین برای رهایی خونین شهر، از هستی خویش، باشور وشوق وایمان گذشتند. رزمندگان و بسیجیان سلحشورایام دفاع مقدس، نام خونین شهر را دوباره خرمشهر نامیدند.ایران سراسر شور و شادی شد.مهاجران بی پناه و آواره اما سربلند، به امید بازگشت به سرزمین مادری خویش لحظه شماری کردند. برغم ادامه جنگ، مردم آواره در شهرها، - که گاه بی خبران، فراریان جنگ مینامیدنشان - به شهر بازگشتند و برای بازسازی شهرشان صبر پیشه ساختند. جنگ به پایان رسید.مردم بازهم، امیدوار و منتظر ماندند. روزها آمد و رفت، اما خونین شهر، خرمشهر نشد. خرابی و بیکاری، گرانی و فقر و تورم، آه و اندوه، چون بختک بر جان خسته مردم شهر خیمه زد. مردم نا امید و مایوس از بازسازی شهرشان، امروزباافسوس و حسرت و تاسف، شهرشان را، شهرسوخته و ویرانشهر میبینند.
جهان آرا و یارانش، جان شیفته خویش را دادند تا اسلام و ایران بمانند، اما اگر امروز در میان ما بودند، بدون شک، فریاد دادخواهی شان را برای شهرشان میشنیدیم.
نگاهی کوتاه و گذرا میان بازسازی آبادان و خرمشهر با دیگرمناطق جنگ زده پس از جنگهای ویرانگر جهانی و منطقه ای و شیوه، کیفیت و سرعت آنان در بازسازی مادی و معنوی اماکن تخریب شده تامل برانگیز و گویای همه چیز است. واقعیت آنست که پس ازگذشت نزدیک به ۲۵سال از پایان جنگ عراق با ایران، تاخیرات ناموجه مسئولین در امر بازسازی و احیائ شهر، راه هرگونه توجیهی را ازآنان سلب مینماید.
سخنان نماینده شهر آبادان در مجلس شنیدنی است. او با اشاره به اینکه پس از ۲۴سال هنوز مردم درگیر مشکلات پس از جنگ هستند، از مسئولان عاجزانه استمداد میطلبد. او درمجلس در مورد ساحل نشینان محروم از آب شرب سالم و در خطاب به احمدینژاد گفت: "شما در سفر استانی خود هنگامی که فریاد واعطشای مردم بلند بود قول دادید که اگر تا ۶ماه دیگر آب نیاید، من وزیر را در لوله میگذارم. امروز پس از ۶سال هنوز کاری صورت نگرفته است. شعارهای شما به پایان رسید و مدیون مردم خوزستان هستید."
آری باید برای آبادان و خرمشهر کاری کرد.دوستداران خرمشهروآبادان باید نگران باشند.نگران فقر و فساد و بیکاری دامن گستر، نگران فرار اندک سرمایههای شهر، نگران خالی شدن جمعیت فعال وکارآفرین شهر، ونگران عقب ماندن شهرازرقابت با همسایگان خویش، ....
مردم غیور و دلاور و با شرافت و عزیز خرمشهر و آبادان از اینکه شهر خویش را همچنان ویرانه و متروکه میبینند آزرده خاطر و دلگیرند. آنان هنگامیکه اخبار بازسازی لبنان و دیگر نقاط دنیا را توسط جمهوری اسلامی میشنوند و حال وروز خود را میبینند شوکه میشوند. آیا مردم خرمشهرحق ندارند دلخور و آزرده خاطر شوند؟ بازسازی خانهها، مدارس، پلها، و روستاها و ادارات لبنان...و در کنار آن وضعیت بد زندگی ومعیشت و رفاه مردم خرمشهر و آبادان...؟ مردم خرمشهر در کنار کارون پر از آب و خاطره میگویند، واعطشا \"آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم\".
درمیان این همه درد و رنج، سخنان آن مقام احساسی و بی منطق، داغ مردم را تازه تر نمود. مردم، حس سرخوردگی ورها شدگی را بیشتر چشیدند. او گفته بود: اگر دشمن بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد، اولویت حفظ سوریه است. مردمی که با چنگ ودندان خرمشهر را از دست بعثیان آزاد کردند، حالا چنین سخن سخیفی را میشنوند. خوزستانی که به گفته امام خمینی: «دین خویش را به اسلام ادا کرده بود»، حالا به آسانی و ارزانی، ارزشش از سوریه کمتر میشود.
حال اگر مردمی که ثروت نفت وگاز زیر پایشان است و گرسنه مانده اند، پس از این همه زجر ومصیبت، دردمندانه بگویند: "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است" سخنی نسنجیده، ضد انقلابی و در راستای اهداف دشمنان گفتهاند؟ مردم این همه بی توجهیها و بی مهریها را در کناراین کج فهمیها چگونه تحمل کنند؟ تاکنون تلاش و فریاد مسئولان محلی، شورای شهر و نمایندگان مجلس به جائی نرسیده است. باز هم سوم خردادی دیگر در پیش است. بازهم تبلیغ وتجلیل وسپس فراموشی مردم تا سالی دیگر.
مسئولان کشور برای بپا خاستن و زنده نگه داشتن پیکر نحیف ونیمه جان آبادان و خرمشهر باید کاری اساسی کنند. دیگر حرف و شعار، کافی است. باید کاری کرد. خرمشهر و آبادان را باید زنده کرد.
بازگشت سرمایه و سرمایه گذاران به منطقه، تقویت و تسهیلات بیشتر برای منطقه آزاد تجاری اروند، لایروبی اروند، برای سهولت تردد کشتیها و لنجها با ظرفیتهای بالاتر و... و در یک کلام رونق کسب و کار و تجارت در خرمشهر و آبادان باید به عنوان اولویتی استراتژیک در برنامه ریزیهای کلان کشوری در نظر گرفته شود. دیگر بس است، شهرخسته و نیمه جان را باید احیا کرد.