سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)

 

یا فاطمه تو فقط مادر امامت نبوده‌ای

 

 فاطمه، تو فقط مادر امامت نبوده ای، تو مادر حیا و عفتی، مادر مظلومیت و صبری، مادر وقار و ابهتی، تو مادر ایمان و یقینی، و اگر کورسوی ایمانی دل ما را روشن می دارد، به تابش مهر توست.

به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، داریوش بهمنیار نویسنده وبلاگ سیاست روز در آخرین پست وبلاگ خود چنین نوشت :

فاطمه، فاطمه است، به خاطر آنکه آتش دوزخ را از دوستداران خود دور می‏کند، و فاطمه است، چون محبت خود را از دشمنان خود دور می‏دارد، و چه سعادتی برتر از دوستی او که رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله خشنودی او را خشنودی خدا می‏داند، و چه حسرتی بزرگ‏تر از بازماندن از محبت او که پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏ آله، خشم او را خشم خدا می‏شمرد، و اگر ما نتوانستیم بفهمیم راه خدا از کدام سمت است، می‌توانیم از روی رفتار فاطمه سلام الله علیها و از روی خشم و شادی فاطمه سلام الله علیها، آن را بفهمیم که راه درست کجاست، چرا که حضرت فاطمه سلام الله علیها سکوتش برای خداست، فریادش برای خداست، لبخند و خشمش، صلح و قهرش همه و همه برای خداست، نماز هر نمازگذاری،
روزه‏ ی هر روزه‏داری، حجاب هر زن باحجابی، جهاد هر مجاهدی، تقوای هر پرهیزکار پاکدامنی، قرآن هر مسلمانی، حافظ و عمل‏کننده‏ ی به قرآن، همه و همه به مبارزات حضرت زهرا علیها السلام ارتباط دارد.

در ارزیابی حوادث دردناک پس از وفات رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و یورش و تهاجم به خانه عترت، و جسارت به حرمت ولایت و شکستن حرمت کوثر قرآن، و شهادت حضرت محسن علیه‏ السلام، و دفاع و کتک زدن یگانه دخت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله، در میان کوچه در برابر دیدگان صدها تماشاچی، تحلیل‏ ها، و ارزیابی‏ های گوناگونی وجود دارد.

اول باید برای نسل امروز روشن شود، مگر مهاجمان چه می‏خواستند؟ برای ارزیابی ره‏آورد و نتیجه مبارزات حضرت زهرا علیها السلام باید احتمالات یاد شده بهتر روشن گردد، و اهداف اصلی و عمق توطئه برملا شود، که چقدر آن خناسان مقام پرست، و آن هسته های پوچ و بی مغز توانستند به اهداف خیانتکارانه از پیش تعیین شده‏ی خود برسند؟ و حضرت فاطمه علیه السلام چقدر با اهداف شوم آنان آشنا بود؟ و چگونه با آنها به نبرد برخاست؟ و سرانجام کدامیک پیروز شدند؟ فاطمه علیه السلام؟ یا کودتاگران و غاصبان خلافت؟.
ره‏آورد مبارزات حضرت زهرا علیهاالسلام باید بهتر روشن گردد، زمانی که مغضوب شدگان به خانه وحی حمله کرده و درب خانه را به آتش کشیده بودند، تنها مدافع حیدر که پا به میدان گذاشت معصومه بود، حافظ قرآن بود، بزرگ بانوی جهانیان بود، حبیبه‏ ی رسول خدا بود، آگاه به مسائل سیاسی و روش های استعماری کودتاگران بود، و همه‏ ی آنها را به بن بست کامل کشانده بود و راه چاره‏ای جز رسوائی برای آنان باقی نگذاشته بود، او اهداف اصلی و عمق توطئه آنان را برملا کرد، حضرت فاطمه (س) کاری کرد که غاصبان خلافت با دست خویش ریشه خود را قطع و ماسک های دروغین را از چهره‏های خود برداشتند.  

با افشاگری حضرت فاطمه (س) خیانت کودتاگران بر همه مردم ثابت شد، چرا که وقتی به زور متوسل شدند، خود را رسوا کردند و عمر با دست ناپاک و نجسش سیلی به صورت حضرت فاطمه (س) نواخت، و سند فدک را پاره کرد، و برای همیشه در تاریخ اسلام رسوا و بی آبرو شد، اصرار و شدت عمل ابوبکر و عمر در غصب فدک که زمانی ملک یهودیان بود نشان از عمق کینه و بغض آنان و دوستان یهودیشان، نسبت به فاتح خیبر و صاحب فدک بوده است.

حضرت زهرا علیهاالسلام در بیت نبوت بزرگ شده بود، و در دوران ده ساله حکومت اسلامی در کانون اصلی حوادث مهمّ سیاسی و اجتماعی قرار داشت، و با تیزبینی و هوشیاری فوق العاده خود، تمامی جریانات آشکار و پنهان را می شناخت، و از ویژگی های افراد مؤثر نیز آگاهی کامل داشت او از یک سو، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را دیده بود، که برای تداوم صحیح حکومت اسلامی و بالندگی و رشد آن، تدابیر مختلفی می اندیشید، و زمینه سازی های لازم را برای امامت امیرمؤمنان علیه السلام فراهم می آورد، و از سوی دیگر، شاهد نگرانی های رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و یاران نزدیک وی از وجود جریانات مخفی و مرموز در بطن جامعه بود، که در صدد بودند با دستیابی به قدرت، مسیر حکومت اسلامی را تغییر دهند.

در حالی که امام علی علیه‏ السلام مأمور به سکوت بود، و دشمنان اسلام نیز مصمّم به گرفتن خلافت ‏بودند، و انواع یورش‏ها را تدارک می دیدند، کودتاگران سقیفه قدرت را به دست گرفته و از انجام هیچ خلافی پروا نمی‏کردند، و امام نیز مأمور به سکوت بود، و هر گونه برخورد مسلحانه یا امکان ندارد، و یا به صلاح اسلام نیست چه باید کرد؟ و هر لحظه تهاجم و یورش امکان ‏پذیرتر می شود، حالا چه کسی باید از حریم ولایت دفاع کند؟ چه کسی باید از امات و از ولایت و حرمت اهل‏بیت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دفاع و حمایت نماید؟ چه کسی و با چه مقام و ارزشی باید در برابر فتنه‏ ها و آن همه تهاجمات بایستد، و قامت خم نکند؟ چه کسی باید نقاب از چهره‏ی مدعیان دروغین اسلام و ایمان بردارد؟ ماهیت احزاب شکست خورده‏ ی دیروز، و مهاجمان بی‏پروای امروز را افشاء کند؟ واقعیت‏ ها را مطرح کند؟ از جان علی علیه‏ السلام دفاع نماید؟ و اهل‏بیت مظلوم را از خطرات گوناگون نجات دهد؟ و ثابت کند که آن همه ادعاها و شعارها تظاهری بیش نیست.

حضرت فاطمه (س) خط جدیدی را ظاهر نمود، و نگذاشت خلافت به راحتی بر پاشنه ی غاصبانه و خیانت کارانه صحیفه سازان و سقیفه پردازان بگردد و یاران واقعی علی (ع) در گمراهی بمانند و لذا جریانی را ظاهر کرد که قداست دروغین خلیفه های اول و دوم را زیر سوال برد، چرا که آنها با مقدس ترین زن در جهان اسلام رو به رو شدند، مصلحتی که خلفای غاصب موقع آتش زدن خانه از آن دم میزدند، چیزی جز خیانت نبود، خیانت هایی برای رسیدن به قدرت که از ماه ها قبل شروع شده بود حتی قبل تر و در جنگ تبوک که حضرت علی حضور نداشت، اولین سناریوی آن خیانت استارت خورده بود، حضرت فاطمه (س) با شهادت خود و فرزند حامله اش خیانت آنان را برملا کرد، و خط امامت و ولایت معصوم علیهم السلام را پایه گذاری کرد، و از این به بعد مسلمانان راه واقعی اسلام ناب را پیدا کردند، و این اساسی ترین کار فاطمه (س) بود، دیگر سلمان و اباذر و عمار و بقیه یاران علی حیران نبودند که باید چکار کنند، و جایگاه علی (ع) و امامان بعد از او تثبیت شد.

پس از ماجرای غدیر و مراجعت مسلمانان به وطن خود، گروهی در ماه محرم الحرام برای تغییر مسیر حکومت اسلامی جلساتی تشکیل می دادند، و شبی پس از گفت و گوی فراوان توافق شد، پس از رحلت رسول خدا (ص) با تمام قدرت بر ضد خلافت و حکومت علی (ع) مبارزه کنند، و قدرت اداره جامعه را به فردی بسپارند که توسط شورا انتخاب شده باشد، در پی این تصمیم پیمان نامه ای به خط سعید بن عاص نوشته شد، و به امضای سی و چهار نفر رسید، و سپس آن را به ابو عبیده جراح سپردند.

کودتاگران به بهانه‏ ی وحدت امت اسلامی ریختن هر خونی را مباح شمردند، و هر کس و هر چیز را از راه برمی‏داشتند، تا آنجا که، به خانه ولایت هجوم بردند، و ولیّ اللّه الاعظم، را با زور و فشار و شمشیر به مسجد کشاندند، برخی از اصحاب رسول خدا علیه‏ السلام را کشتند و برخی دیگر را که مخالفت کردند، در مسجد آنقدر زدند تا دنده‏ های پهلوی آنها شکست و تعداد زیادی از مردم را به بهانه‏ ی ارتداد قتل عام کردند، و برای بدست آوردن رأی بیشتر، و هواداران فراوانتر، موجودی بیت‏ المال مسلمین را، با دست و دل بازی خاص خودشان به سران قبائل بخشیدند، و هر کس را که مخالفت می‏کرد می‏زدند، محاصره می‏کردند، و حتی برخی را در مصلای مدینه سوزاندند، و تا آنجا پیش رفتند، که از شکستن و آتش زدن درب خانه‏ ای که جبرئیل بدون اجازه وارد آنجا نمی‏شد پروا نکردند.

در آن لحظه‏ های حساس، که به خانه حضرت علی (ع) حمله کردند، تا خانه را آتش بزنند نقش حضرت زهرا علیه السلام و نقش آفرینی کوثر قرآن روشن می‏شود، ان خناسان فکر همه چیز را کرده بودند، گفتند چند راه بیشتر وجود ندارد یا علی دست به شمشیر میبرد، و عده ای زیادی را هم می کشد، بعد خودش هم کشته میشود و یا بیعت را قبول میکند راه سومی برای علی (ع) نگذاشته بودند یعنی راه سومی وجود نداشت ولی آن مسلمان نماها با اینکه محضر رسول خدا را درک کرده بودند ولی حب شیطانی شان نگذاشت به این حقیقت برسند که وعده خداوند حتمی است و ولایت علی در غدیر و امامت ائمه پایدار و زنده خواهد ماند آنان به هیچ عنوان فکر نمیکردند که با فاطمه (س) دختر گرامی رسول خدا گلاویز بشوند، حضرت فاطمه الزهرا(س) با عرفان و معنویتی که از پیامبر و قرآن دارد، با صبر و تحملی که از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله به یادگار گرفته است، با جسارت و شجاعتی که از علی علیه ‏السلام آموخته است، در برابر یورش‏ها می‏ایستد از ولایت دفاع می‏کند، امام را نجات می‏دهد، در حالیکه مقابل شمشیر برهنه‏ی دشمن ایستاده بود.

پسر خطاب وقتی که به دستور ابوبکر خانه وحی را آتش میزد گفته بود به خاطر مصلحت مسلمین این کار را میکنم در حالی که طبق گواهی تاریخ او هسته ای بی مغزی بود پوچ پوچ، که حتی مصلحت خودش را هم نمیتوانست تشخیص بدهد تا چه برسد به مصلحت مسلمین،

گروه‏ های مهاجم و فرماندهشان، عمر می‏دانستند که آتش زدن و بازو شکستن و شهادت حضرت محسن برای آنها گران تمام می‏شود و سیلی زدن به دختر پیامبر اسلام که ده‏ ها حدیث و روایت در فضیلت او در میان مردم انتشار دارد کار ساده‏ ای نمی‏باشد، و تلاش داشتند این کار را نکنند، ابتداء با انواع تهدیدها برخورد کردند دیدند فایده‏ ای ندارد هیزم برای آتش زدن درآوردند و هشدار دادند، تأثیری نداشت.

دختر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله مصمم برای شهادت در تکلیفی الهی، در دفاع از امام زمانش و برای برپایی امامت و زنده کردن غدیر خم در برابر مهاجمان محکم ایستاده بود، درب خانه را آتش زدند و درب نیم سوخته را بر اندام او کوبیدند در بین در و دیوار و با ضربت‏های وحشتناک محسن او را شهید کردند و حضرت تا وقتی بیهوش نشده بود و به زمین نیافتاده بود دفاع را ادامه می داد هر بار که آن بزرگ بانوی جهانیان، امام را به سوی خود می‏کشید ده ها نفر از روبهان سیاه دل بر زمین می‏ریختند و آبروی سردمداران سقیفه یکجا لگد مال می‏شد، که چطور یک زن در برابر هزاران مهاجم، چون شیر بایستد و امام خود را از دست آن همه از مهاجمان بی‏ پروا نجات دهد.

و تا شنید که امام زمان او را به زور به سوی مسجد می‏کشانند با همه‏ی دردهای شدیدی که یک زن، پس از سقط جنین دارد، آن هم سقط جنینی که با ضربت و فشار باشد که قابل تحمل نیست، چادر بر سر کرد و تکیه به حضرت مجتبی داد و با سرعت خود را به امام رساند و در میان دیدگان حیرت‏ زده ‏ی دوست و دشمن، بی‏ تفاوت و منافق دامن امام را گرفت و مانع بردن امام به مسجد شد و فرمود:

و اللَّه لا أدعکم تجرون ابن عمی ظلما، ویلکم ما أسرع ما خنتم اللَّه و رسوله فینا اهل البیت؟

سوگند به خدا نمی‏گذارم پسر عموی مرا اینگونه ظالمانه به سوی مسجد بکشانید وای بر شما چه زود به خدا و پیامبرش و نسبت به ما اهل‏ بیت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله خیانت کردید؟

سران سیاسی کودتاگر سقیفه این مسئله را می‏دانستند که کتک زدن دختر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در میان آن همه از تماشاچیان برای آنها بسیار گران تمام می‏شود، و سعی داشتند مرتکب چنین کاری نگردند، و ماهیّت نفاق‏ گونه خود را به همگان نشان ندهند، اما چاره‏ ای نداشتند و آیا دیگر آبروئی برای آنان مانده بود؟ آیا دیگر می‏توانستند دیگران را بترسانند؟ آنان به ن‏بست کامل رسیدند چون همه‏ ی تلاش‏ های مذبوحانه‏ شان بر باد رفت.

چون همه‏ ی ترفندهای ترس و وحشت آفرینشان سست و بی ‏اعتبار ‏شد ناچار شدند کفر پنهان شان و رذالت اخلاقی پلیدشان را آشکار کنند و نفاق درون خود را آشکارا بنمایانند و در همیشه تاریخ آبروی خود را بریزند آنجا که عمر به قنفذ گفت: «قُنفُذ دست فاطمه را کوتاه کن» و آن نامرد سنگ دل مشرک، بی ‏امان بر دست و بازوئی شلاق می‏نواخت که آن را پیامبر صلی اللَّه علیه و آله می‏ بوسید و می‏بوئید، و دفاع همچنان ادامه داشت و تا دست فاطمه علیه السلام بر اثر ضربات سخت سُست نشده بود نتوانستند علی علیه‏ السلام را به مسجد بکشانند.

این واقعه را همه دیدند، تاریخ‏نویسان در کتب تاریخ نوشتند، و بینندگان در شهرها و دیار آن روز نقل می‏کردند، شعرا آن را در اشعار غمناک پروراندند که در تمام شهر مدینه این خبر برق ‏آسا بگوش همگان رسید، همه فهمیدند سران کودتاگر سقیفه، منطق و ایمان ندارند که دست به شمشیر و شلاق می‏برند، اهداف مقدس و آرمان الهی ندارند که قرآن مجسم را و بزرگ بانوی جهانیان را با شلاق می‏زنند ولی حضرت فاطمه علیه السلام با پهلوی شکسته و دردهای جانگاه پس از سقط جنین، و بازوی ورم کرده باز هم دست از دفاع برداشت، هرگز!! دوباره وارد مسجد شد و تهدید به نفرین کرد و هشدار داد که سرانجام امام را به سلامت به منزل می رساند.

می‏بینیم که در مقابله با مهاجمان: فاطمه علیه السلام به همه‏ ی اهداف خود رسید و مخالفان مهاجم بی‏ آبرو، تسلیم شدند، فاطمه‏ علیه السلام توانست ماهیت شرک و نفاق را در نمایش ماندگار به همگان نشان دهد، فاطمه‏ علیه السلام توانست قانونی بودن حکومت ابابکر را زیر سؤال ببرد، فاطمه‏ علیه السلام توانست از مظلومیت علی علیه‏ السلام دفاع نمایند و همچنین فاطمه‏ علیه السلام توانست به عنوان یک زن، در برابر سران سنگدل کودتاگر بایستد و به همه اهداف خود برسد.

دیگر اقدام زهرا علیه السلام براى رسوا کردن باند نفاق و اتمام حجت با مردم، همان سکوت اوست او تصمیم گرفت دیگر هرگز با ابوبکر و عمر سخن نگوید و تا پایان حیاتش هم بر سر تصمیم خود ماند او به ابوبکر در حالى که حقش را غصب کرده بود فرمود: «واللَّه لادعون اللَّه علیک واللَّه لا اکلمک بکلمة ما حییت» (به خدا سوگند تو را نفرین مى‏کنم و به خدا سوگند تا زنده‏ ام با تو کلمه‏ اى سخن نخواهم گفت) و نیز در حالى که عمر به خانه‏اش حمله برده بود و آن جا را به آتش کشانده بود به او فرمود: «واللَّه لا اکلم عمر حتى القى اللَّه» (به خدا سوگند تا زنده‏ ام با عمر سخن نخواهم گفت) و در هنگام عیادت از او به آن دو فرمود: «واللَّه لا اکلمکما من رأسى کلمة حتى القى ربى فاشکونکما الیه بما صنعتما به و ما ارتکبتما منى» و این مبارزه‏ ى منفى و سکوت زهرا علیه السلام براى خلفا خیلى سنگین و رسواساز بود او هر کجا با آنان برخورد مى‏کرد از ایشان رو برمى‏گرداند

زهرا سلام ‏اللَّه‏ علیه مى‏ خواست با طرح سؤال در اذهان مردم، که چرا تنها یادگار رسول خدا را قبرش را پنهان نموده اند، آنان را به فکر وادارد، تا خود به دنبال جواب رفته و مسببین اصلى را بیابند همین است که مى‏ بینم برخى، برخى دیگر را ملامت مى‏ کردند که تنها دختر پیامبر مرد و هیچکدام از آنان اجازه حضور در دفن و نماز نداد، و قبرش را هم پنهان نمود.

آرى او نمى‏ خواست تا دشمنانش که دشمنان خدا و رسولند بر سر مزارش اقامه‏ ى عزا کرده و بدین وسیله عوام‏ فریبى کنند آن قدر این امر بر خلفا سنگین بود و از عواقبش بیم داشتند که تصمیم گرفتند نبش قبر کنند تا قبر زهرا را پیدا کنند و بر جنازه‏اش نماز گزارند که از هیبت و تهدید على علیه‏ السلام ترسیدند و از بیم فتنه ‏اى بزرگتر پا عقب کشیدند.

پنهان بودن قبر حضرت زهرا سلام‏ اللَّه ‏علیها نشانه‏ ى مظلومیت و غربت ولایت است، و دلیل واضح و برهان قاطعى که شیعه مى ‏تواند به استناد آن خود را پیرو راستین سنت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نشان دهد زهرا سلام‏ اللَّه ‏علیها است که نشانه ای بر حقانیت و مظلومیت شیعه است، او درس بزرگی براى همه‏ ى آزادمردان و انسانها در طول تاریخ به یادگار گذاشت، شیعه امروز مى ‏تواند از اهل سنت بپرسد، چرا زهرا سلام ‏اللَّه ‏علیه وصیت کرد تا خلفا در تشییع جنازه‏اش حاضر نشوند؟ و چرا وصیت کرد تا قبرش پنهان بماند؟

یا فاطمه جان (س) اگر مبارزات تو با غاصبان خلافت نبود ارزش های اصیل اسلامی با نظارت «عترت» تداوم نمی‏ یافت و خط ثقلین تا ظهور حضرت مهدی علیه‏ السلام پرنور نبود، اینجاست که نقش تو ای دخت گرامی پیامبر خدا (ص) فاطمه علیها السلام روشن می‏گردد و نقش آفرینی تنها کوثر قرآن مشخص می‏شود، نماز هر نمازگذاری، روزه‏ ی هر روزه‏داری، حجاب هر زن باحجابی، جهاد هر مجاهدی، تقوای هر پرهیزکار پاکدامنی، قرآن هر مسلمان حافظ و عمل‏ کننده‏ ی به قرآنی و همه و همه به مبارزات حضرت زهرا علیه السلام ارتباط دارد، فاطمه (س) فدا شد تا اسلام و عترت بماند، محسن خود را در خاکریز اول خط مقدم تقدیم خدا کرد تا علی علیه‏ السلام و امامت پایدار بمانند، سیلی خورد تا به اسلام و قرآن لطمه‏ ای وارد نشود، کتک خورد تا ارزش ها مسخ نگردد، ای فاطمه علیه السلام، ای بزرگ بانوی جهانیان، ای قرآن مجسم، دستت را شکستند اما عزمت را نتوانستند بشکنند، در راه دفاع از امامت صورتت را کبود کردند و پهلویت را شکستند آنها فقط توانستند خشم خدا را برای خود بخرند ولی نتوانستند عزمت را در دفاع از عترت پیامبر بشکنند، از آن روز تا به حال و تا ظهور دولت یار، و تا لحظه‏ های آشکار شدن نشانه‏ های قیامت، همه‏ ی موحدان، مدیون حضرت فاطمه علیه السلام می‏باشند.

یا فاطمه جان (س) تو با حفظ جان امام، و حرمت ولایت، راه رسالت را تداوم بخشیدی، نظارت دائمی عترت را به تداوم اسلام ناب جاودانه نمودی که به تداوم اصالت قرآن انجامید، و با سفارش به پنهان کردن محل قبر خود، منتظران فرصت را برای همیشه‏ ی تاریخ تا ظهور حضرت مهدی علیه‏ السلام رسوا کردی، و اقسام گروندگان اسلام را در خطبه‏ های خود افشا نمودی و نتیجه این شد که کودتاگران سقیفه شکست خوردند گرچه در ظاهر به حکومت خیانت کارانه شان رسیدند ولی در حقیقت  حضرت زهرا علیه السلام پیروز و سربلند شد، و توانست به بهترین شکل ممکن از حریم ولایت دفاع کند، از جان امام زمان خود پاسداری کند، و مانع یورش بیشتر به حریم عترت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله گردد، از سلامت و اصالت اسلام جانب داری نماید، انواع انحرافات و تحریف را بشناساند و راه مقابله با آن را بیاموزد، و برای همیشه‏ ی تاریخ مدعیان دروغین را افشا کند و نقش دفاعی خود را به بهترین شکل ممکن به انجام رساند.

هیچ کس مانند فاطمه زهرا(س) عمق و ژرفای امامت را نشناخت و هیچ فردی چون او در راه تبیین امامت و ولایت و شناسایی آن و دفاع از امام خویش تلاش نکرد او از طرق مختلف برای دفاع از امامت امامان بر حق، سعی و کوشش کرد، گاه با بیان خطبه های غرّا و روشنگرانه عظمت و فضیلت مقام امامت و شخص امام علی(ع) را آشکار ساخت گاه با منطق و استدلال امامت دوازده امام را به اثبات رساند و فواید و مزایای بی شمار آن را برشمرد و گاه برای اثبات امامت امام علی(ع) به محاجّه و دفاع پرداخت و آنجا که لازم دید، برای دفاع از امام خویش، جان خود را به خطر انداخت تا آنجا که اولین شهید راه امامت و دفاع از آن لقب گرفت.

برای معرفی کردن حضرت زهرا سلام الله علیها نباید فقط زن امروز را مخاطب قرار دهیم، بلکه باید دایره را کمی وسیع‌تر بگیریم و او را برای انسان‌های همه دوران‌ها معرفی کنیم چون او نه فقط برای زن‌ها، که برای همه انسان‌ها، الگوست فاطمه سلام الله علیها همان علی علیه السلام است در فرم زنانه آن، حضرت زهرا سلام الله علیها پیامبر نبودند؛ ولی پیامبرانه زندگی کردند، پیامبرانه اندیشیدند، پیامبرانه موضع گرفتند.

امروزه توجه ویژه به سیره و مقام حضرت صدیقه‌ی کبری سلام الله علیها به آن جهت بسیار مهم است که حضرت فاطمه الزهرا (س) ما را به تاریخ مردمی در هزار و چهارصد سال قبل می برد که نتوانستند در زیر سایه‌ی اسلام واقعی سرنوشت تاریخی خود را تغییر دهند و حضرت زهراسلام الله علیها با اعتراض‌های خود به وضعی که بعد از رحلت رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم پیش آمد ما را متوجه شرایط تاریخی آن زمان نمودند و حقایق تاریخی آن زمان را با شهادت خود و فرزند گرامیشان برای همیشه تاریخ روشن و زنده ساختند و توطئه غاصبان خلافت را افشا کردند.

اینک به خوبی در میابیم که اگر خداوند حضرت فاطمه علیه السلام را برای مقطع زمانی حساس 75 روز پس از وفات رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله انتخاب نکرده بود و مبارزات آن بانوی بزرگ دو جهان علیه غاصبان خلافت نبود، اسلام ناب تداوم نمی‏یافت، علی علیه‏ السلام وجود نداشت، سلامت دین، و اصالت اسلام، در خطر جدی قرار می‏گرفت، قرآن دچار تحریف و سوء استفاده‏ های فراوان قرار می‏گرفت، امت اسلامی وجود نداشت، ارزشهای دینی نابود می‏شدند ، امامت و رهبری معصوم علیهم السلام برای همیشه از میان می‏رفت و با یک ارزیابی صحیح از تاریخ سیاسی اسلام در آن زمان باید گفت اگر فاطمه علیهاالسلام نبود ره‏آورد رسالت نابود می‏گشت و تداوم نمی‏یافت.

فاطمه، فاطمه است، به خاطر آنکه آتش دوزخ را از دوستداران خود دور می‏کند و فاطمه است، چون محبت خود را از دشمنان خود دور می‏دارد چه سعادتی برتر از دوستی او که رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آ له خشنودی او را خشنودی خدا می‏داند و چه حسرتی بزرگ‏تر از بازماندن از محبت او که پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله ، خشم او را خشم خدا می‏شمرد خدایا! دست ما را از دامن مهر او کوتاه مدار دل‏های ما را از نور هدایت او روشن کن و به راهی رهنمون ساز که رضای او در آن باشد که رضای او رضایت توست نام ما را در شمارِ دوستداران و پیروان آن حضرت قرار ده تا در روز حساب، از گذرگاه‏ های سخت به مدد نام او به آسانی بگذریم.


اینک رهروان راستین بزرگ بانوی اسلام در سالگرد رحلت جانسوزش با او تجدید عهد می کنند، که به تاسی از اسوه ی صبر و بردباری و ظلم ستیزی با بیدادگری و تعدی و تجاوز بجنگند، و از حریم ولایت که فاطمه اولین شهید راه آن است، تا پای جان ایستادگی نمایند.

گر چه مزار فاطمه بی نشان است، ولی عشق به او نشان همه ی دل هاست، فاطمه جان چقدر مظلوم بودی و علی از تو هم، مظلوم‏تر بود، سلام بر فاطمه (س) ، سلام بر مظهر تابناک عصمت و طهارت، سلام بر آبروی آیینه و آب، سلام بر او که با نعمت وجودش جهان فرصت آفرینش یافت، سلام بر روح بلندی که مصداق واقعی مادر است، سلام بر مادری که مهربانتر از هر مادر دیگر است، سلام بر زهرای اطهر (س) سلام بر او که جان جهان است .

و تو ای مدینه چگونه مظلومیت علی و فاطمه را دیدی و سکوت کردی؟

دلهایمان، معبد غم و اندوه توست ای مدینه شهر پیامبر، باز دل ما بهانه تو را می گیرد و چشمها به یاد آن همه مظلومیت بارانی می شود، نامت یادآور مظلومیت علی است و فاطمه، مظلومیت حسن و فاطمه، مظلومیت حسین و فاطمه و ظلمی که گل نورسته جوانی ات را با غنچه ای در وجود پر پر کرد، و رحمی بر پهلوی شکسته و دل داغدارت ننمود، بر کدامین ماتم اشک بریزم، یا از کدام دیدگان وجودم خون ببارم بر محسن شهید؟ بر بازوی کبودت؟ بر صورت سیلی خورده ات؟ بر دل زخم خورده ات؟ با توام ای مدینه، تو را که تاج افتخار مدینة النبی بر سرت نهادند آری با توام، عجبا از خاموشی ات، عجبا از سکوت مرگبار جاهلیتی مکرر، چگونه تاب آوردی و درنگ نمودی؟ شاید چشم هایت اعمی بود از دیدن خشمی که گلی از سلالة النبی را بین در و دیوار پر پر کرد، ولی باز هم سکوتت را دلیلی نیست، مگر گوش هایت هم نمی شنیدند ناله های علی، ضجه های حسنین و زینب را که این گونه بر لبانت مهر سکوت زده بودی؟

 
آه که باید دهان باز می کردی و بغض فرو خورده خود را بیرون می ریختی، که ناله های بیت الاحزان برای زیر و رو کردن جهان بس بود و تو .... آه که با چه ولعی گل زخم خورده وجودش را در دلت جای دادی، چگونه دختر را اندکی پس از پدر در کام فرو کشیدی و دم نزدی، آه که در آن دم باید همه را می بلعیدی، پیش از آنکه دستهای پلید آن ناجوانمردان بر گونه خیر الکثیر دو عالم سیلی زده باشد، عجبا از تو، که پس از آن چاههایت از سوز جانگداز علی نخشکیده اند، آن هنگام که از فرط مصایب و ستمها به دل بیابان و نخلستانهایت پناه می برد، و با چاه راز دل می گفت، و شما ای چاه های مدینه چقدر حریص شنیدن سوز وصی خدا بودید، که روز به روز فزونی غمش را می دیدید و آتش نمی گرفتید؟.

و تو ای آسمان مدینه، اگر آن گاه که ناله های بیت الاحزانش به گوشت می رسید سنگ بر سر این جماعت بی همت و عهدشکن می باریدی و بر بدن هاشان زخم می زدی، باز هم نمی توانستی زخمهای دل فاطمه را قصاص کنی.

شاید هم ای مدینه میخواستی حرمت قبر رسول اللّه (ص) را نگه داشته باشی و دم نمی زدی، اما نه امروز اگر تمام کره خاکی بخواهند کفاره گناه آن روز را بپردازند و تمام دریاها جوهر شوند، تمام درختها قلم، و همه وسعت این خاک، کاغذ شوند باز هم کم است برای نوشتن گوشه ای از مظلومیت عترت رسول اکرم، بار گناهت سنگین است ای مدینه و خود بهتر می دانی، ای مدینه کوتاهی ات فراوان و جبران ناپذیر است، پس همچنان خاموش بمان، تا خاکت در زیر سم اسب آن عزیز دردانه زهرا (س) با خون نابکاران سیراب گردد و اشک چشمان زیبایش، خاک مادر را پس از قرنها شستشو دهد و ما «السلام علیک یا بقیة اللّه الاعظم» سر بدهیم.

یا فاطمه، تو فقط مادر امامت نبوده ای، تو مادر حیا و عفتی، مادر مظلومیت و صبری، مادر وقار و ابهتی،  تو مادر ایمان و یقینی، و اگر کورسوی ایمانی دل ما را روشن می دارد، به تابش مهر توست، سلام و درود خدا بر تو ای مادر شکیبایی و ای اسوه بردباری

 ای روشنای ایمان و ای نور آسمانی دعایمان کن که به دعای تو محتاج ترین ایم سالروز شهادت مظلومانه سالار بانوان دو جهان، دخت گرانمایه خاتم پیامبران، فاطمه زهرا، همسر ولایت، ‌مادر امامت،بانوی محشر، صدّیقه مبارکه، طاهره محدِّثه، زکیّه بتول، میوه دلِ رسول، راضیه مرضیّه، محور ولایت، اسوه حجاب و عفت، خردمند خوش سخن، پارسای پرستنده، بزرگ پوینده وادی عرفان، ناموس خلقت، مادر امامان، یگانه همتای امیر مؤمنان و مفسّر قرآن، و بانوی پاک پاکیزه، حضرت فاطمه زهرا(س) را به پیروان راهش و همچنین شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بر امام زمان و امام خامنه ای کبیر (حفظه اله) و همه شیعیانش و مردم عزیز ایران تسلیت عرض می نمایم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد