سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

هشدار امنیتی و اخلاقی به خانواده های محترم خوزستانی

 
برکات یک قطع و وصل/
از برکات این مساله افشاگری های صورت گرفته توسط رسانه های وابسته علیه یکدیگر است؛ امروز به خوبی می‌توان ارتباط سعید کریمیان با منافقین، شرارت های داریوش هامیون و از همه مهم تر اعتراف سعید کریمیان به همجنس باز بودن و بهایی بودن اغلب مجریان و کارمندان شبکه من و تو را دریافت.
مشرق؛ با گذشت زمان و عیان شدن تمرکز دشمنان ایران اسلامی بر روی قدرت نرم و مبادرت  برای تسلط بر اذهان عمومی و در مرتبه ای بالاتر تلاش  برای تغییر سبک زندگی مردمان جامعه اسلامی  ، شبکه های رنگارنگ ماهواره ای در قد و قامت های متفاوت به معرض ظهور رسیدند.
اگر چه سبک و سیاق برنامه های این شبکه ها متفاوت است اما همگی انها علی رغم اختلافات ظاهری و جزئی یک هدف را دنبال می کنند به نحوی که در سال 73 تنها سه شبکه تلویزیونی فارسی زبان شامل شبکه تلویزیونی منافقین و دو شبکه لس آنجلسی مشغول فعالیت علیه امنیت و فرهنگ مردم کشورمان بودند، در سال 91 این تعداد به 125 شبکه فارسی زبان رسیده که از این تعداد 13 شبکه فقط مخصوص پخش سریال و فیلم های سینمایی بوده و این آمار خود نشان دهنده جنگ تمام عیار شبکه های وابسته به یهود جهانی علیه  جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام است.
یکی از این شبکه ها که رسالت خود را تغییر سبک زندگی مردم ایران قرار داده شبکه جم تی‌وی ( GEM TV)‏ است.
این شبکه  از سال ۲۰۰۶ میلادی با شعار «جم همه ی شما را دوست دارد» اغاز به کار کرد  و به عنوان  یکی از شبکه‌های تلویزیونی «گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» (General Entertainment and Music Group) با محتوای برنامه‌هایی نظیر "فیلم‌های سینمایی"، "مجموعه‌ها و سریال‌های تلویزیونی"، "مستندهای تلویزیونی"، "برنامه‌های آموزشی" و سایر برنامه‌های سرگرم‌کننده جهان تشکیل شد.
 
«گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» دفاتری در شهرهای دبی، لندن، کوالالامپور و لس‌آنجلس دارد شبکه جم در سال های گذشته با ارتقای شبکه و گسترش آن از دو شبکه معروف خود به بیش از ده  شبکه دست پیدا کرد  و با ارتقا خود از سطح انالوگ به دیجیتال  شبکه HD را در ماهواره یاه ست (Yah sat راه اندازی کرد).

مسئولان این شبکه برای بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲، شبکه "جم اسپورتس"( GEM SPORTS)‏ را راه اندازی کردند که به پخش مسابقات المپیک بصورت HD پرداخت. قبل از آن شبکه جم مووی( GEM MOVIE)‏ برای پخش فیلم و شبکه جم می(GEM ME)‏ برای پخش برنامه‌های متنوع و مسابقات تلوزیونی را تاسیس کرده بودند ،  دو شبکه جم میوزیک (GEM MUSIC 1 HD)‏ و جم دری (GEM DARI)‏ به پخش موزیک ویدئوهای گوناگون با کیفیت HD می‌پردازند. مدیران مجموعه همچنین وعده راه اندازی چند کانال جدید با مضوعات مختلف با کیفیت HD و اضافه کردن دو زبان دری و زبان کردی به شبکه‌ها و راه اندازی یک شبکه رادیویی و افتتاح سرویس IP TV تا قبل از پایان سال ۲۰۱۲ داده‌ بوند.

اما طی اتفاقاتی مبهم در تاریخ ۱۳ ژانویه ۲۰۱۳ (24دی-1391)، پخش شبکه به صورت غیرمنتظره‌ای قطع شد و از این تاریخ به بعد مباحث ضد و نقیض در رابطه با چرایی قطع شبکه به وجود امد و حتی شبکه جم نیز در پایگاه های اطلاع رسانی خود دچار تناقض در اعلام مشکل شد و  بعد از 12 روز از تاریخ 24 ژانویه(5بهمن-1391) این شبکه پخش خود را مجددا آغاز کرد.

در سال های گذشته شبکه های جم تی وی به مدیریت سعید کریمیان، تلاش های گسترده ای را  در هر زمینه ای از جمله ،  آگهی های تجارتی ، پخش فیلم سینمایی ، سریال ، موزیک و... برای جذب مخاطبان جدید داشته است و با ورود به سیستم اچ دی از طریق ماهواره یاه ست، به رقیب جدی شبکه ها در جذب مخاطب تبدیل شد، اما  اخیرا طبق ظواهر ماجرا ، شبکه جم با مشکل پس گرفتن ماهواره ها و آگهی ها، کاهش درآمد و مشکل پخش برنامه ها مواجه شد وشرکت های مختلف عربی و اروپایی از ادامه همکاری با این شبکه منصرف شدند هر چند که مدیر شبکه موضوعات اقتصادی را  تکذیب کرده است.

بررسی شبکه جم از گذشته تا به امروز ، نشان دهنده  فرازو نشیب های فراوانی می باشد که این شروع با تقویت روابط با فارسی وان و انتهای ان با جدایی و دعوا های رسانه ای بین اعضای این دو شبکه و دیگر شبکه های وابسته به اوج خود رسید. تا آن جایی که  شماری از کسانی که در شبکه فارسی وان فعالیت می کردند برای امکان سفر به ایران به شبکه جم تی وی پیوستند و مدیر این شبکه به این نیروها قول داده بود که امکان تردد آنها به داخل کشور را فراهم می کند و به این دلیل بود که وی توانست افرادی را به استخدام شبکه خود در آورد نقطه گنگ و مبهم تعطیلی چند روزه  شبکه جم را باید در سعید کریمیان و اظهارات صورت گرفته در چند ماه اخیر جستجو کرد.

سعید کریمیان کیست و چه می کند؟
سعید کریمیان متولد 1348، در شهر مرزی قائن به دنیا آمد. وی تا آغاز جنگ بین ایران و عراق تحصیلاتش را تا دیپلم در همان شهر گذراند. از آن جایی که پدر وی یکی از اعضای گروهک مجاهدین خلق(منافقین) بود در اواخر جنگ و نزدیک عملیات مرصاد به همراه خانواده اش به پادگان اشرف انتقال یافتند.
 

سعید کریمیان مدیر شبکه  جم تی وی

وی بعد از کشته شدن پدرش در عملیات مرصاد به همراه مادرش ، در سال 1375 با حمایت ها و پشتیبانی عموی درباری خود به سوئیس منتقل شد و در آن جا پناهنده گردید. وی که در پادگان اشرف آشنایی اجمالی با زبان های خارجه پیدا کرده بود در رشته معماری دانشگاه بازل این کشور در مقطع کارشناسی به تحصیل خود ادامه داد.علیرضا کریمیان عموی سعید که همسر خود را از دست داده بود با زن برادر خود ازدواج کرد.

سعید کریمیان حدود دو سال در دانشگاه بازل مشغول به تحصیل بود اما از آن جایی که با ازدواج مجدد مادرش مخالف بود با بی مهری عموی خود مواجه گردید و از طرفی نتوانست هزینه های سنگین زندگی و شهریه دانشگاه را تأمین کند. وی سرانجام مجبور به ترک تحصیل شد و در سال 1377 سراغ  برادرش هادی کریمیان که در لس آنجلس زندگی می کرد رفت.

هادی کریمیان که در رادیو صدای ایران (اولین رادیوی 24 ساعته فارسی زبان که به منظور مبارزه با نظام جمهوری اسلامی در آمریکا تأسیس شد) فعالیت داشت،  به برادرش پیشنهاد کار داد.
 

هادی کریمیان برادر سعید کریمیان

سابقه سیاسی خانواده کریمیان برای مسئولین رادیو صدای ایران ایده آل بود و به همین دلیل مطالب و مقالات سعید کریمیان مورد توجه گردانندگان این رادیو قرار گرفت.

بعد از یکسال و نه ماه فعالیت در رادیو صدای ایران و بهبود وضعیت اقتصادی سعید کریمیان، وی با "رویا رضایی" که از خانواده یکی از سران مجاهدین خلق طلاق گرفته بود ازدواج کرد. فعالیت در رادیو صدای ایران تا زمانی که تلویزیون های لس آنجلسی گسترش پیدا نکرده بود برای هادی و سعید کریمیان شغلی مناسب بود ولی رفته رفته با تأسیس و گسترش قارچ گونه تلویزیون های لس آنجلسی فارسی زبان بازار رادیوهای فارسی زبان خصوصا رادیو صدای ایران تحت تأثیر قرار گرفت.  از طرفی پیشنهاد مسئولان سیمای آزادی (تلویزیون ملی ایران و تلویزیون 24 ساعته سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران) می توانست موقعیت خوبی برای وی به حساب آید.

او دوباره نمی خواست تجربه تلخ پادگان اشرف را در لندن تجربه کند اما مشکلات اساسی اقتصادی که هم او و هم برادرش با آن دست و پنجه نرم می کردند آن ها را مجبور ساخت تا به لندن بروند و در سیمای آزادی مشغول به فعالیت شوند. سعید کریمیان که از اعضای مجاهدین خلق به حساب می آمد توانست خیلی زود در اتاق فکر سیمای آزادی صاحب نظر شود و تفکراتش را به تلویزیون ملی ایران القاء کند.

کاهش محبوبیت مجاهدین خلق حتی نزد سلطنت طلبان و مخالفان جمهوری اسلامی و اعتراض ایرانیان به این سازمان از طرفی و موقعیت خوب اقتصادی برادران کریمیان از طرف دیگر سبب شد تا سعید و هادی کریمیان بعد از 3 سال و 7 ماه فعالیت های گسترده در تلویزیون مجاهدین خلق تصمیم بگیرند از این تلویزیون جدا شوند. تجربه های کوتاه و تلخ همکاری در رسانه های مختلف سبب شد تا برادران کریمیان دیگر سراغ رسانه نروند و برای تجارت به دبی نقل مکان کنند. از این زمان به بعد وی فعالیت های اقتصادی خود در داخل و خارج کشور را گسترش داد.

سعید کریمیان با ارتباطات داخلی خود ، سهامدار اصلی سه شرکت بزرگ در تهران بنام های آپولونیا کالج ، دبلیو آی پی ، گروه طلائی آسیا است و با خرید اقامت کشورهای غربی برای تجار ایرانی به طور میانگین سالیانه میلیون ها دلار ارز از کشور خارج می کند و سوال این است که چگونه مدیر شبکه غیر اخلاقی جم به سادگی به داخل کشور تردد دارد و دارای سه شرکت بزرگ  می باشد.
 

تصویری از اطلاعات شرکت گروه طلایی اسیا

بررسی گام به گام اظهارات صورت گرفته از چند ماه پیش تا به امروز  می تواند شفافیت بیشتری به موضوع دهد. سعید کریمیان تا قبل از اتفاقات روی داده از جمله مدیرانی بود که هیچ نام و نشانی از خود بر جا نمی‌گذاشت و تقریبا به طور خاموش فعالیت های خود را ادامه می داد اما طی اتفاقات چند ماه گذشته در رابطه با شبکه جم نام و حضور او در فضای سایبر پر رنگ تر شد.
 
تصویری  از صفحه فیسبوک شبکه جم تی وی و نظر سنجی از از افکار عمومی برای حضور یا عدم حضور مدیر شبکه به خوبی نشان دهنده عدم حضور جدی او در فضای سایبر است.

پرده اول) اظهارات مهدی و علی رضا خزعلی:
شاید بتوان اولین افشاگری در این باره را مربوط به مهدی خزعلی دانست که از ارتباط برادرش علی رضا خزعلی با سعید کریمیان پرده برداشت.

مهدی خزعلی که اکنون در اوین به سر می برد در تاریخ 28 مهر 1391 در بیانیه ای تحت عنوان آقا زاده و شبکه های ماهواره ای از ارتباط پنهانی سعید کریمیان مدیر شبکه جم با افرادی در داخل ایران از جمله برادرش، علیرضا خزعلی پرده برداشت.
 
اما در مقابل علی رضا این اتهامات را رد می کند و البته دست به افشای ارتباط سعید کریمیان با سازمان تروریستی مجاهدین خلق می زند.

علی رضا خزعلی با اعلام برائت خود از این موضوع اسم افرادی نظیر سعید کریمیان ، مهدی هاشمی و احمد شهیدی (مدیر ظاهری شبکه ایرانیان) را به اختصار بیان می کند و در بخشی از مقاله اش می نویسد:

« بعد از دست گل خاوری و ارتباط س.ک با م.هـ در دبی و اضافه کردن 10 کانال اچ دی به شبکه هایش مطمئن شدم می خواسته از راه ایرانیان  به خیلی چیزها برسد. می خواسته به خیلی از ارگان ها راه پیدا کند. من آن روز ها در گوش الف.ش می خواندم که کارهای فلانی از باب رضای خدا نیست اما گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و کار خودش را انجام می داد.»
 
علی رغم اظهارات ضد و نقیض هر دو برادر از ارتباط عمیق علی رضا خزعلی و سعید کریمیان  نمی توان گذشت به نحوی که در دو سال گذشته وی با همکاری علی رضا خزعلی شبکه ایرانیان را در تهران راه اندازی کرده و بدین ترتیب زمینه فعالیت رسمی خود را در تهران پی ریزی کردند.
 نامه یکی از نیروهای این شبکه در مورخ 5 ژوئن به سعید کریمیان در دبی به سفر خزعلی به دبی و بازگشت وی به تهران اشاره کرده و به صراحت از نقش خزعلی در این شبکه پرده برمی دارد ، سعید کریمیان با استفاده از علی رضا خزعلی در تهران توانست برای خود و نیروهای خود در تهران سازماندهی انجام دهد.

از سوی دیگر با راه اندازی دفتر تهران، سعید کریمیان این امکان را پیدا کرد که نیروهای موجود در کشور را سازماندهی کرده و از آنها برای پیشبرد برنامه هایش استفاده کند. حال این سوال مطرح است که چگونه است کسی که خانه اش در دبی محل اسکان سلطنت طلبها است و از فرزندش برای شرکت در کلیپ خواننده لس آنجلسی بنام داریوش استفاده می کند تا به اصطلاح پیام آزادی را به مردم ایران برساند، امروز خانواده اش کنترل بخشی از جریان فرهنگی را بدست گرفته و با به راه  انداختن کسب و کار در تهران و  دبی فرهنگ و تمدن ایران را به تمسخر می گیرند؟

پرده دوم) اظهارات سارا رهبری :
به جرات می توان مهمترین رکن مهم  شبکه جم و شبکه فارسی 1 را سارا رهبری معرفی کرد ، حمایت های رابرت مرداک ، امپراطور رسانه های جهان از وی و اختلافات سارا رهبری با سعید کریمیان از عوامل اصلی چالش های شبکه جم می باشد.
 
سارا رهبری به گفته خود  با پیشنهاد و اصرار مدیر شبکه جم در این شبکه مشغول به کار شد. سارا رهبری را می توان از عوامل اصلی و تأثیرگذار در هر دو شبکه دانست. همکاری وی با گروه جم کمک شایانی به گروه جم کرد اما بر خلاف انتظار همگان وی به یکباره از این شبکه جدا شد.

در آن زمان هیچ کس متوجه جدایی و یا اخراج سارا رهبری از گروه جم نشد. اما وی بعدها در در صفحه فیسبوکش علت جدایی خود از شبکه های جم را شرایط کاری موجود در این گروه بیان نمود و دست به افشا گری زد.

وی فساد اخلاقی و اقتصادی و همچنین ارتباط سعید کریمیان با گروهک منافقین را دلیل اصلی جدا شدن خود از شبکه جم اعلام می کند ، حال آنکه چنین ادعاهایی از فردی مانند سارا رهبری که به گواه تصاویر موجود در صفحه فیسبوک خود و فعالیت های کاریش در شبکه های وابسته به رابرت مرداک ادعا هایی گزاف می باشد.
 
جدای از تایید و رد اظهارات سارا رهبری در رابطه با مدیریت شبکه جم به دو موضوع می توان اشاره کرد، طبق اسناد ذکر شده بعضی از افراد جذب شده به شبکه جم به دلیل حضور سعید کریمیان در تهران و دادن وعده برای برطرف کردن رفت و آمد اعضای این شبکه به  تهران ، حاضر به همکاری با مدیران شبکه جم شدند و سارا رهبری را می توان از این افراد معرفی کرد که بعد از خلف وعده کریمیان او نیز از شبکه جدا و یا اخراج شد .طبق بررسی های صورت گرفته ، مادر سارا رهبری در تهران ساکن است و دلتنگی وی برای مادرش موجب پذیرفتن وعده های دروغین کریمیان شده است.
 


تصویری از صفحه فیسبوک مادر سارا رهبری و کامنت های رد و بدل شده با سارا رهبری

و نکته دوم در اظهارات سارا رهبری که قطعی و غیر قابل انکار است وابستگی سعید کریمیان به اردوگاه منافقین است به نحوی که چندی پیش نیز افشاگری های شهرام همایون یکی از سران اپوزیسیون و مدیر کانال یک که در رسانه های ایران از جمله سایت خبری تابناک، وبگردی 20:30 ، بولتن نیوز، جام نیوز، خبرگذاری ایمنا و ... باز تاب گسترده ای را به دنبال داشت از ارتباط مستقیم سعید کریمیان مدیر شبکه جم با سازمان مجاهدین خلق پرده برداشت.

وی دراین باره خطاب به سعید کریمیان گفت: «قضاوت من در این مورد نیست که جنابعالی 3 سال در قرارگاه اشرف بودی و یا در تلویزیون مجاهدین خدمت می کردی. این ها که عیب نیست! ایراد من به شما عملکرد امروز تو هست. جنایاتی که در جامعه انجام دادی و اخلاق جامعه را از بین برده ای»

کریمیان نیز در رابطه با صحبت های شهرام همایون با انتشار بیانیه ای از وی به عنوان فردی کلاهبردار و دلال دختران ایرانی یاد می کند.شهرام همایون نیز که از اظهارات کریمیان بسیار ناراحت است بار دیگر افشاگری می کند.

او در این زمینه گفت: «مدیر شبکه جم هم در دبی و هم در لندن و هم در تهران دفتر دارد. این آدم دلال شبکه های فروش دختران ایرانی است. سوابقش موجود است. پرونده ای که من آمدم و راجع به فروش دختران ایرانی افشا کردم در رابطه با همین موضوع بود. بنده تنها کسی بودم که آگهی 40 هزار دلاری فروش دختران در دبی را نپذیرفتم.»

مدیر شبکه کانال یک ضمن اشاره به سوء استفاده های عوامل گروه جم و مدیر این شبکه از رسانه گفت: «کسانی که خودشان دستشان به این کار (فروش دختران ایرانی) آلوده است و از این خلاء سوء استفاده می کنند و برای سقوط اخلاق در جامعه روابط جنسی و فیلم های رخت و خوابی را به جامعه می کشند بی هدف نیست و طبق سناریویی از پیش تعیین شده می باشد.»

گذشته از دعوای بین این دو شبکه و ابراز نگرانی مضحکانه شهرام همایون از گسترش بی اخلاقی در جامعه به عنوان فردی سلطنت طلب ،  نمی توان صحبت های او را صرفا یک ادعا دانست. هر چند سعید کریمیان اظهارات وی را تکذیب کرده است و در گفتگویی  با رادیو فردا درباره حرف و حدیث های مختلفی که در مورد این گروه شنیده می شود توضیح داد: «متاسفانه ما در دنیایی زندگی می کنیم که آزادی بیان تنها در قالب یک شعار است طبق اسناد موجود شبکه های رقیب با شایعه سازی گروه جم را مرتبط با سازمان مجاهدین خلق کردند و ما هیچگاه سیاست را وارد تلویزیون داری نمی کنیم.»
 
وی در ادامه با اشاره به شبکه من و تو گفت: «این شبکه کاملا انگلیسی است و سیاسی برخورد می کند که با یک مراجعه به سایت این شبکه می توانید پی به فضای سیاسی این شبکه ببرید.»

مدیر گروه شبکه های جم با اشاره به صحبت های شهرام همایون، مدیر کانال یک که مدعی شده بود گروه جم با سازمان مجاهدین خلق ارتباط دارد توضیح داد: «این بحث به همان ارتباط شبکه من و تو و شبکه های سلطنت طلب بر می گردد تا ضد گروه جم صحبت هایی را مطرح کنند. من علیه آقای همایون شکایت کردم اما چیزی که برای ما مهم است مردم ایران است چون فعالیتمان فقط اقتصادی است و ما مثل یک عده نیستیم که سیاست را وارد تلویزیون داری می کنند .»

البته ادعای بسیار ساده لوحانه سعید کریمیان در رابطه با عدم ورود سیاست به تلویزیون و ادعای صرفا ایجاد سرگرمی برای مخاطب ،  سندی برای اثبات دروغ گویی او می باشد. 
 
وی در مورد واگذاری شبکه های جم و قطع این شبکه ها گفت:« متاسفانه همه می دانیم عرب ها دهن بین هستند و زمانی که پرووایدر شبکه را واگذار کردیم دیگر مایل به ادامه دادن با ده کانال نبودیم و طبق تصمیم هیئت مدیره بنا بر این شد جم یک یا دو کانال بر روی یاه ست بیشتر نداشته باشد. در مورد جم تی وی در هاتبرد هم باید بگویم که شکایت نابحق و نابجای برخی از شرکت ها و فضای سیاسی که رقبا برای ما درست کردند باعث شده تا شرکت هاتبرد حساس شده و البته ما به دنبال حل مشکلات هستیم.من شبکه من و تو را عامل تمامی این شایعات می دانم ببینید تمامی عوامل این شبکه بهایی هستند و بیشتر آنان عضو همجنس گرایان لندن هستند این شبکه کاملا سیاست سلطنت طلبانه خود را دنبال می کند و در تمامی برنامه هایش بصورت آشکار می توان دید».

عضویت سعید کریمیان در گروهک منافقین که هم در رسانه های اپوزیسیون و هم در رسانه های داخلی بازتاب گسترده ای داشت  طبق بعضی از ادعاها سبب شد تا شرکت اماراتی ماهواره یاه ست در اولین اقدام پروایدر یاه ست (فروش فرکانس و ارائه خدمات ماهواره ای) را که مدتی تحت عنوان gem cast در دست گروه جم بود را از آنان بگیرد و وظیفه روی ایر بردن و انجام کار پروایدرها برای شبکه ها به شرکت Vicus Luxlink  واگذار شد فشارهای مختلف مالی وسیاسی بر شبکه ضد فرهنگی و مبتذل جم باعث می شود تا گروه شبکه های جم مجبور به واگذاری تعدادی از کانال هایش بشود و طبق گفته های کریمیان مشکلات به وجود امده برای گروه جم ناشی از دشمنی دیگر شبکه های فارسی زبان با این گروه است.

پرده سوم) اظهارات سینا ولی الله زاده:
سینا ولی الله، از عوامل فارسی وان و مجری مسابقه "تمام یا دوام"  و تهیه کننده شبکه فارسی وان روز دوشنبه 8 آبان 1391 با درج پستی در صفحه  در فیس بوکش، به  افشاگری علیه  سعید کریمیان پرداخت.

اختلافات گسترده میان عوامل فارسی وان و جم بعد از همکاری های کوتاه مدت این دو شبکه با یکدیگر سبب شد تا وی، به عنوان یکی از عوامل تأثیر گذار در شبکه ماهواره ای فارس وان دست به افشاگری هایی علیه گروه جم بزند.

 
وی در ابتدا با اشاره به مشکلات پخش فیلم و سریال در شبکه فارسی1 گفت: «مملکت تحریم شد و همه گفتن به کمپانی هایی که با ایران کار می‌کنن چیزی نمی فروشیم حتی فیلم و سریال برای پخش از تلویزیون واسه ایران».

سینا ولی الله در ادامه با طعن و کنایه به سعید کریمیان و گروه جم گفت: «البته بعضی‌ جاها بودن که حاضر بودن بفروشن ولی‌ به قیمت حرکت در جهت خواسته هاشون...

یه راهش این بود که شبکه، فرکانسش از یوتلست یا هاتبرد عوض کنه بره رو یه شرکت دیگه که مردم مجبور شن برن دیش و رسیور اون کمپانی رو بخرن، ما گفتیم مردم پول ندارن نون بخرن چرا خرج بتراشیم براشون»
 
وی معتقد است انتقال شبکه های جم به یاه ست نوعی باج دادن به کشورهای سازنده فیلم می باشد، درباره عدم پخش فیلم های ترکی در فارسی وان گفت:

«یه راه دیگش این بود که سریال‌های یه کشور همسایه رو پخش کنیم که کیسه دوخته بود برای مردم ایران که برن اونجا ملک و خونه بخرن و در واقع راهی باز کنن برای پول در آوردن خودشون از راه املاک و مستغلات، ما گفتیم بابا ول کن جیب این مردم رو که از تجربیات قبلی هنوز پاره است».

اگر چه اظهارات وی علیه مدیریت شبکه جم قابل تامل است اما ادعای وی به جهت باج دادن گروه جم  به  شبکه کشور های سازند فیلم گزافه گویی است زیرا این ماهواره اماراتی است و پخش سریال ترکی حریم سلطان در ان طبق گفته وی که به دلیل باج دادن به کشور ترکیه است اشتباه می باشد و ثانیا مدیریت ماهواره یاه ست دیگر به عهده GEM Castنمی باشد و به شرکت Vicus Luxlink  وا گذار شده است  هر چند که ممکن است نیت سعید کریمیان در ابتدا همین بوده باشد اما با توجه به اتفاقات افتاده در این  چند ماه نمی توان ادعا های سینا ولی الله زاده را پذیرفت. در این رابطه نگاهی به ادعاهای مضحک و مغرضانه رسانه های اماراتی نیز خالی از لطف نیست.

در تاریخ 17 دی 1391 سایت عربی "الامارات الیوم" متعلق به کشور امارات متحده عربی طی خبری پرده از علت این نقل و انتقالات برداشت. این سایت اماراتی که در مطالبش در مورد تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران صحبت کرده است ، موارد سیاسی را علت اصلی این نقل و انتقالات اعلام کرده است.

 
این سایت عربی تحت عنوان "انتقال ارائه خدمات ماهواره یاه ست به شرکت Vicus Luxlink به نقل از "محمد بن خلیل" سخنگوی این شرکت نوشت:« امید است با این نقل و انتقالات خدمات بهتری را خصوصا به مردم خاورمیانه ارائه کنیم.»

وی در ادامه ضمن اشاره به کار شکنی های گروه جم در مورد خدمات رسانی به دیگر شبکه ها علت انتقال پروایدر یاه ست ازGEM Cast  به شرکت Vicus Luxlink را ایجاد مشکل تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران در روند کار این ماهواره بیان کرد و گفت: «ارتباط گروه جم با سازمان مجاهدین خلق و کار شکنی های این گروه سبب شد تا هیئت مدیره طی تصمیمی پروایدر یاه ست را به شرکت دیگر واگذار نماید».

در 14 ژانویه ،فردای اولین روز از قطع شبکه جم روزنامه نیویورک تایمز در اقدامی هماهنگ با سایر شبکه های لس آنجلسی، خبر تعطیلی جم را اعلام و بررسی کرد.

در این مقاله ادعا شده است  که شبکه تلویزیونی جم تی‌وی دارای «روابط نزدیک‌تری» نسبت به دیگر تلویزیون‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان با «حکومت جمهوری اسلامی ایران» است.

 
حال سوال آن است که تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران چه ارتباطی با انتقال پرووایدر یاه ست دارد و چه ارتباط نزدیکی بین شبکه کاملا ضد ایرانی و ضد اسلامی جم با جمهوری اسلامی ایران است؟

پرده چهارم) اظهارات رابرت مرداک:
در 18 مهر شبکه خبری بی بی سی با تیتری با عنوان «آیا ، شبکه "جم" دست به دامن جمهوری اسلامی می شود؟» مطلبی را  در رابطه با مشکلات شبکه جم ارائه کرد.

در این متن آمده است  که مرداک به دلیل اتفاقات روی داده در شبکه جم و موضوع اخراج سارا رهبری ،سعید کریمیان را تهدید به فروش سهام خود از این شبکه کرد و خواستار پیش برد اهداف برنامه جم با نظرات خود شد.

در ادامه مطلب ، بی بی سی در شیطنتی آشکار بر طرف کردن مشکلات مالی شبکه را با توجه به سابقه عده ای از جدا شدگان سپاه و تشکیل دهندگان شبکه جم عجین می کند و به نحوی به خواننده القا می کند که حمایت مالی از این شبکه توسط جمهوری اسلامی ایران صورت خواهد گرفت.

 
در همین رابطه در تاریخ 23 مهر ماه رامین امیدیان مدیر پخش رسانه های تصویری فارسی زبان تحت نظر رابرت مرداک در مصاحبه با روزنامه ساندی تایمز وابسته به مرداک از اختلاف بین مرداک با گروه جم صحبت می کند و خبر درخواست سیعید کریمیان از مرداک برای حمایت گروه شبکه جم را بیان می کند.
 

اظهارات مرداک و خشم او از شبکه جم به خوبی نشان دهنده یکی از عوامل قطعی نزدیک به دو هفته ای شبکه جم می باشد.
 
در مجموع رویداد های اتفاق افتاده در چند ماه اخیر و بالاخص در جریان دوازده روز تعطیلی "شبکه جم" را هر کس به زعم خویش و بر اساس منافع شخصی و گروهی خود تحلیل نموده و اگر چه  نمی توان دلیل اصلی قطعی شبکه جم را اعلام کرد اما به خوبی می توان از اتفاقات روی داده قطعیاتی را مد نظر قرار داد:

اتفاقات روی داده را می توان در دو بخش داخلی و خارجی بررسی کرد، رابطه سعید کریمیان با عناصر داخلی ، طبق اسناد ذکر شده غیر قابل انکار است و همچنین ارتباط وی با شبکه منافقین از پارامتر  های قطعی می باشد از سوی دیگر وابستگی شبکه جم به امپراطور رسانه ای ، رابرت مرداک و تعمیین مالی این شبکه توسط او نیز از بدیهیات است ، از نظر ابعاد داخلی و ارتباط شبکه جم با عناصر درون کشوری به  طور قطعی نمی توان اظهار نظر کرد. هر چند روزنامه نیویورک تایمز و بعضی دیگر شبکه های خارجی به شکل غیر مستقیم شبکه جم را در ارتباط و یا وابسته به جمهوری اسلامی ایران معرفی کردند اما به خوبی می توان مقصود آن ها از بیان چنین موضوعاتی دانست و به نوعی این نوع عقده گشایی رسانه ای را تنها به دلیل دشمنی دیرنه آنها با جمهوری اسلامی ایران تعبیر کرد و باید از بیان کنندگان چنین مطلبی پرسید، جمهوری اسلامی ایران چگونه می‌تواند با دشمن قسم خورده خود و یکی از امپراطور های یهودی جهان ارتباط بر قرار کند و یا سوال را برعکس پرسید، آیا رابرت مردک حاضر به ارتباط با دشمنان خود است؟! 

اگر چه از ارتباط عناصر خود فروخته داخلی با سعید کریمیان نیز نمی توان به سادگی عبور کرد و یکی از احتمالات قوی قطع شدن شبکه جم را می توان در  اختلال و یا حتی قطع ارتباط سعید کریمیان با عناصر داخلی و قطع ساپورت مالی دانست.

مقوله دوم که ارتباط با بعد خارجی قضیه دارد ، مخدوش شدن رابطه بین سعد کریمیان و رابرت مرداک می باشد ، هر چند از چند و چون آن  خبری قطعی در دست نیست اما اخراج سارا رهبری به عنوان امین رابرت مرداک در این رابطه نیز قابل تصور است و قطع شدن دوازده روزه شبکه جم را می‌توان در عدم حمایت مالی و معنوی رابرت مرداک جستجو کرد و قصد وی از این عمل  را خط و نشان کشیدنی برای سعید کریمیان تعبیر کرد. اما تمامی رویداد های ذکر شده هیچ کدام نتوانست شبکه جم را برای همیشه ساقط کند بلکه دشمنان جمهوری اسلامی ایران در کمتر از 15 روز به یاری شبکه خود شتافتند و این شبکه را در حوزه جنگ نرم یاری کردند. از این حیث وصل شدن مجدد شبکه جم به دور از انتظار نبود.

اما رویداد های ذکر شده چندان بدون برکت نبود و از برکات آن می توان افشاگری های صورت گرفته توسط رسانه های وابسته علیه یکدیگر را عنوان کرد؛  امروز به خوبی می‌توان ارتباط سعید کریمیان با منافقین، شرارت ها و خباثت های داریوش همایون و از همه مهم تر اعتراف سعید کریمیان به همجنس باز بودن و بهایی بودن اغلب مجریان و کارمندان شبکه من و تو را دریافت.
 
 
 
 
رسانه های اجتماعی بر حسب محتویات خود پتانسیل ایجاد غفلت و اتلاف زمان را دارند و این کاربران هستند که باید با استفاده صحیح از این رسانه ها علل ایجاد غفلت را کاهش دهند. انسان به گونه ای از سواد رسانه ای نیاز دارد که هنگام استفاده رسانه های اجتماعی، حیات و ممات و هدف زندگی را به یاد او آورد.
مشرق؛ رسانه های اجتماعی محبوب ترین بخش های فضای مجازی برای استفاده عموم هستند. از کودکان و نوجوانان گرفته تا مادر بزرگ ها، مدارس، شرکت های دولتی، انجمن های خیریه، برندهای تجاری و ... همه و همه سعی می کنند در رسانه های اجتماعی حضور پیدا کرده و ضمن تولید محتوا برای خود مخاطبان ثابتی دست و پا کنند. دلایل و نیازهای متنوع کاربران روز بروز بر رشد و دامنه گسترش رسانه های اجتماعی می افزاید. کاربران گوناگون در سطوح مختلف سنی، تحصیلی، فرهنگی و با جنسیت، نژاد و زبان های متفاوت بر حسب علائق، اهداف، دلایل و نیازهای خود طیف وسیعی از محتوا را تولید و یا بازنشر می کنند. در نتیجه استفاده و وابستگی به رسانه های اجتماعی رشدی روز افزون داشته و در زندگی فرد جایگاه مشخصی پیدا خواهد کرد، و پس از مدتی جزئی از سبک زندگی فردی و جمعی افراد یک جامعه خواهد شد. در نتیجه شناخت و بررسی ابعاد مختلف رسانه های اجتماعی با توجه به جوان بودن جمعیت کشور ضروری می نماید، در این سری از گزارش ها با رسانه های اجتماعی و تأثیرات آن ها بر سبک زندگی بیشتر آشنا می شویم.
برای مطالعه قسمتهای پیشین این گزارش به این لینکها 1،2،3،4 مراجعه کنید.



ملاحظات لازم پیرامون حضور در رسانه های اجتماعی
گسترش دامنه ی نفوذ رسانه های اجتماعی در زندگی افراد جامعه اجتناب ناپذیر است، چه به لحاظ فردی و چه در بعد جمعی، در نتیجه روزانه تعداد بیشتری از افراد، کسب و کار ها، موسسات، تشکل ها و دولت ها به سوی استفاده از رسانه های اجتماعی حرکت می کنند. اما حضور در شبکه های اجتماعی برای افراد عادی جامعه بدون تغییر سبک زندگی و فرهنگ نیست، رسانه های اجتماعی به شکلی خاص با سیطره دادن ابعاد گوناگون انسان محوری و اباحه گرایی بر کاربرانشان زمینه تغییر بسترهای فرهنگی جوامع شرقی و غیر لیبرال را فراهم می کنند. تعاملات میان فرهنگی به خودی خود باعث دگرگونی و تحول در فرهنگ ها خواهد شد چه رسد به اینکه در این میان یکی از فرهنگ ها وجه غالب به خود گرفته و بدون تأثیرپذیری از فرهنگ مقابل تنها به معرفی خود بپردازد.

در رسانه های مجازی صدای غالب صدای لیبرالیسم است چرا که اساساً اینترنت زمینی است که در مالکیت تفکر غربی قرار داشته و خشت خشت بناهایی که در این زمین پایه گذاری شده اند- بناهایی نظیر رسانه های اجتماعی- ، مبتنی بر نگاه فیلسوفان غربی کنار یکدیگر هستند. لزوم حضور و فعالیت در فضای مجازی و بویژه رسانه های اجتماعی از یک طرف و ابعاد چالش برانگیز فرهنگی، امنیتی و اجتماعی این حضور از طرف دیگر ملاحظاتی را برای فرد و جامعه بوجود می آورد، حدودی که بدون رعایت آن ها تنها سرمایه های فردی و جمعی یک جامعه است که در رسانه های اجتماعی بر باد داده می شود.

با افزایش سیطره رسانه ها بر زندگی انسان واژه ای به نام سواد رسانه ای(Media Literacy) شکل گرفت، این واژه را نخستین بار مارشال مک لوهان(Marshall McLuhan) در کتاب «درک رسانه: گسترش ابعاد وجود انسان» ( Understanding Media: The Extensions of Man) به کار برد. بهره مندی از سواد رسانه ای برای اعضای دهکده جهانی امری ضروری است، چرا که این افراد در مقابل حجم عظیم اطلاعات و پیام های متنوع و مختلف و بعضا متضاد رسانه ها که از آن به اشباع رسانه ای(Media Saturated) تعبیر می شود، نیاز به تصمیم گیری مستقل دارند که این امر تنها از طریق داشتن سواد رسانه ای محقق می شود. در واقع افرادی که سواد رسانه ای دارند رسانه و عملکرد آن را می شناسند و می توانند از طریق تفکر و تعمق درباره محتوای رسانه ها قضاوت کنند.

سواد رسانه ای، اطلاع و آگاهی داشتن پیرامون قابلیت ها و امکاناتی که فناوری های نوین در اختیار انسان قرار می دهند، همچنین رسانه، فرایند انتقال پیام و مولفه های اثرگذاری و نیز فرصت ها و تهدیدهای ناشی از تعامل فرد و اجتماع با رسانه ها را شامل می شود. سواد رسانه ای برای فرد و جامعه مشخص می کند که باید در مقابل امواج کدام رسانه و به چه میزان قرار بگیرند و از پیام های دریافتی چگونه و در چه جهتی استفاده کنند. سواد رسانه ای برای فرد مشخص می کند چه اندازه از زمان خود را صرف رسانه های مختلف کند، و درباره رسانه های اجتماعی، سواد رسانه ای به فرد معیاری برای نحوه حضور و فعالیت در رسانه های اجتماعی و سایت های گوناگون را می دهد.

سواد رسانه ای رابطه فرد و جامعه را بر اساس اصل هزینه – فایده تنظیم می کند به معنای اینکه آنچه که از رسانه بدست آورده می شود را در مقابل هزینه و زمانی که طرف بدست آوردن آن شده است قرار داده و استفاده از رسانه ها(اعم از سنتی، نوین، رسانه-های اجتماعی و ...) را برای فرد ساماندهی و هدفدار می کند، در این حالت فرد و جامعه تعاملی آگاهانه با رسانه برقرار می کنند.
     

مارشال مک‌لوهان (۲۱ ژوئیه ۱۹۱۱-۳۱ دسامبر ۱۹۸۰)، استاد مرکز مطالعات رسانه‌ای تورنتو، و مطرح‌کننده ی مفهوم «دهکده-ی جهانی»(Global Village) و جمله ی معروف «پیام خود رسانه است»(The medium is the message).

 


اشباع رسانه ای
سواد رسانه ای از ملزومات شهروندی الکترونیک است، شهروندان فضای سایبر نباید مصرف کننده و تولید کننده ی نابینایی باشند که بدون شناخت رسانه در باتلاق جوزدگی خود و دیگران فرو روند، بلکه باید پیچیدگی های فضای رسانه ای حاضر را درک کرده و مبنی بر آن آگاهی و دانش خود در حوزه اثرگذاری و اثرپذیری از رسانه ها را افزایش دهند. سواد رسانه ای برحسب زمان و مکان مولفه های گوناگون و گاه متمایزی را در بر می گیرد، به عنوان مثال پارامترهایی که یک فرد مسلمان ایرانی در تعامل با رسانه ای چون فیس بوک باید در نظر بگیرد متفاوت است از یک فرد بودائی یا سکولار، ژاپنی یا اوکراینی و ... چرا که نوع جهت گیری و اهداف فیس بوک در تعامل با آنها متفاوت است.

سواد رسانه ای افراد را بر حسب توانایی و مهارت آن ها در استفاده و تعامل با رسانه ها سطح بندی می کند، در این بین اگرچه تحصیلات، فرهنگ و طبقه اجتماعی متغییرهایی تأثیرگذارند اما تعیین کننده نیستند.

به عنوان مثال بسیار اتفاق می افتد که یک فرد عادی جامعه هنگام استفاده از رسانه های اجتماعی به حفظ اطلاعات شخصی خود دقت نموده و لزومی به انتشار ریز جزئیات و روابط خود در رسانه ای که معاند ارزش ها، استقلال فرهنگی و هویت ملی اوست، نمی کند اما در همان زمان یک استاد و یا دانشجوی نابغه رشته کامپیوتر زمان زیادی را صرف بهبود وضعیت پروفایلش کرده و هست و نیست خود را برای همگان آشکار می کند، در اینجا سواد رسانه ای و بینش فرد عادی از استاد، دانشجو و تحصیلکرده ای که بدون توجه به امنیت خود و جامعه اش مشغول بازی خوردن در زمین دشمن است، به مراتب بیشتر است. برای درک بهتر این موضوع کافی است به اهمیت جایگاه رسانه های اجتماعی نزد سیاستمداران غربی توجه کنیم. تارا سانِنشاین(Tara Sonenshine)، معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده درباره تأثیرگذاری رسانه های اجتماعی می گوید: «اگر به این میدان پرتحرک نپیوندیم، مطرح نخواهیم بود.

از همه مهمتر، ما فرصت یاری رساندن به شهروندان بیشتر و توانمند ساختن آنها و حمایت از مثبت ترین و مسالمت آمیزترین خواسته هایشان را از دست خواهیم داد. با مهار کردن رسانه های اجتماعی می توانیم به نفوذ و کیفیت دیپلماسی عمومی مان در همه جا عمق ببخشیم. و همچنین می توانیم به کسانی که بیشترین نیاز را به آن دارند دسترسی پیدا کنیم. من از کسانی صحبت می کنم که با چالش های جغرافیایی یا محدودیت های سیاسی دست به گریبانند. افراد بسیاری در جهان هستند که مشتاق تعامل با ما هستند. ولی ما هیچ راهی برای برقراری ارتباط مستقیم، حتی با تعداد کمی از آنها نداریم.

فناوری مجازی ما را قادر می سازد تا مقیاس تعاملات خود را به طرز چشمگیری افزایش دهیم.» همچنین هیلاری کلینتون(Hillary Clinton) وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده در زمستان سال 1388 در نطقی پیرامون آزادی اینترنت چنین می گوید: «من برای خدمت به دموکراسی و دست‌یابی به اهداف دیپلماتیک خودمان، تیمی متشکل از کارشناسان و افراد با استعداد گردهم آورده‌ام تا اقدامات‌مان را در تلاش‌های مربوط به سیاست‌مداری متناسب با قرن بیست و یکم رهبری کنند. آن‌ها ابتکار جامعه‌ی مدنی 2 (Civil Society 2.0) را راه اندازی کردند. در یک مدت کوتاه ما اقدام‌های قابل توجهی را برای تبدل این فن‌آوری‌ها به نتایجی که موجب ایجاد تغییرات می‌شوند، به انجام رسانیده‌ایم. ... ما می‌خواهیم این ابزار را در دست مردم قرار دهیم تا از آن برای پیش برد دموکراسی و حقوق بشر بهره گیرند.».

سخنان فوق به خوبی نشان می دهد رسانه های اجتماعی بسترساز جریان آزاد اطلاعات مبتنی بر مشارکت و جریان سازی عموم انسان ها و مکاتب فکری نیستند، بلکه افراد و جریان هایی که بر رسانه های جهان سلطه دارند، رسانه های اجتماعی را نیز به مثابه رسانه های عصر دیجیتال به تملک خود درآورده و از آن ها برای رسیدن به اهداف خویش استفاده می کنند. بنابراین اشتباه است اگر تصور کنیم رسانه های اجتماعی تنها ابزارهایی نو برای سهولت در ارتباطات، تعاملات، کسب خبر و مانند اینها هستند و صرفاً دانشمندان و محققان علوم کامپیوتر در ایجاد و توسعه آن ها نقش داشته اند.

چگونه ممکن است سایت یک جوان کم سن و سال بدون پشتیبانی و حمایت قدرت های سلطه گر و خدمت به آن ها، به سومین کشور پرجمعیت دنیا(البته مجازی) تبدیل شود؟ حتی اگر این رسانه ها در ابتدا با هدف سلطه گری ایجاد نشده باشند، ولی از آنجایی که در زمین سلطه گران قرار دارند، در اختیار اهداف و منافع آن ها هستند.
     


تارا سانِنشاین معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده    هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده

حریم خصوصی همواره از موضوعات چالش برانگیز پیرامون فضای مجازی به خصوص رسانه های اجتماعی بوده است. انتشار اطلاعات شخصی در رسانه هایی همچون شبکه های اجتماعی تبعات مختلفی برای افراد دارد، در کنار سوءاستفاده های خرد که توسط مجزمان جزء صورت می گیرد، امکان بهره برداری از این اطلاعات توسط شرکت های تجاری، دولت ها و سرویس های اطلاعاتی همواره وجود داشته و ذهن صاحب نظران را به خود مشغول کرده است.

پیشتر به انواع و نمونه هایی از سوءاستفاده های خرد از اطلاعات موجود در شبکه های اجتماعی اشاره شد، این نوع سوءاستفاده ها اگرچه قربانیانی زیادی دارد اما برای تمامیت یک جامعه و یک کشور خطری ایجاد نمی کند. به عنوان مثال وقتی یک فال بین از پروفایل فیس بوک مراجعانش برای سرکیسه کردن آن ها استفاده می کند این کار برای امنیت یک جامعه تهدید محسوب نمی شود، همچنین مجرمی که به اغفال دختران در شبکه های اجتماعی می پردازد تمامیت ارضی کشور را با خطر مواجه نمی کند اما وقتی اطلاعات شخصی درصد بالایی از دانشگاهیان، محققان، هنرمندان و در کل نخبگان یک جامعه بر روی شبکه های اجتماعی در دسترس باشد، سرویس های اطلاعاتی براحتی از این حجم زیاد داده برای ضربه زدن به جامعه هدف خود استفاده می کنند، جذب مزدور کمترین کاری است که در این حالت صورت می گیرد.

اکثر افرادی که به نوعی از انتشار اطلاعات خود آسیب دیده اند، کسانی هستند که همانند کودکان اسیر زرق و برق دنیای مجازی شده اند، سرعت، داشتن قدرت بی نظیر در انتخاب و سهولت در کنار دستگاه ها و ابزارهای نوین همراه با پیچیدگی آن ها مسحورکنندگی ویژه ای برای این دنیای جدید ایجاد کرده است.

این افراد بدون داشتن سواد رسانه ای و پیش از آن، بدون داشتن سواد دیجیتالی(Digital Literacy) و سواد اینترنتی(Internet Literacy) وارد دنیایی شده اند که هیچ دانش و بینشی نسبت به محتوا، نحوه اثرگذاری، کنترل اثرپذیری و کنش و واکنش های اطلاعاتی درون آن نداشته و به صرف داشتن توانایی استفاده از ماوس و کیبورد، آیپد(iPad) و گوگل پلاس، خود را شهروند سایبری(Cyber Citizen) می دانند. در حالیکه شهروند سایبری فردی است که در کنار سایر ویژگی ها، از چگونگی امکان استفاده از رسانه های اجتماعی، نحوه استفاده، فرصت ها و تهدیدها، مقابله با آسیب ها و خطرات تعاملات فضای سایبر به خوبی آگاه بوده و بدون آنکه خود و جامعه اش را دچار مشکل کند به فعالیت در این محیط می پردازد.

فردی که سواد رسانه ای دارد به خوبی می داند انتشار اطلاعات هویتی و شبکه ی ارتباطی وی با دوستانش، تنها به خود او مربوط نمی شود بلکه به جامعه و کشورش نیز مربوط است. اطلاعات هویتی افراد از جمله دارایی های ملی است که همواره دولت ها مسئول حفاظت از آن بوده اند، حال چه اتفاقی افتاده است که افراد کشورهای مختلف از فرهنگ های گوناگون به دست خود اطلاعاتشان را در فضای مجازی منتشر می کنند، در حالیکه همین افراد به هیچ وجه راضی نیستند اطلاعات هویتی خود را بر تکه کاغذی نوشته و در پشت شیشه مغازه ای بچسبانند چرا که از عواقب این کار هراس داشته و تبعات آن را نمی پذیرند.

این مثال کوچک شاهدی است بر اینکه اغلب کاربران شبکه های اجتماعی اشراف و آگاهی لازم را نسبت به عملکرد خود ندارند. این افراد بدون توجه به اصول حفاظت سایبری(Cyber Protection) مرزهای مجازی کشور و جامعه خود را برای عبور دشمنان باز می کنند. حفاظت سایبری، امن سازی بسترهای سخت افزاری و نرم افزاری اطلاعات در برابر حمله های سایبری دشمنان خارجی و خرابکاری های داخلی را در بر می گیرد، نگهداری از اطلاعات هویتی افراد یک جامعه نیز در محدوده حفاظت سایبری قرار می گیرد. عموم مردم امریکا حفاظت سایبری را همچون حفظ ملت در مقابل سلاح های کشتار جمعی و از لحاظ اهمیت بعد از امنیت ملی قرار می دهند.

برای درک بهتر رابطه بین حفظ اطلاعات هویتی افراد یک جامعه به ویژه نخبگان آن و امنیت ملی آن کافی است در نظر بگیرید اگر فردی همچون شهید مصطفی احمدی روشن مشخصات هویتی خود و شبکه دوستان و آشنایانش را در فیس بوک قرار می داد ترور او چقدر زودتر اتفاق می افتاد؟ و اگر تمام دانشمندان همرده ی او این کار را انجام دهند چه صدمات غیرقابل جبرانی از لحاظ نیروی انسانی و هزینه ها زمانی و مادی برای جامعه بوجود می آید؟ به علت اهمیت اطلاعات هویتی است که شبکه های اجتماعی کاربران را به واقعی تر کردن اطلاعاتشان تشویق می کنند. رسانه های جریان سلطه این گونه عنوان می کنند که کسانی که هویت آنلاین(Online Identity) نداشته باشند به زودی محو خواهند شد، بدین ترتیب افراد سعی می کنند از یکطرف زمان حضور خود در فضای مجازی را افزایش داده و از طرف دیگر با اطلاعات هویتی خود در این فضا فعالیت کنند. تحقق هویت آنلاین بسیاری از جوامع کشورها را با چالش های عدیده ای مواجه خواهد کرد.

با توجه به آنچه که گفته شد لزوم آموزش سواد رسانه ای برای کاربران رسانه های اجتماعی بیش از پیش ضروری می نماید، ضرورتی که حتی ورود این آموزش ها به کتب رسمی نظام آموزشی را نیز توجیه می کند. بدون داشتن سواد رسانه ای فردی که در موج ایجاد شده توسط گردانندگان رسانه ها قرار گرفته و اخبار و اطلاعات را از فیلتر نگاه آن ها و با جهت گیری مورد نظر ایشان دریافت می کند، به سادگی تحت تاثیر قرار گرفته و چون قدرت تجزیه و تحلیل و استدلال ندارد به بازیگری برای آن ها می پردازد.

نمونه ی این اتفاق در جریان فتنه 88 در ایران بوقوع پیوست، عده ای از کاربرانی که در انواع رسانه های اجتماعی فعالیت می کردند به تبعیت از موج ایجاد شده در این رسانه ها تحت تاثیر قرار گرفته و با باور ادعا ها، اخبار و اطلاعات منتشر شده در این رسانه ها به بازنشر آن ها پرداختند تا سهم خود را به جریان آزاد اطلاعات و آگاهی بخشی به انسان ها ادا کنند. در حالیکه اگر این افراد با ماهیت و کارکردهای رسانه و سوء استفاده از آن، آشنایی داشتند این چنین عمر خود را صرف خدمت کردن بی مزد به دشمن نمی کردند. بخشی از این افراد بدون داشتن عناد با نظام جمهوری اسلامی و تنها به علت هراس از طرد شدن از سوی دیگر کاربران شبکه های اجتماعی همرنگ سایرین شدند.

طبیعی است در رسانه هایی همچون فیس بوک نشر عقاید اسلامی و بسط آرمان های انقلاب اسلامی همواره با سنگ اندازی مواجه شود، این سنگ اندازی اغلب موارد به شکل مخالفت برخی از کاربران شبکه اجتماعی(که معمولا کاربرانی خاص هستند) صورت می گیرد. این حجمه ها برای ایجاد ترس در دل مخالفین و القای کم شمار بودن تعداد آن ها صورت می گیرد. عموما افراد پیش از ابراز عقیده و اظهار نظر به واکنش اطرافیان و بازخورد آن ها فکر می کنند و اکثراً هنگامی که تصور کنند با بیان نظر خود در اقلیت قرار گرفته و یا با مشکل مواجه می شوند، از ابراز آن منصرف می شوند. به این پدیده «مارپیچ سکوت» گفته می شود.

هجمه های گاه سنگینی که در رسانه های اجتماعی علیه نظرات موید ارزش های اسلامی و انقلابی صورت می گیرد برای این است که افرادی که پیام های متعارض با ارزش های لیبرالیسم را منتشر می کنند از اظهار نظر ترسیده و به مروز زمان ساکت شده و فعالیتی نداشته باشند. کاربران منفعل و کاربرانی که مجبور به سکوت شده اند در نهایت خود بخشی از جریان اصلی(stream) حاکم بر رسانه اجتماعی خواهند شد. در این هنگام رسانه یکدست شده و با وجود فعالیت شبانه روزی تعداد میلیونی کاربران از فرهنگ، نژاد و ملیت های گوناگون و انتشار و بازنشر حجم زیادی از محتوا، تنها یک صدا از رسانه به گوش رسیده و یک سبک زندگی از آن خارج می شود.

افرادی که به سواد رسانه ای مسلط هستند به خوبی می توانند در رسانه های اجتماعی فعالیتی اثرگذار و پویا همراه با کمترین آسیب برای خود و جامعه شان داشته باشند. از آنجایی که در آینده نزدیک شبکه های اجتماعی به نقش تعیین کننده ای در تصمیم گیری های ملی و بین المللی و همچنین جهت دهی افکار عمومی مردم سراسر جهان دست پیدا می کنند، لزوم دستیابی سریعتر به سواد رسانه ای اهمیت ویژه ای پیدا می کند.


 
رسانه های اجتماعی وارد زندگی انسان شده و جایگاه خود را پیدا کرده اند، این رسانه ها مانند سایر دستاوردهای فناوری خنثی بوده و به خودی خود جهت دار نیستند اما برحسب استفاده انسان از آن ها در جایی باعث بهبود وضع زندگی شده و در جای دیگر آسایش زندگی را مختل کرده اند، به عنوان مثال از یک طرف این رسانه ها برای اداره ی مدیریت بحران بسیار ضروری اند، و از طرف دیگر ابزاری برای گسترش فحشاء هستند، از سویی به شکلی شگفت انگیز ارتباطات و تعاملات انسان را متحول کرده اند و از طرف دیگر باعث هدر رفت سرمایه های انسانی و مادی جوامع گشته اند، چرا که افراد به سپری کردن بی محتوای زمان خود در رسانه های اجتماعی خو گرفته و با تولید و بازنشر حجم عظیم اطلاعات، هم اینترنت را فربه تر کرده و اطلاعات زائد و اضافی فراوانی ایجاد می کنند و هم زمان مفیدی را که می شد برای سازندگی جامعه خرج کنند، تلف می نمایند.

رسانه های اجتماعی همان طور که بستری مناسب برای گردهم آمدن محققان، فرهیختگان و افراد متعهد به منظور مباحثه، گفتگو و ارتقای سطح دانش و اصلاح باورهای اشتباه پدید می آورند، امکان دور هم جمع شدن افراد جاهل و ناآگاه را نیز مهیا می کنند، همانند گروه های اینترنتی و انجمن هایی که در طول سال های گذشته توسط دشمنان اسلام و انقلاب شکل گرفته است، کسانی که در جهل خود گرفتارند در کنار افراد همانند خود دچار جهل مضاعف شده و مثلا توهم بیشمار بودن هم پیدا می کنند، این افراد بدون قرار گرفتن در یک مناظره هدفمند و اصولی با تائید دیدگاه های اشتباه خود از سوی هم فکرانشان بر عقاید اشتباه خود مصّرتر می شوند. کارکردهای متفاوت و مختلفی که بر رسانه های اجتماعی سوار می شوند لزوم شناخت این رسانه ها و نحوه تعامل با آن ها را انکار ناپذی می کند.

فضای مجازی همچون جهان واقعی و رسانه های اجتماعی همچون سایر رسانه ها عرصه تقابل باعفتان و بی عفتان هستند، لیکن تفاوت اساسی که در این میان وجود دارد این است که در جهان واقعی هر یک از طرفین در محیط فرهنگی و بر روی قطعه زمین مشخصی زندگی و فعالیت می کنند اما در فضای مجازی این گونه نیست، اینترنت تماماً زمین دشمن است که قواعد حاکم بر آن همان قوانین حاکم بر تمدن غرب و سبک زندگی امریکایی است، از این رو ناچار به رعایت گزاره های خاصی در جهت حفظ اطلاعات خود و جامعه شان و نیز اثرگذاری حداکثری و اثرپذیری حداقلی هستند.

آشنایی با این گزاره ها، سواد رسانه ای ویژه باعفتان را می طلبد، چرا که دانش سواد رسانه ای آنچنان که به شکل غربی آن مطرح است برای انسان باعفت مسلمان گرچه لازم است اما کافی نیست و بسیاری از ملاحظات در آن دیده نشده است. به عنوان مثال بهای سایت ها در اینترنت بر اساس کلیک های کاربران است، ارزش سایت هایی مانند فیس بوک و گوگل به علت کلیک هایی است که به این سایت ها وارد شده است، پس این سایت ها نیستند که با ارائه خدمات رایگان به کاربران خدمت می کنند، بلکه این کاربران هستند که با جستجو، ارسال پیام، لایک کردن، پست گذاشتن، گشتن در پروفایل سایر کاربران و مانند این ها، با هر کلیک خود درآمدی را به جیب صاحبان این سایت ها روانه می کنند.

حال آیا یک مسلمان عفیف بدون در نظر گرفتن نکات لازم همچون پرهیز از وب گردی های غیرضروری، می تواند به افزایش بهای سایت هایی که دشمنی خود را با اسلام و انقلاب اسلامی ثابت کرده اند، کمک کند؟ در نتیجه سواد رسانه ای باعفتان سایبری سوادی تقوا محور است.
 





تأسیسات گوگل
رسانه های اجتماعی تاثیرات گوناگون و متنوعی بر سبک زندگی انسان گذاشته اند، چه از لحاظ سخت افزاری و پیدایش ابزارها و دستگاه های نوین ارتباطی، و چه از نظر تغییر در خلق و خو و نحوه تعاملات انسان، اما شاید بتوان بیشترین تاثیر این رسانه ها را غفلت زائی و تهی کردن زندگی انسان از معنا بر شمرد. جهان مجازی دنیایی است که بر پایه 0 و1 ها شکل گرفته و هیچ چیزی در آن واقعیت فیزیکی ندارد. افراد معتاد به زندگی مجازی به مرور از زندگی و خود واقعی شان دور و حیاتشان فاقد معنا می گردد. به علاوه غفلت جزئی از زندگی روزانه انسان می شود. در حالیکه می شد از رسانه های اجتماعی برای انجام سریعتر کارها و ذخیره کردن زمان بیشتر برای گذراندن در جهان واقعی استفاده کرد، انسان غافل ترجیح داده از زمان دنیای واقعی کاسته و به زمان حضور در دنیای مجازی بیافزاید.

رسانه های اجتماعی بر حسب محتویات متنوع، گوناگون و جذاب خود پتانسیل ایجاد غفلت و اتلاف زمان را دارند، در این بین این کاربران هستند که باید با استفاده صحیح از این رسانه ها علل ایجاد غفلت را کاهش دهند. انسان به گونه ای از سواد رسانه ای نیاز دارد که هنگام استفاده رسانه های اجتماعی، حیات و ممات و هدف زندگی را به یاد او آورد.

ملاحظات حضور و فعالیت در فضای مجازی، مسئولیت متولیان امر را در کنار محتوای مناسب تولید نشده برای کاربران مسلمان، برای تولید سواد رسانه ای بومی دوچندان می سازد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد