سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار وگزارشات سیاسی و اقتصادی و تحلیل

 

احتمال دیگر این است که احمدی نژاد، دنبال پست و عنوان نباشد و بخواهد به عنوان «بزرگ»‌تر در راس یک جریان قرار بگیرد تا بلکه بتواند در اتفاق‌های کشور حضوری فعال داشته باشد و بتواند در هر انتخاباتی از مردم «رای» مطالبه کند. این احتمال ، همراه با توافق با یکی از کاندیداهای موجود ، تقویت می شود. در این فرض ، احمدی نژاد ، هر چند گزینه خود را ندارد ولی ، با یکی از کاندیداهای حاضر توافق می کند که به طور غیر مستقیم از او حمایت کند ، تخریبش نکند ، رقبایش را تخریب کند و در مقابل ، در پناه دولت بعدی باشد و خود و اطرافیانش از پیگردهایی که ممکن است بعدها حادث شوند ، مصون بمانند.
عصر ایران ؛ سعید شمس - «احمدی‌نژاد به فکر اجرای طرح پوتین-مدودوف است»، «احمدی‌نژاد در تلاش است تا مشایی یا یکی دیگر از نزدیکانش را جانشین خود در پاستور کند» و... همه این‌ها ذهنیت‌هایی است که از‌‌ همان شروع دور دوم ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد جای ثابت و البته پررنگی در ادبیات سیاسی داشته است.

مطرح شدن چنین مسایلی در سال‌های پایانی دولت‌ها امری طبیعی است و در نگاه اول نمی‌توان طرح چنین موضوعی را اتفاقی نادر و یا تعجب برانگیر تلقی کنیم، به هر حال باید این واقعیت را قبول کرد که «ماندگاری در دولت» به خودی خود در ذهن صاحبان قدرت شکل می‌گیرد و دقیقا به همین دلیل مشخص است که «آینده سیاسی احمدی‌نژاد» به یکی از سؤال‌هایی بدل شده که همه دنبال پیدا کردن پاسخی برای آن هستند.

در زیر نگاهی انداخته می‌شود به همه احتمال‌هایی که هر کدامشان می‌توانند شرایط خاصی را برای آینده سیاسی رییس دولت فعلی رقم بزنند.

مشایی جانشین احمدی‌نژاد

در ۷ سال اخیر هر‌گاه که اسمی از احمدی‌نژاد آمده است، رد پایی هم از اسفندیار رحیم مشایی مشاهده شده است. رییس دولت دهم در روزهایی که «مشایی»‌اش را مورد آماج حملات می‌دید، با شور و حرارت خاصی از او تعریف می‌کرد تا اصولگرایان بدانند که رییسی که دولتش عنوان اصولگرایی را یدک می‌کشد، حاضر است تا به خاطر مشایی با همه اصولگرا‌ها جدل کند.

به همین دلیل ذهنیتی پررنگ در فضای سیاسی و حتی لایه‌های عادی جامعه به وجود آمده که «احمدی‌نژاد‌‌ همان مشایی است و مشایی‌‌ همان احمدی‌نژاد».

در این شرایط کاملا طبیعی است که همه به یاد پوتین و رابطه‌اش با مدودوف بیفتند و در نتیحه اینطور قضاوت کنند که رییس دولت دهم یار غارش را برای ریاست بر دولت یازدهم می‌خواهد ، تا در شرایطی که عمر هشت ساله قانونی‌اش به پایان رسیده، همچنان بتواند به عنوان «رییس در سایه» همچنان قدرت داشته باشد.

البته ناگفته پیداست که اتفاقات و تحرکات این سه سال اخیر نشانگر این واقعیت است که تایید مشایی به عنوان یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری را باید بعید دانست، چه اینکه این چهره جنجالی به شدت مورد انتقاد طیف راست است و به همین دلیل شاید بتوان گفت که احمدی‌نژاد باید به فکر گزینه دیگری باشد.

انتخابات منهای مشایی
احتمال دیگر اما این است که احمدی نژاد یکی از مدیران فعلی دولت را به عنوان کاندیدا وارد انتخابات کند تا بتواند با‌‌ همان هدف «حضور نامرئی در قدرت» را عملی کند.

خیلی‌ها اعتقاد دارند که احتمال به وقوع پیوستن احتمال دوم بیشتر از احتمال اول است. چون دولت در این صورت می‌تواند با وارد کردن چهره‌ای که مورد تایید نظام است، حضورش در انتخابات را تضمین کند و بعد از آن با استفاده از موقعیت دولتی و امکاناتش بتواند شرایط را برای پیروزی کاندیدای خود به راحتی فراهم کند.
عباس سلیمی نمین در این رابطه می‌گوید که دولتی‌ها شدیدا دنبال این هستند که موقعیت خود را تمدید کنند و به همین دلیل شاهد این هستیم که دست به کارهایی می‌زنند که نمی‌تواند در چارچوب منطق جایی داشته باشد.

این تحلیلگر اصولگرا همچنین ادامه می‌دهد: دولت در سال ۸۴ با شعار عدالت و مهرورزی توانست از مردم رای بگیرد، اما در میانه‌های راه ، فریب قدرت را خورد و به همین دلیل وظیفه اصلی خود را فراموش کرد و فقط در راستای قدرت طلبی فعال شد تا نه تنها دیگران، بلکه چهره‌هایی از درون دولت هم دست به انتقاد بزنند و به همین دلیل است که احمدی‌نژاد بدون هیچگونه مطالعه یا دور اندیشی مهره‌های ارزشی و توانمند را از دولت کنار گذاشت.
وی همچنین در پایان اظهاراتش گفت که همانطور که هاشمی رفسنجانی با آن همه سابقه و وجهه انقلابی نتوانست دولتش را تمدید کند، احمدی‌نژاد هم نمی‌تواند بعد از پایان هشت سال قانونی‌اش حضوری حتی حداقلی در قدرت داشته باشد.

توافق با جبهه پایداری
دولتی‌ها به خوبی آگاه هستند که حضور جدی شان در انتخابات مخالفانی زیادی دارد لذا در کنار تلاش برای پیدا کردن گزینه‌ای برای کاندیداتوری به این فکر نیز هستند که با بخشی از گروه‌های اصولگرایی ائتلاف کنند.

به همین دلیل حرف و حدیث‌های زیادی درباره تلاش برای همنشینی انتخاباتی توسط دولت و جبهه پایداری وجود دارد.

اگر این اتفاق عملی شود احمدی‌نژاد هم می‌تواند کاندیدای خود را وارد انتخابات کند و هم اینکه گروهی از منتقدانش را از انتقاد برحذر دارد و هم اینکه بار دیگر از حمایت چهره تاثیرگذاری چون آیت الله مصباح بهره‌مند شود.

احمدی‌نژاد پس از انتخابات

موقعیت دیگری که می‌توان برای رییس پر سر و صدای دولت متصور شد که او یا در انتخابات شرکت نکند و یا اینکه کاندیدای مورد نظرش در رقابت «ورود به دولت یازدهم» شکست را متحمل شود. آیا در اینصورت می‌توان انتظار داشت چهره‌ای که هشت سال جای ثابتی در ادبیات سیاسی ایران و حتی دنیا داشت، راضی به گوشه نشینی شود یا اینکه یکی از منصب‌های پر طمطراق را به خود اختصاص خواهد داد.

همه آنهایی که حتی شناخت نسبی از احمدی‌نژاد دارند، به خوبی می‌دانند که او «انزوا» را تحمل نمی‌کند و شاید به همین دلیل است که در خردادماه سال جاری زمزمه‌هایی مبنی بر بازگشتش به خیابان بهشت شنیده شد تا دوباره عنوان شهرداری را پس بگیرد و بتواند همچنان در متن باقی مانده و از حاشیه نشینی خلاص شود.

تصور اینکه محمود احمدی‌نژاد بعد از هشت سال انگیزه کافی را برای اسباب کشی از پاستور به خیابان بهشت را دارد، برای آنهایی که روحیاتش را می‌شناسند، تصوری بعید نیست و شاید به همین دلیل است که حتی در مقام یک رییس دولت‌گاه و بیگاه به انتقاد از سیستم فعالیتی شهرداری و شخص قالیباف می‌پردازد.
هم از این روست که دولتی ها ، تلاش پردامنه و البته "چراغ خاموشی" را برای بردن انتخابات شوراها - که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود - آغاز کرده اند.

احتمال دیگر اما این است که احمدی نژاد ، دنبال پست و عنوان نباشد و با استفاده از موقعیت و جایگاهی که در فضای سیاسی ایران به دست آورده است، دنبال این باشد که به عنوان «بزرگ»‌تر در راس یک جریان قرار بگیرد تا بلکه بتواند در اتفاق‌های کشور حضوری فعال داشته باشد و بتواند در هر انتخاباتی از مردم «رای» مطالبه کند.
این احتمال ، همراه با توافق با یکی از کاندیداهای موجود ، تقویت می شود. در این فرض ، احمدی نژاد ، هر چند گزینه خود را ندارد ولی ، با یکی از کاندیداهای حاضر توافق می کند که به طور غیر مستقیم از او حمایت کند ، تخریبش نکند ، رقبایش را تخریب کند و در مقابل ، در پناه دولت بعدی باشد و خود و اطرافیانش از پیگردهایی که ممکن است بعدها حادث شوند ، مصون بمانند.

حدود سه ماه به انتخابات یازدهم ریاست جمهوری مانده است و همه در انتظار این هستند تا ببینند واکنش محمود احمدی‌نژاد به این اتفاق مهم چه خواهد بود و رییس دولت با چه شرایطی وارد انتخابات می‌شود؟
آیا باید گفت که او می‌تواند با استفاده از موقعیتی که در اختیار خود می‌بیند، کاندیدای مورد نظر خود را به پاستور بفرستد؟ آیا می‌توان تصور کرد که احمدی‌نژاد در پایان دولت دومش حاشیه نشینی را ترجیح بدهد و آیاهای دیگر که باید منتظر ماند تا به پاسخ صحیح رسید.
یادداشت سفیر ایران در رم برای نشریه ایتالیایی
بررسی آمار تطبیقی دوره سه رئیس جمهور اخیر امریکا نشان می دهد که بیشترین دستورالعمل های اجرایی و تنفیذ قوانین مصوب کنگره علیه ایران در دوره آقای اوباما صورت گرفته است.
عصرایران - سفیر ایران در رم ، سید محمد علی حسینی ، که پیش از این و در وزارت منوچهر متکی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران بود ، در مقاله ای که برای " ایل مانیفستو" نوشته ، به موضوع روز دیپلماسی دنیا یعنی روابط ایران و آمریکا پرداخته است. متن کامل این مقاله به شرح زیر است:

این روزها بحث احتمال یا حتی ضرورت مذاکره مستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا به کرات در مطبوعات و رسانه ها شنیده می شود.
برخی مقامات ارشد امریکایی نیز در هفته های اخیر از آمادگی دولت امریکا برای گفتگو با ایران برای یافتن یک راه حل دیپلماتیک برای موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران سخن گفته اند. مقاله سفیر ایران
از سوی دیگر، بسیاری از تحلیلگران سیاسی و حتی مقامات ارشد کشورهای مختلف، تعامل و مذاکره مستقیم میان این دو کشور را راه حل بسیاری از مسائل و مشکلات فعلی منطقه خاورمیانه و حتی جنوب آسیا می دانند.

این بحث البته موضوع تازه ای نیست و پس از قطع روابط دیپلماتیک دو کشور در سال 1979، در طول سه دهه گذشته به دفعات مطرح شده است؛ اما با به قدرت رسیدن آقای باراک اوباما در امریکا، وی با شعار "تغییر"، همواره بر ضرورت مذاکره مستقیم با جمهوری اسلامی ایران تاکید داشته و پس از آنکه در طول دوره اول ریاست جمهوری خود- بویژه در سال نخست آن- بارها از این موضوع به عنوان رویکرد اصلی خود در قبال ایران یاد کرد، اکنون می بینیم که وی در آغاز دور دوم ریاست جمهوری خود نیز از مذاکره و گفتگوی مستقیم بعنوان راه حل مسائل و سوء تفاهمات میان ایران و امریکا یاد می کند.

اما چنانکه یک ضرب المثل قدیمی ایرانی می گوید "دو صد گفته چون نیم کردار نیست"، باید دید آیا این موضعگیری آقای اوباما در رفتار و عملکرد دولت امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران نیز تبلوری داشته است یا خیر؟
این بررسی اجمالی نشان می دهد که آیا دولتمردان امریکایی و در راس آنها آقای اوباما واقعا قصد گفتگو و تعامل با جمهوری اسلامی ایران را دارند یا از این موضوع به مثابه یک شعار و بعنوان یک حربه سیاسی برای فریب افکار عمومی جهانیان و بی علاقه و مقصر نشان دادن ایران نزد افکار عمومی و همراه ساختن بقیه کشورها با خود در مقابل جمهوری اسلامی ایران استفاده می کنند؟

الف- نگاهی به اقدامات ضد ایرانی:دولت اوباما ، رکورد دار!

روسای جمهوری امریکا از کارتر تا اوباما با استفاده از اختیارات خود فرمانهای اجرایی (executive order) در جهت تحریم علیه ایران صادر نموده اند، لیکن جدی ترین این دستورات از زمان بیل کلینتون به بعد صادر گردیده است. بررسی آمار تطبیقی دوره سه رئیس جمهور اخیر امریکا نشان می دهد که بیشترین دستورالعمل های اجرایی و تنفیذ قوانین مصوب کنگره علیه ایران در دوره آقای اوباما صورت گرفته است.

ده فرمان اجرایی رئیس جمهور امریکا بین سالهای 2010 2012 با هدف اعمال تحریم های هوشمند علیه ایران اعمال و یا بمنظور توسعه وضعیت فوق العاده صادره شده که باید بدان دوازده مصوبه وزارت امور خارجه و وزارت خزانه داری امریکا را افزود.

سخت ترین و شدیدترین تحریم ها عبارتند از منع سرمایه گذاری، تحریم های یکجانبه علیه بانک مرکزی ایران و تحریم نفتی و بحث مربوط به دفاع ملی که زمینه ساز استفاده از قوه قهریه می باشد توسط اوباما صورت گرفته و هیچ گاه با مخالفت دمکرات ها که در انتخابات سال 2010 در کنگره و سنا اکثریت را بر عهده گرفتند، مواجه نشد.

گرچه روسای جمهوری قبلی امریکا نیز بعضا افرادی را به اتهام حمایت از تروریسم در فهرست تحریم قرار داده بودند، لیکن گسترش ملموس تحریمهای یکجانبه به حوزه های غیرمرتبط با برنامه هسته ای نظیر حقوق بشر، تروریسم و حتی دخالت برخی مقامات ایرانی در قاچاق مواد مخدر (!) و تحولات سوریه امری بود که در دوره اوباما اتفاق افتاد.

از طرف دیگر، شمول تحریمها بر کل نظام بانکداری از جمله بانک مرکزی و حوزه های کلیدی مانند شرکت ملی نفت ایران نیز از ویژگیهای تحریمهای دوره اوباما بوده است.

تا قبل از دوره آقای اوباما، فقط سپاه قدس بعنوان یک بخش حاکمیتی نظام مورد هدف سیاستهای افراطی دولت امریکا قرار گرفته بود، لیکن در دوره اوباما چندین مقام بلندپایه ایرانی از جمله وزرای کابینه (اطلاعات، کشور، دفاع، فرهنگ و ارشاد اسلامی، ارتباطات و مخابرات) و نیز فرماندهان ارشد نظامی و امنیتی به اتهامات سه گانه اشاعه هسته ای، تروریسم و نقض حقوق بشر در فهرست تحریمها قرار گرفتند.

سید محمد علی حسینیدر بحث تحریمها، شمول آن از طرح حکومتی به غیرحکومتی تسری یافته و مردم و اقتصاد ایران را هدف قرار داده است. این تحول نشان میدهد که هدف دولت اوباما از تقابل با جمهوری اسلامی ایران، امری فراتر از مسئله هسته ای و در چارچوب تلقی برخورد با چالش چندوجهی ایران چه در سطح موضوعات دوجانبه و چه در سطح موضوعات منطقه ای و بین المللی بوده است. هدف سیاستهای امریکا، قراردادن ملت در برابر دولت و " تغییر در رفتار رژیم" یا " تغییر رژیم" می باشد.

ب- جنگ پنهان

- نقض حقوق مسلم بین الملل از طریق تجاوز هواپیماهای بدون سرنشین نظیر RQ170 در آذرماه 1390 به قلمرو جمهوری اسلامی ایران که موجب فرود اجباری آن توسط نیروهای مسلح ایران شد، تعرض هواپیماهای جاسوسی مشابه در آبان ماه 1391 در خلیج فارس و دریای عمان.

- ارتباط و حمایت سیستماتیک از گروههای تروریستی منافقین، پژاک، تندر، جندا... در انجام اقدامات تروریستی در ایران به منظور ایجاد ناامنی و بی ثبات سازی که با دستگیری عبدالمالک ریگی، رهبر گروهک تروریستی جندا... که صراحتا به کمک و تشویق امریکا برای تداوم اقدامات تروریستی گروهک مزبور در داخل ایران اعتراف کرد؛

- حمایت از اقدامات نرم و جنگ مخفی برای ضربه زدن به زیرساختهای ملی کشور از جمله حملات سایبری به تاسیسات هسته ای، وزارت نفت و ... و نیز حمایت از ترور دانشمندان هسته ای ایران.

- اقدام برای مخدوش ساختن میراث تاریخی و تمدنی ایران از جمله به کارگیری نام مجعول برای خلیج فارس مشخصا از طریق صدور بخشنامه رسمی و علنی نیروی دریایی امریکا برای کاربرد عناوین خلیج و خلیج ع رب ی!

- با توجه به ارتباطات گسترده امریکا با نهادهای داخلی، اقدام سایت گوگل و موسسه نشنال جیوگرافی امریکا در تحریف نام خلیج فارس نیز نمی تواند امری مستقل از تمایل دولت امریکا تلقی شود؛

- خارج ساختن نام گروهک تروریستی منافقین با سابقه ترور بیش از 12000 ایرانی و جنایات مستند علیه ملت ایران از جمله همکاری با صدام در جنگ علیه ملت ایران که از منفورترین گروهها نزد ملت ایران به شمار می روند، از فهرست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه امریکا در سپتامبر 2012 به منظور ایجاد فضای مانور در سطح بین المللی برای آنها بدون در نظر گرفتن سوابق تاریک و اقدامات تروریستی آنها؛

- درحالیکه آقای اوباما از زمان مبارزات انتخاباتی خود شعار گفتگو با ایران را سر داده بود، وی از پاسخگویی به پیام تبریک رئیس جمهوری اسلامی ایران پس از انتخاب آقای اوباما در سال 2008 بعنوان رئیس جمهوری امریکا سر باز زد؛

- درحالیکه به گواه مستندات موثق و اظهار مقامات مرتبط در برزیل و ترکیه، روسای دولتهای برزیل و ترکیه با نظر مساعد شخص آقای اوباما توافقنامه هسته ای تهران میان ایران، ترکیه و برزیل را به امضاء رسانده بودند، آقای اوباما این توافقنامه را پس از امضاء رد کرد؛

ث- هدف گرفتن مردم ایران

برغم شعارهای اوباما در حمایت از مردم ایران، مروری بر اقدامات وی نشان میدهد که هدف گیری وی تنها به دولت و مجموعه حاکمیتی ایران محدود نبوده است.

ایجاد مانع عملی در مسیر مراودات بانکی برای صدور حتی دارو به ایران علیرغم ادعای معافیت دارو و غذا از شمول تحریمهای یکجانبه و تسری دادن دامنه شمول تحریمها به بخشهای مدنی و خدماتی غیرمرتبط از جمله بانکها و موسسات مالی و اعتباری و شرکتهای بیمه ای و خدماتی و هدف گیری افراد و نهادها و موسسات بین المللی در این حوزه مصداق بارز تشدید روند یکجانبه گرایی دولت اوباما و تلاش وی برای درگیر کردن منافع سایر کشورها به موضوع روابط امریکا- ایران و تقسیم هزینه های آن از جیب دیگر کشورهایی است که با ایران روابط حسنه و متعادلی دارند.

تشدید تحریمهای امریکا و اعمال آن بر اشخاص حقیقی و حقوقی متعلق به کشورهای ثالث مصداق بارز اعمال فرامرزی قوانین ملی و یکجانبه گرایی است.

علیرغم اعمال شدید قوانین فرامرزی امریکا، افزایش صادرات امریکا به ایران در دوره آقای اوباما نشان دهنده برخورد مزورانه با دیگر کشورها و تلاش برای اعمال این قاعده است که بازار ایران یا برای امریکا خواهد بود یا برای هیچکس.

ارزیابی و نتیجه

نقش منفی ایالات متحده امریکا در ایران البته به دوره ریاست جمهوری آقای اوباما یا حتی به دوران بعد از انقلاب اسلامی در ایران محدود نمی شود، بلکه مصادیق بارزی در طول حداقل 60 سال گذشته داشته است.

حمایت از کودتای نظامی علیه نهضت ملی سال 1332، تحریک نظامی همسایگان علیه ایران، حمایت همه جانبه از تجاوز نظامی صدام حسین در طول هشت سال علیه ملت ایران، معارضه سخت و نرم، تشدید فشار امپراطوری رسانه ای و وارونه جلوه دادن واقعیتهای ایران در سراسر دنیا و تحریمهای شدید و روزافزون نمونه ای از این اقدامات ضد ایرانی دولتهای مختلف امریکا است.

از آنچه در سطور بالا گفته شد، به خوبی می توان دریافت که شعار گفتگو و تاکید بر ضرورت گفتگوهای مستقیم و بدون واسطه با جمهوری اسلامی ایران از سوی مقامات امریکایی با اهدافی غیر از آنچه از این عبارات برمی آید، بیان می شوند.

در این وضعیت، دو حالت متصور است:
یا آقای اوباما از ابتدا بدون اعتقاد به شعار تغییر در سیاست کشورش در قبال جمهوری اسلامی ایران این موضوع را مطرح کرده و اهدافی متفاوت را دنبال می کرده ؛
یا اینکه لابی ها و گروه های ذی نفوذی در داخل امریکا هستند که در تعیین مسیر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا حتی قدرتی بیش از رئیس جمهور دارند و آراء و نظرات وی را به راحتی تحت تاثیر قرار داده و در عمل وی را به جهت کاملا مخالف با نظرات اولیه وی سوق می دهند.

در سوی مقابل، جمهوری اسلامی ایران پیش از این نیز بارها نظر خود را در قبال طرح پیشنهاد گفتگوی مستقیم با طرف امریکایی به صراحت بیان کرده و انجام هرگونه مذاکره ای را مستلزم اثبات عملی حسن نیت امریکا و توقف روند اقدامات ضد ایرانی دولت امریکا دانسته است.

متاسفانه اقدامات ضد ایرانی دولتهای امریکا در طول 60 سال گذشته دیوار بلندی از بی اعتمادی به آن کشور برای ملت ایران ایجاد کرده که تخریب آن و بازسازی روابط سازنده و مثبت نیازمند اقدامات جدی از سوی دولت امریکا خواهد بود.
نتیجه اعتماد جمهوری اسلامی ایران به دولت وقت امریکا در سال 2002 این شد که آنان به محض رفع نیاز خود، ایران را از نظر خود در محور شرارت قرار دادند که اهانتی بزرگ به ملت ایران بود.

مقامات امریکایی به ویژه در دو سال اخیر اعلام کرده اند که سیاست آنها در قبال ایران پیگیری همزمان دو مسیر گفتگو و فشار است که نشانه دیگری از عدم حسن نیت آنها است؛ چه روشن است که استمرار سیاست فشار و تحریم و تهدید حاکی از فقدان حسن نیت است.

اما ظاهرا آنها هیچ شناختی از سابقه تاریخی و روش زندگی ایرانیان و طبع بلند این ملت بزرگ ندارند و تصمیمات خود را بدون تفکر و بدون توجه به واقعیتهای موجود و در خلا اتخاذ می نمایند و مرز پررنگ میان توافق و سازش را نمی شناسند، چرا که ملت ایران در طول تاریخ بارها نشان داده که ملتی نیست که زیر بار زور و فشار تسلیم شود و تن به سازش دهد.

مذاکره زمانی معنا پیدا می کند و به نتیجه منجر می شود که دو طرف با حسن نیت، با شرایط برابر و بدون قصد فریب با یکدیگر گفتگو کنند؛ و گرنه ملت بزرگ و آزاده ایران به هیچ وجه وارد فرایند فریبکارانه «مذاکره برای مذاکره»، «مذاکره تاکتیکی» یا «پیشنهاد مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی به دنیا» نخواهد شد.

وی اظهار داشت: دیگران بازی های سیاسی خود را کرده و به قدرت رسیده اند اکنون نوبت حزب الله بوده و من به نام حزب الله و حوزه های علمیه وارد صحنه انتخابات شده و همه را به کار خواهم گرفت.
مدیر مسئول روزنامه حزب الله و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری گفت: بزرگترین برنامه حزب الله تغییر در فرهنگستان ایرانی است به گونه ای که بر اساس مفاهیم و زبان ایرانی تمام لغات غیر فارسی را تغییر خواهم داد و در اولین گام فرهنگسازی با گنجاندن واژه های فارسی، ادبیات را پاکسازی خواهم کرد.

به گزارش مهر، حجت الاسلام سید محمدباقر خرازی عصر سه شنبه در تشریح برنامه هایش در مسجد حضرت امیر (ع) گرگان درباره ائتلاف با دیگر کاندیداها گفت: تحت هیچ شرایطی با هیچ نامزدی ائتلاف نخواهم کرد چراکه این دیگران هستند که باید به زیر چتر حزب الله بیایند.

وی اظهار داشت: دیگران بازی های سیاسی خود را کرده و به قدرت رسیده اند اکنون نوبت حزب الله بوده و من به نام حزب الله و حوزه های علمیه وارد صحنه انتخابات شده و همه را به کار خواهم گرفت.

مدیر مسئول روزنامه حزب الله ادامه داد: دولت حزب الله اگرچه با همه کار خواهد کرد ولی وام دار هیچکس نخواهد بود و نیاز به حمایت هیچ مسئولی ندارد.

خرازی گفت: به مد روز علاقه دارم به شرطی که جنبه های شرعی درآن رعایت شود و دولت حزب الله با هیچگونه از معارف مدرن علم و تکنولوژی، زیبایی و زیبا سازی به شرطی که معارض با معارف دینی نباشد مشکلی ندارد.

وی درباره تاثیر منسوب بودن با رهبری در انتخابات آتی گفت: در انتخابات نسبت های خانوادگی مهم نیست و نمی تواند مویدی از طرف رهبری برای حضور در انتخابات باشد بلکه معیار این است که ما در خط رهبری باشیم.

وی اظهار کرد: ما هیچگونه انتسابی را از رهبری برای ریاست جمهوری نداریم و سایر رقبا هم جزوایران بوده و به نوعی فرزند و برادر رهبری محسوب می شوند و مهم عبد مقام ولایت بودن است. من نیز مطیع محض رهبری بوده و اطاعت محض از او خواهم داشت.

خرازی ادامه داد: آمدنم به معنی دخالت رهبری در حوزه انتخابات نیست واین بازی سیاسی است که رقبا ایجاد کرده اند و از این عنوان فامیلی هیچگاه برای انتخابات هزینه نخواهم کرد، ما باید برای رهبری یار باشیم و اگر لیاقتی داریم نباید خودمان را پنهان کنیم بلکه باید به صحنه اجرا آمده و قلندرهای سیاسی که در کشور تاخت و تاز می کنند را سرجایشان نشاند و برای اولین بار ولایت اجرایی در حوزه ریاست قوه مجریه توسط یک فقیه تصرف شود.

وی افزود: دوران اضطرار گذشته و ما اضطراری نداریم که از احمدی نژادها و کسانی که با مبانی ولایت اجرایی نا آشنا بوده و حرف رهبری را نمی فهمند استفاده کنیم باید روحانیت و فقهای شیعه وارد حوزه اجرا شوند.

مدیر مسئول روزنامه حزب الله بیان کرد: 30 درصد مشکلات ما ناشی از نبود دیپلماسی و 40 درصد به دلیل سوء مدیریت آن هم از نوع مدیریت غیر تشکیلاتی و غیر درآمدی و 30 درصد دیگر به دلیل نبود مدل های فکری مناسب در جامعه است.

واحد پول را پارسی می کنم

وی در پایان گفت: یکی از برنامه ها کاهش قیمت دلار است و با توجه به اینکه تحصیلاتم در رشته اقتصاد است برنامه وسیعی را در این حوزه دارم که در زمان انتخابات بیان خواهم کرد همچنین در نظر دارم واحد پول ایران را از ریال که مفهوم اسپانیایی بوده و تومان که مفهوم ترکی استانبولی است عوض کرده و به پارسی تبدیل کنم و تحت هیچ شرایطی حتی در صورت حضور هاشمی رفسنجانی از انتخابات کناره گیری نخواهم کرد و آمده ام که بمانم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد