سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

یک گزارش از تهاجم فرهنگی غرب

  

 

نگاهی به فیلم سینمایی«آرگو»؛

 برای مبارزه با این مرد در مصرف بنزین صرفه جویی کنید!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«من جا خوردم وقتی بعد از آزادی فهمیدم رسانه‌ها گزارش داده‌اند ما شکنجه می‌شدیم. دانشجوهای اسیرکننده ی ما جوان و خام بودند اما نگرانی حال‌ و روز ما را هم داشتند چون آیت‌الله خمینی مشخصاً آن‌ها را مسئول سلامتی ما دانسته بود.»

جان گریوز مسئول روابط عمومی سفارت ایالات متحده در تهران، ۲۰ سال بعد از تسخیر سفارت (سال ۱۹۹۹)

لحن فیلم سینمایی «آرگو» از جنس عبارت تیتر یادداشت ماست! عبارتی که حدود سی و اندی سال پیش در کنار عکس امام خمینی اکثر اتوبانهای اصلی امریکا را در قامت بیلبوردهایی بزرگ به تصرف خود درآورده بود؛ در هنگامه ای که رسانه های عمومی امریکا علی الخصوص دموکرات ها برای شانه خالی کردن از بحران سیاست خارجی دولتمردان‌شان که همان تسخیر سفارت خانه امریکا توسط عده ای دانشجو بود، نوک پیکان حمله رسانه ای خود را به سوی رهبر ایران نشانه گرفته بودند، رهبر ایران نگران سلامتی مهمانان ناخوانده اش بود.

آیا فیلم سینمایی «آرگو»، فیلم جذابی است؟
«آرگو» فیلمی است متعلق به کارخانه «رویا سازی هالیوود»، کارخانه ای که سینمای بدنه اش که آرگو هم جزء آن است پیوسته تلاش می کند تا روحیه جان خسته انسان آمریکایی را التیام ببخشد. سینمایی که در طول تاریخ درصدد بازسازی دوگانه خیر-شر است که البته اغلب اوقات در سینمای برون مرزی امریکا روی سکه شر به نام مسلمانان و اختصاصا ایرانی ها می‌خورد! سابقه فیلم‌های هالیوودی متخاصم علیه ایران دارای نقاط عطفی است که از جمله ی آنها می توان به دو فیلم مهم «بدون دخترم هرگز» و «300»  اشاره کرد. آنچه در باب این دو فیلم می توان گفت ازین قرار است که هردوی این آثار به علت اغراق در سیاه نمایی و شر سازی ایرانیان علی رغم تاثیرگذاری کوتاه مدت خود بر مخاطبان، هرگز نتوانستند به عنوان فیلم هایی ماندگار در اذهان سینمادوستان باقی بمانند اما فیلم سینمایی«آرگو» به کارگردانی بن افلک و تهیه کنندگی جرج کلونی به واقع از لحاظ فرم به مراتب ساختار منسجم تر و همگون تری نسبت به فیلم های مشابه داراست. آرگو تریلری سیاسی-جاسوسی است که به نحو باورپذیری برای مخاطب آمریکایی سیاست «دیگر سازی» کشور امریکا علیه کشورهای مخالف خود را دیکته می کند. فیلمی پر کشش و جذاب که بازیهای روانی دارد، فضاسازی نزدیکی به رویداد واقعی دارد و در مجموع جذابیت و کششی برای مخاطب عام فراهم می کند که او را از منطق داستانی فیلم چنان رها می سازد که به عنوان مثال از خود سوال نکند آیا نیروهای امنیتی فرودگاه مهرآباد برای توقف پرواز  یک هواپیما نمی توانند به جای دستور به فرود اضطراری دست به تعقیب هواپیما با جیپ نزنند؟!

فیلم سینمایی «آرگو» چه می گوید؟
فیلم داستان واقعی یک مامور "سیا" به نام تونی مندز است که پس از وقایع تسخیر کنسولگری آمریکا و گروگان گیری ۵۲ تن از کارمندان آن درسال 1358 در تهران، با یک حیله "هالیوودی" ۶ دیپلمات آمریکایی که درخانه سفیر کانادا پنهان شده بودند را به عنوان دست اندرکاران تهیه یک فیلم سینمایی علمی – تخیلی به نام "آرگو" از ایران خارج می کند. اما دقیقا مشکل فیلم «آرگو» از همین داستان دو خطی آغاز می شود، آنجا که به تاریخ وفادار نیست! هر چند شاید گفته شود اساسا قرار نیست یک فیلم سینمایی کارکردی مشابه یک اثر مستند داشته باشد ولی هنگامی که کارگردان از ابتدای اثرش با میکس های مختلف تصاویر و فیلم های اصل ماجرا، به باور تماشاچی رنگ واقع‌گرایی می‌پاشد و در انتهای فیلم نیز سکانس‌های فیلم را با تصاویر واقعی تطبیق می‌دهد این پاسخ چندان قانع کننده به نظر نمی رسد.

تحریفات فیلم سینمایی «آرگو» چیست؟
مهم ترین تحریف فیلم «آرگو» تحریف «مردم» ایران و حرکت انقلابی ایشان است. در سراسر فیلم، مردم در کوچه و بازار به مثابه مردمی خشن و بدوی نشان داده می شوند که به خون خارجی ها تشنه هستند. اولین سکانس تحریف آمیز مردمی آنجا آغاز می شود که تسخیر سفارت را حرکتی عمومی و مسلحانه نشان می‌دهد حال آنکه اساسا تسخیر، حرکتی کاملاً دانشجویی و عاری از هرگونه سلاح و نهایتاً 300 نفری بود. ابراهیم اصغرزاده از دانشجویان خط امام حاضر در سفارت امریکا در این باره می گوید:«فیلم ساز با ظرافت می رود سراغ نیروهای مسلح. بیننده فکر می کند دانشجوهای خط امام همه نیروهای مسلحی بوده اند با لباس سبز و ریش بلند و خانم ها همه چادری بوده اند. اصلا بیش تر خانم هایی که جزء دانشجوهای خط امام بودند و خانم من هم یکی شان بود چادری نبودند. روسری به سر می کردند.»

خشونت ایرانیان در آرگو، تنها در مقابل اتباع کشورهای دیگر نیست بلکه این خشونت به نحو تامل برانگیز دامن خود ایرانی ها را نیز گرفته است، به عنوان مثال در یکی از سکانس هایی که قهرمان فیلم(تونی مندز) در حال عبور از یکی از خیابانهای تهران است اتومبیل آتش گرفته‌ای را مشاهده می کنیم که به حال خود رها شده است، حال آنکه این نمایش آنارشیستی مغایر فضای همدلانه روزهای انقلاب بوده است.

کمال تبریزی کارگردان خوب سینمای کشورمان که در آن روزها نیز اقدام به تهیه فیلمی مستند از حال و روز سفارت امریکا کرده است و فیلم آرگو را نیز با دقت دیده، می گوید: «صحنه احمقانه دیگری هم در فیلم وجود دارد که بی خودی یک ماشین در کنار خیابان دارد می سوزد. اگر ماشینی در تهران در حال سوختن باشد، طبیعتا باید مردم بیایند و ماشین را خاموش کنند. اینکه ماشین در گوشه ای افتاده و دارد برای خودش می سوزد یک چیز غیر واقعی است. در آن زمان تظاهرات و تجمعات بود ولی نه به شکل خشونت آمیزی که در فیلم وجود دارد.»

مدنی بودن تظاهرات مردم کشورمان مسئله ای نیست که تنها شاهدان وطنی به آن اقرار کنند، سفیر وقت بریتانیا دراین باره می گوید: «خبر از هیچ غارت و چپاول کورکورانه ای نبود. کار «اوباش» نبود، شاهکار شگفت انگیز سازماندهی، زمان بندی و نظم بود... من مردم ایران را به قدر چند ماه گذشته تحسین نکرده ام. شجاعت شان، انسجام شان و از خود گذشتگی شان در راه رسیدن به هدف شگفت انگیز بوده است.» (آنتونی پارسونز،سفیر بریتانیا در ایران در دوران انقلاب)

در واقع مردم خوب در «آرگو» مردمی هستند که یا در سفارت آمریکا در حال اخذ روادیدند و یا در مرز عراق با روسری سرخ رنگ در حال خروج از کشور! کمال تبریزی به درستی تیپ شناسی ایرانیان در آرگو را بر مبنای قوه تخیل کارگردان می داند :« در فیلم آرگو، همه مردم ایران مثل یک شخصیت هستند که این شخصیت هم شخصیت آدم عصبی، تندخو و خشن است و هم عقلش کار نمی کند.برای اینکه شخصیت پردازی خود را پیش ببریم از چنین شخصیت هایی در همه جا می شود استفاده کرد.خب وقتی همه مبنایتان تخیل می شود طبیعی است که مردم به عناصری که همه شان یک جور و یک شکل اند، تبدیل می شوند. وقتی فیلم آرگو را می بینید همه مردم شکل هم هستند و همه آن ها یک جور رفتار می کنند»

از تحریفات دیگر فیلم آرگو می توان به مخدوش نشان دادن چهره امام خمینی(س) اشاره کرد، حضور امام در این فیلم، با میکس صحبت توهین آمیز انور سادات و  نمایش تصویر درهم و گرفته امام خمینی آغاز می شود و سپس با صحبتهای امام در خلال اعدام نمایشی گروگانها در سفارت دنبال می شود به نحوی که به مخاطب اینگونه القا شود که مغز متفکر پشت پرده تمامی مصائب تسخیر، ایشان است!

فارغ از توصیه ها و رهنمودهای امام خمینی به دانشجویان در جهت تکریم گروگانها و دستور ایشان مبنی بر آزادی 13 گروگان زن و سیاه پوست( که اساسا بخش اعظم داستان آرگو مبتنی بر فرار چند زن دیپلمات را نیز زیر سوال می برد) که هیچ اشاره ای به این موارد در فیلم نمی شود، نقش پیشتازانه امام در تسخیر سفارت نیز انطباق چندانی با واقعیت ندارد.

تحریف اساسی دیگر فیلم «آرگو» تحریف دانشجویان و نحوه برخوردشان با گروگانهاست. در حالی که از همان روزهای ابتدایی تسخیر سفارت، سلامت، امنیت و آسایش گروگانها از سوی امام خمینی به عنوان خط قرمز، مشخص گشته بود و حتی سال نو میلادی برای حاضرین در سفارت  به نحو باشکوهی جشن گرفته شد و بعدها نیز گروگانها از برخورد مطلوب دانشجویان بسیار سخن ها گفتند. واژگون نمایی حقیقت در این فیلم با به تصویر کشیدن صحنه هایی چون اعدام های نمایشی امریکایی ها و رفتارهای خشن دانشجویان که ظاهرشان نیز سنخیت چندانی با این قشر ندارد جای تامل دارد.

گری سیک، عضو ارشد شورای امنیت ملی ایالات متحده در دوره تسخیر سفارت آمریکا در بخشی از یادداشت انتقادی که پیرامون این فیلم نگاشته درباره نحوه برخورد با امریکایی های گروگان در ایران می گوید:« چه کسی ۱۳ آمریکایی زن و سیاه‌پوست را به یاد می‌آورد که در‌‌ همان هفته‌های اول متشنج گروگان‌گیری توسط ایران آزاد شدند تا افکار عمومی آمریکا را به خود جلب کنند؟» یا در سکانسی دیگر از فیلم تلاش طاقت فرسا و موفق دانشجویان در بازسازی اسناد رشته شده سفارت امریکا که بعدها نیز در قالب مجموعه کتابهایی چاپ شد به تلاش کور و بی نتیجه نوجوانانی دبستانی برای بازسازی اسناد تحریف می‌شود.

در پایان می توان گفت آنچه در این فیلم به تصویر کشیده شده است نه تنها چندان ملهم از یک داستان واقعی نیست بلکه سعی شده با خلق داستانی جدید تاریخ دوباره از نو ساخته شود و از یک تراژدی آمریکایی حماسه ای شیرین خلق شود.

منبع: جماران
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد