دبیر کل حزب اسلامی کار: این آمار پسندیده نیست
۹ میلیون بیسواد مطلق داریم و ۲۵۰ هزار زندانی
کد مطلب : 8751
گروه جامعه: در حالی که حدود ۴ میلیون بیکار در کشور وجود دارد، اشتغال ایجاد نمیشود، پولی که باید برای اشتغال هزینه شود برای رضایت زود گذر مردم به صورت نقد در اختیار آنها قرار میدهند.
دبیر کل حزب اسلامی کار با اشاره به زیر ساختهای تولید اظهار داشت: برخی از سیاستها و تصمیماتی که در شرایط فعلی اتخاذ شده است صحیح نیستند و ما باید نسبت به سرنوشت کشور و انقلاب حساس باشیم. وقتی دهها بیمار سرطانی و بیمار خاص در بدترین شرایط با مرگ دست و پنجه نرم میکنند ورود هزاران خودروی لوکس در چند ماه گذشته با ارز مرجع زجر آور است. اینها چه کسانی هستند که خونشان رنگینتر از سایرین است و از بیماران خاص و سرطانی مهمتر و عزیزتر هستند.
به گزارش ایلنا، حسین کمالی در مراسم جشن دانشجویان دانشگاه کار به مناسبت دهه فجر گفت: طی چند سال اخیر تغییراتی در قیمت نفت صورت گرفت و درآمد کشور افزایش پیدا کرد و از لحاظ درآمد موقعیت خوبی پیدا کردیم. طی ۶ یا ۷ سال گذشته نزدیک به ۶۵۰ میلیارد دلار درآمد نفتی کشور بوده است. با این درآمد میشد صنعت و کشاورزی کشور را بازسازی و بازآفرینی کرد. اما اتفاقی که امروز افتاده است اتفاق متفاوتی است.
وزیر کار دولتهای سازندگی و اصلاحات گفت: امروز همزبانی به جای همدلی نشسته است و برخی مسئولین با خود را دلسوز مردم نشان دادن رفتاری را پیشه کردهاند که پسندیده نیست. در حالی که حدود ۴ میلیون بیکار در کشور وجود دارد، اشتغال ایجاد نمیشود، پولی که باید برای اشتغال هزینه شود برای رضایت زود گذر مردم به صورت نقد در اختیار آنها قرار میدهند. طی ۱۹ ماه گذشته ۴۵ هزار میلیارد تومان صرفه جویی دولت از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی بوده است و ۵۰ هزار میلیارد تومان از محل درآمدهای نفتی به آن اضافه شده است.
حسین کمالی تصریح کرد: حدود ۹۵ هزار میلیارد تومان بین مردم توزیع شده است و با این پول میشد ۹۵ هزار کارخانه و موسسه تولیدی و خدماتی یک میلیارد تومانی در روستاها و شهرها ایجاد کرد. با این کار میشد مشکل اشتغال ازدواج مسکن، تدریس و درمان جوانان را رفع و یا میزان آن را کاهش داد. متاسفانه فکر می کنند که عقل مردم در چشمهایشان متمرکز است و شاید به دلیل فشار اقتصادی دریافت مستقیم پول برایشان در اولویت است تا سرمایه گذاریهای اساسی و اما مردم امروز به خوبی مشاهده میکنند که چندین برابر پولی که دریافت کردهاند بابت تورم باز پرداخت میکنند. از یک کارشناس اقتصادی پرسیدند نظرتان در مورد هدفمندی یارانهها در مرحله دوم چیست؟ شخص مورد نظر گفت نتیجه اجرای مرحله اول را ببینید و در مورد مرحله دوم تصمیم بگیرید. ببینید صنعت و کشاورزی به چه حالی درآمده است. اکثریت قریب به اتفاق بنگاههای اقتصادی دچار مشکل شدهاند و بسیاری از آنها تعطیل شدهاند.
وی با اظهار تأسف در مورد وضعیت صنایع وکشاورزی اظهار داشت: تولید ما بر اساس اقتصاد رقابتی شکل نگرفته است و حرکت ناسنجیده در شفاف سازی اقتصادی هم به این قضیه کمک کرد تا همهٔ اقتصاد کشور آسیب پذیر شود و این موضوع متفاوت از بحث تحریمها و موضوع نفت است. این هدفمند سازی نبود، هدف شفاف سازی بود. شفاف سازی به این معنا که مقدمات شناخت مزیتها فراهم شود که با چند نرخه شدن ارز همه آرزوها نقش بر آب شد.
کمالی خاطر نشان کرد: شاید با درآمد حاصله از افزایش بهای حاملها میشد به بیکاران مقرری بیکاری داد. روشی که در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا جریان دارد و در کشور ما خبری از آن نیست. چند میلیون آدم بیکار در کشور زندگی میکنند که هیچ پولی به خانه نمیبرند. ما نسبت به این افراد احساس همبستگی نمیکنیم؟
وی در ادامه گفت:نزدیک به ۲۵۰ هزار زندانی در کشور وجود دارد. ۲۸ درصد از اینها به خاطر سرقت وارد زندان شدهاند. هیچگاه یک بررسی جامعهشناختی انجام
وقتی دهها بیمار سرطانی و بیمار خاص در بدترین شرایط با مرگ دست و پنجه نرم میکنند ورود هزاران خودروی لوکس در چند ماه گذشته با ارز مرجع زجر آور است
شده است که ببینیم این افراد برای چه دست به سرقت زدهاند. آیا حکومت اسلامی وظیفهای در مورد این افراد ندارد؟ آیا نباید بررسی کند که این افراد چه مشکلاتی داشتهاند و آیا تنها طمع ورزی و تن پروری و مفت خوری عامل این کار بوده است؟ چه اینان و جامعه آسیبهایی را دیدهاند؟ چه عواملی باعث شده این افراد دزدی کنند؟ آیا همه این افراد فطرتا و به صورت مادرزاد دزد آفریده شدهاند؟ باید به مشکلات به صورت علت و معلولی نگاه کرد. باید بررسی کرد که این افراد چرا به این سمت کشیده شدهاند.
وزیر کار دولت اصلاحات و نماینده دورههای اول تا سوم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در خصوص دیگر زندانیان کشور گفت: ۴۳ درصد از همین زندانیها معتادین هستند. آیا این افراد به خاطر خوشگذرانی معتاد شدهاند؟ افسردگی ناشی از مسائل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی ضرر و زیانهای جبران ناپذیری را به جامعه اسلامی وارد میسازد. متاسفانه فقط اطراف خودمان و مسائل و مشکلات خویش را میبینیم.
کمالی وجود تعداد زیاد بیسوادان کشور را مایه تاسف دانست و گفت: در کشوری که علما حکومت میکنند پسندیده نیست که نزدیک به ۹ میلیون بیسواد مطلق وجود داشته باشد. در همین منطقه در قزاقستان بیسوادی مطلق صفر است. حتی در ترکمنستان و لیبی افریقایی بیسوادی مطلق صفر است. در حالی که در کشور ما بیش از ۹ میلیون نفر بیسواد مطلق وجود دارد که ۳۰۰ هزار نفر از این افراد کارفرماها هستند اینها چگونه میخواهند برای بنگاههای اقتصادی خود برنامه ریزی کنند و کار را پیش ببرند؟ من در جایی شنیدم که کسی میگفت پول یارانهها هدیه دولت به مردم است. این پول مال مردم است. من نمیگویم دولت پولی از خودش ندارد. دولت تنها مدیریت منابع را از طرف مردم انجام میدهد و باید به گونهای از منابع استفاده کند که همه بهرهمند شوند. پیرزن معلولی هم که در خانه نشسته است از این پول سهم دارد.
کمالی در ادامه اظهار داشت: مقررات به گونهای وضع شده که هرکس پول دارد میتواند وام بگیرد و هرکس ندارد نمیتواند. چه کسانی این مقررات را میگذارند. چه کسی میگوید این مقررات عادلانه است. هزاران جوان بیکار تحصیل کردهو متخصص در حال حاضر در کشور هستند که میخواهند کار کنند، سرمایه گذاری کنند، تولید کنند نمیتوانند وام بگیرند چون وثیقه ندارند. کسی که فقیر است ضامن ندارد و نمیتواند وام بگیرد. آنقدر عرصه را تنگ کردهاند که حتی یک کارگر نمیتواند ضامن کارگر دیگری شود. باید حتما یک کاسب کار یا کارمند دولت بیاورند تا بتوانند یک وام جزئی یک یا دو میلیونی بگیرند.
وی خطاب به اساتید و دانشجویان گفت: میدانم که مطرح کردن این مطالب در سالگرد پیروزی انقلاب اصلا زیبا نیست، شاید بهتر بود من از موفقیتها و پیروزیها میگفتم. چون دلم میخواست با درآمد سرشار نفت که هدیه الهی به ملت ماست این اتفاقها بیفتد و ما یک اقتصاد موفق داشته باشیم اما وضعیت صنعت و کشاورزی مناسب نیست چه کسی است که مملکت و انقلابش را دوست داشته باشد اما نخواهد ملت و انقلابش سربلند باشد؟ اینها عیب جویی نیست طرح مشکل برای یافتن راه حل است برای این است که راه را پیدا کنیم.
دبیر کل حزب اسلامی کار ادامه داد یکی از مسئولین اظهار داشته است با چاههای نفت و گاز جدیدی که در دریای عمان پیدا کردهایم ایران به رتبه دوم منابع نفت و گاز دنیا میرسد. به هر رتبهای که برسیم وقتی مدیریت غلط باشد تمام منابع و درآمدها از بین میرود. اینگونه تولید و اقتصاد را اداره کردن هنر نیست. طی همه سالهای گذشته اقتصاد رقابتی و اقتصاد برگرفته شده از مزیتهای تولیدی در کشور ما پایه گذاری نشده است. همه این صنایعی که وجود دارند به جز معدودی از آنها که مزیت در آنها وجود دارد محکوم به شکستند. من سالهاست این موضوع را تذکر داده و تکرار میکنم اما کسی از من نپرسید چرا فکر میکنی که این حرفها را میزنی؟ و چرا این واحدها محکوم به شکست هستند؟. کمالی گفت: وزیر صنایع چند هفته قبل اعلام کرده که قرار است ۶ هزار میلیارد تومان پول بین واحدهای تولیدی برای افزایش سرمایه در گردش توزیع کنند و فکر میکنند این کار درمان درد است. متاسفانه کارگران دارند تاوان اشتباهات کسانی را میدهند که این گونه سیاستها را دنبال کردهاند.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران:
آمار جرائم در کشور هر روز بیشتر میشود
کد مطلب : 8737
گروه جامعه: یک جامعه شناس علت افزایش آمار جرائم طی یک سال گذشته را ناشی از نوعی ناهنجاری در جامعه تعریف کرد و گفت : خشونت و بزهکاری سازمانیافته مربوط به اقشار برخوردار جامعه است که تعدادشان هم زیاد نیست، اما اکنون شرایط به گونهای شده که ۱۰هزارتومان پول نقد در جیب هم میتواند با خطر زورگیری مواجه شود.
سعید معیدفر گفت: افزایش جرائم و ناهنجاری های اجتماعی طی یک سال اخیر علت های متفاوتی می تواند داشته باشد، نکته ای که حائز اهمیت است این است که چه عواملی زمینه ساز گسترش آسیب ها و ناهنجارهای اجتماعی طی یکسال اخیر شده اند. وقتی که تصور نظم و ثبات در یک جامعه ای تغییر پیدا می کند، این موضوع بر روی شرایط روانی انسان ها نیز تاثیر می گذارد و آنها را وادار به موضع گیری در برابر قانون و مسائل اجتماعی می کند. اکنون جامعه دچار بیهنجاری شده است.
این جامعه شناس گفت: مسلماً وقتی شرایط اجتماعی، یک شرایط منسجم و دارای همبستگی باشد و در آن شرایط افراد احساس خوبی از استقرار نظم و امنیت داشته باشند، احتمال خطا کردن پایین می آید. به عبارت دیگر چون شرایط روانی جامعه مثبت است میزان ناهنجاری ها نیز کاهش پیدا می کند. اما وقتی تصور انسان ها از شرایط اجتماعی تغییر می کند و احساس بی هنجاری، بی ثباتی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بکنند باعث بر هم ریختن شرایط روحی و روانی یک جامعه می شود و این مسبب افزایش جرائم در جامعه است.
سعید معیدفر در مورد علل و عوامل رخداد این آسیبها گفت: وقتی تلقی فرد از جامعه این باشد که هر چیزی حساب و کتاب خود را دارد و اگر بخواهد موفق شوند باید تن به مقررات و قوانین بدهند، اینجا فرد آمادگی تبعیت
شرایط به گونهای شده که ۱۰هزارتومان پول نقد در جیب هم میتواند با خطر زورگیری مواجه شود
از نظم اجتماعی را دارد. اما اگر این معیارهای اجتماعی به هم بخورد و فرد بفهمد که با تبعیت از مقررات به جایی نمی رسد و قانون در تمام سطوح رعایت نمی شود باعث ایجاد هرج و مرج می شود.
این جامعهشناس تأکید کرد: در یک سال اخیر به دلیل دگرگونی در حوزه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شرایط خاصی بر جامعه حاکم شده است. به نوعی نگرانی اجتماعی و احساس بی نظمی در جامعه نسبت به گذشته بالاتر رفته است. در چنین شرایطی جامعه محیای بی نظمی می شود. معیدفر اشاره کرد: در هرجامعه ای، زمینه وقوع جرم همواره محیا است اما هنگامی که آمارجرائم در یک دوره افزایش پیدا می کند، این ناشی از شرایط نابه سامان سیاسی واقتصادی است. این یک هشدار و آلارم است و به اصطلاح جامعه شناسان جامعه در حال علامت دادن است که وضعیت اجتماع در حال به هم ریختن است. بنابراین باید آمادگی این را داشته باشیم که جرم و جنایت افزایش پیدا بکند.
وی با اشاره به مشکلات اقتصادی تأکید کرد: ممکن است در یک سال گذشته علت این جرائم، مسائل اقتصادی باشد اما به لحاظ جامعه شناسی این بحران اقتصادی نیز خود تابع بحران های اجتماعی و سیاسی است و مشکلات اقتصادی به یک باره به وجود نمی آید. ممکن است وضعیت اقتصادی جامعه زیاد به هم ریخته نباشد اما به دلیل نابه سامانی های اجتماعی و سیاسی، با یک سخنرانی، یک صحبت و حرکت نابخردانه شرایط جامعه زیر و رو می شود.وی معتقد است: عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی با هم رابطه ای تنگاتنگ دارند و تغییر در یکی، تغیر در دو جزء دیگر را در پی خواهد داشت. ما در یک سال گذشته ناملایمات اقتصادی و سیاسی زیادی داشتیم اما این نابسامانی ها ناشی از مشکلاتی است که پیشتر در زمینه های اقتصادی
اکنون خانوده ایرانی یکی از کانون های خشونت شده است
و اجتماعی به وجود آمده بودند. من در سالهای گذشته با موضوع فروپاشی اجتماع مخالف بودم و همواره می گفتم در شرایط فروپاشی اجتماعی نیستیم چون پتانسیل هایی برای استقرار نظم را داریم.
معیدفر وضعیت فعلی را نگرانکننده دانست و افزود: اما این روزها به این نتیجه رسیده ام که بسیاری از این پتانسیل ها در حال تهی شدن است، علائم آن هم بحران های جدی است که در خانواده ایرانی در حال اتفاق است. خانواده ایرانی تنها نهادی است که توانسته است تاکنون در کشاکش بحران های بزرگ جامعه مانند ضربه گیر عمل کند، اما امروزه این فشارها آنقدر سهمگین شده که همانطور که ملاحظه می کنید خانواده هم دچار سختی هایی شده است.
به گفته این استاد دانشگاه، اکنون خانوده ایرانی یکی از کانون های خشونت شده است. آمارهایی که منتشر می شود نشان می دهد که بسیاری از قتل ها در محیط خانه و خانواده در حال وقوع است. درصد بالایی از قتل ها، قتل پدر و مادر، همسران و برداران به طرز فجیع در خانواده انجام می گیرد. اینها حاکی از این است که خانواده ای که تاکنون می توانست به عنوان ضربه گیر عمل کند و جلوی فروپاشی را بگیرد امروز به دلیل تلاطم های اقتصادی و اجتماعی قدرت خود را از دست داده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر بحران معیشتی را که در حال شدت گرفتن است اضافه کنیم، این تکمیل می شود. بنابراین یک علامت بسیار هشدار دهنده ای از روند فروپاشی اجتماعی را مشاهده می کنیم. دیگر علت بروز جرائم، به وضعیت ارزشها و هنجارهای اجتماعی درون جامعه
امروزه در جامعه به دلیل هدف گذاری ناصحیح به جای اینکه احترام زیادی به ارزشهای جامعه داشته باشیم آنها را رها کرده ایم
ما بستگی دارد. آنچه یک جامعه را حفظ می کند ارزشهای یک جامعه و اعتمادی که نسبت به آن ارزشها در آن جامعه وجود دارد، است. بر اساس آن ارزشها، هنجارهای اجتماعی و قواعدی که بین آدمها مورد احترام است تنظیم می شود. متاسفانه امروزه در جامعه به دلیل هدف گذاری ناصحیح به جای اینکه احترام زیادی به ارزشهای جامعه داشته باشیم آنها را رها کرده ایم. امروزه انسجامی که در بحث ارزشها که باید بین دولت و مردم وجود داشته باشد، دچار خدشه شده است. یعنی دولت که باید حافظ و کمک کننده ارزشهای موجود اجتماعی باشد عملاً خود را از این حوزه خارج کرده است و به ارزشهای دیگر می پردازد که اولویت کمتری دارند.
این جامعه شناس افزود: اکنون دو دسته ارزشهایی که یکی در متن اجتماعی و دیگری در دولت وجود دارد با هم در تزاحم قرار گرفته اند و همدیگر را طرد می کنند. تقابل میان این دو حوزه ارزشهای دولت و ارزشهای جامعه باعث انشقاق و حذف ارزشهای اجتماعی شده و از طرف دیگر هم دولت به نوعی با لجاجت، روبروی ارزشهای اجتماعی قرار گرفته است. نتیجه این قضیه نیز این است که مانع یک انسجام ارزشی می شود.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران گفت: این باعث ایجاد بحران مشروعیت می شود و وقتی که این اتفاق افتاد، خود به خود هنجاری که بر مبنای آن شکل گرفته نیز اعتبار خود را از دست می دهد. در چنین جامعه ای که یک نوع تضادی میان بدنه و سر ایجاد شده، موجب گشته که هم ارزشهای اجتماعی در چالش جدی قرار گیرند و هم هنجاری که مبتنی بر این ارزشها هستند.
معیدفر در خاتمه افزود: با این اوضاع، نرخ رشد جرائم نیز بیشتر می شود، اگر اکنون کمی کنترل داریم نیز به دلیل وجود نیروهای انتظامی و امنیتی است. امروزه فشاری که بر روی نیروی انتظامی است باعث شده که این نیرو طاقت خود را از دست بدهد. قتل ستار بهشتی یکی از علائم بود، نیرویی که تحت فشار است دیگر نمی تواند ضابطه مند عمل کند.