مجتبی گهستونی: دو دانشجوی باستان شناسی اهل شوش که هنوز تحصیلات خود را به پایان نرسانده اند مجوز لایه نگاری یک محوطه باستانی پیش از تاریخ را در رامهرمز کسب کرده اند. مجوز این لایه نگاری از سوی خانم محمدی رییس پژوهشگاه در نبود رییس پژوهشکده باستان شناسی صورت گرفته است. این محوطه در سال 1967 توسط هنری رایت و الیزابت کارتر مورد بررسی وشناسایی قرار گرفت ولی تاکنون در فهرست آثار ملی کشور هم ثبت نگردیده است. یکی از این دو نفر سابقه هیچ سرپرستی هیات را ندارد و در نوشهر دانشجو است و دیگری هم با تجربه اندک خود دانشجو دانشگاه یک موسسه در تهران است.
این دو مهلت دارند که از تاریخ 15 بهمن تا 20 اسفند عملیات لایه نگاری را انجام دهند. برای نظارت بر انجام لایه نگاری این پروژه مجوزی به نام یک دانشجوی رشته باستان شناسی به شماره 940/200/912 به تاریخ 27 دی 1391 از تهران به اداره کل میراث صادر شد که به دلیل پایین بودن رتبه دانشجویی وی نسبت به دو نفری که مجوز دریافت کرده اند مطلع شدیم امروز به دلیل پیگیری های دوستداران میراث فرهنگی این مجوز باطل شده که البته هیچ اطلاع رسانی رسمی دز این باره صورت نگرفته است.
تعدادی از مخالفان این مجوز می گویند صدور چنین مجوزهایی به معنی بازی کردن با تاریخ و فرهنگ یک کشور است و امتیاز دادن به بعضی افراد نباید به هر قیمتی اتفاق بیفتد. تپه خرمن خاک در غرب رامهرمز قرار دارد و 03/0 هکتار مساحت تقریبی دارد و متعلق به دوره پیش از تاریخ است. آنچه که در این خصوص جلب توجه می کند، ضرورت و اولویت در لایه نگاری این طرح (تپه خرمن خاک ) است؟
با توجه به اینکه این تپه هنوز تعیین عرصه و حریم نشده و ثبت در فهرست آثار ملی کشور هم نیست و به همین دلیل (عدم حمایت قانون) در معرض تخریب و حفاری غیرمجاز دشمنان میراث فرهنگی می باشد، چه نیاز و ضرورتی باعث گردیده که با وجود کمبود بودجه و منابع مالی سازمان میراث فرهنگی، این لایه نگاری با بودجه میراث فرهنگی استان خوزستان صورت بگیرد؟ در صورتیکه با بودجه اختصاص داده شده به لایه نگاری می توان همین تپه و یا محوطه های در خطر را که در استان خوزستان بسیار هستند را تعیین عرصه و حریم و به ثبت در فهرست آثار ملی رساند.
از مصوبات شورای پژوهشی پژوهشکده باستانشناسی این است که تا تپه و محوطه ای تعیین عرصه و حریم نگردد و ثبت در فهرست آثار ملی نشود اجازه کاوش و لایه نگاری را ندارد!
در بند سوم قعطنامه پایانی کنگره یازدهم باستان شناسان آمده است: ضرورت تخصصگرایی در سرپرستی فعالیتهای میدانی، سرپرستان کاوشها و گمانی زنیها میبایست الزاما در دوره مورد نظر صاحب تخصص علمی و عملی باشند و تشخیص احراز این تخصص با پژوهشکده باستانشناسی است ؟!!
یک باستانشناسی که تازه مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه آزاد شهرستان گرفته و پس از دو سال تلاش در آموزشگاه غیر انتفاعی ( نه در چندین دانشگاه رقابتی دولتی و نه در چند دانشگاه آزاد ) بعنوان دانشجوی کارشناسی ارشد قبول شده، حال چگونه می تواند (بدون اینکه قبلا سرپرستی یک بررسی ساده و یک معاون هیئت) یکی از تپه های مهم دشت رامهرمز را لایه نگاری نماید؟!
در ضمن از مصوبات دیگر پژوهشکده این است که برای لایه نگاری و کاوش حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد می باشد. نه دانشجوی ارشد !!!
با اینکه ناظر این پروژه کیست ؟ مدرک تحصیلی ایشان چیست؟در کل ناظر به کسی گفته می شود توان نظارت بر کیفیت و سلامت کار را داشته باشد. یعنی اینکه کارشناس آن رشته و تخصص باشد.
چطور امکان دارد یک دانشجوی کارشناسی باستانشناسی می تواند کارشناس باشد آن هم از نوع ناظر !!! بر کار یک دانشجوی کارشناس ارشد؟!!! آن هم بر روی یک پروژه تخصصی لایه نگاری؟
برای لایه نگاری تپه خرمن خاک چگونه است که سرپرستان کم تجربه و تازه کار تعین می شوند، ناظر هم که دانشجو کارشناسی باستان شناسی انتخاب می شود و استاد راهنما هم که در امریکا ساکن می باشد!!
واقعا ما در کجا و به چه فکر می کنیم ؟ هدف چیست ؟ چرا دانشجوی کارشناسی ارشد ما استاد راهنما را از موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو آمریکا (نکته: موسسه مطالعاتی شرق شناسی یک مرکز مطالعاتی آمریکایی است) انتخاب می نمایید مگر ما استاد راهنما در ایران نداریم؟
سوال مهم و اساسی که مطرح می شود اینست که
1-چه کسانی در پشت پرده اینگونه فعالیتهای باستانشناسی هستند؟
2-با برنامه ریزی های از راه دور به دنبال چه اهدافی هستند؟
3- آیا دانشجویان و باستانشناسان جوان ساده لوح، پوششی برای اجرای برنامه های آنان هستند؟
4- چرا اینگونه فعالیت های علمی باید با بودجه دولتی و برای افراد خارج نشین انجام گیرد؟
5- آیا توصیه ها و سفارشات افراد خارج نشین در انتخاب محل بررسی، کاوش و لایه نگاری و همچنین صدور مجوز پژوهشکده (غیر قانونی ) و تخصیص بودجه سفارشی ، موثر بوده است؟
در اینجا به یاد سخنان درد آلود دکتر مجید زاده می افتیم که در یازدهمین همایش باستان شناسی فرمودند: مجوزهایی که پیش از این در پژوهشکده به باستانشناسانی داده میشد ولی فعالیتهای میدانی توسط دانشجویان انجام می گرفت و در نهایت مقاله و حاصل کار را به اسم خود چاپ می کردند. این یک واقعیت است و اینها تنها دشمنان باستانشناسی ایران هستند.
حال جای سوال دارد که در این فاصله زمانی کمی که از یازدهمین کنگره گذشته است و با آن قطعنامه پایانی، این مجوز لایه نگاری تپه خرمن خاک توسط کدام عزیز صادر و امضا شده است و از آن مهم تر ناظر پروژه به این مهمی آیا باید یک دانشجوی ترم آخری کارشناسی باستان شناسی باشد که هنوز هم واحد عملی دانشگاهی خود را پاس نکرده است؟!!! (اگر چه گفته می شود امروز مجوز حضور ناظر پروژه باطل شده است)
همچنین پیگیری های ما حاکی از آن است که ناظر این پروژه و لایه نگاران انتخاب شده در پی اشیا فرهنگی کاوش های شیشه گر و نیاکان در جوبجی، سرتلی و تل برمی و تحقیقات خانمی که طراحی های سفال گنجینه جوبجی را انجام داده اند هستند. برای چی؟
خبرهای دریافتی حکایت از آن دارد که یکی از اعضای این تیم دو نفره لایه نگار همزمان با این پروژه مجوز بررسی شناسایی غرب کرخه در محدوده شوش که حوزه تمدنی وسیعی را در بر می گیرد را دریافت کرده است.
نکته آخر اینکه اگرچه دانشجویان نیز باید مورد حمایت قرار بگیرند و تجربه کسب کنند اما راه حل آن دادن مجوز پروژه های مهم نیست بلکه آنها باید از کار در بخش های مختلف هیت ها کار را تجربه کنند تا به مدارج بالاتر دست پیدا کنند. چرا که بسیاری دیگر می گویند اگر قرار است مجوز در سایت های مهم به باستان شناسان داده شود پس چرا خودی و غیر خودی می کنند.
گفت وگوی شفاف یک فعال میراث فرهنگی در با هنرنیوز؛ چرا صدای دوستداران میراث فرهنگ بلند می شود؟
یک فعال میراث فرهنگی در خوزستان گفت: تعداد آثار ثبت شده در خوزستان حدود یک هزار اثر است اما به اندازه ده محوطه هم وجود ندارد که حریم مصوب یا ابلاغی داشته باشد.
مجتبی گهستونی- دبیرانجمن تاریانا خوزستان- در گفت و گو با هنرنیوز با بیان این که محوطهها و آثار تاریخی بسیاری از هزارههای قبل میلاد تا کنون باقیمانده و ما از آن به عنوان میراث فرهنگی یاد میکنیم که برخی به ثبت رسیدند، اظهار کرد: تعداد آثار ثبت شده در خوزستان حدود هزار اثر است اما به اندازه ده محوطه هم وجود ندارد که حریمش مصوب یا ابلاغ شده باشد!
وی ادامه داد: خوزستان در بین سالهای ۷۵ تا ۹۰ به ترتیب در سال ۷۸ یک اثر، سال ۸۰ با ۶اثر، سالهای ۸۱ ، ۸۲ و ۸۴ هر کدام یک اثر (سال ۸۳ هیچ اثری تعیین حریم نشده است) و در سال ۸۵ با ۵اثر و سال ۸۶ با بیشترین اثر دارای حریم مصوب یعنی ۱۸ اثر و پس از آن در سال ۸۷ با یک اثر و سال ۸۸ هیچ اثری دارای حریم مصوب سالهای شگفتی را پشت سر گذاشته است. این تعداد در سال ۸۹ به ۲ اثر و در سال ۹۰ به ۶ اثر رسید که در مجموع ۴۲ اثر دارای حریم مصوب است.
او تأکید کرد: این درحالی است که خوزستان از سال ۷۵ تا پایان سال ۹۰ حدود ۸۱۶ اثر ثبتی داشته است که بیشترین اثر ثبتی مربوط به سالهای ۸۰ و ۸۱ به ترتیب با ۱۴۲ و ۱۴۱ اثر است.همچنین خوزستان با ثبت ۵۰۴ بنا حدود ۶۰ درصد آثار ثبتی را به بناها تعلق داده است. همچنین با ثبت ۳۳۷ تپه و محوطه تاریخی حدود ۴۰ درصد آثار ثبتی را به تپهها و محوطههای باستانی اختصاص داده است.
گهستونی گفت: اما در بخش حریم بناهای ثبتی تنها ۲۱ اثر دارای حریم و در بخش محوطهها تنها ۶ اثر دارای حریم است که این تعداد تا پایان سال ۸۹ در مجموع ۲۷ اثر دارای حریم را شامل میشود.
او درباره ابلاغ نشدن حریم اظهار کرد: این بدان معنا است که اصلاً تعیین حریمی در مورد آن صورت نگرفته است. امروز وقتی به اثری تجاوز میشود و کارشناسان بخواهند در دستگاه قضا شکایت کنند نخستین پرسش قاضی این است که اثر ثبت ملی شده یا نه؟ دومین پرسش آن است که حریم این اثر ثبتی کجاست؟ اگر حریم فرضی در نظر بگیرید و بخواهید به کارشناس و قاضی تفهیم کنید با این رویه میراث فرهنگی راه به جایی نمیبرد.
دبیرانجمن تاریانا خاطرنشان کرد: امروز بیشتر آثار مورد تعرض، محوطهها و بناهایی هستند که تعیین حریم در موردشان صورت نگرفته است. با این حال در جاهایی که تعیین حریم صورت میگیرد شاهد تعرضهایی هستیم.
او عنوان کرد: محوطههای تاریخی جندی شاپور در سال ۱۳۱۰ ثبت ملی شده و طی سالهای اخیر تعیین حریم شد اما در حریم این اثر جاده کشیدند، کشاورزی انجام میدهند. این منطقه توسط هیئتهای هفت نفره پیش از انقلاب به روستاییان جهت کشت و زرع سپرده شد که تا زمان حال کشاورزان روی آن کار میکنند. در جدیدترین اتفاق طی روزهای گذشته از سوی غلامعلی باغبان مدیر میراث فرهنگی شهرستان دزفول مجوز کاربری مسکونی در هفت هکتار بر روی محوطه ثبت و تعیین عرصه و حریم شده جندی شاپور صادر شد!
وی تأکید کرد:در جدیدترین اتفاق طی روزهای گذشته از سوی غلامعلی باغبان مدیر میراث فرهنگی شهرستان دزفول مجوز کاربری مسکونی در هفت هکتار بر روی محوطه ثبت و تعیین عرصه و حریم شده جندی شاپور صادر شد!
وی با بیان این که رویکرد اینچنینی منجر به تبدیل تپههای تاریخی به دشت شده است، متذکر شد: این دست اندازی در محوطههای تاریخی باعث تخریبها، تعرضها و گاه خسارات زیان باری شده است.
گهستونی اظهار کرد: تعیین حریم شوشتر، هفت تپه و چغازنبیل مصوب و ابلاغ شده است اما باز هم در هفت تپه بزرگترین مشکل ساخت و سازهای فراوانی است که در دهههای گذشته صورت گرفته که همچنان ادامه دارد. شاید در کنار موزه هفت تپه هیچ سازه جدیدی وجود نداشته باشد، اما محوطه هفت تپه که محدود به مقبره و موزه نیست شامل دهها تپه باستانی است با محوطه بسیار وسیعی که امروز آن تپهها جای خود را به مزارع نیشکر و خانههای سازمانی شرکت نیشکر هفت تپه و کاغذ پارس داده است.
او افزود: امروز بیشتر از آنکه میراث فرهنگی در هفت تپه باستانی که قدمتش از چغازنبیل و شوش بیشتر است حرف نخست را بزند سیطره نیشکر و کاغذ این مانور را انجام میدهد. امروز اگر میبینید قطار شهری در اهواز مترو میزند و هیچ استعلامی از میراث فرهنگی نمیکند و صدای دوستداران میراث فرهنگی بلند میشود که ممکن است در مسیر مترو آثاری باشد، به دلیل عدم تعیین حریم است. در هرمز اردشیر یکسری کاوشهای صوری انجام میشود و در نهایت پرونده آن بسته و راکد میماند و گزارش آن به دوستدارن میراث یا افکاری عمومی در رسانهها داده نمیشود.
این فعال میراث فرهنگی تصریح کرد: بزرگترین مشکل هرمز اردشیر چیست؟ این که هنوز تعیین حریم نشده است. همین مسأله را در مورد آثار دیگر هم داریم. امروز اگر بر روی پل سفید اهواز که پل دورهی پهلوی اول است مجسمه بر روی عرصه نصب میکنند توجیه شهرداری این است که اصلا عرصه و حریم ندارد! و میراث فرهنگی به عنوان دستگاه متولی ابلاغی انجام نداده است. یا اگر استاندار در روزهای گذشته به شهرداری دستور میدهد پل سیاه اهواز که مهمترین پل دوره معاصر است و بر روی خرابههای یک پل دوره ساسانی ساخته شده را بازسازی کند برای آن است که هنوز حریم برای آن تعیین نشده است.
وی با اشاره به دهها تعرض و ساخت و ساز به محوطههای شوش شهری کهن که آثارش پابرجاست ، اظهار کرد: تعیین حریم طی سالیان اخیر ابلاغ نشده به دلیل این عدم ابلاغ ممکن است اتفاقات ناگواری بیفتد. در عرصه و حریم آثار تاریخی هتل، پارکینگ، بانک، مدرسه و...میسازند. طبقاتشان را نوسازی میکنند چون ضوابط و مقررات میراث فرهنگی خیلی محکم نیست و نتوانسته نقش حاکمیتی خود را اعمال کند و به مسوولین تفهیم نماید در نتیجه اتفاقات ناگوار زیادی برای شوش میافتد.
او توضیح داد: در همان شوش به محوطه ایوان کرخه موجی از تعرضات صورت گرفته است. در اثر غفلتهای میراث فرهنگی بدون در نظر گرفتن معیارهایی کارشناسی در فاصله ۱۰۰متری عرصه ایوان کرخه به عنوان محوطه تاریخی مجوز یک سیلو ۶۰ هزار تنی داده میشود که این سیلوها میتواند سیصد سال ماندگاری و حیات داشته باشد. یا در نتیجه تعرضهای مختلف از ایوان کرخه تنها خرابههایی باقی مانده است.