سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

مجموعه تحلیلهای سیاسی

نگاهی به یک توطئه انگلیسی؛
شیخ جوان کویتی از فراز منبری در لندن و با استفاده از تریبون‌هایی که دولت انگلیس در اختیارش قرار داده است، دارد صدای شیعه را به گوش جهانیان می‌رساند. شما به چیزی شک نمی‌کنید؟!
به گزارش مشرق، در ساحل آمودریا نشسته‌اند؛ اسمشان هم شیعه است. اما امام چهل و نهم‌شان در لندن دارد امامت می‌کند و آنها هم به عشق «آقاخان چهارم» که زبانش انگلیسی است، با عشق و خلوص سعی می‌کنند تا زبان امامشان را یاد بگیرند. ساحل آمودریا کجا و لندن کجا؟ شیعه کجا و سرویس‌های جاسوسی روباه پیر کجا؟
حالا دیگر دست انگلیس در ساخت و ترویج وهابیت و بابیت و بهاییت و خیلی از «یت» های دیگر رو شده، اما سبک مغزی است اگر فکر کنیم این استعمار کثیف و دوستان مستکبرش برای شیعه دوازده امامی نقشه نکشیده باشند. همانطور که شیعه‌های اسماعیلیه را با امام چهل و نهم سر کار گذاشته‌اند حتما برای من و توی دوازده امامی هم نقشه دارند. حالا آنها را در استان‌های بدخشان افغانستان و تاجیکستان و در ساحل آمودریا یکجور و من و تو را در استان‌های ایران و در ساحل زاینده رود و کارون و... یکجور دیگر.

همانطور که برای آنها «آقاخان چهارم» جور کرده‌اند، برای شیعه دوازده امامی هم یک طلبه خوش بر و رو، و خوش پوش تدارک دیده‌اند تا در لندن حسینیه و شبکه تلویزیونی و حوزه علمیه داشته باشد و منبر برود و بشود سینه چاک شیعیان و دشمن درجه یک وهابیت. «یاسر یحیی عبدالله الحبیب» را می‌گویم!

چشم استعمار شیخ زندانی را می‌گیرد

جوان متولد ۱۹۷۷ میلادی (1355شمسی) و فارغ­التّحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه کویت، فقط بیست و پنج سال داشت و تنها سه سال از از راه­اندازی «هیئت خدّام‌المهدی» در کویت می­گذشت که تندروی­هایش، دولت کویت را مجبور کرد هیئت را پلمپ و او را روانه زندان کند.

اما این جوان جسور چشم انگلیسی‌ها را گرفته بود؛ پس سریع به سوژه مورد نظر سازمان‌های حقوق بشری انگلیس و آمریکا تبدیل شد. حتما خود مقامات کویتی هم متعجب شده بودند که این سازمان‌ها چرا بین اینهمه زندانی و شکنجه شده گیر داده‌اند به این روحانی جوان، اما ترجیح دادند سری را که درد نمی‌کند دستمال نبندند و بیش از سه ماه او را در حبس نگه ندارند.

شیخ جوان از زندان کویت آزاد و با انگلیسی‌ها رفیق شد. نشان به آن نشان که پناهندگی بریتانیا گرفت و عازم شمال این کشور شد. تنها دو سال وقت کافی بود تا او ساکن لندن شده و حیطه فعّالیت­های خود را به شدّت گسترش دهد. روزنامه­ای با نام shianewspaper منتشر کند، حوزه علمیه «امامین عسکریین» را در لندن به راه اندازد، شبکه ماهواره­ای «فدک» را نیز با حمایت انگلیسی­ها تأسیس کند و در سال 2010 نیز مکان هیئتش در لندن را به حسینیه­ای بزرگ به نام «حسینیه سیّدالشّهدا» منتقل و مکان جدید را مجتمعی برای حوزه علمیه، هیئت، دفتر کار، مؤسّسه رسانه­ای، شبکه ماهواره­ای فدک، روزنامه شیعه و پایگاه اطلاع­رسانی اینترنتی قرار دهد.

شیخ جوان کویتی حالا سی و شش سال دارد و از فراز منبری در لندن و با استفاده از تریبون‌هایی که دولت انگلیس در اختیارش قرار داده است، دارد صدای شیعه را به گوش جهانیان می‌رساند. شما به چیزی شک نمی‌کنید؟!

آتشی که سنی‌ها را نشانه رفت ولی به دامن شیعه نشست

برای اینکه کمی قضیه روشن‌تر شود و دلیل این حمایت‌ها را به وضوح دریابیم، کافی است سه سال برگردیم عقب؛ به رمضان المبارک 1431 قمری. شیخ انگلیسی در هفدهم ماه مبارک و در سالروز وفات عایشه همسر پیامبر اکرم(ص) مجلسی در حسینیه خود در لندن تشکیل داد و از فراز منبر جملات رکیک و نسبت‌های وقیحانه‌ای متوجه او کرد.

او پس از ذکر ادلّه­ خویش برای اثبات نفاق و هرزه­گی و ... درمورد همسر پیامبر اسلام!، سخن خود را با این توصیه استراتژیک! به پایان رسانید که: «جشن­گرفتن به مناسبت هلاک عایشه، ضرورتی دینی است؛ چه این­که روز هلاکت عایشه، پیروزی اسلامی عظیمی به شمار می­رود.» سایت وی نیز با افتخار تمام در این­باره گزارش می­دهد: «لازم به ذکر است که شبکه ماهواره­ای "فدک" این جشن مبارک و وقایع آن را پوشش داده و پخش نمود. ضمن این­که در بالای صفحه­ شبکه نیز شعار "الله اکبر ... عایشه فی النّار" برای اوّلین بار در تاریخ شبکه­های تلویزیونی قرار داده شد! و در فواصل مختلف برنامه، سرودهایی به مناسبت و شادی از هلاکت رأس الکفر عایشه و شکر نعمت برائت از او، پخش گردید»

این کار در حالی انجام شد که اقدام قبلی او در انتشار کتابی سراسر توهین به عایشه که تلاش داشت هرزگی او را ثابت کند، قبلا واکنش‌های شدیدی علیه شیعیان به همراه آورده بود.

اقدام جدید او هم کاملاً علیه شیعیان تمام شد. «شیخ عبدالعزیز آل‏الشّیخ» مفتی اوّل سعودی چنین واکنش می­دهد: «بعد از اسائه‏ ادب یاسر الحبیب به أم‏المؤمنین عایشه، انتشار مذهب تشیّع در کشورهای عربی و اسلامی متوقّف شده است». وی در دیدار خود با ائمه جمعه و جماعات مساجد عربستان سعودی گفت: «سخنان یاسر الحبیب، روحانی‏ شیعه کویتی باعث شد تا بسیاری از اهل­سنّت که تمایلی به تشیّع داشتند، از مسیر انحرافی خود برگشته و راه مستقیم را برگزینند.» آل‏الشّیخ ادامه داد: «مُخبرین ما در کشورهای عربی به من اطلاع دادند عدّه زیادی از اهل‏سنّتی که شیعه شده بودند، به­خصوص در شمال آفریقا، پس از گفته‏های یاسر الحبیب متوجّه شده‏اند که تشیّع، مذهبی باطل است و به مذهب حقّ برگشته‏اند.»

وی سپس به کنایه اضافه کرد: «شیعیان که خود را پشت دیوار مظلوم‏نمایی و شهادت پنهان کرده بودند، دست­شان رو شده و مشخّص گردید که این­ها قومی خبیث هستند. سخنان الحبیب، نعمت و عنایتی از سوی خداوند بود تا باطن واقعی ‏شیعیان روشن شود».

اما سخنان مشکوک شیخ، مشکلات بسیاری برای شیعیان کویت و عربستان نیز به بار آورد. علمای شیعه‏ این دو کشور ـاز جمله «شیخ عَمری»، «شیخ حسین معتوق»، «شیخ حسن صفّار»، «شیخ علی آل‏محسن»، «شیخ عبدالجلیل السمین»، «شیخ نمر» و «سیّدهاشم السلمان»ـ مواضع سختی در برابر وی گرفته و او را از خود طرد کردند.

واکنش‌هایی که در جهان اسلام اتفاق افتاد نشان می‌داد حمایت‌های انگلیس به بار نشسته است و جاسوس‌های بریتانیایی در انتخاب شیخ کویتی در زندان‌های کویت اشتباه نکرده بودند. اینبار هم سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن داشت جواب می‌داد. مخصوصا که شیخ سال بعد هم این برنامه را تکرار کرد.

آبی بر آتش

سخنان شیخ شهرت طلب حسابی آب به آسیاب وهابیت ریخته بود و مخالف علمای تراز اول شیعه نتوانسته بود به اندازه کافی از تبعات این اقدام کم کند و همچنان قیام­های منطقه­ای و نزاع­های بین­المذهبی به اولویت اوّل موضع­گیری­ها بدل شده بود.

تا اینکه این دست موضع­گیری­ها که باعث ورود فشارهای فراوان به شیعیان عرب نیز شده بود، جمعی از علماء و فرهیختگان شیعه­ منطقه احساء عربستان را بر آن داشت تا استفتائی را خدمت مقام معظم رهبری ارسال کنند. پاسخ معظم له آبی بود بر آتش:

«اهانت به نمادهای برادران اهل­سنّت از جمله اتّهام­زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع، شامل زنان همه پیامبران و به­ویژه سیّدالانبیاء پیامبر اعظم -حضرت محمّد صلّی­الله­علیه­وآله– می­شود.» فتوایی که از شبکه ماهواره­ای "الجزیره" گرفته تا روزنامه "الانباء" کویت، سایت پرمخاطب "محیط"، روزنامه­های "السّفیر" لبنان و "الحیات" چاپ لندن و سایت رادیو تلویزیون مصر و ... به انعکاس درآمد و مورد تحلیل قرار گرفت.

حتّی احمد الطّیب، شیخ الازهر در بیانیه­ای رسمی، این­چنین به فتوای رهبر حکیم انقلاب، واکنش نشان داد:

«با تمجید و خرسندی، فتوای مبارک حضرت امام علی خامنه­ای را در خصوص تحریم اهانت به صحابه رضوان­الله­علیهم یا تعرّض به همسران حضرت رسول­(ص) دریافت کردم. این فتوایی است که با دانش صحیح و درک عمیق از خطرناکی آن­چه که اهل فتنه انجام می­دهند، صادر شده و بیان­گر علاقه و اشتیاق به وحدت مسلمانان است. آن­چه که باعث می­شود بر اهمیت این فتوا افزوده شود، آن است که عالمی از علمای بزرگ مسلمان و از بزرگ­ترین مراجع شیعه و به­عنوان رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران، چنین فتوایی را صادر کرده است. من از جایگاه علم و با توجّه به مسئولیت شرعی­ای که دارم، می­گویم تلاش برای وحدت مسلمانان، واجب است و اختلاف بین پیروان مذاهب اسلامی باید به اختلاف نظر بین علما و صاحب­نظران محدود بماند و به وحدت امّت اسلامی، لطمه نزند که خداوند فرموده است: "ولا تَنازعوا فتَفشلوا و تَذهب ریحکم و اصبروا إنّ الله مع الصّابرین.»

هرچند که در این میان، واکنش شبکه­های رسانه­ای وهّابیت مانند "العربیه" معلوم بود: سانسور و سکوت!

من و تو در کدام ساحل نشسته‌ایم؟!

فتوای مقام معظم رهبری دهان دشمنان شیعه را بست، آرامش را به جامعه اسلامی برگرداند و تفرقه افکنان را از اینکه به تمامی اهدافشان برسند، ناکام گذاشت. اما تاسف آور است که در همین قم خودمان هنوز شبکه تلویزیونی این شیخ سفیه توسط برخی آقایان تبلیغ می‌شود و تاسف آورتر آنکه هنوز برخی افراد چنین مجالسی را به بهانه‌های مختلف ترتیب می‌دهند. این روزها دارد دوباره بازار این مجالس گرم می‌شود.

وهابی‌ها و بابی‌ها و بهایی‌ها که تکلیفشان مشخص است؛ شیعه اسماعیلیه هم که سرش با امام انگلیسی‌اش گرم است در ساحل آمودریا. تو حواست کجاست که سرت دارد گرم می‌شود!

منبع: رجا نیوز

برنامه اوباما برای ایران: جنگ نه، تحریم شدید و طولانی آری

آمریکا قصد ندارد در طرحی مانند اشغال عراق در سال 2003، به ایران حمله کند. آمریکا قصد ندارد نیروهای نظامی خود را در پایتخت ایران مستقر و حکمرانان تهران را سرنگون کند.
روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونت در یادداشتی به پیش بینی جهت گیری آینده اوباما علیه ایران پرداخت.

به گزارش عصر ایران، یدیعوت آحارونت در یادداشتی با عنوان "راه رسیدن به تهران، طولانی است" به قلم "ایتالن بن الیاهو" نوشت: سه شخصیت آمریکا یعنی جان کری وزیر امور خارجه، چاک هاگل وزیر دفاع و جان برنن، شورای اصلی تصمیم گیری اوباما در دوره دوم ریاست جهوری اش را تشکیل می دهند.

بسیاری و به ویژه اسرائیلی ها می پرسند این انتصاب ها چه تاثیری در سیاست خارجی آمریکا خواهد داشت و اسرائیل از این سیاست چگونه تاثیر خواهد پذیرفت.

باید این فرض را در نظر بگیریم که آمریکا قصد ندارد به ایران حمله کند. آمریکا قصد ندارد در طرحی مانند اشغال عراق در سال 2003، به ایران حمله کند.

آمریکا قصد ندارد نیروهای نظامی خود را در پایتخت ایران مستقر کند و حکمرانان ایران را سرنگون کند.

آمریکا با وجود همه این احتمالات، مصمم به توقف برنامه هسته ای ایران است. واشنگتن این اقدام را با استفاده از استراتژی همراه با صبوری و در دوره زمانی بلندمدت انجام خواهد داد. در این برنامه، از تحریم ها یا حملات ناگهانی با هدف آسیب زدن به زیرساخت های هسته ای ایران و وارد کردن شوک شدید به تهران استفاده خواهد شد. این حملات نظامی ناگهانی علیه ایران تقریبا غیرقابل اجتناب هستند.همچنین می توانیم انتظار داشته باشیم آمریکا استراتژی دیگری را در مقابل ایران در پیش بگیرد.

براساس این استراتژی، تحریم ها و افزایش تدریجی فشارهای نظامی علیه ایران از طریق محاصره دریایی تا حملات نظامی نقطه ای انجام خواهد شد و سپس آمریکا به حملات گسترده از نوع "حملات مصر" که در نهایت منجر به تسلیم ایران و دست برداشتن این کشور از برنامه هسته ای اش خواهد شد روی می آورد.انجام این اقدامات، سخت و کاری بس بزرگ است. برای اجرا این برنامه ها یا استراتژی ها باید ائتلافی ایجاد کرد. برای برنامه ای همراه با صبر طولانی مدت که بتوان پس از وارد کردن شوک نظامی یا سیاسی به ایران، بتوان با دولت تهران مذاکره کرد.اوباما برای اجرای این استراتژی نیازمند تیمی متشکل از افرادی است که برای انجام اقدام نظامی مصمم هستند ولی آنها می دانند که چگونه این روند را با اقدامات سیاسی همراه کند.

"جان کری" گزینه اوباما برای سمت وزیر خارجه آمریکا، دارای مدال های افتخار جنگ ویتنام، هنگام رقابت با جرج بوش در انتخابات ریاست جمهوری 2004 دیدگاه های نظامی اش را آشکار کرد. او با این حال در اوایل دهه 70 میلادی قرن گذشته، از جمله معترضین به ادامه جنگ ویتنام بود.

"چاک هاگل" گزینه اوباما برای سمت وزیر دفاع آمریکا، یکی از جنگجویان دارای مدال های افتخار آمریکاست که جنگ علیه عراق و افغانستان را تایید کرد. او همچنین جنگ در کوزور بالکان را هم تایید کرده بود. هاگل در عین حال حامی خروج نظامیان آمریکا از عراق بود.

هاگل هنگام معرفی به عنوان مشاور امور اطلاعاتی امنیتی رئیس جمهور اوباما در سال 2009 نیز گفته بود: در خاورمیانه مسأله، مسأله پیروزی تمام عیار یا شکست نیست."جان برنن" گزینه اوباما برای سمت ریاست سیا نیز براساس جهت گیری های ثابتش، مرد "هویج" است و نه "چماغ".با این ترکیب جدید در کابینه آمریکا، تصمیم گیر اصلی، شخص رئیس جمهور است که اعضای تیم، او را در فعالیت های نظامی و سیاسی همراهی و کمک خواهند کرد.پاسخ به این سؤال که "چه خواهد شد" نه در انتصابات اوباما بلکه در شخص رهبر آمریکا باید جستجو کرد. اعضای تیم تعیین شده از سوی اوباما، او را کاملا همراهی و تصمیماتش را اجرا خواهند کرد.

گفت و گو با مجید تفرشی درباره سند ادعایی سایت خبری دولت

سند "گفت و گوی عسگراولادی و دیپلمات انگلیسی" هیچ چیز غیرعادی ندارد (+اصل سند و ترجمه کامل)

من در 15 سپتامبر [24 شهریور] گفتگوی جالبی با آقای [اسدالله] عسگراولادی معاون مدیر اتاق بازرگانی که برادرش وزیر بازرگانی و نامزد سابق ریاست جمهوری است داشتم.
عصرایران ؛ فتاح غلامی - هر چه به انتخابات نزدیک می شویم ، ماشین تخریب بیشتر و بیشتر گرم می شود و این بار ، قرعه به نام اسد الله عسگر اولادی خورده تا رسانه دولت ، او را به داشتن سر و سرّ انگلیس متهم کند!

سایت شبکه ایران چند روز قبل مدعی شد که اسدالله عسگراولادی حدود 18 ماه پس از ثبت شرکت HASSAS در لندن، در تاریخ 15 سپتامبر 1981 مهمان «ایان مکردی» دبیر اول اقتصادی سفارت انگلیس در تهران بوده است و با او مذاکراتی داشته که «اقتصادی» نبوده است. «ایران» در ادامه به محتوی این مذاکرات اشاره کرده و مدعی شده است: برخلاف آنچه تصور می شود مذاکرات انجام شده به هیچ عنوان اقتصادی نیست و این دو به بررسی مسائل «سیاسی-امنیتی» ایران می پردازند و در حین همین مذاکرات، اسدالله عسگراولادی اطلاعات دست اولی از تحولات سیاسی داخل ایران را در اختیار دیپلمات کارکشته انگلیسی می گذارد.

مجید تفرشی
ظاهرا سند ادعایی برای اولین بار توسط دکتر مجید تفرشی محقق و سند پژوه مقیم انگلیس در روزنامه شرق و وبلاگ او و متعاقب آن در در سایت تاریخ ایرانی منتشر شده است.اکنون سند مورد نظر و ترجمه کامل آن به همراه ارائه بیوگرافی ایان فوربس مکردی توسط دکتر تفرشی در اختیار عصر ایران قرار گرفته است. برای اطلاع هر چه بیشتر از جزییات این سند با دکتر تفرشی گفتگو کردیم و نظرات او را جویا شدیم.

آقای دکتر تفرشی، با توجه به انتشار سند دیدار آقای عسکراولادی با دبیر اول اقتصادی سفارت انگلیس شما به عنوان کسی که سالها در آرشیو ملی بریتانیا به تحقیق و پژوهش پرداختید در مورد این نظرتان را بفرمایید.

- اولین نکته ای که باید متذکر شوم این است که من هیچ وابستگی شخصی و حزبی با آقای عسکراولادی و جناح سیاسی ایشان ندارم اما در شرایطی که باید با اسناد تاریخی به صورت حرفه ای برخورد کرد استفاده ابزاری از این مدارک را برای آبروبردی و آبروخری افراد یا جریانهای سیاسی بسیار خطرناک و مضر می دانم. البته شیوه ای که توسط رسانه ها وابسته به دولت برای ملکوک کردن رقبای سیاسی در پیش گرفته شده سالهای قبل روش مرسوم کسانی بوده که اکنون خود قربانی این شیوه شده اند.

ظاهرا برای اولین بار این سند را شما منتشر کردید

- بله این سند برای اولین و آخرین بار یک سال قبل در جریان بررسی اسناد و مدارک تازه آزاد شده آرشیو ملی بریتانیا تا سال 1981 توسط من مورد شناسایی و بررسی قرار گرفته و نتیجه این تحقیقات و خلاصه ای از محتوای این سند هم در همان زمان، بعد از انتشار به صورت یک ویژه نامه اختصاصی در روزنامه شرق در وبلاگم باز نشر داده شده است.

آقای عبدالرضا داوری وقتی از یافتن اسناد و مدارکی دال بر ارتباط اقتصادی حزب موتلفه و انگلیس سخن می گفتند برای اثبات این مدعا، به سند مندرج در وبلاگ من اشاره کردند که در جریان اخیر تشدید جنگ تبلیغاتی رسانه ای میان رسانه های حامی دولت و موتلفه، منبع اصلی انتشار خلاصه سند نیز آگاهانه به فراموشی سپرده شد. در حالی که مدعیان این ماجرا در رسانه های حامی دولت، اصل سند را ندیده اند، از محتوای آن مطلقا اطلاع دقیقی ندارند. این افراد متاسفانه دارای اخلاق و انصاف رسانه ای نیستند و حاصل زحمت و پژوهش دیگران را بدون ذکر ماخذ وارونه جلوه و به نام کشفیات و فتوحات خود به خورد مردم داده و از آن استفاده ابزاری و تبلیغاتی می کنند. البته در ایران این رسم وجود دارد که برخی افراد یا موسسات براساس اسنادی که منحصرا در اختیار آنها است و از دسترس دیگران خارج است مطلب می نویسند و افشاگری می کنند، ولی این مورد که با سوء استفاده از سند ندیده و نداشته پرونده سازی کنند موردی جدید و نوبر است.

آیا گفتگوی میان اعضای سفارتخانه های خارجی با چهره های اقتصادی یک کشور در چنین سطحی امری طبیعی و عادی است؟

- اصولا وابستگان اقتصادی، سیاسی، نظامی و مطبوعاتی سفارتخانه های خارجی در کشوری موظفند که در حیطه حوزه های تخصصی خودشان، با مجموعه های مرتبط در کشوری که بسر می برند ارتباط داشته باشند. این روابط هم عادی و کاری است و از جمله وظایف کارمندان سفارت ما در سایر کشورها هم بشمار می رود و اگر کوتاهی در این زمینه صورت گیرد باید با مقصر برخورد کرد. ملاقات آقای عسکراولادی با آقای مکردی دبیر اول اقتصادی دفتر حفاظت منافع سفارت انگلیس در ایران هم در شرایط کاملا معمولی، آشکار و رسمی صورت گرفته است. این ملاقات در حالی صورت گرفت که آقای عسکراولادی به عنوان معاون اتاق بازرگانی در زمانی که برادرش حبیب الله عسکراولادی وزیر بازرگانی بود با وابسته اقتصادی یک سفارتخانه خارجی دیدار کرد و گفتگوی صورت گرفته در این دیدار هم حتما با اطلاع و صلاحدید مقامات ایرانی بوده است.

طرفین در مورد چه موضوعاتی به بحث و تبادل نظر پرداختند؟ آیا صرنظر از گفتگوی در مورد روابط تجاری در باره مسایل سیاسی هم مباحثی مطرح شد؟

- بله. علاوه بر مباحث بازرگانی و اقتصادی، آقایان عسکراولادی و مکردی گفتگویی درباره وضع سیاسی ایران و مناسبات دوجانبه داشته‌اند، ولی هیچ موضوع حساس امنیتی و مخفی یا طبقه بندی شده از نظر حفاظتی نیز در آن نبوده است. مثلا آقای عسگراولادی توضیح می دهد انتخاب یک روحانی به عنوان رییس جمهوری با قانون اساسی منافاتی ندارد. از دیگر موضوعاتی که توسط طرف ایرانی مطرح می شود این است که میانه روها قصد دارند تا در امور حساس سیاسی و اقتصادی به جناح دیگر مشورت دهند. از دیگر نکات عنوان شده در این دیدار ارائه سه راهکار برای حکومت ایران شامل برخورد با اعضای سازمان مجاهدین خلق و حذف چپگراها و وابستگان به حزب توده از ادارات دولتی و اندیشیدن درباره پایان جنگ از سوی آقای عسکراولادی است. بطور مشخص راهکار اولی و دومی که جزو سیاستهای نظام جمهوری اسلامی بوده و هست. در مورد راهکار سوم هم آقای عسکراولادی معقتد بود که بهتر است برای جلوگیری از دخالت شوروی و توقف خسارتهای فزاینده، جنگ هر چه زودتر پایان یابد. تنها نکته اعتراضی که توسط آقای عسکراولادی بیان شد انتقاد از سفر آقای هاشمی رفسنجانی به کره شمالی بود که بگفته وی این ناشی از دخالت و تلاش جاسوسی کره جنوبی در ایران به دستور آمریکا بوده است.

موضوع دیگری که طرف ایرانی این دیدار مطرح می کند در مورد بهبود روابط ایران و بریتانیا در سایه کشمکش سیاسی میان کشورمان و آمریکا بود که مکردی عنوان می کند که بریتانیا و اروپا در عرصه سیاسی خارجی مستقل از آمریکا عمل می کند. این درواقع تایید سیاست همیشگی ایران تا قبل از دولتهای نهم و دهم در استفاده به جا از اختلاف نظرات اروپا و آمریکا بوده در جهت منافع ملی ایران بود که البته سیاست خارجی ایران در هفت سال اخیر موجب همگرایی و اتحاد اتحادیه اروپا و آمریکا علیه ایران شده است.

آیا دیدارهایی از این دست توسط مقامات یک سفارتخانه خارجی با برخی از کارکنان بدنه حاکمیت یا چهرههای سیاسی و اقتصادی خارج از دولت صرفا برای بهبود روابط میان دو کشور صورت می گیرد یا اهداف دیگری هم دارد؟

- من منکر تلاش دولتهای خارجی به دستیابی به برخی اخبار داخلی و محرمانه نیستم. همه کشورهای خارجی در ایران دنبال چنین مواردی هستند و ایران نیز در دیگر کشورها چنین می کند. البته بسیاری از مقامات دیپلماتیک کشورهای مختلف، در پوشش فعالیت علنی خود کار اطلاعاتی و امنیتی می کنند و حتی درباره خود آقای مکردی نیز سالها بعد گزارشهای تایید نشده ای منتشر شد که او ارتباطات امنیتی داشته است. ولی این ارتباط ظاهرا بعد از پایان ماموریتاو در ایران بوده و در سال 1981 نه آقای عسگراولادی و دیگر مقامات ایرانی و نه حتی همکاران بریتانیایی آقای مکردی مطلقا از این موضوع مورد ادعا، البته به فرض صحت، خبر نداشته اند.

البته باید این نکته را هم بیفزایم که مطابق با تعدادی از اسناد، بریتانیا همواره و به خصوص در سالهای 60 و 61 تلاش داشت تا از طریق تعداد مشخصی از اعضای ارشد وزارت نفت و بانک مرکزی ایران از برخی اطلاعات محرمانه درباره سیاستهای نفتی و درآمدهای ایران اطلاع حاصل کند. همچنین سفارت بریتانیا با واسطه از طریق یکی از پزشکان ایرانی معالج امام از درجریان جرییات وضعیت جسمانی رهبر انقلاب قرار گرفته بود. اما واقعیت قضیه برابر با متن سند مورد نظر درباره اقای اسدالله عسگراولادی، این است که این دیدار کاملا در فضای علنی، طبیعی و عادی صورت گرفته و طی آن هیچ کدام از اسرار مملکتی هم افشا نشده است.

ایان فوربس مکردی (Ian Forbes McCredie) کیست؟دیپلمات انگلیسی
ایان مکردی متولد سال 1948 و اکنون تقریبا 65 ساله است. او فرزند جان هنری مکردی است. مکردی دو فرزند پسر و دختر از کاترین لوسی فرانک همسر سابق خود دارد که در سال 1997 از هم جدا شدند.

مکردی در دوران خدمتش در وزارت خارجه بریتانیا (از 1975 تا 2004)، ماموریت‌های خارجی زیر را داشته است: از 1976 تا 1979 لوساکا، از 1979 تا 1983 تهران، 1986 کپنهاگ و 1992 نیویورک.

او پس از بازنشستگی در سال 2004 از سوی دربار بریتانیا به لقب شوالیه و عنوان سر دست یافت. مکردی تا یک سال قبل (دسامبر 2012) معاون مدیر عامل و رییس امنیت بین‌المللی شرکت نفتی رویال داچ شل بوده است.
او اکنون همچنان به امور بازرگانی و مشاوره اقتصادی به عنوان مدیر عامل در شرکت خود "گروه تحقیقاتی فوربس"، مشغول به کار است.

مکردی علاوه بر انگلیسی به زبان‌های دانمارکی، فارسی، فرانسوی و هلندی نیز احاطه دارد.

سندی که شبکه ایران بدان استناد کرده است
(تصویر سند و ترجمه آن را دکتر مجید تفرشی در اختیار عصرایران قرار داده است.
)





ترجمه کامل متن سند

محرمانه
دریافت و ثبت شماره 35، 28 سپتامبر 1981 [6 مهر 1360]
اتاق بازرگانی ایران (آی.سی.سی)

1. من در 15 سپتامبر [24 شهریور] گفتگوی جالبی با آقای [اسدالله] عسگراولادی معاون مدیر اتاق بازرگانی که برادرش وزیر بازرگانی و نامزد سابق ریاست جمهوری است داشتم. پس از آن که ما ;کارمان- درباره سفر رود و مارتین- [مسئولان هیات اعزامی بازرگانی بریتانیا به ایران] را تمام کردیم، آقای عسگراولادی مشتاق بود تا درباره امور سیاسی صحبت کند و چند نکته جالب گفت.

او گفت که حجت‌الاسلام خامنه‌ای قطعا رییس جمهور بعدی خواهد بود و او [عسگراولادی] انتظار دارد که مانند گذشته، همه نامزدهای دیگر، در آخرین دقیقه انصراف دهند. چیزی در قانون اساسی وجود ندارد که مانع رسیدن یک روحانی به سمت ریاست جمهوری بشود، ولی او با شگفتی اعلام کرد که روحانیان به زودی هر دو سمت ریاست جمهوری و نخست وزیری را اشغال خواهند کرد.

او گفت که در حکومت دو جناح وجود دارد: روحانیان بنیادگرا و میانه‌روترهای غیرروحانی- بی‌تردید در این قسمت او مشخصا برادرش را در نظر دارد. آنان [غیرروحانیان میانه‌رو] سعی می‌کنند تا روحانیان را در امور حساس اقتصادی و سیاسی هدایت کنند، ولی همواره در این راه موفق نیستند. عسگراولادی برای مثال به وجود ناخوشنودی درباره سفر حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی به کره شمالی اشاره کرد.

او افزود، روابط نزدیک‌تر با کره شمالی نتیجه دخالت و تلاش جاسوسی کره جنوبی به دستور اکید آمریکا بود.

2. عسگراولادی گفت که دولت جدید سه اولویت خواهد داشت:

الف- پایان دادن به جنگ، و او امکان مصالحه براساس مذاکره را منتفی ندانست. او به طور تاکتیکی اعتراف کرد که در جنگ نمی‌توان پیروز شد و گفت که هزینه جنگ در حال سنگین‌ شدن است. علاوه بر آن، [جنگ] موجب ضعف ایران و گشودن باب دخالت اتحاد جماهیر شوروی خواهد شد.

ب- سرکوب سازمان مجاهدین خلق (ام.کی.او). عسگراولادی مدعی شد که حکومت موفقیت‌هایی در جمع و جور کردن اعضای مجاهدین خلق به دست آورده و سلسله فرماندهی آنان را در هم شکسته است. با این همه حکومت هنوز عمیقا نگران نفوذی‌های مجاهدین خلق است و تصفیه شدید در پیش خواهد بود. او گفت که مجاهدین خلق بختی ندارد و هیچ کسی آنان را به عنوان بدیل حکومت در نظر نمی‌گیرد و آنها حتی جایی در هیچ دولت تشکیل شده در تبعید نیز نخواهند داشت.

ج- تصفیه چپ‌گرایان از ادارات دولتی. او گفت که حکومت در حال دریافتن این موضوع است که نگرانی اصلی آنان اتحاد جماهیر شوروی و اشتغال چپ‌گرایان و اعضای حزب توده است که هم موجب خطر و هم تضعیف امنیت است. او گفت که کمونیسم جایی در ایران ندارد و حکومت باید مطمئن شود که در آینده نفوذ چپ‌گرایان کاهش نزول خواهد کرد.

3. از عسگراولادی درباره پیشنهاداتش برای بهبود روابط [ایران] با بریتانیا سوال شد. او متوجه بود که امید کمی برای بهبود روابط با آمریکا وجود دارد. ولی من [مکردی] توضیح دادم که اروپاییان کاملا قادر به تصمیم‌گیری مستقل سیاست‌های خود درباره ایران هستند. من گفتم که بازگشایی سفارت [بریتانیا]، نشانگر اظهار آشکار خواست بریتانیا در به رسمیت شناختن استقلال و ثبات ایران خواهد بود. این مساله اعلام عمومی به رسمیت شناختن حکومت [ایران] توسط ما است و فراهم آوردن تماس‌ها در ابعاد مختلف کاری به رفع موانع تعلیق [مناسبات] و پررنگ کردن روابط کمک خواهد کرد. تجارت در هر دو مسیر بهتر خواهد شد و بهبود درک بیشتر به دنبال آن خواهد آمد.

با این حال من گفتم که تداوم زندان اندرو پایک [بازرگان بریتانیایی متهم به جاسوسی در ایران] مانع عمده‌ای در متقاعد ساختن دولت علیاحضرت ملکه بر این است که ایران صادقانه خواهان بهبود روابط است. دستگیری او [پایک] دلیل اصلی نیست، بلکه مساله عدم تفهیم اتهام و ارجاع او به دادگاه و مخالفت با ملاقات او با اعضای خانواده و مقامات کنسول‌گری است. عسگراولادی گفت که این موضوع را به "مقامات مربوطه" منتقل خواهد کرد. –لابد منظورش برادرش و همکاران او بود- و منتظر یک جواب در اوایل هفته آینده خواهد بود. او از من پرسید که آیا رسمی یا "غیررسمی" صحبت می‌کنم و من پاسخ دادم که او می‌تواند پیشنهاد ما برای گشودن سفارت را سیاست رسمی بداند.

4. عسگراولادی به خوبی مطلع و دارای ارتباطات زیاد است. دیدگاه او درباره خطر شوروی، به عنوان بزرگترین صادر کننده خشکبار ایران که در صورت غلبه کمونیسم چیز زیادی برای از دست دادن دارد، را باید کاملا جدی گرفت. اگر چیزی که او می‌گوید دقیق باشد، این نشانه بیشتری از قصد دولت، تحت نفوذ ضدشوروی، برای انحلال [حزب] توده، است. علاوه بر آن، پرس و جو درباره بهبود روابط با بریتانیا، نشانه خوش‌آیندی مبنی بر آن است که دست کم جناح میانه‌رو در حکومت، به نیاز به داشتن چند دوست در غرب پی برده‌اند.
[امضا]
ا.اف.مکردی (I.F. McCredie)
16 سپتامبر 1981 [25 شهریور 1360]

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد