سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

یک گزارش انتقاد آمیز

شرحی بر آنچه این روزها در دزفول می گذرد

س. ص

خوزستان و مدیریت به سبک عصر قجر!

شرحی بر آنچه این روزها در دزفول می گذرد

مدیریت از علومی است که ارتباط مستقیم با انسانها و سرنوشت آنان دارد و هنر یک مدیر موفق آن است که ظرفیت های مجموعه تحت مدیریت خود را بشناسد، فعلیت ببخشد و به تعالی برساند.

مردم ما شیفته مدیرانی هستند که ضمن برخورداری از خصال انسانی و بهره مندی از توان مدیریتی، ارزشهای والایی چون دانایی، دوراندیشی، خیرخواهی، پویایی، پاسخگو بودن را در خود و مجموعه مدیران خود نهادینه کرده باشند.باید اذعان داشت علیرغم تغییر و تحول چشمگیری که در ساختار مدیریتی برخی استان ها و به تبع آن ارتقاء سطح فرهنگی، عمرانی، خدماتی و بهداشتی آنان پدید آمده است، در خوزستان درب مدیریت همچنان بر همان پاشنه می چرخد که بوده است. شاهد مثال، اتفاقاتی است که دزفول سالهاست با آنها دست و پنجه نرم می کند که به برخی از آنان اشاره می شود:

1. استاندار خوزستان، دزفول را به عنوان دومین شهر استان با نیم میلیون جمعیت و با فهرست بلندی از مشکلات و کمبودها در طول مدت 18 ماه بدون فرماندار و صرفاً با سرپرست و بدون معاون رها می کند. گویی برای آقای استاندار، دزفول جایگاهی در نقشه خوزستان ندارد. برای مدیر امروز که باید دقیق و بهنگام نسبت به فرصت ها و تهدیدها واکنش سریع داشته باشد و برای او نه یک روز بلکه یک ساعت از عمر مردم و سرنوشت جامعه اهمیت داشته باشد 550 روز رها کردن مردم در حالت بلاتکلیفی با کدام اصل اخلاقی، مدیریتی و قانونی قابل تاویل و توجیه است؟

2. امیرمومنان(ع) به استاندار خود می نویسد: «در تثبیت آنچه امور سرزمین تو را اصلاح می کند با عالمان و حکیمان مشورت نما.» آیا آقای استاندار در طول این یک سال و نیم نباید با عالمان و نخبگان به ویژه امام جمعه محترم و نماینده ولی فقیه در دزفول گفت و شنود و مشاوره داشته باشد و آیا استاندار خود را ملتزم نمی داند مطالبات مردم و خیرخواهی های امام جمعه محترم در خطبه های متعدد نماز جمعه را بشنود. چندین بار خطیب جمعه در این یک سال و نیم فریاد برآورد که مردم از استاندار گلایه مندند و انتظار دارند دزفول را از بلاتکلیفی و قفل مدیریتی برهاند و فرمانداری قوی، توانمند، مستقل و متدین را در دزفول به کار بگمارد تا از انبوه مشکلات، اندکی کاسته شود. اما این نصایح به گوش استاندار نرسید و یا اگر رسید به جایی نرسید! که اگر با نصیحت کار ما به سامان می شد با گلستان سعدی، خوزستان و این شهرستان گلستان می شد!

3. پس از 18 ماه، بالاخره سرپرست فرمانداری دزفول به عنوان فرماندار تعیین شد! سوال به حق مردم این است که اگر آقای احسانی نیا در قد و قواره فرماندار ویژه دزفول بوده است چرا 18 ماه او را مسلوب الاختیار رها کردید و حقوق طبیعی مردم را نادیده گرفتید و اگر ایشان توان تصدی این مسئولیت را نداشته است چرا برای او حکم فرمانداری زدید؟

4. بر اساس مصوبه دولت، دزفول در جایگاه فرمانداری ویژه است که قانوناً فرماندار آن، معاون استاندار محسوب می شود. چرا و با چه انگیزه ای در حکم فرمانداری آقای احسانی نیا عنوان فرماندار ویژه حذف شده است؟ آیا این نوعی دهن کجی به مردم دزفول نیست؟

5. اخیراً آقای استاندار فردی را که سابقه خوبی در تعامل با مسئولان و دفاع از حقوق مردم دزفول نداشته است به معاونت عمرانی فرمانداری دزفول منصوب کرده است.

این شیوه غیر معمول و بستن دست فرماندار یک شهر در انتخاب همکارانش باعث رنجش خاطر مردم دزفول شد و حرکت خودجوش آنان در اعتراض به این همه سوء مدیریت و اقدامات غیر منطقی استاندار نقطه شروعی است بر دفاع مردم از حقوق قانونی خود. مردم دزفول می گویند آیا قرار است دومین شهر استان همچنان به شیوه‌ی تیول داری دوران قاجار اداره شود؟

6. از نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی جناب آقای پاپی زاده انتظار می رفت و می رود از جایگاه قانونی وکالت مردم، مدافع حقوق موکلین خود باشد و سکوت در این مساله مهم معنای خوبی ندارد. فقط «گفتن» نیست که باید از سر تدبیر و وظیفه باشد، «نگفتن» هم نوعی «گفتن» است و البته مردم فهیم دزفول در این فضاهاست که دوستان همراه و ناهمراه خود را محک می زنند. سعدی علیه الرحمه حدود هشتصد سال پیش فرموده است:

دو چیز طیره‌ی عقل است، دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی

هنر آن است که وقت «فریاد زدن» را از وقت «خاموشی» بشناسیم و امروز وقت خاموشی نیست.

7. مجموعه عملکرد استاندار خوزستان و برخی مدیران ارشد استان در گماردن مدیران تحمیلی و ناکارآمد و بی مهری مفرط نسبت به مردم دزفول و عدم رسیدگی به حل مشکلات انباشته دزفول به ویژه توسعه نیافتگی مناسب و آمار بالای بیکاری در طول سالیان متمادی، این ذهنیت را به وجود آورده است که برای رساندن دزفول به جایگاه شایسته خود و پس زدن تبعیض ها و تحقیرها باید خود را از زیر سایه سنگین مرکز استان رها کرد و با تکیه بر توان و استعداد و ظرفیت های عظیم فرزندان دزفول راه ناپیموده سالیان اخیر را به سرعت طی کرد و این یعنی پیگیری مجدانه و قانونمند تشکیل استان خوزستان شمالی با مرکزیت دزفول است. این ذهنیت نتیجه آن فشارهاست و این واگرایی محصول آن تبعیض هاست. مردم دزفول حق دارند بگویند همانگونه که در طول تاریخ حرف اول را در عرصه علم و فقاهت و در مبارزات علیه طاغوت و در مقاومت و دفاع و شهادت زده اند خواهند توانست حرف اول را در عرصه های عمرانی و کارآفرینی و پیشرفت بزنند.

و نکته آخر سخنی با فرماندار محترم دزفول

اگر آقای احسانی نیا، سه ماه پس از حکم سرپرستی فرمانداری، عزتمندانه استعفای خود را می نوشت و بر ماندن در این جایگاه اصرار نمی ورزید کار به 18 ماه بلاتکلیفی او و مردم دزفول و مدیریت رها شده آن نمی کشید و مردم این همه دچار آسیب نمی شدند و اگر عطای وزارت کشور و استانداری را به لقایش می بخشید و از دریافت حکم ناقص فرمانداری که توهین به مردم دزفول است امتناع می کرد این تصور برای دیگران ایجاد نمی شد که خواهند توانست معاونان و همکاران او را یکی پس از دیگری بر او تحمیل کنند و از او فرمانداری «فرمانبردار» دیگران بسازند. روند عملکرد آقای احسانی نیا که مورد انتقاد دلسوزان هم بوده و در شأن مردم رزمنده پرور، غیور و عزتمند دزفول نبوده است این توهم را در آقایان ایجاد کرده که دزفول را در قد و قواره یک روستای عصر قجر تصور کنند و به تصمیمات تحقیرآمیز و خردکننده عزت مردم دست یازند.

حرکت خودجوش فرزندان دزفول فراتر از نقد این مسئول یا حمایت از آن مسئول است. این حرکت، پیام آشکار مردمی است که از توالی و تعدد تبعیض ها و بی توجهی ها خسته شده و شکایت به مسئولان ارشد نظام برده اند تا همگان جایگاه رفیع این دیار رزمنده خیز، عالم پرور و شهید داده را که به تعبیر امام(ره) و رهبری دین خود را به اسلام و انقلاب ادا کرده و مدیران و سرداران و عالمان برجسته ای را به نظام اسلامی تقدیم کرده به خوبی بشناسند و با عواطف و اعتقادات و احساسات این مردم بازی نکنند.

سخن را با کلامی از رسول گرامی اسلام(ص) که اسوه اهل ایمان است به پایان می بریم، باشد که چشم های بسته و ذهن های گرفتار بده بستان های سیاسی بر حقایق دزفول گشوده شود.

حاکمیت و زمامداری شایسته نیست مگر برای کسی که سه ویژگی داشته باشد:

تقوایی که او را از گناهان و محرمات الهی بازدارد؛

بردباری که به وسیله آن بر خشمش مسلط شود؛

و حُسن مدیریتی که بر افراد تحت سرپرستی خود همچون پدری مهربان باشد.

این گونه باد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد