سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار وگزارشات سیاسی و اقتصادی و تحلیل

    

گزینه های چهارگانه برژینسکی برای مهار تهران؛

به گزارش مشرق ، به تازگی نشستی از سوی انجمن کنترل تسلیحات و شورای ملی ایرانیان آمریکا پیرامون چگونگی اجرای روند دیپلماتیک با ایران برگزار شده. زبیگنیو برژینسکی، سخنران اصلی این نشست بود که به عنوان آخرین فرد به سخنرانی پرداخت، وی تنها اندکی قبل از سخنرانی خود در این نشست حضور یافت.

مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، قبل از رفتن به جایگاه درخواست مصاحبه با صدای آمریکا را رد کرد و پس از آن لطیفه‌ای در مورد این که در دوران کودکی‌اش پست وزارت خارجه ایران [در زمان حکومت شاه] به وی پیشنهاد شده بود، تعریف کرد.

سال گذشته در همین زمان‌، در حالی که تعداد بسیار معدودی با صراحت می‌توانستند نظر خود را مطرح کنند، این ژئواستراتژیست برجسته از دولت اوباما خواست تا با ایران وارد مذاکره شود. اما اکنون که بسیاری درباره راهبردهای دیپلماتیک برای جلوگیری از جنگی پر هزینه صحبت می‌کنند، برژینسکی پیرامون گزینه‌های ایالات متحده [در برابر ایران] در صورت شکست مذاکرات سخن به میان آورده‌ است.

برژینسکی تاکید دارد که راه‌حلی را ترجیح می‌دهد که مورد توافق طرفین بوده و تا حدی اصول مورد نظر طرف آمریکایی ‌را برآورده ساخته ولی الزاما تحقیر ایرانیان را در پی نداشته باشد؛ و در صورتی که جنگی درگیرد و پای ایالات متحده در میان باشد، حاکی از بی‌مسئولیتی صرف و بی‌اخلاقی تمام‌عیار است. وی همچنین زمانی که گفت: ایالات متحده نباید مانند کودن‌های لجباز از هر آنچه که اسرائیلی‌ها انجام می‌دهند، تبعیت کند، اندکی از شور و هیجان خاص خود را به نمایش گذاشت. در عوض برژینسکی بر آنچه که در صورت به بن‌بست رسیدن مذاکرات باید انجام داد مانند مذاکرات گذشته - متمرکز شد و خاطرنشان کرد که به چشم‌انداز این مذاکرات خوشبین نیست.

در زیر چهار گزینه‌ای که از سوی بژینسکی در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات ارائه شده، از متن پیاده شده این نشست آورده می‌شود:

پس از شکست مذاکرات، گزینه‌های ما در چنین شرایطی در عالم واقع چیست؟ پاسخ اصلی من به این سوال که به تازگی آن را مطرح کرده‌ام این است که هیچ گزینه مطلوبی وجود ندارد. ولی مطمئنا هنوز گزینه‌هایی وجود دارد؛ ولی آنها از بدترین موارد تا گزینه‌های دارای حداقل میزان مطلوبیت دسته‌بندی می‌شود. با این حال، گزینه‌هایی برای انتخاب وجود دارد.

گزینه دارای حداقل جذابیت که در واقع بدترین آنها هم هست حمله آمریکا یا اسرائیل و یا هردو به ایران است؛ موضوعی که فکر می‌کنم واقعیت دارد و من بارها پیرامون آن صحبت کرده‌ام.

بنابراین اجازه می‌خواهم صرفا به طور خلاصه بگویم که این گزینه، ضمن ایجاد بحران باعث افزایش انزجار و نفرت، به ویژه از ایالات متحده، در منطقه‌ [خاورمیانه] خواهد شد؛ چرا که این کشور چنانچه به همراه اسرائیل یا متعاقب آن یا به تنهایی به ایران حمله کند، به عنوان طرف تصمیم‌گیرنده شروع جنگ در نظر گرفته می‌شود. از این رو، پای ایالات متحده به این درگیری بلند مدت در منطقه، اول از همه با ایران و شاید علاوه بر آن، مردم ایران کشیده خواهد شد.

این در حالی است که می‌توانیم بگوییم نظر اکثر مردم ایران به ایالات متحده خصمانه نیست و در مجموع، در شهرهای بزرگ [این کشور] کاملا دوستانه است. در جنگی که آمریکا از دید آنها متجاوز تلقی خواهد شد، اقدام نظامی مطمئنا باعث گسترش نفرت عمیق از ایالات متحده می‌شود. این مسئله، در ایران واقعیت دارد و تنها شامل جمعیت ناچیزی نمی‌شود.

البته در کوتاه مدت نیز شاهد هرج و مرج در منطقه خواهیم بود. خاورمیانه به معنای واقعی کلمه به آتش کشیده خواهد شد و ممکن است شعله‌های آن به عراق و سوریه سرایت کرده و کمربند بزرگی از درگیری‌ها در منطقه ایجاد شود که عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی از افغانستان به ویژه در بخش‌های غربی این کشور که ایران از توانایی تحت فشار قرار دادن نیروهای ما در آن برخوردار است - را با مشکل مواجه سازد. همچنین این موضوع به لحاظ امنیت عبور جریان نفت از تنگه هرمز اختلال‌آفرین است؛ حتی اگر ایالات متحده بتواند این تنگه را همچنان باز نگه دارد. در چنین صورتی، باز هم هزینه بیمه جریان نفت به طور سرسام‌آوری افزایش خواهد یافت.

علاوه بر این، نتیجه چنین عملیات [نظامی] یعنی میزان موفقیت آن - نیز مشخص نیست. در واقع، کارشناسان اسرائیل، توانایی‌های بالقوه این رژیم برای تاثیر قطعی [چنین حمله‌ای] را بدبینانه ارزیابی کرده‌اند. ارزیابی آمریکا نیز به میزان گستردگی چنین عملیاتی بستگی دارد. حتی تهاجمی معمولی از سوی ایالات متحده در هر صورت می‌تواند تلفات زیادی [از ایرانیان] به دنبال داشته باشد و موجب مرگ تعداد زیادی از دانشمندان ایرانی و - احتمالا در برخی موارد، با در نظر گرفتن محل این تاسیسات شهروندان عادی شود.

در عین حال، همچنان این مسئله که در صورت انتشار پرتوهای رادیو‌اکتیو - در نتیجه این حملات - چه پیش خواهد آمد، هنوز در نظر گرفته نشده است. چنین موضوعی از لحاظ تلفات، به ویژه در شهرهای بزرگ و نیمه اصلی بسیار مهم است. البته، برخی تاسیساتی که قرار است منهدم شود، برای مثال، در اصفهان جای دارد.

با توجه به آنچه گفته شد، فکر نمی‌کنم حمله، گزینه جذابی برای مواجهه با این مشکل باشد؛ مشکلی که راه حل آن در مقایسه با پیامدهای حمله ( به محض پدیدار شدن این نتایج دنباله‌دار ) بسیار ساده می‌نماید. از این رو، این گزینه [حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران] را به عنوان گزینه‌ای جدی رد می‌کنم. بر این باورم که چنانچه پای آمریکا در چنین مسئله‌ای به میان آید، حاکی از بی‌مسئولیتی تمام‌عیار این کشور بوده و به طور بالقوه نقطه اوج بی‌اخلاقی محسوب می‌شود.

گزینه دوم که آن نیز مطلوب نیست، عملیات براندازی مخفی است. این عملیات که طیفی از فعالیت‌ها، از خرابکاری از طریق ترور گرفته تا حتی نبرد سایبری را در بر می‌گیرد برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح‌ موثر هسته‌ای به کار برده می‌شود. فکر می‌کنم نتیجه چنین عملیاتی نیز دردسرآفرین است. البته نه به خاطر نتایج کوتاه‌مدت آن؛ چرا که عدم تقارن توانمندی‌ها میان ایالات متحده و ایران چنان گسترده است که آشکارا ایران بسیار بیشتر متضرر می‌شود.

ولی در بلند مدت، نمی‌توانیم این واقعیت را کاملا نادیده انگاریم که چنین راهبردی موجب انحطاط سیستم بین‌المللی و زوال قواعد بین‌المللی بازی خواهد شد. چنانچه بخواهیم دیگران، ایالات متحده را اساسا قدرتی در تلاش برای حفظ وضع موجود ( و نه موجب اختلال گسترده در نظم بین‌المللی ) بدانند و این طور فرض کنند که منافع ملی این کشور در راستای تحکیم قواعد بین‌المللی ( و حتی در گسترش اثربخشی بین‌المللی ) قرار دارد، این امر می‌تواند تاثیر بسیار مخربی بر منافع ملی آمریکا داشته باشد.

بنابراین، زیان قابل‌ملاحظه‌ای از چنین عملیاتی متوجه منافع ملی آمریکا خواهد شد و مشخص نیست که این عملیات الزاما نتایج مطلوبی یعنی محروم ساختن ایران از داشتن توانایی‌های (نظامی) هسته‌ای موثر - به همراه داشته باشد. به واقع، ممکن است در استراتژی دوم نیز نتایج مشابه راهبرد اول حاصل شود و احتمالا ایالات متحده در پیش گرفتن گزینه اول را ضروری دانسته یا خود را مجبور به آن دیده، یا تحت تاثیر دیگران به آن مبادرت نماید؛ که در هر حال، چنین اقدامی، این کشور را (حتی) در شرایط بسیار بدی‌تری قرار خواهد داد.

سومین گزینه نه چندان مطلوب، ولی در عین حال تا حدودی با زیانباری بلافصل کمتر، طبیعتا سیاست اعمال مداوم تحریم‌ها بر ایران است. این تحریم‌ها در برگیرنده طیفی از انواع دشوار تا نفس‌گیر است. به عبارت دیگر، این سیاستی است که طی آن فرض می‌شود در جایی، ایران نتایج را ملحوظ داشته و آن را قبول خواهد کرد: این نتایج بدون در پیش‌گرفتن تحریم‌ها و در خلال روند مذاکرات به دست نخواهد آمد.

اتخاذ چنین روشی بسیار پیچیده است، چرا که تمایز دقیق میان تحریم‌های اعمال شده برای دستیابی به اهداف هسته‌ای و تحریم‌های اعمال شده برای دستیابی به دیگر اهداف در زمینه‌هایی که در ابتدا وضع شده‌اند ( برای مثال، پیشتیبانی از حزب‌الله و دیگر گروه‌های به اصطلاح تروریستی ) دشوار است.

به بیان دیگر، آیا ما در تلاشیم تا رفتار رژیم [ایران] را تغییر دهیم؟ یا در تلاشیم تا آن را به تبعیت از موضع خود در قبال مسئله هسته‌ای مجبور کنیم؟ یا درصدد تغییر حکومتیم؟ دستیابی به تمایز دقیق در این موضوع بسیار دشوار است. بنابراین، از آنجایی که نقطه شروع این تحریم‌ها محل بحث است، پیش‌بینی نتایجی که مشخصا سازنده خواهد بود، بسیار دشوار است.

از این رو به گزینه چهارم می‌رسیم که نامطلوب بودن آن نسبت به دیگر گزینه‌ها- حداقل است. تمامی این گزینه‌ها بر اساس این فرض استوار شده که ما قادر به دستیابی به نتایج مطلوب خود به واسطه مذاکرات جدی نیستیم. گزینه چهارم ترکیبی از تحریم‌های دشوار ( ولی نه چندان نفس‌گیر ) مستمر – و دقت بسیار زیاد در تمایز آن - با پشتیبانی سیاسی آشکار از شکل‌گیری دموکراسی احتمالی در ایران است و فکر می‌کنم این هدفی است که بسیاری از ایرانیان نیز خودشان با آن مرتبط‌اند.

و هم زمان [می‌بایست] تضمین امنیتی آشکار برای کشورهای هم‌پیمان ایالات متحده در خاورمیانه، از جمله اسرائیل در نظر گرفته شود. این روش از تجربه بسیار موفق حفاظت از متحدان اروپایی آمریکا در برابر تهدید شدید هسته‌ای شوروی طی یک دهه و تجربه موفق حفاظت از کره جنوبی و ژاپن در قبال تهدیدات اخیر کره شمالی و شاید زودتر از آن ( به طور ضمنی و نه به صورت آشکار ) در برابر تهدیدات احتمالی چین الگوبرداری شده است.

ما این سیاست را طی دهه‌های متمادی به کار برده‌ایم و نتایج مطلوبی برای تمامی طرف‌های درگیر از جمله شوروی و ما ( شامل مردم روسیه و مردم آمریکا ) در بر داشت. همچنین بی‌تردید این نتایج به نفع آن دسته از کشورهایی بود که تحت حمایت آمریکا قرار داشتند. اکنون می‌دانیم که برای مثال، در نقشه‌های جنگی محرمانه شوروی، حتی در مورد جنگ‌های متعارف نیز که آنها برای پیشروی به سمت غرب طرح‌ریزی کرده بودند، استفاده از تسلیحات هسته‌ای علیه شهرها لحاظ شده بود.

به عنوان مثال طبق نقشه‌های جنگی شوروی، در روز سوم حمله، استفاده از تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی و از انواع آن علیه هامبورگ مرکز شهری بسیار بزرگ هدف‌گیری و تعیین شده بود. حتی شهرهای دیگری نیز در اروپای غربی، بسته به چگونگی پیشروی نیروهای مهاجم مشخص شده بود. سیاست بازدارندگی که خط مشیِ در خور اعتمادی بود، از عملی شدن این نقشه‌ها جلوگیری کرد.

حال به چهارمین گزینه می‌رسیم که برابر با دستیابی به اهداف ما نیست؛ ولی طی آن شرایطی فراهم می‌شود که احتمالا تا مدتی تداوم خواهد داشت. چرا که بعید است رژیم ایران در صورت اختیار بمب اتم، به دنبال هرگونه ماجراجویی هسته‌ای باشد. این که ایران به سادگی بمب در اختیار داشته باشد به چه معناست ؟ آیا این کشور تاکنون بمب اتمی خود را آزمایش کرده است؟ آیا سامانه پرتاب آن را در اختیار دارد؟ آیا کشوری که تنها یک بمب دارد از آن استفاده می‌کند؟ آیا کشوری منتظر می‌ماند تا 10 بمب اتم داشته باشد؟

یک کشور در چنین شرایطی پیامدهای استفاده [از بمب هسته‌ای] را مدنظر قرار می‌دهد و با در نظر گرفتن تعهد آشکار قدرت اتمی شدیدا قوی‌تر که خواست خود برای حفاظت از دیگران به همراه اعتبار، تعهد و الزام را نشان داده است، بر این باورم که دستکم تا حدی این تضمین را ایجاد می‌کند که ما در مواقع و زمان‌های بسیار پرآشوب، زمان کافی به دست خواهیم آورد و همین به خودی خود برای ما یک مزیت است.

این بحثی نیست که تمرکز اصلی سیاست ما بر آن قرار داده شود. بدیهی است که نتیجه‌ای مورد توافق طرفین که تا حدی تامین کننده اصول مطلوب طرف آمریکایی بوده ولی الزاما تحقیر ایرانیان را در پی نداشته و آنها را مجبور به تسلیم بی‌قید و شرط نکند؛ به تعبیری، همچنان ارجحیت دارد.

ولی به طور خلاصه، در حقیقت، اگر مذاکرات در کوتاه مدت منتج به نتیجه نشود، فکر می‌کنم که تغییر جهت آمریکا برای دنبال کردن ترکیبی از تحریم‌ها - که محوریت آن به طور ویژه‌ای برای تقویت تغییرات مردم‌سالارانه داخلی و هم‌زمان برای ایجاد بازدارندگی در نظر گرفته شده و در برگیرنده تمامی دوستان ایالات متحده در خاورمیانه باشد - بهترین گزینه‌ در میان سایر گزینه‌هایی است که نتوانسته‌اند به اهداف غایی خود دست یابند و از کمترین میزان عدم مطلوبیت برخوردار است. 

 

 

عصر ایران؛ علی قادری - چند روز پیش مقاله ای از سرکیس نعوم، روزنامه نگار معروف عرب در روزنامه لبنانی "النهار" تحت عنوان"توطئه داخلی، منطقه ای و بین المللی علیه حکومت اخوان" منتشر شد که در آن به نقل از یکی از بزرگان اخوان المسلمین، دولت های ایران، عربستان، اسراییل و امریکا به عنوان اطراف خارجی دخالت کننده در بحران کنونی مصر معرفی شده بودند. دولت هایی که از دیدگاه وی، هرکدام مصالح جداگانه ای در مصر دنبال می کنند، مصالحی که ممکن است در نقطه ای با یکدیگر تلاقی کنند!

اعتقاد اخوان المسلمین به توطئه خارجی در سخنان اخیر محمد بدیع، مرشد عام جماعت نیز بازتاب یافت تا اینکه "خیرت الشاطر"، نائب اول جماعت اخوان المسلمین روز یک شنبه در گفتگو با روزنامه مصری روز الیوسف، ایران، عربستان و امریکا را به توطئه علیه حکم اسلام گرایان در مصر متهم کرد.

استدلال اخوان المسلمین برای این اتهامات، روشن است. آنها معتقدند که انقلاب مصر باعث سقوط حسنی مبارک، اصلی ترین متحد منطقه ای عربستان و روی کار آمدن جریانی شده است که می تواند در آینده نزدیک رقیب سعودی ها در رهبری جهان عرب شود.

ریاض در انتخابات ریاست جمهوری از "احمدشفیق" حمایت کرد و تلاش زیادی برای عدم محاکمه مبارک انجام داد به طوری که در آن زمان، خیرت شاطر، سفیر عربستان در قاهره را متهم به دخالت در امور داخلی مصر نمود.

اخوان المسلمین

این اختلافات در مقطعی باعث تیره شدن روابط دو کشور نیز شد تا اینکه مرسی با سفر به عربستان، در دیدار با ملک عبدالله تلاش کرد مانع از گسترش دامنه اختلافات شود.

البته اختلافات اخوان المسلمین با عربستان و شیخ نشین های جنوب خلیج فارس ریشه تاریخی دارد و به غیر از قطر که اکنون اصلی ترین متحد عربی اخوان المسلمین به شمار می رود، روابط میان طرفین تاریخ پر تنشی را پشت سر گذاشته است.
مواضع خصم آمیز "ضاحی خلفان" ، رئیس پلیس دبی در قبال اخوان المسلمین ناشی از این بی اعتمادی متقابل است. خلفان اخیرا با استقبال از ناآرامی های مصر، اخوان المسلمین را "آفت جوامع عربی" معرفی کرده است و اظهار امیدواری کرده که به زودی خبر "فرار مرشد اخوان المسلمین" را خواهید شنید.

دخالت ایالات متحده در امور داخلی مصر نیز ، موضوع جدید و پنهانی نیست و این دخالت ها از نظام گذشته تا نظام شبه گذشته کنونی تداوم و تداول دارد.
حسنین هیکل، روزنامه نگار معروف مصری درباره سقوط مبارک معتقد است که وی پس از گفتگوی شدید اللحن تلفنی اوباما مبنی بر عدم حمایت ایالات متحده از وی، حاضر به کناره گیری از قدرت شد.

ورود مرسی به قصر اتحادیه (مقر ریاست جمهوری مصر) نیز بدون ابتکار عمل وزارت امور خارجه امریکا امکان پذیر نبود. با وجود اینکه مرسی با اختلاف بسیار پایینی از احمد شفیق پیش بود اما شورای نظامی مصر، حاضر نبود مصر را به اخوان المسلمین بسپارد و اگر فشار کاخ سفید به ژنرال طنطاوی (رئیس ستاد کل ارتش) نبود، گارد ریاست جمهوری، که عملکرد شان در ناآرامی های کنونی مصر مورد انتقاد شدید اخوان المسلمین قرار دارد، شفیق را وارد قصر اتحادیه کرده بود.

البته اخوان المسلمین نمی تواند در قبال دخالت های کنونی امریکایی ها در بحران میان رئیس جمهور و مخالفینش اعتراضی داشته باشد چرا که در فضای پس از انقلاب، این اخوانی ها بودند که پای واشنگتن را به حیاط خلوت انقلاب باز کردند. خیرت شاطر به عنوان یکی از اعضاء پرنفوذ اخوان المسلمین در حالی از توطئه امریکا سخن می گوید که فرستادگان این جماعت، از عصام حداد تا عصام عریان پاشنه دروازه کاخ سفید را از جا در آورده اند!

اما درباره دخالت های ایران در مصر!

آنچه باعث چنین اتهامی از سوی اخوان المسلمین به ایران شده است حضور برخی از دوستان جمهوری اسلامی در میدان التحریر قاهره است.
تردیدی نیست برخی از دوستان مصری ایران ، اعم از اسلام گرا و ملی گرا در میان معترضین مرسی قرار دارند اما در میان آنها ، افرادی نیز وجود دارند که تریبون های آنها، امروز در صف حامیان مرسی قرار دارند. از سوی دیگر این واقعیت را نیز نمی توان انکار کرد که در میان معترضین یا موافقین مرسی، جریان هایی نیز وجود دارند که از دشمنان جمهوری اسلامی هستند.

موضوع سوریه یکی دیگر از دلایلی است که باعث شده اخوانچی ها چنین اتهامی را علیه ایران مطرح می کنند. متاسفانه بی عزتی برخی سیاسیون در تهران باعث شده است که اخوان المسلمین از موضوع استقبال ایران از برقراری مجدد روابط دیپلماتیک با مصر، سوء استفاده کند و به صراحت برای احیاء این روابط شرط تعیین کند: قطع رابطه با دمشق در برابر برقراری رابطه با قاهره!

ظاهرا اخوانی ها، پوشش خبری شبکه العالم را در بحران کنونی مصر دنبال می کردند که موضع این شبکه عربی، خوشایند این جماعت نبوده است وگر نه چنانچه آنها به زبان فارسی مسلط بودند، شک نکنید چنین اتهامی را به ایران وارد نمی کردند؛ چرا که در این صورت می دیدند که چگونه رسانه ملی و کارشناسانش برای آنها سنگ تمام می گذارند و خود را برای مرسی می کشند!
موضع رسمی جمهوری اسلامی در برابر اخوان المسلمین و تحولات کنونی مصر را نه باید از خیرت شاطر شنید و نه صدا و سیما چنین شأن و جایگاهی دارد که بتواند بر اساس تحلیل های اتاق خبر یا شورای سیاست گذاری خود، مواضع ایران را تدوین و اعلام کند چرا که دیدگاه رسمی جمهوری اسلامی از سوی رهبری آن تعیین و ابلاغ می شود.
در سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب در جمع شرکت کنندگان کنفرانس بیداری اسلامی، نکاتی وجود داشت که می توان از دل آنها ، خط جمهوری اسلامی در قبال اخوان المسلمین حاکم بر مصر را دریافت و چنین شناسایی کرد:
1- لحن متعادلی که رهبری در قبال اخوان المسلمین اتخاذ کردند نشان می داد که موضع ایران بر، حمایت مطلق از اخوان المسلمین نیست چه اینکه این سخنان، در راستای سه محور اسلام، اسلام گرایی و اسلام گرایان، انتقاداتی را در درون خود خطاب به اخوان المسلمین داشت. با این حال ایشان با تاکید ویژه اصل نظام سازی، حمایت جمهوری اسلامی ایران را از رفراندوم قانون اساسی که مبتنی بر دیدگاه همه مردم مصر باشد، اعلام کردند.
رهبر انقلاب همچنین به موضوه "مردم" پرداختند و اظهار داشتند: یکى دیگر از مسائل مهم، حفظ پشتیبانى‌هاى مردمى است؛ نباید از مردم منقطع شوند. مردم توقعاتى دارند، نیازهائى دارند. قدرت حقیقى هم در اختیار مردم است.
این موضوعی است که مورد انتقاد جدی بخش های گسترده ای از مردم مصر نسبت به اخوان المسلمین قرار دارد چرا که یکی از ریشه های بحران کنونی مصر، اعتراض به تک روی و انحصار طلبی اخوان در عرصه سیاسی مصر است.

2- یکی از انتقادهای جدی رهبر انقلاب، عدم مرزبندی مشخص با امریکا بود: "نمی گویم بروند به جنگ آمریکا، میگویم بدانند موضع آمریکا و استکبار غربى در مقابل آنها چیست؛ این را درست تشخیص دهند. اگر این تشخیص را ندهند، قطعاً فریب خواهند خورد و سرشان کلاه خواهد رفت."چه اینکه بر اساس تعریف رهبر انقلاب از اسلام برده دلار، اخوان المسلمین نمی تواند از یک سو دم از اسلام بزند و از سوی دیگر دلارهای امریکایی را در قالب کمک های سالانه معاهده کمپ دیوید بپذیرد. این یک تناقض بزرگ میان ادعا و عمل است که اخوان المسلمین بر اساس سیاست های پراگماتیستی خود آن را توجیه می کنند ؛ بپذیرید اما نه به نام اسلام!

3- نکته مهمی که در میان تحسین جدی و گرم رهبر انقلاب از مقاومت حماس و جهاد در جنگ هشت روزه پنهان بود، عدم دخالت اختلافات سیاسی ایران با حماس بر سر موضوع بحران سوریه بود. این یعنی ایران، حماس را به واسطه این اختلافات تحت فشار قرار نمی دهد و اخوان المسلمین نیز در قرائت خود از توطئه ایران علیه آنها دچار اشتباه هستند.

به این ترتیب موضع ایران در قبال تحولات مصر، نه روایت توطئه خیرت شاطر است و نه حکایت مدیحه رسانه ملی.  

 

تقابل ایران و اسرائیل در دریای سرخ

اریتره تلاش می کند با همکاری اسرائیل، شبکه دفاع هوایی پیشرفته ای را راه اندازی کند تا بتواند به مقابله با هر گونه حمله هوایی از طرف اتیوپی اقدام کند.ارتش اسرائیل برای رصد حرکت کشتی های جنگی ایران در دریای سرخ، در کشور اریتره نیروی نظامی مستقر کرده است.به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه صهیونیستی معاریو، ارتش اسرائیل شماری از واحدهای نیروی دریایی و تجهیزات شنود را در کشور اریتره مستقر کرده است. هدف از این اقدام رصد حرکت کشتی های جنگی ایران در دریای سرخ و از جمله پهلوگیری این کشتی ها در ساحل سودان اعلام شده است.به گفته منابع دیپلماتیک، این واحدهای نیروی دریایی اسرائیل در جزیره های داحلق و بندر مصوع اریتره در ساحل دریای سرخ مستقر هستند. ارتش اسرائیل همچنین مراکز شنود را در کوهای بسیار مرتفع در خاک ارتیره در اختیار دارد.
اریتره از همسایگان سودان است و بندر "پورتسودن" نیز با مرز اریتره فاصله کمی دارد.
این منابع اضافه کردند: به رغم تعداد کم نیروهای اسرائیلی مستقر در اریتره اما آنها بسیار فعال و تاثیر گذار هستند.در این گزارش همچنین آمده است که در کنار اسرائیل، ایران نیز دارای نیروهای نظامی در اریتره است.

کشنی جنگی ایران مستقر در بندر پورتسودان سودان در دریای سرخ


معاریو ادامه داد: "اریتره"، دوست اسرائیل است و تلاش می کند از این دوستی در نزاع خود با "اتیوپی" استفاده کند.اریتره همچنین تلاش می کند با همکاری اسرائیل، شبکه دفاع هوایی (پدافند هوایی) پیشرفته ای را راه اندازی کند تا بتواند به مقابله با هر گونه حمله هوایی از طرف اتیوپی اقدام کند.در دو ماه گذشته کشتی های جنگی نیروی دریایی ارتش ایران دو مرتبه به مدت چند روز در بندر پورتسودان کشور سودان در ساحل دریای سرخ مستقر شدند. هدف از این اقدام، سوخت گیری و تامین نیازهای لجستیک اعلام شده بود.با این برخی تحلیلگران این اقدام را به عنوان نشانه ای از سطح همکاری های بالای ایران و سودان تعبیر کردند و گفته بودند ایران تلاش می کند با حضور نظامی در دریای سرخ، اسرائیل را به چالش بکشد.

نخستین پهلوگیری کشتی های جنگی ایران در ساحل سودان حدود یک هفته پس از بمباران هوایی کارخانه بزرگ اسلحه سازی یرموک در جنوب شهر خارطوم پایتخت سودان بود.مقامات سودان حمله جنگنده های اسرائیل را عامل این بمباران اعلام کردند. مقامات اسرائیل هم از تایید یا تکذیب این موضوع خودداری کردند.مقامات نیروی دریایی ارتش ایران دلیل استقرار شناورهای نظامی در دریای سرخ را مشارکت در تامین امنیت این آبراه ، مقابله با دزدان دریایی سومالی و گسترش حوزه حضور دریایی این نیرو به آبهای بین المللی اعلام کرده بودند.
 
تهدیدسفارتهای
ایران،روسیه واوکراین دردمشق

عناصر وابسته به گروه‌های مسلح و تروریستی در سوریه، در بیانیه ای تهدید کردند به سفارت‌خانه‌های جمهوری اسلامی ایران، روسیه و اوکراین و شهروندان و وابستگان این سفارتخانه ها در سوریه حمله خواهند کرد.به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، تروریست‌ها در بیانیه‌ای تهدید کردند که هیچ شهروند روس، اوکراینی و یا ایرانی از خاک سوریه زنده بیرون نخواهد رفت.این تروریستها گروهی هستند که در اکتبر گذشته، "انهار کوچنوا" خبرنگار اوکراینی را ربوده بودند.ناظران تأکید کرده اند که این بیانیه عناصر تروریست در واکنش به بیانیه وزارت امورخارجه اوکراین صادر شده که در خواست کرده بود هرچه سریعتر، این شهروند اکراینی رها شود.ربایندگان با انتشار آخرین هشدار در اینترنت، تأکید کرده اند که اگر مبلغ مشخص شده در موعد مقرر پرداخت نشود، این خبرنگار را خواهند کشت.تروریست ها و گروه های مسلح در سوریه از سوی غرب و برخی هم پیمانان آنان در منطقه به ویژه قطر، عربستان و ترکیه حمایت مالی، لجستیکی و تسلیحاتی می شوند. 

 

 

هیأتی از دیپلمات‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته به تهران سفر کردند تا امروز درباره موضوع هسته‌ای با مقامات کشورمان مذاکره کنند. این در حالی است که از یک سو، مقامات غربی، نتایج گفت‌و‌گوهای امروز را در مذاکرات آتی ایران با ۱+۵ کارآمد دانسته‌اند و از سوی دیگر، رسانه‌های غربی همچون همیشه با خط خبری و تحلیلی خاصی به این موضوع توجه نشان داده‌اند.

کد خبر: ۲۹۱۱۰۶
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۲

هیأتی از دیپلمات‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته به تهران سفر کردند تا امروز درباره موضوع هسته‌ای با مقامات کشورمان مذاکره کنند. این در حالی است که از یک سو، مقامات غربی، نتایج گفت‌و‌گوهای امروز را در مذاکرات آتی ایران با ۱+۵ کارآمد دانسته‌اند و از سوی دیگر، رسانه‌های غربی همچون همیشه با خط خبری و تحلیلی خاصی به این موضوع توجه نشان داده‌اند.

به گزارش «تابناک»، هیأت بلندپایه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در حالی به تهران سفر کرده که به نظر می‌رسد،این بار نیز همچون موارد متعدد پیشین، مسأله بازدید از «پارچین» در بالاترین دستور کار مذاکراتی آنان بوده باشد! این در حالی است که ایران بار‌ها اعلام کردن رسیدن به یک چهارچوب جامع مورد توافق را در اولویت اصلی موضوع هسته‌ای می‌داند.

بنا بر این گزارش، در این راستا، «هرمن ناکارتس»، معاون مدیرکل آژانس و رئیس هیأت مذاکره کننده این نهاد بین‌المللی با ایران، ابراز امیدواری کرده که در مذاکرات روز پنجشنبه، مقامات ایرانی به وی و هیأت همراهش، اجازه بازرسی از تأسیسات پارچین را بدهند.

وی همچنین گفته، بازرسان آژانس آماده‌اند تا در صورت گرفتن چنین اجازه‌ای، از پارچین بازدید کنند.

البته «ناکارتس» پیش از سفر به تهران گفته بود، هدف اصلی از مذاکرات، دستیابی به یک چهارچوب بلندمدت مورد توافق برای حل و فصل مسائل موجود در «ابعاد احتمالی نظامی» برنامه هسته ایران است؛ اما آن گونه که از سخنان وی و نیز گزارش‌های رسانه‌ای برمی‌آید، پارچین در صدر موضوعات مربوط به این «ابعاد احتمالی» است.

به نوشته «رویترز»، برخی اعضای هیأت همراه ناکارتس در سفر به تهران ـ که شماری از کار‌شناسان ارشد مسائل ایران و تسلیحات هسته‌ای نیز در میان آنان هستند ـ جعبه‌هایی فلزی به همراه داشته‌اند که گویا در آن‌ها تجهیزاتی بوده که برای بازرسی از پایگاهی مانند پارچین مورد نیاز است.

این خبرگزاری می‌نویسد، این بازرسان احتمالاً می‌خواهند در صورت امکان، از خاک و دیگر اجزای محیط نمونه‌برداری کنند.

گفتنی است، به تازگی «یوکیا آمانو»، مدیر کل آژانس نیز در سخنانی مدعی شده بود فعالیت‌های پاکسازی شدیدی در پارچین انجام گرفته و این امر احتمالاً تشخیص نوع فعالیت‌های انجام شده در این مرکز را بسیار دشوار ساخته است؛ با این حال، بازدید از این مرکز همچنان می‌تواند برای آژانس «سودمند» باشد.

اما دیگر نکته گفتنی درباره گفت‌و‌گوهای امروز نمایندگان آژانس با ایران، این است که همچون همیشه، از یکی دو هفته پیش، جو منفی رسانه‌ای درباره نتایج این گفت‌و‌گو‌ها در میان رسانه‌های غربی به راه افتاده و خط خبری این رسانه‌ها ـ که همچون همیشه «رویترز» سردمدار آن است ـ بنا بر این است که چشم انداز روشنی برای پیشرفت در این مذاکرات دیده نمی‌شود!

این بار نیز رویترز در گزارش خود درباره سفر هیأت آژانس به ایران، به نقل از یک عضو این هیأت نوشته، دلیلی برای این تصور نیست که پیشرفت مهمی در مذاکرات روز پنجشنبه رخ دهد.

وی گفته، ایران هیچ نشانه‌ای مبنی بر امکان بازدید بازرسان از پارچین بروز نداده است.
به هر حال، از مجموع این گزارش‌ها و نقل قول‌ها، می‌توان چنین دریافت که قرار نیست در گفت‌و‌گوهای امروز نیز رویداد بسیار ویژه‌ای رخ دهد و یا این گفت‌و‌گو‌ها به نتیجه‌ای غیرمنتظره و ویژه منجر شود!

در حقیقت، می‌توان گفت، مذاکرات امروز بر سر مسائلی است که موضع هر یک از دو طرف در قبال آن، برای طرف مقابل کامل روشن است.

در این باره، ایران تاکنون بار‌ها به صراحت اعلام کرده که در صورت رسیدن به یک توافق جامع با آژانس، مانعی برای بازدید بازرسان از آژانس نخواهد بود، ولی شرط مهمی که ایران در این زمینه مطرح می‌کند، این است که پرونده هسته‌ای باید مرحله به مرحله حل و فصل شده و با پاسخگویی ایران به هر یک از موارد ابهام آژانس، آن مورد برای همیشه از دستور کار آژانس کنار برود.

اما در طرف مقابل، آژانس تاکنون به جای تأکید بر چهارچوب و اصول، بر «مصداق»‌ها تکیه داشته و مهمترین مصداق مورد توجه آن نیز مرکز نظامی «پارچین» بوده است. کارکرد آژانس در این زمینه تاکنون به اندازه‌‌‌‌ای آشفته و بی‌چهارچوب بوده که به تازگی شمار فزاینده‌ای از تحلیلگران غربی نیز به این نهاد به سبب استناد به شواهد ناروشن و‌ گاه ساختگی و کارکرد گزینشی و غیرمنطقی انتقاد کرده‌اند.

در چنین شرایطی، بعید نیست که تأکید دوباره و مصرانه آژانس بر اجازه بازرسی، صرفاً به این سبب باشد که در صورت موفق نشدن در اقناع ایران به پیروی از خواسته‌های خود، همچنان دستاویزی برای افزایش فشار و دامن زدن به ابهامات پیرامون برنامه هسته‌ای ایران داشته باشد.

دیپلمات‌های آژانس در تهران به دنبال چه هستند؟

معاون مقابله با عرضه ستاد اظهار داشت: گزارشات دیگری نیز وجود دارد که نشان می‌دهد قاچاقچیان مواد مخدر به دلیل تحمل خسارت زیاد و هزینه‌های سنگین در مرزهای شرقی، مسیر ترانزیت را به سمت دریا تغییر داده‌اند که شاید از نظر آنان این مسیر به صرفه‌تر، کم‌هزینه‌تر و سودآورتر باشد.معاون مقابله با عرضه و امور بین‌الملل ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: طی روزهای اخیر مرزبانان نیروی انتظامی در سه عملیات جداگانه موفق به کشف 20 تن مواد مخدر و وارد کردن خسارت 20 میلیاردی به قاچاقچیان شدند.به گزارش مهر، سردار بهرام نوروزی در جمع ماموران مرزبانی مستقر در هنگ مرزی سراوان، جکیگور و انتظامی زابلی گفت: با تلاش مرزبانی هنگ جکیگور، هنگ سراوان و انتظامی زابلی، قاچاقاچیان مسلح قصد داشتند با استفاده از تاریکی شب و غفلت ماموران به مرز کشور وارد شوند ولی از آنجایی که مرزبانان ایران همیشه هوشیار و آگاه هستند، با اقدامات اطلاعاتی و عملیاتی از پیش تعیین شده و با برخورد برق‌‌آسا و غافلگیرانه کاروان‌های حامل 11 تن، 7 تن و حدود 3 تن مواد مخدر را به محاصره درآورند و پس از ساعت‌ها درگیری با وارد آوردن خسارات جانی و مالی موفق شدند بالغ بر 20 تن مواد مخدر را کشف و کاروان‌های حامل مواد مخدر را منهدم کنند که برخی از افراد و قاچاقچیان مجروح و به داخل کشور پاکستان متواری شدند. به‌منظور تعقیب و دستگیری فراریان، اقدامات و هماهنگیهای قانونی با مرزبان کشور مقابل (پاکستان) به‌عمل آمده است.وی افزود: نیت خالص جان برکفان و تلاش شبانه‌روزی‌ برای انسداد مرزهای شرقی کشور باعث شد یکی پس از دیگری کاروان‌های مسلح مواد مخدر منهدم و سرمایه‌های آنان که بالغ بر 20 میلیارد تومان است به نابودی کشانده شود و جوانان این مرز و بوم از خطر تهدید مواد مخدر نجات یابند و در این مسیر دیگر کشورها نیز در سایه تلاش ایران از این امر بهره بردند.معاون مقابله با عرضه ستاد اظهار داشت: گزارشات دیگری نیز وجود دارد که نشان می‌دهد قاچاقچیان مواد مخدر به دلیل تحمل خسارت زیاد و هزینه‌های سنگین در مرزهای شرقی، مسیر ترانزیت را به سمت دریا تغییر داده‌اند که شاید از نظر آنان این مسیر به صرفه‌تر، کم‌هزینه‌تر و سودآورتر باشد.

نوروزی گفت: با توجه به سخت‌گیری‌هایی که در مرزها به‌ویژه در شرق کشور به عمل آمده است هزینه کاروان‌های حمل و ترانزیت موادمخدر به شدت افزایش پیدا کرده است، انهدام کاروان و اعضای آن، از بین رفتن سرمایه و تجهیزات، کشته و زخمی شدن منابع انسانی و دستگیری قاچاقچیان و انهدام کاروانهای حامل موادمخدر باعث شده است که هزینه حمل موادمخدر قاچاقچیان بالا برود،براساس اطلاعات رسیده باندهای ترانزیت موادمخدر و قاچاقچیان تصمیماتی اتخاذ کرده‌اند که ساده‌‌ترین و کم‌‌هزینه ترین مسیر را انتخاب کنند که آنهم مسیر دریایی ترانزیت موادمخدراست .وی افزود: تعداد خودروهایی که در درگیریهای اخیر کشف شده اند 14 دستگاه خودرو بوده است و همچنین مقادیری سلاح و تجهیزات قاچاقچیان به غنیمت گرفته شده است.نوروزی بیان داشت: ماموران مستقر در هنگ‌های مرزی، در خط مقدم مبارزه ایستاده‌اند و با کسانی که می‌خواهند جوانان این مرز و بوم را نابود کنند، مبارزه بی‌امان و شبانه‌روزی می‌کنند و امیدوارم شاهد موفقیت بیشتر شما در این عرصه باشیم.وی در پایان تاکید کرد: متجاوزان و قاچاقچیان مسلح بدانند که به محض نزدیک شدن به مرز ایران با شدت عمل ماموران مرزبانی و یگان‌های تکاوری مواجه می شوند. 

ایران ، آمریکا و عربستان عامل جنگ خیابانی در مصر هستند! / پلیس دبی هم خود را قاطی کرده!

 وی طی یادداشتی در روزنامه مصری "روز الیوسف" نوشته است: این سه کشور هر کدام به طور موازی و جداگانه در امور داخلی کشورش دخالت می کنند و تلاش دارند ضمن تشدید ناآرامی ها در مصر زمینه را برای سرنگونی دولت مرسی و به روی کار آوردن دولتی نزدیک به خود، فراهم کنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خیرت الشاطر عضو ارشد اخوان المسلمین در اظهارنظری عجیب، کشورهای ایران ، آمریکا و عربستان را عامل جنگ خیابانی در مصر دانست!

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، وی طی یادداشتی در روزنامه مصری "روز الیوسف" نوشته است: این سه کشور هر کدام به طور موازی و جداگانه در امور داخلی کشورش دخالت می کنند و تلاش دارند ضمن تشدید ناآرامی ها در مصر زمینه را برای سرنگونی دولت مرسی و به روی کار آوردن دولتی نزدیک به خود، فراهم کنند. این عضو ارشد اخوان المسلمین با طرح این ادعا که «اخوان و اسلام گرایان بعد از انقلاب [مصر] تلاش کردند که با همه طرف های داخلی و بین المللی رابطه حسنه داشته باشند» می نویسد: پس از این که انقلاب پیروز شد دسیسه های مختلفی چیده شد تا اسلام گرایان تحت هر عنوانی نتوانند در مصر به قدرت برسند.«خیرت الشاطر» در ادامه با اشاره به آغاز جنگ های خایبانی در مصر می نویسد: در این شرایط بد مصر، برخی کشورها دندان تیز کرده اند تا منافع خود را پیاده سازی کنند.او با بیان اینکه آمریکا و عربستان در این شرایط به دنبال دودستگی هستند»، می افزاید: ایران نیز خود را آماده کرده تا در رقابت با عربستان و ترکیه وارد میدان شده و دستورالعملی جدید را در مصر پیاده کند. او در ادامه متهم کردن کشورهی مختلف منطقه در جنگ خیابانی مصر مدعی می شود: پلیس دبی و در راس آن شخص ضاحی خلفان نیز به عنوان نماینده دولت امارات متحده عربی سعی دارد کشورش را به عنوان یک قدرت منطقه ای وارد معرکه های جاری در مصر کند و با هماهنگی با عربستان و امریکا از آب گل آلود ماهی بگیرد. این فرد در انتخابات ریاست جمهوری اخیر مصر کاندیدا شده بود که رد صلاحیت شد و پس از آن، اخوان قدام به معرفی "محمد مرسی" کرد.
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد