سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تاریخ جنگ تحمیلی

نگاهی به حماسه آزادسازی شهر سوسنگرد از محاصره خون و آتش

وقتی صدام قرارداد الجزایر را که با ایران منعقد کرده بود، پاره کرد؛ چنان به توان ارتش خود و حمایت کشورهای دیگر اطمینان داشت که پس از قطع کنفرانس مطبوعاتی خود وعده داد چند روز دیگر ادامه کنفرانس را در خاک ایران برگزار خواهد کرد.

مهرورزی (Mehrvarzi.ir) : قرار بود در زمان کمی تمام خاک ایران اشغال شود، ظاهرمحاسبات دشمن درست بود، ارتش هنوز به طور کامل تسویه نشده بود، سپاه تازه شکل گرفته بود و ادوات ایران هم قابل مقایسه با عراق نبود. برای اطمینان بیشتر حمایت مستقیم و غیرمستقیم چندین و چند کشور دیگر هم به صدام جرات زدن قهقهه های شیطانی و خواندن رجزهای آن چنانی می داد.در گوشه ای از جاده حمیدیه و سوسنگرد یادبودی است که نشان می دهد آخرین حد تجاوز ارتش عراق تا کجا بوده است. نیروهای اشغالگر بعثی پس از عبور از بستان و سوسنگرد در ۷ مهر سال ۵۷، یعنی تنها چند روز پس از شروع جنگ تا دروازه حمیدیه پیش آمدند؛ اما همان جا اولین شکست خود را متحمل شدند و نه تنها بیشتر از آن پیشروی نکردند، بلکه سلاحی غیرقابل پیش بینی در دستان سربازان خمینی(ره) چند روز بعد آن ها را از سوسنگرد هم عقب راند. سلاحی که آن ها پیش بینی اش را نکرده بودند. سلاحی به نام ایمان که سبب اتحاد نیروهای مردمی، ارتشی و سپاهی شد تا حماسه هایی بزرگ شکل بگیرد؛ حماسه هایی همچون حماسه آزادسازی سوسنگرد.

 آن چه در پی می آید ماجرای این حماسه بزرگ است به نقل از کتاب «هجوم دشمن و مقاومت های مردمی»:

 اشغال سوسنگرد در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی

 تنها چند روزی بیشتر از آغاز جنگ تحمیلی نگذشته بود که نیروهای بعثی توانستند با استفاده از نبود نیروهای نظامی سازمان یافته در مرزها، به پیشروی خود ادامه دهند. شهر سوسنگرد در همان روزهای نخستین چند بار بین نیروهای خودی و دشمن دست به دست شدند.نخستین بار در تاریخ ۷ مهرماه ۱۳۵۹ بود که نیروهای بعثی از شمال سوسنگرد وارد شهر شدند. تلاش اصلی نیروهای بعثی متوجه شرق سوسنگرد بود، جایی که منتهی به جاده سوسنگرد – حمیدیه و در مسیر حرکت به سوی اهواز بود. از همان شروع تجاوز رزمندگان از محورهای مختلف به بخش شمالی شهر رفتند تا مانع پیشروی دشمن شوند. تعداد نیروها و امکانات شان برای مقابله با فشار دشمن و آتش توپخانه ای که از مدتی قبل همه شهر را فرا گرفته بود؛ بسیار اندک بود. لذا مقاومت رزمندگان در شمال شهر به رغم رشادت بسیار توام شد تا شهادت و مجروح شدن عده بسیاری از آن ها و با عقب نشینی افراد باقی مانده دشمن وارد شهر سوسنگرد شد. دشمن با ورود به سوسنگرد و تسلط یافتن بر منطقه بر شدت پیش روی خود از محورهای مختلف به خاک ایران شدت بخشید و در زمان کمی به علت فقدان نیروهای دفاعی به یک کیلومتری شهر حمیدیه رسید. نیروهای دشمن روز قبل نیز تلاش بسیاری برای نصب پل ورود به سوسنگرد از طریق رودخانه کرخه را داشتند که عقب رانده شده بودند.

 سوسنگرد؛ شهری در آتش و خون

 سپاه پاسداران خوزستان در گزارش خود، وضعیت سوسنگرد را این چنین توصیف می کند:« از روز هفتم مهر فعالیت دشمن در محور سوسنگرد افزایش یافت و اجرای آتش سنگین روی شهر شروع شد به طوری که بسیاری از تاسیسات و ساختمان ها اعم از نظامی، اقتصادی و … ویران شد. اسلحه های موجود بین مردم پخش شده است. هنگام عصر، شهر به محاصره نیروهای عراقی در آمده و تلاش دشمن ساخت پل روی رودخانه کرخه است. عراقی ها موفق شدند با اجرای آتش سنگین روی شهر و اطراف آن با نصب پل بر روی رودخانه کرخه وارد سوسنگرد شوند و با ۱۰ کیلومتر پیشروی تانک های خود را مستقر کنند.نیروهای خودی با عجله سنگرهایی برای مقاومت تدارک دیدند. مسلم بود که حرکت دشمن تداوم خواهد یافت. در این میان تعدادی از رزمندگان که سنگین ترین سلاح آنان آر.پی.جی ۷ بود، تصمیم گرفتند علیه دشمن عملیات کنند. این حمله که بعدها به شبیخون اول یا عملیات غیور اصلی موسوم شد، با آن که از نظم مناسبی برخوردار نبود، موجب وحشت عراقی ها شد و آنان را وادار به عقب نشینی کرد. نیروهای بعثی همیشه سعی داشتند از نظر تاکتیک دنبال دو هدف باشند:

 الف – بستن راه های مواصلاتی ما و غلبه بر آن ها

 ب – دست یافتن به نقاط مرتفع، قبل از رسیدن فصل باران

 نکته مهم این که محور حمیدیه – سوسنگرد – بستان از هر دو خصوصیت برخوردار بود. زیرا اولا در صورت محاصره اهواز، این جاده می توانست بهترین مسیر تدارک رسانی باشد. ثانیا طبق مطالعاتی که در ۶۰ سال گذشته انجام شده بود مشخص شد که این محور در طول شش دهه زیر آب نرفته است، لذا عراق علاقمند بود به سوسنگرد دست یابد و سپس حمیدیه را به اشغال خود در آورد. که اگر به این اهداف برسد بیرون راندن دشمن بسیار مشکل خواهد بود.»

 محورهای اصلی تلاش دشمن برای تسلط به سوسنگرد

 دشمن بعثی به جهت اهمیت سوسنگرد تلاش خود را برای تسلط به این شهر از دو محور به کار گرفت:

 ۱ – محور پاسگاه مرزی سومابه، در این محور برای رسیدن به سوسنگرد عبور از رودخانه کرخه الزامی بود، زیرا که سوسنگرد و بستان در کرانه جنوبی کرخه قرار داشتند. بر روی کرخه یک پل در بستان احداث شده بود که توسط نیروهای خودی منهدم شد تا امکان عبور دشمن و استفاده از آن مسدود شود.

 ۲ – محور طلائیه – هویزه – سوسنگرد که یک محور جنوبی – شمالی بود.

 منطقه وسیع حمیدیه، سوسنگرد و بستان در حدود ۶۰ کیلومتری منطقه بسیار همواری بود به همین دلیل از موقعیت خاصی نیز برخوردار بود. اگر نیروهای عراق موفق می شدند در هر قسمت از این منطقه به جاده اصلی اهواز – حمیدیه – سوسنگرد و بستان برسند قسمت های غربی نیز در کنترل آن ها قرار می گرفت و نیروهای خودی مستقر در این قسمت نیز به محاصره در می آمدند. همه این مسائل باعث می شد سوسنگرد از اهمیت خاصی برخوردار باشد.پس از سقوط سوسنگرد، تعدادی از نیروهای ضدانقلاب نیز به همراه نیروهای عراق وارد شهر شدند. آن ها به خیال خام خود برای همیشه سوسنگرد را تصاحب کرده بودند برای همین حتی فرماندار این شهر هم انتخاب شد و محل فرمانداری سوسنگرد را به عنوان دفتر کار خود انتخاب کرد.

 اولین شکست دشمن در سوسنگرد

 همان طور که در گزارش سپاه خوزستان نیز اشاره شد سوسنگرد طی عملیات شهید «غیور اصلی» از دست نیروهای بعثی خارج شد و از آن به بعد نیروهای بعثی عراق امکان پیشروی بیشتری را در عمق خاک ایران پیدا نکردند. پس از آن بود که دشمن تلاش مجددی از دو جناح شرقی و غربی بر روی اشغال سوسنگرد را آغاز کرد. عراق پس از اشغال بستان در ۱۳۵۹٫۷٫۲۳ با نیت اشغال مجدد سوسنگرد، از شمال کرخه کور به طرف جاده حمیدیه – سوسنگرد پیشروی و آن را مسدود کرد ولی با مقابله نیروهای خودی و با تحمل تلفات مجبور به عقب نشینی شد. نیروهای عراق با زیر آتش قرار دادن جاده اهواز – سوسنگرد در محور کوت سیدنعیم، در تلاش بودند از هرگونه رفت و آمد جلوگیری کنند. از تاریخ ۱۳۵۹٫۸٫۲۲ پیشروی دوباره دشمن به سوی سوسنگرد آغاز شد و شدت بیشتری یافت؛ تا این که از همان ساعت اولیه روز ۵۹٫۸٫۲۳ با حجم سنگین توپخانه و بمباران شهر سوسنگرد را کوبید. تلاش دشمن بر این بود که از سمت جاده اهواز – سوسنگرد خود را به این جاده برساند. پس از آن که به جاده رسیدند با نیرویی به استعداد ۵۰ تانک و نفربر شروع به پیشروی به سمت سوسنگرد کردند و با وجود مقاومت نیروهای خودی توانستند نزدیک ظهر به جاده سوسنگرد – اهواز برسند و با مختصری پیشروی روستای ابوحمیظه در ۵ کیلومتری سوسنگرد را به طور کامل تصرف کنند.

 قتل عام ۵۰ روستایی بی دفاع در ابوحمیظه

 با تصرف روستای ابوحمیظه نیروهای بعثی با شلیک های مستقیم تانک روستا را به ویرانه ای تبدیل کردند و بیش از ۵۰ نفر از روستاییان غیرنظامی و بی دفاع را به شهادت رساندند. ر درگیری های روز ۵۹٫۸٫۲۳ در جبهه دهلاویه تعداد ۲۰ نفر از رزمندگان به شهادت رسیدند. پیکر مطهر ۱۱ نفر از آنان به سوسنگرد منتقل شد، اما با پیشروی دشمن امکان جمع آوری پیکرهای دیگر شهدا مقدور نشد. در همین حال رزمندگان اسلام با فشار زیاد توانستند دشمن تا بن دندان مسلح را وادار به عقب نشینی کنند.در روز ۵۹٫۸٫۲۴ دشمن برای تصرف سوسنگرد از چندین نقطه از جمله هویزه و ارتفاعات ا…اکبر شهر را زیر آتش شدید گرفت و به پیشروی خود ادامه داد.

 دفاع تا آخرین قطره خون

 با ادامه پیشروی دشمن و افزایش حجم آتش بر روی سوسنگرد، فرمانده عملیات سپاه سوسنگرد نیروهای باقی مانده را در مسجد جامع شهر جمع کرد و مسجد جامع را به عنوان پایگاه و مرکز هماهنگی و هدایت عملیات انتخاب کرد.در همین حال دشمن به پیشروی خود ادامه داده و رزمندگان خودی را در شهر محاصره کرد، با این حال این غیورمردان بی همتا در مسجد تصمیم گرفتند که با انتخاب بهشت، از شهر تا آخرین قطره خون خود دفاع کنند.تجمع رزمندگان در مسجد تا ساعت ۴ صبح ادامه یافت، سپس برادران در گروه های ۹ نفره در نقاط شهر استقرار یافتند. دشمن در سمت غرب سوسنگرد از سمت پل سابله در محور بستان – سوسنگرد تهاجم خود را به سوی شهر آغاز کرد و به موازات این اقدامات با کمک ۴۰ تانک و خودرو از طرف دهلاویه ( که خط مقدم نیروهای خودی و نقطه تلاقی دشمن محسوب می شد) به سمت سوسنگرد پیشروی کرد که با مقاومت نیروهای خودی مواجه شد. با فرا رسیدن شب نیروهای خودی در اثر فشار دشمن و برای دفاع از شهر به سوسنگرد عقب نشینی کردند، در مقابل نیروهای دشمن که از نظر تعداد نیروها و ادوات نظامی برتری مطلق داشت حلقه محاصره راتنگ تر کرده تا در روز ۵۹٫۸٫۲۴ سوسنگرد از هر طرف به محاصره کامل در آمد.

 کربلایی دیگر در سوسنگرد

 شهید علی تجلایی از حماسه سازان حاضر در سوسنگرد بود، وی به عنوان یکی از مسئولان لشکر ۳۱ عاشورا فعالیت می کرد، بعدها فرمانده آموزش نظامی کل سپاه شد. وی در ۲۵ اسفند سال ۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید. شهید تجلایی که خود از فاتحان سوسنگرد بود در نوشتاری وضعیت سوسنگرد را چنین توصیف می کند. «ناراحتی برادران از دیر رسیدن نیروهای کمکی بود نه از این که به فیض شهادت نائل خواهند آمد، با این حال چون پیشوایشان حسین (ع) در سنگرهای سوسنگرد غریب مانده بودند و غریبانه می جنگیدند. واقعا مثل حسین (ع) در دل خود با خدای خود سخن می گفتند، آیا کسی هست ما را یاری دهد؟ چیزی که ما را ناراحت می کرد از دست دادن یارانمان بود، بهترین دوستانمان، بهترین برادرانمان در خون می غلتیدند… دیگر جای سالمی در شهر نمانده، اکثر برادران زخمی یا شهید شدند… نیروهای عراقی که ضربه شدیدی خورده بودند، مثل دیوانه ها تمام خانه ها و خصوصا ساختمان های بلند را که می دانستند ما در آن ها مستقر هستیم به توپ و تانک بستند… بچه ها می گفتند دعا کنید شهر سقوط نکند تا ما در مقابل خدا و امت و اماممان شرمنده نشویم… شهر وضع عجیبی داشت، واقعا میدان کربلا بود، در هر کوچه وخیابان خون پاک باختگان اسلام به چشم می خورد، شهر در آتش می سوخت. صدای ناله زخمی ها از مسجد و خانه ها در شهر می پیچید و به راستی ناله های آن ها و دعای ملت مستضعف بود که باعث می شد خداوند به ما کمک کند…»نیروهای بعثی در ۲۴ آبان سال ۵۹ در ادامه فعالیت خود برای تسخیر سوسنگرد، تانک های خود را وارد شهر کردند و موفق شدند تا ۱۰ متری مسجد جامع پیشروی کنند که با انهدام ۲ دستگاه از تانک ها این حمله متوقف شد. توضیحات شهید تجلایی وقتی ملموس تر خواهد شد که بدانیم حلقه محاصره به روی رزمندگان هر لحظه تنگ تر می شد، از طرفی با طولانی شدن محاصره که همراه با بمباران بی امان شهر بود هیچ نوع تدارکات و پشتیبانی به نیروهای خودی نمی رسید. از این رو هر لحظه آمار شهدا و مجروحان بیشتر می شد. دردناک تر این بود که امکان رسیدگی به برخی از مجروحان نیز وجود نداشت. جنگ تن به تن در شهر ادامه داشت؛ در چنین وضعیتی رزمندگان شجاع اسلام از آخرین گلوله ها و مهمات خود استفاده می کردند. همان طور که زخمی ها در مسجد بیشتر می شدند؛ بچه ها وصیت های خود را به رفقایشان می گفتند.

 خشم دشمن بعثی از مقاومت سوسنگرد

 نیروهای بعثی که اصلا تصور نمی کردند با چنین مقاومت  جانانه ای آن هم از سوی عده ای قلیل و با ادوات کم مواجه شوند هر لحظه عصبانی تر می شدند و با شقاوت بیشتر حمله خود را پی گیری می کردند؛ بنابراین سعی کردند تانک های خودی را از بازاری که به بازار کویتی ها معروف بود عبور دهند تا خیابان اصلی شهر را تصرف کنند. در همین حال رشادت های نیروهای خودی لحظه های نابی را رقم می زد، چنان که در همان وضعیت چند تانک عراقی را هم منهدم کردند. عراقی ها خط آتش درست کرده بودند تا کسی نتواند به آن طرف خیابان اصلی شهر برود. مهمات نیز تمام شد؛ اما سلاح ایمان باز هم به کمک رزمندگان اسلام آمد تا حماسه ای را بیافریند؛ علی تجلایی حین آن درگیری شدید به یاد مهمات داخل خانه های سازمانی می افتد و در زیر رگبار دوشکا از خط آتش عراقی ها عبور می کند، وی در کمال ناباوری در حالی که گلوله ای هم به پایش اصابت کرده بود تا محل مهمات برمی گردد. همان مقدار مهمات باعث افزایش روحیه رزمندگان و مقاومت شان تا رسیدن نیروهای کمکی و شکست محاصره سوسنگرد می شود.

 دستور امام برای شکستن حصر سوسنگرد

 آیت ا… مدنی نماینده امام در آذربایجان و امام جمعه تبریز خبر دار می شود که نیروهای اعزامی از تبریز به سوسنگرد در محاصره شدیدی قرار گرفته و تا پای جان در این نبرد نابرابر ایستاده اند. علی تجلایی و سهراب نادری در همان حال از سوسنگرد با دفتر ایشان تماس می گیرند و با آیت ا… مدنی صحبت می کنند. امام جمعه تبریز نیز پس از اطلاع از وخامت اوضاع و وضعیت شهر و رزمندگان همان شب ساعت ۱۱ با دفتر حضرت امام (ره) تماس گرفته و با نظر حضرت امام راهی تهران می شوند. آیت ا… مدنی ساعت ۴ روز بعد به محضر امام می رسد و پس از گفت وگوی یک ساعته با ایشان، حضرت امام خطاب به آقای اشراقی از دفتر خود می فرمایند که به بنی صدر زنگ بزنید و بگویید اگر محاصره سوسنگرد تا ۲۴ ساعت دیگر شکسته نشود خودم به اهواز خواهم آمد. آقای اشراقی نیز فرمان امام را به بنی صدر ابلاغ می کند، بنی صدر نیز که چاره ای جز اطاعت نداشت مهمات و نیروی لازم را به سوسنگرد اعزام می کند، هرچند باز هم در مسیر انجام عملیات آزادسازی سوسنگرد سنگ اندازی هایی می کند که مشروح آن در خاطرات مقام معظم رهبری از این واقعه آمده است.

 سوسنگرد آزاد خواهد شد

 طرح شکست محاصره سوسنگرد در جلسه ای با شرکت فرماندهان ارتش، سپاه و ستاد جنگ های نامنظم، نماینده امام در شورای عالی دفاع و استاندار خوزستان آماده می شود. براساس این طرح حرکت اصلی از روستای گلبهار به سوسنگرد و حرکت فرعی از سمت روستای سبحانیه انجام می شد. در این طرح مقاومت نیروهای محاصره شده نیز بخشی از توان عملیات به شمار می آمد. نکته مهم این جاست که باید بدانیم اگر مقاومت جانانه امثال شهید تجلایی در داخل سوسنگرد نبود امکان آزادسازی سوسنگرد فراهم نمی شد، این ستاره های درخشان آسمان ایثار و رشادت با بردباری وتوکل اجازه تسخیر کامل سوسنگرد را به نیروهای بعثی ندادند. در تک اصلی، تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی، نیروهای پاسدار و نیروهای ستاد جنگ های نامنظم به فرماندهی سردار رشید شهید مصطفی چمران وارد عمل می شدند. عملیات در ساعت ۶:۳۰ صبح روز ۵۹٫۸٫۲۵ آغاز می شود.در محور جاده حمیدیه سوسنگرد همزمان با اجرای آتش روی عقبه دشمن، نیروهای عمل کننده با پیشروی به موازات جاده، روستای ابوحمیظه را آزاد کردند و با حمایت هوانیروز ارتش، تانک های عراقی را که مدافعان شهر را تحت فشار قرار می دادند منهدم کردند. در نتیجه محاصره جنوب و شرق شهر شکسته شد و در ساعت ۱۱ اولین دسته از تانک های عراقی به سمت جنوب گریختند. در محور سبحانیه نیز رزمندگان موفق شدند دشمن را عقب برانند. نیروهای خسته از درگیری مداوم و ایستادگی در برابر دشمن که ثمرات مقاومت خود را می دیدند، با دیدن رزمندگانی که به شهر نزدیک می شدند، از خوشحالی گریه شوق سرداده، همدیگر را در آغوش می کشیدند و خدا را شکر می کردند. پیکرهای پاک ۸ تن از پاسداران که تانک های عراقی از روی اجساد آن ها عبور کرده بودند، گویای وضعیت نبرد چند روزه در سوسنگرد بود، در این عملیات حدود ۸۰ تن از نیروهای خودی به شهادت رسیدند.دشمن از جنوب سوسنگرد حدود ۱۰ کیلومتر و از غرب آن حدود ۲ کیلومتر عقب رانده شد که از آن جا شهر را با تانک و خمپاره می زد. با پایان یافتن برخی درگیری های پراکنده، جاده حمیدیه- سوسنگرد از وجود دشمن پاک  سازی و راه تدارکاتی قوای خودی باز شد.پس از آزادی سوسنگرد و عقب راندن دشمن از شمال و شمال غرب این شهر، نیروهای خودی با آب انداختن در شمال رودخانه کرخه توانستند در مقابل دشمن ایجاد مانع کنند. آزادسازی سوسنگرد به حدی حماسی بود که دشمن را نیز متحیر کرد، فرمانده تیپ دشمن وقتی پشت بی سیم گزارش اوضاع را به مافوق خود می دهد از شدت مقاومت گفته و اعلام می کند که کار در دهلاویه نیز گره خورده است. غافل از این که آن چه سد راه این تیپ مجهز عراقی شده بود مقاومت بی نظیر تعداد بسیار اندکی از رزمندگان بدون داشتن پشتیبانی بود.

 توصیف رسانه های بیگانه از حماسه سوسنگرد

 حماسه سوسنگرد چنان بی همتا بود که حتی رسانه های بیگانه را نیز برخلاف میل شان وادار به تسلیم و تحسین کرد. رادیو صدای آمریکا در ساعت ۶ صبح روز ۵۹٫۸٫۲۶ گفت: یکی از سنگین ترین و فشرده ترین جنگ های ۲ ماهه اخیر ایران و عراق در اطراف شهر مرزی سوسنگرد جریان دارد. نیروهای ایرانی با جنگ خانه به خانه مانع پیشروی عراقی ها شده اند. خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز درباره اوضاع سوسنگرد و ارتباط آن با اهداف عراق در مورد فتح اهواز چنین گزارش داد: « در حالی که جنگ خلیج فارس وارد نهمین هفته خود می شود، نیروهای ایران و عراق به خونین ترین و شاید حساس ترین مرحله جنگ رسیده اند. جنگ برای به دست گرفتن کنترل شهر سوسنگرد وارد چهارمین روز شده است. جنگ سوسنگرد به دلایل تاکتیکی و استراتژیکی دارای اهمیت است. از لحاظ تاکتیکی بعد از جنگ خرمشهر، این عمده ترین درگیری دو طرف است. از نظر استراتژیکی نیز در صورتی که عراق سوسنگرد را بگیرد، راه را برای حمله گاز انبری به اهواز بازخواهد کرد.»افسوس که امروز حماسه هایی چون آزاد سازی حصر سوسنگرد تنها در تقویم ها جا خوش کرده اند، بخشی از تاریخ این کشور که مربوط به روزهای بسیار دور هم نیست، بخشی از هویت یک سرزمین، یک ملت…این حماسه ها باید زنده بمانند تا هویت اسلامی و ایرانی ما زنده بماند. برای آن که نسل های آینده چون فرد عریانی نباشد که از سر اضطرار هر جامه بیگانه ای را بر تن خویش بپوشاند تا برهنه نباشد، غافل از این که چنین پیشینه ای دارد. تاریخ هر سرزمین هویت مردمانش را می سازد، هویت نیز به فرهنگ آن دیار سامان می دهد، فرهنگ نیز مجموعه بایدها و نبایدها، هنجارها و ناهنجاری هایی می شود که مردمی هم صدا به آن باور دارند. افسوس که در این میان سوسنگرد چه قدر مهجور است و گمنام … افسوس

 نادر دریابان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد