سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار و تحلیل های سیاسی و اقتصادی روز ایران و جهان

بازی در سوریه رو شده است ؛ واکنش دمشق چه می تواند باشد؟!


عصرایران ؛ علی قادری - بازی در بحران سوریه، رو شده است و دیگر هیچ مساله پنهانی وجود ندارد. اکنون زمان آن رسیده است که همه اطراف درگیر در این بحران، سهم خویش را از فاکتور این بحران بپردازند.

مگر غیر از این است که جنوب ترکیه آشکارا به گذرگاه عبور مسلحین به خاک سوریه تبدیل شده است پس چرا نباید انتظار داشت که شمال سوریه مبدل به گذرگاه عبور شورشیان کرد به خاک ترکیه نگردد؟

مگر غیر از این است که ترکیه، ارتش آزاد را به استینگر امریکایی مجهز می کند پس چگونه می توان از سوریه انتظار داشت که پ.ک.ک را از داشتن سام 7 روسی محروم کند؟

مگر غیر از این است که ارتش آزاد سوریه با اراده "هاکان ویدان" به سری کانیه در کردستان سوریه حمله ور می شود پس چگونه می توان انتظار داشت که بالگرد کماندوهای ژاندارما در پرواری کردستان ترکیه سقوط نکند.

مگر غیر از این است که رئیس ستاد مشترک ارتش بریتانیا از امکان دخالت نظامی غرب در سوریه می گوید و به صراحت از آموزش مخالفین برای ترور بشار اسد پرده بر می دارد؟

 و یا غیر از این است که سفیر رابرت فورد از تعهد امریکا برای حمایت نظامی گسترده از مخالفین مسلح صحبت می کند؟

پس چگونه می توان انتظار داشت که امنیت بیش از سه دهه بلندی های جولان همچنان پایدار باقی بماند؟

حق با ژنرال بنی گانتس، فرمانده ستاد مشترک ارتش اسراییل بود که یک هفته پیش هشدار داد که بحران سوریه می تواند به مساله داخلی این رژیم تبدیل شود چرا که او می دانست که به زودی ممکن است خمپاره های سوری در جولان اشغالی سقوط کند و یا گشتی اسراییلی تیپ غفعاتی در نزدیکی گذرگاه ناحال عوز در شمال نوار غزه هدف موشک های ضد زره "کورنت" قرار گیرد.

در غزه جایی که اسماعیل هنیه برای امیر قطر فرش قرمز پهن کرده و بیلبورد های "شکراً یا قطر" هوا می کند، چگونه می توان انتظار داشت که نظام سوریه، دفاتر حماس در این کشور، جایی که سال ها میزبان رهبران ارشد این جنبش فلسطینی بود را مهر و موم نکند؟

البته اگر رهبران حماس از نماینده رسمی خویش در لبنان درباره سرنوشت این  بیلبورد ها پرس و جو می کردند، هیچگاه بر روی امیری که در پروژه های شهرک سازی در شرق بیت المقدس سرمایه گذاری می کند، حسابی باز نمی کردند. 

البته جبهه خلق ثابت کرد همه فلسطینی ها در شکستن نمکدان استاد نیستند و جهاد اسلامی نیز نشان داد همه اسلامگرایان سنی مانند اخوانی مسلک ها ، در بند بازی مهارت ندارند نتیجه ای که می بایست مدت ها پیش در تهران، دمشق و بیروت به آن می رسیدند اما در هر صورت! وقتی قرار باشد امروز حماس، هوای "یرموک" دمشق را توفانی کند و حی "تضامن" را به آتش بکشد نباید انتظار داشته باشد که فردا در "حی شجاعیه"، نسیم بوزد.

اسراییل از چراغ سبز امریکا برای حمله به غزه خبر داده است در این صورت شاید نتانیاهو بخواهد دستور اولمرت در اواخر 2008 تکرار کند. اما شک نکنید هرگونه هجوم احتمالی به غزه نتایج معکوسی برای اسراییل خواهد داشت و ممکن است دودش از "غوش دان" و"هرتزلیا" نیز بلند شود.

هر چند در چنین حالتی گردان های عزالدین قسام وابسته به حماس در کنار گردان های ابوعلی مصطفی و سرایا القدس وابسته به جبهه خلق و جهاد اسلامی وارد میدان خواهند شد اما این بار نگرش اسراییل نسبت به حماس متفاوت است.

 آلکس فیشمن درباره این نگرش جدید اسراییل در روزنامه یودیوت آهارونوت می نویسد: مشکلی که اسراییل در سطح سیاسی و نظامی به آن می اندیشد به کیفیت  اجرای عملیات نظامی محدودی است که در حماس این احساس را ایجاد نکند که قدرت و حکومت را از دست می دهد چرا که به نفع اسراییل نیست که حماس جای خود را به گروهی افراطی تر دهد!

هر چند اظهارات این روزنامه نگار اسراییلی مبنای پیشنهاد ارتش به نخست وزیر این رژیم درباره کیفیت عملیات احتمالی نیست، اما باید پرسید چه تغییری در حماس ایجاد شده است که این روزنامه نگار اسراییلی را وادار می نماید که نتانیاهو را به حفظ موقعیت سیاسی این جنبش در نوار غزه دعوت کند؟

اسراییل تا اطلاع ثانوی به دنبال حفظ دشمنی است که با سلاح سوری، سرود قطری می خواند! البته حماس به خوبی می داند که قرار نیست این چنین آهنگی از نوار غزه پخش شود و موازنه داخلی گروه های فلسطینی دست نخورده باقی بماند.

این گزاره های شرطی به لحاظ منطقی هیچ ارتباطی به دفاع از نظام سوریه ندارد. این کاملا طبیعی است؛ زمانی که جناح های یک طرف بحران به راهکار نظامی اصرار بورزند و حتی در انتخاب این راهکار، قواعد را نیز نادیده بگیرند طرف مقابل خود را مقید به این قواعد نخواهد دانست:
قرار نیست اردوگاه جنگ بحران سوریه در دوحه هورا بکشند و نظام سوریه فقط نگاه کند. قرار نیست ترکیه تبدیل به قرارگاه عملیاتی ارتش آزاد شود و نظام سوریه فقط نگاه کند. قرار نیست غرب، دمشق را تهدید به مداخله نظامی بکند و نظام سوریه فقط نگاه کند. قرار نیست حماس، حی تضامن در دمشق را به آتش بکشد و نظام سوریه فقط نگاه کند. مسابقه ای که البته شکی نیست که نتیجه آن باخت برای همه است، به عبارت ساده؛ اگر سوریه می بازد چرا ترکیه و قطر نبازند و اگر ایران می بازد چرا عربستان و اسراییل نبازند؟! بازی کاملاً رو شده و کسی چیزی برای پنهان کردن ندارد ؛ این بحران دامن همه را خواهد گرفت. 
دست هایی که می توانند دست های دیگر را بگیرند نباید به سمت چشم ها دراز شوند چرا که در این صورت هیچ چشم سالمی باقی نخواهد ماند.بشار اسد هم تا همیشه نمی ماند،اما برای رفتنش فقط صندوق های رای هستند که تصمیم خواهند گرفت و نه صندوق های C4!   
 
گزارش ویژه مشرق/
آنچه که مافیای جهانی دارو در پیش گرفته است یک تروریسم و کشتار دسته جمعی است که می تواند علاوه بر جستجوی سودهای کلان، سیاست های کنترل جمعیت جهانی از طرف قدرت های بزرگ را نیز مد نظر داشته باشد.
گروه گزارش ویژه مشرق؛  حجم کل تجارت جهانی دارو در سال 2005 معادل 602 میلیارد دلار بود. برای سال 2007 این رقم به 710 میلیارد دلار رسید. با نگاهی به گزارش های موجود میزان فروش جهانی دارو در سال 1998 را 309 میلیارد دلار می یابیم. صنعت دارو‌سازی در سال 2008 از بین 52 صنعت سودآور جهان رتبه سوم را به خود اختصاص داد و در سال 2012 نیز بزرگترین شرکت دارویی جهان چیزی نزدیک به 120 میلیارد دلار درآمد داشته است. این میزان رشد حاکی از آن است که تجارت دارو به دلایل گوناگون رو به گسترش بوده و هم اکنون سرانه مصرف دارو در جهان به رقمی نزدیک به 100 دلار رسیده است.

 
واضح است که این رقم کلان چیزی نیست که قدرت های مالی جهانی به راحتی از کنار آن بگذرند. سود سرشار و انحصاری موجود در این صنعت منجر به شکل گیری مافیای جهانی دارو شده است که به انحای مختلف سعی در افزایش سودآوری این صنعت به نفع کارتل های بزرگ خود دارد. از نظر سود‌آوری، صنعت داروسازی در میان لیست ۵۰۰ شرکت برتر جهانی فورچون، در رتبه اول قرار گرفته است. 18 درصد درآمد این صنعت را سود تشکیل می ‌دهد که از این نظر خیلی بالاتر از شرکت‌ های گوناگون مالی است که سودشان 11‌ درصد درآمدشان را تشکیل می‌ دهد.

نشریه‌ اقتصادی فوربس در گزارش سال 2012 خود شرکت آمریکایی مک‌ کسون با فروشی نزدیک به 120 میلیارد دلار را بزرگ ترین شرکت صنایع دارویی جهان اعلام کرد و سه شرکت آمریکایی دیگر نیز به نام های کاردینال هلث، آمریسورس برگن و پیفایزر را در رده ‌های بعدی معرفی نمود. آمریکا با 13 شرکت دارای بزرگترین شرکت های صنایع دارویی جهان بوده و ژاپن با 10 شرکت در رده دوم قرار دارد. این غول های دارویی همواره سعی داشته اند تصویری سازنده از فعالیت های خود ارایه دهند که حاکی از خدمت آنها به بشریت بوده و ضمن سودآوری برای سهام داران خود با درک مشکلات مربوط به بیماری ها و امور بهداشتی مردم به فکر حل آنها بوده و بخشی از سود حاصل از فروش داروهای خود را صرف تحقیق برای کشف و تولید داروهای جدید می کنند!

مک کسون بزرگترین شرکت دارویی جهان لقب گرفته است
 
اما با نگاهی کاوش گرانه به چرخه تحقیق، تولید، عرضه و نیز ایجاد نیاز برای دارو در سطح جهانی حقایق دیگری در مورد این مافیای بزرگ رخ می نماید. تبلیغات وسیعی در مورد داروهای مختلف انجام می گیرد و شرکت های داروسازی بدون هیچ گونه توجیه خاصی مدام به قیمت داروهای خود می افزایند. برای مثال داروهای ساده ای وجود دارند که به ٣ برابر قیمت اروپایی آن به مردم آمریکا فروخته می شوند. گاهی داروهای جدیدی به بازار عرضه و تبلیغات وسیعی در مورد آنها انجام شده که چند صباحی بعد بی اثر بودن آنها نقل ستون های انتقادی روزنامه ها شده است.

 ایجاد تنوع که استراتژی بازارهای مد برای گسترش مصرف گرایی است به عرصه دارو نیز راه یافته و مدیریت این تجارت توانسته است مدت زمان متوسط معرفی داروهای جدید به جهان را از 7 سال به 5 سال کاهش دهد. ماده مخدری مانند "ترامادول" با حقه بازی بسیار دقیقی  به اسم دارو به مردم دنیا عرضه می شود و جوامع مختلف را دچار مشکلات می کند و از همه مهم تر پول شویی بین المللی و حمایت بانک های معتبر بین المللی از مافیای جهانی دارو همچون پشتوانه مالی قابل اعتمادی برای این تجارت عمل می کند.
ترامادول: از بزرگترین دروغ های مافیای جهانی دارو

 بازار جهانی دارو در انحصار آمریکای شمالی، اروپای غربی و ژاپن است و این کشورها برای حفظ غلبه جهانی خود در این بازار اقدام به شکل دهی مافیای بزرگ جهانی دارو کرده اند. اروپا، ژاپن و آمریکا در سال 2007 بیش از 72 میلیارد دلار برای تحقیق در مورد نسل جدید داروها اختصاص دادند و هر سال نیز به این بودجه اضافه می کنند. این سه غول دارویی در مجموع 88 درصد تولید جهانی دارو را به خود اختصاص می دهند. مافیای جهانی دارویی شبکه ای سازمان دهی شده و تبهکار است که از اصول و مقررات خاصی پیروی می کند که بر پایه نفوذ اجتماعی و دولتی استوار است. این مافیا از شاخه های متعدد مالی، علمی، رسانه ای و دولتی تشکیل شده که می تواند با نفوذ در مجامع قانون گذاری و حتی بین المللی (مانند سازمان بهداشت جهانی) به انگیزه های مالی و تجاری خود دست یاید.

 شبکه بین المللی علمی و سیاسی مافیای جهانی دارو

 کاری که مافیای غول های بزرگ صنعت داروسازی در عرصه جهانی انجام می دهند بیشتر به یک تروریسم خاموش بین المللی شبیه است که بسیار بیش از تروریسم نمایش داده شده در تلوزیون ها و رسانه ها به کشتار می انجامد. اقدامات مافیایی کارتل های دارویی یک نسل کشی واقعی سازمان یافته است که با همدستی دولت های اروپایی و آمریکا درکشورهای جهان سوم به ویژه آفریقا روی داده و از طریق آن سود چندین میلیارد دلاری عاید اعضای این مافیا می شود.

 این شرکت ها انواع بیماری ها را درکشورهای جهان سوم انتشار می دهند و سپس خود اقدام به فروش واکسن ها و داروهای مقابله با این بیماری ها به آن کشورها می کنند. برخی از این فراورده ها تاریخ گذشته بوده و بدین شکل، کمپانی های سازنده نه تنها هزینه ای بابت نابودی آنها متحمل نمی شوند بلکه سودهای کلانی نیز به جیب می زنند. شرکت های دارویی برای ارتکاب این جنایات نه تنها در بخش های علمی و پزشکی همکارانی دارند بلکه در بین سیاست مدارها، رسانه های جمعی و اعضای دولت ها نیز لابی گران قدرتمندی برای خود دست و پا کرده شبکه بزرگی ایجاد می کنند.

 مافیای جهانی دارو در سازمان های بین المللی نیز نفوذ دارند

با نفوذ به بخش های پزشکی و بهداشتی کشورها طبقه ای از پزشکان را به وجود می آورند که منطبق با اهداف آنها با هرگونه درمان غیر دارویی و طب جایگزین مخالفت کرده و از مصرف دارو حمایت می کنند. پیوند بین سیاست و مافیای دارو گاهی کاملا عیان روی می دهد. دونالد رامسفلد، وزیر دفاع سابق آمریکا سهامدار عمده شرکت دارو سازی «گایلید ساینستز» است. بنیاد راکفلر از حامیان اصلی چندین شرکت بزرگ دارویی و آزمایشگاه های آنها از جمله آزمایشگاه های «ابوت» و شرکت های پتروشیمی «اکسون موبیل»، «بریتیش پترولیوم» و «شورون» است. «روبرت مرداک» مالک غول های بزرگ رسانه ای از کلان سهامداران شرکت های دارویی دنیاست. به این لیست می توان «جری اسپریر» رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا را نیز افزود و از اعضای فراوان گروه های لابی گر دیگر در نهادهای مالی و سیاسی، ارتش آمریکا، رسانه های جمعی و... صرف نظر کرد.

نفوذ مافیای دارویی حتی در سازمان ملل نیز روی داده و برخی کارشناسان سازمان بهداشت جهانی متهم به دریافت رشوه از آزمایشگاه های دارویی برای همکاری با آنها بوده اند. وخیم جلوه دادن اوضاع بهداشتی جهانی در گزارش های بین المللی از جمله موضوعات مطرح در پرونده های دریافت رشوه از کمپانی های داروسازی بوده است. برای مثال پروفسور «آلبرت اوزترهاوس» از دانشگاه «آراسموس» هلند که یکی از مشاوران سازمان بهداشت جهانی در امور بیماری آنفلوانزاست؛ متهم است که در پاندمی آنفلوانزای خوکی با مافیای جهانی دارو برای فروش داروهای مختلف همکاری کرده است.

 مافیای جهانی و داروهای تقلبی

داروهای تقلبی از علاقه مندی های مافیای جهانی داروست که بر اساس گزارش های بانک جهانی و سایر مجامع بین‌المللی کل تجارت جهانی آن اکنون از مرز ۳۰ میلیارد دلار در سال گذشته است. این پدیده هم در کشورهایی که نظارت دارویی ضعیفی دارند و هم در کشورهای پیشرفته رایج بوده و هیچ کشوری از این مشکل در امان نیست. با پیچیده ‌تر شدن روش های تولید غیر قانونی نیز کشف آنها دشوارتر شده است. گاهی مافیای درگیر در تولید داروهای تقلبی از حمایت دولت ها نیز برخوردار می شوند و هر روز داروهای بیشتری به بازارهای مصرف راه می‌یابند که با استانداردهای پذیرفته شده انطباق نداشته و پیامدهای مضری برای مصرف‌کنندگان دارند.

 داروهای تقلبی اکثرا نخست در کشورهای فقیر آفریقا و آمریکای لاتین رواج می یابد


مافیای جهانی اکثرا این داروها را نخست در کشورهای فقیر آفریقا و آمریکای لاتین رواج می دهد و سپس بازارهای کشورهای در حال توسعه را هدف قرار می دهد. هیات کنترل بین المللی مواد مخدر در سال 2012 گزارش می دهد که تا ۵۰ درصد داروها در بازارهای دارویی کشورهای در حال توسعه تقلبی است و بیماران را در معرض خطرات جدی بهداشتی قرار داده است. برای مثال داروهای تقلبی 40 تا 50 درصد بازار دارویی نیجریه و پاکستان را به خود اختصاص داده‌اند.

حمایت دولتی از مافیای دارو اشکارا روی می دهد


حمایت دولتی از مافیای دارو از اینجا مشخص است که تعداد معدودی از کشورها اطلاعات مربوط به موارد شناسایی شده داروهای تقلبی را افشا می کنند. این سکوت یکی از مهم ترین مشوق های تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان داروهای تقلبی برای ادامه فعالیت در سطح بین المللی است. این سکوت حتی در اروپا که به ظاهر از قوانین مدون و نهادهای نظارتی مناسب برخوردار است نیز وجو دارد. دلیلی که از سوی دولت ها برای این سکوت اعلام می‌شود نگرانی از افزایش استرس در بیماران است اما سخنگوی انجمن صنایع دارویی انگلستان (ABPI) دلیل اصلی این سکوت را ترس از آسیب رسیدن به تجارت قانونی دارو می داند! در واقع آنها معتقدند که درآمد بیشتری از این سکوت عاید کمپانی های داروسازی می شود. آشکار است که بخشی از این درآمد در اختیار دولت قرار می گیرد و یک همکاری دو سویه به بهای بازی با زندگی و سلامتی افراد برای کسب سود و درآمد بیشتر شکل گرفته است.

رشوه به پزشکان: شرکت GSK

رشوه دادن به پزشکان کشورهای مختلف برای تبلیغ مستقیم داروها از طریق تجویز آنها برای بیماران از راهکارهای رایج مافیای جهانی دارویی است. یکی از پرونده های این استراتژی مربوط به شرکت GSK است که طی آن در سال ٢٠٠٣ تعداد ٣٧ کارمند نمایندگی این شرک در ایتالیا به همراه ٣٥ پزشک به جرم فساد مالی دستگیر شده و هشتاد نماینده فروش این شرکت به جرم پرداخت رشوه به پزشکان برای تجویز داروهای شرکت GSK محکوم شدند.

GSK به پزشکان ایتالیایی رشوه می داد


در ازای رشوه از پزشکان خواسته می شد به جای تجویز داروهای مشابه ارزان، داروهای این شرکت را به بیماران پیشنهاد کنند. این پرونده غیر از چند اشاره کوتاه با سکوت رسانه ای مواجه شد. شرکت GSK علاوه بر پول نقد هدیه هایی مانند سفر به مونت کارلو یا جزایر کارائیب نیز به پزشکان ایتالیایی ارائه می داد.


عدم افشای اثرات خطرناک داروهای شیمیایی: شرکت آپوتکس


آپوتکس، اثرات جانبی مضر داورها را اعلام نمی کرد


داروهای شیمیایی همیشه اثرات جانبی ناگواری نیز داشته اند. شرکت های دارویی همواره در مورد واقعیت این اثرات دروغ گفته و از طریق لابی های خود در بخش های آزمایشگاهی و حتی در دادگاه ها از زیر بار مسئولیت گریخته اند. در ١٩٩٣ دکتر نانسی الیوری پزشک بیمارستان کودکان در تورنتوی کانادا برای همکاری در آزمایش دارویی جدید با شرکت آپوکس قراردادی منعقد کرد. این دارو برای جلوگیری از عوارض قلبی ناشی از افزایش آهن در خون بیماران مبتلا به تالاسمی بود. دکتر الیوری پس از دو سال متوجه شد داروی جدید موجب ناهنجاری هایی در کبد بیماران شود. با افشای این موضوع قرار داد شرکت با دکتر الیوری فسخ شده و او به عدم رعایت جنبه های محرمانه آزمایش متهم گردید!
نمادهای فراماسونری در آپوتکس


موضوع به دادگاه کشیده شد و در سایه حمایت های دولتی و سیاسی، این شرکت توانست دادگاه را چندین سال معطل کند و سرانجام بدون هیچگونه محکومیت خاص و یا دستور برای بررسی دیگر کارهای مطالعاتی تنها به عدم کسب جواز پخش داروی جدیدش محکوم شد. در همان سال ها مدیر کل شرکت آپوتکس که از افراد با نفوذ تورنتو محسوب می شد به بخش دانشگاهی ٢٠ میلیون دلار کمک مالی تخصیص داده بود!

نفی طب جایگزین

بیماری های مزمن برای مافیای جهانی دارو فرصت بسیار بزرگی برای به دست آوردن هر چه بیشتر پول محسوب می شود. مافیای دارو با هدایت آموزش پزشکی و درمان از پرداختن به ریشه بیماری ها، پیشگیری یا ریشه کن کردن آنها جلوگیری می کند. تداوم بیماری ها رمز اصلی موفقیت مالی شرکت های بزرگ داروسازی است. به همین دلیل پزشکی نوین با هرگونه مظاهر طب جایگزین به مخالفت بر می خیزد. هامیوپاتی، طب سنتی، طب سوزنی و انواع دیگر روش های درمانی از نظر پزشکی نوین مردود است زیرا که داروهای آنها تنها به علایم ظاهری بیماری ها و دردها نپرداخته بلکه به دلایل بیماری می پردازند تا بیماری را ریشه کن کنند. در حالی که منطبق با خواست تراست های دارویی، پزشکی نوین به نگاه جزئی روی آورده و از درمان کلی دور شده است.
در واقع آنچه که مافیای جهانی دارو در پیش گرفته است یک تروریسم و کشتار دسته جمعی است که می تواند علاوه بر جستجوی سودهای کلان، سیاست های کنترل جمعیت جهانی از طرف قدرت های بزرگ را نیز مد نظر داشته باشد.

.......................................................................
منابع و مآخذ:
http://timesofindia.indiatimes.com/topic/Drugs-Smuggling-from-Pakistan/newshttp://www.euronews.com/tag/drug-trafficking
http://www.darkpolitricks.com/cia-involvement-in-drug-smuggling-part-1
http://www.guardian.co.uk/business/2010/dec/09/wikileaks-cables-pfizer-nigeria
http://orientalreview.org/2012/10/06/global-drug-mafia-and-the-banks
http://mafiatoday.com/tag/mexican-drug-cartels
http://www.10news.com/news/i-team-investigates-mexican-mafia-s-control-of-drug-trade
http://www.time.com/time/magazine/article/0,9171,1587252,00.html
http://thepeoplesbookproject.com/2012/10/31/the-global-banking-super-entity-drug-cartel-the-free-market-of-finance-capital
http://www.nuremberg-tribunal.org/history/index.html
http://worldradio.ch/wrs/news/switzerland/drug-companies-broke-cartel-law-say-investigators~print.shtml
http://www.naturalnews.com/drug_cartel.html

 
در بازی جنگ نفت صورت گرفت؛
رهبر ایران طی یک سخنرانی اعلام می کند ایران "نمی‌تواند اجازه دهد عراق بار دیگر در چنگال استکبار بیفتد و چند ساعت بعد اولین واحدهای رزمی ایران از مرز عراق رد می‌شوند.
به گزارش مشرق ، بازی "جنگ نفت: حملات ایران" که از جمله بازی های استراتژیک است تلاش می کند تا جنگ احتمالی آینده ایران را شبیه سازی کند.

موضوع بازی از این قرار است که:

انتخابات سال 2014 عراق بسیار تعیین کننده، همچنین آغشته به تنش‌های فرقه‌ای و خشونت سیاسی بوده است. در حالی که حزب برنده العراقیه از حمایت‌های مشترک شیعیان و سنی‌ها الهام گرفته بود اما بسیاری از شیعیان به جای این حزب به الدعوه، شورای انقلاب اسلامی عراق و یا جریان صدر رأی دادند. بنابراین نخست‌وزیر ایاد العلاوی برای دستیابی به اکثریت مجلس شدیدا به حمایت کردها وابسته شد که البته منجر به عصبانیت بیشتر احزاب شیعه مخالف گشت. روابط وی با ایران نیز دچار تنش فزاینده‌ای بود زیرا تهران نگران تلاش‌های دولت جدید برای تقویت روابط خود با آمریکا است.

در حدود یک سال پس از انتخابات و بر اثر ترور یک روحانی سرشناس شیعه توسط افراد مسلح ناشناخته در شهر نجف، سیاست‌ها بی‌ثبات دولت عراق وارد شرایط بحرانی می‌شوند. در حالیکه طرفین همدیگر را به دست داشتن در این جنایت متهم می‌کنند تظاهرات خیابانی خشونت‌آمیز جنوب کشور را فرا می‌گیرد. با پیوستن شبه‌نظامیان جریان صدر و شورای عالی انقلاب عراق به نیروهای امنیتی شورشی به منظور نبرد با نیروهای وفادار به دولت عراق، جنگ کشور را فرا می‌گیرد. ایران وزن سیاسی خود را در حمایت از مخالفین بکار گرفته و برای آنها سلاح و پول تهیه می‌کند.

واشنگتن به درخواست حکومت اقلیم کردستان به سرعت نیروهای خود را عازم اربیل می‌کند تا بدین ترتیب از نفوذ بیشتر ایران بکاهد.

اما حرکت مذکور در ایران به عنوان یک اقدام تحریک‌آمیز قلمداد گشت. در 17 آگوست 2015، رهبر ایران طی سخنرانی روز قدس اعلام داشت ایران "نمی‌تواند و نمی‌خواهد اجازه دهد کشور برادر عراق بار دیگر در چنگال استکبار شیطانی و دست‌نشانده‌های آن بیفتد." روز بعد، "حکومت مشروط مردمی انقلاب اسلامی عراق" در بصره اعلام وجود می‌کند. این گروه خواستار یک خیزش مردمی علیه دولت نخست‌وزیر العلاوی و "حمایت از انقلاب اسلامی مردمی در عراق" می‌شود.

چند ساعت بعد، اولین واحدهای رزمی ایران از مرز عراق رد می‌شوند و بدین ترتیب برای چهارمین بار طی چهار دهه اخیر منطقه خلیج فارس دچار جنگ می‌شود و بدین ترتیب "جنگ نفت: حملات ایران" مندرج در شماره دوم "مجله جنگ مدرن" را آغاز می شود.


این بازی متشکل از یک نقشه در اندازه 22×34 اینچ، 228 کارت نشانگر نیروها و یک دستورالعمل 16 صفحه‌ای است. این بازی "نسخه‌ای بروز رسانی شده و توسعه یافته از بازی کلاسیک "جنگ نفت" است که توسط شرکت انتشارات شبیه‌سازی در دهه 1970 چاپ می‌شد. اگرچه تفاوت زیادی در نحوه اجرای این بازی‌ها (بالاخص در حوزه قدرت هوایی و هوابرد/لجستیک) وجود دارد اما این بازی به میزان زیادی دارای حال و هوای همان بازی‌های قدیمی دهه هفتاد است. ایرانی‌ها در صورتی که چهار شهر اصلی (بغداد دو شهر قلمداد می‌گردد) را تسخیر کنند برنده محسوب می‌شود در حالی که آمریکایی‌ها اگر ایرانی‌ها را در دو شهر متوقف کنند پیروز خواهند بود – البته این نشانگرهای پیروزی می‌توانستند در حین انجام بازی تغییر یابند. واحدها به صورت منصفانه‌ای نماینگر آرایش‌های هنگی، لشگری و یا حتی سپاهی بوده و هر دور در این بازی بیانگر گذر سه روز بود.

بازی

بازی با تعیین وفاداری نیروهای نظامی و واحدهای شبه‌نظامی عراقی آغاز می‌گردد: آیا آنها در کنار دولت خواهند ایستاد یا به انقلاب تحت حمایت ایران خواهند پیوست؟

در منطقه بغداد، به سمت غرب، و در منطقه کردستان به سمت شمال، بخش اعظمی از نیروها به شورش نخواهند پیوست. در جنوب، انقلاب طرفداران بیشتری داشته است و بسیاری از شبه‌نظامیان به طرف طرفدار ایران سرازیر شده‌اند.

 ستونی از نیروهای ایران وارد کردستان شده و اربیل را تصرف می‌کند. نیروی اصلی ایران به نیابت از حکومت مشروط مردمی انقلاب اسلامی عراق بغداد را تصرف خواهد کرد. نیروی سوم در امتداد مرز کویت موضع خواهد گرفت. در نهایت، چتربازان و تفنگداران دریایی ایران طی یک حرکت متهورانه در قطر پیاده شده و طی تلاشی خطرناک سعی در نابودی ستادهای فرماندهی قرارگاه فرماندهی مرکزی (CENTCOM) در پایگاه هوایی العدید می‌نمایند. این حمله در صورت موفقیت، نقشه‌های آمریکا برای تقویت نیروها را دچار اخلال کرده و نیز پیروزی‌های بیشتری برای ما در دوحه رقم زده و تأسیسات آمریکا را نابود خواهد کرد.

روز اول: نیروهای ایران، تحت فرماندهی واحدهای نخبه نیروهای قدس سپاه پاسداران (IRGC) سریعا به حومه اربیل رسیده و یک حمله موفقیت‌آمیز در بغداد پیاده می‌کنند. واحدهایی که به سوی مرز کویت حرکت می‌کنند به علت مقاومت سرسختانه یکی از هنگ‌های وفادار ارتش عراق، کند می گردند. (سمت راست عکس: حرکت آغازین ایران – ملاحظه نمایید که یک واحد مقاومت در جنوب مانع حرکت واحدهای سیاه سپاه می‌شود.)

نیروهای هوابرد ایران در راه قطر شناسایی شده و ساقط می‌گردند. تفنگداران دریایی ایران به ساحل رسیدند اما طی یک نبرد خونبار توسط نیروهای قطری و آمریکایی نابود می‌شوند.

آمریکا واحدهایی از تیم هنگ رزمی هوابرد را به اربیل می‌فرستد تا مدافعین کرد شهر را تقویت نماید.

روز چهارم: ایرانیان طی حمله‌ای موصل را به تصرف خود در آورده و سربازان آمریکایی مستقر در آنجا را نابود می‌کنند. با این حال، تهاجم ایرانی‌ها در امتداد مرز کویت دستاورد چندانی برای آنها ندارد. یک واحد اعزامی تفنگداران آمریکایی به محل می‌رسد تا کویت را تقویت نماید.

تیم هنگ رزمی آمریکا که در کویت مستقر است دست به ضدحمله‌های محلی زده و تلفات سنگینی وارد می‌سازد. سربازان وفادار عراقی در غرب بغداد جمع می‌شوند.

روز هفتم: نیروی هوایی ائتلاف حضور خود را به صورت محسوسی نمایان ساخته و پیشروی ایرانی‌ها را کندتر می‌سازد. موصل به دست سربازان ایران می‌افتد. با این حال، سربازان وفادار عراقی طی یک حمله تهاجمی بار دیگر بغداد شمالی را تسخیر می‌کنند.

سربازان سعودی شروع به تقویت مواضع کویت در امتداد مرز نموده و تهدید به انسداد جبهه غربی پیشروی ایرانیان نمود.

روز دهم: نیروهای ایران، شامل تعداد انبوه بسیجیان، یکبار دیگر بغداد را تسخیر نمودند. نیرویی قوی متشکل از نیروهای زرهی ایران طی یک ضدحمله نیروهای سعودی را به عقب راندند. واحدهای هوابرد آمریکایی برای تقویت مواضع سعودی‌ها اعزام گشتند.

روز سیزدهم: سربازان ایرانی به حرکت رو به جنوب خود ادامه می‌دهند تا حمله متزلزل خود علیه کویت را تقویت نمایند. با این وجود، با تداوم استقرار نیروهای آمریکایی واحد اعزامی دوم تفنگداران آمریکایی نیز سر می‌رسند.

روز شانزدهم: حمله بزرگ نیروهای آمریکایی علیه نیروهای سپاه پاسداران در عراق جنوبی به شکست انجامید. اما با انسداد تحرک نیروهای ایرانی و نیز حملات هوایی مداوم آمریکا به خطوط پشتیبانی ایرانی‌ها، تأثیرگذاری رزمی سربازان ایرانی کاهش می‌یابد. یک تیم هنگ رزمی متوسط آمریکایی وارد کویت می‌شود.

روز نوزدهم: دعوت شورای امنیت سازمان ملل برای برقراری آتش‌بس به صورت گذرا مورد پذیرش دو طرف قرار می‌گیرند. طرفین از این فرصت برای تقویت مواضع خود بهره می‌جویند.

روز بیست و دوم: نیروهای آمریکایی با پشتیبانی حملات هوایی یک ضدحمله بزرگ ترتیب دادند. در حالی که تفنگداران دریایی، نیروهای هوابرد، تیم هنگ رزمی متوسط و سربازان ائتلاف نیروهای سپاه پاسداران را در غرب کویت نابود می‌کنند، تیم هنگ رزمی سنگین از خط مقدم ایرانی‌ها عبور کرده و عازم شمال می‌شود. (سمت راست تصویر: نیروهای سپاه پاسداران مستقر در غرب کویت تحت محاصره در آمده و نزدیک به نابودی هستند، در حالیکه نیروهای آمریکایی به سمت بصره حرکت می‌کنند. واحدهای کوچک نیروهای بحرینی، اماراتی و قطری که در حال جنگ هستند اصولا نباید آنجا باشند اما تصمیم گرفتیم انعطاف بیشتری برای قواعد محدودیت‌های جغرافیایی قائل گردیم تا شاهد مقداری همکاری واقعی بین اعضای شورای همکاری خلیج فارس باشیم.

روز بیست و پنجم: نیروهای بسیج ایران برای حفاظت از بصره حرکت می‌کنند اما آنها دیرهنگام و به تعداد ناکافی اعزام می‌شوند. تیم هنگ رزمی سنگین آمریکایی به درون شهر پیشروی کرده و آن را اشغال می‌کند. دیگر نیروهای آمریکایی به سمت شمال می‌روند تا به نیروهای دیگر آمریکایی که از قبل اعزام شده‌اند بپیوندند.

روز بیست و هشتم: در حالیکه ایرانی‌ها یک خط دفاعی جدید در جنوب بغداد ایجاد می‌کنند، آمریکایی‌ها به سوی شمال پیش می‌روند. حملات مداوم هوایی آمریکا به خطوط حمل و نقل و پشتیبانی ایرانی‌ها باعث کند شدن پیشروی آنها گشته است. از طرف دیگر، عوارض زمینی جنوب عراق و نیز وجود واحدهای گوناگون شبه‌نظامیان طرفدار ایران باعث کندی پیشروی آمریکایی‌ها می‌شوند.

بدین ترتیب بازی پس از 10 دور به پایان رسید. ایران توانست به سه نقطه پیروزی دست یابد (بغداد به توان دو و اربیل) اما برای پیروزی کامل به شهر چهارم نیاز دارد.



یک تحلیلگر غربی درمورد این بازی می نویسد: "جنگ نفت – حملات ایران" یک بازنمایی بسیار کلی از محیط استراتژیک آتی ارائه می‌کند که اجرای بازی آن نیز بسیار آسان است. ما اصلا ادعا نمی‌نماییم که در این بازی جزئیات نظامی بسیار دقیق و باریک‌بینانه، به مانند برای مثال، "حمله خلیج" (فارس) (ویرایش سوم، 1990) یا هدف‌گیری‌های هوایی پیچیده "حمله خلیج" (فارس)(2010) ملحوظ گشته است.

مدل‌سازی ساده اما کارآمد قدرت هوایی بدین صورت بوده است که با پیشرفت بازی قدرت تحرک و کارآیی رزمی واحدهای ایرانی کاهش می‌یابند. در همین حین به بازیگر آمریکا/ائتلاف نیز اجازه داده شد تا در هر دور یک حمله هوایی علیه مجموعه‌ای از واحدهای دشمن انجام دهد.

قواعد پشتیبانی نیز بسیار ساده بوده، به جای هر نوع الزامی برای ردیابی خطوط پشتیبانی به سوی منابع پشتیبانی، به ترکیبی از محدودیت‌های جغرافیایی (برای ائتلاف) و کنترل گلوگاه‌های نقل و انتقال کلیدی (برای ایران) اتکاء شده است. برای نمایش فرماندهی، کنترل، اطلاعات، انعطاف و قابلیت مانور برتر نیروهای آمریکایی، به واحدهای آمریکایی اجازه داده شده تا ناحیه‌های تحت کنترل دشمن را نادیده گرفته و با آزادی در اطراف آنها مانور دهند. علاوه بر این، واحدهای آمریکایی می‌توانستند در هر زمانی از بازی وارد عمل شوند.

سناریو نیز بسیار مبهم‌ است. این سناریو خبر از دو واقعه احتمالی می‌دهد: "آینده‌ای نزدیک – 2013 تا 2017 – که در آن ایرانی‌ها ممکن است به نوعی از توانمندی هسته‌ای نظامی دست یابند که از جاه‌طلبی‌های هژمونیک منطقه‌ای پشتیبانی می‌نماید" و یا "واکنش احتمالی ایران به حمله هوایی دقیق آمریکا و/یا اسرائیل علیه تأسیسات هسته‌ای این کشور." به نظر من، جنگ خلیج در توانایی ایران برای حمله نظامی گسترده و زمینی در فررای مرزهایش و بالاخص توانایی این کشور برای انجام عملیات‌های هوابرد و دریابرد در فراسوی خلیج فارس، مبالغه می‌نماید. البته اگر این کار را نمی‌کرد دیگر شبیه یک بازی نمی‌شد.

به عنوان یک بازی از جنگ خلیج فارس لذت بردم. قوانین مندرج بسیار مختصر و سرراست بودند اگرچه برخی از این قوانین می‌توانستند واضح‌تر باشند. (در قوانین و یا جداول چاپ شده بر روی نقشه نیز برخی ایرادها وجود داشت، بنابراین لیست اصلاحات چاپی را حتما ملاحظه فرمایید.) از آنجایی که برخی از جنبه‌های نظامی بازی قابل پیش‌بینی هستند – بغداد همیشه به اشغال ایران در می‌آید، کویت همیشه تبدیل به یک هدف حیاتی و گلوگاه استراتژیک می‌شود، ایران معمولا در اوایل بازی سعی می‌کند تا حملات آبی‌خاکی/هوابرد غافلگیرانه علیه بحرین و قطر انجام هد – بنابراین مطمئن نیستم که این بازی را بتوان به دفعات مکرر تکرار نمود. بازی در حدود دو ساعت به طول می‌انجامد.

"جنگ مدرن"، نشریه همراه این بازی، دارای مطالب زیر بود: یک شرح کوتاه در مورد بازی، مقاله پیش‌زمینه در مورد ایران و موازنه نظامی در خلیج فارس و مقالاتی نامربوط در مورد نبرد "پایگاه پشتیبانی توپخانه‌ای مری" (طی جنگ ویتنام)، آرایش رزمی اسرائیل در "نبرد مزرعه چینی" (طی جنک اعراب و اسرائیل در سال 1973) و نیز مطالبی برای معرفی برخی تسلیحات.


آیا این بازی در کلاس درس مفید است؟

دانشجویان می‌توانند با اجرای این بازی به برخی مشاهدات و درس‌ها، بالاخص در حوزه نگرانی‌های امنیتی کشورهای عضو سازمان همکاری خلیج فارس، دست یابند – اگرچه کمبود‌های موجود در حوزه بازنمایی واقعی و دقیق قدرت دریایی و هوایی می‌تواند به عنوان محدودیتی در این حوزه قلمداد گردد. این بازی چالش‌های پیش روی آمریکا در اعزان نیروی زمینی و تقویت سریع متحدینش در خلیج فارس و همچنین چرایی استقرار تجهیزات نظامی آمریکا در منطقه را نشان می‌دهد. این بازی، به غیر از برخی رویدادهایی که به صورت تصادفی پدید می‌‌آیند، دارای عناصر سیاسی زیادی نیست.

 بخش اعظمی از مفید بودگی این بازی نه در ارائه دیدگاهی ویژه و استراتژیک بلکه در این است که دانشجویان می‌توانند به راحتی چگونگی بازی را یاد گرفته، آن را اجرا نموده و سپس "جنگ نفت" را اصلاح نمایند تا سناریو‌هایی دقیق‌تر ایجاد گردد و یا چالش‌های ویژه عملیاتی و استراتژیک را در خلیج فارس مشخص نمایند. برای مثال:

· برخی از فرضیات در حوزه مسائل سیاسی و یا برقراری ائتلاف‌ها را می‌توان بازنویسی کرد. برای مثال، بعید است که ترک‌ها به نفع ایران وارد جنگ شوند، مسأله‌ای که قوانین بازی اجازه آن را می‌دهند. به همین ترتیب، سوریه پس از اسد به احتمال بسیار تمایل زیادی به ائتلاف ضدایران داشته و در حوزه نیروی نظامی چیز چندانی برای ارائه نخواهد داشت.

· رویدادهای تصادفی را می‌توان تغییر داد. (رویداد تصادفی شماره 11: امام زمان ظهور می‌کند. این گزینه نوعی پیاده‌سازی اعتقادات شیعه و عرصه سیاسی ایران است.)

· تعداد بازیگران را می‌توان از دو به سه افزایش داد، بازیگران مجزا و البته متحدی که آمریکا و نیروهای شورای همکاری خلیج فارس را کنترل می‌کنند. اگر در کنار این امر شرایط پیروزی نیز اندکی تغییر داده شود یقینا تبدیل به یک مبارزه ائتلافی بسیار جالب خواهد شد.

· وضعیت سیاسی را می‌توان تغییر داد تا یک خلیج فارس بی‌ثبات‌تر متصور گردد – برای مثال وجود معترضین طرفدار دموکراسی در کویت یا یک جمعیت شیعی ناآرام در بحرین و استان شرقی عربستان جنوبی. در شهرها و روستاها ممکن است اعتراضاتی رخ دهد و بدین ترتیب بازیگر شورای همکاری خلیج فارس مجبور گردد منابع نظامی را صرف سرکوب آنها نماید. متعاقب این امر، شاید سرکوب خشونت‌آمیز اعتراضات اصلاح‌طلبانه ممکن است بر تمایل آمریکا برای کمک به متحدینش در خلیج فارس تأثیر منفی گذارد.

· سیستم کنونی تصادفی تقویت نیروهای آمریکایی می‌تواند تغییر یابد. این امر مستلزم برنامه‌ریزی پیشینی بیشتر در حوزه تضمین‌های امنیتی در منطقه است.

· در نهایت، عناصر سیستم جابجایی، نبرد و پشتیبانی می‌توانند تغییر یابند. نکته اینجاست که "حمله نفتی" به علت تمرکزی که هم‌اینک بر این موضوع است و نیز راحتی بازی، می‌تواند به عنوان یک بازی استراتژی "مقدماتی" بکار رود که هدف از آن واداشتن دانشجویان به تفکر در مورد طرح بازی و نیز بازنمایی بهینه چالش‌های امنیتی آتی در خلیج فارس است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد