سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های متنوع

واکنش ها به راه اندازی پایگاه دریایی ایران برای حفاظت از جزایر سه‌گانه

اعزام جنگنده‌های پیشرفته انگلیس به خلیج‌فارس و "نگرانی شدید اعراب" به خاطر راه اندازی پایگاه دریایی ایران "برای حفاظت از جزایر سه‌گانه"

پس از آنکه سپاه پاسداران از راه اندازی پایگاه دریایی ایران برای حفاظت از جزایر سه‌گانه خبر داد، گزارش‌هایی نیز در مورد احتمال استقرار جنگنده "یوروفایتر تایفون" در ابوظبی انتشار یافته است. رهبران عربستان سعودی و امارات متحده عربی به شدت نگران بستن تنگه هرمز از سوی ایران هستند؛ حدود ۴۰ درصد از کل صادرات نفت خام جهان از تنگه هرمز می‌گذرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از آنکه سپاه پاسداران از راه اندازی پایگاه دریایی ایران برای حفاظت از جزایر سه‌گانه خبر داد، گزارش‌هایی نیز در مورد احتمال استقرار جنگنده "یوروفایتر تایفون" در ابوظبی انتشار یافته است.

به گزارش سرویس بین الملل "انتخاب"، روزنامه "ایندیپندنت"  در گزارشی مدعی شد که دولت انگلیس سرگرم بررسی اعزام جنگنده‌های پیشرفته به خلیج‌فارس و استقرار آنها در امارات متحده عربی است.

بنا به این گزارش نمایندگان انگلیسی هم اکنون مشغول رایزنی با مقامات رسمی کشورهای عربی در حاشیه خلیج ‌فارس هستند تا درباره تهدیدات فزاینده‌‌ی ایران پاسخی مناسب بیابند.
 
کشورهای عربی بیم از آن دارند که در صورت بروز جنگ، ایران از صدور نفت این کشورها به بازار جهانی جلوگیری کند.رهبران عربستان سعودی و امارات متحده عربی به شدت نگران بستن تنگه هرمز از سوی ایران هستند؛ حدود ۴۰ درصد از کل صادرات نفت خام جهان از تنگه هرمز می‌گذرد.
سفر فرمانده سپاه پاسداران به جزایر سه گانه، همزمان با رزمایش مشترک نیروهای مسلح قطر و امارات با عنوان "سپر صلح" انجام شده بود؛ رزمایشی که در آن تمام نیروهای زمینی، دریایی و هوایی دو کشور مشارکت داشتند و هدف آن نیز تقویت توانمندی نظامی قطر و امارات در انجام عملیات‌مشترک نظامی اعلام شده بود.

 سفر دیوید کمرون به امارات و عربستان

دیوید کمرون، نخست وزیر انگلستان، به امارات متحدۀ عربی رفته است و بعد از آن قرار است، با همین مقاصد، به عربستان سعودی برود.

در دوبی، کمرون با سید محمد بن راشد المختوم همتای اماراتی خود ملاقات کرد. او در حضور شیخ محمد بن زید النهیان شاهزاده و معاون رئیس کل ارتش این کشور، خواهان بازنگری روابط با کشور های عربی، متعاقب انقلاباتی که در این کشور ها صورت گرفت، و ضرورت توسعۀ روابط شد.

کامرون، که صبحانۀ خود را با سربازان انگلیسی که در امارات مستقر هستند، صرف کرده و با دانشجویان این کشور، در مورد حقوق بشر گفتگو کرده بود، همچنان خواستار ازدیاد سرمایه گذاری های مشترک، با امارات شد و اعلان کرد که هر دو کشور میخواهند ارتباطات تجاری خود را از حدود 15 ملیارد دلار در سال، به حدود 20 میلیارد ارتقا بدهند.بعد از امارات کامرون به عربستان سعودی میرود. او در سالهای 2010 و 2012، هم به این دو کشور سفر کرده بود و این بار، نخست وزیر انگلستان میخواهد با این دو کشور، یک همکاری واقعی، بخصوص در ساحۀ دفاعی ایجاد کند و همچنان میخواهد به آنان هلیکوپنر های اروپایی اورو فایتر یا تیفون بفروشد.
 
 
مروری بر تسخیر سفارت روباه پیر
بد نیست در سالروز تسخیر لانه ی جاسوسی امریکا، به مقایسه ای هرچند ناقص میان تسخیر سفارت های دو کشور مستکبر بپردازیم.

هشتم آذر سال 1390، در خیابان های تهران اتفاقی افتاد که برخی آن را به حق تسخیر لانه ی فتنه روباه پیر نامیدند. این حرکت که البته با ظلم فراوانی به دانشجویان تسخیرکننده ی سفارت انگلیس خبیث همراه شد، موج رسانه ای شدیدی در دنیا به پا کرد موجی که البته با انتشار خبر نشاندن پهپاد امریکایی توسط نیروهای جنگ الکترونیک سپاه پاسداران حتی در سطح جهانی هم به فراموشی سپرده شد. بد نیست در سالروز تسخیر لانه ی جاسوسی امریکا، به مقایسه ای هرچند ناقص میان تسخیر سفارت های دو کشور مستکبر بپردازیم.

به گزارش سرویس سیاسی بی باک، بهانه ای که موجب تسخیر سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در سال 1358 شد، پناه داده شدن شاه خائن توسط امریکا بود. این بهانه در ابتدای یک انقلاب عظیم بهانه ای کافی بود تا بمب خشم مردم را منفجر کند. در آن هنگام دانشجویان به عنوان قشر بیدار و بصیر، پیشتاز این قضیه بودند. این قضیه هرچند با حمایت صریح امام خمینی (ره) روبرو شد، اما از آنجا که رهبری آن حرکت را فردی مثل موسوی خوئینی ها بر عهده داشت، جای چند نقطه ی مشکوک را در تسخیر سفارت امریکا باقی گذاشته است. مهمترین این نقاط مشکوک خبر ندادن این طرح به امام خمینی قبل از تسخیر بوده است که در این مورد شخص موسوی خوئینی ها، از خبر دادن به امام امتناع می ورزد به بهانه ی اینکه ما تسخیر می کنیم و اگر امام مخالفت کردند از سفارت بیرون می آییم. و البته بعدها می بینیم بعضی شاگردان همین فرد از اقدام خود در تسخیر لانه ی جاسوسی اعلام برائت می کنند و بر سفره ی امریکا به مانده خواری مشغول می شوند.

اما بهانه ی تسخیر سفارت انگلیس خبیث، مصاحبه ی مسئول سازمان امنیتی انگلیس، چند روز قبل از ترور شهید شهریاری، بود. اتفاقی که یک سال بعد، موجب شکل گیری تجمعی بزرگ مقابل سفارت انگلیس به همت بسیج دانشجویی شد. اما اتفاق غیر مترقبه ای که علی رغم خواست طراحان اصلی تجمع (و نه تسخیر) رخ داد، افتادن جو تسخیر سفارت میان تجمع کنندگان و حمله های متعدد به سمت درب سفارت بود.

در تجمع هایی که به مناسبت های متفاوت در مقابل سفارت های کشورهای دیگری مثل عربستان و بحرین برگزار شده بود، این اتفاق (حمله به سوی سفارت و مقاومت پلیس در دفاع از سفارت) مسبوق به سابقه بوده است. اما این بار حلقه ی پلیس محافظ سفارت (شاید بر اثر فشار بیش از حد جمعیت) می شکند و عده ای از درب سفارت بالا رفته و پرچم آن را پایین می آورند و بر در سفارت قفل می زنند. اما بعد از مدتی فشار برای تسخیر بیشتر شده و دیگر افراد بالای درب سفارت اقدام به شکستن قفل درب می کنند و درب سفارت گشوده شده و خیل جمعیت وارد سفارت می شود.

پس از ورود به سفارت جوان ها که سرمست از تسخیر سفارتخانه ی یکی دیگر از مستکبرین بودند، رؤیای خلق حماسه ای دیگر را در سر می پروراندن و خود را آماده ی حضوری چند روزه در حیاط سفارت می کردند. این اتفاق از نظر تسخیر کنندگان در برهه ی اول به گونه ای تحلیل می شود که سیزده آبانی دیگر رخ داده و بعد از آن فضای کشور به سمت این گفتمان پیش خواهد رفت که انقلاب سوم رخ داده است. اما این تحلیل اشتباه است. وقتی در تمامی اتاق های سفارت احدی از کارکنان نیست و وقتی چند روز قبل مسئولان کشور انگلیس از ایران درخواست می کنند تا امنیت سفارتخانه شان را تأمین کند، این تحلیل قوت می گیرد که ورود به سفارت کار اشتباهی بوده است.

این اقدام با توجه به اینکه چند روز قبل از تسخیر، مجلس شورای اسلامی، کاهش رابطه با انگلیس در سطح کارداری را مصوب کرده بود، موجب تغییر فضای رسانه ای جهانی از بازی برد-برد برای نظام جمهوری اسلامی به فضای برد-باخت می شود. پخش مستقیم تسخیر سفارت و مانور تبلیغاتی در شبکه های ماهواره ای مستکبرین اولین حربه ی دشمن در فضای رسانه ای برای این تغییر فضا بود و در کنار آن انتشار عکس های تسخیرکنندگان داخل سفارت در سایت های خبری دشمن حربه ی دیگر دشمن، نشان از حضور حتمی نفوذی ها در میان جمع جوانان انقلابی داشت.

اما بعد از آن و در مواجهه ی دانشجویان با خدعه های دشمن، اقداماتی در راستای تبدیل تهدید به فرصت صورت می گیرد. اقداماتی مانند راه اندازی سایت اینترنتی، انتشار نشریات، جمع آوری طومارهای امضا در هیئات مذهبی و ... در راستای روشنگری اقدامات وحشیانه ی انگلیس در قبال ایران و حمله هایی که به سفارت های ایران در سایر کشورها شده است، از قابل تحسین ترین تاکتیک های جنبش دانشجویی در مقابله با این تهدیدسازی دشمن بود.

اما در این بین، درسهایی هست که با توجه به تکرار سناریوی حمله به سفارت در تجمعاتی که بعد از تسخیر سفارت انگلیس برگزار شده است، حتما باید مورد توجه همگان اعم از مسئولین، دانشجویان، اصحاب رسانه و ... قرار بگیرد:

1. اصل نفوذ نفوذی های دشمن، در جمع های حزب اللهی است. چرا که بغض و کینه ی مقدس جوانان حزب اللهی از مستکبرین عالم خوار از یک سو و تحریک های نفوذی ها از سوی دیگر بهترین راهکار برای ایجاد هزینه و تهدیدسازی از خشم مقدس و انقلابی جوانان برای کشور است.

2. اقدامات سیاسیونی که در راستای لجن مال کردن دانشجویان و حرکتشان انجام شد (که در انتخابات مجلس از حلقوم های برخی کاندیداها که متأسفانه رأی هم آوردند بیرون می آمد) نشان دهنده ی عمق بغض و کینه ی این افراد از حرکت های انقلابی دانشجویان است. افرادی که دانشجویان متدین حزب اللهی را عمله های گروه های سیاسی مخالفشان می خوانند تا از این رهگذر در انتخابات ها با تکیه بر رأی اپوزیسیون داخلی به مناصب نظام راه پیدا کنند.

3. جنبش دانشجویی از این پس باید به مراقبت های تشکیلاتی بسیار قوی در قبال خود بپردازد تا علاوه بر بستن زمینه ی ورود نفوذی ها، در سردرگمی هایی که بعد از اقداماتی از این قبیل رخ می دهد خود را نبازد. متأسفانه در برهه ی بعد از تسخیر لانه ی فتنه گری روباه پیر، شاهد موضع گیری های برخی گروه های دانشجویی انقلابی، با ادبیات دشمن شاد کن بودیم. اعلام برائت از بسیج (به عنوان شجره ی طیبه ی انقلاب اسلامی) گفتمان بسیار بدی بود که برخی دوستان در موضع گیری هایشان پی می گرفتند. این درحالی بود که تسخیر سفارت اصلاً تحت کنترل برگزار کنندگان این تجمع نبود و این اتفاق بدون برنامه ی قبلی رخ داد.

4. نکته ای که بیشتر جلب توجه می کند، حضور چند طلبه در میان جمع دانشجویان بود. این رویداد و حمایت طلبه ها از تسخیر و تأکید بر اینکه تا حکم رهبری مبنی بر خروج از سفارت منتشر نشود دانشجویان در سفارت ماندنی هستند، یکی از عوامل اصلی ماندن دانشجویان در سفارت بود. متأسفانه این نظر همان نظر موسوی خوئینی ها در تسخیر سفارت امریکا بود ولی با این تفاوت که آن روز دست صاحب این نظر که از سران فتنه ی 88 بود رو شده بود. جای تعجب دارد که حرف های این فرد معلوم الحال از زبان جوانان و طلاب انقلابی و مؤمن و متعهد بیرون بیاید. و یکی از زنگ های خطر برای جوانان حزب الله همین است که باید بصیرتشان را (علی رغم بسیار بالا بودن بصیرت فعلی شان) بسیار بالاتر ببرند.

5. اما در مورد مسئولان دستگاه دیپلماسی و نحوه ی موضع گیری هایشان می توان به این نکته اشاره کرد که کار جوانان اگر در ورود به سفارت اشتباه بود، موضع گیری های شما در قبال این حرکت موجب سرخوردگی شدید جوانان انقلابی در آن برهه شد. مقتضیات دیپلماتیک شاید در وهله ی اول موضع گیریهایی مثل موضع گیری های شمایان را می طلبید اما جا داشت بعدها از دانشجویانی که خشم انقلابیشان را محکوم کرده بودید دلجویی می نمودید.

6. یکی از نکات مهم در این اتفاق این بود که در همان ساعاتی که سفارت تحت اشغال دانشجویان قرار داشت، شورای متحصنین لانه ی فتنه گری روباه پیر اعلام موجودیت کرد و با انتشار اولین بیانیه آن هم از موضع قدرت در مقابل دشمن (و با وجود پی بردن به اشتباه جمعیت در ورود به سفارت) راه سوء استفاده های گروه های نفوذی را مسدود کردند. به نوعی مدیریت بحران دوستان شورای متحصنین در نوع خود قابل تقدیر بوده است.

7. آن روزها موضع گیری های بزرگان جبهه ی حزب الله به گونه ای بود که این حرکت نه کاملاً تأیید و نه کاملاً رد می شد. نه کاملاً تأیید می شد از آن جهت که عمل ورود به سفارت کار اشتباهی بود و نه از آن جهت رد می شد که انجام دهندگان این اقدام جوانان حزب اللهی ای بودند که در فتنه ها حامیان حقیقی رهبری و نظام هستند. این طور موضع گیری ها قطعه پازل گم شده ای بود که در موضع گیری های مسئولان دستگاه دیپلماسی مشاهده می شد.

8. آنچه معتقدان به ولایت فقیه باید از آن درس بگیرند، تدقیق در تمامی بیانات و مواضع امام خامنه ای است. در سالی که اسرائیل به غزه حمله کرده بود، برخی جوانان می خواستند برخی سفارت های حامی رژیم صهیونیستی را به اشغال درآورند که با محترم شمرده شدن امنیت سفارت های خارجی توسط رهبر انقلاب روبرو می شوند. این موضعگیری ها اگر در آن روز مدنظر تسخیرکنندگان سفارت روباه پیر قرار می گرفت و در آن بین، اجتهادات برخی مبنی بر عوض شدن مصلحت(!) مورد توجه قرار نمی گرفت، هزینه های جانبی تسخیر به دوش نظام نمی افتاد.

9. در پایان باید گفت موضع گیری های رسانه های داخلی، در عرصه بین الملل یکی از بازوهای تبدیل تهدید تسخیر به فرصت بود که خوب از آن استفاده نشد. و الا با توجه به موج بیداری اسلامی می شد حد اقل موج تسخیر سفارت های رژیم جعلی صهیونیستی را در سرتاسر جهان اسلام به راه انداخت. البته در این بین مواضع رسانه های حامی فتنه اما هنوز زنده ی درون کشور را کنار می گذاریم که از این فرصت در جهت انتقام گیری از جوانان حزب اللهی بر آمده بودند.

 

طلا به جای دلار، در معامله با ایران

این کار الگویی برای آینده است، تا هر روز کشورهای بیشتری از یوغ نظام دلارهای نفتی که طی قرن گذشته اینچنین فراگیر شده رهائی یابد، نظامی که به آرامی اما با اطمینان خاطر به سمت منافع آن دسته از کشورهایی حرکت می کند که توانائی پرداخت پول نقد ندارند اما در واقع چیزهایی تولید می کنند که مورد نیاز سایر نقاط جهان است.
بولتن نیوز: دایان آل چو در مطلبی در رویترز، به ابتکار جالب ایران، ترکیه و امارات، در ایجاد مثلث طلایی اشاره کرده و نوشته است: این راهکار الگویی برای کشورهایی است که می خواهند خود را از یوغ دلار خارج کنند و به جای دلار، کالا یا دارایی ارزشمند دیگری مانند طلا را جایگزین کنند تا از تحریم های آمریکا خارج شوند و یا اگر پول نقد ندارند، دارایی دیگر یعنی طلا را برای مبادله و معامله انتخاب کنند.

این مثلث طلایی، موجب شده که ایران حجم تجارت دلاری خود را به شدت کاهش دهد و تقاضا برای دلار را کم کند و در مقابل نفت وگاز به کشورهای مختلف، طلا دریافت کند تا کالاهایی که می خواهد را از کشورهای دیگر خریداری نماید.

برخی کشورها، تجارت با ایران را از سر گرفته اند و برای اجتناب از تحریم های ایالات متحده از طلا به جای دلار استفاده می کنند و راهکارهایی را یافته اند تا دلار آمریکا و تحریم های دلاری وبانکی نتواند مانع مبادلات و معاملات شود.

بهره مندی از آخرین روند و فرصت های سرمایه گذاری در بخش انرژی  نیزبدون آنکه رسانه های بزرگ و بخش سرمایه گذاری عمومی از وجود آنها آگاه شوند، در دستور کار قرار گرفته است.
در ماه های اخیر گمانه زنی های نادرست و البته فراوانی به گوش رسیده مبنی بر این که چون ایران ازدلارهای نفتی، و نظام واسطه گری سوئیفت محروم شده، اقتصادش از داخل در حال فروپاشی است و این کشور به دلیل عدم دسترسی به دلار های حیاتی و پشت سبزآمریکا دیگرنمی تواند به تجارت در سطح بین المللی ادامه دهد.
این همان عامل و هدف اصلی و محرک تحریم های بین المللی است که به دنبال براندازی در ایران است و بر این باور است که اگر اقتصاد ایران دچار فروپاشی شود، به ناچار حکومت ایران نیز تحت فشار قرار می گیرد.
آنها تصور می کنند که با وجود تورم قابل توجهی که در این کشور دیده می شود - که البته دولت ایران با پیش بینی بازار خاکستری تا حدودی توانسته آن را مهار کند- می توانند حکومت ایران را تحت فشار یا سرنگونی قرار دهند.
اما واقعیت این است که ایران راهکارهای مختلفی را جایگزین کرده است.ایران همچنان کم و بیش، به مسیر کامیابی خود در تجارت بین المللی به خصوص با کشورهایی مانند چین، روسیه و هند به عنوان شرکای اصلی تجاری خود ادامه می دهد. در بخش هایی طلا را جایگزین دارایی هایی مانند دلار کرده است.

اما سوال این است که "چگونه چنین چیزی ممکن است؟"

این سوال در ذهن کسانی شکل می گیرد که از اِعمالِ تحریم های غربی، بر کل فعالیت های تجاری ایران حمایت می کنند؟
جواب ساده است، با طلا!
زیرا اگر چه  ایران هیچگونه دسترسی به دلار ندارد، اما دسترسی کافی به طلا دارد. این امر درواقع موضوع تازه ای نیست - در گذشته نیز گزارش شده که ایران، علیرغم انکار محکم دولت ترکیه، مقادیر قابل توجهی طلا از این کشور وارد کرده است.
 امروز، ما به لطف رویترز، دقیقا می دانیم که نسخۀ قرن 21 جاده ابریشم معروف، چه مختصاتی دارد و چگونه عمل می کند؛ و اینکه ایران از بوتۀ آزمایش بزرگ دلارهای نفتی تا چه اندازه موثر و کارآمد بیرون آمده است، آزمایش سختی که به تائید عقل سلیم فرار از آن ممکن نیست: بله با رو کردن طلاهای نفتی به جای دلارهای نفتی!
رویترز توضیح می دهد: این فعالیت ها بر خلاف تکذیب رسمی دولت ترکیه، آغاز شده است. به گفتۀ منابع صنعتی آگاه از دانش کسب و کار؛ پیک های سیاسی میلیون ها دلار شمش طلا را با هواپیما از استانبول به دبی حمل می کنند تا ازآنجا با کشتی به ایران منتقل شود.
ارزش این محموله ها بسیار زیاد است. اطلاعات رسمی تجارت ترکیه نشان می دهد که در ماه اوت نزدیک به 2 میلیارد دلار طلا ازطرف خریداران ایرانی به دبی فرستاده شده است. این محموله ها به تهران کمک می کند تا امور مالی خود را در مواجهه با تحریم های مالی غرب مدیریت و کنترل کند.
این تحریم ها که به خاطر برنامه مناقشه برانگیز هسته ای ایران اعمال شده، تا حد زیادی این کشور را از سیستم بانکی جهانی محروم ساخته، و نقل و انتقال بین المللی پول را برایش بسیار دشوار کرده است. اما ایران با استفاده از طلا، می تواند دارائی های خود را همچنان فراتر از مرزها به گردش درآورد.

بنا بر این .... طلا همان پول است؟ به عبارت دیگر، این فلز گران بها به شکل گسترده ای پذیرفته شده است، نوعی ذخیرۀ ثروت است، و ابزاری برای داد وستد و مبادلۀ مالی؟
آه! یک نفر به رئیس خبر بدهد! ممکن است او از این موضوع آگاه نباشد. ظاهرا که اینگونه است...
تاجری در دبی با اطلاع از تجارت طلا بین ترکیه و ایران، گفت: " هر ارزی در جهان دارای هویت است، اما طلا یعنی، ارزشی بدون هویت. ارزش مطلقی، که همه جای دنیا معتبر است."

آیا روسیه می تواند خود را ازشرکت های نفتی غرب جدا کند؟

هویت مقصد نهایی طلا در ایران شناخته شده نیست. اما حجم این عملیات از طریق دبی و رشد ناگهانی آن نشان می دهد دولت ایران هم در اینکار نقش دارد. معامله گر دبی و دیگر منابع آشنا با کسب و کار به دلیل حساسیت سیاسی و تجاری این موضوع به شرط ناشناس ماندن با رویترز گفتگو کرده اند.

پرسیدیم که ترکیه در ازای این طلاها چه چیزی دریافت می کند؟ و تاجر دبی جواب داد: هر چه ایران داشته باشد و البته مورد نیاز ترکیه هم باشد.
ایران به ترکیه نفت و گاز می فروشد و پول آن به موسسات و نهادهای دولتی ایرانی پرداخت می شود. تحریم های بانکی امریکا و اروپا پرداخت به دلار امریکا و یوروی اتحادیه اروپا را به ایران ممنوع کرده؛ به همین دلیل مطالبات مالی ایران به لیرۀ ترکیه پرداخت می شود. لیرۀ ترکیه برای خرید و فروش کالا در بازارهای بین المللی ارزش محدودی دارد، اما طلا برای خرید و فروش و دور زدن تحریم ها در ترکیه ایده آل است.

و اینگونه است، در دنیایی که اجتناب از دلارهای امریکا به زعم بسیاری از افراد نوعی حماقت و گاه دیوانگی تلقی می شود، ترکیه و ایران گریزگاه خود را بی سرو صدا یافته اند، گریزگاهی که در آن منابع طبیعی مانند نفت و گاز با ارز محلی مبادله می شود و سپس این ارز محلی به طلا تبدیل می گردد و برای خرید هر آنچه که ایران نیاز دارد به کار می رود.
 هر آنچه که ایران باید از همان کشورهایی بخرد که مایل به رعایت تحریم های تحمیلی امریکا و اروپا نیستند و نمی خواهند مطابق با این قوانین عمل کنند، مانند کشورهای افریقائی. اینگونه است که در ظاهر طلا مبادله می شود اما عملا دلارهای نفتی را جابه جا می کند.
اما موضوع این است که دبی هم رفته رفته به این روند می پیوندد و این معامله سه جانبه ممکن است به زودی زود به الگوئی برای همه کشورهای دیگری تبدیل شود که از در افتادن با خشم تحریم های عمو سام وحشتی ندارند.
داده های تجاری دولت ترکیه حاکیست که در ماه مارس امسال و با آغاز تحریم های بانکی علیه ایران، تهران میزان خرید شمش طلا از ترکیه را به شدت افزایش داده است. صادرات مستقیم طلا از ترکیه به ایران، به میزان یک مصرف کنندۀ عمده و ذخیره کنندۀ طلا، در ماه جولای به 1.8 میلیارد دلار -یعنی معادل بیش از یک پنجم کل کسری تجاری ترکیه در همان ماه رسید. با این حال، در ماه اوت، افت ناگهانی صادرات مستقیم طلای ترکیه به ایران با افزایش ناگهانی فروش این فلز گران بها به امارات متحده عربی همزمان شد.
ترکیه در ماه اوت، مجموعا معادل 2.3 میلیارد دلار، طلا صادرکرده، که از این میزان معادل 2.1 میلیارد دلارآن شمش طلا بوده است. آخرین اطلاعات موجود از دفتر آمار ترکیه نشان می دهد که تنها حدود 1،9 میلیارد دلار، یعنی حدود 36 تن از این میزان به امارات متحده عربی فرستاده شده است. در ماه جولای نیز، ترکیه تنها 7 میلیون دلار طلا به این کشور صادر کرده است.
در عین حال صادرات مستقیم طلای ترکیه به ایران، که از ماه آوریل بین 1.2 تا حدود 1.8 میلیارد دلار در هر ماه نوسان داشته، در ماه اوت به 180 میلیون دلار افت کرده است.
تاجرمذکور که در دبی فعال است می گوید که از ماه اوت، محموله های مستقیم طلا به ایران به میزان قابل توجهی با محموله های غیر مستقیم از طریق دبی جایگزین شده است، ظاهرا به این دلیل که تهران می خواسته ازعلنی شدن این موضوع و تبلیغات پیرامون آن جلوگیری کند.

این تاجر می گوید: "تجارت مستقیم از ترکیه به ایران متوقف شد، زیرا تبلیغات زیادی در این باره شنیده می شد ."
دلال ها، جواهر فروشی ها و تحلیلگران در دبی همگی می گویند که در ماه اوت متوجه هیچگونه افزایش ناگهانی و قابل ملاحظه ای درمیزان عرضۀ طلا در بازارهای محلی نشده اند. آنها می گویند که خود پیشنهاد کرده اند تا مازاد محموله های ارسالی به امارات، یکسره به ایران فرستاده شود.
معلوم نیست که این طلا چگونه از دبی به ایران منتقل می شود، اما داد وستد قابل توجهی بین دو کشور وجود دارد، که بیشتر آن توسط لنج های چوبی و سایر کشتی هائی صورت می گیرد که در فاصلۀ حدود 150 کیلومتری (100 مایلی) و از طریق  باریکترین نقاط خلیج فارس عبور می کنند.
یک معامله گر دیگر در ترکیه می گوید: از آنجا که در اوایل سال جاری خبر محموله های مستقیم طلای ترکیه به ایران به طور گسترده ای در رسانه های ترکیه و بین المللی گزارش شد؛ تهران به سمت واردات غیر مستقیم روی آورده است. " او می افزاید:" در حال حاضر، بر روی کاغذها و بر اساس اسناد و مدارک اینطور وانمود می کنند که که این طلاها، به دبی می رود، نه به ایران."
حال چه اتفاقی می افتد اگر آمریکا از دبی بخواهد تا تجارت خود را به ایران متوقف کند؟ هیچ ! اتفاق مهمی نمی افتد: یک کشور دیگر داوطلب می شود تا جای دبی را در این مثلث طلایی بگیرد، و پس از آن دیگری، و پس از آن هم باز دیگری...
روی هم رفته، آنها با شرایطی بسیار سودمند در این معاملات مداخله می کنند: پیشنهاد مزایده / مناقصه در معامله. دقیقا به همان دلیل که بانک ها، بازار جریان اوراق قرضه و سهام را به صورت روزانه نگاه می دارند.
نفت هنوز هم در خاورمیانه یکه تازی می کند.
چه اتفاقی خواهد افتاد اگر ترکیه خود را کنار بکشد؟
ممکن است خریداران بخواهند دور از دخالت های احتمالی دولت ترکیه معاملات خود را انجام دهند. به تازگی و به دلیل موضع گیری های کاملا متضادی که دو کشور در قبال جنگ های داخلی در سوریه از خود نشان داده اند، روابط نزدیک ترکیه و ایران رو به سردی گذاشته است، ترکیه طرفدار خروج رئیس جمهور بشار اسد از قدرت است و ایران اما متحد ثابت قدم منطقه ای اسد باقی مانده است.
اما باز هم: ایران به سادگی یک کشور منطقه ای دیگر را که به نفت خام نیاز داشته باشد، پیدا می کند – این گونه کشورها در گوشه و کناردنیا فراوانند - و به آنها پیشنهاد تجارت نفت خام در ازای طلا می دهد، و از این طریق می تواند چرخه کوچک نفت- طلا را شناور نگه دارد.
با این حال نکتۀ طنز ماجرا این است که با وجود همۀ دشمنی های آشکار بین ایران و ترکیه، بر سر سوریه، دو کشور همچنان به داد و ستد ادامه می دهند و انسان در عجب می ماند که پس آن همه گزارش های گوناگون از دشمنی های خاور میانه، بین این کشور و آن کشور یا بین این قوم و آن قبیله تا چه اندازه قابل اطمینان و معتبر است؟ تعجبی ندارد !: طلا بر همۀ اختلافات غلبه می کند ! همه اختلافات!
در نهایت، واقعیت اینجاست که در واقع هیچ کس قوانین را زیر پا نمی گذارد و خلاف آنها عمل نمی کند.
هیچکس نمی تواند ادعا کند که تجارت طلا توسط دبی، به معنای نقض تحریم های بین المللی علیه ایران است . تحریم های سازمان ملل متحد ارسال محموله های مواد هسته ای به ایران را ممنوع و دارایی های برخی از افراد و شرکت های ایرانی مسدود کرده است، اما بیشتر اشکال داد و ستد با ایران بلامانع است. امارات متحده عربی هنوز داده های تجاری ماه آگوست خود را منتشر نکرده است و با وجود تلاش های مکرر برای تماس با مقامات گمرکی دبی و دریافت نظرات آنها در این خصوص؛ هنوز پاسخی از سوی آنها دریافت نشده است.

اطلاعات تجاری ترکیه تائید می کند که این طلاها از طریق راه هوائی به دبی منتقل شده است. با توجه به این داده ها، مبلغ 1.45 میلیارد دلار از کل میزان صادرات طلای ترکیه در ماه اوت از طریق دفتر گمرک فرودگاه آتاتورک حمل شده و تقریبا مابقی آن، یعنی میزان 800 میلیون دلار، از طریق فرودگاه کوچکتر سابیها گوچن استانبول ارسال شده است.
 کل صادرات ترکیه شامل انواع کالاها به امارات متحده عربی در ماه اوت به مبلغ 2.2 میلیارد دلار رسیده که مبلغ 1،19 میلیارد دلارآن، در سالن مسافری فرودگاه آتاتورک به ثبت رسیده است، و مابقی یعنی 776 میلیون دلار نیز در دفاتر فرودگاه سابیها گوچن ثبت شده است.
یک کارگزار گمرکی که در آتاتورک کار می کند می گوید که پیک های سیاسی از طریق خطوط هواپیمایی ترکیه و امارات به فرودگاه دبی پرواز می کنند، و برای جلوگیری از خطر مفقودشدن و یا دزدیدن طلاها، آنها را در کیف های دستی خود حمل می کنند.
او گفت که حداکثر مقدار مجاز شمش طلائی که یک مسافر می تواند با خود داشته باشد میزان 50 کیلوگرم (110 پوند) است، این نشان می دهد که، این پیک ها در بسیاری از پروازهای ماه اوت گذشته؛ از طرف ایران طلا به دبی حمل کرده اند.
این کارگزار گمرکی گفت: " همه چیز قانونی است، آنها پرواز و بار خود را اعلام می کنند، شماره مالیاتی خود را ارائه می دهند و همه چیز در دفاتر ثبت می شود تا هیچ مورد غیر قانونی در این خصوص وجود نداشته باشد. در حال حاضر ترافیک پرواز به دبی بسیار فشرده است. در ماه های سپتامبر و اکتبر هم وضعیت به همین منوال بود."
اطلاعات تجاری نشان می دهد که تقریبا 1.4 میلیارد دلار از کالاهای صادراتی ترکیه در ماه اوت ازسوی شرکت یا شرکت هائی با کد مالیاتی ثبت شده در شهرستان ساحلی ازمیر، سومین شهر بزرگ ترکیه به امارات متحده عربی ارسال شده است.
مقامات گمرک آتاتورک به درخواست رویترز مبنی بر مشاهدۀ مدارک شناسایی صادر کنندگان کالا پاسخ منفی دادند و گفتند که این اطلاعات محرمانه است.
هویت شرکت هائی که در این مبادلات دست دارند را نمی توان تأیید کرد. تاجران می گویند که به دلیل خطر جلب توجه ناخواسته و ناخوشایند مقامات آمریکایی، به احتمال زیاد تنها چند شرکت معدود مایل به این نوع همکاری ها هستند.
و همانطور که می دانید: یک سیستم همکاری متقابل و کاملا آزاد، که در آن چنین معاملاتی صورت می گیرد، هیچ اثری از خود به جا نمی گذارد. مهم تر اینکه، این کار الگویی برای آینده است، تا هر روز کشورهای بیشتری از یوغ نظام دلارهای نفتی که طی قرن گذشته اینچنین فراگیر شده رهائی یابد، نظامی که به آرامی اما با اطمینان خاطر به سمت منافع آن دسته از کشورهایی حرکت می کند که توانائی پرداخت پول نقد ندارند اما در واقع چیزهایی تولید می کنند که مورد نیاز سایر نقاط جهان است.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد