خبرگزاری فارس: دستگیر شدن عاملان اصلی حملات تروریستی دانشمندان هستهای کشورمان و اعترافات آنها حاکی از آموزش دیدن آنها توسط عوامل موساد در کشورهای همسایه ایران و حتی در خود تلآویو دارد.
هنوز چندی از ماجراها و تبعات انتشار کتاب یکی از نویسندگان روزنامه نیویورکتایمز درباره دست داشتن آمریکا و دولت اوباما در حمله سایبری به تاسیسات هستهای ایران نگذشته تحلیلگر شبکه سیبیاس به همراه یک تحلیلگر ارشد روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز دست به کار شده و از دست داشتن موساد در ترور دانشمندان هستهای ایران میگویند.
این برای اولین مرتبه نیست که عوامل موساد متهم به دست داشتن در ترورهای دانشمندان هستهای کشورمان میشوند. در همان زمان که شهید علیمحمدی، شهید احمدیروشن و دیگر شهدای هستهای در عملیات تروریستی مشابه به شهادت رسیدند، دستگاه اطلاعاتی ایران اعلام کرد شواهدی مبنی بر دست داشتن عوامل رژیم صهیونیستی در این ترورها وجود دارد. دستگیر شدن عاملان اصلی این حملات تروریستی و اعترافات آنها نیز حاکی از آموزش دیدن آنها توسط عوامل موساد در کشورهای همسایه ایران و حتی در خود تلآویو بود.
در آن زمان عوامل رژیم صهیونیستی هیچگاه این حملات را محکوم نکرده و از دست نداشتن خود در این عملیات نیز سخنی به میان نیاوردند. دیوید سنجر، روزنامهنگار آمریکایی در کتاب خود به نام «مواجهه و اختفا» که چند ماه پیش منتشر شد، از عملیات مستقیم عوامل موساد در خاک ایران برای ترور دانشمندان هستهای پرده برداشت و اعلام کرد با وجود اینکه دولت اوباما در این اقدامات تروریستی دست نداشته اما از نزدیک از همه جزئیات باخبر بوده و میدانسته عوامل موساد در ایران چه میکنند.
چند هفته بعد از اعلام خبر دستگیری 20 تن از عوامل ترورهای هستهای توسط وزارت اطلاعات روز گذشته یکی از روزنامههای آمریکایی از انتشار کتابی توسط 2 تن از روزنامهنگاران آمریکایی و اسرائیلی به نام «دن راویو» و «یوسی ملمان» خبر داد که در آن بیان شده ماموران ویژه موساد در پشت صحنه ترور دانشمندان هستهای ایران بودند؛ کتابی که در واقع نشاندهنده ضربه سنگینی است که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بر پیکره عملیاتی موساد در ایران وارد آورده است البته از آنجا که دیگر برای طرف ایرانی بعد مخفیای درباره ترورهای سال 88 تاکنون وجود ندارد، انتشار اطلاعاتی از این دست علاوه بر اینکه میتواند نشانی از اختلافات داخلی سران رژیم صهیونیستی درباره طریقه برخورد با ایران باشد، به نوعی «اعتراف پیشدستانه» به همراه «روحیه بخشی پس از شکست» نیز شباهت دارد.
«یوسی ملمان» تحلیلگر ارشد هاآرتص که یکی از نویسندگان این کتاب است به محافل اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بسیار نزدیک است.روزنامه دیلی بیست در مقاله خود درباره این کتاب نوشته است: زمانی که وزیر اطلاعات ایران در واکنش به خبر ترور دانشمندان هستهای این کشور در 2 سال گذشته اسرائیل را متهم اصلی عنوان میکرد، سران این رژیم واکنشی مبنی بر رد کردن این اتهامات از خود نشان نداده و عنوان نمیکردند در این حوادث دستی نداشتهاند.
موساد بویژه داگان اعتقاد داشتند با بالا رفتن نارضایتیهای اقتصادی در ایران که نتیجه تحریمهای آمریکا و متحدان غربیاش است، موساد فرصت بیشتری برای جذب جوانان ناراضی ایرانی خواهد داشت تا از آنها به عنوان منابع اطلاعاتی استفاده کند یا با آموزش آنها از این افراد به عنوان مزدور و شورشی استفاده کند. |
در این کتاب آمده است: «مطالعات 50 ساله روی شبکههای اطلاعاتی موساد نشان میدهد روشی که برای کشتن دانشمندان هستهای ایران به کار گرفته شده، روشی بسیار حساس و با ظرافت است که موساد آن را به همین راحتی در اختیار عوامل خارجی خود در انجام ترورها قرار نمیدهد و کسانی چون مجید جمالیفشی و 20 تن دیگر که ایران اعلام کرده عوامل موساد بودهاند، برای بخش بسیار سری نیروهای اطلاعاتی اسرائیل کار میکردهاند.
روشها، ارتباطات حمل و نقل و حتی بمبهای جدید و ابداع شده که در تهران مورد استفاده قرار گرفتهاند، بیش از حد حساس هستند که بتوان آنها را به شرکای خارجی داد. این البته به این معنی نیست که موساد نقشی در این کار نداشته بلکه شواهد نشان میدهد واحدی ویژه در سرویس اطلاعاتی اسرائیل یا به واقع موسادی درون موساد، مسؤولیت این عملیات را برعهده داشته است.
عوامل این واحد عملیاتی که موساد به آن کیدون میگوید، بسیار ضربتیتر و خلاقانهتر از عوامل عمومی موساد بوده و از تجهیزات بهتری نیز بهره میبرند و با انجام عملیات گسترده، هر بار که عملیاتی انجام میدهند ردپای کمتری از خود بر جای میگذارند البته سران اسرائیل هیچگاه وجود واحد عملیاتی کیدون یا انجام عملیات گسترده توسط این واحد را تایید نکردهاند.»
هماهنگی با کاخ سفید
در این کتاب همچنین به وضوح اشاره شده است: «عملیات ترور دانشمندان هستهای ایران به عملیات «سفید و آبی» مشهور بود؛ نامی که نماد پرچم اسرائیل بوده است. مقامات ارشد اسرائیل که در این کتاب نامی از آنها برده نشده به وضوح بیان کردهاند جزئیات عملیات تروریستی خود در خاک ایران را با کاخ سفید و سازمان سیا در میان گذاشته و با هماهنگی کامل با مقامات آمریکایی این ترورها را پیش میبردهاند. به عنوان نمونه در آخرین عملیاتی که در ایران انجام شد، مقامات آمریکایی اعلام کردند به دلیل اینکه این عملیات در برهه حساسی که گفتوگوها با ایران انجام میشد، انجام شده است، بسیار ناخشنود شدهاند و اعتقاد داشتند هنگام مذاکره با ایران نباید این عملیات انجام میشد.»
در این کتاب عنوان شده با وجود اینکه ایران و اسرائیل رابطه سیاسی با هم ندارند و اسرائیلیها نمیتوانند وارد خاک ایران شوند، عاملان این یگان ویژه ترور مشکلی برای ورود به خاک ایران نداشتند. همچنین 2 همسایه ایران یعنی آذربایجان و ترکمنستان مرزهای بسیار خوبی برای عبور دادن ماموران و وارد کردن آنها به خاک ایران دارند، همچنین با وجود همکاری نزدیک کردها با اسرائیل، عوامل موساد به راحتی در منطقه خودمختار کردستان عراق عبور و مرور کرده و بسیاری از عملیات را از این مکان هدایت میکنند.
همکاری اپوزیسیون
اسرائیل همچنین همکاری نزدیکی با گروههای اقلیت اپوزیسیون ایران دارد و مسؤولیت مئیر داگان، مدیر سابق موساد از سالهای 2002 تا 2010 ارتباط برقرار کردن با اقلیتها و همچنین طرفداری از گروههای مخالف نظام در ایران بوده است. داگان در این باره پیشنهاد داده بود برای ایجاد ناآرامی در ایران با استفاده از گروهی از دانشجویان کارهای موثری میتواند انجام دهد.
داگان همچنین به سران اسرائیل اطمینان داده بود با فعالیتهایی که در داخل خاک ایران انجام میدهد و حمایت از گروههای اپوزیسیون، «توانایی تغییر رژیم حاکم در ایران» را دارد و مستقیما بیان کرده بود: «با استفاده از ترور میتوانیم پروژههای هستهای ایران را به تاخیر بیندازیم».این مقام مسؤول در رژیم صهیونیستی که در این کتاب به نام او اشاره نشده است، بیان کرده داگان در آن زمان اطمینان داشت که «تغییر رژیم در ایران با این ترورها و حمایت از اپوزیسیون ایران کاملا تضمین شده است».
او از طرف دیگر معتقد بود با توجه به تحریمهای صورت گرفته و بحرانهای اقتصادی که برای ایران به وجود خواهد آمد، «حمایت موساد و سیا از اپوزیسیون ایرانی میتواند آنها را وادارد تا با توسل به خشونت علیه رژیم ایران آن را ضعیف کند».موساد بویژه داگان اعتقاد داشتند با بالا رفتن نارضایتیهای اقتصادی در ایران که نتیجه تحریمهای آمریکا و متحدان غربیاش است، موساد فرصت بیشتری برای جذب جوانان ناراضی ایرانی خواهد داشت تا از آنها به عنوان منابع اطلاعاتی استفاده کند یا با آموزش آنها از این افراد به عنوان مزدور و شورشی استفاده کند.
با این وجود برای این ماموریت بسیار خطرناک که بتواند مجموعهای از عملیات تروریستی در داخل پایتخت ایران را به انجام برساند، موساد تنها به استخدام کسانی که میتوانستند اسلحه را به سمت هدف نشانه بگیرند، نیاز نداشت؛ این افراد نمیتوانستند زیاد قابل اعتماد باشند و باید از عواملی غیراسرائیلی استفاده شده و از روشهای منحصر به فرد واحد عملیاتی کیدون نیز استفاده میشد.
عوامل موساد چگونه وارد ایران شدند؟
در این کتاب که با نام «جاسوسان در مقابل آرماگدون» منتشر شده، آمده است: «از اینکه جاسوسان اسرائیل چگونه به خاک ایران وارد میشدهاند اطلاع دقیقی در دست نیست. سازمان اطلاعاتی اسرائیل از زمانی که این رژیم در سال 1948 به وجود آمده، هیچگاه هیچ اطلاعاتی درباره فعالیتهایش در منطقه خاورمیانه فاش نکرده است. با این حال احتمالات مختلفی در این باره مطرح میشود.
به طور قطع عاملان واحد ویژه کیدون به وسیله پاسپورتهای جعلی دیگر کشورها وارد ایران میشدهاند. عملیات جعل اسناد و گذرنامهها توسط واحدی از جاعلان حرفهای موساد انجام میشد. موساد در عین حال واحدی را هم برای سرقت گذرنامههای غیراسرائیلی دارد که از این واحد نیز برای ورود به کشورهای گوناگون استفاده میکند.
به عنوان مثال در ژانویه سال 2010 یک تیم عملیاتی واحد کیدون در هتلی در دوبی یکی از نظامیان اسلامگرای فلسطینی را ترور کرد. پلیس محلی در گزارشی که از این قتل منتشر کرد، ویدئویی را نیز منتشر کرد که در آن نشان میداد واحدهای عملیاتی با پوشیدن لباسهای بیسبال و با استفاده از کلاهگیس و عینکهای مخصوص وارد هتل شده و عملیات خود را انجام دادهاند.
در این عملیات 27 زن و مرد وجود داشتند که پاسپورت هر کدام مربوط به کشورهای مختلفی از جمله انگلیس، استرالیا و ایرلند بود. مقامات این کشورها خشم خود را از این اقدام اسرائیل بیان کردند اما این عملیات آسیبهای دیپلماتیک کمی برای اسرائیل به همراه داشت. در واقع مئیر داگان از عملیات دوبی بسیار راضی بود چرا که هدف اصلی آنها محمود المباح، متهم به خرید سلاح برای حماس، کشته شده بود و همه واحد عملیاتی اسرائیل نیز به سلامت به سرزمین خود بازگشته بودند و حتی نامی از آنها نیز به میان نیامده بود.
دیوید سنجر، روزنامهنگار آمریکایی در کتاب خود به نام «مواجهه و اختفا» که چند ماه پیش منتشر شد، از عملیات مستقیم عوامل موساد در خاک ایران برای ترور دانشمندان هستهای پرده برداشت و اعلام کرد با وجود اینکه دولت اوباما در این اقدامات تروریستی دست نداشته اما از نزدیک از همه جزئیات باخبر بوده و میدانسته عوامل موساد در ایران چه میکنند. |
داگان آشکارا معتقد به ترور است و از این مساله ترس و البته شرمندگیای ندارد که بگوید در داخل خاک دیگران عملیات تروریستی انجام میدهد. به همین دلیل تیم عملیاتی کیدون را برای انجام عملیات ترور عماد مغنیه در سال 2008 به سوریه فرستاد. با نتایجی که این تیمهای عملیاتی کسب کردند، داگان از نتایج کارهای خود در سوریه، لبنان، ایران و امارات عربی متحده رضایت داشت. تا قبل از آن موساد ترجیح میداد به صورت مخفیانه عملیات خود را پیش ببرد اما تغییر الگوی این سازمان به انجام عملیات آشکارتر در واقع خواسته اصلی آریل شارون، نخستوزیر وقت از داگان بود که به نام الگوی «خنجری در بین دندانهای موساد» معروف شد.
امروز اما با وجود عملیاتهایی که موساد در ایران داشته و ترور دانشمندان این کشور که تحت نظر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل انجام میشود، سران اسرائیل معتقدند با این ترورها نمیتوانند سرعت پیشرفت برنامههای اتمی ایران را کاهش دهند. امروز هرگونه تاخیر در نمایش دستاوردهای هستهای ایران نوعی موفقیت برای این واحد به شمار میرود.
«فرار سفید» هدف ترورهای موساد
به نظر مقامات اسرائیلی هر اقدامی که باعث شود رسیدن ایران به فناوری هستهای به تاخیر بیفتد، یک پیروزی برای اسرائیل تلقی میشود. از این منظر قتل دانشمندان و متخصصان هستهای ایران که در خصوص مطالعات فیزیکی و هستهای فعالیت میکردند اهمیت بسیاری دارد. با وجود پیشرفت سریع ایران در عرصه آموزش علوم هستهای، چنین مردانی در نظام آموزشی و علمی ایران کم هستند و از این منظر این ترورها به قدر کافی تاثیر داشته است.
دلیل دیگر اما فرستادن یک پیام قوی روانی به دانشمندان ایرانی از طرف اسرائیل بود. فرستادن پیامی شفاف، قوی و روشن برای تمام کسانی که به نحوی در مساله هستهای ایران دخیل بوده و با دولت همکاری میکردند. موساد با ترورها به این افراد گفت: در کلاسهای درس خود بمانید. کار آکادمیکتان را انجام دهید. تحقیقات خود را منتشر کنید.
از زندگی دانشگاهی لذت ببرید اما اجازه ندهید ایران هستهای شود وگرنه زندگیتان را از دست میدهید. اسرائیل به نظر میرسد تنها با یک نتیجه راضی میشود، نتیجهای که به آن «فرار سفید» میگویند. دانشمندان ایرانی باید بترسند و برنامههای خود را رها کنند. در این صورت عملیاتها به موفقیت رسیده است. داگان پیش از این از نتایج کار تروریستی در ایران راضی بود و آن را کاری تمیز میدانست که هیچ چیز از خود بر جا نگذاشت نه نشانهای، نه اثر انگشتی و نه حتی موتوسیکلتی که در صحنه حادثه بر جا مانده باشد. از نظر داگان ایرانیان تنها میتوانند حدس بزنند که چه کسی این کار را انجام داده است.
در ادامه این کتاب به سوابق رئیس فعلی موساد نیز اشاره شده و بیان شده است: تامیر پاردو به نظر آرامتر و نرمتر از داگان صحبت میکند اما طریقه صحبت کردن او موضوعی انحرافی و گمراهکننده است چرا که پاردو زیرکتر و البته حیلهگرتر از داگان است. داگان هماکنون به صف مخالفان حمله نظامی به ایران پیوسته و بارها بیان کرده است حمله به تاسیسات هستهای ایران تنها به ایجاد جنگ و از بین رفتن آرامش در اسرائیل کمک میکند.
داگان بشدت به تحریمها اعتقاد دارد و امید دارد با تنگتر شدن دایره تحریمها و البته حملات سایبری که آمریکا علیه برنامه هستهای ایران ترتیب داده است، ویروسهایی نظیر استاکسنت بهتر بتوانند برنامههای اسرائیل را پیش ببرند تا حمله نظامی. داگان معتقد است اگر قرار باشد حملهای علیه ایران صورت گیرد باید توسط آمریکا باشد تا اسرائیل خودش را وارد معرکه نکند.
داگان که از سال پیش تاکنون پذیرای تعدادی از خبرنگاران در دفتر خود بوده، تمایلش به حمله نظامی آمریکا به ایران را پنهان نگه نداشته و بارها به این مساله اذعان کرده است. داگان معتقد است حتی اگر اسرائیل نیز برای بازداشتن ایران از دستیابی به فناوری هستهای کاری انجام ندهد، آمریکا جلوی این کشور را میگیرد و نیازی به هزینه کردن از طرف اسرائیل برای ایجاد درگیری نظامی نیست. آمریکا البته در این میان به این دلیل که ایران کشوری مسلمان و البته شیعه است، این کار را انجام نمیدهد، آمریکا تنها از مساله قدرتمند شدن ایران به عنوان یکی از قدرتهای نفتی جهان نگرانی دارد.
ثمانه اکوان
خبرگزاری فارس: همزمان با آغاز تحریمهای جدید اتحادیهی اروپا و آمریکا، ابعاد راهبرد آمریکا علیه امنیت ملی ایران که احتمالاً تا انتهای تابستان به اوج خواهد رسید در حال آشکار شدن است. این سناریو در ادارهی اطلاعات ملی آمریکا طراحی شده و «جیلیان برنز» مسئول تازه منصوب شدهی میز ایران، متولی نظارت بر اجرای آن است.
خبرگزاری فارس: نهمین همایش حزب الله سایبر با عنوان «سوریه محور مقاومت» با حضور رسانههای داخلی و خارجی و با حضور سفیر جمهوری عربی سوریه در ایران، عصر پنجشنبه برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، نهمین همایش حزب الله سایبر با عنوان «سوریه خط اول مقاومت» در ساعت 17:15 روز پنجشنبه 22تیر با قرائت قرآن حامد شاکرنژاد و پخش سرود مقدس جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. پس از آن مجری برنامه به مهمانان خارجی و داخلی این همایش خوش آمد گفت و همچنین از کارشکنی دولت قطر به این جهت که چند مهمان دیگر این همایش نتوانستند ازاین کشور وارد ایران شوند ابراز تاسف کرد.
اولین برنامه این همایش پخش بخشهایی از مستند «فتنه شام» بود که سهیل کریمی با حضور در شهرهای محل اغتشاش سوریه آنرا تهیه کرده است. پس از آن سهیل کریمی به روی سن آمد و با بیان خاطراتی از ساخت مستند و وضع موجود سوریه، سختی ها و گره های بسیار در ساخت این مستند را توصیف کرد.کریمی با تشویق ممتد حاضران که به پاس خطرپذیری او در ساخت این مستند نواخته میشد از روی سن پایین آمد.
حجت الاسلام اختری رئیس مجمع جهانی اهل البیت (ع) و سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در سوریه سخنران بعدی نهمین همایش حزب الله سایبر بود. وی با بیان اینکه امروز دشمنان اسلام با ابزار رسانهای خود سیاه را سفید و سفید را ظلمات نشان میدهند، گفت: اگر بگوییم ننگ و نفرین بر این جامعه بشری که با عرضه عناوین براق در جامعه، قصد وارونه جلوه دادن آن را دارد حرف کاملا درستی زدهایم.
اختری با تأکید بر بیریشه بودن مخالفان حکومت بشار اسد، گفت: دشمنان گاهی تلاش میکنند با حمایتهای همه جانبه خود، حرکتهای دروغین در جامعه ایجاد کنند اما حرکتهایی که در تونس و مصر انجام گرفت یک حرکت مردمی و عام بود. مخالفان حکومت بشار قصد دارند سوریه را از خط مقاومت حذف کنند. سوریه به عنوان تنها کشوری که از روز اول با تمام قوا در جبهه مقاومت ایستاده است، با همکاری جمهوری اسلامی ایران توانسته در مقاومت خود پابرجا بماند و در برابر توطئهها ایستادگی کند. سوریه تاکنون تمام سیاستهای سازش را شکست داده است.
پس از سخنرانی نسبتا طولانی حجت الاسلام اختری، حامد حسن سفیر جمهوری عربی سوریه در ایران، وضعیت این روزهای سوریه در مقابل هجمه رسانههای غربی را تشریح کرد.
حسن با اشاره به ایستادگی سوریه در مقابل پیمان کمپ دیوید گفت: چرا امروز ما شاهد خونریزی در سوریه هستیم؟ چرا غرب و اسرائیل و بعضی کشورهای عربی مقابل سوریه صف کشیدهاند؟ چرا همه دشمنان مقاومت به دنبال خونریزی در سوریه هستند؟ زیرا هر موضعی که آمریکا و اسرائیل اتخاذ کرده است، سوریه موضعی در مقابل آن گرفته است و در مواردی که جهان عرب به پشتیبانی از پیمانهایی مانند کمپ دیوید ایستاده است، سوریه در صف مقابل آن قرار گرفته است.
وی افزود: امروز جنگی که در سوریه با آن مواجه هستیم یک جنگ رسانهای و نظامی است، علاوه بر این دو جنگ، تحریمهای اتحادیه عرب و کشورهای غربی هم در این زمینه آنها را کمک میکنند.
سفیر جمهوری عربی سوریه در یاران گفت: امروز 60 شبکه تلویزیونی و ویدئویی در جنگ علیه سوریه نقش آفرینی میکنند اما ما با تلاش و کوشش و با یاری جامعه حزب الله از جمله حزب الله ایران بر مشکلات فائق خواهیم آمد. برخی می خواهند ناتو را در مسائل سوریه دخیل کنند ،این کشورها یک بار اراده ملت سوریه را آزمودهاند ،دخالت ناتو در سوریه سرنوشتی همچون سرنوشت جنگنده متجاوز ترکیه که توسط سوریه زمین گیر شد خواهد داشت .
حامد حسن با اشاره به سابقه حمایتهای جمهوری اسلامی و سوریه از یکدیگر گفت: پس از انقلاب اسلامی ایران و قرار گرفتن مسئله فلسطین در رأس امور این کشور، غرب به وسیله صدام به ایران حمله کرد تا خط مقاومت را از بین ببرد، اما سوریه در مقابل اتحادیه عرب و غرب در کنار جمهوری اسلامی ایستاد. امروز نیز خونریزیهایی که در سوریه توسط سلفیهای تندرو انجام میشود، از پشتیبانی همه جانبه عربستان، قطر و غرب برخوردار است. اینها همان کشورهایی هستند که در ابتدای انقلاب اسلامی ایران مقابل این کشور صف کشیدند، اما این وعده خداست که همانا پیروزی از آن حزب الله است.
سخنان حامد حسن چندین بار با تشویق حضار همراه بود. این تشویقها مخصوصا در دوبار شدت گرفت که اولین بار در حمایت از مواضع بشار اسد در مقابل زیادهخواهان غربی بود، و دومین بار هم وقتی بود که حسن از اقتدار ارتش سوریه در انهدام جنگنده ترکیه سخن گفت.
پس از تمام شدن سخنان حسن، جمعی از جوانان سوری حاضر در سالن که پرچم سوریه و عکس بشار اسد در دستانشان بود، یکصدا شعار «الشعب یرید بشار اسد» و «بروح بدم لبیک یا بشار» سر دادند که جوانان ایرانی نیز با تشویق خود از برادران سوری خود حمایت کردند.
حسن عباسی رئیس مرکز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز مهمان ویژه این همایش بود که با تشویق متوالی حاضران، خود به خود برای سخنرانی بهروی سن دعوت شد.
عباسی در ابتدا به بررسی وضعیت اقتصادی ایران پرداخت و گفت: آمریکا بیش از سی سال است که ایران را تحریم کرده است و امروز با بودجه 4 تریلیون دلاری سالانه خود، بیش از 16 تریلیون دلار بدهی خارجی دارد؛ که 27 کشور اتحادیه اروپا نیز در کف خیابانها به دلیل مشکلات اقتصادی درگیر هستند و این در حالی است که همه آنها با آمریکا رابطه دارند و این پاسخی است به آنهایی که رابطه اقتصادی با آمریکا را علاج مشکلات اقتصادی داخلی می دانند. جالب است بدانید که ایران بعنوان کشور تحریم شده، تنها 0.1 بودجه سالانه خود بدهی خارجی دارد، حال آنکه آمریکا بعنوان کشور تحریم کننده بیش از 4 برابر بودجه سالانهاش بدهی خارجی دارد.
وی با بیان اینکه غرب به سه موج بیداری کشورها اعتقاد دارد، گفت: آن ها اعتقاد دارند موج اول بیداری به انقلاب اسلامی ایران منجر شد، موج دوم بیداری که لبنان و فلسطین را شامل شد و باید به موج سوم بیداری که امروز دوازده کشور عربی اسلامی را فراگرفته باید تاخت و این سه موج را مهار کرد.
عباسی ادامه داد: البته در اردیبهشت سال گذشته رهبر معظم انقلاب فرمودند که موج چهارم بیداری اسلامی مستضعفین به متن اروپا میرود و امروز شاهد این مسئله هستیم؛ موج پنجم بیداری را نیز در شهریور سال گذشته تحت عنوان جنبش تسخیر والاستریت دیدید که این موج مردم شهرهای امریکا را فراگرفت و آنها اذعان داشتند که این حرکت را از مردم مصر ایده گرفتهاند.
عباسی سپس به مسائل و بحرانهای ایجاد شده در سوریه اشاره کرد و گفت: عمده ترین تلاشی که در طول ماههای اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی انجام دادهاند این است که القاء کنند آنچه که در منطقه رخ میدهد، پدیده ضد صهیونیستی و ضد امریکایی نیست بلکه علیه استبداد است و این استبداد درون سوریه نیز وجود دارد؛ چراکه سوریه با رژیم صهیونیستی و امریکا رابطهای ندارد و فصد القای این را دارند که مردم سوریه نیز چنین مطالباتی را دارند.
وی سپس به اشتباه بزرگ کارشناسان آمریکایی اشاره کرد و گفت: باید به کارشناسان استراتژیست ایالات متحده بگوییم که در دهه 60 میلادی و عصر چه گوآرا سیر میکنید، اگر خود شما انقلابهای مخملی را در جهان دنبال میکنید، پس این چه منطقی بود که طالبان و القاعده را با هماهنگی قطر به راه انداختید و برای آنها در دوحه قطر دفتر تأسیس کردید، سپس پولهای میلیاردی به آنها دادید و این گروه را روانه سرزمین سوریه کردید. چطورمیخواستید با تروریست عریان انقلاب به پا کنید؟
عباسی ادامه داد: در شرایطی که تروریست در همه جا نکوهش شده و نفرت همه را برانگیخته است پس این تئوریهای جین شارپ و هانتینگتون کجا به درد میخورد که شما تروریست و خشونت علنی در شهرهای سوریه را تجویز میکنید؟
رئیس اندیشکده یقین گفت: بزرگترین اشتباه استراتژیک غرب این بود که با خشونت علنی در سوریه وارد شد؛ انقلاب یعنی آن چیزی که مردم بحرین از صبح تا شب با دست خالی به دنبال آن هستند.
عباسی ادامه داد: ما انتظار نداشتیم که القاعده در زمانی که حزب الله در جنوب لبنان میجنگید، علیه رژیم صهیونیستی حتی یک تیر شلیک کند اما وقتی مردم مظلوم غزه در سال 1387 مورد هجوم بودند آیا نباید القاعده نشان میداد هم فکر آنها (حماس) است.
ما هیچ گاه و در هیچ بزنگاه تاریخی مشاهده نکردیم که جریان وهابیت علیه رژیم صهیونیستی عمل کند.
وی افزود: استکبار و انگلستان در منطقه ما سه جریان را بوجود آوردند، اول ایجاد مذهب دست ساز جعلی یعنی قادیانگری در سرزمین پاکستان بود که محصول آن سلمانرشدی است؛ دوم جریان جعلی بهائیت در ایران و سوم جریان جعلی وهابیت در درون سرزمین حجاز بود و شرایطی را ایجاد کردند که هر گاه انگلستان و جریان سلطه به آن نیاز داشتند، این جریان منفی در حمایت از آنان به صحنه بیاید. دلیل اینکه نمیبینید وهابیت علیه رژیم صهیونیستی عمل کند همین است و این گروه تمام توان و انرژی خود را گذاشته است تا سوریه را به آتش بکشد.
عباسی خاطر نشان کرد: نکته کلیدی و اساسی این است که با شروع این انقلابها، ایالات متحده به کشورهای ترکیه و عربستان دو مأموریت همزمان داده است، عربستان نقش ممانعت از استمرار این انقلابها را بهعهده دارد و ترکیه نیز از لاک خود که ادعای اسلامگرایی داشت خارج شده و نشان داد که چقدر به اسلام باور دارد.
رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز گفت: امروز که منطقه جنوب رژیم صهیونیستی در سرزمین مصر از سیطره ایالات متحده و رژیم صهیونیستی خارج شده است، یک راه برای رژیم صهیونیستی برای خروج از انزوا باقی میماند و آن این است که مرکز دفاع از رژیم صهیونیستی به ترکیه تغییر کند چون این رژیم در کشور ترکیه سفارت دارد و با این کشور تعامل دارد؛ اما میان رژیم صهیونیستی و مجموعه ترکیه، سرزمین سوریه از بلندیهای جولان تا محدوده جنوب ترکیه فاصله انداخته است و لذا باید سرزمین سوریه از چنگ مردم خارج شده و تکیه گاه رژیم صهیونیستی شود.
عباسی با بیان اینکه می خواهند با حذف سوریه خط مقاومت را نابود کنند به بررسی سناریوهای احتمالی در خصوص سوریه پرداخت: گفتهاند که میخواهند سوریه را مانند لیبی کنند و آن را به درگیری داخلی کشانده و با دخالت و بمباران ناتو این کشور را اشغال کنند و دولت جایگزین را بر سرکار بیاوردند. به چند دلیل لیبی با سوریه متفاوت بوده و جنس دیگری دارد؛ سه دستگاه اصلی یعنی ساختار حکومت، سیستم اطلاعاتی و ارتش با ساختار چیزی که حافظ اسد و بشار اسد رقم زدهاند عجین شده و به هم زدن این نظم، نظم یکپارچه سوریه را متلاشی میکند و این انسجام امکان متلاشی شدن ندارد که اینرا آمریکاییها و فرانسویها به خوبی میدانند.
رئیس اندیشکده یقین گفت: نکته دوم این است که لیبی از سرزمین فلسطین دور بوده اما لازم است که به استراتژیستهای آمریکایی هشدار دهم که بدانند رژیم صهیونیستی گروگان سه فلش عملیاتی در منطقه است. گروگان اول اینکه این رژیم گروگان دولت سوریه است، دوم اینکه اسرائیل گروگان مقاومت لبنان بوده و سوم اینکه گروگان مقاومت اسلامی در غزه است. به این معنا که هر جنگی را رژیم صهیونیستی و ناتو علیه سرزمین سوریه رقم بزنند این کشور به جای پاسخ به ناتو، تمرکز موشکهای خود را بر روی نقاط استراتژیک این رژیم قرار خواهد داد و این رژیم با مشکلات متعددی روبه رو میشود.
وی افزود: غزه 22 روز در مقابل رژیم صهیونیستی قرار داشت و مقاومت کرد، حزب الله نیز 33 روز ضرب شست جوانان شیعه را به صهیونیستها نشان داد و حال اگر ضلع سوم مقاومت یعنی سوریه نیز به آنها اضافه شود، رژیم صهیونیستی گروگان خط مقاومت در منطقه میشود.
عباسی با بررسی اقدام نظامی درسوریه که به یک جنگ جهانی منجر میشود، گفت: اول اینکه اکنون هوا گرم است و دولت اوباما که در آبان ماه با انتخابات ریاست جمهوری درگیر میشود آماده هیچگونه تنش و درگیری نیست؛ نکته دوم این است که به دلیل مشکلات عدیده مالی و فروپاشی اتحادیه اروپا، این اتحادیه نیز آماده جنگی نیست که شروع کننده خودش باشد ولی نداند خاتمه دهنده آن کیست. همچنین شانزده تریلیون بدهی خارجی ایالات متحده و سیستم رو به سقوط اقتصادی و وضعیت اقتصادی اتحادیه اروپا اجازه حمله و دخالت نظامی در این کشور را نمیدهد.
رئیس اندیشکده یقین گفت: استراتژیستهای غربی میدانند که اگر دست به چنین کاری بزنند، کسی که در این میان ضرر میکند اتحادیه اروپا، ایالات متحده و پیمان ناتو است که به از دست رفتن موقعیت فرزند نامشروع آنان یعنی رژیم صهیونیستی منجر میشود.
عباسی سپس یه راهکارهای پیش روی سوریه پرداخت و گفت: چهار نفرت منطقهای وجود دارد که دولت سوریه موج عملیات روانی خود را باید بر روی این چهار محور سوار کند. نفرت اول نفرت از آمریکاست، دوم نفرت از دولتهای دستنشانده در منطقه، سوم نفرت از رژیم صهیونیستی و چهارم نفرت از تروریست القاعده در سرزمین سوریه است.
وی افزود: این چهار دسته نفرت زمینهای است که اگر دولت سوریه بر روی آنها متمرکز شود و هر گونه درگیری با ناتو را به جای پاسخ دادن به خود ناتو به رژیم صهیونیستی پاسخ دهد نتیجه طبیعی آن خواهد شد که تمام مردم جهان عرب و جهان اسلام پشت سر سوریه به عنوان محور مقاومت قرار خواهند گرفت.
عباسی گفت: امام راحل فرمودهاند که هر کس به پیامبر گرویده مأموریت استقامت دارد و ما امروز در شرایطی این گردنه مهم تاریخی را میگذرانیم که بیداری اسلامی به اوج خود رسیده و استقامت حداقل کاری است که باید انجام دهیم.
رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز گفت: تا وقتی که آمریکا، اروپا و ناتو رژیم صهیونیستی را گروگان دولت سوریه میدانند، نگران هیچ چیز نباشید و از سوی دیگر مردم سوریه و دولت آن بدانند که همه پیکان تهدید خود را به جای ناتو به سمت رژیم صهیونیستی ببرند. نام دکترین این اقدام که غربیها نیز آن را خوب میشناسند، شمشیر داموکلس است. در اسطورههای یونان، شمشیر داموکلس شمشیری است که در کنار گردن دشمنی گذاشته میشود که هر گاه دست از پا خطا کند عزیز او را از بین میبرد.
عباسی در پایان گفت: در دکترین شمشیر داموکلس، وضعیت سوریه، مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان به شکلی است که از سه زاویه شمشیر داموکلس اطراف گردن رژیم صهیونیستی قرار داده شده است و حال با چنین گروگانی، پیمان آتلانتیک شمالی که طرح حمله به سوریه را دارد یک برگ دیگر را رو کند تا ما نیز برگ استراتژیک خود را رو کنیم؛ این نکته را از این نظر میگویم که نخواهند از لحاظ روانی روحیه مردم سوریه را خراب کنند.
سخنرانی حسن عباسی با انبوه تشویق حضار همراه شد و پس از آن تنی چند از جوانان فعال سوری و کشورهای دیگر در میز گردی به بررسی وضعیت پیش روی انقلابهای منطقه پرداختند.
فعالیت صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران به مهمترین دغدغهی ایالات متحدهی آمریکا تبدیل شده است. آمریکا مدعی است «تهران در پوشش فعالیتهای هستهای بهدنبال ساخت جنگ افزار اتمی» است. با این حال، شورای اطلاعات ملی آمریکا در دسامبر سال 2007م. در گزارشی اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران فعالیتی در زمینهی ساخت بمب اتمی نداشته است. انتشار این گزارش با انتقادهای دستگاههای اطلاعاتی سایر کشورهای غربی و اسراییل روبهرو شد.
اما رفتارشناسی دولت آمریکا در سالهای اخیر نشان میدهد بار دیگر سیاست تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران از سر گرفته شده و با انتساب یکی از افسران امنیتی متبحر در سمت مسئول میز امور ایران در شورای اطلاعات ملی آمریکا، قصد دارد طرح 7 محوری پیشنهاد شده از سوی ادارهی اطلاعات ملی آمریکا را اجرایی کند. طرحی که بنیان آن بر اساس دکترین عملیات روانی طرحریزی شده و هدف اصلی آن دامن زدن به نارضایتیهای داخلی با هدف فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران از درون است.
موضوعی که بیارتباط با تحریمهای اعمال شده از سوی غرب برضد ایران نیست. به نحوی که گفته میشود، هدف اصلی از در پیش گرفتن چنین سیاستی، گسترش اعتراضهای داخلی در ایران نسبت به سیاستهای دولت در زمینهی فعالیتهای صلحآمیز هستهای است.
جیلیان برنز کیست؟
«جیلیان برنز»، سومین مسئول میز ایران در وزارت امور خارجهی آمریکاست که با عنوان برنز (پس از نیکولاس برنز معاون کاندولیزا رایس و ویلیام برنز معاون هیلاری کلینتون) به این سمت گمارده شده است.
اما فارغ از تشابه نام خانوادگی مسئول جدید میز ایران در وزارت خارجهی آمریکا با دو دیپلمات پیشین این کشور، وی سه تفاوت عمده نسبت به همکاران سلفش دارد:
- جیلیان برنز متخصص عملیات روانی است.
- خانم برنز سابقهی عملیاتی در اروپا (انقلاب رنگین لهستان) و ارتباط با اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران در ایام فتنهی 88 (مسئول دفتر منطقهای آمریکا در امور ایران در دبی) را در کارنامهی خود دارد.
- تجربهی برنز در حوزههای امنیتی و اطلاعاتی بر سابقهی دیپلماتیک وی میچربد.
البته خانم برنز از ویژگیهای دیگری نیز برخوردار است. به عنوان مثال وی اولین افسر ادارهی امنیت ملی آمریکا (NIC) در امور ایران است که در راستای تشدید فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی به ایران، اخیراً به عنوان مسئول اتاق برنامهریزی سیاست خارجی، از سوی وزارت امور خارجهی ایالات متحده معرفی شده است. در ضمن ناگفته نماند که تجربهی خانم برنز در یک دههی گذشته نظیر کار خود در دفتر خدمات خارجی وزارت امور خارجهی آمریکا و مسئولیت میز تحلیل و برنامهریزی سوریه، اردن و لهستان در انتخاب وی به این سمت، بیتأثیر نبوده است.
امیدهای کاخ سفید به برنز
وجود چنین خصیصههایی باعث شده تا بارقهی امید مقامهای کاخ سفید به دستاوردهای خانم برنز بیش از همکاران سلفش باشد.
چراکه وی را برای نظارت بر حسن اجرای طرح 7 محوری عملیات روانی ادارهی اطلاعات ملی آمریکا که مبتنی است بر:
1. کاهش درآمد و افزایش هزینههای ایران؛
2. آغاز نارضایتیهای نقطهای (با تأکید بر مسائل معیشتی و کارگری)؛
3. به انفعال کشاندن دستگاه اجرایی؛
4. فعال شدن زیر ساختهای جریان فتنه در جهت گسترش نارضایتی اقتصادی؛
5. فراگیر نشان دادن فساد اقتصادی؛
6. بالا گرفتن اختلافها، درون خانوادهی نظام؛
7. بینتیجه گذاشتن مذاکرههای هستهای.
انتخاب کردهاند. آنان به خوبی میدانند که آخرین حربهی غرب در مواجهه با جمهوری اسلامی بحث تحریمهای اقتصادی گسترده بهخصوص در حوزهی نفت و بانک است. چنانچه این پروژه نیز با شکست مواجه شود، غرب میباید یکی از دو گزینهی تسلیم در برابر ایران و یا ورود به مرحلهی خطرناک و پرهزینهی نظامی را انتخاب کند که در شرایط فعلی به نظر نمیرسد هیچکدام از آنها قابلیت اجرایی شدن را داشته باشند.
از این رو تمام وجه همت خود را بر تحقق اهداف تحریمها متمرکز نمودهاند و برای نیل به آن، حساب ویژهای بر روی مدیریت و توان اثرگذاری بر افکار عمومی ایران باز کردهاند. چرا که راز موفقیت و ثمربخشی تحریمها، تشدید نارضایتیهای داخلی در ایران است. موضوعی که در مقولهی قدرت نرم و قالب وارههای عملیات روانی قابل پیگیری و تحقق است و جیلیان برنز بیش از هر گزینهی دیگری میتواند برای طرحریزی و اجرای چنین مأموریتی، شایستگی داشته باشد.
رد پای جین شارپ؛ از فتنهی 88 تا تحریمهای نفتی
نام «جین شارپ» برای مردم ایران نامی آشناست. مردی که بسیاری معتقدند نظرهای وی، زیرساخت تئوریک انقلابهای رنگین اروپای شرقی و ناآرامیهای سال 88 ایران است. وی در آخرین اثر خود که در ماه ژوئن 2005م. با عنوان «کاربرد کنش بیخشونتی: تمرین قرن بیستم و پتانسیل آن در قرن بیست و یک» منتشر شد، مثالهایی برای طرحریزی و اجرای برنامههای براندازانه به کار برده که به نظر میرسد با توجه به تخصص خانم برنز در زمینهی عملیات روانی میتواند در سبد سیاستی وی در خصوص برخورد با ایران مورد استفاده قرار بگیرد.
چرا که به اعتقاد شارپ «قدرت یک پدیدهی یکپارچه، یکجا و برگرفته از ذات کسانی که خود را صاحب قدرت میدانند نیست. بلکه قدرت سیاسی و یا قدرت در هر منطقه صرفنظر از ساختار سازمانی، به مردم آن منطقه مربوط میشود. لذا ساختار قدرت، تکیه بر فرمانبرداران قدرت دارد. اگر مردم از صاحبان قدرت اطاعت نکنند آنها دیگر هیچ قدرتی ندارند.»
او معتقد است تمامی ساختارهای مؤثر قدرت دارای «سیستمهای تقویت کننده و یا تهییج کنندهی فرمانبرداران» هستند. حال اگر بتوان در فرآیندی میان مدت این ساختارها را با بحران کارآمدی و یا خلأ مشروعیت مواجه کرد، میتوان انتظار داشت که «ساختارهای پنهان قدرت» نیز انسجام بیابند. به نحوی که «پنجرهای» باشند برای اعمال تغییرات مؤثر در دولتها؛ از این رو انتصاب جیلیان برنز میتواند فرصت مناسبی برای پیادهسازی آموزههای جین شارپ در ایجاد و تعمیق شکافهای دولت – ملت در ایران باشد. موضوعی که جیلیان برنز پیشتر آن را در حوادث فتن تهییج 88 یکبار تجربه کرده است.
تجربهی حضور برنز در دبی و اجرای پروژهی (EXCHANGE) «تبادل افراد و گروهها»
در زمان حضور برنز در دفتر امور ایرانیان در دبی، ایدهی جدیدی تحت عنوان «پروژهی» (EXCHANGE) «تبادل افراد و گروهها» اجرایی شد که در چارچوب آن اعزام افراد و گروهها به آمریکا با صرف هزینههای گزاف از راه پایگاههای ایجاد شده برضد ایران (دبی، استانبول، باکو، لندن و فرانکفورت) با محوریت دبی صورت میگرفت.
از جمله اهداف این طرح، آموزش خبرنگاران با هدف جمعآوری اطلاعات، ایجاد وبسایت و آموزش دربارهی نحوهی برگزاری انتخابات، اعزام هنرمندان و مشاغل حرفهای با هدف کادرسازی و ارائهی کمک به سازمانهای غیردولتی برای اجرای پروژهی براندازی نرم در ایران بوده است. این ایده منحصر به فرد که در پی تأسیس دفتر امور ایران در دبی (مستقر در کنسولگری آمریکا) از سوی وزارت امور خارجهی این کشور که مشابه پایگاه «ریگا» در لتونی در زمان جنگ سرد بود، باعث گردید تا جیلیان برنز به عنوان کارشناس عملیات روانی بتواند از راه این دفتر فعالیتهایی در خصوص جذب نخبگان ایرانی و تأثیرگذاری بر اندیشهها و برداشتهای آنان به منظور ترغیب آنها به اقدام برضد منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار خود قرار دهد.
موضوعی که سخنگوی وقت وزارت امور خارجهی آمریکا در خصوص آن میگوید: «دولت آمریکا از طریق سفارتخانههای خود در کشورهای حاشیهی خلیجفارس و سایر کشورهای همسایهی ایران، با سازمانهای غیردولتی و رسانههای ایران همکاری و تعامل خواهد داشت. آژانسهای مسافرتی بین ایران و آمریکا را افزایش خواهیم داد و مبلغ 5میلیون دلار برای بازدید استادان و معلمان و حرفههای دیگر از آمریکا پرداخت خواهیم کرد.»
بر همین اساس دفتر امور ایران در دبی طی سالهای حضور برنز در آنجا توانسته بود در قالب برگزاری دورههای آموزشی و اعزام گروههای متعدد از اقشار مختلف به آمریکا؛ مبادرت به ایجاد زمینههای لازم جهت برقراری ارتباط با لایههای مختلف اجتماعی و نخبگان جامعه کرده و دعوت شوندگان بدون طی مراحل معمول اخذ ویزا و با مساعدت مستقیم مسئول امور ایران در کنسولگری آمریکا، خانم جیلیان برنز (و آقایان رامین عسگرد و تیموتیریچاردسون) به آمریکا مسافرت میکردند که عمدتاً تحت تأثیر قرار گرفته و پس از بازگشت نیز به عنوان مسئول تشکیل گروههای جدید و اعزام آنها به آمریکا فعال میشدند.
البته در آن زمان خانم برنز شاخصهایی را برای جلب نخبگان ایرانی از لایههای مختلف اجتماعی طراحی کرده بود که مهمترین آنها عبارت بودند از: «جوان بودن»، «مؤثر بودن»، «بازگشت حتمی به ایران»، «تحصیلات عالی»، «ارتباط با نهادها و مراکز دولتی» و «افراد دارای عدم سوءسابقهی سیاسی.» این در حالی است که خانم برنز در دورهی حضور خود در دبی علاوه بر اجرای موفق پروژهی (EXCHANGE) مبادلات دوجانبه، توانست اجرای طرح ابتکار منطقهای بنیاد «سوروس» را نیز به عرصهی عمل درآورد.
برنز و ضربهی سهمگین دستگاه امنیتی ایران
برآوردهای وزارت امور خارجه و نحوهی ترقی شغلی برنز حکایت از رضایت دولتمردان آمریکا از وی در دوران حضورش در دفتر دبی دارد چرا که به اعتقاد مقامهای کاخ سفید، آنچه که باعث شده تلاشهای جیلیان برنز در منطقه به نتیجه نرسد، اشراف اطلاعاتی – امنیتی ایران بر تحرکات عناصر امنیتی غرب در منطقه بوده است.
به عبارت دیگر برنز در حالی که از پوشش مؤسسههایی نظیر «مریدین، صلح، آسپن و ...» برای اجرای موفق پروژهی (EXCHANGE) استفاده میکرد، نتوانسته بود از تور اطلاعاتی وزارت اطلاعات ایران بگریزد و در نتیجه ضربهی اطلاعاتی – امنیتی وزارت اطلاعات ایران به عناصر این شبکه در داخل و خارج از کشور در سال 87، پروژه را با شکست مواجه کرده بود.
این تجربهی زور آزمایی با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران باعث شده تا در دور جدید عملیات روانی آمریکا برضد ایران که همزمان شده با اعمال تحریمهای نفتی و بانکی، جیلیان برنز این بار در نقطهای دورتر از جغرافیای سرزمینی ایران اما اثرگذارتر از دفتر دبی به طرحریزی عملیات روانی برضد جمهوری اسلامی ایران بپردازد.
سیاستی که به نظر محور اصلی آن بر بزرگنمایی تأثیر تحریمهای اعمالی غرب برضد ایران استوار شده و انتظار میرود در یک همگرایی گسترده میان اپوزیسیون داخل، خارج و بیگانگان پیگیری شود تا رد پای جیلیان برنز در پیادهسازی این سیاستها کمرنگتر شود. از این رو شاهد آن هستیم که علاوه بر تریبونهای بینالمللی آمریکا و بخشهای رسانهای فارسی زبان وابسته به این کشور، سایر رسانههای ضدانقلاب نیز در اقدامی منسجم به زیر چتر فرماندهی میز امور ایران در وزارت امور خارجهی آمریکا درآمدهاند تا طرحهای جدید خانم برنز با موفقیت دنبال شود.
یکی از این رسانهها، «بی.بی.سی» فارسی است. رسانهای که از قضا در جریان فتنهی 88 نیز نقشی مؤثر بر عهده داشت و امروز نیز در بزرگنمایی تحریمهای غرب بر ضد ایران بسیار پر کار است. از این رو در ادامه، نگاهی مصداقی به گوشهای از مطالب «بی.بی.سی» فارسی در دورهی زمانی انتصاب جیلیان برنز و ابلاغ سیاستهای 7 محوری ادارهی اطلاعات ملی آمریکا در قبال ایران تا به امروز خواهیم داشت.
بی.بی.سی بازوی عملیاتی برنز در پیادهسازی طرح 7 محوری ادارهی اطلاعات ملی آمریکا
در تحلیل محورهای هفتگانهی ادارهی اطلاعات ملی آمریکا برای تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران که بناست تا «انتهای تابستان» امسال ادامه پیدا کند، میتوان به وضوح، الهامگیری این طرح از آموزههای جین شارپ را مشاهده کرد و تأثیرات حضور جیلیان برنز در اتاق فکر وزارت امور خارجهی آمریکا را در پیادهسازی طرحهای عملیات روانی برضد ایران به منظور بزرگنمایی اثرات تحریمهای نفتی و بانکی غرب، ملاحظه نمود.
بر این اساس برنز با همکاری بخش فارسی شبکهی «بی.بی.سی»، برنامهی مفصلی را برای القای ناآرامیهای اجتماعی و اقتصادی به بهانهی تحریمهای نفتی و بانکی تعبیه کرده که بخشی از آن در ادامه مورد اشاره قرار گرفته است:
الف) بر اساس بند دوم محورهای هفتگانه (آغاز نارضایتیهای نقطهای)، دامن زدن به نارضایتیهای داخلی در حوزهی معیشتی به عنوان راهکاری اثرگذار بر مواضع ایران اعلام شده و به همین منظور به برخی از رابطهای جریان فتنه مأموریت داده شده تا بر روی موضوع بحرانهای کارگری و وضع معیشتی مردم تمرکز کنند.
موضوعی که رسانههای خبری کلید اجرای آن را از روز جهانی کارگر در سال جاری زدند. «بی.بی.سی» فارسی در گزارشی با عنوان «انباشت مطالبات کارگری در آستانهی روز کارگر در ایران» ضمن بزرگنمایی از اعتراضهای کارگری در ایران مینویسد: «در آستانهی روز جهانی کارگر، اول ماه مه (12 اردیبهشت)، اعتراضهای کارگران ایران نسبت به حقوق معوقه، عدم امنیت شغلی و گرانی در گوشه و کنار این کشور بالا گرفته است. فعالان کارگری ایران معتقدند که این روز فرصتی مناسب برای بیان خواستههایشان است و مطابق اصل 27 قانون اساسی، حق برگزاری راهپیمایی و تجمع دارند. اما به باور آنان دولت ایران در این زمینه همکاری نمیکند.»
ب) در بند سوم این طرح به انفعال کشاندن دستگاه اجرایی با هدف القای انفعال و در ادامه، مطالبه برای تغییر راهبردهای سیاست خارجی بهویژه در بحث هستهای آن هم از درون دولت مورد توجه قرار گرفته است.
در این زمینه نیز شاهد آن هستیم که «بی.بی.سی» گزارشهای مفصلی را در خصوص اثرگذاری مخرب تحریمها بر اقتصاد ایران منتشر کرده است. به عنوان مثال در گزارشی با عنوان «اثرگذاری تحریمهای بینالمللی بر رفتار کشورهای تحریم شده» مسئلهی اثرات مخرب تحریمها بر اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گرفته و آورده شده «جملگی رهبران ایران ظاهراً بر این نظر استوارند که تحریمها هیچ تأثیری بر این کشور نداشتهاند.
گرچه بالا بودن نرخ بیکاری، تورم روزافزون، سقوط ارزشها، شکاف عمیق طبقاتی و بسیاری از سختیهای دیگر میتوانند علل مختلف و متعدد، نظیر ناکارآمدی دولت و سوءمدیریت داشته باشند، تحریمها بیشک سهم بزرگی در خرابی اوضاع ایران دارند. بسیاری از رهبران ایران در عین حال دولت را مسئول گرانی آذوقه، مسکن، بیکاری و انواع ناهنجاریهای اجتماعی میدانند.
دلیل هرچه باشد، ایران ناچار است مایحتاج خود را با واسطه و به قیمت بالاتری بخرد، فربهی واسطهها از این اختلاف قیمت میآید. تأثیر تحریم را همچنین میتوان در کیفیت و کارآمدی ناوگان هوایی کشور یافت. در این زمینه نظیر مسائل دیگر، دو برداشت غالب یافت میشود: آنکه تحریمها را ناکارآمد میداند و دیگری که تحریم را جایگزین جنگ میبیند برای فراهم شدن شرایط برای تغییر رژیم.
نظر نخستین به تأثیر تحریم در کوتاهمدت مینگرد، دومی بر حوصله و افزایش تحریم در میانمدت و بلندمدت عنایت دارد. رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، 14 سال در برابر تحریم مقاومت کرد تا آنکه آخر، در هم شکست. به نظر میرسد که تحریمهای آمریکا و اروپا که در راه هستند، قادر خواهند بود مشکلی جدّی برای سیستم بانکی و بخش درآمدزای انرژی ایران به وجود آورند، خاصه اینکه کشورهای عربی آمادهاند تا کمبود نفت ایران در بازار جهانی را تأمین کنند.»
نویسندهی این گزارش در پایان نوشتار خود به منظور ایجاد انفعال در مدیران و مسئولان ایرانی که بهدنبال راهکارهایی برای عبور از سد تحریمها هستند، پیشنهاد میکند ایران از حقوق هستهای خود عقبنشینی کند: «راه سادهتر برای دور زدن تحریمها نه در مسکو و نه در پکن یافت میشود. این راه در تهران است و بازگشت به واقعگرایی سیاسی در جهت منافع ملی با نیت خروج از بنبست کنونی و گریز از جنگی که آغازش آسان، ولی اداره و پایانش غیرقابل پیشبینیاست.»
ج) در بند چهارم طرح یاد شده: «فعال شدن زیر ساختهای جریان فتنه در جهت گسترش نارضایتی اقتصادی» توصیه شده و در بند 5 به نظریهی جین شارپ در خصوص تصویرسازی منفی از حاکمیت تحت عنوان «فراگیر نشان دادن فساد اقتصادی» پرداخته شده است.
د) در بند پنجم بالا گرفتن اختلافهای درون نظام، ششمین توصیهی راهبردی ادارهی اطلاعات ملی آمریکا به دولتمردان این کشور در مقابله با ایران است که میتواند به سرخوردگی و گسترش یأس در جامعه منجر شود.
هـ) بینتیجه گذاشتن مذاکرههای هستهای نیز آخرین گام این راهبرد است. بر اساس این رویکرد تأثیر بینتیجه ماندن مذاکرهها در فضای داخلی ایران بهویژه بخشهای اقتصادی شوکهای پی در پی وارد میکند و امکان مدیریت فضا را از نظام میگیرد.
«بی.بی.سی» در گزارش خود در خصوص گرانیهای اخیر ایران همین موضوع را بهانه قرار داده و مینویسد: «یکی از دلایل عمدهی افزایش قیمت کنجاله علاوه بر مشکلات ناشی از نقل و انتقال پول، به نوسانات قیمت ارز به ویژه دلار در ایران مربوط میشود که بعد از مذاکرههای بینتیجهی مسکو در مورد برنامهی جنجالبرانگیز اتمی ایران روند صعودی به خود گرفت.»
این شبکهی خبری در یادداشتی با عنوان «بگذارید اقتصاد راه خود را برود»، از پیگیری نتایج مذاکرهها توسط مردم ایران خبر داده و مینویسد: «مردم قبل و بعد از مذاکرههای هستهای، در انتظار نتیجهی آن بودهاند و از نزدیک خبرها را دنبال کردهاند... اما مهمترین عوامل اثرگذار بر گرانیهای اخیر و آشفتگی بازارهای ارز، سکه و طلا را باید تشدید تحریمها و مذاکرههای هستهای دانست.»
نتیجهگیری
واقعیتهای سیاسی ایران نشان میدهد که پیادهسازی طرحهای مربوط به عملیات روانی در ایران با موانع گستردهای مواجه است. به طوری که برنامهریزیهای صورت گرفتهی دشمنان انقلاب در خصوص فتنهی 88 که موضوعی سیاسی و داخلی بود، نتوانست خللی در ارادهی راسخ ملت ایران ایجاد کند چه رسد به مسئلهای نظیر پروندهی هستهای که مقولهای ملی و خدشه ناپذیر برای مردم ایران است.(*)
*سجاد سلامی؛ کارشناس مسائل بینالملل/
منبع : پایگاه تحلیلی تبیینی برهان