سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار فرهنگی . هنری . ادبی

 
 
دعوا بر سر "ایران" در آبادان!
فرهنگی و هنری  10:8:28 1391/04/21
914-13980-5 کد خبر
RSS :: پرینت

سرپرست حوزه هنری آبادان گفت: ناراحتی ما از این است که مبادا دیگر سینما‌های آبادان را مانند سینما رکس به مجتمع تجاری تبدیل کنند.

مریم دلباری در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خوزستان بیان کرد: بنیاد مستضعفان و چند نهاد دیگر مدعی هستند که سینما کیهان و سینما ایران متعلق به آن‌ها است. ما هم مستنداتی داریم.

وی، همچنین با بیان این که هنوز سینما ایران را به حوزه هنری آبادان تحویل نداده‌اند، افزود: در حال حاضر فقط طبقه فوقانی سینما ایران در مالکیت حوزه هنری آبادان است. مدارکی مبنی بر این که سینما ایران متعلق به حوزه هنری آبادان است داریم اما مدارک کاملی نیست. هم مدارک ما و هم مدارک دیگر مدعیان مدارک کاملی نیستند. ولی کاربری فرهنگی آن در اختیار حوزه هنری آبادان است.

دلباری اظهار کرد: در صورتی که سینما ایران در اختیار دیگر نهاد‌ها قرار بگیرد ممکن است تغییر کاربری داده شود. ناراحتی ما از این است که این سینما در مرکز شهر واقع است و مبادا آن را به مجتمع تجاری تبدیل کنند یا به کاربری دیگری غیر از کاربری فرهنگی تغییر دهند.

سرپرست حوزه هنری آبادان خاطرنشان کرد: ما همچنان از طریق حوزه هنری تهران در حال پیگیری این موضوع هستیم. نماینده حقوقی حوزه هنری کشور هم در این جا حضور داشت. همچنان در حال پیگیری هستیم و امیدواریم که نتیجه بگیریم.

او ادامه داد: آبادان سینماهای دیگری مانند سینما شیرین هم دارد. سینماهای دیگر مانند کیهان و شیرین در اختیار نهادهای دیگر است که غیر قابل خرید و فروش هستند.

دلباری تصریح کرد: ما بارها اعلام کردیم که حاضریم هر مکانی از سینماهای آبادان که در اختیار ما قرار بگیرد را احداث کنیم و یک سینما به تنها سینمای آبادان یعنی سینما نفت اضافه کنیم اما تاکنون اقدامی نشده است.

سرپرست حوزه هنری آبادان گفت: بارها از طریق جلسات فرمانداری اعلام کردم که حوزه هنری تهران اعلام آمادگی کرده که سینمایی در آبادان داشته باشد و از ما حمایت می‌کند اما تاکنون هیچ نتیجه‌ای حاصل نشده است. همان طور که سینما بهمن دزفول به همت حوزه‌ هنری مرکز احداث شد اگر بودجه‌ای در اختیار ما قرار بگیرد اولویت ما احداث مجتمع فرهنگی نیست بلکه احداث سینما است.

دلباری بیان کرد: ما کاری به سینماهای موجود و راکد نداریم. مشکل ما ساختمان سینما ایران است که حوزه هنری ‌آبادان در طبقه فوقانی آن قرار دارد. باید مالکیت و سند آن را به نام حوزه هنری آبادان بزنند تا بتوانیم برای احداث سینما بودجه‌ای جذب کنیم. حوزه هنری کشور به لحاظ قانونی تا سندی به نام حوزه هنری آبادان نباشد نمی‌تواند اعتباری به ما اختصاص دهد. ما از مسؤولان و نمایندگان شهر خواستیم تا یکی از ساختمان‌هایی که ما احداث و بازسازی کردیم را در اختیار ما قرار دهند تا آن را به سینما تبدیل کنیم.

او درباره نبود تلاش برای احداث سینما در آبادان بیان کرد: علت آن را این می‌دانم که سینما را به دست متولیان آن نداده‌اند. در حال حاضر حوزه هنری و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آبادان سینمایی در اختیار ندارند. اگر داشتند قطعا آنها را احیا می‌کردند.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
در روز حجاب و عفاف/
سینما برای رعایت کنندگان حجاب و عفاف در اهواز رایگان می شود 
اهواز - خبرگزاری مهر: معاون سینمایی حوزه هنری استان خوزستان از اجرای طرح پذیرش رایگان رعایت کنندگان حجاب و عفاف در روز حجاب و عفاف در سینماهای حوزه هنری استان خبر داد.

به گزارش خبرنگار مهر، مجتبی آقاکوچک زاده پیش از ظهر امروز سه شنبه در نشست خبری اظهار کرد: با توجه به اهمیت حجاب و عفاف در جامعه و گرامیداشت 21 تیرماه که به نام روز حجاب و عفاف نامگذاری شده، حوزه هنری خوزستان اقدام به پذیرش رایگان بانوان محجبه در سه سینمای اکسین، قدس و بهمن می کند.

وی با بیان اینکه محدودیتی برای ورود سایر افراد قائل نشده ایم و تنها امتیازی برای کسانی که نسبت به رعایت حجاب خود اهتمام می ورزند، قرار دادیم، افزود: در راستای اجرای این طرح از گروهی از خانواده های شهدا برای حضور در سینما بهمن اهواز دعوت شده است.

آقاکوچک زاده تصریح کرد: مهمترین اهدافی که حوزه هنری دنبال می کند، حضور خانواده ها در سینما است و در صورت ارائه دلایل و پژوهش ها در خصوص علت های استقبال کم خانواده از سینما حاضر به ارائه طرح هایی برای جلب نظر خانواده ها و جذب آنها به سالن های سینما است.

وی مخاطبان سینما را در سال 87 در حدود 18 میلیون و 500 هزار نفر اعلام کرد و گفت: این در حالی است که کارشناسان سینما پیش بینی می کنند امسال مجموع مخاطبان سینما در کل کشور 9 میلیون نفر باشند.

معاون سینمایی حوزه هنری استان خوزستان با بیان اینکه این کاهش مخاطب قطعا اعتراض به فضای سینمای ایران است، افزود: حوزه هنری نیز در راستای اعتراض به فیلم های کم محتوا و براساس برنامه ریزی ها در حال حاضر تنها اکران فیلم های پرمحتوا را در برنامه دارد.

وی لازمه جذب مخاطب به سینما را همراهی همه نهادها در تولید فیلم های پر محتوا عنوان کردو گفت: اگر بحث محتوا حل شود، ذائقه مخاطب نیز حل می شود.

طرح اکران پس از افطار در سینما اکسین اهواز
آقاکوچک زاده همچنین از اجرای طرح اکران پس از افطار برای چهارمین سال متوالی در سینما اکسین اهواز خبر داد و گفت: با توجه به اینکه این طرح در سال های گذشته با استقبال خانواده ها همراه بوده و در ایام ماه مبارک رمضان روز به روز استقبال بیشتر شده، این طرح امسال نیز اجرایی می شود.

وی گفت: در راستای اجرای این طرح سانس فوق العاده در ساعت 10 شب اختصاص داده می شود و مزایایی نیز برای حضور خانواده ها در نظر گرفته شده است.

معاون سینمایی حوزه هنری استان خوزستان به فروش بلیت نیم بها و اکران فیلم های مناسب در این طرح اشاره کرد و افزود: مقرر شده برای هر دو تا سه شب یک فیلم خوب و با محتوا به روی پرده برود.

وی همچنین از برگزاری برنامه های جنبی در این شب ها خبر داد و گفت: برگزاری مسابقه به صورت طرح سوال و یا نظر سنجی از جمله برنامه هایی است که برای این سانس ویژه در نظر گرفته می شود که در راستای آن پس از نمایش فیلم مراسم قرعه کشی و اعطای جوایز به تماشاگران انجام می شود.

آقا کوچک زاده تصریح کرد: هدف از اجرای این طرح اقتصادی نبوده، بلکه جذب خانواده ها به سینما و امکان استفاده برای کسانی که با توجه به روزه داری نمی تواند در روزهای ماه مبارک رمضان به سینما بیایند، از جمله اهداف این طرح بوده است.
 
 
 
نماینده ای دیگر از سازمان تبلیغات در مسابقات قرآن خوش درخشید
 
اهواز - خبرگزاری مهر: شجاع زویدات کارشناس قرآنی سازمان تبلیغات اسلامی خوزستان موفق شد در رقابتهای بین المللی قرآن کریم در کشور عراق حائز رتبه اول شد.به گزارش خبرنگار مهر، بعد از اینکه در ابتدای این ماه، قاسم مقدمی رئیس دارالقرآن کریم سازمان تبلیغات اسلامی استان خوزستان موفق شد در بیست و نهمین دوره مسابقات قرآن کریم در رشته قرائت نفر اول شد، این بار شجاع زویدات کارشناس قرآنی سازمان تبلیغات نیز با حضور در رقابتهای بین المللی کشور عراق این در رشته حفظ قرآن نفر برتر شد.این مسابقات با حضور 26 کشور عربی و اسلامی از چهارشنبه هفتم تیرماه، آغاز به کار کرد که از کشورمان دو  شرکت کننده در رشته های حفظ و قرائت حضور داشتند که هر به مقام نخست این دوره مسابقات نائل شدند. رقابت های بین المللی قرآن عراق در شهر کربلا و در جوار حرم مطهر امام حسین(ع) برگزار شد.شجاع زویدات همچنین دارای افتخاراتی همچون کسب مقام اول در مسابقات بین المللی حفظ کل قرآن کریم در کشور، کسب مقام سوم در مسابقات بین المللی حفظ کل قرآن کریم در کشور عربستان و... است.این حافظ کل قرآن کریم همچنین ضبط ترتیل خوانی کل قرآن کریم را در کارنامه افتخارات خود دارد که این امر با حمایت سازمان تبلیغات اسلامی استان خوزستان صورت گرفت.ضبط ترتیل خوانی کل قرآن توسط شجاع زویدات، نفر اول مسابقات بین‌المللی قرآن مصر و ایران در استودیو ضبط صدا در شهرستان آبادان انجام شد.
یک آبادانی پشت پرده سینما
سر مختار را من بریدم

خبرگزاری فارس: اصلاً به ظاهرش نباید نگاه کنی، یک ژستی می‌گیرد و خیلی خشن به نظر می‌آید؛ همان خشونتی که سر صحنه سریال مختار از او دیده‌اید. اهالی فیلم، همه‌شان یک ظاهری دارند و یک باطن دیگر.

خبرگزاری فارس: سر مختار را من بریدم

به گزارش خبرگزاری فارس از آبادان، تابستان 91 خبر ناگواری را شنیدم؛ 17 روز در بیمارستان بستری بود. این خبر مرا غافلگیر کرد. دوست دارم هرچه زودتر سلامت کاملش را به دست آورد و گفت‌وگویی که با او داشتم را بخواند. درباره‌ ماشاالله گریزان می‌گویم. می‌گفت: «من از کارم خیلی راضی هستم. کارم یک شغل فرهنگیه، آزاده؛ ولی فرهنگیه. با گروه فیلمبرداری هستیم؛ سریال می‌سازیم. فیلم سینمایی درست می‌کنیم.»

او  میهمان بود و ما توفیق میزبانی داشتیم (امیدوارم از ما راضی بوده باشد) و از اینکه چطور شد رفت در گروه فیلمسازها، شروع کرد.

«این کار را خدا برای ما درست کرد و قصه‌اش این طور بود که در زمان آتش بس یک گروه فیلمسازی آمده بود آبادان؛ آن موقع ما تاکسی داشتیم. ما با اینها قاطی شدیم و شدیم مدیر تدارکات. رئیس گروه گفت: این کار را دوست داری؟ گفتم: بله. این شد که رفتم تهران و خانواده هم بردم کرج. الان کرج زندگی می‌کنم. خدا رو شکر!»

اصلاً به ظاهرش نباید نگاه کنی. یک ژستی می‌گیرد و خیلی خشن به نظر می‌آید؛ همان خشونتی که سر صحنه سریال مختار از او دیده‌اید. اهالی فیلم، همه‌شان یک ظاهری دارند و یک باطن دیگر. اما پای صحبتش که می‌نشینی، همه چیز رنگ عوض می‌کند؛ خوش‌مشرب‌تر از او پیدا نمی‌کنی.

«بچه آبادان هستم. 61 سالمه. متولد محله لین یک احمدآباد. تو بیمارستان شرکت نفت به دنیا آمدم. پدرم شرکت نفتی بود. اسمش محمدرضا بود. سه تا برادر هستیم؛ یکی، شیراز زندگی می‌کند، عیسی معروف به پرتو. تو لین یک احمدآباد آبادان، تابلوسازی داشت و خطاط بود. اسم مغازه‌اش را گذاشته بود (پرتو). »

* فارس: یک تاریخچه از کارهایت بگو! نخستین کاری که انجام دادی چی بود؟

گریزان: آن رئیس گروهی که گفتم ، یک  نامه داده بود دستم. وقتی رفتم تهران، اولش فکر می‌کردم که طرف، تحویلم نگیره. یک نامه یا یه آدرس داده بود. آدرس یک سینما که کرایه‌ای بود؛ اجاره داده بودنش. رفتم اونجا گفتم آقای فلانی هست؟ گفتند بله. نشستیم در سالن سینما که دیدیم آمد و روبوسی و... گفت نهار خوردی؟ گفتم نه. رفتیم قهوهخونه همونجا، یک دیزی خوردیم جاتون خالی! آمدیم و معرفی ام کرد به یه آقایی به نام حسن هدایت؛ کارگردان بود. اولین کارم با اون آقا شروع شد. یه فیلم کوتاهی بود...

* فارس: به نام؟

گریزان: یادم نیست. در یک تئاتری، اونجا کارمون انجام گرفت. لوکیشنمون اونجا بود.

* فارس: تلویزیونی بود؟

گریزان: بله. بعد از اون دیگه ما راه افتادیم تا اینکه در دفتری در میدون هفت تیر مشغول شدم. فیلم بعدیمون با خانم تهمینه میلانی بود. دوتا فیلم باهاش کار کردم. بعدا با تورج منصوری بودم در یک فیلم تاریخی و این اواخر که در فیلم مختار بودم.

* فارس: بیشتر در چه بخشی کار می‌کردید؟

گریزان: تدارکات بودم و...

* فارس: بازی هم می‌کردید بعضی موقعه‌ها؟

گریزان: بله. برای بازیمون هم حقیقتاً پول می‌دادن، غیر از حقوقم. تدارکات هم غذا بود و چایی و... آماده میکردم برای بازیگر و دستیار و هنرپیشه و دستیار و همه آنها.

* فارس: الان فکر کنم به جایی رسیدی که یکی دو نفر هم دستیار داری؟

گریزان: بله. یک نیرو دارم که دستیارم هست. اما در فیلم مختار 15 نفر بودیم. 5 نفر در سالن غذاخوری بودند، دو نفر در گروه فیلمبرداری بود؛ من بودم و یک پسرهای که من چایی آماده میکردم و او پخش میکرد، سه تا هم در محوطه بودند. فیلم شلوغی بود. مثلا 200 تا 300 نفر سیاهی لشگر یک مرتبه می‌آمد؛ صد تای آنها سرباز بود، از پادگان می‌آوردند و بقیه مردم عادی بودند. حق‌الزحمه داشتند روزی 10 هزار تومان می‌گرفتند.

گویا خیلی طرفدار دارید. حالا یا کارتان خیلی خوب است از نظر اینکه عوامل را خوب درک می‌کنید و با هرکدام‌شان مناسب برخورد می‌کنید یا...

آخه من اخلاقی دارم که هرجا بروم-آهنربا دیدی؟- به مرور زمان همه رو جذب می‌کنم. درست است که سنم بالاست ولی به قول معروف گوشتم شیرینه. ظرفیتم بالاست. یک روز که اومدی کرج میبرمت پشت صحنه فیلم، خودت می‌بینی که بچه‌ها خیلی من را دوست دارند؛ از کارگردان تا بازیگر و دستیار. پوریا پورسرخ؛ او با ما خیلی کوک شده بود. یک عطری خرید برام و عیدی، صد تومان(صد هزار تومان) به من داد. هر روز که می‌آمد سر صحنه، همدیگر را بغل می‌کردیم.

 

* فارس: راستی یادم آمد که شما با افسانه بایگان هم کار فیلم کردید؟

گریزان: در جنگی، یه هتلی که تو سیدخندان بود که جنگزده‌ها آنجا بودند، آنجا دخترخواهرم زندگی می‌کرد. می‌رفتم به او سر می‌زدم. من که عاشق فیلم بودم؛ خودم را با آنها قاطی کردم. افسانه بایگان و جمشید مشایخی بود؛ دو نقش به من دادند و یک قایقی بود باید هل می‌دادیم و می‌بردیم جای دیگه. خدا را شکر! خدا هرچی که من می‌خواستم به من می‌دهد؛ گواهینامه می‌خواستم، دست فرمان یک ضرب قبول شدم؛ این کار را دوست داشتم خدا به من داد؛ کشتیرانی آریا بودم و می‌رفتم خارج و می‌آمدم.

* فارس: آبادان میز بودی؟

گریزان: بله. میرفتیم خرمشهر؛ کشتی‌مان اونجا بود: اسکله داشت خرمشهر. سوار می‌شدیم و می‌رفتیم انگلیس و آلمان و بار می‌گرفتیم و برمی‌گشتیم ایران و بار را خالی می‌کردیم.

* فارس: سِمت؟

اسکیور بودم یعنی میزبوی. به ایرانی می‌گویند میزبوی، خارجی می‌شود اسکیور؛ غذا سرو می‌کردم برای افسرا و کاپیتان. کارم هم خوب بود ولی به خاطر اینکه موج می‌آمد و کشتی زیاد تکان می‌خورد، اذیت بودم و نماندم؛ درآمدم از آن کار.

* فارس: یک خاطره از بهترین لحظات کاریتان برایمان بگویید، از آنهایی که هر وقت می‌گویند خاطره تعریف کن، یادش می‌افتی؟

گریزان: سر فیلم مختار بودیم و از تهران آمده بودیم آبادان؛ طرف خاکستان و خضر نبی. خیلی خوب بود اون موقع‌هایی که کار میکردیم و دیگر هم تکرار نمیشد. الان دارم با گروه دیگهای کار میکنم ولی مثل گروه مختار نمی‌شود. یک ماشین هم داشتم روآ 68 . تهران که کار می‌کردیم، بچه‌هایی که خانه‌شان کرج بود را می‌بردم و می‌آوردم. بچه‌های گروه خیلی خوب بودند. این فیلم آخری هم همین طور. بعضی فیلمها، نه؛ بچه‌هاشون، یک مقدار خشک بودند. یکی که تو گروه خراب باشه گروه خراب میشه، قبول داری؟

* فارس: بله. این فیلم آخریتان اسمش چیه؟

گریزان: دختران حوا. شبکه 5 دارد نشان می‌دهد.

* فارس: همه، از میرباقری تعریف می‌کنند. همان آهنربا که گفتید. یکی از آن انگار همین میرباقری است؟

گریزان: آدم باخدا، درویش، ساکت، نمازخان، سید؛ بچه شاهروده. شاهرود هم رفتیم. به همه نون داد. اول خدا! بعد این آقا. در همین سریال مختار که پذیرایی می‌کردم، یک ماه من را کنترل می‌کرد؛ خودش به من گفت. یک ماه من را کنترل می‌کرد که من به درد چه نقشی می‌خورم.

* فارس: فرزند که دارید؟

گریزان: یه پسر دارم دوتا دختر. دانشجو هستند. یکی از دخترهایم کارگردانی می‌خواند و دیگری، حقوق. پسرم هم که فعلا بیکاره. از زنم هم راضیم واقعا این زن برای من زحمت کشیده. من هشت سال بیکار بودم. در جنگ رفتم آغاجری آنجا زندگی کردم. هر زن دیگه‌ای بود طلاق می‌گرفت و می‌رفت. زن، خرجی می‌خواهد. الان دو روز کار نرو...

* فارس: به دو روز نمی‌کشد؟

گریزان: خرجی می‌خواهد؛ حقشه. زن من رفت برایم وام گرفت و ماشین گرفتم و با آن کار کردم. یک کارهای عجیبی برایم کرده که گفتنی نیست. من اذیتش کردم یعنی فهم و درکش خیلی از من بالاتره.

این‌هایی که دارید می‌گویید نشان می‌دهد که شما هم قدرش را می‌دانید و تمام این سال‌ها حواستان به زحماتش بوده.

از بچه‌ها هم راضیم؛ دخترهایم باسواد و درس‌خوان و نمازخوان. اهل اینکه وقتش خود را تلف کنند نیستند؛ فقط به فکر درس هستند.

* فارس: آقاپسرتان!

دستیاره. کارش سینمایی مثل خودم.

* فارس: پس دوتا از فرزندانتان راهتان را ادامه دادند؟

من دوتا پسر داشتم. یکی از آنها عمرشان را داد به شما. 25 سالش بود در کرج،  در یک سانحه تصادف.

آن مرحوم هم در کار فیلم بود. دستیار صحنه بود. بعد از 13 روز فهمیدم که در سردخانه هست.

* فارس: از سر کار برمی‌گشت...

گریزان: ما فکر میکردیم رفته اصفهانی، جایی. نمیدونستیم تصادف کرده.

* فارس: مگر موبایل نداشت؟

گریزان: آن موقع هیچی با خودش نبرده بود: نه موبایل، نه کارت شناسایی، نه آدرس. اونایی هم که دیدنش، هیچی از او نمی‌دانستند که بتوانند خبر بدهند. بعد از 13 روز، برادرش و پسرعمه او در سردخونه آلبوم عکس‌ها را که می‌بینند پیدایش می‌کنند. بعد از شش ماه، عمویش(برادرم) نیز فوت کرد.

* فارس: سال خیلی سختی داشتید. چه سالی بود؟

گریزان: 88.

سخت‌تر از آن سال، این یادآوری‌هاست. یادآوری‌هایی که دوست نداری درباره‌اش حرف بزنی. اما وسط کلامت، شاید ناخواسته، خودش را وارد می‌کند. گپ ما در آبادان، زود تمام شد و وعده‌مان برای عکس‌هایش کشید به روزی که رفتم تهران. زنگ که به‌ او زدم، خوشحال گفت: بیا کرج! ماجرایی بود تا نشانی را پیدا کردم و سر خیابان اصلی، گرفتار قطع ارتباط گوشی شدم. حتی شماره منزلشان هم قصه‌ای داشت. در همان حین به خودم گفتم: فیلم! این خودش یک فیلمه که در آن هستم.

ناگهان گوشی‌ام زنگ خورد: کجایی؟ رسیدی؟ بالاخره سر و کله میزبان پیدا شد. سلام و احوالپرسی تمام نشده گفت: بیا! بریم خیار بخریم. درست نبش خیابان، میوه‌فروشی بود. رفت داخل و کیسه پلاستیکی را برداشت و خیارها برداشت و کیسه را گذاشت روی ترازوی دیجیتال؛ بیشتر از آن مقداری بود که می‌خواست. کیسه را برداشت و چنگی زد و اضافه‌ها را درآورد و داشت روی ترازو می‌گذاشت که یخ زد؛ زن جوانی، کودکش را وزن می‌کرد، آن هم با ترازوی میوه‌فروشی و یک‌ ریز می‌گفت: قربونش برم بچه‌ام 200 گرم کم کرده...

از پشت عینک ریبون، نگاه عاقل اندر سفیه عمو ماشاءالله به آن زن، پیدا بود. همه آنچه که دوست نداشتم از ذهنم پرید. این واقعا فیلم بود که در آن بودم. و پذیرای عالی همسر و خانواده‌اش و...

وقتی با یک عاشق سینما، هم مسیر می‌شوی، منتظر این باش که صفایش، تو را با خود ببرد به دنیایی که او در آن زندگی می‌کند.

فرهنگ‌نامه لری و بختیاری تدوین شد
فرهنگی و هنری  10:57:53 1391/04/21
914-14180-5 کد خبر
RSS :: پرینت

فرهنگ‌نامه لری و بختیاری خداداد شهبازی با نام "فرهنگ ماندگار" آماده چاپ شد.

گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از خوزستان نزدیک به 20 سال است که خداداد شهبازی مشغول گردآوری واژگان و ضرب‌المثل‌های این فرهنگ‌نامه است.

این فرهنگ‌نامه 700 صفحه‌ای دربردارنده تمام واژگان بختیاری است و از نظر شهبازی اثر کاملی است که می‌تواند مرجع خوبی برای گویش‌های محلی باشد.

شهبازی در کنار واژگان، ضرب‌المثل‌ها و فونتیک‌ آن‌ها را قرار داده است تا خواندن واژگان آسان شود.  او واژگان این کتاب را با سفر به مناطق مختلف گردآوری کرده است.

قرار است این فرهنگ‌نامه را انتشارات گفتمان اندیشه معاصر در قطع وزیری به چاپ برساند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد