سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

یک گزارش نگران کننده

وقتی دیپلماسی وزارت خارجه در «تکذیب» خلاصه می شود!
انتقاد از پیگیری به حق رسانه ها و دفاع از عملکرد دستگاه دیپلماسی در حالی از سوی قشقاوی مطرح شد که کوتاهی و انفعال دستگاه وزارت خارجه در پیگیری وضعیت ایرانیان زندانی خارج از کشور طی سال های اخیر بارها محل بحث و انتقاد بوده است. چه آنکه براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی مسئول اصلی پیگیری وضعیت این دسته از اتباع ایرانی بر عهده وزارت خارجه است... فارغ از این موضوعات یقیتا اقدام فوق برای عربستان خالی از هزینه نخواهد بود و این سمبل ارتجاع در منطقه قطعا هزینه گزاف و ضربات مهلکی را به خاطر این جنایت متحمل خواهد شد.
سرویس سیاسی «فردا»؛ پس از ماه ها انتشار خبرهای ضد و نقیض درباره اعدام تعدادی از اتباع کشورمان در عربستان سعودی و در سایه تکذیب های مکرر وزارت خارجه، در نهایت صبح امروز خبر اعدام تعدادی از این زندانیان ایرانی تایید شد و در اعتراض به این امر کاردار سفارت سعودی در ایران احضار شد.
25 ایرانی سرنشین یک لنج ماهی‌گیری حدود شش سال پیش در هفتاد مایلی سواحل عربستان سعودی دستگیر و به جاسوسی و قاچاق مواد مخدر متهم شدند. فروردین سال جاری گزارش‌هایی مبنی بر اعدام هشت نفر از این زندانیان در رسانه‌های داخلی منتشر شده بود اما وزیر خارجه آن را رد کرد و گفت: «برخی از هموطنان ما که در شهر دمام زندانی هستند، محکوم به اعدام شدند و من در این خصوص با سعودالفیصل وزیر امورخارجه عربستان صحبت کردم و خوشبختانه روند اجرای حکم اعدام این هموطنان متوقف شده است.»
 صالحی در همان زمان وعده داد با مبادله توافق‌نامه‌های دوجانبه بین ایران و عربستان درباره تبادل زندانیان زمینه آزادی یا استرداد این تعداد از هموطنان به کشور را فراهم سازند.

این اظهارات در حالی از سوی مقامات دستگاه دیپلماسی کشورمان عنوان شد که برخی خبرها حاکی از آن بود که دستور اعدام این ایرانی ها مستقیما توسط شاهزاده «نایف بن عبدالعزیز آل سعود» وزیر کشور سعودی صادر شده بود و تنها به دلیل ترس عربستان از واکنش جمهوری اسلامی این خبر علنی نشده است.

چندی بعد در اوایل خرداد ماه خبری دیگر مبنی بر اعدام 10 نفر دیگر از این ایرانیان منتشر شد. سایت تابناک با انتشار خبر اعدام این تعداد از اتباع ایرانی به نقل از یکی از ایرانیان زندانی در زندان «دمام» عربستان نوشت که این ۱۰ ایرانی چند روز پیش اعدام شده‌اند. این فرد که هویتش مشخص نشد، گفته بود: از جمع بیست و پنج نفره زندانیان ایرانی در دمام، تاکنون و طی دو مرحله تعدادی از هموطنانمان اعدام شده‌اند. در بار اول هشت نفر به دار آویخته شدند و در بار دوم هم چند روز پیش ده نفر دیگر اعدام شدند. به گفت این فرد که جز 25 زندانی ایرانی در زندان دمادم عربستان بود با وجودی که مقامات سفارت کشورمان در جریان پرونده قرار دارند، تا کنون اقدامی برای احقاق حقوق و آزادیمان صورت نگرفته است.

اینبار نیز واکنش وزارت خارجه تنها تکذیب خبر بود. حسن قشقاوی، معاون کنسولی، امور مجلس و ایرانیان خارج از کشور در واکنش به این خبر گفت: منابع رسمی یعنی سفارت ایران در عربستان و سفارت عربستان در ایران، خبری دال بر این مسأله را تأیید نکرده‌اند و ما تابع نظریات رسمی و مبادی رسمی دو کشور هستیم که چنین چیزی تا کنون به ما نرسیده است.

وی با بیان اینکه وزرات خارجه اقدامات لازم را در این خصوص انجام خواهد داد خطاب به رسانه ها عنوان کرد ما از پیگیری رسانه‌های کشور درباره حفظ حقوق شهروندان ایرانی زندانی در خارج از کشور کاملا استقبال می‌کنیم، اما بعضا متأسفانه سمت و سوی این پیگیری‌های رسانه‌ای و پردازش خبری و تحلیلی، به جای اینکه زمینه فشار و پاسخگویی اهمال کاری طرف خارجی را فراهم کند، زمینه فشار علیه دستگاه سیاست خارجی را موجب می‌شود؛ یعنی در حقیقت، نتیجه عکس حاصل می‌شود و هیچ خدمتی در راستای رهایی اتباع ایرانی نمی‌‌کند.

انتقاد از پیگیری به حق رسانه ها و دفاع از عملکرد دستگاه دیپلماسی در حالی از سوی قشقاوی مطرح  شد که کوتاهی و انفعال دستگاه وزارت خارجه در پیگیری وضعیت ایرانیان زندانی خارج از کشور طی سال های اخیر بارها محل بحث و انتقاد بوده است. چه آنکه براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی مسئول اصلی پیگیری وضعیت این دسته از اتباع ایرانی بر عهده وزارت خارجه است که باید در قالب تدوین و تصویب موافقتنامه های دوجانبه با کشورها یا از طریق رایزنی و لابی گری های سیاسی نسبت به تعیین تکلیف وضعیت این دسته از هموطنانمان اقدام کند.

در این میان هرچند وضعیت برخی از زندانیان ایرانی خارج از کشور خصوصا در سوریه وضعیت امنیتی پیدا کرده و شاید مسئولیت اصلی متوجه دستگاه های امنیتی کشور است اما بی شک این به معنای سلب مسئولیت از این دستگاه نیست چه آنکه انفعال دستگاه خارجه تنها به این چند کشور محدود نشده است و در مورد سایر ایرانیان زندانی خارج از کشور که بیشتر نیازمند حمایت و تحرکات سیاسی هستند نیز تاکنون شاهد اقدام مثبت و قابل توجهی نبوده ایم.

این درحالی است که وقتی تنها چند نفر از جاسوسان غربی در ایران دستگیر و حتی جرم آنها نیز محرز می شود انواع موضعگیریها، رفت و آمدها، کمپینها و  جوسازی های رسانه ای در این کشورها برای آزادی آنها به راه می افتد که در مواردی هم مثمر ثمر واقع می شود. فراموش نکرده ایم که آمریکا برای آزادی سه تبعه خود که در ایران به جرم جاسوسی دستگیر شده بودند و اتهام آن‌ها نیز اثبات شده بود چه کرد و در نهایت با رایزنی نخست وزیر عراق و عمان توانست آن‌ها را آزاد کند.


بررسی کارنامه مسئولان وزارت خارجه درباره پرونده زندانیان ایرانی خارج از کشور نشان می دهد که این موضوع در سال های اخیر چندان در اولویت برنامه های این وزارتخانه نبوده است  و با وجود پیگیری ها و اعتراضات زیاد خانواده های این دسته از ایرانیان سرنوشت بسیاری از آنها در هاله ای از ابهام است و وزارت امور خارجه تاکنون پاسخگوی افکارعمومی نبوده است چه آنکه چندی پیش نیز تعدادی از خانواده های زندانیان ایرانی در تایلند در اعتراض به این عملکرد وزارت امور خارجه در مقابل این وزارتخانه تجمع کردند و بی شک این دستگاه امروز نیز باید فراتر از احضار کاردار عربستان پاسخگوی افکار عمومی و خانواده های این هموطنان  باشد.

فارغ از این موضوعات یقیتا اقدام فوق برای عربستان خالی از هزینه نخواهد بود و این سمبل ارتجاع در منطقه قطعا هزینه گزاف و ضربات مهلکی را به خاطر این جنایت متحمل خواهد شد.
 کنایه تلخ رسانه های عربی به ایران

به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، برخی از شبکه‌های تلویزیونی مختلف ورزشی عربی در منطقه از تساوی تیم قطر در مقابل ایران به هیچ عنوان تعجب نکردند.نیل اسپورت گزارش داد: تیم ملی ایران نزدیک به 30 کرنر، ضربه ایستگاهی و سانتر بر روی دروازه‌ تیم ملی قطر انجام داد، اما اغلب این حملات در مرحله اول توسط بازیکنان قطری دفع شد و باید گفت که دقت در ارسال توپ برای مهاجمان در تیم ملی ایران حتی به 20 درصد هم نمی‌رسد.نیل اسپورت بر این اعتقاد است که کاپیتان تیم ملی ایران در استراتژی مربی پرتغالی تیم ملی ایران گمشده بود. همچنین سایر شبکه‌های تلویزیونی منطقه با کم اثر بودن آندرانیک تیموریان از عصبانیت‌های علی کریمی که در نیمه اول کم فروغ بود، تعجب کرده بودند.این گزارش می‌افزاید: برخی از شبکه‌های تلویزیونی عربی نیز از اشتباهات بازیکنان ایران در حفظ توپ و پاسکاری‌های خود نیز یاد کرده و از این که مربی در سطح کارلوس کی‌روش قبل از بازی با قطر از دشواری‌های روبرو شدن با این حریف عربی سخن گفته است، نیز با تحلیل‌های مختلف و البته تعجب برانگیز سخن گفتند.در این بین تلویزیون قطر نیز بی‌کار ننشسته و با انتقاد شدید از کنفدراسیون فوتبال آسیا از این که دو تیم عربی قطر و لبنان در گروه اول فشردگی سه بازی را تحمل کرده و به عنوان نمونه تیم قطر به فاصله سه روز از دیدار سنگین خود با کره جنوبی به دیدار تیم پرقدرت تیم ایران رفته است، به شدت انتقاد کردند.شبکه‌های عربی نیز بار دیگر از سطح پایین تصویربرداری تلویزیون ایران برای پوشش مسابقات فوتبال نیز انتقاد کردند.
 
نمایش ضعیف و تا حدی ناامید کننده تیم ملی فوتبال
رسیدن به هدف در هر کاری، نیاز به سازوکار و روندی دارد و در این رهگذر هر کدام از بخش‌ها و اجزا که خوب حرکت نکند، رسیدن به هدف را امکان‌پذیر نمی‌کند و اگر هم امکان پذیر باشد، بسیار دیر رخ خواهد داد.

به گزارش «تابناک»، فوتبال کشورمان و در سطح بالای آن، تیم ملی فوتبال کشور ما، چند سالی است به یک بن بست حرکتی رسیده و خروج از این بن بست با رنگ و لعاب و آوردن بزرگ‌ترین مربیان دنیا هم امکان پذیر نیست؛ چه اینکه ایراد کار همچنان باقی است ولی ما می‌خواهیم با زور و پول و هر جور شده، نقاط ضعفی را برطرف کنیم که بدون گذراندن آن راه‌ها، امکانش نیست.

بنا بر این گزارش، دیروز در ورزشگاه آزادی، ما مقابل تیمی قرار گرفته بودیم که به لحاظ سابقه و اعتبار و هر چه بخواهیم حساب کنیم، در حدو اندازه‌های ما نبوده و نیست؛ اما همین تیم از یک کشور کوچک با دو، سه بازیکن کلیدی آمد، در حضور یکصدهزار بیننده ورزشگاه آزادی با فوتبالی منطقی و حساب‌شده، تک امتیاز مورد نظرش را گرفت و رفت.

توجیه هم نکنیم و مثل گزارشگران صدا و سیما، گناه را به گردن بازی به اصطلاح کثیف عرب‌ها و تیم‌های عربی نیندازیم. چرا تیم ملی مهاجم سرزن نداشت؟ قاضی مهاجم سرزن و یا مهاجمی مانند او چرا غایب بود؟ تا مجبور شویم از مازیار زارع  در این پست استفاده کنیم آیا دیروز کمبود مهاجم سرزن احساس نشد؟

بپذیریم که تیم قطر به مراتب با هدف‌تر و با برنامه‌تر و منظم‌تر از ایران بازی کرد و می‌دانست چگونه باید در برابر ایران در ورزشگاه ‌آزادی بازی کند تا به هدفش برسد. بپذیریم که آن‌ها برای لحظه به لحظه بازی بهتر از ما برنامه داشتند و در آغاز به دنبال یک امتیاز و سپس به فکر پیروزی هم بودند. اگر سه امتیاز را نگرفتند، به حساب خوش شانسی ما بود، وگرنه موقعیت‌های خطرناک دو تیم به یک اندازه بود؛ با این تفاوت که آن‌ها با برنامه بودند و ما بی‌برنامه.

اگر سه امتیاز را نگرفتند به حساب خوش شانسی ما بود، وگرنه موقعیت‌های خطرناک دو تیم به یک اندازه بود؛ با این تفاوت که آن‌ها با برنامه بودند و ما بی‌برنامه.

متأسفانه در این گونه مواقع که بازی گره می‌خورد و یک تیم ولو کوچک مقابل ما با هدف مشخص دفاع می‌کند، بازیکنی نداریم که خونش به جوش آید و آن حس لازم برای جنب و جوش بیشتر را به بازیکنان و حتی تماشاگرانی که مات و مبهوت نشسته‌اند، القا کند.

بازیکنی با ویژگی‌های خداداد عزیزی، علی دایی و یا حتی محرم نویدکیا و از این دست بازیکنانی که بازی را از حالت یکنواختی بیرون کنند و افکار منظم حریف را بر هم بزنند، می‌خواهیم.

نمی‌دانیم چگونه و روشن‌تر منظور خودمان را بیان کنیم. ما در این موارد، بازیکنی می‌خواهیم که عرق از سر و صورتش سرازیر باشد و با دوتا شوت و دوتا حرکت متعصبانه و از روی تعصب، گردش خونی جدید در رگ‌های بازیکنان درون زمین و تماشاگران را باعث شود و به بازیکنان نهیبی بزند و به آن‌ها بگوید که حرکتی دوچندان لازم است؛ مثل هنگامی که یک تیم یک بازیکنش اخراج می‌شود و سایرین تلاش خود را دو برابر می‌کنند.

یکی مثل علی کریمی البته چنین خصوصیاتی را دیروز از خود نشان داد و مشخص بود که به مراتب بیشتر از توان خود تلاش می‌کند تا فضا را عوض کند؛ اما وقتی حرکات زیبای او به هدر رفت و او نیز توسط دیگر بازیکنانی که دیروز درون زمین یخ زده بودند، دلسرد شد و آن التهابی که به بازی به صورت مثبت وارد می‌کرد، فروکش کرد.

در بحث فنی هم قبول کنیم که بازیکنان ما جدای از کریمی سایرین در‌‌ همان حد معمول خودشان هم نبودند.

جواد نکونام، کریم انصاری‌فرد، هادی عقیلی و... آیا همانی بودند که باید باشند؟!

اشکان دژاگه اما وقتی در‌‌ همان دقایق اندک به زمین آمد و با وجود مصدومیتی که داشت تحرکی نسبی را در زمین باعث شد و نشان داد که یک بازیکن برای تیم ملی کشورش در برابر یک تیم بسته و چغر چگونه باید جنگید و مبارزه کرد تا موازنه فکری حریف را که ما با بازی بی‌خطر خودمان پدید آورده بودیم، بر هم زد.

اما افسوس که این حس را در سایر بازیکنان ندیدیم و برعکس بازیکنان ما آنگونه بازی می‌کردند که حریف لحظه به لحظه به ‌آرامش بیشتری می‌رسید و با فرستادن آن توپ‌های بی‌حاصل و اوت‌های تکراری و کرنر‌ها و سانترهای بی‌هدف، تنها خیال دروازه‌بان و تیم حریف را آسوده می‌کردیم.

ایراد مهمتر آنکه روی نیمکت هم متاسفانه نداریم فردی که به آقای کی روش مشاوره بدهد و به او بگوید که در حضور یکصد هزار بیننده که واقعا نمونه عالی و بزرگ یک تماشاگر فهیم و دارای عرق و تعصب ملی بوده و هستند، چگونه باید با بازیکنان حرف زد تا خون آن‌ها به جوش آید.

بار‌ها ثابت کرده‌ایم که مربیانی که به قول خودمان رگ خواب برخی بازیکنان را می‌دانند با چند کلمه حرف احساساتی، چنان آن‌ها را به هیجان وجد درآورده که به یکباره از غیر ممکن ممکن ساخته‌اند، ولی کی روش که این حرف‌ها را نه باور دارد و نه می‌تواند آن حس را به وجود بیاورد و از او هم چنین انتظاری نیست.

یکی مثل آقای نمازی هم که در کنار اوست با‌‌ همان فرهنگ خارجی بیشتر عادت دارد تا فرهنگ ایرانی؛ افزون بر اینکه او بعید است بتواند چنین مسائلی را برای کی روش مطرح کند.

دو نمونه از این دست را برای یادآوری می‌آوریم: یکی فینال باشگاه‌های آسیا در سال ۷۱ ۱۳در بحرین بین پاس تهران آن روز‌ها و حرف‌های فیروز کریمی که توانست با تهییج بازیکنانش، پاس را قهرمان‌آسیا کند (پس از آن ما هیچ گاه قهرمانی در باشگاه‌های آسیا نداشته‌ایم).

یکی هم حرف‌های محمد مایلی کهن در بین دو نیمه بازی ایران و کره جنوبی در سال ۱۹۹۶ امارات که بازی دو یک باخته را شش بر دو بردیم.

صد البته آن بازیکنان هم در آن دوره چنین آمادگی و ذهنیتی داشتند و نمی‌دانم آیا با این پول‌هایی که بازیکنان می‌گیرند و همین ملی پوشان ما زیر یک میلیارد برای یک فصل پیشنهاد ندارند هم آیا آمادگی پذیرش چنان حرفهایی را دارند یا با حرفه‌ای شدن فوتبال اصلا اعتقادی به این مسائل نیست!

سخن پایانی اینکه فدراسیونی که چهار، پنج سال در همه عرصه‌ها فوتبال را به پسرفت برد و باز هم‌‌ همان مسیر را با‌‌ همان آدم‌ها دارد پشت سر می‌گذارد، آیا با آوردن یک کی روش که مربی بزرگی است، می‌تواند همه آن ضعف‌ها را برطرف کند؟

آقای کی روش هم آمادگی داشته باشد که او قربانی اول و آخر فوتبال و این فدراسیون خواهد بود.

راستی آقای کی روش چرا تیم ملی مهاجم سرزن نداشت؟ چرا قاضی مهاجم سرزن و یا مهاجمی مانند او چرا غایب بود؟ تا مجبور شویم از مازیار زارع  در این پست استفاده کنیم ؟ آیا دیروز کمبود مهاجم سرزن احساس نشد؟

اما خدمت وزیر محترم ورزش و جوانان هم عرض می‌کنیم که حتما نماینده و نمایندگانی را داشته باشد و یا اینکه یک گروه فنی تشکیل دهد تا اگر در یکی دو بازی آینده کار بر همین منوال بود، سریع آدم جایگزین داشته باشد و دست روی دست نگذاریم تا کار که از کار گذشت کمیته شکست تشکیل دهیم.

این تیم با این شرایط و با این حرکت بعید است، بتواند آسان از این مرحله بگذرد و ما را به جام جهانی ببرد، تجربه هم ثابت کرده است، هر چقدر که در چنین تورنمنت‌هایی جلو‌تر می‌رویم، اوضاع تیمی ما خراب‌تر و به هم ریخته‌تر می‌شود و جدایی از افت بدنی انواع حاشیه‌ها هم سراغ تیم و بازیکنان می‌آید، پس این هشدار را از همین اکنون خدمت وزارت ورزش و همه دلسوزان فوتبال می‌دهیم تا فردا پشیمانی به بار نیاید!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد