به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از خوزستان دکتر محمدرضا صالحی مازندرانی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز، اظهار کرد: اگر بخواهیم ببینیم که شاهنامه چه جنبههای با اهمیتی دارد به چهار جنبه با اهمیت در ارتباط با شاهنامه میرسیم. التبه در ارتباط با بعضی از این جنبهها متفکران، شاهنامهشناسان و علاقهمندان به فردوسی مطالبی زیاد مطرح کردند و در بعضی موارد هم اشارههای کمتری صورت گرفته است.
وی افزود: اولین جنبه اهمیت شاهنامه جنبه حماسی و ملی آن است. شاهنامه به اعتبار این جنبه به سند هویت ملی و ایرانی معروف است و به اعتبار این جنبه است که امروز در سطح جهان دارای تمدن چندصد ساله و گذشته پرافتخاری هستیم و مظاهری از فرهنگ و تمدن که دنیای امروز بر آن تاثیر دارد در گذشته فرهنگ ما بیان شده است و سند آن نیز همین شاهنامه است.
صالحیمازندرانی گفت: اگر شاهنامه در اختیار ما نبود و میخواستیم اثبات کنیم که ملت بزرگی هستیم و سابقه یک تمدن کهن را داریم آن موقع مدرکی برای اثبات آن نداشتیم. فردوسی با ساختن این اثر بینظیر و ارایه روایات قهرمانی و حماسی و انتقال تمام آیینها و رسوم گذشته ما در این اثر اثری را عرضه کرد که به عنوان شاهنامه و سند هویت ملی ما مطرح است.
او توضیح داد: نکاتی در شاهنامه وجود دارد که میتواند باعث افتخار ما شود. اولین نکته بحث شاهان در شاهنامه است. شاهان در بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی شاهنامه حضور دارند و هر کدام دارای منش و تفکر خاصی است اما آنچه که بیشتر مورد توجه قرار میگیرد این است که این شاهان با وجود داشتن نیروهای فراانسانی افرادی مسؤول و پاسخگو در برابر همگان هستند. شاهان در برابر رفتار خودشان احساس مسؤولیت میکنند، گاهی به خطاهای خود اقرار و گاهی هم اظهار پشیمانی میکنند. این از نکات جالب توجه است و میتواند افراد را در دنیای امروز متوجه خودشان کند.
این عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز گفت: در شاهنامه زنان حق رای دارند و در مجالسی که به صورت مشورتی و رایزنی ترتیب داده میشود در کنار مردان، پهلوانان و موبدان زنان نیز حضور دارند و میتوانند اظهار نظر کنند. این مساله باعث افتخار است و با توجه به این که امروزه در بعضی کشورهای دارای مظاهر ظاهری فرهنگ و تمدن میبینیم که زنان حق رای ندارند در حالی که در شاهنامه چنین نیست. ما در شاهنامه میتوانیم مسایلی را پیگیری کنیم که باعث افتخار ما در بین ملل جهان است.
صالحیمازندرانی تصریح کرد: جنبه دوم اهمیت شاهنامه حفظ و حراست از زبان فارسی است که بارها شنیده و خواندهایم که شاهنامه زبان فارسی را با تمام توانمندیهایی که در آن بوده به نسل ما انتقال داده است. فردوسی به دلیل جنبههای تاریخی و اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان خود باید این روایات ملی و افسانههای کهن را از یک زبان توانمند و استوار به نسلهای بعدی انتقال میداد.
وی افزود: زبان ملی بسیاری از ملل بعد از پذیرش اسلام تحتالشعاع قرار گرفت و حتی به تدریج نابود شد. در کشورهایی همچون مصر، سودان، الجزایر، تونس و سوریه و... این اتفاق افتاد ولی در مورد ما این رخ نداد و بیتردید یکی از دلایل این قضیه حفظ زبان ما از طریق فردوسی و انتقال آن به نسلهای آینده از طریق شاهنامه است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه اظهار کرد: شاهنامه توانسته است با گستره بیش از 50 هزار بیت از طریق واژگان، تعابیر، فرهنگ اشارات، فرهنگ کنایات و غیره این زبان را به نسل بعد منتقل کند. وقتی از نویسده نامدار مصری سوال کردند که چرا با اینکه شما عرب نبودهاید اما بعد از پذیرش اسلام زبانتان تغییر کرد و از بین رفت او در پاسخ گفت به این خاطر که ما فردوسی نداشتم و این نشاندهنده نقش ویژه فردوسی در حفظ و حراست از زبان است.
وی، با اشاره به جنبه سوم اهمیت شاهنامه، گفت: جنبه سوم آن جنبه هنری است و این جنبه قابل تقسیم به 2 بخش هنر شاعری و هنر داستانپردازی است که هر کدام از اینها میتواند بحث برانگیز باشد. در بین شاعران ادب فارسی تعداد معدودی داریم که صاحب 2 هنر هستند که فردوسی یکی از بهترین آنها است. فردوسی در شاهنامه قدرت و توان شاعری خود را به نمایش گذاشته و مشخص کرده که یکی از بزرگترین شاعران ادب پارسی است.
صالحیمازندرانی در ادامه بیان کرد: اگر فردوسی 2 جنبه اول را هم مورد توجه قرار نمیداد بازهم یکی از بزرگترین شاعران ادب فارسی بود. اما در خصوص هنر داستانپردازی فردوسی باید گفت که بر اساس آن فردوسی در بین داستانپردازان کهن ادب فارسی همچون اسدی طوسی، نظامی، دهلوی، جامی و... ویژگیهایی در کار خود دارد و باید او را برتر از بقیه دانست. عناصر داستانی و معیارهایی که در عصر حاضر برای نقد داستان وجود دارد و از طریق آنها نمایشنامهها، فیلمنامههای بلند و کوتاه را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهند نمیتواند برای قصههای گذشته و داستانهای کهن کاربردی داشته باشد.
او خاطرنشان کرد: موضوع شگفتانگیز این است که داستانهای شاهنامه در قالبی عرضه شدهاند و چنان استحکامی به لحاظ هنری دارند که حتی با معیارهای جدید هم قابل بررسی هستند به طوری که بعضی از تحلیلها را بر اساس این معیارها انجام دادهاند و خود من نیز داستان رستم و سهراب را با معیارهای امروزی مورد تحلیل قرار داده، به نتایج عالی رسیدم و متوجه شدم که فردوسی ما فوق یک انسان در روزگار خود است. در حالی که اگر بخواهیم داستانهای نظامی را با معیارهای جدید حتی در بعد حماسی موجود در اسکندرنامه بررسی کنیم نمایان است که چندان نتایج خوبی حاصل نمیشود.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران، با اشاره به ترجمه بعضی قسمتهای شاهنامه، تصریح کرد: بعضی صاحبان ذوق و هنر و ادب آن سوی مرزها این داستانها را مورد توجه قرار میدهند و گاهی تصمیم میگیرند که آنها را بازآفرینی کنند. در بین این افراد چندین نفر را میشود نام برد که دست به چنین کاری زدند.
وی افزود: چنین اقدامی که بعضی شخصیتهای ادبی مثلا در فرانسه، روسیه، انگلیس، آلمان و... انجام دادهاند نشاندهنده این است که شاهنامه قابلیت بازآفرینی داشته است؛ یعنی از استواری خاصی برخوردار بوده است. همچنین اگر نویسنده صاحب اعتباری که به عنوان ادیب و نویسنده شهرت داشته باشد، به بازآفرینی داستانهای شاهنامه بپردازد و حتی داستانهایی بنویسد که برگرفته از شخصیتهای داستانی شاهنامه است کار او به این معنی است که فردوسی در داستانپردازی بینظیر است.
او، با اشاره به جنبه چهارم اهمیت شاهنامه ،خاطرنشان کرد: این جنبه، جنبه انسانی و تعالیبخش شاهنامه است. فردوسی به حکمت معروف است و این حکمت در زمان او نیز موردنظر بسیاری بوده است. او خود را در شاهنامه حکیم خوانده است این نشان میدهد که این عنوان شهرت او است و قطعا برای او تنها بیان داستانهای پهلوانی و روایات اساطیری آخرین هدف نبوده است.
صالحی مازندرانی گفت: فردوسی در شاهنامه و از طریق حوادث و داستانها مبشر پیامهای بزرگی بوده است که اگر مطالعه عمیقی داشته باشیم و از لایههای اولیه به لایههای درونی برسیم متوجه این مساله میشویم. مقدمههایی که فردوسی در داستانهایش گفته، گاهی در میان یا پایان مطالبی را بیان میکند و با بیان نکتههای محدود و عمیق جهت داستان را به خواننده گوشزد میکند نشان دهنده این است که حوادث و پهلوانیها و رویدادهای کهن در داستان فردوسی فقط وسیله و ابزار بوده است.
او توضیح داد: فردوسی در آغاز شاهنامه به خواننده هشدار میدهد که فقط به سطح و جنبه رویین شاهنامه توجه نکند و به عمق آن توجه داشته باشد. او با بیان هشدار دهنده این بیت را میگوید که «تو این را دروغ و فسانه مدان / به یکسان روش در زمانه مدان / از او هرچه اندر خورد با خرد / دگر بر ره رمز و معنی برد».
او خاطرنشان کرد: البنداری در اوایل قرن هفتم شاهنامه را به عربی ترجمه کرد و زمانی که شاهنامه به عربی ترجمه میشود توصیفی درباره آن میشود که ما فارسیزبانان چنین توصیفی از آن نداشتهایم. توصیف متفکران عرب این است که این اثر قرآن عجم است قطعا نگاه آنها به این اثر یک نگاه باطنی بوده و نمیتوانسته یک نگاه ظاهری باشد.
وی یادآور شد: وقتی داستانی را میخوانید درباره آن تفکر میکنید، از آن بهره میبرید و با آن داستان زندگی میکنید. ولی داستانهای شاهنامه فراتر از این چیزها است و خواننده با خواندن آنها نسبت به زندگی و مسایل پیرامون و ماورایی آگاهی پیدا میکنید. این نشان میدهد شاهنامه مبشر پیامهای اخلاقی گرانقدر است. البته متاسفانه در ارتباط با این جنبه علیرغم تحقیقات انجام شده به نظر میرسد که این تحقیقات پاسخگوی این جنبه نبوده و امیدواریم که در آینده دانشجویان با نگاه عمیق به جنبه چهارم بتوانند از جلوههای ارزشمند این جنبه که جنبه انسانی و تعالیبخش است پردهبرداری کنند.
در ادامه این همایش دکتر محمود رضایی دشتارژنه، عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران، که صحبتهای خود را با موضوع "شکوه خرد در شاهنامه است" آغاز کرد، اظهار داشت: شاهنامه یکی از بزرگترین سندهای هویت ملی ما است. شاهنامه تمام اسطورههای کهن ایران را که متاسفانه منابع اصلی آنها هم از بین رفته است را در خود حفظ کرده است و باعث شده تا اکنون به زبانی صحبت کنیم که 1200 سال پیش بوده است. وجود 17000 بیت تاریخی در این اثر بسیار قابل توجه است که بسیاری از آداب و رسوم ایران را در خود حفظ کرده است.
وی خاطرنشان کرد: حتی اگر جلوههای اخلاقی شاهنامه را استخراج نکنیم متوجه میشویم که از بسیاری کتابها مانند بوستان سعدی نکات اخلاقی بیشتری دارد. فردوسی در همه ابعاد میدرخشید و یک شخصیت فراملی و جهانی را از خود به نمایش گذاشت. شاهنامه تنها اثری است در ادب فارسی با ستایش خرد شروع میشود. از طرفی فردوسی شیعه معتزله بوده و یکی از ارکان آن خردورزی است.
او گفت: آیا خردورزی در رگهای این کتاب که با ستایش و خردورزی شروع شده، شاعر آن لقب حکیم دارد و مذهب او مذهب معتزله است هم دمیده شده یا این آویزهای بیش نیست؟ آیا در کنش پهلوان ایرانی و غیرایرانی این خردورزی آنقدر برجسته است که بگوییم این کتاب فردوسی خردورزانه است و لقب حکیم برازنده این بزرگوار است. نکته جالب این است که نه تنها رفتار پهلوانان ایرانی و غیرایرانی خردورزانه است که در زیرساخت کنشهای حیوانات هم منطق و فلسفه و خرد نهفته است.
دشتارژنه توضیح داد: انسان آرمانی در شاهنامه رستمدستان بزرگترین یل ایران زمین است. باید ببینیم که چه قدر واکنشهای رستم خردورزانه و تا چه حد نابخردانه است؟ آیا کنشهای یل و پهلوانی که در بیشتر جنگها حاضر میشود آن قدر بخردانه است که بگویم شاهنامه از لحاظ خردورزی بسیار سترگ است.
او یادآور شد: با توجه به آماری که گرفتهام کنشهای برجسته رستم در شاهنامه 28 مورد است و نکته جالب این است که از این 28 مورد 24 مورد واقعا خردورزانه است. شاید فقط چهارتای آنها به دور از خرد است که درباره این چهار مورد هم اختلاف نظر وجود دارد.
این عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز ادامه داد: نکته دیگر این است که شاید ما چارهسازی درباره جنگ را ناجوانمردانه تلقی کنیم. خیلی جالب است که فردوسی صراحتا بیتهایی را میآورد که ما نباید قاموس جنگ و قاموس اخلاق را با هم ترکیب کنیم. این دو مقوله جدا هستند. ما باید به خودمان ببالیم که شاهنامه که سند و هویت ملی ما است. پهلوانان آن نه به واسطه زور بازو بلکه بیشتر به واسطه عقل و خرد توانستهاند جای رفیعی کسب کند.
به گزارش خبرنگار ایسنا از خوزستان در ادامه این همایش دکتر آذرمیدخت رکنی، عضو هیات علمی دانشگاه پیامنور اهواز، اظهار کرد: در کنار نقشهای پهلوانان شاهنامه، عظمت و اهمیت آن در شناساندن زبان فارسی پا را یک قدم فراتر میگذاریم و میگوییم اگر از خردورزی، ملیگرایی، حوادث و رخدادهای آن صحبت میکنیم و میخواهیم بگوییم که همه این عناصر در شاهنامه به گونهای باهم مرتبط هستند؛ نه از لحاظ رخدادهای خارجی بلکه از جهت رخدادهای درونی.
او اظهار داشت: شاهنامه از عنصر خرد صحبت میکند و خرد در همه انسانها مشترک است و فرقی نمیکند در کدام هزاره زندگی میکند. بشر از زمانهایی که در غارها زندگی میکرد تا به امروز از خردوری استفاده میکرد. این افراد در جوامع بدوی و اولیه مجبور بودند خود را با نوعی نیروی فرازمینی پیوند بزنند و معتقد بودند نیروی ماورای طبیعی بشر را حمایت میکرد، تحت حمایت خود قرار داده است و به شکلی بوده که جامعه اسطورهای پیش آید. اگر به این شکل نگاه کنیم نمیگوییم اسطورهها خرافات هستند بلکه اسطورهها باورهای مقدس جوامع ابتدایی هستند.
رکنی افزود: در واقع اسطورهها رخدادهای واقعی، طبیعی، فرازمانی و فرامکانی هستند که بشر برای زندگی در عصر سختی برای خود آفریده است. برای تحلیل شناخت شاهنامه باید به چند عنصر توجه شود یعنی اینکه مسایل رازآموزی و بینشهای عمیق را در شناخت شاهنامه مد نظر بگیریم. شاهنامه درباره اسطورهای صحبت میکند که قدمت خاستگاه آن اندازه آفرینش ذهن ازلی انسان است نه ذهن تاریخی انسان.
این عضو هیات علمی دانشگاه پیامنور ادامه داد: برای شناخت شاهنامه باید روانکاوی را خوب بلد باشیم، روان انسان امروز را با روان انسان دیروزی تطبیق دهیم، خواستههای مشترکمان را پیدا کنیم و خودمان را به عنوان انسانی جهانی ببینیم. در این صورت عظمت فردوسی و راز و رمز آن بر ما مشخص میشود.
او تصریح کرد: ولی میفهمیم که فردوسی مانند بسیاری از شاعران نه به این دلیل مانده که داستان و قهرمانی به اسم رستم را آفریده بلکه به این خاطر که او انسان آفریده است. تمام اتفاقات درون شاهنامه اتفاقاتی است که در این زمان برای ما افتاده است. از لحاظ تاریخی شاهنامه زندگی یک ابرانسان کیهانی را بررسی میکند و اگر بخواهیم شاهنامه بخوانیم در تحلیل شاهنامه روانکاوی، عرفان، اسطوره و تاریخ را همزمان در تحلیل یک داستان و شخصیت مدنظر داشته باشیم تا به معنای درستی از شاهنامه و شخصیتهای شاهنامه دست پیدا کنیم.