سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار روز مرکز استان

ویژه نامه| به بهانه کنگره ملی شهید دقایقی

برای سردار بزرگ، شهید اسماعیل دقایقی

بهبهان امروز: عصر امروز کنگره ملی شهید دقایقی از ساعت ۱۸ در اهواز آغاز شده و ما نیز به همین بهانه یادی از این سردار شهید بزرگ خطه خود کرده ایم.

یادداشتی از شهید دقایقی
برای شما آرزوی صبر و استقامت و پیگیری اهداف اسلامی را دارم. ان‌شاءالله بتوانید با کار و فعالیت، خود را بیش از پیش وقف راه خدا و اسلام کنید. پیش بردن اسلام در جهان – جهانی که پر از فسق و فجور و خیانت ابرقدرتهاست – تلاش و ایثار می‌خواهد. در راه امام حسین(ع) – حضرت سیدالشهداء(ع) – رفتن، حسینی شدن را می‌خواهد.
… ان شاء الله در پیروی از راه امام امت خمینی عزیز(ره) که همان راه خدا، قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است، موفق باشید.

خلاصه ای از زندگینامه شهید اسماعیل دقایقی از استان خوزستان
شهید اسماعیل دقایقی رهیده از خویشتن به دیار معبودش سفر کرد. او با کوله باری از عشق و ایثار به منزلگه پاکان راه یافت .
او فرزند مظلوم رمضان ، یار کربلائیان و همراه عاشورائیان بود . او مسلخ خود را از اوان عمرش دید و سرود رهایی خویش را با گلوله خونینش بارها سرداد .
اودلسوخته ای بود که هرگز آرام نداشت . او موجی از دریای حماسه و فریاد بود . او دلداد دیار یار بود او بزرگمردی از کربلای خوزستان بود .
شهید اسماعیل دقایقی انسانی متعهد پاک باخته عاشق و مخلص اسلام و انقلاب اسلامی بود .
قبل از انقلاب با رژیم ستم شاهی سابقه مبارزاتی داشت ، در منزل ایشان بیانیه ها و اعلامیه های امام تکثیر و توزیع می شد .
شهید اسماعیل دقایقی در بنیانگذاری نیروهای نظامی سازمان یافته ملت عراق سهم بسزائی داشت . اولین یگان رزمی مجاهدین عراقی تحت عنوان تیپ بدر ثمره تلاشهای خالصانه اوست .
شهی اسماعیل دقایقی نه تنها در انقلاب اسلامی کشور ما ستاره ای پرفروغ بود بلکه جوانان برومند عراق هم از او به عنوان یک سردار بزرگ در نهضت عراق یاد خواهندکرد .

ن قش شهید در دوران انقلاب اسلامی
شهید دقایقی علاقه وافر به ادامه تحصیل داشت، اما با توجه به ضرورتی که در عرصه انقلاب و دفاع احساس می‌کرد دانشگاه و تحصیل را ترک کرد و در سال ۱۳۵۸ با یک نسخه از اساسنامه جهاد سازندگی (که دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاهها آن را تنظیم کرده بودند)، به آغاجاری رفت و به اتفاق عده‌ای از دوستان، جهادسازندگی را راه‌اندازی کرد. هنوز چند ماه از فعالیت و تلاش همه‌جانبه او در این ارگان نگذشته بود که طی حکمی (در اوایل مرداد ماه ۱۳۵۸) مسئول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه آغاجاری شد. با دقت و دلسوزی تمام به عضوگیری نیروهای انقلابی پرداخت و در زمان تصدی فرماندهی سپاه، نمونه و الگویی شد از یک فرمانده متقی ومدبر و کاردان. یک سال از فرماندهی‌اش در این منطقه می‌گذشت که به دلیل لیاقت و شایستگی زیاد، برای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خوزستان به کمک برادر شمخانی و سایرین شتافت و با عهده‌دار شدن مسئولیت دفتر هماهنگی استان، شروع به تشکیل و راه‌اندازی سپاه در شهرستانهای این استان نمود. با انتخاب و معرفی فرماندهان صالح و لایق توانست خدمات ارزنده‌ای را به این نهاد مقدس ارائه دهد. در همین مسئولیت و قبل از تجاوز نظامی عراق،‌زمانی که از درگیری خرمشهر با خبر شد سریعاً‌خود را به آنجا رساند و با انتقال سلاح و مهمات (به اتفاق شهید جهان‌آرا) نقش اساسی در آمادگی رزمی مردم منطقه ایفا کرد.

تولد و کودکی
به سال ۱۳۳۳ ه.ش در بهبان درخانواده‌ای که به پاکدامنی و التزام به اصول و مبانی اسلام اشتهار داشت به دنیا آمد. روح و روان اسماعیل در این کانون که ارزشهای اسلامی در آن به خوبی مشهود بود پرورش یافت و زمینه‌ای برای شخصیت والای آینده او شد.
این خانواده با توجه به مشکلاتی که داشتند، مجبور شدند به آغاجاری مهاجرت و با پایبندی به اصول انسانی و اسلامی، در آن شهر زندگی کنند. شهری که بنا به موقعیت خاص جغرافیایی و منابع زیرزمینی خود نه تنها مورد طمع غرب (بویژه آمریکا) بود، بلکه غارت ارزشهای فرهنگی و سنتهای اجتماعی آن نیز در برنامه‌های استکبار جهانی قرار داشت. اما خانواده اسماعیل نه تنها خود از این تهاجم، سرافراز بیرون آمدند، بلکه در اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر نیز تلاش می‌کردند. در نتیجه،‌اسماعیل نیز تمامی ارزشهای وجودی خود را که از کودکی به آنها پایبند بود از خانواده خود فراگرفت.
او که از هوش و ذکاوت سرشاری برخوردار بود، مورد توجه خانواده قرار گرفت و پس از ورود به دبستان و پشت سر گذاشتن این مرحله و اتمام دبیرستان، در سال ۱۳۴۹ در کنکور هنرستان شرکت ملی نفت (که تنها شاگردان ممتاز و باهوش و نمونه را می‌پذیرفت) شرکت کرد و پس از قبولی، به ادامه تحصیل در آن هنرستان پرداخت.

راه‌اندازی دوره عالی مالک اشتر
پس از بازگشت مجدد به جبهه، مسئول راه‌اندازی دوره عالی مالک اشتر (ویژه آموزش فرماندهان گردان) گردید. این اقدام ضروری در جهت آشنایی هرچه بیشتر برادران عزیزی که در جنگ تجارب زیادی را کسب کرده و استعداد فرماندهی را داشتند توسط شهید دقایقی صورت گرفت. ایشان با دقت، یکایک آنها را شناسایی و انتخاب کرد تا ضمن آموزش به اصول و مبانی جنگ و آرایش و تاکتیکهای نظامی، افراد نخبه و توانمند را برای بکارگیری در مسئولیتهای فرماندهی معرفی کند. البته خود ایشان هم در این دوره شرکت کرد.
در زمان اجرای طرح مالک اشتر، عملیات خیبر در منطقه عملیاتی جزایر مجنون انجام شد و شهید دقایقی نیز با حضور در این نبرد فراموش نشدنی، فرماندهی یکی از گردانهای خط مقدم را به عهده داشت. بعد از عملیات خیبر به پشت جبهه بازگشت و دوره یاد شده را در تابستان ۱۳۶۳ به پایان رسانید.
پس از مدتی در لشکر ۱۷ علی‌بن ابیطالب(ع) در کنار شهید دلاور مهدی زین‌الدین قرار گرفت و در نظم بخشیدن و سازماندهی لشکر، یار دیرینه خود را کمک کرد وبا پذیرش مسئولیت طرح و عملیات لشکر، خدمات ارزنده‌ای را به جبهه و جنگ ارائه کرد.

راه‌اندازی تیپ مستقل بدر
هنگامی که ماموریت تیپ یادشده به ایشان واگذار گردید همانگونه که شعار همیشگی‌اش در زندگی این بود که هیچ‌وقت نباید آرامش خودمان را در آرامش مادی بدانیم، برای عملی ساختن و تحقق آن، تلاشی شبانه‌روی داشت و تمامی قدرت و امکانات خود را وقف انجام وظیفه الهی کرد و با توکل به خدا و پشتکار و جدیت در مدت کوتاهی موفق شد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را پایه‌گذاری نماید.
نیروهای رزمنده تیپ همه عاشق او بودند. او در قلوب یکایک آنان جا گرفته بود و آنها اسماعیل را از خودشان و جزو جامعه خودشان می‌دانستند و وجودش را نعمت الهی تلقی می‌کردند.
او فقط از نظر تشکیلاتی فرمانده نبود، بلکه بر قلوب افراد فرماندهی می‌کرد. درحیطه مسئولیتی او نظارت بر نیروهای تحت فرماندهی امری بدیهی بود. از سرکشی به خانواده‌های شهدا نیز غافل نبود.

شهید و دفاع مقدس
به دنبال شروع تهاجم سراسری و ناجوانمردانه عراق، به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ لشکر۹۲ زرهی اهواز حضور یافت و در شرایطی که با کارشکنیهای بنی‌صدر خائن مواجه بود در سازماندهی نیروها و تجهیز آنها تلاش گسترده‌ای را آغاز کرد. او به لحاظ احساس مسئولیت ویژه‌ای که داشت در برخی مواقع در مناطق عملیاتی حاضر می‌شد و به سر و سامان دادن نیروها می‌پرداخت.
در جریان محاصره شهر سوسنگرد توسط عراقیها، با مشکلات زیادی از محاصره خارج شد. بعدها به همراه شهید علم‌الهدی در شکستن محاصره سوسنگرد دلیرانه جنگید. در عملیات فتح‌المبین نیز در قرارگاه لشکر فجر با سردار شهید بقایی (که در آن زمان فرماندهی قرارگاه فجر را به عهده داشت) همکاری کرد.

فعالیتهای سیاسی – مذهبی
دانش‌آموزان متعهد، از این آموزشکده – که در آن زمان یکی از مراکز فعال و مهم منطقه بشمار می‌آمد – برای مبارزه با رژیم استفاده می‌کردند. اسماعیل در همین هنرستان با برادر محسن رضائی (سردار فرمانده محترم کل سپاه) – که از دیرباز آشنای وادی مبارزه بود – آشنا شد و به همراه ایشان و دیگر همرزمانش مبارزه پیگیری را علیه رژیم و مفاسد اجتماعی آن آغاز کردند.
اسماعیل در سال دوم هنرستان – که با برپایی جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی مصادف بود – در اعتصاب هماهنگ همرزمانش شرکت فعالی داشت و در همان سال با هدف منفجر کردن مجسمه رضاخان ملعون، که در خیابان ۲۴ متری اهواز نصب شده بود، به اقدامی شجاعانه دست زد و قصد خود را عملی نمود، اما متاسفانه چاشنی مواد منفجره عمل نکرد.
مبارزات و تلاشهای اسماعیل، منحصر به مسائل سیاسی و نظامی نبود، بلکه به علت هوش سرشار و علاقه‌مندیش به مسائل فرهنگی در فرصتهای مناسب از طریق دایر کردن کلاسهای مختلف، با جوانان این منطقه ارتباط فکری و روحی پیدا می‌کرد و در خلال مطالب علمی، آنان را با فرهنگ اصیل اسلام که در آن خطه، سخت مورد تهاجم واقع شده بود آشنا می‌ساخت و آنان را به تعالیم روحبخش اسلام جذب می‌کرد.
از این رو همان گونه که فعالیتهای سیاسی نظامی اسماعیل و دوستانش گام موثری در مبارزات مسلحانه علیه رژیم ستمشاهی در آغاجاری و بهبهان به شمار می‌رفت، فعالیتهای فرهنگی او در حد بسیار موثر،‌عامل بازدارنده‌ای در مقابل روند سریع ترویج فرهنگ مبتذل غربی در این منطقه شد، تا نه تنها از بی قیدی و لامذهبی جوانان (که تلاش فراوانی برای آن صورت می‌گرفت) جلوگیری به عمل آید، بلکه در اثر تلاشهای زیاد این عزیزان، جوانان منطقه در مبارزه با رژیم، گوی سبقت را از دیگر مناطق بربایند.
در سال ۱۳۵۳ دوبار (همراه با برادر محسن رضائی و جمعی از یاران) به زندان افتاد و هربار پس از چند ماه که همراه با شکنجه بدنی و عذاب روحی بود، از زندان آزاد شد. پس از آزادی از زندان، از هنرستان نیز اخراج شد، اما در همان سال در رشته آبیاری دانشکده کشاورزی دانشگاه اهواز قبول شد و پس از دو سال تحصیل در این رشته، دوباره در کنکور شرکت کرد و به دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران – که از لحاظ فضای مذهبی، سیاسی و علمی برای او مناسبتر از دیگر مراکز علمی و آموزشی بود – وارد شد.
در این دو محیط دانشگاهی (اهواز و تهران) نیز به مبارزات عقیدتی،‌سیاسی و نظامی خود ادامه داد. دقایقی در زمانی که اغلب دانشجویان دانشگاهها آشنایی چندانی با اصول و مبانی اسلام نداشتند از دانشجویان متعهد و متشرع به شمار می‌رفت. تمام واجبات و مستحبات خود را به نحو احسن به جا می‌آورد و از انجام هرگونه عمل خلاف شرع که توسط دیگران انجام می‌گرفت، در حدود وسع خود با حوصله و برخورد اسلامی جلوگیری می‌کرد واین ویژگی خاصی بود که در تمام مسیر زندگی پرافتخار خود، بدان پایبند بود. در دانشگاه تهران برای مقابله با جریانات التقاطی و غیراسلامی موضع قاطعی داشت و در بحثهای آنان از مواضع اصلی اسلام دفاع می‌کرد و در جهت ملموس و عینی ساختن حقایق اسلامی برای همگان بسیار تلاش می‌کرد.
در سال ۱۳۵۷ ازدواج نمود و در اولین صحبت با همسرش، از این که وی فقط به خود و خانواده‌اش تعلق ندارد گفتگو نمود.
با اوج‌گیری نهضت خروشان و توفنده مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همچنان به مبارزه ادامه داد و در اعتصابات کارگران شرکت نفت نقش موثر و ارزنده‌ای را عهده‌دار بود و در ترور دو تن از افسران شهربانی بهبهان به طور غیرمستقیم شرکت داشت.
خانه اسماعیل همواره یکی از پایگاههای فعال مبارزه با رژیم به شمار می‌آمد و بسیاری از بیانیه‌ها و اعلامیه‌های ضدرژیم در این مکان تهیه و تکثیر می‌شد. شهید دقایقی قبل از ۲۲ بهمن به اتفاق یکی دیگر از دوستانش طبق برنامه‌ای که داشتند به تهران آمد و با حضور در مبارزات مردمی، در فتح پادگانها نقش موثری ایفا نمود. پس از آن نیز با تلاش و جدیت تمام، در جلوگیری از غارتگری گروهکها و به هدر رفتن اسلحه‌ها نقش به سزایی داشت.
سردار سرلشکر محسن رضائی بااشاره به فعالیتهایی که در منزل شهید دقایقی در دوران انقلاب انجام می‌گرفت، اظهار می‌دارند:
خانه و خانواده ایشان یکی از خانواده‌هایی است که انقلاب اسلامی در خوزستان مدیون آنها است.

نحوه شهادت
این شهید بزرگوار در عملیات عاشورا و قدس ۴ و همچنین کربلای ۲، ۴ و ۵ در سمت فرماندهی تیپ خالصانه انجام وظیفه نمود و یگان او جزو یگانهای موثری بود که در موفقیت رزمندگان اسلام نقش چشمگیری داشت.
بالاخره هنگامی که در عملیات کربلای ۵ برای انجام ماموریت شناسایی، با یک دستگاه موتور سیکلت عازم محور بود در مسیر راه مورد اصابت بمباران هواپیماهای رژیم متجاوز عراق قرار گرفته و به لقای حق می‌شتابد و در اوج اخلاص و ایثار، با نوشیدن شربت شهادت روح تشنه خود را سیراب می‌کند. واقعه شهادتش در روز ۲۸ دی ماه ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی شلمچه روی داد.

ویژگیهای اخلاقی
در مطالعه و بالابردن آگاهی و معلومات خود جدیت خاصی داشت و تا آخر عمر پربرکتش از تحصیل دانش باز نماند. ایشان با استفاده از فرصتی که برایش در قم و استان مرکزی پیش آمده بود، در کنار وظیفه حساس و مهم فرماندهی و حفاظت از شخصیتها و کادرهای انقلاب، به فراگیری ادبیات عرب، تفسیر،‌اخلاق و تاریخ اسلام پرداخت.
انس با قرآن از شاخصترین خصوصیت او بود. حتی در اوج مشکلات و گرفتاریها از تلاوت قرآن نیز غافل نمی‌شد. از همسر محترم ایشان نقل شده که او سالی سه بار قرآن را ختم می‌کرد.
روحیه‌ای که بیش از هر خصیصه و صفت دیگر در تمامی مراحل زندگی بدان پایبند بود، پذیرش خطای خود بود. بدین معنی که اگر احساس می‌کرد که با فعل و حرکت خود در رابطه با فردی دچار خطا شده، هرچند که از نظر مسئولیت و شرایط سنی از طرف مقابل خود بالاتر بود، در صدد اعتراف به خطا بر می‌آمد و از آن فرد پوزش می‌طلبید.
با افراد مختلف و خطاکار بشدت برخورد می‌کرد و همیشه رعایت جوانب شرعی را در تنبیهات و برخوردها متذکر می‌شد.
تواضع و فروتنی او به نقل از همرزمانش چنان مشهود بود که مثل یک بسیجی و یک رزمنده عادی در چادرها زندگی می‌کرد. در کارها به آنان کمک می‌کرد و در برخوردهایش خیلی‌ها تصور نمی‌کردند او فرمانده یگان باشد. در اولین برخورد با او، صفت تواضع زودتر از صفات دیگر جلوه‌گر می‌شد. رزمندگان اسلام او را الگوی واقعی یک انسان مجاهد و وارسته می‌دانستند.
با همه مسئولیتهای سنگین و دشواری که برعهده داشت هیچ‌گاه در چهره‌اش آثاری از خستگی یا کسالت ظاهر نبود. لبخند مداوم او در مقابله با سختیها برای همه نیروها درس بود.
در اوج ناملایمات و فشارها و نارساییها، برخورد شایسته‌ای با نیروهای تحت امر داشت.
ایشان عموماً در کارها با نیروهای خود مشورت می‌کرد و به رای و نظر آنها توجهی خاص داشت.
صبر و حوصله و سعه صدر از صفات بارز وی بود. در مقابل تمام مشکلات و مسائل با شمشیر صبر به مقابله برمی‌خواست.
خلوص و سکوت و وقارش در فرماندهی تحسین برانگیز بود. جاذبه او باعث شده بود که در تمامی صحنه‌ها حتی در داخل خانواده رزمنگان از مکانی ویژه برخوردار شود. تدبیر و کاردانی وی موجب تقویت روزافزون جایگاه او در بین افراد شده بود.
شهید دقایقی این صفات را از تلاشهای مجدانه‌اش در راه حق به دست آورده بود و این همه را در تمامی مراحل زندگی و مراتب آن به همراه خود حفظ نمود.
در زندگی مادی خود مرحله ساده‌زیستی را پشت سر گذاشته بود و به بذل و ایثار توجهی خاص داشت و در مواقع ضروری حتی حقوق خود را جهت رفع نیازمندیهای نیروهای تحت امر خود خرج می‌کرد.
او انسانی بود که در راه حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی دست از آلایشهای دنیا شسته بود و دل به محبت حق سپرده بود.

م سئولیت یگان حفاظت
بعد از عملیات بیت‌المقدس، از آنجا که جنگ، حالت فرسایشی به خود گرفت و تحرک جبهه‌ها کم شده بود، منافقین و ضدانقلاب در راستای اهداف استکبار جهانی، دست به ترور شخصیتها و افراد موثر نظام و حزب‌الهی‌ها می‌زدند تا نظام را از داخل تضعیف کرده و عقبه جنگ را مختلف نمایند.
ایشان در تاریخ ۱/۴/۱۳۶۱ به سپاه منطقه یک مامور گردید و مسئولیت مهم یگان حفاظت شخصیتها را در قم و استان مرکزی به عهده گرفت و با تدبیر و درایت خاص خود و بکارگیری برادران سپاه مخلص و جان برکف، به گونه‌ای عمل کرد که در دوران تصدی فرماندهان ایشان در این مسئولیت، به لطف خدا هیچگونه ترور و سوءقصدی از جانب منافقین و ضدانقلاب در حوزه مسئولیتی او پیش نیامد.
پس از یک سال و اندی کار و تلاش صادقانه در جهت حفظ سرمایه انسانی انقلاب، هنگامی که حضرت امام خمینی(ره) در سال ۱۳۶۲ طی فرمانی تاکید خاصی بر حضور افراد در جبهه‌ها نمودند، ایشان بی‌درنگ طی نامه‌ای به فرماندهی، گزارش مشروح فعالیتهای خود را منعکس و ضمن آن بدین‌گونه کسب تکلیف کرد:
در شرایطی که مساله اصلی سپاه و طبعاً کشور، جنگ است، آیا ماندن و عدم همکاری با سپاه در جنگ نوعی راحت‌طلبی نیست؟ و ضمن آن، درخواست خود را باتوجه به تجربیاتی که در جنگ اندوخته بود، برای خدمت فعال و حضور در جبهه مطرح ساخت.

وصیتنامه شهید دقایقی
۱۲۹۷۴۵۸
دقایقى اسماعیل
بسمه تعالى
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین
خدایا امت اسلام را صبر و استقامت عطا فرما تا در مقابل دشمنان خدا و کافران پایدارى کنند و سپس بر آنان غلبه کنند. خدایا شهادت میدهم که غیر از تو خدا یى نیست و محمد (ص) رسول و فرستاده توست و على (ع) وصى رسول خداست . سلام بر خاندان عصمت و طهارت ، درود بر خمینى کبیر، سلام بر روحانیت متعهد و امت حزب ا…
خدایا از تو میخواهم در هنگامیکه شیطان سستى بر سراغم مى‌آید او را دور سازى و مرا قوت و آرامش عطا فرمائى که :
لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم
پدرو مادر گرامى :
درمقابل شما شرمنده‌ام که توفیق خدمت به شماواجراى حقوق شما خیلى کم نصیبم گشت بدانید که :
انالله و اناالیه راجعون
خداوند به شما صبر فرماید و شما از جمله کسانى باشید مردم و خصوصا خانواده شهدا و اسرا و معلولین را دلدارى بدهید، من هم دعاگوى شما هستم.
همسر محترمه : در مدت ۵ سال زندگى از خصوصیات خوب تو بهره بردم مرا بسیار احترام کردى که لایق آن نبودم ، پیوندمن و تو با شعاراسلام و قرآن شروع‌شدو بعد سعى نمودیم که هرروزمان با
روز دیگر متفاوت باشد و کلام اسلام را پیاده کنیم و خوب میدانى که راه من هم در ادامه این زندگى در بعمل در آوردن عقیده به اسلام بوده‌است ،چطور میتوانستم در خانه مانده باشم و کارى نکنم در صورتى که جان و مال امت مسلمان ایران به سوى ، جبهه سرازیر است ،انسان در برخورد با مصائب و مشکلات است که لذت ایمان و توجه بخدا را درک مى‌کند و اگر رفتن من مصیبتى برایت باشد میدانى که:الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون
در تربیت ابراهیم و زهرا سعى خود را بنما، براى آنها دعا مى‌کنم و امیدوارم افرادى مفید براى اسلام و خط ولایت اهل بیت عصمت و طهارت و ولایت فقیه باشند و بعد از من سعى کن با مشورت آقایان علما منطقى‌ترین راه را براى خود انتخاب بنمائى که انشاءا… اگر بهشت نصیبم شد یکدیگر را در آنجا ملاقات کنیم ، انشاءا… با صبر و استقامت خود که داشته‌اى و خدا بیشتر به تو بدهد اسوه‌اى در جامعه خود باشى.
برادران و خواهران محترمه:
براى شما نیز آرزوى صبر و استقامت در پى گیرى اهداف اسلامى دارم انشاءا… بتوانید با کار و فعالیت خود را بیش از پیشرفت راه خدا و اسلام کنید، پیش بردن اسلام در جهان ، جهانى که پر از فسق و فجور است تلاش و ایثار میخواهد درراه حسین (ع) سیدالشهد رفتن ، حسینى شدن میخواهد.
انشاءا… در پیروى ازراه امام امت خمینى عزیز که همان راه خدا و قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت است موفق و موید باشید.
دیدن برادران رزمنده در خطا و اول که با آرامش مشغول نماز هستند و با متانت نیروهاى دشمن و تانکهاى آن را مى‌بینند و با سلاح مختصر با آنان مقابله مى‌کنند، از تجلیات حسینى شدن این امت است که مرا به وجد آورده است ، حقوق شما را آنطوریکه باید رعایت ننموده‌ام انشاءا… مرا ببخشید، من هم دعاگوى شما هستم .
خدمت کلیه اقوام و فامیل و دوستان و آشنایان سلام عرض مى‌کنم و براى آنان توفیق در خط اسلام و قرآن بودن را آرزومند هستم از اینکه نتوانستم حقوق شما را بخوبى رعایت کنم انشاءا… مرا ببخشید. از همه شما التماس دعا دارم .
والسلام على عباد ا… الصالحین
جمادى الثانى ۱۴۰۴ روز وفات فاطمه زهرا (س) اولین منادى حق ولایت و وصایت اهل بیت عصمت و طهارت.

کتاب شهید دقایقی
دقایقی به روایت همسر شهید (‌نیمه پنهان ماه ها )
کتاب «نیمه پنهان ماه» در سال ۱۳۸۰ توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.
این کتاب ۶۴ صفحه ای که راوی آن همسر شهید دقایقی است از دوران نوجوانی شهید دقایقی آغاز گردیده است و در مورد فعالیتهای شهید دقایقی و چگونگی دستگیری شهید توسط ساواک و سپس عضویت شهید در گروه منصورون و پس از آن پیروزی انقلاب و ازدواج شهید صحبت کرده است .
- انقلاب پیروز شده بود و ما خیلی خوشحال بودیم و خودمان را در پیروزیش سهیم میدانستیم. با پیروزی این انقلاب قرار بود تکلیف خیلی چیزها روشن شود که شد. یکی از آنها ازدواج ما بود. سال ۱۳۵۸ که سرمان کمی خلوت تر شد تصمیم به عقد رسمی گرفتیم….
- صبح ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ با صدای مهیب و خیلی بلندی از خواب پریدم. صدای شروع جنگ…. هواپیماهای عراقی دیوار صوتی اهواز را شکسته بودند…. با شروع جنگ ادامه زندگی ما معلوم شد. اسماعیل مسئولیتهای مختلفی به عهده گرفت که هر کدامشان به نوعی سر از جبهه در می آوردند. منطقه کاریش تمام خوزستان بود و دائم در سفر.
- شب عملیات بود. خواب عجیبی دیدم: جماعت زیادی از زنهای آشنا انگار در صحرایی لب حوضی ایستاده بودند و وضو میگرفتند و من انگار منتظر نوبتم بودم که وضو بگیرم. به او ( خانم شهید علیدادی‌) گفتم کار تمام شد؟ گفت ” آره الآن نوبت شما هم میشود” گفتم : بله چیزی نمانده.

وصیتنامه:…. اول از همه تاریخش را نگاه کردم مال سه سال پیش بود. روز شهادت حضرت زهرا. ( شهادت خودش هم در ایام فاطمیه بود ) بعد از سفارش به تقوی و تشکر از پدر و مادرش به قسمت مربوط به خودم که رسیدم خشکم زد. نوشته بود: اگر بهشت نصیبم شد منتظرت می مانم.

کتابهای شهید
DSR مرج، علی، گردآورنده
۱۶۲۶ دقایقی: به روایت همسر شهید / به قلم علی مرج – . تهران :
۴م۷د روایت فتح، ۱۳۸۱
۶۴ ص . : مصور .
۴۰۰۰ ریال‌: ۸-۰۵-۷۵۲۹-۹۶۴ ISBN
فهرست نویسی براساس اطلاعات فیپا
۱٫ دقایقی، اسماعیلی، ۱۳۳۳ – ۱۳۶۵ – سرگذشتنامه.
۲٫ جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ – ۱۳۶۷ – شهیدان – سرگذشتنامه.
الف. عنوان
۴م۷د./۱۶۲۶ DSR
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نوبت چاپ: سوم ۱۳۸۲، تیراژ ۳۳۰۰ نسخه
قطع: پالتویی
تعداد صفحه: ۶۴
گرد آورنده: علی مرج
دبیر مجموعه: گوش علیایی
تصویر: ۶ تصویر از شهید

خورشید بدر
کتاب خورشید بدر که سومین شماره از کتابهای سیرت سرداران سپاه اسلام است به سردار سرلشگر شهید اسماعیل دقایقی اختصاص یافته است و زندگینامه شهید را از خروج تا عروج مورد بررسی قرار داده است.
کتاب توسط مصطفی سعیدی نوشته و معاونت انتشارات مرکز فرهنگی سپاه آن را چاپ و به ارواح مطهر شهیدان لشگر ۹ بدر و روح مطهر سردار سرلشگر دقایقی تقدیم نموده است.
این اثر ۹۳ صفحه ای به یکی از کسانی که سرگذشتشان، سفرنامه حماسی جاودانگی است اشاره میکند و سعی خود میداند که قسمت ناچیزی از این ایثار و گذشت را نگاشته باشد.
در ابتدای کتاب مقدمه ناشر و پس از آن هفت فصل مجزا را پیش رو داریم .
* دوران کودکی و نوجوانی
* آغاز مبارزات : الف- در زندان طاغوت ب- آزادی و ادامه مبارزه ج- قبولی در دانشگاه د- فعالیتهای سیاسی و بعد از ازدواج
* شهید دقایقی و انقلاب اسلامی: الف- اوجگیری انقلاب ب- تشکیل جهاد سازندگی آغاجاری ج- تشکیل سپاه آغاجاری د- مشارکت در راه اندازی سپاه پاسداران خوزستان
* شهید دقایقی و جنگ تحمیلی: الف- مسئولیتها ب- راه اندازی دوره عالی مالک اشتر ج- عملیات خیبر و مسئول طرح عملیات لشگر علی ابن ابی طالب
* تیپ ۹ بدر و تشکیل آغازین آن: الف- دعوت شهید دقایقی از توابین برای جهاد ب- رفتار شهید دقایقی با مجاهدین عراق ج- رفتار مجاهدین لشگر بدر با شهید دقایقی
* عملیاتهای انجام شده در زمان فرماندهی ایشان در لشگر بدر: عملیات قدس – عاشورای ۴ – کربلای ۲ – کربلای ۴ – کربلای ۵
* شهادت شهید دقایقی : پیام فرمانده کل سپاه برباره شهید – متن سخنان نماینده ولی فقیه در سپاه – وصیتنامه شهید و شعرهایی در رثای سردار شهید

DSR سعیدی، مصطفی
۱۶۲۵ خورشید بدر : زندگینامه شهید سردار سرلشگر پاسدار ( اسماعیل دقایقی ) /
۹ س نوشته مصطفی سعیدی . – [تهران] : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز فرهنگی، معاونت انتشارات، مدیریت امور کتاب، ۱۳۷۴ .
[۹۵] ص . : مصور . – عکس ( سیرت سرداران سپاه اسلام ؛ ۳ )
بها : ۸۰۰ ریال
به مناسبت سالگرد هشت سال دفاع مقدس ؛ ۳۱ شهریور ۱۳۷۴ .
چاپ دوم : پائیز .
۱٫ سرداران اسلامی – سرگذشتنامه .
۲٫ جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ – ۱۳۶۷ – شهیدان .
۳٫ دقایقی، اسماعیل، ۱۳۳۳ – ۱۳۶۵ – سرگذشتنامه .
الف . سپاه پاسداران انقلاب اسلامی . مرکز فرهنگی . معاونت انتشارات . مدیریت امور کتاب . ب . عنوان . ج . عنوان ؛ زندگینامه شهید سردار سرلشگر پاسدار ( اسماعیل دقایقی ) . د . فروست .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده: مصطفی سعیدی
چاپ اول: مرداد سال ۱۳۶۹
چاپ دوم: پائیز سال ۱۳۷۴
تیراژ: ۵/۰۰۰نسخه
تعداد صفحه: ۹۵ صفحه

صنوبرهای سرخ
کتاب «صنوبرهای سرخ» نوشته غلامعلی رجایی توسط معاونت پژوهشی و تبلیغاتی بنیاد شهید انقلاب اسلامی ( نشر شاهد ) و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به چاپ رسیده است. این اثر ۱۷۴ صفحه ای شامل خاطراتی از شهدا میباشد که در ۳ بخش قطعه های نورانی – سرداران شهید سپاه توحید – شهیدان، تندیس های صداقت و اخلاص به این موضوعات پرداخته است اسامی برخی از این شهدای گرانقدر عبارتند از :
۱- شهید اسماعیل دقایقی
۲- شهید همت
۳- شهید علم الهدی
۴- شهید غلامحسین افشردی
۵- شهید مجید بقایی
۶- شهید سیدکاظم کاظمی
۷- شهید علی نوری
۸- شهید حسین اسلامی
DSR رجایی، غلامعلی، ۱۳۳۶ –
۱۶۲۵ صنوبرهای سرخ / غلامعلی رجایی، – [ویرایش۲]
۹ص۳ر – تهران : سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات
و هنر مقاومت: نشر شاهد، ۱۳۷۸
[۱۱۰] ص . : عکس
۱٫ جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ – ۱۳۶۷ – خاطرات .
۲٫ جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ – ۱۳۶۷ – شهیدان .
الف . عنوان .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دفتر ادبیات و هنر مقاومت نشر شاهد بنیاد شهید انقلاب اسلامی
صنوبرهای سرخ
نوشته: غلامعلی رجائی
چاپ اول: ۱۳۷۳ ، چاپ دوم ۱۳۷۸ – تیراژ :‌نسخه
تعداد صفحه: ۱۱۰
قطع: رقعی

برگرفته از پایگاه نوید شاهد

==========

با تشکر از جناب آقای میثم امانی به جهت یادآوری این روز به «بهبهان امروز»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد