مجید باید در فکر شمع تولد برای 20 سالگی خود می بود که حضرت روح الله به ایران بازگشت . دانشجوی ممتاز بهبهانی ، همان دم چار تکبیر زد یکسره بر هرچه که هست و لباس سفید پزشکی را با خرقه ی پاسداری از انقلابِ حزب الله عوض کرد.
به گزارش
گروه جهاد و مقاومت مشرق ، مجید بقایی در بهمن ماه سال 1337 در بهبهان متولد شد. پرچم قیام کربلایی مردم ایران که به اهتزاز درآمد ، مجید تنها 5 سال داشت و نوچه های طاغوت که آن روزها در همه ی شهرهای ایران با تفاخر شلتاق می انداختند ، حتی فکرش را هم نمی کردند که این پسربچه پابرهنه که در کوچه های بهبهان خاکبازی می کند ، چند سال دیگر به بلای جان آنان و همه طاغوت پرستان تبدیل خواهد شد.
مجید باید در فکر شمع تولد برای 20 سالگی خود می بود که حضرت روح الله به ایران بازگشت و او شد پروانه ی شمع وجودِ آن امام. دانشجوی ممتاز بهبهانی ، همان دم
چار تکبیر زد یکسره بر هرچه که هست و لباس سفید پزشکی را با خرقه ی پاسداری از انقلابِ حزب الله عوض کرد.
بهمن ماه سال 1362 ، رمل های داغ «فکه» این افتخار را پیدا کردند که سکوی پرواز مجید بقایی به همراه عزیزانی چون افشردی و رضوانی باشند.
مجید بقایی در زمان شهادت ، فرماندهی قرارگاه کربلا را بر عهده داشت.امروز آنان در کنار مقتدایشان حضرت روح الله ، میهمان سفره ی اباعبدالله الحسین(صلوات الله علیه) هستند و من و شما میهمان میراث آنان در نظام مقدسی که به برکت خون صدها هزار مجید بقایی پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآورده است. روحمان با یادش شادبرای دریافت تصاویر با کیفیت بهتر ، ابتدا آن ها را ذخیره کنید
وصیت نامه شهید بقایی
بسمالله الرحمن الرحیم سلام
و درود و دعا بر امام و امت امامی که ما باید با تلاش و جهاد و ایثار و شهادتمان رهبری و امامت جهانیشان را عینیت بخشیم و جهانی انقلابی و اسلامی بسازیم.
انقلاب خونینمان سنگر به سنگر کفر جهانی را عقب نشانده و این بار با رحمت خدایی «جنگ» مقدمه ای شده برای تشکیل و اتحاد جماهیر اسلامی «انشاءالله» و بدانید که این موضع، ایثار میخواهد و خون که پیامدش نصرالهی است که پیروزی اسلام در اثر رنج و سعی و کوشش و زجر و ناراحتی و خون دادن است.
بله! ما هم میجنگیم و تن به هیچ گونه سازشی نمیدهیم و با شعار همیشگی یا فتح یا شهادت میجنگیم و بر سیاست «نه شرقی نه غربی» سرسختانه پا میفشاریم، چون معتقد به خداییم.
برادران ! خواهران! هیچگونه اندوه و حزن به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما برترید، اگر مومن باشید و از رهبر، عصاره مکتب بیاموزیم که چون کوه استوار در مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا ایستاده است و ما هم در مصائب باید همچون کوه باشیم.
خدایا ! معبودم ! ای آن که همه چیزم به توست ! ای آن که نه در کاغذ میگنجی و نه با قلبم وصف میشوی ! تار و پودم آغشته به گناه است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت میخواهم زبان بگشایم شرمندهام. با این وضع رحمی بر من کن. مرا ببخش.
میدانم که بخشندهای و مهربان. بارها فکر کردهام و در نهایت به این نتیجه رسیدهام که فقط در لباس شهید و با محتوای شهید میتوانم در دادگاهت حضور یابم . به جز این هرگز، که شرمندهام و رسوا.
خدایا ! شاکرم از این که تا این حد هدایتم کردی.
خدایا ! اگر قدمی در راهت برداشتم از من بپذیر.
معبودم ! میدانم که چیستی ولی در دل خانوادهمان صبری وافر بگذار که می دانم بدون صبر تحمل چنین مسئلهای را ندارند.
خدایا ! ملتمسانه می گویم و بارها گفتهام که جگر گوشه امت - امام عزیز - خمینی کبیر را تا ظهور حضرت مهدی (عج) برای امت نگهدار. آمین.
خدایا ! بار پرودگارا ! آن کسانی که حافظ انقلابند حفظ و دشمنان انقلاب را نابود گردان. آمین.
خدایا به خوبی می دانم و برایم ملموس است که بهترین را به سویت میکشی و حجابشان را میدری این را در خود نمیبینم ولی شاید دگرگونی در درونم چنین فیضی را نصیبم کند.
خدایا ! دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر به معلولین است.
و اما خانواده عزیز و پدر و مادر خوبم که خیلی عذابتان دادم و همیشه به شما میگفتم برای اسلام میخواهم خدمت کنم و شما بنا به علائق میگفتید که بالاخره از دست ما میروی و این را همیشه به شما میگفتم و آخرین بار هم میگویم که من و ما و شما و همه از کس دیگریم و هر وقت امانت را بخواهد پس میگیرد و کسی را دخل و تصرفی در آن نیست. به هر جهت نمیدانم میپذیرد یا نه ولی انشاءالله میپذیرید و مرا حتما میبخشید و حتما بر زبان میآورید که تو را بخشیدم. خدا به شما صبر بدهد. صبور باشید که درجه و مراتب انسان صبور و صابر بسیار بالاست.
مادر ! اگر صبر کردی فاطمه زهرا (س) به تو مرحبا میگوید و ملائک تو را دلداری میدهند. انشاءالله
و اما برادرم حمید! در همین راه که هستی به جمهوری اسلامی خدمت کن و پایههای جمهوری را محکم بگردان که خدا یاری و هدایتت میکند و اصلا به این دنیا پست و بی ارزش دل مبند که فقط اسباب آزمایش است و امتحان.
و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت محاکمه دارد و جدا همیشه به فکر اسلام باشید. انشاءالله مرا میبخشید. التماس دعا دارم.
و اما دوستان خوبم ! برادران و خواهران! از شما که از من رنجیدگی دارید، میخواهم که مرا ببخشید و اگر بدی کردهام از من بگذرید. تذکرم این است که امام را رها نکنید و از کلیه اقوام - آشنایان، دوستان طلب بخشش میکنم و امیدوارم اگر بدی کردهام، ببخشند.
حتما برایم دعا کنید. حتما دعا برای امام و برای من و برای مومنین را فراموش نکنید.
والسلام
بنده حقیر و ذلیل
خدمتکار اسلام اگر خدا بخواهد
شوش دانیال
30/2/60
التماس دعا
مجید بقایی
مشرق ، انتشار این مجموعه ی کم نظیز از تصاویر شهید مجید بقایی را مرهون همتِ یکی از بسیجیان دلخسته اما با صفای خوزستانی است که برادرانه و به عشق شهیدان غریب و بی ادعای خوزستان، ما را شایسته دید و این مدال را تقدیممان نمود. از حسین عزیز سپاسگداریم. اگر دلی به یاد و نام مجید بقایی شکست و حالی عوض شد ، حسین را از دعای خیر خود فراموش نکند.